شمس تبریزی: تفاوت میان نسخهها
جز زبان آذری باستان و پهلوی یکی است برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
was followed by the majority of Iranian in Khurasan as well as some of them in the Caucasus. |
was followed by the majority of Iranian in Khurasan as well as some of them in the Caucasus. |
||
The Shārvanshahs and parts of Shārvan were possibly Hanafis: e.g. , Nezami mentions that |
The Shārvanshahs and parts of Shārvan were possibly Hanafis: e.g. , Nezami mentions that |
||
wine is legal for the king of Shārvan.</ref> [[مسلمان]]<ref>Ibrahim Gamard, Rumi and Islam: Selections from his stories and poems, Pg Introduction xix</ref> مشهور سدهٔ هفتم هجری است. سخنان وی را |
wine is legal for the king of Shārvan.</ref>، [[مسلمان]]<ref>Ibrahim Gamard, Rumi and Islam: Selections from his stories and poems, Pg Introduction xix</ref> و مشهور سدهٔ هفتم هجری است. مریدان، سخنان وی را از مجالس مختلف، گردآوری کردهاند و این مطالب، به نام [[مقالات شمس تبریزی|''مقالات شمس تبریزی'']] معروف هستند. او اشعاری به زبان [[فارسی]] و آذری باستان میسروده و در برخی اشعار از [[عربی]] و [[رومی]] استفاده کرده است. |
||
== پیشینه == |
== پیشینه == |
||
از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که ''[[مقالات شمس تبریزی|مقالات شمس]]'' کشف شد، خبر مهمی در دست نبود. قدیمیترین مدارک دربارهٔ شمس تبریزی، ''[[ابتدانامه]]'' [[سلطان ولد]] و [[رساله سپهسالار|''رساله سپهسالار'']] است که گفته «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید».<ref>[[محمدعلی موحد]]، شمس تبریزی، تهران ۱۳۷۵</ref> در کتاب ''[[مقالات شمس تبریزی|مقالات]]'' اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست اما میتوان او را از میان توصیفات و خاطرات |
از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که ''[[مقالات شمس تبریزی|مقالات شمس]]'' کشف شد، خبر مهمی در دست نبود. قدیمیترین مدارک دربارهٔ شمس تبریزی، ''[[ابتدانامه]]'' [[سلطان ولد]] و [[رساله سپهسالار|''رساله سپهسالار'']] است که گفته «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید».<ref>[[محمدعلی موحد]]، شمس تبریزی، تهران ۱۳۷۵</ref> در کتاب ''[[مقالات شمس تبریزی|مقالات]]'' اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست اما میتوان او را از میان توصیفات و خاطرات شناخت. توصیفاتی که او به مناسبتهای گوناگون دربارهٔ افراد و اقوال مطرح میکند. |
||
دربارهٔ پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر میدانیم که او در مقالات آنها را به نازکدلی و مهربانی توصیف میکند و اینکه آنها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» شمس تبریزی در جایی دربارهٔ پدر خود میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…»<ref>مقالات، ۱۱۹</ref> «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند.»<ref>مقالات، ۷۴۰</ref> همچنین، از اشعار [[مولانا]] می فهمیم که زبان مادری شمس تبریزی آذری باستان بوده که امروزی [[تات|تاتی]] نامیده می شود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=آذر گشنسپ|تاریخ=1401|نشانی=https://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/mowlanavapanturkan.htm|عنوان=مولانا و ادعاهای پان ترکیستان}}</ref> |
دربارهٔ پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر میدانیم که او در مقالات آنها را به نازکدلی و مهربانی توصیف میکند و اینکه آنها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» شمس تبریزی در جایی دربارهٔ پدر خود میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…»<ref>مقالات، ۱۱۹</ref> «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند.»<ref>مقالات، ۷۴۰</ref> همچنین، از اشعار [[مولانا]] می فهمیم که زبان مادری شمس تبریزی آذری باستان بوده که امروزی [[تات|تاتی]] نامیده می شود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=آذر گشنسپ|تاریخ=1401|نشانی=https://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/mowlanavapanturkan.htm|عنوان=مولانا و ادعاهای پان ترکیستان}}</ref> |
||
شمس تبریزی در محضر استادانی چون [[شمس خونجی]] تحصیل میکردهاست. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، کسانی چون پیر سلهباف و شیخ رکن الدین محمد سُجاسی معروف به پیر [[شمسالدین سجاسی|سُجاسی]]، به کسب معرفت پرداخت. |
شمس تبریزی در محضر استادانی چون [[شمس خونجی]] تحصیل میکردهاست. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، کسانی چون پیر سلهباف و شیخ رکن الدین محمد سُجاسی معروف به پیر [[شمسالدین سجاسی|سُجاسی]]، به کسب معرفت پرداخت. چنانکه از مقالات شمس تبریزی بر میآید، از برخی از بزرگان زمان خودتأثیر بود و از آن میان نامهای [[شهاب هریوه]] (اندیشمند خردگرا)، [[فخر رازی]]، [[اوحدالدین کرمانی]] و [[محیالدین ابن عربی]] در [[مقالات شمس]] آمدهاست.<ref>شمس تبریزی، محمدعلی موحد، ص ۸۳–۱۰۵</ref> |
||
== شمس تبریزی و مولانا == |
== شمس تبریزی و مولانا == |
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۶
این مقاله به تمیزکاری نیاز دارد. لطفاً آن را تا جایی که ممکن است از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید. سپس این الگو را از بالای مقاله حذف کنید. |
محمد بن علی بن ملکداد تبریزی | |
---|---|
زادهٔ | ۵۸۲ هجری قمری |
درگذشت | ۶۴۵ هجری قمری |
آرامگاه | خوی، آذربایجان غربی، ایران ۳۸°۳۳′۲۱٫۴۹″ شمالی ۴۴°۵۶′۵٫۷۱″ شرقی / ۳۸٫۵۵۵۹۶۹۴°شمالی ۴۴٫۹۳۴۹۱۹۴°شرقی |
ملیت | ایرانی |
پیشه(ها) | درویش،عارف |
مکتب | تصوف و عرفان |
آثار | مقالات شمس و مرغوبالقلوب |
مخالف | اهل شریعت |
محمد بن علی بن ملکداد تبریزی ملقب به شمسالدین یا شمس تبریزی (۵۸۲ – ۶۴۵ ه.ق)[۱] از صوفیان ایرانی[۲]، مسلمان[۳] و مشهور سدهٔ هفتم هجری است. مریدان، سخنان وی را از مجالس مختلف، گردآوری کردهاند و این مطالب، به نام مقالات شمس تبریزی معروف هستند. او اشعاری به زبان فارسی و آذری باستان میسروده و در برخی اشعار از عربی و رومی استفاده کرده است.
پیشینه
از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد، خبر مهمی در دست نبود. قدیمیترین مدارک دربارهٔ شمس تبریزی، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریدهای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان میداشت و خویش را در پرده اسرار فرو میپیچید».[۴] در کتاب مقالات اگر چه شمس تبریزی به شرح احوال و معرفی پیشینه خود نپرداختهاست اما میتوان او را از میان توصیفات و خاطرات شناخت. توصیفاتی که او به مناسبتهای گوناگون دربارهٔ افراد و اقوال مطرح میکند.
دربارهٔ پدر و مادر شمس تبریزی آن قدر میدانیم که او در مقالات آنها را به نازکدلی و مهربانی توصیف میکند و اینکه آنها شمس تبریزی را نازپرورده کرده بودند: «این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند.» شمس تبریزی در جایی دربارهٔ پدر خود میگوید: «نیک مرد بود… الا عاشق نبود، مرد نیکو دیگر است و عاشق دیگر…»[۵] «پدر از من خبر نداشت. من در شهر خود غریب، پدر از من بیگانه، دلم از او میرمید. پنداشتمی که بر من خواهد افتاد. به لطف سخن میگفت، پنداشتم که مرا میزند، از خانه بیرون میکند.»[۶] همچنین، از اشعار مولانا می فهمیم که زبان مادری شمس تبریزی آذری باستان بوده که امروزی تاتی نامیده می شود.[۷]
شمس تبریزی در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل میکردهاست. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد پیران طریقت، کسانی چون پیر سلهباف و شیخ رکن الدین محمد سُجاسی معروف به پیر سُجاسی، به کسب معرفت پرداخت. چنانکه از مقالات شمس تبریزی بر میآید، از برخی از بزرگان زمان خودتأثیر بود و از آن میان نامهای شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محیالدین ابن عربی در مقالات شمس آمدهاست.[۸]
شمس تبریزی و مولانا
شمس تبریزی عاشق سفر بود و عمر را به سیر و سیاحت میگذرانید و در یک جا قرار نمیگرفت، آنچنان که به روایت افلاکی «جماعت مسافران صاحبدل او را پرنده گفتندی جهت طی زمینی که داشتهاست.»[۹] شمس تبریزی در ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) به قونیه رسید. با مولانا ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولانا از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود، و در چهار مدرسهٔ معتبر تدریس میکرد و اکابر علما در رکابش پیاده میرفتند.[۱۰]
با دیدار شمس تبریزی، مولانا لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطهٔ میان او و شمس تبریزی تحمل ناکردنی بود. عوام و خواص به خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به کین او بستند. شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بیخبر قونیه را ترک کرد. اندوه و ملال مولانا در آن ایام بیکرانه بود.
سرانجام نامهای از شمس تبریزی رسید و معلوم گشت که او در شام است. مولانا فرزند خود سلطان ولد را با بیست تن از یاران برای بازآوردن او فرستاد. شمس تبریزی در ۶۴۴ با استقبال باشکوه به قونیه بازگشت. محفل مولانا غرق شور و شادی و وجد و سماع شد.
اما شادمانیها دیری نپایید. باز آتش کینه و تعصب بالا گرفت و رنجها و آزارها به شمس تبریزی رسید. او با همه عشق و علاقهای که به صحبت مولانا داشت تصمیم به ترک قونیه گرفت. به مولانا میگفت: «سفر کردم آمدم و رنجها به من رسید که اگر قونیه را پر زر کردندی به آن کرا نکردی، الا دوستی تو غالب بود… سفر دشوار میآید، اما اگر این بار رفته شود چنان مکن که آن بار کردی»[۱۱] به سلطان ولد فردها میگفت:
خواهم این بار آنچنان رفتن | که نداند کسی کجایم من | |
همه گردند در طلب عاجز | ندهد کس نشان ز من هرگز | |
سالها بگذرد چنین بسیار | کس نیابد ز گرد من آثار |
شمس و زبان پارسی
شمس در مقالاتش میگوید: زبان پارسی را چه شدهاست؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمدهاست و در تازی نیامده است.[۱۲]
مزار شمس تبریزی
-
سنگ مزار شمس تبریزی
-
تنها منار باستانی باقیمانده از آرامگاه قدیمی شمس تبریزی در خوی
-
مراسم سالانه یادبود شمس تبریزی بر سر مزارش در خوی
-
مناره شمس تبریزی
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ لغتنامهٔ دهخدا
- ↑
- Manouchehr Mortazavi. Zaban-e-Dirin Azerbaijan (On the Old language of Azerbaijan). Bonyat Moqoofaat Dr. Afshar. 2005(1384). منوچهر مرتضوی، زبان دیرین آذربایجان، بنیاد موقوفات دکتر افشار، 1384. pg 49, see comments on the old language of Tabriz as well as زبان آذری
- Claude Cahen, "Pre-Ottoman Turkey: a general survey of the material and spiritual culture and history, c. 1071-1330", Sidgwick & Jackson, 1968. pg 258: "He may also have met the great Persian mysitic Shams al-Din Tabrizi there, but it was only later that the full influence of this latter was to be exerted on him."
- Everett Jenkins, "Volume 1 of The Muslim Diaspora
- Siavash Lornejad, Ali Doostzadeh "On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi", Edited by Victoria Arakelova, YEREVAN SERIES FOR ORIENTAL STUDIES (Editor of the Series Garnik Asatrian), Caucasian Centre for Iranian Studies, Yerevan, 2012.
- ↑ Ibrahim Gamard, Rumi and Islam: Selections from his stories and poems, Pg Introduction xix
- ↑ محمدعلی موحد، شمس تبریزی، تهران ۱۳۷۵
- ↑ مقالات، ۱۱۹
- ↑ مقالات، ۷۴۰
- ↑ آذر گشنسپ (۱۴۰۱). «مولانا و ادعاهای پان ترکیستان».
- ↑ شمس تبریزی، محمدعلی موحد، ص ۸۳–۱۰۵
- ↑ مناقبالعارفین، ج ۲، ص ۶۱۵
- ↑ مناقبالعارفین، ج ۲، ص ۶۱۸
- ↑ مقالات شمس، ج ۲ ص ۲۶۷
- ↑ مقالات شمس تبریزی. به تصحیح محمدعلی موحد، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۶۹ خورشیدی
منابع
- لوئیس، فرانکلین (۱۳۸۳). مولوی: دیروز و امروز، شرق و غرب. ترجمهٔ فرهاد فرهمندفر. تهران: نشر ثالث. شابک ۹۶۴-۳۸۰-۰۶۶-۰.
- اهالی ایران در سده ۱۲ (میلادی)
- اهالی ایران در سده ۱۳ (میلادی)
- اهالی تبریز
- اهالی خوی
- ایرانیان قرون وسطی
- خاکسپاریها در مقبرةالعرفا
- درگذشتگان ۱۲۴۸ (میلادی)
- درگذشتگان ۶۴۵ (قمری)
- زادگان ۱۱۸۵ (میلادی)
- زادگان ۵۸۲ (قمری)
- شاعران اهل تبریز
- شاعران ایران بزرگ
- شاعران سده ۱۲ (میلادی) اهل ایران
- شاعران سده ۱۳ (میلادی) اهل ایران
- شاعران فارسیزبان
- شاعران مرد اهل ایران
- صوفیان اهل ایران
- فیلسوفان اهل ایران
- فیلسوفان فارسیزبان
- مولوی
- نویسندگان مرد اهل ایران
- پیروان مذهب شافعی