پرش به محتوا

ثریا اسفندیاری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
ثریا اسفندیاری بختیاری
ثریا اسفندیاری بختیاری در تهران سال ۱۹۵۳
ملکهٔ ایران
سلطنت۲۳ بهمن ۱۳۲۹ – ۲۴ اسفند ۱۳۳۶
پس ازفوزیه
پیش ازفرح دیبا
زاده۱ تیر ۱۳۱۱
۲۲ ژوئن ۱۹۳۲
قهفرخ، ایران
درگذشته۴ آبان ۱۳۸۰
۲۵ اکتبر ۲۰۰۱ (۶۹ سال)
پاریس، فرانسه
آرامگاه
پادشاهمحمدرضا پهلوی
نام کامل
ثریا اسفندیاری بختیاری
دودماندودمان پهلوی
پدرخلیل اسفندیاری
مادراوا کارل

ثریا اسفندیاری بختیاری (۱ تیر ۱۳۱۱ – ۴ آبان ۱۳۸۰) در فاصله سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۶ ملکه ایران بود. وی دومین همسر محمدرضاشاه به‌شمار می‌آمد. او فرزند خلیل‌خان اسفندیاری و نوه اسفندیارخان سردار اسعد بود.

ابتدای زندگی و تحصیلات

[ویرایش]
خلیل اسفندیاری، اوا کارل و ثریا

ثریا اسفندیاری بختیاری در ۱ تیر ۱۳۱۱ در اصفهان زاده شد. پدرش خلیل اسفندیاری، سفیر ایران در آلمان غربی و پدربزرگ پدری‌اش اسفندیارخان سردار اسعد بختیاری بود.[۱] مادرش اوا کارل، شهروند آلمانی متولد مسکو و پدربزرگش مادری‌اش فرانتس کارل بود. پس از مرگ پدربزرگش اسفندیارخان، بی‌بی مریم، مادربزرگ ثریا در سال ۱۳۰۳ پسرش خلیل را برای تحصیل به برلین فرستاد و خلیل، زمانی که در آلمان رشته حقوق و اقتصاد سیاسی می‌خواند با اوا کارل آشنا شد.[۲] کارل متولد سنت پترزبورگ، پایتخت دولت روسیه تزاری بود و پیش از شروع جنگ اول جهانی به همراه خانواده‌اش به آلمان بازگشته بود.[۳] پس از یک سال نامزدی، خلیل و اوا در ۲۲ ژوئن ۱۹۲۶ ازدواج کردند و دو سال بعد به اصفهان نقل مکان کردند. در ۲۲ ژوئن ۱۹۳۲، ثریا در بیمارستان مبلغان مذهبی انگلیسی در اصفهان به دنیا آمد.[۲]

به دلیل وضعیت نامطلوب بهداشتی در ایران و شیوع بیماری‌های پوستی و آبله، خلیل و اوا تصمیم گرفتند که ثریا و مادرش به آلمان برگردند تا ثریا از مراقبت‌های بهداشتی خوب برخوردار شود.[۳] خلیل به همسرش گفت که در آن زمان نمی‌تواند ایران را ترک کند، اما اوا باید ثریا را با خود به آلمان ببرد و او نیز بعداً به دنبال او خواهد آمد؛ بنابراین مادر و دختر، زمانی که ثریا هشت‌ماهه بود، اصفهان را به مقصد آلمان ترک کردند. سفر آنها از دریای خزر، بندر انزلی، با قایق به باکو و سپس با قطار به برلین گذشت و در آنجا با والدین اوا اقامت کردند. خلیل پس از شش ماه احساس کرد که وقت آن رسیده که مدتی از ایران دور باشد و تصمیم گرفت به همسر و دخترش در برلین بپیوندد. آنها یک آپارتمان چهار اتاقه در خیابان نستوراس اجاره کردند و خلیل، برخلاف میلش خود را به عنوان «کشاورز» در پلیس ثبت کرد، زیرا خانواده‌اش در ایران صاحب زمین و مزرعه بودند.[۲]

در طول اقامت ثریا در برلین، او را با نام «رایا» صدا می‌زدند. ثریا در این مدت از پدربزرگش فرانتس کارل جدایی‌ناپذیر شد. او هر یکشنبه می‌آمد تا با ثریا به باغ‌وحش برود و پیاده‌روی کنند. فرانتس کارل به خاطر داشت که ثریا ایرادگیر بود و با همه بازی نمی‌کرد؛ به خصوص پسرها را با دقت بررسی می‌کرد و طولی نکشید که حتی بزرگ‌ترین و مسن‌ترین آنها را هم به بازی کردن تشویق می‌کرد. او ثریا را در آن سن کم کاملاً نترس دانسته و خاطره‌ای تعریف کرده است:[۲]

یادم می‌آید که در حال قدم زدن در گرونوالد بودیم که یک سگ سیاه بزرگ ما را تعقیب کرد. نگاه‌های وحشی و پارس‌های خشن او مرا کاملاً ترساند، اما ثریا به سمت او دوید و دستانش را دور گردنش حلقه کرد. من وحشت‌زده شدم. نیازی به ترسیدن نبود. سگ و دختر کوچک بلافاصله با هم دوست شدند.

ثریا از کودکی عشق زیادی به حیوانات داشت. در خانه‌اش در برلین از یک قناری زرد و یک سگ تریر و روباهی سیاه و سفید مراقبت می‌کرد. ثریا همیشه اولین مهمانی کودکانه‌اش را که در خارج از برلین و در نزدیکی یکی از دریاچه‌های متعدد برگزار شده بود، به یاد داشت. در این مهمانی، قرعه‌کشی، میدان تیر، مسابقهٔ گونی و مسابقهٔ قاشق و تخم‌مرغ برگزار می‌شد. همچنین یک تئاتر کوچک روباز وجود داشت که او در آن نقش زیبای خفته را بازی می‌کرد. نقش او فقط بیدار شدن از خواب صد ساله‌اش با بوسهٔ شاهزادهٔ جوان بود.[۲]

اقامت در برلین بدون حادثه خاصی سپری شد و خلیل دائماً در فکر بازگشت به ایران و انتظار برای قابل تحمل شدن فضای سیاسی برای بختیاری‌ها بود. سال‌های ۱۹۳۶ و ۱۹۳۷ سال‌های سختی برای خانواده اسفندیاری بود. هیتلر خدمت سربازی عمومی را اعلام کرده بود و از طرف او و مارشال گورینگ صحبت از جنگ بود. خلیل کم‌کم داشت از اوضاع سیاسی اروپا که تا آن زمان نادیده گرفته بود، آگاه می‌شد و این اوضاع ناگهان او را شخصاً تحت تأثیر قرار داد. بیرون آوردن تمام پول مورد نیازش از ایران دشوارتر شد و خانواده برای اولین بار در معرض بحران مالی قرار گرفتند و احتمال اعزام او به نیروهای مسلح به واقعیت تبدیل می‌شد؛ بنابراین در پاییز ۱۳۱۶، در حالی که اوا باردار بود، آنها تصمیم گرفتند برلین را ترک کنند و به اصفهان بازگردند. ثریا با ناراحتی از پدربزرگ و دوستانش خداحافظی کرد و اسباب‌بازی‌هایش به کلیسا اهدا شد.[۲]

در زمان ورود آنها، خانه در اصفهان تقریباً آماده سکونت بود و مدت کوتاهی بعد، اوا در ۲۳ مهر ۱۳۱۶ پسری به نام بیژن به دنیا آورد. ثریا در آن زمان ۵ ساله بود که برادرش بیژن به دنیا آمد. خانوادهٔ بختیاری با کاشت درختان میوه و ساخت یک حوض کوچک برای آبتنی در روزهای گرم تابستان، شروع به کار بر روی خانه و به خصوص باغ‌ها کردند. آنها در روستای قهفرخ وقت می‌گذراندند و در قلعه اسفندیارخان اقامت می‌کردند؛ در جنگل اطراف بازی می‌کردند و در نهر، ماهیگیری و شنا می‌کردند. همچنین سوار اسب می‌شدند و ثریا سوارکار بسیار خوبی بود.[۲] ثریا در اصفهان وارد مدرسه مادام الی منتال شد که برای آلمانی‌های مقیم اصفهان بود[۳] و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت. تا سال ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت؛[۴] اما پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین آن را تعطیل و شهروندان آلمانی را اخراج کردند.[۲] او در سال ۱۳۲۳ وارد مدرسه مُبلغ‌های انگلیسی شد و تا ۱۵ سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در فروردین ۱۳۲۶، خانواده بختیاری به سوئیس مهاجرت کردند و در شهر زوریخ ساکن شدند.[۴] ثریا برای تقویت زبان فرانسه خود به مدرسه شبانه‌روزی دخترانه مونترو رفت و یک سال بعد به دبیرستان له‌روزه در لوزان منتقل شد. او در سال ۱۳۲۹ برای ادامه تحصیل به لندن رفت و آموختن زبان انگلیسی را در مؤسسه‌ای در لندن تکمیل کرد.[۳]

ازدواج با محمدرضا پهلوی

[ویرایش]
محمدرضا پهلوی و ثریا اسفندیاری

انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیلهٔ خواهر بزرگ‌تر شاه، شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل اسفندیاری در میان گذاشت. ثریا با آمادگی قبلی برای روبه‌رو شدن با شاه به تهران آمد. ثریا در خاطرات خود می‌نویسد که بزرگ‌ترین آرزوی او پیش از این‌که ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشَش نیامد، او را به هالیوود بفرستد.[۵]

ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به‌زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روزبه‌روز هم بیماری‌اش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر مراسم ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد.

محمدرضا حدود شش سال پس از آن‌که فوزیه وی را ترک کرد با ثریا اسفندیاری ازدواج کرد. با وجود آنکه شمس، ثریا را برای همسری شاه معرفی کرده بود، ولی ثریا نه به شمس، نه به مادر شاه و نه حتی به شهناز (دخترِ شاه از ازدواج قبلی) علاقه‌ای نداشت. به گفتهٔ غلامرضا افخمی، برخلاف شایعات، رابطهٔ ثریا با اشرف خوب بوده است. چرا که اشرف، برادرش را دوست داشت و می‌دانست که شاه عاشق ثریا است. به گفته اشرف:

«شاه عاشق ثریا بود و اگر ثریا می‌توانست برای او جانشینی بیاورد، آنان هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شدند…»[۶]

بعد از چند سال موضوع بچه‌دار شدن آنها بسیار جدی در دربار مطرح شد و ملکه مادر مرتباً این مطلب را با پسرش در میان می‌گذاشت. شاه در مهر ۱۳۳۳ با ثریا به آمریکا رفت و در آنجا آزمایش‌های دقیق پزشکی انجام پذیرفت و در مورد او هیچ چیز غیرطبیعی دیده نشد و سرپرست هیئت پزشکی اعلام کردند شما هر دو در کمال سلامت هستید و فقط باید صبر کنید. چند سال بعد نیز فریبرز یک پزشک متخصص آمریکایی را برای انجام آزمایش‌های لازم از ثریا، به تهران فرستاد. پزشک مذکور نیز هیچ دلیلی برای حامله نشدن وی نیافت.

جدا شدن محمدرضا از ثریا

[ویرایش]

محمدرضا از ثریا خواست تا به سنت موریتز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک کرد و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران بازنگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام شد.

محمدرضا نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف و تألم و با تذکر اینکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری محمدرضا پهلوی از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشته‌اند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فی‌مابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام کردند. با اظهار نظر هیئت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ کردند.[نیازمند منبع] ثریا بعد از جدایی از شاه ایران مدتی به ایتالیا رفت. ثریا به دلیل اینکه به سینما و بازیگری عشق می‌ورزید سعی می‌کرد پس از طلاق با گذراندن اوقات در مجالس بازیگران و کارگردانان معروف ایتالیایی که، از قبل، زمانی که ثریا ملکهٔ ایران بودند وی را می‌شناختند سپری کند.[۷]

در بین اینها کارگردانی ایتالیایی به نام فرانکو ایندووینا که پیش از این نیز به ثریا، پیشنهاد بازی در فیلمی را داده بود و ثریا به دلیل اینکه ممکن بود محمدرضا اجازه ندهد پیشنهادِ وی را رد کرده بود، این بار پیشنهاد فرانکو را می‌پذیرد و در فیلمی بنام سه چهره یک زن ایفای نقش می‌کند. بعدها با رفت‌وآمدهای با فرانکو این دو شریک زندگی می‌شوند؛ و ثریا در ایتالیا همراه فرانکو زندگی جدیدی را آغاز می‌کند.

اما چند وقت بعد فرانکو برای انجام یک کاری عازم سفر به کشوری دیگر می‌شود و ثریا هم تصمیم می‌گیرد به آلمان برود و به مادر و پدرش سری بزند؛ ولی چند ساعت بعد پسر عموی فرانکو با ثریا تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که هواپیمایی که فرانکو در آن بوده سقوط کرده و او فوت کرده. فرانکو در سن ۳۹ سالگی از دنیا رفت و در جزیرهٔ سیسیل ایتالیا به خاک سپرده شد.[۸]

مرگ پدر که ثریا خیلی دوستش داشت، ضربه روحی دیگری برای ثریا بود. مادرش اِوا کارل در سال ۱۹۹۴ (میلادی) درگذشت. پس از فوت مادرش تنها برادر کوچکترش بیژن در ایران زندگی کرده و زنده بود.[۹]

ثریا اسفندیاری سال‌ها بعد از جدایی از محمدرضا پهلوی در نامه‌ای به عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص دربار از او درخواست کرد مانع از نوشته شدن مطلبی دربارهٔ زندگی او در کتاب زندگی‌نامهٔ محمدرضا پهلوی بشود که قرار بود توسط راث هافمن (Rath Haffman) نوشته شود. او در این نامه خطاب به ایادی، محمدرضا شاه را «ارباب شما» نامیده است.[۱۰][منبع بهتری نیاز است]

مرگ

[ویرایش]

ثریا اسفندیاری در ۴ آبان ۱۳۸۰ در ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت.[۱۱] مراسم خاکسپاری وی در شهر پاریس، پایتخت فرانسه برگزار شد. ثریا اسفندیاری در آرامگاه مونیخ در آلمان به خاک سپرده شد.

ثریا اسفندیاری در کتابش وصیت کرده بود تمامی اموال، حتی آلبوم موسیقی وی را در مراکز معتبر مزایده اروپا به مزایده بگذارند و پول آن را را به کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، انجمن ملی حمایت کودکان استثنایی ایران و یونیسف (آژانس حمایت از حقوق کودکان سازمان ملل متحد) بدهند.[۱۲][۱۳][۱۴]

پس از مرگ اسفندیاری، اموال ملکه پیشین در یک مزایده در پاریس به فروش رسید که از آن ۸٫۳ میلیون دلار به دست آمد، از جمله لباس عروسی مارک کریستین دیور او ۱٫۲ میلیون دلار به فروش رسید.[نیازمند منبع]

برادر کوچکترش بیژن (۱۳۸۰–۱۳۱۶) نیز یک هفته پس از درگذشت ثریا، جان خود را از دست می‌دهد. ایشان گفته بود: «بعد از او، من هم صحبتی ندارم.»

میراث

[ویرایش]

میزان دقیق ثروت به جای مانده از ملکه پیشین ایران به درستی مشخص نیست. گمان می‌رود که دارایی‌های ثریا ارزشی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون یورو داشته باشند که به این مبلغ بایستی ارزش املاک و مستغلات وی نیز اضافه شود. سال ۲۰۱۲ بخشی از جواهرات ثریا در حراجی کریستی لندن به فروش رفت. در این حراجی تنها یکی از انگشترهای الماس وی نزدیک به ۱۰۰ هزار یورو فروخته شد.[۱۵]

با برگزاری دادگاه ایالتی شهر کلن در ۵ نوامبر ۲۰۱۳ مناقشه حقوقی وارد دور جدیدی شد. ۳۰ نفر از بستگان و آشنایان ثریا اسفندیاری، از روز (۵ نوامبر/۱۴ آبان) در دادگاهی غیرعلنی در شهر کلن برای به ارث بردن ثروت چندین میلیون یورویی وی، در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. این دادگاه وظیفه دارد که دربارهٔ «وارث حقوقی و واقعی» ثریا تصمیم بگیرد. ثریا اسفندیاری برادر خود، بیژن اسفندیاری را وارث اموال خویش معرفی کرده بود. اما بیژن اسفندیاری نیز تنها به فاصله چند روز پس از مرگ خواهرش ثریا در سال ۲۰۰۱ فوت کرد. پس از مرگ بیژن اسفندیاری، «منشی و راننده» او، حسن فیروزفر مدعی شد که بیژن ۱۵ دقیقه قبل از فوتش با تنظیم دست‌نوشته‌ای، او را تنها وارث خود مقرر کرده است.[۱۶]

پریچهر زائر یکی از بستگان ثریا در مورد اعتبار و صحت این دست‌نوشته تردید دارد. پریچهر زائر (۷۰ ساله) یکی از ۲۲ نفری است که جزو بستگان و وارثان ثریا اسفندیاری به‌شمار می‌آید. پریچهر زائر گفته است: «میراث ثریا باید در خانواده او باقی بماند. این عادلانه نیست که شخص بیگانه‌ای این ثروت را تصاحب کند.» زائر افزود: «من با این پول می‌توانم به خیلی افراد کمک کنم.»[۱۷]

حکم دادگاه

[ویرایش]

در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۴ (۲۴ تیر ۱۳۹۳) دادگاهی در آلمان حکم داد شش میلیون دلار از اموال باقی‌مانده از ثریا اسفندیاری بختیاری، به سه سازمان خیریه فرانسوی داده شود؛ دادگاه بر اساس وصیت ثریا حکم داد.

سه «سازمان صلیب سرخ»، گروه «حامیان حیوانات» و یک نهاد «حمایت از افراد ناتوان در فرانسه» به‌طور مساوی بخشی از ثروت اسفندیاری، به مبلغ چهار میلیون و ۵۰۰ هزار یورو (معادل شش میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) را به ارث خواهند برد.

وی ۱۰ سال پیش از مرگش وصیت کرده بود بخشی از اموالش شامل جواهرات و اثاثیه محتویات خانه‌اش در پاریس به نفع سه سازمان خیریه حراج شود به شرط آن‌که از بیژن (برادرش)، فرزندی حاصل از ازدواج باقی نمانده باشد.

مقام‌های قضایی در کلن گفته‌اند برای دادگاه «محقق نشده» که، برادر ثریا اسفندیاری که یک هفته بعد از او از دنیا رفته، طبق قوانین آلمان ازدواج کرده و فرزندی حاصل از این ازدواج داشته‌باشد.[۱۸][۱۹]

پانویس

[ویرایش]
  1. "Stardust memories: Darius Kadivar recalls the story of Soraya, the beautiful but tragic second wife of Shah Reza Pahlavi of Iran". www.thefreelibrary.com (به انگلیسی). Retrieved 2025-09-15.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ "Princess Soraya Esfandiari Bakhtiari". www.bakhtiarifamily.com (به انگلیسی). Retrieved 2025-09-15.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ نیکنامی، توحید (۳۱ خرداد ۱۴۰۰). ««ثریا» همسر دوم شاه». مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۹-۱۵.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «ثریا جنجالی‌ترین همسر محمدرضا پهلوی». خبرگزاری دفاع مقدس. ۱۳۸۹-۱۱-۱۷. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۹-۱۵.
  5. "از ثریا تا لیلا". alefba.org. Archived from the original on 9 March 2016.
  6. Afkhami, 44.
  7. «ملکه ایرانی که بعد از جدایی بازیگر شد». سینما پرس.
  8. کتاب کاخ تنهایی (آخرین مصاحبهٔ خبرنگار فرانسوی با ملکه ثریا)
  9. طلوعی، محمود (۱۳۸۲-۰۲-۱۵). زیبای تنها: سرگذشت و سرنوشت غم‌انگیز ثریا اولین و آخرین عشق شاه. علم.ص ۳۷۹
  10. تاریخ ایرانی: نامۀ منتشرنشدۀ ثریا اسفندیاری/ وقتی ملکۀ سابق، شاه را «ارباب شما» می‌خواند، نوشته‌شده در ۴ آبان ۱۴۰۲؛ بازدید در ۲۲ بهمن ۱۴۰۳.
  11. "Wife of Former Shah of Iran Dies". washingtonpost.com.
  12. طلوعی، محمود (۱۳۸۲-۰۲-۱۵). زیبای تنها: سرگذشت و سرنوشت غم‌انگیز ثریا اولین و آخرین عشق شاه. علم.ص ۳۷۹
  13. معتضد، خسرو (۱۳۸۲). مثل ثریا گریه خواهم کرد (زندگی ثریا ملکه پیشین ایران). زرین.ص ۹۲۸
  14. معتضد، خسرو (۱۳۸۲). مثل ثریا گریه خواهم کرد (زندگی ثریا ملکه پیشین ایران). زرین. ص ۷۴۱.
  15. ۳۰ مدعی به‌دنبال ثروت هنگفت ثریا اسفندیاری دویچه‌وله فارسی
  16. ۳۰ مدعی به‌دنبال ثروت هنگفت ثریا اسفندیاری دویچه‌وله فارسی
  17. چه کسی وارث قانونی و واقعی ثریا است؟ دویچه‌وله فارسی
  18. اموال ملکه سابق ایران به خیریه‌های فرانسوی رسید بی‌بی‌سی فارسی
  19. ارثیه ملکه ثریا به سه نهاد خیریه می‌رسد دویچه‌وله فارسی

منابع

[ویرایش]

http://www.isna.ir/fa/news/8008-00757/زندگی-ثریا-اسفندیاری-پایان-یافت*

  • Point de vue, Images du monde, 1968, 18e année, N°۷۱۶
  • حسن سعیدی (۱۳۸۴اشرف پهلوی، انتشارات فیروزه، ص. ۱۰۶

پیوند به بیرون

[ویرایش]