برهان نظم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
کدام منبع؟ خنثی‌سازی ویرایش 31123103 از Blayken (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
←‏ناظم الهی بیش از سایرین نیازمند ناظم است: جمله اول در کتاب نبود و دومی هم منبع نداشت.
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۹۲: خط ۹۲:


=== ناظم الهی بیش از سایرین نیازمند ناظم است ===
=== ناظم الهی بیش از سایرین نیازمند ناظم است ===
به تصریح [[ریچارد داوکینز]]، این برهان بدیهی می‌انگارد که هرچه نظم مجموعه‌ای بیشتر باشد، می‌فهمیم که ناظم آن مجموعه هم پیچیده‌تر و عالم‌تر بوده‌است. کسی که توانسته باشد تمام جهان را نظم ببخشد، خودش باید لااقل به همان اندازه پیچیده و هدفمند باشد؛ و باز نیازمند ناظمی اعلم می‌شود، اما این برهان ناظم الهی را از قاعده مستثنی فرض می‌کند.<ref>{{یادکرد|فصل=فصل چهارم:چرا به احتمال قریب به یقین خدایی وجود ندارد؟|کتاب=[[پندار خدا]]|نویسنده=ریچارد داوکینز|ترجمه=ا. فرزام|ناشر=|شهر=توزیع در [[اینترنت]]|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۲۰۰۷ میلادی|شابک=0-618-68000-4}}</ref>
به تصریح [[ریچارد داوکینز]]، این برهان بدیهی می‌انگارد که هرچه نظم مجموعه‌ای بیشتر باشد، می‌فهمیم که ناظم آن مجموعه هم پیچیده‌تر و عالم‌تر بوده‌است. کسی که توانسته باشد تمام جهان را نظم ببخشد، خودش باید لااقل به همان اندازه پیچیده و هدفمند باشد؛ و باز نیازمند ناظمی اعلم می‌شود.<ref>{{یادکرد|فصل=فصل چهارم:چرا به احتمال قریب به یقین خدایی وجود ندارد؟|کتاب=[[پندار خدا]]|نویسنده=ریچارد داوکینز|ترجمه=ا. فرزام|ناشر=|شهر=توزیع در [[اینترنت]]|کوشش=|ویرایش=|صفحه=|سال=۲۰۰۷ میلادی|شابک=0-618-68000-4}}</ref>
;دیدگاه مدافعان برهان:
از سوی مدافعان گفته شده که ما خدا را بسیط فرض می‌کنیم تا نیازمند ناظم نباشد.


=== نقد فرض دوم تقریر مشترک ===
=== نقد فرض دوم تقریر مشترک ===

نسخهٔ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۲

بُرهان نَظم[۱][۲][۳] یا برهان غایت‌شناختی یا اِتقان صُنع[۴] یا برهان الهیات طبیعی[۵] (به انگلیسی: Design or Teleological argument)‏[۶] یکی از رایج‌ترین، کهن‌ترین و آشناترین برهان‌های اثبات وجود خدا است، و در کنار برهان‌های علیت و وجودی، چارچوب کلی براهین دیگر را می‌سازد.[۷]

پدیده‌های طبیعی، آنچنان ساختار، عملکرد یا ارتباط درونی دقیقی را نشان می‌دهند، که بسیاری، این فرض را که ورای آن‌ها، یک طراحِ خلاق وجود دارد، نتیجه‌ای طبیعی - اگر نه اجتناب ناپذیر- دانسته‌اند. فلاسفه در قرون متمادی سعی کرده‌اند که این شهود کلی را به شکل برهانی با ساختار منطقی در بیاورند. به مجموعه این استدلال‌ها، برهان نظم گفته می‌شود.[۲] برهان نظم به‌طور خلاصه می‌گوید اگر به پیرامون خود بنگریم، ناگزیر می‌یابیم که چگونه هر چیزی با عملکردش سازگاری و تناسب دارد: هر چیزی گواهی می‌دهد که از سر تدبیر، طراحی شده‌است. به این ترتیب، قائلین به این برهان، نتیجه می‌گیرند که این مسئله، وجود پروردگار را به اثبات می‌رساند. به عبارت دیگر، جهان ما نشان دهندهٔ وجود نوعی انتخاب است، نه اتفاقی کور و تصادفی. مدافعان برهان نظم، این انتخاب‌کننده را خدا می‌نامند.[۸]

به نوشته دائره المعارف بزرگ اسلامی منکران وجود خدا، عمدتاً، نظم موجود را معلول عوامل درون طبیعت قلمداد می‌کنند و غایت را به نهاد طبیعت، نسبت می‌دهند. برخی معتقدند برهان نظم به لحاظ فلسفی از اثبات وجود مبدأی بی‌نیاز از طبیعت، ناتوان است. با این حال، این رهیافت با همه اشکال‌هایی که بر صورت برهانی آن گرفته‌اند، نسبت به دیگر استدلال‌ها، به فهم عموم نزدیک‌تر است و با تجربه‌های دینی مؤمنان نیز، سازگاری بیشتری دارد.[۹]

برهان نظم در میان متکلمان مسلمان رواج بیشتری داشته‌است؛ اما فلاسفه ی مسلمان از اندیشه نظم در اثبات ذات خدا کمتر بهره گرفته‌اند، هرچند، شواهد نظم، جهان را در مبحث علم و حکمت الهی و در بیان آموزه‌هایی چون عنایت و نظام احسن به کار برده‌اند.[۱۰] مفسرین، بسیاری از آیات قرآن را بیان‌کنندهٔ این برهان می‌دانند.[۱۱][۱۲]

پیشینه

پنجمین برهان توماس آکویناس در اثبات خدا، بر اساس نظم بنا شده‌است.

سابقه‌ی برهان نظم در آثار فلسفی به یونان باستان و کتاب «تیمائوس» افلاطون بازمی‌گردد. در سده‌های میانه به اشاراتی از سنت آگوستین به این برهان برمی‌خوریم. همچنین آخرین برهان از براهین پنجگانهٔ توماس آکویناس (۱۲۷۴-۱۲۲۵ میلادی) همین برهان نظم است.[۱۳] در دوران اخیر یکی از معروف‌ترین تقریرهای برهان را در کتاب «الهیات طبیعی» اثر ویلیام پیلی (۱۸۰۵-۱۷۴۳) می‌یابیم.[۱۴] از دیگر فلاسفه‌ای که پس از پیلی به دفاع از این برهان پرداختند، می‌توان ف.ر. تنانت (۱۹۵۷-۱۸۶۶) و سوئیس برن را نام برد. در ۱۹۸۶ جان بروو و فرانک تیپلر، تقریری نو از برهان ارائه دادند.[نیازمند منبع]

در میان فیلسوفان و متکلمین مسلمان، ابوبکر باقلانی، ابویوسف کندی، ابن رشد، ابوحامد غزّالی، فخر رازی، عضدالدین ایجی، تفتازانی، عبدالرزّاق لاهیجی و خواجه نصیر طوسی به بیان برهان نظم پرداختند. در میان معاصران نیز مرتضی مطهری، جعفر سبحانی و جوادی آملی بسط دهندگان آرای پیشین در این خصوص هستند.[نیازمند منبع]

انتقادات هیوم بر برهان نظم، در این دو اثر او آمده‌اند: «مکالماتی دربارهٔ دین طبیعی» و بخش یازدهم «تحقیق دربارهٔ فهم آدمی».[۱۵]

بر خلاف خود برهان، نقد آن به گذشته‌های دور بازنمی‌گردد. هر چند انکار غایتمندی و نظم انگاری در اندیشه‌های اپیکورس نیز به چشم می‌خورد،[نیازمند منبع] اما نخستین انتقاداتی که [در فلسفه غرب] به‌طور جدی به برهان نظم وارد شده‌اند، غالباً حاصل کار دیوید هیوم (۱۷۷۶-۱۷۱۱) هستند.[۱۶] از مهم‌ترین کسانی که پس از او در این زمینه کار کردند، می‌توان به ایمانوئل کانت، ایان باربور و بارتینک اشاره نمود. در میان دانشمندان معاصر، ریچارد داوکینز صاحب اثر ساعت ساز نابینا، از سرسخت‌ترین مخالفان برهان به‌شمار می‌آید.[۱۷]

مشروح

تعریف نظم

نظم در برابر آشفتگی و هرج‌ومرج به کار می‌رود، و به باور جعفر سبحانی مقصود از آن گردآمدن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت ویژه‌ای در یک مجموعه‌است به گونه‌ای که همکاری و هماهنگی آن‌ها وصول به هدفی معین را در پی داشته باشد.[۱۱] عبدالله جوادی آملی نظم را به سه دسته تقسیم می‌کند: نظم ارتباط دهندهٔ علت فاعلی با معلول، نظم ارتباط دهندهٔ علت غایی با معلول، نظم ارتباط دهندهٔ معلول و اجزای داخلی یک شی.[۱۸]

تقریر مشترک برهان

پس از تعریف نظم، برهان نظم قابل طرح است. این برهان به صورت‌های گوناگونی بیان می‌شود که همه‌ی آن‌ها ساختار مشترک زیر را دارند:

الف: جهان منظم است یا در جهان پدیده‌های منظم وجود دارد.

ب: هر نظمی از ناظمی حکیم و با شعور ناشی می‌شود.

نتیجه: جهان بر اثر طرح پدید آمده‌است.[۱۱]

تقریرهای گوناگون برهان

ارسطو و افلاطون، براهینی فلسفی بر پایهٔ طراحی و غایت مندی در عالم پایه‌ریزی کردند.
ابن رشد، فیلسوف مسلمان آندلسی، براهین غایی را بر پایه آرای ارسطو گسترش داد و به انتقال این آرا به اروپاییان قرون وسطا کمک شایانی کرد.

جعفر سبحانی تقریرهای برهان نظم را به سه دسته تقسیم می‌کند:[۱۹] ۱. برهان غایی یا هدفمندی ۲. برهان هماهنگی در کل جهان ۳. برهان نظم از موارد جزئی.[۱۱]

برهان غایی

ابن رشد به طرح تقریری ویژه از برهان نظم با عنوان «دلیل عنایت» پرداخته‌است که به عقیدة وی مضمون آن برگرفته از تعالیم قرآن است. این برهان مبتنی بر دو مقدمه است: ۱. همة موجودات جهان با هستی انسان سازگارند و اجزاء گوناگون طبیعت از آسمان و زمین و اعضای بدن در خدمت نوع بشرند. ۲. این‌گونه سازگاری نمی‌تواند ناشی از اتفاق باشد، بلکه از جانب فاعلی است که آن را اراده و تقدیر کرده‌است. ویژگی برهان ابن رشد تأکید او بر اصل غائیت یا هدف‌دار بودن است که در کلیت آن با مفهوم نظم پیوندی نزدیک دارد.[۲۰]

در دورهٔ معاصر، تنانت در کتاب کلام فلسفی[۲۱] و سپس مطهری در کتاب توحید به گسترش و تعمیق مفهوم نظم غایی پرداختند.

در این تقریر از برهان، منظور از نظم، نظم غایی است و به همین دلیل به آن برهان غایی یا برهان هدفمندی (به انگلیسی: Teleogical argument) گفته می‌شود. مدافعین برهان غایی می‌گویند که ما مشاهده می‌کنیم پدیده‌های منظمی همواره به سوی غایتی در حرکت‌اند، در حالی که خود این پدیده‌ها فاقد علم و آگاهی برای این حرکت هستند؛ بنابراین باید موجودی آگاه و مدبر آن‌ها را به سوی غایتشان هدایت کند.[۲۲]

برهان هماهنگی در کل جهان

این تقریر از برهان نظم بر هماهنگی و نظم کل عالم تأکید دارد تا ناظم حکیم را برای کل عالم ثابت کند.[۲۳] مرتضی مطهری در این باره چنین توضیح می‌دهد:

عالم را که ما می‌گوییم هدف دارد، یعنی عالم این هدفداری را روی یک قانون کلی و روی یک مسیر کلی انجام می‌دهد. قوانین هدفداری هم در عالم کلی است، جزئی و شخصی نیست که ما روی جزئی و شخصی بخواهیم بحث کنیم که چه جور هست، چه جور نیست.*[۷][۲۴]

برهان نظم از موارد جزئی

خدای ساعت ساز ویلیام پیلی، یکی از مشهورترین تقریرهای برهان

مدافعین این تقریر می‌گویند هنگامی که به موجودات عالم می‌نگریم، سازماندهی و برنامه‌ریزی دقیقی احساس می‌کنیم. چنین نظمی تصادفی و خود به خود رخ نمی‌دهد؛ بنابراین ورای چنین موجودات منظمی باید ناظم حکیم و علیمی وجود داشته باشد که از سرحکمت و آگاهی آن‌ها را پدیدآورده باشد.[۸]

ویلیام پیلی در کتاب «الهیات طبیعی» از همین تقریر دفاع می‌کند. برای نمونه پیلی دربارهٔ ساختار چشم به شیوه‌هایی اشاره کرده که در آن‌ها اجزای مختلف چشم برای بینایی به روش پیچیده‌ای با هم همکاری می‌کنند. او استدلال می‌کند که فقط در صورت فرض یک ناظم و مدبر فراطبیعی است که سازگاری اجزاء در جهت هدف معین قابل توجیه‌است.[۱۶]

ساعتی در یک کلیسای اروپا

پیلی چشم را با ساعت مقایسه کرده و چنین دلیل می‌آورد که اگر شخصی در یک جزیره دور افتاده زندگی کند و ساعتی بیابد، این فرض را که ساعت را موجود هوشمندی ساخته‌است تصدیق می‌کند. به همین دلیل انسان حق دارد با بررسی چشم خود، این نتیجه را بگیرد که آن را موجود هوشمندی ساخته‌است. یعنی همان گونه که اجزای ساعت برای نشان دادن وقت هماهنگ شده‌اند و می‌فهمیم که این هماهنگی حاصل فعالیت خلاق یک سازنده‌است، در موارد طبیعی سازگاری نیز (که منشأ آن‌ها روشن نیست) تنها راهی که آن‌ها را معقول می‌سازد، این است که فرض کنیم از ناظم با شعوری ناشی شده‌اند. از آن جا که ما هیچ ناظم و طراحی را نمی‌بینیم، باید یک ناظم و طراح نامرئی را پشت صحنه فرض کنیم.[۲۵] در منابع اسلامی نیز استدلال‌های مشابهی می‌یابیم؛ از جمله این نمونه از حسین وحید خراسانی:

اگر در بیابانی ورقی پیدا شود که حروف الفبا بر آن به ترتیب از الف تا یاء نوشته شده باشد، ضمیر هر انسانی شهادت می‌دهد که نقش حروف و ترتیب آن‌ها، اثر ادراک و فهم است و اگر تألیف کلمه را از آن حروف، و تألیف کلام را از کلمات ببیند، به نسبت دقت تألیف و ترکیب، به دانش و بینش نویسنده، ایمان می‌آورد، و از نظم و دقت گفته و نوشته بر علم و حکمت گوینده و نویسنده استدلال می‌کند. آیا ترکیب یک گیاه از عناصر اولیهٔ آن، از جمله بندی یک سطر کتاب که دلیل غیرقابل انکار بر علم نویسنده‌است کمتر است؟!

[۲۶]

برهان تنظیم‌شدگی

یکی از تقریرهای نوین برهان نظم از موارد جزئی، برهان از تنظیم‌شدگی جهان یا اصل انسان‌نگر (به انگلیسی: Anthropic principle or Argument from fine-tunning) است.

این ایده نخستین بار توسط جان بروو و فرانک تیپلر در کتاب «اصل کیهانشناختی انسان نگر» تشریح شد.[۲۷] این تقریر از نظر تاریخی جهت سازگاری با نظریه تکامل داروین -که تکامل تدریجی را مسئول پیدایش نظم در موجودات زنده می‌دانست- به وجود آمد. پیشنهاددهندگان این تقریر نظریه تکامل را پذیرفته ولی استدلال می‌کنند که وقوع تکامل طبیعی نیازمند چیده شدن صحنه و فراهم آمدن شرایط خاصی است.

این دسته از استدلال‌ها به دوشاخه تقسیم می‌شوند: دسته اول از استدلال‌ها بر شرایط لازم برای وقوع حیات تأکید می‌کنند.[۲۸] پیشرفت‌های اخیر در علم فیزیک نشان داده‌است که اگر نیروی گرانش به میزان یک در از میزان فعلی اش کمتر یا بیشتر بود، جهان نمی‌توانست حیات را در خود بپروراند.[۲] تنظیم شدگی در مورد بقیه نیروهای اصلی فیزیک (نیروهای هسته‌ای قوی و ضعیف، نیروهای الکترومغناطیس، و بار الکترون) نیز لازم است.[۲۹]

روش دوم استدلال بر شرایط کافی برای وقوع تکامل و جهت‌گیری آن تأکید می‌ورزند، و استدلال می‌کنند که با فراهم شدن شرایط خاص فرایند تکاملی همواره به سمت مشخصی می‌رود.[۲۸] استدلال‌های بیوشیمیایی در این گروه جای می‌گیرند. این استدلال‌ها بر تناسب نامعمول محیط شیمیایی جهت پیدایی حیات تأکید می‌ورزند. وارد و برونلی از دیدگاه زمین‌شناسی ادعا کردند که شرایط سیاره‌ای لازم برای به وجود آمدن حیات هوشمند بسیار نایاب است.[۲۸]

در علوم تجربی نشان داده شده‌است که اگر برای مثال فاصلهٔ خورشید از زمین از حد فعلی کم‌تر یا بیشتر بود، امکان حیات میسر نمی‌شد.[۲۷]

دیدگاه مدافعان برهان در خصوص محدودیت کاربرد آن

برخی مدافعان برهان نظم از جمله اغلب فلاسفه مسلمان معتقدند این برهان به لحاظ فلسفی از اثبات وجود مبدأی بی‌نیاز از طبیعت قاصر است؛ لذا برهان نظم را می‌توان مکمل برهانهایی چون وجوب و امکان دانست و از آن برای شناخت صفات خدا چون علم و حکمت الهی بهره گرفت و نه اثبات ذات وی.[۳۰]

براین اساس مطهری رسالت برهان نظم را در حدی می‌دانست که ما را تا مرز ماوراءالطبیعه سوق دهد.[۳۱]

نقد برهان نظم

نقد برهان تنظیم‌شدگی

اصل آنتروپیک؛ ایراد مبتنی بر بخت آزمایی
پرونده:Thai lottery.jpg
نمونهٔ بلیت بخت آزمایی ملی تایلند در سال ۲۰۰۴. احتمال برد در چنین لاتاری‌هایی بیش از ۱ از چند میلیون نیست؛ اما آیا برنده شدن فقط با فرض انجام تقلب ممکن است؟

فرض کنیم فاصلهٔ زمین از خورشید از میزان فعلی کمتر یا بیشتر بود؛ در این صورت امکان پیدایش حیات در زمین از میان می‌رفت و این امکان در بهرام یا ناهید مهیا می‌گشت.

طرفداران اصل انسان نگر و برهان تنظیم‌شدگی فرض را بر این می‌گذارند که وقتی چیزی نامحتمل رخ می‌دهد، لزوماً باید تبیینی پذیرفتنی تر از این وجود داشته باشد که بگوییم آن چیز به‌طور طبیعی حاصل شده‌است. ما می‌توانیم حضور خود را در این گوشهٔ عالم بدون توسل به علل فوق طبیعی تبیین کنیم. تعجبی ندارد که ما در جهانی به سر می‌بریم که در آن شرایط دقیقاً برای پیدایش موجوداتی از نوع ما مناسب بوده‌است؛ زیرا به هیچ وجه محتمل نبود که ما در جای دیگری پدید آییم.[۳۲][۳۳]

نقد برهان هماهنگی در کل جهان

هیوم در این باره در کتاب مکالماتی دربارهٔ دین طبیعی از زبان شخصیت فیلو بیان کرد که باید تصدیق نمود که برای ما، از نگاه محدودی که داریم، غیرممکن است بتوانیم بگوییم آیا این نظام، در مقایسه با نظام‌های ممکن و حتی واقعی دیگر، حاوی هر گونه خطای چشمگیری هست یا خیر؟ به تصریح او، آیا یک نفر کشاورز و دهقان، اگر منظومهٔ انه‌اید بر وی خوانده می‌شد، می‌توانست آن شعر را کاملاً عاری از خطا و اشتباه بداند؟ او که هیچ سروده دیگری را به عمر خویش ندیده بود.[۲۱]

ناظم الهی بیش از سایرین نیازمند ناظم است

به تصریح ریچارد داوکینز، این برهان بدیهی می‌انگارد که هرچه نظم مجموعه‌ای بیشتر باشد، می‌فهمیم که ناظم آن مجموعه هم پیچیده‌تر و عالم‌تر بوده‌است. کسی که توانسته باشد تمام جهان را نظم ببخشد، خودش باید لااقل به همان اندازه پیچیده و هدفمند باشد؛ و باز نیازمند ناظمی اعلم می‌شود.[۳۴]

نقد فرض دوم تقریر مشترک

فرض دوم تقریر مشترک برهان از این قرار است: «هر نظمی از ناظمی حکیم و با شعور ناشی می‌شود.» در پاسخ به اینکه این فرض چرا درست است، مدافعین برهان نظم دو توضیح متفاوت داده‌اند: یکی برپایهٔ تمثیل[۸] و دیگری بر پایهٔ بداهت عقلی.[۱۱]

ضعف تمثیل

منظور از تمثیل آن است که چون ما ساعت را به عنوان شیئی منظم دیدیم و دانستیم که ناظمی دارد، باید در مورد چشم هم چنین باشد. برهان یاد شده بر این رأی استوار است که شیئی همچون ساعت که نشانه‌های طرح و تدبیر در آن پیداست، از پاره‌ای جهات به شیئی طبیعی نظیر چشم شباهت بسیار دارد. در این سبک استدلال که به آن استدلال تمثیلی می‌گویند، فرض اینست که اگر دو چیز از برخی جهات مشابه باشند به احتمال زیاد از سایر جهات نیز مشابهند.[۸]

هیوم می‌گوید که این تمثیل بسیار سست و ضعیف است؛ و تمثیل تجربی، تنها میان دو پدیدهٔ تجربی اعتبار دارد، نه میان یک پدیدهٔ تجربی و یک پدیدهٔ غیر تجربی؛ ما با تجربه آموخته‌ایم که مصنوعات انسان نتیجهٔ طرح و تدبیرند، اما چنین تجربه‌ای از مجموعه‌های طبیعی نداریم.[۸]

به عبارت ساده‌تر، این برهان فرض را بر آن می‌گذارد که میان اشیای طبیعی (مثل چشم) و اشیای مصنوعی (مثل ساعت)، شباهت حائز اهمیت و معناداری هست و این در حالیست که مشخص نیست که چشم آدمی از هر وجه مهمی شبیه ساعت باشد. در حالی که اساس استدلال تمثیلی بر این فرض است که میان طرفین تمثیل شباهت چشمگیری هست. اگر این شباهت کمرنگ یا ضعیف باشد، نتایجی هم که بر بنیاد این مقایسه گرفته می‌شود، به همان نسبت سست و ضعیف خواهد بود.[۸] به‌طور خلاصه هیوم ایده نیاز اشیای منظم طبیعی به طراح و خالق مدبر را نه پیوندی منطقی؛ بلکه صرفاً تعمیمی نا به جا از روابط میان انسان و مصنوعاتش می‌دانست.

ن. فخر در کتاب برهان علیت چهار نقد به برهان نظم وارد می‌کند:

١-در برهان نظم، تکیه بر شباهت تمثیلی بین نظم دست ساختۀ بشر و نظم‌های موجود در طبیعت است. اگر اولی در زمانی کوتاه ولی دومی در زمانی طولانی شکل گرفته باشد، داشتن خالقی دانا و هدفمند، تنها نظریه جهت تعلیل نظم موجود نخواهد بود و مثلاً نظریۀ فرگشت تدریجی نیز می‌تواند نظم را تبیین نماید. لذا برهان نظم که بر تمثیل استوار است، یکی از بنیان‌هایش را که همان شباهت کامل دو موضوع است از دست می‌دهد و دیگر لزومی به جاری کردن یک حکم بر هر دو موضوع نیست.

٢-آنچه دربارۀ طبیعت٬ نظم نامیده می‌شود، می‌تواند تعادل نامیده شود. وقتی یک جرم آسمانی در دام جاذبۀ زمین می‌افتد و میلیاردها سال به دور آن می‌چرخد، آنچنانکه می‌توان از نظمِ چرخش آن برای محاسبۀ زمان استفاده کرد، آنچه واقع شده، نظمِ دست‌ساخته نیست، بلکه یک تعادل است که می‌تواند گاهی میلیون‌ها سال و گاهی به مدت کوتاهتر ادامه داشته باشد.

همان قوانین فیزیک که تعادل‌های قبلی را ایجاد کردند، همان‌ها باعث از بین رفتن آن تعادل‌ها و موجودات قبلی شدند و تعادل‌های فعلی نیز کاملاً آسیب پذیرند و می‌توانند جایشان را به تعادل‌های جدید، بین موجوداتِ سازگارترِ جدید بدهند.

٣-برهان نظم بر هدفمندی نظم جهان تکیه می‌کند اما دستگاهِ جهان، هیچ‌گاه نشان نداده که منظور دقیقش از فرآوریِ آنچه به آن داده می‌شود، کدامیک از محصولاتش است. اگر برهان نتواند در مقدمه اش به‌طور روشن بیان نماید که کدامیک از پدیده‌هایی که پی‌درپی به وجود می‌آیند و از بین می‌روند هدف نظم موجود است، یکی دیگر از بنیان‌هایش را که همان غایتمندی هستی جهانِ منظم است، از دست می‌دهد. تن‌ها چیزی که همواره بوده و هرگز متوقف نشده، اجرای قوانین فیزیک بوده و هر "تعادل" یا "نظمی" هم که محصولِ این قوانین بوده‌است، پایدار نبوده تا بتوان به آن عنوانِ "غایت خلقت" یا "هدف آفرینش" داد و از این بابت مطمئن بود.

٤- شگفت زده شدن، یک برهان نیست، بلکه یک حالت روانیِ ناشی از عدمِ احاطۀ علمی و محاسباتی به امکانِ آنچه روی داده است می‌باشد؟ این‌که از وجود چشم، کلیه، کبد، مغزِ نسبتاً هوشمندِ انسان و امثال این‌ها شگفت زده می‌شویم، برهان حساب نمی‌شود. هرگاه با محاسبات منطقی نشان دهیم به وجود آمدنِ همۀ این‌ها جز توسط خالفی هوشمند و هدفمند غیرممکن است، آنگاه وجود این‌ها یک برهان برای اثبات خالقی دانا حساب خواهد شد. [۳۵]

فرگشت

تصویر روی جلد کتاب «ساعت ساز نابینا»
داوکینز، مفهوم بوئینگ ۷۴۷ غایی را در «توهم خدا» مطرح کرد.

مدافعان برهان نظم می‌گویند برای نظم یک شی منظم دو حالت ممکن است: یا آنکه به‌طور تصادفی پدیدار شده باشد؛ یا آنکه از ناظمی حکیم و با شعور است.

مدافعین برهان می‌گویند نادرستی حالت اول و درستی حالت دوم بدیهی است، در حالی که فرگشت می‌گوید حالت سومی ممکن است[۸]؛ که در آن نظم اشیاء به‌طور طبیعی و بدون ناظم و بدون تصادف (البته در تشکیل اولین موجود زنده به صورت تصادفی) ایجاد شده‌است؛ و مخالفان برهان نظم یافته‌های علمی را موید آرای فلسفی هیوم در این باره می‌دانند.

در پاسخ به این که چرا جانوران و گیاهان تا این پایه با عملکردهایشان به خوبی سازگاری و تناسب دارند، وجود خدای همچون ساعت‌ساز، یگانه علت ممکن نیست. تکامل، احتمال دیگری را پیش می‌کشد که در واقعیت نیز مشاهده شده‌است. بقای اصلح نشان می‌دهد که چگونه آن جانوران و گیاهانی که بهتر از دیگران با محیط انطباق بیابند، زنده می‌مانند و خصوصیاتشان را از طریق ژن‌ها به نسل‌های بعدی منتقل می‌سازند و به تدریج با افزایش فراوانی ژن‌ها فراوانی آن خصوصیات هم در نسل‌های بعدی افزایش میابد.[۸]

دیدگاه مدافعان برهان

کفایت فرایند انتخاب طبیعی

اگر چه فرایند انتخاب طبیعی در ایجاد نظم و پیچیدگی موجودات زنده نقش داشته، اما شواهد کمی وجود دارد که فرایند انتخاب طبیعی به تنهایی می‌تواند تمامی پیچیدگی‌های موجودات زنده را فراهم کرده باشد، زیرا ما هنوز قادر نیستیم که عملکرد آن‌ها را مثلاً در تولید پرندگان و پستانداران از خزندگان ترسیم کنیم، و حتی اگر ما فیلمی داشتیم که مسیر تاریخچه حیوانی را به نمایش می‌گذارد، چیزی در این فیلم نبود که نشان دهد که جهش‌های ژنتیکی در واقع ارکست شده و هدایت شده توسط خدا نیستند(البته در صورت مشاهده عدم بقا و حذف نمونه‌ها و مخلوقات ناقص و غیر سازگار کثیر به شرط رسیدن به نمونه سازگار، عدم نیاز به خالق طراح قابل تصور است).[۲۹]

محدودیت تکامل

نظریه تکامل حداکثر می‌تواند توضیحی برای تکامل ساختاری موجودات زنده از یکدیگر فراهم کند، و نه پیدایش اولین موجودات تک سلولی با مکانیزم‌های لازمه درون آنها. همچنین تکامل هیچ توضیحی در مورد نظم ظاهری در دنیای غیرزنده فراهم نمی‌کند.[۲۹]

تکامل با نظریهٔ وجود ناظم الهی سازگار است

تکامل الزاماً مبطل نظریهٔ ناظم الهی نیست، زیرا طرفداران نظریهٔ ناظم الهی می‌توانند بگویند که ناظم الهی برای خلق جهان و موجودات پیچیده‌تر طرح بلند مدتی برگزیده‌است.[۳۶] به عبارت دیگر مدافعان برهان به ما می‌گویند که خدا خالق سازوکار خود تکامل بوده‌است.[۸] پیشنهاد دهندگان برهان تنظیم‌شدگی تقریری از نظریه برهان نظم را با فرض پذیرش کامل نظریه تکامل پیشنهاد کرده‌اند.

تلاش جهت دخالت دادن عامل فراطبیعی در نظریه تکامل

ایدهٔ ناظم الهی اخیراً بار دیگر با شمایلی نوین ارائه شده‌است؛[۳۷] اما پایهٔ علمی چندان مستحکمی نیافته‌است.[۳۸]

تکامل: محدودیت‌های نتیجه‌گیری

با وجود آن که تکامل الزاماً نظریهٔ ناظم الهی را رد نمی‌کند، اما حالت دیگری را پیش می‌کشد و دیگر نمی‌توان گفت هر نظمی ناظمی دارد. ما مطمئنیم که برخی نظم‌ها ناظم‌هایی دارند، همچون ساعت که ناظمی به نام ساعت ساز دارد؛ اما با توجه به تکامل، نمی‌توان این امر را به کل جهان تعمیم داد و فرض دوم برهان با اشکال روبرو می‌شود.[۳۲]

خطا در طراحی

... می‌توان به طرز موجهی دلیل آورد که در جهان شماری خطا در طراحی وجود دارد. برای نمونه، چشم آدمی به نزدیک‌بینی، و به آب مروارید در پیری گرایش دارد … خدایی است، یا خدایانی هستند، نسبتاً ناتوان، یا شاید خدایی است جوان که توانایی‌های خود را محک می‌زند. شاید طراح و مدبر عالم هستی اندکی پس از آفرینش جهان مرده‌است و این امکان را فراهم آورده که عالم هستی از عیار هماهنگی خود بکاهد …[۳۲]

این سبک استدلال به برهان طراحی ضعیف (به انگلیسی: Argument from poor design) یا برهان بی‌نظمی (به انگلیسی: Dysteleological Argument) معروف است.

نقد مفهوم نظم

برخی معترضین برهان می‌گویند اصولاً نظم مفهومی ساختگی و نسبی است. به باور طرفداران این نظر اگر از افراد بپرسیم چشم انسان منظم است یا نامنظم، همه بلااستثنا پاسخ خواهند داد منظم است؛ اما اگر این سؤال را در مورد زلزله یا آتش فشان مطرح کنیم چطور؟ زلزله را نامنظم خواهند دانست، این در حالی است که اگر زلزله را از جهت نیروهای درونی زمین بررسی نماییم، زلزله هم منظم است. همچنین اگر چشم را به جای بینایی از لحاظ شنوایی بررسی نماییم، دیگر منظم نخواهد بود.

به‌طور خلاصه از یک دید همهٔ پدیده‌ها منظمند و از دیدی دیگر همگی نامنظم هستند. به واقع دیگر نظم یا بی نظمی وجود نخواهد داشت. زیبایی زمانی معنا می‌یابد که زشتی باشد و اگر همه چیز زیبا یا همه چیز زشت باشد دیگر نه زیبایی مفهوم دارد و نه زشتی. علی‌الخصوص که به گفتهٔ این افراد ملاک متقنی برای تعیین میزان منظم بودن اشیاء نداریم.[۳۹]

نقد کلی

ولتر:اثبات صانع، خدا را ثابت نمی‌کند. خدای ادیان، عادل و خیر اعلی نیز هست.

منظور از نقد کلی آن است که حتی اگر همهٔ مفروضات برهان هم صحیح باشند و هیچ‌یک از انتقادات بالا به آن وارد نباشند، باز هم برهان نظم در اثبات وجود خدا ناتوان است.

هیوم نشان داد که برهان نظم در بهترین حالت می‌تواند ثابت کند که پدیده‌های جهان ساختهٔ دست کسی یا چیزی یا کسانی یا چیزهایی است. یعنی حتی در اثبات توحید هم ناتوان است. خلاف ممکنات نیست که گروهی آفرینندگان فروپایه تر با همکاری هم طرح این جهان را ریخته باشند.[۴۰] به خصوص اگر از تمثیل استفاده کنیم، با توجه به آن که مصنوعات پیچیدهٔ بشر مانند آسمانخراشها و موشک‌های فضایی و نظایر آن، حاصل کار گروه‌هایی از افراد است؛ نمی‌توانیم توحید را نتیجه بگیریم.

این برهان همچنین در پاسخ به مسئلهٔ شر ناکام است؛[۳۲] مطلبی که جان استوارت میل در سال ۱۸۷۴ با نگارش کتاب طبیعت و سودمندی بدان پرداخت.[۴۱]

افزون بر این، به باور ولتر، حتی اگر فرض کنیم برهان وجود ناظمی یگانه را اثبات می‌کند، باز هم به معنای اثبات خدای یگانه نیست.[۳۲][۴۲]

پانویس

  1. Himma, Kenneth Einar (2006), ""Design Arguments for the Existence of God", The Internet Encyclopedia of Philosophy (به انگلیسی), به کوشش James Fieser and Bradley Dowden., New York: Robert Appleton Company. {{citation}}: Check date values in: |سال= و |سال= / |تاریخ= mismatch (help); External link in |فصل= (help)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲
    Ratzsch, Del, "Teleological Arguments for God's Existence", The Stanford Encyclopedia of Philosophy (به انگلیسی), به کوشش Edward N. Zalta. (Winter 2009 Edition ed.), Robert Appleton Company. {{citation}}: |edition= has extra text (help); External link in |فصل= (help)
  3. Toner, P. (1909), "The argument from design", The Existence of God (به انگلیسی), New York: Robert Appleton Company. {{citation}}: External link in |فصل= (help)
  4. محمدجواد انواری, “براهین اثبات باری”, دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  5. ایمانوئل کانت این برهان را چنین می‌نامید؛ ایمانوئل کانت، سنجش خرد ناب، ترجمهٔ ادیب سلطانی، تهران: انتشارات امیرکبیر، ص. ص ۶۸۵
  6. نام اصلی برهان همان نظم یا اتقان صنع است و برهان تلئولوژیک (غایت‌شناختی) یکی از حالات خاص آن است، اما در منابع اروپایی عموماً نام تلئولوژیک به کل تقریرها اطلاق شده‌است.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ مرتضی مطهری (۱۳۸۸مجموعه آثار، ج ۴، تهران: انتشارات صدرا
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ ۸٫۸ نایجل واربرتون (۱۳۸۶الفبای فلسفه، ترجمهٔ مسعود علیا، تهران: ققنوس، ص. صص ۲۶ تا ۲۹، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۵۰۳-۶
  9. محمدجواد انواری, “براهین اثبات باری”, دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  10. محمدجواد انواری, “براهین اثبات باری”, دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی (۱۳۸۷اندیشهٔ اسلامی (۱)، دفتر نشر معارف، ص. صص ۷۳ تا ۷۶، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۱-۰۵۹-۰
  12. حسین وحید خراسانی: آشنایی با اصول دین-۱۳۸۶- صفحه ۲۱ تا ۳۳
  13. هالینگ دیل، تاریخ فلسفه غرب، صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰.
  14. ایان باربور، علم و دین، ترجمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ص. صفحه ۱۰۴ تا ۱۱۱
  15. FAQ: Who designed the designer?
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ پیشین، الفبای فلسفه، ص ۲۸
  17. «The Blind Watchmaker». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ آوریل ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۱۳ مارس ۲۰۱۰.
  18. عبدالله جوادی آملی (۱۳۸۸)، «مقدمه»، تبیین براهین اثبات خدا، به کوشش حمید پارسانیا. (ویراست سید محمود صادقی)، قم: مرکز نشر اسراء، ص. ۲۵، شابک ۹۶۴-۵۹۸۴-۰۸-۴
  19. جعفر سبحانی، الالهیّات، مؤسسه امام صادق (ع)، ج1، ص۳۳
  20. محمدجواد انواری, “براهین اثبات باری”, دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ جان هیک، وجود خدا-۱۳۸۷-ص ۱۲۸
  22. همان، صص ۷۶–۷۷
  23. همان، صص ۷۸–۷۹
  24. مطالعه بیش‌تر دراین‌باره: مرتضی مطهری (۱۳۷۳)، «تصادف و نظام علیت غایی»، توحید، تهران: صدرا، ص. ص ۸۲
  25. پیشین، اندیشهٔ اسلامی، صص ۷۷–۷۸
  26. حسین وحید خراسانی، آشنایی با اصول دین-۱۳۸۶- صص ۲۱–۲۲
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ پیشین، الفبای فلسفه، ص ۳۲
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ Philip Clayton, Zachary R. Simpson, The Oxford handbook of religion and science, p. 199, Oxford University Press
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ PLANTINGA, ALVIN (1998). God, arguments for the existence of, Section 5, Teleological arguments, Routledge Encyclopedia of Philosophy
  30. محمدجواد انواری, “براهین اثبات باری”, دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  31. مرتضی مطهری (۱۳۸۸علل گرایش به مادیگرایی، تهران: انتشارات صدرا، ص. ۱۵۴
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ ۳۲٫۳ ۳۲٫۴ نایجل واربرتون (۱۳۸۶الفبای فلسفه، ترجمهٔ مسعود علیا، تهران: ققنوس، ص. صص ۳۰–۳۳، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۵۰۳-۶
  33. گراهام پریست: منطق-۱۳۸۷-صفحه ۱۳۳ تا ۱۳۸
  34. ریچارد داوکینز (۲۰۰۷ میلادی)، «فصل چهارم:چرا به احتمال قریب به یقین خدایی وجود ندارد؟»، پندار خدا، ترجمهٔ ا. فرزام، توزیع در اینترنت، شابک ۰-۶۱۸-۶۸۰۰۰-۴ تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  35. ن.فخر، برهان علیت-۱۳۹۵-ص۱۵-۲۴
  36. پیشین، اندیشهٔ اسلامی (۱)، ص. صص ۷۹ تا ۸۱
  37. What is Intelligent Design?
      1. List of scientific societies explicitly rejecting intelligent design
      2. Kitzmiller v. Dover page 83.
      3. The Discovery Institute's A Scientific Dissent From Darwinism petition begun in 2001 has been signed by "over 700 scientists" as of August 20, 2006.

    A four day A Scientific Support for Darwinism petition gained 7733 signatories from scientists opposing ID. The AAAS, the largest association of scientists in the U.S. , has 120,000 members, and firmly rejects ID. More than 70,000 Australian scientists and educators condemn teaching of intelligent design in school science classes List of statements from scientific professional organizations on the status intelligent design and other forms of creationism. According to The New York Times "There is no credible scientific challenge to the theory of evolution as an explanation for the complexity and diversity of life on earth". Dean, Cordelia (September 27, 2007). "Scientists Feel Miscast in Film on Life's Origin". New York Times. Retrieved 2007-09-28.

    • «Teachernet, Document bank". Creationism teaching guidance. UK Department for Children, Schools and Families. September 18, 2007. [۱]. Retrieved 2007-10-01. "The intelligent design movement claims there are aspects of the natural world that are so intricate and fit for purpose that they cannot have evolved but must have been created by an 'intelligent designer'. Furthermore they assert that this claim is scientifically testable and should therefore be taught in science lessons. Intelligent design lies wholly outside of science. Sometimes examples are quoted that are said to require an 'intelligent designer'. However, many of these have subsequently been shown to have a scientific explanation, for example, the immune system and blood clotting mechanisms.

    Attempts to establish an idea of the 'specified complexity' needed for intelligent design are surrounded by complex mathematics. Despite this, the idea seems to be essentially a modern version of the old idea of the "God-of-the-gaps". Lack of a satisfactory scientific explanation of some phenomena (a 'gap' in scientific knowledge) is claimed to be evidence of an intelligent designer."

    • Nature Methods Editorial (2007) «An intelligently designed response" Nat Methods (12): 983 doi:10.1038/nmeth1207-983
    • Mark Greener (2007) «Taking on creationism. Which arguments and evidence counter pseudoscience?». EMBO Reports 8 (12): 1107–1109. doi:10.1038/sj.embor.7401131. PMID 18059309
    • «Science and Creationism: A View from the National Academy of Sciences». National Academy of Sciences. 1999.
    • National Science Teachers Association, a professional association of 55,000 science teachers and administrators National Science Teachers Association (August 3, 2005). «National Science Teachers Association Disappointed About Intelligent Design Comments Made by President Bush". Press release. [۲] بایگانی‌شده در ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine. «We stand with the nation's leading scientific organizations and scientists, including Dr. John Marburger, the president's top science advisor, in stating that intelligent design is not science....It is simply not fair to present pseudoscience to students in the science classroom.»
    • David Mu (Fall 2005). "Trojan Horse or Legitimate Science: Deconstructing the Debate over Intelligent Design" بایگانی‌شده در ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine (PDF). Harvard Science Review 19 (1).

    «for most members of the mainstream scientific community, ID is not a scientific theory, but a creationist pseudoscience.».

    «Creationists are repackaging their message as the pseudoscience of intelligent design theory.»

    • Attie, A. D. ; Sober, E; Numbers, RL; Amasino, RM; Cox, B; Berceau, T; Powell, T; Cox, MM (2006). «Defending science education against intelligent design: a call to action". Journal of Clinical Investigation (American Society for Clinical Investigation) 116 (5): 1134–1138. doi:10.1172/JCI28449. PMID 16670753. & PMC 1451210. [۳].
    • H. Allen Orr (May 2005). "Devolution—Why intelligent design isn't". Annals of Science. New Yorker. "Biologists aren't alarmed by intelligent design's arrival in Dover and elsewhere because they have all sworn allegiance to atheistic materialism; they're alarmed because intelligent design is junk science.»
    • Robert T. Pennock Tower of Babel: The Evidence Against the New Creationism.
    • Mark Bergin (February 25, 2006). «Junk science". World Magazine.

    Agin, Dan (2006). Junk Science. Macmillan. pp. 210 ff.[۴]

  38. عبدالله جوادی آملی (۱۳۸۸)، «مقدمه»، تبیین براهین اثبات خدا، به کوشش حمید پارسانیا. (ویراست سید محمود صادقی)، قم: مرکز نشر اسراء، ص. ۲۳۷ تا ۲۴۴، شابک ۹۶۴-۵۹۸۴-۰۸-۴
  39. Hume, David, Dialogues Concerning Natural Religion(1779).
  40. جان هیک، وجود خدا-۱۳۸۷-صص ۱۳۸ تا ۱۴۴
  41. Voltaire (1901) [1734]. "On the Existence of God". The Works of Voltaire: The Henriade: Letters and miscellanies. Vol. XXI. trans. William F. Fleming. Werner. pp. 239–240.

کتاب‌شناسی

فارسی

عمومی
  • محمدجواد انواری (۱۳۸۱)، «جلد ۱۱»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائره المعارف بزرگ اسلامی[۵]
  • حسین وحید خراسانی (۱۳۸۶آشنایی با اصول دین، قم: مدرسه الامام باقرالعلوم، ص. صص ۲۱ تا ۳۳، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۶۹۴-۱۲-۹
  • نایجل واربرتون (۱۳۸۶الفبای فلسفه، ترجمهٔ مسعود علیا، تهران: انتشارات ققنوس، ص. صص ۲۶–۳۳، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۵۰۳-۶
  • جعفر سبحانی و محمد محمدرضایی (۱۳۸۷اندیشهٔ اسلامی (۱)، تهران: دفتر نشر معارف، ص. صص ۷۳ تا ۸۱، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۱-۰۵۹-۰
  • مرتضی مطهری (۱۳۸۸توحید، تهران: انتشارات صدرا، ص. صص ۴۹ تا ۸۲–۲۱۱ تا ۲۴۳، شابک ۹۶۴-۵۶۰۰-۳۴-۰
  • رجینالد جان هالینگ دیل (۱۳۸۷تاریخ فلسفه غرب، ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ، تهران: انتشارات ققنوس، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۷۹۰-۰
  • ریچارد داوکینز (۲۰۰۷ میلادیپندار خدا، ترجمهٔ ا. فرزام، توزیع در اینترنت، شابک ۰-۶۱۸-۶۸۰۰۰-۴ تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
تخصصی
  • جان هیک (۱۳۸۷وجود خدا، ترجمهٔ عبدالرحیم گواهی، تهران: نشر علم، ص. صص ۱۲۱ تا ۱۶۶، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۵-۸۹۲-۹
  • عبدالله جوادی آملی (۱۳۸۸)، «فصل هشتم»، تبیین براهین اثبات خدا، به کوشش حمید پارسانیا. (ویراست محمود صادقی)، قم: مرکز نشر اسراء، ص. ۲۳۵ تا ۲۵۴، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۹۸۴-۰۸-۱
  • جعفر سبحانی، الالهیّات، ج ۱، قم: مؤسسه امام صادق، ص. ص ۳۳
مرتبط
  • گراهام پریست (۱۳۸۷منطق، ترجمهٔ بهرام اسدیان (ویراست رضا دهقان)، تهران: نشر ماهی، ص. ۱۳۳ تا ۱۴۲، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۹۷۱-۷۵-۹

انگلیسی

  • David Hume (۱۹۹۳Dialogues and Natural History of Religion، Oxford: Oxford University Press Worlds Classics

پیوند به بیرون

فارسی

انگلیسی