قزلباش: تفاوت میان نسخهها
←ایلهای تشکیلدهنده قزلباش: خنثی سازی ویرایش برچسبها: واگردانی دستی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Qezelbash.JPG|بندانگشتی|370x370px|جنگجوی قزلباش (کاخ سعدآباد)]] |
[[پرونده:Qezelbash.JPG|بندانگشتی|370x370px|جنگجوی قزلباش (کاخ سعدآباد)]] |
||
'''قِزِلباش''' گروهی از ایلات [[شیعه]] و پیرو طریقت صفوی بودند که شاه اسماعیل به یاری آنها [[سلسله صفوی| |
'''قِزِلباش''' گروهی از ایلات [[شیعه]] و پیرو طریقت صفوی بودند که شاه اسماعیل به یاری آنها [[سلسله صفوی|دودمان صفوی]] را پس از براندازی دودمان [[آق قویونلو]] بنیانگذاری کرد. بهطورکلی ارتش ایران در زمان [[صفویان]]، «قزلباشها» بودند. در میان قزلباشان، قبایل تُرک ساکن [[آناتولی]] خاوری و آذربایجان از نظر تعداد و نفوذ بسیار برجسته بودند و نام قزلباش بیشتر منحصراً برای آنها کاربرد دارد.<ref name=":0">{{یادکرد وب|عنوان=Kizilbash {{!}} Ṣafavid history|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Kizilbash|وبگاه=Encyclopedia Britannica|بازبینی=2020-06-04|کد زبان=en}}</ref><ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=Minorsky, Vladimir (1943) "Tadhkirat al-muluk", London, pp. 16–18, 188}}</ref> |
||
== |
== نامگذاری == |
||
واژه قزلباش از دو واژهٔ ترکی ''قزل'' به معنی «سرخ» و ''باش'' به معنی «سر» ساخته شده است.نامگذاری آن مربوط میشود به کلاه سرخی که پیروان این طریقت به سر داشتند<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi|عنوان=دانشنامه ایرانیکا|ص=As a result, they became known as “redheads” (qezelbāš), a term of derision applied to them by the Ottomans but adopted as a mark of pride by the qezelbāš.}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=Kizilbash {{!}} Ṣafavid history|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Kizilbash|وبگاه=Encyclopedia Britannica|بازبینی=2020-08-25|کد زبان=en|نویسنده=|تاریخ=|ص=Kizilbash, Turkish Kizilbaş, (“Red Head”), any member of the seven Turkmen tribes who wore red caps}}</ref> و توسط [[شیخ حیدر (صفویه)|شیخ حیدر]] ــ پدر شاه اسماعیل یکم ــ برای صوفیانِ مرید ابداع شده بود. این نام در اصل یک برچسب تحقیرآمیز بود که [[عثمانیها]] به آنها داده بودند، ولی بسیار زود به عنوان یک نام برانگیزاننده و غرورآمیز توسط پیروان صفوی پذیرفته شد. |
|||
== سیمای قزلباشها == |
== سیمای قزلباشها == |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== ایلهای تشکیلدهنده قزلباش == |
== ایلهای تشکیلدهنده قزلباش == |
||
ایلهای قزلباش |
ایلهای قزلباش بیشتر از ایلهای [[ترکمان (اصطلاح قومی)|تُرکمان]] ساکن [[آذربایجان]] و [[آناتولی]] خاوری تشکیل شده بود.<ref name=":0"/><ref name=":1"/><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Babayan, Kathryn (1993). The Waning of the Qizilbash: The Spiritual and the Temporal in Seventeenth Century Iran. Princeton University. pp. 1–6. "The Qizilbash, composed mainly of Turkman tribesmen, were the military force introduced by the conquering Safavis to the Iranian domains in the sixteenth century."}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi|وبگاه=iranicaonline.org|بازبینی=2021-03-10|عنوان=دانشنامه ایرانیکا|ص=The third important problem faced by Esmāʿīl after the establishment of the Safavid state was how to bridge the gap between the two major ethnic groups in that state: the qezelbāš Turkmans, the “men of the sword” of classical Islamic society whose military prowess had brought him to power}}</ref> با پیوستن خانها و قبایل جنوب [[ساوالان|سبلان]] و [[قرهداغ|ارسباران]] و [[مغان]] به قزلباشها و فرمانبری کامل آنها از شاه اسماعیل، قدرت و توان قزلباشان که در آن زمان در حکم ارتش ایران بودند، بالا رفت. درآینده، با پیوستن ایلها و قبایل کوچک قزلباش به یکدیگر، ایل بزرگ [[شاهسون|شاهسَوَن]] تشکیل شد. |
||
'''هفت ایل''' اصلی [[ترکمان (اصطلاح قومی)|تُرکمان]] که ایلات قزلباش را تشکیل دادند عبارتند از:<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Kizilbash|عنوان=britannica|ص=any member of the seven Turkmen tribes who wore red caps to signify their support of the founders of the Ṣafavid dynasty (1501–1736) in Iran.}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi|عنوان=دانشنامه ایرانیکا|ص=The establishment of the Safavid state and the consolidation of Safavid power in Persia. In 906/1500 Esmāʿīl mobilized at Arzenjān a force of 7,000 Turkman tribesmen from the qezelbāš tribes of Ostājlū, Rūmlū, Takkalū, Ḏu’l-Qadar, Afšār, Qājār, and Varsāq}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=The Cambridge History of Islam, Volume 2, edited by Ann Katherine Swynford Lambton, Bernard Lewis, Cambridge University Press - p395. : "the most important of these tribes were Ustajlu, rumlu, shamlu, Dulghadir, Takkalu, afshar and Qajar"}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/asayer-tribes|وبگاه=iranicaonline.org|بازبینی=2021-04-17|کد زبان=en-US|ص=The Safavid dynasty won and kept power with the aid of an army consisting primarily of Qizilbāš Turkman tribes (ūymāqāt) such as the Šāmlū, Ostāǰlū, Ḏu’l-qadr, Qaǰar, Afšār, Rūmlū, and Tekelū.}}</ref> |
'''هفت ایل''' اصلی [[ترکمان (اصطلاح قومی)|تُرکمان]] که ایلات قزلباش را تشکیل دادند عبارتند از:<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.britannica.com/topic/Kizilbash|عنوان=britannica|ص=any member of the seven Turkmen tribes who wore red caps to signify their support of the founders of the Ṣafavid dynasty (1501–1736) in Iran.}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi|عنوان=دانشنامه ایرانیکا|ص=The establishment of the Safavid state and the consolidation of Safavid power in Persia. In 906/1500 Esmāʿīl mobilized at Arzenjān a force of 7,000 Turkman tribesmen from the qezelbāš tribes of Ostājlū, Rūmlū, Takkalū, Ḏu’l-Qadar, Afšār, Qājār, and Varsāq}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=The Cambridge History of Islam, Volume 2, edited by Ann Katherine Swynford Lambton, Bernard Lewis, Cambridge University Press - p395. : "the most important of these tribes were Ustajlu, rumlu, shamlu, Dulghadir, Takkalu, afshar and Qajar"}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/asayer-tribes|وبگاه=iranicaonline.org|بازبینی=2021-04-17|کد زبان=en-US|ص=The Safavid dynasty won and kept power with the aid of an army consisting primarily of Qizilbāš Turkman tribes (ūymāqāt) such as the Šāmlū, Ostāǰlū, Ḏu’l-qadr, Qaǰar, Afšār, Rūmlū, and Tekelū.}}</ref> |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
ایلات ترکی که بعدها به قزلباشان پیوستند: |
ایلات ترکی که بعدها به قزلباشان پیوستند: |
||
* [[قوم بیات|بیات]] |
* [[قوم بیات|بیات]] |
||
* قارامنلی |
* قارامنلی |
||
* [[بهارلو]] |
* [[بهارلو]] |
||
* آلپات |
* آلپات |
||
* ارشلی |
* ارشلی |
||
* قازاخلی |
* قازاخلی |
||
ایلات غیرترک قزلباش که توسط ترکمانان، [[تاجیک]] نامیده میشدند عبارت بودند از:<ref>Roger M. Savory, "The consolidation of Safawid power in Persia", in Isl. , 1965</ref><ref name="Minorsky">V. Minorsky, "Tadhkirat al-muluk", London 1943, p. 16-18, p.188</ref> |
ایلات غیرترک قزلباش که توسط ترکمانان، [[تاجیک]] نامیده میشدند عبارت بودند از:<ref>Roger M. Savory, "The consolidation of Safawid power in Persia", in Isl. , 1965</ref><ref name="Minorsky">V. Minorsky, "Tadhkirat al-muluk", London 1943, p. 16-18, p.188</ref> |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
* برخی قبیلهها و خاندانهای [[فارسیزبانان|فارس]] |
* برخی قبیلهها و خاندانهای [[فارسیزبانان|فارس]] |
||
درآینده دو ایل از [[افغانستان]] نیز به این اتحادیه پیوستند. جمعیت کنونی قزلباشها در افغانستان پیرامون ۲۹۹ هزار نفر میباشد.<ref>https://joshuaproject.net/people_groups/14498/AF</ref> |
|||
جامعهٔ قزلباش، بهعنوان یکی از طریقتهای [[علویگری]] در |
جامعهٔ قزلباش، بهعنوان یکی از طریقتهای [[علویگری]] در خاور [[آناتولی]]، هنوز وجود دارند که [[زازا|کردهای زازا]] بیشترین پیروان آن شمرده میشوند. شاه اسماعیل و سروده های او یکی از منابع دینی آنها بهشمار میرود. |
||
یکی از |
یکی از دشواری های برجسته ای که شاه اسماعیل پس از برپایی دولت صفوی با آن روبرو شد این بود که چگونه میتوان شکاف میان دو گروه قومی عمده در این کشور را از بین برد: ترکمانان قزلباش به عنوان «مردان شمشیر» که با توان نظامی او را به قدرت رسانده بودند، و عناصر پارسی که «مردان قلم» بودند و مقام های اداری و تشکیلات مذهبی در دولت صفویه را پر کردند همانگونه که طی سده های تحت حاکمان پیشین ایران (اعم از عرب، ترک، مغول، یا ترکمان) این مسئولیت را عهدهدار بودند. به باور [[ولادیمیر مینورسکی|مینورسکی]]، درگیری میان این دو گروه ناگذیر بود، زیرا قزلباشها بخشی از آیین ملی پارسی نبودند. ترکمانان همانند نفت و آب بهآسانی در هم نمی آمیختند و این دوگانهگی جمعیت بسیار بر مدیریت نظامی و مدیریت مدنی ایران تأثیر میگذاشت. راه کار شاه اسماعیل برای این مشکل ساختن مقام «وکیل نفس نفیس همایون» بود، یعنی جانشین و معاون شاه در هر دو مقام دینی خود به عنوان مرشد کامل صوفیان، و به عنوان شاه یا حاکم گذرا دولت. این واقعیت که نخستین کسی که برای تصدی این سمت گزیده شد، حسینبیگ شاملو، یکی از اهلِ اختصاص و [[للگی|لَلِه]] (مربی) شاه اسماعیل در دوران کودکی در گیلان بود، از ارزش بیشتری برخوردار است، زیرا حسینبیگ یکی از فرماندهان قزلباش بود. این آزمایش به سرانجام نرسید، زیرا وی بسیار قدرت گرفت و بدست شاه اسماعیل در سال ۱۵۰۴ برکنار شد. سپس شاه اسماعیل یک فرد ایرانی را به این جایگاه گماشت، ولی این سیاست، که در آن کینه و دشمنی آشکار قزلباش همچنان ادامه داشت، حتی کمتر موفقیتآمیز بود. بین سالهای ۱۵۰۸ و ۱۵۲۴، شاه پنج نفر از ایرانیها را پیاپی به مقام وکیل گماشت که از این پنج نفر، نفر نخست یک سال پس از گماشتن درگذشت و در یکی از تواریخ گفته شده که وی جایگاه ترکها را تضعیف نمود. ناخشنودی قزلباشان از هرگونه تضعیف جایگاه مسلط آنها در سامانه اداری صفوی، زیر نظر وکیل دوم نیز مورد توجه قرار گرفت و هنگامی که او به فرماندهی ارتش صفوی در [[ماوراءالنهر|فرارود]] گمارده شد، قزلباشان خدمت تحت فرماندهی او را یک خواری به شمار آوردند، و عدم پشتیبانی از وی در میدان جنگ موجب کشتهشدن او گردید. سومین وکیل ایرانی در [[جنگ چالدران]] کشته شد و وکلای چهارم و پنجم نیز توسط قزلباشان به کشته شدند. این واقعیت که شاه اسماعیل بر گماشتن وکلای ایرانی [غیرقزلباش] پافشاری می کرد، تنها میتواند به معنی ترس او از خطر تمرکز تمام قدرت در دست فرمانده های قزلباش باشد، همانگونه که بی درنگ پس از مرگ شاه اسماعیل و چیرگی قزلباشان بر کنترل حکومت، آشکار گردید که این احساس خطر او درست و بسیار واقعی بودهاست،<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/esmail-i-safawi|وبگاه=|بازبینی=2021-04-23|کد زبان=en-US|نام=|نام خانوادگی=|ص=The third important problem faced by Esmāʿīl after the establishment of the Safavid state was how to bridge the gap between the two major ethnic groups in that state: the qezelbāš Turkmans, the “men of the sword” of classical Islamic society whose military prowess had brought him to power, and the Persian elements, the “men of the pen,” who filled the ranks of the bureaucracy and the religious establishment in the Safavid state as they had done for centuries under previous rulers of Persia, be they Arabs, Turks, Mongols, or Turkmans.}}</ref> کرداری که درآینده انگیزهبخش [[شاه عباس]] برای محرومیت و تضعیف ترکمانها شد. |
||
== ساختار سپاه قزلباش == |
== ساختار سپاه قزلباش == |
||
[[پرونده:جنگ_مرو.jpg|بندانگشتی|قزلباشان در نبرد با ازبکان ([[نبرد مرو|جنگ مرو]])]] |
[[پرونده:جنگ_مرو.jpg|بندانگشتی|قزلباشان در نبرد با ازبکان ([[نبرد مرو|جنگ مرو]])]] |
||
[[پرونده:Chardin Ghezelbash.jpg|بندانگشتی|چپ|یک سوار قزلباش در سدهٔ هفدهم میلادی ([[دوره صفویه|دورهٔ صفویه]])، اثر [[ژان شاردن|ژان شاردَن]]]] |
[[پرونده:Chardin Ghezelbash.jpg|بندانگشتی|چپ|یک سوار قزلباش در سدهٔ هفدهم میلادی ([[دوره صفویه|دورهٔ صفویه]])، اثر [[ژان شاردن|ژان شاردَن]]]] |
||
نیروهای نظامی قزلباشها در درجهٔ |
نیروهای نظامی قزلباشها در درجهٔ نخست خود را پایبند به فرمانبرداری از سران قبیله و خاندان خود میدانستند و دستمزد و مواجب خود را نیز از این سرانِ ایل دریافت میکردند. [[شاه عباس اول|شاه عباس یکم]]، با پدید آوردن نیروهای شاهسَوَن، که تنها از شاه دستمزد میگرفتند و زیر فرمان مستقیم گماشتگان شاه بودند، در کنار برپایی سپاه «غلامان خاصهٔ شریفه»، در افزایش قدرت شاه در برابر خودسریهای برخی امرای قزلباش کوشش کرد. |
||
[[ایل شاملو|شاملوها]] و [[استاجلو]]ها در زمان |
[[ایل شاملو|شاملوها]] و [[استاجلو]]ها در زمان فرمانروایی خاندان صفوی نیرومندترین خاندان قزلباش بودند. برجسته ترین افراد نزدیک به [[شاه اسماعیل]] (اهل اختصاص) در آغاز به قدرت رسیدن وی از شاملوها بودند و تا زمان [[شاه عباس اول|شاه عباس یکم]]، شاملوها نیرومندترین و بانفوذترین قبایل قزلباش بودند. [[تکلو|تَکَلّوها]]، پس از رخداد رویارویی با [[شاه تهماسب یکم]] و کنارگذاشته شدن شان، دیگر قدرت چندانی در میان قبایل قزلباش نداشتند و نفوذ خود را از دست دادند. [[ایل افشار|افشارها]] و [[قاجار]]ها نخست دارای قدرت و نفوذ کمی در ساختار قدرت بودند، اما با کاهش قدرت [[صفویان]] توانستند هر یک برای مدتی خود را بهعنوان قدرت نخست کشور مطرح کنند. |
||
فرمانروایان قزلباش بیشتر بهعنوان فرماندهان نظامی و حاکم ولایات تعیین میشدند، اما معمولاً کارهای دیوانی و وزارت در چهارچوب کاریِ آنها قرار نداشت. بالاترین جایگاه قزلباش، «امیرالامرا» بودهاست. |
|||
در زمان [[شاه عباس یکم]]، |
در زمان [[شاه عباس یکم]]، ایل های قزلباش برچیده شد و از یکپارچگی شماری از قزلباشها، ایل [[شاهسون|شاهسَوَن]] ایجاد شد. با اصلاحاتی که در زمان [[شاه عباس یکم]] صورت گرفت، جایگاه های «وکیل» و «امیرالامرا»، که بیکاربرد شده بودند، با جایگاه «[[سپهسالار (درجه نظامی)|سپهسالار]]» جایگزین شدند که فرماندهی کل قوا ــ اعم از [[ترکمان]] و غیرترکمان ــ را بر عهده داشت.<ref>{{cite encyclopedia | article=Ispahsālār, Sipahsālār | first1 = C. E. | last1 = Bosworth | author1-link = C.E. Bosworth | last2 = Digby | first2 = S. | encyclopedia = The Encyclopedia of Islam, New Edition, Volume IV: Iran–Kha | publisher = BRILL | location = Leiden and New York | year = 1997 | isbn = 90-04-05745-5 | pages = 208–210 | ref=harv}}</ref><ref>{{یادکرد-ویکی |پیوند = https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Qizilbash&oldid=631355219#The_deprivation_of_the_Turcomans |عنوان = Qizilbash |زبان = انگلیسی |بازیابی = ۸ آذر ۱۳۹۳}} "The offices of wakil and amir al-umarā fell in disuse and were replaced by the office of a Sipahsālār, commander-in-chief of all armed forces – Turcoman and Non-Turcoman – and usually held by a Persian (Tādjik) noble."</ref> |
||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۹
قِزِلباش گروهی از ایلات شیعه و پیرو طریقت صفوی بودند که شاه اسماعیل به یاری آنها دودمان صفوی را پس از براندازی دودمان آق قویونلو بنیانگذاری کرد. بهطورکلی ارتش ایران در زمان صفویان، «قزلباشها» بودند. در میان قزلباشان، قبایل تُرک ساکن آناتولی خاوری و آذربایجان از نظر تعداد و نفوذ بسیار برجسته بودند و نام قزلباش بیشتر منحصراً برای آنها کاربرد دارد.[۱][۲]
نامگذاری
واژه قزلباش از دو واژهٔ ترکی قزل به معنی «سرخ» و باش به معنی «سر» ساخته شده است.نامگذاری آن مربوط میشود به کلاه سرخی که پیروان این طریقت به سر داشتند[۳][۴] و توسط شیخ حیدر ــ پدر شاه اسماعیل یکم ــ برای صوفیانِ مرید ابداع شده بود. این نام در اصل یک برچسب تحقیرآمیز بود که عثمانیها به آنها داده بودند، ولی بسیار زود به عنوان یک نام برانگیزاننده و غرورآمیز توسط پیروان صفوی پذیرفته شد.
سیمای قزلباشها
قزلباشها ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلهای درازی میگذاشتند و روی سر تراشیده خود کاکل بلندی جا میگذاشتند، قزلباشها کلاههایی به رنگ ارغوانی به سر داشتند که به نشانهٔ ۱۲ امام شیعه ۱۲ خط راه راه روی آنها دیده میشد.[۵]
ایلهای تشکیلدهنده قزلباش
ایلهای قزلباش بیشتر از ایلهای تُرکمان ساکن آذربایجان و آناتولی خاوری تشکیل شده بود.[۱][۲][۶][۷] با پیوستن خانها و قبایل جنوب سبلان و ارسباران و مغان به قزلباشها و فرمانبری کامل آنها از شاه اسماعیل، قدرت و توان قزلباشان که در آن زمان در حکم ارتش ایران بودند، بالا رفت. درآینده، با پیوستن ایلها و قبایل کوچک قزلباش به یکدیگر، ایل بزرگ شاهسَوَن تشکیل شد.
هفت ایل اصلی تُرکمان که ایلات قزلباش را تشکیل دادند عبارتند از:[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲]
ایلات ترکی که بعدها به قزلباشان پیوستند:
ایلات غیرترک قزلباش که توسط ترکمانان، تاجیک نامیده میشدند عبارت بودند از:[۱۳][۱۴]
درآینده دو ایل از افغانستان نیز به این اتحادیه پیوستند. جمعیت کنونی قزلباشها در افغانستان پیرامون ۲۹۹ هزار نفر میباشد.[۱۵]
جامعهٔ قزلباش، بهعنوان یکی از طریقتهای علویگری در خاور آناتولی، هنوز وجود دارند که کردهای زازا بیشترین پیروان آن شمرده میشوند. شاه اسماعیل و سروده های او یکی از منابع دینی آنها بهشمار میرود.
یکی از دشواری های برجسته ای که شاه اسماعیل پس از برپایی دولت صفوی با آن روبرو شد این بود که چگونه میتوان شکاف میان دو گروه قومی عمده در این کشور را از بین برد: ترکمانان قزلباش به عنوان «مردان شمشیر» که با توان نظامی او را به قدرت رسانده بودند، و عناصر پارسی که «مردان قلم» بودند و مقام های اداری و تشکیلات مذهبی در دولت صفویه را پر کردند همانگونه که طی سده های تحت حاکمان پیشین ایران (اعم از عرب، ترک، مغول، یا ترکمان) این مسئولیت را عهدهدار بودند. به باور مینورسکی، درگیری میان این دو گروه ناگذیر بود، زیرا قزلباشها بخشی از آیین ملی پارسی نبودند. ترکمانان همانند نفت و آب بهآسانی در هم نمی آمیختند و این دوگانهگی جمعیت بسیار بر مدیریت نظامی و مدیریت مدنی ایران تأثیر میگذاشت. راه کار شاه اسماعیل برای این مشکل ساختن مقام «وکیل نفس نفیس همایون» بود، یعنی جانشین و معاون شاه در هر دو مقام دینی خود به عنوان مرشد کامل صوفیان، و به عنوان شاه یا حاکم گذرا دولت. این واقعیت که نخستین کسی که برای تصدی این سمت گزیده شد، حسینبیگ شاملو، یکی از اهلِ اختصاص و لَلِه (مربی) شاه اسماعیل در دوران کودکی در گیلان بود، از ارزش بیشتری برخوردار است، زیرا حسینبیگ یکی از فرماندهان قزلباش بود. این آزمایش به سرانجام نرسید، زیرا وی بسیار قدرت گرفت و بدست شاه اسماعیل در سال ۱۵۰۴ برکنار شد. سپس شاه اسماعیل یک فرد ایرانی را به این جایگاه گماشت، ولی این سیاست، که در آن کینه و دشمنی آشکار قزلباش همچنان ادامه داشت، حتی کمتر موفقیتآمیز بود. بین سالهای ۱۵۰۸ و ۱۵۲۴، شاه پنج نفر از ایرانیها را پیاپی به مقام وکیل گماشت که از این پنج نفر، نفر نخست یک سال پس از گماشتن درگذشت و در یکی از تواریخ گفته شده که وی جایگاه ترکها را تضعیف نمود. ناخشنودی قزلباشان از هرگونه تضعیف جایگاه مسلط آنها در سامانه اداری صفوی، زیر نظر وکیل دوم نیز مورد توجه قرار گرفت و هنگامی که او به فرماندهی ارتش صفوی در فرارود گمارده شد، قزلباشان خدمت تحت فرماندهی او را یک خواری به شمار آوردند، و عدم پشتیبانی از وی در میدان جنگ موجب کشتهشدن او گردید. سومین وکیل ایرانی در جنگ چالدران کشته شد و وکلای چهارم و پنجم نیز توسط قزلباشان به کشته شدند. این واقعیت که شاه اسماعیل بر گماشتن وکلای ایرانی [غیرقزلباش] پافشاری می کرد، تنها میتواند به معنی ترس او از خطر تمرکز تمام قدرت در دست فرمانده های قزلباش باشد، همانگونه که بی درنگ پس از مرگ شاه اسماعیل و چیرگی قزلباشان بر کنترل حکومت، آشکار گردید که این احساس خطر او درست و بسیار واقعی بودهاست،[۱۶] کرداری که درآینده انگیزهبخش شاه عباس برای محرومیت و تضعیف ترکمانها شد.
ساختار سپاه قزلباش
نیروهای نظامی قزلباشها در درجهٔ نخست خود را پایبند به فرمانبرداری از سران قبیله و خاندان خود میدانستند و دستمزد و مواجب خود را نیز از این سرانِ ایل دریافت میکردند. شاه عباس یکم، با پدید آوردن نیروهای شاهسَوَن، که تنها از شاه دستمزد میگرفتند و زیر فرمان مستقیم گماشتگان شاه بودند، در کنار برپایی سپاه «غلامان خاصهٔ شریفه»، در افزایش قدرت شاه در برابر خودسریهای برخی امرای قزلباش کوشش کرد.
شاملوها و استاجلوها در زمان فرمانروایی خاندان صفوی نیرومندترین خاندان قزلباش بودند. برجسته ترین افراد نزدیک به شاه اسماعیل (اهل اختصاص) در آغاز به قدرت رسیدن وی از شاملوها بودند و تا زمان شاه عباس یکم، شاملوها نیرومندترین و بانفوذترین قبایل قزلباش بودند. تَکَلّوها، پس از رخداد رویارویی با شاه تهماسب یکم و کنارگذاشته شدن شان، دیگر قدرت چندانی در میان قبایل قزلباش نداشتند و نفوذ خود را از دست دادند. افشارها و قاجارها نخست دارای قدرت و نفوذ کمی در ساختار قدرت بودند، اما با کاهش قدرت صفویان توانستند هر یک برای مدتی خود را بهعنوان قدرت نخست کشور مطرح کنند.
فرمانروایان قزلباش بیشتر بهعنوان فرماندهان نظامی و حاکم ولایات تعیین میشدند، اما معمولاً کارهای دیوانی و وزارت در چهارچوب کاریِ آنها قرار نداشت. بالاترین جایگاه قزلباش، «امیرالامرا» بودهاست.
در زمان شاه عباس یکم، ایل های قزلباش برچیده شد و از یکپارچگی شماری از قزلباشها، ایل شاهسَوَن ایجاد شد. با اصلاحاتی که در زمان شاه عباس یکم صورت گرفت، جایگاه های «وکیل» و «امیرالامرا»، که بیکاربرد شده بودند، با جایگاه «سپهسالار» جایگزین شدند که فرماندهی کل قوا ــ اعم از ترکمان و غیرترکمان ــ را بر عهده داشت.[۱۷][۱۸]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-06-04.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Minorsky, Vladimir (1943) "Tadhkirat al-muluk", London, pp. 16–18, 188.
- ↑ «دانشنامه ایرانیکا». ص. As a result, they became known as “redheads” (qezelbāš), a term of derision applied to them by the Ottomans but adopted as a mark of pride by the qezelbāš٫.
- ↑ "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). p. Kizilbash, Turkish Kizilbaş, (“Red Head”), any member of the seven Turkmen tribes who wore red caps. Retrieved 2020-08-25.
- ↑ گرانتوسکی، ادوین (۱۳۸۵). تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز. ترجمهٔ کیخسرو کشاورز. تهران: مروارید. شابک ۹۷۸۹۶۴۸۸۳۸۳۷۴.
- ↑ Babayan, Kathryn (1993). The Waning of the Qizilbash: The Spiritual and the Temporal in Seventeenth Century Iran. Princeton University. pp. 1–6. "The Qizilbash, composed mainly of Turkman tribesmen, were the military force introduced by the conquering Safavis to the Iranian domains in the sixteenth century.".
- ↑ «دانشنامه ایرانیکا». iranicaonline.org. ص. The third important problem faced by Esmāʿīl after the establishment of the Safavid state was how to bridge the gap between the two major ethnic groups in that state: the qezelbāš Turkmans, the “men of the sword” of classical Islamic society whose military prowess had brought him to power. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۳-۱۰.
- ↑ «britannica». ص. any member of the seven Turkmen tribes who wore red caps to signify their support of the founders of the Ṣafavid dynasty (۱۵۰۱–۱۷۳۶) in Iran٫.
- ↑ «دانشنامه ایرانیکا». ص. The establishment of the Safavid state and the consolidation of Safavid power in Persia٫ In ۹۰۶/۱۵۰۰ Esmāʿīl mobilized at Arzenjān a force of ۷,۰۰۰ Turkman tribesmen from the qezelbāš tribes of Ostājlū, Rūmlū, Takkalū, Ḏu’l-Qadar, Afšār, Qājār, and Varsāq.
- ↑ حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.
- ↑ The Cambridge History of Islam, Volume 2, edited by Ann Katherine Swynford Lambton, Bernard Lewis, Cambridge University Press - p395. : "the most important of these tribes were Ustajlu, rumlu, shamlu, Dulghadir, Takkalu, afshar and Qajar".
- ↑ «Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). ص. The Safavid dynasty won and kept power with the aid of an army consisting primarily of Qizilbāš Turkman tribes (ūymāqāt) such as the Šāmlū, Ostāǰlū, Ḏu’l-qadr, Qaǰar, Afšār, Rūmlū, and Tekelū٫. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۷.
- ↑ Roger M. Savory, "The consolidation of Safawid power in Persia", in Isl. , 1965
- ↑ V. Minorsky, "Tadhkirat al-muluk", London 1943, p. 16-18, p.188
- ↑ https://joshuaproject.net/people_groups/14498/AF
- ↑ «Encyclopaedia Iranica» (به انگلیسی). ص. The third important problem faced by Esmāʿīl after the establishment of the Safavid state was how to bridge the gap between the two major ethnic groups in that state: the qezelbāš Turkmans, the “men of the sword” of classical Islamic society whose military prowess had brought him to power, and the Persian elements, the “men of the pen,” who filled the ranks of the bureaucracy and the religious establishment in the Safavid state as they had done for centuries under previous rulers of Persia, be they Arabs, Turks, Mongols, or Turkmans٫. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۲۳.
- ↑ Bosworth, C. E.; Digby, S. (1997). "Ispahsālār, Sipahsālār". The Encyclopedia of Islam, New Edition, Volume IV: Iran–Kha. Leiden and New York: BRILL. pp. 208–210. ISBN 90-04-05745-5.
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Qizilbash». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۸ آذر ۱۳۹۳. "The offices of wakil and amir al-umarā fell in disuse and were replaced by the office of a Sipahsālār, commander-in-chief of all armed forces – Turcoman and Non-Turcoman – and usually held by a Persian (Tādjik) noble."
- عالمآرای عباسی، اسکندر بیک منشی.
- غفاریفرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، تهران: سازمان سمت، ۱۳۸۱.