پرش به محتوا

حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 34205829 از اوهریش (بحث)لطفا منابع را در لید مقاله نیفزایید.
برچسب‌ها: خنثی‌سازی حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار
Shobhe (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


== ملاحظات حدیث‌شناسی ==
== ملاحظات حدیث‌شناسی ==
در سنت یهود، موسی از خداوند درخواست کرد تا دستیاری از میان خاندانش را برای او برگزیند و خودش برادرش هارون را به عنوان گزینه پیشنهادی و ترجیحی عنوان می‌کند. با اجابت دعای موسی، هارون یاور او می‌شود. در باورهای یهودیت، خدا مستقیما با هارون صحبت می‌کرد و معجزاتی نیز به او منسوب شده‌است. در تعلیماتی یهودیت، از فرزندان هارون نیز گزارش‌هایی به میان است و آنها را موجب برکت قوم بنی‌اسرائیل خطاب کرده‌اند. علاوه بر هارون، موقعیت فرزندان هارون نیز در منابع یهودی مورد توجه قرار گرفته‌است و امتیازاتی را به صورت ویژه دریافت کرده‌است.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> در آیه ۱۴۲ سوره [[اعراف (سوره)|اعراف]] آمده‌است که به‌هنگام رفتن به [[میقات]]، هارون را جانشین خود در میان [[بنی‌اسرائیل]] قرار داد.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref>
در آیه ۱۴۲ سوره [[اعراف (سوره)|اعراف]] آمده‌است که به‌هنگام رفتن به [[میقات]]، هارون را جانشین خود در میان [[بنی‌اسرائیل]] قرار داد.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شده‌است.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۹|ف=نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت|ک=نیستان ادیان و مذاهب|ص=۸۲}}</ref> با این حال برخی منابع از تکرار این حدیث در زمان‌های دیگر چون روز [[پیمان برادری]]، روز پیمان دوم برادری، در منزل [[ام سلمه]]، به هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] سخن به میان آورده‌اند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> [[ابن ابی اوفی]] و به طبع او [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]] در ''[[تفسیر سیوطی|درالمنثور]]''، از این روایت در ذیل وقایع عقد برادری گزارش کرده‌اند. در ''[[تفسیر الکشف و البیان عن تفسیر القرآن|تفسیر ثعلبی]]'' و ''[[تفسیر کبیر]]'' نیز از این روایت در ذیل وقایع [[یوم الدار]] (یوم الانذار) یاد کرده‌اند. [[ابن مغازلی|ابن مغازی]] در ذیل ماجرای [[حدیث سد الابواب|سد الابوب]] به این روایت اشاره دارد.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۶۳–۶۵}}</ref><ref>{{پک|احسانی فر|۱۳۹۴|ف=بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه|ک=علوم و معارف قرآن و حدیث|ص=۹۰–۹۷}}</ref> هنگام بازگشت از [[حجةالوداع|حجة الوداع]] و [[رویداد غدیر خم|غدیر خم]] نیز از زمان‌های صدور این حدیث است که منابع شیعی به گزارش آن پرداخته‌اند.<ref>{{پک|اسماعیل‌زاده|۱۳۸۷|ف=بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت|ک=پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی|ص=۱۴۱}}</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی|مرتضی عاملی]] نیز ۲۱ مرتبه مختلف در مناسبت‌های متفاوت را برای انشاء این روایت از جانب محمد، عنوان کرده‌است.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۸۵–۲۵۷|ج=۶}}</ref>

مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شده‌است.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۹|ف=نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت|ک=نیستان ادیان و مذاهب|ص=۸۲}}</ref> با این حال برخی منابع از تکرار این حدیث در زمان‌های دیگر چون روز [[پیمان برادری]]، روز پیمان دوم برادری، در منزل [[ام سلمه]]، به هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]] سخن به میان آورده‌اند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> [[ابن ابی اوفی]] و به طبع او [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]] در ''[[تفسیر سیوطی|درالمنثور]]''، از این روایت در ذیل وقایع عقد برادری گزارش کرده‌اند. در ''[[تفسیر الکشف و البیان عن تفسیر القرآن|تفسیر ثعلبی]]'' و ''[[تفسیر کبیر]]'' نیز از این روایت در ذیل وقایع [[یوم الدار]] (یوم الانذار) یاد کرده‌اند. [[ابن مغازلی|ابن مغازی]] در ذیل ماجرای [[حدیث سد الابواب|سد الابوب]] به این روایت اشاره دارد.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۶۳–۶۵}}</ref><ref>{{پک|احسانی فر|۱۳۹۴|ف=بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه|ک=علوم و معارف قرآن و حدیث|ص=۹۰–۹۷}}</ref> هنگام بازگشت از [[حجةالوداع|حجة الوداع]] و [[رویداد غدیر خم|غدیر خم]] نیز از زمان‌های صدور این حدیث است که منابع شیعی به گزارش آن پرداخته‌اند.<ref>{{پک|اسماعیل‌زاده|۱۳۸۷|ف=بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت|ک=پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی|ص=۱۴۱}}</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی|مرتضی عاملی]] نیز ۲۱ مرتبه مختلف در مناسبت‌های متفاوت را برای انشاء این روایت از جانب محمد، عنوان کرده‌است.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۸۵–۲۵۷|ج=۶}}</ref>


=== جانشین محمد در مدینه ===
=== جانشین محمد در مدینه ===
خط ۳۸: خط ۴۰:
عمومیت منزلت‌های هارون و شمول علی در همین حکم، از اضافه شدن کلمه «منزلة» که اسم جنس است به کلمه «هارون» که عَلَم است و همین‌طور از استثناء موجود در روایت برداشت شده‌است. در توضیح این استدلال آمده‌است که اضافه کردن اسم جنس به عَلَم، افاده عموم می‌کند و استثناء از فرد خاص، معقول نمی‌باشد.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> به گزارش میرحامد حسین، [[ابن ابی الحدید]] با تأکید بر آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره طه، و با انضمام حدیث منزلت، سعی دارد تا تمام فضائل هارون را برای علی بن ابی‌طالب ثابت نماید. او بر این باور است که اگر محمد، خاتم پیامبران نمی‌بود، علی با او در نبوت شراکت می‌داشت.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''دانشنامه کلام اسلامی'' آمده‌است که عمومیت آیه ۱۴۲ اعراف، مخصص بردار نیست و مقتضای این عمومیت آن است که هرگاه موسی به سفر برود، هارون جانشین او خواهد بود و این عمومیت حتی شامل پس از زندگانی موسی نیز می‌شود و در صورت مرگ موسی، هارون جانشین او می‌گردید. بر همین اساس، با وجود تشابه بین آیه و حدیث منزلت، حدیث نیز عمومیت داشته و فارغ از زمان و مکان، جانشینی علی بن ابی‌طالب را پس از محمد در امت اسلامی را به اثبات می‌رساند.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنی‌اسرائیل تصریح شده‌است.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''شرح المقاصد'' آمده‌است که با انضمام استدلال‌های صورت گرفته در عمومیت حدیث منزلت و وجوب جانشینی و اطاعت از علی در مدینه در هنگام واقعه تبوک و همین‌طور، اهمیت بیشتر وجود جانشینی در زمان فقدان محمد نسبت به زمان غیبت موقت او، و همین‌طور با توجه به عدم خلع این جانشینی از علی یا نصب جانشینی دیگر در این مدت تا زمان [[مرگ محمد]]، جانشینی و [[خلافت علی بن ابی‌طالب|خلافت علی]] پس از محمد ثابت شده‌است.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> خطیب بغدادی گزارش می‌کند که عمر بن خطاب به استناد این روایت، هر کس علی بن ابی طالب را دشنام دهد را [[دورویی|منافق]] می‌دانست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> به گزارش حیکمی، شرق‌شناسان در خصوص این حدیث، سخنی جز به ضرورت به میان نیاورده‌اند و تنها به بخش‌هایی از ماجرای واقعه تبوک اشاره کرده‌اند. از این میان می‌توان به [[کارن آرمسترانگ|کارن آر مسترانگ]] در کتاب ''زندگی‌نامه پیامبر اسلام'' اشاره کرد که تنها واقعه تبوک و حدیث را گزارش کرده‌است.<ref>{{پک|حکیمی|۱۳۸۸|ک=سخن تاریخ|ف=ضرورت جانشینی محمد}}</ref>
عمومیت منزلت‌های هارون و شمول علی در همین حکم، از اضافه شدن کلمه «منزلة» که اسم جنس است به کلمه «هارون» که عَلَم است و همین‌طور از استثناء موجود در روایت برداشت شده‌است. در توضیح این استدلال آمده‌است که اضافه کردن اسم جنس به عَلَم، افاده عموم می‌کند و استثناء از فرد خاص، معقول نمی‌باشد.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> به گزارش میرحامد حسین، [[ابن ابی الحدید]] با تأکید بر آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره طه، و با انضمام حدیث منزلت، سعی دارد تا تمام فضائل هارون را برای علی بن ابی‌طالب ثابت نماید. او بر این باور است که اگر محمد، خاتم پیامبران نمی‌بود، علی با او در نبوت شراکت می‌داشت.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''دانشنامه کلام اسلامی'' آمده‌است که عمومیت آیه ۱۴۲ اعراف، مخصص بردار نیست و مقتضای این عمومیت آن است که هرگاه موسی به سفر برود، هارون جانشین او خواهد بود و این عمومیت حتی شامل پس از زندگانی موسی نیز می‌شود و در صورت مرگ موسی، هارون جانشین او می‌گردید. بر همین اساس، با وجود تشابه بین آیه و حدیث منزلت، حدیث نیز عمومیت داشته و فارغ از زمان و مکان، جانشینی علی بن ابی‌طالب را پس از محمد در امت اسلامی را به اثبات می‌رساند.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنی‌اسرائیل تصریح شده‌است.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''شرح المقاصد'' آمده‌است که با انضمام استدلال‌های صورت گرفته در عمومیت حدیث منزلت و وجوب جانشینی و اطاعت از علی در مدینه در هنگام واقعه تبوک و همین‌طور، اهمیت بیشتر وجود جانشینی در زمان فقدان محمد نسبت به زمان غیبت موقت او، و همین‌طور با توجه به عدم خلع این جانشینی از علی یا نصب جانشینی دیگر در این مدت تا زمان [[مرگ محمد]]، جانشینی و [[خلافت علی بن ابی‌طالب|خلافت علی]] پس از محمد ثابت شده‌است.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> خطیب بغدادی گزارش می‌کند که عمر بن خطاب به استناد این روایت، هر کس علی بن ابی طالب را دشنام دهد را [[دورویی|منافق]] می‌دانست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> به گزارش حیکمی، شرق‌شناسان در خصوص این حدیث، سخنی جز به ضرورت به میان نیاورده‌اند و تنها به بخش‌هایی از ماجرای واقعه تبوک اشاره کرده‌اند. از این میان می‌توان به [[کارن آرمسترانگ|کارن آر مسترانگ]] در کتاب ''زندگی‌نامه پیامبر اسلام'' اشاره کرد که تنها واقعه تبوک و حدیث را گزارش کرده‌است.<ref>{{پک|حکیمی|۱۳۸۸|ک=سخن تاریخ|ف=ضرورت جانشینی محمد}}</ref>


از دیگر انتقادهایی که به این استدلال از روایت وارد شده‌است، مسئله جانشینی هارون در دوران حیات موسی بوده‌است. بر این اساس و با توجه به مرگ هارون پیش از موسی، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر خلافت بعد از درگذشت محمد دانست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> کسانی که به این قول پرداخته‌اند، عبارتند از [[ابن حجر عسقلانی]]، [[قسطانی]] و قاری. ابن تیمیه در استدلالی عنوان می‌کند که در غزوه تبوک، تمام مردان مدینه به همراه سپاه محمد به خارج از مدینه رفتند و در مدینه جز زنان و فرزندان وجود نداشتند و از همین رو، استخلاف علی بر زنان و کودکان، از استخلاف گذشتگان از صحابه، کم ارزش‌تر است. [[سید علی میلانی|علی میلانی]] در انتقاد به این استدلال، به گزارشی اشاره می‌کند که سعد بن ابی‌وقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و استخلاف بودند و معتقد است، اگر این استخلاف کم ارزش بوده‌است، این افراد اقدام به طلب آن نمی‌کردند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref>
از دیگر انتقادهایی که به این استدلال از روایت وارد شده‌است، مسئله جانشینی هارون در دوران حیات موسی بوده‌است. بر این اساس و با توجه به مرگ هارون پیش از موسی، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر خلافت بعد از درگذشت محمد دانست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> کسانی که به این قول پرداخته‌اند، عبارتند از [[ابن حجر عسقلانی]]، [[قسطانی]] و قاری.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref> کلینی، محدث شیعه نیز به جانشینی یوشع بن نون به جای موسی اشاره دارد و تاکید می‌کند که یوشع به جهت امر الهی و به جهت اینکه از نسل هارون بوده‌است به وصایت برگزیده شد. او با اشاره به این که کسی از نسل موسی به جانشینی او منصوب نشده‌است، ایرادات وارده از این جهت را پاسخ داده‌است.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> ابن تیمیه در استدلالی عنوان می‌کند که در غزوه تبوک، تمام مردان مدینه به همراه سپاه محمد به خارج از مدینه رفتند و در مدینه جز زنان و فرزندان وجود نداشتند و از همین رو، استخلاف علی بر زنان و کودکان، از استخلاف گذشتگان از صحابه، کم ارزش‌تر است. [[سید علی میلانی|علی میلانی]] در انتقاد به این استدلال، به گزارشی اشاره می‌کند که سعد بن ابی‌وقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و استخلاف بودند و معتقد است، اگر این استخلاف کم ارزش بوده‌است، این افراد اقدام به طلب آن نمی‌کردند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref>


از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفته‌است، مساله اثبات خاتم پیامبران بودن محمد است به طوری که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref>
از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفته‌است، مساله اثبات خاتم پیامبران بودن محمد است به طوری که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref>


{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}
{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}



== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۵

حدیث منزلت

حدیث منزلت نوشته شده بر در مسجد کوفه
کاربرد
معنای اصطلاحیحدیثی در فضیلت علی
معنای فارسیحدیث جایگاه
قدمت کاربردصدر اسلام
تعداد کاربرد در قرآن۰
تعداد کاربرد در روایاتمتواتر
کاربردعلم کلام

حدیث منزلت حدیثی از محمد پیامبر اسلام است که بر اساس آن، علی بن ابی‌طالب نسبت به محمد، جایگاهی همچون جایگاه هارون به موسی را دارد. در این روایت تأکید شده‌است که تفاوت بین رابطه موسی و هارون و رابطه علی و محمد، در نبود هیچ پیامبری بعد از محمد است.

منابع روایی، در قطعی بودن این روایت اجماع دارند و این روایت در بین منابع شیعه و سنی، به حد تواتر گزارش شده‌است. این حدیث به نقل‌های متعددی گزارش شده‌است و به گزارش منابع اسلامی، در مواقع متفاوتی از جانب محمد در حق علی به زبان آمده‌است. مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شده‌است، اما از زمان‌های دیگری چون روز پیمان برادری، روز پیمان دوم برادری، در منزل ام سلمه و به هنگام تعیین سرپرست برای دختر حمزه از مواردی عنوان شده‌است که محمد این حدیث را گزارش کرده‌است. اکثر دانشمندان علم حدیث سنی و تمام دانشمندان شیعه، در صحیح بودن حدیث تصریح داشته‌اند.

به عقیده منابع متعددی از شیعیان، این حدیث بیانگر جایگاه ویژه علی بن ابی‌طالب نزد محمد و برتری او بر سایر اصحاب اوست. عالمان شیعه همواره از این حدیث در راستای اثبات حقانیت علی بن ابی‌طالب در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر استفاده می‌نمایند. اهمیت روایت سبب شده‌است تا جمعی از دانشمندان شیعه، کتاب‌های مفصل و مستقلی در خصوص این روایت تألیف نمایند. منزلت‌های «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلت‌هایی عنوان شده‌است که علی به واسطه این روایت برخوردار شده‌است. از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنی‌اسرائیل تصریح شده‌است. برخی از دانشمندان سنی، بر این استدلال‌های انتقادهایی مطرح کرده‌اند و اساس این استدلال را نپذیرفته‌اند.

محتوا

حدیث منزلت از احادیث گزارش شده از پیامبر اسلام است که مورد اتفاق شیعه و سنی قرار گرفته و از احادیث متواتر شمرده شده‌است.[۱] محتوای این حدیث، معرفی جایگاه علی بن ابی‌طالب نسبت به محمد است. این حدیث به نقل‌های متعددی گزارش شده‌است که معروف‌ترین نقل آن، به نقل از بخاری در صحیح بخاری آمده‌است.[۲][۳]

«أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیَّ بَعدی»؛ تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، بجز اینکه بعد از من، پیامبری مبعوث نخواهد شد.

غیر از او در منابع دیگری چون صنعانی در المصنف، ابونعیم اصفهانی در حلیة الاولیاء، بیهقی در السنن الکبری، خطیب بغدادی، هیثمی در مجمع الزوائد و متقی در کنز العمال نیز این روایت گزارش شده‌است.[۴] با وجود نقل‌های متعدد این روایت، همگی بر جایگاه و منزلت علی بن ابی‌طالب نسبت به پیامبر همانند جایگاه هارون نسبت به موسی تصریح کرده‌اند.[۵][۶] به گزارش دانشنامه جهان اسلام، بیشتر اختلاف‌های صورت گرفته در متن روایت نیز به سبب تکرار روایت در مناسبت‌های مختلف بوده‌است.[۷] آنان که این روایت را در ذیل ماجرای غزوه تبوک عنوان کرده‌اند، در ابتدای حدیث از جانشینی علی در مدینه خبر داده‌اند و از خالی شدن شهر یاد کرده‌اند. پس از آنکه علی به همراه جمعیت اندکی در شهر حاضر بود، شایعه‌هایی در خصوص اختلافات علی و محمد عنوان شد که موجب گردید علی خود را به محمد برساند و شایعات را به او اطلاع دهد. در آنجا محمد روایت منزلت را در حق علی مجدداً عنوان کرد.[۸][۹][۱۰] از اختلاف‌هایی که در متن روایت گزارش شده‌است، گزارش خطیب بغدادی از ولید بن عبدالملک اموی است که در آن کلمه «هارون» به صورت «قارون» گزارش شده‌است.[۱۱]

ملاحظات حدیث‌شناسی

در سنت یهود، موسی از خداوند درخواست کرد تا دستیاری از میان خاندانش را برای او برگزیند و خودش برادرش هارون را به عنوان گزینه پیشنهادی و ترجیحی عنوان می‌کند. با اجابت دعای موسی، هارون یاور او می‌شود. در باورهای یهودیت، خدا مستقیما با هارون صحبت می‌کرد و معجزاتی نیز به او منسوب شده‌است. در تعلیماتی یهودیت، از فرزندان هارون نیز گزارش‌هایی به میان است و آنها را موجب برکت قوم بنی‌اسرائیل خطاب کرده‌اند. علاوه بر هارون، موقعیت فرزندان هارون نیز در منابع یهودی مورد توجه قرار گرفته‌است و امتیازاتی را به صورت ویژه دریافت کرده‌است.[۱۲] در آیه ۱۴۲ سوره اعراف آمده‌است که به‌هنگام رفتن به میقات، هارون را جانشین خود در میان بنی‌اسرائیل قرار داد.[۱۳]

مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شده‌است.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] با این حال برخی منابع از تکرار این حدیث در زمان‌های دیگر چون روز پیمان برادری، روز پیمان دوم برادری، در منزل ام سلمه، به هنگام تعیین سرپرست برای دختر حمزه سخن به میان آورده‌اند.[۱۸] ابن ابی اوفی و به طبع او سیوطی در درالمنثور، از این روایت در ذیل وقایع عقد برادری گزارش کرده‌اند. در تفسیر ثعلبی و تفسیر کبیر نیز از این روایت در ذیل وقایع یوم الدار (یوم الانذار) یاد کرده‌اند. ابن مغازی در ذیل ماجرای سد الابوب به این روایت اشاره دارد.[۱۹][۲۰] هنگام بازگشت از حجة الوداع و غدیر خم نیز از زمان‌های صدور این حدیث است که منابع شیعی به گزارش آن پرداخته‌اند.[۲۱] مرتضی عاملی نیز ۲۱ مرتبه مختلف در مناسبت‌های متفاوت را برای انشاء این روایت از جانب محمد، عنوان کرده‌است.[۲۲]

جانشین محمد در مدینه

منابع در جانشینی که محمد برای خود در مدینه پس از خروج به سمت تبوک منصوب کرده‌است، دچار اختلاف هستند؛ اما با این وجود نظر غالب، جانشینی علی بر مدینه است.[۲۳] به نقل از مظهری، مفسر سنی مذهب در تفسیر، ابن هشام گزارش می‌کند که محمد بن مسلمه انصاری، از جانب محمد جانشین شد و کسی جز او در مدینه نماند، ولی دراوردی شخصی به نام سباع بن عرفطه را جانشین محمد در این موقعیت می‌داند. ابن دحیه، روایتی را که صحیح توصیف می‌کند از سعد بن ابی‌وقاص روایت می‌کند که بر اساس آن، علی در مدینه جانشین محمد ماند و محمد به تبوک رفت. ابن اسحاق نیز روایتی را گزارش می‌کند که علی، در مدینه جانشین محمد بر خانه و اهل او بود.[۲۴] روایتی از ابی سعید که در تاریخ دمشق و مجمع الزوائد گزارش شده‌است نیز به این مطلب اشاره دارد که علی بر اهل مدینه جانشین نبود و بر اهل خانه محمد ولایت داشت. واقدی از کسانی است که جانشین محمد را محمد بن مسلمه در مدینه گزارش کرده‌است.[۲۵] با این حال منابع دانشنامه‌ای، از علی به عنوان جانشین محمد در مدینه یاد کرده‌اند.[۲۶][۲۷][۲۸] بر این اساس در اثبات الهداة و غایة المرام آمده‌است که محمد سپاهی را تدارک دید و قصد خروج از مدینه را نمود؛ در این غزوه، علی بن ابی‌طالب به عنوان جانشین پیامبر در مدینه باقی ماند.[۲۹] در روایتی که بخاری در صحیح خود از سعد بن ابی‌وقاص گزارش می‌کند، به عبارت «فاستخلف علیا» (به معنای اینکه علی را به جانشینی خود قرار داد) اشاره شده‌است.[۳۰] طبق آنچه ابن کثیر، مسلم، بخاری و ترمذی نقل می‌کنند، علی سرپرست کل مدینه بود.[۳۱] منابع سنی سعی داشتند تا از این اختلاف، در استدلال‌های کلامی خود استفاده نمایند.[۳۲]

با وجود آنکه اصل روایت را منابع شیعه و سنی گزارش کرده‌اند، اما در خصوص دلالت این روایت بر امامت و خلافت علی بن ابی‌طالب، اختلاف‌هایی گزارش شده‌است. در این میان برخی منابع سنی مذهب همچون ابن تیمیه در منهاج السنه، این منزلت برای علی بن ابی‌طالب را منحصر در ماجرای تبوک دانسته‌است و برخی دیگر همچون باقلانی در تمهید الاوائل، بر این باورند که علی، تنها جانشین محمد در شهر مدینه و خانواده محمد بوده‌است. باقلانی در این خصوص گزارش می‌کند که این حکم تنها به دوران غیبت محمد به جهت غزوه تبوک اختصاص داشته‌است. باقلانی همچنین به جانشینی سایر صحابه محمد در زمان غیبت او در مدینه اشاره داشته و معتقد است که این جانشینی، کسی را مستحق خلافت پس از مرگ محمد نخواهد ساخت.[۳۳] در مقابل این نظر، دانشمندان شیعه با استناد به روایتی از ابن‌عباس که در آن مضمون حدیث منزلت با عبارت «انت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی» پایان می‌یابد؛ معتقدند که محمد علی را در مدینه جانشین خویش قرار داد و درخواست علی برای شرکت در جنگ تبوک را نپذیرفت و به او گفت: شرایط مدینه به گونه‌ای است که یا تو باید بمانی یا من. همین‌طور آنها بر این باورند که این جانشینی منحصر به واقعه تبوک نبوده‌است و عبارت انتهای روایت صراحتاً به زمان بعد از درگذشت پیامبر اسلام و خلافت علی بن ابی‌طالب پس از او اشاره دارد. این روایت در منابع شیعه و اهل سنت از لحاظ اعتبار و سند، صحیح السند به‌شمار می‌آید.[۳۴]

سند

این روایت را احمد بن حنبل در مسندش، بخاری در صحیحش، مسلم بن حجاج در صحیحش، ترمذی در الجامع الصحیح، احمد بن عبدالله طبری در الریاض النضره، نسائی در تهذیب، حاکم نیشابوری در المستدرک، ابن‌کثیر در البدایه و النهایه، هیثمی در مجمع الزوائد، سیوطی در تاریخ الخلفا، متقی در کنزالعمال، حلبی در السیرة الحلبیه، ابن حجر عسقلانی در الاصابه، سبط ابن جوزی در تذکرة الخواص، مفید در الارشاد، ابن اثیر در اسدالغابه، حسینی فیروزآبادی در فضائل الخمسه، قندوزی در ینابیع الموده، خضری در اتمام الوفاء، جوینی خراسانی در فرائد السمطین، تفتازانی در شرح المقاصد، قاضی عبدالجبار بن احمد در المغنی، فخر رازی در البراهین، محمد بن جریر طبری در تاریخ طبری، ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه و خطیب بغدادی در کتابش نقل کرده‌اند.[۳۵] از میان بیش از سی صحابی پیامبر که این روایت از آنها گزارش شده‌است، می‌توان از علی بن ابی‌طالب، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، سعد بن ابی‌وقاص، عمر بن خطاب، ابوسعید خدری، براء بن عازب، جابر بن سمره، ابوهریره، مالک بن حویرث، زید بن ارقم، ابو رافع، حذیفة بن اسید، انس بن مالک، عبدالله بن ابی اوفی، ابوایوب انصاری، عقیل بن ابی‌طالب، حبشی بن جناده و معاویة بن ابی سفیان یاد کرد. ام سلمه و اسماء بنت عمیس نیز از زنان راوی این حدیث می‌باشند.[۳۶][۳۷] نسائی نیز در خصائص امیرالمؤمنین، ۲۱ روایت در این موضوع نقل کرده‌است.[۳۸] حاکم حسکانی به نقل از ابوحازم حافظ عبدوی - یکی از اساتیدش - نقل می‌کند که حدیث منزلت از جانب او، به پنج هزار سند روایت شده‌است.[۳۹] در نقل دیگری آمده‌است که ۸۸ نفر از راویان مشهور، این حدیث را گزارش کرده‌اند.[۴۰] ابن عبدالبر در الاستیعاب پس از گزارش حدیث منزلت، آن را استوار و صحیح‌ترین روایات عنوان می‌دهد.[۴۱][۴۲][۴۳]

سلسله اسناد روایت طبق گزارش بخاری، «محمد بن بشار، از غندر، از شعبه، از سعد، از ابراهیم بن سعد از پدرش سعد بن ابی‌وقاص، از محمد پیامبر اسلام» عنوان شده‌است. بخاری سند دیگری را نیز برای این حدیث گزارش می‌کند که عبارت است از: «مسدد، از یحیی، از شعبه، از حکم، از مصعب، از سعد بن ابی‌وقاص از پیامبر اسلام».[۴۴]

ابن تیمیه در منهاج السنه، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی و سیوطی از جمله محدثین سنی مذهبی هستند که به صحت این روایت، تصریح کرده‌اند.[۴۵] ابن حجر مکی نیز به نقل از کسانی که اهل فن می‌خواند، این حدیث را معتبر و قابل اعتماد دانسته‌است.[۴۶] حاکم نیشابوری طرق حدیث را صحیح می‌داند و حافظ ذهبی نیز در تلخیص المستدرک بر صحت این روایت تصریح دارد.[۴۷] این روایت به صورت متواتر در منابع شیعه، گزارش شده‌است. به عقیده عالمان شیعی، روایت منزلت از احادیث صحیح، مستفیض و بلکه متواتر عنوان شده‌است. این گزارشات در منابع سنی نیز، در حد تواتر گزارش شده‌است.[۴۸] ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه این حدیث را مورد اتفاق تمام فرقه‌های اسلامی گزارش می‌کند. در میان مخالفان علی، سعد بن ابی‌وقاص نیز حدیث منزلت را گزارش و به صحت آن اعتقاد داشته‌است. در نقلی که صنعانی و ابن حنبل گزارش می‌کنند، سعید بن مسیب پس از نقل حدیث منزلت از عامر، برای اطمینان به نزد سعد بن ابی‌وقاص رفته و از شنیدن این روایت از زبان محمد به گوش سعد، اطمینان حاصل می‌کند. در میان منابع سنی مذهب، گروهی در سند روایت تشکیک کرده و آن را از احادیث آحاد برشمرده‌اند.[۴۹] بنا به گزارش زینلی، در منابع حدیثی شیعه، این روایت از طریق ۹ امام از امامان شیعه و ۲۵ نفر از صحابی پیامبر اسلام گزارش شده‌است. امامانی که این حدیث را از پیامبر اسلام نقل کرده‌اند، عبارتند از علی بن ابی‌طالب، حسن بن علی، علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، علی بن محمد، حسن بن علی (عسکری). عالمان شیعه در کتاب‌های خود از میان اصحاب محمد، علی بن ابی‌طالب، حذیفه بن یمان، ابوذر غفاری، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، عباس بن عبدالمطلب، سلمان فارسی، مقداد، مخدوج بن زید، سعید بن زید، سعد بن ابی وقاص، عمر بن خطاب، ابو سعید خدری، حبشی بن جناده، ابو رافع، انس بن مالک، قیس، عامر بن واثله، ابو برزه، ابی لیلی، عبدالله بن ابی اوفی، جابر بن سمره، ام سلمه و اسماء بنت عمیس را به عنوان راویان حدیث منزلت نام برده‌اند. از افراد مذکور۱۳ نفر با فهرست منابع اهل سنت مشترکند.[۵۰]

اهمیت و کاربرد

شیعیان از همان ابتدا در تلاش بودند تا دلایل عقلی و تاریخی برای اثبات حقانیت جانشینی علی بن ابی‌طالب پس از محمد را اثبات نمایند.[۵۱] به عقیده منابع متعددی، این حدیث بیانگر جایگاه ویژه علی بن ابی‌طالب نزد محمد و برتری او بر سایر اصحاب اوست. عالمان شیعه همواره از این حدیث در راستای اثبات حقانیت علی بن ابی‌طالب در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر استفاده می‌نمایند. اهمیت روایت سبب شده‌است تا جمعی از دانشمندان شیعه، کتاب‌های مفصل و مستقلی در خصوص این روایت تألیف نمایند. از میان این آثار می‌توان به اختصاص یک جلد کتاب عبقات الانوار از جانب میر حامدحسین هندی به این حدیث اشاره کرد. از این روایت در اثبات عصمت علی بن ابی‌طالب نیز استنادهایی صورت گرفته‌است. متوسلین به این استدلال معتقدند که محمد در این روایت، تمام امتیازات و فضائل هارون را نسبت به موسی، برای علی بن ابی‌طالب ثابت کرده‌است. در این استدلال با تأکید بر آیاتی از قرآن که تصریح کرده‌است موسی، هارون را شریک خود در رسالت قرار داده و جانشین خود بر قومش گذاشته‌است، امتیازات و فضائل موسی را (از جمله عصمت) برای برادرش هارون اثبات می‌نماید.[۵۲] در دانشنامه کلام اسلامی، منزلت‌های «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلت‌هایی عنوان شده‌است که علی به واسطه این روایت برخوردار شده‌است.[۵۳] میر حامدحسین در این خصوص می‌نویسد: «هارون نزد موسی دارای مقام‌ها و جایگاه‌های فراوان بوده‌است و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام علی و سزاواری او بر خلافت بعد از رسول‌اکرم پی‌برد. با تکیه بر ماجرای هارون و موسی در قرآن، هارون وزیر و شریک موسی در کارش بود، پس علی نیز در امر خلافت و ولایت، جز نبوت، شریک پیامبر بود.» دیگر منابع نیز ارتباط‌های دیگری بین موسی و هارون و نسبت آن به محمد و علی را عنوان کرده‌اند که عبارتند از:[۵۴][۵۵][۵۶]

طراحی از واقعه غدیر
  • دومین شخصیت مهم در قوم بنی‌اسرائیل بودن هارون بعد از موسی
  • برادری میان موسی و هارون
  • برترین فرد بودن هارون در میان قوم موسی
  • خلافت و جانشینی هارون برای قوم موسی در غیاب موسی
  • عالم‌ترین فرد قوم موسی بودن هارون
  • محبوب‌ترین فرد نزد خدا و موسی بودن هارون
  • پشتوانه بودن هارون برای موسی از جانب خداوند
  • عصمت هارون از خطا و نسیان

عمومیت منزلت‌های هارون و شمول علی در همین حکم، از اضافه شدن کلمه «منزلة» که اسم جنس است به کلمه «هارون» که عَلَم است و همین‌طور از استثناء موجود در روایت برداشت شده‌است. در توضیح این استدلال آمده‌است که اضافه کردن اسم جنس به عَلَم، افاده عموم می‌کند و استثناء از فرد خاص، معقول نمی‌باشد.[۵۷] به گزارش میرحامد حسین، ابن ابی الحدید با تأکید بر آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره طه، و با انضمام حدیث منزلت، سعی دارد تا تمام فضائل هارون را برای علی بن ابی‌طالب ثابت نماید. او بر این باور است که اگر محمد، خاتم پیامبران نمی‌بود، علی با او در نبوت شراکت می‌داشت.[۵۸] در دانشنامه کلام اسلامی آمده‌است که عمومیت آیه ۱۴۲ اعراف، مخصص بردار نیست و مقتضای این عمومیت آن است که هرگاه موسی به سفر برود، هارون جانشین او خواهد بود و این عمومیت حتی شامل پس از زندگانی موسی نیز می‌شود و در صورت مرگ موسی، هارون جانشین او می‌گردید. بر همین اساس، با وجود تشابه بین آیه و حدیث منزلت، حدیث نیز عمومیت داشته و فارغ از زمان و مکان، جانشینی علی بن ابی‌طالب را پس از محمد در امت اسلامی را به اثبات می‌رساند.[۵۹] از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنی‌اسرائیل تصریح شده‌است.[۶۰] در شرح المقاصد آمده‌است که با انضمام استدلال‌های صورت گرفته در عمومیت حدیث منزلت و وجوب جانشینی و اطاعت از علی در مدینه در هنگام واقعه تبوک و همین‌طور، اهمیت بیشتر وجود جانشینی در زمان فقدان محمد نسبت به زمان غیبت موقت او، و همین‌طور با توجه به عدم خلع این جانشینی از علی یا نصب جانشینی دیگر در این مدت تا زمان مرگ محمد، جانشینی و خلافت علی پس از محمد ثابت شده‌است.[۶۱] خطیب بغدادی گزارش می‌کند که عمر بن خطاب به استناد این روایت، هر کس علی بن ابی طالب را دشنام دهد را منافق می‌دانست.[۶۲] به گزارش حیکمی، شرق‌شناسان در خصوص این حدیث، سخنی جز به ضرورت به میان نیاورده‌اند و تنها به بخش‌هایی از ماجرای واقعه تبوک اشاره کرده‌اند. از این میان می‌توان به کارن آر مسترانگ در کتاب زندگی‌نامه پیامبر اسلام اشاره کرد که تنها واقعه تبوک و حدیث را گزارش کرده‌است.[۶۳]

از دیگر انتقادهایی که به این استدلال از روایت وارد شده‌است، مسئله جانشینی هارون در دوران حیات موسی بوده‌است. بر این اساس و با توجه به مرگ هارون پیش از موسی، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر خلافت بعد از درگذشت محمد دانست.[۶۴] کسانی که به این قول پرداخته‌اند، عبارتند از ابن حجر عسقلانی، قسطانی و قاری.[۶۵] کلینی، محدث شیعه نیز به جانشینی یوشع بن نون به جای موسی اشاره دارد و تاکید می‌کند که یوشع به جهت امر الهی و به جهت اینکه از نسل هارون بوده‌است به وصایت برگزیده شد. او با اشاره به این که کسی از نسل موسی به جانشینی او منصوب نشده‌است، ایرادات وارده از این جهت را پاسخ داده‌است.[۶۶] ابن تیمیه در استدلالی عنوان می‌کند که در غزوه تبوک، تمام مردان مدینه به همراه سپاه محمد به خارج از مدینه رفتند و در مدینه جز زنان و فرزندان وجود نداشتند و از همین رو، استخلاف علی بر زنان و کودکان، از استخلاف گذشتگان از صحابه، کم ارزش‌تر است. علی میلانی در انتقاد به این استدلال، به گزارشی اشاره می‌کند که سعد بن ابی‌وقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و استخلاف بودند و معتقد است، اگر این استخلاف کم ارزش بوده‌است، این افراد اقدام به طلب آن نمی‌کردند.[۶۷]

از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفته‌است، مساله اثبات خاتم پیامبران بودن محمد است به طوری که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد.[۶۸]

Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.


پانویس

  1. احسانی فر، «بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه»، علوم و معارف قرآن و حدیث، ۸۸.
  2. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  3. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  4. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  5. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  6. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  7. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  8. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  9. مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶:‎ ۲۵۶–۲۵۸.
  10. حکیمی، «ضرورت جانشینی محمد»، سخن تاریخ.
  11. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  12. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  13. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  14. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  15. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  16. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  17. مرتضوی، «نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت»، نیستان ادیان و مذاهب، ۸۲.
  18. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  19. میلانی، حدیث المنزلة، ۶۳–۶۵.
  20. احسانی فر، «بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه»، علوم و معارف قرآن و حدیث، ۹۰–۹۷.
  21. اسماعیل‌زاده، «بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت»، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، ۱۴۱.
  22. مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶:‎ ۲۸۵–۲۵۷.
  23. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  24. مظهری، تفسیر مظهری، ۴:‎ ۲۲۴.
  25. مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶:‎ ۲۶۰–۲۶۵.
  26. Abdulaziz, “Alī ibn Abī Ṭālib”, The Oxford Encyclopedia of the Islamic World.
  27. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  28. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  29. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  30. میلانی، حدیث المنزلة، ۱۷.
  31. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  32. میلانی، حدیث المنزلة، ۵.
  33. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  34. زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابن‌عباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۸۹.
  35. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  36. میلانی، حدیث المنزلة، ۹–۱۰.
  37. اسماعیل‌زاده، «بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت»، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، ۱۴۱.
  38. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  39. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ۱:‎ ۱۹۵.
  40. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  41. میلانی، حدیث المنزلة، ۱.
  42. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  43. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  44. میلانی، حدیث المنزلة، ۱۷.
  45. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  46. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  47. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  48. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  49. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  50. زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابن‌عباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۸۲–۸۴.
  51. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  52. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  53. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  54. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  55. مرتضوی، «نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت»، نیستان ادیان و مذاهب، ۸۷–۱۰۰.
  56. زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابن‌عباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۹۰.
  57. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  58. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  59. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  60. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  61. ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
  62. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  63. حکیمی، «ضرورت جانشینی محمد»، سخن تاریخ.
  64. آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
  65. میلانی، حدیث المنزلة، ۵۷–۵۹.
  66. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
  67. میلانی، حدیث المنزلة، ۵۷–۵۹.
  68. Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.

منابع

منابع فارسی و عربی

منابع انگلیسی

  • Abdulaziz, Sachedina (200). "Alī ibn Abī Ṭālib". The Oxford Encyclopedia of the Islamic World (به انگلیسی) (1rd ed.). Oxford University Press.

پیوند به بیرون