غرب
این نوشتار به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
جهتهای جغرافیایی |
---|
غَرب یا باختر یکی از چهار جهت اصلی در جغرافیا است که در نقشهها معمولاً در سمت چپ نقشه است. غَرب یا باختَر یکی از چهار جهت اصلی است که در نقشهها به طور قراردادی معمولاً به سوی چپ است. باختر نقطه مقابل خاور است و °۹۰ با شمال (هودر) و جنوب (دشتر) اختلاف زاویه دارد و خود در زاویه °۲۷۰ جای دارد. این جهت غروب یا فرورفتن (نشستن) خورشید میباشد. باختر محل فروشدن یا غروب خورشید و بنابراین جهت مخالف گردش زمین است. به هنگام ناوبری برای رفتن به سوی باختر باید سمت قطبنما را روی °۲۷۰ قرار داد. [نیازمند منبع]
واژهشناسی[ویرایش]
این واژه در گذشته اپاختر بوده و به مینوی شمال به کار میرفته ولی کمکم کاربرد آن دگرگون شده است.
- == کاربرد امروزی ==
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
* فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد. * فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر[ویرایش]
- کاربرد گذشته
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال(اپاختر،آپا) هم استفاده میشدهاست[۱].
کاربرد امروزی[ویرایش]
لغتنامههایی که مشخصاً به فارسی امروز میپردازند دربارهٔ واژهٔ «باختر» چنین آوردهاند:
- فرهنگ معاصر فارسی (صدری افشار و دیگران:۱۳۸۱) «باختر» را ادبی میداند و به مدخل غرب (که مفصلتر است) ارجاع میدهد.
- فرهنگ روز سخن (انوری:۱۳۸۳) «باختر» را «مغرب» (که باز مدخل مفصلتری است) معنی میکند.
با توجه به این که هر دوی این فرهنگها مدخل مفصلتری تحت «مغرب» یا «غرب» دارند، به نظر میرسد که باید فرض کرد واژهٔ «باختر» به نظر این فرهنگنویسان از واژههای «غرب» و «مغرب» مهجورتر است.
کاربرد قدیمیتر[ویرایش]
«باختر» در ادبیات فارسی به معنی شمال هم استفاده میشدهاست[۲].
در لغتنامه دهخدا دو مدخل برای «باختر» وجود دارد: یکی به عنوان جهت جغرافیایی و دیگری به عنوان سرزمین باکتریان (کشور بلخ یکی از مقر های قدیم ایرانیان که امروزه بین اتحاد جماهیر شوروی ایران و افغانستان قسمت شده). در مورد مدخل اول (که موضوع این صفحه است)، برای معنی شمال (برای این کلمه)، تنها به اوستا اشاره شدهاست (و برای آن نیز باختر را با واژهٔ اوستایی «اپاختر» - apãxtar - یعنی آنطرفتر یکی گرفتهاست).
در بعضی از مثالهایی که از متون قدیمی فارسی برای این کلمه آورده شدهاست، باختر متضاد خاور است. همچنین در جایی (به نقل از شرفنامهٔ منیری) اشاره شدهاست:
«تحقیق آنست که باختر مخفف با اختر است و اختر ماه و آفتاب هر دو را گویند پس باختر مشرق و مغرب را توان گفت ازین جهت متقدمین بر هر دو معنی این لفظ را استعمال کردهاند لیکن خوار به معنی خور بیشتر آمده از این جهت خاور به معنی مشرق بیشتر استفاده میشود …»
در یکی از پاورقیهای مربوط به این کلمه نیز آمدهاست:
«شاید اختلافاتی که در معنی باختر روی داده از باختریان (بلخ) باشد که مردم در همسایگی جنوب او، او را شمال و در شمال جنوب، و در مغرب مشرق و در مشرق مغرب مینامیدهاند.»
در نمونههایی از اشعار شاعران فارسیزبان (از فردوسی و ناصرخسرو گرفته تا خاقانی و نظامی و سعدی)، باختر به معنای مغرب بهکار رفتهاست[نیازمند منبع]. البته مثالهایی نیز از کاربرد عکس آن وجود دارد (در اشعار فرخی و عنصری و سوزنی و دو بیت در بعضی از نسخ شاهنامه).