گلوگاه (بابل)

مختصات: ۳۶°۱۸′۲۳″شمالی ۵۲°۳۷′۲۹″شرقی / ۳۶٫۳۰۶۳۷۸۶۷°شمالی ۵۲٫۶۲۴۶۸۸۶۷°شرقی / 36.30637867; 52.62468867
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
گلوگاه
گَلیا
کشور ایران
استانمازندران
شهرستانبابل
بخشبخش بندپی شرقی
سال شهرشدن۱۳۸۳
مردم
جمعیت۶,۹۰۸ نفر (۱۳۹۵) [۱]
جغرافیای طبیعی
مساحت۲.۱۲ کیلومتر مربع (۲۱۲ هکتار)
آب‌وهوا
میانگین بارش سالانه۱۱۹۵میلیمتر
روزهای یخبندان سالانهدی و بهمن
اطلاعات شهری
شهردارمهندس رضا اباذری
پیش‌شمارهٔ تلفن۰۱۱
گلوگاه بر ایران واقع شده‌است
گلوگاه
روی نقشه ایران
۳۶°۱۸′۲۳″شمالی ۵۲°۳۷′۲۹″شرقی / ۳۶٫۳۰۶۳۷۸۶۷°شمالی ۵۲٫۶۲۴۶۸۸۶۷°شرقی / 36.30637867; 52.62468867

گلوگاه (به مازندرانی: گـَلیا) یکی از شهرهای استان مازندران ایران است. این شهر مرکز بخش بندپی شرقی در شهرستان بابل است. مردم گلوگاه از قومیت طبری هستند[۲] و به زبان مازندرانی[۳] گویش می‌کنند. جمعیت شهر گلوگاه در سال ۱۳۹۵، برابر با ۶۹۰۸ نفر بوده‌است [۴].

جمعیت[ویرایش]

بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر برابر با ۶،۹۰۸ نفر جمعیت بوده است.[۵] مردم گلوگاه به زبان مازندرانی و با گویش بندپی سخن می‌گویند.[۶]

تاریخچه[ویرایش]

پیشینه[ویرایش]

این شهر کوهپایه‌ای در جنوب شهرستان بابل قرار دارد. و از سه جهت به کوهپایه‌های سرسبز البرزمحدود می گردد و تنها از قسمت شمالی به زمین‌های هموار و جلگه و دشت راه پیدا می‌کند . رودخانه سجرو (سجادرود) از کناره شرقی آن می‌گذرد این شهر همانند گلوگاهی بوده که پل واسط میان دشت و کوه است و با عبور از این شهر وارد مناطق جنگلی و ییلاقی بخش بندپی شرقی می شویم که دارای ییلاق‌های زیاد با آب و هوا و پوشش گیاهی و منابع طبیعی متفاوت بوده و به ییلاق‌های مناطق هراز آمل مازندران و ییلاق‌های مناطق سواد کوه مازندران مرتبط است.گلوگاه از طرف جنوب به روستاهای جنگلی دهستان فیروزجاه ، از طرف شمال به شهر بابل ، از طرف غرب به بخش بندپی غربی و از طرف شرق به دهستان درازکلا ختم می‌شود و از این رو به این شهر ، گلوگاه نام نهاده‌اند . نام این شهر در زبان طبری گَلیا می باشد و مردم آن به زبان طبری صحبت می‌کنند و مذهب آنان تشیع(دوازده امامی) است.[۷] تبدیل گلوگاه به یکی از شهرهای تابعه شهرستان بابل بیشتر براساس رشد جمعیت ونوعی تقسیم بندی و تعریف سیاسی صورت پذیرفته است، زیرا این شهر فاقد امکانات شهری به مفهوم روز بوده و سازوکارهای شهری و فرهنگ عمومی آن بیشتر در چارچوب روستایی پیشرفته قابل تبیین است.[۸]

دوران باستان[ویرایش]

موقعیت تپورها در قرن دوم قبل از میلاد، از شرق سپیدرود تا اسرم هیرکانیا

استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی: ) نامیده می‌شد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) می‌باشد که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد.[۹][۱۰][۱۱] به اعتقاد مورخان آماردها نخستین سکنه باستانی مازندران بودند و آماردها از آمل تا تنکابن و تپورها از آمل تا گرگان سکونت داشتند.[۱۲] در عصر هخامنشی در کرانه جنوبی دریای مازندران اقوام، تپوری، آمارد، آناریاکه و کادوسی سکونت داشتند.[۱۳] مورخان آماردها را به مردمان داهه و سکایی و پارسی پیوند داده‌اند. هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائی‌ها (daens)، دروپیک‌ها (dropiques)، و ساگارتی‌ها (sagarties) به عنوان پارس‌های کوچنشین و صحراگرد یاد کرده‌است.[۱۴] پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کرده‌است.[۱۵] استرابون(۶۳ ق. م) قوم آمارد را در کنار اقوام تپوری، کادوسی و کرتی به عنوان اقوام کوهستان نشین شمال کشور یاد می‌کند. استرابو می‌نویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است.[۱۶] به گفته واسیلی بارتلد تپوری‌ها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م. آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تپوری‌ها اهدا شد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر در آن زمان از تپوری‌ها نام می‌برد.[۱۷]به گفته یحیی ذکا در «کاروند کسروی» آورده‌است: آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن می‌داشتند و آن هنگام هنوز قبایل تپوران به آنجا نیامده بودند.[۱۸] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران می‌زیستند و تپوری‌ها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگه‌ای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوری‌ها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[۱۹]

منابع[ویرایش]

  1. https://www.amar.org.ir/%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B3-%D9%88-%D9%85%D8%B3%DA%A9%D9%86/%D9%86%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C/%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%81%DA%A9%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D9%82%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%84-1395
  2. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۶۵.
  3. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  4. «نتایج سرشماری ایران در سال ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۱ آبان ۱۳۹۲.
  5. «تعداد جمعیت و خانوار به تفکیک تقسیمات کشوری براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵». مرکز آمار ایران.
  6. نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژه نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
  7. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۶۵.
  8. نصری اشرفی، جهانگیر (۱۳۹۹). جعفر شجاع کیوانی، ویراستار. دانشنامهٔ تبرستان و مازندران جلد سوم. نشرنی = ۶۵.
  9. عمادی، اسدالله (۱۳۷۲). بازخوانی تاریخ مازندران. نشر فرهنگ خانه مازندران. ص. ۷۲.
  10. مارکوارت، یوزف (۱۳۷۳). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. ترجمهٔ مریم میر احمدی. تهران انتشارات اطلاعات. ص. ۲۴۵.
  11. BORJIAN, HABIB (2004). "Mazandaran: Language and People (The State of Research)". Yerevan State University (به انگلیسی): 289. doi:10.1163/1573384043076045.
  12. عمادی، اسدالله (۱۳۷۲). بازخوانی تاریخ مازندران. نشر فرهنگ خانه مازندران. ص. ۳۷.
  13. کتاب گیلان، جلد اول، انتشارات گروه پژوهشگران ایران، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۰ خورشیدی
  14. هدایتی، هادی (۱۳۸۴). تاریخ هرودوت جلد اول. انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۲۱۱.
  15. مارکوارت، یوزف (۱۳۷۳). ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی. انتشارات اطلاعات. ص. ۲۵۶.
  16. All regions of this country are fertile except the part towards the north, which is mountainous and rugged and cold, the abode of the mountaineers called Cadusii, Amardi, Tapyri, Cyrtii and other such peoples, who are migrants and predatory. strabo (11.13.3)
  17. بارتلد، واسیلی (۱۳۰۸). تذکره جغرافیای تاریخی ایران. اتحادیه تهران. ص. ۲۸۳.
  18. ایران باستان مادها و آمردها. کاروند کسروی، مجموعه مقاله‌ها و رساله‌های احمد کسروی، به‌کوشش یحیی ذکا
  19. مینوی، مجتبی (۱۳۴۲). مازیار. مؤسسه مطبوعاتی امیرکبیر. ص. ۹.