سومر: تفاوت میان نسخهها
جز لینک اشتباه |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
| |
| |
||
شهرهای کوچکتر (از جنوب به شمال): |
شهرهای کوچکتر (از جنوب به شمال): |
||
# |
# کوآرا (''اللحم'') |
||
# [[زابالا]] (''ایبزیخ'') |
# [[زابالا]] (''ایبزیخ'') |
||
# [[کیسوررا]] (''ابوحتاب'') |
# [[کیسوررا]] (''ابوحتاب'') |
نسخهٔ ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۱
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان (سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات) و شمال خلیج فارس بودند. سومر یکی از باستانیترین تمدنها و تاریخیترین مناطق جنوب میانرودان در دورهی مسسنگی و اوایل دورهی مفرغ بود. هر چند نخستین نمونههای خطی کشفشده در این ناحیه قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد را نشان نمیدهند اما مورخان جدید بر این باورند که با توجه به نام شهرها، رودها، شغلها و دیگر مدارک بدست آمده، این منطقه نخستین بار بین سالهای ۵۵۰۰ تا ۴۰۰۰ پیش از میلاد توسط قومی غیرسامی که به زبان سومری سخن میگفتند مسکونی شدهاست.[۱][۲][۳][۴] به طور نظری این مردم پیشاتاریخی را امروزه با نامهایی چون «پیشافراتی» یا «عبیدی» میشناسند[۵] و احتمال میدهند که آنها از فرهنگ سامرا مربوط به میانرودان شمالی (آشور) آمده باشند.[۶][۷][۸][۹] هر چند نامی از عبیدیها در آثار بجامانده از سومریان یافت نشده اما پژوهشگران امروزی بر این باورند که این مردم نخستین نیروی تمدنساز در این منطقه به شمار میروند که دست به خشککردن مردابها برای کشاورزی و گسترش بازرگانی زدند و صنایعی چون بافندگی، چرمگری، فلزکاری، بنایی و کوزهگری را ایجاد کردند.[۵]
با این حال برخی ار پژوهشگران همچون پیوتر میکالوسکی و گرد اشتاینر وجود یک زبان پیشافراتی یا یک زبان فرعی را به چالش میکشند. آن دو و برخی دیگر بر این باورند که زبان سومری متعلق به مردمانی شکارچی و ماهیگیر بوده که در هورها و ناحیهی ساحلی شرق شبهجزیرهی عربستان میزیستند و بخشی از فرهنگ دوجنبی عربی به شمار میرفتند.[۱۰] مدارک قابل اعتماد تاریخی مربوط به سالها بعد است؛ هیچ چیزی در سومر یافت نشده که حاکی از زمانی پیش از اینمیباراگیسی (حدوداً ۲۶ سده پیش از میلاد) باشد. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومریان پیش از آنکه در پایان عصر یخبندان دچار سیل شوند در منطقهای در شرق شبهجزیرهی عربستان کنار خلیج فارس امروزی میزیستهاند.[۱۱]
تمدن سومر در دورهی اوروک (هزارهی ۴ پیش از میلاد) شکل گرفت و در دورهی جمدت نصر و دورهی دودمانی اولیه ادامه یافت. در طول هزارهی سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی نزدیک بین سومریان (که زبانی تکخانواده داشتند) و اکدیهای سامیزبان ایجاد شد که منجر به دوزبانی شدن وسیع در این ناحیه گردید.[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] تاثیر سومریان بر اکدیها و برعکس در تمام بخشهای زبانی مشهود است و میتوان آن را از وامگیری واژگان تا همگرایی صرفی، نحوی و واجشناسی مشاهده کرد.[۱۲] از این روست که پژوهشگران سومریان و اکدیهای هزارهی سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی مینامند.[۱۲] سومریان در حدود سال ۲۲۷۰ پیش از میلاد توسط شاهان سامیزبان امپراتوری اکد مغلوب شدند اما زبان آنها به عنوان زبانی مقدس ادامهی حیات داد. حاکمیت بومی سومریان بار دیگر به مدت یک سده در قالب سلسله سوم اور (رنسانس سومریان) در حدود سالهای ۲۱۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد پدیدار شد اما زبان اکدی در آن دوران همچنان مورد استفاده قرار گرفت. شهر سومری اریدو در ساحل خلیج فارس نخستین شهر جهان بود که سه فرهنگ متفاوت در آن ترکیب شدند: کشاورزان عبیدی که در کلبههای آجری گلی میزیستند و از سامانهی آبیاری استفاده میکردند؛ چوپانهای سامینژاد که در چادرهای سیاه زندگی میکردند و گوسفند و بز میچراندند؛ و مردمان ماهیگیر که در مسکنهای نیساز در تالابها میزیستند و احتمالاً نیای سومریان بودند.[۱۸]
کشاورزیِ مبتنی بر آبیاری به همراه بازپرسازی سالانهی خاک و ذخیرهسازی مازاد غذا در انبارهای غله باعث شد تا این مردم بر خلاف دیگر فرهنگهای نخستین که به زراعت گردشی میپرداختند، به حدی از پیشرفت دست یابند که پیش از آن متصور نبود. از سوی دیگر این حد از تراکم جمعیت به نیروی کار زیاد و تقسیم کار به هنرها و صنایع گوناگون نیاز داشت. در عین حال استفادهی بیش از حد از خاک باعث شوری خاک شد و بحران مالتوسی در طول زمان منجر به خالی شدن شهرها از سکنه گردید. این مسائل باعث شد تا این تمدن تحتالشعاع اکدیهای میانرودان قرار گیرد.
همچنین سومر نخستین سامانهی نگارشی را ایجاد کردند که از مرحلهی پیشانگارشی در هزارهی ۴ پیش از میلاد به خط میخی در هزارهی ۳ پیش از میلاد رسید.
ریشه نام
اصطلاح سومری به ساکنان غیرسامی جنوب میان رودان توسط اکدیان سامی داده میشد.سومریان خود را با نام اوگ ساگ گیگا ( ùĝ saĝ gíg-ga ) (به خط میخی: 𒌦 𒊕 𒈪 𒂵) به معنی مردمان سیاه سر مینامیدند.[۱۹] واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد.اما رواج اصطلاح اکدی سومر (šumerû) نامشخص است.[۲۰][۲۱] اصطلاح شینار در کتاب مقدس ، Sngr در مصری، شانهار ((Šanhar(a) در هیتی میتواند نوع گویش غربی شومر (Shumer) باشد.[۲۱]
شهرهای سومری
سومر (به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کیاِنگیر (ki-en-ĝir) تقریباً به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری)[۲۲][۲۰] تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولتشهر مستقل بود که توسط کانالها و سنگ چینها از یکدیگر مجزا شده بودند.هر کدام از این دولتشهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی (انسی) یا یک پادشاه (لوگال) که بصورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری: سایر شهرهای اصلی:
(1منطقه نامشخص) |
شهرهای کوچکتر (از جنوب به شمال):
(2دور از مرکز در شمال میان رودان) |
تاریخ
دولتشهرهای سومری در دورانهای پیشاتاریخی عبید و اوروک به قدرت رسیدند. تاریخ مکتوب سومر به ۲۷ سده پیش از میلاد باز میگردد اما مدارک تاریخی تا دورهی سوم دودمانی در حدود سدهی ۲۳ پیش از میلاد مبهم باقی ماند تا این که سامانهی نگارشی مبتنی بر هجابندی ایجاد شد و اکنون باستانشناسان میتوانند این مدارک و کتیبهها را بخوانند. سومر کلاسیک با ظهور امپراتوری اکد در سدهی ۲۳ پیش از میلاد به پایان میرسد. بعد از دورهی گوتیها، رنسانس سومری در سدهی ۲۱ پیش از میلاد روی داد که با هجوم اموریهای سامینژاد در سدهی ۲۰ پیش از میلاد به پایان رسید. دودمان اموری ساکن در دولتشهر ایسن تا سدهی ۱۷۰۰ پیش از میلاد باقی ماندند تا این که میانرودان تحت حکومت بابل متحد شد. در نهایت سومریها در جمعیت اکدی (آشوری-بابلی) حل شدند.
- دورهی عبید: ۴۱۰۰-۵۳۰۰ پ.م. (نوسنگی باسفال تا مسسنگی)
- دورهی اوروک: ۲۹۰۰-۴۱۰۰ پ.م. (از پایان مسسنگی تا اوایل عصر مفرغ)
- اوروک ۱۴و۱۵: ۳۳۰۰-۴۱۰۰ پ.م.
- اوروک ۵: ۳۱۰۰-۳۳۰۰ پ.م.
- دورهی جمدت نصر (اوروک ۳): ۲۹۰۰-۳۱۰۰ پ.م.
- دورهی دودمانی نخستین (عصر مفرغ نخستین ۲ تا ۴)
- دورهی دودمانی نخستین ۱: ۲۸۰۰-۲۹۰۰ پ.م.
- دورهی دودمانی نخستین ۲: ۲۶۰۰-۲۸۰۰ پ.م. (گیلگمش)
- دورهی دودمانی نخستین ۳الف: ۲۵۰۰-۲۶۰۰ پ.م.
- دورهی دودمانی نخستین ۳ب: حدوداً ۲۳۳۴-۲۵۰۰ پ.م.
- دورهی امپراتوری اکد: حدوداً ۲۲۱۸-۲۳۳۴ پ.م. (سارگن بزرگ)
- دورهی گوتیان: حدوداً ۲۰۴۷-۲۲۱۸ پ.م. (عصر مفرغ نخستین ۴)
- دورهی اور سوم: حدوداً ۱۹۴۰-۲۰۴۷ پ.م.
دورهی عبید
دورهی عبید را میتوان با سبک متمایز سفالهای منقش و باکیفیتی که در تمام میانرودان و خلیج فارس گسترش یافته بودند شناخت. در همین زمان نخستین اسکان در جنوب میانرودان در اریدو (به خط میخی: نون.کی) انجام گرفت. ساکنین اریدو کشاورزانی بودند که در حدود سال ۵۳۰۰ پ.م. به این منطقه آمدند و با خود فرهنگ حاجی محمد را آوردند که پیشگام در کشاورزی مبتنی بر آبیاری بود. به نظر میرسد این فرهنگ از فرهنگ سامرا در شمال میانرودان مشتق شده باشد اما هنوز مشخص نیست که این مردم همان سومریانی باشند که بعدها فرهنگ اوروک را به وجود آوردند. اریدو به عنوان شهر مذهبی مهم باقی ماند تا این که به تدریج تحتالشعاع اندازهی شهر اوروک قرار گرفت. ممکن است داستان اعطای می (هدایای تمدن) به اینانا، الههی اوروک و خدای عشق و جنگ توسط انکی، خدای خرد و در عین حال خدای اصلی اریدو، بازتابی از این تغییر هژمونی باشد.[۲۵]
دورهی اوروک
از نقطه نظر باستانشناسی گذار از دورهی عبید به دورهی اوروک با تغییر تدریجی ظروف سفالی که روی چرخهای آرام کوزهگری در خانهها ساخته و نقاشی میشدند به سفالهای بدون نقاشی که توسط متخصصان در کارگاههای کوزهگری روی چرخهای سریع و به طور انبوه ساخته میشدند قابل تشخیص است. دورهی اوروک استمرار و نتیجهی دورهی عبید است و تغییر در شکل ظروف سفالی آن بارزترین شاخص به حساب میآید.[۲۶][۲۷]
در دورهی اوروک (حدوداً ۴۱۰۰ تا ۲۹۰۰ پ.م.) حجم انبوه کالاهایی که از راه کانالها و رودخانههای جنوب میانرودان حمل میشد به ایجاد شهرهای بزرگ و چندقشری که جمعیتهای بیش از ۱۰ هزار نفر داشتند و حول یک معبد ساخته میشدند کمک کرد. در این شهرها حاکمیتِ متمرکز از نیروی کار متخصص سود میجست. تقریباً با اطمینان میتوان گفت که سومریان در همین دوره دست به گرفتن برده از روستاهای اطراف زدند. استفاده از برده به عنوان کارگر را به وضوح میتوان در متون نخستین سومری دید. مصنوعات و حتی سکونتگاههای مربوط به دورهی اوروک در گسترهی وسیعی پخش شدهاند: از کوههای توروس در ترکیه تا دریای مدیترانه در غرب و تا مرکز ایران در شرق.[۲۸]
صدور تمدن دورهی اوروک توسط بازرگانان و استعمارگران سومری (مانند چیزی که در تل براک کشف شده است) روی تمام مردمان پیرامونی که به تدریج فرهنگ و اقتصاد مشابه و قابل رقابت با سومر ایجاد کردند تاثیر داشت. شهرهای سومر نمیتوانستند با استفاده از نیروی نظامی مستعمرههای دور را اداره کنند.[۲۸]
احتمالاً نظام حکومتی شهرهای سومری در دورهی اوروک دینسالارانه بوده و توسط یک شاه-کاهن (ملقب به اِنسی) اداره میشدهاند. یک شورا متشکل از سالخوردگان مرد و زن نیز به وی مشاوره میدادند.[۲۹] به جرات میتوان گفت که پانتئون (بتکده)ی سومری که بعدها در آنجا ایجاد شد بر اساس همین الگو شکل گرفت. مدارک زیادی دال بر وجود خشونت رسمی یا سربازان حرفهای در دورهی اوروک وجود ندارد و شهرها عمدتاً بدون دیوار بودند. اوروک در این دوره پرجمعیتترین شهر دنیا شد و توانست ۵۰۰۰۰ نفر را در خود جای دهد.
فهرست باستانی شاهان سومر دربرگیرندهی نام چند شهر برجسته از این دوره است. گفته میشود که نخستین نامهای این مجموعه به شاهانی اشاره دارد که پیش از وقوع یک سیل بزرگ حکومت میکردند. ممکن است برخی از این نامها خیالی باشند و مانند الولیم و دومیزید به شخصیتهای افسانهای و اسطورهای اشاره داشته باشند.[۲۹]
پایان دورهی اوروک همزمان است با آغاز دورهای آب و هوایی به نام نوسان پیورا (Piora oscillation) که دورهای خشک بود و از حدود سال ۳۲۰۰ تا ۲۹۰۰ پ.م. طول کشید. آغاز این دوره پایانی بود بر دورهای گرم و مرطوب که تقریباً از ۹۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش ادامه داشته و با عنوان Holocene climatic optimum شناخته میشود.[۳۰]
دورهی دودمانی نخستین
دورهی دودمانی از حدود سال ۲۹۰۰ پ.م. با شخصیتهایی نظیر اِنمرکار و گیلگمش آغاز میشود. به نظر میرسد این افراد کمی پیش از دورهی تاریخی فرمان راندهاند؛ دورهای که از حدود ۲۷۰۰ پ.م. با گذر از تصویرنگاری به نگارش هجایی آغاز شد. هر چند در این دوره فرمانروایان سومری به زودی دست به گسترش قلمروی خود به سرزمینهای همسایه زدند و برخی از گروههای سامی که در همسایگی سومریان میزیستند بخش بزرگی از فرهنگ آنها را برای خود اقتباس کردند اما مرکزِیت فرهنگ سومری همچنان در جنوب میانرودان باقی ماند.
نخستین شاه دودمانی در فهرست شاهان سومر که نامش از منابع دیگر افسانهای به دست آمده اِتَنَ، شاه سیزدهم دودمان نخست کیش میباشد. نخستین شاهی که وجودش از راه مدارک باستانی مورد گواهی قرار گرفته اینمیباراگیسی فرمانروای کیش (حدوداً سده ۲۶ پ.م.) بوده که نامش در حماسهی گیلگمش نیز آمده است. از این رو برخی باستانشناسان این احتمال که گیلگمش نیز یکی از شاهان تاریخی اوروک بوده است را دور از حقیقت نمیدانند. حماسهی گیلگمش حاکی از بروز خشونتهای روزافزون در این دوره است. شهرها بزرگتر و دارای حصار میشوند و روستاهای جنوب میانرودان محو میگردند. (ساخت دیوارهای شهر اوروک به گیلگمش نسبت داده شده است.)
نخستین دودمان لاگاش
هر چند نام دودمان لاگاش از فهرست شاهان سومر حذف شده اما وجود آنها از راه مطالعهی آثار تاریخی متعدد و یافتههای باستانی بیشمار به اثبات رسیده است. با این که عمر حکمرانی شاه مشهور لاگاش به نام ایانتوم کوتاه بود اما حکومت وی جزو نخستین امپراتوریهای جهان به شمار میرود. این امپراتوری تقریباً توانست تمام دولتشهرهای سومر از قبیل کیش، اوروک، اور و لارسا را به خاک خود پیوست کند و اوما را که رقیب اصلی لاگاش بود باجگذار خود سازد. همچنین قلمرو این امپراتوری بخشهایی از ایلام در طول خلیج فارس را هم شامل میشد. به نظر میرسد سیاست او مبتنی بر ایجاد وحشت بوده است.[۳۱] از ایانتوم لوحی به نام سنگ یادبود کرکسها بهدست آمده که روایتگر رفتار وحشیانهی او با دشمنانش میباشد. امپراتوری او پس از مرگش به تندی فرو پاشید.
لوگال زاگیسی شاه-کاهن اوما به برتری دودمان لاگاش در این ناحیه پایان داد و اوروک را تسخیر کرد. وی این شهر را پایتخت خود نامید و در پی تصرف تمام سرزمینهای میان خلیج فارس تا مدیترانه برآمد. او واپسین شاه بومی سومری پیش از رسیدن شاه سامینژاد به نام سارگن اکدی بود.
امپراتوری اکد
از ۲۲۷۰ تا ۲۰۸۳
زبان سامی اکدی برای نخستین بار در فهرستهای نام شاهان کیش مربوط به ۲۸۰۰ پیش از میلاد دیده شد.[۳۱] این فهرستها بعدها نوشته شدند. این متون که تماماً به زبان اکدی کهن نگارش یافتهاند مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد هستند. کاربرد اکدی کهن هنگام فرمانروایی سارگن بزرگ (حدوداً ۲۲۱۵-۲۲۷۰ پ.م.) جریان داشته اما حتی در آن زمان نیز بسیاری از الواح اداری به زبان سومری که زبان کاتبان و حکاکان بود نوشته میشد. گلب و وستنهولتز اکدی کهن را به سه دسته تقسیم میکردند: دوران پیش از سارگون، امپراتوری اکدی و دوران رنسانس سومری نو. زبانهای اکدی و سومری به عنوان دو زبان بومی در کنار هم به مدت هزار سال زیستند اما در حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد سومری کمکم به زبان ادبی تبدیل شد و بیشتر ادیبان و حکاکان با آن آشنایی داشتند. ثورکید جاکوبسن معتقد است در این نقطه از تاریخ یک انقطاع بین دوران پیش و پس از سارگون وجود دارد. او همچنین بر این باور است که مورخین و باستانشناسان تاکید بیش از اندازهای بر وجود اختلاف «سامی-سومری» داشتهاند.[۳۲] اما به هر حال این نکته ثابت شده که در هنگام حکمرانی سارگن، زبان اکدی به اندازهی کمی بر نقاط مرزی ایلام که پیش از آن توسط او اشغال شده بودند تحمیل شده است.
دوران گوتیان
این دوره از ۲۰۸۳ تا ۲۰۵۰ پیش از میلاد بوده است.
دودمان دوم لاگاش
از ۲۰۹۳ تا ۲۰۴۶
در پی سقوط امپراتوری اکد به دست گوتیان، یک شاه دیگر بومی به نام گودهآ در لاگاش به قدرت رسید و طبق سنت شاهان سارگُنی ادعای خدایی کرد. گودهآ و افرادی که پس از او آمدند سنت پدران خود را که حمایت از ساخت آثار هنری بود ادامه دادند و باعث شدند تعداد زیادی اثر هنری از این دوره باقی بماند.
رنسانس سومری
از ۲۰۴۷ تا ۱۹۴۰
بعدها دودمان سوم اور تحت فرمان اورنامو و شولگی توانست تا شمال میانرودان را در اختیار بگیرد. این دودمان آخرین قدرتنمایی سومریان بود که با عنوان رنسانس سومریان شناخته میشود. اما در همین زمان هم این منطقه بیشتر سامی بود تا سومری زیرا شاهان سامیزبان اکدی زیادی در آن به قدرت رسیده بودند و سامیهای مارتو (اموری) زیادی به این منطقه آمده بودند که بعدها شهرهای رقیب نیرومندی نظیر ایسن، لارسا و بابل را ساختند. بابل در نهایت توانست تحت نام امپراتوری بابل تمام مناطق جنوبی میانرودان را تحت سیطرهی خود در آورد؛ آشوریان همین موفقیت را در شمال میانرودان به دست آوردند. زبان سومری توانست تا زمانی که استفاده از خط میخی ادامه داشت به صورت یک زبان کشیشی در مدارس بابل و آشور به حیات خود ادامه دهد؛ چیزی شبیه به وضعیت زبان لاتین در قرون وسطای اروپا.
فروپاشی
در این دوره جمعیت جنوب شروع به مهاجرت به شمال میانرودان میکند. از نقطه نظر بومشناختی، حاصلخیزی زمینهای سومریان در این دوره به دلیل شوری، کمتر و کمتر میشود. شوری خاک در این نواحی همیشه باعث زحمت بوده است. زهکشی ناقص برای آبیاری خاک در آب و هوایی که به شدت مستعد تبخیر است باعث رشد نمک حلشده در خاک گردید و در نهایت منجر به کاهش شدید محصولات کشاورزی شد. در طول دوران اکدی و سلسله سوم اور کاشت گندم به تدریج جای خود را به کاشت جو که تا حدودی مقاومت بیشتری به نمک دارد داد. اما به نظر میرسد این تغییر کاشت کافی نبوده زیرا از حدود سال ۲۱۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد جمعیت این منطقه تقریباً به میزان سه پنجم کاهش یافته است.[۳۳] این وضعیت باعث شد که توازن قدرت در منطقه به هم بریزد و نواحی سومریزبان تضعیف شوند و در عوض اکدیزبانها وضعیت بهتری پیدا کنند.
به دنبال یورش ایلامیان و تسخیر اور هنگام حکمرانی اِبیسین (حدوداً ۱۹۴۰ پ.م.)، سومر زیر فرمان اموریها قرار گرفت. این دوره را آغاز عصر مفرغ میانی در این منطقه میدانند. حکومتهای مستقل اموری در سدههای ۲۰ تا ۱۸ پ.م. در فهرست شاهان سومر، تحت عنوان دودمان ایسن قرار میگیرند که حکومتشان با ظهور بابل تحت فرمان حمورابی در حدود سال ۱۷۰۰ پ.م. پایان یافت.
جمعیت
تخمین زده میشود یکی از بزرگترین شهرهای سومر به نام اوروک در دوران اوجِ خود بین ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر جمعیت داشته است.[۳۴] با احتساب دیگر شهرهای سومر و جمعیت زیاد کشاورزان میتوان به طور تقریبی به جمعیت بین ۸۰۰ هزار تا ۱٫۵ میلیون نفر برای کل سومر رسید. بر اساس تخمینها جمعیت جهان در آن دوره ۲۷ میلیون نفر بوده است. [۳۵] سومریها مردمانی غیرسامی بودند و به زبانی تکخانواده سخن میگفتند. شماری از زبانشناسان بر این باورند که میتوانند زبانی زیرلایه را تحت زبان سومری تشخیص دهند. نام برخی از شهرهای بزرگ سومری به زبان سومری نیست که نشان از تاثیر ساکنین پیشین دارد.[۳۶] با این حال یافتههای باستانشناسی نشان از تداوم روشن و لاینقطع فرهنگی از زمان دورهی عبید (۴۷۰۰-۵۳۰۰ پ.م. کربن ۱۴) در جنوب میانرودان دارند. مردمان سومری که در این مناطق سکونت گزیدند در مزارعی به کشت پرداختند که توسط رسوبات رودهای دجله و فرات بارور گشته بودند.
برخی از باستانشناسان احتمال میدهند سومریزبانها کشاورزانی بوده باشند که پس از تکامل آبیاری به جنوب آمدهاند (توجه کنید که پژوهشگران هیچ اجماعی در مورد خاستگاه اصلی سومریان ندارند). سفالگری دورهی عبید در جنوب میانرودان توسط سفالهای چوگامامی به سفالگری فرهنگ سامرا (حدوداً ۴۹۰۰-۵۷۰۰ پ.م. کربن ۱۴) در شمال که برای اولین بار توانست ابتداییترین شکل آبیاری کنار رود دجله و انشعابات آن را تجربه کند مرتبط میشود. این ارتباط را میتوان به روشنی در تل اوایلی نزدیک لارسا که در دههی ۱۹۸۰ توسط فرانسویها مورد کاوش قرار گرفت مشاهده کرد. در پی کاوشها در هشت لایه سفالهای دورهی پیش از عبید به دست آمد که شبیه به سفالهای فرهنگ سامرا بودند. بر اساس این دیدگاه، دلیل مهاجرت مردمان کشاورز به سمت جنوب دستیابی به نوعی ساختار اجتماعی معبدمحور برای بسیج نیروی کار و فناوری به منظور کنترل آب بود که به آنها توانایی میداد در شرایط سخت زنده بمانند و پیشرفت کنند.
دیگران به پیوستگی سومریان اعتقاد دارند؛ پیوستگی که ریشه در سنتهای بومیان شکارچی-ماهیگیر دارد که وابسته به اجتماعات دووجهی عربی کرانههای خلیج فارس بودند. سومریان خود را خویشاوند مردمان دیلمون در بحرین امروزی میدانستند. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومریها مردمانی بودهاند که پیش از عزیمت به جنوب میانرودان در خلیج فارس سکونت داشتهاند تا این که سکونگاهشان در پایان آخرین عصر یخبندان تحت هجوم سیل قرار میگیرد.[۳۷]
فرهنگ
زندگی اجتماعی و خانوادگی
تصویرنگاشتهای بدَوی چنین برداشتهایی از زندگی سومریان نخستین (مثل اوروک) ارائه میدهند[۳۸]:
- «سفالگری بسیار فراوان بوده و شکل کوزهها، کاسهها و بشقابها متنوع بودهاست. ظروف خاصی برای نگهداری عسل، کره، روغن و شراب وجود داشته است. به نظر میرسد سومریها شراب خود را از خرما تهیه میکردهاند. یک نوع از ظرفهای سومری دارای دهانهای بود که از کنارهی آن بیرون زده بود. برخی از کوزهها دارای پایههای نوکدار بودند و روی چهارپایه قرار میگرفتند. بقیه دارای کف صاف بودند و روی قابهای چوبی مربعی یا مستطیلی گذاشته میشدند. کوزههای روغن (و احتمالاً بقیه کوزهها) مانند دوران نخستین مصر با دقت توسط خاک رس بسته میشدند. کوزهها و بشقابهای سنگی به تقلید از نمونههای سفالی ساخته میشدند و سبدها از نی بافته یا از چرم ساخته میشدند.»
- «نوعی سرپوش پردار به عنوان لباس سر استفاده میشده است. سومریها از تختخواب، چارپایه و صندلی که دارای پایههایی کندهکاریشده شبیه به پای گاو نر استفاده میکردند. آنها از اجاق، آتشدان و ظاهراً دودکش استفاده میکردهاند.»
- «چاقو، مته، گووه و ابزارهایی شبیه به اره در تمام سومر استفاده میشده در حالی که نیزه، تیر، کمان و خنجر (اما نه شمشیر) در جنگها کاربرد داشتند.»
- «از لوحها برای کار نگارش استفاده میشده و آهنگران روی مس، طلا و نقره کار میکردهاند. سومریان خنجرهایی با تیغ فلزی و دستهی چوبی همراه خود داشتند. آنها مس را تبدیل به بشقاب میکردند و گردنبندها را از طلا میساختند.»
- «سومریان زمان را با تغییرات ماه میسنجیدند.»
مدارک قابل توجهی مبنی بر علاقهی شدید سومریان به موسیقی وجود دارد. به نظر میرسد موسیقی بخش مهمی از زندگی مدنی و مذهبی سومریان بوده است. چنگ، سازی پرطرفدار در سومر بوده است. مشهورترین نمونه، چنگهای اور میباشد.
سنگنبشتههای بدست آمده از سومر از اصلاحات اوروکاگینا، شاه لاگاش (حدود ۲۳۰۰ پ.م.) حکایت دارند. وی سنت چندشوهری را بر انداخت و دستور داد هر زنی که چند شوهر اختیار کند با سنگهایی که گناه وی رویشان حکاکی شده سنگسار شود.[۳۹]
هر چند زنان تحت حمایت قانون متأخر سومر بودند و میتوانستند به نسبت دیگر تمدنهای معاصر از وضعیت بهتری برخوردار شوند اما به طور کلی فرهنگ سومر مردسالار بود. قانون اورنامو کهنترین نمونهی قانوننویسی سومری است که تا به حال کشف شده و به عصر رنسانس سومری تعلق دارد. این قانون گوشهای از ساختار اجتماعی سومر را نشان میدهد. طبق این قانون، لوگال («مرد بزرگ» یا شاه) بالاتر از همه قرار داشت و تمام اعضای جامعه به دو طبقهی ساده تقسیم میشدند: «لو» یا فرد آزاد و برده (مرد: آراد، زن: جِم). پسر لو تا پیش از ازدواج دومونیتا خوانده میشد. زن (مونوس) را تا هنگامی که دختر بود «دومومی» میخواندند و پس از زناشویی (دام) مینامیدند. اگر زن بیشتر از شوهر زنده میماند او را بیوه یا «ناماسو» میخواندند و وی حق داشت بار دیگر ازدواج کند.
زبان و نگارش
مهمترین یافتههای باستانشناسی در سومر تعداد زیادی لوح به خط میخی است. هر چند سامانهی نگارشیِ سومریان کهنترین نمونهی موجود روی زمین نیست اما خط ابداعی آنها باعث موفقیت بزرگی در توسعهی تواناییهای بشر شد. این سامانهی نگارشی نه تنها در ایجاد و ثبت اسناد تاریخی نقش بزرگی بر عهده داشت بلکه باعث شد آثار ادبی به شکل اشعار حماسی و داستانها و همچنین آثار دیگری نظیر نیایشها و قوانین ثبت و ضبط گردند. هر چند در ابتدا برای نگارش از تصویرنگاشتها استفاده میشد اما بعدها از نمادهای متنوع برای نشان دادن هجاها استفاده کردند. سومریان از نیهای سهگوش برای نوشتن روی سفالهای نمدار استفاده میکردند. تا کنون صدها هزار قطعه متن به زبان سومری به دست آمده که شامل نامههای شخصی یا بازرگانی، رسید معاملات، فهرست واژگان، متن قوانین، سرودهای مذهبی، نیایشها، داستانها، وقایع روزانه و حتی کتابخانههایی مملو از لوحهای رسی بوده است. نمونههای زیادی از متون و کتیبههای تاریخی که روی مجسمهها یا آجر نوشته شدهاند نیز کشف شده. متون زیادی در چند نسخه به دست آمدهاند که دلیلی جز بازنویسی توسط رونویسان تحت آموزش ندارد. زبان سومری حتی پس از آمدن اقوام سامیزبان، مدت زیادی زبان دین و قانون در خاور میانه به شمار میرفت.
زبانشناسان زبان سومری را جزء زبانهای تکخانواده (منفرد) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبانهای امروزی دستهبندی کردهاند.[۴۰]
دانشنامه بریتانیکا مینویسد: «زبان سومری، زبانی منفرد و کهنترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ.م. در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ.م. رشد و توسعه یافتهاست. در حدود ۲۰۰۰ پ.م.، سومری به عنوان زبانی محاورهای، با زبان سامی اکدی (آشوری- بابلی) جایگزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میانرودان نرفت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات آن بر توسعه تمدن میانرودان و تمدنهای دیگر، در همهی مراحل نداشت».[۴۱]
زبان اکدی بر خلاف سومری متعلق به شاخهی سامی از زبانهای آفروآسیایی است. تلاشهای زیادی شده تا زبان سومری را به گروههای زبانی دیگر مربوط کنند. سومری زبانی پیوندی است؛ به بیان دیگر در این زبان تکواژها (یکانهای معنادار) به همدیگر متصل میشوند تا یک واژه ساخته شود. این بر خلاف زبانهای تحلیلی است که تکواژها بدون هیچ تغییری کنار هم قرار میگیرند و تنها جایگاه آنها در جمله است که نقششان را روشن میسازد.
فهم متون سومری حتی برای کارشناسان هم مشکل است. پیچیدهترین متون از این نوع مربوط به متون اولیهی سومر است که در اغلب اوقات تمام ساختار دستوری را مشخص نمیسازد.
در هزارهی سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی فرهنگی میان سومریها و اکدیها نمودار گشت و باعث دوزبانه شدن مردم این منطقه گردید..[۱۲] تأثیر و تأثر میان زبانهای سومری و اکدی در تمام بخشهای زبانی مشهود است به طوری که وامواژههای بسیار زیادی میان آنها رد و بدل شده و همگرایی دستور زبانی، تکواژشناختی و آواشناختی پیدا کردند.[۱۲] این تأثیر دوسویه پژوهشگران را بر آن داشته تا جایگاه سومریان و اکدیهای هزارهی سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی بنامند.[۱۲]
با گذر از هزارهی سوم و آغاز هزارهی دوم پیش از میلاد به تدریج زبان اکدی جانشین زبان سومری شد[۴۲] اما سومری تا سدهی ۱ میلادی زبان مقدس، تشریفاتی، ادبی و علمی بابل و آشور باقی ماند.[۴۳]
وامواژههای سومری در دیگر زبانها
- دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی (خوزی) به گونهٔ Tup-pi-me به همان معنا دیده میشود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده میشود. و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر (دبیر)، دیپیستان (دبستان) و دیپیوان (دیوان). اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامیها هم همپای سومریان بودهاند.
تصورات دینی سومریان
باستانشناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بودهاند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسیها، اورارتوها و... همه چندخدایی بودهاند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان و آشوریان فرق اساسی داشتهاست.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بودهاست سه ربالنوع مشترک نیز داشتهاند:
- آنو: فرمانروای آسمانها
- بئل: خدای زمین
- اِآ: خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روحهای پاک و نجیب بودند و سومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث، دعفریت و دیو قربانی نموده و نذر و نیاز میکردند. به بیان دیگر ایشان به مثابهی تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر و شر اعتقاد داشتند. آنها به روح و غلبهی نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی میکردند. بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از ربالنوعها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگدلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی میان تودههای مردم داشتند.
شاهان سومر پیشوای دین هم بودند و خود را قائممقام و کاهن اعظم خداوند شهر خویش میخواندند. آنها بیشتر دارایی خود را صرف ساختن معابد خدای شهر میکردند و تا میتوانستند عبادتگاه را بزرگ و زیبا میساختند.[۴۴]
سومریان اعتقاد داشتند که خدایان نیز چون شاهان زندگی توأم با رفاه و آسایش دارند و به همین دلیل عبادتگاهایشان را مزین به اشیای قیمتی و جواهرات و وسایل زینتی میکردند.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود در این سرزمین باغ مقدسی بود که خدایان در آن زندگی میکردند. آنچه برای زنده ماندن در این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو خدای خورشید باید از زمین به آن باغ بیاورد.[۴۵]
آنان بزرگِ شهر را «پاتئسی» مینامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق و فتق امور شهر میپردازد.
ادبیات سومری
از میان همهی هنرها، شاید عالیترین دستاورد سومریان ادبیات بوده باشد. پژوهشگران ادبیات سومری را به هشت گفتار تقسیم کردهاند: اساطیر، داستانهای حماسی، سرودهها، مرثیهها، اسناد تاریخی، رسالات، احکام (دستورهای اخلاقی) و ضربالمثلها. نوشتههای سومری در سراسر خاور نزدیک باستان ترجمه و نسخهبرداری شدند و بر نوشتههای عبری و یونانی تأثیر نهادند.
از میان اساطیر پرشمار سومری، سه اسطوره به داستانهای عهد عتیق شباهت دارند. یکی از این اسطورهها داستان آدمیانی را میگوید که از گل آفریده شده بودند و در سرزمینی پربار موسوم به نام دیلمون میزیستهاند که در آن نه بیماری بود و نه مرگ، ولی از آب شیرین هم خبری نبود. انکی فرمان میدهد آب شیرین را از زمین، چونان نهری که از باغ بهشت جاری است بیاورند. بدین سان دیلمون باغی ملکوتی میشود. این اسطوره از زنی میگوید که به انکی گیاهانی پیشکش میکند که نفرین برایش میآورند و سبب درد دندهاش میشوند. آن گاه یک «بانوی دنده» برای درمان آن آفریده میشود. دو داستان دیگر، توفان نوح و صبر ایوب هستند. [۴۶]
جستارهای وابسته
منابع
- Sumerian
- Ancient Sumer History
- Adams, R. McC. (۱۹۸۱). Heartland of Cities. University of Chicago Press
- مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. (جلد ۱) - ۱۶۸ - ۱۷۳
- کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم. =
- محل سرزمین اساطیری دیلمون
- ↑ "Ancient Mesopotamia. Teaching materials". Oriental Institute in collaboration with Chicago Web Docent and eCUIP, The Digital Library. Retrieved 5 March 2015.
- ↑ "The Ubaid Period (5500–4000 B.C.)" In Heilbrunn Timeline of Art History. Department of Ancient Near Eastern Art. The Metropolitan Museum of Art, New York (October 2003)
- ↑ "Ubaid Culture", The British Museum
- ↑ "Beyond the Ubaid", (Carter, Rober A. and Graham, Philip, eds.), University of Durham, April 2006
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ "Sumer (ancient region, Iraq)". Britannica Online Encyclopedia. Britannica.com. Retrieved 2012-03-29.
- ↑ Kleniewski, Nancy; Thomas, Alexander R (2010-03-26). "Cities, Change, and Conflict: A Political Economy of Urban Life". ISBN 978-0-495-81222-7.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Maisels, Charles Keith (1993). "The Near East: Archaeology in the "Cradle of Civilization"". ISBN 978-0-415-04742-5.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Maisels, Charles Keith (2001). "Early Civilizations of the Old World: The Formative Histories of Egypt, the Levant, Mesopotamia, India and China". ISBN 978-0-415-10976-5.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Shaw, Ian; Jameson, Robert (2002). "A dictionary of archaeology". ISBN 978-0-631-23583-5.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Margarethe Uepermann (2007), "Structuring the Late Stone Age of Southeastern Arabia" (Arabian Archaeology and Epigraphy Arabian Archaeology and Epigraphy Volume 3, Issue 2, pages 65–109)
- ↑ Hamblin, Dora Jane (May 1987). "Has the Garden of Eden been located at last?" (PDF). Smithsonian Magazine. 18 (2). Retrieved 8 January 2014.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ Deutscher, Guy (2007). Syntactic Change in Akkadian: The Evolution of Sentential Complementation. Oxford University Press US. pp. 20–21. ISBN 978-0-19-953222-3.
- ↑ Prof. Piotr Michalowski University of Michigan Ann Arbor
- ↑ Prof. Steve Tinney, Middle Eastern Languages, Sumerian specialist
- ↑ Prof. Larry Tras COGS University of Sussex Brighton BN1 9QH UK
- ↑ Steven Schaufele, Ph.D., Asst. Prof. of Linguistics, English Department Soochow University, Waishuanghsi Campus, Taipei 11102, Taiwan
- ↑ Streck, Michael P. "Sumerisch." Der Neue Pauly. Herausgegeben von: Hubert Cancik und Helmuth Schneider (Antike), Manfred Landfester (Rezeptions- und Wissenschaftsgeschichte) . Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 03 November 2008.
- ↑ Leick, Gwendolyn (2003), "Mesopotamia, the Invention of the City" (Penguin)
- ↑ W. Hallo, W. Simpson (1971). The Ancient Near East. New York: Harcourt, Brace, Jovanovich. p. 28.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Sumerian Questions and Answers
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ K. van der Toorn, P. W. van der Horst (Jan 1990). "Nimrod before and after the Bible". The Harvard Theological Review. 83 (1): 1–29.
- ↑ ĝir15 means "native, local", in some contexts also is "noble"[۱]. Literally, "land of the native (local, noble) lords". Stiebing (1994) has "Land of the Lords of Brightness" (William Stiebing, Ancient Near Eastern History and Culture). Postgate (1994) takes en as substituting eme "language", translating "land of the Sumerian tongue" (John Nicholas Postgate (1994). Early Mesopotamia: Society and Economy at the Dawn of History. Routledge (UK).. Postgate believes it likely that eme, 'tongue', became en, 'lord', through consonantal assimilation).
- ↑ Ernst Herzfeld, Die vorgeschichtlichen Töpfereien von Samarra, Die Ausgrabungen von Samarra 5, Berlin 1930
- ↑ Stanley A. Freed, Research Pitfalls as a Result of the Restoration of Museum Specimens, Annals of the New York Academy of Sciences, Volume 376, The Research Potential of Anthropological Museum Collections pages 229–245, December 1981.
- ↑ Wolkstein, Dianna and Kramer, Samuel Noah "Innana: Queen of Heaven and Earth".
- ↑ Elizabeth F. Henrickson, Ingolf Thuesen, I. Thuesen (1989). Upon this Foundation: The N̜baid Reconsidered : Proceedings from the U̜baid Symposium, Elsinore, May 30th-June 1st 1988. p. 353.
{{cite book}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ Jean-Jacques Glassner (2003). The Invention of Cuneiform: Writing in Sumer. p. 31.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ Algaze, Guillermo (2005) "The Uruk World System: The Dynamics of Expansion of Early Mesopotamian Civilization", (Second Edition, University of Chicago Press)
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ Jacobsen, Thorkild (Ed) (1939),"The Sumerian King List" (Oriental Institute of the University of Chicago; Assyriological Studies, No. 11., 1939)
- ↑ Lamb, Hubert H. (1995). Climate, History, and the Modern World. London: Routledge. ISBN 0-415-12735-1
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Roux, Georges (March 1, 1993). Ancient Iraq. Harmondsworth: Penguin. ISBN 978-0140125238.
- ↑ Toward the Image of Tammuz and Other Essays on Mesopotamian History and Culture by T. Jacobsen
- ↑ Thompson, William R.; Hay, ID (2004). "Complexity, Diminishing Marginal Returns and Serial Mesopotamian Fragmentation" (PDF). Journal of World Systems Research. 10 (3): 612–652. doi:10.1007/s00268-004-7605-z. PMID 15517490.
- ↑ Harmansah, Ömür, The Archaeology of Mesopotamia: Ceremonial centers, urbanization and state formation in Southern Mesopotamia, 2007, p.699
- ↑ Colin McEvedy and Richard Jones, 1978, Atlas of World Population History, Facts on File, New York, ISBN 0-7139-1031-3.
- ↑ Karen Rhea Nemet-Nejat (30 September 1998). Daily life in ancient Mesopotamia. Greenwood Publishing Group. p. 13. ISBN 978-0-313-29497-6. Retrieved 29 November 2011.
- ↑ http://www.ldolphin.org/eden/
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامSayce
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Gender and the Journal: Diaries and Academic Discourse p. 62 by Cinthia Gannett, 1992
- ↑ John Hayes, University of California, Berkeley "Sumerian" ۲nd printing June ۱۹۹۹, Languages of the World/Materials ۶۸,LINCOM EUROPA, Paul-Preuss-Str. ۲۵, D-۸۰۹۹۵ Muenchen, Germany.
- ↑ language isolate and the oldest written language in existence. First attested about 3100 BC in southern Mesopotamia, it flourished during the 3rd millennium BC. About 2000 BC, Sumerian was replaced as a spoken language by Semitic Akkadian (Assyro-Babylonian) but continued in written usage almost to the end of the life of the Akkadian language, around the beginning of the Christian era. Sumerian never extended much beyond its original boundaries in southern Mesopotamia; the small number of its native speakers was entirely out of proportion to the tremendous importance and influence Sumerian exercised on the development of the Mesopotamian and other ancient civilizations in all their stages.Sumerian language-britannica
- ↑ Woods C. 2006 “Bilingualism, Scribal Learning, and the Death of Sumerian”. In S.L. Sanders (ed) Margins of Writing, Origins of Culture: 91-120 Chicago
- ↑ Campbell, Lyle; Mauricio J. Mixco (2007). A glossary of historical linguistics. Edinburgh University Press. p. 196. ISBN 978-0-7486-2379-2.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامautogenerated1
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ akhbare-rooz (iranian political Bulletin)
- ↑ کلاریس سویشر. خاور نزدیک باستان. ترجمه عسکر بهرامی.تهران: ققنوس، ۱۳۸۳
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ سومر موجود است. |