کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات رده همسنگ: افزودن> ۹ رده
حذف لینک مرده، جایگزینی لینک جدید
خط ۱: خط ۱:
'''کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹''' کودتایی نظامی بود که توسط [[سیدضیاءالدین طباطبائی]] (رجل سیاسی و موسس روزنامه حامی انگلستان به‌نام [[روزنامه رعد|رعد]])<ref>'''[http://www.britannica.com/EBchecked/topic/579680/Sayyid-Zia-od-Din-Tabatabai Sayyid Zia od-Din Tabatabaʾi]'''. (۲۰۰۸). In ''Encyclopædia Britannica''. Retrieved June ۲۹, ۲۰۰۸, from Encyclopædia Britannica Online</ref> و [[رضا خان میرپنج]] (بعدها ''رضاشاه پهلوی'') با برنامه‌ریزی و دستور افسر انگلیسی [[آیرون ساید]]) اجرا شد.<ref name="iranica">'''[http://www.iranica.com/newsite/index.isc?Article=http://www.iranica.com/newsite/articles/unicode/v6f4/v6f4a001.html کودتای ۱۲۹۹]''' ''[[دانشنامه ایرانیکا]]'' (به قلم ''نیلوفر شام‌بیاتی'')</ref> در نتیجه مذاکرات و هماهنگی‌های به عمل آمده بین [[سیدضیاءالدین طباطبایی]] و رضاخان، در روز سوم [[اسفند]]، قوای قزاق وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. [[احمدشاه]] و [[محمدحسن میرزا]] ([[ولیعهد]]) به [[کاخ فرح‌آباد]] گریختند و [[سپهدار رشتی]] ([[نخست‌وزیر]]) به [[سفارت انگلستان در تهران]] پناهنده شد.[http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=191] بسیاری بر این باورند که کودتای سوم اسفند، اقدام دولت [[بریتانیا]] برای کنترل اوضاع ایران و جلوگیری از نفوذ و حمله احتمالی [[بلشویسم|بُلشویکها]] بوده‌است.<ref name="iranica" /><ref>[http://www.iranchamber.com/history/reza_shah/reza_shah.php Reza Shah Pahlavi (historic Personalities)] at ''Iran Chamber Society'' website</ref><ref>[http://i-cias.com/e.o/pahlavi1.htm Reza Shah Pahlavi] at ''LookLex Encyclopaedia''</ref> نتیجه کودتا، [[رئیس‌الوزرا]]یی سیدضیاءالدین و وزیر جنگ شدن رضاخان بود.[http://www.rahekargar.net/ketab/koodeta1299.pdf]
'''کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹''' کودتایی نظامی بود که توسط [[سیدضیاءالدین طباطبائی]] (رجل سیاسی و موسس روزنامه حامی انگلستان به‌نام [[روزنامه رعد|رعد]])<ref>'''[http://www.britannica.com/EBchecked/topic/579680/Sayyid-Zia-od-Din-Tabatabai Sayyid Zia od-Din Tabatabaʾi]'''. (۲۰۰۸). In ''Encyclopædia Britannica''. Retrieved June ۲۹, ۲۰۰۸, from Encyclopædia Britannica Online</ref> و [[رضا خان میرپنج]] (بعدها ''رضاشاه پهلوی'') با برنامه‌ریزی و دستور افسر انگلیسی [[آیرون ساید]]) اجرا شد.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/coup-detat-of-1299-1921</ref> در نتیجه مذاکرات و هماهنگی‌های به عمل آمده بین [[سیدضیاءالدین طباطبایی]] و رضاخان، در روز سوم [[اسفند]]، قوای قزاق وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. [[احمدشاه]] و [[محمدحسن میرزا]] ([[ولیعهد]]) به [[کاخ فرح‌آباد]] گریختند و [[سپهدار رشتی]] ([[نخست‌وزیر]]) به [[سفارت انگلستان در تهران]] پناهنده شد.[http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=191] نتیجه کودتا، [[رئیس‌الوزرا]]یی سیدضیاءالدین و وزیر جنگ شدن رضاخان بود.[http://www.rahekargar.net/ketab/koodeta1299.pdf]
[[پرونده:Reza Pahlavi.jpg|رضا پهلوی|thumb]]
[[پرونده:Reza Pahlavi.jpg|رضا پهلوی|thumb]]



نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۲

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتایی نظامی بود که توسط سیدضیاءالدین طباطبائی (رجل سیاسی و موسس روزنامه حامی انگلستان به‌نام رعد)[۱] و رضا خان میرپنج (بعدها رضاشاه پهلوی) با برنامه‌ریزی و دستور افسر انگلیسی آیرون ساید) اجرا شد.[۲] در نتیجه مذاکرات و هماهنگی‌های به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان، در روز سوم اسفند، قوای قزاق وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرح‌آباد گریختند و سپهدار رشتی (نخست‌وزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد.[۱] نتیجه کودتا، رئیس‌الوزرایی سیدضیاءالدین و وزیر جنگ شدن رضاخان بود.[۲]

رضا پهلوی

اوضاع ایران در دوران پیش از کودتا

درسال ۱۹۰۷ م. قرارداد ۱۹۰۷ میان کشورهای بریتانیا و روسیه تزاری در سن پترزبورگ امضا شد. براساس این قرارداد ایران میان روسیه تزاری و بریتانیا تقسیم شد. شمال ایران به اشغال سپاه روسیه تزاری درآمد وپس از جنگ جهانی اول نیز بریتانیا با اشغال بوشهر به سوی شیراز پیشروی کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند.

بر پایه قرارداد ۱۹۰۷ بریتانیا پیشنهاد پاره کردن ایران به دو منطقه نفوذ را داد. منطقه شمالی به روسیه تزاری اعطا شد و منطقه جنوبی به بریتانیای کبیر. منطقه میانی باید به عنوان منطقه بی طرف کار می‌کرد. پیمان نامه ۱۹۰۷ م. بدون آگاهی دولت ایران در زمان اوج جنبش مشروطه امضاء شد؛ از این رو سرانجام با پاسخ تند مجلس شورای ملی رو به رو شد.

با وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مواد آن عملاً اجرا می‌شد و در زمان جنگ جهانی اول نیز به بهانه جنگ با عثمانی، مناطقی از ایران مدتی به اشغال روسیه تزاری و بریتانیا در آمده بود. روس‌ها تا زمان انقلاب اکتبر بر حفظ منافع به دست آمده‌شان از این قرارداد اصرار داشتند. پس از انقلاب اکتبر این قرارد عملاً ملغی شد.

قرارداد ۱۹۱۹ با قرارداد ۱۹۰۷ مرتبط بود. جنگ جهانی اول با پیروزی متفقین پایان یافته بود و وقوع انقلاب اکتبر، همسایه شمالی ایران را از بازیگری در عرصه جهانی ناتوان کرده بود. در این هنگامه، دولت بریتانیا که خود را یکه تاز میدان می‌دید، به صرافت افتاد برای جلوگیری از نفوذ امواج انقلاب سرخ به سوی هندوستان، ایران را به عنوان کشوری حائل در آورد.

لرد کرزن وزیر وقت امور خارجه انگلستان، برای این کار قراردادی طراحی کرد که به قرارداد ۱۹۱۹ شهرت یافت. مطابق این پیمان، دست دولت بریتانیا در امور مالی و نظامی ایران باز می‌شد. قراردادی که دولت بریتانیا سعی در بستن آن با دولت ایران کرد ولی با مخالفت ایرانیان موفق نشد.[۳]

بر اثر آغاز جنگ جهانی اول هم‌زمان با حکومت احمد شاه قاجار دولت مشروطه ایران ضعیف‌ترین دوران خود را می‌گذراند. ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته و وابسته پیش برده بود. علیرغم اعلام بی طرفی دولت ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. بر اثر اشغال ایران توسط بریتانیا و خرید آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۸-۱۲۹۶) مردم ایران به کام مرگ فرو رفتند . سپاه روسیه تا دروازه‌های تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسله قاجار منصرف شدند. غرب کشور را سپاه عثمانی اشغال نموده بود. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهم‌ترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران می‌توان به مقاومت تنگستانی‌ها اشاره کرد. جمعی از رجال حکومت موقتی دولت ملی به ریاست نظام السلطنه (رضا قلی خان مافی) را تشکیل دادند.

هنگامی که کودتای سوم اسفند صورت گرفت، کشور دچار هرج و مرج بود. دولت در خارج از پایتخت نفوذی نداشت و هر بخش از کشور زیر نفوذ قدرتی محلی بود. شمال کشور را سپاه انگلستان و روسیه اشغال نموده بودند. پلیس جنوب با همکاری قشون هندی‌ها زیر نظر انگلیسیها بر جنوب حکمرانی داشت. غرب کشور را سپاه عثمانی اشغال نموده بود. در آذربایجان غربی اسمعیل‌آقا سیمیتقو شورشی بود. لرهای شورشی لرستان را تحت کنترل داشتند. راه تهران به خراسان زیر غارت یاغیان ترکمن بود. در خوزستان شیخ خزعل حکومت می‌کرد و در فارس قوام‌الملک شیرازی و قشقایی‌ها قدرت را در دست داشتند. کرمان و بلوچستان تحت نفوذ بلوچ‌ها بود و امیرموید در مازندران قدرت را به دست داشت.[۴]

مقدمات سیاسی کودتا

عوامل اصلی کودتا جمعا پنج نفر بودند. این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین طباطبائی، رضاخان میرپنج، ماژور مسعودخان، سرهنگ احمد امیراحمدی (سپهبد شد) کاپیتان کاظم خان سیاح(کلنل شد). بخش سیاسی این گروه را سید ضیاء اداره می‌کرد و مابقی بدنه نظامی کودتا را تشکیل می‌دادند. گفته می‌شود در آخرین جلسه مشورتی همگی هم قسم شده و پشت قرآنی را امضا کردند. [۵]

یحیی دولت‌آبادی، سیدضیاءالدین طباطبائی و کمیته زرگنده را بخش ایرانی اجرای کودتا می‌داند و محمودخان مدیرالملک، مسعودخان سرهنگ، منوچهرخان طبیب و میرزا کریم خان گیلانی را از اعضای آن معرفی می‌کند. «...کمیته زرگنده مرکز سیاست انگلیس است در تهران در قسمتی که باید به دست ایرانیان انجام بگیرد.» [۶]

سیدضیاءالدین طباطبائی در سال ۱۹۲۱ میلادی.

شبکه اردشیر جی از سال ۱۹۱۳ به وسیله میرزا کریم خان رشتی با رضاخان مرتبط شده بود و به نوعی تعلیمات سیاسی وی را برعهده داشت. «فقط می‌گویم که آنچه را هم که سید ضیاءالدین طباطبایی به عهده داشت به خوبی انجام داد و محرک او هم خدمت به ایران بود ولی شاید بیش از آنچه لازم و یا مطلوب بود تظاهر به همگامی با سیاست انگلیس می‌کرد.» [۷]

برخلاف عقیده اردشیر جی سیدضیاءالدین طباطبائی با پنهانکاری و مخفی داشتن اسرار کودتا نه تنها تظاهر به همگامی با سیاستهای بریتانیا نداشت بلکه به عنوان یک عنصر داخلی سیاسی بزرگ‌ترین خدمت را در جهت اهداف استعمار انجام داد و این رضاخان بود که در حضور حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی و دکتر مصدق و دیگران به صراحت از حمایت بی دریغ بریتانیا برای عملی ساختن کودتا سخن گفته بود.[۷]

حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی در حیات یحیی صریحاً از قول سردار سپه چنین نوشته‌است که سردار سپه در حضور مستوفی‌الممالک، میرزاحسن مشیرالدوله، دکتر مصدق، تقی‌زاده، علاء، و دو تن از وزرای دولت یعنی مخبرالسلطنه و محمدعلی فروغی اظهار داشته: مثلاً خود مرا انگلیسیها روی کار آوردند؛ ولی وقتی روی کار آمدم به وطنم خدمت کردم. همین مطلب را هم دکتر مصدق با کمی اختلاف بدین عبارت گفته‌است: ... به خاطر دارم که سردار سپه نخست‌وزیر، در منزل من با حضور مرحومان مشیرالدوله و مستوفی‌الممالک و حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی و آقایان مخبرالسلطنه و تقی‌زاده و علاء اظهار کرد مرا انگلیسیها آوردند ولی ندانستند با چه کسی سروکار دارند.

اگرچه ژنرال آیرونساید خود را معمار کودتای ۱۲۹۹ می‌شناسد اما بدیهی است کودتا بدون مساعدت و حمایت نیروهای داخلی و خاصه کمیته زرگنده و اعضای آن که همواره با سفارت انگلیس مرتبط بودند محقق نمی‌شد. میرزا کریم خان رشتی که یکی از مرموزترین اعضای کمیته زرگنده است، صریحاً به نقش واسطه‌گری خود میان سفارت انگلیس و رضاخان اشاره کرده‌است.[۸]

کودتا که با هدف استقرار دیکتاتوری نظامی شکل گرفته بود در یکی دو روز اول رجال کشور را دستگیر کرد و به فعالیت همه جراید، بدون استثنا خاتمه داد. [۳] [۴] [۵]

مقدمات نظامی کودتا

در سال ۱۹۰۷ یعنی ۱۳ سال پیش از کودتا، سیاست‌مداران انگلیسی به این نتیجه رسیدند که «ایران به مرد نیرومندی نیاز دارد که مانع از تکه پاره شدن آن در نتیجه ضعف‌های داخلی گردد. ولی تا کنون چنین مردی پیدا نشده‌است.» [۹] در اوایل سال ۱۹۲۰، چنین فردی پیدا شد. [۱۰]

در اواخر سال ۱۹۲۰ میلادی، انگلستان تصمیم گرفت، بخاطر مخارج زیاد، نیروهایش را از شمال ایران خارج کند. به همین مناسبت ژنرال لرد آیرونساید، فرمانده نیروهای متفقین در شمال روسیه به ایران آمد تا بر این نقل و انتقال نظارت کند. ورود آیرونساید مصادف شد با شکست قوای قزاق از جنگلی‌ها و عقب نشینی آنها به منطقه آقابابا در شمال قزوین. رضاخان، در این زمان از افسران ارشد قوای قزاق بود. این قوا تحت فرماندهی افسران روسی و در راس آنان استاروسلسکی قرار داشت. پلیس جنوب (تحت حاکمیت انگلستان) و ژاندارمری، دیگر قوای متمرکز نظامی ایران را تشکیل می‌دادند. نورمن، وزیر مختار انگلستان در ایران، به اشاره آیرونساید، احمدشاه را قانع کرد که افسران روس را از ایران اخراج نماید و بجای آنان، سردار همایون، یک افسر ضعیف را به فرماندهی قوای قزاق بگمارد.[۳]

اردشیر ریپورتر اصرار دارد که عامل معرفی رضاخان به آیرونساید، شخص او بوده‌است. ولی آیرونساید در خاطرات خود به چنین معرفی ای اشاره نمی‌کند. او طی دوره‌ای که سردار همایون فرماندهی اسمی قوای قزاق را داشته‌است بارها از اردوی آنان بازدید می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که «رضاخان مسلما بهترین است» و «فرمانده قزاقها (سردار همایون) مخلوقی بی فایده و ضعیف است».[۳]

این صحنه شاید یک صحنه سازی و یا حاصل رشادت شخصی از سوی رضاخان بوده‌است. ماجرا چنین بود که با ورود آیرونساید و اخراج روس‌ها، روزی آیرونساید همه فرماندهان ایرانی را جمع می‌کند و به کمک مترجم به آنان «توصیه» می‌کند که خلع سلاح شوند. در جوی که همه فرماندهان از صلابت این دستور سکوت اختیار کرده بودند، رضاخان بر می‌خیزد و با صدای رسا یادآوزی می‌کند که آنان تنها تحت امر پادشاهشان (احمدشاه) هستند و گوشزد کرد که فرماندهان هرگز این دستور را از یک افسر انگلیسی اجرا نخواهند کرد.[۵]

آیرونساید پس از این شناخت از رضاخان اعتقاد یافت که «نباید این سربازان و افسران را در اینجا نگه داشت. بلکه باید راهشان را به سوی تهران، پیش از آنکه من از صحنه خارج شوم باز گذاشت. درواقع یک دیکتاتور نظامی در ایران، تمام اشکالات کنونی ما را حل خواهد کرد.» به این ترتیب رضاخان مقام فرماندهی نیروهای قزاق را بدست آورد. در این موقع، صرفنظر از اینکه برنامه کودتا بدست آیرونساید طراحی شده باشد و یا بدست رضاخان، هردو مذاکرات خصوصی در مورد جزئیات را آغاز نموده بودند. آیرونساید می‌نویسد «رضاخان عجله دارد که وارد عمل شود. او از بیکاری خسته شده‌است.»[۳]

ملاقات نهایی میان رضاخان و آیرونساید در ۲۳ دیماه ۱۲۹۹ در گراندهتل قزوین برگزار شد. از میان همقطاران رضاخان تنها سرهنگ باقرخان مویان از این ملاقات باخبر شد و از انگلیسی‌ها کلنل هنری اسمایت. آیرونساید می‌نویسد:«اول می‌خواستم تعهد کتبی از او بگیرم. ولی به این تنیجه رسیدم که فایده‌ای ندارد. اگر بخواهد قول‌هایی را که به ما داده زیر پا بگذارد، ادعا خواهد کرد که آنها را تحت فشار داده‌است. دو مطلب را برایش به خوبی روشن کردم. یکی اینکه به خیال نیافتد که خود مارا از پشت سر مورد حمله قرار دهد و دیگر اینکه پس از ورود به تهران، شاه را به هیچ وجه از سلطنت بر ندارد.[۳]

عملیات کودتا

احمدشاه و ولیعهدش محمدحسن میرزا با وقوع کودتا به کاخ فرح‌آباد (حوالی سرخه‌حصار کنونی) گریختند

از شب جمعه سی ام بهمن، اجازه حرکت افراد عادی به سمت تهران به دلایل امنیتی سلب گردید. دو هزار نفر از قوای قزاق و یکصدنفر ژاندارم به سمت تهران حرکت کردند و در صبح شنبه به کرج وارد شدند. در تیپ پیشقراولان به فرماندهی احمد امیراحمدی یک قبضه توپ نیز وجود داشت. صبح روز یکشنبه رژه پیاده نظام برگزار شد و پنجاه نفر قزاق برای جلوگیری از فرار احتمالی شاه به جنوب، به سمت کهریزک حرکت کردند. مابقی قوای قزاق در ساعت سه بعدازظهر به سوی شاه آباد و مهرآباد حرکت کردند و در کرج تنها یکصد قزاق و یکصد ژاندارم برای اسکورت سیدضیاء باقی ماندند. قوای قزاق ساعت ۴ بعدازظهر به مهرآباد (حومه تهران آنروز) رسیدند. [۵]

یک ساعت بعد فرماندهان قبلی قزاقها برای منصرف کردن قوای قزاق وارد اردو می‌شوند، ولی موفقیتی حاصل نمی‌کنند. خانواده سربازان قزاق که از ورود فرزندان خود به حومه شهر مطلع شده‌اند، برای استقبال به مهرآباد می‌روند. [۵]

در ساعت هفت و نیم عصر، نمایندگان شاه (معین الملک)، نخست وزیر(ادیب‌السلطنه سمیعی) و سفارت انگلستان (کلنل هایک و کلنل هادسون) برای مذاکره به مهرآباد می‌رسند که با سردی استقبال شده و مدت یک ساعت در اتاقی شبیه به طویله منتظر دیدار با سیدضیاء و رضا خان می‌شوند و عملاً تحت الحفظ نگهداری می‌شوند. ساعت ۹ شی اردو به سمت محلهای از پیش تعیین شده در سطح شهر حرکت کرده و همزمان رضاخان با نمایندگان مذکور ملاقات می‌کند. نمایندگان دستور شاه مبنی بر توقف قوا را در مهرآباد به رضا خان ابلاغ می‌کنند، ولی شیپور حمله همزمان نواخته می‌شود و تقاضای آنان بی اثر باقی می‌ماند. [۵]

پیشقراولان بریگاد مرکزی تحت فرماندهی سرتیپ شهاب جلوی دروازه شهرنو (دروازه قزوین) به رضاخان اخطار می‌کنند که در آماده باش کامل به سر می‌برند ولی در عمل مقاومتی نمی‌کنند. اندکی بعد قزاقخانه (باغ ملی) به تصرف قزاقها در می‌آید. عبدالحسین میرزا فرمانفرما (که زمانی رضا خان در میان انبوه سربازان وی شخصیتی ناشناخته بود) برای مذاکره وارد می‌شود. ولی او نیز موفقیتی بدست نمی‌آورد. دویست نفر قزاق به فرماندهی کاظم خان سیاح فرماندهی کلانتری‌های شهر را بر عهده می‌گیرند و این تنها نقطه کودتا بود که به زد و خورد و کشته شدن چند قزاق و پلیس انجامید. چند تیر توپ شلیک شد و کودتا به پایان رسید. [۵]

نقش بریتانیا در کودتا

هیچکس به اندازه خود رضاخان در گسترش شایعه انگلیسی بودن کودتا موثر نبوده‌است. البته در محافل روشنفکری آن زمان شایعه انگلیسی بودن کودتا بسیار رواج داشت. ولی پس از نطق رضاخان، این شایعات به میان عامه مردم نیز کشیده شد. [۱۰]

«این است که در بعضی جراید مرکزی، پس از یکسال تمام که از مدت کودتا گذشته‌است، تازه دیده می‌شود که مسبب حقیقی کودتا را موضوع مباحث خود قرار داده و در اطراف آن قلمفرسایی می‌کنند.... آیا با حضور من، مسبب حقیقی کودتا را تجسس کردن مضحک نیست؟»

واقعیت این است که آیرونساید تنها مدت کوتاهی در منطقه و در ایران بود. او از ۴ اکتبر ۱۹۲۰ تا ۱۷ فوریه ۱۹۲۱، یعنی کمتر از چهارماه و نیم فرمانده نورپرفورس بود که مأموریت جنگ با بلشو یک‌ها را به عهده داشت. وی در طول زندگی اش نیز ارتباطی با ایران نداشت و بنابراین نقش او در کودتا نمی‌تواند همسنگ و حتی قابل مقا یسه با نقش اردشیر ریپورتر باشد که به عنوان رئیس سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران تا زمان کودتا ۲۸ سال در ا یران اقامت داشت و بر حوادث مهمی چون انقلاب مشروطه و غیره تأثیر نهاده بود. البته آ یرونساید به عنوان فرمانده نیروهای نظامی انگلیس در شمال ایران سهم معینی در کودتا داشت ولی او مجر ی دستورات وز یر جنگ وقت بر یتانیا، یعنی چرچیل، بود. بعدها همین چرچیل، به عنوان نخست وزیر وقت بریتانیا، نقش سرنوشت سازی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایفا کرد.[۶] [۷]

به عقیده بسیاری این دولت بریتانیا بود که برای کنترل اوضاع ایران اقدام به کودتای نظامی کرد. علاوه بر این گفته می‌شد که بدون کمک مالی و لجستیکی پرسنل ارتش بریتانیا در قزوین این کودتا امکان پذیر نبود.[۱۱] هرچند از دید برخی از تاریخ‌نویسان، با باز شدن اسناد طبقه بندی شده وزارت امور خارجه انگلستان مشخص گردیده‌است که لرد کرزن، وزیر امور خارجه از برنامه‌ریزی برای کودتا بی‌خبر بوده‌است. اما برخی از ماموران انگلیسی در ایران، مانند آیرونساید و نرمن (سفیر وقت انگلیس در ایران)از آن خبر داشته‌اند. به هر حال در ارتباط با نقش دولت انگلستان در کودتا، با توجه به خودداری دولت انگلستان از گشودن آرشيوهای وزارت جنگ و سازمان اطلاعات انگليس، بجز خاطرات آیرونساید و اطلاعات تکمیلی سر دنیس رایت، هیچ سند رسمی انگلیسی دیگری در دست نیست.[۱۲]

محمدرضا پهلوی در سفری که سالها بعد و در اوایل سلطنتش به انگلستان داشت، به عنوان یک خواهش شخصی درخواست نمود تا اسناد طبقه بندی شده مرتبط با روی کار آمدن پدرش را ببیند. [۱۰]

پس از کودتا

پرونده:Kabineyekodeta.jpg
کابینه کودتا به ریاست سید ضیاء با حضور سردارسپه که فقط سه ماه دوام داشت

در آستانه کودتا، سیدضیاءالدین طباطبایی فهرستی از اسامی دهها تن از رجال کشور را در اختیار رضاخان میرپنج قرار داد تا بلافاصله پس از انجام کودتا دستگیر و زندانی شوند. بدین ترتیب مدت کوتاهی پس از کودتا و از واپسین ساعات شامگاه چهارم اسفند ۱۲۹۹ دستگیری گروهی از اعیان و اشراف، متنفذین، آزادیخواهان و برخی علمای مخالف آغاز شد و در طی حدود شش روز قریب به هفتاد تن از رجال دستگیر و زندانی شدند. در میان دستگیرشدگان اسامی افراد زیر به چشم می‌خورد: سیدحسن مدرس، احمد قوام، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نصرت‌الدوله، عین‌الدوله، سعدالدوله، سهام‌الدوله، حشمت‌الدوله، قوام‌الدوله، مجدالدوله، ممتازالدوله، محتشم‌السلطنه، نصیرالسلطنه، مشارالسلطنه، وثوق‌السلطنه، ممتازالملک، لسان‌الملک، یمین‌الملک، سردار رشید، سردار معتضد، سرهنگ گیگو، امیرنظام، کلهر، میرزا یانس، محمدقلی سهراب‌زاده، اسعد سهراب‌زاده، سیدمحمد اسلامبولچی، محمدولی خان تنکابنی، سالار لشکر، شیخ محمدحسین یزدی، شیخ محمدحسین استرآبادی، آقاضیاء و سیدمحمد تدین.[۵]

بسیاری از بازداشت شدگان را وعده دادند که در قبال پرداخت مبالغی هنگفت آزادی خود را باز خواهند یافت. با این احوال قریب به اتفاق محبوسین از پرداخت پول خودداری کردند. گروهی دیگر از بازداشت شدگان را برای جلوگیری و پیشگیری از مخالفت آنان با کابینه کودتا دستگیر کرده بودند. چنانکه طی یک ماهه نخست عمر دولت کودتا در اعتراض به واقعه مذکور دهها تن دیگر نیز به خاطر مخالفت با اوضاع پیش‌آمده راهی زندان شدند. علی دشتی، فرخی یزدی، لسان‌السلطنه مؤدب همایون، میرزا قوام، میرزا هاشم آشتیانی، سیدغلامحسین خان، دکتر مشعوف، حاج محمدحسین معین‌الرعایا، رهنما مدیر روزنامه رهنما، فدایی، عباسخان رأفت، یاور اکبر میرزاباشی، ملک‌الشعرا بهار و سردار معظم خراسانی از دیگر دستگیرشدگان آن روزگار بودند.[۵]

در فاصله کمتر از دو ماهی که از عمر کودتا می‌گذشت تمام زندانها و بازداشتگاههای تهران مملو از زندانیان شد تا جایی که مجبور شدند عده‌ای از محبوسین را به شهرها و مناطق دیگری تبعید کنند. چنانکه سیدحسن مدرس به قزوین تبعید و در آن شهر زندانی شد. [۵]

علاوه بر مخالفان و فعالان سیاسی گروهی از زندانیان این روزگار شامل صاحبان ثروت و متمولینی بودند که حکومت امیدوار بود با اخذ مبالغی هنگفت آزادیشان را به آنان بازگرداند. حاج محمدحسین امین‌الضرب و امیرنظام همدانی از شاخص‌ترین این گروه از زندانیان بودند که نفر اخیر با پرداخت ۲۵ هزار تومان پس از یک هفته زندان را ترک کرد. [۵]

در همان زمان شایع شد که سیدضیاء قصد دارد گروهی از زندانیان متنفذ و صاحب قدرت را اعدام کند. اما این خبر که گویا برای مرعوب ساختن زندانیان و احتمالاً اخذ وجوهی از آنان بر سر زبانها افتاده بود به دنبال اعتراض احمدشاه به سرعت فروکش کرد و رضاخان طبق دستور شاه که گفته بود «فوراً از این اعمال قبیح جلوگیری نمایید و نگذارید که چنین اتفاقی رخ بدهد» خبر مذکور نیز به سرعت رنگ باخت. [۵]

بدین ترتیب تا پایان دوره کابینه سید ضیاء، محبوسین کماکان در بازداشت بودند. پس از پایان این دوران سه ماهه میرزا احمدخان قوام‌السلطنه که خود از محبوسین بود یک روز پس از انتصاب به مقام ریاست‌الوزرایی تمام زندانیان را آزاد کرد: «آزادشدگان با حالت تأثرآوری که هر بیننده‌ای را محزون می‌نمود به مجلس شورای ملی وارد شده در حالتی که برخی از آنها موهای سرشان بلند و لباسهایشان مندرس و برخی دیگر پیر و ناتوان و بیچاره و کسل، عصازنان در صحن دوم مجلس مجتمع گشته بودند. به علاوه عده‌ای از کسان محبوسین و آزادیخواهان و ملیون نیز حضور به هم رسانیدند...». [۵]

بدین ترتیب برای صاحب منصبان انگلیسی تقاضای ده قطعه نشان شیروخورشید و برای ژنرال آیرونساید نیز نشان درجه اول شیر وخورشید با حمایل سبز تقاضا شد که دولت به پاس عملی شدن کودتا به آنها اعطا نمود. [۸] [۹] [۱۰]

جستارهای وابسته

کودتای ۲۸ مرداد

منابع

  1. Sayyid Zia od-Din Tabatabaʾi. (۲۰۰۸). In Encyclopædia Britannica. Retrieved June ۲۹, ۲۰۰۸, from Encyclopædia Britannica Online
  2. http://www.iranicaonline.org/articles/coup-detat-of-1299-1921
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ انگلیسیها در میان ایرانیان. سر دنیس رایت. ذبیح الله منصوری. ۱۳۵۷.
  4. سی سال با رضا شاه در قزاقخانه و قشون. صادق ادیبی. نشر البرز. 1385 تهران (ISBN 964-442-500-6) شابک
  5. ۵٫۰۰ ۵٫۰۱ ۵٫۰۲ ۵٫۰۳ ۵٫۰۴ ۵٫۰۵ ۵٫۰۶ ۵٫۰۷ ۵٫۰۸ ۵٫۰۹ ۵٫۱۰ ۵٫۱۱ تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. نشر ناشر. ۱۳۶۳ تهران
  6. یحیی دولت‌آبادی. حیات یحیی. تهران، 1362. ج. 4، ص. 227، ص. 151
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. تهران، 1370. ج 2، ص 148-149
  8. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. تهران، 1370. ج 1، ص. 83
  9. United Kingdom, Foreign Office,Persian NO.۱, ۱۹۰۹, vol۱۰۵,no.۹۳,p.۹۶
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ شکست شاهانه. ماروین زونیس. عباس مخبر. طرح نو. زمستان ۱۳۷۰
  11. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام iranica وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  12. کودتای ۱۲۹۹ دانشنامه ایرانیکا (به قلم نیلوفر شام‌بیاتی)

پیوند به بیرون: