هربرت مارکوزه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
برچسب: جمع عربی واژگان فارسی
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + ۵ رده
خط ۲۲: خط ۲۲:
'''هربرت مارکوزه''' {{آلمانی|Herbert Marcuse}} (زاده ۱۹ ژوئیه ۱۸۹۸ - درگذشته ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۹) [[فیلسوف]] و [[جامعه‌شناس]] [[آلمان]]ی و از اعضای اصلی [[مکتب فرانکفورت]] بود.
'''هربرت مارکوزه''' {{آلمانی|Herbert Marcuse}} (زاده ۱۹ ژوئیه ۱۸۹۸ - درگذشته ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۹) [[فیلسوف]] و [[جامعه‌شناس]] [[آلمان]]ی و از اعضای اصلی [[مکتب فرانکفورت]] بود.


بین سال‌های ۱۹۴۳ و ۱۹۵۰, مارکوزه برای [[دفتر خدمات راهبردی]] (سلف [[آژانس اطلاعات مرکزی]]) در دولت آمریکا کار می‌کرد و در آنجا از ایدئولوژی حزب کمونیست اتحاد شوروی در کتاب ''[[مارکسیسم شوروی: یک تحلیل انتقادی]]'' (۱۹۵۸) نقد کرد. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ او به عنوان نظریه‌پرداز برجسته [[چپ نو]] و جنبش‌های دانشجویی فرانسه، آمریکا و [[آلمان غربی]]، مطرح شد. برخی او را پدر ''چپ نو'' می‌دانند.<ref>{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=DKs0DwAAQBAJ&pg=PT177|page=177|title=The End of the Experiment: The Rise of Cultural Elites and the Decline of America's Civic Culture|first=Stanley|last=Rothman|publisher=Routledge|year=2017|isbn=978-1-351-29562-8}}</ref>
بین سال‌های ۱۹۴۳ و ۱۹۵۰، مارکوزه برای [[دفتر خدمات راهبردی]] (سلف [[آژانس اطلاعات مرکزی]]) در دولت آمریکا کار می‌کرد و در آنجا از ایدئولوژی حزب کمونیست اتحاد شوروی در کتاب ''[[مارکسیسم شوروی: یک تحلیل انتقادی]]'' (۱۹۵۸) نقد کرد. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ او به عنوان نظریه‌پرداز برجسته [[چپ نو]] و جنبش‌های دانشجویی فرانسه، آمریکا و [[آلمان غربی]]، مطرح شد. برخی او را پدر ''چپ نو'' می‌دانند.<ref>{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=DKs0DwAAQBAJ&pg=PT177|page=177|title=The End of the Experiment: The Rise of Cultural Elites and the Decline of America's Civic Culture|first=Stanley|last=Rothman|publisher=Routledge|year=2017|isbn=978-1-351-29562-8}}</ref>


== زندگی و آثار ==
== زندگی و آثار ==
خط ۴۵: خط ۴۵:
در دوره پس از جنگ، مارکوزه تئوری [[مبارزه طبقاتی]] و دغدغه مارکسیستی دربارهٔ کار را رد کرد، در عوض، طبق گفته [[لشک کولاکوفسکی]]، ادعا کرد از آنجا که "همه مسایل مربوط به وجود مادی حل شده‌است، دستورات و ممنوعیت‌های اخلاقی دیگر موضوعیت ندارند. " وی تحقق ماهیت اروتیک انسان را آزادی واقعی بشریت دانست که الهام بخش مدینه فاضله‌های جری روبین و دیگران شد.
در دوره پس از جنگ، مارکوزه تئوری [[مبارزه طبقاتی]] و دغدغه مارکسیستی دربارهٔ کار را رد کرد، در عوض، طبق گفته [[لشک کولاکوفسکی]]، ادعا کرد از آنجا که "همه مسایل مربوط به وجود مادی حل شده‌است، دستورات و ممنوعیت‌های اخلاقی دیگر موضوعیت ندارند. " وی تحقق ماهیت اروتیک انسان را آزادی واقعی بشریت دانست که الهام بخش مدینه فاضله‌های جری روبین و دیگران شد.


انتقادات مارکوزه از جامعه [[سرمایه‌داری|سرمایه دارانه]] (به ویژه سنتز او در سال ۱۹۵۵ از مارکس و [[زیگموند فروید]]، ''[[اروس و تمدن]] ،'' و کتاب ''[[انسان تک ساحتی]]'' ۱۹۶۴) مورد پسند دغدغه‌های جنبش دانشجویی در دهه ۱۹۶۰ از آب درآمد.<ref name="kellner12">{{Cite web|url=http://www.uta.edu/huma/illuminations/kell12.htm|title=Illuminations: Kellner|last=Douglas Kellner|accessdate=October 1, 2012}}</ref> مارکوزه به دلیل تمایلش برای سخنرانی در اعتراضات دانشجویی و مقاله " تحمل سرکوبگرانه " (۱۹۶۵)، در رسانه‌ها به عنوان "پدر چپ نو" معروف شد.<ref name="marcuseweb">[http://www.marcuse.org/herbert/booksabout/70s/Bourne1979MarcuseGrandfatherNewLeft.pdf Tom Bourne (Sept. 1979)]</ref> مارکوزه با ادعای اینکه دانشجویان دهه شصت منتظر انتشار اثر وی نبودند،<ref name="marcuseweb">[http://www.marcuse.org/herbert/booksabout/70s/Bourne1979MarcuseGrandfatherNewLeft.pdf Tom Bourne (Sept. 1979)]</ref> توصیف خود توسط آنها به عنوان "پدر چپ نو" رد کرد و گفت: "بهتر بود مرا نه پدر، بلکه پدربزرگ چپ نو بنامد. " کارهای وی تأثیر زیادی بر گفتمان روشنفکری در [[فرهنگ عامه|مورد فرهنگ عامه]] و مطالعات فرهنگی عامه پسندانه داشت. او در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سخنرانی‌های زیادی در ایالات متحده و [[بلوک غرب|بلوک غربی]] داشت. او دوست صمیمی و الهام بخش آندره گورز فیلسوف فرانسوی شد.
انتقادات مارکوزه از جامعه [[سرمایه‌داری|سرمایه دارانه]] (به ویژه سنتز او در سال ۱۹۵۵ از مارکس و [[زیگموند فروید]]، ''[[اروس و تمدن]] ،'' و کتاب ''[[انسان تک ساحتی]]'' ۱۹۶۴) مورد پسند دغدغه‌های جنبش دانشجویی در دهه ۱۹۶۰ از آب درآمد.<ref name="kellner12">{{Cite web|url=http://www.uta.edu/huma/illuminations/kell12.htm|title=Illuminations: Kellner|last=Douglas Kellner|accessdate=October 1, 2012}}</ref> مارکوزه به دلیل تمایلش برای سخنرانی در اعتراضات دانشجویی و مقاله " تحمل سرکوبگرانه " (۱۹۶۵)، در رسانه‌ها به عنوان "پدر چپ نو" معروف شد.<ref name="marcuseweb">[http://www.marcuse.org/herbert/booksabout/70s/Bourne1979MarcuseGrandfatherNewLeft.pdf Tom Bourne (Sept. 1979)]</ref> مارکوزه با ادعای اینکه دانشجویان دهه شصت منتظر انتشار اثر وی نبودند،<ref name="marcuseweb">[http://www.marcuse.org/herbert/booksabout/70s/Bourne1979MarcuseGrandfatherNewLeft.pdf Tom Bourne (Sept. 1979)]</ref> توصیف خود توسط آنها به عنوان "پدر چپ نو" رد کرد و گفت: "بهتر بود مرا نه پدر، بلکه پدربزرگ چپ نو بنامد. " کارهای وی تأثیر زیادی بر گفتمان روشنفکری در [[فرهنگ عامه|مورد فرهنگ عامه]] و مطالعات فرهنگی عامه پسندانه داشت. او در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سخنرانی‌های زیادی در ایالات متحده و [[بلوک غرب]]ی داشت. او دوست صمیمی و الهام بخش آندره گورز فیلسوف فرانسوی شد.


مارکوزه، رودولف بارو (نویسنده کتاب ''Die Alternative: Zur Kritik des real existierenden Sozialismus'' [ترجمه ، ''جایگزین در اروپای شرقی'']) مخالف دستگیر شده در [[آلمان شرقی]] دفاع کرد، و در یک مقاله در سال ۱۹۷۹ دربارهٔ نظریه‌های «تغییر از درون» بارو بحث کرد.<ref>{{Cite web|last=Stefan Meretz|url=http://www.opentheory.org/marcuse_ueber_bahro/text.phtml|title=open theory · offene theorie: Protosozialismus und Spätkapitalismus. Versuch einer theoretischen Synthese von Bahros Ansatz (von Herbert Marcuse)|publisher=Opentheory.org|accessdate=2013-09-06}}</ref>
مارکوزه، رودولف بارو (نویسنده کتاب ''Die Alternative: Zur Kritik des real existierenden Sozialismus'' [ترجمه ، ''جایگزین در اروپای شرقی'']) مخالف دستگیر شده در [[آلمان شرقی]] دفاع کرد، و در یک مقاله در سال ۱۹۷۹ دربارهٔ نظریه‌های «تغییر از درون» بارو بحث کرد.<ref>{{Cite web|last=Stefan Meretz|url=http://www.opentheory.org/marcuse_ueber_bahro/text.phtml|title=open theory · offene theorie: Protosozialismus und Spätkapitalismus. Versuch einer theoretischen Synthese von Bahros Ansatz (von Herbert Marcuse)|publisher=Opentheory.org|accessdate=2013-09-06}}</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:


== دیدگاه‌ها ==
== دیدگاه‌ها ==
از میان [[نظریه‌پرداز|نظریه پردازان]] اصلی [[مکتب فرانکفورت]] فقط مارکوزه بود که نسبت به اهمیت و مرکزیت فرهنگ [[توده]]ای برای [[زندگی روزمره]] در جامعهٔ [[سرمایه‌داری]] اخیر تا حدی [[خوش‌بینی]] نشان می‌داد. مارکوزه که در ابتدا همان [[دیدگاه انتقادی|دیدگاه‌های انتقادی]] [[آدورنو]] و [[هورکهایمر]] را داشت (Marcuse,1964){{مدرک}}، بعدها شاهد پیدایش [[پادفرهنگ دهه ۱۹۶۰|پادفرهنگ]] [[هیپی]]‌ها در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ بود و تفسیر خویش را از فرهنگ توده‌ای مورد [[بازبینی]] قرار داد (Bottomore,1984){{مدرک}}. مارکوزه، خصوصاً تحت تأثیر شیوهٔ استفادهٔ پادفرهنگ از همان [[فراورده]]های [[صنایع فراغتی]] و [[صنایع مصرفی|مصرفی]] سرمایه‌داری اخیر، به‌خصوص [[موسیقی]] و [[مد]] توده‌ای، برای [[شورش]] مستقیم علیه [[نهاد]]های مسلط سرمایه‌داری، مانند [[کار]]، [[آموزش و پروش]]، [[خانواده]] و [[سیاست]] مرسوم، قرار گرفت.<ref name="d">فرهنگ و زندگی روزمره - اندی بنت - لیلا جوافشانی/ حسن چاوشیان - نشر اختران - چاپ اول ۱۳۸۶ - ص ۳۱–۳۲</ref>
از میان [[نظریه‌پرداز|نظریه پردازان]] اصلی [[مکتب فرانکفورت]] فقط مارکوزه بود که نسبت به اهمیت و مرکزیت فرهنگ [[توده]]ای برای [[زندگی روزمره]] در جامعهٔ [[سرمایه‌داری]] اخیر تا حدی [[خوش‌بینی]] نشان می‌داد. مارکوزه که در ابتدا همان [[دیدگاه انتقادی|دیدگاه‌های انتقادی]] [[آدورنو]] و [[هورکهایمر]] را داشت (Marcuse,1964){{مدرک}}، بعدها شاهد پیدایش [[پادفرهنگ دهه ۱۹۶۰|پادفرهنگ]] [[هیپی]]ها در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ بود و تفسیر خویش را از فرهنگ توده‌ای مورد [[بازبینی]] قرار داد (Bottomore,1984){{مدرک}}. مارکوزه، خصوصاً تحت تأثیر شیوهٔ استفادهٔ پادفرهنگ از همان [[فراورده]]های [[صنایع فراغتی]] و [[صنایع مصرفی|مصرفی]] سرمایه‌داری اخیر، به‌خصوص [[موسیقی]] و [[مد]] توده‌ای، برای [[شورش]] مستقیم علیه [[نهاد]]های مسلط سرمایه‌داری، مانند [[کار]]، [[آموزش و پروش]]، [[خانواده]] و [[سیاست]] مرسوم، قرار گرفت.<ref name="d">فرهنگ و زندگی روزمره - اندی بنت - لیلا جوافشانی/ حسن چاوشیان - نشر اختران - چاپ اول ۱۳۸۶ - ص ۳۱–۳۲</ref>


با این حال دورهٔ نسبتاً کوتاه پادفرهنگ، و همچنین [[نهضت]]های فرهنگی بعدی جوانان که بر محور موسیقی و [[سبک زندگی]] می‌گشت، مانند [[پانک راک]] (Hebdige , 1979){{مدرک}}، از نظر خیلی‌ها تأییدی بود بر درستی بنیادین [[نقد]] مکتب فرانکفورت از فرهنگ توده‌ای؛ بنابراین، به گفتهٔ [[باتومور]]، «دامنهٔ محدود و سرعت زوال، یا [[همانندگردی]] (assimilation) پادفرهنگ، در واقع، می‌توانست نیروی [[صنعت فرهنگ]] را عیان سازد».<ref name="d"/> (Bottomore,1984: 46)
با این حال دورهٔ نسبتاً کوتاه پادفرهنگ، و همچنین [[نهضت]]های فرهنگی بعدی جوانان که بر محور موسیقی و [[سبک زندگی]] می‌گشت، مانند [[پانک راک]] (Hebdige , 1979){{مدرک}}، از نظر خیلی‌ها تأییدی بود بر درستی بنیادین [[نقد]] مکتب فرانکفورت از فرهنگ توده‌ای؛ بنابراین، به گفتهٔ [[باتومور]]، «دامنهٔ محدود و سرعت زوال، یا [[همانندگردی]] (assimilation) پادفرهنگ، در واقع، می‌توانست نیروی [[صنعت فرهنگ]] را عیان سازد».<ref name="d"/> (Bottomore,1984: 46)
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
[[رده:شاگردان هایدگر]]
[[رده:شاگردان هایدگر]]
[[رده:ضد فاشیست‌ها]]
[[رده:ضد فاشیست‌ها]]
[[رده:ضد فاشیست‌های یهودی‌تبار]]
[[رده:فیلسوفان اهل آلمان]]
[[رده:فیلسوفان اهل آلمان]]
[[رده:فیلسوفان بی‌خدا]]
[[رده:فیلسوفان بی‌خدا]]
خط ۱۲۱: خط ۱۲۲:
[[رده:منتقدان اجتماعی]]
[[رده:منتقدان اجتماعی]]
[[رده:مهاجران گریخته از نازیسم]]
[[رده:مهاجران گریخته از نازیسم]]
[[رده:مهاجران یهودیان اهل آلمان نازی]]
[[رده:نویسندگان اهل برلین]]
[[رده:نویسندگان اهل برلین]]
[[رده:نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل آلمان]]
[[رده:نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل آلمان]]
[[رده:نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان غیر داستانی سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان مرد اهل آلمان]]
[[رده:نویسندگان مرد اهل آلمان]]
[[رده:نویسندگان مرد اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان مرد اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان مرد غیر داستانی اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نظریه‌پردازان انقلاب]]
[[رده:نظریه‌پردازان انقلاب]]
[[رده:نظریه‌پردازان مارکسیست]]
[[رده:نظریه‌پردازان مارکسیست]]

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۴

هربرت مارکوزه
هربرت مارکوزه در سال ۱۹۵۵ در نیوتون، ماساچوست
زادهٔ۱۹ ژوئیه ۱۸۹۸
برلین، امپراتوری آلمان
درگذشت۲۹ ژوئیهٔ ۱۹۷۹ (۸۱ سال)
اشتارنبرگ، آلمان غربی
محل زندگیآلمان، ایالات متحده آمریکا
ملیتآلمانی-آمریکایی
دوره20th-century philosophy
حیطهفلسفه غرب
مکتبمکتب فرانکفورت، مارکسیسم غربی، نظریه انتقادی
علایق اصلی
نظریه اجتماعی، سوسیالیسم، انقلاب صنعتی، فناوری

هربرت مارکوزه (به آلمانی: Herbert Marcuse) (زاده ۱۹ ژوئیه ۱۸۹۸ - درگذشته ۲۹ ژوئیه ۱۹۷۹) فیلسوف و جامعه‌شناس آلمانی و از اعضای اصلی مکتب فرانکفورت بود.

بین سال‌های ۱۹۴۳ و ۱۹۵۰، مارکوزه برای دفتر خدمات راهبردی (سلف آژانس اطلاعات مرکزی) در دولت آمریکا کار می‌کرد و در آنجا از ایدئولوژی حزب کمونیست اتحاد شوروی در کتاب مارکسیسم شوروی: یک تحلیل انتقادی (۱۹۵۸) نقد کرد. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ او به عنوان نظریه‌پرداز برجسته چپ نو و جنبش‌های دانشجویی فرانسه، آمریکا و آلمان غربی، مطرح شد. برخی او را پدر چپ نو می‌دانند.[۱]

زندگی و آثار

هربرت مارکوزه در خانواده‌ای یهودی در برلین به دنیا آمد. در طولِ جنگ جهانی اول در ارتش آلمان خدمت کرد. او سپس عضوِ شورایِ سربازان بود که در قیام ناکامِ سوسیالیست‌های اسپارتاکیست شرکت داشت. بعد از کامل کردنِ تزهایِ دکترای تخصصی خود در دانشگاه فرایبورگ در رشته فلسفه و جامعه‌شناسی و تحت هدایت هایدگر و هوسرل سال ۱۹۲۲ با موضوعِ تفسیر اندیشه‌های هگل به برلین بازگشت و به کارِ انتشارات پرداخت.[۲][۳]

جنگ جهانی دوم

در طول جنگ جهانی دوم، مارکوزه ابتدا در اداره اطلاعات جنگ آمریکا (OWI) در پروژه‌های تبلیغاتی ضد نازی کار کرد. در سال ۱۹۴۳، وی به شعبه تحقیق و تحلیل دفتر خدمات راهبردی (OSS)، سلف آژانس اطلاعات مرکزی (سیا)، منتقل شد.

شاخه تحقیق و تحلیل اداره شده توسط مورخ هاروارد ویلیام ال لانگر، در واقع بزرگترین مؤسسه تحقیقاتی آمریکا در نیمه اول قرن بیستم بود. در اوج فعالیت خود بین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۵، بیش از هزار و دویست نفر در آن شاغل بودند که چهارصد نفر از آنها در خارج از کشور مستقر بودند. از بسیاری جهات، مکانی بود که در آن علوم اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم آمریکا متولد شد، و در آن شاگردان زیادی از معتبرترین استادان دانشگاه آمریکایی، و همچنین تعداد زیادی از مهاجران روشنفکر اروپایی، حضور داشتند.

این افراد «گروه مغز متفکر نظری» ماشین جنگی آمریکایی را تشکیل می‌دادند، که به گفته بنیانگذار آن، ویلیام جی دانوان، به عنوان «نهاد نهایی جمع آوری و توزیع اطلاعات» برای سرویس‌های مخفی - یعنی به عنوان ساختاری که اگرچه در تعیین استراتژی یا تاکتیک‌های جنگی درگیر نبود، به لطف توانایی بی نظیر متخصصان حاضر در آن برای تفسیر منابع مرتبط، قادر به جمع‌آوری، سازماندهی، تجزیه و تحلیل و فیلتر کردن جریان عظیم اطلاعات نظامی به سمت واشینگتن بود-عمل می‌کرد.[۴]

در مارس ۱۹۴۳، مارکوزه بعنوان تحلیلگر ارشد، به دیگر دانشور مکتب فرانکفورت، فرانتس نویمان ، در بخش اروپای مرکزی شعبه تحقیق و تلیل پیوست و به سرعت خود را به عنوان «تحلیلگر برجسته آلمان» تثبیت کرد.[۵]

پس از انحلال OSS در سال ۱۹۴۵، مارکوزه در وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان رئیس بخش اروپای مرکزی استخدام شد و به تحلیلگر اطلاعاتی نازیسم بدل شد. مجموعه ای از گزارش‌های مارکوزه در گزارش‌های مخفی دربارهٔ آلمان نازی: خدمات مکتب فرانکفورت به بسیج جنگی منتشر شد. وی پس از مرگ همسر اول خود در سال ۱۹۵۱ بازنشسته شد.

پس از جنگ

در سال ۱۹۵۲، مارکوزه کار خود را به عنوان یک نظریه‌پرداز سیاسی، ابتدا در دانشگاه کلمبیا، سپس در دانشگاه هاروارد آغاز کرد. مارکوزه از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۵ در دانشگاه برندایز و سپس از ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ در دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو کار کرد.[۶] در زمان حضور در برندایز بود که وی مشهورترین اثر خود "انسان تک ساحتی" (۱۹۶۴) را نوشت.[۷]

مارکوزه دوست و همکار جامعه‌شناس سیاسی برینگتن مور جونیر و فیلسوف سیاسی رابرت پال ولف و همچنین دوست استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کلمبیا سی رایت میلز، از بنیانگذاران جنبش چپ نو بود. مارکوزه در «مقدمه» خود بر یک انسان تک ساحتی نوشت: «من می‌خواهم بر اهمیت حیاتی کار ریت میلز تاکید کنم.»[۸]

در دوره پس از جنگ، مارکوزه تئوری مبارزه طبقاتی و دغدغه مارکسیستی دربارهٔ کار را رد کرد، در عوض، طبق گفته لشک کولاکوفسکی، ادعا کرد از آنجا که "همه مسایل مربوط به وجود مادی حل شده‌است، دستورات و ممنوعیت‌های اخلاقی دیگر موضوعیت ندارند. " وی تحقق ماهیت اروتیک انسان را آزادی واقعی بشریت دانست که الهام بخش مدینه فاضله‌های جری روبین و دیگران شد.

انتقادات مارکوزه از جامعه سرمایه دارانه (به ویژه سنتز او در سال ۱۹۵۵ از مارکس و زیگموند فروید، اروس و تمدن ، و کتاب انسان تک ساحتی ۱۹۶۴) مورد پسند دغدغه‌های جنبش دانشجویی در دهه ۱۹۶۰ از آب درآمد.[۹] مارکوزه به دلیل تمایلش برای سخنرانی در اعتراضات دانشجویی و مقاله " تحمل سرکوبگرانه " (۱۹۶۵)، در رسانه‌ها به عنوان "پدر چپ نو" معروف شد.[۱۰] مارکوزه با ادعای اینکه دانشجویان دهه شصت منتظر انتشار اثر وی نبودند،[۱۰] توصیف خود توسط آنها به عنوان "پدر چپ نو" رد کرد و گفت: "بهتر بود مرا نه پدر، بلکه پدربزرگ چپ نو بنامد. " کارهای وی تأثیر زیادی بر گفتمان روشنفکری در مورد فرهنگ عامه و مطالعات فرهنگی عامه پسندانه داشت. او در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سخنرانی‌های زیادی در ایالات متحده و بلوک غربی داشت. او دوست صمیمی و الهام بخش آندره گورز فیلسوف فرانسوی شد.

مارکوزه، رودولف بارو (نویسنده کتاب Die Alternative: Zur Kritik des real existierenden Sozialismus [ترجمه ، جایگزین در اروپای شرقی]) مخالف دستگیر شده در آلمان شرقی دفاع کرد، و در یک مقاله در سال ۱۹۷۹ دربارهٔ نظریه‌های «تغییر از درون» بارو بحث کرد.[۱۱] <nowiki>

دیدگاه‌ها

از میان نظریه پردازان اصلی مکتب فرانکفورت فقط مارکوزه بود که نسبت به اهمیت و مرکزیت فرهنگ تودهای برای زندگی روزمره در جامعهٔ سرمایه‌داری اخیر تا حدی خوش‌بینی نشان می‌داد. مارکوزه که در ابتدا همان دیدگاه‌های انتقادی آدورنو و هورکهایمر را داشت (Marcuse,1964)[نیازمند منبع]، بعدها شاهد پیدایش پادفرهنگ هیپیها در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ بود و تفسیر خویش را از فرهنگ توده‌ای مورد بازبینی قرار داد (Bottomore,1984)[نیازمند منبع]. مارکوزه، خصوصاً تحت تأثیر شیوهٔ استفادهٔ پادفرهنگ از همان فراوردههای صنایع فراغتی و مصرفی سرمایه‌داری اخیر، به‌خصوص موسیقی و مد توده‌ای، برای شورش مستقیم علیه نهادهای مسلط سرمایه‌داری، مانند کار، آموزش و پروش، خانواده و سیاست مرسوم، قرار گرفت.[۱۲]

با این حال دورهٔ نسبتاً کوتاه پادفرهنگ، و همچنین نهضتهای فرهنگی بعدی جوانان که بر محور موسیقی و سبک زندگی می‌گشت، مانند پانک راک (Hebdige , 1979)[نیازمند منبع]، از نظر خیلی‌ها تأییدی بود بر درستی بنیادین نقد مکتب فرانکفورت از فرهنگ توده‌ای؛ بنابراین، به گفتهٔ باتومور، «دامنهٔ محدود و سرعت زوال، یا همانندگردی (assimilation) پادفرهنگ، در واقع، می‌توانست نیروی صنعت فرهنگ را عیان سازد».[۱۲] (Bottomore,1984: 46) او در کتاب انسان تک‌ساحتی توضیح می‌دهد که جامعه صنعتی می‌تواند با سهیم کردن کارگران در مصرف‌گرایی کاری کند که آنان اسارت خود را آزادی بدانند[۱۳]

آثار

پانویس

  1. Rothman, Stanley (2017). The End of the Experiment: The Rise of Cultural Elites and the Decline of America's Civic Culture. Routledge. p. 177. ISBN 978-1-351-29562-8.
  2. سیری در زندگی و آثار هربرت مارکوزه، رضا نصیرزاده، روزنامه رسالت، شنبه ششم خرداد 1391،
  3. https://www.mehrnews.com/news/315426/نشست-نقد-آثار-و-نظرات-هربرت-ماركوزه-برگزار-مي-شود
  4. Secret Reports on Nazi Germany. The Frankfurt School Contribution to the War Effort by Franz Neumann, Herbert Marcuse & Otto Kirchheimer Edited by Raffaele Laudani (Princeton University Press 2013) p. 2
  5. Laudani, Secret Reports p3
  6. Romano, Carlin (2011-12-11). "Occupy This: Is It Comeback Time for Herbert Marcuse?". The Chronicle of Higher Education. Retrieved 2020-08-04.
  7. Elliott, Anthony and Larry Ray. Key Contemporary Social Theorists. Blackwell Publishers. 2003.
  8. One-Dimensional Man (Boston: Beacon Press, 1964), p. xvii
  9. Douglas Kellner. "Illuminations: Kellner". Retrieved October 1, 2012.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Tom Bourne (Sept. 1979)
  11. Stefan Meretz. "open theory · offene theorie: Protosozialismus und Spätkapitalismus. Versuch einer theoretischen Synthese von Bahros Ansatz (von Herbert Marcuse)". Opentheory.org. Retrieved 2013-09-06.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ فرهنگ و زندگی روزمره - اندی بنت - لیلا جوافشانی/ حسن چاوشیان - نشر اختران - چاپ اول ۱۳۸۶ - ص ۳۱–۳۲
  13. تاریخ اندیشه سیاسی در غرب دکتر پولادی

منابع

پیوند به بیرون