بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی
| بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی | |
|---|---|
| بخشی از جنگ اقیانوس آرام | |
ابر قارچی بمب اتمی بر هیروشیما (چپ) و ناگاساکی (راست) | |
| گونه | جنگ هستهای |
| مکان | ۳۴°۲۳′۴۱″ شمالی ۱۳۲°۲۷′۱۷″ شرقی / ۳۴٫۳۹۴۷۲°شمالی ۱۳۲٫۴۵۴۷۲°شرقی ۳۲°۴۶′۲۵″ شمالی ۱۲۹°۵۱′۴۸″ شرقی / ۳۲٫۷۷۳۶۱°شمالی ۱۲۹٫۸۶۳۳۳°شرقی |
| اجرا | ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ |
| نیروی اجرایی | |
| تلفات و صدمات | هیروشیما:
ناگاساکی:
مجموع کشته شدگان (تا پایان سال ۱۹۴۵):
|
بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی در ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵، به دو واقعهای اشاره دارد که ایالات متحده دو جنگافزار هستهای را به ترتیب بر فراز شهرهای هیروشیما و ناگاساکی ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم منفجر کرد. این دو بمباران اتمی بین ۱۵۰٬۰۰۰ تا ۲۴۶٬۰۰۰ نفر را که بیشتر آنها غیرنظامی بودند، کشتند و تاکنون تنها موارد استفاده از سلاح هستهای باقی مانده است. تسلیم ژاپن به متفقین در ۱۵ اوت، شش روز پس از بمباران ناگاساکی و جنگ شوروی و ژاپن و تهاجم شوروی به منچوری انجام شد و دولت ژاپن سند تسلیم ژاپن را در دوم سپتامبر امضاء کرد که پایان جنگ جهانی دوم در آسیا بود.
در سال پایانی جنگ جهانی دوم، متفقین جنگ جهانی دوم برای یک عملیات سقوط پرهزینه آماده شدند. پیش از این اقدام، بمباران متعارف و و بمباران آتشزا انجام شد که ۶۴ شهر ژاپن را ویران کرد، که شامل عملیات بمباران توکیو نیز بود. پس از به پایان رسیدن جنگ در جبهه اروپایی جنگ جهانی دوم، قرارداد تسلیم آلمان در ۸ مه ۱۹۴۵ امضا شد، و متفقین پس از آن تمام توجه خود را به جنگ اقیانوس آرام معطوف کردند. تا ژوئیه ۱۹۴۵، متفقین توسط پروژه منهتن دو نوع بمب اتمی تولید کرده بودند «پسر کوچک»، نوعی سلاح شکافت هستهای از نوع تفنگی با اورانیوم غنیشده، و «مرد چاق» نوعی سلاح هستهای با استفاده از پلوتونیم و انفجار داخلی. بخشی از نیروی هوایی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا به نام «گروه کامپوزیت ۵۰۹» که با نسخه تخصصی سیلورپلیت بوئینگ بی-۲۹ سوپرفورترس آموزش دیده و مجهز شده بودند، در تینیان در جزایر ماریانا مستقر شدند. متفقین در ۲۶ ژوئیه ۱۹۴۵ خواستار تسلیم بیقیدوشرط نیروهای مسلح امپراتوری ژاپن در اعلامیه پوتسدام شدند، که جایگزین «تخریب فوری و مطلق» بود. دولت ژاپن این اولتیماتوم را نادیده گرفت.
موافقت بریتانیا برای بمباران اتمی، مطابق با توافق کبک الزامی بود و کسب شد. در ۲۵ ژوئیه ژنرال توماس تی. هندی، رئیس ستاد نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا، دستورهایی برای استفاده از بمبهای اتمی در هیروشیما، کیوشوی شمالی، نیگاتا و ناگاساکی، صادر کرد. این اهداف به این دلیل انتخاب شدند که مناطق شهری بزرگی بودند که تأسیسات نظامی قابل توجهی نیز در خود جای داده بودند. در ۶ اوت، پسر کوچک بر روی هیروشیما انداخته شد. سه روز بعد، مرد چاق بر روی ناگاساکی انداخته شد. طی دو تا چهار ماه بعد، تأثیرات بمباران اتمی موجب مرگ، ۹۰٬۰۰۰ تا ۱۶۶٬۰۰۰ نفر در هیروشیما و ۶۰٬۰۰۰ تا ۸۰٬۰۰۰ نفر در ناگاساکی شد. تقریباً نیمی از مرگ و میرها در روز اول اتفاق افتاد. تا ماهها پس از آن، بسیاری از مردم بر اثر سوختگی، مسمومیت پرتوی و سایر جراحات، که با بیماری و سوء تغذیه تشدید شده بود، جان خود را از دست میدادند. با وجود پادگان نظامی قابل توجه هیروشیما، که تخمین زده میشود ۲۴٬۰۰۰ سرباز داشته باشد، حدود ۹۰٪ از کشتهشدگان غیرنظامی بودند.
محققان بهطور گسترده تأثیرات این بمبارانها را بر شخصیت اجتماعی و سیاسی تاریخ جهان پس از آن و فرهنگ عامه مطالعه کردهاند، و هنوز بحث و جدل در مورد بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی در مورد توجیه اخلاقی و قانونی این بمبارانها و همچنین پیامدهای ژئوپلیتیکی آنها، به ویژه با توجه به زمینه جنگ سرد، وجود دارد. حامیان استدلال میکنند که بمبارانهای اتمی برای پایان دادن به جنگ با حداقل تلفات ضروری بود و در نهایت از تلفات بیشتر در هر دو طرف جلوگیری کرد، و همچنین ادعا میکنند که نمایش سلاحهای اتمی، صلح طولانی را از ترس جلوگیری از جنگ هستهای ایجاد کرد. در مقابل، منتقدان استدلال میکنند که این بمبارانها برای پایان جنگ غیرضروری و نوعی جنایت جنگی بودند که پیامدهای اخلاقی و معنوی را به همراه داشتند و همچنین ادعا میکنند که استفاده آینده از سلاحهای اتمی محتملتر از حد انتظار است و میتواند منجر به هولوکاست هستهای شود.
پسزمینه
[ویرایش]جنگ اقیانوس آرام
[ویرایش]
سفید و سبز: مناطق تحت کنترل ژاپن
قرمز: مناطق تحت کنترل متفقین
خاکستری: مناطق تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی (بیطرف)
در سال ۱۹۴۵، جنگ اقیانوس آرام بین امپراتوری ژاپن و متفقین جنگ جهانی دوم وارد چهارمین سال خود شد. اکثر واحدهای نظامی ژاپن به شدت جنگیدند و تضمین کردند که پیروزی متفقین با هزینه هنگفتی به دست خواهد آمد. از ۱٫۲۵ میلیون تلفات جنگی که در مجموع ایالات متحده در طی جنگ جهانی دوم، شامل پرسنل نظامی کشتهشده در نبرد و مجروح در جنگ متحمل شد، نزدیک به یک میلیون تلفات در آخرین سال جنگ، از ژوئن ۱۹۴۴ تا ژوئن ۱۹۴۵، رخ داد. در دسامبر ۱۹۴۴، تلفات نبردهای آمریکایی در نتیجه حمله آلمان به آردن به بالاترین حد خود در هر ماه، یعنی ۸۸٬۰۰۰ نفر، رسید. رئیسجمهور فرانکلین دلانو روزولت که نگران خسارات وارده بود، پیشنهاد استفاده از بمبهای اتمی در اسرع وقت علیه آلمان را داد، اما مطلع شد که برای به کار بردن اولین سلاحهای اتمی هنوز چندین ماه وقت نیاز است.[۱] ذخایر نیروی انسانی آمریکا رو به اتمام بود. تعویق خدمت برای گروههایی مانند کارگران کشاورزی تشدید شد و بررسیهایی در مورد به خدمت گرفتن زنان انجام شد. در همان زمان، مردم از جنگ خسته شده بودند و خواستار بازگشت سربازان با سابقه خدمت به خانه بودند.[۲]
در اقیانوس آرام، متفقین به فیلیپین بازگشتند،[۳] برمه را بازپس گرفتند و به بورنئو حمله کردند[۴][۵] و حملاتی برای کاهش نیروهای ژاپنی باقی مانده در بوگنویل، گینه نو و فیلیپین انجام دادند.[۶] در آوریل ۱۹۴۵، نیروهای آمریکایی در اوکیناوا پیاده شدند، جایی که نبردهای سنگین تا ژوئن ادامه یافت. در طول مسیر، نسبت تلفات ژاپنیها به آمریکاییها از پنج به یک در فیلیپین به دو به یک در اوکیناوا کاهش یافت.[۲] اگرچه برخی از سربازان ژاپنی به اسارت گرفته شدند بودند، اما اکثر آنها تا زمان کشته شدن یا ارتکاب خودکشی جنگیدند. نزدیک به ۹۹ درصد از ۲۱٬۰۰۰ مدافع نبرد ایوو جیما کشته شدند. از ۱۱۷٬۰۰۰ سرباز اوکیناوا و ژاپنی که از آوریل تا ژوئن ۱۹۴۵ از جزیره اوکیناوا دفاع میکردند، ۹۴ درصد کشته شدند؛[۷] ۷٬۴۰۱ سرباز ژاپنی تسلیم شدند که تعداد بیسابقهای است.[۸]
با پیشروی متفقین به سمت ژاپن، شرایط برای مردم ژاپن بهطور پیوسته بدتر شد. ناوگان تجاری ژاپن از ۵٬۲۵۰٬۰۰۰ تن در سال ۱۹۴۱ به ۱٬۵۶۰٬۰۰۰ تن در مارس ۱۹۴۵ و ۵۵۷٬۰۰۰ تن در اوت ۱۹۴۵ کاهش یافت. کمبود مواد اولیه، اقتصاد جنگی ژاپن را پس از اواسط سال ۱۹۴۴ به شدت رو به زوال گذاشت. اقتصاد غیرنظامی که در طول جنگ به آرامی رو به وخامت گذاشته بود، تا اواسط سال ۱۹۴۵ به سطوح فاجعهباری رسید. از دست دادن کشتیرانی، ناوگان ماهیگیری را نیز تحت تأثیر قرار داد و صید سال ۱۹۴۵ تنها ۲۲ درصد از صید سال ۱۹۴۱ بود. برداشت برنج در سال ۱۹۴۵ بدترین وضعیت از سال ۱۹۰۹ بود و گرسنگی و سوء تغذیه شیوع پیدا کرد. تولید صنعتی ایالات متحده بهطور چشمگیری از ژاپن برتر بود. تا سال ۱۹۴۳، ایالات متحده تقریباً ۱۰۰٬۰۰۰ هواپیما در سال تولید میکرد، در حالی که ژاپن در کل جنگ ۷۰٬۰۰۰ هواپیما تولید کرده بود. در فوریه ۱۹۴۵، شاهزاده فومیمارو کونوئه به امپراتور هیروهیتو توصیه کرد که شکست اجتنابناپذیر است و از او خواست که از سلطنت کنارهگیری کند.[۹]
آمادگی برای حمله به ژاپن
[ویرایش]
حتی قبل از تسلیم آلمان نازی (روز پیروزی در اروپا) در ۸ مه ۱۹۴۵، برنامههایی برای بزرگترین عملیات جنگ اقیانوس آرام، به نام عملیات سقوط جهت حمله متفقین به ژاپن، در حال انجام بود.[۱۰] این عملیات دارای دو بخش بود: یک بخش «عملیات المپیک» نام داشت که قرار بود در اکتبر ۱۹۴۵ آغاز شود و شامل مجموعهای از عملیاتهای پیاده شدن توسط ارتش ششم ایالات متحده آمریکا بود که قصد داشت یک سوم جنوبیترین جزیره اصلی ژاپن، کیوشو، را تصرف کند.[۱۱] بخش دیگر قرار بود به نام «عملیات تاج» در مارس ۱۹۴۶، دنبال شود که در طی آن قرار بود دشت کانتو، در نزدیکی توکیو در جزیره اصلی هونشو ژاپنی توسط ارتش هشتم ایالات متحده آمریکا و ارتش دهم ایالات متحده آمریکا و همچنین سپاه کشورهای مشترکالمنافع، متشکل از لشکرهای استرالیا، بریتانیا و کانادا تصرف شود. تاریخ تعیینشده به این دلیل انتخاب شده بود که عملیات المپیک بتواند به اهداف خود برسد، نیروها از اروپا به این منطقه منتقل شوند و زمستان ژاپن سپری شود.[۱۲]
جغرافیای ژاپن این طرح تهاجمی را برای ژاپنیها نیز آشکار ساخت. آنها توانستند نقشههای تهاجم متفقین را بهطور دقیق پیشبینی کنند و بنابراین نقشه دفاعی خود، عملیات کتسوگو، را بر اساس آن تنظیم کردند. ژاپنیها با وجود نیروی ذخیره کم، یک دفاع تمام عیار از کیوشو را برنامهریزی کردند.[۱۳] در مجموع، ۲٫۳ میلیون نیروی زمینی امپراتوری ژاپن سرباز آماده دفاع از جزایر خودی بودند که توسط یک سپاه شبهنظامی داوطلب ۲۸ میلیون نفری پشتیبانی میشدند. پیشبینی تلفات بسیار متفاوت، اما بسیار بالا بود. معاون رئیس ستاد کل نیروی دریایی امپراتوری ژاپن، دریاسالار اونیشی تاکیجیرو مرگ ۲۰ میلیون ژاپنی را پیشبینی کرده بود.[۱۴]
آمریکاییها از افزایش نیروهای ژاپنی که دقیقاً از طریق اطلاعات اولترا ردیابی شده بود، نگران بودند.[۱۵] در ۱۵ ژوئن ۱۹۴۵، مطالعهای توسط کمیته مشترک طرحهای جنگی[۱۶] با تکیه بر تجربه نبرد لیته، تخمین زد شده بود که عملیات سقوط منجر به تلفات ۱۳۲٬۵۰۰ تا ۲۲۰٬۰۰۰ آمریکایی خواهد شد، و تعداد کشتهها و مفقودان آمریکایی بین ۲۷٬۵۰۰ تا ۵۰٬۰۰۰ نفر خواهد بود.[۱۷] وزیر جنگ ایالات متحده آمریکا هنری استیمسون مطالعه در این زمینه را به کوینسی رایت و ویلیام شاکلی سپرد که تخمین زدند متفقین مهاجم بین ۱٫۷ تا ۴ میلیون تلفات متحمل خواهند شد که از این تعداد بین ۴۰۰٬۰۰۰ تا ۸۰۰٬۰۰۰ نفر کشته خواهند شد، در حالی که تلفات ژاپنیها حدود ۵ تا ۱۰ میلیون نفر تخمین زده شد.[۱۸][۱۹] در جلسهای با رئیسجمهور و فرماندهان در ۱۸ ژوئن ۱۹۴۵، ژنرال جرج مارشال اظهار داشت که «دلیلی وجود دارد که باور کنیم» هزینه ۳۰ روز اول از هزینه نبرد جزیره لوزون در فیلیپین بیشتر نخواهد بود. علاوه بر این، با توجه به اینکه ژاپنیها به دلیل حمله به سرزمین اصلیشان «ناامید» میشدند، مارشال گمان میکرد که ورود شوروی به جنگ ممکن است «اقدام قاطع» مورد نیاز به عنوان «[اهرم فشار] نهایی برای تسلیم آنها» باشد.[۲۰]
مارشال شروع به بررسی استفاده از سلاحی کرد که «به راحتی در دسترس بود و مطمئناً میتوانست هزینه جان آمریکاییها را کاهش دهد»: یعنی جنگ شیمیایی (گاز سمی).[۲۱] مقادیری فسژن، گاز خردل، گاز اشکآور و سیانوژن کلرید از انبارهای موجود در استرالیا و گینه نو در آمادهسازی برای عملیات المپیک به جزیره لوزون در فیلیپین منتقل شدند و مکآرتور اطمینان حاصل کرد که واحدهای سپاه شیمیایی برای استفاده از آنها آموزش دیدهاند.[۲۱] همچنین استفاده از سلاحهای بیولوژیکی نیز مورد توجه قرار گرفت.[۲۲]
حملات هوایی به ژاپن
[ویرایش]
در حالی که ایالات متحده قبل از جنگ اقیانوس آرام برنامههایی برای یک عملیات هوایی علیه ژاپن تدوین کرده بود، تصرف پایگاههای متفقین در غرب اقیانوس آرام در هفتههای اول درگیری، منجر به این شد که این عملیات تا اواسط سال ۱۹۴۴ آغاز نشود، این زمانی بود که بوئینگ بی-۲۹ سوپرفورترس دوربرد برای استفاده در نبرد آماده شد.[۲۳] عملیات ماترهورن شامل بمبافکنهای بی-۲۹ مستقر در هند بود که از طریق پایگاههای اطراف چنگدو در چین، مجموعهای از حملات را به اهداف استراتژیک در ژاپن انجام میدادند.[۲۴] این تلاش نتوانست به اهداف استراتژیکی که برنامهریزان آن در نظر داشتند، دست یابد، که عمدتاً به دلیل مشکلات لجستیکی، مشکلات مکانیکی بمبافکن، آسیبپذیری پایگاههای چینی و برد بسیار زیاد مورد نیاز برای رسیدن به شهرهای کلیدی ژاپن بود.[۲۵]
سرتیپ هیوود اس. هانسل تشخیص داد که گوام، تینیان و سایپان در جزایر ماریانا بهتر است به عنوان پایگاههای بی-۲۹ عمل کنند، اما آنها در دست ژاپنیها بودند.[۲۶] استراتژیها برای تطبیق با شرایط جنگ هوایی تغییر داده شدند. [۲۷] و جزایر پالائو و ماریانا در شرق فیلیپین بین ژوئن و اوت ۱۹۴۴ تصرف شدند. پایگاههای هوایی توسعه یافتند،[۲۸] و عملیات بی-۲۹ در اکتبر ۱۹۴۴ از جزایر ماریانا آغاز شد.[۲۹] فرماندهی بمبافکن بیست و یکم ماموریتهای خود را علیه ژاپن در ۱۸ نوامبر ۱۹۴۴ آغاز کرد.[۳۰] تلاشهای اولیه برای بمباران ژاپن از جزایر ماریانا به همان اندازه بیاثر بود که بمبافکنهای بی-۲۹ مستقر در چین بیاثر بودند. سرتیپ هانسل به انجام به اصطلاح بمباران دقیق در ارتفاع بالا، با هدف قرار دادن صنایع کلیدی و شبکههای حمل و نقل، حتی پس از آنکه این تاکتیکها نتایج قابل قبولی به همراه نداشتند، ادامه داد.[۳۱] این تلاشها به دلیل مشکلات لجستیکی با موقعیت دورافتاده، مشکلات فنی با هواپیماهای جدید و پیشرفته، شرایط نامساعد جوی و اقدامات دشمن ناموفق بود.[۳۲][۳۳]

جانشین هانسل، سرلشکر کرتیس لهمی، فرماندهی را در ژانویه ۱۹۴۵ به عهده گرفت و در ابتدا به استفاده از تاکتیکهای دقیق بمباران ادامه داد که به همان اندازه نتایج نامطلوبی داشت. این حملات در ابتدا تأسیسات صنعتی کلیدی را هدف قرار میدادند، اما بخش عمدهای از فرایند تولید ژاپن در کارگاههای کوچک و خانههای شخصی انجام میشد.[۳۷] تحت فشار ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در واشینگتن، کرتیس لهمی تاکتیکها را تغییر داد و تصمیم گرفت که حملات آتشزا سطح پایین علیه شهرهای ژاپن تنها راه نابودی قابلیتهای تولیدی آنها است و از بمباران دقیق به بمباران منطقهای با بمبهای آتشزا روی آورد.[۳۸] مانند اکثر بمباران راهبردی در جریان جنگ جهانی دوم، هدف از حمله هوایی علیه ژاپن، نابودی صنایع جنگی دشمن، کشتن یا معلول کردن کارمندان غیرنظامی این صنایع و تضعیف روحیه غیرنظامیان بود.[۳۹][۴۰]
در طول شش ماه بعد، فرماندهی بمبافکنهای بیست و یکم تحت فرماندهی کرتیس لهمی، ۶۴ شهر ژاپن را بمباران آتشزا کرد.[۴۱] بمباران توکیو، با نام رمز «عملیات خانه ملاقات»، در ۹ و ۱۰ مارس، منجر به کشته شدن حدود ۱۰۰٬۰۰۰ نفر و تخریب ۴۱ کیلومتر مربع از شهر و ۲۶۷٬۰۰۰ ساختمان در یک شب شد. این مرگبارترین حمله بمباران جنگ بود که در آن ۲۰ فروند بی-۲۹ توسط توپخانه ضدهوایی و جنگندهها سرنگون شدند.[۴۲] تا ماه مه، ۷۵ درصد از بمبهای پرتاب شده، بمبهای آتشزا بودند که برای سوزاندن «شهرهای کاغذی» ژاپن طراحی شده بودند. تا اواسط ژوئن، شش شهر بزرگ ژاپن ویران شده بودند.[۴۳] پایان نبرد اوکیناوا در آن ماه، فرودگاههایی را فراهم کرد که بیش از پیش به سرزمین اصلی ژاپن نزدیک بودند و به عملیات بمبارانها اجازه دادند تا بیشتر تشدید شوند. هواپیماهایی که از ناوهای هواپیمابر متفقین و جزایر ریوکیو پرواز میکردند، همچنین در طول سال ۱۹۴۵ بهطور منظم اهدافی را در ژاپن در آمادهسازی برای عملیات سقوط بمباران میکردند.[۴۴] بمباران آتشزا به شهرهای کوچکتر با جمعیت ۶۰٬۰۰۰ تا ۳۵۰٬۰۰۰ نفر تغییر یافت. به گفتهٔ تاناکا یوکی، ایالات متحده بیش از صد شهر و شهرستان ژاپنی را با بمب آتشزا بمباران کرد.[۴۵]
ارتش ژاپن قادر به متوقف کردن حملات متفقین نبود و آمادگیهای دفاع مدنی این کشور ناکافی بود. جنگندهها و توپهای ضدهوایی ژاپنی در درگیری با بمبافکنهایی که در ارتفاع بالا پرواز میکردند، مشکل داشتند.[۴۶] از آوریل ۱۹۴۵، رهگیرهای ژاپنی همچنین مجبور بودند با اسکورتهای جنگنده آمریکایی مستقر در ایوو جیما و اوکیناوا روبرو شوند.[۴۷] در آن ماه، سرویس هوایی ارتش امپراتوری ژاپن و خدمات هوایی نیروی دریایی امپراتوری ژاپن تلاش برای رهگیری حملات هوایی را متوقف کردند تا هواپیماهای جنگنده را برای مقابله با تهاجم مورد انتظار حفظ کنند.[۴۸] تا اواسط سال ۱۹۴۵، ژاپنیها فقط گاهی برای رهگیری هواپیماهای شناسایی بی-۲۹ بر فراز کشور، هواپیماهای خود را به پرواز درمیآوردند تا در مصرف سوخت صرفهجویی کنند.[۴۹] در ژوئیه ۱۹۴۵، ژاپنیها ۱۳۷٬۸۰۰٬۰۰۰ لیتر (۱٬۱۵۶٬۰۰۰ بشکه آمریکایی) از بنزین هوایی را برای حمله به ژاپن ذخیره داشتند. حدود ۷۲٬۰۰۰٬۰۰۰ لیتر (۶۰۴٬۰۰۰ بشکه آمریکایی) در آوریل، مه و ژوئن ۱۹۴۵ در منطقه جزایر اصلی مصرف شده بود.[۵۰] در حالی که ارتش ژاپن تصمیم گرفت حملات به بمبافکنهای متفقین را از اواخر ژوئن از سر بگیرد، در این زمان تعداد جنگندههای عملیاتی برای این تغییر تاکتیک بسیار کم بود و نمیتوانست مانع حملات هوایی متفقین شود.[۵۱]
توسعه بمب اتمی
[ویرایش]
کشف شکافت هستهای در سال ۱۹۳۸، توسعه بمب اتمی را به یک احتمال نظری تبدیل کرد.[۵۲] ترس از اینکه برنامه بمب اتمی آلمان ابتدا سلاحهای اتمی را توسعه دهد، به ویژه در میان دانشمندانی که از آلمان نازی و دیگر کشورهای فاشیستی پناهنده شده بودند، در نامه اینشتین–زیلارد به روزولت در سال ۱۹۳۹ بیان شد. این امر باعث تحقیقات اولیه در ایالات متحده در اواخر سال ۱۹۳۹ شد. [۵۳] پیشرفت تا زمان رسیدن گزارش کمیته ام آ یو دی بریتانیا در اواخر سال ۱۹۴۱ کند بود، که نشان میداد برای ساخت بمب، تنها به ۵ تا ۱۰ کیلوگرم ایزوتوپی خالص اورانیوم-۲۳۵ به جای چندین تن اورانیوم طبیعی و یک آرامکننده نوترون مانند آب سنگین نیاز است.[۵۴] در نتیجه، کار ابتدا به عنوان یک برنامه آزمایشی و در نهایت با توافق روزولت برای واگذاری کار به سپاه مهندسی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا برای ساخت تأسیسات تولیدی لازم برای تولید اورانیوم-۲۳۵ و پلوتونیوم-۲۳۹ تسریع شد. این کار در منطقه مهندسی منهتن که به تازگی ایجاد شده بود، تثبیت شد. بیشتر به عنوان پروژه منهتن شناخته میشود و در نهایت تحت هدایت سرلشکر لسلی گرووز درآمد.[۵۵]
کار پروژه منهتن در دهها سایت در سراسر ایالات متحده و حتی برخی در خارج از مرزهای آن انجام شد. در نهایت بیش از ۲ میلیارد دلار آمریکا (معادل حدود $۲۳ billion in ۲۰۲۱)[۵۶] هزینه داشت و در اوج خود بیش از ۱۲۵٬۰۰۰ نفر را بهطور همزمان استخدام کرد. سرلشکر لسلی گرووز، جی. رابرت اوپنهایمر را برای سازماندهی و رهبری پروژه Y در نیومکزیکو، جایی که کار طراحی بمب انجام میشد، منصوب کرد. در نهایت دو نوع بمب مختلف توسعه داده شد:[۵۷]
- سلاح شکافت هستهای از نوع تفنگی که از اورانیوم-۲۳۵ استفاده میکرد، به نام پسر کوچک
- و یک سلاح پیچیدهتر سلاح هستهای از نوع انفجار داخلی که از پلوتونیوم ۲۳۹ استفاده میکرد، به نام مرد چاق.[۵۸]
در آن زمان یک برنامه جنگافزار هستهای ژاپن وجود داشت، اما فاقد منابع انسانی، معدنی و مالی پروژه منهتن بود و هرگز پیشرفت چندانی در جهت ساخت بمب اتمی نداشت.[۵۹]
آمادهسازی
[ویرایش]سازماندهی و آموزش
[ویرایش]
گروه کامپوزیت ۵۰۹ در ۹ دسامبر ۱۹۴۴ تشکیل شد و در ۱۷ دسامبر ۱۹۴۴ در پایگاه نیروی هوایی ونداور در یوتا، با فرمان سرهنگ پال تیبتس شروع به کار کرد.[۶۰] تیبتس مأمور سازماندهی و فرماندهی یک گروه رزمی برای توسعه ابزارهای پرتاب سلاح اتمی علیه اهدافی در آلمان و ژاپن شد. از آنجا که اسکادرانهای پروازی این گروه شامل هواپیماهای بمبافکن و ترابری بودند، این گروه به عنوان یک واحد «مرکب» به جای یک واحد «بمباران» تعیین شد.[۶۱] از آنجائیکه پایگاه ونداور دور افتاده بود، پال تیبتس، این مکان را برای پایگاه آموزشی خود انتخاب کرد. دو پایگاه گریت بند (کانزاس) و مانتین هوم (آیداهو) گزینههای دیگر او برای آموزش بودند.[۶۲] تا ۱۴ اوت ۱۹۴۵، هر بمبافکن حداقل ۵۰ پرتاب آزمایشی بمبهای کدو تنبل بیاثر یا متعارف را انجام داد و جزایر اطراف تینیان در اقیانوس آرام و بعداً جزایر اصلی ژاپن را هدف قرار دادند.[۶۳][۶۴] برخی از ماموریتهای بر فراز ژاپن توسط بمبافکنهای تکی بدون اسکورت با یک محموله انجام میشد تا ژاپنیها به این الگو عادت کنند. آنها همچنین عملیات واقعی بمباران اتمی، از جمله جهت ورود و خروج با توجه به باد را شبیهسازی کردند. خود تیبتس در بیشتر ماموریتها از پرواز بر فراز ژاپن منع شد، زیرا میترسید که دستگیر و بازجویی شود.[۶۴] در ۵ آوریل ۱۹۴۵، اسم رمز «عملیات مرکزی» نامیده شد. این در حالی بود که افسر مسئول نامگذاری آن در بخش عملیات وزارت جنگ اجازه نداشت از جزئیات آن مطلع شود. اولین بمباران بعداً با نام رمز «عملیات مرکزی ۱» و دومین بمباران «عملیات مرکزی ۲» نامگذاری شد.[۶۵]
گروه مرکب ۵۰۹ دارای نیروی مجاز ۲۲۵ افسر و ۱۵۴۲ سرباز وظیفه بود که تقریباً همه آنها در نهایت به تینیان اعزام شدند. علاوه بر نیروی مجاز، ۵۱ پرسنل نظامی و غیرنظامی از پروژه آلبرتا نیز،[۶۶] که به عنوان اولین دسته فنی شناخته میشوند، به تینیان ملحق شدند.[۶۷] اسکادران بمباران ۳۹۳ گروه کامپوزیت ۵۰۹، به ۱۵ فروند بمبافکن سیلورپلیت بی-۲۹ مجهز بود. این هواپیماها بهطور ویژه برای حمل سلاحهای هستهای سازگار شده بودند و به موتورهای تزریق سوخت، پروانههای کرتیس الکتریک معکوسسازی رانش، محرکهای پنوماتیکی برای باز و بسته شدن سریع دربهای محفظه بمب و سایر پیشرفتها مجهز بودند.[۶۸]
رده پشتیبانی زمینی گروه کامپوزیت ۵۰۹ در ۲۶ آوریل ۱۹۴۵ با راهآهن به بندرگاه خود در سیاتل، واشینگتن، منتقل شد. در ۶ مه، عناصر پشتیبانی با ناو اساس کیپ ویکتوری به سمت ماریانا حرکت کردند، در حالی که تجهیزات گروه با کشتی دیگری به نام اساس امیل برلینر حمل میشد. ناو کیپ ویکتوری توقفهای کوتاهی در بندر هونولولو و انوتاک در اقیانوس آرام داشت، اما به مسافران اجازه ترک منطقه اسکله داده نشد. یک گروه پیشرو از رده هوایی، متشکل از ۲۹ افسر و ۶۱ سرباز وظیفه، بین ۱۵ تا ۲۲ مه با هواپیمای سی-۵۴ به پایگاه هوایی نورثفیلد در تینیان پرواز کردند.[۶۹] همچنین دو نماینده از واشینگتن، دی سی، سرتیپ توماس فارل، معاون فرمانده پروژه منهتن، و دریابان ویلیام آر. پورنل از کمیته سیاست نظامی،[۷۰] حضور داشتند که برای تصمیمگیری در مورد مسائل مهم سیاسی در محل حاضر بودند. آنها به همراه کاپیتان ویلیام استرلینگ پارسونز، فرمانده پروژه آلبرتا، به عنوان «سرداران مشترک تینیان» شناخته شدند.[۷۱]
انتخاب اهداف
[ویرایش]
در آوریل ۱۹۴۵، جرج مارشال از لسلی گرووز تا اهداف مشخصی را برای بمباران معرفی کند تا توسط خودش و هنری استیمسون تأیید نهایی شود. گرووز یک کمیته هدف را به ریاست خود تشکیل داد که شامل فارل، سرگرد جان آ. دری، سرهنگ ویلیام پی. فیشر، جویس سی. استیرنز و دیوید ام دینسون از نیروی هوایی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا و دانشمندان جان فون نویمان، رابرت آر ویلسون و ویلیام جرج پنی از پروژه منهتن بودند. کمیته هدف یک بار در ۲۷ آوریل در واشینگتن تشکیل جلسه داد. بار دیگر در در ۱۰ مه، در لس آلاموس توانست با دانشمندان و تکنسینهای آنجا صحبت کند. و سرانجام در ۲۸ مه در واشینگتن جایی که پال تیبتس تو فرمانده فردریک اشورث از پروژه آلبرتا، و مشاور علمی پروژه منهتن، ریچارد سی تولمان توجیه شدند.[۷۲]
کمیته هدف پنج هدف را نامزد کرد:
- کوکورا (اکنون کیتاکیوشو، فوکوئوکا)، محل یکی از بزرگترین کارخانههای مهمات ژاپن.
- هیروشیما، بندرگاه و مرکز صنعتی که محل یک مقر اصلی نظامی بود.
- یوکوهاما، یک مرکز شهری برای ساخت هواپیما، ماشینابزار، اسکله، تجهیزات الکتریکی و پالایشگاههای نفت.
- نیگاتا، بندری با تأسیسات صنعتی از جمله کارخانههای فولاد و آلومینیوم و یک پالایشگاه نفت.
- کیوتو، یک مرکز صنعتی بزرگ.[۷۳]
انتخاب هدف تابع معیارهای زیر بود:
- پهنای هدف بزرگتر از ۴٫۸ کیلومتر (۳ مایل) بود و هدف مهمی در یک شهر بزرگ محسوب میشد.
- موج انفجار آسیب مؤثری ایجاد میکرد.
- بعید بود که هدف تا اوت ۱۹۴۵ مورد حمله قرار گیرد.[۷۳]
این شهرها در طول بمبارانهای شبانه عمدتاً دستنخورده بودند و نیروی هوایی ارتش موافقت کرد که آنها را از فهرست اهداف حذف کند تا ارزیابی دقیقی از خسارات ناشی از بمبهای اتمی انجام شود. هیروشیما به عنوان «یک انبار مهم ارتش و بندرگاه در وسط یک منطقه صنعتی شهری» توصیف شد. این شهر یک هدف راداری خوب است و به اندازهای بزرگ است که بخش بزرگی از شهر میتواند بهطور گسترده آسیب ببیند. تپههای مجاور وجود دارند که احتمالاً اثر تمرکز ایجاد میکنند که آسیب انفجار را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد. رودخانهها، این شهر هدف خوبی برای تسلیحات آتشزا نیست.[۷۳]
کمیته هدفگیری اظهار داشت که «توافق شد که عوامل روانی در انتخاب هدف از اهمیت بالایی برخوردار هستند. دو جنبه از این امر عبارتند از جنبه نخست: به دست آوردن بیشترین تأثیر روانی علیه ژاپن و جنبه دوم: «ایجاد نمونهای از استفاده اولیه که به اندازه کافی چشمگیر باشد تا به این وسیله هنگام انتشار عمومی، اهمیت آن در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شود.» ... «کیوتو این مزیت را دارد که مردم آن بسیار باهوشتر هستند و از این رو بهتر میتوانند اهمیت سلاح را درک کنند. هیروشیما این مزیت را دارد که به اندازهای بزرگ است و امکان تمرکز به دلیل وجود کوههای اطراف وجود دارد و بخش بزرگی از شهر را میتوان نابود کرد. کاخ امپراتور در توکیو شهرت بیشتری نسبت به هر هدف دیگری دارد اما کمترین ارزش استراتژیک را دارد.»[۷۳]
به اشتباه گفته شده بود که ادوین او. ریشاور، کارشناس ژاپنی برای سپاه اطلاعات نظامی، از بمباران کیوتو جلوگیری کرده است.[۷۳] ریشاور در زندگینامه خود بهطور خاص این ادعا را رد کرد:
... تنها کسی که شایسته اعتبار برای نجات کیوتو از نابودی است، هنری استیمسون، وزیر جنگ وقت، است که از زمان ماه عسلش در آنجا، کیوتو را از چند دهه قبل میشناخت و تحسین میکرد.[۷۴][۷۵]
منابع موجود نشان میدهند که اگرچه استیمسون (وزیر جنگ ایالات متحده آمریکا از ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۰ تا ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۵) شخصاً با کیوتو آشنا بود، اما این آشنایی نتیجه بازدیدی بود که دههها پس از ازدواجش انجام شد، نه به این دلیل که ماه عسلش را در آنجا گذرانده بود.[۷۶][۷۷] در ۳۰ مه، استیمسون از گرووز خواست تا کیوتو را به دلیل اهمیت تاریخی، مذهبی و فرهنگی آن از فهرست اهداف حذف کند، اما گرووز به اهمیت نظامی و صنعتی آن اشاره کرد.[۷۸] سپس استیمسون در این مورد با رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا هری ترومن تماس گرفت. ترومن با استیمسون موافقت کرد و کیوتو موقتاً از فهرست اهداف حذف شد.[۷۹] گرووز در ماه ژوئیه تلاش کرد کیوتو را به فهرست اهداف بازگرداند، اما استیمسون همچنان بر سر حرف خود ماند.[۸۰][۸۱] در ۲۵ ژوئیه، ناگاساکی به جای کیوتو در فهرست اهداف قرار گرفت. این یک بندر نظامی بزرگ، یکی از بزرگترین مراکز کشتیسازی و تعمیر ژاپن و تولیدکننده مهم مهمات دریایی بود.[۸۱]
پیشنهاد نمایش
[ویرایش]در اوایل ماه مه ۱۹۴۵، استیمسون کمیته موقت را به اصرار رهبران پروژه منهتن و با تأیید ترومن برای مشاوره در مورد امور مربوط به فناوری ایجاد کرد. [۸۲] آنها توافق کردند که بمب اتمی (۱) در اولین فرصت علیه ژاپن، (۲) بدون هشدار ویژه و (۳) بر روی «هدف دوگانه» تأسیسات نظامی احاطه شده توسط ساختمانهای دیگر مستعد آسیب استفاده شود.[۶۴]
در طول جلسات ۳۱ مه و ۱ ژوئن، فیزیکدان آمریکایی، ارنست لارنس پیشنهاد داده بود که به ژاپنیها یک نمایش غیرجنگی از بمب اتمی نشان داده شود.[۸۳] آرتور هالی کامپتون بعداً به یاد آورد که:
بدیهی بود که همه به حیلهگری مشکوک میشوند. اگر بمبی با اطلاع قبلی در ژاپن منفجر میشد، نیروی هوایی ژاپن هنوز برای ایجاد اختلال جدی توانایی داشت. بمب اتمی وسیلهای پیچیده بود که هنوز در مرحله توسعه بود. عملکرد آن به هیچ وجه عادی نبود. اگر در طول تنظیمات نهایی بمب، مدافعان ژاپنی حمله میکردند، یک حرکت اشتباه میتوانست به راحتی منجر به نوعی شکست شود. چنین پایانی برای یک نمایش قدرت تبلیغاتی بسیار بدتر از این بود که این تلاش انجام نشده باشد. اکنون مشخص بود که وقتی زمان استفاده از بمبها فرا میرسید، فقط یکی از آنها را در دسترس داشتیم و پس از آن بمبهای دیگر را در فواصل بسیار طولانی به کار میگرفتیم. ما نمیتوانستیم این احتمال را بدهیم که یکی از آنها ممکن است خراب شود. اگر این آزمایش در یک سرزمین بیطرف انجام میشد، باور اینکه نظامیان مصمم و متعصب ژاپن تحت تأثیر قرار بگیرند، دشوار بود. اگر چنین آزمایش آشکاری ابتدا انجام میشد و منجر به تسلیم نمیشد، شانس ایجاد شوک غافلگیری که بسیار مؤثر بود، از بین میرفت. برعکس، این امر ژاپنیها را آماده میکرد تا در صورت امکان در یک حمله اتمی مداخله کنند. اگرچه احتمال نمایشی که جان انسانها را از بین نمیبرد جذاب بود، اما هیچکس نمیتوانست راهی را پیشنهاد کند که بتواند آنقدر قدرت قانعکنندگی داشته باشد که جنگ را متوقف کند.[۸۴]
احتمال به نمایش گذاشته شدن این بمب بار دیگر در گزارش فرانک که توسط فیزیکدان جیمز فرانک در ۱۱ ژوئن منتشر شد، مطرح شد و هیئت مشاوره علمی گزارش او را در ۱۶ ژوئن رد کرد و گفت: «ما نمیتوانیم هیچ نمایش فنی که احتمالاً به جنگ پایان دهد، در نظر بگیریم. ما هیچ جایگزین قابل قبولی برای استفاده مستقیم نظامی نمیبینیم.» فرانک سپس گزارش را به واشینگتن دی سی برد، جایی که کمیته موقت در ۲۱ ژوئن برای بررسی مجدد نتیجهگیریهای قبلی خود تشکیل جلسه داد. اما مجدداً تأکید کرد که هیچ جایگزینی برای استفاده از بمب بر روی یک هدف نظامی وجود ندارد.[۸۵]
مانند کامپتون، بسیاری از مقامها و دانشمندان آمریکایی استدلال کردند که به نمایش گذاشتن بمب، ارزش شوک حمله اتمی را از بین میبرد و ژاپنیها میتوانند مرگبار بودن بمب اتمی را انکار کنند و احتمال تسلیم شدن در این مأموریت را کاهش دهند. اسرای جنگی متفقین ممکن است به محل نمایش منتقل شوند و توسط بمب کشته شوند. آنها همچنین نگران بودند که بمب ممکن است شکست بخورد، زیرا آزمایش ترینیتی توسط یک وسیله ثابت انجام شده بود نه یک بمب هوایی. علاوه بر این، اگرچه بمبهای بیشتری در حال تولید بودند، اما در آغاز ماه اوت فقط دو بمب در دسترس بودند و هزینه آنها میلیاردها دلار بود، بنابراین استفاده از یکی برای به نمایش گذاشته شدن [عملیات] گران تمام میشد.[۸۶][۸۷]
اعلامیهها
[ویرایش]
برای چندین ماه، ایالات متحده با ریختن بیش از ۶۳ میلیون اعلامیه در سراسر ژاپن، به غیرنظامیان در مورد حملات هوایی احتمالی هشدار داده بود. بسیاری از شهرهای ژاپن از بمباران هوایی آسیبهای وحشتناکی دیدند؛ برخی از آنها تا ۹۷ درصد تخریب شدند. فرمانده عملیات بمباران استراتژیک علیه ژاپن، کرتیس لهمی فکر میکرد که اعلامیهها تأثیر روانی بمباران را افزایش میدهند و بدنامی بینالمللی ناشی از بمباران منطقهای شهرها را کاهش میدهد. حتی با وجود این هشدارها، مخالفت با جنگ که توسط ژاپنیها ابراز میشد بیاثر ماند. بهطور کلی، ژاپنیها پیامها یا اعلامیهها را واقعی میدانستند و بسیاری از آنها تصمیم گرفتند شهرهای بزرگ را ترک کنند. این اعلامیهها چنان نگرانیهایی را ایجاد میکردند که دولت دستور دستگیری هر کسی را داد که این اعلامیهها را نگهداری میکرد.[۸۸][۸۹] متن اعلامیهها توسط اسرای جنگی اخیر ژاپنی تهیه میشد، زیرا تصور میشد که بهترین انتخاب «برای جلب توجه هموطنانشان» است.[۹۰]
در جریان آمادهسازی برای پرتاب بمب اتمی بر روی هیروشیما، هیئت علمی کمیته موقت به رهبری اوپنهایمر، استفاده از بمب نمایشی و هشدار ویژه در مورد بمب اتمی در اعلامیه را رد کرد. این تصمیمات به دلیل عدم اطمینان از انفجار موفقیتآمیز و همچنین به دلیل تمایل به حداکثر رساندن جنگ روانی اجرا شدند.[۹۱] هیچ هشداری به هیروشیما داده نشد که قرار است بمب جدید و بسیار مخربتری بر روی این شهر پرتاب شود.[۹۲] منابع مختلف اطلاعات متناقضی در مورد زمان پرتاب آخرین اعلامیهها بر روی هیروشیما قبل از بمب اتمی ارائه دادند. رابرت جی لیفتون نوشت که ۲۷ ژوئیه بوده است،[۹۲] و تئودور اچ. مکنلی نوشت که ۳۰ ژوئیه بوده است.[۹۱] تاریخچه نیروی هوایی ایالات متحده اشاره میکند که در ۲۷ ژوئیه بر روی یازده شهر اعلامیه پخش شده است، اما هیروشیما یکی از آنها نبود و در ۳۰ ژوئیه هیچ پروازی برای پخش اعلامیه وجود نداشت.[۸۹] پروازهای پخش اعلامیه در ۱ و ۴ اوت انجام شد. در هیروشیما ممکن است در اواخر ژوئیه یا اوایل اوت، اعلامیه پخش شده باشد، زیرا گزارشهای بازماندگان از تحویل اعلامیهها چند روز قبل از پرتاب بمب اتمی صحبت میکند.[۹۲] سه نسخه از یک اعلامیه چاپ شد که در آن فهرست ۱۱ یا ۱۲ شهر هدف بمباران آتشزا آمده بود؛ در مجموع ۳۳ شهر فهرست شده بود. متن این اعلامیه به زبان ژاپنی نوشته شده بود: «... ما نمیتوانیم قول بدهیم که فقط این شهرها در میان شهرهایی باشند که مورد حمله قرار خواهند گرفت… »[۸۸] هیروشیما فهرست نشده بود.[۹۳][۹۴]
مشورت با بریتانیا و کانادا
[ویرایش]
در سال ۱۹۴۳، ایالات متحده و بریتانیا توافق کبک را امضا کردند که تصریح میکرد بدون رضایت متقابل از سلاحهای هستهای علیه کشور دیگری استفاده نخواهد شد؛ بنابراین هنری استیمسون، وزیر جنگ وقت آمریکا، باید اجازه بریتانیا را دریافت میکرد. جلسه توافق کبک که شامل یک نماینده کانادا بود، در پنتاگون در ۴ ژوئیه ۱۹۴۵ برگزار شد.[۹۵] فیلد مارشال هنری میتلند ویلسون اعلام کرد که دولت بریتانیا با استفاده از سلاحهای هستهای علیه ژاپن موافق است، که رسماً به عنوان تصمیم کمیته سیاست ترکیبی ثبت خواهد شد.[۹۵][۹۶][۹۷] از آنجایی که انتشار اطلاعات به اشخاص ثالث نیز تحت کنترل توافقنامه کبک بود، بحث سپس به این سمت رفت که چه جزئیات علمی در اعلامیه مطبوعاتی بمباران فاش شود. این جلسه همچنین آنچه را که ترومن میتواند به ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در کنفرانس پوتسدام آتی فاش کند، مورد بررسی قرار گرفت، زیرا این امر نیز به همفکری بریتانیا نیاز داشت.[۹۵]
دستورهای حمله در ۲۵ ژوئیه با امضای ژنرال توماس تی. هندی، سرپرست موقت ستاد، به ژنرال کارل اسپاتز، فرمانده استراتژیک، بمباران راهبردی ژاپن، از آنجایی که جرج مارشال در کنفرانس پوتسدام به همراه ترومن حضور داشت، صادر شد.[۹۸]
- گروه کامپوزیت ۵۰۹، بیستمین نیروی هوایی، به محض اینکه هوا اجازه بمباران بصری را بدهد، اولین بمب ویژه خود را پس از حدود ۳ اوت ۱۹۴۵ روی یکی از اهداف: هیروشیما، کوکورا، نیگاتا و ناگاساگی پرتاب خواهد کرد. برای حمل پرسنل علمی نظامی و غیرنظامی از وزارت جنگ برای مشاهده و ثبت اثرات انفجار بمب، هواپیماهای اضافی هواپیمای حامل بمب را همراهی خواهند کرد. هواپیماهای مشاهدهگر چندین مایل از نقطه برخورد بمب فاصله خواهند داشت.
- بمبهای اضافی به محض آماده شدن توسط کارکنان پروژه، روی اهداف فوق پرتاب خواهند شد. دستورالعملهای بیشتر در مورد اهدافی غیر از موارد ذکر شده در بالا صادر خواهد شد.[۹۹]
در آن روز، ترومن در دفتر خاطرات خود خاطرنشان کرد که:
این سلاح قرار است از الان تا ۱۰ اوت علیه ژاپن استفاده شود. من به وزیر جنگ، آقای استیمسون، گفتهام که از آن طوری استفاده کند که اهداف نظامی و سربازان و ملوانان هدف باشند و نه زنان و کودکان. حتی اگر ژاپنیها وحشی، بیرحم، سنگدل و متعصب باشند، ما به عنوان رهبر جهان برای رفاه عمومی نمیتوانیم آن بمب وحشتناک را بر روی پایتخت قدیمی [کیوتو] یا جدید [توکیو] بیندازیم. من و او موافقیم. هدف صرفاً نظامی خواهد بود.[۱۰۰]
اعلامیه پوتسدام
[ویرایش]موفقیت آزمایش ترینیتی در ژوئیه، در صحرا نیومکزیکو فراتر از انتظارها بود.[۱۰۱] این بیانیه به عنوان یک اولتیماتوم ارائه شد و بیان داشت که بدون تسلیم، متفقین به ژاپن حمله خواهند کرد و نتیجه این حمله «نابودی اجتنابناپذیر و کامل نیروهای مسلح ژاپن و به همان اندازه ناگزیر ویرانی کامل میهن ژاپنی» خواهد بود. بمب اتمی در این اطلاعیه ذکر نشده بود.[۱۰۲]
در ۲۸ ژوئیه، روزنامههای ژاپنی گزارش دادند که این اعلامیه توسط دولت ژاپن رد شده است. بعدازظهر همان روز، نخستوزیر ژاپن کانتارو سوزوکی در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که اعلامیه پوتسدام چیزی بیش از بازگویی تکراری بیانیه قاهره نیست، و دولت قصد دارد «موکوساتسو» (به معنی نادیده گرفتن) را در پیش بگیرد و ژاپن تا آخر خواهد جنگید.[۱۰۳] این بیانیه توسط روزنامههای ژاپنی و خارجی به عنوان رد آشکار این اعلامیه تلقی شد. امپراتور هیروهیتو، که منتظر پاسخ شوروی به صلحطلبی غیرمتعهد ژاپنی بود، هیچ اقدامی برای تغییر موضع دولت انجام نداد.[۱۰۴] تمایل ژاپن به تسلیم، مشروط به حفظ «کوکوتای» (نهاد امپراتوری و موجودیت سیاسی ملی)، بر عهده گرفتن مسئولیت خلع سلاح توسط ستاد امپراتوری، عدم اشغال مجمعالجزایر ژاپن، کشور کره یا جغرافیای تایوان و تفویض مجازات جنایتکاران جنگی به دولت ژاپن بود.[۱۰۵]
در پوتسدام، ترومن با درخواست وینستون چرچیل موافقت کرد که در زمان پرتاب بمب اتمی، نماینده بریتانیا باشد. ویلیام جرج پنی و کاپیتان گروه لئونارد چشایر به تینیان فرستاده شدند، اما لهمی اجازه نداد که آنها در این مأموریت اتمی همراهی داشته باشند.[۱۰۶]
بمبها
[ویرایش]بمب پسر کوچک، به جز محموله اورانیوم، در اوایل ماه مه ۱۹۴۵ آماده بود.[۱۰۷] دو جزء اورانیوم ۲۳۵ وجود داشت، یک پرتابه استوانهای توخالی و یک هدفگیر استوانهای شکل. پرتابه در ۱۵ ژوئن و هدفگیر در ۲۴ ژوئیه تکمیل شد.[۱۰۸] پرتابه و هشت بمب پیشمونتاژ شده (بمبهای نیمهمونتاژ شده بدون باروت و اجزای شکافتپذیر) در ۱۶ ژوئیه کارخانه کشتیسازی نیروی دریایی هانترز پوینت، کالیفرنیا، را ترک کردند و سوار بر رزمناو یواساس ایندیاناپلیس (سیای-۳۵)، در ۲۶ ژوئیه به تینیان رسیدند.[۱۰۹] داخل هواپیما جا داده شد و پس از آن در ۳۰ ژوئیه، به همراه فرمانده فرانسیس بیرچ از پروژه آلبرتا، پرواز هوایی انجام شد.[۱۰۸] این بمب بعدها توسط فیزیکدان هارولد اگنیو، که با هواپیمای همراه پرواز میکرد، به عنوان «کاملاً ناامن» توصیف شد؛ زیرا هواپیما معمولاً قبل از پرواز، روی زمین مسلح میشد، که کاری فوقالعاده حساس است؛[۱۱۰] در پاسخ به نگرانیهای ابراز شده توسط گروه کامپوزیت ۵۰۹ در مورد احتمال سقوط یک بمبافکن بی-۲۹ در هنگام برخاستن با بمب مسلح، بیرچ طرح پسر کوچک را اصلاح کرد تا یک درپوش جداشدنی را در آن بگنجاند که امکان مسلح کردن بمب در حین پرواز را فراهم میکرد.[۱۰۷]
اولین پیت (سلاح هستهای) به همراه پولونیم-بریلیم آغازگر نوترونی مدوله شده آن، در یک کیف حمل میدان منیزیمی که توسط فیلیپ موریسون برای این منظور طراحی شده بود، تحت حفاظت پیک پروژه آلبرتا رایمر شرایبر حمل شد. منیزیم به این دلیل انتخاب شد که به عنوان بازتابنده نوترون عمل نمیکند.[۱۱۱] هسته موشک در تاریخ ۲۶ ژوئیه توسط یک هواپیمای ترابری داگلاس سی-۵۴ اسکایمستر از اسکادران حامل سربازان ۳۲۰ گروه کامپوزیت ۵۰۹، از پایگاه هوایی کرتلند (در نیومکزیکوی آمریکا) حرکت کرد و در تاریخ ۲۸ ژوئیه به پایگاه هوایی نورثفیلد در اقیانوس آرام رسید. سه پیش مونتاژ موشک مرد چاق با قابلیت انفجار بالا، با نامهای F31، F32 و F33، در تاریخ ۲۸ ژوئیه توسط سه فروند بی-۲۹، دو فروند از اسکادران بمبافکن ۳۹۳ به علاوه یک فروند از واحد پایگاه هوایی ۲۱۶ ارتش، در پایگاه هوایی کرتلند تحویل گرفته شده و در تاریخ ۲ اوت به پایگاه هوایی نورثفیلد رسیدند.[۱۱۲]
هیروشیما
[ویرایش]هیروشیما در طول جنگ جهانی دوم
[ویرایش]
در زمان بمباران، هیروشیما شهری با اهمیت صنعتی و نظامی بود. تعدادی واحد نظامی در همان نزدیکی مستقر بودند که مهمترین آنها ستاد فرماندهی گنسویی، بالاترین عنوان در ارتش امپراتوری ژاپن، فیلد مارشال هاتا شونروکو از ارتش دوم عمومی بود که فرماندهی دفاع از تمام جنوب ژاپن را بر عهده داشت،[۱۱۳] و در قلعه هیروشیما واقع شده بود. فرماندهی هاتا شامل حدود ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بود که بیشتر آنها در کیوشو بودند، جایی که حمله متفقین به درستی پیشبینی شده بود.[۱۱۴] همچنین در هیروشیما، ستادهای ارتش ۵۹، لشکر پنجم و لشکر ۲۲۴، یک واحد سیار تازه تشکیل شده، حضور داشتند.[۱۱۵] این شهر توسط پنج باتری ۷۰ میلیمتری و ۸۰ میلیمتری (۲٫۸ و ۳٫۱ اینچی) از لشکر سوم ضدهوایی، شامل واحدهایی از لشکر ۱۲۱ و هنگهای ضدهوایی ۱۲۲ و گردانهای ضدهوایی جداگانه ۲۲ و ۴۵. در مجموع، تخمین زده میشود که ۴۰٬۰۰۰ پرسنل نظامی ژاپنی در این شهر مستقر بودند.[۱۱۶]
هیروشیما یک پایگاه تدارکاتی و لجستیکی برای ارتش ژاپن بود.[۱۱۷] این شهر یک مرکز ارتباطات، یک بندر کلیدی برای کشتیرانی و یک منطقه تجمع برای سربازان بود.[۷۸] هیروشیما از یک صنعت جنگی بزرگ پشتیبانی میکرد و قطعات هواپیماها و قایقها، بمبها، تفنگها و تپانچهها را تولید میکرد.[۱۱۸] مرکز شهر شامل چندین ساختمان بتن مسلح بود. در خارج از مرکز، این منطقه توسط مجموعهای متراکم از کارگاههای کوچک چوب که در میان خانههای ژاپنی قرار داشتند، متراکم شده بود. چند کارخانه صنعتی بزرگتر در نزدیکی حومه شهر قرار داشتند. خانهها از چوب با سقفهای سفالی ساخته شده بودند و بسیاری از ساختمانهای صنعتی نیز در اطراف قابهای چوبی ساخته شده بودند. شهر بهطور کلی بسیار مستعد آسیب آتشسوزی بود.[۱۱۹] این شهر دومین شهر بزرگ ژاپن پس از کیوتو بود که هنوز از حملات هوایی آسیب ندیده بود،[۱۲۰] دلیل اصلی آن فقدان صنعت تولید هواپیما بود که هدف اصلی گروه بمبافکن بیست و یکم بود. در ۳ ژوئیه، ستاد مشترک ارتش، این شهر را به همراه کوکورا، نیگاتا و کیوتو، از دسترس بمبافکنها خارج کرد.[۱۲۱]
جمعیت هیروشیما در اوایل جنگ به اوج خود یعنی بیش از ۳۸۱٬۰۰۰ نفر رسیده بود، اما قبل از بمباران اتمی، جمعیت به دلیل تخلیه سیستماتیک به دستور دولت ژاپن بهطور پیوسته کاهش یافته بود. در زمان حمله، جمعیت تقریباً ۳۴۰٬۰۰۰ تا ۳۵۰٬۰۰۰ نفر بود.[۱۲۲] ساکنان از خود میپرسیدند که چرا هیروشیما از ویرانی ناشی از بمباران آتشزا در امان مانده است.[۱۲۳] برخی گمان میکردند که قرار است این شهر برای ستاد فرماندهی اشغالگران ایالات متحده حفظ شود، برخی دیگر فکر میکردند شاید بستگان آنها در هاوایی و کالیفرنیا از دولت ایالات متحده درخواست کردهاند که از بمباران هیروشیما خودداری کند.[۱۲۴] مقامهای واقعبینانهتر شهر دستور تخریب ساختمانها را داده بودند تا آتششکنهای طولانی و مستقیم ایجاد کنند.[۱۲۵] گسترش این دیوارها تا صبح ۶ اوت ۱۹۴۵ ادامه داشت.[۱۲۶]
بمباران هیروشیما
[ویرایش]
هیروشیما هدف اصلی اولین مأموریت بمباران اتمی در ۶ اوت بود و کوکورا و ناگاساکی به عنوان اهداف جایگزین در نظر گرفته شده بودند. «انولا گی» بمبافکن بی-۲۹ از اسکادران بمبافکن ۳۹۳ به نام مادر پال تیبتس نامگذاری شده و توسط تیبتس خلبانی میشد، در ساعت ۰۲:۴۵ به وقت محلی[۱۲۷] از پایگاه هوایی نورث فیلد در تینیان، که حدود شش ساعت با ژاپن فاصله داشت به پرواز درآمد.[۱۲۷][۱۲۸] انولا گی با دو بمبافکن بی-۲۹ دیگر همراه بود: یکی به نام «د گریت آرتیست»، به فرماندهی سرگرد چارلز سوئینی، که ابزار دقیق حمل میکرد، و دیگری هواپیمایی بینام که بعداً «نسسری ایول به معنی شر ضروری» نامیده شد و برای عکسبرداری هوایی بود.[۱۲۹]
| هواپیما | خلبان | علامت تماس | نقش مأموریت |
|---|---|---|---|
| استریت فلاش | سرگرد کلود اترلی | دیمپلز۸۵ | شناسایی آب و هوا (هیروشیما) |
| جبیت ۳ | سرگرد جان ای. ویلسون | دیمپلز ۷۱ | شناسایی آب و هوا (جدید) |
| فول هاوس | سرگرد رالف آر. تیلور | دیمپلز ۸۳ | شناسایی آب و هوا (ناگاساکی) |
| انولا گی | سرهنگ پال تیبتس | دیمپلز ۸۲ | تحویل سلاح |
| د گریت آرتیست | سرگرد چارلز سوئینی | دیمپلز ۸۹ | ابزار دقیق اندازهگیری انفجار |
| نسسری ایول | کاپیتان جورج دبلیو. مارکوارت | دیمپلز ۹۱ | مشاهده و عکاسی از ضربات |
| تاپ سکرت | کاپیتان چارلز اف. مکنایت | دیمپلز ۷۲ | هواپیمای کمکی ضربتی– مأموریت را کامل نکرد |
پس از ترک تینیان، هواپیماها جداگانه به سمت ایوو جیما رفتند تادر ساعت ۰۵:۵۵ با چارلز سوئینی و خلبان مارکوارت در ۲٬۸۰۰ متر (۹٬۲۰۰ فوت)[۱۳۱] ملاقات کنند و مسیر خود را به سمت ژاپن تعیین کنند. هواپیما با دید واضح در ۹٬۴۷۰ متر (۳۱٬۰۶۰ فوت) بر فراز هیروشیما رسید.[۱۳۲] پارسونز، که فرماندهی مأموریت را بر عهده داشت، بمب را در حین پرواز مسلح کرد تا خطرات هنگام برخاستن را به حداقل برساند. او قبلاً شاهد سقوط و آتش گرفتن چهار فروند بی-۲۹ در هنگام برخاستن بود[۱۳۳] و از این میترسید که اگر یک بی-۲۹، حامل بمب پسر کوچک مسلح سقوط کند، انفجار هستهای رخ دهد.[۱۳۴]

در طول شب ۵ و ۶ اوت، رادار هشدار اولیه ژاپن نزدیک شدن هواپیماهای متعدد آمریکایی را که به سمت جنوب ژاپن در حرکت بودند، شناسایی کرد. رادار ۶۵ بمبافکن را شناسایی کرد به سمت شهر ساگا، ۱۰۲ بمبافکن را به سمت مائهباشی، گونما، ۲۶۱ بمبافکن را در مسیر نیشینومیا، هیوگو، ۱۱۱ بمبافکن را به سمت اوبه، یاماگوچی و ۶۶ بمبافکن را به سمت ایماباری، اهیمه شناسایی کرد. هشداری صادر شد و پخش رادیویی در بسیاری از شهرها، از جمله هیروشیما، متوقف شد. در ساعت ۰۰:۰۵ در هیروشیما، وضعیت کاملاً آمادهباش به صدا درآمد.[۱۳۶] حدود یک ساعت قبل از بمباران، هشدار حمله هوایی دوباره به صدا درآمد، زیرا هواپیمای استریت فلاش (یک بوئینگ بی-۲۹ سوپرفورترس) بر فراز شهر پرواز میکرد. این هواپیما یک پیام کوتاه پخش کرد که توسط «انولا گی» دریافت شد. در آن آمده بود: «پوشش ابر در تمام ارتفاعات کمتر از سه دهم است. هشدار: بمباران اولیه.»[۱۳۷] ساعت ۰۷:۰۹ دوباره وضعیت هوا بر فراز هیروشیما اعلام شد.[۱۳۸]
در ساعت ۰۸:۰۹، تیبتس بمباران خود را آغاز کرد و کنترل را به سرگرد بمبافکن خود، سرگرد توماس فربی سپرد.[۱۳۹] رهاسازی در ساعت ۰۸:۱۵ (به وقت هیروشیما) طبق برنامه انجام شد و موشک پسر کوجک حاوی حدود ۶۴ کیلوگرم (۱۴۱ پوند) اورانیوم-۲۳۵، ۴۴٫۴ ثانیه طول کشید تا از هواپیمایی که با ارتفاع حدود ۹٬۴۰۰ متر (۳۱٬۰۰۰ فوت) در حال پرواز بود، به ارتفاع انفجار حدود ۵۸۰ متر (۱٬۹۰۰ فوت) بالای شهر سقوط کند.[۱۴۰][۱۴۱] گزارش حمله شرح میدهد که چگونه مقادیر مختلف برای ارتفاع بی-۲۹ در زمان رهاسازی بمب بر فراز هیروشیما ثبت شده است. ۹٬۲۰۰ متر (۳۰٬۲۰۰ فوت)، تاریخچه رسمی ۹٬۶۰۰ متر (۳۱٬۶۰۰ فوت)، ورودی گزارش پارسون ۱۰٬۰۰۰ متر (۳۲٬۷۰۰ فوت) و گزارش ناوبر ۹٬۴۷۰ متر (۳۱٬۰۶۰ فوت) بود -— مورد دوم احتمالاً خطایی در جابجایی دو رقم بوده است. محاسبه بعدی با استفاده از فشار اتمسفر نشان داده شده به رقم ۹٬۸۰۰ متر (۳۲٬۲۰۰ فوت) رسید. بهطور مشابه، چندین مقدار مختلف به عنوان ارتفاع بمب پسر کوچک در لحظه انفجار گزارش شده است. منابع منتشر شده در محدوده ۵۵۰ تا ۶۱۰ متر (۱٬۸۰۰ تا ۲٬۰۰۰ فوت) متفاوت هستند. دستگاه برای انفجار در ۵۷۵ متر (۱٬۸۸۵ فوت) تنظیم شده بود، اما این تقریبی بود. جان مالک از رقم ۵۸۰ متر (۱٬۹۰۳ فوت) به علاوه یا منهای ۱۵ متر (۵۰ فوت) استفاده میکند که پس از بررسی دادهها توسط (Hubbell et al 1969) تعیین شده است. بازتاب رادار از بالای ساختمانهای چند طبقه نزدیک به مرکز انفجار ممکن است باعث انفجار در ارتفاعی تا حدودی بالاتر از ارتفاع برنامهریزی شده شده باشد. کر و همکاران. (۲۰۰۵) دریافت که ارتفاع انفجار ۶۰۰ متر (۱٬۹۶۸٫۵ فوت)، به علاوه یا منهای ۲۰ متر (۶۵٫۶ فوت)، بهترین برازش را برای همه اختلافات اندازهگیری ارائه میدهد.[۱۴۲]
به دلیل باد مخالف، بمب از نقطه هدفگیری، یعنی پل آیئوی، تقریباً ۲۴۰ متر (۸۰۰ فوت) منحرف شد و مستقیماً بر فراز بیمارستان شیما منفجر شد.[۱۴۳] این بمب انرژیای معادل ۱۶ ± ۲ کیلوتن تیانتی (۶۶٫۹ ± ۸٫۴ تراژول)[۱۴۰] را آزاد کرد - چهار برابر تناژ بمبهای متعارفی که شهر درسدن را در آلمان نابود کرد.[۱۱۰] این سلاح بسیار ناکارآمد بود و تنها ۱٫۷ درصد از مواد آن شکافتپذیر بود.[۱۴۴] شعاع تخریب کامل در حدود ۱٫۶ کیلومتر (۱ مایل) بود، که منجر به آتشسوزی در سراسر ۱۱ کیلومتر مربع (۴٫۴ مایل مربع) شد.[۱۴۵]
انولا گی به مدت دو دقیقه بر فراز منطقه هدف ماند و هنگام انفجار بمب ۱۶ کیلومتر (۱۰ مایل) از آن فاصله داشت. فقط تیبتس، پارسونز و فربی از ماهیت سلاح اطلاع داشتند. به بقیه سرنشینان بمبگذار فقط گفته شده بود که انتظار یک نور کورکننده را داشته باشند و عینک محافظ زده بودند. تیبتس به خبرنگاران گفت: «باور آنچه دیدیم سخت بود»، در حالی که پارسونز گفت: «کل ماجرا فوقالعاده و شگفتانگیز بود… مردانی که با من سوار هواپیما بودند، نفسشان بند آمد و گفتند خدای من!». او و تیبتس موج ضربه را به یک انفجار نزدیک آتش جنگ ضدهوایی تشبیه کردند.[۱۴۶] دوربینهای هواپیمای «شر ضروری» همگی از کار افتادند؛ تنها فیلم حمله توسط یک دوربین سینمایی ۱۶ میلیمتری که توسط یکی از اعضای خدمه به داخل هواپیما قاچاق شده بود، گرفته شد.[۱۱۰]
خدمه «انولا گی» هنگام فرود در تینیان با استقبال قهرمانانهای روبرو شدند، با صدها استقبالکنندهٔ تشویقکننده و به گفتهٔ ناوبر، تئودور داچ ون کرک «بیشتر از آنچه در تمام عمرم دیده بودم، ژنرال آنجا بود. ما از خودمان میپرسیدیم که آنها آنجا چه غلطی میکنند.» وقتی تیبتس از هواپیمای بی-۲۹ خود پیاده شد، نشان صلیب خدمات برجسته (ایالات متحده) بهطور غیرمنتظرهای به سینهاش چسبانده شد، در حالی که او هنوز پیپش را در دست داشت.[۱۱۰]
رویدادهای روی زمین
[ویرایش]مردم روی زمین از یک پیکا (ピカ) — یک نور درخشان — و به دنبال آن یک don (ドン دُون) — یک صدای بلند و مهیب — گزارش دادند.[۱۴۷] تجربیات بازماندگان در شهر بسته به موقعیت و شرایط آنها متفاوت بود، اما یک عامل مشترک در روایتهای بازماندگان این بود که احساس میکردند یک سلاح متعارف (که گاهی به عنوان تسلیحات آتشزا ذکر میشود، که دارای یک نور سفید روشن و مشخص است) بلافاصله در مجاورت آنها منفجر شده و خسارات عظیمی ایجاد کرده است (پرتاب مردم به این سو و آن سو، شکستن شیشهها، خرد کردن ساختمانها). بازماندگان پس از بیرون آمدن از ویرانهها، به تدریج متوجه شدند که کل شهر در همان لحظه مورد حمله قرار گرفته است. روایتهای بازماندگان اغلب شامل قدم زدن در ویرانههای شهر بدون درک روشنی از اینکه کجا هستند و مواجهه با فریادهای افرادی است که در میان سازههای ویرانشده گیر افتادهاند، یا افرادی با سوختگیهای وحشتناک. با شروع گسترش آتشهای کوچک متعدد ایجاد شده توسط انفجار، آنها در یک توفان آتش گیر افتادند که به سرعت در سراسر ویرانهها حرکت کرد و بسیاری از کسانی که گیر افتاده بودند را کشت و باعث شد مردم در جستجوی پناهگاه به رودخانههای هیروشیما بپرند (که بسیاری از آنها غرق شدند).[۱۴۸][۱۴۹] عکاس یوشیتو ماتسوشیگه تنها عکسهای هیروشیما را بلافاصله پس از بمباران گرفت. او در مصاحبهای بعداً توضیح داد که بلافاصله پس از بمباران، «همه جا غبار بود؛ این غبار همه چیز را به تاریکی خاکستری فرو برده بود.» او در مجموع پنج عکس گرفت قبل از اینکه نتواند به کار خود ادامه دهد: «واقعاً صحنه وحشتناکی بود. درست مثل چیزی از جهنم بود.»[۱۵۰] روایتهای بازماندگان همچنین بهطور برجسته مواردی از بازماندگان را نشان میدهد که به نظر میرسید آسیبی ندیدهاند، اما در عرض چند ساعت یا چند روز تسلیم عوارضی را نشان دادند که بعداً به عنوان مسمومیت پرتوی شناسایی شد.
تخمین تعداد افرادی که در اثر انفجار، توفان آتش و اثرات تشعشعات بمباران کشته شدند، به دلیل ثبت نادرست سوابق در طول جنگ، هرج و مرج ناشی از حمله، عدم اطمینان در مورد تعداد افراد حاضر در شهر در صبح روز حمله و تغییرات در روششناسی، با مشکل مواجه شده است. گزارشهای پروژه منهتن در سال ۱۹۴۶ و کمیسیون مشترک بررسی بمب اتمی در ژاپن به رهبری ایالات متحده در سال ۱۹۵۱، به ترتیب ۶۶٬۰۰۰ کشته و ۶۹٬۰۰۰ زخمی و ۶۴٬۵۰۰ کشته و ۷۲٬۰۰۰ زخمی را تخمین زدند، در حالی که بازنگریهای تحت رهبری ژاپن در مورد تعداد کشتهشدگان در دهه ۱۹۷۰، ۱۴۰٬۰۰۰ کشته در هیروشیما را تا پایان سال تخمین زد.[۱۵۱] تخمینها در مورد تعداد پرسنل نظامی ژاپنی کشته شده نیز متفاوت است. بررسی بمباران استراتژیک ایالات متحده در سال ۱۹۴۶ تخمین زد که در زمان حمله ۲۴٬۱۵۸ سرباز در هیروشیما حضور داشتند و در نتیجه ۶٬۷۸۹ نفر کشته یا مفقود شدند. بازنگریهای دهه ۱۹۷۰، حدود ۱۰٬۰۰۰ کشته نظامی را تخمین زد.[۱۵۱] یک تخمین مدرن توسط بنیاد تحقیقات اثرات تابش جمعیت شهر را در زمان بمباران ۳۴۰٬۰۰۰ تا ۳۵۰٬۰۰۰ نفر تخمین میزند که از این تعداد ۹۰٬۰۰۰ تا ۱۶۶٬۰۰۰ نفر تا پایان سال جان باختند.[۱۲۲]
نظرسنجیهای ایالات متحده تخمین زده است که ۱۲ کیلومتر مربع (۴٫۷ مایل مربع) از شهر ویران شد. مقامهای ژاپنی تشخیص دادند که ۶۹ درصد از ساختمانهای هیروشیما تخریب شده و ۶ تا ۷ درصد دیگر نیز آسیب دیدهاند.[۱۵۲] برخی از ساختمانهای بتن مسلح (یا بتن آرمه) در هیروشیما به دلیل خطر زلزله در ژاپن بسیار محکم ساخته شده بودند و چارچوب آنها حتی با وجود نزدیکی نسبی به مرکز انفجار فرو نریخت. از آنجایی که بمب در هوا منفجر شد، انفجار بیشتر به سمت پایین و نه به طرفین هدایت شد، که تا حد زیادی مسئول بقای یادمان صلح هیروشیما بود، که اکنون معمولاً با نام «گنبد گِنباکو» (بمب اتمی) شناخته میشود، که تنها ۱۵۰ متر از کانون زمینلرزه فاصله داشت. این ویرانه به عنوان «یادبود صلح هیروشیما» نامگذاری شد و در سال ۱۹۹۶ به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شد. این در حالی بود که ایالات متحده و چین با این استدلال که سایر کشورهای آسیایی بیشترین تلفات جانی و مالی را متحمل شدهاند، و تمرکز بر ژاپن فاقد دیدگاه تاریخی است، نسبت به این موضوع ابراز تردید کرده بودند.[۱۵۳]

هشدار حمله هوایی در ساعت ۰۷:۳۱ لغو شده بود و بسیاری از مردم در بیرون بودند و به فعالیتهای خود ادامه میدادند.[۱۵۷] ایزو نومورا نزدیکترین بازمانده شناخته شده به مرکز انفجار بود که در زیرزمین یک ساختمان بتن مسلح (که پس از جنگ به عنوان استراحتگاه باقی ماند) زندگی میکرد و تنها ۱۷۰ متر (۵۶۰ فوت) از نقطه صفر در زمان حمله فاصله داشت.[۱۵۸][۱۵۹] او در سال ۱۹۸۲ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.[۱۶۰] آکیکو تاکاکورا از نزدیکترین بازماندگان به مرکز انفجار بود. او در زمان حمله تنها ۳۰۰ متر (۹۸۰ فوت) از نقطه صفر زمین در بانک مستحکم هیروشیما فاصله داشت.[۱۶۱] در سال ۲۰۲۰ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.[۱۶۲]
بیش از ۹۰ درصد از پزشکان و ۹۳ درصد از پرستاران در هیروشیما کشته یا زخمی شدند — بیشتر آنها در منطقه مرکز شهر بودند که بیشترین آسیب را متحمل شدند.[۱۶۳] بیمارستانها ویران یا به شدت آسیب دیده بودند. تنها یک پزشک، تروفومی ساساکی، در بیمارستان صلیب سرخ مشغول به کار بود.[۱۶۴] با این وجود، تا اوایل بعد از ظهر پلیس و داوطلبان سرپناه موقت را در بیمارستانها، مدارس و ایستگاههای تراموا ایجاد کردند و یک سردخانه در کتابخانه آسانو تأسیس شد.[۱۶۵] بازماندگان انفجار برای درمان پزشکی جمع شدند، اما بسیاری قبل از دریافت هرگونه کمکی جان خود را از دست دادند و حلقههایی از اجساد در اطراف بیمارستانها به جا گذاشتند.[۱۶۶]
بیشتر عناصر ستاد ارتش دوم عمومی ژاپن در محوطه قلعه هیروشیما، که به سختی ۸۲۰ متر از مرکز انفجار فاصله داشت، در حال تمرین بدنی بودند. این حمله باعث کشته شدن ۳٬۲۴۳ سرباز در میدان رژه شد. [۱۶۷] اتاق ارتباطات ستاد منطقه نظامی منطقه چوگوکو که مسئول صدور و لغو هشدارهای حمله هوایی بود، در یک زیرزمین نیمهسنگی در قلعه واقع شده بود. یوشیاوکا، دانشآموز دبیرستان دخترانه هیجییاما که برای خدمت به عنوان افسر ارتباطات بسیج شده بود، درست زمانی که بمب منفجر شد، پیامی مبنی بر اعلام آژیر خطر برای هیروشیما و شهر یاماگوچی همسایه ارسال کرده بود. او با استفاده از یک تلفن مخصوص به ستاد فرماندهی فوکویاما، هیروشیما (که حدود ۱۰۰ کیلومتر دورتر بود) اطلاع داد که «هیروشیما مورد حمله نوع جدیدی از بمب قرار گرفته است. شهر در وضعیت تقریباً نابودی کامل قرار دارد.»[۱۶۸]
از زمانی که شهردار هیروشیما، سنکیچی آوایا در محل اقامت شهردار کشته شد، فیلد مارشال هاتا شونروکو که فقط کمی زخمی شده بود، اداره شهر را به دست گرفت و تلاشهای امدادی را هماهنگ کرد. بسیاری از کارکنان او کشته یا به شدت زخمی شده بودند، از جمله سرهنگ دوم شاهزاده کرهای یی یو، از خاندان یی که به عنوان افسر ستاد کل خدمت میکرد.[۱۶۹][۱۷۰] افسر ارشد ستاد بازمانده هاتا، سرهنگ زخمی کومائو ایموتو بود که به عنوان رئیس ستاد او عمل میکرد. سربازانی از بندر سالم هیروشیما اوجینا از قایقهای موتوری انتحاری که برای دفع تهاجم آمریکا در نظر گرفته شده بودند، برای جمعآوری مجروحان و انتقال آنها از طریق رودخانهها به بیمارستان نظامی اوجینا استفاده کرد.[۱۶۹] کامیونها و قطارها کمکهای امدادی را آوردند و بازماندگان را از شهر تخلیه کردند.[۱۷۱]
دوازده نفر از اعضای نیروی هوایی آمریکا در ستاد پلیس نظامی چوگوکو زندانی شده بودند، که تقریباً از مرکز انفجار ۴۰۰ متر (۱٬۳۰۰ فوت) فاصله داشت.[۱۷۲] اکثر آنها فوراً جان باختند، اگرچه گزارش شده است که دو نفر توسط اسیرکنندگانشان اعدام شدهاند و دو زندانی که به شدت در اثر بمباران مجروح شده بودند، در کنار پل آیئوی در کنار کنپیتای رها شدند و در آنجا سنگسار شدند.[۱۷۳][۱۷۴] مقامات ژاپنی به دروغ گزارش دادند که هشت اسیر جنگی آمریکایی که در جریان برنامه آزمایشهای پزشکی در دانشگاه کیوشو کشته شده بودند، در انفجار اتمی کشته شدند، که بخشی از تلاش برای لاپوشانی بود.[۱۷۵]
آتشهای ایجاد شده توسط انفجار بمب اتمی، مقادیر زیادی خاکستر را به ابرهای موجود در جو منتقل کرد. یک تا دو ساعت پس از انفجار، «باران سیاه (بمباران اتمی)» به صورت ترکیبی قیری از خاکستر، بارش رادیواکتیو و آب بارید که در برخی موارد باعث سوختگیهای شدید ناشی از تشعشع شد.[۱۷۶][۱۷۷]
درک ژاپنیها از بمباران
[ویرایش]اپراتور کنترل توکیو شرکت پخش ژاپن متوجه شد که ایستگاه هیروشیما از کار افتاده است. او سعی کرد با استفاده از یک خط تلفن دیگر برنامه خود را دوباره برقرار کند، اما این هم شکست خورد.[۱۷۸] حدود ۲۰ دقیقه بعد، مرکز تلگراف راهآهن توکیو متوجه شد که تلگراف خط اصلی درست در شمال هیروشیما از کار افتاده است. از چند ایستگاه کوچک راهآهن در ۱۶ کیلومتر (۱۰ مایل) شهر، گزارشهای غیررسمی و گیجکنندهای از یک انفجار مهیب در هیروشیما میرسید. همه این گزارشها به ستاد ستاد کل ارتش امپراتوری ژاپن مخابره شد.[۱۷۹]
پایگاههای نظامی بارها سعی کردند با ایستگاه کنترل ارتش در هیروشیما تماس بگیرند. سکوت کامل آن شهر، ستاد کل را گیج کرده بود؛ آنها میدانستند که هیچ حمله بزرگی از دشمن رخ نداده و در آن زمان هیچ انبار قابل توجهی از مواد منفجره در هیروشیما وجود نداشت. به یک افسر جوان دستور داده شد که فوراً به هیروشیما پرواز کند، فرود بیاید، خسارات را بررسی کند و با اطلاعات موثق برای کارکنان به توکیو بازگردد. احساس میشد که هیچ اتفاق جدی رخ نداده و انفجار فقط یک شایعه بوده است.[۱۷۹]
افسر ستاد به فرودگاه رفت و به سمت جنوب غربی پرواز کرد. پس از حدود سه ساعت پرواز، در حالی که هنوز تقریباً ۱۶۰ کیلومتر (۱۰۰ مایل) از هیروشیما فاصله داشت، او و خلبانش ابر بزرگی از دود ناشی از توفان آتش ایجاد شده توسط بمب را مشاهده کردند. پس از گشتن دور شهر برای بررسی خسارات، در جنوب شهر فرود آمدند، جایی که افسر ستاد، پس از گزارش به توکیو، شروع به سازماندهی اقدامات امدادی کرد. توکیو شانزده ساعت بعد، از اعلام رئیسجمهور ترومن مبنی بر حمله، مطلع شد که شهر توسط نوع جدیدی از بمب ویران شده است.[۱۷۹]
رویدادهای ۷–۹ اوت
[ویرایش]پس از بمباران هیروشیما، ترومن بیانیه ای صادر کرد و استفاده از این سلاح جدید را اعلام کرد. او اظهار داشت: «ما میتوانیم از مشیت الهی سپاسگزار باشیم» که پروژه بمب اتمی آلمان شکست خورده است و ایالات متحده و متحدانش «دو میلیارد دلار را صرف بزرگترین قمار علمی تاریخ کردهاند و برنده شدهاند». ترومن سپس به ژاپن هشدار داد: «اگر آنها اکنون شرایط ما را نپذیرند، ممکن است انتظار بارانی از ویرانی از هوا را داشته باشند، که مانند آن هرگز در کرهٔ زمین دیده نشده است. در پشت این حمله هوایی، نیروهای دریایی و زمینی با چنان تعداد و قدرتی که تاکنون سابقه نداشته است و با مهارت جنگی که از قبل به خوبی از آن آگاه هستند، کار را دنبال خواهند کرد.»[۱۸۰]
این سخنرانی بهطور گسترده پخش شد و توسط خبرگزاریهای ژاپنی نیز پوشش داده شد.[۱۸۱]
ایستگاه ۵۰٬۰۰۰ واتی پخش ایام در سایپن، پخش رادیویی اداره اطلاعات جنگ ایالات متحده، هر ۱۵ دقیقه یک پیام مشابه در مورد هیروشیما به ژاپن پخش میکرد و اظهار میداشت که در صورت عدم پذیرش فوری مفاد اعلامیه پوتسدام، شهرهای بیشتری از ژاپن با سرنوشت مشابهی روبرو خواهند شد و با تأکید از غیرنظامیان میخواست شهرهای بزرگ را تخلیه کنند. این در حالی بود که رادیو ژاپن با اعلام هرگز تسلیم نشدن، همچنان پیروزی ژاپن را ستایش میکرد[۸۸] و ژاپنیها را از نابودی هیروشیما با یک بمب آگاه کرده بود.[۱۸۲]
وزیر امور خارجه شوروی ویاچسلاو مولوتف در ۵ آوریل، توکیو را از لغو یکجانبه پیمان بیطرفی ژاپن و شوروی توسط اتحاد جماهیر شوروی مطلع کرده بود.[۱۸۳] ساعت دو دقیقه پس از نیمهشب ۹ اوت، به وقت توکیو، نیروهای پیاده، زرهی و هوایی شوروی عملیات تهاجمی استراتژیک منچوری را آغاز کردند.[۱۸۴] چهار ساعت بعد، خبر اعلام رسمی جنگ توسط اتحاد جماهیر شوروی به توکیو رسید. رهبری ارشد ارتش ژاپن با حمایت وزیر جنگ آنامی کورهچیکا، مقدمات اعمال حکومت نظامی بر ملت را آغاز کرد تا جلوی هر کسی را که برای برقراری صلح تلاش میکند، بگیرد.[۱۸۵]
در ۷ اوت، یک روز پس از نابودی هیروشیما، یوشیو نیشینا و دیگر فیزیکدانان اتمی به شهر رسیدند و خسارات را به دقت بررسی کردند. سپس آنها به توکیو بازگشتند و به کابینه گفتند که هیروشیما واقعاً توسط یک سلاح هستهای ویران شده است. دریاسالار تویودا سوئهمو، رئیس ستاد کل نیروی دریایی، تخمین زد که بیش از یک یا دو بمب اضافی نمیتواند آماده شده باشد، بنابراین آنها تصمیم گرفتند حملات باقی مانده را تحمل کنند و اذعان داشتند که «تخریب بیشتری وجود خواهد داشت اما جنگ ادامه خواهد یافت».[۱۸۶] سرویسهای رمزگشایی آمریکایی پیامهای کابینه را رهگیری کرد.[۱۸۷]
پورنل، پارسونز، تیبتس، اسپاتز و کارل اسپاتز|اسپاتز همان روز در جزیره گوآم در اقیانوس آرام، ملاقات کردند تا در مورد اقدامات بعدی صحبت کنند.[۱۸۸] از آنجایی که هیچ نشانهای از تسلیم ژاپن وجود نداشت، [۱۸۷] آنها تصمیم گرفتند بمب دیگری را پرتاب کنند. پارسونز گفت که پروژه آلبرتا آن را تا ۱۱ اوت آماده خواهد کرد، اما تیبتس با اشاره به گزارشهای هواشناسی مبنی بر شرایط نامساعد پرواز در آن روز به دلیل توفان، پرسید که آیا بمب میتواند تا ۹ اوت آماده شود. پارسونز موافقت کرد که برای انجام این کار تلاش کند.[۱۸۹][۱۸۸]
ناگاساکی
[ویرایش]ناگاساکی در طول جنگ جهانی دوم
[ویرایش]
شهر ناگاساکی یکی از بزرگترین بندرها در جنوب ژاپن بود و به دلیل فعالیتهای صنعتی گسترده، از جمله تولید مهمات، کشتیها، تجهیزات نظامی و سایر مواد جنگی، از اهمیت زیادی در زمان جنگ برخوردار بود. چهار شرکت بزرگ در این شهر عبارت بودند از کشتیسازی، میتسوبیشی، کارخانههای کشتیسازی برق، کارخانه اسلحهسازی و کارخانههای فولاد و اسلحهسازی که حدود ۹۰ درصد از نیروی کار شهر را در استخدام خود داشتند و ۹۰ درصد از صنعت شهر را تشکیل میدادند.[۱۹۰] اگرچه ناگاساکی یک شهر صنعتی مهم بود، اما به دلیل جغرافیای آن که موقعیتیابی آن را در شب با رادار رادار آ ان/آپی کیو- ۱۳ دشوار میکرد، از بمباران آتشزا در امان مانده بود.[۱۲۱]
برخلاف سایر شهرهای هدف، ناگاساکی طبق دستورالعمل ۳ ژوئیه ستاد مشترک ارتش، از دسترس بمبافکنها خارج نشده بود،[۱۲۱][۱۹۱] و پنج بار در مقیاس کوچک بمباران شد. در طول یکی از این حملات در ۱ اوت، تعدادی بمب متعارف با قدرت انفجار بالا بر روی شهر انداخته شد. تعدادی از آنها به کارخانههای کشتیسازی و اسکله در بخش جنوب غربی شهر و چندین بمب به کارخانه فولاد و اسلحهسازی میتسوبیشی برخورد کردند.[۱۹۰] تا اوایل ماه اوت، شهر توسط هنگ ۱۳۴ ضدهوایی از لشکر چهارم ضدهوایی با چهار باتری ۷ سانتیمتر (۲٫۸ اینچ) توپ ضدهوایی و دو باتری نورافکن دفاع میشد.[۱۱۶]

برخلاف هیروشیما، تقریباً تمام ساختمانها از سازههای قدیمی ژاپنی بودند که شامل ساختمانهای چوبی یا با قاب چوبی با دیوارهای چوبی (با یا بدون گچ) و سقفهای کاشیکاری شده بودند. بسیاری از صنایع و مؤسسات تجاری کوچکتر نیز در ساختمانهایی از چوب یا سایر مصالحی که برای مقاومت در برابر انفجار طراحی نشده بودند، قرار داشتند. ناگاساکی سالها اجازه داشت بدون رعایت هیچ طرح منطقهبندی شهری مشخصی، رشد کند؛ خانهها در مجاورت ساختمانهای کارخانه و تقریباً تا حد امکان نزدیک به یکدیگر در سراسر دره صنعتی ساخته شده بودند. در روز بمباران، تخمین زده میشود که ۲۶۳٬۰۰۰ نفر در ناگاساکی بودند، از جمله ۲۴۰٬۰۰۰ نفر از ساکنان ژاپنی، ۱۰٬۰۰۰ نفر از ساکنان کرهای، ۲۵۰۰ کارگر کرهای به خدمت اجباری گرفته شده، ۹٬۰۰۰ سرباز ژاپنی، ۶۰۰ کارگر چینی به خدمت اجباری گرفته شده و ۴۰۰ اسیر جنگی متفقین در اردوگاهی در شمال ناگاساکی.[۱۹۲]
بمباران ناگاساکی
[ویرایش]
به گفته یکی از اعضای خدمه، هیروشیما «مأموریت بینقصی» بود که در آن همه چیز به درستی پیش رفت. اما در مأموریت ناگاساکی تقریباً همه چیز اشتباه پیش رفت.[۱۱۰]
مسئولیت زمانبندی بمباران دوم به تیبتس واگذار شد. این حمله که برای ۱۱ اوت برنامهریزی شده بود، دو روز زودتر انجام شد تا از یک دوره پنج روزه پیشبینی هوای بد که قرار بود از ۱۰ اوت آغاز شود، جلوگیری شود.[۱۹۳] سه پیشمونتاژ بمب به تینیان منتقل شده بود که روی بدنه آنها F-31، F-32 و F-33 نوشته شده بود. در ۸ اوت، یک تمرین نهایی توسط سوئینی با استفاده از باکسکاربه عنوان هواپیمای فرود، در نزدیکی تینیان انجام شد. مونتاژ اف-۳۳ به آزمایش قطعات اختصاص داده شد و اف-۳۱ برای مأموریت ۹ اوت تعیین شد.[۱۹۴]
| هواپیما | خلبان | علامت تماس | نقش مأموریت |
|---|---|---|---|
| انولا گی | کاپیتان جورج دبلیو. مارکوارت | دیمپلز ۸۲ | شناسایی آب و هوا (کوکورا) |
| لگین دراگون | کاپیتان چارلز اف. مکنایت | دیمپلز۹۵ | شناسایی آب و هوا (ناگاساکی) |
| باکسکار | سرگرد چارلز دبلیو. سوئینی | دیمپلز ۷۷ | تحویل سلاح |
| د گریت آرتیست | کاپیتان فردریک سی. باک | دیمپلز ۸۹ | ابزار اندازهگیری انفجار |
| بیگ استینک | سرگرد جیمز آی. هاپکینز جونیور | دیمپلز ۹۰ | مشاهده و عکاسی از حملات |
| فول هاوس | سرگرد رالف آر. تیلور | دیمپلز ۸۳ | هواپیمای یدکی - مأموریت را کامل نکرد |
در ساعت ۰۳:۴۷ به وقت تینیان (GMT+10)، ۰۲:۴۷ به وقت ژاپن،[۱۲۷] صبح روز ۹ اوت ۱۹۴۵، بمبافکن باکسکار، به پرواز خدمه سوئینی، از جزیره تینیان به همراه بمب اتمی مرد چاق، با هدف اصلی کوکورا و هدف ثانویه ناگاساکی، به پرواز درآمد. طرح مأموریت برای حمله دوم تقریباً مشابه مأموریت هیروشیما بود، با دو فروند بی-۲۹ که یک ساعت جلوتر به عنوان دیدهبان آب و هوا پرواز میکردند و دو فروند بی-۲۹ دیگر در پرواز سوئینی برای ابزار دقیق و پشتیبانی عکاسی از مأموریت پرواز کردند. سوئینی با سلاح نیمهمسلح خود اما با دوشاخههای ایمنی الکتریکی که هنوز درگیر بودند، پرواز کرد.[۱۹۶] مسلحسازی چند دقیقه پس از برخاستن تکمیل شد.[۱۱۰]
در طول بازرسی پیش از پرواز هواپیمای بمبافکن باکسکار، مهندس پرواز به سوئینی اطلاع داد که یک پمپ انتقال سوخت غیرفعال، استفاده از ۲٬۴۰۰ لیتر (۶۴۰ گالون آمریکایی) سوخت حمل شده در مخزن ذخیره را غیرممکن میکند. این سوخت هنوز باید تا ژاپن و برعکس حمل میشد و سوخت بیشتری مصرف میکرد. تعویض پمپ ساعتها طول میکشید؛ انتقال مرد چاق به هواپیمای دیگر نیز ممکن بود به همان اندازه طول بکشد و خطرناک هم بود، زیرا بمب فعال بود؛ بنابراین تیبتس و سوئینی تصمیم گرفتند که باکسکار مأموریت را ادامه دهد زیرا انتظار نمیرفت به سوخت ذخیره نیاز باشد.[۱۹۷][۱۹۸]

این بار به پنی و چشایر اجازه داده شد تا به عنوان ناظر در هواپیمای سوم، به نام «بیگ استینک» که توسط افسر عملیات گروه، سرگرد جیمز آی. هاپکینز جونیور، هدایت میشد، پرواز کنند. ناظران سوار بر هواپیماهای هواشناسی گزارش دادند که هر دو هدف واضح هستند. هواپیما در حالی که بمب کاملاً مسلح روی آن بود، دچار رعد و برق شد. بهطور غیرمنتظرهای، چراغ سفیدی روی پنل کنترل بمب روشن شد که معمولاً هنگام پرتاب بمب روشن میشود و باعث شد خدمه فکر کنند که ممکن است بمب منفجر شود، اما مشخص شد که این اتفاق به دلیل یک سوئیچ اشتباه رخ داده است.[۱۱۰]
وقتی هواپیمای سوئینی به محل مونتاژ پروازش در سواحل ژاپن رسید، «بیگ استینک» نتوانست به محل ملاقات برسد.[۱۹۶] به گفته چشایر، هاپکینز در ارتفاعات مختلفی از جمله ۲٬۷۰۰ متر (۹٬۰۰۰ فوت) بالاتر از حد مجاز بود و برخلاف توافق قبلی با سودینی و کاپیتان فردریک سی. باک که خلبان هواپیمای پشتیبانی بی-۲۹ د گریت آرتیست (هنرمند بزرگ) بود، در حال پرواز دایرهای و فشرده بر فراز یاکوشیما نبود. در عوض، هاپکینز با الگوهای dogleg ۶۴-کیلومتر (۴۰-مایل) پرواز میکرد.[۱۹۹] اگرچه به سوئینی دستور داده شده بود که بیش از پانزده دقیقه دور زدن بر فراز منطقه قرار ملاقات را ادامه ندهد، اما او چهل دقیقه منتظر «بیگ استینک» ماند. سوئینی قبل از ترک محل ملاقات، با فردریک اشورث، که مسئول بمب بود، مشورت کرد. سوئینی به عنوان فرمانده هواپیما، تصمیم گرفت به سمت مرکز اصلی، یعنی شهر کوکورا، حرکت کند.[۲۰۰] پس از گذشت تقریباً نیم ساعت از زمان اولیه حرکت، باکسکار به همراه د گریت آرتیست، به سمت کوکورا، سی دقیقه دورتر، حرکت کردند. تأخیر در قرار ملاقات منجر به ایجاد ابر و دود پراکنده بر فراز کوکورا شده بود که ناشی از آتشسوزیهای ناشی از حمله بزرگ بمبافکنهای آتشزا توسط ۲۲۴ فروند بی-۲۹ به یاهاتا، فوکوئوکا در نزدیکی کوکورا درروز قبل بود.[۲۰۱] علاوه بر این، کارخانه فولاد یاهاتا عمداً قطران زغال سنگ را سوزاند تا دود سیاه تولید کند.[۲۰۲] ابرها و دود منجر به پوشیده شدن ۷۰ درصد از منطقه بر فراز کوکورا و مبهم شدن نقطه هدفگیری شد. در ۵۰ دقیقه بعدی، سه بار بمبگذاری انجام شد که سوخت هواپیما را سوزاند و بارها آن را در معرض پدافندهای سنگین اطراف کوکورا قرار داد، اما بمبافکن قادر به بمباران بصری نبود. در زمان سومین بمبگذاری، آتش ضدهوایی ژاپن نزدیک میشد و ستوان دوم یاکوب بسر که ارتباطات ژاپنیها را زیر نظر داشت، فعالیت در باندهای رادیویی جنگندههای ژاپنی را گزارش داد.[۲۰۳]
با کاهش سوخت به دلیل تأخیر و هوای بد و با عدم دسترسی به سوخت ذخیره به دلیل خرابی پمپ، هواپیماهای باکسکار و د گریت آرتیست به سمت هدف ثانویه خود، ناگاساکی، حرکت کردند.[۱۹۶] محاسبات مصرف سوخت انجام شده در مسیر نشان داد که باکسکار سوخت کافی برای رسیدن به ایوو جیما را ندارد و مجبور خواهد شد به اوکیناوا تغییر مسیر دهد، که تنها شش هفته قبل کاملاً به اشغال متفقین درآمده بود. ابتدا تصمیم گرفته شد که اگر ناگاساکی در بدو ورودشان در معرض دید نباشد، خدمه بمب را به اوکیناوا حمل کرده و در صورت لزوم آن را در اقیانوس دفع کنند، اما پس از آن اشورث با پیشنهاد سوئینی مبنی بر استفاده از رویکرد راداری در صورت پنهان بودن هدف موافقت کرد.[۲۰۴][۲۰۵] حدود ساعت ۰۷:۵۰ به وقت ژاپن (GMT+9)، هشدار حمله هوایی در ناگاساکی به صدا درآمد، اما سیگنال «کاملاً امن» در ساعت ۰۸:۳۰ داده شد. وقتی در ساعت ۱۰:۵۳ فقط دو بمبافکن بوئینگ بی-۲۹ سوپرفورترس دیده شدند، دیگر هیچ هشداری داده نشد؛ ظاهراً ژاپنیها فرض کردند که این هواپیماها فقط در حال شناسایی هستند.[۲۰۶]
چند دقیقه بعد، ساعت ۱۱:۰۰ به وقت ژاپن، هواپیمای د گریت آرتیست ابزارهایی را که به سه چتر نجات متصل بودند، رها کرد. این ابزارها همچنین حاوی نامهای بدون امضا به ریوکیچی ساگانه، فیزیکدان دانشگاه توکیو بود که با سه نفر از دانشمندان مسئول بمب اتمی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی درس خوانده بود و از او میخواست که در مورد خطر این سلاحهای کشتار جمعی به مردم اطلاع دهد. پیامها توسط مقامهای نظامی پیدا شدند اما تا یک ماه بعد به ساگانه تحویل داده نشدند.[۲۰۷] در سال ۱۹۴۹، یکی از نویسندگان نامه، لوئیس آلوارز، با ساگانه ملاقات کرد و نامه را امضا کرد.[۲۰۸]
ساعت ۱۱:۰۱، شکافی در ابرها بر فراز ناگاساکی به خلبان کرمیت بیهان، بمبافکن «باکسکار»، اجازه داد تا هدف را طبق دستور، از نظر بصری مشاهده کند. بمب مرد چاق، حاوی هسته ای حدود ۵ کیلوگرم (۱۱ پوند) از پلوتونیم، بر فراز دره صنعتی شهر رها شد. ۴۷ ثانیه بعد، در ساعت ۱۱:۰۲[۱۲۷] در ۵۰۳ ± ۱۰ متر (۱٬۶۵۰ ± ۳۳ فوت)، بالای یک زمین تنیس،[۲۰۹] در نیمه راه بین کارخانه فولاد و اسلحهسازی میتسوبیشی در جنوب و زرادخانه ناگاساکی در شمال، تقریباً ۳ کیلومتر (۱٫۹ مایل) در شمال غربی مرکز انفجار برنامهریزی شده، منفجر شد. بر اثر یک تصادف عجیب، مرد چاق تقریباً مستقیماً بر فراز کارخانهای که اژدرهای مورد استفاده در حمله به پرل هاربر ژاپنیها را ساخته بود، منفجر شد.[۱۱۰] انفجار به دره اوراکامی محدود شد و بخش عمدهای از شهر توسط تپههای میانی محافظت میشد.[۲۱۰] انفجار حاصل، انرژی معادل ۲۱ ± ۲ کیلوتن تیانتی (۸۷٫۹ ± ۸٫۴ تراژول) را آزاد کرد.[۱۴۰] هواپیمای بیگ استینگ انفجار را از ۱۶۰ کیلومتر (۱۰۰ مایل) دورتر مشاهده کرد و برای مشاهده به آنجا پرواز کرد.[۲۱۱]

باکسکار به سمت اوکیناوا پرواز کرد و بدون اعلام قبلی و تنها با سوخت کافی در حد فرود آمدن در مقصد به اوکیناوا رسید. سوئینی بارها سعی کرد برای دریافت مجوز فرود با برج مراقبت تماس بگیرد، اما پاسخی دریافت نکرد. او میتوانست ترافیک هوایی سنگین در حال فرود و برخاستن از فرودگاه کمکی یومیتان را ببیند. باکسکار با روشن کردن تمام منورهای روی عرشه برای هشدار به فرودگاه در مورد فرود اضطراری خود، به سرعت وارد عمل شد و با سرعت ۲۳۰ کیلومتر بر ساعت (۱۴۰ مایل بر ساعت) به جای سرعت معمول ۱۹۰ کیلومتر بر ساعت (۱۲۰ مایل بر ساعت) فرود آمد. موتور شماره دو هنگام شروع فرود نهایی به دلیل کمبود سوخت از کار افتاد. با تنها سه موتور در اواسط باند فرود، باکسکار دوباره حدود ۷٫۶ متر (۲۵ فوت) به هوا پرید و سپس با شدت به زمینخورد. هواپیمای سنگین بی-۲۹ قبل از اینکه خلبانان بتوانند کنترل هواپیما را به دست بگیرند، به سمت چپ و به سمت ردیفی از بمبافکنهای پارک شده بی-۲۴ منحرف شد. پروانههای برگشتپذیر آن برای کاهش سرعت کافی هواپیما کافی نبودند و در حالی که هر دو خلبان ترمز کرده بودند، «باکسکار» در انتهای باند فرودگاه یک چرخش ۹۰ درجهای انجام داد تا از پرت شدن هواپیما جلوگیری کند. موتور دوم قبل از توقف هواپیما به دلیل اتمام سوخت از کار افتاد.[۲۱۲] برخلاف استقبال قهرمانان از «انولا گی»، کسی برای استقبال از آنها وجود نداشت؛ هیچکس نمیدانست که آنها در حال آمدن هستند.[۱۱۰]
پس از مأموریت، در مورد شناسایی هواپیما سردرگمی وجود داشت. اولین روایت شاهد عینی توسط خبرنگار جنگی ویلیام ال. لارنس از نیویورک تایمز، بود که گزارش داد که سوئینی رهبری مأموریت را در «د گریت آرتیست» بر عهده داشته است. او همچنین شماره «ویکتور» آن را ۷۷ ذکر کرد در صورتیکه این شماره مربوط به بمبافکن باکسکار بود.[۲۱۳] لارنس با سوئینی و خدمهاش مصاحبه کرده بود و میدانست که آنها از هواپیمای خود به عنوان «د گریت آرتیست» یاد میکنند. به جز «انولا گی»، هیچیک از بمبافکنهای بی-۲۹ اسکادران ۳۹۳ هنوز نامی روی دماغه خود نداشتند، واقعیتی که خود لارنس در روایت خود به آن اشاره کرده است. لارنس که از تغییر هواپیما بیاطلاع بود، ویکتور ۷۷ را «د گریت آرتیست»[۲۱۴] فرض کرد که در واقع شمارهٔ «ویکتور» آن ۸۹ بود.[۲۱۵]
رویدادهای روی زمین
[ویرایش]
اگرچه این بمب از بمبی که در هیروشیما استفاده شد قدرتمندتر بود، اما اثرات آن در دامنه تپهها به دره اوراکامی باریک محدود شد.[۲۱۶] از ۷٬۵۰۰ کارمند ژاپنی که در کارخانه مهماتسازی میتسوبیشی کار میکردند، از جمله دانشجویان «بسیجشده» و کارگران عادی، ۶٬۲۰۰ نفر کشته شدند. حدود ۱۷٬۰۰۰ تا ۲۲٬۰۰۰ نفر دیگر که در سایر کارخانهها و تأسیسات جنگی در شهر کار میکردند نیز جان باختند.[۲۱۷] گزارش پروژه منهتن در سال ۱۹۴۶، ۳۹٬۰۰۰ کشته و ۲۵٬۰۰۰ زخمی و گزارش کمیسیون مشترک به رهبری ایالات متحده در سال ۱۹۵۱، ۳۹٬۲۱۴ کشته و ۲۵٬۱۵۳ زخمی را تخمین زد؛ بازنگریهای انجام شده به رهبری ژاپن در دهه ۱۹۷۰، تخمین زد که تا پایان سال، ۷۰٬۰۰۰ نفر در ناگاساکی جان خود را از دست دادهاند.[۱۵۱] یک تخمین مدرن توسط بنیاد تحقیقات اثرات تشعشع جمعیت شهر را در زمان بمباران ۲۵۰٬۰۰۰ تا ۲۷۰٬۰۰۰ نفر تخمین میزند که از این تعداد، ۶۰٬۰۰۰ تا ۸۰٬۰۰۰ نفر تا پایان سال جان باختند.[۱۲۲]

برخلاف آمار تلفات نظامی هیروشیما، تنها ۱۵۰ سرباز ژاپنی فوراً کشته شدند، از جمله ۳۶ نفر از هنگ ۱۳۴ AAA از لشکر چهارم AAA.[۱۱۶] حداقل هشت اسیر جنگی متفقین — سرجوخه رونالد شاو از نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا،[۲۲۰] و هفت اسیر جنگی هلندی — کشته شدند، و ممکن است تا سیزده نفر جان خود را از دست داده باشند.[۲۲۱] یک اسیر جنگی آمریکایی به نام جو کیومیا که طبق گزارشها توسط دیوارهای بتنی سلولش از اثرات بمب محافظت شده بود[۲۲۲] و همچنین ۲۴ اسیر جنگی استرالیایی در ناگاساکی زنده ماندند.[۲۲۳]
شعاع تخریب کامل حدود ۱٫۶ کیلومتر (۱ مایل) بود و به دنبال آن آتشسوزیهایی در سراسر بخش شمالی شهر رخ داد. ۳٫۲ کیلومتر (۲ مایل) در جنوب بمب.[۱۴۵][۲۲۴] زرادخانه ناگاساکی در این انفجار نابود شد. حدود ۵۸ درصد از کارخانه اسلحهسازی میتسوبیشی و حدود ۷۸ درصد از کارخانه فولاد میتسوبیشی آسیب دیدند. کارخانه برق میتسوبیشی، در مرز منطقه اصلی تخریب، تنها ۱۰ درصد آسیب ساختاری دید.[۲۲۵] آتشسوزیهای زیادی پس از بمباران رخ داد، اما توفان آتش رخ نداد. برخلاف هیروشیما، مناطق آسیبدیده تراکم سوخت کافی نداشتند. در عوض، باد محیط باعث گسترش آتش در امتداد دره شد.[۲۲۶] اگر بمب به هدف مورد نظر، در قلب منطقه تاریخی مرکز شهر ناگاساکی، پرتاب میشد، تخریب زیرساختهای پزشکی و اداری بیشتر میبود.[۶۴]
مانند هیروشیما، بمباران به تأسیسات پزشکی شهر آسیب زیادی وارد کرد. یک بیمارستان موقت در مدرسه ابتدایی شینکوزن تأسیس شد که به عنوان مرکز پزشکی اصلی عمل میکرد. قطارها به حرکت خود ادامه دادند و بسیاری از قربانیان را به بیمارستانهای شهرهای مجاور منتقل کردند. یک تیم پزشکی از یک بیمارستان دریایی عصر به شهر رسید. تیپهای آتشنشانی از شهرهای همسایه در اطفاء حریق کمک کردند.[۲۲۷] تاکاشی ناگای، یک پزشک بهشدت مجروح شده که در بخش رادیولوژی بیمارستان کالج پزشکی ناگاساکی کار میکرد، و بقیه کادر پزشکی بازمانده، قربانیان بمب را درمان کردند.[۲۲۸]
انفجار بمب اتمی باعث ایجاد توفانی به پهنای چندین کیلومتر شد که خاکستر، گرد و غبار و آوار را بر فراز رشتهکوههای اطراف ناگاساکی حمل میکرد. تقریباً ۲۰ دقیقه پس از بمباران، باران سیاهی با غلظت گل یا روغن بارید. این باران حامل مواد رادیواکتیو بود. و به مدت یک تا دو ساعت ادامه داشت.[۲۲۹]
طرحهایی برای حملات اتمی بیشتر به ژاپن
[ویرایش]
پس از هیروشیما و ناگاساکی، طرحهایی برای حملات بیشتر به ژاپن وجود داشت. گرووز انتظار داشت که یک بمب اتمی دیگر از نوع «مرد چاق» در ۱۹ اوت، سه بمب دیگر در سپتامبر و سه بمب دیگر در اکتبر آماده استفاده داشته باشد.[۸۷] بمب دوم پسر کوچک (با استفاده از اورانیوم ۲۳۵) تا دسامبر ۱۹۴۵ در دسترس نبود.[۲۳۰][۲۳۱] در ۱۰ اوت، او یادداشتی برای مارشال فرستاد که در آن نوشته بود: «بمب بعدی… باید در اولین هوای مناسب پس از ۱۷ یا ۱۸ اوت آماده تحویل باشد.» آن یادداشت حاوی یادداشتی دستنویس از مارشال نیز هست: «بدون اجازه صریح رئیسجمهور، نباید بر فراز ژاپن رها شود.»[۸۷]
در جلسه کابینه، ترومن در مورد این اقدامات بحث کرد. جیمز فورستال نقل قولی از ترومن ارائه داد مبنی بر اینکه «بمب اتمی بیشتری ریخته خواهد شد»، در حالی که هنری والاس در دفتر خاطرات خود ثبت کرد که: «ترومن گفت که دستور توقف بمباران اتمی را داده است.» او گفت که «فکر از بین بردن ۱۰۰٬۰۰۰ نفر دیگر بسیار وحشتناک است.» او از ایده کشتن، همانطور که خودش گفت، «همهٔ آن بچهها» خوشش نمیآمد.[۲۳۲] دستور قبلی مبنی بر اینکه شهرهای هدف باید با بمبهای اتمی «به محض آماده شدن» مورد حمله قرار گیرند، اصلاح شد. [۲۳۳] در وزارت جنگ، بحثهایی در مورد حفظ بمبهایی که در آن زمان در حال تولید بودند برای عملیات سقوط وجود داشت و مارشال به استیمسون پیشنهاد داد که شهرهای باقی مانده در لیست هدف از حمله اتمی بمبها در امان بمانند.[۲۳۴] در ۱۳ اوت، ژنرال جان ای. هال و سرهنگ لایل سیمن در مورد استفاده از سلاحهای آینده بحث کردند و از «استفاده تاکتیکی» در پشتیبانی از حملهای که دو تا سه روز قبل از تصرف یا پیاده شدن آبی-خاکی نیروهای آمریکایی، حمایت کردند، در حالی که با ادامه حملات استراتژیک مخالف بودند.[۲۳۵]
دو مجموعهٔ دیگر از بمبها از نوع مرد چاق آماده شدند و قرار بود در ۱۱ و ۱۴ اوت پایگاه هوایی کرتلند را به مقصد تینیان ترک کنند،[۲۳۶] و کرتیس لهمی به تیبتس دستور داد تا برای جمعآوری آنها به البوکرکی (نیومکزیکو) بازگردد.[۲۳۷] در لوس آلاموس، تکنسینها ۲۴ ساعت متوالی برای ریختهگری یک هسته پلوتونیوم دیگر کار کردند.[۲۳۸] اگرچه ریختهگری شده بود، اما هنوز نیاز به پرس و روکش داشت که تا ۱۶ اوت طول میکشید.[۲۳۹] بنابراین، میتوانست در ۱۹ اوت آماده استفاده باشد. گرووز که نمیتوانست با مارشال تماس بگیرد، در ۱۳ اوت با اختیار خودش دستور داد که هسته [موشک] نباید ارسال شود.[۲۳۳]
تسلیم ژاپن و اشغال بعدی
[ویرایش]تا ۹ اوت، شورای جنگ ژاپن همچنان بر چهار شرط خود (حفظ نهاد امپراتوری، حق ژاپن برای خلع سلاح نیروهای خود، عدم اشغال جزایر توسط خارجیها و اختیار برگزاری دادگاههای جنایات جنگی برای اتباع خود) برای تسلیم اصرار داشت. کابینه کامل در ساعت ۱۴:۳۰ روز ۹ اوت تشکیل جلسه داد و بیشتر روز را به بحث در مورد تسلیم گذراند. وزیر جنگ ژاپن، آنامی کورهچیکا اذعان کرد که پیروزی بعید است، اما به نفع ادامه جنگ استدلال کرد. جلسه در ساعت ۱۷:۳۰ بدون هیچ تصمیمی پایان یافت. نخستوزیر کانتارو سوزوکی برای گزارش نتیجه جلسه به کاخ رفت و در آنجا با کیدو کوایچی، حافظ مهر اختصاصی ژاپن، ملاقات کرد. کیدو به او اطلاع داد که امپراتور با برگزاری یک جلسه در حضور امپراتور موافقت کرده است و با قاطعیت اعلام کرد که امپراتور به شرط حفظ «کوکوتای» با تسلیم موافقت خواهد کرد. جلسه دوم کابینه در ساعت ۱۸:۰۰ برگزار شد. تنها چهار وزیر از موضع آنامی مبنی بر پایبندی به چهار شرط حمایت کردند، اما از آنجایی که تصمیمات کابینه باید به اتفاق آرا گرفته میشد، هیچ تصمیمی قبل از پایان جلسه در ساعت ۲۲:۰۰ اتخاذ نشد.[۲۴۰]
تشکیل جلسه امپراتوری مستلزم امضای نخستوزیر و دو رئیس خدمات بود، اما دبیر ارشد کابینه ژاپن هیساتسونه ساکومیزو قبلاً از تویودا سوئهمو و ژنرال یوشیجیرو اومیزو امضا گرفته بود و از قول خود مبنی بر اطلاعرسانی به آنها در صورت برگزاری جلسه، عدول کرد. جلسه در ساعت ۲۳:۵۰ آغاز شد. تا ساعت ۲:۰۰ روز ۱۰ اوت هیچ اجماعی حاصل نشده بود، اما امپراتور «تصمیم مقدس» خود را اعلام کرد، [۲۴۱] که به وزارت امور خارجه (ژاپن)، شیگهنوری توگو، اجازه داد تا به متفقین اطلاع دهد که ژاپن شرایط آنها را با یک شرط میپذیرد، اینکه این اعلامیه «شامل هیچ خواستهای نباشد که به حقوق اعلیحضرت به عنوان یک حاکم مستقل لطمه بزند.»[۲۴۲]
در ۱۲ اوت، امپراتور خانواده امپراتوری را از تصمیم خود برای تسلیم مطلع کرد. یکی از عموهایش، شاهزاده یاسوهیتو آساکا، پرسید که آیا اگر «کوکوتای» حفظ نشود، جنگ ادامه خواهد یافت یا خیر. هیروهیتو به سادگی پاسخ داد: «البته.»[۲۴۳] از آنجایی که به نظر میرسید شرایط متفقین اصل حفظ تاج و تخت را دست نخورده باقی میگذارد، هیروهیتو در ۱۴ اوت پخش صدای جواهر خود را ضبط کرد که روز بعد با وجود حادثه کیوجو که توسط نظامیان مخالف تسلیم رخ داد، برای ملت ژاپن پخش شد.[۲۴۴]
هیروهیتو در بند پنجم اعلامیه خود صرفاً به مدت زمان درگیری اشاره میکند؛ و صریحاً از شوروی به عنوان عاملی برای تسلیم نام نبرده است:
اما اکنون جنگ نزدیک به چهار سال به طول انجامیده است. با وجود بهترین کاری که همه انجام دادهاند — جنگ آشکار نیروهای نظامی و دریایی، تلاش و پشتکار خدمتگزاران ما در کشور و خدمات فداکارانه یک صد میلیون نفری ما — اوضاع جنگ لزوماً به نفع ژاپن نیست، در حالی که روندهای کلی جهان برخلاف منافع ماست.
پاراگراف ششم نوشته هیروهیتو بهطور خاص به استفاده از ادوات هستهای، از جنبه خسارات بیسابقهای که ایجاد کردهاند، اشاره میکند:
علاوه بر این، دشمن شروع به بهکارگیری یک بمب جدید و بیرحمانه کرده است، که قدرت آن برای خسارت وارد کردن، غیرقابل محاسبه است و تلفات بسیاری از افراد بیگناه را به همراه دارد. اگر ما به مبارزه ادامه دهیم، نه تنها منجر به سقوط و نابودی نهایی ملت ژاپن میشود، بلکه منجر به انقراض کامل تمدن بشری خواهد شد.
بند هفتم دلیل پایان خصومتها علیه متفقین را بیان میکند:
در چنین شرایطی، چگونه میتوانیم میلیونها نفر از افراد خود را نجات دهیم، یا خود را در برابر ارواح مقدس نیاکان سلطنتی خود پاک کنیم؟ به همین دلیل است که ما دستور پذیرش مفاد اعلامیه مشترک قدرتها را صادر کردهایم.[۲۴۵]
در «دستورالعمل خطاب به سربازان و ملوانان» که در ۱۷ اوت ارائه شد، هیروهیتو به بمبهای اتمی یا انقراض بشر احتمالی اشاره نکرد و در عوض اعلام جنگ شوروی را «به خطر انداختن بنیان وجود امپراتوری» توصیف کرد.[۲۴۶]
سه هفته پس از بمبارانها، تیبتس تصمیم گرفت به همراه برخی از اعضای تیمش از هیروشیما بازدید کند، اما به دلیل قابل استفاده نبودن فرودگاه هیروشیما به جای آن هواپیمای آنها در ناگاساکی فرود آمد. آنها قبل از هر نیروی آمریکایی به آنجا رسیدند و با ماشین وارد شهر شدند، شهری که آن را وهمآور یافتند. آنها از تمام ویرانیهای تنها یک بمب شگفتزده شدند - «این آدم را به شدت میترساند».[۱۱۰]
گزارش
[ویرایش]
در ۱۰ اوت ۱۹۴۵، روز پس از بمباران ناگاساکی، عکاس نظامی یوسوکه یاماهاتا، خبرنگار و هنرمند عکاس یامادا با دستورالعملهایی با دستور ثبت تخریب برای اهداف پروپاگاندا وارد شهر شدند. یاماهاتا دهها عکس گرفت و در ۲۱ اوت، آنها در ماینیچی شینبون، یک روزنامه محبوب ژاپنی، منتشر شدند. پس از تسلیم ژاپن و ورود نیروهای آمریکایی، نسخههایی از عکسهای او در بحبوحه سانسور متعاقب آن توقیف شد، اما برخی از اسناد باقی ماندهاند.[۲۴۷]
لسلی ناکاشیما، روزنامهنگار سابق یونایتد پرس اینترنشنال، اولین روایت شخصی از صحنه را که در روزنامههای آمریکایی منتشر شد، ثبت کرد. او مشاهده کرد که تعداد زیادی از بازماندگان همچنان بر اثر آنچه بعداً به عنوان مسمومیت با تشعشعات شناخته شد، جان خود را از دست میدهند. [۲۴۸] در ۳۱ اوت، نیویورک تایمز نسخهای خلاصهشده از مقاله ۲۷ اوت خود در یونایتد پرس اینترنشنال را منتشر کرد. تقریباً تمام مطالب راجع به مسمومیت با اورانیوم حذف شده بود. یادداشتی از سردبیر اضافه شد که میگوید، به گفته دانشمندان آمریکایی، «بمب اتمی هیچ اثر ماندگاری نخواهد داشت.»[۲۴۹][۲۴۸]
ویلفرد بورچت همچنین یکی از اولین روزنامهنگاران غربی بود که پس از بمباران از هیروشیما دیدن کرد. او در ۲ سپتامبر به تنهایی با قطار از توکیو به هیروشیما رسید و ممنوعیت سفر خبرنگاران غربی را نادیده گرفت. [۲۵۰] گزارش بورچت با عنوان «طاعون اتمی» در ۵ سپتامبر ۱۹۴۵ توسط روزنامه دیلی اکسپرس در لندن چاپ شد. گزارشهای ناکاشیما و بورچت برای اولین بار مردم را از اثرات وحشتناک تابش و بارش هستهای—سوختگی ناشی از تشعشع و مسمومیت پرتوی که گاهی بیش از سی روز پس از انفجار ادامه داشت، آگاه کرد.[۲۵۱][۲۵۲] بورچت به ویژه خاطرنشان کرد که مردم پس از خونریزی از سوراخهای بدنشان «به طرز وحشتناکی» میمردند و گوشت آنها از سوراخهای تزریق که ویتامین آ به آنها تزریق میشد، میپوسید، که البته فایدهای نداشت.[۲۵۰]
ظاهراً نیویورک تایمز مسیر خود را تغییر داد و داستانی را در صفحه اول خود به قلم بیل لارنس منتشر کرد که وجود یک بیماری وحشتناک در هیروشیما را تأیید میکرد، جایی که بسیاری از مردم قبل از مرگ علائمی مانند ریزش مو و استفراغ خون داشتند.[۲۵۰] لارنس به عنوان بخشی از یک سفر مطبوعاتی برای تبلیغ نیروی هوایی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا به شهر دسترسی پیدا کرده بود. با این حال، برخی از خبرنگاران از این صحنه وحشت زده شدند و از آنچه که آنها به عنوان یک «آزمایشگاه مرگ» پر از «خوکچههای هندی انسانی» میدیدند، یاد کردند. ژنرال مک آرتور متوجه شد که این گزارش از روابط عمومی خوب به روابط عمومی بد تبدیل شده است و کل گروه را تهدید به محاکمه نظامی کرد. او اعتبارنامه مطبوعاتی بورچت را لغو کرد و این روزنامهنگار را از مناطق اشغالی اخراج کرد.[۲۵۳] مقامها همچنین او را به تحت تأثیر تبلیغات ژاپنی بودن متهم کردند و بعداً داستان دیگری در مورد بمباران ناگاساکی، نوشته جورج ولر را از شیکاگو دیلی نیوز حذف کردند. کمتر از یک هفته پس از انتشار داستان «نیویورک تایمز»، لارنس نیز عقبنشینی کرد و گزارشهای مربوط به بیماری ناشی از تشعشعات را به عنوان تلاشهای ژاپنیها برای تضعیف روحیه آمریکاییها رد کرد.[۲۵۴][۲۵۰]
دانیل ای. مکگاورن، عضو بررسی بمباران استراتژیک ایالات متحده، در سپتامبر ۱۹۴۵ برای مستندسازی اثرات بمباران به ژاپن وارد شد.[۲۵۵] او از یک گروه فیلمبرداری برای مستندسازی اثرات بمباران در اوایل سال ۱۹۴۶ استفاده کرد. گروه فیلمبرداری ۲۷٬۰۰۰ متر فیلم گرفتند که نتیجه آن یک مستند سه ساعته با عنوان فیلم مستند اثرات بمب اتمی بر هیروشیما و ناگاساکی بود. این مستند شامل تصاویری از بیمارستانها، ساختمانها و ماشینهای سوخته و ردیفهایی از جمجمهها و استخوانهای روی زمین بود. این فیلم برای ۲۲ سال بعدی به صورت «محرمانه» طبقهبندی شد.[۲۵۶][۲۵۷] شرکت فیلمسازی ژاپنی نیپون ائیگاشا در سپتامبر ۱۹۴۵ شروع به اعزام فیلمبرداران به ناگاساکی و هیروشیما کرد. در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵، یک سپاه پلیس نظامی مانع از ادامه فیلمبرداری یک فیلمبردار نیپون ائیگاشا در ناگاساکی شد. تمام حلقههای فیلم نیپون ائیگاشا توسط مقامهای آمریکایی مصادره شد، اما دولت ژاپن درخواست آنها را کرد و از طبقهبندی خارج شدند.[۲۵۷] انتشار عمومی فیلمهای شهر پس از حمله و برخی تحقیقات در مورد اثرات حمله، در طول اشغال ژاپن،[۲۵۸] محدود شد، اما مجله مستقر در هیروشیما، چوگوکو بونکا، در اولین شماره خود که در ۱۰ مارس ۱۹۴۶ منتشر شد، مجله را به جزئیات خسارات ناشی از بمباران اختصاص داد.[۲۵۹]
کتاب هیروشیما، نوشته شده توسط جان هرسی، برندهٔ جایزه پولیتزر که در ابتدا به صورت مقاله در نیویورکر منتشر شده است،[۲۶۰] گزارش شده است که نسخه انگلیسی آن تا ژانویه ۱۹۴۷ به توکیو رسیده و نسخه ترجمه شده آن در سال ۱۹۴۹ در ژاپن منتشر شد.<[۲۶۱][۲۶۲][۲۶۳] این کتاب داستان زندگی شش بازمانده بمب را از بلافاصله قبل و ماهها پس از پرتاب بمب پسر کوچک روایت میکرد.[۲۶۰] از سال ۱۹۷۴، گردآوری مجموعهای از نقاشیها و آثار هنری ساخته شده توسط بازماندگان بمباران آغاز شد و در سال ۱۹۷۷ تکمیل شد و در قالب کتاب و نمایشگاه با عنوان «آتش فراموشنشدنی» منتشر شد.[۲۶۴]
این بمباران اتو هان و دیگر دانشمندان اتمی آلمانی را که بریتانیاییها در عملیات اِپسیلون در فارم هال نگه داشته بودند، شگفتزده کرد. اتو هان اظهار داشت که او باور نداشت که سلاح اتمی «تا بیست سال دیگر امکانپذیر باشد»؛ ورنر هایزنبرگ در ابتدا این خبر را باور نکرد. کارل فریدریش فون وایتسزکر گفت: «به نظر من انجام این کار توسط آمریکاییها وحشتناک است. فکر میکنم این دیوانگی از جانب آنهاست.»، اما هایزنبرگ پاسخ داد: «به همین ترتیب میتوان گفت این سریعترین راه برای پایان دادن به جنگ است.» هان سپاسگزار بود که پروژه آلمان در توسعه «چنین سلاح غیرانسانی» موفق نشده بود؛ کارل ویرتس اظهار داشت که حتی اگر موفق شده بود، «ما لندن را نابود میکردیم اما هنوز جهان را فتح نمیکردیم، و سپس آنها را روی ما بمب اتمی میانداختند.»[۲۶۵]
هان به دیگران گفت: «یک بار میخواستم پیشنهاد کنم که تمام اورانیوم باید به کف اقیانوس فرو برده شود.»[۲۶۵] واتیکان با او موافقت کرد؛ روزنامه واتیکان، آبزرور رومی ابراز تاسف کرد که مخترعان بمب، این سلاح را به نفع بشریت نابود نکردهاند.[۲۶۶] کشیش کاتبرت تیکنس، رئیس کلیسای جامع سنت آلبنز، استفاده از کلیسای جامع سنت آلبنز را برای مراسم شکرگزاری پایان جنگ ممنوع کرد و استفاده از سلاحهای اتمی را «عملی از کشتار جمعی و بیهدف» خواند.[۲۶۷]
اخبار بمباران اتمی در ایالات متحده با استقبال مثبتتری روبرو شد؛ یک نظرسنجی در مجله فرچون در اواخر سال ۱۹۴۵ نشان داد که اقلیت قابل توجهی از آمریکاییها (۲۳ درصد) آرزو میکردند که ای کاش بمبهای اتمی بیشتری بر سر ژاپن ریخته میشد.[۲۶۸][۲۶۹] واکنش مثبت اولیه توسط تصاویری که به عموم ارائه شد (عمدتاً تصاویر قدرتمند ابر قارچی) پشتیبانی میشد.[۲۶۸] در این زمان، در ایالات متحده معمول بود که از تصاویری که نشاندهندهٔ مرگ بودند، استفاده نشود.[۲۷۰]
تلفات پس از حمله
[ویرایش]تخمین زده میشود ۹۰٬۰۰۰ تا ۱۶۶٬۰۰۰ نفر در هیروشیما (بین ۲۶ تا ۴۹ درصد از جمعیت آن) و ۶۰٬۰۰۰ تا ۸۰٬۰۰۰ نفر در ناگاساکی (بین ۲۲ تا ۳۲ درصد از جمعیت آن) در سال ۱۹۴۵ جان خود را از دست دادند که در هر مورد، اکثریت آنها در روزهای بمباران، به دلیل قدرت و گرمای خود انفجارها، کشته شدند. تقریباً تمام قربانیان باقیمانده در عرض دو تا چهار ماه به دلیل قرار گرفتن در معرض تشعشعات و عوارض ناشی از آن جان باختند.[۱۲۲][۱۵۱]
یک گزارش کمیسیون تلفات بمب اتمی در مورد ۶٬۸۸۲ نفر معاینه شده در هیروشیما و ۶٬۶۲۱ نفر معاینه شده در ناگاساکی بحث میکند که عمدتاً در محدوده ۲٬۰۰۰ متر (۶٬۶۰۰ فوت) از مرکز انفجار بودند که از انفجار و گرما آسیب دیده بودند، اما در اثر عوارضی که اغلب با سندرم پرتوی حاد (نام دیگر مسمومیت پرتوی) همراه بود، درگذشتند، که همهٔ اینها در حدود ۲۰ تا ۳۰ روز طول کشید.[۲۷۱][۲۷۲] بسیاری از افرادی که در اثر انفجار آسیب ندیده بودند، سرانجام در همان بازه زمانی پس از ابتلا به سندرم پرتوی حاد جان خود را از دست دادند. در آن زمان، پزشکان هیچ ایدهای از علت آن نداشتند و قادر به درمان مؤثر این بیماری نبودند.[۲۵۰] میدوری ناکا اولین مرگی بود که رسماً به عنوان نتیجه مسمومیت با پرتو یا همانطور که بسیاری از آن به آن اشاره میکردند، «بیماری بمب اتمی» تأیید شد. او حدود ۶۵۰ متر (۲٬۱۳۰ فوت) از مرکز انفجار در هیروشیما فاصله داشت و در ۲۴ اوت ۱۹۴۵ پس از سفر به توکیو درگذشت. در آن زمان این موضوع مورد توجه قرار نگرفت، اما میانگین دوز تشعشع که تقریباً ۵۰ درصد از بزرگسالان را میکشد (میانگین دوز کشنده) تقریباً به نصف کاهش یافت؛ یعنی، دوزهای کمتر، زمانی که فرد دچار جراحات انفجار یا سوختگی همزمان پلی تروما میشد، کشندهتر میشدند.[۲۷۳] آسیبهای پوستی مرسوم که ناحیه وسیعی را میپوشانند، اغلب منجر به عفونت باکتریایی میشوند؛ خطر سپتیسمی (عفونت خونی) و مرگ زمانی افزایش مییابد که دوز تابش معمولاً غیرکشنده بهطور متوسط تعداد گلبولهای سفید خون را سرکوب میکند.[۲۷۴]
در بهار ۱۹۴۸، کمیسیون تلفات بمب اتمی مطابق با دستورالعمل ریاست جمهوری از ترومن به آکادمی ملی علوم–آکادمیهای ملی علوم، مهندسی و پزشکی برای انجام تحقیقات در مورد اثرات دیررس تشعشعات در میان بازماندگان هیروشیما و ناگاساکی تأسیس شد.[۲۷۵] در سال ۱۹۵۶، کمیسیون تلفات بمب اتمی «تأثیر قرار گرفتن در معرض بمبهای اتمی بر سقط جنین در هیروشیما و ناگاساکی» را منتشر کرد.[۲۷۶] ABCC کمیسیون تلفات بمب اتمی در ۱ آوریل ۱۹۷۵ به بنیاد تحقیقات اثرات تابش تبدیل شد. بنیاد تحقیقات اثرات تابش سازمانی دو ملیتی است که توسط ایالات متحده و ژاپن اداره میشود و امروزه نیز در حال فعالیت است.[۲۷۷]
افزایش سرطان
[ویرایش]
سرطانها بلافاصله پس از قرار گرفتن در معرض تشعشع ظاهر نمیشوند؛ بلکه، سرطان ناشی از تشعشع حداقل دوره نهفتگی حدود پنج سال و بالاتر و سرطان خون حدود دو سال و بالاتر دارد و حدود شش تا هشت سال بعد سرطانها به اوج خود میرسد.[۲۷۸] جارت فولی اولین گزارشهای مهم در مورد افزایش قابل توجه شیوع مورد دوم در بین بازماندگان را منتشر کرد. تقریباً تمام موارد سرطان خون در ۵۰ سال بعد در افرادی بود که در معرض بیش از یک گری (یکا) در معرض آن قرار داشتند.[۲۷۹] در مطالعه طول عمر ۱۹۸۷ که توسط بنیاد تحقیقات اثرات تابش انجام شد، به شیوهای کاملاً وابسته به فاصله آنها از مرکز تشعشع (مدل بدون آستانه خطی)، بیش از ۵۰۷ سرطان با مرگ و میر نامشخص در ۷۹٬۹۷۲ نفر از هیباکوشاها که هنوز بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۸۷ زنده بودند و در این مطالعه شرکت کردند، مشاهده شد.[۲۸۰] همانطور که با ادامهٔ این مطالعه در طول زمان، بنیاد تحقیقات اثرات تابش تخمین میزند که از سال ۱۹۵۰ تا سال ۲۰۰۰، ۴۶ درصد از مرگ و میرهای ناشی از سرطان خون که ممکن است شامل مرگ ساداکو ساساکی و ۱۱ درصد از غدههای سرطانی با مرگ و میر نامشخص باشد، احتمالاً به دلیل تشعشعات ناشی از بمبها یا برخی دیگر از اثرات شهری پس از حمله بوده است، که این میزان اضافی آماری ۲۰۰ مورد مرگ و میر ناشی از سرطان خون و ۱۷۰۰ مورد غدهٔ سرطانی با میزان کشندگی اعلام نشده است. هر دوی این آمارها از مشاهده تقریباً نیمی از کل بازماندگان، دقیقاً کسانی که در این مطالعه شرکت کردند، به دست آمده است.[۲۸۱] یک فرا تحلیل از سال ۲۰۱۶ نشان داد که قرار گرفتن در معرض تابش، خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهد، اما همچنین میانگین طول عمر بازماندگان در مقایسه با افرادی که در معرض تابش قرار نگرفتهاند، تنها چند ماه کاهش یافته است.[۲۸۲]
بررسی نقص مادرزادی
[ویرایش]در حالی که در طول دوره قبل از لانهگزینی، یعنی یک تا ده روز پس از لقاح، قرار گرفتن در معرض تابش داخل رحمی حداقل ۰٫۲ گری (یکا) میتواند باعث عوارض تکوین رویان انسان و مرگ جنین شود. تعداد سقط خودبهخودی ناشی از تشعشعات ناشی از بمبگذاریها، در طول این دوره رادیواکتیو، مشخص نیست.[۲۸۳]
یکی از مطالعات اولیه انجام شده توسط کمیسیون تلفات بمب اتمی در مورد پیامد بارداریهای رخ داده در هیروشیما و ناگاساکی، مطالعه در یک شهر کنترل، به نام شهر کوره، واقع در ۲۹ کیلومتر (۱۸ مایل) در جنوب هیروشیما، برای تشخیص شرایط و پیامدهای مربوط به قرار گرفتن در معرض تشعشع بود.[۲۸۴] جیمز وی. نیل رهبری این مطالعه را بر عهده داشت که نشان داد تعداد کلی ناهنجاری مادرزادی در بین فرزندان بازماندگانی که در زمان بمباران باردار بودند، بهطور قابل توجهی بیشتر نبود.[۲۸۵] او همچنین طول عمر کودکانی را که از بمباران هیروشیما و ناگاساکی جان سالم به در بردند، مطالعه کرد و گزارش داد که بین ۹۰ تا ۹۵ درصد آنها هنوز ۵۰ سال بعد زنده هستند.[۲۸۶]
در حالی که آکادمی ملی علوم این احتمال را مطرح کرد که روش نیل، جمعیت کوره، هیروشیما را از نظر احتمال قرار گرفتن در معرض تشعشعات فیلتر نکرده است که میتواند نتایج را تحت تأثیر قرار دهد.[۲۸۷] در مجموع، افزایش معنیداری آماری ناچیزی در نقصهای مادرزادی بلافاصله پس از بمبارانهای ناگاساکی و هیروشیما، زمانی که شهرها بهطور کلی، از نظر فاصله از کانونهای انفجار، در نظر گرفته شدند، رخ داد. با این حال، نیل و دیگران خاطرنشان کردند که در تقریباً ۵۰ انسانی که در زمان بمباران در مراحل اولیه سن بارداری بودند و همگی در فاصله حدود ۱ کیلومتر از مرکز انفجار قرار داشتند، افزایش میکروسفالی و آنانسفالی در بدو تولد مشاهده شد، به طوری که میزان بروز این دو ناهنجاری خاص تقریباً سه برابر در مقایسه با گروه کنترل در شهر کوره بود.[۲۸۸]
در سال ۱۹۸۵، دانشگاه جانز هاپکینز متخصص ژنتیک جیمز اف. کرو تحقیقات نیل را بررسی و تأیید کرد که تعداد نقصهای مادرزادی در هیروشیما و ناگاساکی بهطور قابل توجهی بیشتر نبوده است.[۲۸۹] بسیاری از اعضای کمیسیون تلفات بمب اتمی و جانشین آن بنیاد تحقیقات اثرات تابش هنوز دههها بعد به دنبال نقصهای مادرزادی احتمالی در بین بازماندگان بودند، اما هیچ مدرکی مبنی بر شیوع قابل توجه آنها در بین بازماندگان یا وراثتپذیری در فرزندان بازماندگان پیدا نکردند.[۲۸۶][۲۹۰]
تحقیقات در مورد رشد مغز
[ویرایش]علیرغم حجم نمونه کوچک ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ نفری که در زمان بمبارانها در معرض تشعشعات پیش از تولد قرار گرفتند، که هر دو گروه در نزدیکی دو کانون انفجار بودند، به دلیل جذب دوز قابل توجهی از تشعشع در رحم و سپس قرار گرفتن در معرض سوء تغذیه در محیط پس از حمله، دادههای این دو گروه از افزایش خطر کمتوانی ذهنی که در حدود ۳۰ نفر مشاهده شد، پشتیبانی میکند، و کمتوانی ذهنی نتیجه مشترک میکروسفالی مذکور است. اگرچه کمبود دادههای آماری، با تنها ۳۰ نفر از ۱۸۰۰ نفر، مانع از تعیین قطعی نقطه آستانه میشود، دادههای جمعآوریشده نشان میدهد که آستانه دوز داخل رحمی یا «جنینی» برای کمتوانی ذهنی، در حساسترین دوره رشد شناختی به پرتو، زمانی که بیشترین تعداد سلولهای عصبی تمایز سلولی وجود دارد (۸ تا ۱۵ هفته پس از لقاح)، که با دوز آستانه تقریباً "۰٫۰۹" تا "۰٫۱۵" گری (یکا) شروع میشوند، و سپس خطر به صورت خطی به میزان ۴۳ درصد کمتوانی ذهنی در هنگام قرار گرفتن در معرض دوز جنینی ۱ گری در هر نقطهای در طول این هفتههای عصب زایی افزایش مییابد.[۲۹۱][۲۹۲]
با این حال، در هر دو طرف سن (۸ تا ۱۵ هفته پس از لقاح) که به پرتو حساس است، هیچیک از افرادی که قبل از تولد در سن کمتر از ۸ هفته، یعنی قبل از سیناپتوژنز یا در سن حاملگی بیش از ۲۶ هفته در معرض بمباران قرار گرفته بودند، «عقبماندگی ذهنی» مشاهده نشد، بنابراین این وضعیت منحصر به افرادی بود که ۸ تا ۲۶ هفته سن داشتند و بیش از تقریباً «۰٫۰۹» تا «۰٫۱۵» گری انرژی پرتو فوری جذب میکردند.[۲۹۱][۲۹۳]
بررسی عملکرد ضریب هوشی و سوابق تحصیلی کودکانی که قبل از تولد در معرض این اشعه قرار گرفته بودند، نشان داد که در هر دو گروه، زمانی که در معرض بیش از ۰٫۱ تا ۰٫۵ خاکستری در طول دوره بارداری ۸ تا ۲۵ هفته قرار گرفته بودند، کاهش آماری معنیداری مشاهده شد. با این حال، در خارج از این دوره، در کمتر از ۸ هفته و بیشتر از ۲۶ هفته پس از لقاح، «هیچ مدرکی دال بر تأثیر مرتبط با تشعشع بر عملکرد تحصیلی وجود ندارد.»[۲۹۱]
گزارش دوزها بر حسب انرژی جذب شده در واحدهای گری (یکا) و راد (یکا) — به جای سیورت که از نظر بیولوژیکی قابل توجه است و هم در هر دو داده کمتوانی ذهنی و عملکرد شناختی محاسبه میشود — امری معمول است.[۲۹۳] پیشنهاد میشود که واریانس دوز آستانه گزارش شده بین دو شهر، نمودی از درمان با نوترون سریع باشد، به طوری که پسر کوچک بهطور قابل توجهی ریزش نوترون بیشتری ساطع میکند، در حالی که مرد چاق که هسته مرد چاق را احاطه کرده است، پروفایل تابش نوترون جذب شده را فیلتر یا تغییر میدهد، به طوری که دوز انرژی تابشی دریافتی در ناگاساکی عمدتاً از قرار گرفتن در معرض اشعه ایکس/پرتوهای گاما بود. این را با محیط در فاصله ۱۵۰۰ متری از کانون انفجار در هیروشیما مقایسه کنید، جایی که دوز داخل رحمی بیشتر به جذب نوترونهایی که اثر بیولوژیکی نسبی دارند بستگی داشت.[۲۹۴] از کار بازسازی دوز تابش، دوزیمتری تخمینی در هیروشیما هنوز بیشترین عدم قطعیت را دارد زیرا طراحی بمب پسر کوچک هرگز قبل از استقرار یا پس از آن آزمایش نشد؛ به همین ترتیب، تاریخچه تابش تخمینی جذب شده توسط افراد در هیروشیما نیاز به اتکای بیشتری به محاسبات نسبت به اندازهگیریهای خاک، بتن و کاشیهای سقف ژاپنی داشت که در دهه ۱۹۹۰ به سطوح دقیقی رسیدند و از این طریق به محققان اطلاع دادند.[۲۹۵][۲۹۶][۲۹۷]
بسیاری از تحقیقات دیگر در مورد پیامدهای شناختی، مانند اسکیزوفرنی در نتیجه مواجهه قبل از تولد، بدون «هیچ رابطه خطی آماری معنیداری مشاهده نشده است». این پیشنهاد وجود دارد که در افراد بسیار در معرض خطر، کسانی که در فاصله حدود یک کیلومتری از کانونهای انفجار زنده ماندهاند، روندی مشابه آنچه در کمتوانی ذهنی دیده میشود، ظاهر میشود، اگرچه اندازه نمونه برای تعیین اهمیت بسیار کوچک است.[۲۹۸]
هیباکوشا
[ویرایش]
بازماندگان بمبگذاریها «هیباکوشا» (به ژاپنی: 被爆者) به معنی «افراد آسیب دیده از انفجار» نامیده میشوند. دولت ژاپن حدود ۶۵۰٬۰۰۰ نفر را به عنوان «هیباکوشا» به رسمیت شناخته است. تا ۳۱ مارس ۲۰۲۴[بروزرسانی]، ۱۰۶٬۸۲۵ نفر عمدتاً در ژاپن هنوز زنده بودند،[۲۹۹] دولت ژاپن حدود یک درصد از این افراد را به عنوان افرادی که بیماریهای ناشی از تشعشعات دارند، شناسایی کرده است.[۳۰۰] یادبودها در هیروشیما و ناگاساکی حاوی فهرستی از اسامی «هیباکوشا» هایی هستند که مشخص شده از زمان بمبارانها جان خود را از دست دادهاند. این یادبودها که سالانه در سالگردهای بمباران بهروزرسانی میشوند ،تا تاریخ اوت ۲۰۲۵[بروزرسانی]، نام بیش از ۵۵۰٬۰۰۰ هیباکوشا را ثبت کردهاند؛ ۳۴۹٬۲۴۶ نفر در هیروشیما[۳۰۱] و ۲۰۱٬۹۴۲ نفر در ناگاساکی.[۳۰۲]
اگر آنها در مورد پیشینه خود صحبت کنند، «هیباکوشا» و فرزندانشان قربانیان تبعیض مبتنی بر ترس و محرومیت برای ازدواج یا کار بودند (و هنوز هم هستند)[۳۰۳] به دلیل اشعههراسی؛ بسیاری از مردم بر این باور اصرار دارند که «هیباکوشاها» حامل نوعی بیماری ارثی یا حتی مسری هستند.[۳۰۴] این در حالی است که هیچ افزایش آماری قابل اثباتی در ناهنجاریهای مادرزادی در بین کودکان «بعداً متولد شده» از بازماندگان سلاحهای هستهای مورد استفاده در هیروشیما و ناگاساکی، یا در کودکان بعد از متولد شده از بازماندگان سرطانی که قبلاً پرتودرمانی دریافت کرده بودند، یافت نشده است.[۳۰۵][۳۰۶][۳۰۷] زنان بازمانده از هیروشیما و ناگاساکی که میتوانستند باردار شوند و در معرض مقادیر قابل توجهی از تشعشعات قرار گرفته بودند، فرزندانی داشتند که میزان ناهنجاریهای مادرزادی آنها بالاتر از میزان مشاهده شده در میانگین ژاپنها نبود.[۳۰۸][۳۰۹][۳۱۰] مطالعهای در مورد اثرات روانی بلندمدت بمبگذاریها بر بازماندگان نشان داد که حتی ۱۷ تا ۲۰ سال پس از وقوع بمبگذاری، بازماندگان شیوع بیشتری از علائم اضطراب و سرایت پریشانی روانی به علائم جسمی را نشان دادند.[۳۱۱]
بازماندگان مضاعف
[ویرایش]شاید حدود ۲۰۰ نفر از هیروشیما به ناگاساکی پناه برده باشند. مستند دو بار زنده ماندند: بمباران اتمی دوگانه هیروشیما و ناگاساکی محصول ۲۰۰۶، ۱۶۵ نفر از «نیجو هیباکوشا» (به معنای واقعی کلمه «افراد بازمانده هر دو بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی») را مستند کرد که نه نفر از آنها ادعا میکردند در منطقه انفجار، در هر دو شهر بودهاند.[۳۱۲] در ۲۴ مارس ۲۰۰۹، دولت ژاپن رسماً تسوتوما یاماگوچی را به عنوان یک «نیجو هیباکوشا» (هیباکوشای دوگانه) به رسمیت شناخت. تأیید شد که او {۳ کیلومتر (۱٫۹ مایل) از نقطه انفجار در هیروشیما در یک سفر کاری هنگام انفجار بمب فاصله داشته است. او از ناحیه چپ بدن به شدت دچار سوختگی شد و شب را در هیروشیما گذراند. او در ۸ اوت، یک روز قبل از بمباران، به شهر زادگاهش ناگاساکی رسید و در حالی که به دنبال بستگانش میگشت، در معرض تشعشعات باقی مانده قرار گرفت. او اولین بازمانده رسمی هر دو بمبگذاری اتمی بود.[۳۱۳] او در سال ۲۰۱۰ بر اثر سرطان معده درگذشت.[۳۱۴]
بازماندگان کرهای
[ویرایش]در طول جنگ، ژاپن حدود ۶۷۰٬۰۰۰ سرباز وظیفه کرهای را برای انجام کار اجباری به ژاپن آورد.[۳۱۵] حدود ۵٬۰۰۰ تا ۸٬۰۰۰ کرهای در هیروشیما و ۱٬۵۰۰ تا ۲٬۰۰۰ نفر در ناگاساکی کشته شدند.[۳۱۶]
طبق گزارش انجمن قربانیان بمب اتمی کره جنوبی، حدود ۷۰ هزار کرهای در معرض این بمب قرار گرفتند. تا پایان سال ۱۹۴۵، حدود ۴۰ هزار نفر (۵۷٫۱٪) جان خود را از دست دادند. میزان کلی مرگ و میر حدود ۳۳٫۷٪ بود. طبق مطالعهای که توسط بنیاد رفاه گیونگی انجام شد، برخی از بازماندگان مجبور به پاکسازی آوار و جمعآوری اجساد شدند (که همگی آغشته به رادیواکتیو بودند). در حالی که شهروندان ژاپنی تخلیهشده به نزد خویشاوندان خود پناه میبردند، کرهایهایی که هیچ ارتباط محلی نداشتند، در شهر باقی ماندند و در معرض تشعشعات رادیواکتیو قرار گرفتند و دسترسی محدودی به مراقبتهای پزشکی داشتند.[۳۱۷]
بازماندگان کرهای برای مبارزه جهت کسب همان به رسمیت شناخته شدن به عنوان هیباکوشا که به همه بازماندگان ژاپنی اعطا میشود، دوران سختی را پشت سر گذاشتند، وضعیتی که منجر به محرومیت آنها از مزایای درمانی رایگان در ژاپن شد. اکثر مسائل در نهایت در سال ۲۰۰۸ از طریق دعاوی حقوقی مورد بررسی قرار گرفت.[۳۱۸]
هیروشیما
[ویرایش]هیروشیما متعاقباً در ۱۷ سپتامبر ۱۹۴۵ مورد صدمات ناشی توفان آیدا قرار گرفت. بیش از نیمی از پلها تخریب شدند و جادهها و راهآهنها آسیب دیدند و شهر بیشتر ویران شد.[۳۱۹] جمعیت از ۸۳٬۰۰۰ نفر بلافاصله پس از بمباران، به ۱۴۶٬۰۰۰ نفر در فوریه ۱۹۴۶ افزایش یافت.[۳۲۰] این شهر پس از جنگ، با کمک دولت ملی از طریق قانون ساخت و ساز شهر یادبود صلح هیروشیما که در سال ۱۹۴۹ تصویب شد، بازسازی شد. این قانون، کمکهای مالی برای بازسازی، به همراه زمینی که قبلاً متعلق به دولت ملی بود و برای اهداف نظامی استفاده میشد، اهدا کرد.[۳۲۱] در سال ۱۹۴۹، طرحی برای پارک یادبود صلح هیروشیما انتخاب شد. تالار توسعه صنعتی استان هیروشیما، نزدیکترین ساختمان باقیمانده به محل انفجار بمب، به عنوان یادمان صلح هیروشیما تعیین شد. موزه صلح هیروشیما در سال ۱۹۵۵ در پارک صلح افتتاح شد.[۳۲۲] هیروشیما همچنین شامل یک استوپای صلح، ساخته شده در سال ۱۹۶۶ توسط نیپونزان-میوهوجی-دایسانگا است.[۳۲۳]
در ۲۷ ژانویه ۱۹۸۱، کمیته انتخاب آثار بمباران اتمی هیروشیما اعلام کرد که در ۹ مکان تاریخی مرتبط با بمباران در آن سال، پلاکهای یادبود خواهد ساخت.
- یادمان صلح هیروشیما
- بیمارستان شیما
- پل موتویاسو
- خیابان خرید هوندوری
- سایت بیمارستان ارتش شماره ۲ موتوماچی
- بیمارستان بمباران اتمی صلیب سرخ هیروشیما
- دبستان فوکوروماچی
- شهرداری هیروشیما
- ایستگاه هیروشیما. کمیته همچنین قصد داشت ۳۰ لوح یادبود را در مدت سه سال برپا کند.[۳۲۴]
ناگاساکی
[ویرایش]ناگاساکی پس از جنگ بازسازی شد و به طرز چشمگیری تغییر شکل داد. سرعت بازسازی در ابتدا کند بود و اولین خانههای اضطراری ساده تا سال ۱۹۴۶ ارائه نشدند. تمرکز بر توسعه مجدد، جایگزینی صنایع جنگی با تجارت خارجی، کشتیسازی و ماهیگیری بود. این امر رسماً با تصویب قانون بازسازی شهر فرهنگی بینالمللی ناگاساکی در ماه مه ۱۹۴۹ اعلام شد.[۳۲۰] به دلیل افزایش حضور مسیحیت، معابد جدید و همچنین کلیساهای جدید ساخته شدند. موزه بمب اتمی ناگاساکی در اواسط دهه ۱۹۹۰ افتتاح شد.[۳۲۵]
برخی از آوارها به عنوان یادبود، مانند یک توریئی در معبد ساننو و یک طاق در نزدیکی محل انفجار، باقی ماندهاند. در سال ۲۰۱۳، چهار مکان به عنوان بناهای تاریخی ثبت شده تعیین شدند تا از توسعههای آینده محافظت قانونی شود. این چهار سایت به همراه «زمین صفر» (مرکز انفجار بمب اتمی) در سال ۲۰۱۶ در مجموع به عنوان یادمانهای ژاپن شناخته شدند.[۳۲۶] این سایتها عبارتند از:
- مدرسه ابتدایی شهر ناگاساکی شیرویاما (旧城山国民学校校舎). در آن زمان هیچ کودکی در ساختمان مدرسه نبود زیرا ساختمان برای بخش حقوق و دستمزد کارخانه اسلحهسازی میتسوبیشی مورد استفاده قرار میگرفت، اما ۱۳۸ نفر از ۱۵۸ نفر داخل آن، که عمدتاً از کارکنان حقوق و دستمزد غیرنظامی بودند، جان باختند.
- برج ناقوس کلیسای جامع سابق اوراکامی (浦上天主堂旧鐘楼). کلیسای جامع در نزدیکی مرکز انفجار قرار داشت و کاملاً ویران شده بود. در آن زمان، با نزدیک شدن به جشن عروج مریم مقدس در ۱۵ اوت، کلیسا مملو از نمازگزارانی بود که برای مراسم آمده بودند و همه کشته شدند.
- دروازه سابق دانشگاه پزشکی ناگاساکی (旧長崎医科大学門柱). ساختمان و تأسیسات مدرسه توسط بمب اتمی ویران شد. بیش از ۸۵۰ نفر، از جمله استادان، کارکنان، دانشجویان و پرستاران، کشته شدند.
- 'معبد ساننو، دروازه دوم توریئی (山王神社二の鳥居).[۳۲۶]
بحث در مورد بمبارانها
[ویرایش]نقش بمبارانها در تسلیم ژاپن، و جنجالهای اخلاقی، حقوقی و نظامی پیرامون توجیه ایالات متحده برای آنها، موضوع بحثهای علمی و عمومی بوده است.[۳۲۷] از یک سو، استدلال شده است که بمبارانها باعث تسلیم ژاپن شد و در نتیجه از تلفاتی که حمله به ژاپن میتوانست داشته باشد، جلوگیری کرد.[۷][۳۲۸] وزیر جنگ آمریکا، استیمسون از نجات یک میلیون تلفات صحبت کرد.[۳۲۹] محاصره دریایی ممکن بود ژاپنیها را بدون حمله، از گرسنگی به تسلیم وادار کند، اما این امر همچنین میتوانست منجر به مرگ تعداد بیشتری از ژاپنیها شود.[۳۳۰]
با این حال، منتقدان بمبارانها ادعا کردهاند که سلاحهای اتمی اساساً غیراخلاقی هستند، بمبارانها جنایت جنگی بودند و تروریسم دولتی را تشکیل میدادند.[۳۳۱] ژاپنیها ممکن بود بدون بمباران اتمی تسلیم میشدند، اما فقط تسلیم بیقید و شرط متفقین را راضی میکرد.[۳۳۲] دیگران، مانند مورخ هاسهگاوا تسویوشی، استدلال کردند که ورود اتحاد جماهیر شوروی به جنگ علیه ژاپن «نقش بسیار بیشتری نسبت به بمبهای اتمی در وادار کردن ژاپن به تسلیم ایفا کرد، زیرا هرگونه امیدی را که ژاپن میتوانست به میانجیگری مسکو برای پایان دادن جنگ داشته باشد، را از بین برد.»[۳۳۳][۳۳۴] دیدگاهی در میان منتقدان بمبارانها، که توسط مورخ آمریکایی گار آلپروویتز در سال ۱۹۶۵ رواج یافت، این است که ایالات متحده در مراحل اولیه جنگ سرد از سلاحهای هستهای برای ارعاب اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرد.[۳۳۵]
ملاحظات حقوقی
[ویرایش]کنوانسیونهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه که به قوانین رفتار در زمان جنگ در خشکی و دریا میپردازد، قبل از به وجود آمدن نیروی هوایی در کشورها - به تصویب رسید. علیرغم تلاشهای مکرر دیپلماتیک برای بهروزرسانی حقوق بینالملل بشردوستانه برای گنجاندن در جنگ هوایی، قبل از جنگ جهانی دوم بهروزرسانی نشد. فقدان قانون بینالمللی بشردوستانه خاص به این معنی نبود که جنگ هوایی تحت پوشش قوانین قرار نمیگرفت، بلکه به این معنی بود که هیچ توافق کلی در مورد چگونگی تفسیر این قوانین وجود نداشت.[۳۳۶] این بدان معناست که بمباران هوایی مناطق غیرنظامی در خاک دشمن توسط همه نیروهای اصلی جنگجویان در طول جنگ جهانی دوم توسط حقوق موضوعه یا حقوق بینالملل عرفی قانون بینالمللی بشردوستانه منع نشده بود.[۳۳۷]
در سال ۱۹۶۳ بمبارانها در مطالبه خسارت در پروندهای به نام ریوایچی شیمودا علیه دولت مورد بررسی قضایی قرار گرفت. دادگاه منطقهای توکیو حکم داد که استفاده از سلاحهای هستهای در جنگ غیرقانونی نیست،[۳۳۸][۳۳۹] اما در حکم اوبیتر[۳۳۹] خود اعلام کرد که بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی طبق قوانین بینالمللی آن زمان، به عنوان بمباران بیهدف شهرهای بیدفاع، غیرقانونی بوده است. دادگاه به این دلیل که دولت ژاپن طبق قرارداد سان فرانسیسکو از حق دریافت غرامت از دولت ایالات متحده صرف نظر کرده است، غرامت تجدیدنظرخواهان را رد کرد.[۳۴۰]
میراث
[ویرایش]تا ۳۰ ژوئن ۱۹۴۶، اجزای ۹ بمب اتمی در زرادخانه ایالات متحده وجود داشت که همگی دستگاههای مرد چاق و مشابه نمونهای بودند که در ناگاساکی استفاده شده بود.[۳۴۱] سلاحهای هستهای دستگاههای دستساز بودند و کارهای زیادی برای بهبود سهولت مونتاژ، ایمنی، قابلیت اطمینان و ذخیرهسازی آنها قبل از آماده شدن برای تولید باقی مانده بود. همچنین بهبودهای زیادی در عملکرد آنها وجود داشت که پیشنهاد یا توصیه شده بود، اما تحت فشار توسعه زمان جنگ ممکن نبود.[۳۴۲]
رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا، آدمیرال ناوگان، ویلیام لیهی، استفاده از بمبهای اتمی را به عنوان اتخاذ «یک استاندارد اخلاقی مشترک برای بربرهای قرون تاریکی» محکوم کرد. اما در اکتبر ۱۹۴۷ او نیاز نظامی به ۴۰۰ بمب را گزارش کرد.[۳۴۳]
انحصار آمریکا بر سلاحهای هستهای چهار سال طول کشید تا اینکه اتحاد جماهیر شوروی در سپتامبر ۱۹۴۹ یک بمب اتمی منفجر کرد.[۳۴۳][الف] ایالات متحده با توسعه بمب هیدروژنی، هزار برابر قوی تر از بمبهایی که هیروشیما و ناگاساکی را ویران کردند، پاسخ داد.[۳۴۴] چنین بمبهای شکافت هستهای معمولی از این پس به عنوان سلاحهای هستهای تاکتیکی کوچک در نظر گرفته میشوند. تا سال ۱۹۸۶، ایالات متحده دارای ۲۳٬۳۱۷ سلاح هستهای و اتحاد جماهیر شوروی ۴٬۰۱۵۹ سلاح هستهای بود. در اوایل سال ۲۰۱۹، بیش از ۹۰٪ از ۱۳٬۸۶۵ سلاح هستهای جهان متعلق به ایالات متحده و روسیه بود.[۳۴۵][۳۴۶]
تا سال ۲۰۲۰، ۹ کشور دارای سلاح هستهای بودند.[۳۴۷] که ژاپن، جزء این کشورها نیست،[۳۴۸] با اکراه پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را در فوریه ۱۹۷۰ امضا کرد.[۳۴۹] اما در چارچوبی موسوم به چتر هستهای تحت حمایت ایالات متحده باقی ماند. سلاحهای هستهای آمریکا در استان اوکیناوا و گاهی در خود ژاپن انبار میشدند که البته برخلاف توافقهای بین دو کشور بود. [۳۵۰] ناتو که منابع لازم برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از نیروهای متعارف را نداشت، در طول جنگ سرد برای دفاع از خود به استفاده از سلاحهای هستهای وابسته شد، سیاستی که در دهه ۱۹۵۰ به عنوان نگاه جدید (سیاست) شناخته شد.[۳۵۱] در دهههای پس از هیروشیما و ناگاساکی، ایالات متحده بارها تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای خود کرده است.[۳۵۲]
در ۷ ژوئیه ۲۰۱۷، بیش از ۱۲۰ کشور به تصویب پیمان منع جنگافزار هستهای سازمان ملل رأی دادند. الین وایت گومز، رئیس مذاکرات سازمان ملل، گفت: «جهان ۷۰ سال منتظر این هنجار قانونی بوده است».[۳۵۳][۳۵۴] تا تاریخ ۲۰۲۴[بروزرسانی]، ژاپن این پیمان را امضا نکرده است.[۳۵۵][۳۵۶][۳۵۷][۳۵۸]
یادداشتها
[ویرایش]- ↑ بریتانیا که در توسعه سلاحهای اتمی متفقین مشارکت داشت اما در پایان جنگ از این کار منصرف شده بود، در سال ۱۹۵۲ یک وسیله اتمی و در سال ۱۹۵۷ یک سلاح گرماهستهای منفجر کرد.
جستارهای وابسته
[ویرایش]- دوشیزگان فوکوشیما
- هیروشیمای خشمگین، ناگاساکی دعاگو
- ستسوکو تورلو، بازمانده از بمباران اتمی، برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۱۷
پانویس
[ویرایش]- ↑ Asada, Sadao (June 2007). Culture Shock and Japanese-American Relations: Historical Essays (به انگلیسی). University of Missouri Press. p. 228. ISBN 978-0-8262-6569-2. Retrieved 25 July 2023.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Giangreco 2009, pp. 2–3, 49–51.
- ↑ Williams 1960, p. 307.
- ↑ Williams 1960, p. 532.
- ↑ Williams 1960, p. 527.
- ↑ Long 1963, pp. 48–49.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Brooks & Stanley 2007, pp. 41–44.
- ↑ Appleman et al. 1948, pp. 462–467.
- ↑ Coox 1969, pp. 2540–2544.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 32–34.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 125–130.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 169–171.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 45–48.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 121–124.
- ↑ "The Final Months of the War With Japan". Central Intelligence Agency. Part III (note 24). Archived from the original on 12 June 2007. Retrieved 17 December 2013.
- ↑ "The Final Months of the War With Japan". Central Intelligence Agency. Part III (note 24). Archived from the original on 12 June 2007. Retrieved 17 December 2013.
- ↑ Carroll 2007, p. 48.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 98–99.
- ↑ Frank 1999, p. 340.
- ↑ "Minutes of Meeting held at the White House, 18 June 1945". Harry S. Truman Library and Museum. Retrieved 1 January 2024.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ Giangreco 2009, p. 112.
- ↑ Schaffer 1985, pp. 164–165.
- ↑ Craven & Cate 1953, p. 4.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 22–24.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 169–175.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 29–31.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 507–509.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 514–521.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 548–551.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 558–560.
- ↑ Craven & Cate 1953, p. 566.
- ↑ Sandler 2001, pp. 24–26.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 574–576.
- ↑ Long, Tony (9 March 2011). "9 March 1945: Burning the Heart Out of the Enemy". Wired. Retrieved 8 August 2011.
- ↑ Laurence M. Vance (14 August 2009). "Bombings Worse than Nagasaki and Hiroshima". The Future of Freedom Foundation. Archived from the original on 13 November 2012. Retrieved 8 August 2011.
- ↑ Joseph Coleman (10 March 2005). "1945 Tokyo Firebombing Left Legacy of Terror, Pain". CommonDreams.org. Archived from the original on 27 August 2011. Retrieved 8 August 2011.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 608–610.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 568–570.
- ↑ Edwards 1996, p. 83.
- ↑ Werrell 1996, p. 250.
- ↑ Craven & Cate 1953, p. 750.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 614–617.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 642–643.
- ↑ Kerr 1991, p. 207.
- ↑ Tanaka & Young 2009, pp. 5, 84–85, 117.
- ↑ Coox 1994, pp. 412–414.
- ↑ Coox 1994, p. 422.
- ↑ Zaloga & Noon 2010, p. 54.
- ↑ Zaloga & Noon 2010, pp. 58–59.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 79–80.
- ↑ Coox 1994, p. 429.
- ↑ جونز 1985, p. 7.
- ↑ Jones 1985, p. 12.
- ↑ Gowing 1964, pp. 40–43, 76–79.
- ↑ Jones 1985, p. 89.
- ↑ Thomas, Ryland; Williamson, Samuel H. (2019). "What Was the U.S. GDP Then?". MeasuringWorth. Retrieved April 6, 2019.
{{cite web}}: Cite has empty unknown parameter:|last-author-amp=(help) United States Gross Domestic Product deflator figures follow the Measuring Worth series. - ↑ Jones 1985, pp. 82–84.
- ↑ Jones 1985, pp. 511–516, 522.
- ↑ Grunden 1998, pp. 50–52.
- ↑ "Factsheets: 509th Operational Group". Air Force Historical Studies Office. Archived from the original on 24 February 2013. Retrieved 25 December 2011.
- ↑ "History of 509th Composite Group – 313th Bombardment Wing – Twentieth Air Force – Activation to 15 August 1945" (PDF). 509th Composite Group. 1945. pp. 8–9. Archived from the original (PDF) on 27 January 2012. Retrieved 1 February 2012.
- ↑ Tibbets 1998, pp. 163, 167–168.
- ↑ "Minutes of 3rd Target Committee Meeting 28 May 1945" (PDF). National Archives. Archived (PDF) from the original on 9 August 2006. Retrieved 9 August 2006.
- ↑ ۶۴٫۰ ۶۴٫۱ ۶۴٫۲ ۶۴٫۳ "The Nagasaki atomic bomb damage records, Part 2 Section 1 Chapter 1: Period leading up to the atomic bombing". Nagasaki National Peace Memorial Hall for the Atomic Bomb Victims. Retrieved 29 March 2023.
- ↑ Alex, Wellerstein. "The Luck of Kokura". Restricted Data. Retrieved 30 April 2019.
- ↑ Campbell 2005, p. 25.
- ↑ Craven & Cate 1953, p. 706.
- ↑ Campbell 2005, pp. 14–15.
- ↑ "History of 509th Composite Group – 313th Bombardment Wing – Twentieth Air Force – Activation to 15 August 1945" (PDF). Air Force Historical Research Agency. Tinian. 1945. pp. 17–22. Archived from the original (PDF) on 27 January 2012. Retrieved 1 February 2012.
- ↑ Campbell 2005, p. 100.
- ↑ Christman 1998, p. 176.
- ↑ Jones 1985, pp. 528–529.
- ↑ ۷۳٫۰ ۷۳٫۱ ۷۳٫۲ ۷۳٫۳ ۷۳٫۴ "Atomic Bomb: Decision – Target Committee, May 10–11, 1945". Archived from the original on 8 August 2005. Retrieved 6 August 2005.
- ↑ Reischauer 1986, p. 101.
- ↑ Kelly 2012, pp. 183–203.
- ↑ Wellerstein 2020, pp. 319–321.
- ↑ Wellerstein, Alex. "Henry Stimson didn't go to Kyoto on his honeymoon". Restricted Data: The Nuclear Secrecy Blog. Retrieved 25 July 2023.
- ↑ ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ Jones 1985, p. 529.
- ↑ Hasegawa 2006, pp. 67–68.
- ↑ Hasegawa 2006, pp. 149–150.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ Jones 1985, p. 530.
- ↑ Frank 1999, pp. 255–256.
- ↑ Compton 1956, p. 240.
- ↑ Compton 1956, pp. 238–239.
- ↑ Frank 1999, pp. 255–260.
- ↑ Newman 1995, p. 86.
- ↑ ۸۷٫۰ ۸۷٫۱ ۸۷٫۲ "The Atomic Bomb and the End of World War II, A Collection of Primary Sources" (PDF). National Security Archive Electronic Briefing Book No. 162. دانشگاه جرج واشینگتن. 13 August 1945.
- ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ ۸۸٫۲ ۸۸٫۳ Williams, Josette H. "The Information War in the Pacific, 1945 Paths to Peace". Central Intelligence Agency. Archived from the original on 13 June 2007. Retrieved 5 December 2016.)
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ Craven & Cate 1953, p. 656.
- ↑ Frank 1999, p. 153.
- ↑ ۹۱٫۰ ۹۱٫۱ McNelly 2000, p. 138.
- ↑ ۹۲٫۰ ۹۲٫۱ ۹۲٫۲ Lifton 1991, p. 17.
- ↑ 空襲予告ビラ、高山市民が保管 市内で展示 [Air Raid Notice] (به ژاپنی). 岐阜新聞社 (Gifu Shinbunsha (Open Library)). Archived from the original on 12 October 2013. Retrieved 31 January 2013.
- ↑ Bungei 1981, p. 215.
- ↑ ۹۵٫۰ ۹۵٫۱ ۹۵٫۲ Hewlett & Anderson 1962, pp. 372–373.
- ↑ Gowing 1964, p. 372.
- ↑ "Minutes of a Meeting of the Combined Policy Committee". Washington, DC: United States Department of State. 4 July 1945. Retrieved 18 September 2017.
- ↑ Craven & Cate 1953, pp. 712–713.
- ↑ Letter received from General Thomas Handy to General Carl Spaatz authorizing the dropping of the first atomic bomb. Series: Black and White Photographs of U.S. Air Force and Predecessors' Activities, Facilities, and Personnel, Domestic and Foreign, 1900–2003. National Archives and Records Administration. 25 July 1945. Retrieved 26 January 2018.
- ↑ Harry S. Truman, Diary, 25 July 1945. File Unit: Ross, Mr. And MRS. Charles G. [Truman's Potsdam Diary], 1945–1953. Harry S. Truman Presidential Library and Museum. 25 July 1945. Retrieved 23 October 2020.
- ↑ Hewlett & Anderson 1962, pp. 389–390.
- ↑ Hewlett & Anderson 1962, pp. 395–396.
- ↑ (Frank 1999، صص. 233–234)
- ↑ Bix 1996, p. 290.
- ↑ Asada 1996, p. 39.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 326, 356, 370.
- ↑ ۱۰۷٫۰ ۱۰۷٫۱ Hoddeson et al. 1993, p. 262.
- ↑ ۱۰۸٫۰ ۱۰۸٫۱ Hoddeson et al. 1993, p. 265.
- ↑ Coster-Mullen 2012, p. 30.
- ↑ ۱۱۰٫۰۰ ۱۱۰٫۰۱ ۱۱۰٫۰۲ ۱۱۰٫۰۳ ۱۱۰٫۰۴ ۱۱۰٫۰۵ ۱۱۰٫۰۶ ۱۱۰٫۰۷ ۱۱۰٫۰۸ ۱۱۰٫۰۹ Walker, Stephen (22 June 2025). "'You don't brag about wiping out 60‑70,000 people': the men who dropped the atomic bombs on Hiroshima and Nagasaki". The Guardian. Retrieved 22 June 2025.
- ↑ Coster-Mullen 2012, p. 45.
- ↑ Campbell 2005, pp. 38–40.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 64–65, 163.
- ↑ Goldstein, Dillon & Wenger 1995, p. 41.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 70, 163.
- ↑ ۱۱۶٫۰ ۱۱۶٫۱ ۱۱۶٫۲ Zaloga & Noon 2010, p. 59.
- ↑ United States Strategic Bombing Survey (June 1946). "U. S. Strategic Bombing Survey: The Effects of the Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki". Nuclear Age Peace Foundation. Archived from the original on 11 October 2004. Retrieved 26 July 2009.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 224–225.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, p. 38.
- ↑ Groves 1962, p. 316.
- ↑ ۱۲۱٫۰ ۱۲۱٫۱ ۱۲۱٫۲ Frank 1999, p. 263.
- ↑ ۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ ۱۲۲٫۲ ۱۲۲٫۳ "Frequently Asked Questions about the Atomic-bomb Survivor Research Program". Radiation Effects Research Foundation (Formerly known as the Atomic Bomb Casualty Commission (ABCC)). Retrieved 10 March 2025.
- ↑ Bodden 2007, p. 20.
- ↑ Preston 2005, p. 262.
- ↑ Fiévé & Waley 2003, p. 330.
- ↑ Rotter 2008, p. 267.
- ↑ ۱۲۷٫۰ ۱۲۷٫۱ ۱۲۷٫۲ ۱۲۷٫۳ "Hiroshima and Nagasaki Bombing Timeline". The Atomic Heritage Foundation. Retrieved 9 August 2020.
- ↑ Nathan, Richard (6 August 2021). "Literary Fallout: The legacies of Hiroshima and Nagasaki". Red Circle Authors. Archived from the original on 6 August 2021.
- ↑ ۱۲۹٫۰ ۱۲۹٫۱ "509th Timeline: Inception of Hiroshima". The Atomic Heritage Foundation. Archived from the original on 20 December 2007. Retrieved 5 May 2007.
- ↑ [url=http://www.mphpa.org/classic/HISTORY/H-07L.htm www
.mphpa .org /classic /HISTORY /H-07L .htm] - ↑ Dietz & Van Kirk 2012, p. 462.
- ↑ Dietz & Van Kirk 2012, p. 467.
- ↑ Lewis & Tolzer 1957, p. 72.
- ↑ "Timeline #2: the 509th; The Hiroshima Mission". The Atomic Heritage Foundation. Archived from the original on 1 May 2013. Retrieved 5 May 2007.
- ↑ Rosen, Rebecca J. "Rare Photo of the Mushroom Cloud Over Hiroshima Discovered in a Former Japanese Elementary School". آتلانتیک (مجله). Retrieved 4 December 2016.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 391–392.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, p. 414.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, p. 415.
- ↑ Allen 1969, p. 2566.
- ↑ ۱۴۰٫۰ ۱۴۰٫۱ ۱۴۰٫۲ Kerr et al 2005, pp. 42–43.
- ↑ Malik, John (September 1985). "The Yields of the Hiroshima and Nagasaki Explosions" (PDF). Los Alamos National Laboratory. Retrieved 9 March 2014.
- ↑ "The Atomic Bombing of Hiroshima, Aug 6, 1945". United States Department of Energy. Archived from the original on 24 June 2010. Retrieved 25 June 2010.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 423, 427.
- ↑ "The Bomb: "Little Boy"". The Atomic Heritage Foundation. Archived from the original on 17 April 2021. Retrieved 5 May 2007.
- ↑ ۱۴۵٫۰ ۱۴۵٫۱ McRaney, W.; McGahan, J. (6 August 1980). Radiation Dose Reconstruction U.S. Occupation Forces in Hiroshima and Nagasaki, Japan, 1945–1946 (DNA 5512F) (PDF). Defense Nuclear Agency. Archived from the original (PDF) on 24 June 2006. Retrieved 9 June 2006 – via Defense Threat Reduction Agency.
- ↑ "Super-Fortress Crew". The Guardian. 8 August 1945. Retrieved 17 July 2016.
- ↑ Frank 1999, pp. 264–265.
- ↑ Hersey, John (1946). Hiroshima. Knopf.
- ↑ Japan Broadcasting Corporation, ed. (1977). Unforgettable fire: Pictures drawn by atomic bomb survives. Pantheon Books.
- ↑ Del Tredici, Robert (1987). At Work in the Fields of the Bomb. Harper and Row. pp. 187–189.
- ↑ ۱۵۱٫۰ ۱۵۱٫۱ ۱۵۱٫۲ ۱۵۱٫۳ Wellerstein, Alex (4 August 2020). "Counting the Dead at Hiroshima and Nagasaki". Bulletin of the Atomic Scientists.
- ↑ "U.S. Strategic Bombing Survey: The Effects of the Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki, 19 June 1946. President's Secretary's File, Truman Papers". Harry S. Truman Library & Museum. p. 9. Archived from the original on 1 February 2016. Retrieved 23 January 2016.
- ↑ "Statements by China and the United States of America during the Inscription of the Hiroshima Peace Memorial (Genbaku Dome)". یونسکو. Archived from the original on 29 August 2005. Retrieved 6 August 2005.
- ↑ "A Photo-Essay on the Bombing of Hiroshima and Nagasaki". دانشگاه ایلینوی اربانا-شمپین. Retrieved 4 December 2016.
- ↑ ۱۵۵٫۰ ۱۵۵٫۱ Broad, William J. (23 May 2016). "The Hiroshima Mushroom Cloud That Wasn't". نیویورک تایمز. Retrieved 4 December 2016.
- ↑ Toon et al. 2007, p. 1994.
- ↑ Hiroshima Peace Culture Foundation 2003, p. 14.
- ↑ "Special Exhibit 3". موزه یادبود صلح هیروشیما. Archived from the original on 19 April 2018. Retrieved 30 August 2010.
- ↑ Kato, Toru (4 June 1999). "A Short-Sighted Parrot". Geocities.jp. Archived from the original on 9 March 2009. Retrieved 25 March 2009.
- ↑ L, Aaron (2009-07-27). "Hiroshima: A Visual Record". Asia-Pacific Journal: Japan Focus (به انگلیسی). Retrieved 2025-08-30.
- ↑ "Testimony of Akiko Takakura". transcript from the video Hiroshima Witness produced by the Hiroshima Peace Cultural Center and NHK. Atomic Archive. Archived from the original on 16 April 2007. Retrieved 30 April 2007.
- ↑ "[ヒロシマドキュメント 被爆80年] 1974年6月 「原爆の絵」募集開始". 中国新聞ヒロシマ平和メディアセンター (به ژاپنی). Retrieved 2025-09-02.
- ↑ "U. S. Strategic Bombing Survey: The Effects of the Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki, 19 June 1946. President's Secretary's File, Truman Papers". Harry S. Truman Presidential Library and Museum. p. 7. Archived from the original on 1 February 2016. Retrieved 23 January 2016.
- ↑ Ham 2011, p. 330.
- ↑ Ham 2011, pp. 330–331.
- ↑ Blume 2020, p. 5.
- ↑ Ham 2011, p. 325.
- ↑ "Memories of Hiroshima and Nagasaki". The Asahi Shimbun. 6 August 2005. Retrieved 18 March 2014.
- ↑ ۱۶۹٫۰ ۱۶۹٫۱ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 443–444.
- ↑ "Heart of Hiroshima Wiped Out as by Giant Bulldozer". Advocate (Burnie, Tas. : 1890–1954). Burnie, Tasmania: National Library of Australia. 9 August 1945. p. 1. Retrieved 17 September 2013.
- ↑ Ham 2011, p. 333.
- ↑ "Americans Killed by Atomic Bomb to be Honored in Hiroshima". Allgov.com. 4 June 2009. Retrieved 28 December 2012.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 444–445.
- ↑ Mitchell, Greg (5 August 2011). "Hidden History: American POWS Were Killed in Hiroshima". نیشن. Archived from the original on 18 February 2017. Retrieved 24 February 2017.
- ↑ "Sheryl P. Walter Declassified/Released US Department of State EO Systematic Review 20 Mar 2014 Sheryl P. Walter Declassified/Released US Department of State EO Systematic Review 20 Mar 2014". Archives and Records Administration. Retrieved 5 December 2016.
- ↑ "Black Rain". Museum of Radiation and Radioactivity (به انگلیسی).
- ↑ Yeung, Jessie; Wakatsuki, Yoko (30 July 2020). "Japan recognizes dozens more 'black rain' victims as Hiroshima survivors". CNN (به انگلیسی).
- ↑ (Knebel و Bailey 1960، صص. 175–201)
- ↑ ۱۷۹٫۰ ۱۷۹٫۱ ۱۷۹٫۲ Manhattan Engineer District (29 June 1946). "The Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki". Trinity Atomic. Retrieved 10 January 2013.
- ↑ "Statement by the President Announcing the Use of the A-Bomb at Hiroshima". موزه و کتابخانه ریاست جمهوری هری ترومن. 6 August 1945. Archived from the original on 12 June 2019. Retrieved 2 April 2015.
- ↑ United States Department of State 1960, pp. 1376–1377.
- ↑ "Warning Leaflets". Atomic Heritage Foundation. Retrieved 5 December 2016.
- ↑ Hasegawa 2006, p. 46.
- ↑ Slavinskiĭ 2004, pp. 153–154.
- ↑ Frank 1999, pp. 288–289.
- ↑ Hoyt 2001, p. 401.
- ↑ ۱۸۷٫۰ ۱۸۷٫۱ Frank 1999, pp. 283–284.
- ↑ ۱۸۸٫۰ ۱۸۸٫۱ Russ 1990, pp. 64–65.
- ↑ Groves 1962, p. 342.
- ↑ ۱۹۰٫۰ ۱۹۰٫۱ "U.S. Strategic Bombing Survey: The Effects of the Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki, 19 June 1946. President's Secretary's File, Truman Papers". Harry S. Truman Library & Museum. p. 15. Archived from the original on 5 November 2018. Retrieved 21 December 2012.
- ↑ Groves 1962, p. 309.
- ↑ Thomas & Morgan-Witts 1977, pp. 353–354.
- ↑ Sherwin 2003, pp. 233–234.
- ↑ Campbell 2005, p. 114.
- ↑ Campbell 2005, p. 32.
- ↑ ۱۹۶٫۰ ۱۹۶٫۱ ۱۹۶٫۲ "Timeline #3- the 509th; The Nagasaki Mission". The Atomic Heritage Foundation. Archived from the original on 11 February 2012. Retrieved 5 May 2007.
- ↑ Sweeney, Antonucci & Antonucci 1997, pp. 204–205.
- ↑ "The Story of Nagasaki". Retrieved 29 March 2013.
- ↑ Sweeney, Antonucci & Antonucci 1997, p. 212.
- ↑ Sweeney, Antonucci & Antonucci 1997, p. 211.
- ↑ Kleeman, Sophie (29 July 2014). "The Untold Story of How Japanese Steel Workers Saved Their City From the Atomic Bomb". Mic.
- ↑ "Steel mill worker reveals blocking view of U.S. aircraft on day of Nagasaki atomic bombing". Mainichi Weekly. 23 November 2015. Archived from the original on 22 November 2015. Retrieved 23 January 2016.
- ↑ Sweeney, Antonucci & Antonucci 1997, pp. 213–215.
- ↑ "Spitzer Personal Diary Page 25 (CGP-ASPI-025)". The Atomic Heritage Foundation. Retrieved 5 May 2007.
- ↑ Sweeney, Antonucci & Antonucci 1997, pp. 216–217.
- ↑ Chun 2008, p. 70.
- ↑ Hoddeson et al. 1993, p. 295.
- ↑ "Stories from Riken" (PDF). Riken. Archived from the original (PDF) on 10 June 2012. Retrieved 30 April 2007.
- ↑ Kerr et al 2005, pp. 43, 46.
- ↑ Wainstock 1996, p. 92.
- ↑ Groves 1962, p. 346.
- ↑ Sweeney, Antonucci & Antonucci 1997, pp. 222–226.
- ↑ Laurence, William L. "Eyewitness Account of Atomic Bomb Over Nagasaki". Atomic Archive. Retrieved 28 March 2013.
- ↑ Campbell 2005, p. 222.
- ↑ Campbell 2005, p. 184.
- ↑ Ham 2011, p. 367.
- ↑ Sklar 1984, pp. 56–60.
- ↑ "Yosuke Yamahata". noorderlicht.com (به انگلیسی). Archived from the original on 26 February 2018. Retrieved 25 February 2018.
- ↑ "A Veiled Truth: The U.S. Censorship of the Atomic Bomb". Duke East Asia Nexus (به انگلیسی). Archived from the original on 26 February 2018. Retrieved 25 February 2018.
- ↑ "Nagasaki memorial adds British POW as A-bomb victim". ژاپن تایمز. 25 June 2005. Retrieved 9 January 2009.
- ↑ "Two Dutch POWs join Nagasaki bomb victim list". ژاپن تایمز. 5 August 2005. Archived from the original on 20 December 2005. Retrieved 9 January 2009.
- ↑ "How Effective Was Navajo Code? One Former Captive Knows". News from Indian Country. August 1997. Retrieved 15 September 2013.
- ↑ "POW's Remarkable Escapes in Nagasaki". The Argus. Melbourne: National Library of Australia. 19 September 1945. p. 20. Retrieved 22 February 2014.
- ↑ "Nagasaki marks tragic anniversary". People's Daily. 10 August 2005. Retrieved 14 April 2007.
- ↑ "U.S. Strategic Bombing Survey: The Effects of the Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki, 19 June 1946. President's Secretary's File, Truman Papers". Harry S. Truman Library & Museum. p. 19. Archived from the original on 5 November 2018. Retrieved 23 January 2016.
- ↑ Glasstone & Dolan 1977, p. 304.
- ↑ "Rescue and Relief Activities | 長崎市 平和・原爆". City of Nagasaki. Retrieved 29 January 2018.
- ↑ "The Achievements of Dr. Takashi Nagai | 長崎市 平和・原爆". Nagasaki Peace. City of Nagasaki. Archived from the original on 26 July 2020. Retrieved 29 January 2018.
- ↑ "The Nagasaki Atomic Bomb Damage Records | Part1 | Chapter1". www.peace-nagasaki.go.jp.
- ↑ Nichols 1987, pp. 175, 203, 224.
- ↑ Rhodes 1986, p. 689.
- ↑ Rhodes 1986, pp. 743.
- ↑ ۲۳۳٫۰ ۲۳۳٫۱ Bernstein 1991, pp. 149–173.
- ↑ Giangreco 2009, pp. 111–112.
- ↑ "The Third Shot and Beyond (1945)". Restricted Data: A Nuclear History Blog (به انگلیسی). Retrieved 2025-08-15.
- ↑ Hoddeson et al. 1993, pp. 396–397.
- ↑ Terkel, Studs (1 November 2007). "Paul Tibbets Interview". Aviation Publishing Group. Archived from the original on 13 August 2020. Retrieved 2 January 2012.
- ↑ "Lawrence Litz's Interview (2012)". Voices of the Manhattan Project. Archived from the original on 1 March 2019. Retrieved 27 February 2015.
- ↑ Wellerstein, Alex (16 August 2013). "The Third Core's Revenge". nuclearsecrecy.com. Retrieved 27 January 2015.
- ↑ Hasegawa 2006, pp. 207–208.
- ↑ Hasegawa 2006, pp. 209–210.
- ↑ Kido & Yoshitake 1966, p. 1223.
- ↑ Fujiwara 1991, p. 129.
- ↑ Frank 1999, pp. 316–319.
- ↑ "Imperial Rescript ending war – What Hirohito really said in his acceptance speech". Translated by William Wetherall. Yosha Research. Archived from the original on 15 September 2013. Retrieved 15 September 2013.
- ↑ "Emperor Hirohito's Surrender Rescript to Japanese Troops". Taiwan Document Project. Archived from the original on 12 February 2012. Retrieved 15 September 2013.
- ↑ "The Bombing of Nagasaki After Yosuke Yamahata: A collection of 24 photographs taken the day after the bombing, [Japan] 1945–46". Bonhams. Retrieved 5 December 2016.
- ↑ ۲۴۸٫۰ ۲۴۸٫۱ Blume 2020, pp. 25–26.
- ↑ Haynes, Danielle (6 August 2015). "For one reporter, 1945 visit to Hiroshima was about more than a scoop". یونایتد پرس اینترنشنال.
- ↑ ۲۵۰٫۰ ۲۵۰٫۱ ۲۵۰٫۲ ۲۵۰٫۳ ۲۵۰٫۴ Blume 2020, pp. 26–27.
- ↑ Nakashima, Leslie (27 August 1945). "Hiroshima as I saw it". یونایتد پرس اینترنشنال.
- ↑ Burchett 2004, pp. 10–25.
- ↑ Blume 2020, pp. 28–31.
- ↑ Goodman, Amy; Goodman, David (5 August 2005). "The Hiroshima Cover-Up". The Baltimore Sun. Retrieved 15 September 2013.
- ↑ "Oppenheimer: Monaghan man who captured nuclear devastation". BBC News. 31 March 2024.
- ↑ Moore 1995, p. 73.
- ↑ ۲۵۷٫۰ ۲۵۷٫۱ Greg Mitchell (7 August 2009). "The Great Hiroshima Cover-Up". HuffPost. Retrieved 26 April 2011.
- ↑ Ishikawa & Swain 1981, p. 5.
- ↑ "Destructive Effects". Atomic Bomb Museum. Retrieved 22 December 2016.
- ↑ ۲۶۰٫۰ ۲۶۰٫۱ Angell, Roger (31 July 1995). "Hersey and History". نیویورکر. From the Archives. p. 66. Retrieved 24 January 2018.
- ↑ Richie, Donald (16 August 2013). "The pure horror of Hiroshima". ژاپن تایمز. Retrieved 12 October 2013.
- ↑ Sharp 2000, pp. 434–452.
- ↑ Michaub, Jon (8 June 2010). "Eighty-Five from the Archive: John Hersey". نیویورکر. Retrieved 3 February 2014.
- ↑ Japanese Broadcasting Corporation (NHK) 1977, p. 1.
- ↑ ۲۶۵٫۰ ۲۶۵٫۱ "Transcript of Surreptitiously Taped Conversations among German Nuclear Physicists at Farm Hall (August 6–7, 1945)" (PDF). German History in Documents and Images. Retrieved 24 September 2016.
- ↑ "Vatican Regrets Inventors Did Not Destroy Bomb". The Miami News. Associated Press. 7 August 1945. p. 1–A. Archived from the original on 23 August 2013. Retrieved 22 August 2013.
- ↑ "No Abbey Service". The Guardian. 15 August 1945. Retrieved 17 July 2016.
- ↑ ۲۶۸٫۰ ۲۶۸٫۱ Hixson 2002, p. 239.
- ↑ White 1995, pp. 1–8.
- ↑ Hein & Selden 1997, pp. 25–26.
- ↑ "Latest Knowledge on Radiological Effects: Radiation Health Effects of Atomic Bomb Explosions and Nuclear Power Plant Accidents".
- ↑ Oughterson, A. W.; LeRoy, G. V.; Liebow, A. A.; Hammond, E. C.; Barnett, H. L.; Rosenbaum, J. D.; Schneider, B. A. (19 April 1951). Medical Effects Of Atomic Bombs The Report Of The Joint Commission For The Investigation Of The Effects Of The Atomic Bomb In Japan Volume 1 (Report). doi:10.2172/4421057. OSTI 4421057.
- ↑ CERVENY, T. JAN; MacVITTIE, THOMAS J.; YOUNG, ROBERT W. (27 December 2016). "ACUTE RADIATION SYNDROME IN HUMANS" (PDF). army.mil. Archived from the original (PDF) on 27 December 2016.
- ↑ "Nuclear fallout medical effects. Mettler" (PDF). Archived from the original (PDF) on 12 July 2018. Retrieved 10 April 2018.
- ↑ Putnam, Frank W. (12 May 1998). "The Atomic Bomb Casualty Commission in Retrospect". Proceedings of the National Academy of Sciences. آکادمی ملی علوم. 95 (10): 5426–5431. Bibcode:1998PNAS...95.5426P. doi:10.1073/pnas.95.10.5426. ISSN 0027-8424. PMC 33857. PMID 9576898.
- ↑ National Research Council (1991). Neel, J. V.; Schull, W. J. (eds.). The Effect of Exposure to the Atomic Bombs on Pregnancy Termination in Hiroshima and Nagasaki (Report). Washington, D.C.: National Academies Press. Retrieved 3 September 2023.
- ↑ Ivey, William D. (7 April 1996). Objectives and Success – Linking National Policy Objectives and Military Strategic Objectives to Achieve Success (Report). Fort Belvoir, VA. doi:10.21236/ada308549.
- ↑ "What is Radiation?", Radiation Effects and Sources, United Nations, pp. 3–10, 12 September 2016, doi:10.18356/64ea2039-en, ISBN 978-92-1-059959-7, S2CID 124536768
- ↑ "The Fallout – the medical aftermath of Hiroshima".[پیوند مرده]
- ↑ Peterson & Abrahamson 1998, p. 101.
- ↑ "Frequently Asked Questions #2". Radiation Effects Research Foundation. Archived from the original on 28 November 2010. Retrieved 2 March 2014.
- ↑ "Long-term health effects of Hiroshima and Nagasaki atomic bombs not as dire as perceived". Science Daily. 11 August 2016. Retrieved 16 October 2021.
- ↑ Streffer, Christian (2007). "Biological Effects of Prenatal Irradiation". Ciba Foundation Symposium 203 – Health Impacts of Large Releases of Radionuclides. Novartis Foundation Symposia. pp. 155–166. doi:10.1002/9780470515006.ch11. ISBN 978-0-470-51500-6.
- ↑ "The Radiation Effects Research Foundation". Radiation Effects Research Foundation. Archived from the original on 8 March 2009. Retrieved 25 March 2009.
- ↑ Voosen, Paul (11 April 2011). "Nuclear Crisis: Hiroshima and Nagasaki cast long shadows over radiation science". E&E News. Retrieved 22 December 2013.
- ↑ ۲۸۶٫۰ ۲۸۶٫۱ "The American Spectator, Volume 35". Saturday Evening Club. 2002. p. 57.
- ↑ Johnston 2008, p. 143.
- ↑ "Birth defects among the children of atomic-bomb survivors (1948–1954)". Radiation Effects Research Foundation. Retrieved 22 December 2013.
- ↑ Krimsky & Shorett 2005, p. 118.
- ↑ "Data India". Press Institute of India. 2008. p. 697.
- ↑ ۲۹۱٫۰ ۲۹۱٫۱ ۲۹۱٫۲ National Research Council (1990). Health Effects of Exposure to Low Levels of Ionizing Radiation: BEIR V. Washington, DC: The National Academies Press. doi:10.17226/1224. ISBN 978-0-309-03995-6. PMID 25032334 – via nap.edu.
- ↑ Mole, R. H. (1992). "ICRP and impairment of mental function following prenatal irradiation". Journal of Radiological Protection. 12 (2): 93–105. Bibcode:1992JRP....12...93M. doi:10.1088/0952-4746/12/2/005. S2CID 250823660.
- ↑ ۲۹۳٫۰ ۲۹۳٫۱ Otake, Masanori; Yoshimaru, Hiroshi; Schull, William J. (1989). "Prenatal Exposure to Atomic Radiation and Brain Damage". Congenital Anomalies. 29 (4): 309–320. doi:10.1111/j.1741-4520.1989.tb00751.x. S2CID 72075872.
- ↑ Blot, William J.; Miller, Robert W. (1973). "Mental Retardation Following In Utero Exposure to the Atomic Bombs of Hiroshima and Nagasaki". Radiology. 106 (3): 617–619. doi:10.1148/106.3.617. PMID 4684805.
Significant increases at doses greater than 50 rads in Hiroshima and 200 in Nagasaki were found, with the risk of mental retardation generally rising directly with increasing dose. The lower dose-effect in Hiroshima may have been due to irradiation by neutrons which were virtually absent in Nagasaki.
- ↑ Broad, William J. (13 October 1992). "New Study Questions Hiroshima Radiation". The New York Times.
- ↑ Hunter, N.; Charles, M. W. (2002). "The impact of possible modifications to the DS86 dosimetry on neutron risk and relative biological effectiveness". Journal of Radiological Protection. 22 (4): 357–70. Bibcode:2002JRP....22..357H. doi:10.1088/0952-4746/22/4/302. PMID 12546224. S2CID 250864399.
- ↑ Maruyama, T.; Kumamoto, Y.; Noda, Y. (January 1988). "Reassessment of gamma doses from the atomic bombs in Hiroshima and Nagasaki". Radiat. Res. 113 (1): 1–14. Bibcode:1988RadR..113....1M. doi:10.2307/3577175. JSTOR 3577175. OSTI 5314107. PMID 3340713.
- ↑ Imamura, Y.; Nakane, Y.; Ohta, Y.; Kondo, H. (2007). "Lifetime prevalence of schizophrenia among individuals prenatally exposed to atomic bomb radiation in Nagasaki City". Acta Psychiatrica Scandinavica. 100 (5): 344–349. doi:10.1111/j.1600-0447.1999.tb10877.x. PMID 10563451. S2CID 39187806.
- ↑ Mochizuki, Toma (6 August 2024). "Hiroshima urges shift from nuclear deterrence on 79th A-bomb anniv". خبرگزاری کیودو. Retrieved 12 August 2024.
- ↑ "Relief for A-bomb victims". ژاپن تایمز. 15 August 2007. Retrieved 2 October 2007.
- ↑ Soejima, Hideki (7 August 2024). "Cancer did not hinder atomic bomb survivor's annual mission". روزنامه آساهی. Retrieved 12 August 2024.
- ↑ "Nagasaki Mayor: Nuclear Weapons 'Threat to Humankind';G7 Ambassadors Absent from A-Bomb Memorial Ceremony". یومیوری شیمبون. 9 August 2024. Retrieved 12 August 2024.
- ↑ Simons, Lewis M. (7 June 1984). "Children of Hiroshima, Nagasaki survivors facing prejudice, discrimination in Japan". Ottawa Citizen. Knight-Rider News. Retrieved 29 January 2016.
- ↑ Matsubara, Hiroshi (8 May 2001). "Prejudice haunts atomic bomb survivors". ژاپن تایمز. Archived from the original on 10 August 2007. Retrieved 25 August 2007.
- ↑ Heath, Clark W. (5 August 1992). "The Children of Atomic Bomb Survivors: A Genetic Study". JAMA (به انگلیسی). 268 (5): 661–662. doi:10.1001/jama.1992.03490050109039. ISSN 0098-7484.
- ↑ Health risk assessment from the nuclear accident after the 2011 Great East Japan and Tsunami, based on a preliminary dose estimation (PDF). سازمان جهانی بهداشت. 2013. pp. 23–24. ISBN 978-92-4-150513-0. Archived (PDF) from the original on 15 Dec 2017. Retrieved 9 August 2020.
- ↑ Winther, J. F.; Boice, J. D.; Thomsen, B. L.; Schull, W. J.; Stovall, M.; Olsen, J. H. (1 January 2003). "Sex ratio among offspring of childhood cancer survivors treated with radiotherapy". Br J Cancer. 88 (3): 382–387. doi:10.1038/sj.bjc.6600748. PMC 2747537. PMID 12569380.
- ↑ "Radiation Effects Research Foundation (RERF)". rerf.or.jp. Retrieved 4 August 2020.
- ↑ "Birth defects among the children of atomic-bomb survivors (1948–1954)". Radiation Effects Research Foundation. Archived from the original on 9 Oct 2014. Retrieved 2 February 2014.
- ↑ Voosen, Paul (11 April 2011). "NUCLEAR CRISIS: Hiroshima and Nagasaki cast long shadows over radiation science". E&E News. Archived from the original on 25 Sep 2020. Retrieved 9 August 2020.
- ↑ Yamada & Izumi 2002, pp. 409–415.
- ↑ "Twice Bombed, Twice Survived: Film Explores Untold Stories from Hiroshima & Nagasaki". Columbia News. Columbia University. 2 August 2006. Archived from the original on 3 April 2009. Retrieved 31 March 2009.
- ↑ "Japan Confirms First Double A-Bomb Survivor". Sky News. 24 March 2009. Archived from the original on 18 April 2016. Retrieved 4 November 2010.
- ↑ "Man who survived two atom bombs dies". CNN. 8 January 2010. Archived from the original on 7 January 2010. Retrieved 8 January 2010.
- ↑ Gruhl 2007, p. 111.
- ↑ (Dower 1996، ص. 140) Dower says that Korean survivor groups use higher estimates.
- ↑ bbc.com: Disfigured, shamed and forgotten: BBC visits the Korean survivors of the Hiroshima bomb
- ↑ Palmer, David (20 February 2008). "Korean Hibakusha, Japan's Supreme Court and the International Community: Can the U.S. and Japan Confront Forced Labor and Atomic Bombing?". Asia-Pacific Journal. Retrieved 3 January 2012.
- ↑ Ishikawa & Swain 1981, p. 6.
- ↑ ۳۲۰٫۰ ۳۲۰٫۱ "After the Bomb". Atomic Bomb Museum. Retrieved 22 February 2017.
- ↑ "Peace Memorial City, Hiroshima". Hiroshima Peace Culture Foundation. Archived from the original on 6 February 2008. Retrieved 14 August 2007.
- ↑ "Fifty Years for the Peace Memorial Museum". Hiroshima Peace Memorial Museum. Archived from the original on 30 August 2007. Retrieved 17 August 2007.
- ↑ "Hiroshima Peace Memorial Park". Japan Deluxe Tours. Retrieved 23 May 2017.
- ↑ "ヒロシマの記録 1981 1月" (به ژاپنی). Hiroshima Peace Media. Retrieved 1 November 2022.
- ↑ "Nagasaki History Facts and Timeline". World Guides. Retrieved 22 February 2017.
- ↑ ۳۲۶٫۰ ۳۲۶٫۱ "長崎原爆遺跡" (به ژاپنی). Agency for Cultural Affairs. Retrieved 20 December 2023.
- ↑ Walker 2005, p. 334.
- ↑ Jowett & Andrew 2002, pp. 23–24.
- ↑ Selden & Selden 1990, pp. xxx–xxxi.
- ↑ Walker 1990, pp. 97–114.
- ↑ Stohl 1979, p. 279.
- ↑ (Rhodes 1986، ص. 698) "The bombs were authorized not because the Japanese refused to surrender but because they refused to surrender unconditionally."
- ↑ Wilson, Ward (30 May 2013). "The Bomb Didn't Beat Japan. Stalin Did". Foreign Policy.
- ↑ "Historians: Soviet offensive, key to Japan's WWII surrender, was eclipsed by A-bombs". فاکس نیوز. Associated Press. 14 August 2010. Retrieved 18 September 2013.
- ↑ Orr 2008, pp. 521–529.
- ↑ Gómez, Javier Guisández (20 June 1998). "The Law of Air Warfare". International Review of the Red Cross. 38 (323): 347–363. doi:10.1017/S0020860400091075. ISSN 1560-7755. Retrieved 3 March 2023.
- ↑ Terror from the Sky: The Bombing of German Cities in World War II. برگهان بوکز. 2010. p. 167. ISBN 978-1-84545-844-7.
- ↑ "Shimoda case (Compensation claim against Japan brought by the residents of Hiroshmina & Nagasaki), Tokyo District Court, 7 December 1963". کمیته بینالمللی صلیب سرخ.
- ↑ ۳۳۹٫۰ ۳۳۹٫۱ The Japanese Annual of International Law: Volume 36. International Law Association of Japan. 1994. p. 147.
- ↑ Falk, Richard A. (October 1965). "The Shimoda Case: A Legal Appraisal of the Atomic Attacks Upon Hiroshima and Nagasaki". The American Journal of International Law. 59 (4): 759–793. doi:10.2307/2197093. JSTOR 2197093. S2CID 146916745.
- ↑ Ellsberg 2017, pp. 266–267.
- ↑ Khan, Shahedul Anam (6 August 2017). "Bombing of Hiroshima and Nagasaki" "An ethical standard common to the barbarians of the Dark Ages"". The Daily Star. Retrieved 23 February 2018.
- ↑ ۳۴۳٫۰ ۳۴۳٫۱ Ellsberg 2017, p. 267.
- ↑ Ellsberg 2017, p. 291.
- ↑ Reichmann, Kelsey (16 June 2019). "Here's how many nuclear warheads exist, and which countries own them". Defense News.
- ↑ "Global Nuclear Arsenal Declines, But Future Cuts Uncertain Amid U.S. -Russia Tensions". Radio Free Europe/Radio Liberty (RFE/RL). 17 June 2019. Archived from the original on 2 July 2019.
- ↑ "Nuclear weapons: Which countries have them and how many are there?". BBC News. 14 January 2020.
- ↑ Ellsberg 2017, p. 269.
- ↑ Quester 1970, p. 765.
- ↑ Ellsberg 2017, pp. 80–82.
- ↑ Hewlett & Holl 1989, p. 272.
- ↑ Ellsberg 2017, pp. 319–322.
- ↑ "122 countries adopt 'historic' UN treaty to ban nuclear weapons". CBC News. 7 July 2017.
- ↑ "122 countries adopt 'historic' UN treaty to ban nuclear weapons". CBC News. 7 July 2017.
- ↑ "Editorial: It's time for Japan to step up and join nuclear ban treaty". The Asahi Shimbun. 7 July 2020.
- ↑ "Nagasaki marks 75th A-bomb anniversary with call for Japan to sign nuke ban as new arms race looms". Japan Times. 9 August 2020. Archived from the original on 31 August 2020. Retrieved 15 August 2020.
- ↑ "Japan | Treaty on the Prohibition of Nuclear Weapons". International Campaign to Abolish Nuclear Weapons. Retrieved 23 November 2022.
- ↑ Watanabe, Yosuke (21 April 2024). "New group sets 2030 deadline for Japan to join nuke ban treaty". The Asahi Shimbun. Retrieved 7 December 2024.
منابع
[ویرایش]- Allen, Louis (1969). "The Nuclear Raids". In Hart, Basil Liddell (ed.). History of the Second World War. Vol. 6. London: Purnell. pp. 2566–2576. OCLC 2466051.
- Appleman, Roy E.; Burns, James M.; Gugeler, Russell A.; Stevens, John (1948). Okinawa: The Last Battle. The United States Army in World War II: The War in the Pacific. Washington, D.C.: United States Army Center of Military History. OCLC 226537810. Archived from the original on 26 September 2009. Retrieved 26 January 2018.
- Asada, Sadao (1996). "The Shock of the Atomic Bomb and Japan's Decision to Surrender: A Reconsideration". In Maddox, Robert James (ed.). Hiroshima in History. Columbia, Missouri: University of Missouri Press. pp. 24–58. ISBN 978-0-8262-1962-6. OCLC 720831424.
- World War II: A 50th Anniversary History. London: Hale. 1990. ISBN 978-0-7090-3991-4. OCLC 20394384.
- Bernstein, Barton J. (Spring 1991). "Eclipsed by Hiroshima and Nagasaki: Early Thinking about Tactical Nuclear Weapons". International Security. 15 (4): 149–173. doi:10.2307/2539014. ISSN 0162-2889. JSTOR 2539014. S2CID 153724357.
- Bix, Herbert (1996). "Japan's Delayed Surrender: A Reinterpretation". In Hogan, Michael J. (ed.). Hiroshima in History and Memory. New York: Cambridge University Press. pp. 80–115. ISBN 978-0-521-56682-7.
- Blume, Lesley M. M. (2020). Fallout: the Hiroshima cover-up and the reporter who revealed it to the world. New York: First Simon & Schuster. ISBN 978-1-982128-51-7.
- Bodden, Valerie (2007). The Bombing of Hiroshima & Nagasaki. Mankato, Minnesota: The Creative Company. ISBN 978-1-58341-545-0.
- Brooks, Risa; Stanley, Elizabeth A. (2007). Creating Military Power: the Sources of Military Effectiveness. Stanford, California: Stanford University Press. ISBN 978-0-8047-5399-9.
- Bungei, Shunjū Senshi Kenkyūkai (1981). The Day Man Lost: Hiroshima. Tokyo: Kodansha International. ISBN 978-0-87011-471-7.
- Burchett, Wilfred (2004). "The Atomic Plague". In Pilger, John (ed.). Tell me No Lies. New York: Thunder's Mouth Press. pp. 10–25. ISBN 978-0-224-06288-6. OCLC 61395938.
- Campbell, Richard H. (2005). The Silverplate Bombers: A History and Registry of the Enola Gay and Other B-29s Configured to Carry Atomic Bombs. Jefferson, North Carolina: McFarland & Company. ISBN 978-0-7864-2139-8. OCLC 58554961.
- Carroll, James (2007). House of War: The Pentagon and the Disastrous Rise of American Power. Boston: Houghton Mifflin Harcourt. ISBN 978-0-618-87201-5.
- Christman, Albert B. (1998). Target Hiroshima: Deak Parsons and the Creation of the Atomic Bomb. Annapolis, Maryland: Naval Institute Press. ISBN 978-1-55750-120-2. OCLC 38257982.
- Chun, Clayton K. S. (2008). Japan, 1945: From Operation Downfall to Hiroshima and Nagasaki. Oxford: Osprey. ISBN 978-1-84603-284-4. OCLC 191922849.
- Compton, Arthur (1956). Atomic Quest. New York: Oxford University Press. OCLC 173307.
- Coox, Alvin D. (1969). "Japan at the End of Her Tether". In Hart, Basil Liddell (ed.). History of the Second World War. Vol. 6. London: Purnell. pp. 2536–2544. OCLC 2466051.
- Coox, Alvin D. (1994). "Air War Against Japan". In Cooling, B. Franklin (ed.). Case Studies in the Achievement of Air Superiority. Washington, D.C.: Center for Air Force History. pp. 383–452. ISBN 978-0-912799-63-6. OCLC 842361345. Retrieved 2 March 2014.
- Coster-Mullen, John (2012). Atom Bombs: The Top Secret Inside Story of Little Boy and Fat Man. Waukesha, Wisconsin: J. Coster-Mullen. OCLC 298514167.
- Craven, Wesley; Cate, James, eds. (1953). The Pacific: Matterhorn to Nagasaki. The Army Air Forces in World War II. Chicago: The University of Chicago Press. OCLC 256469807. Retrieved 2 March 2014.
- Dietz, Suzanne Simon; Van Kirk, Theodore Jerome (2012). My true course: Dutch Van Kirk, Northumberland to Hiroshima. Lawrenceville, Georgia: Red Gremlin Press. ISBN 978-0-692-01676-3. OCLC 797975707.
- Dower, John W. (1996). "The Bombed". In Hogan, Michael J. (ed.). Hiroshima in History and Memory. New York: Cambridge University Press. pp. 116–142. ISBN 978-0-521-56682-7. OCLC 466874831.
- Drea, Edward J. (1992). MacArthur's ULTRA: Codebreaking and the War Against Japan, 1942–1945. Lawrence, Kansas: University Press of Kansas. ISBN 978-0-7006-0504-0. OCLC 23651196.
- Edwards, Pail N. (1996). The Closed World: Computers and the Politics of Discourse in Cold War America. Cambridge, Massachusetts: The MIT Press. ISBN 978-0-262-55028-4. OCLC 807140394.
- Ellsberg, Daniel (2017). The Doomsday Machine: Confessions of a Nuclear War Planner. New York; London: Bloomsbury USA. ISBN 978-1-60819-670-8. OCLC 968158870.
- Fiévé, Nicolas; Waley, Paul (2003). Japanese Capitals in Historical Perspective: Place, Power and Memory in Kyoto, Edo and Tokyo. London: RoutledgeCurzon. ISBN 978-0-7007-1409-4.
- Frank, Richard B. (1999). Downfall: The End of the Imperial Japanese Empire. New York: Random House. ISBN 978-0-679-41424-7.
- Fujiwara, Akira (1991). Tettei kenshō Shōwa Tennō "dokuhakuroku". Tōkyō: Ōtsuki Shoten. ISBN 978-4-272-52022-0.
- Giangreco, D.M. (2009). Hell to Pay: Operation Downfall and the Invasion of Japan 1945–1947. Annapolis, Maryland: Naval Institute Press. ISBN 978-1-59114-316-1. OCLC 643381863.
- Glasstone, Samuel; Dolan, Philip J., eds. (1977). The Effects of Nuclear Weapons. Washington, D.C.: United States Department of Defense and the Energy Research and Development Administration. Bibcode:1977enw..book.....G. OCLC 4016678. Retrieved 5 December 2016.
- Goldstein, Donald; Dillon, Katherine V; Wenger, J Michael (1995). Rain of Ruin: a Photographic History of Hiroshima and Nagasaki. Washington, D.C.: Brassey's. ISBN 978-1-57488-033-5. OCLC 31969557.
- Gowing, Margaret (1964). Britain and Atomic Energy, 1935–1945. London: Macmillan Publishing. OCLC 3195209.
- Groves, Leslie (1983) [1962]. Now it Can be Told: The Story of the Manhattan Project. New York: Da Capo Press. ISBN 978-0-306-80189-1. OCLC 932666584.
- Gruhl, Werner (2007). Imperial Japan's World War II, 1931–1945. New Brunswick, New Jersey: Transaction Publishers. ISBN 978-0-7658-0352-8. OCLC 76871604.
- Grunden, Walter E. (1998). "Hungnam and the Japanese atomic bomb: Recent Historiography of a Postwar Myth". Intelligence and National Security. 13 (2): 32–60. doi:10.1080/02684529808432475. ISSN 0268-4527.
- Ham, Paul (2011). Hiroshima Nagasaki. Sydney: HarperCollins. ISBN 978-0-7322-8845-7. OCLC 746754306.
- Hasegawa, Tsuyoshi (2006). Racing the Enemy: Stalin, Truman, and the Surrender of Japan. Cambridge, Massachusetts: The Belknap Press of Harvard University Press. ISBN 978-0-674-01693-4.
- Hein, Laura; Selden, Mark, eds. (1997). Living with the Bomb: American and Japanese Cultural Conflicts in the Nuclear Age. New York: M.E. Sharpe. ISBN 978-1-56324-967-9.
- Hewlett, Richard G.; Anderson, Oscar E. (1962). The New World, 1939–1946 (PDF). A History of the United States Atomic Energy Commission. University Park: Pennsylvania State University Press. OCLC 493738019. Retrieved 26 March 2013.
- Hewlett, Richard G.; Holl, Jack M. (1989). Atoms for Peace and War, 1953–1961: Eisenhower and the Atomic Energy Commission (PDF). A History of the United States Atomic Energy Commission. University Park, Pennsylvania: Pennsylvania State University Press. ISBN 978-0-520-06018-0. OCLC 82275622. Retrieved 31 May 2017.
- Eyewitness Testimonies: Appeals from the A-Bomb Survivors (3rd ed.). Hiroshima: Hiroshima Peace Culture Foundation. 2003. OCLC 853288543.
- Hixson, Walter L. (2002). The American Experience in World War II: The Atomic Bomb in History and Memory. New York: Routledge. ISBN 978-0-415-94035-1. OCLC 59464269.
- Hoddeson, Lillian; Henriksen, Paul W.; Meade, Roger A.; Westfall, Catherine L. (1993). Critical Assembly: A Technical History of Los Alamos During the Oppenheimer Years, 1943–1945. New York: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-44132-2. OCLC 26764320.
- Hoyt, Edwin P. (2001). Japan's War: The Great Pacific Conflict. New York: McGraw-Hill. ISBN 978-0-8154-1118-5. OCLC 12722494.
- Hubbell, Harry; Cheka, Joseph; Jones, Throyce (1969). The Epicenters of the Atomic Bombs. Reevaluation of All Available Physical Data With Recommended Values. Hiroshima: Atomic Bomb Casualty Commission. OCLC 404745043.
- Ishikawa, Eisei; Swain, David L. (1981). Hiroshima and Nagasaki: The Physical, Medical, and Social Effects of the Atomic Bombings. New York: Basic Books. ISBN 978-0-465-02985-3. OCLC 715904227.
- Japanese Broadcasting Corporation (NHK) (1977). Unforgettable Fire: Pictures Drawn by Atomic Bomb Survivors. New York: Pantheon Books. ISBN 978-0-394-74823-8.
- Johnston, Barbara Rose (2008). The Consequential Damages of Nuclear War: The Rongelap Report. Walnutt Creek: Left Coast Press. ISBN 978-1-59874-346-3.
- Jones, Vincent (1985). Manhattan: The Army and the Atomic Bomb. The United States Army in World War II: Special Studies. Washington, D.C.: United States Army Center of Military History. OCLC 10913875.
- Jowett, Philip S.; Andrew, Stephen (2002). The Japanese Army 1931–45: 2 1942–45. Oxford: Osprey Publishing. ISBN 978-1-84176-354-5. OCLC 59395824.
- Kelly, Jason M. (2012). "Why Did Henry Stimson Spare Kyoto from the Bomb?: Confusion in Postwar Historiography". Journal of American-East Asian Relations. 19 (2): 183–203. doi:10.1163/18765610-01902004. ISSN 1058-3947.
- Kerr, E. Bartlett (1991). Flames Over Tokyo: the US Army Air Forces' Incendiary Campaign against Japan 1944–1945. New York: Donald I. Fine Inc. ISBN 978-1-55611-301-7.
- Kerr, George D.; Young, Robert W.; Cullings, Harry M.; Christy, Robert F. (2005). "Bomb Parameters". In Young, Robert W.; Kerr, George D. (eds.). Reassessment of the Atomic Bomb Radiation Dosimetry for Hiroshima and Nagasaki – Dosimetry System 2002 (PDF). Hiroshima: The Radiation Effects Research Foundation. pp. 42–61. OCLC 271477587. Archived from the original (PDF) on 10 August 2015. Retrieved 10 March 2014.
- Kido, Kōichi; Yoshitake, Oka (1966). 木戶幸一日記 [Kido Kōichi Diary] (به ژاپنی). Tōkyō: Tōkyō Daigaku Shuppankai. ISBN 978-4-13-030012-4. OCLC 959675458.
- Knebel, Fletcher; Bailey, Charles W. (1960). No High Ground. New York: Harper and Row. OCLC 1212857.
- Krimsky, Sheldon; Shorett, Peter (2005). Rights and Liberties in the Biotech Age: Why We Need a Genetic Bill of Rights. Lantham: Rowman & Littlefield. ISBN 978-0-7425-4341-6.
- Lewis, Robert A.; Tolzer, Eliot (August 1957). "How We Dropped the A-Bomb". Popular Science. pp. 71–75, 209–210. ISSN 0161-7370.
- Lifton, Robert Jay (1991). Death in Life: Survivors of Hiroshima. Chapel Hill, North Carolina: University of North Carolina Press. ISBN 978-0-8078-4344-4. OCLC 490493399.
- Long, Gavin (1963). The Final Campaigns. Australia in the War of 1939–1945. Series 1 – Army. Vol. 7. Canberra: Australian War Memorial. OCLC 1297619. Archived from the original (PDF) on 25 May 2009. Retrieved 31 October 2011.
- McNelly, Theodore H. (2000). "The Decision to Drop the Atomic Bomb". In Jacob Neufeld (ed.). Pearl to V-J Day: World War II in the Pacific. New York: Diane Publishing Co. pp. 131–170. ISBN 978-1-4379-1286-9.
- Moore, Mike (July–August 1995). "Troublesome Imagery". Bulletin of the Atomic Scientists. 54 (4): 73–74. ISSN 0096-3402.
- Newman, Robert P. (1995). Truman and the Hiroshima Cult. East Lansing, Michigan: Michigan State University Press. ISBN 978-0-87013-403-6. OCLC 32625518.
- Nichols, Kenneth David (1987). The Road to Trinity: A Personal Account of How America's Nuclear Policies Were Made. New York: William Morrow and Company. ISBN 0-688-06910-X. OCLC 15223648.
- Orr, James J. (2008). "Review of Hiroshima in History: The Myths of Revisionism and The End of the Pacific War". Journal of Japanese Studies. 34 (2): 521–528. doi:10.1353/jjs.0.0036. ISSN 0095-6848. JSTOR 27756604. S2CID 144221035.
- Peterson, Leif E.; Abrahamson, Seymour, eds. (1998). Effects of Ionizing Radiation: Atomic Bomb Survivors and Their Children. Washington, D.C.: Joseph Henry Press. OCLC 937289722.
- Preston, Diana (2005). Before The Fallout: From Marie Curie to Hiroshima. New York: Walker & Co. ISBN 978-0-8027-1445-9.
- Quester, George H. (September 1970). "Japan and the Nuclear Non-Proliferation Treaty". Asian Survey. 10 (9): 765–778. doi:10.2307/2643028. ISSN 0004-4687. JSTOR 2643028.
- Reischauer, Edwin O. (1986). My Life Between Japan And America. New York: Harper & Row. ISBN 978-0-06-039054-9. OCLC 13114344.
- Rhodes, Richard (1986). The Making of the Atomic Bomb. New York: Simon & Schuster. ISBN 0-671-44133-7. OCLC 13793436.
- Rhodes, Richard (1995). Dark Sun: The Making of the Hydrogen Bomb. New York: سایمون اند شوستر. ISBN 978-0-684-80400-2. LCCN 95011070. OCLC 456652278. OL 7720934M – via بایگانی اینترنت.
- Rotter, Andrew J. (2008). Hiroshima: The World's Bomb. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-280437-2.
- Russ, Harlow W. (1990). Project Alberta: The Preparation of Atomic Bombs For Use in World War II. Los Alamos, New Mexico: Exceptional Books. ISBN 978-0-944482-01-8. OCLC 24429257.
- Sandler, Stanley (2001). World War II in the Pacific: an Encyclopedia. New York: Taylor & Francis. ISBN 978-0-8153-1883-5. OCLC 44769066.
- Schaffer, Ronald (1985). Wings of Judgment: American Bombing in World War II. New York: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-503629-9. OCLC 11785450.
- Selden, Kyoko Iriye; Selden, Mark, eds. (1990). The Atomic Bomb: Voices from Hiroshima and Nagasaki. Armonk, New York: M.E. Sharpe. ISBN 978-0-87332-773-2. OCLC 20057103.
- Sharp, Patrick B. (2000). "From Yellow Peril to Japanese Wasteland: John Hersey's 'Hiroshima'". Twentieth Century Literature. 46 (4): 434–452. doi:10.2307/827841. ISSN 0041-462X. JSTOR 827841.
- Sherwin, Martin J. (2003). A World Destroyed: Hiroshima and its Legacies. Stanford, California: Stanford University Press. ISBN 978-0-8047-3957-3. OCLC 52714712.
- Sklar, Morty, ed. (1984). Nuke-rebuke: Writers & Artists Against Nuclear Energy & Weapons. Iowa City, Iowa: The Spirit That Moves Us Press. ISBN 978-0-930370-16-9. OCLC 10072916.
- Slavinskiĭ, Boris Nikolaevich (2004). The Japanese-Soviet Neutrality Pact: A Diplomatic History, 1941–1945. Nissan Institute/Routledge Japanese Studies Series. London; New York: RoutledgeCurzon. ISBN 978-0-415-32292-8.
- Stohl, Michael (1979). The Politics of Terrorism. New York: M. Dekker. ISBN 978-0-8247-6764-8. OCLC 4495087.
- Sweeney, Charles; Antonucci, James A.; Antonucci, Marion K. (1997). War's End: An Eyewitness Account of America's Last Atomic Mission. New York: Quill Publishing. ISBN 978-0-380-78874-3.
- Tanaka, Yuki; Young, Marilyn B. (2009). Bombing Civilians: A Twentieth Century History. New York: New Press. ISBN 978-1-59558-547-9. OCLC 624416971.
- Thomas, Gordon; Morgan-Witts, Max (1977). Ruin from the Air. London: Hamilton. ISBN 978-0-241-89726-3. OCLC 252041787.
- Tibbets, Paul W. (1998). Return Of The Enola Gay. New Hope, Pennsylvania: Enola Gay Remembered. ISBN 978-0-9703666-0-3. OCLC 69423383.
- Toon, O. B.; Turco, R. P.; Robock, A.; Bardeen, C.; Oman, L.; Stenchikov, G. L. (2007). "Atmospheric Effects and Societal Consequences of Regional Scale Nuclear Conflicts and Acts of Individual Nuclear Terrorism" (PDF). Atmospheric Chemistry and Physics. 7 (8): 1973–2002. Bibcode:2007ACP.....7.1973T. doi:10.5194/acp-7-1973-2007. ISSN 1680-7316. Retrieved 4 December 2016.
- United States Department of State (1960). Diplomatic Papers: The Conference of Berlin (the Potsdam Conference), 1945. Foreign Relations of the United States. Vol. 2. Washington, DC: U.S. Government Printing Office. OCLC 22435734.
- Wainstock, Dennis D. (1996). The Decision to Drop the Atomic Bomb. Westport, Connecticut: Praeger. ISBN 978-0-275-95475-8. OCLC 33243854.
- Walker, J. Samuel (January 1990). "The Decision to Use the Bomb: A Historiographical Update". Diplomatic History. 14 (1): 97–114. doi:10.1111/j.1467-7709.1990.tb00078.x. ISSN 1467-7709.
- Walker, J. Samuel (April 2005). "Recent Literature on Truman's Atomic Bomb Decision: A Search for Middle Ground". Diplomatic History. 29 (2): 311–334. doi:10.1111/j.1467-7709.2005.00476.x. ISSN 1467-7709. S2CID 154708989.
- Wellerstein, Alex (2020). "The Kyoto Misconception: What Truman Knew, and Didn't Know, About Hiroshima". In Gordin, Michael D.; Ikenberry, G. John (eds.). The Age of Hiroshima (PDF). Princeton, New Jersey: Princeton University Press. pp. 34–55, 317–321. ISBN 978-0-691-19344-1. OCLC 1099689341. Retrieved 26 July 2023.
- Werrell, Kenneth P. (1996). Blankets of Fire: U.S. Bombers over Japan during World War II. Washington, D.C.: Smithsonian Institution Press. ISBN 978-1-56098-665-2. OCLC 32921746.
- White, Geoffrey. M. (July 1995). "Memory Wars: The Politics of Remembering the Asia-Pacific War" (PDF). Asia-Pacific Issues (21). ISSN 1522-0966. Retrieved 30 June 2013.
- Williams, M. H. (1960). Chronology, 1941–1945. Washington, D.C.: Office of the Chief of Military History, Department of the Army. OCLC 1358166.
- Yamada, Michiko; Izumi, Shizue (2002). "Psychiatric Sequelae in Atomic Bomb Survivors in Hiroshima and Nagasaki Two Decades After the Explosions". Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology. 37 (9): 409–415. doi:10.1007/s00127-002-0572-5. ISSN 0933-7954. PMID 12242616. S2CID 7257634.
- Zaloga, Steven J.; Noon, Steve (2010). Defense of Japan 1945. Fortress. Oxford: Osprey Publishing. ISBN 978-1-84603-687-3. OCLC 503042143.
تاریخنگاری
[ویرایش]- Kort, Michael. "The Historiography of Hiroshima: The Rise and Fall of Revisionism." New England Journal of History 64.1 (2007): 31–48. online[usurped!]
- Newman, Robert P. "Hiroshima and the Trashing of Henry Stimson" The New England Quarterly, 71#1 (1998), pp. 5–32 in JSTOR
پیوند به بیرون
[ویرایش]داوری
[ویرایش]- Order from General Thomas Handy to General Carl Spaatz authorizing the dropping of the first atomic bomb. Wikisource. 2015.
- "Documents on the Decision to Drop the Atomic Bomb". موزه و کتابخانه ریاست جمهوری هری ترومن. Archived from the original on 5 October 2011. Retrieved 3 January 2012.
- "Correspondence Regarding Decision to Drop the Bomb". Nuclear Age Peace Foundation. Archived from the original on 31 March 2010. Retrieved 3 January 2012.
اثرات
[ویرایش]- "The Effects of the Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki". U.S. Strategic Bombing Survey. موزه و کتابخانه ریاست جمهوری هری ترومن. 1946. Archived from the original on 16 November 2018. Retrieved 3 January 2012.
- "Scientific Data of the Nagasaki Atomic Bomb Disaster". Atomic Bomb Disease Institute, Nagasaki University. Retrieved 3 January 2012.
- "Tale of Two Cities: The Story of Hiroshima and Nagasaki". National Science Digital Library. Retrieved 3 January 2012.
- "The Atomic Bombings of Hiroshima and Nagasaki". Atomic Archive. 1946. Retrieved 3 January 2012.
- "The Atomic Bomb and the End of World War II" (PDF). National Security Archive. Retrieved 3 January 2012.
- "Photo gallery of aftermath pictures". Time-Life. Archived from the original on 19 July 2012. Retrieved 8 February 2014.
- "Photo Essay: Hiroshima and Nagasaki: 75th anniversary of atomic bombings". BBC News. 8 August 2020. Retrieved 9 August 2020.
- فیلم کوتاه Children of Hiroshima (Reel 1 of 2) (1952) برای بارگیری رایگان در بایگانی اینترنت در دسترس است. [بیشتر]
- فیلم کوتاه Children of Hiroshima (Reel 2 of 2) (1952) برای بارگیری رایگان در بایگانی اینترنت در دسترس است. [بیشتر]
- Video footage of the bombing of Nagasaki (silent) در یوتیوب
- Reconstruction video of the bombing of Hiroshima در یوتیوب
- Hiroshima – 1945 – Movietone Moment در یوتیوب
- کتاب صوتی در مالکیت عمومی
The Atomic Bombings of Hiroshima & Nagasaki واقع در LibriVox
بایگانیها
[ویرایش]- "Nagasaki Archive". Google Earth mapping of Nagasaki bombing archives. Archived from the original on 4 March 2022. Retrieved 3 January 2012.
- "Hiroshima Archive". Google Earth mapping of Hiroshima bombing archives. Retrieved 3 January 2012.
کتابشناسیها
[ویرایش]- "Annotated bibliography for atomic bombings of Hiroshima and Nagasaki". Alsos Digital Library for Nuclear Issues. Archived from the original on 5 March 2012. Retrieved 3 January 2012.
بزرگداشت
[ویرایش]- تالار یادبود صلح ملی هیروشیما برای قربانیان بمب اتمی بایگانیشده در ۳ سپتامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine
- تالار یادبود صلح ملی ناگاساکی برای قربانیان بمب اتمی
- موزه یادبود صلح هیروشیما
- هیروشیما و ناگاساکی: نگاهی به بمباران اتمی آمریکا ۶۴ سال بعد – ویدئویی از دموکراسی اکنون!
- Hiroshima & Nagasaki Remembered وبسایت سال ۲۰۰۵ به مناسبت شصتمین سالگرد
- تاریخ شهرهای ایالات متحده آمریکا
- تاریخ ایالات متحده آمریکا
- بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی
- انفجارها در ۱۹۴۵ (میلادی)
- اوت ۱۹۴۵ (میلادی)
- بمبارانها
- تاریخ پروژه منهتن
- تاریخ معاصر
- تاریخ نظامی در ۱۹۴۵ (میلادی)
- جدالها و عملیاتهای جنگ جهانی دوم
- ژاپن در ۱۹۴۵ (میلادی)
- سلاحهای هستهای در آمریکا
- کشتارهای نظامی ایالات متحده آمریکا
- محیط زیست در ۱۹۴۵ (میلادی)
