مردم لک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 16620415 توسط Meysam (بحث)
جز ویرایش ایلام باستان (بحث) به آخرین تغییری که Meysam انجام داده بود واگردانده شد
خط ۱۰: خط ۱۰:
}}
}}
|poptime =
|poptime =
|popplace =[[استان لرستان]]{{•}} [[استان ایلام]]{{•}} [[استان کرمانشاه]]{{•}} [[استان همدان]] وبخش هایی از [[عراق]]<ref>آیت محمدی،سیری درتاریخ سیاسی کرد</ref>
|popplace =[[استان لرستان]]{{•}} [[استان ایلام]]{{•}} [[استان کرمانشاه]]{{•}} [[استان همدان]]
|langs =[[گویش لکی]]
|langs =[[گویش لکی]] اززبان کردی
|rels =اسلام ([[شیعه]])، [[یارسان]]}}
|rels =اسلام ([[شیعه]])، [[یارسان]]}}


خط ۱۹: خط ۱۹:
زبانشناسان [[لکی]] را در شاخه [[گویش‌های جنوبی کردی]] طبقه‌بندی می‌کنند،<ref>Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.</ref><ref>V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.</ref> اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم [[زبان کردی|کردی]] طبقه‌بندی می‌کند.<ref name="Ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for Laki]</ref>برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند.<ref>مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک</ref><ref>عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴</ref> و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بوده‌اند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند.{{مدرک}} مهمترین [[ایلات لک ایران]] عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند،[[یوسفوند یا یوسف وند]]،[[کلیوند یا قلیوند]]،[[پایروند یا پادروند]]،[[جلیلوند]]،، [[حسنوند]]، آزادبخت، [[ترکاشوند یا کاوشوند]] (کاوه شاهوند) و [[دهستان زردلان|زردلان]]،<ref> رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶</ref> [[جلالوند]]، [[قیاسوند]]، [[عثمانوند یا هوزمانن]] ، [[شاهیوند]]، [[خواجه وند]] ، [[ایل مافی]]، ایل [[باجلان]]، [[بالاوند]] و [[ایل بیرانوند]] که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشته‌اند.<ref>عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷</ref>
زبانشناسان [[لکی]] را در شاخه [[گویش‌های جنوبی کردی]] طبقه‌بندی می‌کنند،<ref>Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.</ref><ref>V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.</ref> اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم [[زبان کردی|کردی]] طبقه‌بندی می‌کند.<ref name="Ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for Laki]</ref>برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند.<ref>مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک</ref><ref>عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴</ref> و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بوده‌اند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند.{{مدرک}} مهمترین [[ایلات لک ایران]] عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند،[[یوسفوند یا یوسف وند]]،[[کلیوند یا قلیوند]]،[[پایروند یا پادروند]]،[[جلیلوند]]،، [[حسنوند]]، آزادبخت، [[ترکاشوند یا کاوشوند]] (کاوه شاهوند) و [[دهستان زردلان|زردلان]]،<ref> رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶</ref> [[جلالوند]]، [[قیاسوند]]، [[عثمانوند یا هوزمانن]] ، [[شاهیوند]]، [[خواجه وند]] ، [[ایل مافی]]، ایل [[باجلان]]، [[بالاوند]] و [[ایل بیرانوند]] که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشته‌اند.<ref>عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷</ref>


خاندان‌های لر کوچک ایل‌هایی بودند که در حدود بین [عراق] [عجم] و [عراق] [عرب] [ییلاق] و [قشلاق] می‌کردند و خراج خود را به دیوان [بغداد] می‌دادند و به بسیار کم فرمانروایی جداگانه‌ای داشتند. سرزمین [[لرستان]] به دو بخش [[لر کوچک]] و [[لر بزرگ]] بخش می‌شود.<ref>امان اللهی بهاروند، سکندر. قوم لر. آگه، ۱۳۹۱. ۷۷. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸</ref>
در کتاب [[تاریخ مغول]] در صفحه ۴۴۲ و در کتاب [[مجمل‌التواریخ گلستانه]] در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمین‌های لر کوچک و بزرگ آمده‌است:
{{نقل قول| لر کوچک همان است که حالیه هم آن را [[لرستان]] می‌گوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند می‌شده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف [[خرم‌آباد]] بوده‌است. مراد از لرکوچک، ایلات لرستان، بخشی از ایلام و همدان و شمال شرقی عراق حالیه و مراد از لر بزرگ، ایلات [بختیاری]، [ممسنی] و [کهگیلویه] دانسته شده‌است یعنی به خلاف تقسیم فوق.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی =http://www.mibosearch.com/Dictionary.aspx?wId=18225&DicName=dehkhoda&word=اتابکان+لرستان|عنوان =اتابکان لر کوچک | ناشر =میبو سرچ |تاریخ = |تاریخ بازدید =‎۶ آبان ۱۳۸۹|زبان=فارسی}}</ref>}}
<ref>پشتدار، علی محمد. لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت»، ۱۳۷۶. ۱۶۰ تا ۱۸۳. بازبینی‌شده در ۶ اوت ۲۰۱۴</ref>
[[رضاقلی‌خان هدایت]]، در مورد قلمرو جغرافیای لر کوچک می‌نویسد:
{{سرخط}}مخفی نماناد که لر کوچک که در خرم‌آباد و خاوه و الشتر و صدمره [صیمره=سیمره در مشرق و جنوب شرقی استان ایلام] و یدمن [هندمینی] سکنی دارند جمعی بوده‌اند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است، و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینأ یکصد فرسخ است.<ref>

{{پک|رضا قلی خان هدایت|1380|ک=تاریخ روضه الصفای ناصری|ص=6662}}</ref>


'''[[کریم خان زند]]''' بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جمله‌ای خود را لر معرفی کرده و چنین گفته:( اگر شما ما را لر ساده‌دل بی وقوفی پنداشته اید اشتباه عظیمی کرده اید، سرما و گرما بسیار خورده‌ایم و ... )و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب [[رستم‌التواریخ]] اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است .<ref>آصف، محمد هاشم. رستم التواریخ، چاپ سوم. تهران: انتشارات امیر کبیر، 1354</ref><ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)</ref>
== تبارشناسی ==
== تبارشناسی ==
زبانشناسان [[لکی]] را در شاخه [[گویش‌های جنوبی کردی]] طبقه‌بندی می‌کنند،<ref>Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.</ref><ref>V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.</ref> اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم [[زبان کردی|کردی]] طبقه‌بندی می‌کند.<ref name="Ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for Laki]</ref> و برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی می‌دانند<ref>
چنین به نظر می‌رسد که تغییر هویت از لری به [[کردی]] که از سده‌ها پیش مردم [[گوران]] مناطق [[اردلان]] (به مرکزیت سنندج) و سرزمین کرمانشاه در بر گرفت،<ref name="akupof"/> در منطقه لک‌نشین تکمیل نشده و باعث مناقشه‌آمیز بودن موضوع تعلق قومیتی لک‌ها شده‌است.نتیجتاً چنین به نظر می‌رسد که لکی از هر دو زبان کردی‌تبار و لری‌تبار عناصری داراست.<ref name="akupof">آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.</ref><ref>لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پی‌نوشت</ref><ref name=encyclopaediaislamica>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=346 |عنوان= بالَه وند (یا بالَوَنْد)| ناشر = دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۰ دسامبر ۲۰۱۳}}</ref> راولینسون نیزمی نویسد:درلورستان گروه زیادی به زبان کردی صحبت می کنندودرشمال لورستان طوایف لک زندگی می کنند که به زبان کردی صحبت می کنند و طایفه مکی مرز بین کرمانشاه و لورستان وهلیلان و قسمت هایی از جنوب آن به گویش های دیگر از زبان کردی صحبت می کنند که شباهت های زیادی با زبان کردهای کلهردارد.<ref>راولینسون،کتاب دوسفرنامه</ref>
Lakī and Kurdish
Author: Shahsavari, Faramarz
Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4)
[http://www.ingentaconnect.com/content/brill/ic/2010/00000014/00000001/art00007]</ref>


چنین به نظر می‌رسد که لکی از هر دو زبان کردی‌تبار و لری‌تبار عناصری داراست. اما با دقت در آن می‌توان دریافت که قرابت بسیار زیادی با کردی کلهری دارد<ref name="akupof">آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.</ref>
ایل [[لک]] [[بالاوند]] [[ایرانی تبار]] شامل طوایف بالاوند، اولادها، [[کاوشوند]]، خلفوند، بهمنیا روند، پیراحمدوندو داجیوند که در منطقه [[هلیلان]] و [[زردلان]] ساکن هستند از تیره‌های قدیمی و بومی منطقه و از اعقاب طوایف [[ساسانیان]] هستند و بعضی معتقدند که از نسل [[بهرام گور]] و به احتمال قوی دارای [[آیین زرتشتی]] بوده‌اند.<ref>لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پی‌نوشت</ref><ref name=encyclopaediaislamica>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی = http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=346 |عنوان= بالَه وند (یا بالَوَنْد)| ناشر = دانشنامه جهان اسلام |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۰ دسامبر ۲۰۱۳}}</ref>


=== نظریه کردی‌تبار ===
=== نظریه کردی‌تبار ===
خط ۶۲: خط ۵۷:
در لرستان [[جایگزینی زبانی]] به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.<ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)</ref>
در لرستان [[جایگزینی زبانی]] به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.<ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)</ref>


۱- "'''معین الدین نطنزی'''" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری لک‌ها را یکی از طوایف اصلی قوم لر می‌داند و می‌نویسد:
۱- "'''معین الدین نطنزی'''" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری ازلک‌ها به عنوان یکی از طوایف قوم لر اسم می برد و می‌نویسد:


چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.<ref>منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری</ref>
چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.<ref>منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری</ref>


همان‌طور که واضح است او لکها، زنگنه‌ها و نیز بیرانوندها را که لک زبانند، در زمره قوم [[لر]] می‌داند.


۲-"'''اسکندر بیک ترکمان'''" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد:
۲-"'''اسکندر بیک ترکمان'''" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد:
خط ۷۲: خط ۶۶:
مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.<ref>(عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)</ref>
مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.<ref>(عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)</ref>


در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛بعضی از مناطق لک نشین جزء [[لر کوچک]] دانسته شده‌اند.
در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ بعضی ازمناطق لک نشین جزء [[لر کوچک]] دانسته شده‌اند.


۳-"'''میرزا محمد حسین مستوفی'''" در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.<ref>(فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)</ref>
۳-'''میرزا محمد حسین مستوفی''' در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.<ref>(فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)</ref>


دراین رساله مرکز لرفیلی را [[خرم‌آباد]] و طایفه [[زند]] را از [[لر]]‌های [[لک]] دانسته است.
دراین رساله مرکز لرفیلی را [[خرم‌آباد]] و طایفه [[زند]] را از [[لک]] ها دانسته است.


۴-"'''حمید ایزدپناه'''" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) می‌نویسد:
۴-"'''حمید ایزدپناه'''" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) می‌نویسد:


در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای اصلی قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد و تفاوت آنها تنها آوایی است. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد.<ref>فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه</ref>
در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد.<ref>فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه</ref>


۵-"'''ایرج کاظمی'''" ادیب و نویسنده لرستانی که خود از لک‌های دلفان است در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لرزبان معرفی می‌کند.<ref>کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی دلفانی</ref>
۵-"'''ایرج کاظمی'''" ادیب و نویسنده لرستانی در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لر معرفی می‌کند.<ref>کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی </ref>


۶-"'''موسوی'''"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.<ref>(سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان-موسوی)</ref>
۶-"'''موسوی'''"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.<ref>(سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان-موسوی)</ref>
خط ۹۳: خط ۸۷:
لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.<ref>(بومیان دره مهرگان) تألیف رحیمی عثمانوندی</ref><ref>قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران</ref>
لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.<ref>(بومیان دره مهرگان) تألیف رحیمی عثمانوندی</ref><ref>قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران</ref>


۹-"'''علیمردان عسگری عالم''' "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.
۹-"'''تیمور بیک یا تیمور لنگ''' "مؤلف کتاب (منم تیمور جهانگشا) در کتاب خاطراتش در فصل بیستم درباره سفرش به سرزمین لرستان توضیح می دهد و از مناطق اطراف رودخانه سیمره که امروزه سکونتگاه لک ها هستند عبور می کند و مردم این مناطق را لر می نامد.{منم تیمور جهانگشا،مارسل بریون فرانسوی،کتابخانه مستوفی}.<ref>تیمور بیک یا تیمور لنگ -مؤلف کتاب (منم تیمور جهانگشا)</ref>


۱۰-'''اریک جان آنونبی'''تحت عنوان مقاله ای بنام (لری چند زبان است)<ref>لری چند زبان است؟</ref>اﺭﯾﮏ ﺟﻮﻥ ﺁﻧﻮﻧﺒﯽ ‏( Erik John Anonby ‏) ، ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ
۱۰-"'''علیمردان عسگری عالم''' "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) که خود از لک‌های الشتر است ، لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.
ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ [ﻟﺮﯼ] ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ چندﺯﺑﺎﻥ‏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ [[رده:زبان شناسی]], ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ‏{{ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ ‏}}ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ , ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ مردم فیلی ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

۱۱-"'''علی اکبر وقایع نگار نویسنده کورد'''" ، تاریخ نویس بزرگ قرن سیزدهم ،ایالت بزرگ کرمانشاهان( یک از بیشترین تراکم جمعیتی لک ها در این استان است) را داخل سرزمین لر می داند و در صفحه 23 کتابش چنین می نویسد:« جماعت لر ، جماعتی هستند که محل و مسکن آنها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج و یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همه از طوایف لر منشعب شده اند : بختیاری ، بیستیاروند ، سنجابی و جلیلوند(طایفه‌ای لک) و ...»<ref>علی اکبر وقایع نگار-قرن سیزدهم-کتاب بدايع اللغه، فرهنگ کردي – فارسي</ref>

۱۲-'''[[کریم خان زند]]''' بنیانگذار سلسله پادشاهی زندیه در جمله‌ای خود را لر معرفی کرده و چنین گفته:( اگر شما ما را لر ساده دل بی وقوفی پنداشته اید اشتباه عظیمی کرده اید، سرما و گرما بسیار خورده‌ایم و ...)و بسیاری سخنان دیگر از این پادشاه زند در کتاب [[رستم‌التواریخ]] اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل دوره قاجار ، به ثبت رسیده است .<ref>کتاب رستم التواریخ-محمد هاشم آصف، صفحه323</ref><ref>Anonby, Erik John, [http://anonby.balafon.net/wp-content/uploads/2007/03/laki-article-typset.pdf Kurdish or Luri?] Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)</ref>

۱۳-"'''اریک جان آنونبی'''" تحت عنوان مقاله ای بنام (لری چند زبان است)<ref>لری چند زبان است؟</ref>اﺭﯾﮏ ﺟﻮﻥ ﺁﻧﻮﻧﺒﯽ ‏( Erik John Anonby ‏) ، ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ [ﻟﺮﯼ] ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ زبان ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ [[رده:زبان شناسی]], ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ‏{{ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ ‏}}ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ , ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ فیلی ها ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
{| border="1" cellspacing="0" padding="۵"
{| border="1" cellspacing="0" padding="۵"


===یک تحقیق درموردتبار ژنی مردم لک ===
۱۴-"'''ناصرالدین شاه'''" در سفرنامه اش [سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار] در صفحه ی 82 كتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید كه لرها برای این سنگ حكایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان كتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می كند.<ref> کتاب سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه به کوشش محمدرضا عباسی</ref>


با توجه به پیشرفت علم و تکامل دانش ژن شناسی ، به آسانی می توان به پیوند های اقوام مختلف پی برد. در پژوهشی که توسط بخش ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی لرستان[[رده:علمی پزشکی]]صورت گرفت ، ویژگی‌های ژنی یکصد نفرازکردهای جنوب شرقی باگویش [لکی] ولری شمالی باگویش [مینجایی] مورد بررسی قرار گرفت و فراوانی برخی از ژن‌ها که مهمترین شاخص‌های تعیین کننده نژاد در اقوام مختلف هستند مورد آنالیز قرار گرفت.
به طور خلاصه نتایج نشان می‌دهد که فراوانی ژن‌ها و ژنوتیپ KIR و لیگاندهای HLA و ترکیبات [KIR-HLA]<code><nowiki></nowiki></code> در این جمعیت دارای ویژگی‌های کلی گزارش شده در جمعیت ایرانی می‌باشد ولی با کاهش یا افزایش برخی فراوانی‌ها، هنوز هم این نوع ویژگی‌های ژنتیکی نسبت به سایر اقوام منحصر به فرد است که نشان می‌دهد با گذشت زمان و به علت عدم اختلاط با سایر اقوام ویژگی اصلی خود را حفظ کرده‌اند.


فراوانی ژنهای KIR در جمعیت گویش وران هر دو زبان لری مینجایی وکردی لکی با جمعیت‌های لر بختیاری و جنوبی تاحدودزیادی مشابه می باشند. به عبارت دیگر از نظر توزیع ژنی، بین کردهای لک ولرهای بختیاری ومینجایی تفاوت آنچنانی وجود ندارد که می‌تواند تاییدی بر ریشه‌ی اجدادی ایرانی تبارواشتراکات بسیارزیادکردهاولرها باشد.علاوه بر این ، تفاوت‌های عمده بین این جمعیت‌ با جمعیت‌های عرب و آذری مشاهده شده است.
===بررسی اشتراکات بسیار زیاد مردم لر و مردم لک با بررسی دی ان ای ===

با توجه به پیشرفت علم و تکامل دانش ژن شناسی ، به آسانی می توان به پیوند های اقوام مختلف پی برد. در پژوهشی که توسط بخش ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی لرستان[[رده:علمی پزشکی]] صورت گرفت ، ویژگی‌های ژنی یکصد نفر از لک‌ها و لرهای شمالی باگویش [مینجایی] مورد بررسی قرار گرفت و فراوانی برخی از ژن‌ها که مهمترین شاخص‌های تعیین کننده نژاد در اقوام مختلف هستند مورد آنالیز قرار گرفت.
به طور خلاصه نتایج نشان می‌دهد که فراوانی ژن‌ها و ژنوتیپ KIR و لیگاندهای '''HLA''' و ترکیبات [KIR-HLA]<code><nowiki></nowiki></code> دراین جمعیت دارای ویژگی‌های کلی گزارش شده در جمعیت ایرانی می‌باشد ولی با کاهش یا افزایش برخی فراوانی‌ها، هنوز هم این نوع ویژگی‌های ژنتیکی نسبت به سایر اقوام منحصر به فرد است که نشان می‌دهد با گذشت زمان و به علت عدم اختلاط با سایر اقوام ویژگی اصلی خود را حفظ کرده‌اند.

فراوانی ژنهای KIR در جمعیت گویش وران مینجایی و لکی با جمعیت‌های لر بختیاری و جنوبی مشابه می باشند. به عبارت دیگر از نظر توزیع ژنی، بین گویشوران لکی، مینجایی و بختیاری تفاوت آنچنانی وجود ندارد که می‌تواند تاییدی بر ریشه‌ی مشترک لک‌ها و لرها و ایرانی تباربودن آنها باشد.علاوه بر این ، تفاوت‌های عمده بین جمعیت‌های لر با جمعیت‌های عرب و آذری مشاهده شده است.
<ref>یافته فصلنامه‌ی علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان دوره پانزدهم، شماره 3 تابستان 92 مسلسل56</ref>
<ref>یافته فصلنامه‌ی علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان دوره پانزدهم، شماره 3 تابستان 92 مسلسل56</ref>
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دی‌ان‌ای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند که هر سه آن‌ها از هاپلوگروپ‌های مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دی‌ای‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلک‌ها و بیشترین تفاوت را با بلوچ‌ها دارند<ref>ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز 1387</ref>

از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دی‌ان‌ای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای داخل سرزمین ایران به هاپلوگروپ '''HV''' تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند که هر سه آن‌ها از هاپلوگروپ‌های مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دی‌ای‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) را به '''گیلک‌ها''' و بیشترین تفاوت را با بلوچ‌ها دارند<ref>ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز 1387</ref>


== نظریه شاعران و خوانندگان ==
'''[[حمید ایزدپناه]]''' ، نویسنده و پژوهشگر و شاعرلر زبان لرستانی، متخلص به "صفای لرستانی" در یکی از اشعارش به صراحت خودش رابه لک هانزدیک دانسته(ایشان ازطایفه ای لرزبانندهرچنداصالتالک بوده اند) ولرهاولک هاراازیک خانواده دانسته :

لکم لک زاده ام لُر هست تبارم نیئم کُرد و لُری هست افتخارم

من آن لک زادۀ شیرن تبارم دفاع ز لُر همیشه هست کارم

نیئم کُرد و همیشه هم نبودم لُری باشد تمام تار و پودم

لُری بی لک نباشد هیچ کامل لکم بی لُر ندارد جای در دل

لُرم ،هست افتخارم لک زبانی زتاریخ کهن دارم نشانی

ز عیلام و ز کاسی و لرستان ز بابا و ز خوشین و پریشان

منم معیار خوب لُریاتی لکم لُر بودن من هست ذاتی
<ref>فرهنگ لکی ، موسسه فرهنگی جهانگیری، تهران 1367 خ </ref><ref> فرهنگ لری چاپ نخست ، انجمن فرهنگ ایران باستان ، تهران 1345 خورشیدی ، چاپ دوم انتشارات آگاه تهران وچاپ سوم انتشارات اساطیر ، تهران </ref>

'''استاد[[ایرج رحمانپور]]''' در جشنواره كمانچه فرمودند كه" موسيقي لري را اگر به پرنده اي تشبيه كنيم، لكي وبختياري بالهاي اين پرنده را تشكيل داده اند"
برای داشتن نقش در عرصه‌ی بین‌الملی باید داشته‌های خود را بازیافت، صیقل داد و بر بام جهان فریاد زد. خانم پرفسور فرانسوی با مویه‌های من می‌گریست و می‌گفت این موسیقی، تاریخ همه‌ی بشر است و هر جا هوره و مویه‌ها را می‌شنیدند ما را برای اجرا دعوت می‌کردند.<ref>پایگاه لوور-جشنواره کمانچه</ref>

'''[[فرج علیپور]]''' از خوانندگان لک زبان لرستانی همواره کنسرت های بسیاری را در داخل و خارج کشور برگزار کرده است که از جمله این هنرنمایی ها می توان به اجرای مشترک ترانه لری توسط استاد فرج علیپور و ترانه کردی توسط استاد شاهو عندلیبی از کردستان اشاره نمود .
در این کنسرت ترانه های بسیاری توسط این هنرمند اجرا شد.

فرج علیپور دلیلی برای علاقه مندی '''سیما بینا''' به '''موسیقی لری''' از زبان خودش:
با شنیدن ساز کمانچه «فرج‌ علیپور» به موسیقی لری علاقه‌مند شدم؛ در حالی که هرگز او را ندیده بودم. یک روز یکی از دوستان خانوادگی ما آقای حمید ایزدپناه که محقق و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ لرستان است، فرج علیپور را نزد من آورد و با ساز او آهنگ و ترانه‌ای به نام «شوق وصل» را اجرا کردم، البته به‌طور خصوصی در خانه ضبط کردیم. این ترانه از سروده‌های حمید ایزدپناه بود و قبلا از خودشان یاد گرفته بودم، اما بعدها که بیشتر به موسیقی این منطقه پرداختم از فرج علیپور و دوستان هنرمند این خطه بیشتر و بیشتر آموختم و از کتاب‌های موسیقی و تاریخ و فرهنگ آقای‌حمید ایزدپناه و منابع دیگر بهره بردم.<ref>کنسرت گروه تال در کدگان هال لندن اسفند 93</ref><ref>گروه موسیقی تال و نیریز کنسرت های گلونی و زاگرس</ref>




===پوشش مردمان لک===
===پوشش مردمان لک===
جناب اقای عیسی قائد رحمت در کتاب لباس لرهای فیلی<ref>لباس لرهای فیلی</ref>با ضمیمه کردن عکس مینویسد پوشش فیلی ها یکسان میباشد و در صدسال گذشته همانند بختیاری هاچوقا یا چوغا بر تن داشته اند که به لباس امروزی یعنی شال و ستره تغییر کرده.
جناب اقای عیسی قائد رحمت در کتاب لباس لرهای فیلی<ref>لباس لرهای فیلی</ref>با ضمیمه کردن عکس مینویسد پوشش فیلی ها یکسان میباشد و در صدسال گذشته همانند بختیاری هاچوقا یا چوغا بر تن داشته اند که به لباس امروزی یعنی شال و ستره تغییر کرده.
همچنین زنان لک مانند زنان لر پوشش به سر دارند که به ان گل ونی میگویند. لیلا پهلوانی در مستند نگاری البسه محلی لرستان مینویسد:گُلوَنی یا گُل وَنی در به گونه‌ای از سربند یا روسری چهارگوش که معمولا از جنس ابریشم با نقش‌های سنتی است گفته می‌شود. این پوششی است که زنان لُر به طرز خاصی به سر می‌کنند<ref>پهلوانی، لیلا. مستندنگاری البسه محلی لرستان. اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان – معاونت صنایع دستی، بهار ۱۳۹۲</ref>
همچنین زنان لک مانند مابقی زنان لروکرد پوشش به سر دارند که به ان گل ونی میگویند.لیلا پهلوانی در مستند نگاری البسه محلی لرستان مینویسد:گُلوَنی یا گُل وَنی در به گونه‌ای از سربند یا روسری چهارگوش که معمولا از جنس ابریشم با نقش‌های سنتی است گفته می‌شود. این پوششی است که زنان لُروکرد به طرز خاصی به سر می‌کنند<ref>پهلوانی، لیلا. مستندنگاری البسه محلی لرستان. اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان – معاونت صنایع دستی، بهار ۱۳۹۲</ref>
در کتاب لُرها هم، به جوه یا جوما اشاره شده است و گفته شده که زنان لُر، جامه‌ای بلند می‌پوشند به نام جوه یا جوما که روی آن پیراهنی چاک‌دار و چین‌دار قرار می‌گیرد. آنان سربندی دستار مانند دارند که موها را با آن می‌پوشانند. پوشاک زنان لُر شاد و روشن است و با مهره‌های شیشه‌ای، سکه‌ها و منجوق‌ها تزئین می‌شود<ref>ابراهیمی، معصومه. لُرها. مرکز پژوهش‌های فرهنگی موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵</ref>
در کتاب لُرها هم، به جوه یا جوما اشاره شده است و گفته شده که زنان لُر، جامه‌ای بلند می‌پوشند به نام جوه یا جوما که روی آن پیراهنی چاک‌دار و چین‌دار قرار می‌گیرد. آنان سربندی دستار مانند دارند که موها را با آن می‌پوشانند. پوشاک زنان لُر همانندکردها شاد و روشن است و با مهره‌های شیشه‌ای، سکه‌ها و منجوق‌ها تزئین می‌شود<ref>ابراهیمی، معصومه. لُرها. مرکز پژوهش‌های فرهنگی موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵</ref>
در گزارش مردم نگاری شهرستان الشتر آمده است که زنان مسن گلونی‌های سیاه به سر می کرده‌اند و زنان جوان رنگهای سبز، قرمز، نارنجی، آبی و ... را به سر می‌بستند. رشیدی مفرد در گزارش مردم نگاری دورود در بخش سرپوش زنان به "چار گلونی" اشاره می‌کند و می‌نویسد که چارگلونی عبارت است از چهار عدد روسری ابریشمی چهار گوش به ضلع تقریبی ۵/۱ متر و با رنگ زمینه مشکی و حاشیه‌های قرمز، آبی و سبز که زنان مسن و جا افتاده آنها را به هم دوخته و روی سر می‌بستند. لازم به ذکر است که به شکل کلی بستن سرپوش‌های فوق بر روی سر، سرون sarvan یا ساوه sâwa می‌گویند<ref>رشیدی مفرد، ناهید. گزارش تکمیلی مردم نگاری شهرستان دورود. پژوهشکده مردم شناسی میراث فرهنگی لرستان، تابستان ۱۳۸۲.</ref>
در گزارش مردم نگاری شهرستان الشتر آمده است که زنان مسن گلونی‌های سیاه به سر می کرده‌اند و زنان جوان رنگهای سبز، قرمز، نارنجی، آبی و ... را به سر می‌بستند. رشیدی مفرد در گزارش مردم نگاری دورود در بخش سرپوش زنان به "چار گلونی" اشاره می‌کند و می‌نویسد که چارگلونی عبارت است از چهار عدد روسری ابریشمی چهار گوش به ضلع تقریبی ۵/۱ متر و با رنگ زمینه مشکی و حاشیه‌های قرمز، آبی و سبز که زنان مسن و جا افتاده آنها را به هم دوخته و روی سر می‌بستند. لازم به ذکر است که به شکل کلی بستن سرپوش‌های فوق بر روی سر، سرون sarvan یا ساوه sâwa می‌گویند<ref>رشیدی مفرد، ناهید. گزارش تکمیلی مردم نگاری شهرستان ذورود. پژوهشکده مردم شناسی میراث فرهنگی لرستان، تابستان ۱۳۸۲.</ref>
در مورد تاریخچه لباس لک باید اینگونه بیان کرد که:این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار می‌رفت و به طور کلی گفته می شود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایران‌زمین استفاده می‌شد. به گفته عطا حسن پور، باستان‌شناس، «بر اساس بیان مورخانی چون هرودت ریشه سربند آن هم سربند به دوره هخامنشیان و دوره ماد برمی‌گردد. براساس شواهد و نوشته های تاریخی، سربند از اجزای لباس‌های ایرانی همه ایرانیان، وابسته به آن و جدایی ناپذیر است. دیاکونوف روسی در کتاب تاریخ ماد، پوشش ایرانی را توصیف می‌کند و سربند را در مورد زن و مرد ایرانی، هر دو به کار می‌برد.در کتاب تاریخ ماد دیاکونوف مادهاا را ماداکتو خطاب میکند و انها را از مردمان کاسی مینامد<ref>تاریخ ماد</ref> وجود دستاری به دور سر در نقش برجسته‌های تاریخی تایید می‌شود. در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر دارند. در سالنامه‌های آشوریان نیز می‌بینیم که این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامی‌ها و مادها از این سربند یاد می‌شود و در میان نقش برجسته های به جامانده این سربند به وضوح دیده می‌شود<ref>مجله مهر، ۳۰ فروردین ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳</ref>در مورد ریشه عیلامی لباس مردمان لر هم افرادی مانند والتر هینتس در کتاب شهریاری عیلام<ref>شهریاری عیلام</ref>عیلامیها را اجداد لر ها می خواند همچنین در کتاب دنیای گمشده عیلام<ref>دنیای گمشده عیلام</ref>بر این موضوع تاکیید میکند.
در مورد تاریخچه لباس کردهای لک باید اینگونه بیان کرد که:این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار می‌رفت و به طور کلی گفته می شود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایران‌زمین استفاده می‌شد. به گفته عطا حسن پور، باستان‌شناس، «بر اساس بیان مورخانی چون هرودت ریشه سربند آن هم سربند به دوره هخامنشیان و دوره ماد برمی‌گردد. براساس شواهد و نوشته های تاریخی، سربند از اجزای لباس‌های ایرانی همه ایرانیان، وابسته به آن و جدایی ناپذیر است. دیاکونوف روسی در کتاب تاریخ ماد، پوشش ایرانی را توصیف می‌کند و سربند را در مورد زن و مرد ایرانی، هر دو به کار می‌برد.در کتاب تاریخ ماد دیاکونوف مادهاا را ماداکتو خطاب میکند و انها را از مردمان کاسی مینامد<ref>تاریخ ماد</ref> وجود دستاری به دور سر در نقش برجسته‌های تاریخی تایید می‌شود. در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر دارند. در سالنامه‌های آشوریان نیز می‌بینیم که این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامی‌ها و مادها از این سربند یاد می‌شود و در میان نقش برجسته های به جامانده این سربند به وضوح دیده می‌شود<ref>مجله مهر، ۳۰ فروردین ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳</ref>در مورد ریشه عیلامی لباس مردمان لر هم افرادی مانند والتر هینتس در کتاب شهریاری عیلام<ref>شهریاری عیلام</ref>عیلامیها را اجداد لر ها می خواند همچنین در کتاب دنیای گمشده عیلام<ref>دنیای گمشده عیلام</ref>بر این موضوع تاکیید میکند.
همچنین کتاب باستان شناسی عیلام از دانیل تی <ref>باستان شناسی عیلام دانیل تی</ref>
همچنین کتاب باستان شناسی عیلام از دانیل تی <ref>باستان شناسی عیلام دانیل تی</ref>


خط ۱۵۸: خط ۱۱۳:
[[پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG|بندانگشتی|چپ|200 px|محل زندگی گویشوران لکی]]
[[پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG|بندانگشتی|چپ|200 px|محل زندگی گویشوران لکی]]


لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = غلام‌عباس توسلی|نشانی = http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/448817/جهانی-شدن-و-هویت-فرهنگی-قوم-لک |عنوان = جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک | ناشر =مجله جامع شناسی ایران |تاریخ =پاییز ۱۳۸۶ |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[لغتنامه دهخدا]] لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-2258a7c291f9450f81353d671f1ff197-fa.html |عنوان = لک | ناشر =[[لغتنامه دهخدا]] |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را [[عراق عجم]] در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه [[بخش طرهان]]، [[شهرستان کوهدشت]]، بخش‌هایی از [[شهرستان خرم‌آباد]] و مناطق بین [[رودخانه کشکان]] و [[سیمره]] را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes| عنوان = AŠĀYER| تاریخ بازدید =۲ نوامبر ۲۰۱۴| نویسنده =| تاریخ =| ناشر =[[دانشنامه ایرانیکا]]| زبان = انگلیسی| نشانی بایگانی = http://archive.is/b6nWo| تاریخ بایگانی = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref>{{سخ}}[[دانشنامه جهان اسلام]] در توصیف سکونتگاه مردم لک [[شهرستان دلفان]]، [[شهرستان سلسله]] بخش طرهان، [[بالاگریوه|منطقه بالاگریوه]]، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://books.google.com/books?id=apU3AAAAIAAJ&pg=PA617&lpg=PA617&dq=Lak+tribes&source=bl&ots=XT7Yudu_bt&sig=-8kzKONAK16wxDgBNn0kNdX7TS0&hl=fa&sa=X&ei=TWxWVLTsJI2qogSzooK4Aw&ved=0CFwQ6AEwCQ#v=onepage&q=Lak%20tribes&f=false |عنوان =Lak tribes | ناشر = The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴|زبان=انگلیسی}}</ref>
لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = غلام‌عباس توسلی|نشانی = http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/448817/جهانی-شدن-و-هویت-فرهنگی-قوم-لک |عنوان = جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک | ناشر =مجله جامع شناسی ایران |تاریخ =پاییز ۱۳۸۶ |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[لغتنامه دهخدا]] لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-2258a7c291f9450f81353d671f1ff197-fa.html |عنوان = لک | ناشر =[[لغتنامه دهخدا]] |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴}}</ref> [[دانشنامه ایرانیکا]] در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را [[عراق عجم]] در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه [[بخش طرهان]]، [[شهرستان کوهدشت]]، بخش‌هایی از [[شهرستان خرم‌آباد]] و مناطق بین [[رودخانه کشکان]] و [[سیمره]] را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب| نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes| عنوان = AŠĀYER| تاریخ بازدید =۲ نوامبر ۲۰۱۴| نویسنده =| تاریخ =| ناشر =[[دانشنامه ایرانیکا]]| زبان = انگلیسی| نشانی بایگانی = https://archive.today/b6nWo| تاریخ بایگانی = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref>{{سخ}}[[دانشنامه جهان اسلام]] در توصیف سکونتگاه مردم لک [[شهرستان دلفان]]، [[شهرستان سلسله]] بخش طرهان، [[بالاگریوه|منطقه بالاگریوه]]، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://books.google.com/books?id=apU3AAAAIAAJ&pg=PA617&lpg=PA617&dq=Lak+tribes&source=bl&ots=XT7Yudu_bt&sig=-8kzKONAK16wxDgBNn0kNdX7TS0&hl=fa&sa=X&ei=TWxWVLTsJI2qogSzooK4Aw&ved=0CFwQ6AEwCQ#v=onepage&q=Lak%20tribes&f=false |عنوان =Lak tribes | ناشر = The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲ نوامبر ۲۰۱۴|زبان=انگلیسی}}</ref>


در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. [[حمدالله مستوفی]] در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:<ref>[[رشیدیاسمی]] (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)</ref>
در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. [[حمدالله مستوفی]] در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:<ref>[[رشیدیاسمی]] (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)</ref>
خط ۱۷۱: خط ۱۲۶:
== مذهب ==
== مذهب ==
بیشتر [[لک|لک‌های]] ایران مسلماًن و شیعه هستند از مذاهب جعفری و عده‌ای هم [[یارسان|اهل حق]] هستند.
بیشتر [[لک|لک‌های]] ایران مسلماًن و شیعه هستند از مذاهب جعفری و عده‌ای هم [[یارسان|اهل حق]] هستند.

==موسیقی==
موسیقی قوم لُردر دستگاه ماهور اجرا می شود و موسیقی كردی در دستگاه شور . ذكر این نكته ضروریست كه موسیقی مربوط به ترانه های لكی در دستگاه ماهور اجرامی شود .


== ادبیات ==
== ادبیات ==
خط ۱۸۸: خط ۱۴۰:
[http://gandomban.ir/ وبسایت رسمی از گندمبان تا لکستان]
[http://gandomban.ir/ وبسایت رسمی از گندمبان تا لکستان]
{{Incubator|code=lki}}
{{Incubator|code=lki}}


==منابع==
اعتصام الملک / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / به کوشش منوچهر محمودی / ناشر مولف 1351

افشار، سیستانی ایرج / مقدمه ای بر شناخت ایلها ، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران (دو جلد) / ناشر: مؤلف / چاپ اول 1366

دوبد. بارون / سفرنامه لرستان و خوزستان/ ترجمه محمد حسین آریا / انتشارات علمی و فرهنگی 1371

رابینو، اچ. ال. / گزارشی از بازرگانی و اجتماع شهر و ایالت کرمانشاه در سده ی نوزدهم / برگردان: محمد رضا (فریبرز) همزه ای / انتشارات دانشگاه رازی 1391

راولنیسون، هنری / سفرنامه راولینسون؛ گذر از زهاب به خوزستان/ ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند/ انتشارت آگاه 1362

رود کردستان نام قبلی رود جراحی است در همه ی کتابهای قدیمی این رود به اسم کردستان معرفی شده است.

سعیدیان، عبدالحسین / دائرةالمعارف سرزمین و مردم ایران / انتشارات مجله علم و زندگی 1360

ضیاء پور، جلیل / پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستائیان ایران / انتشارات وزارت فرهنگ و هنر / آبان 1346

فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه جلد 46 /انتشارات سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح 1374

گروته، هوگو / سفرنامه گروته/ ترجمه: مجید جلیلوند/ نشر مرکز/ تهران. چاپ اول 1369

لسان الملک سپهر، محمدتقی / ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه) / انتشارات اسلامیه / تهران 1344

محمودی منوچهر (به کوشش) / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / ناشر مولف 1351

مسیحی آبکار (ترجمه) / سیاحتنامه مسیو چریکف / به کوشش: علی اصغر عمران/ مؤسسه انتشارات امیر کبیر/ تهران 1389

مورتنسن، اینگه دمانت / کوچ نشینان لرستان / ترجمه : محمد حسین آریا / انتشارات پژوهنده /1377

ناصرالدین شاه قاجار/ سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار/ به کوشش ایرج افشار / انتشارات فردوسی 1363

نظنزی، معین الدین / منتخب التواریخ معین / انتشارات خیام تهران 1336

نیدرمایر، اسکارفن / زیر آفتاب سوزان ایران / ترجمه: کیکاووس جهانداری / نشر تاریخ ایران / تهران 1363

وقایع نگار، علی اکبر / فرهنگ کردی به فارسی بدایع اللغه / انتشارات توکلی / چاپ اول 1369

هاکوپیان، آکوپوف. گ. ب. / کردان گوران/ ترجمه: سیروس ایزدی/انتشارات زوار/ تهران 1386



== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۰۸

مردم لک
مناطق با جمعیت چشمگیر
استان لرستاناستان ایلاماستان کرمانشاهاستان همدان
زبان‌ها
گویش لکی اززبان کردی
دین
اسلام (شیعهیارسان

لـَک نام قومی ایرانی است که در باختر و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند. زبان مادری لک‌ها زبان لکی دین اکثریت آنهای شیعه واقلیتی اهل حق(یارسان) هستند.[۱]

برخی نظریات

زبانشناسان لکی را در شاخه گویش‌های جنوبی کردی طبقه‌بندی می‌کنند،[۲][۳][۴][۵] اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقه‌بندی می‌کند.[۶]برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی میدانند.[۷][۸] و چون در آغاز پیدایی و تجمع خود حدودأ صد هزار خانه بوده‌اند، آنها را «لک»؛ یعنی، «صد هزار» نامیدند.[نیازمند منبع] مهمترین ایلات لک ایران عبارتند از:گراوند، ایتیوند، آدینه وند،یوسفوند یا یوسف وند،کلیوند یا قلیوند،پایروند یا پادروند،جلیلوند،، حسنوند، آزادبخت، ترکاشوند یا کاوشوند (کاوه شاهوند) و زردلان،[۹] جلالوند، قیاسوند، عثمانوند یا هوزمانن ، شاهیوند، خواجه وند ، ایل مافی، ایل باجلان، بالاوند و ایل بیرانوند که در نواحی ایلام و کرمانشاه و لرستان مأوا داشته‌اند.[۱۰]

تبارشناسی

زبانشناسان لکی را در شاخه گویش‌های جنوبی کردی طبقه‌بندی می‌کنند،[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] اتنولوگ آن را یک زیرشاخه چهارم کردی طبقه‌بندی می‌کند.[۶] و برخی لک‌ها را یک شاخه مستقل از اقوام ایرانی می‌دانند[۱۵]

چنین به نظر می‌رسد که لکی از هر دو زبان کردی‌تبار و لری‌تبار عناصری داراست. اما با دقت در آن می‌توان دریافت که قرابت بسیار زیادی با کردی کلهری دارد[۱۶] ایل لک بالاوند ایرانی تبار شامل طوایف بالاوند، اولادها، کاوشوند، خلفوند، بهمنیا روند، پیراحمدوندو داجیوند که در منطقه هلیلان و زردلان ساکن هستند از تیره‌های قدیمی و بومی منطقه و از اعقاب طوایف ساسانیان هستند و بعضی معتقدند که از نسل بهرام گور و به احتمال قوی دارای آیین زرتشتی بوده‌اند.[۱۷][۱۸]

نظریه کردی‌تبار

گویش‌های جنوبی کردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجه‌های منفرد و متفاوت[۱۹] نظیر (کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی[۲۰][۲۱] فیلی[۲۲][۲۳]) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق می‌باشند.[۲۴]

دانشنامه بریتانیکا لک‌ها را از اقوام کرد نام می‌برد.[۲۵] وهمه ی زبانشناسان واکثریت منابع دیگرنیز لک‌ها را در شاخه اقوام کردی از شاخه زبان‌های ایرانی‌تبار غربی قرار داده‌اند.[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۱][۳۳][۳۴][۳۵] در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمده‌است که: در لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلیها، ایل محکی) زندگی می‌کنند.[۳۶]

دهخدا در مورد لک‌ها و لهجه لکی می‌نویسد: کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره‌است. لهجه لکی؛ لهجه‌ای از زبان کردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. [۳۷] دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجه‌ای از زبان کردی دانسته‌است؛[۳۸] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشته‌است که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبان‌های کردی طبقه‌بندی کرده‌است.[۳۹]

ساختار اصلی دستوری و افعال ربان مردمان لک «همانند دیگر لهجه‌های کردی» در زمره زبان‌های شمال غربی ایرانی قرار می‌گیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی تصدیق می‌شود. در گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده می‌شود، بنابراین زبان لکی شبیه به کردی و از لری متفاوت است.[۴۰][۴۱]ودر کتاب ایران از آغاز تا اسلام نوشته رومان گیرشمن ترجمه دکتر محمد معین نوشته شده است که لکهای الشتر، هرسین و خرم آ باد از نظر نژادی متمایز واز نژاد سکاها می‌باشند.

نظریه لری‌تبار

۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرم‌آبادی(فیلی) و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۴۲] لک‌های پیشکوه قویاً خود را لرستانی می‌دانند و لک‌های پشتکوه(پشت سرزمین لرستان؛شرق وجنوب استان ایلام) پیوندهای فرهنگی هم با لرها و هم با کردها نشان می‌دهند.[۴۳]

مقایسه زبانهای لکی با دیگر زبانها. به عنوان مثال: در زبان فارسی: بیا به خانه برویم- درزبان لری: بوری ره‌یم مال- در زبان کردی: بو بچیمه مال- در زبان لکی: بوری بچیمه مال. برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی-لری-کردی در میان لری و کردی گورانی قرار داده اند.[۴۴][۴۵][۴۶] اتنولوگ لکی را در دسته ی لری ودرزیرشاخه چهارم زبان کردی طبقه‌بندی کرده‌است.[۴۷]

زین‌العابدین شیروانی نویسنده کتاب تاریخی بستان‌السیاحه در سدهٔ نوزدهم، لک‌ها به عنوان یکی از ایل‌های لر می‌نامد.[۴۸] در دوران معاصر نیز ح. ایزدپناه نویسنده فرهنگ لکی، کرد دانستن لک‌ها را یک «سوءتفاهم» و ناشی از استفاده واژه کرد از قدیم در معنی مردمان کوچ‌نشین ایرانی‌تبار در سراسر منطقه می‌داند.[۴۹]

در لرستان جایگزینی زبانی به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.[۵۰]

۱- "معین الدین نطنزی" مؤلف کتاب (منتخب التواریخ) به سال ۸۱۶ هجری ازلک‌ها به عنوان یکی از طوایف قوم لر اسم می برد و می‌نویسد:

چون قوم لر در آن موضع (مانرود) بسیار شدند و بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری (چرای احشام) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مثل روزبهانی، فضلی، داود عباسی، ایازکی، عبدالمالکی و ابوالعباسی که به نام پدر موسوم اند و سلوزی، جنگروی، لک، هسته، کوشکی، کارند، سنوبدی، الانی، زخوارکی، براوند (بیرانوند)، زنگنه، مانکره‌ای، رازی، سلگی و جودکی که به اسم مواضع خود مشهورند.[۵۱]


۲-"اسکندر بیک ترکمان" مورخ دوران صفویه در جلد اول کتاب مشهور (عالم آرای عباسی) لک‌ها را لر و مناطق لک نشین را جزء لرستان و لرکوچک ذکر می‌کند، او می‌نویسد:

مجملآ طوایف لر کوچک که در ولایت خرماباد، خاوه، الشتر، صدمره و هندمین اقامت دارند از قدیم‌الایام به تشیع فطری و ولای اهل بیت و طیبین و طاهرین موصوفند و مؤلف نزهت القلوب به شرح قصبات و مواضع لر کوچک را به تفصیل مرقوم نساخته آنچه معلوم ذره حقیر گشته ولایت مذکور بر جانب جنوبی عراق (اراک) واقع گشته عرض آن یک طرف به ولایت همدان و قلمرو علیشکر متصل و طرف دیگر به الکاء خوزستان پیوسته طول آن از قصبه بروجرد تا بغداد و سایر محال عراق عرب قریب یکصد فرسخ است.[۵۲]

در این کتاب مناطق اصلی لک نشین یعنی الشتر و خاوه که همان دلفان است از طوایف لر کوچک دانسته شده و با حدودی که برای ولایت لر کوچک مشخص شده یعنی از همدان تا خوزستان و از بروجرد تا بغداد؛ بعضی ازمناطق لک نشین جزء لر کوچک دانسته شده‌اند.

۳-میرزا محمد حسین مستوفی در رساله (آمار مالی و نظامی ایران در سال ۱۱۲۸) در دوره صفویه، قوم لر را ایرانی الاصل دانسته و آنها را مشتمل بر چهار طایفه می‌داند:فیلی، لک، بختیاری و ممسنی.[۵۳]

دراین رساله مرکز لرفیلی را خرم‌آباد و طایفه زند را از لک ها دانسته است.

۴-"حمید ایزدپناه" ادیب، شاعر و نویسنده لر در کتاب (فرهنگ لری) می‌نویسد:

در لرستان دو گویش لکی در شمال و لری فیلی در جنوب، شرق و غرب تکلم می‌شود. وی لکی را یکی از گویشهای قوم لر می‌داند. او معتقد است که لکی با لری فیلی زمینه‌های دستور زبانی و واژه‌های مشترک زیاد دارد. به نظر وی زبان لکی، زبان ادبی لری می‌باشد.[۵۴]

۵-"ایرج کاظمی" ادیب و نویسنده لرستانی در کتاب (مشاهیر لر) گویش لکی را یکی از گویشهای مردمان لر معرفی می‌کند.[۵۵]

۶-"موسوی"در کتاب (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان) در تقسیم‌بندی زبان و گویش لرها می‌نویسد: لرها به گویش عمده لری، لکی و بختیاری صحبت می‌کنند.[۵۶]

۷-"سکندر امان‌اللهی" نویسنده و انسان‌شناس بزرگ لر در کتاب (قوم لر) می‌نویسد:

گویش لکی جزو لری است که با گویش‌های هورامی و کرمانشاهی (کلهری) همبستگی زیادی دارد.[۵۷]

۸-"رحیمی عثمانوندی" در کتاب (بومیان دره مهرگان) که بی شک کامل‌ترین اثر در مورد مردم لک است. رحیمی در کتاب خود می‌نویسد: لک‌ها در فرهنگ و منش‌های تباری با لر همانند و در تمام وجوه اعتقادی و کنش‌های فرهنگی و بومی با یکدیگر همسان و همانندند و تنها از حیث گویش تفاوت‌هایی با هم دارند.[۵۸][۵۹]

۹-"علیمردان عسگری عالم "مؤلف کتابهای (ادبیات شفاهی لر زبانان) و (فرهنگ واژگان لری) لکها را شاخه‌ای از قوم لر دانسته که پیشتاز عرصه شعر و ادب در غرب کشور هستند. وی واژه‌های لکی و فیلی را تحت عنوان فرهنگ واژگان لری گردآوری کرده است و قسمت عمده‌ای از کتاب ادبیات شفاهی لر زبانان را به ادبیات لکی اختصاص داده است.

۱۰-اریک جان آنونبیتحت عنوان مقاله ای بنام (لری چند زبان است)[۶۰]اﺭﯾﮏ ﺟﻮﻥ ﺁﻧﻮﻧﺒﯽ ‏( Erik John Anonby ‏) ، ﺯﺑﺎﻧﺸﻨﺎﺱ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ [ﻟﺮﯼ] ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺮﯼ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮔﻮﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ چندﺯﺑﺎﻥ‏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ , ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ‏الگو:ﻟُﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ﺩﺭ ﺭﺩ ﺍﺩﻋﺎ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻫﺎ , ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱﺷﺒﺎﻫﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ , ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﯿﭙﻮﻟﻮﮊﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ مردم فیلی ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ , ﺍﺯ ﮐﻬﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺰﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻟﺮ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

یک تحقیق درموردتبار ژنی مردم لک

با توجه به پیشرفت علم و تکامل دانش ژن شناسی ، به آسانی می توان به پیوند های اقوام مختلف پی برد. در پژوهشی که توسط بخش ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی لرستانصورت گرفت ، ویژگی‌های ژنی یکصد نفرازکردهای جنوب شرقی باگویش [لکی] ولری شمالی باگویش [مینجایی] مورد بررسی قرار گرفت و فراوانی برخی از ژن‌ها که مهمترین شاخص‌های تعیین کننده نژاد در اقوام مختلف هستند مورد آنالیز قرار گرفت. به طور خلاصه نتایج نشان می‌دهد که فراوانی ژن‌ها و ژنوتیپ KIR و لیگاندهای HLA و ترکیبات [KIR-HLA] در این جمعیت دارای ویژگی‌های کلی گزارش شده در جمعیت ایرانی می‌باشد ولی با کاهش یا افزایش برخی فراوانی‌ها، هنوز هم این نوع ویژگی‌های ژنتیکی نسبت به سایر اقوام منحصر به فرد است که نشان می‌دهد با گذشت زمان و به علت عدم اختلاط با سایر اقوام ویژگی اصلی خود را حفظ کرده‌اند.

فراوانی ژنهای KIR در جمعیت گویش وران هر دو زبان لری مینجایی وکردی لکی با جمعیت‌های لر بختیاری و جنوبی تاحدودزیادی مشابه می باشند. به عبارت دیگر از نظر توزیع ژنی، بین کردهای لک ولرهای بختیاری ومینجایی تفاوت آنچنانی وجود ندارد که می‌تواند تاییدی بر ریشه‌ی اجدادی ایرانی تبارواشتراکات بسیارزیادکردهاولرها باشد.علاوه بر این ، تفاوت‌های عمده بین این جمعیت‌ با جمعیت‌های عرب و آذری مشاهده شده است. [۶۱] از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دی‌ان‌ای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند که هر سه آن‌ها از هاپلوگروپ‌های مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دی‌ای‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلک‌ها و بیشترین تفاوت را با بلوچ‌ها دارند[۶۲]

پوشش مردمان لک

جناب اقای عیسی قائد رحمت در کتاب لباس لرهای فیلی[۶۳]با ضمیمه کردن عکس مینویسد پوشش فیلی ها یکسان میباشد و در صدسال گذشته همانند بختیاری هاچوقا یا چوغا بر تن داشته اند که به لباس امروزی یعنی شال و ستره تغییر کرده. همچنین زنان لک مانند مابقی زنان لروکرد پوشش به سر دارند که به ان گل ونی میگویند.لیلا پهلوانی در مستند نگاری البسه محلی لرستان مینویسد:گُلوَنی یا گُل وَنی در به گونه‌ای از سربند یا روسری چهارگوش که معمولا از جنس ابریشم با نقش‌های سنتی است گفته می‌شود. این پوششی است که زنان لُروکرد به طرز خاصی به سر می‌کنند[۶۴] در کتاب لُرها هم، به جوه یا جوما اشاره شده است و گفته شده که زنان لُر، جامه‌ای بلند می‌پوشند به نام جوه یا جوما که روی آن پیراهنی چاک‌دار و چین‌دار قرار می‌گیرد. آنان سربندی دستار مانند دارند که موها را با آن می‌پوشانند. پوشاک زنان لُر همانندکردها شاد و روشن است و با مهره‌های شیشه‌ای، سکه‌ها و منجوق‌ها تزئین می‌شود[۶۵] در گزارش مردم نگاری شهرستان الشتر آمده است که زنان مسن گلونی‌های سیاه به سر می کرده‌اند و زنان جوان رنگهای سبز، قرمز، نارنجی، آبی و ... را به سر می‌بستند. رشیدی مفرد در گزارش مردم نگاری دورود در بخش سرپوش زنان به "چار گلونی" اشاره می‌کند و می‌نویسد که چارگلونی عبارت است از چهار عدد روسری ابریشمی چهار گوش به ضلع تقریبی ۵/۱ متر و با رنگ زمینه مشکی و حاشیه‌های قرمز، آبی و سبز که زنان مسن و جا افتاده آنها را به هم دوخته و روی سر می‌بستند. لازم به ذکر است که به شکل کلی بستن سرپوش‌های فوق بر روی سر، سرون sarvan یا ساوه sâwa می‌گویند[۶۶] در مورد تاریخچه لباس کردهای لک باید اینگونه بیان کرد که:این سربند در گذشته در لباس مردان هم به کار می‌رفت و به طور کلی گفته می شود که سربند و دستار «پوششی با سه هزار سال قدمت» است و از زمان مادها و هخامنشیان در لباس مردان و زنان ایران‌زمین استفاده می‌شد. به گفته عطا حسن پور، باستان‌شناس، «بر اساس بیان مورخانی چون هرودت ریشه سربند آن هم سربند به دوره هخامنشیان و دوره ماد برمی‌گردد. براساس شواهد و نوشته های تاریخی، سربند از اجزای لباس‌های ایرانی همه ایرانیان، وابسته به آن و جدایی ناپذیر است. دیاکونوف روسی در کتاب تاریخ ماد، پوشش ایرانی را توصیف می‌کند و سربند را در مورد زن و مرد ایرانی، هر دو به کار می‌برد.در کتاب تاریخ ماد دیاکونوف مادهاا را ماداکتو خطاب میکند و انها را از مردمان کاسی مینامد[۶۷] وجود دستاری به دور سر در نقش برجسته‌های تاریخی تایید می‌شود. در دوران میلادی و حتی پیش از مادها هم زنان و هم مردان دستار یا همان سربند بر سر دارند. در سالنامه‌های آشوریان نیز می‌بینیم که این دستار هم بر سر زنان و هم بر سر مردان وجود دارد و در توصیف اقوام زاگرس، آشوریان، عیلامی‌ها و مادها از این سربند یاد می‌شود و در میان نقش برجسته های به جامانده این سربند به وضوح دیده می‌شود[۶۸]در مورد ریشه عیلامی لباس مردمان لر هم افرادی مانند والتر هینتس در کتاب شهریاری عیلام[۶۹]عیلامیها را اجداد لر ها می خواند همچنین در کتاب دنیای گمشده عیلام[۷۰]بر این موضوع تاکیید میکند. همچنین کتاب باستان شناسی عیلام از دانیل تی [۷۱]

سکونتگاه

پرونده:Iran- Laki Language Map.JPG
محل زندگی گویشوران لکی

لک‌ها در مناطق غربی و شمالی استان لرستان، شرق استان کرمانشاه،جنوب شرقی استان ایلام و جنوب وشرق استان همدان ساکن هستند.[۷۲] لغتنامه دهخدا لک‌ها را ساکن کرمانشاه، همدان، اصفهان و کردستان معرفی می‌کند.[۷۳] دانشنامه ایرانیکا در مقاله عشایرایران سکونتگاه لک ها را عراق عجم در مناطق کوهستانی غرب و جنوب غرب ایران معرفی می‌کند. ایرانیکا در ادامه منطقه بخش طرهان، شهرستان کوهدشت، بخش‌هایی از شهرستان خرم‌آباد و مناطق بین رودخانه کشکان و سیمره را به عنوان سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.[۷۴]
دانشنامه جهان اسلام در توصیف سکونتگاه مردم لک شهرستان دلفان، شهرستان سلسله بخش طرهان، منطقه بالاگریوه، شهرستان خرم‌آباد و به طور کلی غرب و شمال غربی استان لرستان را سکونتگاه مردم لک معرفی می‌کند.[۷۵]

در تاریخ‌های گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شده‌است. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آورده‌است:[۷۶]

کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته‌است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام

در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد میدانند نظیر کتاب شرفنامه شرف‌خان بدلیسی که به فارسی نوشته شده‌است. بخش‌هایی دیگر از مردم قوم لک در کرکوک و خانقین عراق سکونت دارند. در عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زده‌اند.[۷۷]


در کتاب تاریخ جغرافیای ممسنی نوشته محقق برجسته نور محمد مجیدی کرائی[۷۸]نویسنده از مردم فهلیان نام میبرد.و اینکونه بیان میکند که کلمه فهلیان را می توان مشتق از فهلو و پهله دانست فهلیان از قرن ششم اسلامی به بعد در اثر مهاجرت قوم لر شول به این محل و اطراف و نواحی ان شولستان نام گرفت ودر [۷۹]از ان بنام مال امیر شول سخن برده شده.همانطور که در تمام منابع یاد شده مردمان پهله مردمان لک و مینجایی امروز هستند.

مذهب

بیشتر لک‌های ایران مسلماًن و شیعه هستند از مذاهب جعفری و عده‌ای هم اهل حق هستند.

ادبیات

از ویژگی‌های لک‌ها، داشتن فرهنگ غنی مکتوب است. برخی آثار سرایندگان لک در تذکره به همت مرحوم اسفندیارخان غضنفری تحت عنوان «گلزار ادب لرستان» به کوشش و ویراستاری رضا حسنوند گردآوری شده‌است. [۸۰]شاعران برجسته‌ای از حوزه کولیوند (الشتر) مانند ملا پریشان، ملا منوچهر، ملا حق‌علی، رضا حسنوند معروف به شوریده لرستانی و فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران و استاد دانشگاه صاحب آثار فاخری چون لغت نامه زبان لکی، مجموعه مقالات زبان‌شناسی تبارهای گمشده و مجموعه اشعار لکی و فارسی از انتشارات سیفا،[نیازمند منبع] عزیز بیرانوند (خم گرین) و کیومرث امیری کله‌جویی معروف به لک امیر شعرهایی به این زبان سروده‌اند.[نیازمند منبع] ولی یکی مهمترین و گران ترین آثار ادبی زبان لکی را میتوان شاهنامه لکی دانست. که به همت آقایی ایزدپناه گردآوری شده است.[۸۱]

از دیگر آثار مکتوب می‌توان به سروده‌های اهل حق نظیر: کلام خان الماس، نامه سرانجام، هفتوانه پهلویانه عسگری عالم و خم گرین عزیز بیرانوند اشاره کرد. دیگر اثر مشهور شاهنامه لکی است که اخیراً انتشارات اساطیر آن را منتشر کرده‌است.[نیازمند منبع]

جستارهای وابسته

وبسایت رسمی از گندمبان تا لکستان

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Ethnologue report for language code:lki خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «ethnologue» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  2. Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  3. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  4. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  5. V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ Ethnologue report for Laki
  7. مصاحب. دائرةالمعارف فارسی. ذیل واژهٔ لک
  8. عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۱۳۴
  9. رستم رحیمی. بومیان دره مهرگان. کرمانشاه:۱۳۷۸ ص. ۱۴۶
  10. عبدالله شهبازی. مقدمه‌ای بر شناخت ایلات و عشایر. تهران: ۱۳۶۹ ص. ۶۷
  11. Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  12. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  13. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  14. V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
  15. Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۱]
  16. آکوپف، گ. ب. حصارف، م. ا. ترجمه سیروس ایزدی، کردان گوران، مسئله کرد در ترکیه: از آغاز جنبش کمالیان تا کنفرانس لوزان، تهران: انتشارات زوار، ۱۳۸۶/۲۰۰۷، صص۸۸–۹۱.
  17. لطفی، احمد، طوایف پراکنده، ص۷۲ پی‌نوشت
  18. «بالَه وند (یا بالَوَنْد)». دانشنامه جهان اسلام. دریافت‌شده در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳.
  19. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.
  20. I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  21. G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  22. G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
  23. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  24. I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
  25. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  26. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  27. لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
  28. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
  29. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
  30. Ethnologue report for laki
  31. Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
  32. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  33. زبان‌ها و گویش‌های ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
  34. فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
  35. جامعه شناسی مردم کرد،مارتین وان برویین سن،نشرپانیذ،تهران1378
  36. The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
  37. لغت‌نامهٔ دهخدا، لکی
  38. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
  39. لری چند زبان است؟
  40. Kurdish Academy of Language: Laki
  41. The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: 174-175
  42. Ethnologue report for language code: lki
  43. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: مه ۲۰۱۰. (PDF)
  44. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri?
  45. Laki’s disputed identity in the Luristan province. ص. ۱۵، بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  46. نقل منابع از ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ۱۱.
  47. B. Grimes, (ed.), Luri, in Ethnologues (13th edition), Dallas 1996, p.677
  48. شیروانی، زین‌العابدین، بستان‌السیاحه، تهران: کتاب‌خانهٔ سنایی، حدود ۱۹۸۰.
  49. ایزدپناه، ح. فرهنگ لکی، مؤسسه فرهنگی جهانگیری، تهران ۱۳۶۷خ، ص ده (مقدمه).
  50. Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پی‌دی‌اف)
  51. منتخب التواریخ، معین الدین نطنزی، سال 816 هجری
  52. (عالم آرای عباسی، جلد اول، ص 469)
  53. (فرهنگ ایران زمین، جلد 20، ص 406-409)
  54. فرهنگ لری، تألیف حمید ایزدپناه
  55. کتاب مشاهیر لر، تألیف ایرج کاظمی
  56. (سوگ سرایی و سوگ خوانی در لرستان-موسوی)
  57. قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران
  58. (بومیان دره مهرگان) تألیف رحیمی عثمانوندی
  59. قوم لر، سکندر امان‌اللهی ، انتشارات آگاه تهران
  60. لری چند زبان است؟
  61. یافته فصلنامه‌ی علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان دوره پانزدهم، شماره 3 تابستان 92 مسلسل56
  62. ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز 1387
  63. لباس لرهای فیلی
  64. پهلوانی، لیلا. مستندنگاری البسه محلی لرستان. اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان لرستان – معاونت صنایع دستی، بهار ۱۳۹۲
  65. ابراهیمی، معصومه. لُرها. مرکز پژوهش‌های فرهنگی موسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵
  66. رشیدی مفرد، ناهید. گزارش تکمیلی مردم نگاری شهرستان ذورود. پژوهشکده مردم شناسی میراث فرهنگی لرستان، تابستان ۱۳۸۲.
  67. تاریخ ماد
  68. مجله مهر، ۳۰ فروردین ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۳
  69. شهریاری عیلام
  70. دنیای گمشده عیلام
  71. باستان شناسی عیلام دانیل تی
  72. غلام‌عباس توسلی (پاییز ۱۳۸۶). «جهانی شدن و هویت فرهنگی قوم لک». مجله جامع شناسی ایران. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
  73. «لک». لغتنامه دهخدا. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۱۴.
  74. "AŠĀYER" (به انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. Archived from the original on 14 September 2014. Retrieved 2 November 2014.
  75. "Lak tribes" (به انگلیسی). The Encyclopaedia of Islam, Parts 87-88. Retrieved 2 November 2014.
  76. رشیدیاسمی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
  77. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
  78. تاریخ جغرافیای ممسنی
  79. ظفرنامه شرف الدین
  80. غنضفری امرایی، اسفندیار. رضا حسنوند، ویراستار. گلزار ادب لرستان. نشر مفاهيم. شابک ۹۶۴-۵۵۲۳-۵۶-۷.
  81. ایزدپناه، حمید. شاهنامه لکی. اساطیر. شابک ۹۶۴-۳۳۱-۲۸۵-۲. از پارامتر ناشناخته |تعداد صفحات= صرف‌نظر شد (کمک)