اقتصاد اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
رفع غلط های املایی در متن!
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: قوائد⟸قواعد
خط ۷: خط ۷:
مسئلهٔ [[علم اقتصاد|اقتصاد]]، به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد.
مسئلهٔ [[علم اقتصاد|اقتصاد]]، به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد.
معمولاً از عبارت «اقتصاد اسلامی» در زمینه‌های مختلفی استفاده می‌شود. «علم اقتصاد اسلامی»، «مکتب اقتصاد اسلامی»، «نظام اقتصاد اسلامی» یا «دانش اقتصاد اسلامی». راجع به «علم اقتصاد اسلامی» باید به نکات ظریفی دقت داشت؛ مقدمات و نکاتی که بدون توجه به آن‌ها نمی‌توان منظور معتبری از این اصطلاح را ارائه نمود. در بیان متعارف، هنگامی که از علم سخن به میان می‌آید، منظور همان علم یا [[علم]] است؛ مجموعه معارفی که با تأکید ویژه بر روش تجربی پس از عصر روشنگری در اروپا شکل گرفته و رفته رفته توسعه یافت. علم اقتصاد یا همان [[علم اقتصاد]]یا [[اقتصاد سیاسی]] نیز از چنین قاعده‌ای مستثنی نیست. در ربط میان اقتصاد اسلامی یا هر انگاره دینی با علم تجربی-قیاسی چون اقتصاد باید به این سؤال پاسخ دهد که آیا در این علم، ابعاد ارزشی، اخلاقی یا از جنس بایستگی وجود دارد یا خیر؟ اگر یک محقق اقتصاد یا فیلسوف علم اقتصاد بر این باور باشد که در مجموعه ادبیات علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی می‌توان ردپای چنین اموری را یافت، منطقاً وی می‌تواند به وجود اقتصاد اسلامی معتقد باشد؛ از طرف دیگر اگر فردی بر این باور باشد که در علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی، هیچ مؤلفه ارزشی وجود ندارد، مفهوم «علم اقتصاد اسلامی» از نظر وی بی معناست. بر اساس همین تفکیک پیش گفته است که انواع اظهار نظرها راجع به «علم اقتصاد اسلامی» وجود دارد.
معمولاً از عبارت «اقتصاد اسلامی» در زمینه‌های مختلفی استفاده می‌شود. «علم اقتصاد اسلامی»، «مکتب اقتصاد اسلامی»، «نظام اقتصاد اسلامی» یا «دانش اقتصاد اسلامی». راجع به «علم اقتصاد اسلامی» باید به نکات ظریفی دقت داشت؛ مقدمات و نکاتی که بدون توجه به آن‌ها نمی‌توان منظور معتبری از این اصطلاح را ارائه نمود. در بیان متعارف، هنگامی که از علم سخن به میان می‌آید، منظور همان علم یا [[علم]] است؛ مجموعه معارفی که با تأکید ویژه بر روش تجربی پس از عصر روشنگری در اروپا شکل گرفته و رفته رفته توسعه یافت. علم اقتصاد یا همان [[علم اقتصاد]]یا [[اقتصاد سیاسی]] نیز از چنین قاعده‌ای مستثنی نیست. در ربط میان اقتصاد اسلامی یا هر انگاره دینی با علم تجربی-قیاسی چون اقتصاد باید به این سؤال پاسخ دهد که آیا در این علم، ابعاد ارزشی، اخلاقی یا از جنس بایستگی وجود دارد یا خیر؟ اگر یک محقق اقتصاد یا فیلسوف علم اقتصاد بر این باور باشد که در مجموعه ادبیات علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی می‌توان ردپای چنین اموری را یافت، منطقاً وی می‌تواند به وجود اقتصاد اسلامی معتقد باشد؛ از طرف دیگر اگر فردی بر این باور باشد که در علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی، هیچ مؤلفه ارزشی وجود ندارد، مفهوم «علم اقتصاد اسلامی» از نظر وی بی معناست. بر اساس همین تفکیک پیش گفته است که انواع اظهار نظرها راجع به «علم اقتصاد اسلامی» وجود دارد.
برخی میان «مکتب اقتصاد اسلامی» و «نظام اقتصاد اسلامی» تفکیک قائل می‌شوند؛ از نظر اینان «نظام اقتصادی اسلامی» پیاده شدهٔ قوائد و راهکارهای مورد توجه «مکتب اقتصادی اسلام» در واقعیت موجود است. براساس تعریفی دیگر می‌توان «نظام اقتصاد اسلامی را » به این شکل تعریف نمود: مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در [[اسلام]] در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی برای نیل به سعادت بشر و رسیدن به جامعهٔ فاضله‌ای که تمامی پیامبران و ائمهٔ الهی برای آن تلاش کرده‌اند.
برخی میان «مکتب اقتصاد اسلامی» و «نظام اقتصاد اسلامی» تفکیک قائل می‌شوند؛ از نظر اینان «نظام اقتصادی اسلامی» پیاده شدهٔ قواعد و راهکارهای مورد توجه «مکتب اقتصادی اسلام» در واقعیت موجود است. براساس تعریفی دیگر می‌توان «نظام اقتصاد اسلامی را » به این شکل تعریف نمود: مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در [[اسلام]] در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی برای نیل به سعادت بشر و رسیدن به جامعهٔ فاضله‌ای که تمامی پیامبران و ائمهٔ الهی برای آن تلاش کرده‌اند.


== نگاه اسلام به اقتصاد ==
== نگاه اسلام به اقتصاد ==

نسخهٔ ‏۷ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۹

اقتصاد اسلامی

مضاربهمزارعه
قرض‌الحسنهجعاله
سَلَف‌خریمساقات
هِبهجزیه
زکاتخمس
صدقهوقف
بیت‌المال
صکوکرِبا
بانکداری اسلامی

اقتصاد اسلامی عبارتی است که برای اشاره به فقه معاملات استفاده می‌شود.

طرفداران اقتصاد اسلامی به‌طور کلی آن را به صورتِ نه سوسیالیستی و نه سرمایه داری، بلکه به عنوان یک "راه سوم" توصیف می‌کنند، طریقی ایده آل که هیچ‌کدام از معایب دو سیستم دیگر را ندارد. در میان ادعاهایی که توسط تجددطلبان و فعالان اسلامی برای سیستم اقتصاد اسلامی انجام شده‌است این است که شکاف بین غنی و فقیر کاهش پیدا می‌کند و رفاه افزایش پیدا می‌کند، از طُرقی مانند نهی از احتکار ثروت.

مسئلهٔ اقتصاد، به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد. معمولاً از عبارت «اقتصاد اسلامی» در زمینه‌های مختلفی استفاده می‌شود. «علم اقتصاد اسلامی»، «مکتب اقتصاد اسلامی»، «نظام اقتصاد اسلامی» یا «دانش اقتصاد اسلامی». راجع به «علم اقتصاد اسلامی» باید به نکات ظریفی دقت داشت؛ مقدمات و نکاتی که بدون توجه به آن‌ها نمی‌توان منظور معتبری از این اصطلاح را ارائه نمود. در بیان متعارف، هنگامی که از علم سخن به میان می‌آید، منظور همان علم یا علم است؛ مجموعه معارفی که با تأکید ویژه بر روش تجربی پس از عصر روشنگری در اروپا شکل گرفته و رفته رفته توسعه یافت. علم اقتصاد یا همان علم اقتصادیا اقتصاد سیاسی نیز از چنین قاعده‌ای مستثنی نیست. در ربط میان اقتصاد اسلامی یا هر انگاره دینی با علم تجربی-قیاسی چون اقتصاد باید به این سؤال پاسخ دهد که آیا در این علم، ابعاد ارزشی، اخلاقی یا از جنس بایستگی وجود دارد یا خیر؟ اگر یک محقق اقتصاد یا فیلسوف علم اقتصاد بر این باور باشد که در مجموعه ادبیات علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی می‌توان ردپای چنین اموری را یافت، منطقاً وی می‌تواند به وجود اقتصاد اسلامی معتقد باشد؛ از طرف دیگر اگر فردی بر این باور باشد که در علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی، هیچ مؤلفه ارزشی وجود ندارد، مفهوم «علم اقتصاد اسلامی» از نظر وی بی معناست. بر اساس همین تفکیک پیش گفته است که انواع اظهار نظرها راجع به «علم اقتصاد اسلامی» وجود دارد. برخی میان «مکتب اقتصاد اسلامی» و «نظام اقتصاد اسلامی» تفکیک قائل می‌شوند؛ از نظر اینان «نظام اقتصادی اسلامی» پیاده شدهٔ قواعد و راهکارهای مورد توجه «مکتب اقتصادی اسلام» در واقعیت موجود است. براساس تعریفی دیگر می‌توان «نظام اقتصاد اسلامی را » به این شکل تعریف نمود: مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تأمین عدالت اجتماعی برای نیل به سعادت بشر و رسیدن به جامعهٔ فاضله‌ای که تمامی پیامبران و ائمهٔ الهی برای آن تلاش کرده‌اند.

نگاه اسلام به اقتصاد

اقتصاد اسلامی بر خلاف اقتصاد غربی، بر قناعت و پرهیز از مصرف‌گرایی تأکید دارد. اقتصاد غربی نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود می‌داند؛ در حالی که در اسلام منابع و امکانات نامحدود معرفی شده‌اند. (به عربی: وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا) قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۳۴
ترجمهٔ آیه:‍‍‍«و اگر بخواهید نعمت‌های خداوند را در شمار بیاورید نمی‌توانید نعمت‌های خداوند را به حد و حصری محدود کنید.»
اسلام مسئلهٔ اقتصاد را (بر اساس اصالت انسان) به عنوان جزئی از مجموعه قوانین خود که تنها می‌تواند قسمتی از نواحی حیات انسانی را تنظیم کند، مورد توجه قرار داده و حل مشکلات اقتصادی را در اصلاح مبانی عقیدتی و اخلاقی مردم می‌داند اقتصاد در مکتب اسلام.[۱]

(به عربی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأْرْضِ) قرآن مجید، آیهٔ ۹۶
ترجمهٔ آیه: و اگر مردم ایمان آورده و پرهیزگار بودند، ما ابواب برکات زمین و آسمان را بر آن‌ها گشوده بودیم.
اسلام اقتصاد را در جهت اهداف عالیهٔ بشر دانسته و بر این اساس، نگرش سوسیالیستی یا سرمایه‌داری که اقتصاد را مبنا قرار می‌دهند، رد می‌کند.

جایگاه اقتصاد اسلامی

در تفسیر و تحلیل رشد و توسعه اقتصادی، پیروان مکاتب اقتصادی کلاسیک، نئو کلاسیک، مکتب کینز و امثال آنها؛ دیدگاه‌های خاص خود را در جهت طراحی نظام اقتصادی مطرح نموده‌اند. به عنوان نمونه، کلاسیک‌ها در مورد بازار آزاد، نئو کلاسیک‌ها در زمینهٔ کارآفرینی، پیروان مکتب شیکاگو در زمینهٔ نقش آموزش، طرفداران فیزیوکراسی در خصوص کشاورزی و مکتب سوداگران (مرکانتلیسم) در زمینه مازاد صادرات؛ نظرهای ارزشمندی را مطرح نموده‌اند.
آیین اسلام نیز، در جهت تنظیم روابط اقتصادی بین انسان‌ها که برای تأمین نیازهای اقتصادی (یا رفع مشکلات اقتصادی) تدوین گردیده و با عدالت اجتماعی مرتبط می‌باشد، قواعدی کلی ارائه نموده که در ابواب اقتصادی فقه اسلامی به تفصیل بیان گردیده است...

اصول روش اسلام در توزیع ثروت

اصول روش اسلام در توزیع ثروت، در درجه اول، صیانت از عدالت اجتماعی، حفظ حقوق مردم، تقسیم مالکیت به سه بخش (ملی، خصوصی و دولتی) است. در این راستا، به تحریم راه‌های نامشروع مانند ربا می‌پردازد و حل مشکلات اقتصادی را در چهارچوب قوانینی مانند استفاده از عقود اسلامی می‌داند. برخی از این قوانین در ابواب مضاربه، مزارعه، مساقات، بیع، اجاره، جعاله، زکات، خمس و امثال آن بیان گردیده است.

اقتصاد اسلامی در ایران

در سال ۱۹۷۸، آیت الله خمینی مدعی شد که شرکت‌های چندملیتی اقتصاد ایران را در دست گرفته‌اند و سیاست‌های محمدرضاشاه در حال به نابودی کشاندن کشاورزی است تا به خارجیان فعال در حوزه کشاورزی تجاری کمک کند؛ وی اعلام کرد که هدف اصلیش را در اقتصاد کم شدن وابستگی ایران به غرب قرار خواهد داد؛ و این که اقتصاد بر اساس تعالیم اسلام پایه‌ریزی خواهد شد.[نیازمند منبع] قبل از پیروزی انقلاب، شهید محمد باقر صدر تلاش‌هایی جهت تبین نظام اقتصادی اسلامی و مؤلفه‌های مکتب اقتصادی آن مبذول داشت. پس از انقلاب اسلامی، بانکداری یکی از عرصه‌هایی بود که برای تطبیق آن با قوانین اسلامی، محل ورود اقتصاد اسلامی بود؛ در همین راستا قانون بانکداری بدون ربا تصویب و اجرا شد. دیگر عرصه مهم ورود اقتصاد اسلامی موضوع انفال و مالیکت منابع طبیعی بود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محل تأکید قرار گرفت. یکی دیگر از مفاهیم مهم در اقتصاد اسلامی که با پیروزی انقلاب پررنگ شد، بحث استقلال و خودکفایی بود؛ هرچند براساس نظریات رایج اقتصادی این مقوله از اهمیت چندانی برخوردار نیست، اما با توجه به شرایط جهانی در آن زمان و نیز در حال حاضر و برپایه برخی آموزه‌های اقتصادی موجود، باید تا حد ممکن در راستای استقلال معقول اقتصادی همت گمارد. البته منطبق با همان نظریات اقتصادی متعارف نیز تا زمانی که کشورها به حمایت از صنایع خود اقدام کنند و امکان مبادله آزادانه کالاها و خدمات وجود نداشته باشد و پیش شرط‌های مربوط به بازار پول و ارز مهیا نشود، مسئله خودکفایی و استقلال اقتصادی حائز اهمیت خواهد بود.

نقد و مناقشه

اقتصاد اسلامی به این دلایل بی اعتبار و دون شناخته است:

  • متهم به "عدم انسجام، ناقص بودن، غیر عملی بودن، و نامناسب بودن"[یادداشت ۱] و این که به جای حل مسئله، توسط "هویت فرهنگی" به کار انگیخته شده‌است (تیمور کوران، جان فاستر)؛[۲][۳][۴][۵]
  • به‌طور تئوریک "شلم‌شوربایی از تفکرات مردم‌باورانه و سوسیالیستی"[یادداشت ۲] بودن آن، و این که در عمل، "چیزی بیش از کنترلِ دولتیِ ناکارآمدِ اقتصاد و یک‌سری سیاست‌های بازتوزیع تقریباً به یک اندازه ناکارآمد [نیست]" (فرد هالیدی[۶]

در زمینه‌ای سیاسی و منطقه‌ای، که در آن اسلام‌گرایان و علما ادعا می‌کنند در مورد همه چیز نظری دارند، جالب است که در موردِ این مرکزی‌ترینِ فعالیت‌هایِ انسان، فراتر از سخنانِ پارسامنشانهٔ پی‌درپی دربارهٔ این که چه طور مدلِ آن‌ها نه سرمایه‌داری است و نه سوسیالیستی، چه قدر برای گفتن کم دارند.[۶]

  • چیزی چندانی بیش از این نیست: تقلید از اقتصاد سنتی، مزین به آیات قرآن و سنت (محمد احمد خان)؛
  • مدعی تقاضا برای بازگشت به رسوم اسلامی، که [این رسوم] در واقع "سنت ابداع‌شده"[یادداشت ۳] هستند (تیمور کوران)؛[یادداشت ۴][۷]
  • شکست در رسیدن به این اهدافش: براندازی سود روی پول، برقراری برابری اقتصادی، و یک وجدان کسب‌وکار برتر؛[۸] با این حال "از روی جهالت، از روی تحمل و بردباری‌ِ هدایت‌شده در مسیرِ اشتباه، از نگاه موشکافانهٔ نقادانه فروگذارکرد"، و در رسیدن به این اهداف شکست خورد چرا که شیوه‌ها و مقاصدش "بیش از حد غیر واقع بینانه [است] تا که بخواهد برای ساختارهای غالب اقتصادی شاخ و شانه بکشد" (تیمور خان).[۷]

دانش مالی و بانک‌داری اسلامی

یک نتیجه قابل توجه (و آماج انتقاد) اقتصاد اسلامی ابداع صنعت دانش مالی و بانک‌داری اسلامی است.

جستارهای وابسته

یادداشت

  1. "incoherence, incompleteness, impracticality, and irrelevance"
  2. "a hodgepodge of populist and socialist ideas"
  3. Invented tradition
  4. به نظر وی: اقتصاد اسلامی خودش نمونه امری است که "سنت اختراع‌شده" خوانده شده. ... تا میانه قرن بیستم [میلادی] نبود که پس از آن کمپین‌هایی راه افتاد برای شناسایی الگوهای تفکر و کارکرد اقتصادی به‌طور خودآگاه [به اسلام]، اگر نه همچنین به‌طور منحصر [به اسلام]. تا آن زمان درون‌مایه اقتصادی رساله‌ها که بر پایه منابع اسلامی سنتی قرار داده شده بود فاقد سیستماتیزاسیون [یا سیستم‌مندی] بود؛ آن‌ها به سختی یک بدنه اصلی از تفکر را که به شکل دکترینی منسجم و خودکفا قابل تشخیص باشد را شکل دادند.

منابع

  1. (اقتصاد در مکتب اسلام، امام موسی صدر، مقدمه و پاورقی: علی حجتی کرمانی، مقدمه، ص سیزده)
  2. Foster, John (11 December 2009). "How Sharia-compliant is Islamic banking?". BBC News. Retrieved 22 September 2016.
  3. Kuran, "The Economic Impact of Islamic Fundamentalism," in Marty and Appleby Fundamentalisms and the State, U of Chicago Press, 1993, pp. 302–41
  4. "The Discontents of Islamic Economic Mortality" by Timur Kuran, American Economic Review, 1996, pp. 438–42
  5. Tobin, Sarah A. (2014). ""Is it really Islamic?"". In Wood, Donald C. (ed.). Production, Consumption, Business and the Economy: Structural Ideals And ... Emerald Group Publishing. p. 139. Retrieved 23 September 2016.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ Halliday, Fred, 100 Myths about the Middle East, Saqi Books, 2005 p. 89
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ Kuran, Timur (2004). Islam and Mammon: The Economic Predicaments of Islamism. Princeton University Press. p. x. Retrieved 25 March 2015.
  8. Pipes, Daniel (September 26, 2007). "Islamic Economics: What Does It Mean?". Jerusalem Post. Retrieved 5 August 2015.
  • سید محمد باقر صدر، اقتصادنا، ص. ۳۳۰ تا ۳۳۴
  • سید رضا حسینی نسب، مجموعه مقالات علمی، ص. ۱۵ تا ۱۸
  • منصور شفیع‌زاده (۱۳۷۳نگاهی دوباره به اندیشه‌های اقتصادی حضرت امام خمینی (س)، تهران: نشر مدرس، ص. ۱۸۷ پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • یدالله دادگر کرمانجی (۱۳۷۸نگرشی بر اقتصاد اسلامی، تهران: نشر مدرس، ص. ۱۴۴ پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • محمود روزبهان (۱۳۷۸اقتصاد اسلامی، تهران: نشر قلم، ص. ۱۷۲ پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • امام موسی صدر، اقتصاد در مکتب اسلام، به کوشش علی حجتی کرمانی.
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Islamic economics». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۸.