سید علیمحمد باب
باب سید علیمحمد شیرازی | |
|---|---|
آرامگاه سید علیمحمد باب (مقام اعلی) | |
| زادهٔ | ۲۷ مهر ۱۱۹۸،
۱ محرم ۱۲۳۵ ۲۰ اکتبر ۱۸۱۹ |
| درگذشت | ۱۸ تیر ۱۲۲۹، ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ ۹ ژوئیهٔ ۱۸۵۰ (۳۰ سال) تبریز، ایران |
| علت مرگ | تیرباران |
| آرامگاه | مقام اعلی (حیفا، اسرائیل) |
| ملیت | ایرانی |
| دیگر نامها | حضرت نقطه - نقطه اولی - شمس حقیقت - حضرت اعلی |
| شهروندی | ایرانی |
| پیشه | تاجر |
| سالهای فعالیت | ۱۸۴۴ تا ۱۸۵۰ میلادی |
| شناختهشده برای | پیشوایی مذهبی - شارع آیین بابی |
| آثار | قیوم الاسماء - کتاب بیان فارسی - بیان عربی - دلائل سبعه و… |
| دوره | محمد شاه - ناصرالدین شاه |
| جنبش | بابی |
| مخالف | روحانیون مسلمان - قوای دولتی |
| اتهام جزایی | ارتداد |
| مجازاتهای جزایی | حبس و اعدام |
| همسر | خدیجه بیگم |
| فرزندان | احمد |
| والدین | محمدرضا - فاطمه بیگم |
| خویشاوندان | سید علی (خال اعظم) |
سید علیمحمد شیرازی (۲۷ مهر ۱۱۹۸ هـ. ش / ۲۰ اکتبر ۱۸۱۹ – ۱۸ تیر ۱۲۲۹ هـ. ش / ۹ ژوئیهٔ ۱۸۵۰)، مشهور به باب، پیشوای دینی ایرانی و بنیانگذار آیین بابیه است. او در آثار خود بهتدریج مقام خویش را آشکار ساخت.[۱][۲] او ابتدا خود را «باب» به معنای «دروازه» معرفی کرد؛ واژهای که در تشیع برای نمایندهٔ امام غایب بهکار میرفت، اما آن را در مفهومی نو بهکار گرفت.[۳][۴] چند سال بعد، ادعای مهدویت و سپس پیامبری کرد و شریعتی نو بنیاد نهاد.[۵] او هدف رسالت خود را آمادهسازی جهانیان برای ظهور پیامآوری برتر و موعود ادیان بزرگ اعلام کرد و از او با عنوان «من یظهرهالله» یاد نمود.[۶] باب در نگاه پیروانش «دروازهای» بهسوی این موعود بود که پیامش در آینده گسترش خواهد یافت.[۷]
باب در ۲۰ اکتبر ۱۸۱۹ در شیراز زاده شد، در خانوادهای از سادات حسینی که بیشتر آنان در شیراز و بوشهر به پیشهٔ بازرگانی اشتغال داشتند. او خود نیز در همین پیشه فعالیت میکرد.[۸] باب در بیست و پنج سالگی، رسماً دعوت خود را آغاز کرد. در شش سالِ پس از آن، آثار فراوانی نگاشت و در آنها احکام اسلامی را نسخ کرد و نظامی دینی و اجتماعی نو بنیاد نهاد.[۹][۳][۱۰]
آثار و آموزههای سید علیمحمد باب بر تعالی مطلق خداوند، ناتوانی انسان از شناخت ذات الهی، و نقش پیامبران بهعنوان جلوههای الهی تأکید دارد.[۱۱] باب از مفهومِ ظهورِ تدریجیِ وحی سخن میگوید؛ مفهومی که بر تداوم و تجدید ادیان الهی دلالت دارد.[۱۲] او ادیان را پدیدههایی زنده، تکاملی و وابسته به نیازهای تاریخی بشر میداند و ظهور هر پیامبر جدید را «ارتفاع» و مرحلهای والاتر از دین پیشین معرفی میکند.[۱۳][۱۴] بر اساس این نگاه، قیامت و معاد نه رویدادهای جسمانی، بلکه پایان یک دورهٔ دینی و آغاز ظهور پیامبر تازهای برای تداوم هدایت بشر است.[۱۵] از دید باب، بهشت و دوزخ نیز مفاهیمی روحانیاند و در ایمان، شناخت الهی و شکوفایی یا محرومیت معنوی معنا مییابند. او اسلام را دینی الهی میداند اما دورهٔ آن را پایانیافته تلقی میکند و آثار بسیاری در شرح و تأویل آیات قرآن مینویسد.[۱۵][۱۵]
باب در حوزهٔ اجتماعی و اخلاقی بر کرامت ذاتی انسان، تحقیق مستقل حقیقت و حذف روحانیت تأکید دارد.[۱۶] او مجموعهای از اصلاحات مهم در زمینهٔ حقوق زنان، آموزشوپرورش، اخلاق فردی و نظم اجتماعی پیشنهاد میکند و بهویژه از جایگاه زنان دفاع مینماید.[۱۷][۱۸] در آیین بابی، طاهره قرةالعین بهعنوان برجستهترین پیرو زن، نقش محوری در گسست این دین از سنتهای گذشته داشت و پیوسته مورد تأیید باب بود.[۱۷][۱۸] باب نظام آموزشیِ نو، پاکیزگی، هنرورزی، حفاظت از طبیعت و نرمی و مهربانی در معاشرت را از ارکان تمدن انسانی میدانست.[۱۹] او هدف ادیان را تربیت روحانی بشر و ایجاد جامعهای مبتنی بر وحدت، محبت و خدمت معرفی میکرد و معیار حقانیت پیامبران را نیز در خلاقیت معنوی و قدرت دگرگونسازی کلام آنان میدید.[۲۰]
در آثار باب، بهویژه در کتاب بیان که متن محوری شریعت بابی است، محور اصلی تعالیم نه خود او بلکه «مَن یُظهرهُ الله» ــ موعود بزرگتر و برتر از خویش ــ معرفی میشود. باب همهٔ احکام و ظهور خویش را در پرتو آمدن این موعود تفسیر میکند و هدف اساسی رسالتش را آماده ساختن مردم برای ظهور او میداند. وی پیروانش را به تحقیق مستقل برای شناخت این شخصیت دعوت میکند و هشدار میدهد که مبادا با تمسک به نوشتههای خود او، از پذیرش موعود محروم شوند؛ همانگونه که پیروان ادیان پیشین با استناد به کتابهای خود، پیامبر بعدی را انکار کردند.[۲۱][۲۲][۲۳]
باب در میان طبقات فرودست جامعه، پیشهوران، بازرگانان و برخی روستاییان محبوبیت یافت، اما با مخالفت شدید روحانیت و حکومت روبهرو شد،[۲۴] در میانهٔ مخالفت روحانیت و دولت قاجار بازداشت و در سیویک سالگی در تبریز به فرمان امیرکبیر تیرباران شد.[۲۵] گزارشها از جزئیات رویداد متفاوتاند، اما همگی تأیید میکنند که نخستین تیرباران به مرگ او نیانجامید.[۲۶] پیکر او سالها بهطور پنهانی نگهداری شد تا آنکه در سال ۱۹۰۹ در آرامگاهی بر دامنهٔ کوه کرمل—که به دستور عبدالبهاء ساخته شده بود—به خاک سپرده شد. در نظر بهائیان، باب نقشی همانند الیاس در یهودیت یا یحیی تعمیددهنده در مسیحیت دارد؛ پیشاهنگ و زمینهساز ظهور دین جدید.[۲۷] امروز، تعالیم او در قالب دیانت بهائی—که نزدیک به هشت میلیون پیرو در سراسر جهان دارد—تداوم یافته است.[۲۸] بهاءالله، بنیانگذار این آیین، در سال ۱۸۶۳ ادعا کرد که همان «من یظهرهالله» یا موعود باب است. بیشتر پیروان باب تا پایان سدهٔ نوزدهم به آیین بهائی گرویدند.[۲۹] بهائیان، باب را همچون آدم، ابراهیم، موسی، زرتشت، کریشنا، بودا، عیسی، محمد و بهاءالله، یکی از مظاهر ظهور میشمارند.[۳۰]
زندگی
| گاهشمار زندگی باب | ||
|---|---|---|
| رویدادهای مهم در زندگی باب | ||
| ۱۱۹۸ | تولد | |
| ۱۲۲۳ | دیدار با بشرویهای | |
| ۱۲۲۴ | بازگشت از سفر حج | |
| ۱۲۲۵ | عزیمت به اصفهان | |
| ۱۲۲۶ | تبعید به ماکو | |
| ۱۲۲۷ | شروع سلطنت ناصرالدین شاه | |
| ۱۲۲۹ | درگذشت | |
دوران کودکی و جوانی
سیّد علیمحمد شیرازی پیش از سحر اول محرم ۱۲۳۵ در محله بازار مرغ، شیراز به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدرضا پسر میرزا ابوالفتح و مادرش فاطمه بیگم بودند. پدر باب که بزاز بود و در محله بازار وکیل شیراز حجره داشت، در نخستین سالهای زندگی باب درگذشت و او در خانه داییاش -علیمحمد- که وصی پدرش نیز بود، بزرگ شد.[۳۱][۳۲] علیمحمد او را در ۵ یا ۶ سالگی برای یادگیری مقدمات فارسی به مکتبخانه فرستاد. معلم مکتب مشهور به «شیخ عابد» و شیخی بود.[۳۳][۳۴] باب بعد از ۶ یا ۷ سالی تحصیل در آن مکتب خانه محلی، در سن پانزده سالگی تجارت خانوادگی را پی گرفت. او در این زمان به همراه داییاش به بوشهر رفت.[۳۱] او مدتی در بوشهر شاگرد تجارتخانه داییاش بود. تقریباً ۲۰ ساله بود که جهت زیارت به عراق سفر کرد و نزدیک یک سال (۱۸۳۹–۱۸۴۰) را در آن جا و اکثراً در کربلا گذراند و در طول آن مدت در کلاسهای سید کاظم رشتی -پیشوای مکتب شیخیه- شرکت کرد. وی کمی بعد، به اصرار خانوادهاش به شیراز بازگشت.[۳۱] باب دست کم در دو جا در آثار خود، از رشتی با عنوان «معلم من» (معلمی) یاد میکند.[۳۵] باب در سن بیست و دو سالگی ازدواج کرد و به واسطهٔ این ازدواج فرزندی به نام احمد داشت که در نوزادی درگذشت.[۳۶]
شروع جنبش بابی
در سال ۱۷۹۰ میلادی در ایران، احمد احسایی مکتب جدیدی را بنیان نهاد که به شیخیه معروف است. پیروان او که شیخی نامیده میشدند، مثل اکثر شیعیان منتظر قیام مهدی یا امام دوازدهم بودند. بعد از مرگ احمد احسایی، رهبری شیخیه به یکی از شاگردان او به نام سید کاظم رشتی (۱۷۹۳ میلادی - ۱۸۴۳ میلادی) واگذار شد.[۳۷] سید کاظم رشتی قبل از مرگ، به شاگردانش سفارش کرده بود که به دنبال «حق» بگردند. او به شاگردانش گفته بود که قائم به زودی ظهور خواهد کرد. وی برای خود جانشینی تعیین نکرده بود و کمی قبل از فوتش به شاگردانش گفته بود «آیا نمیخواهید من بروم تا «حق» ظاهر شود؟»[۳۸] در میان شاگردانش فردی بود به نام ملا حسین بشرویه ای.[۳۸] سید کاظم او را مأمور کردهبود که برای مذاکره با سید شفتی و میرزا عسکری (از روحانیون برجسته آن روزگار) به اصفهان و خراسان برود بعد از برگشت او از ایران، استاد او دیگر در قید حیات نبود. از نظر ملا حسین بشرویهای نه میرزا محیط کرمانی و نه میرزا حسن گوهر، هیچکدام نمیتوانستند پیشوائی باشند که او انتظار داشت. بدین جهت مطابق شریعت اسلام به مدت ۴۰ روز به حال اعتکاف در مسجد کوفه به سر برد. در این زمان یکی دیگر از علمای شیخی به نام ملا علی بسطامی با عدهای دیگر به مسجد وارد میشوند و آنها هم در اعتکاف شرکت میکنند. بعد از خاتمه ۴۰ روز ملاحسین که زودتر اعتکاف را شروع کرده بود با دوستان خود عازم ایران میشود. ملا حسین بشرویه ای در تاریخ ۲۳ مه ۱۸۴۴ به شیراز میرسد[۳۹] و در آن جا با باب دیدار میکند.[۴۰]
ملاحسین در دیدار با سید علیمحمد شیرازی به او میگوید که طبق دستورها و راهنماییهای استاد فقید خود به دنبال قائم موعود است و علائم قائم را طبق گفتههای استادش برای سید علیمحمد شیرازی بازگو میکند.[۴۱] سید علیمحمد شیرازی در پاسخ میگوید که این نشانهها در او هویداست.[۴۱] باب موفق میشود تا بشرویهای را متقاعد نماید که او قائم موعود است. بعد از چند سؤال و جواب و نزول سریع کتابِ «قَیّوم الاسماء» (تفسیر سوره یوسف) توسط سید علیمحمد شیرازی، ملاحسین بشرویهای به او[۴۲] ایمان میآورد.[۴۱] به دنبال او عدهای دیگر از شیخیان به شیراز میآیند، به باب ایمان آورده و از حروف حی (حواریون باب) محسوب میشوند.[۳۱]
حروف حی
حروف حَی، لقبی است که به ۱۸ نفر از اولین ایمان آورندگان به سید علیمحمد باب اطلاق میشود. حرف در آثار باب، در معنای وجود انسانی به کار رفته است.[۴۳] برای مثال، منظور از حروف انجیل و حروف فرقان در آثار او، مؤمنین به ظهور مسیح و محمد هستند.
لفظ «حی» بدون احتساب تشدید از لحاظ ارزش عددی در حساب ابجد برابر با هجده است و لذا عبارت «حروف حی» بمعنای هجده تن مؤمنین اولیه میباشد. همچنین باب، خود و هجده نفر حروف حی را «واحد اول شریعت بیان» نامیده است؛ واحد به حساب ابجد برابر با عدد ۱۹ است و معنی یگانگی و وحدت میدهد.[۴۴] حروف حی مأمور بودند که پیام بابیت[۴۵] آیین بیان را تبلیغ و منتشر کنند.[۴۶]

حروف حی عبارتند از:
- ملاحسین بشرویهای، اولین کسی که به باب ایمان آورد.[۴۷] پس از ایمان آوردن او تا مدت ۵ ماه، ۱۷ نفر دیگر نیز به باب ایمان آوردند. این ۱۸ نفر از پیروان اولیهٔ او حروف حی نامیده میشوند.[۴۶][۴۸]
- میرزا محمد حسن بشرویه ای، برادر کوچک ملاحسین بشرویه ای[۴۶][۴۸]
- میرزا محمد باقر بشرویه ای، خواهرزاده ملاحسین بشرویه ای[۴۶][۴۸]
- ملا علی بسطامی (دوم من آمن) عالم مشهوری که برای تبلیغ به دو قطب عالم شیعه یعنی کربلا و نجف فرستاده شد.[۴۹] او در نجف نامهای از طرف باب به شیخ محمد حسن نجفی رهبر برجسته شیعه آن دوره رساند. بسطامی به دلیل تبلیغ آئین جدید در عراق تکفیر و محاکمه شد و بعد از انتقال به استامبول در آنجا زندانی شد. او کمی بعد در اواخر سال ۱۸۵۶ در زندان درگذشت.[۴۹][۵۰]
- ملا خدابخش قوچانی ملقب به ملا علی[۴۶][۴۸]
- ملا حسن بجستانی[۴۶][۴۸] که بعد از کشته شدن باب در اعتقادات بابی تردید نمود و در نهایت از این اعتقاد برگشت.[۵۱]
- سید حسین یزدی[۴۶][۴۸]
- میرزا محمد روضه خوان یزدی[۴۶][۴۸]
- شیخ سعید هندی[۴۶][۴۸]
- ملا محمود خوئی[۴۶][۴۸]
- ملا جلیل ارومی[۴۶][۴۸]
- ملا احمد ابدال مراغه ای[۴۶][۴۸]
- ملا باقر تبریزی[۴۶][۴۸]
- ملا یوسف اردبیلی[۴۶][۴۸]
- میرزا هادی قزوینی، برادر بزرگتر ملا محمدعلی قزوینی[۴۶][۴۸]
- میرزا محمّد علی قزوینی، شوهر خواهر طاهره قرّةالعین[۴۶][۴۸]
- زرین تاج برغانی (طاهره قرةالعین)، که تنها زن در میان حروف حی بود و بعداً به او لقب «طاهره» داده شد.[۵۲] وی همچنین هیچگاه نتوانست باب را حضوری ملاقات کند.[۵۳][۵۴]
- ملامحمدعلی بارفروشی (ملقب به قدوس)، زاده ۱۲۳۸ هجری قمری و از شاگردان سیدکاظم رشتی، که آخرین فرد از حروف حی بود. بارفروشی در ماجرای بدشت، نقش مخالف قرةالعین را داشت. طاهره اما سرانجام توانست نظر قدوس را در نسخ قوانین اسلامی بهدستآورد.[۵۳] سرانجام بارفروشی در سن ۲۷ سالگی پس از پایان واقعه شیخ طبرسی و انتقال به بابل در تاریخ ۲۳ مه ۱۸۴۹ در آنجا اعدام شد.[۵۵]
بعد از اینکه تعداد حروف حی به ۱۸ نفر رسید، سید علیمحمّد شیرازی به همراه محمدعلی بارفروشی (هجدهمین حرف حی) برای زیارت خانهٔ کعبه عازم شد و پس از ۹ ماه دوباره به بوشهر در تاریخ ۱۵ مه ۱۸۴۵ بازگشت و تا اواسط ژوئیه در آنجا ماند.[۵۶] در میان اسامی حروف حی، اختلافاتی در منابع بهائی نقل شده است.
دستگیری
حکومت و روحانیون ابتدا توجه زیادی به حرکت بابی نکردند اما در اواخر تابستان ۱۸۴۵ میلادی وقتی از گسترش سریع آن آگاه شدند، تصمیم به کنترل آن گرفتند؛ باب در این زمان تازه از مکه به بوشهر آمده بود.[۵۷][۵۸]
به همین خاطر حاکم فارس عدهای از مأموران خود را از شیراز عازم کرد تا هرکجا که میتوانند او را بیابند و توقیفش کنند. مأموران در بین راه بوشهر و شیراز باب را دستگیر و به شیراز آوردند.[۵۹] او در برابر حاکم توسط سر دسته روحانیون مورد بازپرسی قرار گرفت و توسط وی مرتد اعلام شد و دستور داده شد که او باید با فلک تنبیه شود و در خانه عبد الحمید خان داروغه محبوس شود.[۵۷] بعد از آن، سید علیمحمد شیرازی به ضمانت دایی خود به منزل او رفت.
از وقایع مهم قبل از ورود باب به شیراز حضور و فعالیتهای بعضی از پیروان اولیه باب در شیراز بود. یکی از پیروان او به اسم ملّا صادق خراسانی که از شاگردان سید کاظم رشتی بود و به مقام اجتهاد رسیده بود طبق دستور باب،[۶۰] این جمله را در شیراز به اذان اضافه کرد: أشهد أن علیاً قبل نبیل باب بقیةالله، یعنی شهادت میدهم که علیمحمد، باب بقیةالله است.[۶۱][۶۲] علمائی که در اول صف نماز بودند برآشفتند و خواستار تنبیه مسبب واقعه شدند.[۶۳] حاکم شیراز، حسین خان آجودان باشی، ملّا صادق را دستگیر کرد، او را هزار تازیانه زد. قدوّس نیز که قسمتهایی از «قیوم الاسماء» را که خطاب به سلطان و صدر اعظم و ملوک و ابناء ملوک بود بر سر منبر خوانده بود مورد غضب حاکم قرار گرفت. حسین خان ملّاصادق، قدوّس و یکی دیگر از پیروان باب به اسم ملّا علی اکبر اردستانی را شکنجه و از شیراز اخراج کرد.[۶۴]
عزیمت به اصفهان
پس از مدتی، بیماری وبا در شهر شیراز مُسری شد و در همین حین باب را آزاد کردند به شرط آنکه از شیراز خارج شود.[۳۱] وی در تاریخ سپتامبر ۱۸۴۶ به اصفهان عزیمت کرد.[۶۵] در ابتدا در اصفهان در منزل امام جمعهٔ آن شهر ساکن شد.[۳۱] حاکم اصفهان در آن موقع منوچهرخان معتمدالدوله بود و او علیمحمد باب را با احترام پذیرفت و مدت یک سال از او مهمانداری و حمایت کرد.[۶۶] ادوارد براون در این خصوص مینویسد: داروغه شیراز در این امر همراهی کرد در غیر اینصورت انتقال زندانیش به همراه دو تن از پیروانش به شهر ثانی (اصفهان) محال بود. این واقعه حدوداً در ماه مه ۱۸۴۶ رخ داد. به مدت تقریباً یک سال باب در اصفهان ماند. او تحت حمایت قویترین اشراف آن زمان بود که هم قادر و هم خواهان پشتیبانی و حمایت او از کینهورزیهای دشمنانش بودند که در بین آنها روحانیون خطرناکترین بودند. اما در اوایل سال ۱۸۴۷ حامی او فوت کرد و گرگین خان که جانشین دولت اصفهان شد حس مشابهی با حاکم قبلی نداشت و فوراً باب را تحت یک همراهی مسلحانه به تهران که در آن زمان تحت حکومت محمد شاه و وزیرش میرزا آقاسی بود فرستاد.[۶۷]
تبعید به ماکو

باب پس از مدتی و در ژانویه ۱۸۴۷ به دستور محمّد شاه قاجار به سمت تهران حرکت کرد. اما صدر اعظم او حاجی میرزا آقاسی از حضور سید علیمحمد باب در تهران نگران شد و با شاه تصمیم گرفتند بدون این که باب وارد تهران شود او را به ماکو، واقع در شمال غربی ایران بفرستند.[۶۶] به گفتهٔ محمدعلی ناظمالشریعه، باب در ماکو تعالیم نقطویه را آموخت و آنها را مستقیماً در کتاب بیان وارد کرد. گرچه این قضیه ثابت نشده است، اما شباهتهای غیرقابل انکاری بین نقطویه و بابیه وجود دارد: باورهایی در مورد انتقال روح، افراط در تاویل قرآن و احادیث، ادعای نسخ شریعت اسلام، و علاقهٔ شدید به عدد ۱۹.[۶۸]
به همین دلیل سید علیمحمد شیرازی بعد از گذراندن مدت زمانی در خارج از شهر تهران و بدون آنکه بتواند با شاه ملاقات داشته باشد، بنا بر نامهای از طرف شاه به تبریز تبعید شد و سپس در قلعهٔ ماکو در منطقهای به همین نام زندانی شد. آن مکان به گمان حاجی میرزا آقاسی از این جهت مناسب بود که اکثر مردم آنجا سنی مذهب و ترکزبان بودند و محصور میان دول روس و عثمانی و بعید از همه جا بود و در نتیجه کسی به سوی باب جذب نمیشد؛ ولی حتی در ماکو هم نتوانستند مانع تماس باب با طرفدارانش شوند و در آنجا نیز نامههایی به باب میرسید یا طرفدارانش به ملاقات او میآمدند.[۶۶] علیخان در آن زمان فرماندار ماکو بود و بهزودی بعد از رسیدن او به ماکو، باب به تبریز احضار شد و دوباره در ارتباط با تعالیمش توسط برخی از روحانیون ارشد مورد بازجویی قرار گرفت. باب حدود شش ماه در ماکو ماند و سپس دولت که فهمید پیروانش هنوز در دستیابی به او موفق هستند، او را برای حبسی شدیدتر به قلعه چهریق فرستاد.[۶۷]
انتقال به تبریز و عودت به چهریق


باب را مجدّداً به تبریز فرستادند و به علما دستور داده شد تا حکم نهایی را در مورد او صادر نمایند. علما هم مجلسی با حضور ناصرالدین میرزا ولیعهد محمدشاه تشکیل دادند و در آن مجلس از باب سوالاتی در مورد ادعای او پرسیدند. ادوارد براون مینویسد: اقدام قانونی علیه باب تماماً با شرمآورترین بیانصافیها و بیاحترامیها همراه بود. آنها به او گفتند: «اگر تو دروازه دانش هستی البته باید قادر باشی به هر سؤالی که ما انتخاب میکنیم و میپرسیم جواب دهی.» و بیدرنگ شروع به پرسش دربارهٔ اصطلاحات و ریزهکاریهای فنی طب، دستور زبان، فلسفه و منطق و امثال آن کردند.[۶۷] بهگفته عباس امانت، استاد تاریخ دانشگاه ییل، ناصرالدین میرزا، ولیعهد آن زمان پس از محاکمه تبریز حس کرد یا میباید در برابر روحانیون قدرتمند تبریز بایستد یا از آن خطرناکتر منتظر ناآرامی از طرف پیروان باب باشد. در این بین مشاوران وی تدبیری پیشنهاد کردند که پزشکان خود را بفرستد تا باب را معاینه کنند. تشخیص آنها قابل پیشبینی بود و به گفته ویلیام کورمیک، یکی از پزشکان مخصوص وی، تدبیری مصلحتآمیز برای نجات جان باب بود. آنها با نظری دایر بر جنون باب، خواستند جان باب را نجات دهند. کورمیک سالها بعد نوشت: «گزارش ما در آن موقع به شاه به گونهای بود که جان او [یعنی باب] را نجات دهد.»[۶۹] بهگفته مک ایون باب بهصورت غیررسمی در مجلس علما از سوی بسیاری از علمای حاضر محکوم به مرگ شد. اما رأی بر جنون در این زمان مطرح شد تا مانع اعدام باب شوند.[۳۱] محمد ترابیان در کتاب حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی در این خصوص مینویسد: «اینکه در برخی کتابها نوشتهاند سید باب مخبط و مجنون بوده است از انصاف و عدالت دور است زیرا همهٔ آثار او حکایت از یک مجذوب فریفته به افکار خود دارد و در همه موارد به مقدسات اسلامی جداٌ احترام میگذارد و به اصول و نوامیس اخلاقی و اجتماعی کاملاً متوجه است و مطلقاً علایم جنون در آثار وی دیده نمیشود.»[۷۰]
ادوارد براون مینویسد:[۶۷]
به همین دلیل باب به زور از قلعه چهریق به تبریز برده شد و یک بار دیگر در برابر قضاتی که حکمشان نتیجه قطعی بود مورد بازخواست قرار گرفت. محکمهای که او اکنون به آن تن درداده بود چیزی جز یک سری اهانتها و بیاحترامیهای مکرر نبود. به هر حال شکنجهگران او نگران گرفتن یک نتیجه بودند و آن اینکه رسماً باب را وادار کنند از تعالیمی که میآموزد صرف نظر کند. اما آنها قادر به انجام آن نشدند.
مسیو نیکلا منشی اول سفارت فرانسه در ایران مینویسد:[۷۱]
بنابراین معلوم میشود که باب بهسختی در محبس میگذراند و شکایت دارد و نسبتاً مدت آنهم طولانی بوده است زیرا که برحسب مدارکی که ما شرح دادیم در سال ۱۲۶۴ به ماکو رفت و اجرای قتلش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ واقع شد مطابق با ۸ ژوئیه ۱۸۵۰. ولی قبل از اجرای قتل، محبس او را تغییر دادند و از ماکو به قلعه چهریق بردند.
در صفحه بعد از ۱۳۲ کتاب نقطةالکاف که به همت ادوارد براون منتشر گردیده است در ذیل تصویر این قلعه و رودخانه نوشته شده است.[۷۲]
قلعه چهریق در نزدیک ارومیه در آذربایجان که میرزا علیمحمد باب قبل از اعدام در آنجا محبوس بوده و به جبل شدید از آن تعبیر میکند.
در اینجا فقط با نامهای مخفی شده در گردو یا نوشتههایی که به صورت ضدآب دوخته شده بودند و در شیر غوطه ور شده بودند و امثال اینها ارتباط بین باب و پیروانش ممکن بود. باب که اکنون محکوم به بیش از سه سال حبس شدید شده بود، عملاً نمیتوانست بهطور مستقیم مسئول گرایش پیروانش به دفاع مسلحانه باشد. با این وجود دولت او را سرچشمه آن تعالیمی میدانست که کل امپراتوری ایران را دچار تشنج کرده بود و تصمیم به مرگ او گرفت. آنان تصور میکردند که با مرگ او کل جنبش باید از هم بپاشد.[۶۷]
پیش از بازگرداندن باب به چهریق، پزشکی ایرلندیتبار به نام ویلیام کورمیک (درگذشتهٔ ۱۸۷۷ میلادی) که تنها فرد غربی بود که با باب ملاقات کرده است، به معاینهٔ او پرداخت و مشاهدات خود را ثبت نمود. کورمیک در توصیف باب نوشته است:
او مردی بسیار آرام و ظریفچهره بود، با قامتی نسبتاً کوتاه و پوستی بهطور غیرمعمول روشن برای یک ایرانی، و صدایی خوشآهنگ و نرم که تأثیر زیادی بر من گذاشت. در حقیقت، چهره و رفتار او چنان بود که هر بینندهای را به سوی او متمایل میکرد.[۷۳]
مرگ محمدشاه
در اکتبر سال ۱۸۴۷ میلادی محمد شاه، پادشاه ایران درگذشت. پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه، علماء که از مهار اختیارات خود توسط میرزا آقاسی و عدم شدّت عمل او در برابر بابیان در سالهای پایانی حکومت محمد شاه خشمگین بودند[۷۴] اینک با همراهی وزیر جدید، امیرکبیر، به قلع و قمع بابیان پرداختند.[۷۵]
در شهرهای دور افتاده جمیع طعمه شمشیر شدند و از قتل و غارت جان سالم بدر نبردند ولی در شهرهایی که جمعیت بابیان بالنسبه زیاد بود مثل یزد، نیریز، زنجان و ولایت مازندران بابیان اقدام به دفاع کردند.[۷۶][۷۷] در واقعه زنجان، چیزی نمانده بود که تمام قوای دولتی ایران از بابیان شکست بخورند.[۶۶] ادوارد براون زمان مرگ شاه را سپتامبر ۱۸۴۸ میداند.[۶۷]
واقعه بدشت
ادوارد براون مینویسد:ملاحسین بشرویهای به سرعت به سمت روستای بدشت پیشرفت که در نزدیکی مرز استان مازندران قرار داشت و در آنجا با گروه دیگری از هم دینان خویش به رهبری ملا محمدعلی بارفروشی متحد شد. اصلاحات اجتماعی باب که زنان را در رتبه برابری با مردان بالا برد موجب گردید که زرین تاج دختر ملا محمد صالح قزوینی که به نام قرةالعین معروف بود نیز به سمت تعالیم و آموزشهای باب جذب شود. اکنون در میان بابیها در انجمن بدشت ظاهر شد. تصمیم گرفته شد و معین گردید که این زن خوش بیان، شجاع و زیبا متعهد به تشویق و ترغیب وفاداران شود.[۶۷] به گفته ریچارد فولتز، این طاهره بود که در تهران به فکر تشکیل جلسهای با حضور همه بابیهای سرشناس افتاد. برجستگان بابی دعوت او را پذیرفتند و در ربیعالثانی سال ۱۲۶۴ هجری قمری و همزمان با محاکمه سیدعلیمحمد باب در آذربایجان، این اجتماع در روستای بَدَشت از توابع شاهرود[۷۸][۷۹] که روستایی در تقاطع راه تهران-مشهد و راه مازندران-هزارجریب-شاهرود بود تشکیل شد.[۸۰] دربارهٔ اهداف تجمع بابیان در بدشت، افسانه نجمآبادی گفته است که بهدنبال شدت گرفتن سرکوب بابیان، رهبران بابی در بدشت جمع شدند تا در مورد سمت و سوی آینده آئین جدید تصمیم بگیرند.[۸۱] از دیدگاه ئوآن کول، هدف از گردهمآیی بدشت آزادسازی سیدعلیمحمد باب بود که در آن زمان در قلعه ماکو در زندان بود.[۸۲] ماریون وودمن هدف کنفرانس را اعلام جدایی و استقلال کامل آئین باب از اسلام دانسته است.[۸۳] طاهره در اجتماع بدشت سخنرانی نمود و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شوکه نمود. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام نمود.[۸۴] این اتفاق باعث افزایش نگرانیهای دولتیان و علما در آن زمان شد.[۸۵]
مرگ

فرمان اعدام
میرزا تقیخان امیرکبیر که در زمان ناصرالدین شاه، صدر اعظم دولت ایران بود نتوانسته بود از گسترش آئین بابی جلوگیری کند و تبعید باب را در کوههای آذربایجان بینتیجه و بیاثر میدید،[۸۶] به شاه پیشنهاد اعدام باب را داد.[۶۶] بدین ترتیب از سوی شاه به تبریز دستور داده شد که باب را از زندان خارج کنند و او را حسب الظاهر محاکمه کنند و سپس به قتل برسانند. بنا به این دستور ناصرالدین شاه، باب را از چهریق به تبریز آورده، چند ساعت در کوچه و بازار تبریز با پای برهنه گرداندند و قبل از غروب آفتاب او را به محل اعدام بردند.[۸۷] یکی از پیروان پرشور او، میرزا محمدعلی زنوزی، ملقب به انیس (بهمعنای «همدم»)، خود را به پای باب انداخت و از نگهبانان خواست تا اجازه دهند همراه او باشد.[۶۶] اعضای خانوادهٔ انیس کوشیدند او را از این تصمیم بازدارند و حتی کودک دو سالهاش را به سربازخانه آوردند تا او را از ایمانش به باب منصرف کنند، اما انیس با پایداری و وفاداری کامل از باور خود دست نکشید و از کنارهگیری از باب خودداری کرد.[۸۸]
در نهم ژوئیهٔ ۱۸۵۰ میلادی، باب در سن سی و یک سالگی بههمراه انیس در تبریز تیرباران شد. به نظر میرسد که علنی بودن این اعدام با هدف نشان دادن اقتدار حکومت و نیز جلوگیری از گمانهزنی دربارهٔ زندهبودن او انجام گرفته بود. هنگی متشکل از ۷۵۰ سرباز تحت فرماندهی سرهنگ سامخان از هنگ مسیحیان ارومیه در سه صف قرار گرفت و دستور شلیک همزمان صادر شد.[۸۸] هنگامی که دود ناشی از گلولهها فرو نشست، تماشاگران با شگفتی دریافتند که باب ناپدید شده است. گلولهها طنابهایی را که باب بهوسیلهٔ آنها بسته شده بود پاره کرده بودند، اما به او آسیبی نرسانده بودند. باب ساعتی بعد در سلول خود یافت شد، در حالیکه گفتوگویی خصوصی را که پیشتر با کاتبش داشته و قطع شده بود، به پایان میبرد.[۸۸] سپس هنگ دومی به فرماندهی آقا جانخان خمسهای فراخوانده شد و این بار، رگبار گلوله پیکر باب و انیس را تکهتکه کرد. گفته میشود هر دو هنگ از ۷۵۰ سرباز تشکیل شده بودند، هرچند برخی منابع شمار تیراندازان را بیشتر ذکر کردهاند. حاجی معینالسلطنه، که در پژوهش خود دربارهٔ اعدام باب با بیش از صد نفر از شاهدان عینی در تبریز گفتوگو کرده است، مینویسد که سامخان هنگ هزارنفری خود را در سه صف منظم کرد و دستور داد تا یکی پس از دیگری به سوی باب آتش بگشایند.[۸۸]
پیکر باب و انیس، که بر اثر گلولهها چنان درهم آمیخته بود که جداسازی آنها ممکن نبود، بهطور پنهانی از کنار خندقی در بیرون شهر تبریز، که اجساد در آن افکنده شده بودند، با تلاش سلیمانخان به تهران منتقل شده و موقتاً در امامزاده حسن دفن شد. پس از ۵۰ سال اختفا، بقایای پیکر باب و انیس به دستور بهاءالله و سپس عبدالبهاء به سرزمین فلسطین عثمانی منتقل گردید.[۸۸] در آنجا عبدالبهاء آرامگاهی بر دامنهٔ کوه کرمل در بندر حیفا بنا کرد و در مارس ۱۹۰۹ میلادی پیکر باب و انیس در آن آرامگاه به خاک سپرده شد. بیش از چهل سال بعد، با گسترش جامعهٔ بهائی در دوران رهبری عبدالبهاء و جانشین او شوقی افندی، امکانات مالی لازم برای ساخت سازهای بزرگتر بر فراز آرامگاه فراهم شد. این بنای جدید در سال ۱۹۵۳ میلادی تکمیل و افتتاح گردید.[۸۸][۳۱][۸۹]
طرح دیگری که به ابتکار بیتالعدل اعظم برای ساخت هجده باغ پلکانی در بالا و پایین آرامگاه باب آغاز شده بود، در سال ۲۰۰۱ میلادی به پایان رسید. از سال ۱۹۰۹ تاکنون، آرامگاه باب یکی از مراکز اصلی زیارت پیروان آیین بهائی و شناختهشدهترین نماد شهر حیفا بهشمار میرود.[۸۸]



بررسی توبهنامه باب
اوّلین بار ادوارد براون توبهنامه باب را منتشر کرد. وی نوشت سندی بی امضا و بدون تاریخ و ظاهراً به دستخط باب موجود است که در آن هرگونه ادعایی را که مطرح کرده یا به نظر آمده که مطرح کرده است، انکار میکند. البته قرینهای بر اینکه نامه خطاب به کیست وجود ندارد. وی نامه را هر چند خوشخط ولی چندان خوانا نمیداند و در انتساب نامه به باب تردید دارد.[۹۱]
دنیس مکایون دربارهٔ سندی که بروان منتشر کرده مینویسد که ما سندی در دست داریم که در آن باب، پیامبر جوان، هر گونه ادعای الهی را پس میگیرد. این سند احتمالاً زمان کوتاهی پس از دادگاه تبریز نوشته شده و ظاهراً به خط باب است؛[۹۲] ولی عباس امانت این سند را که بی مهر، امضا و تاریخ است جعلی میداند و معتقد است با سبک نوشتاری باب همخوانی ندارد و توسط مقامات دولتی تبریز برای بیاعتبار کردن باب و خشنود کردن شاه جعل شده است.[۹۳] وی معتقد است در بهترین حالت، ممکن است سند توسط مقامات دولتی تهیه شده باشد ولی باب از مهر و امضای آن سرباز زده است.[۹۳] عباس امانت معتقد است با وجود فشار زیادی که بر روی باب برای توبه و از بین بردن جنبش بابی بود وی توبه نکرد و تا آخر بر عقیده خود ثابت ماند.[۹۴] ازین روی او را در ملأ عام در میدان سربازخانه تبریز تیرباران کردند تا هم جنبش بابی خاموش شود و هم اقتدار حکومت قاجار به صدارت وزیر جدید به نمایش گذاشته شود.[۹۴] پسر ملاّ محمّد ممقانی که پدرش حکم قتل باب را بعد از مجلس محاکمه وی در تبریز داده بود بر عدم توبه وی با وجود اصرار پدر تأکید میکند.[۹۵][۹۶]
دنیسِن رآس معتقد است مجلس محاکمه باب در تبریز به امید توبه وی با وعد و وعید تشکیل شده بود و از آنجا که او حاضر به توبه نشد فرمان مرگ وی صادر شد.[۹۷] همچنین منبع دیگری تأکید میکند که فشار زیادی بر روی باب بود تا توبه کند و از دعاوی و نوشتههای خود تبری جوید.[۷۷] باب اما در عوض بی پرده ادعای قائمیت خود را در مجلس محاکمه تبریز علنی کرد و تا آخر با وجود فشار علماء در تبریز توبه نکرد.[۷۷]
آموزههای باب
دعاوی
| بخشی از مجموعه مقالات دربارۀ |
| آئین بهائی |
|---|
باب دعاوی خود را به تدریج، طی چند مرحله ظاهر میکند. در آغاز خود را باب یا واسطه امام غائب میخواند، بعد اعلام میکند که خود مهدی موعود است و در نهایت اظهار میدارد که پیامبری جدید است از جانب خداوند که دیانتی تازه آورده تا مردم را برای ظهور موعودی جهانی که از او با عنوان «مَن یُظهرُه الله» (کسی که خداوند او را ظاهر خواهد ساخت) یاد میکند، آماده کند.[۹۸] دلیل اینکه او از ابتدا ادعای نهائی خود را آشکار نکرد به گفته وی آماده کردن مردم برای پذیرش دعوتش بوده است تا به تدریج مردم با آموزهها و دیانت جدید آشنا شوند و آن را بپذیرند،[۹۹] چه که گسست ناگهانی آئین جدید از اسلام میتوانست منجر به اضطراب شدید مردم و روی گرداندن از آن شود.[۹۹] باب در آثار اولیه اش خود را باب (وسیله ارتباط) و نائب (نماینده) امام غایب شیعیان دوازده امامی میخواند.[۱۰۰] لقب دیگری که به کار میبرد، ذکر یا ذکرالله الاعظم بود.[۹۹] در ابتدا ادعایش این بود که از طرف امام غایب فرستاده شده تا فرارسیدن ظهورش را اعلان کند.[۱۰۰] باب بعدتر در دوران زندانی بودنش در ماکو با صراحتی بیشتر ادعایش را فراتر از نیابت یا جانشینی امام اعلام میکند و خود را شخص مهدی موعود میخواند.[۱۰۰] در دادگاهی که کمی بعد از ورودش به چهریق در تبریز برگزار شد، همین ادعا را علنی میکند و از سوی شماری از علمای حاضر محکوم به مرگ میشود.[۳۱] در سال ۱۸۴۷ میلادی در مهمترین اثر خود به نام بیان فارسی به پایان دوره اسلام اشاره میکند، خود را «مظهر الهی» و پیامبری جدید میخواند که احکام و تعالیم تازه ای به نام آئین بیان آورده است. در همین اثر به کرّات سخن از موعودی جهانی میراند که نتیجه و ثمره آئین جدیدِ بیان باید ایمان به وی باشد، وی از این موعود با عنوان «مَن یُظهرُه الله» یاد میکند.[۱۰۱]
با اینکه باب دعوتش را بتدریج ظاهر کرد اما در عین حال از همان ابتدا میتوان از لابلای آثارش دعوی رسالت و وحی را به وضوح دید. وی آثار خود را وحی از سوی خداوند و مترادف با قرآن میداند. در آثار محمد کریم خان کرمانی پیشوای مکتب شیخیه (شعبه رکنیه) که با باب مخالفت شدید میکرده، به این دعوی باب اشاره شده است.[۱۰۲] به نظر کریم خان از همان اثر نخستین باب به نام قیوم الاسماء برمی آید که باب ادعای رسالت داشته است.[۱۰۲] در همان زمان در کربلا نیز عدهای از علمای شیعی و سنی و شماری از پیشوایان شیخیه و اهل تصوف در فتوایی دست جمعی به همین نتیجه رسیده بودند.[۴۹]
خداوند و پیامبران
نوشتههای باب بر تعالی مطلق خداوند و رد هرگونه تصوری انسان گونه از او تأکید دارد. از نظر باب، از آنجایی که حقیقت خدا برای جهان غیرقابل دسترس است، خداوند از روی محبت خود، خود را از طریق پیامبران برای مخلوقاتش تعریف و توصیف میکند تا او را بشناسند.[۱۱] بنابراین پیامبران تجلی اعظم خداوند در جهان و خود-توصیفی الهی هستند و با شناخت آنهاست که خداوند شناخته میشود. به گفته باب همه پیامبران یکی هستند. آنها به آینههای صاف و پاکی میمانند که در عین گوناگونی، یک خورشید (استعاره از خداوند واحد) را در خود منعکس میکنند. به عقیده باب ظهور وحی، پیامبران و ادیان را پایانی نیست.[۱۱]
تداوم و سیر تکاملی ادیان
یکی از آموزههای اساسی باب تداوم و تکامل ادیان است.[۱۳] با پیشرفت انسان در طول تاریخ، تجلی الهی به تدریج در ادیان ظاهر میشود و جلوه ای کاملتر و جامعتر از خود به منصّه ظهور میگذارد.[۱۰۳] هر دینی در زمان خود و به نسبت به گذشته کامل است و در عین حال کمالِ بالقوه اش ظهور دیانتِ بعد است که شکوفایی کمالات بالقوه دیانت و مدنیت قبل در آن ممکن میشود.[۱۰۴] مثلاً کمالِ تورات، انجیل و کمالِ انجیل، قرآن است و اکنون کمالِ قرآن به صورت بیان و در آئینی که باب آورده، ظاهر شده است.[۱۰۴] بر اساس همین منطق، هیچ دینی به گفته باب آخرین دین نیست،[۶۷][۱۰۳] بلکه برای نیازهای دوره ای محدود از تاریخ بشر ظهور یافته است.[۶۷][۱۰۳] بر اساس همین اصلِ تکامل و شکوفایی ادیان، باب نتیجه میگیرد که نتیجه و ثمره آیین او باید شناخت و ایمان به «مَن یُظهره الله» موعود آئین بیان باشد.[۱۰۵]
باب همچنین، عدل الهی را مستلزم اختیار بشر و نیز استمرار فیض هدایت الهی بر طبق تکامل وقفه ناپذیر انسان و جامعه میداند و در نتیجه اعتقاد به انتهای نبوت و رسالت نفی کامل عدل الهی است.[۱۰۶]
در آثار باب دین تبدیل به یک پدیده دیالکتیکی میشود. دین تحمیل ابدی و الزامآور اراده خداوند بر انسانها نیست، بلکه محصول تعامل اراده خداوند با مرحله تاریخی تکامل بشریت است. از آنجایی که انسانها تاریخی و در حال تغییر هستند، دین نیز یک واقعیت پویا و مترقی است. یکی از برجستهترین و محوریترین بیان این مفهوم دیالکتیکی و تاریخی، استفاده باب از اصطلاح «ارتفاع» است که هم معنای الغاء میدهد و هم معنای اعتلاء. از نظر باب، هر دین جدید، ارتفاع دین قبلی است. دین جدید از یک سو دین قبلی را نسخ و الغاء میکند و از سوی دیگر آن را اعتلاء میبخشد. دین جدید همان دین قبلی است که به شکلی والاتر و متعالیتر ظاهر شده است. از این رو باب ارتفاع را برای بیان وحدت دو معنای متضاد به کار میبرد. اصطلاح «ارتفاع» همان مفهوم آف هه بونگ هگل را میرساند. از دیدگاه باب قیامت پایان تاریخ نیست بلکه روز بعثت پیامبر جدیدی است که مرحله جدیدی از توسعه تاریخ بشر را آغاز میکند.[۱۴]
به گفتهٔ باب کلام الهی زنده و پویاست و میخواهد به موازات تکامل بشر آن هم به صورت نوین خود ظاهر گردد و از اینکه سّنت پرستان مذهبی از روی علاقه به کتاب آسمانی خود مانع تکامل همان کتاب شده و به طرد ظهور نوین همان کتاب میشوند عمیقاً تاسف میخورد.[۱۰۷]
قیامت، معاد، بهشت و دوزخ
به باور باب، آثار وی برای اولین بار حقایق نهفته و باطنی مفاهیم اسلامی و آیات قرانی را آشکار میکند، حقایقی که به عقیده او با باور رایج میان مسلمانان تفاوت بسیار دارد.[۱۰۸][۱۰۹] مفهوم قیامت و معاد از نظر باب نه پایان تاریخ بلکه پایان یک مرحله از تکامل بشر یعنی پایان دوران یک دین و آغاز ظهور دین بعدی است.[۱۵][۱۱۰] پس قیامت مسیحیت با ظهور پیامبر اسلام به وقوع پیوست و قیامت اسلام در سال ۱۲۶۰ هجری قمری با ظهور باب اتفاق افتاد.[۱۵]
بهشت و دوزخ نیز از دیدگاه باب نه محلی برای شکنجه ابدی برخی مردم یا محلی برای تمتّع جسمی و جنسی برخی دیگر است بلکه معانی روحانی دارد. بهشت شناخت و رضای خدا از طریق ایمان به فرستاده خداوند و عمل به ارزشهای نوین او برای شکوفایی کمالات روحانی است و دوزخ محرومیت از این تکامل.[۱۱۰]
اسلام
باب با احترام از اسلام یاد میکند ولی بر اساس اصل تکامل و تداوم ادیان، باب دوره اسلام را هزار سال میداند[۱۱۱] که با ظهور او در سال ۱۲۶۰ هجری قمری، یعنی هزار سال بعد از درگذشت حسن عسکری، به پایان رسیده است.[۱۵][۱۱۱] شماری از نوشتههای باب به صورت تفسیر سورههای قرانی نوشته شده است و معانی باطنی و عرفانی آن آیات را آشکار میسازد.[۱۰۹] در زمان اقامت باب در اصفهان، منوچهر خان معتمد الدوله حاکم مقتدر آنجا، که پیشینه مسیحی داشت و قلباً به پیامبر اسلام ایمان نداشت، در حضور علماء از باب خواهش نمود که در اثبات نبوت پیامبر اسلام رساله ای بنویسد.[۱۱۲] باب بلافاصله و بدون درنگ رساله مفصلی در همان جمع بنگاشت.[۱۱۳] نام این نوشته رساله اثبات نبوت خاصه است.[۱۱۳] این اثر چنان منوچهر خان را متأثر نمود که نه تنها به پیامبر اسلام بلکه به باب نیز ایمان یافت و در جرگه پیروان او درآمد.[۶۶][۱۱۲]
بهبود وضعیت زنان
اکثر روایتهای معاصر از جنبش بابی بر این نکته اتفاق نظر دارند که یکی از اصلیترین تأثیرات اجتماعی این جنبش بهبود وضعیت زنان بوده است.[۱۷] باب جدای از دفاع از حقوق زنان در آثار خود، در عمل هم با حمایتهای گسترده از طاهره قرةالعین، برجستهترین پیرو زن خود و یکی از شخصیتهای اصلی آئین بابی، برای بهبود وضعیت زنان تلاش میکرد. فعالیتهای ساختارشکنانه طاهره در کشف حجاب، پیشبرد دعاوی باب، و گسست آئین بابی از اسلام که بعضاً با اعتراض و شکایت بعضی از بابیان همراه بود همیشه مورد تأیید و ستایش باب قرار میگرفت.[۱۷][۱۸] کمی پس از گردهمایی بدشت که طاهره در آن نقشی محوری ایفا نمود باب در نوشتهای از مقام او تجلیل نمود و او را به تنهایی با مجموع هفده نفر دیگر از حروف حی برابر شمارد. حروف حّی، که طاهره یکی از ایشان بود، اولین هیجده نفری بودند که به باب ایمان آوردند و به همین جهت آنان در تاریخ بابی دارای بالاترین مقام روحانی هستند.[۱۱۴]
احکام آئین بابی بهطور کلی بر برابری جنسیتی تأکید دارد.[۱۷] باب بهطور خاص در چندین مورد محدودیتها و فشارهای قوانین اسلامی بر روی زنان را بهبود میبخشد. به عنوان مثال، او طلاق را با وضع تأخیری دوازدهماهه دشوار میسازد، محدودیتهای شدیدِ حاکم بر روابط اجتماعی زنان را کاهش میدهد و به مردان دستور میدهد که باعث آزار زنان نشوند و با نهایت محبت با زنان رفتار کنند.[۱۷] باب همچنین ازدواج موقت (صیغه)، ازدواج اجباری دختران، رابطه جنسی مرد با همسر بدون رضایت او، و طلاق یک طرفه زن از طرف مرد را ممنوع میکند.[۱۱۵] در بعضی موارد، حتی باب زنان را بر مردان ترجیح میدهد. به عنوان مثال، او مجازاتی برای کسی که موجبات اندوه دیگری را فراهم کند تعیین میکند؛ این مجازات برای افرادی که سبب حزن زنان شوند دو برابر است.[۱۷]
دریکی از آثار اوّلیهٔ خود باب «احسن سبیل محّبت» را قاعده و شاخص رفتار با زنان توصیف نموده و مینویسد آزار زنان حّتی به اندازهٔ یک چشم برهم زدن نیز تعدّی از فرمان خداست.[۱۱۶]
کرامت انسانی
باب انسانها را موجودات شریفی میداند که دارای ظرفیت ذاتی برای اندیشیدن هستند و از این رو، موظف به تحری مستقل حقیقت میباشند. این بدان معناست که هیچ انسانی نباید برای بررسی حقایق معنوی به دیگران وابسته باشد. دو جلوه عمده این عقیده در آثار باب، حذف مرجعیت روحانیت و جایگزینی برهان معجزه به جای کلام وحی است.[۱۶]
باب، نهاد روحانیت را حذف و ارتقاء بر منبر را تحریم میکند.[۱۶] بالانشینی روحانیون بر منبر و همچنین نشستن مردم در پایین منبر را توهین به کرامت انسانها میداند و آن را نهی میکند. وی همچنین نماز جماعت را که مستلزم پیروی از پیشوای روحانی است، حرام اعلام میکند.[۱۶] از نظر باب، عبادت خدا نیازی به وساطت انسان ندارد و هر کس میتواند باید با قلبی پاک در خلوت خود به دعا بپردازند. حتی زمانی که باب نماز جماعت برای میت را مستثنی میکند، تأکید میکند که هیچکس نباید جلوتر از دیگران بایستد.[۱۶] همه باید در ردیفهای مساوی به احترام متوفی بایستند. باب همچنین تأکید میکند که برای شناسایی پیامبر باید همگان خود دست به تحقیق بزنند و نه آنکه از یک روحانی یا کس دیگر استفتاء یا کسب نظر کنند.[۱۶] باب بیان میدارد که سبب اصلی آزار همهٔ پیامبران در زمان ظهورشان این بود که مردم بهجای جستجوی مستقّلانهٔ حقیقت به کسانی گوش میدادند که دانش خود آنان نیز دانشی اقتباسی و یادگرفته از دیگران بوده است و نه آنکه از خود پیامبر و کلام او آموخته باشند. به عبارت دیگر ضرورت اندیشیدن فرد فرد آدمیان در بارهٔ همه چیز از جمله در مورد دین با حضور دستگاهی به نام روحانیون و منبرگرایان در تضاّد است.[۱۶]
از مهمّترین باورهای باب اینست که معجزه یعنی درهم شکستن قوانین طبیعت به هیچوجه ربطی به وظیفهٔ پیامبر و دین، یعنی تربیت اخلاقی و روحانی انسان ندارد و در نتیجه دلیل حقانیت یک پیامبر نیست. باب دستاویزی به معجزه را با پیشرفت فرهنگ و جامعه در جهت خردگرایی و تجربه گرایی ورشد علم درتضاّد مییابد و میخواهد که هم عرصهٔ دین را از خرافات ومنطِق جادو-محور پاک نماید وهم آنکه آدمیان را به سوی احترام به قوانین طبیعت و کاربرد خرد سوق دهد. از نظر باب دلیل و گواه حضور خدا در هستی، قوانین طبیعت و نظام پرشکوه هستی است و نه حوادث عجیب و غریبی که طرد آن نظام باشد. از طرف دیگر از دیدگاه باب معجزه با عدالت خدا نیز در تضاّد است.[۱۰۸] معجزه حّتی اگر حقیقت داشته باشد فقط برای کسانیکه در همان لحظه شاهد آن بودهاند معتبر است.[۱۰۸] باب تنها و تنها یک عامل را دلیل و میزان راستی یک پیامبر میشمارد و آن کلام پیامبراست که با خّلاقّیت خویش گویای اقتضاء زمان است و فرهنگ و ارزشها و معانی نوینی را برای مردم به بار آورده و آنان را درجهت شکوفایی کمالات انسانی یاری میرساند.[۲۰]
اهمیت تربیت
باب بر خردورزی، علم و آموزش کارآمد تأکید میکند.[۱۹] به گفته او آموزش باید به خوبی سازماندهی شود و دانش به شیوهای سیستماتیک به کودکان منتقل شود. جامعه مترقی مبتنی بر رویکرد آموزشی کارآمد و مدارسی است که به خوبی سازماندهی شدهاند و موضوعاتی کلیدی نظیر اهمیت مسائل اخلاقی، نسبیت معنویت، رهایی از خرافات گذشته، شرافتِ نقشِ بشر در پیشبردِ تمدن جهانی و ارتقاءِ نقش زنان در جامعه را لحاظ میکنند. باب علوم طبیعی را مهم میداند و بر مدرنسازی آموزش و پرورش و اعمال اصلاحات اساسی در آن تأکید میکند، از جمله حذف موضوعات منسوخی مانند فقه و احکام اسلامی و علوم دینی، حذف استفاده از کلمات پیچیده و آسانتر کردن زبان، و تشویقِ معلمان به استفاده از بازی در فرایند آموزش. باب نظم و انضباط را در مدارس مهم میداند، اما استفاده از تنبیه بدنی کودکان را منع میکند و معلمان را به برقراری ارتباطی صبورانه و بدون خشونت با کودکان تشویق میکند. باب احترام به معلمان و آموزش مهربانی به کودکان را از وظایف والدین میداند. به اعتقاد باب، هدف اصلی تمدن، همزیستی مسالمتآمیز است و تنها با استفاده از مهربانی و رواج رفتار و آداب در جامعه میتوان به آن دست یافت.[۱۹]
اخلاق
بخش اعظمِ کتابِ بیان فارسی به تبیین و تشریحِ این اصل کلّی اخلاقی میپردازد که، حتی اگر مردم به شما ظلم میکنند، شما باید بخشنده و مهربان باشید و به آنها نیکی کنید. درست به همانگونه که خداوند با کسانی که ناسپاسانه او را انکار میکنند، رفتار مینماید. بهطور خلاصه، باب مردم را به جهادی درونی در راستای تحوّلی معنوی و روحانی دعوت مینماید و تأکید میکند که انسان باید راضی به رضای پروردگار خود بوده، با طیب خاطر از قوانین الهی پیروی نماید و همچنانکه از والدین خود خرسند است، از خویشتن نیز راضی باشد.[۱۱۷] باب از طرق گوناگون، بشر را به سوی پاکی و کمال دعوت میکند: از زلال و پاکیزه نگاه داشتن آب نهرها و رودخانهها و حفظ محیط زیست و آسیب نرساندن به طبیعت گرفته[۱۱۸][۱۱۷] تا کوشش در تولید صنایع دستی و کالاهای مرغوب. از خلق هنرهای زیبا گرفته تا ایجاد شاهکارها معماری و ساخت منازلی با درهای بلند، بطوریکه حتی بلندقدترین افراد هم بتوانند به راحتی به آن خانهها وارد شوند. از دقت در نظافت و استحمام مرتّب گرفته تا پوشیدن البسهٔ پاکیزه و بدون لک. از گسترش رفاه جمعی گرفته تا رعایت سادهترین آداب اجتماعی مثلاً در نوشیدنِ چای. از طرف دیگر باب، آزردن دل و ایجاد غم و اندوه برای دیگران را بهشدت نهی کرده و در رعایت این امر، خصوصاً در هنگام رفتار با زنان «تأکید مضاعف» نموده که این خود حاکی از اعطای حقوقِ جدید به زنان در جامعه میباشد. همچنین ایشان، تنبیه بدنی و تحقیر کودکان را اکیداً ممنوع کرده و اعمال پسندیده را جلوهای از جمال و جلالِ خداوند در زندگی افراد بشر دانسته و عبادت خدا میداند. در نهایت میتوان گفت که باب در پی آن بود که به درک افراد از جهان پیرامونشان وجهی روحانی بدهد. در این راستا میتوان به توصیفِ نمادین ایشان از مفهوم زمان اشاره کرد که از طریق تدوین و معرّفی تقویمی جدید بر مبنای نوزده ماهِ نوزده روز میباشد. در گاهشمارِ بدیع، هر یک از روزها و ماههای سال به نام یکی از اسماء و صفات الهی نامگذاری شده است. بهطور خلاصه، باب در پی ایجاد جامعهای نوین متمرکز بر وحدت، عشق و خدمت به دیگران بود. فضایی که در آن ردِّ پایی از خشونت دیده نمیشود مگر در موارد خاصّ در مهار جنایتکاران و مجرمان.[۱۱۷]
آثار باب


آثار اصلی
سید علیمحمد شیرازی در بیان فارسی در باب یازده از واحد ششم آثار خود را مشتمل بر ۵۰۰٬۰۰۰ آیه برآورد کرده است.[۳۵] از آنجا که بیان فارسی در سال چهارم (۱۸۴۷–۱۸۴۸ میلادی) از رسالت شش ساله باب نگاشته شده مقدار آثار وی باید بیشتر از این مقدار باشد باشد.[۱۱۹][۱۲۰] نادر سعیدی استاد دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس در کتاب «باب الفؤاد» که به بررسی جامع آثار باب میپردازد آثار وی را به سه دسته کلی تقسیم میکند که این تقسیمبندی تا حدودی ترتیب زمانی آن آثار نیز بوده است.[۱۲۱] اولین مرحله از آثار باب بیشتر معطوف به تفسیر سورهها یا آیات قرانی است.[۱۰۹] مشهورترین این آثار تفسیر سوره یوسف است که از طریق آن باب اول بار دعوی خود را آشکار نمود و آئین بابی متولد گردید.[۱۰۹] بهاءالله از این اثر به عنوان اولین و بزرگترین کتابها یاد میکند و شوقی افندی آن را قرآن دوران بابی میداند.[۳۵] اما این اثر اولین نوشته باب نیست بلکه اولین نوشته او پس از آغاز دعوتش است.[۱۲۲] به عنوان مثال قبل از آن باب نوشتن تفسیری بر سوره بقره را آغاز کرده بود.[۱۲۲] اما این تفسیر از دو بخش تشکیل میشود که بخش اول از آغاز سال ۱۲۶۰ هجری قمری شروع و در انتهای سال به پایان رسیده است درحالیکه بخش دوم همگی پس از آغاز دعوتش بوده است.[۱۲۲] دسته دوم بیشتر آثار فلسفی است که در آن به بحثهای مابعدالطبیعه و الهیات تأکید میگردد.[۱۲۳] از مهمترین این آثار صحیفه عدلیه، توقیع میرزا سعید (جواب سؤالهای ثلاثه)، تفسیر هاء، فی الغناء، شرح دعاء غیبت، و اثبات نبوت خاصه است.[۱۲۳] برخی از تفاسیر باب نیز مانند تفسیر کوثر و والعصر که در این مرحله نوشته شدهاند به این نوع مباحث تأکید میکنند.[۱۲۳] آثار دو مرحله اول بیشتر در سه سال اول رسالت باب نوشته شدهاند.[۱۲۴] مرحله سوم آثار باب مرحله تشریع است که در آن تعالیم اجتماعی و احکام بابی به عنوان یک دیانت نوین مورد بررسی قرار میگیرد.[۱۲۵] بیان فارسی، بیان عربی، دلائل سبعه، لوح خطاب به ملا باقر، کتاب الاسماء و کتاب پنج شأن جزو این گروه هستند.[۱۲۵] کتاب بیان فارسی امالکتاب آئین بابی است، که باب در آن خود را موعود اسلام و پیامبری جدید معرفی میکند، شریعت اسلام را منسوخ اعلام میکند و قوانین و احکام جدیدی وضع میکند با این هدف که مردم برای پذیرش موعودی جهانی که پس از وی میآید آماده شوند، وی از این موعود با نام من یظهره الله یاد میکند.[۱۲۵] کتاب بیان عربی که اکثراً در زندان ماکو نوشته شده نسخه خلاصه شده بیان فارسی است. این کتاب بسیار کوتاهتر از کتاب بیان فارسی است و دارای ۱۱ واحد کامل است.[۱۲۶] باب این دو اثر را به اتمام نبرد و تکمیل آنها را به من یظهره الله سپرد.[۱۲۷] کتاب ایقان را تکمیل کننده کتاب بیان فارسی دانستهاند.[۱۲۸] براون معتقد است که بخشی از بیان فارسی توسط میرزا یحیی تکمیل شده است.[۱۲۹]
پس آثار باب از سه مرحله تشکیل میشود: اول تنزیل به عنوان تفسیر، دوم تنزیل به عنوان تبیین فلسفی، و سوم تنزیل به عنوان تشریع.[۱۲۴] بعضی از مهترین آثار باب عبارتند از:
- تفسیر سوره یوسف (قیوم الاسماء)
- بیان فارسی
- بیان عربی
- دلائل سبعه
- صحیفه عدلیه
- تفسیر سوره فاتحه
- تفسیر سوره والعصر
- تفسیر سوره الکوثر
- پنج شأن
- الأسماء کل شیء
- نبوت خاصه
- هیکل الدین
- صحیفه رضویّه
- کتاب جزا
- صحیفة بین الحرمین
- تفسیر سوره حمد نقطه باء زیر بسم الله
- فی بیان المسائل الثلثة
- تفسیر سوره توحید
- تفسیر سوره القدر
- رساله ذهبیة
- الواح دوائر
- قسمتی از الواح حضرت نقطه و سید حسین کاتب
- لوح وصایت خطاب به صبح ازل
- دعا و مناجات
- زیارت نامه
- رجعت
- مجموعه ۴ ادعیه و تفاسیر
- مجموعهای از الواح و جوابیه و ادعیه
- لوح خطاب به حجت زنجانی
- (دستخط اصل)
- آثار متفرقه از بیان جلد ۱
- آثار متفرقه از بیان جلد ۲
- مجموعهای از الواح و مناجات
- زیارات و خطبات
سبک نگارش
بهگفتهٔ جان والبریج، استاد دانشکده فرهنگ و زبانهای خاور نزدیک دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، بسیاری از آثار باب -از جمله آثاری که به سبک قرآن نوشته شده، آثاری دربارهٔ الهیات و علم حقوق، تفاسیری بر قرآن و از این دست- به زبان عربی نوشته شده است. آثار عربی باب نه تنها به خاطر پیچیده بودن آنها، بلکه به خاطر لغات و ساختمان پیچیده جملاتش، بسیار مشکلساز است. دشمنان باب دستور زبان او را مورد انتقاد قرار میدادند و او را متهم میکردند که ابتداییترین قوانین عربی را نیز نمیداند.
در حقیقت مسئله این بود که باب نمیخواست محدودیتهای قراردادی دستور زبان عربی و سبک آن را بپذیرد و بارها از مشتقات غیر مستعمل لغات استفاده میکرد. عملاً تعداد اندکی از لغات متعددی که بهطور نظری از هر ماده (ریشه) عربی قابل اشتقاق است مستعملند (استفاده میشود). باب بسیاری از مشتقات نامتداول عربی را نیز مورد استفاده قرار میداد. (مثلاً در لوحی مشهور، از بیشتر لغاتی که از ماده «بهاء» قابل اشتقاقند استفاده کرده است) در نتیجه سبکش سخت، نامتعارف، چالشبرانگیز و گاهی مبهم است. خود باب ادعا میکرد که آیات او و زیباییشان گواهی بر راستی وحیش بوده است.[۱۳۰]
دنیس مکایون در دانشنامه ایرانیکا، دستور زبان عربی باب را دائماً بد میداند[۳۱] که فهم برخی متنها در آثار باب را مشکل کرده است.[۱۳۱] مکایون دلیل این ناسازگاری را سرعت قابل ملاحظه باب در تصنیف (یا نزول) آثارش میداند، امری که باب نشانه الهی بودن آثارش میداند.[۱۳۱] مکایون با اینکه فهم آثار باب را سخت میداند ولی معتقد است تلاش برای درک آنها خواننده را با ایدهها و تصاویر جذاب و بسیار بکری آشنا میکند که نشان از یک نبوغ غیرمعمول دارد.[۱۳۱] نخستین ماههای شروع ادعاهای باب ملا جواد که بعدها بین بابیان به خوار (صدای) گوساله طلایی معرف شد (و به نوعی از نخستین پیمان شکنان بابیست) ناسازگاری عبارات قیوم الاسماء (از آثار نخستین باب) و سخت فهم بودن متون او را از دلایل دست کشیدنش از پیروی از او دانست.[۱۳۲] برخی این احتمال را مطرح کردهاند که این غلطها اشتباه نساخ باشد اما در نسخههای موجود به خط باب هم این اشتباهات یافت میشود.[۱۳۳] بابیان انحراف از دستور زبان عربی را از اختیارات یک پیامبر میدانند در حالی که این نکته اغلب در انتقادات مسلمانان از باب ذکر شده است.[۳۱] زمانی که از خود باب در این زمینه سؤال شد، او این غلطها را «غیرمهم» خوانده و گفت که کتاب خداوند نیازی به پیروی از قوانین وضع شده توسط عربیدانان ندارد و این اعتراضها به غلطهای دستور زبانی در واقع باعث انحراف از مسائل مهم و اساسی تر میشود.[۱۳۴]

حفاظت آثار
باب در مورد حفظ آثار خود بسیار تأکید کرده و در مورد نظم و جمع آوریشان بر اساس پنج شأن کلام الهی مطالب بسیاری مخصوصاً در بیان فارسی حکم کرده است.[۱۳۵] خود باب در دو مرحله فهرستی از آثارش که تا بدان زمان نوشته است را مکتوب میدارد.[۱۳۵] این دو اثر یکی کتاب «الفهرست» و دیگر ی «خطبه ذکریه» نام دارند.[۱۳۵] در دوران ماکو و چهریق، باب کاتب خود ملا عبدالکریم قزوینی را مأمور استنساخ، جمعآوری، تنظیم و حفظ آثارش نمود و بدین جهت به او دستور داد که باید خود را محافظه نماید.[۱۳۶] بهعلاوه باب به میرزا یحیی ازل هم وظیفه داد که به جمع و حفظ آثارش بپردازد.[۱۳۷] وی اظهار میدارد که بیان (که در اینجا احتمالاً مراد همه آثار اوست) باید هنگام ظهور من یظهره الله به او سپرده شود، اما ابتدا باید همه (آثار) اش جمعآوری شده، حتی یک نامه از قلم نیفتد.[۱۳۷] باب در همه نوشتههایش از جمله بیان فارسی (۲:۱۹) تمامی آثار خود را تحفه ای برای موعود یعنی «من یظهره الله» برمیشمارد. مراد اصلی از حفظ آثار باب این بود که در ظهور موعود آن نوشتهها باو تقدیم گردد به این منظور که مؤمنان به باب همگی به موعود ایمان بیاورند و از آثار باب به عنوان ابزاری برای احتجاب از موعود استفاده نکنند.[۱۳۸]
موعود آئین بیان
منیظهرهالله
مَن یُظهِرُهُ الله (به معنی: کسی که خدا ظاهرش میکند) به باور بابیان و بهائیان، فردی است که بنا به کتاب بیان فرستاده خدا است و خداوند بعد از سید علیمحمد شیرازی او را به پیامبری برخواهد گزید تا راهنمای بشر و نجات گر عالم باشد. به اعتقاد بهائیان، مَن یُظهِرُهُ الله، همان بهاءالله، شارع دیانت بهائی است.[۱۳۹]
از اساسیترین آموزههای سید علیمحمد باب این نکته است که نتیجه و ثمره آیین او باید شناخت و ایمان به «مَن یُظهره الله» باشد.[۱۰۵] باب به کرّات در آثار خود به ظهور «مَن یُظهره الله» اشاره میکند[۱۴۰] و از پیروان خود میخواهد که شناخت و ایمان خود را به تصدیق هیچکس حتی خود باب و هیجده حوّاری اولیه وی (حروف حی) مشروط نکنند و موعود را از آثار و صفات خود او بشناسند و نه از اشاره و دلالت دیگران.[۱۳۸] باب حتی پیروانش را برحذر میدارد که مبادا مانند ادیان قبل که با استدلال به کتاب آسمانی خود از پیامبر بعدی محروم شدند با استدلال به آثار باب از ایمان به «مَن یُظهره الله» محروم شوند،[۱۳۸] مقام موعود به گفته باب بالاتر از آنست که حتی آثار خود باب لیاقت اشاره به وی را داشته باشد.[۱۳۸] باب در آثارش از نزدیکی ظهور موعود میگوید و برای زمان ظهور او به سال نه و سال نوزده اشاره میکند.[۱۴۱] اندکی پس از یک دهه از آغاز دعوت باب در سال ۱۸۴۴، یعنی چند سال پس از اعدام وی در سال ۱۸۵۰، بیش از ۲۵ نفر ادعای من یظهرهاللهی کردند.[۱۴۲][۱۴۳] دنیس مکایون نام بیست نفر از مدعیان را فهرست کرده است.[۱۳۷]میرزا اسدالله خویی دیّان یکی از اولین کسانی بود که چنین ادعایی کرد و قبل از این که طرفداران قابل توجهی کسب کند در بغداد احتمالاً با توطئه صبح ازل به قتل رسید.[۱۴۴] یک منبع ازلی با گلایه از افرادی که مدعی من یظهره اللهی شدند مدعی میشود که باب ظهور این افراد را پیشبینی کرده بود.[۶۷] نوزده سال بعد از دعوت باب، بهاءالله در سال ۱۸۶۳ در جمع یارانش و بعدتر در سال ۱۸۶۶ به صورت عمومی تر ادعای من یظهره اللهی کرد[۱۴۳] و عموم بابیان به وی ایمان آوردند.[۴۴][۱۴۵] گروه اندکی که به طرفداری از میرزا یحیی ازل بابی باقی ماندند ازلی نام گرفتند. ازلیان ظهور من یظهره الله را در فاصله ای خیلی دور پیشبینی میکردند و معتقد بودند ظهور موعود زودتر از دست کم ۲۰۰۰ سال از ظهور باب و قبل از مورد قبول گرفتن دین باب در بسیاری از کشورها رخ نخواهد داد.[۱۴۶] با این وجود ازلیان در پی تبلیغ و جهانگیر کردن آئین بابی بر نیامدند و با تقیه و پنهان کردن هویت دینی خود عملاً در جامعه اسلامی حل شدند.[۱۴۷] ادوارد براون مفهوم کلیدی ظهور «مَن یُظهرُه الله» در آئین بابی را چنین خلاصه میکند:[۶۷]
او (باب) اعلام کرد که صرفاً دروازه و راهی که به مهدی ختم میشود نیست بلکه او خود امام است و عملاً موعود و حقیقت آغازینی است که بار دیگر برای بشر آشکار شده است، آنچه در ظهورات قبلی بهطور تاریک بیان شده و به صورت معما درآمده بود حال او آن را بهطور باز و آشکار بیان میکند. در عین حال او پایانی را برای ظهورش قائل نیست و رسماً و علناً اعلام میکند که بعد از او فردی بزرگ و مهمتر برای تکمیل آنچه او شروع کرده ظاهر خواهد آمد (کسی که او من یظهره الله می خواندش). در کتابها و آثار باب درک این موضوع شگرف است که او نگران دین خود نیست، بلکه نگران درک پیروانش از فردیست که خداوند او را ظاهر میکند. بارها و بارها، تقریباً در هر صفحه از آثارش، باب از مسلمانان استدعا میکند که در ظهور بعدی آنگونه که در این ظهور رفتار کردند، عمل نکنند و به یاد داشته باشند که هیچ ظهوری آخرین ظهور نیست، بلکه فقط میزانی از حقیقت است که وضعیت پیشرفت انسان او را قادر به درک آن کرده است.
باب در تکاپوی عرضه کردن مذهب خویش به دو طریق بود که هر دو نشان استقلال از شخصیت وی را داشت. اول اینکه، او اعلام کرد که این مذهب را اصلاً پایانی نیست و ظهور «من یظهره الله»، را پیشبینی کرده بود که برای کامل کردن مذهبی که باب آن را بنیان نهاده بود خواهد آمد. ثانیاً باب صلاحیت معنوی را حتی طی دوران زندگی خود به تنهایی روی خودش متمرکز نکرده بود و پیشوایی دینی را به واحد اول بیان که شامل خود او و هیجده حواری اولیه وی، حروف حی، بود سپرده بود.[۶۷]
در کتاب تنبیه النائمین و هشت بهشت به نام برخی از این افراد که مدعی مقام من یظهره الله بودند اشاره شده است.
نبیل زرندی قبل از اینکه جزو حواریون بهاءالله باشد خودش یکبار ادعای من یظهره اللهی نموده بود.[۱۴۸] ابو القاسم افنان در کتاب عهد اعلی آورده: «بعد از شهادت حضرت باب ۲۵ نفر ادعا کردند که مظاهر حقند یعنی هر یک من یظهره الله موعود میباشند…» سپس نام آنها را به شرح زیر میآورد: ۱- شیخ اسماعیل ۲- سید بصیر هندی ۳- میرزا اسدالله خویی ۴- ملا شیخ علی ملقب به عظیم ۵- سید علّا ۶- میرزا عبدالله متخلص به غوغا ۷- میرزا حسین قطب نیریزی ۸- میرزا موسی قمی ۹- حاجی ملا هاشم کاشی ۱۰- حسین میلانی ۱۱- ملا محمد نبیل زرندی و غیره[۱۴۸]
جانشین
باب در آثارش به نزدیکی ظهور مَن یُظهِرُهُ الله، کسی که نتیجه و ثمره آئین بابی باید شناخت و ایمان به او باشد، اشاره میکند.[۱۰۵] وی همچنین از بابیان میخواهد که در شناسایی و ایمان خود کاملاً مستقل عمل کنند و موعود را به خود او بشناسند و نگذارند افراد دیگر، حتی خود باب و حروف حیّ، یا آثار باب مانع شناسایی آنان شوند.[۱۳۸] از این رو در آئین بابی وصیّ (جانشین) و مفسّر آثار به آن مفهوم که در سایر ادیان هست وجود ندارد و جانشینی که باب تعیین کرد در واقع رهبر اسمی جامعه بابی بعد از وی بود.[۱۰۵]
کمی قبل از اعدام سید علیمحمد باب عبدالکریم قزوینی، یکی از کاتبان باب توجه او را به اهمیت تعیین جانشین جلب کرد و باب تعداد مشخصی لوح نوشته آنها را به عبدالکریم داد تا به دست میرزا یحیی و بهاءالله برساند.[۱۳۶] بعدها ازلیان و بهائیها هر دو به این لوحها به نفع خود استناد کردند.[۱۳۶][۱۴۹][۱۵۰]
باب در زندان با بهاءالله و صبحازل در تماس بود، که پس از کشتهشدن بسیاری از پیروان برجستهٔ باب بهعنوان محتملترین رهبران بابی مطرح شده بودند.[۱۵۱] بهاءالله در این زمان ۳۳ ساله و شخصیتی برجسته و شناختهشده بود و انتظار میرفت که رهبر بابیان شود. اما به صورتی عجیب، بهنظر میرسد که باب صبح ازل، برادر کوچکتر و ناتنی بهاءالله، را که در آن زمان ۱۸ ساله بود برای رهبری، حداقل اسماً و به صورت تشریفاتی انتخاب کرد.[۱۵۱][۱۵۲] به دلیل آوازه بهاءالله و اینکه حداقل یک بار فرمان قتل او توسط محمد شاه صادر شده بود، تلاش شده بود که بهاءالله به عنوان رهبر بابیان مورد توجه انظار قرار نگیرد. حتی نامههای باب به بهاءالله به اسم برادر کوچکش صبح ازل میآمد. بهاءالله، صبح ازل و یکی از منشیان باب به این توافق رسیده بودند که برای حفظ بهاءالله برادر کوچکتر به عنوان یکی از «مرایا» معرفی شده و به عنوان مقام تشریفاتی رهبری بابیان شناخته شود و در عین حال برای اینکه از گزند آسیب در امان باشد خود را مخفی نگه دارد. با این راه حل بهاءالله میتوانست آزادانه تر به فعالیتهای خود ادامه دهد.[۱۵۳][۱۵۴] به گفته امانت بسیار بعید به نظر میرسد که میرزا یحیی، نو جوانی که در ۱۲۲۹ خورشیدی (۱۸۵۰م) بیش از ۱۸ سال نداشته، توانسته باشد مستقیماً محل توجه باب واقع شده باشد، بهویژه در شرایطی که باب در حبس ماکو و چهریق از ارتباط با پیروان خود ممنوع بوده است.[۱۵۵] باب در کتاب بیان فارسی[۱۵۶] تأکید کرده بود که چهرهٔ آخرالزمانی دیگری به نام «من یظهرهالله»، عظیمتر از خود باب[۱۵۷] ظهور خواهد کرد.[۱۵۱] عصاره و هدف از رسالت باب همانطور که خود او همیشه بر آن تأکید داشت آماده کردن مردم برای این ظهور دوم و عظیمتر بود،[۱۵۷] ظهوری که به کرات آثار باب به آن اشاره میکند.[۱۵۸]
بهاءالله در سال ۱۸۶۳، و بعد از یک دهه تبعید در عراق و در آستانه تبعید به استامبول، دعوی من یظهره اللهی کرد و عموم بابیان به وی ایمان آوردند.[۱۴۳] گروه اندکی که به طرفداری از میرزا یحیی ازل بابی باقی ماندند ازلی نام گرفتند.[۱۴۷] منابع ازلی بعد از واحد بیان و باب، میرزا یحیی را دارای بالاترین مقام میدانند.[۶۷] ازلیان با تقیه و پنهان کردن هویت دینی خود عملاً در جامعه اسلامی حل شدند.[۱۴۷]
جدا شدن بابیان (ازلیان) و بهائیان
پس از تیرباران سید علیمحمد باب در سال ۱۸۵۰، پیروانش که به «بابی»، مشهور بودند، بر پایهٔ گفتهٔ باب در کتاب بیان، در پی موعود آیین بابی-که در کتاب بیان با عنوان «من یظهره الله» از او شده است-میگشتند.[۱۵۹] در سال ۱۸۶۳ بهاءالله، برادر بزرگتر میرزا یحیی نوری، خود را «منیظهرهالله»، موعود کتاب بیان، معرفی کرد؛[۱۶۰] بیشتر بابیان به او باورمند شده و بهائی نامیده شدند؛[۱۶۱] با این حال، گروه اندکی که به پیروی از میرزا یحیی نوری (معروف به صبح ازل) بابی ماندند، ازلی نام گرفتند. ازلیان با پنهان کردن هویت دینی خود، عملاً در جامعه اسلامی، حل شدند.[۱۶۲] به اعتقاد بالیوزی گروه کوچک سومی نیز وجود داشت که از بهاءالله یا میرزا یحیی پیروی نکردند، غیرفعال و کنارهگیر بودند و خود را بیانی مینامیدند.[۱۶۳]
میراث

بعد از تیرباران سید علیمحمد باب و یکی از پیروانش، پیکر آنها که با طناب آویزان شده بود تا غروب آفتاب در سبزهمیدان تبریز باقی ماند و بعد از گرداندن در کوچه و بازار در خندق خارج از دروازه شهر افکنده شد تا خوراک سگهای ولگرد شود. اما بابیها شبانه بقایا را ربودند و در صندوقی نگهداری و پنهان کردند. بعد از دههها جابجایی پنهانی، این اجساد در سال ۱۹۱۵ در حیفا، واقع در اسرائیل، به خاک سپرده شد.[۱۶۴]
خانهٔ باب، از زیارتگاههای بهائی در سال ۱۳۵۸ در شیراز تخریب شد.[۱۶۵][۱۶۶]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ Lawson, Todd; Ghaemmaghami, Omid (2012). A Most Noble Pattern: Collected Essays on the Writings of the Báb. Oxford: George Ronald. p. 15. ISBN 978-0-85398-556-3.
- ↑ Stockman, Robert H. (2020). The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence. Cambridge Elements. Cambridge & New York: Cambridge University Press. pp. 2–3. ISBN 978-1-108-70627-8.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ de Bellaigue, Christopher (2018). The Islamic Enlightenment: The Modern Struggle Between Faith and Reason. London: Vintage. pp. 135, 141. ISBN 978-0-09-957870-3.
- ↑ Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998). The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. p. 7. ISBN 0-87743-264-3.
- ↑ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran (به انگلیسی). Ithaca: Cornell University Press. pp. 332–368. ISBN 0-8014-2098-9.
- ↑ Lawson, Todd; Ghaemmaghami, Omid (2012). A Most Noble Pattern: Collected Essays on the Writings of the Báb. Oxford: George Ronald. p. 19. ISBN 978-0-85398-556-3.
- ↑ Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998). The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. p. 25. ISBN 0-87743-264-3.
- ↑ MacEoin, Denis (2012b). "Báb, ʿAli Moḥammad Širāzi". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2022-12-14.
- ↑ Hartz, Paula (2009). World Religions: Baha'i Faith. New York: Chelsea House Publishers. p. 24. ISBN 978-1-60413-104-8.
- ↑ Stockman, Robert H. (2020). The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence. Cambridge Elements. Cambridge & New York: Cambridge University Press. p. 5. ISBN 978-1-108-70627-8.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Saiedi, Nader (2021-11-26), "The Writings and Teachings of the Báb", The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 34, doi:10.4324/9780429027772-5, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2022-10-27
- ↑ Saiedi, Nader (2021). The Writings and Teachings of the Báb. The World of the Bahá'í Faith. London: Routledge. p. 34. doi:10.4324/9780429027772-5. ISBN 978-0-429-02777-2.
{{cite book}}:|url-access=requires|url=(help) - ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran (به انگلیسی). Ithaca: Cornell University Press. p. 245.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Saiedi, Nader (2021-11-26), "The Writings and Teachings of the Báb", The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 34, doi:10.4324/9780429027772-5, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2022-10-27
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ ۱۵٫۵ Saiedi, Nader (2008). Saiedi, Nader. Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). . Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 254–255.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ۱۶٫۴ ۱۶٫۵ ۱۶٫۶ Saiedi, Nader (2021-11-26), "The Writings and Teachings of the Báb", The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 36, doi:10.4324/9780429027772-5, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2022-10-27
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ ۱۷٫۴ ۱۷٫۵ ۱۷٫۶ Moojan Momen (December 2012). "WOMEN iv. in the works of the Bab and in the Babi Movement". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. Retrieved 1 May 2010.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ Milani, Farzaneh (1992). Veils and Words the Emerging Voices of Iranian Women Writers (به انگلیسی). Syracuse, N.Y: Syracuse University Press. p. 85.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ Abdolmohammadi, Pejman (2024-02-02). "The Social and Political Thought of Sayyed ʿAli Moḥammad Širāzi, the Bāb". Eurasian Studies. 21 (1): 102–126. doi:10.1163/24685623-20230144. ISSN 2468-5623.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ The Bab and the Babi community of Iran. Farīdūn Vahman (1 ed.). Sūʼid. 2020. pp. 101–102. ISBN 978-91-85463-91-6. OCLC 1244823587.
{{cite book}}: نگهداری CS1: سایر موارد (link) - ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb. Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 344. ISBN 978-1-55458-056-9.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb. Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 1. ISBN 978-1-55458-056-9.
- ↑ Smith, Peter, November 27- (2000). A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. p. 180. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ Stockman, Robert H. (2020). The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence. Cambridge & New York: Cambridge University Press. p. 7. ISBN 978-1-108-70627-8.
- ↑ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran (به انگلیسی). Ithaca: Cornell University Press. pp. 400–404. ISBN 0-8014-2098-9.
- ↑ Hartz, Paula (2009). World Religions: Baha'i Faith. New York: Chelsea House Publishers. p. 35. ISBN 978-1-60413-104-8.
- ↑ Ghaemmaghami, Omid (2022). "Ch. 2: The Life of the Báb". In Robert H. Stockman (ed.). The World of the Bahá'í Faith. Oxfordshire: Routledge. p. 17. ISBN 978-1-138-36772-2.
- ↑ Smith, Peter (2021). "Ch. 41: The History of the Bábí and Bahá'í Faiths". In Robert H. Stockman (ed.). The World of the Bahá'í Faith. Oxfordshire: Routledge. p. 509. ISBN 978-1-138-36772-2.
- ↑ de Bellaigue, Christopher (2018). The Islamic Enlightenment. London: Vintage. p. 140. ISBN 978-0-09-957870-3.
- ↑ Smith, Peter (2000). A Concise Encyclopedia of the Baháʼí Faith. Oneworld Publications. p. 231. ISBN 978-1-78074-480-3.
Manifestations of God
- ↑ ۳۱٫۰۰ ۳۱٫۰۱ ۳۱٫۰۲ ۳۱٫۰۳ ۳۱٫۰۴ ۳۱٫۰۵ ۳۱٫۰۶ ۳۱٫۰۷ ۳۱٫۰۸ ۳۱٫۰۹ ۳۱٫۱۰ MacEoin, D. M., "BAYĀN", Encyclopedia of Iranica (به انگلیسی)
{{citation}}: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) Retrieved on 2009-09-05. - ↑ Balyuzi, Hasan (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days (به انگلیسی). Oxford, UK: George Ronald. p. 32. ISBN 978-0-85398-054-4.,Page 32
- ↑ Balyuzi, Hasan (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days (به انگلیسی). Oxford, UK: George Ronald. p. 34. ISBN 978-0-85398-054-4.Page34,
- ↑ JUAN R. I. COLE, Mideast & N. Africa Encyclopedia, "Al-Bab"
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ «Interpretation as Revelation: The Quran Commentary of the Bab, Todd Lawson. Published in the Journal of Bahai Studies, vol.2, number4(1990)» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۸ اوت ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۵ مارس ۲۰۱۹.
- ↑ Stenstrand'S, August J; Browne, Edward G (2006). "BABISM". In al-Ahari, Muhammad Abdullah (ed.). THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN (به انگلیسی). Daltaban Peyrevi. Chicago: Magribine Press. p. 20.
- ↑ * Browne, E.G (1890). "Babism". Religious Systems of the World: A Contribution to the Study of Comparative Religion (به انگلیسی). London: Swann Sonnenschein. p. 336.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ * Browne, E.G (1890). "Babism". Religious Systems of the World: A Contribution to the Study of Comparative Religion (به انگلیسی). London: Swann Sonnenschein. pp. 334–336.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ BALYUZI، HASAN (۱۹۷۳). The Bab Herald of the Day of Days. 46 High Street, Kidlington, Oxford, OX5 2DN: George Ronald. صص. ۱۵. شابک ۹۷۸۰۸۵۳۹۸۰۴۸۳.
- ↑ بالیوزی، ص. ۱۳
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ ۴۱٫۲ A., Bausani,. "BĀB". Encyclopaedia of Islam, Second Edition (به انگلیسی). doi:10.1163/1573-3912_islam_com_0079. Retrieved 2018-12-01.
{{cite web}}: نگهداری CS1: نقطهگذاری اضافه (link) - ↑ Bausani, A. (1999). "Bāb". Encyclopedia of Islam. Leiden, The Netherlands: Koninklijke Brill NV.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Afnan, Muhammad (2001). ""Point" and "Letter" in the Writings of the Báb". Lights of Irfan. Book 2 (به انگلیسی). Wilmette, IL: Irfan Colloquia: 149-150.
{{cite journal}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ * Balyuzi, Hasan (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days (به انگلیسی). Oxford, UK: George Ronald. ISBN 978-0-85398-054-4.
- ↑ Effendi، Shoghi. The Dawn-Breakers. Wilmette, Illinois: Bahá'í Publishing Trust.
- ↑ ۴۶٫۰۰ ۴۶٫۰۱ ۴۶٫۰۲ ۴۶٫۰۳ ۴۶٫۰۴ ۴۶٫۰۵ ۴۶٫۰۶ ۴۶٫۰۷ ۴۶٫۰۸ ۴۶٫۰۹ ۴۶٫۱۰ ۴۶٫۱۱ ۴۶٫۱۲ ۴۶٫۱۳ ۴۶٫۱۴ ۴۶٫۱۵ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran (به انگلیسی). Ithaca: Cornell University Press. p. 176.
- ↑ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran (به انگلیسی). Ithaca: Cornell University Press. pp. 153–166.
- ↑ ۴۸٫۰۰ ۴۸٫۰۱ ۴۸٫۰۲ ۴۸٫۰۳ ۴۸٫۰۴ ۴۸٫۰۵ ۴۸٫۰۶ ۴۸٫۰۷ ۴۸٫۰۸ ۴۸٫۰۹ ۴۸٫۱۰ ۴۸٫۱۱ ۴۸٫۱۲ ۴۸٫۱۳ ۴۸٫۱۴ Amanat, Abbas (1981), The Early Years of the Babi Movement. University of Oxford, p. 178.
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ ۴۹٫۲ Moojan Momen (1982). "The Trial of Mullá 'Alí Bastámí: A Combined Sunní-Shí'í Fatwá against The Báb". Iran: Journal of the British Institute for Persian Studies, 20, pages 113-143 (به انگلیسی).
- ↑ D. M. MacEoin (2011). "Ali Bastami". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. p. 860. Retrieved 24 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Amanat, Abbas (1981), The Early Years of the Babi Movement. University of Oxford, p. 163.
- ↑ M. Momen (May 2011). "BADAŠT". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. p. 364. Retrieved 24 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal. Ithaca, New York, US: Cornell University Press. p. 328. ISBN 0-8014-2098-9.
- ↑ Administrator. «Letters of the Living». www.bahai-encyclopedia-project.org (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۷-۲۹.
- ↑ D. M. MacEoin (December 1988). "BĀRFORŪŠĪ, MOḤAMMAD-ʿALĪ". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. p. 794. Retrieved 24 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ D. M. MacEoin (August 2011). "BĀB, ʿAli Moḥammad Širāzi". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 278–284. Retrieved 24 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ Stenstrand'S, August J; Browne, Edward G (2006). "BABISM". In al-Ahari, Muhammad Abdullah (ed.). THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN (به انگلیسی). Daltaban Peyrevi. Chicago: Magribine Press. p. ۲۴.
- ↑ A YEAR AMONGST THE PERSIANS by EDWARD GRANVILLE BROWNE CAMBRIDGE AT THE UNIVERSITY PRESS MCMXXVII ,CHAPTER II FROM ENGLAND TO THE PERSIAN FRONTIER, p. 66.
- ↑ D. M. MacEoin (August 2011). "BĀB, ʿAli Moḥammad Širāzi". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 278–284. Retrieved 1 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Vahid Rafati (May 2016). "ḴORĀSĀNI, MOLLĀ ṢĀDEQ". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. Retrieved 1 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ عبدالکریم موسوی اردبیلی (۱۳۴۸). «نقطه اولی جمال ابهی». جهان. ص. ۱۰. بایگانیشده از اصلی در ۹ آوریل ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۹ آوریل ۲۰۱۹.
- ↑ عبدالکریم موسوی اردبیلی (۱۳۴۸). نقطه اولی جمال ابهی. جهان. ص. ۱۰.
- ↑ نصرتالله محمد حسینی. حضرت باب. مؤسسه معارف بهائی. ص. ۲۵۰-۲۵۵.
- ↑ محمد جعفر امامی (۱۳۸۳). پای سخنان پدر. اسوه.
- ↑ William McElwee Miller. The Baha'i Faith: Its History and Teachings. William Carey Library. ص. ۲۰.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ ۶۶٫۲ ۶۶٫۳ ۶۶٫۴ ۶۶٫۵ ۶۶٫۶ یکسال در میان ایرانیان، ادوارد براون، ترجمه ذبیحالله منصوری، صفحه ۷۸–۷۶
- ↑ ۶۷٫۰۰ ۶۷٫۰۱ ۶۷٫۰۲ ۶۷٫۰۳ ۶۷٫۰۴ ۶۷٫۰۵ ۶۷٫۰۶ ۶۷٫۰۷ ۶۷٫۰۸ ۶۷٫۰۹ ۶۷٫۱۰ ۶۷٫۱۱ ۶۷٫۱۲ Stenstrand'S, August J; Browne, Edward G (2006). "BABISM". In al-Ahari, Muhammad Abdullah (ed.). THE COMPLETE CALL TO THE HEAVEN OF THE BAYAN (به انگلیسی). Daltaban Peyrevi. Chicago: Magribine Press. p. ۲۴–۲۵.
- ↑ Algar, Hamid, “Nuḳṭawiyya”, in: Encyclopaedia of Islam, Second Edition, Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Consulted online on 11 July 2022 http://dx.doi.org/10.1163/1573-3912_islam_SIM_5976
- ↑ عباس امانت (۱۳۸۳)، «اندرزی برای شاهزادگان»، قبله عالم، نشر کارنامه، ص. ۱۴۳
- ↑ ترابیان فردوسی، محمد (۱۳۸۳). حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی (به پارسی). ایران: صحیفه خرد. ص. ۴۱۳.
- ↑ Nicolas، Al M (۱۳۲۲). «هفتم- باب در ماکو، قتل». مذاهب ملل متمدنه - تاریخ -سیدعلی محمد معروف به باب (به پارسی). ترجمهٔ فره وشی، ع. م. ص. ۴۰۳.
- ↑ کاشانی، میرزاجانی (۱۹۱۰). «حرکت دادن آنجنابرا از قلعه ماکو بقلعه چهریق». در پرسان، سوپل. نقطةالکاف. ادوارد براون. لیدن هلند: E.J. BRILL. ص. ۱۳۲.
- ↑ Ghaemmaghami, Omid (2021-11-26), "The Life of the Báb", The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 24, doi:10.4324/9780429027772-4, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2025-11-11
- ↑ A. Amanat (August 2011). "ĀQĀSĪ". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 183–188. Retrieved 29 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Smith, Peter (2000). Amir Kabir, Mirza Taqi Khan (به انگلیسی). Oxford: One World Publications. p. 38.
- ↑ Walbridge, John. "The Babi uprising in Zanjan: causes and issues". Iranian Studies (به انگلیسی). 29 (3–4): 339–362. doi:10.1080/00210869608701854. ISSN 0021-0862.
- ↑ ۷۷٫۰ ۷۷٫۱ ۷۷٫۲ Melton, J. Gordon (2011). Religious Celebrations: L-Z (به انگلیسی). ABC-CLIO. p. 74.
- ↑ Fathi, Asghar (1985). Women and the family in Iran (به انگلیسی). Leiden, the Netherland: Brill. p. 81.
{{cite book}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Richard Foltz، Spirituality in the land of the noble.
- ↑ Kazembeyki, Mohammad Ali (2001). Society, politics and economics in Mazandaran, Iran, 1848-1914. Routledge: Royal Asiatic Society books. p. 432. ISBN 978-0-7007-1504-6.
- ↑ Afsaneh Najmabadi (2003). Encyclopedia of Women & Islamic Cultures: Family, law, and politics. Vol. 2. BRILL. pp. 15–16. ISBN 90-04-12818-2. Retrieved 24 October 2020.
- ↑ Juan Cole (August 2011). "BAHĀʾ-ALLĀH". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 422–429. Retrieved 24 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Woodman, Marion (1989). "The Role of the Feminine in the New Era" (PDF). Journal of Baháʼí Studies. Association for Baháʼí Studies. 2 (1). Archived from the original (PDF) on 22 March 2012. Retrieved 2020-10-24.
- ↑ Richard Foltz، Spirituality in the land of the noble.
- ↑ Richard Foltz، Spirituality in the land of the noble.
- ↑ Terry, Peter (2012). A Most Noble Pattern: Collected Essays on the Writings of the Báb (به انگلیسی). Oxford: George Ronald. p. 248.
- ↑ یکسال در میان ایرانیان، ادوارد براون، ترجمه ذبیحالله منصوری، صفحهٔ ۷۷
- ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ ۸۸٫۲ ۸۸٫۳ ۸۸٫۴ ۸۸٫۵ ۸۸٫۶ Ghaemmaghami, Omid (2021-11-26), "The Life of the Báb", The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 24–25, doi:10.4324/9780429027772-4, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2025-11-11
- ↑ مهدی پرپنچی (۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶). «"دین ایرانی" در کوه کَرمَل». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۳-۲۵.
- ↑ *D. M. MacEoin (1988). "BĀB, ʿAli Moḥammad Širāzi". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2010-05-01.
- ↑ ادوارد براون."پنج سند منتشر نشده مربوط به مجلس علما در سال ۱۸۴۸ در تبریز" در منابعی برای تحقیق دیانت بابی. دانشگاه کمبریج، ۱۹۱۸. ۲۵۶
- ↑ The trial of the Bab: Shi'ite Orthodoxy Confronts its Mirror Image, Denis MacEoin, Research Fellow, Durham University.
- ↑ ۹۳٫۰ ۹۳٫۱ Amanat, Abbas. Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Cornell University Press, 1989. 392
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به انگلیسی). Yale University Press. pp. 244–245.
- ↑ میرزا محمد تقی مامقانی، حسن مرسلوند (۱۳۷۴). گفت و شنود سید علی محمد شیرازی با روحانیون تبریز. تاریخ ایران. صص. ۵۸–۵۹.
- ↑ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran (به انگلیسی). Ithaca: Cornell University Press. pp. 399–400.
- ↑ Ross, E. Denison (1901). "Babism". The North American Review. 172 (533): 606–622.
- ↑ "Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb". Nova Religio (به انگلیسی). Waterloo, Ont. : Wilfrid Laurier Press. 2010.
- ↑ ۹۹٫۰ ۹۹٫۱ ۹۹٫۲ Momen, Moojan (2007). "Momen Messianic Concealment and Theophanic Disclosure". OJBS (به انگلیسی).
- ↑ ۱۰۰٫۰ ۱۰۰٫۱ ۱۰۰٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 83–110.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 241–242.
- ↑ ۱۰۲٫۰ ۱۰۲٫۱ کرمانی، محمد کریم (۱۸۴۵). ازهاق الباطل. کرمان، ایران: مکتبة السعادة.
- ↑ ۱۰۳٫۰ ۱۰۳٫۱ ۱۰۳٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 243–245.
- ↑ ۱۰۴٫۰ ۱۰۴٫۱ Saieidi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 256.
- ↑ ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ ۱۰۵٫۲ ۱۰۵٫۳ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 344–351.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 220–221.
- ↑ Vahman, Farīdūn (2020). The Bab and the Babi community of Iran (1 ed.). Sūʼid: Nashr-i Bārān. p. 95. ISBN 9789185463916.
- ↑ ۱۰۸٫۰ ۱۰۸٫۱ ۱۰۸٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 227.
- ↑ ۱۰۹٫۰ ۱۰۹٫۱ ۱۰۹٫۲ ۱۰۹٫۳ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 30–32.
- ↑ ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ Saiedi, Nader (2000). Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baha'u'llah (به انگلیسی). University Press of Maryland. pp. 68–69.
- ↑ ۱۱۱٫۰ ۱۱۱٫۱ ترابیان فردوسی، محمد (۱۳۸۳). حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی (به پارسی). ایران: صحیفه خرد. ص. ۴۱۱.
- ↑ ۱۱۲٫۰ ۱۱۲٫۱ Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به انگلیسی). Yale University Press. p. 238.
- ↑ ۱۱۳٫۰ ۱۱۳٫۱ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfird Laurier University Press. p. 34.
- ↑ Vahman, Farīdūn (2020). The Bab and the Babi community of Iran (1 ed.). Sūʼid: Nashr-i Bārān. pp. 107–109. ISBN 9789185463916.
- ↑ Zabihi-Moghaddam, Siyamak (2023). "The Bāb on the Rights of Women". Religions (به انگلیسی). 14 (6): 705. doi:10.3390/rel14060705. ISSN 2077-1444.
- ↑ Vahman, Farīdūn (2020). The Bab and the Babi community of Iran (1 ed.). Sūʼid: Nashr-i Bārān. p. 107. ISBN 9789185463916.
- ↑ ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ ۱۱۷٫۲ Stockman, Robert H. (2020). The Bahá'í faith, violence, and non-violence. Cambridge elements. Cambridge New York (N.Y.): Cambridge University Press. p. 9. ISBN 978-1-108-70627-8.
- ↑ Abdolmohammadi, Pejman (2024-02-02). "The Social and Political Thought of Sayyed ʿAli Moḥammad Širāzi, the Bāb". Eurasian Studies. 21 (1): 102–126. doi:10.1163/24685623-20230144. ISSN 2468-5623.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 35.
- ↑ MaxEoin, Denis (1988). "BAYĀN (2)". Encyclopaedia Iranica (به انگلیسی). Vol. 3. p. 878-882. electricpulp.com. "BAYĀN (2) – Encyclopaedia Iranica". www.iranicaonline.org (به انگلیسی). Retrieved 2018-08-04.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 27–28.
- ↑ ۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ ۱۲۲٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 30.
- ↑ ۱۲۳٫۰ ۱۲۳٫۱ ۱۲۳٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 32–35.
- ↑ ۱۲۴٫۰ ۱۲۴٫۱ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 29.
- ↑ ۱۲۵٫۰ ۱۲۵٫۱ ۱۲۵٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. 35–36.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb. Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 35. ISBN 978-1-55458-056-9.
- ↑ Smith, Peter (2000). "Bayán". A concise encyclopedia of the Baháʼí Faith. Oxford: Oneworld Publications. p. 91. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb. Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 241. ISBN 978-1-55458-056-9.
- ↑ Johnson, Vernon Elvin (1974). AN HISTORICAL ANALYSIS OF CRITICAL TRANSFORMATIONS IN THE EVOLUTION OF THE BAHA’I WORLD FAITH (به انگلیسی). Waco, Texas: Baylor University. p. 152.
- ↑ John Walbridge (۲۰۰۲)، «Appendices»، Essays and Notes on babi and Bahai History، H-Bahai Digital Library
- ↑ ۱۳۱٫۰ ۱۳۱٫۱ ۱۳۱٫۲ Denis MacEoin, The sources for early Bābī doctrine and history: a survey, p. ۱۲, Brill
- ↑ The Messiah of Shiraz: Studies in Early and Middle Babism (Iran Studies Denis Martin MacEoin, 2009, p. 310.
- ↑ Arabic Grammar of the Bab, by William McCants
- ↑ Mangol Bayat, Mysticism and dissent: socioreligious thought in Qajar Iran, p. ۱۰۰, Syracuse University Press, 1982
- ↑ ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ ۱۳۵٫۲ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfird Laurier University Press. p. 22.
- ↑ ۱۳۶٫۰ ۱۳۶٫۱ ۱۳۶٫۲ Amanat, Abbas (1989). Resurrection and Renewal: The Making of the Babi Movement in Iran. Ithaca: Cornell University Press p.384
- ↑ ۱۳۷٫۰ ۱۳۷٫۱ ۱۳۷٫۲ Denis MacEoin, "Divisions and Authority Claims in Babism (1850-1866)," Studia Iranica 18:1 (1989), p. 94-101
- ↑ ۱۳۸٫۰ ۱۳۸٫۱ ۱۳۸٫۲ ۱۳۸٫۳ ۱۳۸٫۴ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University. pp. 290–291.
- ↑ Hutter, Manfred (2005). "Bahā'īs". In Lindsay Jones (ed.). Encyclopedia of Religion. Vol. 2 (2nd ed.). Detroit: Macmillan Reference USA. pp. 737–740. ISBN 0-02-865733-0.
- ↑ BÁBISM By Edward G. Browne.p۳۳۸
- ↑ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart Understanding the Writings of the Bab (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. ۳۴۸–۳۵۷.
- ↑ محمود صدری، استاد دانشگاه تگزاس، به نقل از دانشنامه جهان اسلام، مدخل بهائیت
- ↑ ۱۴۳٫۰ ۱۴۳٫۱ ۱۴۳٫۲ Smith, Peter (2000). "He whom God shall make Manifest". A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 180–181. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ Smith, Peter (2000). "Dayyan". A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith. Oxford: Oneworld Publications. pp. 118. ISBN 1-85168-184-1.
- ↑ Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به انگلیسی). Yale University Press. p. 246.
- ↑ Hierarchy, Authority and Eschatology in Early Bábí Thought by Denis MacEoin published in In Iran: Studies in Bábí and Bahá'í History vol. 3,p۱۲۹٬۱۳۰
- ↑ ۱۴۷٫۰ ۱۴۷٫۱ ۱۴۷٫۲ Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به انگلیسی). Yale University Press. p. 330.
- ↑ ۱۴۸٫۰ ۱۴۸٫۱ افنان، ابوالقاسم. عهد اعلی. ص. ۴۷۸- ۴۸۸-۴۷۹.
- ↑ `Abdu'l-Bahá (1886). Browne, E.G. (Tr.) (ed.). A Traveller's Narrative: Written to illustrate the episode of the Bab (2004 reprint, with translator's notes ed.). Los Angeles, USA: Kalimát Press. ISBN 90 6022 316 0.
- ↑ Taherzadeh, A. (1992). The Covenant of Bahá'u'lláh. Oxford, UK: George Ronald. ISBN 0-85398-344-5.
- ↑ ۱۵۱٫۰ ۱۵۱٫۱ ۱۵۱٫۲ Juan Cole (August 2011). "BAHĀʾ-ALLĀH". Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 422–429. Retrieved 29 October 2020.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link) - ↑ Momen, Moojan (2007). Baha'u'llah: a short biography. Oxford: Oneworld. ISBN 978-1-85168-469-4. Pp.22-23 OCLC 70128560.
- ↑ Momen, Moojan (2021-11-26), "Bahá'u'lláh", The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 40–50, doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-03-17
- ↑ Cole, Juan Ricardo (1998). Modernity and the millennium: the genesis of the Baha'i faith in the nineteenth-century Middle East. New York: Columbia University Press. p. 28. ISBN 0-231-11080-4. OCLC 37884893.
- ↑ امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۱۵. نشر باران، سوئد
- ↑ Momen, Moojan (2019) Central Figures of the Baha'i Faith. https://www.bl.uk/sacred-texts/articles/central-figures-of-the-bahai-faith بایگانیشده در ۲۳ اکتبر ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine
- ↑ ۱۵۷٫۰ ۱۵۷٫۱ Saiedi, Nader (2008). Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb (به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University. p. 1.
- ↑ BÁBISM By Edward G. Browne.p۳۳۸
- ↑ MacEoin, D. M., "BAYĀN", Encyclopedia of Iranica (به انگلیسی)
{{citation}}: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) Retrieved on 2009-09-05. - ↑ MacEoin, Dennis (1989). "Azali Babism". Encyclopædia Iranica.
- ↑ Balyuzi, Hasan (1973). The Báb: The Herald of the Day of Days (به انگلیسی). Oxford, UK: George Ronald. ISBN 978-0-85398-054-4.
- ↑ Amanat, Abbas (2017). Iran: A Modern History (به انگلیسی). Yale University Press. p. 330.
- ↑ Johnson, Vernon Elvin (1974). AN HISTORICAL ANALYSIS OF CRITICAL TRANSFORMATIONS IN THE EVOLUTION OF THE BAHA’I WORLD FAITH (به انگلیسی). Waco, Texas: Baylor University. p. 82.
- ↑ کالبد شکافی مرده آزاری در ایران معاصر، از باب تا خاوران، بیبیسی فارسی
- ↑ جنازههای بیتشییع؛ از احمد کسروی و بیژن جزنی تا مریم فیروز و هاله سحابی، بیبیسی فارسی
- ↑ بهائیان و تشدید سرکوبها پس از انقلاب، بیبیسی فارسی
منابع
- H.M. Balyuzi (۱۹۷۳)، The Báb: The Herald of the Day of Days، Oxford, UK: George Ronald، شابک ۰-۸۵۳۹۸-۰۴۸-۹
پیوند به بیرون
- باب و جامعه بابی ایران
- زندگی باب (پیوندی دیگر از زندگی سید علی محمد باب)
- گزیدهای از آثار باب
- کتابی جامع از زندگی، آثار و آموزههای باب
- باب؛ دویست سال بعد (نشر آسو)
- اعدامشدگان اهل ایران در دوره قاجار
- اعدامشدگان اهل ایران
- اعدامشدگان با جوخه آتش اهل ایران
- اعدامشدگان به اتهام ارتداد
- اعدامشدگان به اتهام بدعت در دین
- اعدامشدگان در ملأ عام
- الیاس
- اهالی ایران در سده ۱۹ (میلادی)
- اهالی شیراز
- بابیان اهل ایران
- بابیان کشتهشده به دلیل بابی بودن
- بابیت
- بنیانگذاران دینهای نوظهور
- بنیانگذاران مذهب
- پیامبران ایرانی
- خاکسپاریها در حیفا
- درگذشتگان ۱۲۲۹
- درگذشتگان ۱۲۶۶ (قمری)
- درگذشتگان ۱۸۵۰ (میلادی)
- رهبران بابیت و بهائیت
- زادگان ۱۱۹۸
- زادگان ۱۲۳۵ (قمری)
- زادگان ۱۸۱۹ (میلادی)
- شخصیتهای اصلی بهائی
- فارسیزبانان
- مدعیان مهدویت
- مسلمانان بابی شده
- مسلمانان پیشین اهل ایران
- مسلمانان شیعه پیشین اهل ایران
- منجی
- نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایران
- هاشمیان
