وانهادگی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

وانهادگی (انگلیسی: Abandonment)، رهایی یا وا گذاشتگی در فلسفه اگزیستانسیالیسم، سخن از تجربیات بشر است.

اصالت وجود انسانی[ویرایش]

اصالت وجود انسانی (Existentialism) به معنی خاص نظریه فلسفی ژان پل سارتر است. عموماً عبارت است از بیان ارزش وجود فردی. و ضرورت بازگشت به وجود واقعی است.

خسران و زیانمندی[ویرایش]

خسران و زیانمندی‏ (Dereliction) عبارت است از گم‌شدگی و تباهی و جدائی و آگاهی انسان به این که در این جهان تنها رها شده‌است، و هدایت کننده ای ندارد که او را به سوی هدفش راه نماید و از چنگال بدبختی و اضطراب برهاند.

آگاهی به زیانمندی، در نظر پیروان اصالت وجود انسانی (اگزیستانسیالیست‌ها) صفت موجود بی هدف و معنی، مخصوصاً صفت انسانی است که امید و آرزویی نداشته باشد و زندگی جز حسرت چیزی برای او نگذارد و در پایان زندگی خود جز بدبختی و مرگ و نابودی، چیزی نبیند.

خودباختگی[ویرایش]

از خود بیگانگی (Alienation) و خودباختگی در اصطلاح مارکس یعنی اینکه انسان تحت تأثیر انگیزه‌های اقتصادی یا اجتماعی یا دینی آزادی و استقلال شخصیت خود را از دست بدهد و به صورت ملک دیگران درآید یا برده اشیاء مادی گردد به نحوی که قدرت‌های حاکم او را به صورت یک شیء تجاری درآورند و در او تصرف کنند.[۱]

انسان، در مقابل آنچه نسبت بدان احساس غربت می‌کند، یا در مقابل آنچه آزادی او را از او می‌گیرد، خود را می‌بازد و در جامعه ای که هیچ استقلال شخصیت برای او قائل نیست ذوب می‌شود و تحلیل می‌رود.

تباهی عقل[ویرایش]

تباهی عقل عبارت است از نارسائی او.

تصور مسیحی رانده شدن از بهشت عدن همچون تمثیلی برای فقدان معرفت خاموش (آگاهی و عقل سلیم)، شناخت «قصد»، است. و بازگشت به آغاز، بازگشتی به بهشت برین است.[۲]

منابع[ویرایش]

  1. جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶
  2. Carlos Castaneda، The Power of Silence، Simon and Schuster, 1991