گویش بختیاری: تفاوت میان نسخهها
lori kormanji anatoli برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
دستور اصیل گرامر بختیاری برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵۸: | خط ۴۵۸: | ||
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعلها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده میشود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونههای زیر: |
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعلها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده میشود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونههای زیر: |
||
فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: |
فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: أیآی ریم؟، بختیاری نادرست: اییای/إیای بریم؟ |
||
فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی |
فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی أرُم،کرمانجی خراسان:از هنی بچم |
||
بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم |
|||
فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل رَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن |
|||
فارسی: |
فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل أرَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن |
||
فارسی: میتوانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: أتَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتری؛ گوشت ایخُری/أخوری؟ |
|||
شناسه + بن مضارع |
شناسه + بن مضارع |
||
خط ۴۷۰: | خط ۴۷۲: | ||
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است: |
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است: |
||
میخورم: |
میخورم: أخُرُم/خورُم (xo/xurom) |
||
میخوری: |
میخوری: أخُری/خوری (xo/xuri) |
||
میخورد: |
میخورد: أخُره/خوره (xo/xureh) |
||
میخوریم: |
میخوریم: أخُریم/خوریم (xo/xurim) |
||
میخورید: |
میخورید: أخُرین/خورین (xo/xurin) |
||
میخورند: |
میخورند: أخُرن/خورن (xo/xuren) |
||
;'''مضارع التزامی''' |
;'''مضارع التزامی''' |
||
خط ۵۰۰: | خط ۵۰۲: | ||
ساختار: هُنِی + ماضی ساده |
ساختار: هُنِی + ماضی ساده |
||
فارسی:میدویدم، بختیاری: هُنِی |
فارسی:میدویدم، بختیاری: هُنِی أدَونیدُم |
||
فارسی: میخوردند، بختیاری، هُنِی |
فارسی: میخوردند، بختیاری، هُنِی أخُرِن |
||
فارسی: میآیم/میام، بختیاری: هُنِی |
فارسی: میآیم/میام، بختیاری: هُنِی أیآم |
||
فارسی: میدویدن، بختیاری: هُنِی |
فارسی: میدویدن، بختیاری: هُنِی أدَونیدِن |
||
;'''ماضی نقلی''': |
;'''ماضی نقلی''': |
||
خط ۵۲۴: | خط ۵۲۶: | ||
خوردهاند: خَردِنِه (xardene) |
خوردهاند: خَردِنِه (xardene) |
||
;'''ماضی بعید''' |
;'''ماضی بعید''' |
||
{{سخ}} |
{{سخ}} |
||
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده میشود. |
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده میشود. |
||
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden) |
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden) |
||
;'''آینده''' |
;'''آینده''' |
||
{{سخ}} |
{{سخ}} |
||
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود |
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود |
||
;'''نفی مضارع اخباری''' |
;'''نفی مضارع اخباری''' |
||
{{سخ}} |
{{سخ}} |
||
نمیخورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom) |
نمیخورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom) |
نسخهٔ ۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۱
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
گویش بختیاری | |
---|---|
Default
| |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | bqi |
فهرست لینگوییست | lrc-bor |
گویش بختیاری یا لری بختیاری گویش مردم بختیاری و یکی از گویشهای زبان کردی است. بختیاریها جزئی از مردم جبل السماق شام بهشمار میآیند که در زمان آل فضلویه به ایران وارد شدند. به آنها لُر بزرگ میگویند و در جنوب غربی ایران ساکن هستند.[۲] گویش بختیاری از جمله گویشهای شمال غربی ایران و یکی از گویشهای زبان لری بهشمار میرود.[۲][۳][۴] این گویش لری ۸۶ درصد با لری جنوبی و ۷۸ درصد با لری خرمآبادی شباهت دارد.[۵] دانشنامه ایرانیکا گویش بختیاری و زیرشاخههای آن را به همراه گویشهای بویراحمدی، کهگیلویه ای و ممسنی دارای اشتراکات زیاد لغوی، مورفولوژی و ویژگیهای واجشناسی دانسته و مجموعهٔ این گویشها را به همراه گویش لری از یک خانواده معرفی نمودهاست و بر تفاوت آنها با کردی صحه گذاشتهاست. [۶] .
گویشهای لُری بختیاری
کتاب با نام بختیاریکا دانشنامه و واژهنامه ایل بختیاری بمنظور ایفای نقش یک منبع مهم اطلاعاتی طی مدت زمان ده سال به رشته تحریر درآمده و شامل کلیه مباحث مربوط به گفتار و زبان بختیاریست که توسط مولف جوان بختیاری، امیر رستمی بابادی تهیه و در اختیار علاقه مندان این حوزه قرار گرفتهاست. گویش بختیاری مانند دیگر گویشهای ایرانی جنوب غربی لهجههای متعددی دارد که بهطور کلی از نظر جغرافیایی میتوان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود:
- اول
منطقهٔ شرقی که قسمتی از دنبالهٔ رودخانهٔ کارون، شهرهای شمالی و شمال شرقی خوزستان را شامل میشود و همسایهٔ کهگیلویه و بویراحمد نیز است. برای مثال تمام بختیاریها به «شما» میگویند «ایسا» (isâ) اما در این منطقه «ایشا» (ishâ) میگویند.
- دوم
منطقهٔ جنوبی که از میداوود و رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است.
- سوم
منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل میشود. اگرچه در این منطقه تأثیرپذیری صورت نگرفتهاست، اما در بعضی واژهها از دیرباز این تفاوت وجود داشتهاست. مثلاً به عمو میگویند تاتَه در حالی که در مناطق دیگر به عمو میگویند تَتا. همچنین در گویش اصلی بختیاری ضمایر ملکی متصل به کلمه سوم شخص مفرد به جای «ش»، «س» تلفظ میشود ولی در طوایف دیگر از «ش» استفاده میشود. مثال: (فارسی: بهش گفتی؟) _ (لری بختیاری اصلی: بِس گُهدی؟) _ (گونه دیگر بختیاری: بش/وش ایگُهدی؟)
- چهارم
بختیاری میانی که شامل کلیهٔ طوایف هفت لنگ میشود. این محدوده از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد و قسمتی هم از چهار لنگ کیانرسی را دربر میگیرد. میتوان گفت این گویش اصلیترین گویش است.
حروف ویژه در گویش لری بختیاری
در لری بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمیشوند. بیشتر آنها بازماندگان زبان پهلوی میباشند.
ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a,A،o,i،e,y بیاید به گونهای دیگر تلفظ میشود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این صورت است که قسمت زیرینِ نوکِ زبان با دندانهای پیش فکِ زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامتها به همان صورت معمول تلفظ میشود.
هاء میان تهی: گونهای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ میشود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل
واو غنه: کلمهٔ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ میشود. در گویش لری بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ میشوند. مانندِ now (یعنی نان)
دربارهٔ گویش بختیاری
راولینسون در سفرنامه خود مینویسد:
تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پارسی میانه میدانستند ولی به نظر میرسد زبان لری از پارسی باستان مشتق شدهاست[۷] که همزمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم میشدهاست
محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی میداند و در این خصوص مینویسد:
خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شدهاست.
برخی واژهها در گویش لری بختیاری
در این جدول، A صدای آ، ou صدای او و ee صدای ایی میدهد.
بختیاری | تلفظ | فارسی |
---|---|---|
باوا/پاپا | Bâvâ/Papa | پدر بزرگ |
دِدو/دِرو | Dedu/Deru | خواهر |
دا/دآیه | Dâ/Dâyah | مادر |
دآولو | Dâwlu | مادربزرگ |
تاتِه/تاتَه | Tâteh/Tâtah | عمو |
دالو | DAlou | مادربزرگ، پیرزن |
بوه/بَو | Baveh/Ba-ou | پدر |
گه گه/گِئو/گیگهَ/کاکا | Gaga/Geou/Gigah/Kâkâ | برادر |
کُر/کوئَک | Kor/Koak | پسر |
دُر / دُه-دَر/دُدَر | Dor/Doh-dar/Dodar | دختر |
بُتی / بُتِ | Botie / Bote | خاله |
کیچی/کِچی | Kichie/Kechi | عمه |
تاته زا | Tâte-zâ | عموزاده |
خورزا | Khor-zâ | خواهرزاده |
خُرْزِمار | Khor-zemâr | پسرخاله و دخترخاله |
هُمریش | Hom-reesh | باجناغ |
جُوِه/جِوه | Joweh/Jeweh | پیراهن، جامه |
شُولار/شَولار | Showlâr/Shawlâr | شلوار، تنبان |
چُغا | Cho-ghâ | تپه |
نِفت/نُفت/پِت | Neft/Noft/pet | دماغ |
به در/سَرا | Be-dar/Sarâ | بیرون |
حَوش | Hawsh | حیاط/خانه ویلایی |
بَرد | Bard | سنگ |
کِتو/سَی | Ketow/Say | سگ |
گُلو | Golow | گربه |
هَرس | Hars | اشک |
تیگ/پِشنی/پیشنی | Tig/peshni | پیشونی |
چَکهَ/کَچه/چُوَه | Kacheh/Chowah | چانه |
بَق/بَک | Bagh/Bak | قورباغه |
گژدین | Gazh-din | عقرب |
گادین | Ga-din | عقرب |
تَش تَش | Tash-tash | هزارپا |
گَرگِراک | GargerAk | مارمولک بزرگ |
هالو/هُلو | HAlou | دایی |
دیلق/تَش | Dilagh/Tash | آتش |
سوز/سوز | Sawz/Sowz | سبز |
حونِه/هُوَه | Huneh/Howah | خانه |
کِئو / بِنُوش/بِنَوش | Be-nowsh/ke-woo/Benawsh | بنفش |
سُهر | Sohr | سرخ، قرمز |
اِسپید | Espeed/Esped | سفید |
شَه | Shah | سیاه |
کِرجِلِنگ/کِرژِلِنگ/کِرزِلِنگ | kerjeleng | خرچنگ |
البته گفتنی است که گویش بختیاری چندین لهجه دارد؛ و در بعضی موارد فتحه و کسره آنها با هم مختلف است (در لغات بالا)
برخی واژههای مشترک گویش بختیاری با گویشهای دیگر لری
لُری بَختیاری | لُری بویِر اَحمدی | لُری بالاگِریوِهای | معنی فارسی |
---|---|---|---|
دا، دآیَه | دای، دِی | دا، دالکه | مادر |
تاته | تاتَه، عامو | عامو،تاته | عمو |
کُر | کُر | کُر | پسر |
تاتهزا، عاموزا | تاتهزا، عاموزا | عاموزا،تاته زا | عموزاده |
خورزا | خرزا | خُوَرزا | خواهرزاده |
چغا، مُل | تُل | کُن، چغا، نِر | تپه |
بَرد، کُچُک | برد، کچُک | بَرد،کُچونه | سنگ |
هرس | خَرس | اسِر | اشک |
آساره، آستاره | ستارَه | آساره | ستاره |
ار | ار | اَ، اَر | اگر |
اراز | دق کِردِه | دق کردن | |
لؤی | لوی | کِرکِه | شیر آغوز (زیک) |
آل | یال | مردازما | موجود افسانهای در زاگرس - جن |
آلشت | آلِشت | عوض کردن | |
تَش | تَش | تَش، آئر | آتش |
آوریت | وریتنایَن، وریتنادَن | پَره پوت، کُلک ئو ریت | پرکندن مرغ |
اوس، اوسن | اوسَن | اُوِس | حامله |
بافه | بافَه | بافه، چَپِه | دسته گندم |
بِخَوسین | بخوسیت | بوفتی ه | بخوابید |
بِل | بِیل | بِل | بگذار، اجازه بده |
بل باریک، کعْد باریک | قَی باریک، قد باریک | قَ باریک، با باریک | کمر باریک |
بَنگ، دُنگ | بُنگ | دَنگ | صدا، بانگ |
بندار | سَرَبالِی | بِنار | سربالایی |
بور | بور | بور | زرد کمرنگ |
بون | بالا | بون | بالا، پشت بام |
بهیگ | بویگ | بِئی | عروس |
پاتیل | پاتیل | پاتیل | دیگ مسی |
پتی | پَتی | پَتی | خالی |
پرس | پُرس، چَمِر | عزاداری | |
پیا | پیا، مِرد | پیا | مرد |
تلنیدن | تِلنایَن، تِلنادَن | تلنیدن | پایمال کردن |
جال | جوون | جِال | جوان |
چاپ چوله | دز درو | دِرو، بُلُ باف | دروغ و ریا |
چره | چِرَه | چَرِه | پشم چینی چارپایان |
چم | چَم | چَم | چمنزار و دره کنار رود |
چول | چول | چول | خراب و خالی از سکنه |
چوله | جیلَه، جولَه | چولِه، ژِژِه | جوجه تیغی |
دوقات | دو برابر، دو ور | دوبرابر | |
نُمزَد، نومزَد | نومزا | دسگیرو، نومزَد | نامزد |
دیس | ملوچ | دیس | چسبنده |
مقاش | مقاش | زغالگیر | |
رات و ریت | رات ریت | بی ور ئو دما | بیبندونوا |
ضمایر
- ضمایر شخصی منفصل
مو/مُ (mo): من
تو (to): تو
هو/هُ (ho): او/آن
ایما (imâ): ما
ایسا (isâ): شما
هونو/هُنُو (honow): آنها
- ضمایر جمع
برای جمع در بختیاری از (ءل-al) ،(یَل-yal)، (گَل-gal)، (اون-un یا اُو-ow) و (آ-â) استفاده میشود.
- توجه: دربارهٔ جمع بستن کلمهها گویش و زبان بختیاری به دو بخش تقسیم میگردد یکی بختیاریهای غربی (ساکن الیگودرز و دورود تا نزدیکیهای لالی و سردشت و دزفول) برای جمع بستن بیشتر از «ان» که به صورت شکسته «اون-un» یا «اُو-ow» گفته میشود استفاده میکنند. اما سایر بختیاریها از «یَل» برای نامهای نر (مذکر) مانند کُریَل، و از «گَل» برای نامهای ماده (مؤنث) مانند دُرگَل و زَنگَل استفاده میکنند و گاهی نیز برای برخی از کلمات از همان «ان» به شکل شکسته استفاده مینمایند. مانند گامیشو (gâmishow) یا گامیشون (gâmishun)، قاطرو یا قاطرون، بُزون. نکته مهم دیگر اینکه گاهی نیز از همان «ان» با حذف «ن» برای جمع بستن استفاده میکنند. مانند مدادا، قاطراو غیره…
نمونههای بیشتر
- ایرانیَل: ایرانیها
بُزگَل: بزها
سَیَّل: سگها
هُمسایَل: همسایهها
جِغِلَل: پسر بچهها
دآیَل: مادرها
میوآ: میوهها
یُنُو (yonow): اینها
حَرگَل: خرها
گوسِندُو: گوسفندها
کاوویل: گوسفندها
- ضمایر ملکی متصل
اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)
اِت (et-) تَوَرِ ت (tavaret) تبرت
اِس (es-) تَوَرِ س (tavares) تبرش
اِمون (emun-) تَوَرِ مون (tavaremun) تبرمان
اِتون (etun-) تَوَرِ تون (tavaretun) تبرتان
اِسون (esun-) تَوَرِ سون (tavaresun) تبرشان
- توجه:البته در گفتار نون آخر حذف میشود. مثل: تَوَرِسو (tavaresow) یا تَوَرِمو (tavaremow).
اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun یا sun میگیرد.
مثل:
- دام (dâm) مادرم
- داسون (dâsun) مادرشان
- ضمایر اشاره
یو/یُ (yo): این
هو/هُ (ho): آن
یُنُو (yonow): اینها
یُنُو/یونُو (yonow): اینها
هُنُو/هونُو (honow): آنها
زمان افعال
- مضارع اخباری
قواعد لری بختیاری مانند فارسی تحت تأثیر زبان عربی قرار نگرفته و حرف «ب» پیش از فعلها و حالت استمراری دارا نیست بدین معنی پسوند استمراری ساز (می) ندارد و گاهی در بین جوانان بختیاری شنیده میشود که گویش بختیاریشان تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته و این به دلیل صحبت کردن در جامعه به زبان فارسی هست مانند نمونههای زیر:
فارسی: میای بریم؟، بختیاری درست: أیآی ریم؟، بختیاری نادرست: اییای/إیای بریم؟
فارسی: من دارم میرم، بختیاری درست: مو هُنِی أرُم،کرمانجی خراسان:از هنی بچم
بختیاری نادرست: مو دارُم اِرُم
فارسی: دخترها رفتن، بختیاری درست: دُرگَل أرَهدن، بختیاری نادرست: دُهدَرآ رَفتِن
فارسی: میتوانی گوشت بخوری؟، بختیاری درست: أتَری گوش خوری/خُری؟، بختیاری نادرست: ایتری؛ گوشت ایخُری/أخوری؟
شناسه + بن مضارع
مثلاً خَردَن (xarden) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:
میخورم: أخُرُم/خورُم (xo/xurom)
میخوری: أخُری/خوری (xo/xuri)
میخورد: أخُره/خوره (xo/xureh)
میخوریم: أخُریم/خوریم (xo/xurim)
میخورید: أخُرین/خورین (xo/xurin)
میخورند: أخُرن/خورن (xo/xuren)
- مضارع التزامی
- ساختار در فارسی
- بـ + بن مضارع + شناسه «َم، ی، َد، یم، ید، َند» مثال: من بروم، تو بروی، او برود، ما برویم، شما بروید، آنها بروند
- ساختار در لری: بن مضارع + شناسه «ُم، ی، ِه، یم، ین، ِن» مثال: (مو-مُ) رُم، تو ری، (هُ-هو) رِه، ایما ریم، ایسا رین، (هُنُو-هونُو) رِن
- ماضی مطلق/ساده
- ساختار فارسی
- بن ماضی + شناسههای ماضی مثال از مصدر دویدَن = دویدَن ــ (اَن): دوید فعل ماضی ساده: دویدم دویدی دوید دویدیم دویدید دویدند
- ساختار لری
- بن ماضی + شناسههای ماضی مثال از مصدر دونیدِن = دَونیدِن ــ (اِن): دَونید فعل ماضی ساده: دَونیدُم/دَونیم/دَونییُم دَونیدی/دَونییی دَونید/دَونی دَونیدیم/دَونیییم دَونیدید/دَونییید دَونیدین/دَونییین
- گاهی د به صورت ی تلفظ میشود یا تلفظ نمیشود مانند حالتهای ۲ و ۳ بالا
ماضی)
- ماضی استمراری
ساختار: هُنِی + ماضی ساده
فارسی:میدویدم، بختیاری: هُنِی أدَونیدُم
فارسی: میخوردند، بختیاری، هُنِی أخُرِن
فارسی: میآیم/میام، بختیاری: هُنِی أیآم
فارسی: میدویدن، بختیاری: هُنِی أدَونیدِن
- ماضی نقلی
e- + ماضی مطلق
خوردهام: خَردُمِه (xardome)
خوردهای: خَردیه (xardiye)
خوردهاست: خَردِه (xarde)
خوردهایم: خَردیمِه (xardime)
خوردهاید: خَردینِه (xardine)
خوردهاند: خَردِنِه (xardene)
- ماضی بعید
مثل فارسی است فقط به جای 《بود》 از 《بید》 یا 《بی》 یا 《وی》 استفاده میشود.
مثلاً: خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)
- آینده
برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار میرود
- نفی مضارع اخباری
نمیخورم: نی/نِخورُم (ni/nexorom)
نمیگویم: نی/نِگُم (ni/negom)
پانویس
- ↑ «Bakhtiari». MultiTree:A Digital Library of Language Relationships. دریافتشده در ۴ آوریل ۲۰۱۳.[پیوند مرده]
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «بختیاری». دانشنامه جهان اسلام. دریافتشده در ۲۹ دی ۱۳۹۰.
- ↑ «LORI DIALECTS». Iranica. دریافتشده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
- ↑ «LORI LANGUAGE ii. Sociolinguistic Status of Lori». Iranica. دریافتشده در ۲ فوریه ۲۰۱۳.
- ↑ Ethnologue report for Bakhtiâri
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/baktiari-tribe
- ↑ http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/06/jra-172-171-197.pdf
خراوه
منابع
- محسن فارسانی، دیوان ملا زلفعلی بختیاری، انتشارات مشعل، ۱۳۷۵.
- F. Vahman and G. Asatrian, Poetry of the Baxtiārīs: Love Poems, Wedding Songs, Lullabies, Laments, Copenhagen, 1995.[۱]