جنگ صدساله

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
جنگ صدساله
بخشی از جنگ‌های انگلستان و فرانسه
Hundred years war collage.jpg
از بالا سمت چپ (در جهت عقربه ساعت): نبرد لا روشل،
نبرد آزینکورت،
نبرد پاته،
ژان دارک در محاصره اورلئان
تاریخ۲۴ مه ۱۳۳۷ میلادی - ۱۹ اکتبر ۱۴۵۳ میلادی
[یادداشت ۹]
(۱۱۶ سال، ۴ ماه، ۳ هفته و ۴ روز)
موقعیت
نتایج

پیروزی فرانسه و متحدانش

تغییرات
قلمرو
پادشاهی انگلستان تمامی اراضی خود در فرانسه به جز کاله را از دست داد.
طرف‌های درگیر
فرماندهان و رهبران

جنگ صدساله یا جنگ‌های صدساله جنگی بین پادشاهی فرانسه و پادشاهی انگلستان با هدف پادشاهان انگلستان برای تسلط بر تاج و تخت فرانسه بود. این جنگ‌ها سال ۱۳۳۷ میلادی آغاز و سال ۱۴۵۳ میلادی به پایان رسید. با وجود این که ۱۱۶ سال به طول انجامید به جنگ‌های صدساله معروف شد.

این نبردها پس از مرگ شارل چهارم و پایان شاخهٔ اصلی دودمان کاپت آغاز شد. چون هیچ وارث مذکری در شاخهٔ اصلی خاندان کاپت وجود نداشت، ادوارد سوم، پادشاه انگلستان که نوه فیلیپ چهارم و خواهرزاده شارل چهارم، پادشاهان فرانسه بود، مدعی تاج و تخت این کشور گشت. از سوی دیگر، اشراف فرانسه ترجیح دادند برای جلوگیری از تسلط یک انگلیسی بر کشورشان، فیلیپ ششم را که از شاخهٔ فرعی خاندان کاپت، پسر شارل والوآ، نوهٔ فیلیپ سوم و برادر زاده شارل چهارم بود، به پادشاهی برگزینند. به این ترتیب، فیلیپ ششم به عنوان نخستین پادشاه دودمان والوآ بر تخت فرانسه نشست.

جنگ میان خاندان والوا در فرانسه و خاندان پلانتاژنه در انگلستان به جز دو دورهٔ صلح موقت (در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۶۰–۱۳۶۹ میلادی و ۱۳۸۹–۱۴۱۵ میلادی)، چندین نسل به طول انجامید و در نهایت در سال ۱۴۵۳ میلادی با پیروزی خاندان والوآ و بیرون راندن انگلیسی‌ها از خاک فرانسه به پایان رسید.

جنگ صدساله یکی از خونین‌ترین جنگ‌های تاریخ بشر بود که سبب وخامت اوضاع اروپای غربی شد. این جنگ چند اثر مهم دیگر نیز داشت. در پی این جنگ جغرافیای سیاسی غرب اروپا تقریباً مشخص شد و این جغرافیا همچنان پس از چند سده تغییر قابل توجهی نکرده‌است. اشتیاق شدید انگلیسی‌ها برای دستیابی به متصرفات در بدنه اصلی خاک اروپا از بین رفت و انگلستان پس از آن همواره در درگیری‌های قاره اروپا به عنوان نیروی کمکی ظاهر می‌شود. این جنگ باعث رشد قابل توجه فنون رزمی گشت. در این جنگ برای نخستین بار در اروپا سلاح‌های آتشین به کار گرفته شد. این جنگ‌ها همچنین استفاده از سواره نظام زرهپوش را کاهش داد.

پیش‌زمینه و عوامل[ویرایش]

نقشه فرانسه در سال ۱۳۲۸ میلادی
ادوارد سوم در حال ادای سوگند به فیلیپ ششم در ارتباط با دوک‌نشین آکیتن

پس از مرگ فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه، سه پسر تاجدار او نیز در سنین جوانی بدون برجای گذاشتن هیچ جانشین مذکری درگذشتند. با توجه به محدود شدن امر جانشینی در قوانین سلطنتی فرانسه به افراد مذکر، ادوارد سوم، پادشاه شانزده ساله انگلستان به عنوان نوه دختری فیلیپ چهارم، در کنار دو برادرزاده فیلیپ چهارم، مدعی تاج‌وتخت فرانسه شدند. با وجود نسبت مستقیم و نزدیک‌تر ادوارد به خاندان سلطنتی فرانسه، فرانسوی‌ها که نمی‌خواستند پادشاه انگلستان، فرزند ایزابل، زنی بدنام که با توطئه‌ای ادوارد دوم، همسر خود را به قتل رسانده بود، را پادشاه کشور خود کنند، با رد این ادعا، فیلیپ ششم، برادرزاده تنی فیلیپ چهارم را وارث حقیقی تاج‌وتخت فرانسه دانسته و بدون مخالفت آشکاری، از او به عنوان نخستین پادشاه دودمان والوآ پشتیبانی کردند. هر دو رقیب در ابتدا دست کم در ظاهر، این انتخاب را پذیرفتند و ادوارد حتی شخصاً برای ادای پیمان وفاداری در ارتباط با آکیتن (گوین) به عنوان خراج‌گزار فرانسه، به نزد فیلیپ ششم رفت.[۱]

با این حال، ادوارد سوم نمی‌توانست خطر فرانسه را نادیده بگیرد. فرانسه متحد اسکاتلند بود و به آن یاری می‌رساند. فیلیپ ششم به دیوید دوم، پادشاه اسکاتلند در خاک کشورش پناه داده بود و از حملهٔ اسکاتلندی‌ها به شمال انگلستان پشتیبانی می‌کرد. به علاوه نیروهای فرانسوی چندین دهکدهٔ ساحلی انگلیسی را مورد حمله قرار داده بودند و بیم تهاجم گسترده‌تری می‌رفت.[نیازمند منبع]

تلاش انگلیسی‌ها برای گسترش قلمرو خود در خاک فرانسه و فشار فرانسوی‌ها برای باز پس گرفتن اراضی تحت سلطه پادشاه انگلستان، موجب بروز درگیری‌های دامنه‌داری بین طرفین شده بود. برای فرانسوی‌ها حضور انگلیسی‌ها در خاک فرانسه غیرقابل پذیرش بود. در ۲۰۰ سال گذشته هر پادشاه فرانسه تلاش کرده بود از طرق مختلف این ناحیه را از چنگ انگلیسی‌ها خارج کند. فیلیپ ششم در نهایت سال ۱۳۳۷ میلادی، این اراضی را مصادره شده خواند تا ادوارد سوم در پاسخ خود را پادشاه راستین فرانسه بنامد و آماده جنگ شود. گفته می‌شود ادوارد بیش از آن که حقیقتاً به دنبال پادشاهی بر فرانسه باشد، خواهان بهانه‌ای جهت پایان دادن به درگیری‌ها بر سر آکیتن بود؛ چرا که آکیتن از اهمیت بالایی برای اقتصاد انگلستان برخوردار بود. این منطقه بزرگ‌ترین صادر کننده شراب در جهان به حساب می‌آمد و مالیات وضع شده بر واردات و صادرات آن با انگلستان درآمد فراوانی نصیب این کشور می‌نمود.[۲] علاوه بر این درباریان، مخصوصاً بانوان، در ترغیب ادوارد به این عمل نقش داشته‌اند. فیلیپای انو، همسر ادوارد سوگند یاد کرد اگر پادشاه اقدام به دستیابی به حق مسلم خود در تاج‌وتخت فرانسه نکند جان خود و کودک درون شکمش را خواهد گرفت.[۳] بدین صورت درگیری بین دو خاندان سلطنتی والوآ در فرانسه و پلانتاژنه در انگلستان شعله جنگ صدساله بین دو کشور را برافروخت.[نیازمند منبع] هیچ‌یک از دو طرف قادر به فهم این نبودند که جنگی را آغاز می‌کنند که علاوه بر تمامی عمر خود، فرزندان و نوادگانشان، تا پنج نسل آینده نیز ادامه خواهد یافت، به طولانی‌ترین جنگ تاریخ اروپا بدل خواهد شد و با گسترش به نقاط دیگر اروپا، ویرانی برای هر دو طرف به ارمغان خواهد آورد.[۴]

آغاز جنگ[ویرایش]

نبردهای اسلویس، کرسی و پواتیه[ویرایش]

(دوره ادواردی)

در ابتدا با توجه به غلبه نظامی فرانسه به عنوان کشوری با پنج برابر جمعیت انگلستان، در اروپا، به نظر نمی‌رسید این جنگ خطری جدی برای آن باشد. با این حال، سلطه بر آکیتن و اتحاد با فلاندر دو جای پای عمده برای ادوارد سوم در مجاورت فرانسه فراهم کرده بود.[۴] نخستین لشکرکشی ادوارد به فرانسه با انعقاد آتش‌بس در سال ۱۳۴۲ میلادی، بجز پیروزی در نبرد دریایی اسلویس در سال ۱۳۴۰ میلادی، بدون حصول نتیجه و موفقیت راهبردی، متوقف شد. نبرد دریایی اسلویس ناوگان دریایی فرانسه را منهدم و انگلستان را موقتاً بر کانال مانش مسلط کرد. ادوارد ثمره‌ای از این پیروزی حاصل نکرد چرا که نتوانست نیروی کافی برای عملیات زمینی تأمین کند و متحدانش در کشورهای سفلی که به قیمت گزافی گرد آمده بودند اما منفعت چندانی در همراهی او نمی‌دیدند، نیز از او فاصله گرفتند و برخی حتی به فرانسوی‌ها پیوستند. از همین رو، ادوارد که نیروهای خود را ناکافی می‌دید و دارایی خزانه ورشکسته‌اش نیز ته کشیده بود، در انتظار فرصتی بهتر، پادرمیانی پاپ برای آتش‌بس را پذیرفت.[۵]

ادوارد بار دیگر در سال ۱۳۴۶ میلادی تصمیم گرفت تا حمله‌ای گسترده را به فرانسه آغاز کند. ادوارد به سمت نورماندی حرکت کرد و با بهره‌جویی از عدم آمادگی نورمن‌ها برای این حمله، به پیشروی در شمال فرانسه و غارت و سوزاندن شهرها پرداخت. فیلیپ ششم سراسیمه لشکری فراهم آورد و برای مقابله با ادوارد سوم حرکت کرد. دو لشکر در منطقهٔ کرسی در شمال فرانسه با یکدیگر رودررو شدند و نبرد کرسی آغاز شد. لشکر فیلیپ ششم به سختی از ادوارد سوم شکست خورد. پس از آن نیروهای انگلیسی شهر کاله در شمال فرانسه را به محاصرهٔ خود درآوردند.[نیازمند منبع] سرپیچی ژان، ولیعهد فرانسه از فرمان پدر در انتقال به موقع سپاه از مناطق جنوبی به شمال کشور جهت مقابله با انگلیسی‌ها، یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیر گذار در شکست فرانسه در نبرد کرسی و از دست رفتن بندر کاله بود.[۶] فیلیپ بار دیگر لشکری فراهم آورد اما برتری با ادوارد سوم بود و او مجبور به عقب‌نشینی و تسلیم شهر کاله به نیروهای انگلیسی شد.

سال ۱۳۴۸ مرگ سیاه در اروپا همه‌گیر شد و حدود یک سوم یا بیشتر از مردم انگلستان بر اثر ابتلا به طاعون جان باختند. این میزان بالای مرگ و میر سبب شد تا لشکرکشی‌ها برای مدتی متوقف شود.[نیازمند منبع]

ژان دوم، پادشاه فرانسه، پس از چند سال زحمت نیروی بزرگی فراهم کرد و در غرب فرانسه در ناحیه پواتیه به مقابله با انگلیسی‌ها به فرماندهی ادوارد، شاهزاده سیاه، پسر بزرگ ادوارد سوم، شتافت. سال ۱۳۵۶ میلادی شاهزاده سیاه پیروزی چشمگیری در نبرد پواتیه به دست آورد. نیروهای انگلیسی نه تنها لشکریان فرانسوی را شکست دادند بلکه توانسته بودند ژان دوم، پادشاه فرانسه را نیز اسیر کنند. حاکمیت فرانسه تقریباً به‌طور کامل از هم پاشید و انگلستان توانست متصرفات مهمی را در آن کشور به دست آورد. نبرد پواتیه از نظر بسیاری از مورخان نقطهٔ عطف استفاده از شوالیه بود زیرا باعث شد اهمیت سواران زره پوش کمتر و اهمیت پیاده‌نظام و کمانداران افزایش یابد. در این نبرد صدها شوالیه فرانسوی قبل از رسیدن به دشمن با اصابت تیر کشته شدند.

ضدحملهٔ فرانسوی‌ها[ویرایش]

مرگ ژان دوم سبب روی کارآمدن شارل پنجم شد.[نیازمند منبع] شارل پنجم پیمان برتینی را سال ۱۳۶۹ میلادی نادیده گرفت. در این هنگام انگلیسی‌ها حدود یک چهارم از خاک فرانسه را در تصرف خود داشتند.[۷] او توانست پس از سامان دادن به اوضاع داخلی فرانسه و اتحاد با پادشاهی کاستیا، نواحی اشغال‌شده توسط انگلیسی‌ها را پس بگیرد.

مرحلهٔ دوم جنگ صدساله[ویرایش]

سال ۱۴۱۵ میلادی هنری پنجم، پادشاه انگلستان، نیروهای زیادی را در فرانسه پیاده کرد و پس از پیروزی در نبرد آزینکورت و فتح نرماندی، با شارل ششم، پسر شارل پنجم پیمانی امضا نمود تا پس از او، هنری پادشاه فرانسه شود. فرانسوی‌ها این پیمان را نپذیرفتند. انگلیسی‌ها پس از به تخت نشستن شارل هفتم، به سرعت پاریس را اشغال کرده و به سوی اورلئان تاختند. باقی‌ماندهٔ ارتش از هم پاشیدهٔ فرانسه به اورلئان رفت و از آن دفاع کرد. محاصرهٔ اورلئان ۲۰۰ روز طول کشید اما انگلیسی‌ها نتوانستند به قلعه وارد شوند؛ زیرا مردم اورلئان با هر چیز مشتعلی که به دستشان می‌رسید، مهاجمان را به عقب می‌راندند.

سال‌شمار جنگ[ویرایش]

TimeLine100YearsWar (cropped) - fa.png

یادداشت‌ها[ویرایش]

  1. در طول جنگ جانشینی بریتانی (۱۳۴۱–۱۳۶۵)، خاندان بلوآ از فرانسه حمایت کرد.
  2. در طول جنگ صلیبی دسپنسر بر علیه انگلستان جنگید.
  3. براساس پیمان تروا، هنری ششم مبدل به یکی از پادشاهان فرانسه در سال ۱۴۲۲ شد.
  4. در طول جنگ صدساله، این دوک‌نشین به صلاحدید دوک خود با انگلستان متحد شد.
  5. در طول جنگ صدساله به جز دوران جنگ جانشینی بریتانی، این دوک‌نشین متحد انگلستان بود.
  6. براساس روابط تجاری زیاد بین انگلستان و فلاندر، این کنت‌نشین بر اساس صلاحدید تجارت پارچه خود، با انگلستان متحد شد.
  7. در طول دوره دوم جنگ صلیبی با انگلیس جنگید.
  8. در طول جنگ صلیبی دسپنسر در کنار انگلستان جنگید.
  9. ۲۴ مه ۱۳۳۷ روزی است که فیلیپ ششم فرانسه آکیتن را از ادوارد سوم انگلستان مصادره کرد که با ادعای تاج و تخت فرانسه پاسخ داد. بوردو در ۱۹ اکتبر ۱۴۵۳ به دست فرانسوی‌ها افتاد. پس از آن دیگر هیچ خصومتی وجود نداشت.

پانویس[ویرایش]

  1. Tuchman 1978, p. 45.
  2. Tuchman 1978, p. 46 &72.
  3. Green 2014, p. 23.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Tuchman 1978, p. 48.
  5. Tuchman 1978, p. 70–71.
  6. Tuchman 1978, p. 207.
  7. Sumption 2009, p. 2.

منابع[ویرایش]

  • Allmand, Christopher, The Hundred Years War: England and France at War, c.1300-c.1450, Cambridge University Press, 1988, ISBN 0-521-31923-4