مغز انسان: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
=== مرگ مغزی === |
=== مرگ مغزی === |
||
{{اصلی|مرگ مغزی}} |
{{اصلی|مرگ مغزی}} |
||
مرگ مغزی به از بین رفتن کامل عملکرد مغزی اشاره میکند.<ref name="GOILA2009">{{Cite journal|last=Goila|first=AK|last2=Pawar|first2=M|date=2009|title=The diagnosis of brain death|journal=Indian Journal of Critical Care Medicine|volume=13|issue=1|pages=7–11|doi=10.4103/0972-5229.53108|pmc=2772257|pmid=19881172}}</ref><ref name=":0">{{Cite journal|last=Wijdicks|first=EFM|date=January 8, 2002|title=Brain death worldwide: accepted fact but no global consensus in diagnostic criteria|journal=Neurology|volume=58|issue=1|pages=20–25|doi=10.1212/wnl.58.1.20|pmid=11781400}}</ref> این آسیب با [[کما]]، از دست دادن [[واکنش غیرارادی]] و [[توقف تنفس]] مشخص میشود،<ref name="GOILA2009"/> با این حال، اعلام مرگ مغزی از نظر جغرافیایی متفاوت است و همیشه پذیرفته نمیشود.<ref name=":0"/> در برخی کشورها نیز سندرم مرگ ساقه مغز تعریف شدهاست.<ref>{{Cite journal|last=Dhanwate|first=AD|date=September 2014|title=Brainstem death: A comprehensive review in Indian perspective.|journal=Indian Journal of Critical Care Medicine|volume=18|issue=9|pages=596–605|doi=10.4103/0972-5229.140151|pmc=4166875|pmid=25249744}}</ref> اعلان مرگ مغزی میتواند پیامدهای عمیقی داشته باشد زیرا اعلامیه، بر اساس اصل بیهودگی پزشکی، با قطع حمایت از زندگی همراه خواهد بود، {{Sfn|Davidson's|2010}} و افرادی که دارای مرگ مغزی هستند اغلب دارای اعضای مناسب برای [[اهداء عضو]] هستند.<ref name=":0"/> {{Sfn|Davidson's|2010}} این فرایند اغلب با ارتباط ضعیف با خانواده بیماران مشکلتر میشود. |
|||
برای فرد مشکوک به مرگ مغزی [[تشخیص افتراقی]] مانند الکترولیت، عصبی و سرکوب شناختی مرتبط با دارو باید حذف شوند.<ref name="GOILA2009">{{Cite journal|last=Goila|first=AK|last2=Pawar|first2=M|date=2009|title=The diagnosis of brain death|journal=Indian Journal of Critical Care Medicine|volume=13|issue=1|pages=7–11|doi=10.4103/0972-5229.53108|pmc=2772257|pmid=19881172}}<cite class="citation journal cs1" data-ve-ignore="true" id="CITEREFGoilaPawar2009">Goila, AK; Pawar, M (2009). </cite></ref> {{Sfn|Davidson's|2010}} آزمایشهای [[واکنش غیرارادی]] {{Efn|از جمله [[رفلکس دهلیزی-چشمی]]، [[رفلکس قرنیه]]، [[بازتاب گگ]] و اتساع مردمکها در پاسخ به نور، {{sfn|Davidson's|2010|p=۱۱۵۸}}}} و همچنین عدم پاسخ و تنفس میتواند در تصمیمگیری کمک کننده باشد. {{Sfn|Davidson's|2010}} مشاهدات بالینی، از جمله عدم پاسخگویی کامل، یک تشخیص شناخته شده و [[مهندسی عصب|شواهد تصویربرداری عصبی]]، ممکن است همه در تصمیمگیری برای مرگ مغزی نقش داشته باشند.<ref name="GOILA2009"/> |
|||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۸
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب بهمنظور جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست. لطفاً تا زمانی که این پیام در اینجا نمایش داده میشود، ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرین بار در ۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۸ (ساعت هماهنگ جهانی) (۲ سال پیش) ویرایش شده است – این زمان تخمینی موجود در میانگر است؛ . اگر این صفحه در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این الگو را به صفحه اضافه کردهاید، لطفاً در میانهٔ بازههای مختلف ویرایشی آن را حذف کنید یا با {{در دست ساخت}} جایگزین کنید. |
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد. از کمک شما در ویرایش و نگارش آن استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخش چندین روز است که ویرایش نشده، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این برچسب را در صفحه قرار دادهاید و همچنان در حال ویرایش صفحه هستید، لطفاً در زمانهایی که مشغول ویرایش هستید این الگو را با {{ویرایش}} جایگزین کنید. برای آگاهی از پارامترهای الگو روی پیوند آن کلیک کنید. این مقاله آخرین بار در ۲ سال پیش توسط Tehran (بحث | مشارکتها) ویرایش شدهاست. (روزآمدسازی زمانسنج) |
مغز انسان | |
---|---|
جزئیات | |
ساخته از | لوله عصبی |
دستگاه | دستگاه عصبی مرکزی |
سرخرگها | سرخرگ کاروتید درونی، سرخرگ مهرهای |
سیاهرگها | سیاهرگ ژوگولار داخلی، وریدهای داخلی مخ؛ وریدهای خارجی: (فوقانی، میانی و وریدهای مخ تحتانی)، ورید قاعدهای و وریدهای مخچهای |
شناسهها | |
لاتین | مخ[۱] |
یونانی | ἐγκέφαλος (enképhalos)[۲] |
TA98 | A14.1.03.001 |
TA2 | 5415 |
FMA | 50801 |
مغز انسان، عضو مرکزی دستگاه عصبی انسان است که به همراه طناب نخاعی، دستگاه عصبی مرکزی را تشکیل میدهند. مغز، شامل مخ، ساقه مغز و مخچه است. این عضو، اکثر فعالیتهای بدن، همچون پردازش، یکپارچه سازی و هماهنگکردن اطلاعات دریافتی از اعضای حسی را کنترل کرده و با ارسال دستورالعملهایی به سایر نقاط بدن، تصمیمسازی میکند. مغز در استخوانهای جمجمه قرار داشته و توسط آنها محافظت میشود.
مخ، بزرگترین بخش از مغز انسان است و شامل دو نیمکره است. هر نیمکره دارای هسته داخلی از جنس ماده سفید است به طوری که سطح خارجی آن – قشر مغز – از ماده خاکستری تشکیل شدهاست. قشر مغز دارای لایهای خارجی به نام نئوکورتکس و لایهای داخلی به نام آلوکورتکس[الف] است. نئوکورتکس از شش لایه نورونی تشکیل شده در حالی که آلوکورتکس، سه یا چهار لایه نورونی دارد. هر نیمکره بهطور قراردادی به چهار لوب تقسیمبندی شده: پیشانی، گیجگاهی، آهیانه، پسسری. لوب پیشانی، جایگاه عملکردهای اجرایی همچون خود-کنترلی، برنامهریزی، استدلال و تفکر مجرد است در حالی که لوب پسسری به بینایی اختصاص داده شدهاست. در داخل هر لوب، نواحی قشری دارای مناطق عملکردی بهخصوصی چون حسی، حرکتی و ارتباطی[ب] است. گرچه که نیمکرههای چپ و راست شباهت گستردهای از نظر شکل و عملکرد با یکدیگر دارند، به طوری که برخی از این عملکردها مرتبط با یک سمت اند، همچون زبان که به نیمکره چپ و توانایی تصور بصری-فضایی که به سمت راست نیمکره مغز مرتبط اند. نیمکرهها توسط نوارهای عصبی رابط به هم متصل میشوند، بزرگترین این نوارها، جسم پینهای است.
مخ، توسط ساقه مغز به طناب نخاعی متصل شدهاست. ساقه مغز شامل میانمغز، پل مغز و بصل النخاع است. مخچه توسط سه جفت نوار عصبی به نام پایکهای مخچهای[پ] به ساقه مغز وصل شدهاست. در مخ، دستگاه بطنی شامل چهار بطن به هم متصل قرار دارد که در آنها مایع مغزی-نخاعی تولید شده و به گردش در میآید. زیر قشر مخ، ساختارهای مهم و متعددی قرار دارند که شامل این مواردند: تالاموس، اپیتالاموس، غده کاجی، هیپوتالاموس، غده هیپوفیز و سابتالاموس؛ ساختارهای لیمبیک، شامل آمیگدال و هیپوکامپ؛ کلاستروم، هستههای مختلف از عقدههای قاعدهای؛ ساختارهای قاعدهای مغز قدامی و سه عضو حول بطنی.[ت] سلولهای مغز شامل نورونها و سلولهای گلیال پشتیبان اند. بیش از ۸۶ میلیارد نورون در مغز وجود دارند و تعداد سایر سلولهای مغز نیز عددی کم و بیش برابر با همین مقدار است. فعالیت مغزی به دلیل اتصالات بین نورونها و آزاد شدن ناقلان عصبی از نورونها در پاسخ به پتانسیل عمل است. نورونها به یکدیگر متصل میشوند تا مسیرهای نورونی، مدارهای عصبی و سامانههای شبکهای را تشکیل دهند. کل این ساختار مداری براساس فرایند انتقال عصبی[ث] کار میکند.
مغز توسط جمجمه محافظت شده، در مایع مغزی-نخاعی معلق مانده و از جریان خون توسط سد خونی-مغزی جدا شدهاست. با این حال، مغز هنوز هم در معرض آسیب، بیماری و عفونت قرار دارد. ممکن است آسیب توسط تروما یا فقدان تغذیه خونِ ناشی از سکته ناشی شود. مغز نسبت به اختلالات زوال آسیبپذیر است، این اختلالات شامل بیماری آلزایمر و MS میشوند. تصور بر این است که بیماریهای روانی شامل اسکیزوفرنی و افسردگی بالینی مرتبط با بدعملکردیهای مغزی باشند. ممکن است مغز، هم محل تومورهای خوشخیم باشد و بدخیم؛ عمدهٔ این تومورها ناشی از متاستاز از سایر نقاط بدن میباشند.
مطالعه کالبدشناسی مغز را نوروآناتومی نامیده، در حالی که مطالعه عملکردهای مغزی را علوم اعصاب مینامند. فنون مختلفی جهت مطالعه مغز به کار میروند. بهطور سنتی، نمونههایی از سایر حیوانات که برخی مواقع بر رویشان مطالعات میکروسکوپی صورت میپذیرفت، اطلاعات زیادی را ارائه میکرد. همچنین فناوریهای تصویربرداری پزشکی چون تصویربرداری عصبی کارکردی و نوار مغزی (EEG) در مطالعه مغز نقش مهمی را ایفا میکنند. تاریخچه پزشکی افراد دچار آسیب مغزی، باعث شدهاست که بینش ما نسبت به عملکرد هر بخش از مغز افزایش یابد. تحقیقات روی مغز طی زمان پیشرفت کرده و مراحلِ فلسفی، آزمایشی و نظری را پشت سر نهادهاست. یکی از این مراحل نوظهور، شبیهسازی فعالیتهای مغزی است.[۳]
فلسفه ذهن برای قرنها تلاش کرده تا مسئلهٔ طبیعتِ خودآگاهی و مسئلهٔ ذهن و بدن[ج] را حل کند. شبهعلمی به نام فرنولوژی تلاش کرد تا در قرن نوزدهم میلادی، ویژگیهای شخصیتی را در نواحی از قشر مغزی موضعیسازی کند. در داستانهای علمی-تخیلی، پیوند مغز در قالب افسانههایی چون مغزِ دونووان (۱۹۴۲ میلادی)[چ] به تصویر کشیده شدهاست.
ساختار
کالبدشناسی درشت
مغز انسان بالغ بهطور میانگین وزنی بین ۱٫۲ تا ۱٫۴ کیلوگرم دارد که در حدود ۲ درصد از وزن کل بدن است.[۴][۵] حجم مغز در مردان حدود ۱۲۶۰ و در زنان ۱۱۳۰ سانتیمتر مکعب است.[۶] وزن مغز بین افراد مختلف دارای نوسان زیادی است،[۶] به طوری که رنج مرجع استاندارد برای مردان ۱٬۱۸۰ تا ۱٬۶۲۰ گرم[۷] و برای زنان ۱٬۰۳۰ تا ۱٬۴۰۰ گرم است.[۸]
مخ، شامل نیمکرههای مغز است که بزرگترین بخش مغز را تشکیل داده و بر روی سایر ساختارهای مغزی قرار دارد.[۹] ناحیه بیرونی نیمکرهها، یعنی قشر مغز، ماده خاکستری است که شامل لایههای قشری از نورونها است. هر نیمکره به چهار لوب تقسیمبندی میگردد: لوب پیشانی، لوب آهیانهای، لوب گیجگاهی و لوب پسسری.[۱۰] برخی منابع سه لوب دیگر را نیز فهرست میکنند که شامل یک لوب مرکزی، لوب لیمبیک و لوب اینسولار است.[۱۱] لوب مرکزی، شکنج پیشمرکزی[ح] و شکنج پسمرکزی[خ] را تشکیل میدهد و آن را به عنوان لوبی مجزا در نظر گرفتهاند، چرا که نقش عملکردی متمایزی دارد.[۱۱][۱۲]
ساقه مغز که شبیه ساقه است، در ابتدای ناحیه میانمغز به مخ متصل شده و در همان موقعیت مخ را ترک میکند. ساقه مغز شامل میانمغز، پل مغز و بصل النخاع است. پشت ساقه مغز، مخچه[د] قرار دارد.[۹]
مخ، ساقه مغز، مخچه و طناب نخاعی توسط سه غشاء مننژ پوشیده شدهاند. این سه غشاء شامل لایهٔ سختی به نام سختشامه، لایهٔ میانیِ عنکبوتیه و لایه لطیف نرمشامهی در سمت داخل اند. بین عنکبوتیه و نرمشامه، فضای زیرعنکبوتیه و تیغههای زیرعنکبوتیهای قرار دارد که شامل مایع مغزی-نخاعی میشود.[۱۳] بیرونیترین غشای قشر مخ، غشای قاعدهای نرمشامه به نام گلیای محدود کننده[ذ] قرار داشته که بخش مهمی از سد خونی-مغزی است.[۱۴] مغز زنده بسیار نرم بوده و مثل توفو حالتی ژل مانند دارد.[۱۵] لایههای قشری از جنس نورون، بخش اعظم ماده خاکستری مخ را تشکیل میدهند، در حالی که نواحی زیرقشری از جنس آکسونهای میلینی شده، ماده سفید را تشکیل میدهند.[۹] مادهٔ سفید مغز، حدود نیمی از حجم کلِ مغز را تشکیل میدهد.[۱۶]
مخ
مخ، بزرگترین بخش مغز است و توسط شکاف عمیقی به نام شیار طولی،[ر] به نیمکرههای چپ و راست تقسیمبندی میشود که تقریباً متقارن اند.[۱۷] به عدم تقارن بین لوبها، پتالیا[ز] میگویند.[۱۸] نیمکرهها توسط پنج رابط به هم متصل اند که کل شیار طولی را پیموده و بزرگترین بخش آن را جسم پینهای مینامند.[۹] هر نیمکره به صورت قراردادی به چهار لوب اصلی تقسیمبندی میگردند؛ لوب پیشانی، لوب آهیانهای، لوب گیجگاهی و لوب پسسری که نامگذاریشان براساس استخوانهای جمجمهای است که بر روی هر کدام از این قسمتها قرار دارند.[۱۰] هر لوب با یک یا دو عملکرد اختصاصی همراه است که این عملکردها با یکدیگر همپوشانی دارند.[۱۹] سطح مغز چین خوردگیهایی دارد که به برآمدگیهایی به نام شکنج[ژ] و فرورفتگیهایی به نام شیار[س] تقسیمبندی شده و اغلب براساس موقعیتشان نامگذاری میشوند، همچون شکنج پیشانی از لوب پیشانی یا شیار مرکزی که نواحی مرکزی نیمکرهها را از هم جداسازی میکند. تغییرات کوچک بسیاری در نوع چین خوردگیهای دوم و سوم، بین افراد مختلف وجود دارد.[۲۰]
بخش بیرونی مخ را قشر مغز مینامند که از ماده خاکستری تشکیل شده و در لایههای مختلف آرایش یافتهاند. این لایه بین ۲ تا ۴ میلیمتر ضخامت دارد و به صورت عمیق تا خورده و ظاهری پیچخورده را ایجاد میکند.[۲۱] زیر قشر مغز، ماده سفید مخی قرار دارد. بزرگترین بخش از قشر مخ، نئوکورتکس است که دارای شش لایه نورونی است. باقی قشر را آلوکورتکس مینامند که دارای سه یا چهار لایه است.[۹]
با تقسیمبندی قشر به حدود پنجاه ناحیه عملکردی متفاوت به نام نواحی برادمن،[ش] بر روی قشر مغز نقشهای نگاشته شدهاست. وقتی این نواحی زیر میکروسکوپ دیدهشوند، تمایز واضحی بینشان دیده میشود.[۲۲] قشر به دو ناحیه عملکردی اصلی تقسیم میشود: یک قشر حرکتی و یک قشر حسی.[۲۳] قشر حرکتی اولیه که آکسونها را به سمت پایینِ نورونهای حرکتی در ساقه مغز و طناب نخاعی میفرستد، بخش عقبی لوب پیشانی را مستقیماً جلوی ناحیه پیکری-حسی اشغال میکند. نواحی حسی اولیه، پیامها را از طریق هستههای رلهای از اعصاب حسی و نوارها در تالاموس دریافت میکنند. نواحی حسی اولیه شامل قشر بصری لوب پسسری، قشر شنوایی در بخشهایی از لوب گیجگاهی، قشر اینسولار و قشر پیکری-حسی در لوب آهیانهای است. بخشهای باقیمانده از قشر را نواحی ارتباطی[ص] مینامند. این نواحی ورودیهایشان را از نواحی حسی و بخشهای پایینتر مغز دریافت کرده و درگیر فرایندهای شناختی پیچیدهٔ ادراک، تفکر و تصمیمگیری اند.[۲۴] عملکردهای اصلی لوب پیشانی مربوط به کنترل توجه، تفکر انتزاعی، رفتار، حل مسئله و واکنشهای فیزیکی و شخصیت است.[۲۵][۲۶] لوب پسسری، کوچکترین لوب است؛ عملکردهای اصلی آن شامل ادراک بصری، پردازش بصری-فضایی، حرکت و ادراک رنگ است.[۲۵][۲۶] یک لبول کوچکتر در لوب وجود دارد به نام کونئوس. لوب گیجگاهی خاطرات شنوایی، بصری، زبانی و برخی از خاطرات گفتاری را کنترل میکند.[۲۵]
مخ شامل بطنها است که مایع مغزی-نخاعی در آن مکانها تولید شده و به گردش در میآید. در زیر جسم پینهای، دیوارهٔ شفاف[ض] قرار دارد که غشای جداکنندهٔ بطنهای طرفی میباشد. زیر بطنهای طرفی تالاموس قرار دارد و در جلو و پایین آن نیز هیپوتالاموس است. هیپوتالاموس به جلو کشیده شده و غده هیپوفیز را شکل میدهد. عقبِ تالاموس، ساقهٔ مغز واقع شدهاست.[۲۷]
عقدههای قاعدهای که به آنها هستههای قاعدهای نیز گفته میشود، دستهای از ساختارها در عمق نیمکرهها هستند که درگیر تنظیم رفتار و حرکت میباشند.[۲۸] بزرگترین مؤلفهٔ آن، جسم مخطط است، سایر مؤلفهها گلوبوس پالیدوس، توده سیاه و هسته سابتالاموس است.[۲۸] جسم مخطط به بخش شکمی و پشتی دستهبندی میشود، تقسیمبندی که براساس عملکرد و ارتباطات بنا شدهاست. جسم مخطط شکمی شامل هسته اکومبنس[ط] و دگمهٔ بویایی[ظ] است در حالی که جسم مخطط پشتی شامل هسته دمدار و پوتامن است. پوتامن و گلوبوس پالیدوس توسط کپسول داخلی از بطنهای طرفی و تالاموس جدا شدهاند، در حالی که هسته دمدار حول بطنهای طرفی و روی وجوه بیرونی آن کشیده شده و بر آنها مماس است.[۲۹] در عمیقترین بخش شیار جانبی، بین قشر اینسولار و جسم مخطط، ورقه نورونی نازکی به نام کلاستروم قرار دارد.[۳۰]
در پایین و جلوی جسم مخطط، تعدادی از ساختارهای مغز قدامی قاعدهای[ع] قرار دارند. این ساختارها شامل این موارد اند: نوکلئوس باسالیس،[غ] نوار قطری بروکا،[ف] سابستنشا اینومیناتا[ق] و هسته سپتال مدیال. این ساختارها در تولید ناقل عصبی به نام استیلکولین مهم اند، که پس از تولید بهطور گسترده در سرتاسر مغز منتشر میگردد. مغز قدامی قاعدهای، به خصوص نوکلئوس باسالیس را به عنوان خروجی کولینرژیک اصلیِ دستگاه عصبی مرکزی به جسم مخطط و نئوکورتکس در نظر میگیرند.[۳۱]
وظایف مغز
وظایف مغز عبارتند از کنترل دمای بدن، فشار خون، ضربان قلب و تنفس را به عهده دارد. هر ثانیه، هجوم گستردهای از اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت و تحلیل میکند. راه رفتن، صحبت کردن، ایستادن، نشستن و تمامی حالات فیزیکی بدن انسان را کنترل میکند. به شما اجازه میدهد فکر کنید، رویاپردازی کنید، منطق بیاورید و احساسات را تجربه کنید.
نمامی این فرآیندها در ساختمانی پیچ در پیچ و رازآلود که یک و نیم کیلوگرم در انسان بالغ وزن دارد رخ میدهد و دنیای انسانها بدون آن، هیچ تفاوتی با دنیای حیوانات ندارد.
اهمیت بالینی
آسیب مغز
آسیب به مغز میتواند به شکلهای گوناگونی نمایان گردد. ضربه مغزی، به عنوان مثال در ورزشهای برخوردی، پس از سقوط، یا تصادف رانندگی یا کار، میتواند با مشکلات فوری و بلند مدت همراه باشد. مشکلات فوری ممکن است شامل خونریزی در مغز باشد، این اسیبدیدگی ممکن است بافت مغز را فشرده کرده یا به خونرسانی آن آسیب برساند. ممکن است کبودی در مغز ایجاد شود. کبودی ممکن است باعث آسیب گسترده به مجاری عصبی شود که میتواند منجر به وضعیت آسیب آکسون (diffuse axonal injury) شود.[۳۲] شکستگی جمجمه (fractured skull)، آسیب به ناحیه ای خاص، ناشنوایی و ضربه مغزی نیز از جمله آسیبهای احتمالی هستند. علاوه بر محل آسیب، طرف مقابل مغز نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد که به آن آسیب پیشانی (contrecoup) میگویند. مسائل طولانی مدت که ممکن است ایجاد شوند شامل اختلال اضطراب پس از سانحه و هیدروسفالی است. انسفالوپاتی تروماتیک مزمن میتواند به دنبال آسیبهای ترومای سر ایجاد شود.[۳۳]
زوال عصبی
بیماریهای تخریبکننده عصبی منجر به آسیب پیشرونده به قسمتهای مختلف عملکرد مغز میشود و با افزایش سن بدتر میشود. نمونههای رایج شامل زوال عقل مانند بیماری آلزایمر، زوال عقل الکلی یا زوال عقل عروقی است. بیماری پارکینسون؛ و سایر علل نادر عفونی ، ژنتیکی یا متابولیک مانند بیماری هانتینگتون، بیماریهای نورون حرکتی، زوال عقل HIV، زوال عقل ناشی از سفلیس و بیماری ویلسون از دیگر بیماریهای این دسته بهشمار میروند. بیماریهای تخریب کننده عصبی میتوانند قسمتهای مختلف مغز را تحت تأثیر قرار دهند و بر حرکت، حافظه و شناخت تأثیر بگذارند. [۳۴]
مغز، اگرچه توسط سد خونی - مغزی محافظت میشود، اما میتواند تحت تأثیر عفونتهایی از جمله ویروسها، باکتریها و قارچها قرار گیرد. عفونت ممکن است شامگان (مننژیت)، ماده مغز (آنسفالیت)، یا در داخل ماده مغز (مانند آبسه مغزی) باشد. [۳۴] بیماریهای نادر پریون از جمله بیماری کروتزفلد -یاکوب و سویه آن، و کورو نیز ممکن است بر مغز تأثیر بگذارد. [۳۴]
تومور مغزی
تومورهای مغزی میتوانند خوشخیم یا سرطانی باشند. بیشتر تومورهای بدخیم از قسمت دیگری از بدن، بیشتر از ریه، سینه و پوست بوجود میآیند. [۳۴] سرطان بافت مغز نیز میتواند رخ دهد و از هر بافت داخل و اطراف مغز منشأ میگیرد. مننژیوما، سرطان مننژهای اطراف مغز، رایجتر از سرطانهای بافت مغزی است. [۳۴] سرطانهای درون مغز ممکن است علائم مربوط به اندازه یا موقعیت خود را ایجاد کنند، با علائمی از جمله سردرد و حالت تهوع، یا گسترش تدریجی نشانههای کانونی مانند مشکل در دیدن تدریجی، خوردن، صحبت کردن یا تغییر خلق و خو همراه است. [۳۴] سرطانها بهطور کلی با استفاده از سی تی اسکن و اسکن MRI بررسی میشوند. انواع گوناگونی آزمایش از جمله آزمایش خون و لامبر پانچر ممکن است برای بررسی علت سرطان و ارزیابی نوع و مرحله سرطان مورد استفاده قرار گیرد. [۳۴] کورتیکواستروئید دگزامتازون اغلب برای کاهش تورم بافت مغزی در اطراف تومور تجویز میشود. ممکن است جراحی در نظر گرفته شود، اما با توجه به ماهیت پیچیده بسیاری از تومورها یا بر اساس مرحله یا نوع تومور، پرتودرمانی یا شیمی درمانی مناسب تر تلقی میشود. [۳۴]
اختلالات روانی
اختلالات روانی مانند افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، اختلال استرس پس از سانحه اختلال کمتوجهی - بیشفعالی، اختلال وسواس فکری-عملی، سندرم تورت و اعتیاد، با عملکرد مغز ارتباط دارند.[۳۵][۳۶] درمان اختلالات روانی ممکن است شامل رواندرمانی، روانپزشکی، مداخله اجتماعی و بازیابی شخصی یا رفتاردرمانی شناختی باشد. مسائل اساسی و پیش آگهیهای مرتبط بین افراد بهطور قابل توجهی متفاوت است.
صرع
تصور میشود که تشنجهای صرعی مربوط به فعالیتهای الکتریکی غیرطبیعی است. [۳۴] فعالیت تشنجی میتواند به صورت فقدان هوشیاری، اثرات کانونی مانند حرکت اندام یا موانع گفتاری نمایان گردد، یا ماهیتی کلی داشته باشد. [۳۴] بحران صرعی به تشنج یا مجموعه ای از حملههایی گفته میشود که بیش از ۵ دقیقه ادامه پیدا کند.[۳۷] تشنج دلایل زیادی دارد، با این حال بسیاری از تشنجها بدون یافتن علت قطعی رخ میدهند. در افراد مبتلا به صرع، عوامل خطر برای تشنج بیشتر ممکن است شامل بی خوابی، مصرف دارو و الکل و استرس باشد. تشنجها ممکن است با استفاده از آزمایش خون، نوار مغزی یا EEG و تکنیکهای مختلف تصویربرداری پزشکی بر اساس سابقه پزشکی و یافتههای معاینه بالینی ارزیابی شوند. [۳۴] علاوه بر درمان علت زمینه ای و کاهش قرار گرفتن در معرض عوامل خطر، داروهای ضد تشنج میتوانند در جلوگیری از تشنج بیشتر نقش داشته باشند. [۳۴]
اختلال مادرزادی
برخی از اختلالات مغزی مانند تی-سکس اختلال مادرزادی هستند، و با جهشهای ژنتیکی و کروموزومی مرتبط هستند.[۳۸] گروه نادری از اختلالات مادرزادی چون سفالیک که به عنوان لیسنسفالی شناخته میشوند، با فقدان یا ناکافی شدن چین خوردگی قشر مشخص میشود. رشد طبیعی مغز میتواند در دوران بارداری تحت تأثیر کمبودهای تغذیهای، تراتوژنها، بیماریهای عفونی، و استفاده از داروهای تفریحی، از جمله الکل که ممکن است منجر به ناهنجاریهای جنینی ناشی از الکل شود گردد.[۳۹]
سکته مغزی
سکته مغزی کاهش خون رسانی به ناحیه ای از مغز است که باعث مرگ سلولی و آسیب مغزی میشود. این آسیب میتواند منجر به طیف وسیعی از علائم شود، از جمله علائم "سریع " افتادگی صورت، ضعف بازو و مشکلات گفتاری (از جمله در صحبت کردن و یافتن کلمات یا تشکیل جملات) هستند.[۴۰] علائم مربوط به عملکرد ناحیه آسیب دیده مغز است و میتواند به محل و علت احتمالی سکته مغزی اشاره کند. مشکلات حرکتی، گفتاری یا بینایی معمولاً مربوط به مخ است، در حالی که عدم تعادل، دوبینی، سرگیجه و علائم که بر بیش از یک طرف بدن تأثیر میگذارد معمولاً مربوط به ساقه مغز یا مخچه است. [۳۴]
بیشتر سکتههای مغزی ناشی از از دست دادن خون است، معمولاً به دلیل آمبولی، پارگی پلاک چربی باعث ایجاد ترومبوز یا تنگ شدن شریانهای کوچک میشود. سکته مغزی همچنین میتواند ناشی از خونریزی درون مغز باشد. [۳۴] حملات ایسکمیک گذرا (TIAs) سکتههایی هستند که علائم آنها در عرض ۲۴ ساعت برطرف میشود. [۳۴] بررسی سکته مغزی شامل یک معاینه پزشکی (از جمله معاینه عصبی) و گرفتن سابقه پزشکی، با تمرکز بر مدت زمان علائم و عوامل خطر (از جمله فشار خون بالا، فیبریلاسیون دهلیزی و سیگار کشیدن) خواهد بود. [۳۴] در بیماران جوانتر نیاز به بررسی بیشتر است. [۳۴] برای تشخیص فیبریلاسیون دهلیزی ممکن استنوار قلب و بیوتل متری انجام شود. سونوگرافی میتواند تنگی سرخرگ کاروتید را بررسی کند. از اکوکاردیوگرام میتوان برای جستجوی لخته در قلب، نارسایی دریچه قلب یا وجود یک نقص دیواره بیندهلیزیتخمدان ثبت شده استفاده کرد. [۳۴] آزمایش خون بهطور معمول به عنوان بخشی از تشخیص پزشکی شامل آزمایش دیابت و مشخصات چربی انجام میشود. [۳۴]
برخی از درمانهای سکته مغزی از نظر زمانی بسیار مهم هستند. این موارد شامل انحلال لخته یا برداشتن لخته برای سکتههای ایسکمیک و رفع فشار برای سکتههای خونریزی مغزی است. [۳۴][۴۱] آنجایی که سکته مغزی از نظر زمانی بسیار مهم است،[۴۲] بیمارستانها و حتی مراقبتهای پیش از بیمارستان سکته مغزی شامل تحقیقات سریع است-معمولاً سی تی اسکن برای بررسی سکته مغزی دارای خونریزی و آنژیوگرافی یا سیتی برای ارزیابی شریانهای تأمین کننده مغز استفاده میشود. [۳۴] اسکنهای تصویرسازی تشدید مغناطیسی یا MRI، که بهطور گسترده در دسترس نیستند، ممکن است بتوانند ناحیه آسیب دیده مغز را به ویژه در سکته مغزی ایسکمیک با دقت بیشتری نشان دهند. [۳۴]
با تجربه سکته مغزی، ممکن است فردی در واحد سکته مغزی بستری شود و درمانها به عنوان پیشگیری از سکتههای مغزی در آینده، از جمله ضد انعقاد مداوم (مانند آسپرین یا کلوپیدوگرل)، داروهای ضد فشار خون بالا و داروهای کاهش دهنده چربی خون، مورد استفاده قرار گیرد. [۳۴] یک تیم میانرشتهای شامل آسیب شناسان گفتار، فیزیوتراپیستها، کاردرمانگران و روانشناسان نقش مهمی در حمایت از فرد مبتلا به سکته مغزی و توانبخشی آنها ایفا میکند.[۴۳] [۳۴] سابقه سکته مغزی خطر ابتلا به زوال عقل را حدود ۷۰ درصد و سکته مغزی جدید خطر را حدود ۱۲۰ افزایش میدهد.[۴۴]
مرگ مغزی
مرگ مغزی به از بین رفتن کامل عملکرد مغزی اشاره میکند.[۴۵][۴۶] این آسیب با کما، از دست دادن واکنش غیرارادی و توقف تنفس مشخص میشود،[۴۵] با این حال، اعلام مرگ مغزی از نظر جغرافیایی متفاوت است و همیشه پذیرفته نمیشود.[۴۶] در برخی کشورها نیز سندرم مرگ ساقه مغز تعریف شدهاست.[۴۷] اعلان مرگ مغزی میتواند پیامدهای عمیقی داشته باشد زیرا اعلامیه، بر اساس اصل بیهودگی پزشکی، با قطع حمایت از زندگی همراه خواهد بود، [۳۴] و افرادی که دارای مرگ مغزی هستند اغلب دارای اعضای مناسب برای اهداء عضو هستند.[۴۶] [۳۴] این فرایند اغلب با ارتباط ضعیف با خانواده بیماران مشکلتر میشود.
برای فرد مشکوک به مرگ مغزی تشخیص افتراقی مانند الکترولیت، عصبی و سرکوب شناختی مرتبط با دارو باید حذف شوند.[۴۵] [۳۴] آزمایشهای واکنش غیرارادی [ک] و همچنین عدم پاسخ و تنفس میتواند در تصمیمگیری کمک کننده باشد. [۳۴] مشاهدات بالینی، از جمله عدم پاسخگویی کامل، یک تشخیص شناخته شده و شواهد تصویربرداری عصبی، ممکن است همه در تصمیمگیری برای مرگ مغزی نقش داشته باشند.[۴۵]
جستارهای وابسته
یادداشتها
- ↑ allocortext
- ↑ association areas، نواحی ارتباطی
- ↑ cerebellar peduncles
- ↑ CircumVentricular Organs (CVO)
- ↑ neurotransmission
- ↑ Mind-Body Problem
- ↑ Donovan's Brain
- ↑ precentral gyrus
- ↑ postcentral gyrus
- ↑ cerebellum، از زبان لاتین به معنای: مغزِ کوچک
- ↑ glia limitans
- ↑ longitudinal fissure
- ↑ petalia
- ↑ gyrus
- ↑ sulcus
- ↑ Brodmann's areas
- ↑ association areas
- ↑ septum pellucidum
- ↑ nucleus accumbens
- ↑ olfactory tubercle
- ↑ basal forebrain
- ↑ nucleus basalis
- ↑ diagonal band of Broca
- ↑ substantia innominata
- ↑ از جمله رفلکس دهلیزی-چشمی، رفلکس قرنیه، بازتاب گگ و اتساع مردمکها در پاسخ به نور، [۴۸]
منابع
- ↑ "Cerebrum Etymology". dictionary.com. Archived from the original on October 24, 2015. Retrieved October 24, 2015.
- ↑ "Encephalo- Etymology". واژهنامه برخط ریشهشناسی. Archived from the original on October 2, 2017. Retrieved October 24, 2015.
- ↑ Fan, Xue; Markram, Henry (2019-05-07). "A Brief History of Simulation Neuroscience". Frontiers in Neuroinformatics. 13: 32. doi:10.3389/fninf.2019.00032. ISSN 1662-5196. PMC 6513977. PMID 31133838.
- ↑ Parent, A.; Carpenter, M.B. (1995). "Ch. 1". Carpenter's Human Neuroanatomy. Williams & Wilkins. ISBN 978-0-683-06752-1.
- ↑ Bigos, K.L.; Hariri, A.; Weinberger, D. (2015). Neuroimaging Genetics: Principles and Practices. Oxford University Press. p. 157. ISBN 978-0-19-992022-8.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Cosgrove, K.P.; Mazure, C.M.; Staley, J.K. (2007). "Evolving knowledge of sex differences in brain structure, function, and chemistry". Biol Psychiatry. 62 (8): 847–855. doi:10.1016/j.biopsych.2007.03.001. PMC 2711771. PMID 17544382.
- ↑ Molina, D. Kimberley; DiMaio, Vincent J.M. (2012). "Normal Organ Weights in Men". The American Journal of Forensic Medicine and Pathology. 33 (4): 368–372. doi:10.1097/PAF.0b013e31823d29ad. ISSN 0195-7910. PMID 22182984. S2CID 32174574.
- ↑ Molina, D. Kimberley; DiMaio, Vincent J. M. (2015). "Normal Organ Weights in Women". The American Journal of Forensic Medicine and Pathology. 36 (3): 182–187. doi:10.1097/PAF.0000000000000175. ISSN 0195-7910. PMID 26108038. S2CID 25319215.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ Gray's Anatomy 2008, pp. 227–9.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Gray's Anatomy 2008, pp. 335–7.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Ribas, G. C. (2010). "The cerebral sulci and gyri". Neurosurgical Focus. 28 (2): 7. doi:10.3171/2009.11.FOCUS09245. PMID 20121437.
- ↑ Frigeri, T.; Paglioli, E.; De Oliveira, E.; Rhoton Jr, A. L. (2015). "Microsurgical anatomy of the central lobe". Journal of Neurosurgery. 122 (3): 483–98. doi:10.3171/2014.11.JNS14315. PMID 25555079.
- ↑ Purves 2012, p. 724.
- ↑ Cipolla, M.J. (January 1, 2009). Anatomy and Ultrastructure. Morgan & Claypool Life Sciences. Archived from the original on October 1, 2017.
- ↑ "A Surgeon's-Eye View of the Brain". NPR.org. Archived from the original on November 7, 2017.
- ↑ Sampaio-Baptista, C; Johansen-Berg, H (December 20, 2017). "White Matter Plasticity in the Adult Brain". Neuron. 96 (6): 1239–1251. doi:10.1016/j.neuron.2017.11.026. PMC 5766826. PMID 29268094.
- ↑ Davey, G. (2011). Applied Psychology. John Wiley & Sons. p. 153. ISBN 978-1-4443-3121-9.
- ↑ Arsava, E. Y.; Arsava, E. M.; Oguz, K. K.; Topcuoglu, M. A. (2019). "Occipital petalia as a predictive imaging sign for transverse sinus dominance". Neurological Research. 41 (4): 306–311. doi:10.1080/01616412.2018.1560643. PMID 30601110. S2CID 58546404.
- ↑ Ackerman, S. (1992). Discovering the brain. Washington, D.C.: National Academy Press. pp. 22–25. ISBN 978-0-309-04529-2.
- ↑ Larsen 2001, pp. 455–456.
- ↑ Kandel, E.R.; Schwartz, J.H.; Jessel T.M. (2000). -9780838577011/page/324 Principles of Neural Science. McGraw-Hill Professional. p. -9780838577011/page/324 324. ISBN 978-0-8385-7701-1.
{{cite book}}
: Check|url=
value (help) - ↑ Guyton & Hall 2011, p. 574.
- ↑ Guyton & Hall 2011, p. 667.
- ↑ Principles of Anatomy and Physiology 12th Edition – Tortora, p. 519.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ Freberg, L. (2009). Discovering Biological Psychology. Cengage Learning. pp. 44–46. ISBN 978-0-547-17779-3.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ Kolb, B.; Whishaw, I. (2009). Fundamentals of Human Neuropsychology. Macmillan. pp. 73–75. ISBN 978-0-7167-9586-5.
- ↑ Pocock 2006, p. 64.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ Purves 2012, p. 399.
- ↑ Gray's Anatomy 2008, pp. 325–6.
- ↑ Goll, Y.; Atlan, G.; Citri, A. (August 2015). "Attention: the claustrum". Trends in Neurosciences. 38 (8): 486–95. doi:10.1016/j.tins.2015.05.006. PMID 26116988. S2CID 38353825.
- ↑ Goard, M.; Dan, Y. (October 4, 2009). "Basal forebrain activation enhances cortical coding of natural scenes". Nature Neuroscience. 12 (11): 1444–1449. doi:10.1038/nn.2402. PMC 3576925. PMID 19801988.
- ↑ "Brain Injury, Traumatic". Medcyclopaedia. GE. Archived from the original on May 26, 2011.
- ↑ Dawodu, S.T. (March 9, 2017). "Traumatic Brain Injury (TBI) – Definition and Pathophysiology: Overview, Epidemiology, Primary Injury". Archived from the original on April 9, 2017.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ ۳۴٫۰۰ ۳۴٫۰۱ ۳۴٫۰۲ ۳۴٫۰۳ ۳۴٫۰۴ ۳۴٫۰۵ ۳۴٫۰۶ ۳۴٫۰۷ ۳۴٫۰۸ ۳۴٫۰۹ ۳۴٫۱۰ ۳۴٫۱۱ ۳۴٫۱۲ ۳۴٫۱۳ ۳۴٫۱۴ ۳۴٫۱۵ ۳۴٫۱۶ ۳۴٫۱۷ ۳۴٫۱۸ ۳۴٫۱۹ ۳۴٫۲۰ ۳۴٫۲۱ ۳۴٫۲۲ ۳۴٫۲۳ ۳۴٫۲۴ ۳۴٫۲۵ ۳۴٫۲۶ ۳۴٫۲۷ Davidson's 2010.
- ↑ "NIMH " Brain Basics". www.nimh.nih.gov. Archived from the original on March 26, 2017. Retrieved March 26, 2017.
- ↑ Volkow, N.D.; Koob, G.F.; McLellan, A.T. (January 2016). "Neurobiologic advances from the brain disease model of addiction". The New England Journal of Medicine. 374 (4): 363–371. doi:10.1056/NEJMra1511480. PMC 6135257. PMID 26816013.
- ↑ "Status Epilepticus". Epilepsy Foundation.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامPennington
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامPerese
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Harbison, J.; Massey, A.; Barnett, L.; Hodge, D.; Ford, G.A. (June 1999). "Rapid ambulance protocol for acute stroke". Lancet. 353 (9168): 1935. doi:10.1016/S0140-6736(99)00966-6. PMID 10371574.
- ↑ Goyal, M. (April 2016). "Endovascular thrombectomy after large-vessel ischaemic stroke: a meta-analysis of individual patient data from five randomised trials". The Lancet. 387 (10029): 1723–1731. doi:10.1016/S0140-6736(16)00163-X. PMID 26898852.
{{cite journal}}
: Unknown parameter|displayauthors=
ignored (|display-authors=
suggested) (help) - ↑ Saver, J. L. (December 8, 2005). "Time is brain—quantified". Stroke. 37 (1): 263–266. doi:10.1161/01.STR.0000196957.55928.ab. PMID 16339467.
- ↑ Winstein, C.J. (June 2016). "Guidelines for adult stroke rehabilitation and recovery". Stroke. 47 (6): e98–e169. doi:10.1161/STR.0000000000000098. PMID 27145936.
{{cite journal}}
: Unknown parameter|displayauthors=
ignored (|display-authors=
suggested) (help) - ↑ Kuźma, Elżbieta; Lourida, Ilianna; Moore, Sarah F.; Levine, Deborah A.; Ukoumunne, Obioha C.; Llewellyn, David J. (November 2018). "Stroke and dementia risk: A systematic review and meta-analysis". Alzheimer's & Dementia. 14 (11): 1416–1426. doi:10.1016/j.jalz.2018.06.3061. ISSN 1552-5260. PMC 6231970. PMID 30177276.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ Goila, AK; Pawar, M (2009). "The diagnosis of brain death". Indian Journal of Critical Care Medicine. 13 (1): 7–11. doi:10.4103/0972-5229.53108. PMC 2772257. PMID 19881172. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «GOILA2009» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ ۴۶٫۲ Wijdicks, EFM (January 8, 2002). "Brain death worldwide: accepted fact but no global consensus in diagnostic criteria". Neurology. 58 (1): 20–25. doi:10.1212/wnl.58.1.20. PMID 11781400.
- ↑ Dhanwate, AD (September 2014). "Brainstem death: A comprehensive review in Indian perspective". Indian Journal of Critical Care Medicine. 18 (9): 596–605. doi:10.4103/0972-5229.140151. PMC 4166875. PMID 25249744.
- ↑ Davidson's 2010, p. 1158.