هیپی
از مجموعهٔ |
سایکدلیا |
---|
![]() |
خردهفرهنگ «هیپی» (به انگلیسی: Hippie) یکی از جنبشهای اجتماعی جوانان بود که در دهه ۱۹۶۰ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به نقاط دیگر دنیا گسترش یافت.
محتویات
پیشینه[ویرایش]
بنیادهای هیپیگری در تاریخ به دوران مزدک، اصلاحگر ایرانی میرسد. مزدکباوران مردم را به زندگی گروهی، آزادی جنسی، تقسیم منابع میان مردم، و گیاهخواری ترغیب میکردند که همگی کمابیش همانند اصول جنبش هیپیگری است.[۱]
در دوران معاصر در ژانویه ۱۹۶۷، همایشی به نام هیومن بی-این (Human Be-In) در پارک گلدن گیت شهر سان فرانسیسکو باعث محبوبیت فرهنگ هیپیگری شد. این همایش به یک گردهمایی بعدی انجامید که تابستان عشق نام گرفت و بیش از صد هزار نفر در آن شرکت کردند.
آغاز[ویرایش]
این گروه که در آغاز در محله هِـیت-اَشبری شهر سان فرانسیسکو ایالت کالیفرنیا ساکن بودند در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ توجه جهانیان را جلب کردند.[۲] علاقه هیپیها به موسیقی سایکدلیک راک با دیگر ارزشهای این خردهفرهنگ بهویژه با حاشیهگرایی و مصرف مواد مخدر تناسب داشت. تجربه انواع روانگردانها، داشتن موی بلند، جمعهای قبیله مانند، شعار برای صلح، ستایش از دنیای عشق و آزادی، پرورش گل، موسیقی سبک اسید راک و راک و… از جمله فعالیتهای این گروه بود که مورد توجه رسانهها قرار گرفت.[۳]
بینش[ویرایش]
هیپیها در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱) بیش از ۵۰۰ هزار نفر از جوانان هیپی در آمریکا با گریز از خانه تلاش کردند تا با زندگی در جوامع تجربی و گرایش به زندگی اشتراکی، آرمانشهر خود را زنده کنند.[۲] دامنه جامعههای اشتراکی آنها، که از گوشههای پَرت کالیفرنیا ریشه گرفته بود به دیگر جاها نیز کشیده شد. آنها با رویگرداندن از زندگی سودپرستانه بورژوایی و ترک خانه و زندگی در گروههای خانوادگی میخواستند به رشد معنوی و روحی برسند. [۴] برای آنها گذشته در حد غیرقابل بخششی به نیروهای سرکوبگر وابسته بود و جامعه باید دوباره از نو ساخته می شد. در جامعه برابری طلب آنها اثری از سلسله مراتب سلطه، پدرسالاری، نژادپرستی، نیازهای کاذب، مصرفگرایی، بیگانگی و ادیان سازمان یافته وجود نداشت. آنها میخواستند به جای وابستگی و تماس اجتماعی، هویت ویژه خود را خلق خواهند کرد. برای نوجوانان فراری، آزادی و رهایی با بینش آنها از خویش و جامعهای به دور از محدودیتهای زندگی خانوادگی و مالکیت خصوصی ارتباط نزدیکی داشت.[۲]
درونمایه این بینش، حمله بیسابقه به تعریف معمول خانواده به عنوان سیستم عامل نظم اجتماعی بود. فلسفه عشق آزاد صرفاً آزادگرایی نبود. بلکه بیان شورش علیه تکهمسری بود. زیرا به عقیده آنان، تکهمسری دست و پا بند بود. زیرا همانطور که مصرفگرایی باعث پیدایش حس حسادت میشود تکهمسری نیز باعث وسوسه و احساسات سرکوب شده و پرورش زنان عصبی و بردهوار در محیط خانه میشود. این جوامع تلاش میکردند فراتر از مرزهای قانونی و اخلاقی جامعه سرمایهداری تشکیل شوند. [۲]
حرکتهای عملی[ویرایش]
گروهی به نام «دیگرز» (برگرفته از نام کشاورزان سوسیالیست در جنگهای داخلی انگلستان) آغاز به ارائه خدمات روحی و اجتماعی به نوجوانان فراری کرد. یک گروه دانشجویی، یک گروه جنگ چریکی شهری به نام «ارتش رهایی بخش سیمبیونس» را تشکیل دادند.[۲]
سینما[ویرایش]
یک جلوه هنری بسیار گویا از این ایده فیلم "مرد حصیری" ساخته رابین هاردی محصول ۱۹۷۳ براساس کتاب آیین نوشته دیوید پینر در ۱۹۶۷ است. داستان فیلم در مناطق کوهستانی و دورافتاده اسکاتلند اتفاق میافتد. جاییکه عشق آزاد به عنوان یک آیین مذهبی محترم شمرده میشود و در برابر مسیحیت سختگیرانه، آزادی دوران بتپرستی رواج دارد.[۲]

شکست[ویرایش]
باگذشت زمان ثابت شد که ایده «تعادل طبیعی» الگوی بسیار ضعیفی از اداره امور است و این جوامع نه به عدالت طبیعی بلکه به موقعیت طبیعت بازگشتهاند. آنها با رد عنصر اجباری قوانین، آن دسته از مقررات و نظمی را که کنترلکننده رفتار انسان است کنار گذاشتند. در نتیجه، شخصیتهای قوی و سلطهجو بر دیگران غلبه پیدا کردند. در نهایت این جوامع، مقررات و نظم سرورانهای را بازآفرینی کردند که خود سعی کرده بودند از آن بگریزند.[۲]
بسیاری از پیروان این ایده، در ادامه زندگی خود تا حد بسیاری از بینش اولیه خود فاصله گرفتهاند.[۲]
تأثیر اجتماعی[ویرایش]
سبک لباس و رفتار و ارزشهای هیپیها تأثیر زیادی بر فرهنگ جهان از طریق موسیقی، تلویزیون، فیلم، ادبیات و هنر گذاشت. از دهه ۱۹۶۰ به اینسو نمودهایی گوناگونی از فرهنگ هیپیها در فرهنگ عمومی برخی جوامع پذیرفته شدهاست. برای نمونه پذیرش گونهگونی فرهنگی و مذهبی که هیپیها به آن معتقدند در جوامع بسیاری پذیرفته شد. گرایش به فلسفه خاور دور و مفاهیم روحانی نیز که مورد اقبال هیپیهاست مخاطبان زیادی در جامعه بهطور کل یافتهاست. برگزاری جشنوارههای موسیقی و آزادیهای جنسی و استفاده از غذای سالم و بدون کود شیمیایی از دیگر جنبههای هیپیگری است که در جوامع غربی محبوبیت یافتهاست.
در اوج جنگ ویتنام هر فرد فراری از خانه، مانند زندانیان و کسانی که از خدمت سربازی می گریختند بدون توجه به انگیزه، نوعی موقعیت سیاسی پیدا میکرد.[۲]
نگرانی شدید افکار عمومی آمریکا در مورد گسترش این پدیده موجب تصویب قانون فراریان جوان در کنگره ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۴ بود.[۲]
معماری[ویرایش]
سبک "مدرنیسم هیپی" با طراحی گنبدهای متحرک، اشکال و حجمهای دایرهای و نرم از مشخههای این سبک هستند که در تقابل با ساختمانهای خشک و زاویه داری طراحی میشوند که معمولاً وابسته به مدرنیسم دیوانسالاری انگاشته میشوند.
شکلدهی به شرکتهای بزرگ[ویرایش]
پس از آنکه این جوامع (کومونها) از هم پاشیدند طراحی رادیکال آنها به حیات خود ادامه داد و یکی از منابع الهام در شکلگیری شرکتهای بزرگ اقتصادی جدید شد که این جوامع از آن گریزان بودند. شرکتهای بزرگی مانند اپل، مایکروسافت، گوگل و حتی نمونه امروزیتر آنها فیسبوک با استفاده از اصل امکان سلطه مطلق یک نفر در یک جامعه کاملاً برابر، آغاز به انحصار بازار و فضای مجازی کردند. این انتقال تدریجی از پادفرهنگ به فرهنگ سایبری به خوبی در "کاتالوگ تمامی زمین" نوشته استوارت برند بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ بیان شدهاست. استیو جابز این کاتالوگها را "گوگل در نسخه کتاب جیبی" توصیف کرده بود.[۲]
با وجودیکه شرکتهای اپل و گوگل در طراحی ساختمانهای خود از ایده کمونهای آزاد الهام گرفتهاند فضای داخلی آنها به شدت خصوصی و سلسله مراتبی است. یعنی ساختار کمونی آن تنها برای افراد بسیار محدودی فراهم است.
جستارهای وابسته[ویرایش]
نگارخانه[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ Crone, Patricia, "Kavad’s Heresy and Mazdak’s Revolt", in: Iran 29 (1991), S. 21–40.
- ↑ ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ بنجامین رم-روزنامهنگار. «چرا دهها هزار نوجوان و جوان در دهه ۶۰ میلادی از خانه گریختند». بیبیسی فارسی. ۱۵ شهریور ۱۳۹۶.
- ↑ همآواز، بازدید: اکتبر ۲۰۰۹.
- ↑ دانشنامهٔ سیاسی-داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم ۱۳۸۷-ص۱۹
منابع[ویرایش]
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Hippie». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸.
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ هیپی موجود است. |