اصلاح نژاد: تفاوت میان نسخهها
ابرابزار |
Theluckyguy (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نوار کناری پزشکی جایگزین}} |
{{نوار کناری پزشکی جایگزین}} |
||
اصلاح نژادی (از یونان باستان εύ̃ (eû) 'خوب'، و -γενής (genḗs) 'به وجود آمدن، در حال رشد') <ref>{{یادکرد وب|عنوان=Greek Word Study Tool|نشانی=https://www.perseus.tufts.edu/hopper/morph?l=eugenes&la=greek#lexicon|وبگاه=www.perseus.tufts.edu|بازبینی=2022-06-06}}</ref> مجموعه ای از باورها و اعمالی است که با هدف بهبود کیفیت ژنتیکی جمعیت انسانی ، که از نظر تاریخی با کنار گذاشتن افراد و گروههایی که بهعنوان پستتر شناخته میشوند یا ارتقای افرادی که برتر از آن تشخیص داده میشوند، میباشد<ref>{{یادکرد وب|عنوان="Eugenics: Its Definition, Scope and Aims" by Francis Galton|نشانی=https://galton.org/essays/1900-1911/galton-1904-am-journ-soc-eugenics-scope-aims.htm|وبگاه=galton.org|بازبینی=2022-06-06}}</ref>. در سالهای اخیر، این اصطلاح در بحثهای اخلاق زیستی در مورد استفاده از فناوریهای جدید مانند CRISPR و غربالگری ژنتیکی احیا کرده است ، با بحثهای داغ در مورد اینکه آیا این فناوریها را باید اصلاح نژاد نامید یا خیر<ref>{{Cite journal|last=Veit|first=Walter|last2=Anomaly|first2=Jonathan|last3=Agar|first3=Nicholas|last4=Singer|first4=Peter|last5=Fleischman|first5=Diana S.|last6=Minerva|first6=Francesca|date=2021-07-01|title=Can ‘eugenics’ be defended?|url=https://doi.org/10.1007/s40592-021-00129-1|journal=Monash Bioethics Review|language=en|volume=39|issue=1|pages=60–67|doi=10.1007/s40592-021-00129-1|issn=1836-6716|pmc=PMC8321981|pmid=34033008}}</ref>. |
|||
'''بهنژادی''' یا '''یوژنیک''' {{به انگلیسی|eugenics}} فلسفهای علمی است که سر [[فرانسیس گالتون]] (۱۹۱۱–۱۸۲۲) آنرا طرح کرد. |
|||
هدف یوژنیک اصلاح، پرورش و گسترش [[نژاد انسان]] از طریق همآوریهای انتخابی است. گالتون بر این باور بود که جامعه باید از نسلآوری و ازدواج با دیوانگان، کماستعدادها و جنایتکاران جلوگیری کند. بنا به گفته او یوژنیک نیز باید در زمره عواملی باشد که به هنگام انتخاب همسر مد نظر قرار گرفته میشود؛ همچون موقعیت اجتماعی، ثروت کافی، تشابه اعتقادات و غیره. برخی نظریه او را یک نظریه [[مادیگرایی|مادیگرایانه]] نسبت به [[عشق]] و [[ازدواج]] دانسته و انتقاد میکنند. |
|||
افلاطون در حدود 400 سال قبل از میلاد استفاده از اصول پرورش انتخابی را برای انسان پیشنهاد کرد. طرفداران اولیه اصلاح نژاد در قرن نوزدهم، آن را راهی برای بهبود گروه های مردم می دانستند. در استفاده معاصر، اصطلاح اصلاح نژادی ارتباط نزدیکی با نژادپرستی علمی دارد. علمای اخلاق زیستی مدرن که از اصلاح نژادی جدید حمایت می کنند، آن را راهی برای تقویت ویژگی های فردی، بدون توجه به عضویت در گروه، توصیف می کنند. |
|||
در حالی که اصول اصلاح نژاد در اوایل یونان باستان انجام می شد، تاریخ معاصر اصلاح نژاد در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. در این زمان یک جنبش اصلاح نژادی در بریتانیا ظهور کرد ، و سپس در بسیاری از کشورهای غربی، از جمله ایالات متحده کانادا، استرالیا، و اکثر کشورهای اروپایی گسترش یافت<ref>{{Cite journal|last=Hansen|first=Randall|last2=King|first2=Desmond|date=2001-01-01|title=Eugenic Ideas, Political Interests, and Policy Variance: Immigration and Sterilization Policy in Britain and the U.S.|url=https://www.cambridge.org/core/journals/world-politics/article/abs/eugenic-ideas-political-interests-and-policy-variance-immigration-and-sterilization-policy-in-britain-and-the-us/08E655A8D1E3C6537E8120C8E3E2F10F|journal=World Politics|language=en|volume=53|issue=2|pages=237–263|doi=10.1353/wp.2001.0003|issn=1086-3338}}</ref>. در این دوره، اکثر مردم از همه طیفهای سیاسی از ایده های اصلاح نژادی حمایت میکردند. در نتیجه، بسیاری از کشورها با هدف بهبود کیفیت ذخایر ژنتیکی جمعیت خود، سیاستهای اصلاح نژادی را اتخاذ کردند. چنین برنامههایی شامل اقدامات مثبت ، مانند تشویق افرادی که برای تولید مثل «مناسب» تشخیص داده میشوند، واقدامات منفی مانند ممنوعیت ازدواج و عقیم سازی اجباری افرادی که برای تولید مثل نامناسب تشخیص داده می شدند. کسانی که «ناشایست برای تولید مثل» تلقی میشدند اغلب شامل افراد دارای ناتوانی ذهنی یا جسمی ، افرادی که در آزمونهای هوش مختلف امتیازات پایینی کسب کرده بودند ، مجرمان و «منحرفها» و اعضای گروههای اقلیتها بودند . |
|||
جنبش اصلاح نژاد با آلمان نازی و هولوکاست هم ارتباط داشت. در زمان دفاع بسیاری از متهمان در محاکمات نورنبرگ در سال های 1945 تا 1946 آنها سعی در توجیه نقض حقوق بشرشان با ادعای وجود تفاوت کمی بین برنامه های اصلاح نژاد نازی و اصلاح نژادی ایالات متحده داشتند <ref>{{یادکرد وب|عنوان=The Oxford Handbook of the History of Eugenics - Google Books|نشانی=https://web.archive.org/web/20220515022220/https://books.google.com/books?id=g15rfXUA2i8C&q=eugenics+defense+nuremberg+trials&pg=PA327|وبگاه=web.archive.org|تاریخ=2022-05-15|بازبینی=2022-06-06}}</ref>. در دهههای پس از جنگ جهانی دوم ، با تأکید بیشتر بر حقوق بشر ، بسیاری از کشورها شروع به کنار گذاشتن سیاستهای اصلاح نژادی کردند، اگرچه برخی از کشورهای غربی ( از جمله ایالات متحده ، کانادا و سوئد) به انجام عقیم سازی اجباری ادامه دادند. |
|||
از دهههای 1980 و 1990، با روشهای جدید فناوری کمک باروری در دسترس، مانند رحم جایگزین بارداری (در دسترس از سال 1985)، تشخیص ژنتیکی قبل از لانهگزینی (از سال 1989 در دسترس است)، و انتقال سیتوپلاسمی (اولین بار در سال 1996 انجام شد)، نگرانی در مورد احیای احتمالی اصلاح نژاد افزایش یافته است که میتوانند منجر به یک شکل قوی تر از اصلاح نژاد پس از دهه ها ترویج حقوق بشر گردند. |
|||
انتقاد اصلی وارد به سیاست های اصلاح نژادی این است که، صرف نظر از اینکه از سیاست های منفی یا مثبت استفاده شود، آنها بسیار مستعد سوء استفاده هستند زیرا معیارهای انتخاب ژنتیکی توسط هر گروهی که در آن زمان قدرت سیاسی داشته باشد تعیین می شود. علاوه بر این، بسیاری از اصلاح نژادی منفی به عنوان نقض حقوق اساسی بشر که از زمان اعلامیه تهران در سال 1968 به عنوان حق تولید مثل دیده می شود، انتقاد می کنند . انتقاد دیگر این است که سیاست های اصلاح نژاد در نهایت منجر به از بین رفتن تنوع ژنتیکی می شود . با این حال، انتقاد دیگری از سیاستهای اصلاح نژادی معاصر این است که آنها پیشنهاد میکنند که به طور دائم و مصنوعی میلیونها سال تکامل را مختل کنند، و تلاش برای ایجاد خطوط ژنتیکی «پاک» از «اختلالها» میتواند اثرات جانبی گستردهای در زمینه ژنتیک داشته باشد. |
|||
== تاریخ اصلاح نژادی == |
|||
=== پیدایش و توسعه === |
|||
انواع شیوه های اصلاح نژادی هزاران سال وجود داشته است. برخی از مردمان بومی برزیل از دوران پیش از استعمار به کشتن نوزادانی که با ناهنجاریهای جسمی متولد میشدند، شناخته شدهاند <ref>{{Cite journal|last=Feitosa|first=Saulo Ferreira|last2=Garrafa|first2=Volnei|last3=Cornelli|first3=Gabriele|last4=Tardivo|first4=Carla|last5=Carvalho|first5=Samuel José de|date=2010-05-01|title=Bioethics, culture and infanticide in Brazilian indigenous communities: the Zuruahá case|url=http://www.scielo.br/j/csp/a/kPn9cHW4RWKz94CjxDBw3ds/?lang=en|journal=Cadernos de Saúde Pública|language=en|volume=26|pages=853–865|doi=10.1590/S0102-311X2010000500002|issn=0102-311X}}</ref>.در یونان باستان ، فیلسوف افلاطون جفت گیری انتخابی را برای ایجاد یک طبقه نگهبان پیشنهاد کرد . در اسپارت ، هر کودک اسپارتی توسط شورای بزرگان، Gerousia ، مورد بازرسی قرار میگرفت که تعیین میکرد آیا کودک برای زندگی مناسب است یا نه. در سالهای اولیه جمهوری روم ، پدر رومی طبق قانون موظف بود در صورت تغییر شکل وحشتناک فرزندش، فوراً او را بکشد. به گفته تاسیتوس ، در دوره امپراتوری روم، قبایل ژرمنی آن روزگار هر عضوی از جامعه خود را که بزدل، جنگجو یا "آغشته به رذیلت های نفرت انگیز" می دانستند، معمولاً با غرق کردن آنها در باتلاق ها می کشتند<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Bodies in the Bog and the Archaeological Imagination - Karin Sanders - Google Books|نشانی=https://web.archive.org/web/20200801132652/https://books.google.com/books?id=FU4H-JKPbhkC&pg=PA62|وبگاه=web.archive.org|تاریخ=2020-08-01|بازبینی=2022-06-06}}</ref>. مورخان مدرن، با این حال، نوشته قوم نگاری تاسیتوس را در چنین جزئیاتی غیر قابل اعتماد می دانند. |
|||
[[پرونده:Francis Galton 1850s.jpg|بندانگشتی|فرانسیس گالتون یک اصلاحشناس اولیه بود که خود اصطلاح اصلاح نژادی را ابداع کرد.]] |
|||
ایده یک پروژه مدرن برای بهبود جمعیت انسانی از طریق پرورش انتخابی در ابتدا توسط فرانسیس گالتون ایجاد شد و در ابتدا از داروینیسم و نظریه انتخاب طبیعی آن الهام گرفت . گالتون تئوری تکامل چارلز داروین پسر عموی ناتنی خود را خوانده بود که به دنبال توضیح رشد گونههای گیاهی و جانوری بود و میخواست آن را برای انسانها به کار گیرد. گالتون بر اساس مطالعات زندگینامهای خود معتقد بود که ویژگیهای مطلوب انسانی ویژگیهای ارثی هستند. با معرفی ژنتیک ، اصلاح نژادی با جبر ژنتیکی یعنی این که اعتقاد به این که شخصیت انسان به طور کامل یا در اکثریت صفات ناشی از ژن ها و بدون تأثیر تحصیلات یا شرایط زندگی است، مرتبط شد. در طول تاریخ اخیر خود، اصلاح نژادی کماکان بحث برانگیز باقی مانده است. |
|||
در اروپا، اصلاح نژاد به یک رشته دانشگاهی در بسیاری از کالج ها و دانشگاه ها تبدیل شد و از منابع بسیاری بودجه دریافت کرد. سازمانهایی برای جلب حمایت عمومی و تغییر افکار به سمت ارزشهای اصلاحطلبی مسئولانه در والدین، از جمله انجمن آموزش اصلاح نژاد بریتانیا در سال 1907 و انجمن اصلاح نژاد آمریکا در سال 1921 تشکیل شدند. . در سال 1909، روحانیون انگلیسی، ویلیام اینگه و جیمز پیل ، هر دو مطالبی برای انجمن آموزش اصلاح نژاد مینوشتند. اینگه سخنران مدعو کنفرانس بین المللی اصلاح نژاد در سال 1921 بودکه توسط اسقف اعظم کاتولیک رومی نیویورک پاتریک جوزف هیز نیز تایید شد . کتاب عبور از نژاد بزرگ ( یا، مبنای نژادی تاریخ اروپا ) توسط مدیسون گرانت ، اصلاحطلب، حقوقدان، و انسانشناس آماتور آمریکایی در سال 1916 منتشر شد و چندین ویرایش و ویرایش را پشت سر گذاشت. با این وجود، این کتاب توسط افرادی استفاده شد که از مهاجرت به عنوان توجیهی برای آنچه به عنوان " نژادپرستی علمی " شناخته شد، حمایت کردند<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=Pubmed Central|نشانی=https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2942213/|عنوان=The passing of the great race, or the racial basis of european history}}</ref>. |
|||
[[پرونده:Eugenics congress logo.png|بندانگشتی|لوگویی از دومین کنفرانس بین المللی اصلاح نژاد ، 1921، که اصلاح نژادی را به عنوان درختی به تصویر می کشد که رشته های مختلف را متحد می کند]] |
|||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۳
این مقاله بخشی از مجموعهٔ |
پزشکی جایگزین و شبهپزشکی |
---|
اصلاح نژادی (از یونان باستان εύ̃ (eû) 'خوب'، و -γενής (genḗs) 'به وجود آمدن، در حال رشد') [۱] مجموعه ای از باورها و اعمالی است که با هدف بهبود کیفیت ژنتیکی جمعیت انسانی ، که از نظر تاریخی با کنار گذاشتن افراد و گروههایی که بهعنوان پستتر شناخته میشوند یا ارتقای افرادی که برتر از آن تشخیص داده میشوند، میباشد[۲]. در سالهای اخیر، این اصطلاح در بحثهای اخلاق زیستی در مورد استفاده از فناوریهای جدید مانند CRISPR و غربالگری ژنتیکی احیا کرده است ، با بحثهای داغ در مورد اینکه آیا این فناوریها را باید اصلاح نژاد نامید یا خیر[۳].
افلاطون در حدود 400 سال قبل از میلاد استفاده از اصول پرورش انتخابی را برای انسان پیشنهاد کرد. طرفداران اولیه اصلاح نژاد در قرن نوزدهم، آن را راهی برای بهبود گروه های مردم می دانستند. در استفاده معاصر، اصطلاح اصلاح نژادی ارتباط نزدیکی با نژادپرستی علمی دارد. علمای اخلاق زیستی مدرن که از اصلاح نژادی جدید حمایت می کنند، آن را راهی برای تقویت ویژگی های فردی، بدون توجه به عضویت در گروه، توصیف می کنند.
در حالی که اصول اصلاح نژاد در اوایل یونان باستان انجام می شد، تاریخ معاصر اصلاح نژاد در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. در این زمان یک جنبش اصلاح نژادی در بریتانیا ظهور کرد ، و سپس در بسیاری از کشورهای غربی، از جمله ایالات متحده کانادا، استرالیا، و اکثر کشورهای اروپایی گسترش یافت[۴]. در این دوره، اکثر مردم از همه طیفهای سیاسی از ایده های اصلاح نژادی حمایت میکردند. در نتیجه، بسیاری از کشورها با هدف بهبود کیفیت ذخایر ژنتیکی جمعیت خود، سیاستهای اصلاح نژادی را اتخاذ کردند. چنین برنامههایی شامل اقدامات مثبت ، مانند تشویق افرادی که برای تولید مثل «مناسب» تشخیص داده میشوند، واقدامات منفی مانند ممنوعیت ازدواج و عقیم سازی اجباری افرادی که برای تولید مثل نامناسب تشخیص داده می شدند. کسانی که «ناشایست برای تولید مثل» تلقی میشدند اغلب شامل افراد دارای ناتوانی ذهنی یا جسمی ، افرادی که در آزمونهای هوش مختلف امتیازات پایینی کسب کرده بودند ، مجرمان و «منحرفها» و اعضای گروههای اقلیتها بودند .
جنبش اصلاح نژاد با آلمان نازی و هولوکاست هم ارتباط داشت. در زمان دفاع بسیاری از متهمان در محاکمات نورنبرگ در سال های 1945 تا 1946 آنها سعی در توجیه نقض حقوق بشرشان با ادعای وجود تفاوت کمی بین برنامه های اصلاح نژاد نازی و اصلاح نژادی ایالات متحده داشتند [۵]. در دهههای پس از جنگ جهانی دوم ، با تأکید بیشتر بر حقوق بشر ، بسیاری از کشورها شروع به کنار گذاشتن سیاستهای اصلاح نژادی کردند، اگرچه برخی از کشورهای غربی ( از جمله ایالات متحده ، کانادا و سوئد) به انجام عقیم سازی اجباری ادامه دادند.
از دهههای 1980 و 1990، با روشهای جدید فناوری کمک باروری در دسترس، مانند رحم جایگزین بارداری (در دسترس از سال 1985)، تشخیص ژنتیکی قبل از لانهگزینی (از سال 1989 در دسترس است)، و انتقال سیتوپلاسمی (اولین بار در سال 1996 انجام شد)، نگرانی در مورد احیای احتمالی اصلاح نژاد افزایش یافته است که میتوانند منجر به یک شکل قوی تر از اصلاح نژاد پس از دهه ها ترویج حقوق بشر گردند.
انتقاد اصلی وارد به سیاست های اصلاح نژادی این است که، صرف نظر از اینکه از سیاست های منفی یا مثبت استفاده شود، آنها بسیار مستعد سوء استفاده هستند زیرا معیارهای انتخاب ژنتیکی توسط هر گروهی که در آن زمان قدرت سیاسی داشته باشد تعیین می شود. علاوه بر این، بسیاری از اصلاح نژادی منفی به عنوان نقض حقوق اساسی بشر که از زمان اعلامیه تهران در سال 1968 به عنوان حق تولید مثل دیده می شود، انتقاد می کنند . انتقاد دیگر این است که سیاست های اصلاح نژاد در نهایت منجر به از بین رفتن تنوع ژنتیکی می شود . با این حال، انتقاد دیگری از سیاستهای اصلاح نژادی معاصر این است که آنها پیشنهاد میکنند که به طور دائم و مصنوعی میلیونها سال تکامل را مختل کنند، و تلاش برای ایجاد خطوط ژنتیکی «پاک» از «اختلالها» میتواند اثرات جانبی گستردهای در زمینه ژنتیک داشته باشد.
تاریخ اصلاح نژادی
پیدایش و توسعه
انواع شیوه های اصلاح نژادی هزاران سال وجود داشته است. برخی از مردمان بومی برزیل از دوران پیش از استعمار به کشتن نوزادانی که با ناهنجاریهای جسمی متولد میشدند، شناخته شدهاند [۶].در یونان باستان ، فیلسوف افلاطون جفت گیری انتخابی را برای ایجاد یک طبقه نگهبان پیشنهاد کرد . در اسپارت ، هر کودک اسپارتی توسط شورای بزرگان، Gerousia ، مورد بازرسی قرار میگرفت که تعیین میکرد آیا کودک برای زندگی مناسب است یا نه. در سالهای اولیه جمهوری روم ، پدر رومی طبق قانون موظف بود در صورت تغییر شکل وحشتناک فرزندش، فوراً او را بکشد. به گفته تاسیتوس ، در دوره امپراتوری روم، قبایل ژرمنی آن روزگار هر عضوی از جامعه خود را که بزدل، جنگجو یا "آغشته به رذیلت های نفرت انگیز" می دانستند، معمولاً با غرق کردن آنها در باتلاق ها می کشتند[۷]. مورخان مدرن، با این حال، نوشته قوم نگاری تاسیتوس را در چنین جزئیاتی غیر قابل اعتماد می دانند.
ایده یک پروژه مدرن برای بهبود جمعیت انسانی از طریق پرورش انتخابی در ابتدا توسط فرانسیس گالتون ایجاد شد و در ابتدا از داروینیسم و نظریه انتخاب طبیعی آن الهام گرفت . گالتون تئوری تکامل چارلز داروین پسر عموی ناتنی خود را خوانده بود که به دنبال توضیح رشد گونههای گیاهی و جانوری بود و میخواست آن را برای انسانها به کار گیرد. گالتون بر اساس مطالعات زندگینامهای خود معتقد بود که ویژگیهای مطلوب انسانی ویژگیهای ارثی هستند. با معرفی ژنتیک ، اصلاح نژادی با جبر ژنتیکی یعنی این که اعتقاد به این که شخصیت انسان به طور کامل یا در اکثریت صفات ناشی از ژن ها و بدون تأثیر تحصیلات یا شرایط زندگی است، مرتبط شد. در طول تاریخ اخیر خود، اصلاح نژادی کماکان بحث برانگیز باقی مانده است.
در اروپا، اصلاح نژاد به یک رشته دانشگاهی در بسیاری از کالج ها و دانشگاه ها تبدیل شد و از منابع بسیاری بودجه دریافت کرد. سازمانهایی برای جلب حمایت عمومی و تغییر افکار به سمت ارزشهای اصلاحطلبی مسئولانه در والدین، از جمله انجمن آموزش اصلاح نژاد بریتانیا در سال 1907 و انجمن اصلاح نژاد آمریکا در سال 1921 تشکیل شدند. . در سال 1909، روحانیون انگلیسی، ویلیام اینگه و جیمز پیل ، هر دو مطالبی برای انجمن آموزش اصلاح نژاد مینوشتند. اینگه سخنران مدعو کنفرانس بین المللی اصلاح نژاد در سال 1921 بودکه توسط اسقف اعظم کاتولیک رومی نیویورک پاتریک جوزف هیز نیز تایید شد . کتاب عبور از نژاد بزرگ ( یا، مبنای نژادی تاریخ اروپا ) توسط مدیسون گرانت ، اصلاحطلب، حقوقدان، و انسانشناس آماتور آمریکایی در سال 1916 منتشر شد و چندین ویرایش و ویرایش را پشت سر گذاشت. با این وجود، این کتاب توسط افرادی استفاده شد که از مهاجرت به عنوان توجیهی برای آنچه به عنوان " نژادپرستی علمی " شناخته شد، حمایت کردند[۸].
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ «Greek Word Study Tool». www.perseus.tufts.edu. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۰۶.
- ↑ «"Eugenics: Its Definition, Scope and Aims" by Francis Galton». galton.org. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۰۶.
- ↑ Veit, Walter; Anomaly, Jonathan; Agar, Nicholas; Singer, Peter; Fleischman, Diana S.; Minerva, Francesca (2021-07-01). "Can 'eugenics' be defended?". Monash Bioethics Review (به انگلیسی). 39 (1): 60–67. doi:10.1007/s40592-021-00129-1. ISSN 1836-6716. PMC 8321981. PMID 34033008.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Hansen, Randall; King, Desmond (2001-01-01). "Eugenic Ideas, Political Interests, and Policy Variance: Immigration and Sterilization Policy in Britain and the U.S." World Politics (به انگلیسی). 53 (2): 237–263. doi:10.1353/wp.2001.0003. ISSN 1086-3338.
- ↑ «The Oxford Handbook of the History of Eugenics - Google Books». web.archive.org. ۲۰۲۲-۰۵-۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۰۶.
- ↑ Feitosa, Saulo Ferreira; Garrafa, Volnei; Cornelli, Gabriele; Tardivo, Carla; Carvalho, Samuel José de (2010-05-01). "Bioethics, culture and infanticide in Brazilian indigenous communities: the Zuruahá case". Cadernos de Saúde Pública (به انگلیسی). 26: 853–865. doi:10.1590/S0102-311X2010000500002. ISSN 0102-311X.
- ↑ «Bodies in the Bog and the Archaeological Imagination - Karin Sanders - Google Books». web.archive.org. ۲۰۲۰-۰۸-۰۱. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۰۶.
- ↑ «The passing of the great race, or the racial basis of european history». Pubmed Central.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اصلاح نژاد موجود است. |