اژدها: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
}} |
}} |
||
'''اژدها''' (با تلفظ اَژدَها)<ref>http://www.vajehyab.com/dehkhoda/اژدها</ref> یکی از [[موجودات افسانهای]] در فرهنگهای [[جهان]] است. اژدها در [[اساطیر]] جهان جایگاه ویژهای دارد. |
'''اژدها''' (با تلفظ اَژدَها)<ref>http://www.vajehyab.com/dehkhoda/اژدها</ref> یکی از [[موجودات افسانهای]] در فرهنگهای [[جهان]] است. اژدها در [[اساطیر]] جهان جایگاه ویژهای دارد. |
||
==ظاهر== |
|||
اژدها در فرهنگ های مختلف جهان به شکل های متفاوتی ترسیم شده است در اروپا و غرب از [[قرون وسطی]] اژدها به صورت جانوری چهارپا و بزرگ جثه با شاخ هایی بر روی سر و دارای بال که از دهانش آتش پرتاب می کند توصیف و کشیده می شده است در کشورها و فرهنگ های شرق اژدها به صورت موجودی مارمانند و غول پیکر با توانایی های فوق بشری و همچنین با علم و هوش زیاد توصیف می شده است. |
|||
== واژهشناسی در فارسی == |
== واژهشناسی در فارسی == |
نسخهٔ ۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۱
گروه | موجود افسانهای |
---|---|
زیرگروه | اژدها |
اژدها (با تلفظ اَژدَها)[۱] یکی از موجودات افسانهای در فرهنگهای جهان است. اژدها در اساطیر جهان جایگاه ویژهای دارد.
ظاهر
اژدها در فرهنگ های مختلف جهان به شکل های متفاوتی ترسیم شده است در اروپا و غرب از قرون وسطی اژدها به صورت جانوری چهارپا و بزرگ جثه با شاخ هایی بر روی سر و دارای بال که از دهانش آتش پرتاب می کند توصیف و کشیده می شده است در کشورها و فرهنگ های شرق اژدها به صورت موجودی مارمانند و غول پیکر با توانایی های فوق بشری و همچنین با علم و هوش زیاد توصیف می شده است.
واژهشناسی در فارسی
ریشه واژه اژدها و (ضحاک) یکی است و صورتهایی دیگر چون «اژدر»، «اژدرها» و «اژدهات» دارد، به معنی «ماری است افسانهای و بزرگ، با دهان فراخ و گشاد.»
اژدها یا اژدر که در زبان اوستایی «اژی» (-aži)، در زبان پهلوی ساسانی (فارسی میانه) «از» (az) و در زبان سانسکریت «اهی» (-ahi) خوانده و نامیده میشود، به معنی «مار یا افعی مهیب و سهمگین» است. در متون کهن ایرانی، گاه این واژه به گونه عام به کار میرود.
در اساطیر و ادبیات جهان
اژدها جانوری است که در کهنترین سنن نماد ویرانگری و نیز آب و آبادانی بودهاست. روزگاری دراز اساطیر شناسان میپنداشتند که اژدها نمایشگر شر و انگیزه پیشرفت بشر است و سرگذشت بشر سراسر کوششی است برای رهایی از قدرت درهم شکننده اژدها.
رابطه میان اصل و آغاز جهان و اژدها در کیهانشناسی بابلیان آشکار است. در این کیهانشناسی، تیامات یا اژدهایی که نماد ظلمت آغازین است غالباً به صورت ماری خشمگین نموده شده و مردوک یا قهرمان خورشیدی بر آن چیره میشود. بدینگونه جهان روشن پدرسالاری جهان آغازین مادرشاهی را تسخیر میکند.
در مصر باستان اژدها رمز طغیانهای بزرگ رود نیل بودهاست و سود و زیان آن طغیانها را که بارورکننده یا ویرانکنندهاند نشان میدادهاست. از این رو اژدها غالباً هم با خداوند اُسیریس و هم با الههٔ هاتور همانند میشده و گاه نیز ازلحاظ خیر و برکتی که داشته با اُسیریس و به سبب ویرانگری اش با «ست» دشمن اُسیریس یکی میشدهاست.
اژدها همیشه حیوانی نیرومند و سهمگین پنداشته شده و گاه _ چنانکه در چین _ مقدس بوده و پرستیده میشدهاست، زیرا او را بخشندهٔ آب و باران میدانستهاند. در بعضی نقاط اژدها را همان تمساح دانسته (تمساحی بزرگ) و پنداشتهاند که تمساح آورنده باران است. اقوام بسیار معتقد بودند که اژدها خدای طوفان و هوای بد و سیل و دیگر بلاهای آسمانی است و طوفان بر اژدها سوار شده موجب لغزش زمین و زمینلرزه میشود. تقریباً همه جا اژدها با شب و تاریکی و بطن مادری و آب کیهانی پیوسته و مربوط بودهاست.
برخی از اژدهاهای چند سر مشهورند، چون لادون که نگاهبان سیبهای زرین هسپریدها بود. بعضی اژدهاها یا مارهای چند سر نیز شاخهایی به اشکال گوناگون داشتند از قبیل اژدهای قرمز هفت سر به نام آپوکالیپس، وانی، اژدهای چینی و ژاپنی نیز چندین شاخ دارد. نزد اقوام سرخپوست پوئبلو مار شاخدار نماد روان و روح آب بودهاست، و به باور مانی شیطان یا اهریمن درآغاز بر آبها فرمان میراند، «او همه چیز را تباه میکرد و ویران میساخت».
اژدها تنها موجود اساطیری ای است که در فرهنگ تمام ملل جایگاهی داشتهاست. چین، ژاپن، ایران، مصر، یونان، روم، شمال اروپا در کتب تاریخی از این موجود یاد شدهاست.
پروفسور فرهاد عسکری محقق و فیلسوف اعتقاد دارد که این موجود در گذشته وجود داشته ولی نه به این شکل که مجسمه و روایات ذکر کردهاند، بلکه شاید به صورت موجود (مار عظیم) مانند کنت دراکولا یا ضحاک.
در اساطیر و ادبیات ایران
سیمای اژدها در تاریخ اساطیری ایران، در نهایت سهمناکی، زشترویی و پلشتی است. آنها از نخستین یاران اهریمن میباشند که آفرینش نیکوی اورمزد را آشفته مینمایند؛ ولی توانایی تباه آن را ندارند. اگر فدیه گرانبهایی نثار ایزدانی همچون آناهیتا و وای میکنند (یشت ۵، بندهای ۲۹–۳۱ و ۴۱–۴۳ و نیز یشت ۱۵، بندهای ۱۹–۲۱). بر اساس ادبیات اوستایی، هنگامی که اورمزد نخستین سرزمین نیک خویش را میآفریند (ایرانویج)، آنگاه اهرمن همه تن مرگ برای تباهی آن، اژدهایی (اژدهای سرخ) را در رود دائیتی پدید میآورد (وندیداد ۱، بندهای ۲–۴). از سوی دیگر نیز ایزد هم با رزمافزارهای خود به نبرد با اژدهای زرد برمیخیزد تا او را نابود سازد (یسنه ۹، بند ۳۰).
بر اساس ادبیات ودایی و اوستایی، دو اژدهای ورتره و اپه اوشه (اپوش)، آبها را در دژ جادویی خود اسیر، ابرهای آسمانی را سترون و زمین را خشک و کویر میسازند؛ ولی سرانجام به دست ایزدان ایندره و تیشتر تباه میگردند. از دیگر سو نیز اژی دهاکه (اژدهاک/ضحاک) و افراسیاب تورانی نشان از اژدهایان اساطیری دارند که با گذشت زمان و به هنگام تغییر ساختار ساده و نخستین (روایت اوستایی) داستان به شکل پیچیده و پویا (روایات پهلوی ساسانی و خدای نامه)، جامه نوین پادشاه انیرانی (= نا ایرانی) را بر تن مینشانند. خشکسالی، سترونی، زوال و مرگ، ارمغان دشخدایی آنان بر ایران میباشد.
پرداخت شخصیت و ویژگیهای اژدها در روایات اساطیری چندان کامل و دقیق نیست، زیرا اسطوره تنها به آن بخش از سرگذشت زندگی یک بوده اهریمنی (یا حتی قهرمان) میپردازد و آن را آنچنان میبالاند و با شکوه و اغراق درمیآمیزد که برای نمایش جهانبینی ویژه خویش و دیگر اهداف خود نیاز دارد. اما این پرداخت در روایات حماسی (برخلاف نمونههای اساطیری شکل کاملتر و پویاتری دارد و اژدها در این داستانها چهرههای گوناگونی دارد که از میان آنها دو گونه بیش از دیگر نمونهها دیده و تکرار میشود.
اژدها در نخستین چهره، سیمای «فرمانروای بیگانه اژدروشی» را به خود میپذیرد که با تازش بر ایرانشهر و چیرگی بر پادشاه این سرزمین، فرمانروایی را در دست میگیرد، زندگی مردمان و ستوران آنان را تباه، باران و آب را دربند و خشکی و نیاز را بر سرتاسر زمین حکمفرما میسازد. این فرمانروای دژکامه انیرانی با رزمافزار جادویی و سپند قهرمان بیهمتایی از تبار پادشاهان نیکوی ایرانی، تباه میگردد. آشتی، آرامش و زیبایی ارمغان پادشاهی نیک قهرمان بر ایران زمین است. روایت کارزارهای «فریدون و ضحاک»، «اسفندیار و ارجاسب تورانی» (هر دو به نقل شاهنامه) و داستان نبرد پادشاهانی همچون «منوچهر، زو و کی خسرو با افراسیاب اژدهاوش» را میتوان در شمار گونههایی جای داد که اژدها با چهره پادشاه دژکامه انیرانی پدیدار میگردد.
اژدها در نگارگری
از آن جا که نگارگران دورهٔ اسلامی، برای ترسیم جانوران خیالی، از طرحهای سنتی یکسانی استفاده میکردهاند و به ندرت، آن جاندار را به خلاف آنچه که گذشتگان کشیده بودند، میکشیدند، تصویر اژدها در نگارگریهای دورهٔ اسلامی، تصویر واحدی است.
در این تصویر، اژدها، به شکل ماری بزرگ ترسیم میشود که دست و پاهایی همچون شیر دارد. بر روی کتفها و بالای پاهای این جانور، پشمهایی دیده میشود. پشتش حالتی شبیه پولک دارد و زیر شکمش، خطهایی موازی است. اژدها در هیچیک از نگارگریهای ایرانی، بال ندارد؛ ولی در اسطورهها و داستانهای عامیانه بالدار هم در نظر گرفته شدهاست، همانطور که در فرهنگ دهخدا آمده :جانوری اساطیری بشکل سوسماری عظیم دارای دو پر، که آتش از دهان میافکنده و پاس گنجهای زیرزمین میداشتهاست.[۲]
سر اژدها، معمولاً همچون سر گرگ است. پوزهای دراز و دهانی بازدارد که زبان باریکش از آن بیرون است. گاهی نیز شعلهٔ آتشی از آن میجهد.
با توجه به شباهت زیاد اژدهای نگارگریهای اسلامی با اژدهای نگارگری چینی، و نیز با توجه به این که تصویر کردن اژدها در نگارگریهای اسلامی، پس از دورهٔ تیموریان و انتقال فرهنگ چینی توسط مغولان به ایران، رواج یافت، میتوان حدس زد که طرح اژدهای نگارگران اسلامی بعد از مغول، بر گرفته شده از اژدهای چینی است.[نیازمند منبع]
خون اژدها
در نزدیکی شهر دهلران در استان ایلام چشمه قیری وجود دارد که بر پایه گفتههای مردم محلی، این چشمه، خون اژدهایی بوده که در جنگ با پهلوانی اساطیری، اسفندیار رویینتن، کشته شدهاست.
در نزدیکی شهر قروه در استان کردستان نیز چشمه آب معدنی سرخ رنگ در کنار صخرهای اژدها شکل، به نام باباگورگور وجود دارد که به گفته مردم این چشمه خون این اژدها است.
درخت خون اژدها
نام یکی از درختهای جزیره سقطرا (سُقُطری عربان، مجمعالجزایر واقع در باختر اقیانوس هند، میان دو قارهٔ آسیا و آفریقا و در دهانهٔ خلیج عدن از آن کشور یمن) خون اژدهاست. این درخت با نگاه از بالا مانند یک بشقاب پرنده گرد است و برگهای سوزنی شکلش به سمت بالا کشیده شده و از رو به رو یکسره به قارچ ماند. تنه درخت هیچ شاخ و برگی ندارد و تنها سر درخت پر از برگهای سوزنی شکل است. صمغ درخت اژدها را برای رنگ کاری و برق اندازی کار گیرند و و فزون بر کار بردهای پزشکی صمغ، سالهای سال کیمیا گران هم برگهایش را به کارهای خود زدهاند.
معبد اژدها
در ده کیلومتری جنوب شرقی گنبد سلطانیه، در نزدیکی روستای ویر، در پهنهای مستطیل شکل در دامنه کوه دو اژدهای بیمانند و شگفتآور قرار گرفتهاست. این محل به نام معبد اژدها و داش کسن (سنگبر) خوانده میشود و مردم محل آن را به نام شیرین و فرهاد مینامند. در درون این مجموعه هنری زیبا، سه غارتاق دستکند با اندازههایی مشخص در دل کوه سترگ کنده شده که پیرامون ورودیهای آن را کنده کاریها و سنگبریهای زیبای و چشمنوازی جلوهای ویژه بخشیدهاند. مهمترین بخش این کنده کاریها، که در نوع خود در ایران منحصر به فرد است، دو تصویر اژدهاست که در روبروی یکدیگر، با طول بیش از ۵ متر، به شکل قرینه در دل سخت سنگ کنده شدهاند، که در پیچ و خمهای خود جهانی از اسرار نهفته دارند. پیرامون این نقش برجستههای یگانه و بیمانند، مهرابهای زیبا و نقش دار، با طرحهای اسلیمی، گل و بوته، و مقرنس بر پیکره بیجان سنگ کنده کاری شدهاند. تقارن در هرجای این نیایشگاه به چشم میخورد. دانشمندان و اندیشمندان ایرانشناس بر این پندارند که غارهای معبد اژدها، یکی بزرگتر در جنوب و دو تا قرینه در شرق و غرب، نخست نیایشگاه آیین مهرپرستان، میترائیسم، بوده و کاربرد آن را حتی در دوران پس از اسلام هم نگه داشته بودهاست. مار در آیین مهر و اژدها در فرهنگ ایرانی، نقشی بنیادین و اثرگذار دارند. اژدها با جهتگیری خود به درون نیایشگاه، گویی خوش آمدگوی تازه واردان است.
منابع
- ستّاری، جلال، رموز قصّه از دیدگاه روانشناسی اژدها و مار و شاخ.
- رستگار فسایی، منصور، اژدها در اساطیر ایران، تهران ۱۳۷۹، انتشارات توس.
- رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان: عصر اوستایی تا پایان دوران ساسانیان، تهران ۱۳۸۱، انتشارات سخن.
- مرکز پژوهشی میراث مکتوب، به آدرس: www.mirasmaktoob.ir/view-1451.html