توماس هابز: تفاوت میان نسخهها
رویکرد علمی هابز |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
|پیوند مرگکشور= |
|پیوند مرگکشور= |
||
|نمایش مرگکشور=اجباری |
|نمایش مرگکشور=اجباری |
||
}} یکی از فیلسوفان سیاسی برجستهٔ [[انگلستان]] بود که بیشتر به سبب کارهایش در فلسفهٔ سیاسی و کتاب [[لویاتان (کتاب)|لِوایِتان]] {{به لاتین|Leviathan}} شهرت دارد. این کتاب در سال ۱۶۵۱ نوشته شده و بنیان بسیاری از نظریههای [[قرارداد اجتماعی]] را در [[فلسفهٔ سیاسی]] به وجود |
}} یکی از فیلسوفان سیاسی برجستهٔ [[انگلستان]] بود که بیشتر به سبب کارهایش در فلسفهٔ سیاسی و کتاب [[لویاتان (کتاب)|لِوایِتان]] {{به لاتین|Leviathan}} شهرت دارد. این کتاب در سال ۱۶۵۱ نوشته شده و بنیان بسیاری از نظریههای [[قرارداد اجتماعی]] را در [[فلسفهٔ سیاسی]] به وجود آوردهاست. |
||
== اندیشه == |
== اندیشه == |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=== فلسفه === |
=== فلسفه === |
||
برابر مقدمات فلسفی و [[وجودشناسی|وجودشناختی]] که در دو اثر دیگر هابز «جسم» و «طبیعت انسانی»، به تفصیل |
برابر مقدمات فلسفی و [[وجودشناسی|وجودشناختی]] که در دو اثر دیگر هابز «جسم» و «طبیعت انسانی»، به تفصیل آمدهاست، فقط اجسام وجود دارند که ممکن است اجسام مادی به معنای دقیق کلمه (یا طبیعی) و اجسام سیاسی (مصنوعی) باشند. از سویی، انسان بخشی از ماده است و از آن تشکیل شدهاست و از سوی دیگر، به عنوان موجودی که میتواند اجسام مصنوعی به وجود آورد سازنده و فاعل نظریهٔ سیاسی است. شناختها مجموعهٔ احساسهاست که به نوبه خود دگرگونیها، یعنی حرکاتی است که در اجسام محسوس ایجاد شده و به وسیله اعصاب به مغز انتقال یافتهاست. ادراکات ما از جهان احساس دگرگونیهای مربوطی است که در جوهر دماغی وارد میشود و بنابراین، این ادراکات اموری ذهنیاند. غریزههای غلبهناپذیری تعیینکنندهٔ دقیق همهٔ اعمال انساناند. در اعمال انسان جایی برای آزادی وجود ندارد و [[خیر و شر]] اموری نسبیاند: خیر با مطلوب و شر با نامطلوب یگانه است. |
||
نتیجهٔ منطقی این مادیمذهبی نظریهٔ «دولت مطلقه» است. در نظر هابز، در موضوع سیاست، آزادی به اندازهٔ اخلاق و متافیزیک غیرقابل قبول است: در دولت، همچنان که در طبیعت، قدرت موجد حق است. [[حالت طبیعی]] انسانها «جنگ همه با همه است»، و دولت وسیلهٔ ضروری پایانبخشیدن به این حالت است. دولتْ زندگی و اموال افراد را به بهای اطاعت منفعلانه و مطلقی که از آنها انتظار دارد، مورد حمایت قرار میدهد. امر دولت خیر است و نهی دولت شر؛ ارادهٔ دولت عالیترین قانون است. |
نتیجهٔ منطقی این مادیمذهبی نظریهٔ «دولت مطلقه» است. در نظر هابز، در موضوع سیاست، آزادی به اندازهٔ اخلاق و متافیزیک غیرقابل قبول است: در دولت، همچنان که در طبیعت، قدرت موجد حق است. [[حالت طبیعی]] انسانها «جنگ همه با همه است»، و دولت وسیلهٔ ضروری پایانبخشیدن به این حالت است. دولتْ زندگی و اموال افراد را به بهای اطاعت منفعلانه و مطلقی که از آنها انتظار دارد، مورد حمایت قرار میدهد. امر دولت خیر است و نهی دولت شر؛ ارادهٔ دولت عالیترین قانون است. |
||
هابز به این موجود مصنوعی که دولت یا جمهوری را به وجود میآورد - یعنی آدمکی حقیقی که دارای زندگی صرفاً ماشینی است و نبوغ انسانی آن را طرح کرده و |
هابز به این موجود مصنوعی که دولت یا جمهوری را به وجود میآورد - یعنی آدمکی حقیقی که دارای زندگی صرفاً ماشینی است و نبوغ انسانی آن را طرح کرده و ساختهاست - «[[لویاتان (کتاب)|لویاتان]]» نام میدهد، که از آن [[موجود افسانهای]] و رمزی [[کتاب مقدس]] و به ویژه [[کتاب ایوب]] گرفته شدهاست. هابز این لویاتان را در تصویر معروف چاپ اول اثر نشان دادهاست: غولی تاجدار که شمشیری در یک دست و عصای پاپی در دست دیگر دارد. به عبارت دیگر، لویاتان [[نیروی نظامی]] و روحانی را در اختیار دارد که سلطه بر اجسام و وجدانها را به او اعطا میکند. روح مصنوعی لویاتان از حاکمیت؛ مفاصل او از صاحبان مناصب؛ اعضای او قوای قضاییه و مجریه؛ اعصاب او پاداش و مجازات؛ نیروی او رفاه و ثروت همهٔ اعضاء بهطور خاص؛ فعالیت او از رستگاری مردم؛ حافظهٔ او از رایزنان؛ عقل و ارادهٔ او قوانین و مصوبهها، سلامت او از اجماع، بیماری او از شورش، مرگ او از [[جنگ داخلی]] تشکیل شدهاست؛ و کلمه «کُنْ» الاهی و [[آفرینش انسان]] در [[سفر پیدایش]]، از میثاقها و قراردادهایی فراهم آمدهاست که نخستینبار اجزای مختلف جسم سیاسی را جمع و وحدت بخشید.<ref name=Tabatabai-Hobbes>{{یادکرد وب |
||
| نشانی = http://www.javadtabatabai.org/search/label/Thomas_Hobbes |
| نشانی = http://www.javadtabatabai.org/search/label/Thomas_Hobbes |
||
| عنوان = اندیشهٔ سیاسی تامس هابز |
| عنوان = اندیشهٔ سیاسی تامس هابز |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
=== اندیشهٔ سیاسی === |
=== اندیشهٔ سیاسی === |
||
نظریهٔ سیاسی هابز |
نظریهٔ سیاسی هابز بهطور کلی اندیشههای بیان شده در خصوص شهروند را از سر میگیرد، مگر در مواردی که هابز به نظر میآید که از زندگی سیاسی پرآشوب زمان خود درسی آموخته باشد. کسی که در لحظهٔ آزادی گردن به اطاعت فاتحی میگذارد با بیان صریح یا علامات کافی دیگر رضایت میدهد که رعیت او باشد. این وضعیت در مورد کسی که در برابر حاکم خود تعهد دیگری جز تعهد رعیت معمولی ندارد تکرار میشود. [[قانون مدنی]] تعهدات پیوسته با قوانین طبیعی و اصل عدالت در تضاد است. احترام به دیگران و فضیلتهای دیگری که از قانون مدنی ناشی میشود و صلح و اطاعت را به دنبال میآورد، به محض تشکیل دولت، به قوانین طبیعی تبدیل میشود و بنابراین از این حیث که قدرت حاکم احترام به آنها را الزامآور میداند، [[قوانین مدنی]] نیز هستند. بخش نانوشتهٔ [[قانون طبیعی]] خوانده میشود و بخش نوشتهٔ آن مدنی، قانون مدنی آزادی طبیعی افراد را محدود میکند تا آنان نتوانند به یکدیگر ضرر برسانند، بلکه به یکدیگر یاری برسانند و در برابر دشمن مشترک متحد شوند. قانون مدنی تحت نظارت پادشاه و پارلمان - در صورتی که سلطنت پارلمانی باشد - قرار دارد. سلطنت به هیچوجه با قدرت مذهبی محدود نمیشود، زیرا که قلمرو امور دنیوی و مذهبی یگانهاند؛ حاکم را نمیتوان با قدرت مذهبی طرد و تکفیر کرد، زیرا که شهریار نمیتواند خود را تکفیر کند. تکفیر رعیتی که به پادشاه وفادار باشد فاقد هرگونه اثر است. کشیشان وظیفهٔ خود را به نام و تحت اقتدار حاکم مدنی یا «قانون عرفی» انجام میدهند. اما پادشاه، یا هرحاکم دیگری، وظیفهٔ عالیه دینی خود را با تکیه بر اقتدار بلافصل ناشی از خدا یا «قانون شرعی» انجام میدهد؛ بنابراین، هرکس که به اطاعت از پادشاه گردن نهد و به خدا بودن مسیح اعتراف کند، مسیحی خوبی است. |
||
بدینسان، قدرت مطلقه دولت که بر شالودهٔ دریافتی کاملاً مادی و سودجویانه از دولت استوار است، عالیترین بیان خود را در لِوْیْاتان پیدا |
بدینسان، قدرت مطلقه دولت که بر شالودهٔ دریافتی کاملاً مادی و سودجویانه از دولت استوار است، عالیترین بیان خود را در لِوْیْاتان پیدا کردهاست و این بیان تا جایی پیش میرود که آنگاه که پادشاه یا دولت نتوانند از شهروندان دفاع کنند، وفاداری مردم نسبت به آنان نفی میشود، زیرا که تنها دلیل اطاعت از آنان تأمین امنیت شهروند است.<ref name=Tabatabai-Hobbes /> |
||
{{درشت|'''دیدگاه علمی'''}} |
|||
توماس هابز، فیلسوف انگلیسی در |
توماس هابز، فیلسوف انگلیسی در پژوهشهای علمی قرن هفدهم نقشی فعالانه داشت. وی با ریاضیدانان هم عصر خویش از جمله دکارت در تعامل بود، ولی به نتایجی کاملاً متفاوت دست یافت. مخالفت او با تفکیک ذهن و جسم در ثنویت دکارتی، باعث شد خود را یک ماتریالیست تمام عیار بخواند، و مفمهوم ذات یا جوهر غیر مادی را به عنوان عبارتی متناقض رد کند (ادعایی جسورانه در زمانه ای که خدا باوری همچنان حاکم بود) هر آنچه در کائنات است فیزیکی یا مادی است، و هیچ چیز خارج از آن وجود ندارد. |
||
هابز |
هابز متأثر از نجوم کوپرنیک و گالیله، چشماندازی مکانیکی از هستی ارائه داد، و این بحث را پیش کشید که با در نظر گرفتن قوانین فیزیکی، حتی انسان میتواند همچون یک ماشین قلمداد شود. نظریهٔ حرکت و نیروی جنبشی گالیله الهامبخش هابز بود، به طوری که به باور او این نظریه نه تنها عملکرد بدن، که فعالیتهای ذهنی ما را نیز تبیین میکند. از دید هابز، ذهن ما یک ماشین فیزیکی است، و ابعاد روانشناختی انسان مثل هر چیز دیگری در کائنات از قوانین فیزیکی پیروی میکند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Philosophy in minutes|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref> |
||
== منابع == |
== منابع == |
||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
{{ترتیبپیشفرض:هابز، توماس}} |
{{ترتیبپیشفرض:هابز، توماس}} |
||
[[رده:اهالی مالمزبوری]] |
[[رده:اهالی مالمزبوری]] |
||
[[رده:تامس هابز]] |
[[رده:تامس هابز]] |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۳۰
توماس هابز | |
---|---|
زادهٔ | ۵ آوریل ۱۵۸۸ |
درگذشت | ۴ دسامبر ۱۶۷۹ (۹۱ سال) دربیشر، انگلستان |
محل تحصیل | دانشگاه آکسفورد |
دوره | فلسفه قرن هفدهم (فلسفه جدید) |
حیطه | فلاسفه غرب |
مکتب | قرارداد اجتماعی، واقعگرایی، تجربهگرایی، جبرگرایی، مادهباوری، خودگرایی اخلاقی |
علایق اصلی | فلسفه سیاسی، تاریخ، فلسفه اخلاق، هندسه |
ایدههای چشمگیر | بنیانگذار نوین سنت قرارداد اجتماعی؛ زندگی در وضع طبیعی «منفرد، محقر، حیوانی، کریه و کوتاه» است. |
تأثیرگرفته از | |
تأثیرگذار بر
|
توماس هابْز (به انگلیسی: Thomas Hobbes) (زادهٔ ۵ آوریل ۱۵۸۸ در انگلستان — درگذشتهٔ ۴ دسامبر ۱۶۷۹ ) یکی از فیلسوفان سیاسی برجستهٔ انگلستان بود که بیشتر به سبب کارهایش در فلسفهٔ سیاسی و کتاب لِوایِتان (به لاتین: Leviathan) شهرت دارد. این کتاب در سال ۱۶۵۱ نوشته شده و بنیان بسیاری از نظریههای قرارداد اجتماعی را در فلسفهٔ سیاسی به وجود آوردهاست.
اندیشه
هابز، در ادامه اندیشه سیاسی ماکیاوللی و در سرزمین جدیدی که او کشف کرده بود، نظریهپرداز «علم جدید سیاست» بود.[۱]
فلسفه
برابر مقدمات فلسفی و وجودشناختی که در دو اثر دیگر هابز «جسم» و «طبیعت انسانی»، به تفصیل آمدهاست، فقط اجسام وجود دارند که ممکن است اجسام مادی به معنای دقیق کلمه (یا طبیعی) و اجسام سیاسی (مصنوعی) باشند. از سویی، انسان بخشی از ماده است و از آن تشکیل شدهاست و از سوی دیگر، به عنوان موجودی که میتواند اجسام مصنوعی به وجود آورد سازنده و فاعل نظریهٔ سیاسی است. شناختها مجموعهٔ احساسهاست که به نوبه خود دگرگونیها، یعنی حرکاتی است که در اجسام محسوس ایجاد شده و به وسیله اعصاب به مغز انتقال یافتهاست. ادراکات ما از جهان احساس دگرگونیهای مربوطی است که در جوهر دماغی وارد میشود و بنابراین، این ادراکات اموری ذهنیاند. غریزههای غلبهناپذیری تعیینکنندهٔ دقیق همهٔ اعمال انساناند. در اعمال انسان جایی برای آزادی وجود ندارد و خیر و شر اموری نسبیاند: خیر با مطلوب و شر با نامطلوب یگانه است.
نتیجهٔ منطقی این مادیمذهبی نظریهٔ «دولت مطلقه» است. در نظر هابز، در موضوع سیاست، آزادی به اندازهٔ اخلاق و متافیزیک غیرقابل قبول است: در دولت، همچنان که در طبیعت، قدرت موجد حق است. حالت طبیعی انسانها «جنگ همه با همه است»، و دولت وسیلهٔ ضروری پایانبخشیدن به این حالت است. دولتْ زندگی و اموال افراد را به بهای اطاعت منفعلانه و مطلقی که از آنها انتظار دارد، مورد حمایت قرار میدهد. امر دولت خیر است و نهی دولت شر؛ ارادهٔ دولت عالیترین قانون است.
هابز به این موجود مصنوعی که دولت یا جمهوری را به وجود میآورد - یعنی آدمکی حقیقی که دارای زندگی صرفاً ماشینی است و نبوغ انسانی آن را طرح کرده و ساختهاست - «لویاتان» نام میدهد، که از آن موجود افسانهای و رمزی کتاب مقدس و به ویژه کتاب ایوب گرفته شدهاست. هابز این لویاتان را در تصویر معروف چاپ اول اثر نشان دادهاست: غولی تاجدار که شمشیری در یک دست و عصای پاپی در دست دیگر دارد. به عبارت دیگر، لویاتان نیروی نظامی و روحانی را در اختیار دارد که سلطه بر اجسام و وجدانها را به او اعطا میکند. روح مصنوعی لویاتان از حاکمیت؛ مفاصل او از صاحبان مناصب؛ اعضای او قوای قضاییه و مجریه؛ اعصاب او پاداش و مجازات؛ نیروی او رفاه و ثروت همهٔ اعضاء بهطور خاص؛ فعالیت او از رستگاری مردم؛ حافظهٔ او از رایزنان؛ عقل و ارادهٔ او قوانین و مصوبهها، سلامت او از اجماع، بیماری او از شورش، مرگ او از جنگ داخلی تشکیل شدهاست؛ و کلمه «کُنْ» الاهی و آفرینش انسان در سفر پیدایش، از میثاقها و قراردادهایی فراهم آمدهاست که نخستینبار اجزای مختلف جسم سیاسی را جمع و وحدت بخشید.[۲]
اندیشهٔ سیاسی
نظریهٔ سیاسی هابز بهطور کلی اندیشههای بیان شده در خصوص شهروند را از سر میگیرد، مگر در مواردی که هابز به نظر میآید که از زندگی سیاسی پرآشوب زمان خود درسی آموخته باشد. کسی که در لحظهٔ آزادی گردن به اطاعت فاتحی میگذارد با بیان صریح یا علامات کافی دیگر رضایت میدهد که رعیت او باشد. این وضعیت در مورد کسی که در برابر حاکم خود تعهد دیگری جز تعهد رعیت معمولی ندارد تکرار میشود. قانون مدنی تعهدات پیوسته با قوانین طبیعی و اصل عدالت در تضاد است. احترام به دیگران و فضیلتهای دیگری که از قانون مدنی ناشی میشود و صلح و اطاعت را به دنبال میآورد، به محض تشکیل دولت، به قوانین طبیعی تبدیل میشود و بنابراین از این حیث که قدرت حاکم احترام به آنها را الزامآور میداند، قوانین مدنی نیز هستند. بخش نانوشتهٔ قانون طبیعی خوانده میشود و بخش نوشتهٔ آن مدنی، قانون مدنی آزادی طبیعی افراد را محدود میکند تا آنان نتوانند به یکدیگر ضرر برسانند، بلکه به یکدیگر یاری برسانند و در برابر دشمن مشترک متحد شوند. قانون مدنی تحت نظارت پادشاه و پارلمان - در صورتی که سلطنت پارلمانی باشد - قرار دارد. سلطنت به هیچوجه با قدرت مذهبی محدود نمیشود، زیرا که قلمرو امور دنیوی و مذهبی یگانهاند؛ حاکم را نمیتوان با قدرت مذهبی طرد و تکفیر کرد، زیرا که شهریار نمیتواند خود را تکفیر کند. تکفیر رعیتی که به پادشاه وفادار باشد فاقد هرگونه اثر است. کشیشان وظیفهٔ خود را به نام و تحت اقتدار حاکم مدنی یا «قانون عرفی» انجام میدهند. اما پادشاه، یا هرحاکم دیگری، وظیفهٔ عالیه دینی خود را با تکیه بر اقتدار بلافصل ناشی از خدا یا «قانون شرعی» انجام میدهد؛ بنابراین، هرکس که به اطاعت از پادشاه گردن نهد و به خدا بودن مسیح اعتراف کند، مسیحی خوبی است.
بدینسان، قدرت مطلقه دولت که بر شالودهٔ دریافتی کاملاً مادی و سودجویانه از دولت استوار است، عالیترین بیان خود را در لِوْیْاتان پیدا کردهاست و این بیان تا جایی پیش میرود که آنگاه که پادشاه یا دولت نتوانند از شهروندان دفاع کنند، وفاداری مردم نسبت به آنان نفی میشود، زیرا که تنها دلیل اطاعت از آنان تأمین امنیت شهروند است.[۲]
دیدگاه علمی
توماس هابز، فیلسوف انگلیسی در پژوهشهای علمی قرن هفدهم نقشی فعالانه داشت. وی با ریاضیدانان هم عصر خویش از جمله دکارت در تعامل بود، ولی به نتایجی کاملاً متفاوت دست یافت. مخالفت او با تفکیک ذهن و جسم در ثنویت دکارتی، باعث شد خود را یک ماتریالیست تمام عیار بخواند، و مفمهوم ذات یا جوهر غیر مادی را به عنوان عبارتی متناقض رد کند (ادعایی جسورانه در زمانه ای که خدا باوری همچنان حاکم بود) هر آنچه در کائنات است فیزیکی یا مادی است، و هیچ چیز خارج از آن وجود ندارد.
هابز متأثر از نجوم کوپرنیک و گالیله، چشماندازی مکانیکی از هستی ارائه داد، و این بحث را پیش کشید که با در نظر گرفتن قوانین فیزیکی، حتی انسان میتواند همچون یک ماشین قلمداد شود. نظریهٔ حرکت و نیروی جنبشی گالیله الهامبخش هابز بود، به طوری که به باور او این نظریه نه تنها عملکرد بدن، که فعالیتهای ذهنی ما را نیز تبیین میکند. از دید هابز، ذهن ما یک ماشین فیزیکی است، و ابعاد روانشناختی انسان مثل هر چیز دیگری در کائنات از قوانین فیزیکی پیروی میکند.[۳]
منابع
- ↑ جواد طباطبایی. «اندیشهٔ سیاسی جان لاک». دریافتشده در ۱۶ فروردین ۱۳۹۰.
هابز، چنانکه گذشت، در ادامه اندیشه سیاسی ماکیاولی و در سرزمین جدیدی که او کشف کرده بود، نظریهپرداز «علم جدید سیاست» بود.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ جواد طباطبایی. «اندیشهٔ سیاسی تامس هابز». دانشنامهٔ آثار سروش. دریافتشده در ۱۶ فروردین ۱۳۹۰.
- ↑ Philosophy in minutes.
پیوند به بیرون
- زادگان ۱۵۸۸ (میلادی)
- درگذشتگان ۱۶۷۹ (میلادی)
- اهالی مالمزبوری
- تامس هابز
- تجربهگرایان
- دور از وطنهای اهل انگلستان در فرانسه
- فیلسوفان اهل انگلستان
- فیلسوفان دوران پیش از مدرن
- فیلسوفان سده ۱۷ (میلادی)
- فیلسوفان قانون
- مادهباوران
- منتقدان کاتولیسیزم
- نویسندگان سده ۱۷ (میلادی) اهل انگلستان
- نویسندگان لاتین سده ۱۷ (میلادی)
- نظریهپردازان سیاست
- نظریهپردازان سیاست اهل انگلستان
- واقعگرایان سیاسی