شهر نو: تفاوت میان نسخهها
Alirezamim (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
اما با فروپاشی [[سلسله قاجاریه]] در ایران به ناگهان جمعیت زنان روسپی افزایش پیدا کرد و باعث گسترش بیشتر این محدوده شد و علت آن هم این بود که وقتی [[رضاشاه]] انقراض سلسله قاجاریه را اعلام کرد، در اولین اقدامی که انجام داد حرمسرای قاجاریه را متلاشی کرد و تمام زنان حرمسرای قاجار را از دربار اخراج نمود. محل حرمسرا درست در جایی که امروزه وزارت امور دارایی قرار گرفته یعنی نبش [[خیابان ناصرخسرو]] و جنوب [[خیابان باب همایون]] و شمال [[کاخ گلستان]] قرار داشت که به دستور رضاشاه تخریب و به جای آن [[وزارت دارایی]] ساخته شد. در نتیجه صدها زن و دختر بی نوای ساکن حرمسرا همگی به سمت دروازه قزوین کوچانده و در همان منطقه رها و مستقر شدند. عده بسیاری از آنها از بیماری و فقر و فلاکت مردند و تعدادی هم که ثروتی داشتند به ازدواج شاهزادههای قاجار یا افراد متمول در آمده و باقی آنها به [[روسپی گری]] روی آوردند. با همه اینها تا آن زمان، محله شهرنو همچنان کم اهمیت بود و چندان گسترده نشده بود.<ref>www.shahramsedehi.com</ref> |
اما با فروپاشی [[سلسله قاجاریه]] در ایران به ناگهان جمعیت زنان روسپی افزایش پیدا کرد و باعث گسترش بیشتر این محدوده شد و علت آن هم این بود که وقتی [[رضاشاه]] انقراض سلسله قاجاریه را اعلام کرد، در اولین اقدامی که انجام داد حرمسرای قاجاریه را متلاشی کرد و تمام زنان حرمسرای قاجار را از دربار اخراج نمود. محل حرمسرا درست در جایی که امروزه وزارت امور دارایی قرار گرفته یعنی نبش [[خیابان ناصرخسرو]] و جنوب [[خیابان باب همایون]] و شمال [[کاخ گلستان]] قرار داشت که به دستور رضاشاه تخریب و به جای آن [[وزارت دارایی]] ساخته شد. در نتیجه صدها زن و دختر بی نوای ساکن حرمسرا همگی به سمت دروازه قزوین کوچانده و در همان منطقه رها و مستقر شدند. عده بسیاری از آنها از بیماری و فقر و فلاکت مردند و تعدادی هم که ثروتی داشتند به ازدواج شاهزادههای قاجار یا افراد متمول در آمده و باقی آنها به [[روسپی گری]] روی آوردند. با همه اینها تا آن زمان، محله شهرنو همچنان کم اهمیت بود و چندان گسترده نشده بود.<ref>www.shahramsedehi.com</ref> |
||
در دوران [[رضاشاه]] بخشهایی از این محله نیمه ویران، بازسازی و مرکز تنفروشان تهران |
در دوران [[رضاشاه]] بخشهایی از این محله نیمه ویران، بازسازی و مرکز تنفروشان تهران شد. حکومت هدف خود را از اجرای چنین تصمیمی کنترل [[تنفروشی در ایران]] اعلام کرد. رضا خان به نظمیه – شهربانی - دستور داد که تنفروشان را از تهران خارج کنند و در بیرون دروازه قزوین در محله قجرها اسکان دهند.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/01/130106_l44_shahreno_book_review.shtml سپیده زرینپناه - شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش - بی بی سی فارسی]</ref> |
||
در اوایل حکومت [[رضاشاه]] فردی که به نام زال ممد شهرت یافته بود با آوردن برخی زنان از جاهای دور و نزدیک، این محله را به کانون [[روسپیگری]] تبدیل کرد. در آن زمان، رضاشاه در صدد جمعآوری روسپیها برآمد و باروی قلعه تخریب شد و قلعه محلهای از شهر شد. شخصی به نام [[ارباب جمشید]] هزینه احداث دهها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست را قبول نمود و به منظور تأمین مخارج آنان چند باب مغازه نیز در این منطقه احداث کرد و محله رسماً به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد. احداث خانههای جدید، وسیع و آسفالت دو خیابان جدید باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف گردد.<ref>[http://www.ketabeavval.ir/Tehran/2123.aspx کتاب اول]</ref> |
در اوایل حکومت [[رضاشاه]] فردی که به نام زال ممد شهرت یافته بود با آوردن برخی زنان از جاهای دور و نزدیک، این محله را به کانون [[روسپیگری]] تبدیل کرد. در آن زمان، رضاشاه در صدد جمعآوری روسپیها برآمد و باروی قلعه تخریب شد و قلعه محلهای از شهر شد. شخصی به نام [[ارباب جمشید]] هزینه احداث دهها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست را قبول نمود و به منظور تأمین مخارج آنان چند باب مغازه نیز در این منطقه احداث کرد و محله رسماً به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد. احداث خانههای جدید، وسیع و آسفالت دو خیابان جدید باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف گردد.<ref>[http://www.ketabeavval.ir/Tehran/2123.aspx کتاب اول]</ref> |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۵۶
قلعه شهر نو نام محلهای در تهران بود. در این محله مجموعهای از روسپیخانهها و میخانهها قرار داشت و خیابانهای مهم آن عبارت بودند از خیابان حاج عبدالمحمود، خیابان قوام دفتر، خیابان راهپیما و خیابان جمشید. این محله با نامهای "شهرنو"، "قلعه شهرنو"، "قلعه زاهدی"، "قلعه"، "قلعه خاموشان"، محلهٔ جمشید، محلهٔ قجرها و گمرک شناخته میشد و زنان آن را "ساکنان محله غم" نیز میگفتند.[۱][۲]
تاریخچه
قلعه شهر نو ابتدا توسط محمد علی شاه قاجار و برای اسکان خانوادهٔ شاه ساخته شد و با نام محله قجرها مسما گشت.[۳] در آن زمان این محله در جنوب خاوری شهر و بیرون از شهر تهران آن زمان قرار داشت. اواخر حکومت احمد شاه قاجار به جهت احداث دروازه قزوین، «دروازه» نامیده شد و این محل که خارج از دروازه قزوین قرار داشت به تدریج به مأمن خلاف کاران بدل گشت. شخصی به نام محمود عرب شروع به قوادی و ایجاد شیره کش خانه در این محل کرد و کوچهای که در آن چند خانه متعلق به محمود عرب قرار داشت به گذر «حاج عبدالمحمود» معروف گشت.[۴] اما با فروپاشی سلسله قاجاریه در ایران به ناگهان جمعیت زنان روسپی افزایش پیدا کرد و باعث گسترش بیشتر این محدوده شد و علت آن هم این بود که وقتی رضاشاه انقراض سلسله قاجاریه را اعلام کرد، در اولین اقدامی که انجام داد حرمسرای قاجاریه را متلاشی کرد و تمام زنان حرمسرای قاجار را از دربار اخراج نمود. محل حرمسرا درست در جایی که امروزه وزارت امور دارایی قرار گرفته یعنی نبش خیابان ناصرخسرو و جنوب خیابان باب همایون و شمال کاخ گلستان قرار داشت که به دستور رضاشاه تخریب و به جای آن وزارت دارایی ساخته شد. در نتیجه صدها زن و دختر بی نوای ساکن حرمسرا همگی به سمت دروازه قزوین کوچانده و در همان منطقه رها و مستقر شدند. عده بسیاری از آنها از بیماری و فقر و فلاکت مردند و تعدادی هم که ثروتی داشتند به ازدواج شاهزادههای قاجار یا افراد متمول در آمده و باقی آنها به روسپی گری روی آوردند. با همه اینها تا آن زمان، محله شهرنو همچنان کم اهمیت بود و چندان گسترده نشده بود.[۵]
در دوران رضاشاه بخشهایی از این محله نیمه ویران، بازسازی و مرکز تنفروشان تهران شد. حکومت هدف خود را از اجرای چنین تصمیمی کنترل تنفروشی در ایران اعلام کرد. رضا خان به نظمیه – شهربانی - دستور داد که تنفروشان را از تهران خارج کنند و در بیرون دروازه قزوین در محله قجرها اسکان دهند.[۶]
در اوایل حکومت رضاشاه فردی که به نام زال ممد شهرت یافته بود با آوردن برخی زنان از جاهای دور و نزدیک، این محله را به کانون روسپیگری تبدیل کرد. در آن زمان، رضاشاه در صدد جمعآوری روسپیها برآمد و باروی قلعه تخریب شد و قلعه محلهای از شهر شد. شخصی به نام ارباب جمشید هزینه احداث دهها خانه به منظور اسکان زنان بی سرپرست را قبول نمود و به منظور تأمین مخارج آنان چند باب مغازه نیز در این منطقه احداث کرد و محله رسماً به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد. احداث خانههای جدید، وسیع و آسفالت دو خیابان جدید باعث شد که محله جمشید به اسم «شهر نو» معروف گردد.[۷]
در زمان جنگ جهانی دوم سربازان متفقین تعدادی از زنان جنگ زده لهستانی را که مانند سایر آوارگان جنگی در میدان ژاله سابق اقامت داشتند برای روسپیگری به شهر نو آوردند. در انتهای خیابان دوم شهر نو کوچهای به نام کوچه لهستانیها شهرت یافت.
این محله در اوج خود ۱۳۵ هزار متر مربع مساحت داشت و به دو قسمت اصلی و فرعی تقسیم میشد؛ قسمت اصلی شامل خیابانهای کمیل، استخر، قنات و قوام بود که دارای ۳۶ کوچه و در هر کوچه ۵۰-۳۰ خانه وجود داشت که در هر خانه چندین خانواده توأمان زندگی میکردند که بعضاً در یک اتاق چند مرد و زن میزیستند. محله جمشید از نگاهی دیگر به دو بخش قلعه و نجیبخانه تقسیم میشد که در واقع، قلعه محل کار و نجیبخانه محل زندگی عادی روسپیها بوده است که درجه روسپیگری در آن بسیار کم بوده. دهها تئاتر و تماشاخانه و کافه در خیابان جمشید و داخل شهر نو و خیابانهای سی متری احداث و دو سینما نیز در حوالی آن شروع به کار کردند. محله شهرنو، مرکز تجمع تنفروشان، قاچاقچیان، معتادان، دلهدزدها و بچهدزدها بوده و در عین حال در اطراف آن دهها کافه و سینما و کاباره و تماشاخانه ازجمله کاباره شکوفه نو وجود داشته است. در سال ۴۷- ۴۶، هزار و پانصد زن در شهرنو زندگی میکردهاند؛. آنها باید هر هفته به درمانگاه سر میزدند و هر شش ماه نیز آزمایش خون میدادند.[۸]
به آتش کشیدن محله و کشتار ساکنین
روزنامه اطلاعات دهم بهمن ۱۳۵۷ مینویسد:
از حدود ساعت پنج بعد از ظهر در اطراف «قلعه شهر نو» به تدریج مردم اجتماع کردند. مدت زیادی نگذشت که اجتماع افراد با تظاهرات توام شد.
ابتدا مأموران فرمانداری نظامی از مردم خواستند که پراکنده شوند و پس از مدتی اقدام به تیراندازی هوایی کردند. با رفتن مأموران دوباره اجتماع کثیر مردم در اطراف محله روسپیان تشکیل شد.
در حدود ساعت شش بعد از ظهر چند تن از جوانان به در «قلعه» حمله کردند و بعد جمعیت به تبعیت از آنها به خیابانهای داخل «قلعه» ریختند. در این هنگام با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، خانهها و مغازههای داخل «قلعه» به آتش کشیده شد.
گروهی به زنان ساکن محله حمله کردند، اما در این جریان عده دیگری از تظاهر کنندگان مانع وارد ساختن صدمه به ساکنان «قلعه» شدند. چند تن از شاهدان عینی اظهار داشتند تعدادی از روسپیان در این وقایع مجروح و دو تا سه نفر کشته شدهاند.
به این ترتیب «روسپیخانه بزرگ شهر» به آتش کشیده شد. آتشسوزی ساعتها «محله غم» را میسوزاند و خاکستر میکرد. مأموران آتشنشانی که پیرو اعلامیه قبلی خود ضمن اعلام همبستگی با مردم اعلام کرده بودند از خاموش کردن آتشهایی که مردم نمیخواهند، خودداری خواهند کرد، در نتیجه اقدامی برای خاموش کردن این آتشها صورت ندادند.[۹]
به آتش کشیدن محله به روایتی دیگر
ایرج مصداقی در سایت شخصیاش ماجرای شهر نو را به صورتی دیگر روایت میکند:
موضوع آتش زدن بعضی خانههای قلعه با شهرنو مربوط به دیماه ۵۷ است که با موضعگیری هشیارانه آیتالله طالقانی مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، شهرنو مانند سابق همچنان به کار خود ادامه میداد و به مأموران کلانتری منطقهٔ پانزده دستور داده شده بود که از آوردن زنان جدید به قلعه ممانعت به عمل آورند. فعالیت شهرنو تا مرداد ۵۸ بدون تعرض ادامه یافت و در روزهای اول مرداد ۵۸ به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، به دستور «کمیته مرکزی انقلاب اسلامی»، تعطیل شد و پس از پایان یافتن ماه رمضان نیز دیگر اجازه بازگشایی به آنجا داده نشد. پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه به خاطر اعلام نظر آیتالله طالقانی مبنی بر لزوم وجود «شهرنو»، مطمئن از آینده خود همچنان بدون دغدغه مشغول ادارهٔ خانههای خود در شهرنو بودند، که به یک باره با هجوم پاسداران دستگیر و پس از چند سؤال و جواب کوتاه و به محض «احراز هویت» در دادگاه انقلاب به ریاست خلخالی، اعدام شدند.[۱۰]
اعدام روسپیها
سیمین بی ام و، پری بلنده، اشرف چهارچشم، شهلا آبادانی و پری سیاه از جمله سردستههای روسپی خانهها بودند که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران اعدام شدند.[۱۱]
طبق گزارش روزنامهٔ کیهان چهار متهم از جمله سکینه قاسمی (پری بلنده) در ساعت یک بامداد ۲۱ تیر ۱۳۵۸ اعدام شدهاند. در گزارش خبرنگار روزنامهٔ کیهان محل و نحوهٔ اعدام ذکر نشدهاست. در تیتر خبر نوع اعدام تیرباران ذکر شدهاست اما از محل اعدام هیچ خبری ارائه نشدهاست. طبق بعضی گزارشهای غیر رسمی که درست تر به نظر میرسد او جلوی کافهٔ شکوفهنو (پایین بیمارستان فارابی و نبش خیابان امیرآباد جنوبی) به دار آویخته شدهاست.[۵]
حدود هزار و پانصد زن ساکن این محله، پس از تعطیلی آن در روز دوم مرداد سال ۱۳۵۸ آواره یا دستگیر شدند و تعداد زیادی ار آنها که نه تنها در ماههای نخست، بلکه در سالهای پس از انقلاب، اعدام شدند.[۱۲]
هیچ اطلاع یا گزارشی در مورد چگونگی محاکمه و دفاعیات متهم و نحوهٔ بازداشت این افراد ارائه نشدهاست در گزارش روزنامهٔ کیهان که تنها منبع رسمی موجود است صرفاً بخشی از رای صادره آمدهاست. طبق گزارش روزنامه کیهان صدور حکم در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی تهران پس از چندین جلسهٔ رسیدگی سری به پرونده صورت گرفتهاست. بخشی از حکم صادره برای پری بلنده در این گزارش آمدهاست: «... بجرم یک عمر فحشا و فساد و خرید و فروش دختران خردسال و زنان گولخورده و اغفال شده و دائر کردن مراکز فحشا و عشرتکدههای مختلف که موجب انحراف نسل جوان این مملکت گردیدهاید مفسدفیالارض شناخته شده به اعدام محکوم میگردید...»[۱۳]
پس از تخریب
سپس بعدها در این محل پارکی به نام پارک رازی ساخته شد و امروزه پارک و فرهنگسرای رازی، در محدوده شهرنو و خیابان جمشید ساخته شده و خیابان جمشید بطور کامل از نقشه حذف شدهاست.[۱۴]
درباره
- زکریا هاشمی - رمان طوطی سال ۱۳۴۷
- کامران شیردل - فیلم" قلعه" سال ۱۳۴۵
- کاوه گلستان - مجموعه عکسهای قلعه طی سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶.
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
- شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش
- تصاویر زندگی تنفروشان "شهرنو" پیش و پس از انقلاب ۵۷ در دویچهوله
منابع
- ↑ روزنامه اطلاعات یکشنبه نهم بهمن ۱۳۵۷ برابر بیستونهم ژانویه ۱۹۷۹ میلادی: شهر نو آتش گرفت و روسپیان کشته شدند.
- ↑ سپیده زرینپناه - شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش - بی بی سی فارسی
- ↑ روزنامه قدس
- ↑ فلاحتی، علی، روسپیگری وسکوت سنگین قانون
- ↑ www.shahramsedehi.com
- ↑ سپیده زرینپناه - شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش - بی بی سی فارسی
- ↑ کتاب اول
- ↑ سپیده زرینپناه - شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش - بی بی سی فارسی
- ↑ بشیرتاش، سعید؛ نبوی، ابراهیم (۹ بهمن ۱۳۸۷). «شهر نو آتش گرفت و روسپیان کشته شدند». رادیو زمانه.
- ↑ مصداقی، ایرج. «نوریزاده، بانک مرکزی جعلیات و عصاره ژورنالیسم بیاعتبار». بایگانیشده از اصلی در ۹ مارس ۲۰۰۸. دریافتشده در ۲۶ مه ۲۰۱۲.
- ↑ روزنامه قدس
- ↑ سپیده زرینپناه - شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش - بی بی سی فارسی
- ↑ روزنامه کیهان ۵۶۲
- ↑ www.shahramsedehi.com
- شهری، جعفر، قلم سرنوشت، تهران: انتشارات معین، ۱۳۷۸، ص۷۳.
- محمود زندمقدم، "شهرنو"، انتشارات "ارزان" و "خانه هنر و ادبیات"، سوئد