بخش لاریجان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از لاریجان)
بخش لاریجان
اطلاعات کلی
کشور ایران
استانمازندران
شهرستانآمل
مرکز بخشگزنک
شهرهاگزنک،رینه
مردم
جمعیت۸،۷۲۱ نفر

لاریجان یکی از بخش‌های شهرستان آمل در استان مازندران ایران است[۱]

این بخش جنوبی‌ترین ناحیه استان مازندران و شهرستان آمل است و در دامنه‌های شمالی رشته کوه البرز قرار گرفته‌است. کوه دماوند در لاریجان قرار داشته و راه‌های صعود به آن در لاریجان جای دارد. مردم لاریجان از قوم آمارد و قومیت طبری هستند[۲] و به زبان مازندرانی سخن می‌گویند.[۳] لاریجان یکی از شهرها و منطقه‌های تاریخی و باستانی ایران است که جاذبه‌های طبیعی تاریخی زیادی در خود جای داده‌است. این منطقه دارای روستاهای کوهستانی، دشت‌ها و مراتع زیادی می‌باشد. در حال حاضر به دلیل وجود رودخانه هراز که از قله دماوند سرچشمه می‌گیرد بهترین و باکیفیت‌ترین ماهی قزل‌آلا خاورمیانه در این منطقه پرورش داده می‌شود. این منطقه یکی از مناطق اسطورهٔ ایران نیز می‌باشد.

تقسیمات کشوری[ویرایش]

بخش لاریجان دارای دو شهر رِینه، گزنک به مرکزیت گزنک است که دارای ۷۳ روستا و آبادی است و از دو دهستان بالا لاریجان و پائین لاریجان تشکیل شده‌است.

شهر: رینه، گزنک

  • دهستان پائین لاریجان شامل: پنجاب دلارستاق و نمارستاق که مشتمل بر هفده روستا می‌باشد که به هفده بلوک معرف است و به دو قسمت شمالی وجنوبی تقسیم گردیده‌است. قسمت شمالی شامل روستاهای: سوا، امره اتاق سرا، شیخ‌محله، پلریه، کلری، کفا، نمار و دیوران منطقهٔ خوش‌منظرهٔ دریوک و قسمت جنوبی نمارستاق شامل: نسل، دره‌کنار، نیزه (علی‌آباد)، حسن‌آباد، امامزاده عبدالمناف، کردچالک و روستای خوش‌منظرهٔ فیس (ارتفاع از سطح دریا ۲۳۵۰ متر است).
نمایی از جادهٔ هراز و بخشی از رشته‌کوه البرز در منطقهٔ زیار، بخش لاریجان در شهرستان آمل، استان مازندران

دماوند[ویرایش]

کوه دماوند، کوهی در شمال ایران است که بلندترین کوه ایران و بلندترین قلهٔ آتشفشانیِ آسیاست. دماوند دومین کوه بلند فلات ایران و خاورمیانه است. دماوند در پارهٔ مرکزی رشته‌کوه البرز در جنوب دریای خزر جای دارد. بر اساس تقسیمات کشوری، این کوه در بخش لاریجان آمل در استان مازندران قرار دارد. این کوه در سی‌ام تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شده و از سال ۱۳۸۱ به عنوان «اثر طبیعی ملّی» در شمار مناطق چهارگانهٔ ارزشمند از نظر حفاظت محیط زیست قرار گرفته‌است و امروزه تلاش دوستداران محیط زیست و سازمان محیط زیست کشور بر این است تا این کوه بلند در آثار طبیعی جهان، یونسکو ثبت شود.

وجه تسمیه[ویرایش]

در زبان مازندرانی واژه لار به معنای هوای مطبوع و دلنشین است و واژه جوج به معنای هوای سرد و خشک و یخ است و واژه پِل به معنای هوای گرم و مرطوب است واژه لار در اسامی بسیاری از مناطق مازندران همچون لاریم جویبار و لاریجان آمل دیده می‌شود.[۴] کلمه لار و لَر که در سر آغاز برخی اسامی اماکن فلات ایران دیده می‌شود غالباً به معنی جوی و نهر است. چنان‌که در دریاچه لار و رودخانه لار در لاریجان نیز واژه (لار) وجود دارد.
در مجموع یعنی لاریجان در اصل لاری گان یعنی جایگاه منسوب به نهر است.

تاریخچه[ویرایش]

دوران باستان[ویرایش]

موقعیت تپورها در قرن دوم قبل از میلاد، از شرق سپیدرود تا اسرم هیرکانیا

استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی: ) نامیده می‌شد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) می‌باشد که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد.[۵][۶][۷]

به گفته واسیلی بارتلد تپوری‌ها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوری‌ها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوری‌ها نام می‌برد.[۸] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران می‌زیستند و تپوری‌ها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگه‌ای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوری‌ها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[۹] شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند.[۱۰]

ویلیام اسمیت در فرهنگ لغت جغرافیای یونان و روم می‌نویسد: تپورها قومی بودند که محل سکونت آنها در دوره‌های مختلف تاریخ به نظر می‌رسد در امتداد فضای وسیعی از کشور از ارمنستان به سمت شرق تا آمودریا گسترش یافته بود. استرابون آنها را در کنار دروازه‌های کاسپین و ری، در پارت و بین دربیک و اسرم هیرکانی و همراه با آماردی‌ها و سایر مردم در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران قرار می‌دهد که آخرین دیدگاه یعنی سکونت در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران مطابق نظر کوینت کورس و دیونیسوس و پلینی هم می‌باشد. بطلمیوس در جایی آنها را در زمره اقوام سرزمین ماد به حساب می‌آورد و در جایی دیگر آنها را به مارگیانا نسبت می‌دهد. تپوری‌هایی که در پلینی و کوینت کورس به آنها اشاره می‌کند شکی در آن نیست که ناحیه کنونی طبرستان نام خود را از آنها گرفته‌است. آلیان توصیف عجیبی از تپوری‌هایی که در ماد زندگی می‌کردند ارائه می‌دهد.[۱۱]

پیشینه[ویرایش]

مورخان اسلامی لاریجان را لارز نوشته‌اند که معرب واژه طبری لارج می‌باشد. ابن فقیه همدانی لارز را بخشی از رویان ذکر نموده‌است که در طبرستان واقع شده بود. ابن فقیه همدانی می‌نویسد: رویان از کوره‌های طبرستان است و از شهرهای رویان: چالوس، لارز، شرز و بذشوارجر است.[۱۲] به گفته به اعتقاد محققین لاریجان یا لارجان در اصل لای ریژان یا لای ریزان بود؛ به معنی جایی که «لای» یا «رسوب» از آن ریزش دارد و از سه جز «لای»، «ریز» و «ان» ساخته شده‌است. جز لای همان رسوب و ریز از مصدر ریزش و ریختن و ان علامت نسبت و قید مکان هست. همچنین لار در زبان طبری به معنای خوش آب و هوا می‌باشد. بنابر روایت دیگر، لاریجان، از دو جز «لارج» و «ان» ترکیب شده‌است. لارج شکل دیگری از لاریک است که در زبان طبری لاری می‌گویند. طاهرا پس از ویرانی دهکده‌های قصران و درهٔ لار، معروف به «لار رستمدار»، مردم آن نواحی به نواحی گرم تر در کنار رودخانهٔ هراز آمده‌اند و حتی نقل شده‌است که بر اثر سرما و طوفان شدید، که در شده‌های گذشته در منطقهٔ لار و رستمدار اتفاق افتاده، شماری از ساکنان معدوم شده‌اند و عده ای که جان سالم به در برده‌اند از ترس سرما به مناطق به مناطق جنوبی کشور، یعنی لار فارس مهاجرت نموده و منطقهٔ آباد شده را به نام اجداد خود به نام لار در استان فارس نام گذاری نمودند. تاریخ نویسان عهد قدیم مطالبی دربارهٔ لاریجان، از نظر سیاسی، اجتماعی و جغرافیاییی بیان کرده‌اند. از جمله لاریجان یک از قدیمی‌ترین نواحی طبرستان است که قریه ورکه محل تولد فریدون و زندانی شدن ضحاک در آن واقع شده‌است. ابن اسفندیار (مورخ قرن ششم) در تاریخ طبرستان، فریدون را اهل روستای ورک لاریجان معرفی می‌کند.[۱۳] ناحیه ای به نام وَرِن در دهستان هرازپی جنوبی شهرستان آمل قرار دارد.[۱۴]

جمعیت[ویرایش]

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش لاریجان شهرستان آمل در سال ۱۳۸۵ برابر با ۸۷۲۱ نفر بوده‌است.[۱۵] مردم لاریجان به زبان مازندرانی صحبت می‌کنند.[۱۶]

منابع آب[ویرایش]

تقریباً در همه نقاط لاریجان چشمه و رودخانه‌های فراوانی وجود دارد که در نواحی کوهستانی در فصل زمستان و اوایل بهار پرآب و در تابستان کم‌آب و گاهی خشک است. از دیگر منابع آب این منطقه دریاچه‌های کوچک محلی است که به هنگام طغیان رودها در قسمت‌هایی که سطح آب‌های زیرزمینی بالا است به وجود می‌آید و برای کشاورزی، صید و شکار مورد استفاده قرار می‌گیرد. رودی که از جنوب به شمال جریان دارد رود هراز است که به دریای مازندران می‌ریزد. نوع دیگر ذخایر آبی که در آن ماهی پرورش می‌یابد و از جاذبه‌های گردشگری استان است. در لاریجان چشمه‌های آب معدنی فراوانی یافت می‌شود که خاصیت درمانی دارد و در معالجه امراض پوستی، مفصلی، عصبی و گوارشی موثرند که چشمه‌های (آب اسک) (آبگرم لاریجان) و (استراباکو) حمام‌های آب معدنی (گوگردی) از آن جمله‌اند. چشمه‌های آبگرم در سراسر ایران و به ویژه در دامنة کوه‌های البرز و زاگرس پراکنده‌اند و بسیاری از آبادیها به علت داشتن این‌گونه چشمه‌ها، شهرت و اهمیت یافته و آبگرم نام گرفته‌اند. برخی از این آبها به علت دربرداشتن پاره‌ای مواد شیمیایی، دارای رنگ، بو یا مزه خاصی می‌شوند. برخی ترکیبات گوگرد (سولفور و سولفات) به آب رنگ شیری یا آبی می‌دهند و آبی که هیدروژن سولفوره داشته باشد، بوی تخم‌مرغ فاسد دارد. آبگرمهای دارای ترکیبات آهن، رنگ سرخ یا اُخرایی و مزه گس دارند. نمکهای دیگر، مانند کلرور سدیم (نمک طعام) و یدور سدیم، آب را شور یا تلخ می‌سازند.

جاذبه‌ها دیدنی و گردشگری[ویرایش]

طبیعی و تحقیقاتی[ویرایش]

روستاهای نوسر، پردمه، بایجان، بوالقلم، هفت تن، آب اسک، نمارستاق، شاهان‌دشت، هاره، لاسم، نیاک، نوا، ناندل، آب گرم، گزانه، کهرود و پلور از روستاهای دیدنی مناطق ییلاقی و قشلاقی این بخش هستند.

جاذبه‌های تاریخی و باستانی[ویرایش]

محصولات[ویرایش]

زردآلو در روستا ایرا، لاریجان

لاریجان از نظر محصولات کوهستانی و درختی غنی می‌باشد که مهمترین محصولات آن عبارت‌اند از: گیلاس، گردو، هلو، زردآلو، ولیگ، تمشک، آلبالو، انجیر، به و گلابی.

افراد سرشناس[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: ۱۳۸۳ خ.
  2. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۴۶.
  3. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  4. نصری اشرافی، جهانگیر (۱۳۷۷). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحات ۳۰ و ۳۱ جلد اول. شابک ۹۶۴۹۱۱۳۱۵۰.
  5. عمادی، اسدالله (۱۳۷۲). بازخوانی تاریخ مازندران. نشر فرهنگ خانه مازندران. ص. ۷۲.
  6. مارکوارت، یوزف (۱۳۷۳). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. ترجمهٔ مریم میر احمدی. تهران انتشارات اطلاعات. ص. ۲۴۵.
  7. BORJIAN, HABIB (2004). "Mazandaran: Language and People (The State of Research)". Yerevan State University (به انگلیسی): 289. doi:10.1163/1573384043076045.
  8. بارتلد، واسیلی (۱۳۰۸). تذکره جغرافیای تاریخی ایران. اتحادیه تهران. ص. ۲۸۳.
  9. مینوی، مجتبی (۱۳۴۲). مازیار. مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر. ص. ۹.
  10. محمدپور، صفرعلی (۱۳۸۶). چالوس در آیینه تاریخ. انتشارات کلام مسعود. ص. ۳۷۰.
  11. "Dictionary of Greek and Roman Geography, illustrated by numerous engravings on wood. William Smith, LLD. London. Walton and Maberly, Upper Gower Street and Ivy Lane, Paternoster Row; John Murray, Albemarle Street. 1854. ,TAPU´RI". www.perseus.tufts.edu. Retrieved 2021-02-04.
  12. مارکوارت، یوزف (۱۳۷۳). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. انتشارات اطلاعات. ص. ۲۵۵.
  13. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۴۶.
  14. سجادی، محمد تقی (۱۳۷۸). تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر. انتشارات معین. ص. ۴۹.
  15. «نتایج سرشماری ایران در سال ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۱ آبان ۱۳۹۲.
  16. نصری اشرافی، جهانگیر (۱۳۷۷). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحات ۳۰ و ۳۱ جلد اول. شابک ۹۶۴۹۱۱۳۱۵۰.

جستارهای وابسته[ویرایش]