نبرد کورسک
نبرد کورسْک نبردِ تانکها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() نیروهای آلمانی در دشتهای روسیه | |||||||
| |||||||
جنگندگان | |||||||
![]() |
![]() | ||||||
فرماندهان | |||||||
اریش فون مانشتاین والتر مودل هرمان هوت |
گئورگی ژوکوف | ||||||
نیروها | |||||||
۳۰۰۰ تانک ۹۰۰٬۰۰۰ |
۳۶۰۰ تانک ۱٬۳۰۰٬۰۰۰ |
نبرد کورسک درگیریای در جنگ جهانی دوم میان نیروهای آلمان و شوروی در جبهه شرق نزدیک کورسک (۴۵۰ کیلومتر یا ۲۸۰ مایل جنوب غرب مسکو) در اتحاد جماهیر شوروی بین ماههای ژوئیه و اوت ۱۹۴۳ بود. تهاجم آلمان نام رمز عملیات ارگ (سیتادل) را بر خود داشت (به آلمانی: Unternehmen Zitadelle) و به یکی از بزرگترین درگیریهای زرهی در طول تاریخ یعنی نبرد پروخوروفکا، منجر شد. برای آلمانیها، این نبرد نشانگر آخرین تهاجم راهبردی که آنها قادر به انجامش در جبهه شرقی شدند، بود. با نابودی تعداد زیادی از نیروها و تانکهای آلمانی اتحاد جماهیر شوروی با این پیروزی برای مابقی جنگ ابتکار عمل راهبردی را در دست گرفت.
آلمانیها امید داشتند با قطع ارتباط تعداد زیادی از نیروهایی که پیشبینی میکردند در منطقه محدب کورسک (محلی که بخشی از نیروها در محاصره کامل نیستند اما با وجود پیشروی جلوتر از بقیه نیروها از سه طرف با دشمن روبرو هستند و هر لحظه ممکن است به محاصره کامل بیفتند) باشد، پتانسیل هجومی شوروی برای تابستان ۱۹۴۳ را تضعیف کنند. منطقه محدب کورسک با طول ۲۵۰ کیلومتر (۱۶۰ مایل) از شمال تا جنوب و ۱۶۰ کیلومتر (۹۹ مایل) از شرق تا غرب گسترده بود. نقشه آلمانیها پیشبینی میکرد با یک علمیات گازانبری از جناحین شمالی و جنوبی میتوان منطقه محدب کورسک را به محاصره کامل درآورد. با خنثی کردن کورسک آلمانیها نیز خطوط خود را کوتاه میکردند و برتری عددی شوروی در بخشهای حیاتی را از بین برده و ابتکار عمل را از اتحاد جماهیر شوروی بازپس میگرفتند. آدولف هیتلر معتقد بود که پیروزی در کورسک قدرت آلمان را بار دیگر ثابت و اعتبارش نزد متحدان خود را که در فکر خروج از جنگ بودند، بهبود میبخشد. همچنین این امید وجود داشت که تعداد زیادی از سربازان شوروی به اسارت در خواهند آمد و به عنوان برده در صنعت تسلیحات آلمان به کار گرفته خواهند شد.
شوروی از پیش از مقاصد آلمانیها اطلاع داشت، بخشی از این اطلاعات از طریق سرویس اطلاعاتی بریتانیا و استراق سمعهای تانی مهیا شده بود. با ماهها قبل مطلع بودن از اینکه این حمله در دهانه منطقه محدب کورسک به وقوع خواهد پیوست، شوروی دفاعی عمقی برای در هم شکستن تهاجم سرنیزه زرهی (نوعی تهاجم که نیروهای زرهی به صورت برق آسا به عمق خطوط دشمن حمله میکردند و آرایش آنها را به هم ریخته و ارتباط خطوط جلو و عقب را قطع مینمودند) آلمان طراحی کرد. آلمانیها برای بالا بردن توان نیروهای خود و دریافت تسلیحات جدید از جمله تانک پنتر جدید و همچنین تعداد بیشتری از تانکهای سنگین تایگر، حمله را به تعویق انداختند. این موضوع زمان بیشتری به ارتش سرخ برای ساخت یک سری کمربندهای دفاعی عمیق داد. آمادهسازیهای دفاعی شامل میدانهای مین، استحکامات، مناطق آتش توپخانه و نقاط مستحکم استقرار سلاحهای ضد تانک که حدود ۳۰۰ کیلومتر (۱۹۰ مایل) در عمق گسترده شده بود، میشدند. آرایشهای متحرک نیروهای شوروی از منطقه محدب خارج شدند و نیروهای ذخیره زیادی برای ضد حملات راهبردی تشکیل گردید.
نبرد کورسک اولین نبرد در طول جنگ جهانی دوم بود که در آن تهاجم راهبردی آلمانیها پیش از آن که بتواند در خطوط دشمن رخنه کرده و در عمق راهبردی آن نفوذ نماید، با شکست مواجه شد. حداکثر پیشروی آلمانیها از شمال تنها ۸ تا ۱۲ کیلومتر و از جنوب ۳۵ کیلومتر بود که با توجه به پهنای ۲۵۰ کیلومتری نتوانست نیروهایی دشمن را به محاصره درآورد. پس از پیروزی در تهاجم زمستانه پیروزی در ضد حمله راهبردی علیه آلمانیها در کورسک، اولین تهاجم موفقیتآمیز ارتش سرخ در طول تابستان بود.
در حدود شش هزار تانک در این نبرد حضور داشتند. از اینرو نبرد کورسک بزرگترین نبرد تانک یا نبرد زرهی در تاریخ جهان است.[۱][۲]
محتویات
پیش زمینه[ویرایش]
پس از آن که نبرد استالینگراد به آرامی رو به پایان بود، ارتش سرخ تهاجمی همهجانبه برای تحت فشار قرار دادن نیروهای از نفس افتاده آلمانی که از نبرد زمستانی جان به در برده بودند، در جنوب آغاز کرد. تا ژانویه سال ۱۹۴۳ فاصله زیادی بین لشکر بی (B) و لشکر دون (Don) آلمان به بزرگی ۱۶۰ تا ۳۰۰ کیلومتر ایجاد شد و پیشروی ارتش سرخ تمامی نیروهای دشمن در جنوب رود دون از جمله لشکر اِی (A) که در قفقاز حضور داشت، را در خطر محاصره قرار داد. لشکر مرکزی نازیها نیز شدیداً تحت فشار قرار گرفت. کورسک هشتم و روستف چهاردهم فوریه دوباره تحت کنترل شوروی قرار گرفت. نیروهای حاضر در جبهه بریانسک، جبهه غرب و جبهه تازه تشکیل شده مرکزی خود را برای یک تهاجم که لشکر مرکزی آلمانیها را بین بریانسک و اسمولنسک به محاصره درمیآورد، آماده میکردند. تا فوریه ۱۹۴۳ بخش جنوبی جبهه شرقی آلمانیها در یک بحران حقیقی قرار گرفت.
از دسامبر ۱۹۴۲ فیلد مارشال آلمانی فون مانشتاین به شدت خواهان یک آزادی عمل کامل بود تا بتواند به صورت کاملاً انعطافپذیر عمل کند. فون مانشتاین ششم فوریه در پایگاه رستنبورگ با هیتلر دیدار کرد تا حول محور درخواست خود با او مذاکره کند. او در این دیدار موافقت هیتلر را برای یک ضد حمله علیه نیروهای شوروی که در حال پیشروی در دونباس بودند، را به دست آورد. تا ۱۲ فوریه نیروهای باقیمانده آلمانی دورباره سازمان یافتند. در جنوب لشکر دون به لشکر جنوب تحت فرماندهی مانشتاین تغییر نام پیدا کرد. در شمال لشکر بی منحل شد تا نیروها و وظایف آن بین لشکر جنوب و لشکر مرکزی تقسیم شود. هجدهم فوریه هیتلر شخصاً وارد مقر لشکر جنوب در راپروژیا شد اما تنها چند ساعت بعد خارکف به تصرف شوروی درآمد تا هیتلر مجبور به ترک محل در فردای آن روز شود.
با به دست آوردن آزادی عمل مانشتاین تصمیم گرفت مجموعهای از ضد حملات را علیه نیروهای زرهی شوروی انجام دهد تا با نابودی آنها کورسک و خارکف را پس بگیرد. لشکر دوم پانزر ژانویه ۱۹۴۳ خود را از فرانسه به جبهه شرقی رساند. واحدهایی از لشکر اول پانزر و لشکر اِی از قفقاز نیز به نیروهای مانشتاین پیوستند تا بر قدرت آن بیفزایند.
این عملیات با عجله آمادهسازی شد و هیج نامی بر آن نهاده نشد. این عملیات که بعدها تحت عنوان نبرد سوم خارکف معروف شد، بیست و یکم فوریه با ضد حمله لشکر چهارم پانزر به فرماندهی ژنرال هوث آغاز شد. نیروهای آلمانی مسیر نیروهای سرنیزه دشمن را سد کرده، شروع پیشروی به سمت شمال نمودند. آلمانیها توانستند خارکف را پانزدهم و بلگورود را هجدهم مارس دوباره به تصرف خود درآورند. تهاجم جبهه مرکزی ارتش سرخ که از ۲۵ فوریه علیه لشکر مرکزی نازیها آغاز شده بود، هفتم مارس متوقف شد تا این نیروها بتوانند با آرایش مجدد خود را برای مقابله با نیروهای مانشتاین در جنوب آماده کنند. فرسایش بین نیروهای ورماخت و ارتش سرخ در پی رسیدن فصل بارش در بهار و گل آلود شدن راهها شدت پیدا کرد که موجب از دست رفتن تحرک در آنها گردید. به همین جهت عملیات هر دو طرف میانه ماه مارس از ادامه بازایستاد. این ضد حمله شوروی موجب پدیداری منطقه محدبی در حوالی کورسک درون مناطق تحت کنترل آلمان گردیده بود.
نقشه و آمادهسازی آلمان[ویرایش]
تحمل تلفات سنگین در ارتش آلمان پس از آغاز عملیات بارباروسا موجب پدیداری کمبود در نیروی پیاده و توپخانه آن شده بود. تمامی نیروهای واحدهای آلمانی در جبهه شرقی عددی بالغ بر ۴۷۰ هزار نفر بود که اندک به نظر میرسید. بار حمله به خطوط دفاعی دشمن و حفظ اراضی تصرف شده در حملات سال ۱۹۴۳ تماماً بر دوش لشکر پانزر قرار گرفته بود. با در نظر گرفتن شرایط لشکر جنوب نازیها، مانشتاین تصمیم گرفت نیروهای وضعیت تدافع راهبردی به خود بگیرند. او پیشبینی میکرد نیروهای شوروی برای به محاصره درآوردن و نابودی لشکر جنوب آلمان در طول رود دونتس تا رود دنیپر پیشروی کنند. در ماه فوریه مانشتاین طرحریزی کرد که منتظر حمله دشمن بماند و با شناسایی جناحین آن مجموعهای از ضد حملهها را علیه این قسمتها به انجام برساند. در این حالت هیتلر نگران پیامدهای سیاسی اتخاذ موضع دفاعی بود و با تأکید بر حذف دونباس این طرح را رد کرد. در نتیجه مانشتاین دهم مارس طرح دیگری ارائه کرد که بر اساس آن نیروهای آلمانی پس از فروکش کردن بارشهای بهاری برای به محاصره درآوردن نیروهای ارتش سرخ در منطقه محدب کورسک عملیاتی را به انجام میرساندند.
سیزدهم مارس هیتلر با امضای دستور عملیاتی شماره پنج طرح چندین حمله از جمله عملیات در کورسک را تأیید کرد. با تحلیل رفتن مقاومت شوروی در خارکف مانشتاین، گونتر فون کلوگه، فرمانده لشکر مرکزی را ترغیب کرد بلافاصله به جبهه مرکزی شوروی که جانب شمالی منطقه محدب کورسک را محافظات میکرد، یورش ببرد. اما کلوگه با این درخواست مخالف کرد زیرا معتقد بود نیروهای از قدرت کافی برای اجرای چنین اقدامی برخوردار نیستند. با انتقال بخشی از توان جبهه مرکزی به شمال بلگورود شوروی یکی از برتریهای دیگر آلمان را نیز بیاثر کرد. در میانه آوریل در پی بدی آب و هوا و فرسودگی نیروهای آلمانی و نیازها آنها به آمادگی مجدد حملات دستور عملیاتی پنج به تعویق افتاد.
پانزدهم آوریل هیتلر دستور عملیاتی شماره شش را امضا کرد که در آن تعیین گردید عملیات در کورسک با اسم رمز سیتادل از سوم ماه می یا مدت اندکی پس از آن آغاز گردد. پیشبینی شده بود که برای به موفقیت رسیدن در این طرح باید پیش از آن که شوروی خود را آماده کند یا حملهای از جانب خود ترتیب دهد، اقدام شود.
عملیات سیتادل قصد داشت منطقه محدب کورسک را از دو جهت به احاطه خود درآورد و با به محاصره درآوردن پنج لشکر مدافع شوروی آن را از روی نقشه محو نماید. لشکر نهم از مجموعه لشکرهای مرکزی به فرماندهی ژنرال والتر مودل باید وظیفه انبر شمالی را عهدهدار میشد و از راه دهانه شمالی منطقه محدب به سوی جنوب تا ارتفاعات شرق کورسک پیش میراند و خطوط ریل آهن را از حملات دشمن مصون میداشت. از جانب مجموعه لشکرهای جنوبی، لشکر چهارم پانزر به فرماندهی ژنرال هوث و گردان کمپف به فرماندهی ژنرال ورنر کمپف هم میبایستی طرف دیگر حمله گازانبری را انجام میدادند و به جهت شمال تا تپههای شرق کورسک و کنار لشکر نهم جلو میرفتند. حمله فون مانشتاین بیشتر بر تهاجم لشکر چهارم پانزر با پرچم داری سرنیزه تیپ دوم پانزر به فرماندهی پل هاوسر متکی بود. گردان ۴۸ پانزر به فرماندهی اتو فون کنوبلسدورف باید از سمت چپ و گردان کمپف از سمت راست پیشروی میکرد. لشکر دوم به فرماندهی والتر وایس باید از جانب غربی منطقه محدب کورسک مراقبت میکرد.
بیست و هفتم آوریل مودل با هیتلر دیداری داشت و طی آن ابراز نگرانی کرد که اطلاعات به دست آمده از عملیاتهای شناسایی نشان میدهد ارتش شوری در در دهانههای منطقه محدب استحکامات بسیار قدرتمندی ساختهاست و تمامی نیروهای متحرک خود را از غرب کورسک خارج کردهاست. او خاطر نشان کرد هر چه آمادهسازی برای عملیات به طول بینجامد، انجام آن کمتر منطقی و عقلانی به نظر میرسد. او پیشنهاد داد عملیات سیتادل به کلی لغو شود و ارتش منتظر بماند تا بتواند طرح حمله دشمن را شکست دهد یا طرح عملیات به کلی از ابتدا بازبینی شود. با این حال تا میانه آوریل مانشتاین میپنداشت طرح حمله سیتادل همچنان مفید واقع خواهد شد اما با آغاز ماه می او نیز همانند مودل شروع به بدبینی نسبت به آن کرد. او اظهار داشت بهترین اقدام از سوی آلمان این است که موضع دفاعی راهبردی اتخاذ کند و با واگذار کردن بخشی از اراضی به دشمن باعث پخش شدن احتمالی آنها گردد تا نیروهای پانزر آلمان بتوانند ضد حملههای خود را به صورت نبرد متحرک منعطف که در آن تبحر داشتند، علیه آنها انجام دهند. با اعتقاد بر این که شوروی تمرکز خود را بر روی لشکر جنوب خواهد گذاشت، مانشتاین پیشنهاد داد جناح چپ این لشکر قدرتمند باقی بماند درحالیکه جناح راست به سوی رود دنیپر عقبگرد کند تا بتوان علیه جناحی از ارتش سرخ که قصد پیشروی در منطقه خالی شده را دارد، ضد حملهای ترتیب داد. ضد حمله میبایستی تا جایی ادامه مییافت که نیروها به دریای آزوف برسند و قوای دشمن به کلی در محاصره قرار گیرند. اما هیتلر این نظر را رد کرد، چرا که او نمیخواست حتی به صورت موقت زمین زیادی را تسلیم دشمن کند. هیتلر چهارم ماه می برخی از افسران و مشاوران خود را جهت یک دیدار به مونیخ فراخواند. او با تصریح نظر مودل ۴۵ دقیقه در این رابطه سخنرانی کرد که باید حمله را به تأخیر انداخت. در این جلسه چند پیشنهاد دیگر برای تبادل نظر مطرح گردید از جمله حمله هر نیرویی که در اختیار هست، به تأخیر انداختن حمله تا رسیدن تانکهای جدیدتر و بهتر، بازبینی اساسی در سیتادل یا لغو کردن کلی آن. خود مانشتاین از یک حمله زود هنگام حمایت کرد به شرط آن که دو تیپ نیروی پیاده بیشتری تأمین گردد که هیتلر ابراز داشت تأمین هیچ نیرویی امکانپذیر نیست. گلوکه به شدت با طرح تعویق حمله مخالفت کرد و اطلاعات به دست آمده از عملیاتهای شناسایی مودل را کم اعتبار جلوه داد. آلبرت اشپیر، وزیر تسلیحات و تولیدات جنگی آلمان اذعان داشت که بازسازی یک آزمایش زرهی بسیار سخت است و کشورش برای جایگزینی تلفات در این زمینه از منظر صنعتی دارای محدودیت است. ژنرال هاینز گودرین نیز شدیداً طرح عملیات را زیر سؤال برد و آن را «بیمعنی» خواند. این جلسه بدون اتخاذ تصمیمی از طرف هیتلر به پایان رسید اما سیتادل لغو نشد. سه روز بعد فرماندهی عالی نیروهای مسلح، مجرای کنترل هیتلر بر ارتش ، آغاز عملیات سیتادل را تا ۱۲ ژوئن به تعویق انداخت.
پس از این ملاقات گودرین همچنان نگرانی خود را از انجام این عملیات که باعث تضعیف نیرهای پانزر که او قصد بازسازی آن را داشت، میشد، ابراز میداشت. او فکر میکرد بر اساس این طرح از نیروهای پانزر استفاده بدی خواهد شد چرا که این عملیات دو اصل اساسی از سه اصلی که او برای موفقیت نیروهای پانزر ارائه کرده بود، نقض مینمود. او میپنداشت باید محدودیت آلمان در تعداد نفرات و میزان منابع را در نظر گرفت زیرا باید از آن برای دفاع در جبهه غربی نیز استفاده میشد. در دیداری که با هیتلر داشت او اینگونه ابزار داشت:
آیا طرح حمله به کورسک یا بهطور کلی هر حملهای دیگری در جبهه شرقی امسال واقعاً لازم است؟ آیا شما فکر میکنید کسی میداند کورسک کجاست؟ برای کل دنیا اهمیتی ندارد ما کورسک را تصرف کنیم یا نه. چه چیزی ما را مجبور میکند امسال به کورسک یا هر جای دیگری در جبهه شرقی حمله کنیم؟
هیتلر جواب داد: «میدانم، فکر آن معده مرا بهم ریختهاست!» گودرین با این پاسخ بحث را به اتمام رساند: «در این مورد واکنش شما به مشکل کار درستی است. آن را به حال خودش رها کنید.»
با وجود احتیاط، هیتلر نسبت به عملیات پایبند باقی ماند. او و فرماندهی عالی نیروهای مسلح در مرحله مقدماتی، همچنان امیدوار بودند که این عملیات آینده راهبردی آلمان در جبهه شرقی را زنده خواهد کرد. پس از آن که چالش بر سر سیتادل رو به فزونی گذاشت هیتلر تمرکز خود را بر روی سلاحهای جدید که آن را کلید پیروزی میدانست گذاشت. در بین این تسلیحات تانک پنتر، زرهپوش ضد تانک الفانت و تعداد بیشتری از تانگ سنگین تایگر مد نظر بود. او به منظور آماده شدن این تسلیحات عملیات را به تأخیر انداخت. با اطلاع از تمهیدات شوروی در غرب کورسک هیتلر دوباره برای تجهیزات بیشتر عملیات را باردیگر به تأخیر انداخت.
با افزایش بدبینیها به سیتادل با هر بار به تأخیر افتادن، آلفرد یودل فرمانده ستاد فرماندهی عالی نیروهای مسلح، دفتر تبلیغات نیروهای مسلح را راه اندازی نمود که در آن اعلام میشد این عملیات یک ضد حمله محدود است. با وجود نگرانی حمله متفقین به جنوب فرانسه یا ایتالیا و تأخیر در دریافت تانکهای جدید هیتلر دوباره این بار تا ۲۰ ژوئن عملیات را به تعویق انداخت. در ملاقاتی که بین هیلتر و فرماندهی عالی نیروهای مسلح در هفدهم و هجدهم ژوئن انجام گرفت فرماندهی سعی داشت عملیات را به کلی لغو کند که بازهم هیتلر آن را تا سوم جولای به تأخیر انداخت. نهایتاً اول جولای هیتلر پنجم جولای را زمان آغاز عملیات اعلام کرد.
سه ماه جبهه شرقی از آرامش نسبی برخوردار بود. زمانی که شوروی استحکامات دفاعی خود را آماده میکرد و آلمان نیروهای خود را بازسازی مینمود. آلمان از این زمان برای آموزشهای ویژه برای نیروهای تهاجمی خود استفاده کرد به گونهای که تمامی واحدهایش تحت آموزش و تمرینات جنگی بودند. وافن اس اس برای آموزش فنون از بین بردن استحکامات شوروی از مواضعی استفاده میکرد که دو برابر اندازه حقیقی قدرت داشتند. نفرات و تجهیزات نیروهای پانزر تکمیل شد تا به قدرت پیشین خود برسند. قرار بود از دوازده تیپ پانزر و پنج تیپ مکانیزه دیگر که چهار تیپ از آنها از نظر قدرت تانکها از واحدهای پانزر قوی تر بودند، در این عملیات استفاده شود. اما این نیروها از نظر تیپهای پیاده که از منظر حفاظت از اراضی و تأمین جناحین حیاتی بودند، دارای کمبود قابل توجهی بودند. در زمان آغاز حمله نیروهای آلمانی شامل ۷۷۷ هزار نفر، ۲۴۵۱ تانک و زرهپوش دیگر (۷۰ درصد توان زرهی آلمان در جبهه شرقی) و ۷۴۱۷ قطعه توپخانه بودند.
نقشه و آمادهسازی شوروی[ویرایش]
در سال ۱۹۴۳ تهاجمی که از سوی جبهات بریانسک، مرکزی و غربی علیه مجموعه لشکرهای مرکزی آلمانی آغاز شده بود مدت کوتاهی پس از شروع آن در اوایل ماه مارس وقتی جناح جنوبی جبهه مرکزی از سوی مجموعه لشکرهای جنوبی آلمان تهدید شد، متوقف گردید. سرویس اطلاعاتی شوروی از طریق حلقه جاسوسی لوسی در سوئیس اطلاعاتی به دست آورد مبنی بر این که آلمانیها حوالی اورل و خارکف تجمع نیرو کردهاند و قصد دارند به منطقه کورسک حمله کنند. این اطلاعات از طریق انقال موارد رمزگشایی شده از سوی جاسوس شوروی در بریتانیا نیز تأیید شد. این جاسوس همچنین فرودگاههای لوفتوافه در منطقه را نیز برای شوروی شناسایی کرد. آنانستاس میکویان، سیاستمدار اهل شوروی در نوشتههای خود آوردهاست که استالین، رهبر شوروی بیست و هفتم مارس او را از حمله احتمالی آلمان در کورسک مطلع کرده بود. استالین و برخی افسران ارتش سرخ مشتاق بودند پس از پایان فصل بارندگی اولین حمله از جانب شوروی صورت بگیرد. اما برخی افسران بلندپایه دیگر همچون گئورگی ژکوف معتقد بودند شوروی پیش از آغاز حمله ابتدا باید موضع دفاعی راهبردی اتخاذ کند. او در نامهای که هشتم آوریل به استالین و ستافکا (فرماندهی عالی نیروهای مسلح شوروی) نوشت اینگونه ابراز داشت:
در مرحله اول دشمن بهترین نیروهای خود شامل ۱۳ تا ۱۵ تیپ تانک را جمعآوری خواهد کرد و با حمایت تعداد زیادی هواپیما به کمک لشکرهای کرومسکوم-اورل از جانب شمال شرقی و لشکرهای بلگورود-خارکف از طرف جنوب شرقی به کورسک حمله خواهد کرد. من میپندارم حمله پیش دستانه ما به دشمن در آینده نزدیک به صلاح نیروهایمان نیست. بهتر است به کمک خطوط دفاعی خود دشمن را فرسوده کنیم و پس از نابودی تانکهایش نیروهای ذخیره را وارد میدان نماییم تا با یک حمله همهجانبه نهایی مابقی نیروهای آنها را از بین ببریم.
استالین با فرماندهان خطوط مقدم و افسران ستاد فرماندهی بین ۱۲ تا ۱۵ آوریل به مشورت پرداخت. در پایان به این نتیجه رسیدند که احتمالاً آلمان به کورسک حمله خواهد کرد. استالین معتقد بود رفتن به لاک دفاعی ابتکار عمل را به دست آلمانی خواهد داد اما ژوکوف میپنداشت آلمانیها با پای خود در تله خواهند افتاد و توان زرهی آنها نابود خواهد گردید که پس از آن فرصت عالی برای ضد حمله شوروی مهیا خواهد گردید. آنها تصمیم گرفتند برای مقابله با تهاجم دشمن استحکامات دفاعی خود را آماده کنند و پیش از حمله خود نیروهای دشمن را از نفس بیندازند. آمادهسازیها دفاعی از اواخر آوریل آغاز شد و تا اوایل جولای که به حمله آلمانیها ختم شد، ادامه داشت. تأخیر دوماهه آلمانیها در حمله به منطقه محدب کورسک زمان کافی برای آمادگی کامل به شوروی اعطا کرد. جبهه ورونژ به فرماندهی نیکولای فاتوتین وظیفه دفاع از دهانه شمالی منطقه محدب را بر عهده گرفت. جبهه مرکزی به فرماندهی کنستانتین روکوسوفسکی موظف شد از دهانه جنوبی محافظت کند. نیروهای جبهه استپ نیز به عنوان نیروهای ذخیره به فرماندهی ایوان کونف منتظر میماندند. در فوریه ۱۹۴۳ جبهه مرکزی از نیروهای جبهه دون که وظیفه انبر شمالی در عملیات اورانوس برای به محاصره درآوردن و نابود کردن نیروهای آلمانی در استالینگراد را بر عهده داشت، دوباره تشکیل شد.
جبهههای مرکزی و ورونژ از سه لایه اصلی دفاعی تشکیل شده بودند که هر یک به چندین بخش استحکامات تقسیم میشدند. شوروی برای ایجاد این استحکامات از بیش از ۳۰۰ هزار غیرنظامی استفاده کرد. هر لایه از شبکههای به هم پیوسته میدانهای مین، حضارهای سیم خاردار، خندقهای ضدتانک، سنگرهای عمیق برای پیادهنظام، موانع ضدتانک، زرهپوشهای مستحکم شده در زمین و سنگر مسلسلها متشکل شده بود. پشت این سه لایه، سه لایه دیگر دفاعی برای زمان عقبنشینی تعبیه شده بود که لایه اول ضعیف تر از دو لایه بعدی بود. عرض مجموع سه لایه اصلی دفاعی ۴۰ کیلومتر یود که با سه لایه دیگر به ۱۳۰ تا ۱۵۰ کیلومتر میرسید. اگر آلمانیها میتوانستند سه خط دفاعی اولیه را بشکنند هنوز در شرق با سه لایه دیگر که توسط لشکر استپ محافظت میشد روبرو میشدند.
نیروهای جبهه مرکزی و جبهه ورونژ هر یک به ترتیب ۵۰۰۰ کیلومتر و ۴۲۰۰ کیلومتر سنگر حفر نموده بودند. برای سهولت در جابه جایی این سنگرهای شکل ضربدری داشتند. شوروی بیش از ۶۸۶ پل و ۲ هزار کیلومتر راه در منطقه محدب کورسک احداث کرد. مهندسان رزمی ارتش سرخ بیش از ۵۰۰ هزار مین ضد تانک و ۴۴۰ هزار مین ضد نفر در منطقه کاشتند که بالاترین تراکم آن در لایه اول دفاعی بود. تراکم مینهای ضد نفر در منطقه کورسک ۱۷۰۰ مین در هر کیلومتر مربع و برای مینهای ضد تانک ۱۵۰۰ مین در هر کیلومتر مربع بود که عدد آن بالغ بر تقریباً چهار برابر تراکم آن در دفاع از مسکو میشد. از طرفی نیروهای متحرک وظیفه داشتند سر راه نیروهای پیشرونده دشمن مینهای بیشتری بکارند.
در نامهای به تاریخ هشتم آوریل ژکوف هشدار داد آلمانیها به کمک نیروهای قدرتمند زرهی حمله خود را ترتیب خواهند داد:
ما میتوانیم حدس بزنیم احتمالاً دشمن اتکای خود را در حمله امسال بیشتر بر تیپهای زرهی و نیروی هوایی خود خواهد گذاشت درحالیکه نیروی پیاده آنها آمادگی خیلی کمتری نسبت به سال پیش دارند. با توجه به این مخاطره ما باید توانایی مقابله با تانکها را در جبهه مرکزی و جبهه ورونژ تقویت کنیم و این کار باید هر چه زودتر صورت بگیرد.
تقریباً تمامی تجهیزات توپخانه از جمله خمپاره اندازها، توپها، ضدهواییها و موشک اندازها وظیفه مقابله با تانکها را پیدا کردند. زرهپوشهای مستحکم شده در زمین و توپهای خودکششی این مقابله را تقویت میکردند. نیروهای ضد تانک در هر سطحی به کار گماشته شدند مخصوصاً به صورت سنگرهای ضد تانک که در راههایی که پیشبینی میشد دشمن در آنها پیشروی کند قرار گرفتند و مابقی در سطح منطقه پخش شدند. هر سنگر ضدتانک از چهار تا شش توپ ضدتانک، شش تا نه تفنگ ضدتانک و پنج تا هفت مسلسل سبک تشکیل میشد. این سنگرها به کمک نیروهای متحرک و پیادهنظام با سلاحهای خودکار حمایت میشدند. تیپها و هنگهای مستقل تانک و توپهای خودکششی باید در جریان ضد حمله با نیروی زمینی دشمن درگیر میشدند.
در جریان آمادهسازی شوروی فعالیت پارتیزانهای آن افزایش پیدا کرد که به خطوط ارتباطی و تدارکی آلمانیها حمله میکردند. این حملات عموماً در پشت سر لشکرهای مرکزی و جنوبی آلمان صورت میگرفت. در ماه ژوئن ۱۹۴۳ این پارتیزانها در مناطق اشغالی دشمن پشت سر مجموعه لشکرهای مرکزی آلمان ۲۹۸ لوکوموتیو، ۱۲۲۲ واگن و ۴۴ پل را منفجر کردند. در بخش کورسک نیز بیش از هزار حمله به خطوط ریل آهن توسط این نیروها انجام شد. این حملات آمادهسازی و انتقال تدارکات و تجهیزات آلمانی را به تأخیر میانداخت و باعث انحراف نیروهای دشمن از مسیر خود برای سرکوب آنها و تعویق در عملیات آموزش برای تهاجم میشد. ستاد مرکزی پارتیزانها بسیاری از این حملات را سازماندهی کرد. در ماه ژوئن نیروی هوایی شوروی بیش از ۸۰۰ مأموریت شبانه هوایی برای رساندن تدارکات به پارتیزانها پشت خطوط لشکر مرکزی آلمان انجام داد. این نیرو همچنین وظیفه برقراری ارتباط با پارتیزانها و گاهی حمایت در روز روشن از برخی عملیاتهای با اهمیت آنها را صورت داد.
آموزشهای ویژه به نیروهای پیاده دفاعی برای مقابله با ترس آنها از تانکهای دشمن که از آغاز حمله آلمان به شوروی پدید آمده بود، صورت گرفت. سربازها درون سنگرها قرار میگرفتند و تانکها از بالای سر آنها رد میشدند تا همه ترس آنها بریزد. از این آموزش سربازها با عنوان «آهنین شدن» یاد میکردند. در جریان نبرد سربازان باید از سنگرهای خود بیرون میپریدند و ارتباط نیروی پیاده دشمن با سرنیزه زرهی آنها را قطع میکردند. این اقدام تانکهای جلو افتاده دشمن را شدیداً مقابل سلاحهای ضد تانک، تلههای انفجاری و کوکتل مولوتفها آسیبپذیر میکرد با رسیدن به نطقه حساس به از کار افتادن یا انهدام آنها منجر میگردید. این شیوه شدیداً علیه زرهپوشهای ضد تانک الفانت (فردیناند) که به سلاح ثانویه مسلسل مجهز نبودند، مؤثر واقع میشد. کمیساریای خلق صنعت دفاعی شوروی برای هر تانک منهدم شده جایزهای هزار روبلی برای هر کسی که این عمل را انجام میداد، تعیین کرد.
شوروی برای پوشیده نگاه داشتن مواضع دفاعی و موقعیت نیروهایش و آشکار کردن تحرکات تجهیزات و نفرات دشمن از حقههای نظامی استفاده کرد. استتار مواضع توپها، ساختن فرودگاهها و انبارهای قلابی، مکالمات رادیویی ساختگی و انتشار شایعات میان سربازان خط مقدم و غیرنظامیان ساکن مناطق اشغالی آلمان از جمله این اقدامات بود. جابه جایی نیرو و تدارکات تنها به صورت شبانه انجام میپذیرفت. زاغههای مهمات به صورتی پنهان شدند که در ترکیب با چشمانداز قابل تشخیص نبودند. وجود فرستندههای رادیویی و روشن کردن آتش ممنوع اعلام شد. مقرهای فرماندهی مخفی شدند و حمل و نقل موتوری درون و اطراف آنها نیز ممنوع شد.
بر اساس اعلام ستاد فرماندهی ارتش سرخ ۲۹ حمله از ۳۵ حمله قابل توجه لوفتوافه در منطقه کورسک فرودگاههای قلابی را هدف قرار داد. در مقابل نیروی هوایی شوروی توانست بیش از ۵۰۰ فروند هواپیمای آلمانی را بر روی زمین نابود کند. نیرنگ زده شده از طرف شوروی به اندازهای موفق عمل کرد که آلمانیها در میانه ژوئن پیشبینی کردند شوروی در کل تنها ۱۵۰۰ تانک دارد. این نتیجهگیری علاوه بر این که به کل شوروی را دست کم میگرفت بلکه یک تصور نادرست از اهداف راهبردی شوروی نیز بود.
تانک اصلی شوروی در این زمان در نیروهای زرهی خود تانک T-34 بود که ارتش سرخ توان خود را بر تولید آن مترکز کرده بود. این نیروها همچنین تعداد زیادی از تانک سبک T-70 در اختیار داشتند. برای مثال لشکر پنجم محافظ تانک 270 T-۷۰ و 500 T-۳۴ داشت. در منطقه محدب کورسک شوروی همچنین تعداد فراوانی از تانکهای دریافت کرده از سوی متفقین را به کار بست. این تانکها شامل تانک M3 Lee آمریکایی و تانکهای ماتیلدا، چرچیل و ولنتاینز بریتانیایی میشد. البته بخش عمده نیروهای زرهی شوروی را تانک T-34 تشکیل میدادند. بدون احتساب نیروهای ذخیره جبهه استپ، شوروی قریب به ۱٫۳ میلون سرباز، ۳۶۰۰ تانک، ۲۰ هزار قطعه توپخانه و ۲۷۹۲ هواپیما را برای دفاع از منطقه محدب کورسک در آن متمرکز کرد. این عدد چیزی بالغ بر ۲۶ درصد کل نیروی انسانی، ۲۶ درصد توان توپخانه، ۳۵ درصد از هواپیماها و ۴۶ درصد کل تانکهای ارتش سرخ بود.
رقابت برای برتری هوایی[ویرایش]
پس از شکست در نبرد استالینگراد قدرت لوفتوافه در جبهه شرقی رو به ضعف گذاشت. جنگندههای نیروی هوایی آلمان برای مقابله با بمبارانهای متفقین در جبهه غربی مجبور به تخلیه جبهه شرقی و بازگشت به آلمان شده بودند. تا پایان ماه ژوئن تنها ۳۸٫۷ درصد از کل هواپیماهای آلمان در جبهه شرقی حضور داشتند. در سال ۱۹۴۳ لوفتوافه مجبور شد با تمرکز قوای خود برتری هوایی را حفظ کند. بیشتر هواپیماهای آلمانی در دسترس، در جبهه شرقی به عملیات سیتادل اختصاص داده شده بودند. اهداف لوفتوافه تغییر نکرده بود. اولویت واحدهای لوفتوافه به دست آورد برتری هوایی بود. تا در قدم بعد جلوی رسیدن نیروی کمکی به دشمن سد شود و نهایتاً هنگامی که موقعیتهای حساس در نبرد پیشآمد به پشتیبانی نزدیک هوایی پرداخته شود.
تغییر توازن قدرت بین دو رقیب لوفتوافه را مجبور کرد تغییراتی عملیاتی در نحوه کار خود در نبرد ایجاد کند. حملات پیشین با پیش دستی لوفتوافه و تهاجم به فرودگاههای دشمن برای به دست آوردن برتری هوایی آغاز میشد. اما در این زمان تجهیزات ذخیره ارتش سرخ رو به فزونی گذاشته بود و فرماندهان لوفتوافه به این نتیجه رسیده بودند که هر هواپیمایی که در طرف مقابل نابود شود به سادگی هواپیمای دیگری جایگزین آن میشود پس چنین حملاتی دیگر بیهوده است. در نتیجه این مأموریتها لغو شدند. در گذشته از بمب افکنهای متوسط برای حضور در پشت خطوط دشمن و قطع راه تدارکاتی استفاده شده بود که به هر حال به ندرت در عملیات سیتادل نیز به کار برده شد.
فرماندهی لوفتوافه متوجه این موضوع شده بود که حمایتهای آن برای موفقیت در عملیات سیتادل حیاتی است اما مشکل در تأمین تدارکات در آمادهسازی آن اختلال ایجاد کرده بود. فعالیت پارتیزانها مخصوصاً پشت سر لشکرهای مرکزی سرعت تجهیز مجدد را کند کرد و لوفتوافه را از ذخیرهسازی مقادیر کافی نفت، گریس، موتور و مهمات عاجز ساخت. بر خلاف ارتش سرخ، هیچ هواپیمای ذخیرهای برای جایگزینی هواپیماهای آسیب دیده در جریان عملیات وجود نداشت. سوخت مهمترین عامل محدودیت آفرین بود. برای حمایت از عملیات سیتادل و تأمین تدارکات مورد نیاز، لوفتوافه تمامی عملیاتهای دیگر خود را شدیداً محدود کرد. با وجود محافظت از منابع، لوفتوافه منابع کافی برای حمایت هوایی برای بیش از چند روز پس از آغاز عملیات در اختیار نداشت.
به خاطر سیتادل لوفتوافه تمامی عملیاتهای دیگر خود را برای حمایت مستقیم از نیروهای زمینی محدود کرد. در این عملیات لوفتوافه به استفاده خود از هواپیماهای یونکرس ۸۷ به عنوان بمب افکنهای شیرجه زن ادامه داد. این هواپیماها از نسل جدید تسلیحات با کالیبر ۳٫۷ سانتیمتر استفاده میکردند که زیر هر یک از بالهای آن یک قبضه تعبیه میشد. این نیروها همچنین از پرندههای هنشل اچاس ۱۲۹ و فوکه-وولف ۱۹۰ نیز بهرهمند شدند.
در ماههای منتهی به نبرد تیپ ششم لوفتوافه از افزایش قابل توجه توان زرمی نیروی هوایی طرف مقابل خبر داد. این نیروها نسبت به گذشته آموزشهای بهتری دیده بودند و با تجهیزات ارتقا یافته و قدرت تهاجمی بیشتر مهارت بیشتری از آنچه لوفتوافه در گذشته دیده بود، داشتند. معرفی جنگندههای یاکوفلیف یاک-۹ و لاووچکین لا-۵ از منظر تجهیزات به خلبانهای شوروی نسبت به رقبای خود در لوفتوافه برابری نسبی اعطا کرد. به علاوه تعداد زیادی از هواپیمایهای حمایت زمینی همچون ایلیوشین-۲ و پی ای-۲ در اختیار نیروی هوایی شوروی قرار گرفته بود. ارتش شرخ هچنین تعداد قابل توجهی هواپیما از دیگر متحدان غربی خود دریافت کرده بود. وجود ذخایر فراوان این اجازه را به نیروی هوایی شوروی میداد تا بدون هیچ خللی اقدامات خود را به انجام برساند.
نیروهای درگیر[ویرایش]
آلمانیها[ویرایش]
برای این عملیات آلمانی از چهار لشکر به همراه بخش گستردهای از توان زرهی خود در جبهه شرقی استفاده کرد. اول جولای لشکر نهم از مجموعه لشکرهای مرکزی که در دهانه شمالی منطقه محدب مستقر بود ۳۳۵ هزار نفر (از جمله ۲۲۳ هزار نیروی رزمی) را شامل میشد. در جنوب، لشکر چهارم پانزر و گردان کمپف از مجموعه لشکرهای جنوب، به ترتیب ۲۲۴ هزار نفر (۱۵۰ هزار نیروی رزمی) و ۱۰۰ تا ۱۰۸ هزار نفر (۶۶ هزار نیروی رزمی) نیرو داشت. در مجموع، آلمانیها ۷۷۷ تا ۷۷۹ هزار نفر نیرو داشتند که در مجموع سه لشکر ۴۳۸ هزار نفر از آنها نیروی رزمی بود. مجموعه لشکرهای جنوب از توان زرهی، پیاده و توپخانه بیشتری نسبت به مجموعه لشکرهای مرکزی برخوردار بود. لشکر چهارم پانزر و گردان کمپف ۱۳۷۷ تانک و زرهپوش دیگر داشتند، درحالیکه همین عدد برای طرف مرکزی تنها ۹۸۸ دستگاه بود.
صنعت آلمان ۲۸۱۶ تانک و توپ خود کششی بین ماههای آوریل و ژوئن تولید کرد که ۱۵۶ مورد از آنها تانک تایگر و ۴۸۴ مورد دیگر تانک پنتر بودند. در نبرد کورسک مجموعاً از ۲۵۹ پنتر، ۲۱۱ تایگر و ۹۰ فردیناند استفاده شد.
دو گردان ۵۱ و ۵۲ پنتر روی هم ۲۰۰ دستگاه تانک پنتر داشتند که پس از ایجاد تأخیر در آغاز عملیات به تیپ زبده گرویزدویچلند در لشکر ۴۸ پانزر در مجموعه لشکرهای جنوبی پیوستند. وقتی این دو گردان در ۳۰ ژوئن و اول جولای به مقصد رسیدند فرصت کمی برای عملیات شناسایی و تطبیق خود با محیط داشتند. این موضوع نقض قاعده استفاده از نیروهای رزهی در ارتش آلمان بود که پنداشته میشد موجب موفقیت آنها است. با وجود فرماندهی افراد با تجربه، بسیاری از خدمه تانکها نفرات تازهکاری بودند که فرصت کمی برای آشنایی با تانکهای جدید خود داشتند چه برسد به این که به صورت یک واحد آموزش داده شده باشند. این دو گردان مستقیماً از کلاسهای آموزشی و بدون هیچ تجربه رزمی وارد میدان شده بودند. به علاوه نیاز به حفظ سکوت رادیویی تا شروع حمله بدین معنی بود که واحدهای پنتر آموزش کمی در روش استفاده از رادیو در سطح گردان دیده بودند. علاوه بر این پنترهای جدید هنوز در سیستم مکانیکی خود دچار مشکل بودند و نشان داده بودند از این منظر غیرقابل اتکا میباشند. تا پنجم جولای نیروهای آلمانی ۱۶ دستگاه از پنترهای خود را به دلیل نقص فنی از دست دادند تا تنها ۱۸۴ دستگاه دیگر برای شروع حمله داشته باشند.
ارتش سرخ[ویرایش]
ارتش سرخ از دو جبهه برای دفاع از کورسک استفاده کرد. در همین حال جبهه سومی نیز به عنوان جبهه ذخیره در پشت دو جبهه دیگر تعبیه گردید. جبهه مرکزی و جبهه ورونژ از ۱۲ لشکر متشکل از به ترتیب ۷۱۱ هزار (۵۱۱ هزار نیروی رزمی) و ۶۲۵ هزار (۴۴۶ هزار نیروی رزمی) سرباز تشکیل شده بود. جبهه استپ نیز به عنوان ذخیره ۵۷۳ هزار نفر (۴۴۹ هزار نیروی رزمی) دیگر در اختیار داشت. بدین ترتیب ارتش سرخ برای دفاع از کورسک یک میلیون و ۹۱۰ هزار سرباز شامل یک میلیون و ۴۲۶ هزار نیروی رزمی را به کاربرد.
توان زرهی ارتش سرخ شامل ۴۸۷۰ تانک (از جمله ۲۰۵ تانک سنگین KV-1s) و ۲۶۰ توپ خودکششی بود. در این میان قریب به یک سوم تانکهای حاضر در کورسک تانک سبک بودند. البته در برخی از واحدها این نسبت به صورت قابل توجهی بیشتر بود. از مجموع ۳۶۰۰ تانک جبهات مرکزی و ورونژ در جولای ۱۹۴۳، ۱۰۶۰ تانک، تانک سبک تی-۶۰ و تی-۷۰ با زره بسیار نازک و تسلیحات کوچک بودند که توانایی مقابله مؤثر با زره جلویی تانکهای متوسط و سنگین یا دیگر زره پوشهای آلمانی را نداشتند.
توانمندترین تانکهای ارتش سرخ در این نبرد تانکهای تی-۳۴ بودند که نسخه اصلی آنها با توپ ۷۶٫۲ میلیمتری مسلح شده بودند به همین جهت توپهای آن در مقابل تانک پانزر ۴ با مشکل روبرو بود و اصلاً نمیتوانست در زره جلویی تانکهای پنتر و تایگر نفوذ کند. تنها توپهای خودکششی اس یو-۱۲۲ و اس یو-۱۵۲ بودند که میتوانستند تنها در فواصل کم تانک تایگر را منهدم کنند اما همینها نیز نمیتوانستند با توپ ۸۸ میلیمتری تایگر در فاصلههای دورتر برابری داشته باشند. از طرفی از همین نوع تانکها نیز در کورسک بسیار معدود بودند.
مقایسه توان[ویرایش]
عملیات سیتادل[ویرایش]
عملیات سیتادل | نفرات | تانکها | توپها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
شوروی | نسبت | آلمان | شوروی | نسبت | آلمان | شوروی | نسبت | آلمان | ||
مقدار | ۱٬۴۲۶٬۳۵۲ | ۱:۲٫۸ | ۵۱۸٬۲۷۱ | ۴٬۹۳۸ | ۱:۲ | ۲٬۴۶۵ | ۳۱٬۴۱۵ | ۱:۴ | ۷٬۴۱۷ | |
مرحله تهاجم ارتش سرخ[ویرایش]
مرحله تهاجم ارتش سرخ | نفرات | تانکها | توپها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
شوروی | نسبت | آلمان | شوروی | نسبت | آلمان | شوروی | نسبت | آلمان | ||
مقدار | ۱٬۹۸۷٬۴۶۳ | ۱:۳٫۲ | ۶۲۵٬۲۷۱ | ۸٬۲۰۰ | ۱:۳ | ۲٬۶۹۹ | ۴۷٬۴۱۶ | ۱:۵ | ۹٬۴۶۷ | |
اقدامات مقدماتی[ویرایش]
درگیریها در دهانه جنوبی ناحیه محدب از شامگاه ۴ ژوئیه ۱۹۴۳ زمانی آغاز شد که پیادهنظام نازی حملات خود را برای تسلط بر ارتفاعات جهت برقراری مواضع توپخانه پیش از حمله اصلی شروع کرد. در جریان این حملات تعدادی از پستهای فرماندهی و نظارت ارتش سرخ در اولین کمربند دفاعی اصلی به تصرف آلمانیها درآمد. تا ساعت ۱۶ بعد از ظهر پیادهنظام مکانیزه و لشکرهای سوم و یازدهم زرهی آلمان روستای بوتونوف را به کنترل خود درآوردند و برای تصرف گرتسوفکا پیش از نیمه شب پیشروی کردند. حوالی ساعت ده و نیم شب واتونین، یکی از فرماندهان ارتش سرخ دستور داد ششصد توپ، خمپاره و راکت انداز کاتیوشا جبهه ورونژ، شروع به کوبیدن مواضع پیشین دشمن کنند.
شرح رویداد[ویرایش]
در این روز (۴ جولای سال ۱۹۴۳)، شش هزار و سیصد تانک آلمان و شوروی و ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار سرباز پیادهنظام بر روی زمین، و ۴ هزار و چهارصد هواپیمای طرفین در آسمان به جان هم افتادند که در مدتی نسبتاً کوتاه دو هزار و نهصد تانک از میان رفت، ۲۳۸ هزار سرباز کشته و هفتصد هزار تن دیگر مجروح و از صحنهٔ نبرد خارج شدند[نیازمند منبع] و هیتلر برای نخستین بار مجبور شد دستور عقبنشینی بدهد که این آغاز پایان کار نازیسم بود.
این نبرد پس از آزاد شدن استالینگراد صورت گرفت. ژوکوف - مارشال شوروی در منطقهٔ نبرد - هشت خط دفاعی مدور پشت سرهم به وجود آورده بود و با استفاده از سیصد هزار غیرنظامی محلی که آلمانیها تصور میکردند به کشاورزی مشغولند صحنه را مینگذاری کرده بود.[نیازمند منبع]
ژوکف در خطوط هشتگانه سه هزار و ششصد تانک و یک میلیون و سیصد هزار سرباز و ۲۰ هزار توپ مستقر ساخته بود و از سوم ژوئیه چند تاکتیک جالب بکار گرفته بود تا نیروهای آلمان تشویق به تعرض شوند. ارتش نهم آلمان و ارتش چهارم زرهی این کشور پنجم ژوئیه دست به تعرضات محدود زدند و خود را آشکار ساختند. تعرض همهجانبه آلمانیها با ۹۴۰ هزار سرباز و ۲ هزار و هفتصد تانک از سحرگاه ۱۳ ژوئیه آغاز شد که با حمله متقابل ارتشهای شوروی روبرو گردید. بعد از پایان نبرد کرسک روسها بدون اتلاف وقت به خارکف حمله کردند و آنجا را از کنترل ارتش آلمان آزاد کردند.
" آلمانها با استفاده از تانکهای پانزر و فردینالد که به تازگی دریافت داشته بودند حمله را آغاز کرده بودند که تانکهای سَبُکتر ت-۳۴ شوروی به میان آنها رفتند برخی تانکهای سبکتر آلمان منهدم شدند ولی تانک شکنهای فردینالد که زره محکمی داشتند تانکهای روس را منهدم کردند ولی سربازان روسیه با شعلهافکن به سوزاندن تانکهای آلمان پرداختند و سپس توپهای شوروی مانع عقبنشینی تاکتیکی آلمانیها شدند.[نیازمند منبع] آتش مداوم بیست هزار توپ شوروی که به ابتکار ژوکف مستقر شده بودند امکان نداد که فرمانده ارتشهای آلمانی که خود را در دام دیده بود به موقع و سرعت بتواند نیروهای خود را از مخمصه نجات دهد و به موضع تازه عقب بکشاند. نبرد چندین روز به طول کشید و تانکهای دو طرف چندین بار با هم رو در رو شدند یکی از شدیدترین درگیریها در ۱۲ ژوئیه ۱۹۴۳ در منطقه روستایی پروچوکاو رخ داد تانکهای تی ۳۴–۸۵ روسی نیز برای بار اول در نبرد کرسک استفاده شدند که فرقشان با تی ۳۴–۷۶ در داشتن لوله توپ ۸۵ میلیمتری بود که گلوله این تانک توان نفوذ در زره تانک تایگر و پانزر را داشت و این ضربه دیگری به آلمان در نبرد کرسک بود. مورخان نظامی نوشتهاند که نبرد کورسک را توپهای شوروی بردند.[نیازمند منبع]
پانویس[ویرایش]
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نبرد کورسک موجود است. |
- ↑ “Battle of Kursk”. Encyclopædia Britannic. Retrieved 16 July 2013.
- ↑ «جنگ جهانی دوم در اروپا». UNITED STATES HOLOCAUST MEMORIAL MUSEUM. بازبینیشده در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۳.