مردم تالش
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
تؤلشؤن•tolışon | |
---|---|
کل جمعیت | |
بیش از 7٬400٬000 نفر[۱] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
جمهوری آذربایجان | 4٬000٬000 (سرشماری ۲۰۰۹)[۲][۳] 500٬000[۶] |
ایران | 3٬000٬000[۷] |
روسیه | 3٬229 (سرشماری ۲۰۱۰)[۸] |
زبانها | |
زبان تالشی | |
دین | |
اسلام (مذهب شیعه دوازدهامامی و سنی شافعی)[۹][۱۰][۱۱][۱۲] | |
قومیتهای وابسته | |
دیگر اقوام ایرانیتبار (بلوچ • تات • کرد • گیلک • مازندرانی • سیستانی • آذری) |
مردم تالش قومی ایرانیتبار[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] هستند که سکونتگاه اصلی آنها در البرز غربی از جنوب شرقی جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا شمال غربی و غرب استان گیلان و بخشهایی از استان اردبیل در ایران ادامه دارد.
منابع رسمی دولت جمهوری آذربایجان شمار تالشان آن کشور را در سال ۲۰۰۹ برابر با ۱۱۲ هزار نفر ذکر کردهاند که ۱٫۳ درصد از مردم این کشور را تشکیل میدهد. این منابع شمار تالشهای جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۹ را ۷۶٬۸۰۰ نفر یاد کردهبودند. تالشان خود اما معتقدند که تعداد تالش زبانهای جمهوری آذربایجان بسیار بیشتر یک میلیون و نیم نفر میباشد. به باور تالشها، شمار تالشان در ایران نیز بیش از ۶۰۰ هزار نفر است.[۱۹] البته شایان ذکر است جمعیت در حال حاضر فقط چهار شهرستان تالش نشین آستارا، رضوانشهر، ماسال،شاندرمن و تالش حدود ۴۵۰ هزار نفر است و این جدای جمعیت تالشان صومعه سرا، فومن، شفت، رودبار و نمین است. لازم است ذکر شود تعداد قابل تئجهی از تالشان در شهرهای رشت و اردبیل و تهران ساکن اند.
جغرافیای قوم و منطقه تالش نشین[ویرایش]
منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل میدهد. به استناد منابع و شواهد بسیار، تالشها بازمانده کادوسیان باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل میباشند. منطقه تالش جنوبی از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرهای آستارا، لوندویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر، اسالم، پره سر، بازارجمعه، رضوانشهر، ماسال، شاندرمن، ماسوله، ماکلوان و در استان اردبیل نیز در برخی مناطق شهرستان نمین مانند بخش عنبران و بخش ویلکیج و همچنین بخش خورش رستم و بخش شاهرود در شهرستان خلخال مردم تالش هستند و به زبان تالشی سخن میگویند.[۲۰][۲۱]
تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامه رشته کوههای البرز هستند و از طرف دیگر به دریای خزر منتهی میشود. کشف آثار تمدن 5٬000 ساله[نیازمند منبع] در ییلاق نوئهدی تالش جلوههای بیشتری به این منطقه خوش آب و هوا دادهاست.
مردم تالش به زبان تالشی تکلم مینمایند که نزدیکترین زبان به زبان اوستایی و زبان مادها میباشد. بخش شمالی تالش طی عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای از آن جدا شده و به روسیه ملحق شدند و هماکنون تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان میباشد.
شرایط اقتصادی و اجتماعی[ویرایش]
از محصولات تولید شده در تالش میتوان به برنج، توتون و مرکبات وچای اشاره کرد. این تنوع و فراوانی محصولات سبب شده که تالش بازارهای هفتگی پررونقی داشته باشد. از آن جمله میتوان به یکشنبه بازار چوبر که اختصاص به معاملات دام دارد، پنجشنبه بازار شاندرمن که در آن انواع نهالها، دست ساختههای پشمی و نخی و فراوردههای محلی مواد غذایی عرضه میشود همچنین میتوان به چهارشنبه بازار رضوانشهر و پنجشنبه بازار تالش و پره سر اشاره کرد که در آن اغلب زنان و مردان با لباسهای محلی حاضر شده و محصولات منطقهای خود شامل برنج، انواع سبزیها و میوههای درختی را به فروش میرسانند.[نیازمند منبع]
شالیزارهای تالش با چشمانداز زیبا، کاخ سبز سردار امجد در هشتپر تالش، کاخ میراحمدخان تالشخاناف در لنکران (مرکز خانات تالش در قرن ۱۸ و جدا شده از ایران)، جاده گیسوم تالش، پارک ملی هیرکان واقع در جمهوری آذربایجان مابین آستارا و لنکران، یاناربلاق یا چشمه سوزان در منطقه ارچیوان نزدیک آستارای جمهوری آذربایجان، روستای تاریخی نوئهدی و ییلاق مریان، شهرک تاریخی ماسوله، دژ تاریخی قلعه رودخان فومن و اماکن زیارتی شاهزاده ابراهیم و شاهزاده اسحاق شفت از جاذبههای گردشگی برجسته تالش هستند که همه ساله پذیرای میلیونها ایرانی و جهانگرد میباشد. جادههای تالش در ایران از بالاترین درصد تصادفات (طبق آمار منتشره از راهنمایی و رانندگی ایران) برخوردار است.[نیازمند منبع]
نام[ویرایش]
طیلسان[ویرایش]
تا پیش از قرن هفتم به سرزمین و اقوام تالش، طیلسان گفته میشد و نخستین بار یاقوت حموی از لفظ طالشان استفاده نمود. مورخان صدر اسلام در جهت غرب طبرستان به پنج ولایت دیلم و گیلان و ببر و طیلسان و موغان یاد میکنند.[۲۲]
نخستین بار بلاذری در فتوحالبلدان از طیلسان به عنوان ناحیتی در شمال ایران یاد میکند و مینویسد:[۲۳]
ولید بن عقبه ابی محیط بن ابی امیه چون از جانب عثمان بن عفان والی کوفه گردید از حدود قزوین به بعد را، یعنی دیلم و آذربایجان و گیلان و موقان و ببر و طیلسان را از نو فتح کرد.
ابن اثیر نیز در کتاب الکامل فی التاریخ به طیلسان اشاره مینماید و مینویسد:[۲۳]
برا بن عازب دیلمان را تار و مار کرد و وادار به قبول باج نمود، علاوه بر آن به دیلمان و جیلان و طیلسان و ببر لشکیر کشید و سپس بازگشت.
یعقوبی در تاریخ یعقوبی به قوم طیلسان اشاره مینماید. یعقوبی مینویسد:[۲۴]
فرزندان عامور بن ثوبل بن یافث بن نوح به طرف چپ خاور بیرون شدند و جمعی از آنها؛ یعنی فرزندان ناعوما از ناحیه جربی به سمت شمال رفتند و در شهرها پراکنده شده و چندین امت شدند به نامهای برجان، دیلم، تبر، طیلسان، جیلان، فیلان، الان، خزر، دودانیه و ارمن.
در فرهنگ آنندراج ذیل کلمهٔ طیلسان آمدهاست:
طیلسان اقلیمی است وسیع در نواحی دیلم.
در دایرةالمعارف دهخدا آمدهاست:
طیلسان [ط ل] (اخ) اقلیمی است وسیع است در نواحی دیلم (منتهی الارب و آنندراج) رجوع به تالش شود. اقلیمی است پهناور دارای شهرستان بسیار از نواحی دیلم یا خزر که ولید بن عقبه آن را سال ۳۵ هجری گشود.
تالش[ویرایش]
ابوالقاسم عبدالله بن محمد القاشانی مورخ قرن هشتم در کتاب تاریخ الجایتو اقوام تالش را طیلسان مینامد، وی مینویسد:[۲۵]
میان فرخه رودسر (رودسر تالشدولاب) که آخر موغان و گیلان است که آن را اسالمرود خوانند مقدار بعد مسافت آن نیم روز راه است که اقوام آن جمله تالشان میباشند و این لفظ را از طیلسان گرفتهاند.
کلمه تالش پیش از تألیف تاریخ الجایتو در کتاب معجمالبلدان که مؤلف آن یاقوت حموی در اوایل سده هفتم هجری میزیسته، به معنی سرزمین تالش کنونی ذکر شدهاست و شرح آن در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی چنین آمدهاست:
در حاشیه باریک ساحلی و دامنههای کوهستانی که از جنوب غربی دریای خزر به طرف شمال کشیده شده و از طرف خاور مقابل دریاست، سرزمین طالش خوانده میشود که یاقوت حموی آن را به شکل جمع طلشان یا طالشان ضبط کردهاست.
کادوس[ویرایش]
احمد کسروی تالش را لفظ دگرگون یافته کادوش میداند، وی مینویسد:[۲۶]
کادوش تا زمان ساسانیان معروف بود کمکم تغییرهایی در آن از روی قواعد زبانشناسی روی داد بدین سان که «ک» تبدیل به «ت» یافته و «د» مبدل به «ل» شده و این است که «کادوش» «تالوش» گردید سپس «و» هم از میان رفته «تالش» گفته شد. به عبارت دیگر مردمی که امروز تالش نامیده میشوند بازماندگان آن مردم باستانی میباشند که ما در تاریخ آنان را با نام «کادوش» مییابیم و واژه تالش نیز تبدیل شده همان کادوش میباشد چنانکه که این موضوع از دیده فن زبانشناسی ایران روشن و یقین است.
جواد مشکور از جمله محققانی است که در مورد تبدیل «کادوش» به «تالش و تالوش» با احتیاط اظهار نظر نموده و نوشتهاست:[۲۷]
کادوسیان مردمی بودند که در گیلان جای داشتند و ظاهراً نیاکان طالشیهای کنونی بودهاند و کادوس مصحف یا یونانی شده تالوش است که در قرن بعد تالش شدهاست و از بومیان سابق ایران بودهاند.
احمد کسروی در کتاب کاروند از قول استرابون مینویسد:[۲۸]
استرابون مورخ یونانی در کتاب جغرافیای خود که دو هزار سال پیش نوشتهاست، اقوام کوه نشین سرزمین ماد را بدینسان نام میبرد: کردتیان، آماردان، تپوران، کادوسیان.
تاریخ مردم تالش[ویرایش]
تالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته میشد که از شمال با آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای کاسپی و از جنوب به اسپیهرو یا سپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی میرسید و از غرب نیز رشته کوههای تالش را دربر میگرفت.
تالش (کادوسیه) از زمان مادها و در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، همواره بخش جداییناپذیر ایران بود. تالشها (کادوسیان) همواره یکی از اصلیترین بخشهای ارتش ایران را تشکیل میدادند.
در اسناد و منابع پیش از اسلام کلمهٔ تالش دیده نشدهاست. برخی از پژوهشگران، تالش را با قوم «کادوس» که از آن بارها در منابع یونان و روم باستان یاد شدهاست، یکی میدانند.[۲۹][۳۰] در منابع سدههای نخست هجری از این قوم با نام «طیلسان» یاد کردهاند. یاقوت ذیل مادهٔ طیلسان، به نقل از اصمعی میگوید که طیلسان با تالشان یکی است.[۳۱] واژهٔ طیلسان ظاهراً از اواسط سدهٔ ۷ق متروک، و به جای آن کلمهٔ «تالش» تدریجاً وارد منابع تاریخی و جغرافیایی ایران شد.[۳۲]
در زمان خلافت عمر والی کوفه، مغیرة بن شُعبه، سردار خود کثیربن شهاب حارثی را که در جنگ قادسیه هم شرکت داشت، به جنگ اهالی بَبَر و طیلسان (تالشی) فرستاد ولی او نتوانست آن سرزمین را بگشاید.[۳۳] در اوایل اسلام در زمان خلافت عثمان سرزمین تالشان (طیلسان) همزمان با دیار دیلم و بَبَر، یکبار به وسیلهٔ براء بن عازب و بار دیگر بهوسیلهٔ ولید بن عُقبة بن اَبی مُعَیط فتح شد.[۳۴][۳۵][۳۶][۳۷]
سرزمین بَبَر در اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی، میان گیلان و تالش از یک سو و تالش و دیلم از سوی دیگر قرار داشت. نیز آن را نزدیک دیلم، گیلان، تالش و مغان آوردهاند. سرزمین بَبَر محدودهٔ خلخال و منطقه مرزی تالش و گیلان را شامل میشود.[۳۸][۳۹]
تالشها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرج در ایران خودمختاری درونی خود را به دست آوردند و حکومت خانها تالش را تأسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. پس از ظهور آغامحمدخان قاجار این خودمختاری از میان رفت. ناگفته نماند که لنکران از دیرباز تا کنون مرکز سکونت تالشها بهشمار میرود. در سال ۱۸۱۳ میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست و در سال ۱۸۲۸ میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب و تثبیت گردید و تالشها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه و بخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت.
نام قوم تالش[ویرایش]
در اسناد و منابع پیش از اسلام کلمهٔ تالش دیده نشدهاست. برخی از پژوهشگران، تالش را با قوم «کادوس» که از آن بارها در منابع یونان و روم باستان یاد شدهاست، یکی میدانند.[۴۰][۴۱] در منابع سدههای نخست هجری از این قوم با نام «طیلسان» یاد کردهاند. یاقوت ذیل مادهٔ طیلسان، به نقل از اصمعی میگوید که طیلسان با تالشان یکی است.[۴۲] واژهٔ طیلسان ظاهراً از اواسط سدهٔ ۷ق متروک، و به جای آن کلمهٔ «تالش» تدریجاً وارد منابع تاریخی و جغرافیایی ایران شد. نام طیلسان معرب واژه تالشان (طالشان) میباشد.[۴۳]
برخی واژه «تالش» را برگرفته از طَیلَسان به معنی روپوش بلند پشمی میدانند و بر این باورند که مردم تالش را به دلیل جامهشان این چنین نامیدهاند. طَیلَسان معرَّب تالسان، نوعی از ردا است که مردم بر دوش اندازند.
این احتمال هست که واژه «تالش» که تالشان آن را تِوِلِـش یا تِـوِلیش تلفظ میکنند، از واژه «تول» و «تِـوِل» به معنی «گِـل» گرفته شده باشد. مارسل بازن فرانسوی میگوید: «واژه تالش که خود آن را تالیش یا تِـوِلِش تلفظ میکنند، هم برای نامیدن دامنه خاوری رشته کوه و هم مردمانی به همین نام به کار میرود». واژه تُول tūl و تِوِل tevel در زبان تالشی به معنی گِل میباشد و در زبان مازندرانی واژه تیل til به معنای گِل میباشد و در زبان گیلکی واژه گیل gil به معنای گِل میباشد. واژه طیلسان معرب واژه تالشان و تولشان میباشد.
پس از اسلام مردم تالش با نام طیلسان شناخته میشدند که این واژه معرب لفظ تالش میباشد. یعقوبی در تاریخ یعقوبی مردم تالش را از قوم طیلسان معرفی میکند. یعقوبی مینویسد:[۴۴]
فرزندان عامور بن ثوبل بن یافث بن نوح به طرف چپ خاور بیرون شدند و جمعی از آنها؛ یعنی فرزندان ناعوما از ناحیه جربی به سمت شمال رفتند و در شهرها پراکنده شده و چندین امت شدند به نامهای برجان، دیلم، تبر، طیلسان، جیلان، فیلان، الان، خزر، دودانیه و ارمن.
کسروی بر این باور است که بیگمان تالشان امروزی فرزندان و بازماندگان همان کادوسان میباشند و واژه «تالش» از «کادوس» است. او میگوید: نخست باید دانست که رویه درست و ایرانی نام کادوس، کادوش یا کادِش میبوده که گادوش یا گادش نیز میگفتهاند. چرا که میدانیم که یونانیان همچون تازیان واژههایی را که میگرفتند، دیگر میگردانیدهاند و از جمله «ش» ها را در آخر نامها «س» میکردند همچون کاسی که اصل آن کاشی است.
معین با ارجاع به کسروی مینویسد: «تالش به قول برخی مبدَّل و محرَّف «کادوس» است و آن قومی بود که در زمان باستان بس انبوه بودند و در کوهستان شمال غربی ایران جایگاه داشتند و چون بارها به گردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخ آمده و امروز مترجمان «کادوش» را که تلفظ صحیح آن است، «کادوس» نویسند. جایگاهی که برای «کادوشان» در تاریخ یاد کردهاند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد.»
مذهب تالش[ویرایش]
بنا به روایت بلاذری، ابن اثیر و برخی دیگر از منابع، تالش (طیلسان) در عهد خلیفه دوم، دوبار به وسیله عقبه بن ابی معیط و برا بن عازم فتح شد؛ ولی ورود فراگیر اسلام به گیلان و تالش و سده سوم هجری مقارن با ورود علویان طبرستان به دیلم و گیلان بر میگردد. بنابر گزارش احمد مقدسی مورخ قرن چهارم: مذهب ناحیه دیلم شیعه هست و بیشتر گیلها سنی هستند. مذهب اهالی دیلم و گیلان بیهپیش، یعنی نواحی شرق سفیدرود، به پیروی از خاندان علوی تا دوره سادات کیایی که به دست شاهان صفویه منقرض شد، شیعه زیدی بود. بنا بر نوشته اصطخری مورخ قرن سوم: مردم دیلم تا زمان حسن بن زید کافر بودند و پاره ای از آنان در آن وقت مسلمان شدند. در نواحی غرب سفیدرود شامل گیلان بیهپس و منطقه قومی تالش، اهالی پیرو مذهب سنی بودند. شهاب الدین دستی در کتاب مسالک الابصار میگوید: گیلان بیهپس چهار شهر بزرگ دارد که در هر شهر و حومهٔ آن سلطانی حکمرواست. این چهار شهر فومن، تولم، گسکر و رشت اشت. مردم اینجا حنبلی مذهبند. چنانکه آمد، فومن و گسکر در برگیرنده بخش جنوبی منطقه قومی تالش است. تا اوایل دوره قاجار محدودهٔ آن را رودخانه دیناچال (نزدیک به اسالم) تعیین میکرد. این مرز سیاسی، که احتمالاً مرز مذهبی هم بود، از حدود دیناچال تا خانبلی مرکز قسمت شمالی دیار تالش امتداد داشت و زاد و بوم مشایخ شافعی معروفی چون سید جمال الدین و شیخ زاهد گیلانی بودهاست. بخش بزرگی از اهالی منطقه مذکور هنوز دارای مذهب شافعی میباشند، ولی مردم نیمه جنوبی شامل: گسکری، فومن، ماسال، شاندرمن و شفت تغییر مذهب داده و اکنون شیعه امامی هستند. وجود برخی نشانهها از جمله، استقرار چندین خانواده اسماعیلی در کوهستانهای تالشدولاب، حاکی از آن است که اهالی منطقه تالش زمانی پیرو مذهب اسماعیلی بودهاند.[۴۵]
در حال حاضر قلمرو مذهب شافعی از مرز بین بلوکهای تالشدولاب و شاندرمن آغاز و به سوی شمال تا حدود لیسار در بلوک کرگانرود ادامه دارد. از این نقطه به بعد این مذهب به تدریج جای خود را به اکثریت شیعه میدهد. مردم تالش جنوبی در زمان صفویه در پیروی از حکام خود بهصورت یکپارچه مذهب حنبلی را ترک کرده و به شیعه امامی گرویدند. اما در تالش شمالی تاریخ مشخصی برای گرایش مردم به مذهب شیعی وجود ندارد؛ زیرا برخی از حکام آن منطقه خیلی دیر به مذهب شیعه گرویدند. به عنوان مثال، از علی قلی خان که در دوره فتحعلی شاه حاکم بلوک تالشدولاب در تالش میانی بود به عنوان نخستین خان شیعه در منطقه یاد میشود، در صورتی که تالش شمالی تا زمان به قدرت رسیدن سید میرعباس خلخالی در زمان افشاریه، حاکم حکام آن دیار سنی بودند. با این حال مسئله گرایش به مذهب شیعه در تالش شمالی (از تالش دولاب به بعد) تا اندازهای قدیمی است. این گرایش باید در نیمه دومدوران صفویه آغاز شده باشد، زیرا اولهآریس در سال ۱۶۳۸ میلادی از همه تالشها و گیلها به عنوان سنی مذهب یاد میکند. در صورتی که در اواسط قرن ۱۹ میلادی شرایط بسیار نزدیکی به وضعیت فعلی مشاهده میشود، زیرا شیعیان در آستارا در اکثریت بودند؛ اما در کرگانرود تعدادشان با اهل سنت برابر بود و در اسالم و تالشدولاب تعداد شیعیان اندک بود. نفوذ پایگاه مذهبی صفویه در اردبیل در گرایش تالشها به مذهب شیعه دخیل بودهاست، ولی تالش شمالی در اویل قرن هجدهم میلادی شاهد پیدایش خانواده سید میرعباس از دهکده اولوف وابسته به لنکران بود. فرزندان وی در محدوده کوچک خود به قدرتی مشابه آنچه صفویان در تمام ممالک برخوردار بودند، تبدیل شدند و برای این کار اقتدار موقتی خود را با نفود مذهبی مرد مقدس شیعی توسعه دادند.[۴۶]
شخصیتها[ویرایش]
شخصیتهای تاریخی[ویرایش]
- میر جمالالدین خان، مؤسس خانات تالش، او در جنگ داغستان (۱۱۵۳ – ۱۱۵۴) همراه نادرشاه بود.
- سردار میر مصطفی خان تالشی (۱۷۴۷ – ۱۸۱۴ لنکران)، حاکم، دیپلمات و از رهبران نظامی سده نوزدهم میلادی ایران
- امیر ساروخان مهرانی معروف به ساروخان تالش، حاکم موروثی آستارا، دیپلمات و از فرماندهان نظامی دوران سلطنت شاه عباس بزرگ
- آبشنگ خان سیاه کلاه آلار لو (۱۷۶۲ م / ۱۸۳۱ م) فرزند کل حسین خان سیاه کلاه آلارلو قفقازی؛ نواده جه لل خان (جلال خان) سیاه کلاه آلآر لو؛ «جه لل خان در تاریخ سیاسی و نظامی تالش، بهعنوان رهبر شورشیان تالشان جنوب لنکران، مغان و شیروان، به تیغ ظلم و بیداد نادر شاه بهدست قوای افغانی نادر شاه سرکوب، و به قتل رسید، ذکر شدهاست» از ایل سیاه کلاهان آرالو قزلباش قفقاز جنوبی یکی از فرماندهان لایق وفادار عباس میرزا در جنگهای ده ساله ایران و روس پس از اتمام جنگ، انعقاد عهد نامه ترکمان چای در سال ۱۸۲۸ میلادی به خاطر جسارت و بیباکی، رشادت در جنگ؛ با تهدید ژنرال پال پاسکوویچ سردار روسی جنگ مبنی بر عنصر خطر آفرین؛ از سکونت در حوالی سرحدات روسیه منع گردید؛ از سوی عباس میرزا ولیعهد و فرمانده کل قوا مورد نوازش و دلجوی قرار گرفت با اعطای تیول کرگانرود شمالی به آبشنگ خان به فرمان عباس میرزا به ظابطان گیلان و آسالم برای نظارت و اجرای فرمان به سرزمین هره دشت لیسار و دامنههای کوهستانی باغرو داغ در سال ۱۸۲۹ م با تعداد حدود ۵۰۰ جنگجو مهاجرت نمودند. تیره منشعب از آبشنگ خان سیاه کلاه در تالش؛ جد اعلای ایل آقاجان خان تالشی از مشاهیر نامآور مشروطه و خیزش دهقانی ۱۹۰۵ م کرگانرود علیه سردار امجد؛ نیای بزرگ طایفه ای که در زمان پهلوی دوم به آقاجانیها، رحمانیها، هژبریها، سیا کولولی و طالشی سیاه کوهی… مشهور شدند.
- میرزا حسن خان آلیانی (معین الرعایا)
- عبدالغنی خان (معتمد السلطان) ۱۲۷۶ ش / ۱۳۳۷ ش فرزند و جانشین دد خان تالشی (اقبال السلطان) از مردان متدین نیکاندیش؛ چهره بر جسته اثر گذار بر نظم و امنیت تالش؛ استقلال و تمامیت ارضی ایرانبود او همچنین از فرماندهان بسیج عشایری ایل آقاجان خان تالشی در پاکسازی منطقه تالش و فتح شهر آستارا از دست قوای فرقه دموکرات در آذر سال ۱۳۲۵ ش بود مه به همین دلیل نشان درجه یک شجاعت به ضمیمه یک قبضه تفنگ برنو کوتاه اعطایی ستاد کل ارتش ایران دریافت کرد.[۴۷]
- آقاجان خان تالشی (۱۲۲۵ شمسی / ۱۳۰۲ شمسی) فرزند رحمان بیگ سیا کلاه؛ نیای برزگ تیره آقاجانیهای تالش نواده آبشنگ خان سیاه کلاه آلارلو (آبشنگ خان از فرماندهان جنگهای ایران و روس) بود. آقاجان خان تالشی از مجاهدین آزادیخواه مشروطه طلب تالش؛ او مخالف نصرتالله خان سردار امجد در سال ۱۹۰۵ میلادی بود و در رقابتهای محلی و اختلافات منطقه ای با جمله نصرتالله خان سردار امجد، فتحالله خان ارفع السلطنه، محمد حسین خان سالار اسعد، خوانین شاهسون فولادلو و شاطرانلو خلخال جنگید. آواز حامیان میرزا کوچک خان در دوره اول جنبش جنگل پیش از جضور بلشویکها بود پس از اعلام حکومت سوسیالیستی گیلان از سوی یاران میرزا کوچک خان از همراهی و پشتیبانی آنان دوری جست. دوران زندگی آقاجان خان تالشی مقارن با سیاهترین و بحرانیترین روزگار تاریخ تالش بود. حضور سلطه روسهای متجاوز بر تالش، آغاز جنگ جهانی اول؛ وقوع انقلاب بلشویکی روسیه؛ نهضت مشروطیت خواهی در ایران؛ شورش دهقانی در کرگانرود ۱۹۰۵ م بر ضد مظالم سردار امجد؛ جنبش جنگل در گیلان و تالش و … او توانست با تمام توان و قوا در مقابل حوادث و جریانات سیاسی اجتماعی بسیار شکنده منطقه؛ ایلات و عشایر کوه نشین کرگانرود شمالی را رهبری کند.[۴۸]
- نصرتالله خان عمیدالسلطنه معروف به سردار امجد تالشی، حاکم کرگانرود (هشتپر) در زمان ناصرالدین شاه (پدر هلاکو رامبد)
- محمدباقر خان گشت رودخانی فومنی (۱۲۵۵ ه.ق فومن)، حاکم فومن
- بهمن خان قربانی لاسکی (فرزند قربانعلی خان) (نوه علی خان سامانی) از (نسل ملک شیرویه لاسکی) از خوانین بزرگ شفت و لاسک امامزاده ابراهیم تا طارم زنجان بود
- دد خان تالشی (اقبال السلطان) ۱۲۴۹ ش / ۱۳۲۹ ش فرزند ارشد آقاجان خان تالشی؛ ایلخان ایلات و عشایر کوهستانی کرگانرود؛ دوران زندگانی او مقارن با اوضاع آشفته و اسفبار کشور و منطقه اشغال شده تالش بود که متأثر از اوضاع و احوال ایران و بینالملل آن زمان از قبیل جریان مشروطه خواهی ملت ایران [[۵]]. بعد از برقراری مشروط ایران در دوره پهلوی اول طی احکام رسمی مختلف با عناوین حاکم حکومت نظامی، مرزبانی و حکمران مرجع حل و فصل امور مردم منطقه تالش منصوب گردید مقر حکمرانی او در قشلاق هره دشت لیسار بود.[۴۹]
سیاسی اجتماعی[ویرایش]
- ملا عبدالعزیز شریعتمدار کرگانرودی متولد کرگانرود طوالش، سیاستمدار، مشروطه خواه به دستور سفارت روسیه در رشت اعدام شد
- سید اشرف کرگانرودی (مرگ ۱۳۲۵)، سیاستمدار و انقلابی مشروطه خواه
- علیاکرم همتزاده یا علیاکرم همتاف (۱۹۴۸ لریک)، نظامی، سیاستمدار و فعال حقوق بشر و رئیس جمهوری خودگردان تالش-مغان
- هلال محمدف (۱۹۵۹ آستارا جمهوری آذربایجان)، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر
- هلاکو رامبد (۱۲۹۸ تهران – ۱۳۸۶ نانسی فرانسه)، نماینده شش دوره مردم طوالش در مجلس شورای ملی، وزیر مشاور و معاون سیاسی پارلمانی دولت آموزگار
- هوشنگ امیراحمدی (شاندرمن)، علوم سیاسی، نویسنده، رئیس انجمن دوستی ایران آمریکا
- حسن ماسالی، فعال سیاسی چپگرا، از رهبران کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی - و بنیانگذاران «جبهه ملی ایران در خاورمیانه»، «گروه اتحاد کمونیستی» - سازمان وحدت کمونیستی
مذهبی[ویرایش]
- الله شکور پاشازاده (۲۶ اوت ۱۹۴۹ لنکران)، شیخالاسلام و ریاست اداره مسلمانان قفقاز از سال ۱۹۸۰ میلادی تاکنون
- سید یونس عرفانی (۱۳۱۳ تالش)، عضو مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران، رئیس کمیته منطقه ۸ انقلاب اسلامی، نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی
- احمد پروایی ریک (۱۳۶۱ هشتپر)، نمایندهٔ منتخب استان گیلان در مجلس خبرگان رهبری
هنری، سینما، موسیقی[ویرایش]
- مجید مجیدی تالش، کارگردان، نویسنده و بازیگر
- انوش نصر (نصرالله زاده ماسولهای) (۱۳۱۸ رشت)، هنرپیشه
ادبی[ویرایش]
- کامیار عابدی (۱۳۴۷ ماسال)، ادیب و پژوهشگر
- نوروزعلی محمداف زبانشناس، پژوهشگر و از بنیانگذاران و مدیران مرکز مدنیت تالش و نشریه صدای تالش
- یحیی گلمحمدی (۱۳۴۹ در میناباد)، بازیکن پیشین و مربی کنونی فوتبال
- جبرئیل حسنف (۱۹۹۰ در آستارا جمهوری آذربایجان)، کشتیگیر
- اسماعیل حسنزاده (۱۳۴۴ تالش)، قاضی دادگستری، نائب رئیس کمیته انضباطی فوتبال غرب آسیا و رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران
- فردین معصومی ولدی (۱۳۵۶ ماسال)، کشتیگیر و مربی
- صادق محرمی (۱۲ اسفند ۱۳۷۴ هشتپر)، بازیکن فوتبال دینامو زاگرب کرواسی
- آرمان رمضانی (۱۳۷۰ ماسال)، بازیکن فوتبال استقلال تهران
- محمد غلامی (۱۳۶۱)، بازیکن فوتبال
- فرهاد رحیمی، بازیکن تیم ملی کبدی ایران
علمی[ویرایش]
- هارون شفیقی عنبرانی (۱۲۹۶ عنبران ـ ۱۳۸۳ کرج)، نویسنده و شاعر
- محمدرضا پورجعفری (۱۳۲۴ تالش)، فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی نویسنده و مترجم
- عبدالحسین نیکگهر (۱۳۱۶ تالش)، جامعهشناس و مترجم ایرانی
- بهزاد بهزادی (۱۳۰۶ آستارا - ۱۳۸۶)، محقق، حقوقدان و متخصص زبان و ادبیات آذربایجان
- محمد اسعد نظامی ناو (۱۳۱۲)، جامعهشناس
- محمدتقی رهنمایی (۱۳۲۳ هشتپر)، پژوهشگر، جغرافیدان
- علی عبدلی (۱۳۳۰ کلور)، پژوهشگر، تاریخدان، شاعر
شهرها و مناطق تالشنشین[ویرایش]
شهرها و روستاهای بزرگی که مردم تالش در آنها اکثریت هستند:[۵۰]
در ایران
در جمهوری آذربایجان
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- پایگاه ادبی، فرهنگی و اجتماعی تالش
- پایگاه عکاسی شهرستان طوالش
- مجله ایرانشناسی دوره۳/(۱۳۷۱) بتسدا(Bethesda)آمریکا/ رویههای ۶۰۲ تا۶۱۱/ سرنوشت تلخ تالشها در آذربایجان شوروی/وارتان گریگوریان/
- ↑ تالش
- ↑ "Ethnic composition of Azerbaijan 2009".
- ↑ https://www.researchgate.net/publication/323642917_Ethnic_minority_policy_of_the_republic_of_Azerbaijan_and_their_right_to_get_education_in_mother_languages
- ↑ "Talysh".
- ↑ http://www.azerb.com/az-talysh.html?i=1
- ↑ "Fresh Irritant Emerges in Azerbaijani-Armenian Relations".
- ↑ "Human rights activists demand an end to the criminal prosecution of the editor of the Azerbaijani newspaper Mammadov".
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۹ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۶ نوامبر ۲۰۲۰.
- ↑ Minahan, James. religion of majority of Talysh: One Europe, Many Nations: A Historical Dictionary of European National Groups, Greenwood, 2000, شابک ۰−۳۱۳−۳۰۹۸۴−۱, شابک ۹۷۸−۰−۳۱۳−۳۰۹۸۴−۷, p.674.
- ↑ Clifton/Deckinga/Lucht/Tiessen (2005), "Sociolinguistic Situation of the Talysh in Azerbaijan". SIL Electronic Survey Reports 2005. p. 5
- ↑ "The Unreached Peoples Prayer Profiles". Kcm.co.kr. Retrieved 2019-03-11.
- ↑ تالش دریافت شده ۵ خرداد ۱۴۰۲
- ↑ "Jamie Stokes,"Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East, Volume 1",Infobase Publishing, 2009. pp 682: "The Talysh are an Iranian people, most of whom now live in the Republic of Azerbaijan, on the southwestern shore of the Caspian Sea, "
- ↑ M. Wesley Shoemaker, "Russia and the Commonwealth of Independent States 2008", Stryker-Post Publications, 2008. pp 141: "Here the Talysh, an Iranian people, live in their mountainous villages and support themselves by weaving rugs and carpets by hand in the traditional way." [۱]
- ↑ James Stothert Gregory, "Russian land, Soviet people: a geographical approach to the U.S.S.R.", Pegasus, 1968. pp 161: "Smaller Iranian groups are the Talysh and Kurds of Transcaucasia" [۲]
- ↑ Michael P. Croissant, "The Armenia-Azerbaijan conflict: causes and implications", Greenwood Publishing Group, 1998. pp 67: "Talysh, an Iranian people whose language belongs to the northwest Iranian language group" [۳]
- ↑ Charles Dowsett, "Sayatʻ-Nova: an 18th-century troubadour: a biographical and literary study", Peeters Publishers, 1997. pp 174: "Talish is the name of an Iranian people in Gilan" [۴]
- ↑ Garnik Asatrian & Habib Borjian (2005.). Talish and the Talashis (State of Research). Iran & the Caucasus, 9 (1), pp. 43–72 pp 46: "Despite the fact that the Talishis, both in Iran and in the north, have explicit Iranian identity, the situation with the Talishis in Azerbaijan Republic, living as an enclave within the predominantly Turkic environment, has inspired the southern intellectual milieu as well." pp 47: "The structures of both ethnonyms, Καδούσ- (Cadus-) and Tāliš, are similar: … Despite the obvious speculative character of the above etymology, still the Καδούσ-/Tāliš identification must not be discarded from the agenda of the ethnic history of the region, at least as a working hypothesis."
- ↑ Caucasus Report: Talysh Newspaper Editor’s Trial Begins in Azerbaijan, January 12, 2013.
- ↑ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: ۱۳۸۳ خ.
- ↑ زبان و گویشهای محلی اردبیل، تداوم بخش آداب و رسوم مردم استان | Azad Tabriz News[پیوند مرده]
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۵.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۶.
- ↑ گلیجانی مقدم، ندا (۱۳۹۵). «تحول معنایی واژه دیلم» (PDF). مطالعات تاریخ اسلام: ۱۱۶.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۶.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۷.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۸.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۱۵.
- ↑ حسن پیرنیا، ایران باستان، ۱۱۲۹.
- ↑ عنایت الله رضا، آذربایجان و اران ج۱، ۱۶.
- ↑ یاقوت بن عبدالله حموی، معجم الادبا ج۳، ۵۷۱.
- ↑ عبدالله حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی به کوشش خانبابا بیانی، ۷۳.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۱۰.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۹۵.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۱ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۸۱.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج ۳ ترجمه ابوالقاسم حالت، ۲۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری ج۴ ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۲۴۶.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۱۴.
- ↑ تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان ج۱ ترجمه عباس زریاب، ۷۳۳.
- ↑ حسن پیرنیا، ایران باستان، ۱۱۲۹.
- ↑ عنایت الله رضا، آذربایجان و اران ج۱، ۱۶.
- ↑ یاقوت بن عبدالله حموی، معجم الادبا ج۳، ۵۷۱.
- ↑ عبدالله حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی به کوشش خانبابا بیانی، ۷۳.
- ↑ گلیجانی مقدم، ندا (۱۳۹۵). «تحول معنایی واژه دیلم» (PDF). مطالعات تاریخ اسلام: ۱۱۶.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۲۱.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۲۲.
- ↑ تاریخ تالش - ناشر: واژه آرا - عبدالکریم آقاجانی تالش - دو جلد
- ↑ تاریخ تالش - ناشر: واژه آرا - عبدالکریم آقاجانی تالش - دو جلد
- ↑ تاریخ تالش - ناشر: واژه آرا - عبدالکریم آقاجانی تالش - دو جلد
- ↑ http://taleshen.ir/تالشان؛قومی-صلح-طلب/
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۷ آوریل ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.