انتان لاوی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
Saranami2020 (بحث | مشارکتها) خنثیسازی ویرایش 29668923 از 5.119.253.153 (بحث) برچسبها: خنثیسازی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
Saranami2020 (بحث | مشارکتها) خنثیسازی ویرایش 29668904 از 5.119.253.153 (بحث) برچسبها: خنثیسازی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
'''انتان زندر لاوی''' (به {{lang-en|Anton Szandor LaVey}}؛ ۱۱ آوریل ۱۹۳۰ [[شیکاگو]] – ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ [[سان فرانسیسکو]]) با نام شناسنامهای '''هوارد استنتون لوی''' {{انگلیسی|Howard Stanton Levey}}، نویسنده، رهبر دینی و موسیقیدان [[آمریکاییها|آمریکایی]] بود. |
'''انتان زندر لاوی''' (به {{lang-en|Anton Szandor LaVey}}؛ ۱۱ آوریل ۱۹۳۰ [[شیکاگو]] – ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ [[سان فرانسیسکو]]) با نام شناسنامهای '''هوارد استنتون لوی''' {{انگلیسی|Howard Stanton Levey}}، نویسنده، رهبر دینی و موسیقیدان [[آمریکاییها|آمریکایی]] بود. |
||
لاوی مبدع دین [[شیطانگرایی |
لاوی مبدع دین [[شیطانگرایی لاویی]] بود که اساس آن را [[مادهباوری]]، [[فردگرایی]]، [[عینیتگرایی (آین رند)|عینیتگرایی]]، [[خودپرستی عقلایی]]، عشق به زندگی و لذتگرایی متعادل (بر مبنای [[اپیکوریسم]])، با رویکرد به [[نسبیگرایی اخلاقی]] تشکیل میدهد. او همچنین مؤسس [[کلیسای شیطان]] و نویسنده کتابهایی نظیر ''[[انجیل شیطانی]]''، ''[[جادوگر شیطانی]]'' و ''[[آیین شیطانی]]'' بود. |
||
شخصیت و دیدگاههایش، موضوع مقالههای متعددی در نشریات مختلف بود. از جمله نشریاتی همچون ''[[نیوزویک]]''، ''[[تایم]]''، ''لوک''{{Efn|Look}}، ''امسی کالز''{{Efn|McCall's}} و برخی دیگر. همچنین دو زندگینامه دربارهاش نوشته شده، یکی به نام ''انتقامجوی شیطان''{{Efn|Devil's Avenger}} که توسط بارتن اچ ولف{{Efn|Burton H. Wolfe}} در سال ۱۹۷۴ انتشار یافت و دیگری ''زندگی خصوصی یک شیطانگرا''{{Efn|The Secret Life of a Satanist}} به قلم [[بلانچ بارتون]] که جلد اول آن در ۱۹۹۰ و جلد دوم آن در ۲۰۱۴ منتشر شد. |
شخصیت و دیدگاههایش، موضوع مقالههای متعددی در نشریات مختلف بود. از جمله نشریاتی همچون ''[[نیوزویک]]''، ''[[تایم]]''، ''لوک''{{Efn|Look}}، ''امسی کالز''{{Efn|McCall's}} و برخی دیگر. همچنین دو زندگینامه دربارهاش نوشته شده، یکی به نام ''انتقامجوی شیطان''{{Efn|Devil's Avenger}} که توسط بارتن اچ ولف{{Efn|Burton H. Wolfe}} در سال ۱۹۷۴ انتشار یافت و دیگری ''زندگی خصوصی یک شیطانگرا''{{Efn|The Secret Life of a Satanist}} به قلم [[بلانچ بارتون]] که جلد اول آن در ۱۹۹۰ و جلد دوم آن در ۲۰۱۴ منتشر شد. |
نسخهٔ ۳ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۲۰
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد. از کمک شما در ویرایش و نگارش آن استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخش چندین روز است که ویرایش نشده، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این برچسب را در صفحه قرار دادهاید و همچنان در حال ویرایش صفحه هستید، لطفاً در زمانهایی که مشغول ویرایش هستید این الگو را با {{ویرایش}} جایگزین کنید. برای آگاهی از پارامترهای الگو روی پیوند آن کلیک کنید. این مقاله آخرین بار در ۴ سال پیش توسط Saranami2020 (بحث | مشارکتها) ویرایش شدهاست. (روزآمدسازی زمانسنج) |
انتان لاوی | |
---|---|
نام هنگام تولد | هوارد استنتون لوی |
زادهٔ | ۱۱ آوریل ۱۹۳۰ |
درگذشت | ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ (۶۷ سال) |
ملیت | ایالات متحده آمریکا |
پیشه(ها) | نویسنده موسیقیدان رهبر دینی |
شناختهشده برای | انجیل شیطانی کلیسای شیطان شیطانگرایی لاویی |
همسر(ها) | کارول لنسینگ (ازدواج) داین هگارتی (شریک جنسی) بلانچ بارتون (شریک جنسی) |
فرزندان | کارلا ماریتزا لاوی زینا گالاتیا لاوی سیطن سرکیس کرنکی لاوی |
والدین | مایکل جوزف لوی (پدر) گرترود آگوستا کولترن (مادر) |
امضاء | |
از سلسلهٔ مقالات در |
شیطانگرایی لاویایی |
---|
سازمانها |
کلیسای شیطان · نخستین کلیسای شیطان · (همچنین ببینید خانه سیاه, گراتو, شورای نهم) |
افراد سرشناس |
انتان لاوی · بلانچ بارتون · پیتر گیلمور · پگی نادرامیا · داین هگارتی · کارلا لاوی |
متون |
انجیل شیطانی · آیین شیطانی · جادوگر شیطانی · دفتر یادداشت شیطان · شیطان سخن میگوید · نامههایی از شیطان · زندگی خصوصی یک شیطانگرا · کتاب کلیسای شیطان · دستنوشتههای شیطانی |
رسانهها |
عشاءشیطانی · سیتنیس: عشاءربانی شیطان · صحبت از شیطان · شیطان به تعطیلات میرود · موسیقی بیگانه · صحنههای مرگ |
موضوعات مرتبط |
جادوی بزرگتر و کوچکتر · شیطانگرایی لاویایی · شعله سیاه · نامهای جهنمی · جادوی تشریفاتی · سلام شیطان · نماد شاخ · مصاحبهای با پیتر گیلمور |
بخشی از مجموعه مقالات |
فردگرایی |
---|
انتان زندر لاوی (به انگلیسی: Anton Szandor LaVey؛ ۱۱ آوریل ۱۹۳۰ شیکاگو – ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ سان فرانسیسکو) با نام شناسنامهای هوارد استنتون لوی (به انگلیسی: Howard Stanton Levey)، نویسنده، رهبر دینی و موسیقیدان آمریکایی بود.
لاوی مبدع دین شیطانگرایی لاویی بود که اساس آن را مادهباوری، فردگرایی، عینیتگرایی، خودپرستی عقلایی، عشق به زندگی و لذتگرایی متعادل (بر مبنای اپیکوریسم)، با رویکرد به نسبیگرایی اخلاقی تشکیل میدهد. او همچنین مؤسس کلیسای شیطان و نویسنده کتابهایی نظیر انجیل شیطانی، جادوگر شیطانی و آیین شیطانی بود.
شخصیت و دیدگاههایش، موضوع مقالههای متعددی در نشریات مختلف بود. از جمله نشریاتی همچون نیوزویک، تایم، لوک[الف]، امسی کالز[ب] و برخی دیگر. همچنین دو زندگینامه دربارهاش نوشته شده، یکی به نام انتقامجوی شیطان[پ] که توسط بارتن اچ ولف[ت] در سال ۱۹۷۴ انتشار یافت و دیگری زندگی خصوصی یک شیطانگرا[ث] به قلم بلانچ بارتون که جلد اول آن در ۱۹۹۰ و جلد دوم آن در ۲۰۱۴ منتشر شد.
گرث جی مدوی[ج] روانشناس، تاریخنگار و علم غیبدان انگلیسی، انتان لاوی را به عنوان «فردی که ذاتاً مشهور متولد شده» توصیف کرد و ژان دو لا فونتن شاعر و حکایتنویس نامدار فرانسوی، از او به عنوان «چهرهای رنگارنگ با جذابیتهای قابل توجه» نام بردهاست. همچنین محققان شیطانپرستی دانشگاه پرفکسنلد و جسپر آ. پیترسن[چ]، لاوی را به عنوان نمادینترین چهره شیطانی جامعه توصیف کردند.
انتان در نوجوانی ترک تحصیل کرد تا وارد یک سیرک شود و بعد از آن برای مدتی در دایره جنائی پلیس مشغول به کار بود. او در ۲۱ سالگی ازدواج کرد، اما ازدواجی که فقط یک دهه دوام داشت و پس از آن به طلاق انجامید. رابطه بعدیاش با داین هگارتی نیز طی سالیان طولانی نتوانست موفقیتآمیز باشد و اما سومین و آخرین همراه زندگیاش، بلانچ بارتون بود که تا آخرین شب زندگی انتان، در کنار او ماند.
انتان لاوی — که از سالها قبل به تب روماتیسمی مبتلا بود — پس از ۳۱ سال مدیریت کلیسای شیطان و در سن ۶۷ سالگی، بر اثر ادم ریه درگذشت. مرگ او در یک بیمارستان تحت مدیریت کاتولیکها رخ داد و ابهامات و شایعاتی را نیز با خود به همراه داشت.
سالهای اولیهٔ زندگی
کودکی و نوجوانی
در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهرستان کوک کانتی[ح] [۱] در حومه شهر شیکاگو، ایالت ایلینوی متولد شد. سپس خانواده او به سان فرانسیسکو نقل مکان کردند و انتان لاوی در آنجا بزرگ شد. کالیفرنیا با آن فضای مهیج و جذابش، جلوهای از رؤیای آمریکایی بود که برای کودک حساسی مانند انتان، محیط مناسبی بهشمار میرفت.[۲]
پدرش مایکل جوزف لوی[خ]، فروشنده مشروبات الکلی و یک دورگه فرانسوی-آمریکایی و پدربزرگ انتان، لئون لوی[د]، اصالتاً اهل پاریس بود. او در سال ۱۸۸۶ به آمریکا مهاجرت کرده و در شهر اوماها واقع در ایالت نبراسکا اقامت نمود و ۲ سال بعد با یک دختر آمریکایی به نام اِما گلداسمیث[ذ] ازدواج کرد و در آمریکا ماندگار شد.
مادر انتان لاوی، گرترود آگوستا کولترن[ر]، یک دورگه روسی-اوکراینی متولد آمریکا بود که پدر و مادرش در سال ۱۸۹۳ به ایالت اوهایو مهاجرت کرده و سپس در سال ۱۹۰۰ تابعیت آمریکایی گرفته بودند.[۳]
مادربزرگ مادریاش اهل اروپای شرقی بود و در دوران کودکی انتان، برایش قصههای خیالی و خرافی تعریف میکرد. قصههایی که ریشه در خاستگاه او داشتند. سرزمینی که در آن خرافهها و افسانهها هنوز رایج و مرسوم بودند. این قصهها سبب شدند که انتان از خردسالی راجع به «دنیای تاریک» کنجکاو شده و کمکم به خواندن داستانهایی مانند فرانکنشتاین و دراکولا ترغیب شود.[۴]
لاوی با نوعی ناهنجاری عجیب و نادر متولد شد که احتمال رخ دادنش، یک از صدهزار است. او هنگام تولدش چند مهره اضافی در پایین ستون فقراتش داشت که شبیه یک دم به نظر میرسید. این وضعیت آزاردهنده سبب میشد که او به سختی بتواند روی صندلی بنشیند.
در سن ۱۳ یا ۱۴ سالگیاش، زمانی که آمریکا درگیر جنگ و دچار مشکل کمبود تختهای بیمارستانی بود، لاوی برای عمل جراحی به بیمارستان رفت. عمل با بیحسی موضعی — که به گفته خودش چندان هم مؤثر نبود — و روی یک تخت در راهروی بیمارستان انجام شد و در شرایطی بسیار دردناک، مهرههای اضافی از پشت کمر لاوی برداشته شدند.[۵]
لاوی قدم به نوجوانی گذاشت. او در دبیرستان تامالپایز[ز] درس میخواند.[۶] دبیرستانی که طی سالها چندین هنرپیشه مشهور همانند مریت باتریک، کورتنی تورن-اسمیت و کاتلین کویینلان از آنجا فارغالتحصیل شدند.[۷] در همان دوران با دختری آشنا شد و در پی این آشنایی، با او قرار ملاقات گذاشت. اما پسر جوانی که با آن دختر ارتباط داشت، به طریقی متوجه این برنامه شده و وارد معرکه شد. درگیری سختی بین لاوی و آن جوان درگرفت و آن جوان با چاقو، صورت لاوی را زخمی کرد. جای آن زخم تا سالهای سال، به شکل یک خط سربی رنگ، بر گونه راست لاوی باقی ماند. دو سال پس از آن، جوان مهاجم به دلیل دیگری توسط پلیس دستگیر و به بازداشتگاه فرستاده شد. او در بازداشتگاه، توسط کمربندش خود را حلقآویز کرد.[۸]
لاوی در سن ۱۶ سالگی، دبیرستان را رها کرد و به سیرک کلاید بیتی پیوست و در آنجا به رام کردن حیواناتی نظیر ببر و شیر مشغول شد.[۹]
گفته شده که لاوی در هفده سالگی مسئولیت اداره ۴ ببر بنگال و ۸ شیر را بر عهده داشتهاست. وی در این خصوص میگوید: «وقتی با یک شیر در قفسی تنها بودم و نفس گرمش به صورتم برخورد میکرد فهمیدم که تنها یک دفاع دارم و آن قدرت اراده است.»[۱۰]
آغاز جوانی
لاوی به کارناوالها و نمایشهای شعبده بازی، با نگاهی بدبینانه مینگریست. برداشت او این بود که مردم حاضرند پول بپردازند که کسی فریبشان بدهد و گیجشان کند. بلکه شاید از زندگی تکراری و یکنواختشان بگریزند.[۱۱]
او شنبه شبها شاهد مردانی بود که با دختران رقصنده و نیمه برهنه کارناوال، شهوترانی میکردند و سپس همان مردان را میدید که صبح یکشنبه بر نیمکت کلیسا نشسته و از خدا طلب بخشش کرده و از او میخواستند که وجودشان را تطهیر کند. اما باز دوباره همان مردان، شنبه هفته آینده به شهوترانی مشغول میشدند. این مشاهدات سبب میشدند که لاوی دید متفاوتتری نسبت به دین و مذهب رایج آن زمان پیدا کند.
لاوی در باور خودش میاندیشید که کلیسای مسیحیان بر پایه ریاکاری شکل گرفتهاست و طبیعت و فطرت انسان، هیچ جایگاهی در آن ندارد.[۱۲]
انتان لاوی پیش از آنکه کاملاً غرق در تحقیق پیرامون مسائل اسرارآمیز و جادویی شود، مدتی را به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس سان فرانسیسکو استخدام شد و به این کار اشتغال داشت. دوستانش در اداره پلیس، به لاوی پیشنهاد دادند که در مورد «تماسهای تلفنی نیمهشب افراد ناشناس[ژ]» تحقیق کند. او در طی تجربیات کاریاش متوجه شد که اکثر مردم تمایل دارند برای هر پدیدهای به دنبال دلایل فراطبیعی باشند و در متن هر رویدادی، به جستجوی توجیهات معنوی و ماورائی بپردازند و این نهایتاً برایشان نتایج ملال آوری دارد. از آنجا که استدلالهای لاوی، طبیعی و مادی بودند، اغلب سبب ناامیدی آن مردمان میشد. بنابراین لاوی ناگزیر میشد که دلایل عجیب و غریبتری — مطابق با رویکرد آنها — بیاورد، صرفاً به این خاطر که آنها بتوانند احساس بهتری داشته باشند. این تجربهها به لاوی فهماندند که چه نوع دینی غالباً در زندگی مردم کاربرد دارد.[۱۳]
لاوی در ضمن سایر فعالیتهایش، به تمرین نوازندگی نیز میپرداخت و آرام آرام به شکل کاملاً حرفهای وارد عرصه موسیقی شد و توانست به عنوان یک آهنگساز و ارگنواز،[۱۴] در این عرصه پیشرفت کند. وی در نواختن کلایوپی[س]، ابوا و ویولن نیز مهارت داشت. اما او بیشتر به کیبوردها علاقهمند بود. زیرا گستره وسیعی از آهنگها را میتوانست توسط آنها اجرا کند. لاوی قادر بود هر آهنگی را که میشنود بنوازد، بی آنکه نت موسیقی در مقابلش قرار داشته باشد. او مدتها در کارناوال و سپس در مشروب فروشیها و کلوپهای شبانه به نوازندگی میپرداخت و از این طریق کسب درآمد میکرد.[۱۵][۱۶][۱۷] دقیقاً در همین دوران بود که علاقهمندی او نسبت به مقوله غیبباوری افزایش یافت و به عنوان چهرهای تاریک و مرموز که سنتهای اخلاقی مسیحیت را رد میکرد، در سان فرانسیسکو به شهرت رسید.[۱۸]
ریشه نام
طبق گفتهٔ بلانچ بارتون، کارت امنیت اجتماعی لاوی، به نام هوارد انتان لاوی صادر شده بوده؛ اما دستخط کودکانه لاوی را داخل یک کتاب مشاهده کرده که نام خود را انتان زندر لاوی نوشته بودهاست. او میگوید که نام خانوادگی اجداد انتان لاوی، بوهم[ش] بوده و زمانی که پدربزرگ انتان، از لوی فرانسه به جزیره الیس واقع در خلیج بالای نیویورک مهاجرت کرد، نام خانوادگی او به «لوی» تغییر کرد. پدر انتان، نام خانوادگیشان را لوی و عمویش آن را لاوی تلفظ میکرد.
به گفتهٔ بلانچ بارتون، تمام آنچه که او میداند همین است و احتمال دارد نام لاوی در زمان تولد، هوارد استنتون لوی بوده باشد. اما به نظرش این موضوع آنقدرها هم اهمیت ندارد که کسی را به شیکاگو بفرستد تا گواهی تولد انتان را برایش بیاورد.[۱۹]
خانه و خانواده
ازدواج
در سال ۱۹۵۰ با یک دختر بلوند ۱۴ ساله به نام کارول لنسینگ[ص] آشنا شد و آشنایی آنها یک سال بعد به ازدواج انجامید. کارول تنها زنی بود که لاوی با او به شکل قانونی ازدواج کرد. در ۱۹۵۲ اولین دختر او کارلا ماریتزا[ض] متولد شد. اما عمر این ازدواج فقط یک دهه بود، چون در سال ۱۹۵۹ انتان با داین هگارتی آشنا شد و سخت شیفتهٔ او گردید و یک سال بعد از آن، انتان از کارول جدا شد. بنابر گفته کارلا لاوی، مادرش ۱۵ سال پس از جدایی از پدرش و در ۱۹۷۵ درگذشت.[۲۰][۲۱][۲۲]
انتان پس از جدایی از کارول، به رابطهاش با داین ادامه داد. اگرچه آن دو هرگز ازدواج نکردند، ولی رابطه آنها پس از ۳ یا ۴ سال، به تولد دختر دوم وی، زینا گالاتیا[ط] منجر شد. پیتر گیلمور از دوستان نزدیک لاوی و کاهن اعظم فعلی کلیسای شیطان، تاریخ تولد زینا را ۱۹۶۴ میلادی ذکر کرده،[۲۳] اما برخی دیگر از منابع، سال تولد زینا را ۱۹۶۳ اعلام کردهاند.[۲۴][۲۵]
رابطه هگارتی و لاوی سالهای طولانی ادامه یافت و سرانجام در ۱۹۸۴ از یکدیگر جدا شدند. هگارتی بابت نفقهای[ظ] که طبق قانون آمریکا بابت سالها همخوابگی با لاوی به او تعلق میگرفت، به دادگاه شکایت کرد. اما پس از توافقاتی که در بیرون از دادگاه انجام دادند، این پرونده حل و فصل شد.[۲۶]
آخرین همراه لاوی، بلانچ بارتون بود که در سال ۱۹۸۴ وارد زندگی لاوی شد.[۲۷] نتیجهٔ این همراهی نیز تنها پسر لاوی، سیطن سرکیس کرنکی لاوی[ع] است که در نخستین روز نوامبر ۱۹۹۳ متولد شد. سیطن همواره به دور از جنجال رسانهها زندگی میکند.[۲۸][۲۴]
خانه سیاه
خانهٔ انتان لاوی در خیابان کالیفرنیا واقع در منطقهٔ ریچموند[غ] و تقریباً در نزدیکی پارک گلدن گیت شهر سان فرانسیسکو،[۲۹] به خانه سیاه[ف] شهرت داشت. او این خانه را در سال ۱۹۵۶ خرید و دیوارهای آن را به رنگ سیاه درآورد.[۳۰][۳۱]
بعدها و در جریان جدایی هگارتی از لاوی و به دلیل نفقهای که لاوی باید به او پرداخت میکرد، مجبور شد خانه سیاه را به یکی از دوستان قدیمیاش بفروشد و مبلغ را تأمین کند. اما طی یک توافق، قرار شد لاوی تا روزی که زنده است، در آنجا بماند.[۳۲]
پس از مرگ لاوی، پسران مالک جدید خانه سیاه به آنجا آمده و خانوادهٔ لاوی را مجبور کردند که از آنجا بروند.
در ۱۶ اکتبر سال ۲۰۰۱، خانه سیاه را تخریب کردند و اثری از آن باقی نماند و سپس یک ساختمان مسکونی به جای آن احداث شد.
پیتر گیلمور مقالهای دربارهٔ خانه سیاه نوشته و به توصیف آن پرداختهاست. او در قسمتی از این مقاله نوشتهاست: «برای ما که ساعتهای زیادی را در آنجا سپری کرده و از آغوش تاریکش لذت برده بودیم، جذابیت پر رمز و راز آن هرگز فراموش شدنی نیست.»
گیلمور و همسرش پگی نادرامیا، مجدداً خانه سیاه را در نیویورک برپا کردند، اما مالکیتش متعلق به خود این دو نفر است.[۳۳][۳۴]
شیطانگرایی و دیدگاهها
حلقه جادویی
لاوی بسیاری از افراد برجسته سان فرانسیسکو را به مهمانیهای خود دعوت کرد. این مهمانان شامل افرادی نظیر کارین دی پلاسن، فارست جی اسکرمن، فریتز لیبر، سیسیل نیکسون و کنت انگر بودند. در این مجموعه حتی یک جراح پلاستیک، تولیدکننده دیلدو، نوه رئیسجمهور ایالات متحده، چندین نویسنده، وکیل و مأمور قانون نیز دیده میشدند.
لاوی و دوستانش حلقهای جادویی تشکیل دادند که نامش دستورالعمل ذوزنقه[ق] بود. اعضای این حلقه بعداً بدنه حاکم بر کلیسای شیطان را تشکیل دادند.[۳۵]
لاوی سخنرانیهای خود را در آن حلقه آغاز کرد و یکی از اعضای حلقه به وی پیشنهاد تأسیس آیینی جدید را داد.[۳۶]
کلیسای شیطان
در شب والپورگس به تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۶۶، لاوی در حالیکه سر خود را (به عنوان رسم آیین جدید) تراشیده بود، بنیانگذاری کلیسای شیطان را اعلام نموده و به طور همزمان، از تأسیس اولین کلیسای شیطان در آمریکا خبر داد.
بنابر گفته لاوی، او هنگامی تصمیم به تأسیس کلیسای شیطان گرفت که متوجه شد مردم نیاز به کلیسایی دارند که بر نیازها و تمایلات نفسانی انسان، ارج بگذارد و آن را اصل قرار دهد. تأکید لاوی بر این بود که شیطانگرایی در راستای تقویت غرایز انسان قدم بر میدارد و هرگونه تلاش برای سرکوب امیال نفسانی را زاییده سنت مسیحیت میدانست.[۳۷]
او در پی تأسیس کلیسای شیطان، سال ۱۹۶۶ را نیز به عنوان سال اول آنو سِیتانِس[ک] یعنی سال اول عهد شیطان اعلام کرد[۳۸] و از آن پس گاهشماری شیطانگرایان بر پایهٔ تأسیس کلیسای شیطان شکل گرفت که البته در گاهشماری آنان، سالها به شیوه رومی نوشته میشوند.[۳۹][۴۰]
لاوی خود را کاهن اعظم[گ] کلیسای شیطان نامید و به معرفی اصول عقاید شیطانگرایی پرداخت.
او با ابداع و رهبری[۴۱] یک دین جدید و تأسیس کلیسای شیطان، تاثیر گستردهای بر رسانهها گذاشته و در کانون توجه آنها قرار گرفت. شخصیت و دیدگاههایش، موضوع مقالههای مختلف در نشریات معروفی همچون نیوزویک، تایم، امسی کالز و مجله مردان بود. همچنین در برخی تاک شوها مانند جو پین[ل]، فیل دوناهو[م] و جانی کارسون[ن] از او دعوت به عمل آمد.[۴۲]
با تمام این اوصاف، لاوی هیچگاه خودش را فراتر از یک انسان معمولی نمیدانست و سعی نداشت وانمود کند که موجودی فراتر از بشر است. اگرچه بعضی افراد تمایل داشتند که از لاوی بت بسازند. آنها خودشان را به او نزدیک میکردند و سپس پی میبردند که او نیز یک انسان معمولی مانند دیگران است، آنگاه روششان عوض میشد و از او نفرت عمیقی پیدا میکردند.[۴۳]
اصول عقاید
لاوی باور داشت که دین مهمترین بخش از زندگی هر انسان است و حتی اگر قطار برقی در زندگی یک انسان، از همهچیز تاثیرگذارتر باشد، پس دین او همان قطار برقی است.
لاوی تأکید میکرد که دین انسان دقیقاً همان چیزی است که در زندگیاش معنا و مفهوم دارد. اگر کسی احساس میکند که دین او مهمترین بخش از زندگی او نیست، پس بهتر است که آن را کنار بگذارد. در واقع هر انسانی باید بگردد و ببیند که چه چیزی بیشتر از هرچیز دیگری، او را بر میانگیزاند و سپس همان را به عنوان دین خود انتخاب کند.
بر طبق اندیشه لاوی، تمامی اخلاقیات و ارزشها، طی تاریخ به دست انسانها ساخته و پرداخته شدهاند. او معتقد بود که ادیان به آسانی اختراع میشوند و اکثر مذاهب سنتی هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند. آنها معمولاً گناهان را به شکل مبهمی تفسیر کرده و از ایمان بیدلیل دم میزنند. از آنجا که شیطانگرایی اساساً دین شخص محور است، بنابراین فرد و نیازهای شخصی او را در اولویت اول قرار میدهد.[۴۴][۴۵]
شیطانگرایی بر چندین محور استوار است که از مهمترین آنها، یکی خداناباوری و دیگری خودپرستی است و تأکید دارد که جهان نسبت به انسان بیتفاوت است. بر طبق این ایدئولوژی، شیطان یک موجود واقعی نیست، بلکه به عنوان سمبل و نمادی از غرور، آزادی و فردگرایی مورد ستایش قرار میگیرد.
لاوی نه به خدا و نه به شیطان هیچ اعتقادی نداشت. او شیطان را عبادت نمیکرد، بلکه صرفاً آن را نمادی از ماهیت بدن انسان میدانست. او باور داشت که شیطان یعنی شهوت، حرص و طمع، حس انتقام و از همه مهمتر همان ماهیت نفسانی انسان که مسیحیت به ناحق، تمام این موارد را برچسب شرارت زده بود.[۴۶]
تفکری که لاوی آن را ابداع کرد، چشماندازی به جهان پس از مرگ ندارد و زندگی پس از مرگ را صرفاً افسانه میداند. در واقع میتوان گفت که شیطانگرایی بر پایه مادهباوری، فردگرایی، عینیتگرایی، خودپرستی عقلایی، عشق به زندگی و لذتگرایی متعادل (بر مبنای اپیکوریسم)، با رویکرد به نسبیگرایی اخلاقی شکل گرفتهاست.[۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴]
کتابهای شیطانی
مانند بسیاری از ادیان، شیطانگرایی نیز ابتدا به مردم معرفی و سپس تعالیم آن در قالب یک کتاب نوشته شد. انجیل شیطانی، کتاب دینی شیطانگرایان است که توسط انتان لاوی نگاشته شده و در نوامبر ۱۹۶۹ میلادی انتشار یافت.[۵۵][۵۶][۵۷]
لاوی در این کتاب، با ادبیاتی جسورانه به تبیین آموزههای کلیسای شیطان پرداخت. او تصریح کرد که شیطان فرمانروای زمین است و بنیاننهادن شیطانگرایی به عنوان یک دین، به معنای طلوع عصر شیطان بوده و برای سحر و جادو و خردمندی، افقهای جدیدی گشوده شدهاند.
او شیطانگرایی را به عنوان نیرویی تاریک و پنهان توصیف کرد که مسئول وقوع رویدادهای زمینی است، اما علم و دین هیچ توضیحی برای آن ندارند.[۵۸]
در ادامهٔ انجیل شیطانی و در سال ۱۹۷۲، لاوی کتاب آیین شیطانی را منتشر کرد که در این کتاب جزئیات بیشتری از آیینها، رسوم و تشریفات دینی شیطانگرایی از جمله مراسم عشاء سیاه[و] ذکر شدهاست. لاوی در خصوص چگونگی نگارش این کتاب، گفته که کمی بعد از جنگ جهانی دوم، عمویش او را در ۱۵ سالگی با خود به آلمان میبرد؛ به جایی که فیلمهایی دربارهٔ مراسم مذهبی شیطانپرستی به نمایش درمیآمد و او این کتاب را تحت تأثیر همین فضا و فیلمها نوشتهاست. اگرچه گفتههای دخترش زینا، این ادعای لاوی را با ارائهٔ مدارکی از عدم حضور پدرش در آن زمان در آلمان، رد میکند.[۵۹]
مجموعاً پنج کتاب به قلم لاوی نوشته و منتشر شدهاند انجیل شیطانی، جادوگر شیطانی، آیین شیطانی، دفتر یادداشت شیطان و آخرین آنها شیطان سخن میگوید که شامل مجموعهای از مقالههای او بود و پس از مرگش به چاپ رسید. کتابهای او در میلیونها نسخه به چاپ رسیده و تقریباً به تمام زبانهای اصلی دنیا ترجمه شدهاند.[۲۴][۶۰][۶۱]
لاوی و سایر اندیشمندان
لاوی انجیل شیطانی را بر پایه اندیشه فیلسوفان پیشین خود همچون آین رند، فریدریش نیچه، اچ.ال. منکن و جک لندن نگاشت که او شخصاً از آنها تاثیر پذیرفته بود. اگرچه لاوی بر اساس تفکر خودش، این دیدگاهها را سمت و سو بخشید. او برای مقدمه انجیل شیطانی، قسمتی از کتاب شاید درست باشد[ه] اثر رنگر ردبرد[ی] را انتخاب کرد و به شکل بازنویسی شده در ابتدای کتابش قرار داد.
البته لاوی در اوایل جوانیاش با تفکرات آلیستر کراولی و آیین تلما آشنا شده و به مطالعه در این زمینه نیز پرداخته بود. اما او به زودی دریافت که با اندیشههای کراولی اختلاف نظر جدی دارد. زیرا پیروان تفکر کراولی غالباً به وجه روحانی و کمتر به وجه شرور انسان توجه داشتند و از این رو لاوی از آنها تاثیر نپذیرفت.[۶۲]
غسل شیطانی
یکی از مراسمهایی که توجه رسانهها را به خود جلب کرد، برگزاری اولین مراسم غسل شیطانی بود که لاوی در ۲۳ مه ۱۹۶۷ میلادی، دختر سه سالهاش زینا را به آیین شیطانی غسل تعمید داد. بر طبق دیدگاه لاوی، اکنون وقت آن رسیده بود که جهان شاهد اولین مراسم غسل شیطانی، آنهم بر روی یک کودک باشد تا همگان دریابند که شیطانپرستان خون نوزادان را نمیمکند و حیوانات را قربانی نمیکنند و بر خلاف مسیحیان که کودکان را غسل تعمید میدهند که آنها را از گناهان ناکرده پاک کنند، شیطانپرستان، به کودک غسل شیطانی میدهند که غرایز درونی او را تقویت کرده و شهوتش را برای زندگی تشدید کنند.
عکاسان از ساعتها قبل به آنجا آمده بودند که تصاویر این مراسم را ثبت کنند.
لبخند و موهای بلوند زینا توجه عکاسان را به خود جلب کرد. بر تن او ردای قرمز روشن پوشانده و او را بر محراب نشانده و در اطرافش، بستنی و خوردنیهای مورد علاقهاش را چیده بودند. مادرش داین هگارتی نیز در کنار او حضور داشت.
لاوی مراسم را به نام شیطان آغاز کرد و پس از خوشآمد گویی به دخترش، گفت:
«دستان کوچک تو قدرت دارد که بهشت را پایین بکشاند و از آن بنای یادبودی بسازد تا به لذت شیرین خود برسد…»
در طول مراسم، زینا آدامس میجوید و با خوشحالی به خبرنگاران و افراد حاضر در مراسم نگاه میکرد.
اما اجرای این مراسم سبب خشم نهادهای مسیحی و برخی از شهروندان شد. به این دلیل که آن را سوءاستفاده شیطانی از کودک تلقی میکردند.
اگرچه این مراسم برای کودک خردسال انجام گرفت، اما غسل شیطانی برای نوزادان انجام نمیشود. شیطانگرایان بر این باورند که کودکان باید در معرض افکار و عقاید گوناگون قرار بگیرند تا به اراده و دلخواه خودشان شیطانگرایی را انتخاب کنند و اگر که غسل شیطانی برای نوزادان انجام شود، نوعی تحمیل عقیده است. البته اگر والدین یک کودک عضو کلیسای شیطان باشند و کودک درخواست کند که او را غسل شیطانی دهند، میتوان او را تحت حمایت والدینش غسل داد.[۶۳][۶۴][۶۵][۶۶][۶۷]
تجدیدنظر طلبی پنج وجهی
لاوی در سال ۱۹۸۸ مقالهای نوشت و در آن به تبیین دیدگاههای سیاسی و اجتماعی شیطانگرایان پرداخت. تجدیدنظر طلبی مورد نظر لاوی شامل پنج رکن است که او دربارهاش اینگونه توضیح دادهاست:
طی سالهای اخیر، ما خیلی وقت هدر دادیم که توضیح بدهیم شیطانگرایی به آدمربایی، سوءمصرف مواد، کودک آزاری، قربانی کردن حیوانات یا کودکان یا سایر اعمالی که احمقها، هیستریکها و فرصت طلبها دوست دارند به ما نسبت بدهند، هیچ ربطی ندارد. وقتی از ما میپرسند که میخواهیم چه کار کنیم، جواب ما چنین خواهد بود…
او در ادامه به شرح این پنج پروتکل میپردازد که اگرچه به ابعاد سیاست و جامعه ورود کرده اما دکترین شیطانگرایی در آن نهفتهاست:
- ادعای برابری برای همه، صرفاً یک افسانه است و عملاً افراد ضعیف را به هزینه افراد قوی حمایت میکند. هیچکس نباید از عواقب حماقتش مصون بماند.
- از کلیساهای مسیحیان نیز باید همانند دیگران، مالیات سختگیرانه اخذ شود. تا زمانی که این بیفایدگان بیصلاحیت، کسب درآمد میکنند پس بایستی که مالیات سنگینی از آنها اخذ شود و اگر بنابر حمایت باشد باید از تولیدکننده خلاق و مبتکر حمایت شود.
- برای قاتلان باید حکم قصاص اجرا شود. سپر بلا کردن دیگران، شیوه بقا برای افراد ناباب است. شیطانگرایی میگوید که مسئولیت پذیری باید در برابر مسئولیت پذیران باشد، پس در یک جامعه شیطانگرا هرکسی باید عواقب اعمال خود را چه خوب و چه بد تجربه کند.
- توسعه و تولید عروسک سکس که صنعت ممنوعه بهشمار میرود، در واقع یک موهبت مقرون به صرفه است که به هرکسی اجازه میدهد بر معشوقهاش اعمال قدرت کند. این در واقع یک نوع برده داری مودبانه، پیشرفته و به لحاظ فناوری امکانپذیر است.
- باید به هر انسانی فرصت داده شود که کاملاً آن طور که دوست دارد، در هر محیطی که مطلوب اوست و مطابق با اصولی که خودش دوست دارد زندگی کند. بی آنکه نگران باشد کسی از انتخاب شخصی او، جریحهدار یا تحقیر شود.[۶۸]
پیشوند دکتر
لاوی مدرک دانشگاهی نداشت و خودش نیز چنین ادعایی نمیکرد. اما اعضای شورای نهم[اا] کلیسای شیطان، در زمینه پژوهشهای شیطانی به او دکترای افتخاری داده و کتاب انجیل شیطانی را نیز به عنوان پایاننامه لاوی در نظر گرفته بودند؛ بنابراین لاوی در حلقه دوستان و نزدیکانش، معمولاً به نام دکتر لاوی خوانده میشد. البته از آنجا که او یک نوازنده کارکشته بود و معمولاً مردم عادت دارند چنین افرادی را استاد خطاب کنند، برخی از مردم نیز، او را استاد لاوی صدا میزدند.
با این حال، خود لاوی اصراری نداشت دکتر خطاب شود و از سوی افرادی که با وی صمیمیت چندانی نداشتند، عموماً آقای لاوی خطاب میشد و البته بعضی از دوستان بسیار نزدیکش او را تونی صدا میزدند.[۶۹]
دیدگاه لاوی راجع به مخدرها و روانگردانها
لاوی شدیداً مخالف مصرف مخدرها و روانگردانها بود و اعتقاد داشت که مواد افیونی، ماریجوآنا، هروئین و غیره همانند طاعون هستند و باید از آنها گریخت.
او در پاسخ به این سؤال که «آیا مواد مخدر و روانگردان، نقشی در آیین جادویی شیطانگرایی دارند یا خیر؟» پاسخ داد: «اگرچه در مذاهب خاصی، این مواد مورد استفاده قرار میگیرند، مثلاً استفاده از مخدرها در آیین پیوتی[اب] در کلیساهای مخصوص هندوستان که اخیراً هم قانونی اعلام شدهاست. اما این مواد قطعاً برای اهداف ما مضرند.»[۷۰]
حاشیهها
توگار
لاوی علاقه خاصی به حیوانات داشت،[۷۱] او از عنفوان جوانی نیز در زمینه رام کردن حیوانات، مهارت کسب کرده بود[۷۲] و همین عشق و انگیزهاش باعث شد که یک شیر را به عنوان حیوان خانگی در منزل نگهداری کند.
توگار[اپ] شیر نوبی[ات] محبوب و دستپرورده لاوی بود که با او مأنوس شده و بر طبق گفته لاوی، حتی با خانواده او نیز رابطه صمیمانهای داشت و آنها نیز دوستش داشتند.
اما چندی بعد، حضور توگار در خانه و در یک محله مسکونی، مورد اعتراض همسایهها و اهالی محله قرار گرفت. آنها مدعی بودند که مشکلی با شیطانگرایی لاوی ندارند و صرفاً سر و صدا و غرشهای گاهوبیگاه توگار است که آزارشان میدهد.
عاقبت در یکنیمهشب، مأموران باغوحش به خانه لاوی آمدند و توگار را با خود بردند. به گفته بلانچ بارتون، آنها حتی اجازه ندادند که لاوی با رفیق دیرینهاش توگار، برای آخرین بار دیدار کند. او با خشم و نومیدی شاهد این منظره بود و کاری از دستش برنمیآمد.
توگار ابتدا به باغوحش و پس از چندی به سافاری پارک واقع در جنوب کالیفرنیا انتقال یافت.[۷۳][۷۴]
رابطه با جین منسفیلد
انتان لاوی با جین منسفیلد برای اولین بار در جشنواره فیلم سان فرانسیسکو ملاقات کرد. رابطه بین آندو، بسیار بحث برانگیز و برای بعضی از افراد محل ابهام بود که آیا جین (هنرپیشه و سمبل سکس آن زمان هالیوود) با کلیسای شیطان رابطهای پنهانی داشته و به دین شیطانگرایی پیوستهاست؟
جین در گفتگو با خبرنگاران، این موضوع را انکار کرد و گفت: «من کاتولیک هستم اما لاوی را مردی جذاب و نابغه میدانم.»
اگرچه جین این مسئله را انکار کرد، اما تصاویری از او در کنار لاوی منتشر شدند که آنها را در حال انجام یک آیین شیطانی نشان میداد.
رابطه دوستانه آندو پس از مدتی به پایان رسید و منسفیلد، لاوی را رها کرد و پس از چندی، جین منسفیلد در یک حادثه رانندگی و در حالیکه فقط ۳۴ سال داشت درگذشت.
برخی بر این باورند که نفرین انتان لاوی سبب مرگ زودهنگام جین گردید و چنانچه برخی میگویند شدت سانحه تصادف به حدی بوده که سر جین از بدنش جدا شدهاست. اگرچه هیچکدام از این موارد، به اثبات نرسیده و در حد گمانه و در هالهای از ابهام باقی ماندهاند.[۷۵]
اتهام تهدید تد کندی
در ۱۹۸۰ میلادی، لاوی با یک پرونده عجیب درگیر شد. تد کندی برادر جان اف. کندی و رابرت اف. کندی — که هر دو بر اثر سوءقصد به قتل رسیده بودند — پیام تهدیدآمیزی از یک فرد ناشناس دریافت کرد. البته این اولین بار نبود که تد کندی مورد تهدید واقع میشد. در اواخر دهه شصت، بارها و بارها از سوی افراد ناشناس، دستنوشتههایی با این محتوا به دست او رسیده بود: «تد باید بمیرد.»
شواهدی از یک تماس تلفنی مشکوک به دست آمد که نشان میداد ظاهراً لاوی با یک نفر تبانی کرده بود که او آن پیام تهدیدآمیز را به تد کندی برساند و متعاقباً پلیس افبیآی، لاوی را متهم این پرونده دانست.
از آنجا که هر دو برادر تد کندی، ترور شده بودند، تهدید شدن تد، مسئلهای مهم به شمار میرفت و ماموران افبیآی را به شکل جدی با این پرونده درگیر نمود.
آنها به سراغ لاوی رفتند که او را سؤال و جواب کنند. اما نهایتاً بررسیها نشان دادند که لاوی بیگناه بوده و نقشی در این ماجرا نداشتهاست. لاوی گفت که به علت رهبری کلیسای شیطان، بارها قربانی حملات فیزیکی و کلامی شدهاست. او توضیح داد که در تاریخ ۲۳ و ۲۷ اکتبر دو تماس تلفنی از شیکاگو دریافت کرده و شماره روی کالر آیدی تلفن او جا مانده بود. اما لاوی، شخص تماس گیرنده را نمیشناخته و متقابلاً با او تماسی نگرفته بود.
اگرچه لاوی بیتقصیر شناخته شد و حتی تأکید کرد که از میان سیاستمداران، احترام خاصی برای خانواده کندی قائل است و از اینکه تد کندی مورد تهدید قرار گرفتهاست با او همدردی میکند، اما بههرحال این پرونده کاملاً مختومه نشد و قرار شد که تمامی فعالیتهای لاوی تحت پایش قرار گرفته و هر سه ماه به سه ماه، توسط پلیس بررسی شود.[۷۶][۷۷]
وحشت شیطانی
چندی پس از ماجرای تد کندی، لاوی مجدداً روی رادار افبیآی قرار گرفت. او درگیر ماجرایی به نام «وحشت شیطانی» شد که در طی آن کلیسای شیطان و شیطانگرایان، به اعمالی همچون آزار جنسی کودکان، مثله کردن حیوانات، آدمربایی و قتلهای آیینی متهم شدند. اگر که اثبات میشد این حوادث به شیطانگرایان ربط دارند، انتان لاوی به عنوان مؤسس کلیسای شیطان، متهم اصلی این پرونده شناخته میشد، اما این اتهامات هرگز اثبات نشدند.
پیتر گیلمور جانشین لاوی، در این خصوص گفت: «سازمان ما همواره در مورد اعتقادات و اعمالش، مطیع قانون بودهاست. بنابراین به طور کلی این داستانهای وحشتناک هیچ پایهای در واقعیت ندارند.»
در آن برهه که موضوع وحشت شیطانی به شدت بحثبرانگیز شده بود، رسانهها در پوششدهی این مسئله با یکدیگر رقابت کرده و افراد زیادی بودند که ادعا میکردند شخصاً شاهد این رویدادهای وحشتناک بودهاند.
طی مرور زمان، اکثر این ادعاها رد شدند و هیچ مدرک محکمی که بتواند فعالیت مخفیانه و زیرزمینی شیطانگرایان را اثبات کند، یافت نشد.[۷۸][۷۹]
سالهای واپسین و مرگ
تجربه نزدیک مرگ
در ۲۲ فوریه ۱۹۹۵ انتان لاوی تا یک قدمی مرگ رفت. بلانچ بارتون این اتفاق را چنین نقل کردهاست:
ما مشغول صرف شام بودیم در حالیکه جدیدترین آلبوم انتان را از روی نسخه اصلی گوش میدادیم. ناگهان دیدم که چشمهای انتان بسته شدند و به پهلو افتاد. من صدایش زدم اما او جوابی نداد. به نظر میرسید که انگار در خواب عمیقی فرو رفته باشد. دوستم فوراً با ۹۱۱ تماس گرفت.
پارامدیکهای اورژانس، ظرف پنج دقیقه به خانه آنها رسیدند، اما در آن هنگام انتان دچار آسیستول بود و قلبش هیچ ضربانی نداشت.
انتان چند روز در آی سی یو بستری بود و پیشبینی میشد که به علت عوارض ایست قلبی، دچار مشکلات مغزی شود. اما وقتی بهوش آمد، مشکل خاصی نداشت و حتی پسر خردسالش را که به ملاقاتش آمده بود، فوراً شناخت.
انتان از آن رویداد، چیزی در خاطرش نماند. بلانچ بارتون میگوید: «انتان نه هیچ تونلی دید و نه نقطههای نورانی و نه هیچ فرشتهای! او بعدها گفت که تجربه مرگ در حافظهاش ثبت نشد.»
آن رویداد، برای انتان لاوی به خیر گذشت و او بی هیچ عارضهای از بیمارستان ترخیص شد، اما بلانچ بارتون دچار حس عجیبی شده بود. حسی که آن را «زندگی در مواجهه با مرگ» توصیف میکرد. به همین خاطر بلانچ به انتان پیشنهاد داد که یک فرزند دیگر نیز بیاورند. با اینکه انتان موافق این پیشنهاد نبود، اما قول داد که در سال ۲۰۰۰ میلادی — اگر زنده بماند — این کار را انجام دهد.
انتان وقتی به خانه بازگشت، تصمیم گرفت که وصیتنامهاش را بنویسد.[۸۰]
مرگ
انتان لاوی از سالها قبل، به تب روماتیسمی مبتلا بوده و در سال آخر زندگیاش نیز چندبار به علت آریتمی خطرناک قلب و خونریزی داخلی، به بیمارستان انتقال یافته و تحت درمان قرار گرفته بود.
وی سرانجام در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ و در سن ۶۷ سالگی، در بیمارستان کاتولیک سِینتماری[اث] شهر سان فرانسیسکو، بر اثر ادم ریه که ناشی از اختلال دریچه میترال قلب بود، درگذشت.
بنابر اعلام کلیسای شیطان، لاوی قبلاً هرگز در آن بیمارستان تحت درمان قرار نگرفته بوده، اما علت انتقال وی به بیمارستان کاتولیک، چنین اعلام شد:
«نزدیکترین بیمارستان در دسترس ما، همانجا بود.»[۸۱]
بلانچ بارتون شب قبل از مرگ لاوی را اینگونه روایت میکند:
لاوی گفت که موقع نفس کشیدن سینهاش درد میگیرد. من با خودم گفتم بازهم کار به بیمارستان خواهد کشید، اما فکر کردم بهتر است تا ساعت ۱۱ شب صبر کنم که دوستمان مارجی[اج] برود و اگر بازهم وضعیت لاوی ادامه پیدا کرد او را به بیمارستان ببریم. کمی به ساعت ۱۱ مانده بود که حال لاوی بدتر شد و ناگهان هشیاریاش افت کرد. دیگر زمان به اختیار ما نبود. من فوراً کارلا را صدا زدم و گفتم پدرت بیهوش شده و به کمک تو نیاز دارد و سپس خودم با ۹۱۱ تماس گرفتم.[۸۲]
فردای آنشب، مقامات ارشد بیمارستان، مرگ لاوی را اعلام کردند.
شش روز بعد از درگذشت او و در روز سهشنبه ۴ نوامبر ۱۹۹۷، تشییع جنازه شیطانی لاوی به صورت مخفیانه برگزار شد، از بیم آنکه مبادا مخالفان عقیدتی آنها اختلالی در مراسم ایجاد کنند.[۸۳] بر طبق این سیاست، فقط افرادی میتوانستند شرکت کنند که قبلاً توسط بستگان نزدیک لاوی به این مراسم دعوت شده بودند. این مراسم در کلیسای وودلاون مموریال[اچ] شهر کولما واقع در منطقه خلیج سان فرانسیسکو برگزار شد.
لی هاوس کیپر[اح] سخنگوی خانواده لاوی گفت که کارلا از بابت حساسیت امنیتی این مراسم نگران بود و از تمام کسانی که از درگذشت لاوی و تشییع جنازه شیطانی او باخبر بودند، خواست که در این خصوص رازدار باشند.
در این مراسم، پیکر او سوزانده و خاکستر شد. اما از محل خاکسترش، اطلاع دقیقی در دست نیست. بعضی میگویند که خاکستر بدن او نزد دخترش کارلا نگهداری میشود و بنا به گفته بعضی، خاکسترش را همانجا پراکنده کردند.[۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۲۴]
پس از مرگ
ابهامات و شایعات
- نزدیکان انتان لاوی تأکید کرده بودند که علت انتقال لاوی به بیمارستان کاتولیک، صرفاً نزدیکی مسیر بوده و او قبلاً هرگز به آن بیمارستان مراجعه نکرده بودهاست، اما عده ای این احتمال را مطرح کردند که با توجه به خصومت عمیق میان مسیحیت و شیطانگرایی، مرگ لاوی به عمد و توسط تیم درمانی رخ داده باشد.
وبسایتی که خود را نماینده کلیسایی به نام کلیسای آتئیستها معرفی کرده و اظهار داشته که با هر شکل از جادوگری در ستیز است،[۸۸] در مقالهای به موضوع مرگ لاوی اشاره کرده و اظهار داشت که قتل انتان لاوی با تزریق کشنده و توسط یک پرستار مسیحی، افسانهای بیش نیست که این افسانه فقط در نزد برخی شیطانگرایان رواج دارد و تأکید شد که مشکل ریههای لاوی، قاتل او بودهاست. در این مقاله، هیچ اشارهای نشد که آیا مراقبت از مبدع شیطانگرایی در بیمارستان مسیحیان کاتولیک چگونه انجام شدهاست، اما فرضیه تزریق کشنده را انکار نمود.[۸۹]
کلیسای شیطان نیز بی آنکه در رد این احتمال، دلیلی بیاورد و باز بی آنکه در خصوص عملکرد تیم درمانی توضیح یا توجیهی ارائه کند، صرفاً به همین جواب خلاصهوار اکتفا کرد: «کشته شدن لاوی به دست پرستار مسیحی، واضحاً یک دروغ است.»[۹۰]
- برخی عنوان کردند که لاوی در دقایق آخر زندگیاش، از افکار و عقایدش ابراز پشیمانی کرده بود.
اما چندین منبع تصریح کردند که علت انتقال لاوی به بیمارستان کاتولیک، تنها به خاطر نزدیکی مسیر بود، نه آنکه لاوی تعلق خاطری به حضور در یک بیمارستان مسیحی داشته باشد.[۹۱][۹۲] پیتر گیلمور نیز اظهار داشت: «هیچکدام از این ادعاکنندگان، نه لاوی را از نزدیک میشناخته و نه دقایق آخر بالای سر او بودهاند.» گیلمور همچنین خاطرنشان کرد: «یکی از آرزوهای لاوی این بود که پیکرش به رسم شیطانپرستی تشییع شود. او مانند یک شیطانپرست زندگی کرد و مانند یک شیطانپرست درگذشت.»[۹۳]
هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند، لاوی پیش از مرگش به مسیحیت گرویده باشد. قبلاً ویدئویی در یوتیوب منتشر شده بود که در آن یک مسیحی راجع به لحظات آخر زندگی یک شیطانپرست صحبت میکرد و میگفت که او آتش جهنم را به چشم دیده و به مسیحیت ایمان آورده بودهاست. در این ویدئو هیچ اسمی از لاوی برده نشده اما بعداً تصویر لاوی، در میان آن مونتاژ شدهاست. اگرچه لاوی در بیمارستان کاتولیک درگذشت، اما علت انتقال دادنش به آنجا صرفاً نزدیکی مسیر بوده و نه اینکه او تمایلی به تغییر عقایدش داشته باشد.[۹۴]
- مرگ لاوی در تاریخ ۲۹ اکتبر رخ داد، اما اشتباهاً توسط برخی ۳۱ اکتبر ذکر میشود.[۹۵]
این تفاوت در اعلام تاریخ، سبب برداشتها و قضاوتهای گوناگون شد. برخی گفتند که خانوادهاش تعمداً تاریخ مرگ لاوی را، روز هالووین اعلام کردند که او را در چشم رسانهها و همچنین آنهایی که به او اعتقاد نداشتند، به یک جلوه نمادین تبدیل کنند.[۹۶] برخی دیگر نیز گفتند که ثبت تاریخ جعلی برای مرگ لاوی، آخرین تلاشهای رقتانگیز خانوادهاش بود که بتوانند او را «شوم» جلوه دهند.[۹۷]
بنابر گفته بلانچ بارتون، آنچه که سبب بروز این اشتباه شد، تاریخ ثبت شده در گواهی فوت لاوی بود.[۹۸] جیلز میلر[اخ] (پزشک مربوط)، به دلایلی مرموز و رمز آلود،[۲۴] تاریخ مرگ او را ۳۱ اکتبر ثبت نمود.
بلانچ بارتون در این باره گفتهاست:
کلیسای شیطان هیچ سند و مدرکی نساخته که ادعا کند انتان لاوی در روز هالووین (۳۱ اکتبر) درگذشت. دکتر جیلز میلر تا روز ۴ نوامبر هیچ اقدامی برای صدور گواهی فوت انجام نداد. او کسی بود که تاریخ مرگ لاوی را ۳۱ اکتبر ثبت کرد و وقتی [این گواهی] به ما ارسال شد، متوجه این قضیه شدیم. هیچکدام از اعضای کلیسای شیطان، دخالتی در ثبت این گواهی نداشتند. حتی اگر هم میخواستیم نمیتوانستیم دخالتی کنیم. چون این یک سند رسمی بود و به ما ارسال شد.[۹۹]
دوران پسا لاوی
- ادوارد ای. پلومن[اد] کشیش و روزنامهنگار مسیحی[۱۰۰] که در مورد شیطانپرستی تحقیق میکرد و همان اوایل تأسیس کلیسای شیطان، با لاوی دیدار کرده بود، در خصوص مرگ او گفت: «من از لاوی پرسیده بودم تعبیر تو از مرگ چیست و او به من گفت که مرگ به معنای ترک کردن یک مهمانی است. حالا به نظرم میرسد که خود لاوی خیلی زود این مهمانی را ترک کرد.»[۱۰۱]
- کارلا فرزند اول لاوی، به همراه بلانچ بارتون، ۱۰ روز پس از مرگ لاوی، یک کنفرانس خبری برگزار نموده و مرگ او را رسماً اعلام کردند. آنها در خصوص موضوعاتی همچون اهداف و دیدگاههای لاوی و همچنین مدیریت جدید کلیسای شیطان به گفتگو پرداختند.[۱۰۲]
- زینا فرزند دوم لاوی، به همراه همسرش نیکلاس شرک[اذ] و حدوداً ۳ ماه پس از درگذشت لاوی، چندین برگه گزارش ارائه کرد و مدعی شد که پدرش یک شارلاتان بوده، همسرش را کتک میزده و دربارهٔ زندگیاش، دروغهای فراوانی گفته بودهاست. زینا بسیاری از تجربههای زندگی پدرش، از جمله ارتباط او با جین منسفیلد را دروغین خواند و رد نمود. وی همچنین خاطرنشان کرد که پدرش را نفرین کرده بوده تا به مرگی دردناک بمیرد و اکنون نیز این نفرین مؤثر واقع شدهاست. زینا در دهه ۸۰ میلادی و در گیر و دار ماجرای وحشت شیطانی، وارد معرکه شد تا از پدرش دفاع کند. اما از سال ۱۹۸۹ با پدرش قطع رابطه کرده و تا زمان مرگ لاوی، با او دیگر هیچ ارتباطی نداشت.[۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵]
- یک سال پس از مرگ انتان لاوی و به تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۹۸، یک مراسم یادبود در مؤسسه فرهنگی تنری[ار] در منطقه سوهو[از] واقع در منهتن نیویورک برگزار شد. در این مراسم که پیتر گیلمور همراه با بیش از ۷۰ نفر از شیطانگرایان شرکت کرده بودند، رسیتال پیانو توسط دکتر مارک بیرن بام[اژ] اجرا شد و تمرکز آن عمدتاً بر آهنگهای مورد علاقه لاوی بود.[۱۰۶]
- بنابر اعلام کلیسای شیطان، لاوی در سالهای پایانی عمرش، بلانچ بارتون را به عنوان موبده اعظم[اس] کلیسای شیطان منصوب کرده بود.[۱۰۷]
خود بلانچ بارتون نیز در خصوص جانشینیاش گفتهاست که اگرچه با نام خانوادگی لاوی متولد نشده اما حقیقتاً یک شیطانپرست متولد شده و در طی این سالها نیز بسیاری از اعضای کلیسای شیطان، با او به عنوان مدیر کلیسای شیطان مکاتبه داشتهاند. بلانچ بارتون گفت که اگرچه شخصاً به کارلا لاوی اجازه داده بود که خود را در رسانهها به عنوان موبده اعظم کلیسای شیطان معرفی کند، اما پس از چندی متوجه شد که کارلا بیمیل است و علاقهای به قبول مسئولیتهایش ندارد. بلانچ بارتون تأکید کرد که لاوی در وصیتش، شخص بلانچ را جانشین خود معرفی کردهاست زیرا تمام آن حرارت شیطانی و افسونگری که در وجود انتان لاوی انباشته بود، در وجود او نیز هست.[۱۰۸]
بدین ترتیب پس از درگذشت لاوی، بلانچ بارتون بر مسند مدیریت کلیسای شیطان قرار گرفت و در سال ۲۰۰۱ میلادی، بارتون جایگاهش را به پیتر گیلمور تفویض کرد.[۱۰۹][۱۱۰]
میراث و میزان مقبولیت
- گرث جی مدوی روانشناس، تاریخنگار و علم غیبدان انگلیسی،[۱۱۱] انتان لاوی را به عنوان «فردی که ذاتاً مشهور متولد شده» توصیف کرد و ژان دو لا فونتن شاعر و حکایتنویس نامدار فرانسوی، از او به عنوان «چهرهای رنگارنگ با جذابیتهای قابل توجه» نام بردهاست. همچنین محققان شیطانپرستی دانشگاه پرفکسنلد و جسپر آ. پیترسن، لاوی را به عنوان نمادینترین چهره شیطانی جامعه توصیف کردند.[۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵]
- گرث جی مدوی به تضاد بین لاوی و امثال جیم جونز، دیوید کورش و چارلز منسن اشاره کرد، با توجه به اینکه همگی آنها به نوعی رهبران کاریزماتیک جوامع آخرالزمانی بهشمار میروند و خاطرنشان کرد که هیچکدام از اعضای کلیسای شیطان، آویزان [وابسته] لاوی نبوده و لاوی به آنها [اجازه] استقلال قابل توجهی دادهاست.[۱۱۶]
- اسبیون دایرندل[اش] که خود از محققان شیطانپرستی است،[۱۱۷] لاوی را «بنیانگذار شیطانپرستی مدرن» نامیدهاست.[۱۱۸]
- جیمز آر لوئیس[اص] جامعهشناس نیز طی بررسیهای خود در سال ۲۰۰۱، اظهار داشت که در کمال شگفتی، یافتههای او مداوماً به محوریت تأثیرات لاوی بر شیطانپرستی مدرن اشاره میکند؛ بنابراین لوئیس نتیجه گرفت که علیرغم وابستگی شدید لاوی به متفکران پیشین، او مسئول مستقیم پیدایش شیطانپرستی به عنوان یک جنبش مذهبی جدی (و البته بر خلاف یک جنبش صرفاً ادبی) است.[۱۱۹]
- تأثیر کتابهایی همچون انجیل شیطانی و آیین شیطانی، بسیار فراتر از اعضای کلیسای شیطان است. گراهام هاروی[اض] محقق علوم دینی، در سال ۱۹۹۵ اظهار داشت که گرچه کلیسای شیطان در کشور انگلیس حضور سازمان یافتهای نداشتهاست، اما نوشتههای لاوی در کتابفروشیهای این کشور، به طرز گستردهای قابل دسترسیاند.[۱۲۰]
- طبق گفته محققان شیطانپرستی دانشگاه پرفکسنلد و جسپر آ. پیترسن، کلیسای شیطان نماینده اولین سازمان عمومی بسیار شاخص و با ماندگاری طولانی است که گفتمان شیطانی را به شکل منسجم مطرح میکند.[۱۲۱]
- لارنس رایت نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی[۱۲۲] نیز در گزارشی، لاوی را چنین توصیف کردهاست:
مردی سراپا سیاه پوشیده، با گوشهایی تیز و برجسته که یک حلقه کوچک طلا به گوش چپش آویختهاست. موهای تراشیده شده، پاهایی که به سمت بیرون چرخیده و به طرز مخصوصی راه میرود. با پوستی رنگ پریده و جوان که گویی هرگز آفتاب را ندیده باشد و چشمان کهربایی که ندرتاً بهطور مستقیم، کسی را نگاه میکنند، بیشتر شبیه چشمهای یک گربه بزرگ، به همان شدت خوابآلودگی چشمهای یک گربه و توأم با یک بیتفاوتی غیرقابل تحمل. دیگر میخواهید شیطان را چگونه ببینید؟
لارنس رایت در زمانی که لاوی وارد شصت و یکمین سال زندگیاش شده بود، با او دیدار کرد و به گفتگو پرداخت. رایت میگوید که لاوی بسیاری از ویژگیهای خونآشامها را داشت، مثلاً حساسیت او به سیر و بیزاریاش از نور زیاد. اما بنابر ادعای خود لاوی، او فوبیای نور داشت و علیرغم آنکه خانهاش کمنور بود اما با این حال در همان فضای نه چندان روشن هم از عینک آفتابی دو کانونه استفاده میکرد.
لاوی به او گفت که در تبیین این ایده که هر انسانی خداست، نقش مهمی داشتهاست. لاوی گفت: «این جعبه پاندورا بود که باید باز میشد و من تا حدودی مسئول بازکردن آن هستم.» و البته او تأکید کرد خوشحال است از اینکه جعبه پاندورا را گشودهاست، چون همیشه برای آنکه وضعیت خوب شود، ابتدا باید اوضاع رو به وخامت برود و سپس به سمت خوب شدن حرکت کند.
لارنس رایت در همین گزارش گفتهاست که از طریق تحقیقات خود دریافته بسیاری از مدعیاتی که لاوی راجع به زندگیاش داشتهاست، صحت ندارند.[۱۲۳]
- لاوی ادعا کرده که مشاور فیلم بچه رزماری بودهاست. فیلمی که داستانش حول محور گروهی از شیطانپرستان میچرخید و برخی میگویند که او در آن فیلم، نقش شیطان را نیز بازی کرده بوده، اما منتقدان او معتقدند که هیچکدام از این موارد صحت ندارند.[۱۲۴]
- دو زندگینامه دربارهٔ لاوی نوشته شده، یکی به نام انتقامجوی شیطان که توسط بارتن اچ ولف در سال ۱۹۷۴ انتشار یافت و دیگری زندگی خصوصی یک شیطانگرا به قلم بلانچ بارتون که جلد اول آن در ۱۹۹۰ منتشر شد. پس از آنکه نگارش این زندگینامه به اتمام رسید، بلانچ و انتان با موضوع وحشت شیطانی درگیر شدند، اما بلانچ تلاش کرد مجدداً نگارش زندگینامه انتان را از سر بگیرد و بدین ترتیب توانست سالهای پایانی زندگی او را نیز ثبت کند. جلد دوم این زندگینامه، ۱۷ سال پس از درگذشت لاوی و در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.[۱۲۵][۱۲۶]
- لاوی در طول عمرش از سوی روزنامهنگاران، منتقدان دینی و شیطانگرایان، لقبهای مختلفی گرفته بود که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
پدر شیطانگرایی، سنت پل شیطانگرایی[اط]، پاپ سیاه و اهریمنیترین مرد جهان.[۱۲۷]
آثار
کتاب
نام کتاب | تاریخ انتشار |
---|---|
انجیل شیطانی | ۱۹۶۹ |
جادوگر شیطانی | ۱۹۷۱ |
آیین شیطانی | ۱۹۷۲ |
دفتر یادداشت شیطان | ۱۹۹۲ |
شیطان سخن میگوید | ۱۹۹۸ |
فیلم
نام فیلم | تاریخ انتشار | توضیحات | منبع |
---|---|---|---|
نیایش برادر اهریمنی من | ۱۹۶۹ | یک فیلم کوتاه ۱۲ دقیقهای به کارگردانی کنت انگر | [۱۲۸][۱۲۹] |
سیتنیس: عشاء ربانی شیطان[اظ] | ۱۹۷۰ | یک مستند ۸۶ دقیقهای راجع به انتان لاوی و کلیسای شیطان به کارگردانی ری لورانت[اع] | [۱۳۰] |
باران شیطان | ۱۹۷۵ | یک فیلم سینمایی به کارگردانی رابرت فوست که لاوی در آن، نقش خودش (کاهن اعظم کلیسای شیطان) را بازی کرد و همچنین به عنوان مشاور فنی حضور داشت. | [۱۳۱][۱۳۲] |
سوپراستار چارلز منسون[اغ] | ۱۹۸۹ | یک مستند ۱۰۰ دقیقهای به کارگردانی نیکلاس شرک که لاوی به عنوان مشاور تحقیقاتی حضور داشت. | [۱۳۳][۱۳۴] |
صحنههای مرگ | ۱۹۸۹ | یک شِبه مستند[اف] ۸۶ دقیقهای به کارگردانی نیک بوگاس[اق] | [۱۳۵] |
گفتگوی شیطان | ۱۹۹۳ | یک مستند ۸۵ دقیقهای راجع به کلیسای شیطان به کارگردانی نیک بوگاس | [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] |
یک شیطان آمریکایی | ۲۰۱۹ | یک مستند ۷۲ دقیقهای که توسط آرام گریگا[اک]، سالها پس از مرگ انتان لاوی ساخته شده و راجع به کلیسای شیطان و شیطانپرستی مدرن در ایالات متحده آمریکاست و تصاویر آرشیوی لاوی نیز در آن هست. | [۱۳۹][۱۴۰] |
آلبوم موسیقی
نام آلبوم | تاریخ انتشار | منبع |
---|---|---|
مراسم عشاء شیطانی | ۱۹۶۸ | [۱۴۱] |
موسیقی بیگانه | ۱۹۹۴ | [۱۴۲][۱۴۳] |
شیطان به تعطیلات میرود | ۱۹۹۵ | [۱۴۴][۱۴۵] |
جانشینی دفتر دینی
پس از مرگ لاوی، ابتدا بلانچ بارتون — که بر طبق وصیت لاوی، خود را جانشین او میدانست — در سمت «مدیریت کلیسای شیطان» قرار گرفت.[۱۴۶] اما ۴ سال پس از آن، شخص بلانچ بارتون این سمت را به پیتر گیلمور تفویض کرد و بدین ترتیب گیلمور از سال ۲۰۰۱ تاکنون، در جایگاه کاهن اعظم کلیسای شیطان قرار دارد.[۱۴۷]
عنوان مذهبی | ||
---|---|---|
پیشین: کلیسا تأسیس شد |
کاهن اعظم کلیسای شیطان ۱۹۹۷–۱۹۶۶ |
پسین: پیتر گیلمور پس از خالی بودن پُست |
جستارهای وابسته
برابرها
- ↑ Look
- ↑ McCall's
- ↑ Devil's Avenger
- ↑ Burton H. Wolfe
- ↑ The Secret Life of a Satanist
- ↑ Gareth J. Medway
- ↑ Per Faxneld and Jesper Aa. Petersen
- ↑ Cook County
- ↑ Michael Joseph Levey
- ↑ Leon Levey
- ↑ Emma Goldsmith
- ↑ Gertrude Augusta Coultron
- ↑ tamalpais
- ↑ Nut calls
- ↑ calliope
- ↑ Boehm
- ↑ Carole Lansing
- ↑ Karla Maritza
- ↑ Zeena Galatea
- ↑ Palimony
- ↑ Satan Xerxes Carnacki LaVey
- ↑ Richmond
- ↑ The Black House
- ↑ The Order of the Trapezoid
- ↑ Anno Satanas
- ↑ High priest
- ↑ Joe Pyne
- ↑ Phil Donahue
- ↑ Johnny Carson
- ↑ Black Mass
- ↑ Might is Right
- ↑ Ragnar Redbeard
- ↑ Council of Nine
- ↑ peyote
- ↑ Togare
- ↑ Nubian
- ↑ St. Mary’s Hospital
- ↑ Margie
- ↑ Woodlawn Memorial Chapel
- ↑ Lee Houskeeper
- ↑ Giles Miller
- ↑ Edward E. Plowman
- ↑ Nikolas Schreck
- ↑ Tenri Cultural Institute
- ↑ SoHo
- ↑ Dr. Mark Birnbaum
- ↑ High priestess
- ↑ Asbjorn Dyrendel
- ↑ James R. Lewis
- ↑ Graham Harvey
- ↑ St. Paul of Satanism
- ↑ Satanis: The Devil's Mass
- ↑ Ray Laurent
- ↑ Charles Manson - Superstar
- ↑ Mondo film
- ↑ Nick Bougas
- ↑ Aram Garriga
پانویس
- ↑ «Anton LaVey». NNDB. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Frederic P. Miller, Agnes F. Vandome, McBrewster John (۲۷ مرداد ۱۳۸۹). «Anton Lavey». Books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Lawrence Wright (۵ سپتامبر ۱۹۹۱). «SYMPATHY FOR THE DEVIL». ROLLING STONE. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ سپتامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton LaVey». NNDB. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «Tamalpais High School, Mill Valley, CA». NNDB. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Barton 2014, p. 216, Curses and Coincidences.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Lawrence Wright (۵ سپتامبر ۱۹۹۱). «SYMPATHY FOR THE DEVIL». ROLLING STONE. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ سپتامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «The Satanic Bible». Amazon. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Music by Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche barton (۱۳ اوت ۲۰۰۲). «The Georges Montalba Mystery». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Matt Stefon. «Anton LaVey American author». BRITANNICA. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche barton (۱۳ اوت ۲۰۰۲). «The Georges Montalba Mystery». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Lawrence Wright (۵ سپتامبر ۱۹۹۱). «SYMPATHY FOR THE DEVIL». ROLLING STONE. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ سپتامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ ۲۴٫۴ Jessika M. Thomas (۸ فوریه ۲۰۱۸). «The Bizarre Story Of Anton LaVey, The Founder Of The Church Of Satan». Ranker. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Zeena Schreck». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Church of Satan History: Ever Forward». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Edward E. Plowman (۲۹ نوامبر ۱۹۹۷). «The death of the party WORLD's religion correspondent remembers Anton LaVey». World Magazine. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «The Altars at the Black House». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Jack Williams (۱۲ ژانویه ۲۰۲۰). «DEVIL'S PLOT Hollywood Satanist priest and the mob linked to bid to assassinate JFK's brother Ted Kennedy». The U.S. Sun. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q. The Black House». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۹ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Regarding The Black House and Its Successors». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Church of Satan History: The Magic Circle / Order of the Trapezoid». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۰ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Stephen E. Flowers. «Lords of the left-hand path». books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton LaVey's First Church of Satan». encyclopedia. ۳ اوت ۲۰۲۰. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «Church of Satan History: The Church of Satan». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Happy New Year!». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۹ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Information for Prison Chaplains». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton LaVey Religious Leader». All Famous. ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۰. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Fundamental Beliefs». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Anton Szandor LaVey. «THE WORLD'S MOST POWERFUL RELIGION». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Walt Harrington (۲۳ فوریه ۱۹۸۶). «Anton LaVey - America's Satanic Master of Devils, Magic, Music and Madness». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Anton Szandor LaVey. «Pentagonal Revisionism: A Five-Point Program». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Self-Realization —The Essence of Satanism». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q. Drug Abuse». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Fundamental Beliefs». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Nemo. «Satanism and Objectivism». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۷ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore (۱۱ آوریل ۲۰۲۰). «Anton Szandor LaVey: An Innovative Thinker». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Information for Prison Chaplains». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Rev. Darren Deicide. «The Nine Satanic Virtues». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Fundamental Beliefs». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore (۱۱ آوریل ۲۰۲۰). «Anton Szandor LaVey: An Innovative Thinker». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peggy Nadramia. «So It Was Written: The History of The Satanic Bible by Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton Lavey's First Church of Satan». encyclopedia. ۳ اوت ۲۰۲۰. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «آنتوان لاوی؛ شیطان مجسم». پرتال فرهنگی رواق. ۲۰ اسفند ۱۳۹۰. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton LaVey; Founded the Church of Satan». Los Angeles Times. ۸ نوامبر ۱۹۹۷. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Satan Speaks!». Feral House. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۱ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche Barton. «Church of Satan History: Diabolical Endeavors». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q. Ritual and Ceremony (Baptism/Wedding/Funeral)». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۹ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Jack Boulware (۳۰ اوت ۱۹۹۸). «A DEVIL OF A TIME». The Washington Post. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Jack Fritscher. «Popular Witchcraft: Straight from the Witch's Mouth». books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Anton Szandor LaVey. «Pentagonal Revisionism: A Five-Point Program». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q. Anton LaVey and His Family - Who was Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ مه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «The Church of Satan's Policy on Drug Abuse». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton LaVey, founder of the Church of Satan». Tampa bay times. ۲ اکتبر ۲۰۰۵. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۸ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Dispute Between Anton LaVey And Neighbors Over Pet Lion». diva. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۷ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۵ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Barton 2014, p. 217, Curses and Coincidences.
- ↑ Julia Yepes (۲ نوامبر ۲۰۱۷). «THE SECRET HISTORY OF JAYNE MANSFIELD'S BIZARRE CONNECTION TO THE CHURCH OF SATAN». Interviewmagazine. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ DAVID GAMBACORTA (۱۲ ژانویه ۲۰۲۰). «Satan, the FBI, the Mob—and the Forgotten Plot to Kill Ted Kennedy». POLITICO. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Jack Williams (۱۲ ژانویه ۲۰۲۰). «DEVIL'S PLOT Hollywood Satanist priest and the mob linked to bid to assassinate JFK's brother Ted Kennedy». The U.S. Sun. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ George Knowles. «Pagan Pioneers: Founders, Elders, Leaders and Others Satanism». Controverscial.com. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ DAVID GAMBACORTA (۱۲ ژانویه ۲۰۲۰). «Satan, the FBI, the Mob—and the Forgotten Plot to Kill Ted Kennedy». POLITICO. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Barton 2014, pp. 257–260, Dance Macabre.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Barton 2014, p. 265, Dance Macabre.
- ↑ «Deadly Cults: The Crimes of True Believers». Books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۹ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton lavey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton LaVey; Founded the Church of Satan». Los Angeles Times. ۸ نوامبر ۱۹۹۷. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۹ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Resting Places: The Burial Sites of More Than 14,000 Famous Persons, 3d ed». Books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Find a grave». Find a grave. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Uncommon Sense Ministries!». Uncommon Sense Ministries!. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۷ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «MYTHS OF ANTON LAVEY (AND BY NO MEANS A COMPLETE LIST!)». Uncommon Sense Ministries. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «42 Diabolical Facts About Anton LaVey, Founder Of The Church Of Satan». Factinate. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Mike Moffitt (۴ مه ۲۰۱۶). «When the Devil lived in the Richmond». SFGATE. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Peter H. Gilmore. «Anton LaVey had a deathbed conversion to Christianity». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «MYTHS OF ANTON LAVEY (AND BY NO MEANS A COMPLETE LIST!)». Uncommon Sense Ministries. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton LaVey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Larry D. Hatfield (۷ نوامبر ۱۹۹۷). «Anton Lavey, Church of Satan founder». SFGATE. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «MYTHS OF ANTON LAVEY (AND BY NO MEANS A COMPLETE LIST!)». Uncommon Sense Ministries. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche barton (۱۳ اوت ۲۰۰۲). «The Georges Montalba Mystery». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche barton (۱۳ اوت ۲۰۰۲). «The Georges Montalba Mystery». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Rev. Edward E. Plowman, Jr. 1931-2018». Loudoun Now. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Edward E. Plowman (۲۹ نوامبر ۱۹۹۷). «The death of the party WORLD's religion correspondent remembers Anton LaVey». World Magazine. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Susan Sward, Chronicle Staff (۸ نوامبر ۱۹۹۷). «Satanist's Daughter To Keep the `Faith' / Famed devil-worshiper died last week». SFGate. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «42 Diabolical Facts About Anton LaVey, Founder Of The Church Of Satan». Factinate. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton Lavey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ James Lewis. «Encyclopedia of Satanism». Books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Diabolus In Musica a Memorial Concert for Anton Szandor LaVey». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «F.A.Q Anton Lavey and his family». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۵ مارس ۲۰۲۰. دریافتشده در ۷ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche Barton. «31 October, XXXIII A.S.». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ J. Gordon Melton. «Church of Satan AMERICAN MOVEMENT». Britannica. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Peter H. Gilmore». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Gareth J. Medway». Hidden Highgate. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Famous lyrics by Anton Lavey». Lyrics. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Medway 2001, p. 21.
- ↑ La Fontaine 1999, p. 96.
- ↑ Faxneld & Petersen 2013, p. 79.
- ↑ Medway 2001, p. 377.
- ↑ «The Invention of Satanism». OXFORD University Press. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۵ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ Dyrendel 2013, p. 124.
- ↑ Lewis 2001, p. 5.
- ↑ Harvey 1995, p. 290.
- ↑ Faxneld & Petersen 2013, p. 81.
- ↑ «Lawrence Wright». Newyorker. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Lawrence Wright (۵ سپتامبر ۱۹۹۱). «SYMPATHY FOR THE DEVIL». ROLLING STONE. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۸ سپتامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ La Fontaine 1999، p. 96; Lewis 2001b، p. ۵۱.
- ↑ «Famous lyrics by Anton Lavey». Lyrics. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «THE SECRET LIFE OF A SATANIST — EXPANDED EDITION». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Famous lyrics by Anton Lavey». Lyrics. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Gary Baum (۹ نوامبر ۲۰۱۷). «Hollywood Babylon' Author Kenneth Anger Isn't Surprised by Harvey Weinstein: Showbiz Is a "Synonym for Sin"». Hollywood reporter. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Invocation of My Demon Brother». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Satanis: The Devil's Mass». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Jim Knipfel (۲۰ اکتبر ۲۰۱۵). «The Devil's Rain: One of the Strangest Horror Movies Of All Time». Den Of Geek. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Full Cast & Crew: The Devil's Rain (1975)». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۷ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Charles Manson - Superstar». Amazon. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Other crew». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۷ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۶ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «Death Scenes». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Speak of the Devil». IMDb. ۶ اوت ۲۰۰۲. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ James R. Lewis. «Satanism today». books.google. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Satanists on Satanic Cinema: Speak of the Devil – Live Sun, Mar 26th 6pm MST». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «An American Satan». IMDb. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «AN AMERICAN SATAN». SITGES. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۳ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «The Satanic Mass». Amason. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton Lavey-Strange Music». Discogs. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۰ ژانویه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Satanic Sources - Music». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Larry Clinton. «Satan Takes a Holiday». Genius. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۷ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ «Anton Lavey-Satan Takes a Holiday». Discogs. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۱۴ مارس ۲۰۱۶. دریافتشده در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰.
- ↑ Blanche Barton. «31 October, XXXIII A.S.». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۷ ژوئیه ۲۰۲۰.
- ↑ «Peter H. Gilmore». Church of satan. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۴ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰.
منابع
- Dyrendel, Asbjørn (2013). "Hidden Persuaders and Invisible Wars: Anton LaVey and Conspiracy Culture". In Per Faxneld; Jesper Aagaard Petersen (eds.). The Devil's Party: Satanism in Modernity. Oxford: Oxford University Press. pp. 123–40. ISBN 978-0-19-977924-6.
- Faxneld, Per (2013). "Secret Lineages and de facto Satanists: Anton LaVey's Use of Esoteric Tradition". In Egil Asprem; Kennet Granholm (eds.). Contemporary Esotericism. Sheffield: Equinox. pp. 72–90. ISBN 978-1-908049-32-2.
- Faxneld, Per; Petersen, Jesper Aa. (2013). "The Black Pope and the Church of Satan". In Per Faxneld; Jesper Aagaard Petersen (eds.). The Devil's Party: Satanism in Modernity. Oxford: Oxford University Press. pp. 79–82. ISBN 978-0-19-977924-6.
- Gallagher, Eugene V. (2013). "Sources, Sects, and Scripture: The Book of Satan in The Satanic Bible". In Per Faxneld; Jesper Aagaard Petersen (eds.). The Devil's Party: Satanism in Modernity. Oxford: Oxford University Press. pp. 103–22. ISBN 978-0-19-977924-6.
- Harvey, Graham (1995). "Satanism in Britain Today". Journal of Contemporary Religion. 10 (3): 283–296. doi:10.1080/13537909508580747.
- La Fontaine, Jean (1999). "Satanism and Satanic Mythology". In Bengt Ankarloo; Stuart Clark (eds.). The Athlone History of Witchcraft and Magic in Europe Volume 6: The Twentieth Century. London: Athlone. pp. 94–140. ISBN 0 485 89006 2.
- Lewis, James L. (2001). "Who Serves Satan? A Demographic and Ideological Profile". Marburg Journal of Religion. 6 (2): 1–25.
- Lewis, James L. (2002). "Diabolical Authority: Anton LaVey, The Satanic Bible and the Satanist "Tradition"". Marburg Journal of Religion. 7 (1): 1–16. doi:10.17192/mjr.2002.7.3733.
- Medway, Gareth J. (2001). Lure of the Sinister: The Unnatural History of Satanism. New York and London: New York University Press. ISBN 978-0-8147-5645-4.
- Petersen, Jesper Aagaard (2013). "From Book to Bit: Enacting Satanism Online". In Egil Asprem; Kennet Granholm (eds.). Contemporary Esotericism. Sheffield: Equinox. pp. 134–158. ISBN 978-1-908049-32-2.
- Barton, Blanche (2014). new voume The secret life of a satanist [زندگی خصوصی یک شیطانپرست جلد جدید] (Biography) (به انگلیسی). آمریکا: فرال هاوس. p. 316.
{{cite book}}
:|access-date=
requires|url=
(help)
پیوند به بیرون
- زادگان ۱۹۳۰ (میلادی)
- درگذشتگان ۱۹۹۷ (میلادی)
- ارگنوازان اهل ایالات متحده آمریکا
- ارگنوازان مرد
- افراد آمریکایی اوکراینیتبار
- افراد آمریکایی روستبار
- افراد آمریکایی فرانسویتبار
- اهالی سانفرانسیسکو
- اهالی شیکاگو
- بنیانگذاران دینهای نوظهور
- بنیانگذاران مذهب
- بیخدایان اهل ایالات متحده آمریکا
- درگذشتگان به علت بیماریهای ریوی
- درگذشتگان به علت نارسایی تنفسی
- شیطانپرستهای اهل ایالات متحده آمریکا
- کلیسای شیطان
- مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلب و عروق در کالیفرنیا
- مرگهای حل نشده
- مرگهای ناشی از بیماری در ایالات متحده آمریکا
- مرگهای ناشی از بیماریها در کالیفرنیا
- موسیقیدانان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- نویسندگان اسرارآمیز اهل ایالات متحده آمریکا
- نویسندگان اهل سانفرانسیسکو
- نویسندگان اهل شیکاگو
- نویسندگان با نام مستعار
- نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- طرفداران ادبیات علمی تخیلی