دیوان بلخ (نمایشنامه)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دیوان بلخ
روی جلدِ چاپِ یکُم، مؤسّسهٔ انتشارات امیر کبیر، ۱۳۴۷
نویسندهبهرام بیضائی
شخصیت‌ها
  • قاضی
  • میرِ شب
  • کلانتر
  • ابوالقاسم غلجه
  • سلیم عیّار
  • حیدر عیّار
  • خدابخش
  • زیتون بازرگان
  • سلمان
  • مرجان
  • دایه
  • میرغضنفر صرّاف
  • جافور
  • تیمور
  • رجبک
  • احمدک
  • جعفر
  • پیرزن شاکی
  • مرد کور
  • مسگر
  • آهنگر
  • نجّار
  • خرّاط
  • زنش
  • پیرزن فروشنده
  • پیرمرد فروشنده
  • پیرزن خوب
  • بقّال
  • لباس‌فروش
  • کفاش
  • نان‌فروش
  • کلاه‌فروش
  • نامه‌نویس
  • قفل‌ساز
  • میوه‌فروش
  • حمال
  • گزمه‌ها
  • دو فراش
  • دو چماقدار لال
  • پادوی کاروانسرا
  • جارچی
زبان اصلیفارسی

دیوانِ بلخ نمایشنامه‌ای دوپرده‌ای از بهرام بیضایی است، نوشتهٔ سالِ ۱۳۴۷، بر اساسِ حکایتِ کهنی به همین نام.

متن[ویرایش]

نمایشنامه نوشتهٔ بهارِ ۱۳۴۷ است. انتشاراتِ امیر کبیر (اسفندِ ۱۳۴۷) نخستین و انتشاراتِ نگاه دوّمین ناشرِ دیوان بلخ بوده است. سالِ ۱۳۸۲ بازنگریستهٔ این نمایشنامه در جلدِ دوّمِ دیوان نمایش منتشر شد.

نقد و نظر[ویرایش]

محمود دولت‌آبادی به یاد آورده که:[۱]

شاید سال ۶−۱۳۴۵ بود که بیضایی نمایش‌نامه‌ی دیوان بلخ را در گروه ملی روخوانی کرد. صرف نظر از شگردهای اجرایی‌یی که او نو آورده بود، من شیفته‌ی زبان و بیانِ نمایش‌نامه شده بودم و از شوق در خود نمی‌گنجیدم. در باورِ من یک سعدی دیگر در زبان فارسی متولد شده بود، اما نه لزوماً با آن پیچ‌ها که در نثر سعدی هست، بل کسی که زبانِ نیاکان را امروزی کرده است، آن هم برای صحنه، برای نمایش. بله، چنین بود در نظر من؛ و در پایان روخوانی به او گفتم و تبریک گفتم پدید آمدن هنرمندی نواندیشِ کهن‌شناس را!

قاسم هاشمی‌نژاد شخصیت‌پردازیِ نمایشنامه را تنک‌مایه می‌دانست.[۲] وی همچنین به تأثّرِ بیضایی از برتولت برشت اشاره کرده است: ««دیوان بلخ» از «تآتر هوشمندانه» برشت، از «تآتر آموزندهٔ» برشت و از «تآتر متعهد» برشت بهره‌ها برده است . . . .»[۳]

حمید امجد دیوان بلخ را «مروری نمادین بر تجربه‌ی تاریخیِ شکستِ نهضتِ ملّی» دانسته.[۴]

به زبان‌های دیگر[ویرایش]

محمّد آلتونجی دیوان بلخ را به عربی ترجمه و با نام محكمة العدل في بلخ منتشر کرده است.[۵]

نمایش[ویرایش]

«. . . نمایشنامه دیگری در دست تمرین دارم که «دیوان بلخ» نام دارد. این نمایش را «بهرام بیضائی» نوشته و با همکاری بیش از ۵۴ نفر از هنرمندان اداره تآتر در فروردین ماه بروی صحنه خواهد آمد و مدت اجرای آن بیشتر از سه ساعت خواهد بود.»
عبّاس جوانمرد، زمستانِ ۱۳۵۰

بیضایی دیوان بلخ را به نمایش درنیاورده است. سالِ ۱۳۴۷ قرار بود گروهِ هنرِ ملّی این نمایشنامه را به کارگردانیِ عبّاس جوانمرد برای جشنِ هنرِ شیراز آماده کند، ولی برای صرفه‌جویی در هزینهٔ تولید پیشنهاد شد هشتمین سفر سندبادِ بیضایی یا سگی در خرمن‌جای نصرت‌الله نویدی جایگزین شود – که سرانجام هیچ کدام نشد.[۶] در زمستانِ ۱۳۵۰ نیز جوانمرد از تمرینِ این نمایش برای اجرا در فروردینِ ۱۳۵۱ خبر داد،[۷] ولی این کوشش نیز نافرجام ماند. رضا کرم‌رضایی گفته که کمبودِ بازیگر سببِ تعطیلیِ تمرین‌های دیوان بلخ شد.[۸]

نمایشنامه‌های دیگر[ویرایش]

مهدی امیرشریفی در اوایلِ دههٔ ۱۳۲۰ کمدی‌ای اقتباسی به نامِ دیوان بلخ داشته است که به نمایش نیز درآمده بوده است. محمّدعلی افراشته نیز حوالی ۱۳۳۰ «تعزیه‌ی دیوان بلخ» را با همکاری خسرو پیله‌ور در روزنامهٔ چلنگر منتشر کرده بود.

پانویس[ویرایش]

  1. دولت‌آبادی، «میم و آنِ دیگران»، ۱۱۰-۱۱۱.
  2. هاشمی‌نژاد، «به اقساط نمی‌توان عشق ورزید»، ۷.
  3. هاشمی‌نژاد، «به اقساط نمی‌توان عشق ورزید»، ۷.
  4. امجد، «خوانشِ نعلبندیان در متنِ زمانه‌اش»، ۳۸.
  5. «در وبسایت کتابخانه ملّی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۹.
  6. لشکری، «تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان»، ۱: ۸۴.
  7. جوانمرد، «گفت‌وگویی با عباس جوانمرد درباره‌ی سگی در خرمن‌جا و فرفره‌ها»، ۸۰.
  8. جعفری، «گروه هنر ملی»، ۱:‎ ۸۶۹.

منابع[ویرایش]

  • Javadi, Hasan (1988). Satire in Persian Literature. London: Associated University Presses. ISBN 0-8386-3260-2.

پیوند به بیرون[ویرایش]