دین سکاها
دین سکاها شامل باورها، اسطورهها و شیوههای دینی سکاها میشود. سکاها بخشی از مردم ایرانی در دوران باستان بودند. این مردمان در طول دوران باستان ساکن، آسیای میانه و سبزدشتهای پیرامون دریای سیاه در اروپای شرقی بودند. سکاها به زبان سکایی (از زیرشاخه زبانهای ایرانی شرقی) صحبت میکردند و قومیتهای مختلفی مثل سکاهای اصلی، کیمریها، سرمتیها، آلانها، سیندیها، ماساژتها و سَکاها را در بر میگرفتند.
فرض بر این است که دین سکاها مرتبط با آیین کهنتر هندوایرانی و همچنین باورهای ایرانی شرقی مرسوم در آن زمان و سنتهای مردمان اوستی بودهاست. از سوی دیگر میتوان ردپایی از تأثیر آیین سکایی را بر اسطورهشناسی مردمان اسلاو، مجار و ترک در ادوار تاریخی متاخرتر پی گرفت.
تحول و تطور[ویرایش]
مبنا و ریشهٔ مذهب سکاها از دین ایرانیان باستان بود.[۱] دین سکاها اما از آیین و باورهای مردم سرزمینهایی را که به تصرف خود درآورده بودند نیز تأثیر گرفته بود، سرزمینهایی نظیر مناطق غربی مجاور استپ و مردمان یکجانشین تراکیایی. به همین دلیل شماری از ایزدان مذکر سکایی همتایانی در مجموعه ایزدان مورد پرستش مردمان تراکیایی، از جمله در منطقه آناتولی دارند و برخی از نامهای ایزدان سکایی نیز برگرفته از زبانهای مردمان تراکیایی است. الههها در مذاهب سکایی - در کنار ارتباط ویژهشان با نیایشهای اختصاصی، شعائر و نمادهایشان-، نیز مرتبط با مذاهب تراکیایی و آناتولیاییهای باستان در نظر گرفته میشوند.[۲]
سکاییان همچنین در هنگام اقامت در غرب آسیا از ادیان باستانی میانرودان و دین کنعانی تأثیر پذیرفتند.[۳]
جهانشناسی[ویرایش]
جهانشناسی سکاها بر مبنای ساختار متداول سهبخشی جهان در مذاهب آریایی (هندوایرانی) استوار بودهاست.[۴] دیدگاهی که در سنن ودایی و زرتشتی هم رد پایی از آن مشهود است. بر طبق این باور، جهان از سه حوزه زیر تشکیل شده بود:[۵]
- قلمرو آسمانی
- فضا
- قلمرو زمینی
باور سکاها به زندگی پس از مرگ[ویرایش]
سکاها، مانند مصریان و دیگر اقوام باستانی، به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند. آنها مرگ به معنای مطلق را باور نداشتند. بر اساس باور آنها، روح پس از مرگ تا چهل روز در بدن میماند و سپس به دنیای بعدی سفر میکند. در این مدت، فرد درگذشته یک «جسد زنده» است. او هنوز مالکیت اموال و برخی از قوای زیستی خود را دارد. فقط در روز چهلم است که انسان به «مرده زنده» تبدیل میشود و روح او به دنیای مردگان سفر میکند. زندگی در آنجا از زندگی فعلی لذتبخشتر است.[۶]
به باور سکاها، دنیای مردگان نه در آسمان و نه در سرزمینی دور و غریب، بلکه در محیطی نزدیک به زندگی آنها قرار داشت. آنقدر نزدیک بود که حتی امکان بردن ثروت دنیوی، عزیزان و حتی قدرت و موقعیت اجتماعی به آن وجود داشت. این قدرت بر زندگان نیز گسترش مییافت. مرده زنده میتوانست اگر با احترام دفن نمیشد، از زندگان انتقام بگیرد. اما اگر با هدایای قبر و قربانیها مورد احترام قرار میگرفت، میتوانست یاریگر زندگان نیز باشد.[۶]
به همین دلیل، سکاها توجه زیادی به محل زندگی مردگان زنده خود داشتند. آنها برای آنها تپههای تدفین باشکوهی میساختند که اکنون به آنها کورگان گفته میشود. در زیر این تپهها، اتاقهای تدفین غالباً با تزئینات غنی وجود داشت. به دلیل وسعت زیاد، این تپههای تدفین «هرمهای استپ» نیز نامیده میشوند. در برخی مناطق در شمال دریای سیاه، تعدادشان بسیار فراوان است: صدها و حتی هزاران کورگان، استپهای صاف را به یک چشمانداز تپهای تبدیل کردهاند. اما در شرق نیز، در کوههای آلتای و تووا در مغولستان، تپههایی با دهها اتاق مجلل پیدا شده که به عنوان مسکن مناسب برای رهبران متوفی قبایل در نظر گرفته شده بود.[۶]
کورگانها معمولاً به صورت گروهی، با یک تپه مرتفع در میان تپههای کوچکتر ساخته میشدند. ارتفاع و اندازه احتمالاً نشاندهنده پایگاه اجتماعی فرد بود. جایگاه و پایگاه فرد درگذشته طبق تصور سکاها مشابه جایگاه آن فرد در جامعه پیش از مرگ او بود.
سطح تپهها معمولاً با یک لایه خاک حاصلخیز و چمن پوشیده شدهاند، که گاه از راه دور آورده میشد. کورگانها به عنوان چراگاههای ابدی برای گلههایی که با مردگان دفن میشدند، عمل میکردند. اسبها برای سکاهای عشایری باارزشترین دارایی بودند و پادشاهان دهها، گاه صدها اسب را با خود به داخل قبر میبردند. کاوشهای باستانشناختی، نشان از قربانیکردن اسب هنگام مراسم خاکسپاری دارد؛ بهویژه تدفین با ارابه. گورهایی با اسب از دوران مسسنگی بهخوبی باقی ماندهاست. هرودوت قربانی کردن اسبها در دورهٔ پادشاهی سکاها را توصیف میکند. گورهای منطقهٔ کورگان در دوران آهن شامل صدها اسب بودهاست.
حیوانات دیگر مانند گوزن و گراز نیز در قبرها دفن میشدند. آنها احتمالاً به عنوان طعمه برای شکار عمل میکردند، که متوفی میتوانست با آنها خود را سرگرم کند. افزون بر این، گاه مجبور به دفن همسر یا پادشاه خود در قبر میشدند. اینکه این کار داوطلبانه بوده یا نه، مشخص نیست، اما احتمالاً دفن شدن در مقبره یک شخص برجسته و قدرتمند را افتخاری برای ورود به دنیای مردگان میدانستند. به احتمال زیاد زنان، درباریان، جنگجویان و خدمتکاران قبل از کشته شدن بیهوش میشدند.[۶]
با بهرهگیری از از این فرهنگ خاکسپاری عجیب، چیزهای زیادی در مورد این مردم جنگجوی دوران باستان شناخته شدهاست. مهمترین قبیله، سکاهای شاهی، در شمال دریای سیاه زندگی میکردند. با این حال، نفوذ آن بر قلمرو وسیعی بین دانوب در غرب و مغولستان و دیوار چین در شرق گسترش یافت. قبایل متعدد عشایری که در این قلمرو وسیع پرسه میزدند از نظر قومی، نژادی و فرهنگی کاملاً با هم مرتبط بودند. این امر در آداب و رسوم خاکسپاری و همچنین در هنر مشابه آنان به وضوح مشاهده میشود. سکاها که زندگی خود را در فضای باز و زیر آسمان پرستاره سپری میکردند، کاملاً تحت تأثیر قدرت طبیعت بودند. آنها زندگی را به عنوان یک مبارزه مداوم میدیدند که در آن میشد برنده شد اما اگر به اندازه کافی قوی نبودید، شکست میخوردید. داشتن حالت تهاجمی دائمی برای آنان در این محیط خشن امری حیاتی به شمار میآمد.[۶]
حالت قربانیکردن سکاها به نظر هرودوت، ساده بود. قربانیان شامل انواع دام میشد که معتبرترینشان اسب بود. از سوی دیگر خوکها هرگز قربانی نمیشدند، ظاهراً سکاها میلی به داشتن خوک در سرزمین خود نداشتند. توصیف شیوه قربانی کردن توسط سکاها به شرح هرودوت چنین است:
- «قربانی میایستد و پاهای پیشینش را میبندند، و کشیش برای قربانیکردن پشت قربانی میایستد، و با کشیدن ریسمان جانور را میاندازند؛ او به خدا میگوید چه کسی قربانی کرد و سپس ریسمان را یک بار دور گردن قربانی میپیچد، و با قرار دادن یک چوب کوچک بین طناب و گردن قربانی و فشار آن قربانی را خفه میکند. بدون هیچ روشنایی آتش یا نوشیدن شراب. و هنگامی که آن را خفه کردند پوست قربانی را میکندند. او با آن جوش و خروش ادامه میدهد. هنگامی که گوشت آبپز شد اولین بخش از آن را به او (کشیش) میدهند.»
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد و هنوز برای استفاده آماده نیست. از کمک شما در ویرایش و نگارش آن استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخش چندین روز است که ویرایش نشده، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این برچسب را در صفحه قرار دادهاید و همچنان در حال ویرایش صفحه هستید، لطفاً در زمانهایی که مشغول ویرایش هستید این الگو را با {{ویرایش}} جایگزین کنید. برای آگاهی از پارامترهای الگو روی پیوند آن کلیک کنید. این مقاله آخرین بار در ۲ ماه پیش توسط Dânešnâmeh nevis (بحث | مشارکتها) ویرایش شدهاست. (روزآمدسازی زمانسنج) |
ایزدان[ویرایش]
بنا به گفتههای هرودوت، سکاها گروهی متشکل از هفت ایزد و ایزدبانو را میپرستیدند. او این ایزدان را از طریق تفسیر با استفاده از الگوهای یونانی یا همان تفسیر فرهنگ دیگران مبتنی بر معیار فرهنگی خودی، با نمونههای مشابه ایزدان در اسطورههای یونانی در دوران کهن مقایسه میکرد. او از هشت ایزد نام بردهاست که در سه رده مجزا دستهبندی میشدند، رویکردی کاملاً رایج در ساختار ایزدشناسی هندوایرانی.[۷][۸][۹]
تبارنامه ایزدان سکایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
- ردهٔ اول- در این رده، سرآمد ایزدان قرار داشت:
- # تابیتی، به معنای لغوی آتشین، ایزدبانوی آتش، گرما و آتشدان خانه
- ردهٔ دوم - در این رده متضادهای دوگانه و پدر و مادر عالم جا داشتند:
- # آپی، مادر زمین و آب
- # پاپایوس، پدر آسمانی
- ردهٔ سوم – شامل چهار ایزد بود که هر یک نماد ویژگی مشخصی محسوب میشدند:
- # تَرگیتَوَه، نیای اصلی شاهان سکایی.
- # «آرس» سکاسس، ایزد جنگ.
- # گیتاسورا Gaiϑāsūra که بنا به نظری با ایزد خورشید ارتباط داشتهاست.
- # ارتیمپسه Artimpasa که به نظر از همه پیچیدهتر میآمدهاست. الهه باروری بوده و ضمناً بر حاکمیت و مقام روحانی تسلط داشتهاست.
- هرودوت به یک ایزد سکایی دیگر نیز به نام تگیمهسدس Thagimasadas اشاره میکند که تنها مورد پرستش قبیله سکاهای شاهی بودهاست.
بنا بر نظر برخی پژوهشگران، فهرست ارائهشده توسط هرودوت مربوط به ایزدان سکایی در واقع ترجمهای از یک سرود سکایی بوده که هنگام اجرای نیایشها و اهدای قربانی برای ستایش خدایان خوانده میشدهاست. [۱۰]
فهرست ایزدان سکا (به استثنای Thagimasadas که مورد پرستش انحصاری قبیله سکاهای شاهی بوده) شامل هفت ایزد میشود. ذکر شدهاست که قبیله سرمتی الانها نیز هفت ایزد را نیایش میکرده و رد این آیین مشابه را میان مردم اوستی میتوان پی گرفت. [۱۱] پرستش هفت ایزد یکی از مشخصههای بارز ادیان هندوایرانی بودهاست. نمونه شناخته شده دیگر، هفت امشاسپندان به سردستگی اهورا مزدا بهشمار میرفته که این مفهوم دینی، توسط مردم ایرانیِ ساکن نواحی جنوبی تر در آیین زرتشت پرستیده میشدهاند. دین زرتشتی ضمن ایجاد تغییرات چشمگیر در ساختارهای آمیخته به باورهای کهن هندوایرانی، برخی خصیصههای پیشین را به ارث برده بود. [۱۰] خدایان پیشرو در پانتئون هندوآریایی در دوره ودایی نیز که آدیتیا خوانده میشدند، هفتگانه بودند. [۸]
این مجموعه ایزدان تجلیگر باور سکاییها نسبت به ساختار کیهانی است که توسط آتش ازلی- بنیادینترین عنصر خلقت و منشأ تمام هستی - فرمانروایی میشد. پس از آتش کهن، مادر زمین و پدر آسمان آمده و خدایانی پدیدآوردند که چهار پاسدار هر یک از چهار گوشه جهان بوده و نظام هستی را انتظام میبخشیدند.[۱۲] سکونتگاه مردمان، جایی میان قلمرو آسمانی و عالم مردگان در اعماق زمین قرار داشت. [۹]
ردهٔ اول[ویرایش]
تابیتی[ویرایش]
در زبان سکایی به الهه Tabiti (یونانی باستان: Ταβιτι)، *Tāpayantī میگفتند [۱۳] که معنای «آتشین» یا «فروزان» میدهد. [۱۰][۱۴][۱۵]. او ایزدبانوی آتش کهن بود که پیش از آفرینش وجود داشت و عصاره اولیه و سرچشمه تمام جهان بهشمار میرفت. Api (الهه زمین) و Papaeus (الهه آسمان) فرزندان او محسوب میشدند. [۱۶][۱۷]
از میان ایزدان سکایی، تابیتی بیشترین حرمت و پرستش را میطلبید. اما وی را در هنرِ سکایی به تصویر نمیکشیدند و بجای آن نمادش آتشدان بود که محور هر قوم از خانواده گرفته تا قبایل را تشکیل میداد. [۱۷]
تابیتی، به مقام الهه اجاقدان، حافظ اجتماع، حکومت و خانواده بود و نقش حامی خانواده و ایل را داشت. از این رو سمبل اتوریته و مقام برتر نیز محسوب میشد. اجاق دربار شاهی همواره به تبَیتی منتسب میشد و خود الهه آتش نماد قدرت ساطنتین بودهاست. [۱۸][۱۹]
«آتشدانها» (εστιαι) که نماد تبَیتی محسوب میشدند، احتمالاً اشیاء ساخته شده از طلای مشتعل و ملتهبی بودند که در داستان اسطورهای خاستگاه و نسب سکاییها از آسمان بر زمین میافتند. [۲۰] پادشاه متولی آنها شد و تبَیتی حافظ اجاق شاهنشاهی و سطلنت. [۹][۱۷]
ردهٔ دوم[ویرایش]
Api[ویرایش]
Api (یونانی باستان: Απι; لاتین: Api) یاApia(با نوشتار یونانی یونانی باستان: Απια; لاتین: Apia) الههٔ سکایی حامل ویژگی باروری و نماد زایش محسوب میشد. ماهیت این الهه در نامش متظاهر است یعنی xsc|*Api - از همان ریشه کلمه api در زبان اوستایی به معنای آب (𐬀𐬞𐬌}) [۲۱]. از سوی دیگر در معادلسازی او توسط هرودوت هالیکارناسوسی با الهه زمین در اساطیر یونانیΓαια (Gaia).}، مشخصاتی مشابه دیده میشود. [۲۲] Api دختر خدا Borysthenēs بوده [۲۳] به همین علت او را [(Βορθενις] Error: {{Transl}}: استاندارد ناشناخته نویسهگردانی: borysthenis (راهنما) مینامیدند as well. [۲۴]
تعبیر آپی به مقام الهه زمین و همزمان الهه آب، ناشی از درک و باور باستانیان بر آن بوده که خاک و آب به عنوان دو روی سکه اصل خلقتِ بخشنده جان در جهان باستان میآمدند. [۲۵] در آیین و سنن ایرانیان زمین از آن دست مبادی حیات بهشمار میرفت که وابستگی و پیوند ناگسستنی با آب داشت. در واقع آب خود به تنهایی از خواص باروری، پرورندگی و حتی شفابخشی برخوردار بوده. نام آپی از سوی دیگر تداعیگر کلام شیرین بچگانه به معنای «مامان» بوده و بنابر تفسیرهاApi، ایزدبانوی ازلی است که در واقع اولین باشندگان جهان، زادهٔ اویند. [۱۷]
آپی را با الهه آب اوستایی آناهیتا ربط میدهند که یک از القاب وی āp (اوستایی: 𐬁𐬞) بودهاست. نام پدر آبزی آپی، ایزد Borysthenēs به مفهوم «قلمرو سگهای آبی» میباشد که احتمالاً او را همتراز با ردای مقدس ساخته شده از پوست سگ آۤبی میکند: ردایی که به توصیف متون اوستایی توسط این الهه پوشیده میشدهاست؛ و به نوبه خود این امر یک پیوند و ارتباط دیگر میان Api و Arəduuī Sūrā Anāhitā ایجاد میکند. [۲۶] آپی ایزدبانوی آب و خاک بوده و این وجه به الهه زمین در آیین زرتشت اسفندارمذ (آرمئیتی) نزدیکش میکند که او خود ایزدبانوی حامی آبهای زمینی بودهاست. [۲۷]
آپی همسر پاپایوس بوده و در ابتدا این دو ذات واحد و جداییناپذیری تشکیل میدادند. [۲۵] یکپارچگی و اتحادشان نمایانگر به یکدیگر پیوستن ویژگیهای متضاد همچون: بالا و پایین، نر و ماده، گرما و رطوبت … بوده [۲۷]، و بدینترتیب به سنت هندوایرانی ازدواج آسمان و زمین، به مثابه شالوده آفرینش جهان اشاره دارد. این پیوند شبیه به اتحاد اهورامزدا و الهه زمین آرمئیتی در اوستا میباشد. [۲۵][۲۸]
حاصل وصل آپی و پاپایوس شکلگیری «هستی میانه» و به معنای فضای آسمانی بودهاست که زیستگاه نوع بشر و همه موجودات جسمانی واقع در کیهان میباشد. به علاوه از وحدت و یگانگی آپی و پاپایوس، ایزدان رده سوم در فهرست ایزدان سکاها پدید آمدند که وابسته به «هستی میانه» محسوب میشدند. تکلیف فرایند آفرینش هستی از این رهگذر نظام یافتهاست، نظام جهانیِ متشکل از سه بخش مجزا- قلمرو کیهانی، منطقه میانی و سرزمینهای زیرزمینی- که بر فراز یکدیگر قرار داشتند. [۱۲]
چندانکه اشاره شد آپی ایزدبانوی نخستین بهشمار میرفت که ساکنینِ آغازین این گیتی فرزندان اویند. وی پس از خلقت زمین و استقرار نظم و سامان در گیتی، خود را از امور و وقایع آن جدا کرد و منفعل و کنارهگیر ماند. [۱۷]
پرستش الهه آپی توسط اقوام سکایی بر مبنای یادکرد مادر زمین توسط قوم دِربیکیها در منابع استرابو، مستند میشود. [۱۸]
پاپایوس[ویرایش]
تجسم آسمان در آئین سکاهایی [۲۵] که معادل اهورا مزدا، خدای بزرگ دین زرتشت (𐬨𐬀𐬰𐬛𐬁 𐬀𐬵𐬎𐬭𐬀) بود [۱۸]، خدایی به نام Papaeus (یونانی باستان: Παπαιος) میباشد. او همچون اهورا مزدا، یک پدر الهی بهشمار میرفت.[۲۷] این امر در نام اصلی سکاها برای این خدا مشهود است که این نام *Pāpaya [۲۹][۳۰] و به معنی «پدر» میباشد.[۳۱] Papaios همسر ایزدبانوی زمین با نام Api بود و به همین دلیل است که هرودوت او را معادل خدای یونانی Zeus میدانست. [۳۲]
Papaios فرزند Tāpayantī، آتش آغازین بود. Papaios و Api در ابتدا به صورت وحدتی جدایی ناپذیر وجود داشتند [۲۵]، وحدت این دو، نماد پیوند اصول متضاد از جمله بالا و پایین، نر و ماده، گرما و رطوبت بود [۲۷]. این ویژگی پیوند میان آسمان و زمین به عنوان مبنای آفرینش جهان را در سنت هند و ایرانی منعکس میکند. این امر موازی با پیوند اهورا مزدا با ایزدبانوی زمین، Ārmaⁱti در اوستا است.[۲۵]
اتحاد پاپایوس و آپی «جهان میانی» یعنی حریم هوایی را که محل زندگی بشر و همه موجودات مادی است به وجود آورد. سایر ایزدان رده سوم در پانتئون سکاییها که با «جهان میانی» مرتبط بودند نیز از پیوند Api و Papaios شکل گرفتند. تکمیل این فرایند آفرینش جهانی، کیهانی منظم و متشکل از سه قلمرو ساخت- قلمرو کیهانی، قلمرو مرکزی و قلمرو خاک زیستی – که هر کدام بر فراز دیگری قرار داشتند. [۱۲]
به گفته اریگون، سکاها، Papaeus را به عنوان خدای متعال میدانستند.[۳۲] این دلیل موجب شد که یونانیان باستان بتوانند او را با خدای خود، زئوس، یکی بدانند؛ زئوسی که که مفهومی کیهانی داشت و بر تمامی مردم و خدایان در سراسر جهان، از جمله سکائیه، فرمانروایی میکرد و پدر آنها بهشمار میرفت.[۳۳]
یزدان صفایی، پژوهشگر این حوزه، معتقد است که ادعای داریوش بزرگ در سنگنوشته بیستون مبنی بر اینکه سکاها، اهورا مزدا (Ahura Mazdā) را عبادت نمیکردند، بی اساس بوده و بیانیه ای سیاسی بود که از خصومتهای میان امپراتوری ایران و سکاها نشات گرفتهاست.[۱۸]
رده سوم[ویرایش]
ایزدان رتبه سوم در پانتئون سکاییها با «جهان میانی» که زیستگاه انسانها و موجودات زنده دنیوی بود مرتبط بودند. کیهانشناسی سکاها - همچون همه کیهانشناسیهای باستان- این جهان میانی را به مثابه صفحهای مربع با چهار ضلع تصور میکرد که هر جانب آن با یکی از مختصات اصلی به عنوان جنبهای سازهای از هستی متناظر بود. هر ضلع این صفحه مربعی نمادی داشت و بدینسان با یکی از چهار ایزد رده سوم در ارتباط بود. این ایزدان تجسم جمعی «جهان میانی» چهارگوش بودند. مفهومی مشابه در اساطیر هند با نام Lokapāla قابل ردیابی است. لوکاپالا چهار خدای نگهبان جهات عالمند که هرکدام نیز قلمرو عملکرد اختصاصی خویش را داشتند. برای مثال یاما، نگهبان جنوب، فرمانروای جهان و ارواح نیاکان پیترس بود و ایندرا، نگهبان شرق، به عنوان پادشاه خدایان تجسم «جهان میانی» بودند.[۱۶]
Targī̆tavah[ویرایش]
خدای سکایی Targī̆tavah (به معنای "دارنده قدرت ایزدبانو Tarkā"؛[۳۴]یونانی باستان: Ταργιταος) یا Skuδa (یونانی باستان: Σκυθης لاتین: Scythes)[۳۵]. او در بازگویی تبارنامه اساطیری سکاییها در آثار یونانیان آمدهاست و هرودوت او را "هراکلسِ سکایی" نامیده، گرچه این دو چهره اساطیری یکی نیستند. Targī̆tavah-Skuδa از پیوند Papaeus و Api به وجود آمد و نیای مقدس سکاها بهشمار میرفت.[۱۸][۱۷]
Targī̆tavah احتمالاً در آثار یونانها در سکاستان جنوبی با آشیل Pontarkhēs (ت.ت. 'Achilles, Lord of the Pontic Sea') یکسانسازی شدهاست. از اینرو، او با ایزدبانوی پا ماری ارتباط پیدا کرد و پدر سه فرزند او قلمداد گردید. [۳۶]
«آرسِ» سکایی[ویرایش]
«آرسِ» سکایی که منظور ایزد جنگ سکاها که همتای خدای یونانی Ares (Αρης) بوده، معادل الهه ایرانی Vərᵊϑraγna است. احتمال میرود این ایزد، فرزند Tāpayantī بوده باشد [۱۸]. «آرسِ» سکاها همچنین ایزد پادشاهی محسوب میشد و استفاده از اسب و ریختن خون و جداکردن بازوی راست اسیران به هنگام نیایش در پرستش این خدا، پیشکش نمادین سرعت اسبان و نیروی مردان به خدایی بود که قدرتهای مشابه را دارا بود. {{sfn|Campbell|1969|p=[[۱۴](https://books.google.com/books?id=Z-l5DwAAQBAJ&pg=PA204) ۲۰۴]}}
«آرسِ» سکایی و سرمتی با شمشیر akīnakēs نمادین شده بود که به صورت ایستاده بر فراز محرابی بلند و مربعی از خاشاک تعبیه میشد. سه وجه این محراب عمودی و وجه چهارم آن شیبدار بود تا دسترسی به آن میسر باشد. قربانیهای خونین هدیه ای برای «آرسِ» سکاها بود و نمایش او به شکل شمشیر گواه کارکرد نظامی اوست.[۱۶]
بلندی تلی که به عنوان محراب «آرس» سکایی عمل میکرد به علاوه آیین پرتاب بازوهای راست اسیرانی که برای او قربانی میشدند به آسمان، همه نشانه سرشت آسمانی «آرس» سکایی به عنوان ایزد آسمان است. [۳۷]. این عمل یعنی پرتاب اعضای اهدایی به آسمان نشان از ارتباط «آرس» سکایی با ایزدان آسمان و باد، Vāta (𐬬𐬁𐬙𐬀) و Vāiiu (𐬬𐬁𐬌𐬌𐬎]) دارد. به ویژه با ایزد باد، Vāiuii؛ چرا که خدای باد نخستین تجسّم Vərᵊϑraγna و بهویژه حامل fārnā/xᵛarᵊnah بود. این امر در آثار نویسنده یونانی Lucian of Samosata نیز ثبت شدهاست، او نوشته که سکاها باد و شمشیر را به عنوان خدا میپرستیدند؛ اشاره وی به ماهیت دوگانه «آرسِ» سکایی به عنوان ایزد باد که زندگی میبخشد و شمشیر که مرگ میآورد است. این ماهیت دوگانه ایزدی در akīnakēs مورد استفاده به عنوان نماد او نیز پیداست چرا که همزمان به شکل phallus درست شدهاست – ابزاری مهلک که همچنین تجسم اندامی حیات بخش هم میباشد. [۳۸][۳۹]
همسایگان تراکیِ سکاها نیز خدای جنگ خود را با شمشیر آهنی نشان میدادند و هدایای خونین و تبرک نثار وی میکردند؛ البته نامعلوم است که تراکیها این رسم را از سکاها گرفتهاند یا بلعکس. [۴۰]
سرمتیها نیز "آرسِ" خود را مشابه سکاها به صورت شمشیری ایستاده تجسم میکردند.[۴۱][۴۲] به گفته Tadeusz Sulimirski این شکل پرستش در میان تبار سرمتیها، یعنی Alans تا قرن چهارم میلادی تداوم داشتهاست.[۴۳] این سنت شاید در ادعای Jordanes بر اینکه Attila شمشیر مقدس سکایی را که از آسمان افتاده بود و آن را "Sword of Mars" مینامید به دست آورده بود، منعکس شده باشد. عطیله شمشیر را دلیل قدرتش در جنگ و علت تبدیلشدنش به "فرمانروای کل جهان" میدانست. [۴۴]
میراث[ویرایش]
شاید پهلوان Batyraʒ از میان Ossetianها در حماسه Narty kadǵytæ از «آرسِ» سکایی ریشه گرفته باشد. در حماسهها، Batyraʒ به صورت جنگجویی شجاع اما سرکش که در حریم آسمان زندگی میکرد و گاهی به شکل گردباد درمیآمد، به تصویر کشیده شدهاست. او مدام مردم خود را از شر دشمنان نجات میداد و بدنش از فولاد ساخته شده بود. وی ارتباطی عمیق با شمشیرش داشت که تا زمانی که شمشیر دست نخورده میماند، وی نیز不死 میماند. در حقیقت میتوان این شمشیر را تجسم و مظهر خود Batyraʒ دانست.[۴۵]
Gaiϑāsūra[ویرایش]
خدای سکایی Gaiϑāsūra (یونانی باستان: Γοιτοσυρος; لاتین: Goetosyrus), به دلیل تشابهاتش با خدای یونانی Apollo - که هرودوت هم این دو را برابر دانسته- احتمالاً یک ایزد خورشیدی بودهاست. [۹] Gaiϑāsūra شاید ارتباطی تنگاتنگ با الهه Artimpasa داشتهاست. [۲۸]
نام سَکایی Gaiϑāsūra را میتوان با عبارت Gaoiiaoⁱtiš.sūrō (𐬔𐬀𐬊𐬌𐬌𐬀𐬊𐬌𐬙𐬌𐬱⸱𐬯𐬏𐬭𐬋) در زبان اوستایی و Gavyutiśūra (गव्युतिशूर) در سانسکریت ودایی مقایسه نمود. عبارت اوستایی لقبی برای Miϑra به عنوان "ارباب سرزمین گله"، بودهاست. این خدا، خدای فرهنگ دامداری بوده که بهطور گسترده مورد پرستش مردم عادی در جامعه سکاییها بودهاست. [۴۶] اولین اصطلاح تشکیل دهنده این نام، یعنی gaiϑā به معنای "گله" و "مال و مِلک"، همریشه با gaoiiaoⁱtiš (𐬔𐬀𐬊𐬌𐬌𐬀𐬊𐬌𐬙𐬌𐬱}) اوستاییست که معنای "چراگاه گاو" میدهد. این امر ماهیت "Apollo Goetosyrus" را به عنوان گونه یونانی شدهٔ (هِلِنی شده) خدای ایرانی Mithra Voᵘru.gaoiiaoⁱtiš (𐬬𐬊𐬎𐬭𐬎⸱𐬔𐬀𐬊𐬌𐬌𐬀𐬊𐬌𐬙𐬌𐬱}) منعکس میکند. عنصر دوم یا sūra به معنای "قوی" و "تواناً همان عنصر موجود در sūra اوستایی و به معنای "تواناًست که خود از نام الهه Arəduuī Sūrā Anāhitā (𐬀𐬭𐬆𐬛𐬎𐬎𐬍⸱𐬯𐬏𐬭𐬁⸱𐬀𐬥𐬁𐬵𐬌𐬙𐬀}) گرفته شدهاست. این به ارتباط سکاها میان Gaiϑāsūra با الهه Artimpasa مربوط است، الهه ای که بسیاری از جنبههای Arəduuī Sūrā Anāhitā در او ادغام شده بود.[۴۷][۴۸]
با توجه به ارتباط Gaiϑāsūra با خدای یونانی آپولو، برخی او را همسان Miϑra دانستهاند که البته این شناسایی تا حدود زیادی موقتی است، چرا که چندگونگی کارکردهای آپولو به این ابهام میافزاید.[۴۹]
تصویر ایزد خورشید که با پرتوهای تابان از سرش مشخص شده بر پشت ارابه ای سوار است که توسط دو یا چهار اسب کشیده میشود روی تعداد زیادی از آثار هنری یافت شده در گورهای سکایی (مربوط به قرن ۳ قبل از میلاد به بعد) یافت شدهاست. این آثار ممکن است تجسم Gaiϑāsūra باشند. [۱۷]
املاء جایگزین برای نام یونانی شده این خدا Oitosyros (یونانی باستان: Οιτοσυρος; لاتین: Oetosyrus) بودهاست. این نسخه املاء منجر به شکلگیری ریشهشناسی جایگزین به صورت Vaitāsūra به معنای «توان بید» شدهاست. این امر هم میتواند او را با رواج شیوه پیشگویی با استفاده از ترکههای بید در میان سکاها پیوند دهد. [۲۸]
Artimpasa[ویرایش]
Artimpasa (یونانی باستان: Αρτιμπασα; لاتین: Artimpasa), که اغلب به اشتباه Argimpasa (یونانی باستان: یونانی باستان: Αργιμπασα) خطاب میشود (به دلیل اشتباه خوشنویسی صورت گرفته)، یک الهه پیچیده و دوجنسی سکاها بود که به باروری مرتبط بود و بر نیروی کاهنی و پادشاهی نیز چیرگی داشت. [۱۷]
Artimpasa الهه جنگجویی، پادشاهی، نیروی کاهنی، حاصلخیزی، رویش و باروری بود. [۱۷] او معادل سَکایی ایزدبانوی ایرانی Arti (𐬀𐬭𐬙𐬌) /Aṣ̌i (𐬀𐬴𐬌))بود. ایزدبانویی که حامی باروری و ازدواج و حافظ قوانین بود و ثروت مادی را در اشکال گوناگون از جمله [۱۷] حیوانات اهلی، اشیاء قیمتی و نسل پرشمار نمایندگی میکرد. Artimpasa همچنین تحت تأثیر ایزدبانوی ایرانی Anāhitā، الههٔ آشوری-بابلی Ištar-ʿAštart و خدای بزرگ مادرِ تراکیان، یعنی Bendis بودهاست. در نتیجه وی را باید الهه ای کاملاً پیچیده در نظر گرفت. [۱۷]
هرودوت از اینرو Artimpasa را با ایزدبانوی یونانی Aphrodite Urania یکسان شمردهاست. آفرودیت اورانیا خود بر بهرهوری در جهان مادی فرمان میراند. [۳۹]
Thagimasadas[ویرایش]
Thagimasadas (یونانی باستان: Θαγιμασαδας) یاThamimasidas (یونانی باستان: Θαμιμασαδας)، خدایی بود که تنها قبیلهٔ سکاهای شاهی او را میپرستیدند. [۹] در نتیجه Thagimasadas عضو پانتئون هفتگانه سکاییها نبود و احتمالاً خدای قبیلهای و نیاکانی سکاهای شاهی بهشمار میرفتهاست.[۴۹]
ریشه نام این ایزد مشخص نیست. [۴۹]. عنصر -μασαδας موجود در نام این خدا احتمالاً از اصطلاح ایرانی mazatā، به معنای «بزرگ» گرفته شدهاست؛[۳۵]. عنصر Θαγι- شاید همریشه ای برای واژه اوستایی ϑβāṣ̌a (𐬚𐬡𐬁𐬴𐬀), به معنای «آسمان» و همینطور واژه سانسکریت ودایی tvakṣ- (त्वक्ष्) یا takṣ- (तक्ष्) باشد در معنای «آفرینش از راه به حرکت آوَردن». [۵۱]
هرودوت Thagimasadas را با خدای یونانی Poseidon همسان میداند به این دلیل هم به خاطر اینکه Poseidon به هیئت هیپوس Poseidon (ت.ت. 'the equine Poseidōn') هم Thagimasadas هر دو ایزدان رام کننده اسب بودهاند، هم اینکه نزد آتنیهای مخاطب او [نیازمند منبع]، Poseidon همان Erichthonius of Athens محسوب میشد. آتنیها اریختونیوس را نیای اصلی خود میدانستند و این شباهت در نقش با این بود که تصور میکردند Thagimasadas هم باید نیای سکاهای شاهی باشد. [۹][۵۲]
همانندسازی Thagimasadas با Poseidon شاید به دلیل نقش احتمالی او به عنوان سازنده (فَراهم آورنده) آسمان بوده که به آبهای آسمانی و آذرخش مرتبط میگردیده همچون پوزئیدون یونانی. [۵۱] از سوی دیگر، Thagimasadas میتوانسته ایزد رودهای سکائیه باشد که نقشی ویژه در زندگی سکاها ایفا میکردهاند.[۵۳]
تصاویر سکایی از اسب بالدار که از روی Pegasus یونانی الهام گرفته شدهاند احتمالاً با Thagimasadas ارتباط داشتهاند. [۵۲]
ایزدبانوان دیگر[ویرایش]
ایزدبانو با پاهای مارمانند[ویرایش]
خدای سکایی که امروزه تحت عنوان «ایزدبانو با پاهای-مارمانند» از او یاد میشود، الهه پاهای مارگونه هم گفته شده، زیرا برخی بازنماییها او را به صورت الههای نشان میدهند که بجای پاهها مار یا شکلهای شاخک مانند دارد. این ایزدبانو با اصل حیات پیوند داشتهاست. او دختر Api است؛ حاصل وصال او با یکی از ایزدان رودخانه و بدین رو به نسل جوانتری از خدایان از «موقعیت پایینتر» تعلق دارد و بهطور فعالانه تری در زندگی انسان دخالت دارد.[۱۷]
وی در تمام نسخههای اسطوره نسبشناسی سکاییان حاضر است. او به عنوان نیای سکاها با Targī̆tavah وصلت میکند و نیای اصلی و نخستین فرمانروای سکاها حاصل این وصال است. [۱۷] نقشهای بجا مانده از وی که اغلب با ریش تصویر شده او را الههای دوجنسه قلمداد کردهاست، همچون ایزدبانو Artimpasa که او نیز دوجنسه بودهاست. [۵۴]
یونانیان Pontic Olbia اغلب ایزدبانو پا-مارگونه را معادل الهههای خود میدانستند، ایزدبانوانی نظیر Cybele, Demeter و Hecate. [۵۵][۵۶]. نقوش بجا مانده از Demeter و دخترش Persephone بر روی بشقابهای زینتی ساخت یونانی مورد استفاده سکاها ممکن است به این همسان سازی ایزدبانو پا-مارگونه با دیمیتر ربط داشته باشد.[۵۷]
اکیدنا[ویرایش]
ما از آثار Herodotus، مورخ قرن پنجم پیش از میلاد، از جانوری مطلع میشویم که هرودوت اگرچه او را اکیدنا نمینامد؛ «مار ماده» (viper-she) از او یاد میکند. این موجود از چند جهت شبیه اکیدنا هزیودی است. او نیمی زن و نیمی مار بوده، در غاری زندگی میکرده و به عنوان شخصیت یک مادر شناخته میشدهاست؛ در این نمونهٔ خاص مادر و نیای اصلی سکاهاست (و نه نیای هیولاها).[۵۸]
دوقلوهای الهی[ویرایش]
اسطوره مربوط به دوقلوهای الهی در بسیاری از ادیان هندو اروپایی ظاهر میشود؛ از جمله نمونههایی که میتوان عنوان کرد Ancient Greek Dioskouroi از آیین یونان باستان، و Vedic Aśvins یا ایزدان ودایی هستند، همینطور از میان لوحهای مکشوفه از فرهنگ داسیا میتوان دوقلوهای دیگری نام برد- تمام این دوقلوهای الهی در اساطیر نخستین هندو اروپایی اسب بودهاند قبل از آنکه به سوارکارانی مثل اشوینها یا در مورد نمونه انگلیسی Hengist and Horsa تبدیل شوند؛ کسانی که که نامهایی به معنای اسب داشتهاند. در اساطیر هندواروپایی، دوقلوهای الهی همراهان الهه-مادر بودهاند که نماد او یعنی درخت زندگی را دو سو احاطه میکنند، به ویژه در تصویرهایی که این دوقلوها به صورت دو اسب یا دو سوارکار به شکل متقارن در کنار یک الهه یا یک درخت ایستادهاند. [۱۷]
در آیین پیشا -زرتشتیِ ایرانی، Nåŋhaⁱϑiia (𐬥𐬂𐬢𐬵𐬀𐬌𐬚𐬌𐬌𐬀), شکلِ ایرانی ایزدان دوگانهٔ الهی- با آناهیتا در ارتباط بوده و از همراهان وی محسوب شدهاند. کیش این دوقلوهای مینُوی در میان سکاها نیز رواج داشته و بر طبق آنچه Lucian of Samosata ثبت کرده دو ایزد دوقلو در معبد سکایی مورد ستایش بودهاند، او این دو را همانند Orestes و Pylades یونانی دانستهاست. این حالت دوگانه بیانگر تقابل مرگ در برابر باروری و رستاخیز بودهاست؛ با مفهوم سلطنت و اجتماع جنگاوران در پیوند بودهاست و همین آنها را همنشین آرتیماسیا قرار دادهاست- همانطور که تصویر آنها بر صفحه [Karagodeuashkh] نشان میدهد. [۱۷]
تصاویر دوقلوهای مینوی نزد اقوام مختلف سکایی دربردارنده برخی از نقشهای ویژه پادشاهی سرمتیها از جمله طرح دو سوار ایستاده به صورت متقارن در کنار درختی میشود. به همین ترتیب یک مجسمه کوچک از گورستانی سکایی درKrasny Mayak دو مرد را به تصویر میکشد که یکدیگر را در آغوش گرفتهاند، همینطور دو تندیسک مفرغی ساخته یونانیان از Scythian Neapolis که نشاندهندهٔ کاستور و پولوکس (Dioscuri) که سکاها آنان را با دوقلوهای مینویی تطبیق و برابر نهادهاند؛ به همراه یک مجسمه سفالی به شکل سر یک الهه در آخشیج گاهی (قربانگاه یا آتشگاهی با خاکستر فراوان) نزدیک دیواری از یک معبد، جایی که ایزدبانو و الهه باروری مورد پرستش بوده و نقوش قوچ با او رابطه داشته، پیدا شدهاند. [۱۷].
جایگاه دوگانگان مینوی[ویرایش]
مقام و مرتبه دوقلوهای الهی در دین سکایی پایینتر از جایگاه خدایان بود و احتمالاً در رتبه قهرمانان قرار میگرفتند و ممکن است همان دو برادر و نخستین پادشاهان سکایی - زاده شده از Targī̆tavah و الهه پا-مارگونه در افسانه اصلی و نسبشناسی اساطیری سکاها -بوده باشند. دوگانگان مینوی سکایی – که به احتمال بسیار سرچشمهٔ پیدایش قهرمانان دوقلو در روایات شفاهی اساطیر Ossetian (Narty kadǵytæ) بودهاند - بازتاب دیگری از اسطوره هندو اروپایی دوگانگان الهی به عنوان نیاکان اصلی سلسلههای شاهی هستند، موضوعی که در افسانه Roman مربوط به Romulus and Remus , [ [Hengist and Horsa]] انگلیسی، و همینطور Dioscuri یونانی به عنوان بنیانگذاران dual-monarchy یا فرمانروایی Sparta با حضور همزمان دو شاه باز نمودار شدهاست. [۱۷]
Borysthenēs[ویرایش]
رودخانه " Borysthenēs (یونانی باستان: Βορυσθενης[۲۶] که هم اینک Dnipro)نامیده میشود، مورد تقدیس و پرستش سکاها بودهاست. [۵۹] Borysthenēs پدر الهه آب-و-زمین "آپی" بود. [۲۳]. اگرچه مقام والای وی به عنوان پدر آفرینش-زمین-و-آب گویای این است که او صرفاً ایزد یا نماد یک رودخانه نبودهاست. [۶۰]
نام Borysthenēs از شکل اصلی سکایی که یکی از دو معنای زیر را میرساند مشتق شدهاست:
این نام مرتبط با پوست سمور است که به عنوان ردایی توسط ایزدبانوی آب Arəduuī Sūrā Anāhitā با لقب خاص āp پوشیده میشدهاست (اوستایی: 𐬁𐬞)، این نشان از پیوند او با فرزند Borysthenēs یعنی زمین-و-آب با نام الهه Api دارد، چرا که به نظر میرسد هر دو نام با کلمه آب مرتبطند.[۲۶]
Borysthenēs[ویرایش]
ایزد Borysthenēs بر روی سکههای Pontic Olbia با چهره معمول یک Greek river god ریشدار و دارای شاخ بر پیشانی ترسیم میشدهاست. [۶۱]
Tarkā[ویرایش]
الهه Tarkā یا Targā در دوره متاخر سکاها در نیایشگاهی واقع در Tarkankut Peninsula در Crimea, در Canğul پرستش میشده که در روزگاران کهن *Tarkāna (یونانی باستان: Τρακανα)، به نام این ایزدبانو نامگذاری شده بود. [۶۲]
نام الهه Tarkā ممکن است مشتق شده از ریشهٔ ایرانی tark- به معنای «دور زدن» و «چرخیدن» باشد. [۶۲]
Dithagoia[ویرایش]
الهه Dithagoia (یونانی باستان: Διθαγοια) در یک اهدانامه یونانی متعلق به یک شاهزاده خانم کریمه ای به نام Senamōtis در قرن دوم BC به این ایزدبانو اشاره شدهاست.[۶۳]
Dithagoia ممکن است یک الهه chthonic بوده که مرتبط با ایزدبانوهای یونانی Artemis و Hecate بودهاست.[۶۴] این الهه همچنین میتواند همردیف آرتمیس سکایی باشد که وجود او توسط نویسندگان یونانی-رومی متاخرتر همچون Philostratus و Apollonius of Tyana ثبت شدهاست. [۶۵]
اسبسوار خورشیدی[ویرایش]
در میان سکاها و سیندو-مائوسیها آیین یک ایزد خورشیدی وجود داشت که در شکل نیای الهی اسب سواری ترسیم میشد. بر این اساس که اعتقاد میرفت این خدا جنگجویی در برابر بدی بوده از اواخر هزاره نخست پیش از میلاد تا به سدههای نخست دوران متداول بر سواحل دریای سیاه، آسیای مرکزی و مناطق ماوراء قفقاز مورد ستایش بوده و بدنبال مهاجرت سکاها به جنوب آسیا در آنجا نیز ظهور کردهاست. [۳۲]
ایزدِ سواره بوسپوروس[ویرایش]
تا سدههای اول م در بوسپوروس، Gaiϑāsūra - خدای خورشیدی سکایی سوار بر ارابه - با ایزد اسب سوار ایرانی میترا هم آرا شده بود (سینکریتیسم)، کسی که از کرانههای جنوبی و شرقی تنگه Pontus Euxinus فراخوانده شده تا والاترین خدا (Bosporan Kingdom) و ایزد بلندپایه بشود (یونانی باستان: Θεος Υψιστος). این والاترین ایزد (Theos Hypsistos)که به شکل اسب سواری نمایش داده میشد، از اقبال گستردهای برخوردار شد و تا مقام و منزلت حامی و سرپرست سلسله شاهنشاهی ارتقا یافت. [۳۲]
این «والاترین خدا» همچنین در Tanais به نام Pharnoukhos (یونانی باستان: Φαρνουχος; لاتین: Pharnuchus) مشهور بود؛ نامی مشتق شده از کهن ایرانی به شکل fārnā- به انعکاس سرشت و طبیعت این خدای خورشیدی موهبتبخش و توانبخش (توانگر در موهبت بخشندگی). [۳۲]
یک لوح حجاری شده منقوش تاریخدار به ۱۰۴ م، یادبود مراسم «روز تانیس»، ایزد بلندپایه (The Most High God) -را مجسم میکند - به صورت اسب سواری ملبس به پوشش سرمتیها که rhytonی در دست راست گرفته با قربانگاهی آتشی گرفته در پیش پای او ودرختچه یا درختی در پشت آتیش گاه. صحنهٔ تصویر شده مطابق با نقوش موجود اسب سوارانیست که روبروی Artimpasa در هنر سکایی ترسیم شدهاند؛ بیانگر اشتراک و همراهی «ایزد بلندمرتبه» و آفرودیت «اورانیا» ی Bosporan (تکامل یافته از Artimpasa)که این نقش درخت به او مربوط میشود. (همانطور که Artimpasa، گاهی اوقات آفرودیت اورانیا بوسپوران دارای بازوان و سری به شکل درخت (limbs/head shaped like a tree) تجسم شدهاست. به همین ترتیب در بالای یک ستون کوچک دستانی به شکل برگهای پرپشت، بالای آن سری به شکل تنه درخت با شاخههایی به جای دستان بر اثر باقی مانده از مهری حک شدهاست). ضمن اینکه حضور «اتیشگاه» مراسم تقدیس میدهد. [۳۲]
ایزدان بدون سند مشخص[ویرایش]
به علاوهٔ این ایزدان ممکن است تعداد بیشتری خدای طبیعی از مرتبه کمتر میان سکاها بودهاند که مدارک یا سند مکتوبی از آنها بجا نماندهاست.[۶۱]
جستارهای وابسته[ویرایش]
- اسطورهشناسی اوستیایی
- اسطورهشناسی ایرانی
- آیینهای مرتبط
- فهرست ایزدان آریایی (هندوایرانی)
- کورگان ایسیک
منابع[ویرایش]
- ↑
- ↑
- ↑
- ↑ Ivantchik 1999, p. 158.
- ↑
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ Het Rijk Der Scythen. 1993. Zwolle: Waanders, J. Vrieze (Editor). p.6
- ↑ Macaulay (1904:314). Cf. also Rolle (1980:128–129); Hort (1827:188–190).
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Raevskiy 1993, p. 16.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ Cunliffe 2019, p. 265–290.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ Raevskiy 1993, p. 17.
- ↑ Raevskiy 1993, p. 16–17.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Raevskiy 1993, p. 19–20.
- ↑ Bukharin 2013, p. 66.
- ↑ West 2007, p. 267.
- ↑ Encyclopedia of Religion 2005.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ Raevskiy 1993, p. 20.
- ↑ ۱۷٫۰۰ ۱۷٫۰۱ ۱۷٫۰۲ ۱۷٫۰۳ ۱۷٫۰۴ ۱۷٫۰۵ ۱۷٫۰۶ ۱۷٫۰۷ ۱۷٫۰۸ ۱۷٫۰۹ ۱۷٫۱۰ ۱۷٫۱۱ ۱۷٫۱۲ ۱۷٫۱۳ ۱۷٫۱۴ ۱۷٫۱۵ ۱۷٫۱۶ Ustinova 1999, p. 67–128.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ ۱۸٫۵ Safaee 2020.
- ↑ MacLeod 2013, pp. 116–128.
- ↑ Raevskiy 1993, p. 40.
- ↑ Parzinger 2004, p. 78.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ Ustinova 1999, p. 67-128.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ Bukharin 2013, p. 23.
- ↑ Braund 2007, p. 48.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ ۲۵٫۴ ۲۵٫۵ Raevskiy 1993, p. 19.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ ۲۶٫۳ Kullanda 2013, p. 39–41.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ ۲۷٫۳ Lincoln 2014, p. 21.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ Parzinger 2004, p. 96–97.
- ↑ Raevsky & Grantovsky 1984, p. 54.
- ↑ Tokhtasyev 2002, p. 87–88.
- ↑ Lincoln 2014, p. 22.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ ۳۲٫۲ ۳۲٫۳ ۳۲٫۴ ۳۲٫۵ Ustinova 1999, p. 255–283.
- ↑ Rusyayeva 2007, p. 96.
- ↑ Tokhtasyev 2013, p. 195.
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Schmitt 2003.
- ↑ Rusyayeva 2007, p. 98.
- ↑ Campbell 1969, p. 73.
- ↑ Campbell 1969, p. [۱](https://books.google.com/books?id=Z-l5DwAAQBAJ&pg=PA204) 204].
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ Raevskiy 1993, p. 21.
- ↑ Parzinger 2004, p. 102–103.
- ↑ Jacobson 1995, p. 52-64.
- ↑ Campbell 1969, p. [۲](https://books.google.com/books?id=Z-l5DwAAQBAJ&pg=PA73) 73].
- ↑ Sulimirski 1985, pp. 158–160.
- ↑ Geary 1994, p. 63.
- ↑ Raevskiy 1993, p. 20–21.
- ↑ Campbell 1969, p. [۳](https://books.google.com/books?id=Z-l5DwAAQBAJ&pg=PA150) 150].
- ↑ (Schmitt 2018b): "*gaiϑā- “herd, possessions” and *sūra- “strong, mighty” (in the theonym Goitó-syros)"
- ↑ Herzfeld 1947, p. [۴](https://archive.org/details/in.ernet.dli.2015.56772/page/n117/mode/2up) 516].
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ ۴۹٫۲ Raevskiy 1993, p. 22.
- ↑ Atwood & Andreeva 2018.
- ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ Campbell 1969, p. [۵](https://books.google.com/books?id=Z-l5DwAAQBAJ&pg=PA150) 150]-[۶](https://books.google.com/books?id=Z-l5DwAAQBAJ&pg=PA151) 151].
- ↑ ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ Raevskiy 1993, p. 23.
- ↑ Parzinger 2004, p. 97.
- ↑ Ustinova 2005, p. 78–79.
- ↑ Ivantchik 2016, p. 311-314.
- ↑ Braund 2007, p. 48–50.
- ↑ Parzinger 2004, p. 98.
- ↑ Herodotus, [۷](https://www.perseus.tufts.edu/hopper/text?doc=Perseus%3Atext%3A1999.01.0126%3Abook%3D4%3Achapter%3D8) 4.8–10]; Gantz, p. 409; Ogden 2013b, [[۸](https://books.google.com/books?id=Vv0Fxm6Amh4C&pg=PA16) pp. 16–17]; Ogden 2013a, [[۹](https://books.google.com/books?id=FQ2pAK9luwkC&pg=PA81) p. 81 with n. 71]; Fontenrose, [[۱۰](https://books.google.com/books?id=wqeVv09Y6hIC&pg=PA97) pp. 97–100]. هرچند "اکیدنا"ی سَکایی گهگاه با اکیدنا هزیودی یکی پنداشته میشده (برای مثال بنگرید به Grimal, s.vv. Echidna, Scythes, Ogden 2013b)؛ او این "اکیدنا" سکایی را به صورت موجودی توصیف میکند که " ظاهراً از روی" اکیدنا هزیودی الگوبرداری شده ([[۱۱](https://books.google.com/books?id=Vv0Fxm6Amh4C&pg=PA13) p. 13])، و اظهار میکند که "هیچ دلیل خاصی جهت نتیجهگیری" یا برداشت اینکه این دو هویت "کاملاً قابل تعویض و معادل یکدیگرند([[۱۲](https://books.google.com/books?id=Vv0Fxm6Amh4C&pg=PA17) p. 17]) وجود ندارد. این مورد را مقایسه کنید با [[Diodorus Siculus], [[۱۳](https://penelope.uchicago.edu/Thayer/E/Roman/Texts/Diodorus_Siculus/2B*.html#43) 2.43.3].
- ↑ Ivantchik 2016, p. 312.
- ↑ Ustinova 1999, p. 91.
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ Parzinger 2004, p. 99.
- ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ Tokhtasyev 2013, p. 193–196.
- ↑ Ivantchik 2018.
- ↑ Tolstikov 1987, p. 111.
- ↑ Zaikov 2004, p. 69.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «FOOTNOTEUstinova199967-128» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «FOOTNOTESulimirski1985158-160» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «FOOTNOTEIvantchik1999160» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Scythian religion». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱ شهریور ۱۴۰۲.