ویلیام جیمز: تفاوت میان نسخهها
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + ۱۲ رده |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده: Wm james.jpg|چپ|200px|بندانگشتی|ویلیام جیمز (۱۹۰۶)]] |
[[پرونده: Wm james.jpg|چپ|200px|بندانگشتی|ویلیام جیمز (۱۹۰۶)]] |
||
'''ویلیام جیمز''' (William James، ۱۸۴۲–۱۹۱۰) فیلسوف آمریکایی و |
'''ویلیام جیمز''' (William James، ۱۸۴۲–۱۹۱۰) فیلسوف آمریکایی و بنیانگذار مکتب [[پراگماتیسم]] بود. وی در زمینه [[روانشناسی]] و [[فلسفه]] مطالعات عمیقی داشت و به عنوان [[پزشک]] نیز به فعالیت مشغول بودهاست. |
||
فلسفه پراگماتیسم وی را «[[عملگرایی]]» یا «اصالت دادن به عمل» در زبان فارسی ترجمه کردهاند؛ ولی در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشأ حقیقت را در «سودمند بودن» یک امر یا قضیه میدانست. حقیقت به چیزی اطلاق میشود که «سودمند» یا «عملی» باشد. چیزی که «سودمند» نیست نمیتواند «حقیقت» باشد. به همین منظور طرفداران این مسلک را امروزه «[[عملگرا]]»ها مینامند. در زبان روزمره به چیز یا کسی که به منافع قابل دسترسی کوشش میکند عادتاً «[[پراگماتیست]]» میگویند. |
فلسفه پراگماتیسم وی را «[[عملگرایی]]» یا «اصالت دادن به عمل» در زبان فارسی ترجمه کردهاند؛ ولی در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشأ حقیقت را در «سودمند بودن» یک امر یا قضیه میدانست. حقیقت به چیزی اطلاق میشود که «سودمند» یا «عملی» باشد. چیزی که «سودمند» نیست نمیتواند «حقیقت» باشد. به همین منظور طرفداران این مسلک را امروزه «[[عملگرا]]»ها مینامند. در زبان روزمره به چیز یا کسی که به منافع قابل دسترسی کوشش میکند عادتاً «[[پراگماتیست]]» میگویند. |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== کانون تفکر == |
== کانون تفکر == |
||
هنگامی که در سال ۱۸۷۸ ازدواج کرد، به نظر میرسید که تندرستی و روحیه فعال خود را نه تنها حفظ کرده، بلکه سالمتر و فعالتر شدهاست. او تدریس کرد، به شاگردانش دانش آموخت، سفرها کرد، به شهرت و آوازه رسید، و انگیزش فکری عظیمی را در محفلی از دوستان و همکاران برجسته و فاضل خود پدید آورد و نیز از محضر آنان نیز بهرهها برد. فیلسوف بزرگ عصر و زمانهاش بود. وی فلسفه پراگماتیسم را که از سوی همشهری آمریکاییاش [[چارلز ساندرز پیرس]] باب شده بود، پذیرا شد و آن را بسط و توسعه داد. در واقع ویلیام جیمز |
هنگامی که در سال ۱۸۷۸ ازدواج کرد، به نظر میرسید که تندرستی و روحیه فعال خود را نه تنها حفظ کرده، بلکه سالمتر و فعالتر شدهاست. او تدریس کرد، به شاگردانش دانش آموخت، سفرها کرد، به شهرت و آوازه رسید، و انگیزش فکری عظیمی را در محفلی از دوستان و همکاران برجسته و فاضل خود پدید آورد و نیز از محضر آنان نیز بهرهها برد. فیلسوف بزرگ عصر و زمانهاش بود. وی فلسفه پراگماتیسم را که از سوی همشهری آمریکاییاش [[چارلز ساندرز پیرس]] باب شده بود، پذیرا شد و آن را بسط و توسعه داد. در واقع ویلیام جیمز بنیانگذار مکتب پراگماتیسم میباشد. |
||
پذیرش کثرت، سیلان و صیرورت و نامتعین بودن همه چیزها و یک دیدگاه واقعبینانه و مبتنی بر عقل موجود - نسبت به همه جنبههای تجربه بشری - در کانون تفکر او قرار دارد. اما این هرگز موجب نمیشود که فلسفه وی یکنواخت و دنیوی شود. او معتقد بود که اگر فکر و اندیشهای مؤثر واقع شود، از نوع فکر و اندیشه واقعی است؛ و مادامی که سبب ساز دگرگونی در زندگی شود، پرمعنا و ارزشمند خواهد بود. از نگاه او، حقیقت یک امر مطلق ثابت و تغییر ناپذیر نیست بلکه در اثر فعالیت انسان ابداع یا ایجاد میشود. علاوه بر آن، بین حقیقت و خیر پیوندی تنگاتنگ وجود دارد: آنچه حقیقت است تبدیل به خیر میشود. |
پذیرش کثرت، سیلان و صیرورت و نامتعین بودن همه چیزها و یک دیدگاه واقعبینانه و مبتنی بر عقل موجود - نسبت به همه جنبههای تجربه بشری - در کانون تفکر او قرار دارد. اما این هرگز موجب نمیشود که فلسفه وی یکنواخت و دنیوی شود. او معتقد بود که اگر فکر و اندیشهای مؤثر واقع شود، از نوع فکر و اندیشه واقعی است؛ و مادامی که سبب ساز دگرگونی در زندگی شود، پرمعنا و ارزشمند خواهد بود. از نگاه او، حقیقت یک امر مطلق ثابت و تغییر ناپذیر نیست بلکه در اثر فعالیت انسان ابداع یا ایجاد میشود. علاوه بر آن، بین حقیقت و خیر پیوندی تنگاتنگ وجود دارد: آنچه حقیقت است تبدیل به خیر میشود. |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
* '''پراگماتیسم''' |
* '''پراگماتیسم''' |
||
''پراگماتیسم (مذهب اصالت عمل)''، اصالت عمل نامی تازه برای برخی طرق اندیشیدن، مطالعات همگانی در فلسفه [Prognatism، a New Name for some Old Ways of Thinking: Popular Lectures on Philosphy] این کتاب، که در ۱۹۰۷ انتشار یافت، مجموعهای از سخنرانیهایی است که ویلیام جیمز، در ۱۹۰۶–۱۹۰۷ ایراد کردهاست. (پراگماتیسم از کلمه یونانی «[[پراگما]]»<ref>Pragma</ref> به معنای عمل است، و کلمهای است که نخستین بار [[چارلز پیرس]]<ref>Charles Peirce</ref> انگلیسی در مقاله معروفش با عنوان چگونه میتوان افکار خود را روشن ساخت، به کار برده است. پیرس در این مقاله ثابت میکند که برای شکافتن یک فکر کافی است که به تعیین رفتاری که این فکر برمیانگیزد، بپردازیم). این اصل که بیست سال بعد ویلیام جیمز بحث دربارهٔ آن را از سر میگیرد در اندک زمان به نحو گستردهای رواج مییابد. دقیقتر بگوییم، اصطلاح «پراگماتیسم» فقط به این جریان که در دهههای آخر قرن نوزدهم مخصوصاً به همت جیمز و دیویی<ref>Dewey</ref> اروپا را فرا گرفت اطلاق میشود. جیمز از این اصل آغاز میکند که هیچیک از نظامهای فلسفی که تا این زمان پیشنهاد |
''پراگماتیسم (مذهب اصالت عمل)''، اصالت عمل نامی تازه برای برخی طرق اندیشیدن، مطالعات همگانی در فلسفه [Prognatism، a New Name for some Old Ways of Thinking: Popular Lectures on Philosphy] این کتاب، که در ۱۹۰۷ انتشار یافت، مجموعهای از سخنرانیهایی است که ویلیام جیمز، در ۱۹۰۶–۱۹۰۷ ایراد کردهاست. (پراگماتیسم از کلمه یونانی «[[پراگما]]»<ref>Pragma</ref> به معنای عمل است، و کلمهای است که نخستین بار [[چارلز پیرس]]<ref>Charles Peirce</ref> انگلیسی در مقاله معروفش با عنوان چگونه میتوان افکار خود را روشن ساخت، به کار برده است. پیرس در این مقاله ثابت میکند که برای شکافتن یک فکر کافی است که به تعیین رفتاری که این فکر برمیانگیزد، بپردازیم). این اصل که بیست سال بعد ویلیام جیمز بحث دربارهٔ آن را از سر میگیرد در اندک زمان به نحو گستردهای رواج مییابد. دقیقتر بگوییم، اصطلاح «پراگماتیسم» فقط به این جریان که در دهههای آخر قرن نوزدهم مخصوصاً به همت جیمز و دیویی<ref>Dewey</ref> اروپا را فرا گرفت اطلاق میشود. جیمز از این اصل آغاز میکند که هیچیک از نظامهای فلسفی که تا این زمان پیشنهاد شدهاست، قانعکننده نیست، زیرا مذهب اصالت تجربه غیرانسانی و غیردینی است و مذهب اصالت عقل از صفت عینی عالم واقع غافل است. «هیچ نظریهای نسخه مطلق واقعیت نیست»؛ همه نظریهها جنبه سودمندی دارند و بیشتر صورتهای ذهنی سازگاری با واقعیتاند تا جلوهها و پاسخ به معمایی که از سوی الوهیت طرح شدهاست. مذهب اصالت عمل تنها فلسفهای است که در دسترس آدمی است، زیرا سعی ما در راه شناخت در هر قدم بر اثر ترجیحات و منافع و نیازهای ما تحریض و هدایت میشود. به همین جهت، جیمز به جای اینکه اصل فکری و عقلی کاملاً غیرشخصی را ملاک حقیقت انگارد، فلسفهای را میپذیرد که با احتیاجات و تمنیات ما مطابقت دارد. برطبق اصول مذهب اصالت عمل، هرگاه نتایج فرضیهای در زندگی سودمند باشد نمیتوان آن را طرد کرد. بدین ترتیب در شیوه تفکر ما، امر حقیقی و درست تنها آن چیزی است که در شیوه عمل مناسب باشد. حقیقت یک تصور صفتی از این تصور نیست، بلکه حقیقت بر تصور ما «فرود میآید»، و آنگاه تصور حقیقی میشود و حقیقت خود را از حوادث میگیرد؛ بنابراین، فلسفه امر حقیقی را مشاهده نمیکند، بلکه آن را خلق میکند: «ما قطعهای از سنگ مرمر را دریافت میکنیم، اما مجسمه را ما خود میتراشیم.» ملاحظه میکنیم که در این شرایط، جیمز در تاریخ فلسفه تنها میان مزاجهای فردی تعارضی میبیند که از ظریف (مذهب اصالت عقل) به وحشی (مذهب اصالت تجربه) ادامه دارد؛ بنابراین، مذهب اصالت عمل به جای جستن انسجام مطلقی سعی دارد که برخوردهای میان مکاتب مختلف را تعدیل کند. این فلسفه توانسته است نوعی عرفان ملموس باشد که معرفت را صورت سادهای از سازگاری حیاتی میبیند؛ با این همه، هدف آن عالیتر است و میخواهد ضابطه عمل را به مقام ضابطه عینی ارتقاء دهد. به همین جهت، فلسفه عملی به نوعی فلسفه انسانی (اومانیسم) تعبیر میشود که فرق دقیق آن برحسب آرمان زندگی فلاسفه مختلف که مبلغ آناند، متغیر است. در نظر جیمز، این مکتب رنگ [[فلسفه روحی]] ([[اسپیریتوئالیسم]])<ref>Spiritualisme</ref> به خود گرفتهاست. |
||
== درگذشت == |
== درگذشت == |
نسخهٔ ۲۲ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۰
ویلیام جیمز (William James، ۱۸۴۲–۱۹۱۰) فیلسوف آمریکایی و بنیانگذار مکتب پراگماتیسم بود. وی در زمینه روانشناسی و فلسفه مطالعات عمیقی داشت و به عنوان پزشک نیز به فعالیت مشغول بودهاست. فلسفه پراگماتیسم وی را «عملگرایی» یا «اصالت دادن به عمل» در زبان فارسی ترجمه کردهاند؛ ولی در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشأ حقیقت را در «سودمند بودن» یک امر یا قضیه میدانست. حقیقت به چیزی اطلاق میشود که «سودمند» یا «عملی» باشد. چیزی که «سودمند» نیست نمیتواند «حقیقت» باشد. به همین منظور طرفداران این مسلک را امروزه «عملگرا»ها مینامند. در زبان روزمره به چیز یا کسی که به منافع قابل دسترسی کوشش میکند عادتاً «پراگماتیست» میگویند.
اوان زندگی و خانواده
ویلیام جیمز در نیویورک سیتی به دنیا آمد. پدرش هنری جیمز (بزرگ) عالم روحانی و پیرو فلسفه سوئدنبرگ[۱] بود. ویلیام، بزرگترین فرزند از پنج فرزند خانواده بهشمار میآمد. یک خواهر و سه برادر داشت. یکی از برادرانش موسوم به جیمز (کوچک) رمان نویس مشهوری شد. خانواده او خانوادهای بااستعداد، استثنائی و فعال بودند. ویلیام جیمز به همراه برادر کوچکتر خود هنری جیمز موفقیتهای بسیاری را کسب کردند.
تحصیلات
تحصیلات رسمی ویلیام جیمز بهطور منظم صورت نگرفت. دانشاندوزی واقعی او در محیط خانواده آغاز شد زیرا دوستان هوشمند و فاضل پدرش غالباً به خانه آنان میآمدند و دربارهٔ موضوعهای گوناگونی بحث و گفتگو میکردند. ویلیام جیمز در مدارس سوئیس، آلمان، فرانسه و انگلستان تحصیل کرد و علاقه خاصی به علوم طبیعی و نقاشی در او بیدار شد. در سال ۱۸۶۰ آموزش رسمی را برای نقاش شدن آغاز کرد ولی دشواری کار به او فهماند که نقاش شدن کار او نیست؛ لذا پس از یک سال وارد دانشکده «علوم لارنس» در هاروارد شد؛ اما در سال ۱۸۶۴ تغییر رشته داد و به دانشکده پزشکی رفت.
در مأموریتی به برزیل، دچار بیماری آبله شد و از آن زمان تا اواخر عمرش این بیماری بارها عود کرد. درجه دکترای پزشکیاش را در سال ۱۸۶۹ دریافت کرد و پس از گذراندن یک دوره عود بیماری آبله، کار تدریس در دانشگاه هاروارد را آغاز کرد؛ ابتدا آناتومی و فیزیولوژی، سپس روانشناسی و بالاخره در سال ۱۸۷۹ فلسفه تدریس کرد.
کانون تفکر
هنگامی که در سال ۱۸۷۸ ازدواج کرد، به نظر میرسید که تندرستی و روحیه فعال خود را نه تنها حفظ کرده، بلکه سالمتر و فعالتر شدهاست. او تدریس کرد، به شاگردانش دانش آموخت، سفرها کرد، به شهرت و آوازه رسید، و انگیزش فکری عظیمی را در محفلی از دوستان و همکاران برجسته و فاضل خود پدید آورد و نیز از محضر آنان نیز بهرهها برد. فیلسوف بزرگ عصر و زمانهاش بود. وی فلسفه پراگماتیسم را که از سوی همشهری آمریکاییاش چارلز ساندرز پیرس باب شده بود، پذیرا شد و آن را بسط و توسعه داد. در واقع ویلیام جیمز بنیانگذار مکتب پراگماتیسم میباشد.
پذیرش کثرت، سیلان و صیرورت و نامتعین بودن همه چیزها و یک دیدگاه واقعبینانه و مبتنی بر عقل موجود - نسبت به همه جنبههای تجربه بشری - در کانون تفکر او قرار دارد. اما این هرگز موجب نمیشود که فلسفه وی یکنواخت و دنیوی شود. او معتقد بود که اگر فکر و اندیشهای مؤثر واقع شود، از نوع فکر و اندیشه واقعی است؛ و مادامی که سبب ساز دگرگونی در زندگی شود، پرمعنا و ارزشمند خواهد بود. از نگاه او، حقیقت یک امر مطلق ثابت و تغییر ناپذیر نیست بلکه در اثر فعالیت انسان ابداع یا ایجاد میشود. علاوه بر آن، بین حقیقت و خیر پیوندی تنگاتنگ وجود دارد: آنچه حقیقت است تبدیل به خیر میشود.
دغدغه نهایی او یک امر اخلاقی است. او میخواهد روشی فلسفی را برای زندگی و نیز انسانها ارائه دهد. شیوه زنده و با روح کلام و نوشتارش، وی را در نزد همگان محبوب کرد.
آثار
- پراگماتیسم
پراگماتیسم (مذهب اصالت عمل)، اصالت عمل نامی تازه برای برخی طرق اندیشیدن، مطالعات همگانی در فلسفه [Prognatism، a New Name for some Old Ways of Thinking: Popular Lectures on Philosphy] این کتاب، که در ۱۹۰۷ انتشار یافت، مجموعهای از سخنرانیهایی است که ویلیام جیمز، در ۱۹۰۶–۱۹۰۷ ایراد کردهاست. (پراگماتیسم از کلمه یونانی «پراگما»[۲] به معنای عمل است، و کلمهای است که نخستین بار چارلز پیرس[۳] انگلیسی در مقاله معروفش با عنوان چگونه میتوان افکار خود را روشن ساخت، به کار برده است. پیرس در این مقاله ثابت میکند که برای شکافتن یک فکر کافی است که به تعیین رفتاری که این فکر برمیانگیزد، بپردازیم). این اصل که بیست سال بعد ویلیام جیمز بحث دربارهٔ آن را از سر میگیرد در اندک زمان به نحو گستردهای رواج مییابد. دقیقتر بگوییم، اصطلاح «پراگماتیسم» فقط به این جریان که در دهههای آخر قرن نوزدهم مخصوصاً به همت جیمز و دیویی[۴] اروپا را فرا گرفت اطلاق میشود. جیمز از این اصل آغاز میکند که هیچیک از نظامهای فلسفی که تا این زمان پیشنهاد شدهاست، قانعکننده نیست، زیرا مذهب اصالت تجربه غیرانسانی و غیردینی است و مذهب اصالت عقل از صفت عینی عالم واقع غافل است. «هیچ نظریهای نسخه مطلق واقعیت نیست»؛ همه نظریهها جنبه سودمندی دارند و بیشتر صورتهای ذهنی سازگاری با واقعیتاند تا جلوهها و پاسخ به معمایی که از سوی الوهیت طرح شدهاست. مذهب اصالت عمل تنها فلسفهای است که در دسترس آدمی است، زیرا سعی ما در راه شناخت در هر قدم بر اثر ترجیحات و منافع و نیازهای ما تحریض و هدایت میشود. به همین جهت، جیمز به جای اینکه اصل فکری و عقلی کاملاً غیرشخصی را ملاک حقیقت انگارد، فلسفهای را میپذیرد که با احتیاجات و تمنیات ما مطابقت دارد. برطبق اصول مذهب اصالت عمل، هرگاه نتایج فرضیهای در زندگی سودمند باشد نمیتوان آن را طرد کرد. بدین ترتیب در شیوه تفکر ما، امر حقیقی و درست تنها آن چیزی است که در شیوه عمل مناسب باشد. حقیقت یک تصور صفتی از این تصور نیست، بلکه حقیقت بر تصور ما «فرود میآید»، و آنگاه تصور حقیقی میشود و حقیقت خود را از حوادث میگیرد؛ بنابراین، فلسفه امر حقیقی را مشاهده نمیکند، بلکه آن را خلق میکند: «ما قطعهای از سنگ مرمر را دریافت میکنیم، اما مجسمه را ما خود میتراشیم.» ملاحظه میکنیم که در این شرایط، جیمز در تاریخ فلسفه تنها میان مزاجهای فردی تعارضی میبیند که از ظریف (مذهب اصالت عقل) به وحشی (مذهب اصالت تجربه) ادامه دارد؛ بنابراین، مذهب اصالت عمل به جای جستن انسجام مطلقی سعی دارد که برخوردهای میان مکاتب مختلف را تعدیل کند. این فلسفه توانسته است نوعی عرفان ملموس باشد که معرفت را صورت سادهای از سازگاری حیاتی میبیند؛ با این همه، هدف آن عالیتر است و میخواهد ضابطه عمل را به مقام ضابطه عینی ارتقاء دهد. به همین جهت، فلسفه عملی به نوعی فلسفه انسانی (اومانیسم) تعبیر میشود که فرق دقیق آن برحسب آرمان زندگی فلاسفه مختلف که مبلغ آناند، متغیر است. در نظر جیمز، این مکتب رنگ فلسفه روحی (اسپیریتوئالیسم)[۵] به خود گرفتهاست.
درگذشت
در سال ۱۸۹۹ که ویلیام جیمز سرگرم بالا رفتن از کوهی در نزدیکی خانهاش در نیوهمپشایر بود، راه بازگشت خود را گم کرد. تلاش شدید او برای یافتن راه بازگشت از کوه مزبور، موجب تشدید ناراحتی قلبیاش شد. در طول دو سال آینده، تقریباً زمینگیر بود. اما به ناگهان و در کمال حیرت، بهبود یافت و توانست به هاروارد برگردد و شغل پرمشغله تدریس را از سر گیرد.
در سال ۱۹۰۷ بازنشسته شد و در ۱۹۰۹ کتاب یک جهان کثرتگرا[۶] را انتشار داد؛ وی در این اثر به طرز درخشانی به آثار هگل، فخنر[۷] و برگسون پرداخته است. پس از چند ماه، ناراحتی قلبی او دوباره بروز کرد و در ۲۶ اوت ۱۹۱۰ در خانهاش، واقع در نیوهمپشایر، درگذشت.
پینوشت
منابع
- فیلسوف بزرگ، دایانه کالینسون، محمد رفیعی مهرآبادی، انتشارات عطایی، 1363.
- فرهنگ آثار، دکتر علیمحمد کاردان، سروشٰ تهرانٰ، 1375.
- نگرشی تطبیقی بر اسلام و پراگماتیسم(فصل چهارم پیرامون جیمز)، دکتر عظیم عابدینی، 1391.
- ویلیام جیمز
- استادان دانشگاه هاروارد
- اگزیستانسیالیستها
- اهالی استاتن آیلند
- اهالی نیویورک سیتی
- پژوهشگران دینی اهل ایالات متحده آمریکا
- پژوهشگران فلسفه اهل ایالات متحده آمریکا
- دانشآموختگان دانشکده پزشکی هاروارد
- دانشآموختگان دانشکده مهندسی و علوم کاربردی هاروارد
- درگذشتگان ۱۹۱۰ (میلادی)
- روانشناسان آموزشی
- روانشناسان اهل ایالات متحده آمریکا
- روانشناسان دین
- رئیسهای انجمن روانشناسی آمریکا
- زادگان ۱۸۴۲ (میلادی)
- شناختشناسان
- عارفان
- عملگرایان
- فراروانشناسان
- فرقه تفکرنو
- فلسفه اجتماعی
- فیلسوفان اجتماعی
- فیلسوفان اهل ایالات متحده آمریکا
- فیلسوفان اهل نیویورک (ایالت)
- فیلسوفان تاریخ
- فیلسوفان تحلیلی
- فیلسوفان دین
- فیلسوفان ذهن
- فیلسوفان سده ۱۹ (میلادی)
- فیلسوفان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- فیلسوفان سده ۲۰ (میلادی)
- فیلسوفان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- کارشناسان آموزش و پرورش
- متافیزیکپژوهان
- منتقدان اجتماعی
- مطالعات خودآگاهی
- ندانمگرایان اهل ایالات متحده آمریکا
- نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- هستیشناسان