پرش به محتوا

گویش هراتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز واگردانی خودکار خرابکاری بر پایه امتیاز خرابکاری. واگردانی اشتباه ربات را همراه با پیوند تفاوت در کاربر:Dexbot/گزارش اشتباه اعلام کنید. همچنین توصیه میشود حساب کاربری بسازید.
برچسب: واگردانی
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
* بِرفتم (bereftom) = رفتم
* بِرفتم (bereftom) = رفتم
* بُگفتی (bogofti) = گفتی
* بُگفتی (bogofti) = گفتی
* بخورد (boxord) = خورد
* بخورد (bokhord) = خورد


===== [[گذشته مستمر|گذشتهٔ مستمر]] و [[حال ملموس]] =====
===== [[گذشته مستمر|گذشتهٔ مستمر]] و [[حال ملموس]] =====
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


* کی (ki) = که
* کی (ki) = که
* چی (ci) = چه
* چی (Ci) = چه
* کُ (ko) = کو...
* کُ (Ko) = کو...


در هنگام به کار بردن ادات پرسش به‌همراه فعل سوم شخص مفرد، معمولاً فعل به‌صورت '''یه (ye)''' تلفظ می‌شود. (مانند فارسی ایرانی)
درهنگام استفاده از ادات پرسش به‌همراه فعل سوم شخص مفرد، معمولاً فعل به‌صورت '''یه (ye)''' تلفظ می‌شود.


* چه‌است ← چییه (ciye)
* چه‌است ← چییه (Ciye)


استثنای این قاعده در ترکیب '''که''' با فعل سوم شخص مفرد است که در این‌جا فعل به‌صورت '''نه (ne)''' تلفظ می‌شود.
استثنای این قاعده در ترکیب '''که''' با فعل سوم شخص مفرد است که در این‌جا فعل به‌صورت '''نه (ne)''' تلفظ می‌شود.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:


== واژه‌ها ==
== واژه‌ها ==
واژه‌های فراوانی در هراتی وجود دارد که معمولاً در [[فارسی معیار]] مرسوم نیست بسیاری از این واژگان در دیگر گویش‌های زبان فارسی و به‌ویژه گویش‌های شرق [[ایران]] و غرب [[افغانستان]] نیز وجود دارد. نمونه:
کلمه‌های زیادی در هراتی وجود دارد که معمولاً در [[فارسی معیار]] مرسوم نیست بسیاری از این کلمات در سایر لهجه‌های زبان فارسی و به‌ویژه لهجه‌های شرق [[ایران]] و غرب [[افغانستان]] نیز وجود دارد. مثال:


فارسی معیار = ببین: هراتی و شیرازی = سیکو (seyko) (از: سِیر کن)
فارسی معیار = ببین: هراتی و شیرازی = سیکو (seyko) (از: سِیر کن)
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
* کلیز (زنبور)
* کلیز (زنبور)
* کلیز خمبه (زنبور گاوی، زنبور سرخ آسیایی)
* کلیز خمبه (زنبور گاوی، زنبور سرخ آسیایی)
* چِغُک (coγok) = [[گنجشک]]
* چِغُک (choqok) = [[گنجشک]]
* سبست (یونجه)
* سبست (یونجه)
* سیپک سیپک زدن: ورجه وورجه کردن
* سیپک سیپک زدن: ورجه وورجه کردن
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
* اِستوندن: ستاندن
* اِستوندن: ستاندن
* شو: شب
* شو: شب
* پُلوش داغ (puluš dâγ) = نقره‌داغ
* پُلوش داغ (pulush daq) = نقره‌داغ
* حکته (hekete) = حکایتِ
* حکته (hekete) = حکایتِ
* دیکی = دهاتی
* دیکی = دهاتی
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شده‌است:
در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شده‌است:


* â = مانند حرف آ در واژهٔ آبادان
* â = تلفظ حرف آ در واژهٔ آبادان
* a = مانند حرف ا در واژهٔ احمد
* a = تلفظ حرف ا در واژه احمد
* e = مانند حرف ا در واژهٔ ابراهیم
* e = تلفظ حرف ا در واژه ابراهیم
* c = چ
* C = چ
* i = مانند حروف ای در واژه ایران
* i = تلفظ حروف ای در واژه ایران
* š = ش
* š = ش
* q = ق
* Q = غ یا ق
* O = تلفظ حرف اُ در واژهٔ امید
* γ = غ
* o = تلفظ حرف اُ در واژهٔ امید
* U = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه
* X = خ
* u = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه
* x = خ
* Ž = ژ
* ž = ژ


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۲

لهجهٔ هراتی یکی از لهجه‌های خراسانی زبان فارسی است. این لهجه شباهت بسیار زیادی به سایر لهجه‌های خراسان به‌ویژه لهجهٔ تایبادی و تربتی و تا حدودی مشهدی دارد. لهجهٔ هراتی با تفاوت‌های ناچیزی در ولایت‌های هرات، فراه، غور و بادغیس افغانستان و قسمت هایی از شرق استان خراسان ایران مرسوم است.

آثاری هم در قدیم به این لهجه نوشته شده‌است، ازجمله مجالس خواجه عبدالله انصاری.[۱]یکی از مریدان خواجه عبدالله انصاری گفتارهایی از او را که به لهجهٔ هراتی قدیم بوده گرد آورد و پس از آن در سدهٔ نهم هجری عبدالرحمن جامی آن گفتارها را از لهجهٔ هراتی به عبارت فارسی معمول درآورده و کتاب نفحات الانس معروف را ساخته‌است.[۲]

ویژگی‌های بیان

تبدیل فتحه به کسره

در لهجهٔ هراتی تأکید بسیار کمی بر تلفظ فتحه وجود دارد و در واقع تبدیل فتحه به کسره از مهم‌ترین ویژگی‌های لهجهٔ هراتی است. به‌طور مثال، بیشتر نام‌های عربیِ مردان، که بر وزن «فَعیل» هستند بر وزن «فِعیل» تلفظ می‌شوند، مانند:

  • مَتین ← مِتین

درواقع، فتحهٔ اولِ واژه‌های یک‌بخشی (تک‌هجایی) به‌راحتی در لهجهٔ هراتی تلفظ می‌شوند، مانند دَر، سَر، هَر، قَهر، شهَر و...، اما زمانی که این واژه دوبخشی یا بیشتر باشد، لهجهٔ هراتی، فتحهٔ حرف اول را، نه کاملاً تبدیل به کسره، بلکه همانند اعراب، به صورت آوایی مابین فتحه و کسره تلفظ می‌کند:

  • هَر + ی = هِری؛
  • سَر + ی = سِری؛
  • دَر+ ی = دِری؛
  • شَهر+ ی = شِهری.

حذف حرف آخر برخی کلمات

در لهجه هراتی، حرف آخر برخی کلمات چهار حرفی که حرف سوم آنها حرکت کشیده (او، آ، ای) و حرف آخر آنها ساکن است حذف می شود. برای مثال

  • بشین = بِشی
  • همین = هَمی
  • کدام = کدوم‌ = کِدو

ضمایر

ضمایر فاعلی

تلفظ برخی از ضمایر مفعولی در لهجهٔ هراتی با فارسی معیار متفاوت است.

اول شخص مفرد

مِ (me) = من

سوم شخص مفرد

ای (i) = این

دوم شخص جمع

شِما (šemâ) = شما

سوم شخص جمع

اوشو (unâ) = آن‌ها

ایشو (inâ) = این‌ها، ایشان

ضمایر اشاره

اینجی (inji) یا اینجیگا (injigâ) = اینجا

اونجی (unji) یا اونجگا (unjegâ) = آنجا

  • اشاره به نزدیک مفرد

همی (hami) یا هنمی (henami) =همین

  • اشاره به نزدیک جمع

همینا (haminâ) یا هنمینا (henaminâ) =همینها

  • اشاره به دور مفرد

همو (hamu) یا هنمو (henamu) =همان

  • اشاره به دور جمع

همونا (hamunâ) یا هنمونا (henamunâ) =همانها

فعل و زمان‌های فعلی

ضمایر متصل

اول شخص مفرد

  • ـُم (om) مثال: گفتُم

دوم شخص مفرد

  • ی (i) مثال: گفتی

سوم شخص مفرد

  • ـَک (ak) مثال: گفتَک (البته در اغلب موارد کلمهٔ «گفت» استعمال می‌شود.)

اول شخص و دوم شخص جمع

اول شخص و دوم شخص جمع در لهجهٔ هراتی به یک صورت تلفظ می‌شود و تشخیص آن بستگی به جمله دارد.

  • ـِم (em) مثال گفتِم = گفتیم یا گفتید

سوم شخص جمع

سوم شخص جمع در لهجهٔ هراتی مانند اول شخص مفرد در فارسی معیار تلفظ می‌شود.

  • ـَم (am) مثال = گفتَم

وجه

وجه ساده

تلفظ ماضی ساده در لهجهٔ هراتی بدین صورت است که به‌جای می (mi) از مِ (me) استفاده می‌شود.

  • مِگُم (megom) = می‌گویم
  • میگی (mi gi) = می‌گویی
  • مِگِه (mege) = می‌گوید
  • مِگِم (megem) = می‌گوییم
  • مِگِن (megen) = می‌گویید
  • مِگَن (megan) = می‌گویند
وجه التزامی

در لهجهٔ هراتی تأکید زیادی بر استفاده از وجه التزامی است. مثال:

  • بِرفتُم (bereftom) = رفتم

در برخی موارد به‌جای افزودن بِ (be) از بُ (bo) و بی (bi) استفاده می‌شود.

  • بُگفت (bogoft) = بِگفت
  • بییاماده (biyâmâde) = بیامده (آمده‌است)

درواقع، در بیشتر افعال زمان ماضی ساده، حرف «ب» اضافه می‌شود.

  • بِرفتم (bereftom) = رفتم
  • بُگفتی (bogofti) = گفتی
  • بخورد (bokhord) = خورد

لهجهٔ هراتی برخلاف لهجه‌های شرقی زبان فارسی دارای دو زمان گذشته مستمر و حال ملموس است. این دو زمان در لهجهٔ هراتی با مفهومی کاملاً یکسان و ساختاری متفاوت با فارسی ایران وجود دارد.

برای ساختن این دو زمان در لهجهٔ هراتی به‌جای استفاده از فعل کمکی داشتن از کلمهٔ هی (hey) استفاده می‌شود.

استفاده از افعال ساده

برخلاف لهجه‌های دیگر شرقی فارسی در لهجهٔ هراتی استفاده از مصدرهای جعلی برای ساختن افعال ساده مرسوم است. به‌طور مثال افعالی چون رقصیدن در فارسی هرات کاملاً مرسوم است، درصورتی‌که در لهجه‌ای چون لهجهٔ کابلی جمله‌ای مانند «من می‌رقصم» گنگ و حتی تعجب‌برانگیز است و معمولاً از افعال مرکبی چون من رقص می‌کنم استفاده می‌شود.

پسوندها

پسوند جمع

پسوند جمع ها در لهجهٔ هراتی اغلب به‌صورت آ (â) تلفظ می‌شود.

کتابا (ketâbâ) = کتاب‌ها

پسوندهای ملکی

کتابُم (ketâbom) = کتابَم

کتابتُ (ketâbto) = کتابُت

کتابِیو (ketâbeyo) = کتابَش

کتابما (ketâbmâ) = کتابمان

کتابشِما (ketâbšemâ) = کتابِتان

کتابِنا (ketâbenâ) = کتابِشان

حروف

ادات پرسش

تلفظ ادات پرسش در لهجهٔ هراتی تفاوت کمی با سایر لهجه‌های زبان فارسی دارد. مانند:

  • کی (ki) = که
  • چی (Ci) = چه
  • کُ (Ko) = کو...

درهنگام استفاده از ادات پرسش به‌همراه فعل سوم شخص مفرد، معمولاً فعل به‌صورت یه (ye) تلفظ می‌شود.

  • چه‌است ← چییه (Ciye)

استثنای این قاعده در ترکیب که با فعل سوم شخص مفرد است که در این‌جا فعل به‌صورت نه (ne) تلفظ می‌شود.

  • که است ← کینه (kine) (در لری نیز که است این‌گونه تلفظ می‌شود)

واژه‌ها

کلمه‌های زیادی در هراتی وجود دارد که معمولاً در فارسی معیار مرسوم نیست بسیاری از این کلمات در سایر لهجه‌های زبان فارسی و به‌ویژه لهجه‌های شرق ایران و غرب افغانستان نیز وجود دارد. مثال:

فارسی معیار = ببین: هراتی و شیرازی = سیکو (seyko) (از: سِیر کن)

  • آمخته (عادت کرده)
  • پِنوم (پنهان)
  • سیوا (جدا)
  • لَکتو (آویزان)
  • کلیز (زنبور)
  • کلیز خمبه (زنبور گاوی، زنبور سرخ آسیایی)
  • چِغُک (choqok) = گنجشک
  • سبست (یونجه)
  • سیپک سیپک زدن: ورجه وورجه کردن
  • خودِی: همراه با (خودی رحیم برو: همراه رحیم برو)
  • خو: خود
  • چاشت: ظهر
  • مِگری: باید
  • اِستوندن: ستاندن
  • شو: شب
  • پُلوش داغ (pulush daq) = نقره‌داغ
  • حکته (hekete) = حکایتِ
  • دیکی = دهاتی
  • نسبت‌های خانوادگی
    • خُسُر = پدرزن یا پدرشوهر
    • خُشو = مادرزن یا مادرشوهر
    • خُشلوچه = خواهرزن یا خواهرشوهر
    • خُسر بوری = برادرزن یا برادرشوهر

راهنمای آوانویسی

در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شده‌است:

  • â = تلفظ حرف آ در واژهٔ آبادان
  • a = تلفظ حرف ا در واژه احمد
  • e = تلفظ حرف ا در واژه ابراهیم
  • C = چ
  • i = تلفظ حروف ای در واژه ایران
  • š = ش
  • Q = غ یا ق
  • O = تلفظ حرف اُ در واژهٔ امید
  • U = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه
  • X = خ
  • Ž = ژ

منابع

  1. «اهمیت گویش‌های ایرانی از دکتر بهمن سرکاراتی». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ ژوئن ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۹ مه ۲۰۰۷.
  2. وب‌نوشت افغان[پیوند مرده]

جستارهای وابسته

گروه‌های قومی فارسی‌زبان در افغانستان و لهجه‌های آنها
موقعیت گروه قومی نام محلی لهجه ویژگی‌ها
  1. شهر کابل
  2. درهٔ پنجشیر
    درهٔ سالنگ
    درهٔ غوربند
    ولسوالی کوهستان
  3. لوگر (کُلنگار، دوشنبه، پاتخوابِ روغنی، بَرَکی‌راجان)
    چرخِ لوگر
  4. درهٔ لغمان
    سُرخ‌رود (ننگرهار)
    کَندی‌باغ (ننگرهار)
    اورگون (پکتیکا)
  5. بدخشان
  6. شهر مزار شریف
  7. قَطَغَن

تاجیک
تاجیکِ پنجشیری
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک
تاجیک لغمانی
تاجیک
کندی‌باغی
تاجیک اورگونی/فُرمولی
تاجیک بدخشی
تاجیک
تاجیک

کابلی
پنجشیری
فارسی
غوربندی
کوهستانی
فارسی
چرخی
لغمانی
فارسی
کندی‌باغی
فارسی/فُرمولی
بدخشی
مزاری
قطغنی

شهری، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان هندی و اختلاط زیاد با پشتو
روستایی، واژگان فارسی تاجیکی
شهری، واژگان فارسی تاجیکی
روستایی، واژگان فارسی تاجیکی و تُرکی

شهر هرات
غرب هرات
شمال هرات
قلعه‌نو (بادغیس)
غور

غور
غور
شهر فراه
شهر قندهار
تاجیک
ایماق تیمنی
ایماق جمشیدی
هزاره
ایماق

ایماق فیروزکوهی
ایماق تَیمَنی
تاجیک
تاجیک
هراتی
فارسی
فارسی
فارسی
ایماقی

فیروزکوهی
تَیمَنی
فراهی
فارسی
شهری، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، واژگان خراسانی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مُغولی

روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی
روستایی، نفوذ شمار اندکی از واژگان تُرکی-مغولی
شهری، واژگان خراسانی
شهری، واژگان خراسانی
کَنگ (نیمروز) و منطقهٔ ابراهیم‌آباد (در مجاورت شهرستان زابل در ایران) تاجیک سیستانی سیستانی روستایی، واژگان سیستانی و بلوچی
هزاره‌جات هزاره هزارَگی روستایی، نفوذ شماری از واژگان تُرکی