پرش به محتوا

انشقاق غربی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از دو دستگی غرب)
هابیموس پاپام در شورای کنستانس

اِنشِقاقِ غربی (به انگلیسی: Western Schism) یا انشقاق بزرگ باختری (به انگلیسی: Great Occidental Schism)، (به لاتین: Magnum schisma occidentale) دوره‌ای در تاریخ کلیسا بین سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۴۱۷ است که در آن پاپ‌ها و ضد پاپ‌ها با یکدیگر رقابت می‌کردند. این انشقاق با شورای کنستانس به پایان رسید.[۱]

ریشه این انشقاق نه در الهیات و نه در آموزه‌های دینی بود، بلکه منشأ آن به اسارت بابلی پاپ‌ها (۱۳۰۹ تا ۱۳۷۶) و پیامدهای آن بر توازن قدرت بین دولت‌ها بازمی‌گردد.

واژه «غربی» نشان می‌دهد که این انشقاق در درون کلیسای دنیای غربی (کلیسای کاتولیک روم) رخ داده است. این چنددستگی، انشقاق بزرگ نیز نامیده می‌شود، گرچه این اصطلاح برای انشقاق بزرگ شرق در سال ۱۰۵۴، زمانی که جدایی بین این کلیسای غربی و کلیسای ارتدکس شرقی رخ داد، نیز به کار می‌رود.

این بحران چهل‌ساله در اروپا در میانه جنگ صدساله و همزمان با انتقال از یک رژیم فئودالی رخ داد که دیگر پاسخگوی یک جامعه در حال تحول نبود. در واقع کلیسا نقش فرهنگی و اجتماعی خود را که در اوایل قرون وسطی برای حکومت ضروری بود از دست داد. از دید سیاسی، این مسئله با کشمکش فیلیپ چهارم پادشاه فرانسه و پاپ بونیفاس هشتم که هریک ادعای قدرت کامل را دارند، به وقوع می‌پیوندد. این تنش در ابتدا با استقرار حکومت پاپ در آوینیون فرانسه و سپس به دودستگی بزرگ انجامید.

دلایل تنش

[ویرایش]

جهش اجتماعی

[ویرایش]

از اوایل قرن دهم، کلیسا تصویر نظام سه‌گانه اجتماعی را تحمیل می‌کند. او با به اختیار گذاشتن قدرت نظامی و دنیوی به اشراف، اخلاقیات جامعه را به‌طور مطلق در اختیار خود می‌گیرد. از آنجایی که کلیسا متمرکزکننده دانش از دوران عتیق به‌شمار می‌رود، روحانیت موقعیت خود را در اجتماع قرون وسطی، اجتناب‌ناپذیر و محوری می‌داند. روحانیت با داشتن سواد خواندن و نوشتن، مؤسسات گوناگون، مدارس و بنیادهای نیکوکاری را اداره می‌کند. با آگاهی از مبادلات فرهنگی و دانش تجربی، کلیسا بیشترین سهم از بافت اقتصادی آن دوره را - که هنوز عموماً کشاورزی است - از آن خود می‌کند. در زمان جنگ‌های صلیبی است که قدرت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی کلیسا به بالاترین حد خود می‌رسد.

از آغاز قرن سیزدهم اما تعادل میان این نظام سه‌گانه به هم می‌خورد. بورژوازی از یک سو، به مرور زمان، از نظر اقتصادی به اهمیتی دست می‌یابد که موقعیت وی را از نظر سیاسی اجتناب ناپذیر می‌سازد (احتیاج شاهزادگان و امرای کلیسا برای استقراض). از سوی دیگر برای احتیاج تجاری و سپس پیشرفت اجتماعی خود، قسمتی از فرهنگ را با سرمایه‌گذاری در مدارس غیر مذهبی و چندین اثر اجتماعی به عهده می‌گیرد.

منابع

[ویرایش]
  1. "Western Schism". britannica.com. December 2014.