آتشکده آذرگشسپ
مختصات: ۳۶°۳۶′۱۱″شمالی ۴۷°۱۴′۰۹″شرقی / ۳۶٫۶۰۳۱۷۱°شمالی ۴۷٫۲۳۵۹۴۹°شرقی
آتشکده آذرگشسپ | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات اثر | |
مکان |
![]() |
نوع | فرهنگی |
معیار ثبت | i, ii, iii, iv, vi |
شمارهٔ ثبت | ۱۰۷۷ |
منطقه | آسیا |
تاریخچه | |
تاریخچهٔ ثبت | ۲۰۰۳ (طی نشست بیستوهفتم) |
اطلاعات ثبت ملی | |
شماره ثبت ملی | ۳۰۸ |
تاریخ ثبت ملی | ۲۹ آذر ۱۳۱۶ |
دیرینگی | دوره ساسانیان |
† منطقهٔ بر پایهٔ دستهبندی یونسکو |
آتشکده آذرگشسپ، به معنی آتش جهنده. این آتشکده در ایران قرار داشته و در قرنهای پیش از فتح اعراب مهمترین مرکز مذهبی شاهنشاهی ایران بود. این آتشکده به طبقهٔ جنگیان و سپاهیان اختصاص داشتهاست.[۱][۲]
در ایران باستان سه آتشکدهٔ اصلی و بزرگ وجود داشتهاست که با سه طبقهٔ جامعهٔ اجتماعی ایران یعنی مغان، واستریوشان و ارتشتاران مرتبط بودند.
- آتش آثرونان (موبدان)، آتشکده کاریان
- آتش واستریوشان (کشاورزان)، آتشکده برزین مهر[۳]
- آتش ارتشتاران (ارتشیان)، آتشکده آذرگشسپ
محتویات
جایگاه آتشکده آذرگشسپ[ویرایش]
آذرگشنسپ یا آتش سلطنتی، در گنجک (شیز) واقع در آذربایجان بود. پادشاهان ساسانی در ایام سختی بزیارت این معبد میشتافتند و زر و مال و ملک و غلام در آنجا نذر میکردند. وهرام پنجم سنگهای قیمتی تاجی را، که از خاقان و زنش گرفته بود، باین آتشکده فرستاد. خسرو اول نیز نظیر این را عطا نمود. خسرو دوم نذر کرد، که اگر موفق به مغلوب نمودن وهرام چوبین بشود، زینتهای زر و هدیههای سیم بآتشکده آذرگشنسپ بفرستد و بوعده خویش وفا کرد. این آتشکده را آذرخوش میگفتند. آذر بزبان عجم «آتش» و خوش «نیکو» است. شاهنشاهان ایران هنگام رسیدن بپادشاهی با کمال احترام پیاده بزیارت این معبد میرفتند و نذرها میکردند و هدیه و خواسته بسیار بآنجا میبردند. این آتشکده علامت اتحاد و یگانگی دین و دولت بود و نمونه (سمبل) دولت ساسانیان بشمار میرفت، که بواسطه اتحاد با دیانت قوت گرفت.[۴] منابع تاریخی قدیم، دربارهٔ محل آتشکدهٔ آذرگشسپ با یکدیگر تطابق ندارند، برخی بویژه کتابهای پهلوی آن را در کنار دریاچهٔ چیچست میدانند. در بندهش آمدهاست که آذرگشسب تا زمان پادشاهی کیخسرو همواره پناه جهان بود، وقتی که کیخسرو «بتکدهٔ دریاچهٔ چی چست» را ویران کرد، آن آتش به یال اسب او فرو نشست و سیاهی و تیرگی را برطرف نمود و روشنایی بخشید. بطوریکه او توانست بتکده را ویران کند. در همان محل در بالای کوه اسنوند پرستشگاهی ساخت و آذرگشسب را فرونشاند. در میان نویسندگان دوران اسلامی، ابودلف در سفرنامهٔ خود، شرح مشروحی از شیز و آتشکدهٔ آذرگشسب داده و دیگر مورخان و جغرافیدانان از او پیروی کردهاند.
ابودلف در سال ۳۴۱ هجری آوردهاست،
در شیز آتشکدهٔ مهمی وجود دارد که آتش زرتشتیان از آن بسوی شرق و غرب فروزان است. بر بالای گنبد این آتشکده هلالی نصب شده که طلسم آن بشمار میرود و جمعی از امرا و فاتحین خواستند، آنرا برچینند اما کوشش آنها بجایی نرسید. از شگفتیهای این خانه آنکه کانون آن از هفتصد سال پیش فروزان است و خاکستر در آن وجود ندارد و شعلهٔ آن هیچگاه خاموش نمیگردد.
از گفتار ابودلف چنین بر میآید که آتشکدهٔ آذرگشسپ، یک آتشکدهٔ همیشه سوز یا خودسوز بودهاست و ظاهراً از گاز و نفت، مایه میگرفتهاست و خاکستری نداشتهاست. روایات هرمزدیار نیز بر خودسوز بودن این آتشکده تصریح دارد.
آنچه ابودلف نقل کردهاست با محل تخت سلیمان کنونی تطبیق میکند اما مشکل اینجاست که تخت سلیمان از دریاچهٔ ارومیه بسیار دور است و کتابهای پهلوی و برخی کتابهای فارسی محل آنرا نزدیک دریاچهٔ ذکر میکنند.
از منابع چنین برمیآید که در زمان پادشاهی قباد پدر انوشیروان، به صلاحدید مزدک که در پی یک رفورم مذهبی بود، از تعداد آتشکدهها کاسته شده و برخی را در برخی دیگر ادغام کردند. از اینرو گمان میرود که دو آتشکدهٔ آذرگشسپ وجود داشتهاست. آتشکدهٔ قدیم که در ناحیهٔ شیز بوده، آتش کیخسرو نیز نامیده میشدهاست و در شاهنامه بارها از آن یاد شدهاست. گمان میرود که این آتشکدهٔ قدیم به تخت سلیمان کنونی منتقل شدهباشد و با آتشکدهٔ کهنسال آبان گشسپ یا آتشکده برکه ادغام شدهباشد.
ویرانی و بنیان دوباره آتشکده آذرگشسپ[ویرایش]
این آتشکده بواسطهٔ پیوستن دو آتش به یکدیگر مبدّل آتشکدهٔ بزرگ «شاهی» گشت. پادشاهان ساسانی چنان ارزشی برای این آتشکده قائل بودند که هر یک از شاهان پس از به تخت نشستن، پای پیاده به زیارت آن میشتافتند، و پس از پیروزی در جنگ، سهمی از غنائم جنگی را به گنجینهٔ آن تقدیم میکردند و همین گنجینهٔ بزرگ است که به هنگام شکست خسرو پرویز، از سپاه هراکلیوس امپراتور روم شرقی، به یغما رفت.[۵]
این آتشکده در سال ۶۲۴ میلادی توسط هراکلیوس به آتش کشیده و ویران گردید، اما بعدها تعمیر یا از نو ساخته شد. آتشکده آذرگشسپ در زمان ابودلف، ۹۲۵ میلادی هنوز بر پا بودهاست.[۶]
نگارخانه نگارههایی از آتشکده آذرگشسپ[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- کریستین سن، ارتور. تاریخ ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. امیرکبیر، ۱۳۶۷.
- فره وشی، بهرام. ایرانویچ. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۶۸
- موله، م. ایران باستان. ترجمهٔ ژاله آموزگار، چاپ سوم. تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۵
- عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی. چاپ اول. تهران: انتشارات توس ۱۳۷۴