آریانا
![]() |
![]() |
آریانا Ἀρ(ε)ιανή | |
---|---|
منطقه | |
![]() موقعیت آریانا در نقشه اراتوستن | |
مختصات: |
آریانا (Ariana، لاتین شده واژه یونانی ἡ 'Αρειανή؛ تلفظ: آریانِه / Arianē*[۱]) به گفتهٔ استرابو؛[۱] بخشی از افغانستان و بخشهایی از شرق ایران و قسمتی از پاکستان امروزی را شامل میشده است. بعدها، در اثر این دگرگونیهای سیاسی نویسندگانی مانند الیان از «آریاناهای هندی» بهعنوان یک اصطلاح جغرافیایی سخن گفتهاند.
اصطلاح آریانا را اراتوستن بهکار برده و بر مبنای آن؛ خط مرزی این سرزمین را رود سند در شرق، دریای مکران در جنوب، خطی از کارمانیا تا دروازههای کاسپین در غرب، و رشتهکوههای توروس در شمال دانسته است و مانند تأکید استرابو با همان نام آریانا، و بهصورت یک ملت، شناخته می شود.[۲] جغرافیدان یونانی اراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ قبل از میلاد)، که بهعنوان مخترع اولین نقشه جهان براساس دانش جغرافیایی موجود در زمان خود شناخته شده است، قلمرو بزرگی بهنام آریانا را مشخص میکند که آن را میان بینالنهرین و هند قرار میدهد.
وی رودخانه سند را بهعنوان مرز شرقی آریانا، کوههای توروس را بهعنوان مرز شمالی، دریای عمان را بهعنوان مرز جنوبی و مرز غربی آن را بین سرزمینهای کارمانیا و دریای خزر ترسیم کرد. اما جغرافیدان یونانی استرابو (۶۴ قبل از میلاد - ۲۴ میلادی) و نویسنده رومی پلینی (۲۳ - ۷۸ میلادی) مرزهای آریانا را با وضوح خاصی تعریف کردند. استرابو مرز شرقی این سرزمین را رودخانه سند و مرز جنوبی آن را اقیانوس هند از دهانه رودخانه سند به خلیج فارس توصیف میکند.
حد غربی آریانا احتمالاً یکی از این دو خط ترسیم شده بوده است: خطی که از دریای دریای کاسپین به کارمانیا (کرمان) کشیده شده، یا خط جدا کننده پارتیا از ماد و کارمانیا از پارس که شامل کل یزد و کرمان می باشد، اما فارس را شامل نمیشود. مرز شمالی، کوههای پاروپامیسوس (هندوکش) است که ادامه تودهای تشکیل دهنده مرز شمالی هند می باشد. با این حال، استرابو برخی از ایرانیان شرقی، باکتریها و سوگدیها را بهعنوان مردم آریانا بهحساب نمیآورد، که دلیل آن احتمالاً وابستگی به زبانشان است.
بنابراین گفته میشود که آریانا شامل استانهای پارتیا (خراسان)، آریا (هرات)، کارمانیا (کرمان)، باکتریا (بلخ)، مارگیانا (مرو)، هیرکانیا (گرگان)، درنگیانا (سیستان)، گدروزیا (مکران)، آراخوزیا (قندهار بزرگ) و کوه پاروپامیسوس (هندوکش) بوده است. این شامل قسمتهای شرقی فلات ایران یعنی کل افغانستان امروزی، شرق و جنوب ایران، تاجیکستان، بخشهایی از ازبکستان، ترکمنستان و شمال غربی پاکستان است.
آریانا در منابع یونانی و رومی[ویرایش]
برای نخستین بار اِراتوستِن، جغرافیدان اهل یونان باستان در سدهٔ سوم پیش از میلاد، واژهٔ 'ἡ 'Αρειανή' (تلفظ: آریانه) را بهعنوان یک محدودهٔ جغرافیایی تعریف کرد. اراتوستن نخستین نویسندهٔ خارجی است که ایران را آریانا نامیده است. استرابو، جغرافیدان دیگر یونانی در سدهٔ اول میلادی، حدود آریانا را در مجموعه جغرافیای خود (کتاب ۱۵، فصل ۲، بند ۸) تعریف کرد.[۳]
بعدها پلینی (Pliny)، فیلسوف و نویسندهٔ رومی سدهٔ اول میلادی در «دانشنامهٔ تاریخ طبیعی» (Naturalis Historia) خود، از اصطلاحات "سرزمین آریانا" (Ariana Regio) و "آریانا" (Ariana؛ در کتاب ششم، فصلهای ۲۳[۴] و ۲۵[۵])، و صفت "آریانوس" (Arianus؛ بهمعنای "اهل آریانا" و "مربوط به آریانا"[۶]؛ در کتاب ششم، فصلهای ۲۳، ۲۵ و پاراگراف ۹۳) یاد کرد و همچنین در کتاب ششم، فصلهای ۲۳، ۲۵، و پاراگراف ۱۱۶، اهالی آریانا را "آریانی" (Ariani؛ یونانی: Αρειανοί / آرِیانُوی) خواند.[۶] بهنظر میرسد وی کشور آریانا را با ساتراپی کوچک هریوه (Aria) اشتباه گرفته باشد.[۷]
بهخاطر دست بهدست شدن سرزمین آریانا بین پارسها، مقدونیها و گاه هندیها، نویسندگان دیگری همچون آلیان (Claudius Aelianus)، نویسندهٔ رومی سدهٔ دوم میلادی، در مجموعهٔ "طبیعت جانداران" (De natura animalium) خود (در کتاب ۱۶، فصل ۱۶) اصطلاح 'هندیان اهل آریانا' (Arianos Indos) را بهکار بردهاند.[۸]
اطلاعات گیتاشناسان قدیم از بیشتر این سرزمین محدود به مواردی که از لشکرکشیهای اسکندر مقدونی و جنگهای پادشاهان یونانی سوریه یا توسط سوداگران بهدست آمد بود.[۹]
هرودوت (Herodotus)، تاریخنگار یونانی سدهٔ پنجم پیش از میلاد، بطلمیوس (Ptolemy)، جغرافیدان یونانی سدهٔ دوم میلادی، آریان (Ariann)، تاریخنگار رومی یونانیتبار سدهٔ دوم میلادی و استفانوس بیزانسی (Stephanus of Byzantium)، جغرافیدان رومی سدهٔ ششم میلادی، هیچکدام از نام "آریانا" یاد نکردهاند.[۷]
حدود آریانا[ویرایش]
طبق تعریف اراتوستن، خط مرزی آریانا رود سند در شرق، آبهای آزاد (دریای عمان و اقیانوس هند) در جنوب، سرزمینهای میان کارامانیا و دروازهٔ کاسپیها در غرب و کوههای توروس در شمال بوده است. حتی استرابو تاریخدان یونانی از این محدودهٔ جغرافیایی بهعنوان یک کشور واحد یاد کرده است.
این سرزمین گسترده تمامی سرزمینهای شرقی ماد، پارس و قسمتهای جنوبی رشته کوههایی که تا بیابانهای گدروزی و کارمانیا امتداد دارند دربر میگرفت؛ بنابراین استانهای کرمانیا، گدروزی، زرنگ، رخج، هریوا و پارپامیز نیز جزئی از آریانا بودند. استرابو در مجموعه کتابهای جغرافیای خود (کتاب ۱۵، فصل ۲، بند ۸)، افزوده است: سرزمینهای ماد، پارس، در شمال باختر و سغد را نیز آریانا گویند، زیرا این مردمان نیز تقریباً به یک زبان حرف میزنند. (جزئیات بیشتر در استرابو در کتاب پانزدهم، فصل ۲، بند ۸ موجود است.[۱۰]) گفتنی است که آپولودور آرتمیتایی (Apollodorus of Artemita) از باختر که جزئی از آریانا نیز محسوب میشده، به صورت کلی بهعنوان زیور آریانا یاد کرده است.[۱۱]
رودیگر اشمیت (R. Schmitt)، خاورشناس آلمانی، بهکار بردن واژهٔ آریانا توسط اراتوستن را یک اشتباه میپندارد. وی بر این باور است که اولاً تمام اهالی این سرزمینها از یک قوم نبودند و دوم اینکه واژهٔ آریایی در اصل جنبهٔ قومی و بعدها سیاسی داشته که بهشکل امپراتوری ایران ظهور کرده و بنابراین آریانا باید قومهای دیگر ایرانی نظیر مادها، پارسها و سغدیها را نیز شامل میشدهاست. (کما اینکه به گفتهٔ دیودوروس، زرتشت احکام اهورا مزدا را «در بین اهالی آریانا (Arianoi)» تبلیغ میکرده است)[۱۲]
ریشهشناسی واژه[ویرایش]
واژهٔ یونانی آریانه (لاتین آریانا) برگرفته از واژهٔ ایرانیِ باستانِ -آریانا (-Āryana) است (از اوستایی اَیرییانا (-Airiiana) بهویژه در ایرییانم وَئِجو (Airiianəm vaēǰō)، در فرگرد یکم وندیداد نام سرزمین زرتشتیان برای اولین بار بهکار برده شده که جای دقیق آن نامعلوم است. واژه "ایران" امروزی با آریانا بسیار متفاوت است که از واژه "آریانِم" گرفته شده و دلالت میکند که واژه "ایران" در واقع از "ایران قدیم" گرفته شده.
یونانیهای آن زمان نیز به آریا Haroyum/Haraiva (هرات) بهعنوان مدرکی بر یکی بودن آریا با افغانستان اشاره کردهاند که یکی از چندین کلانشهر این سرزمین بوده است. براساس نوشتههای مککنزی، ایران ویج در اواخر دوران شاهنشاهی ساسانی، به نواحی آذربایجان گفته میشده اما در آغاز به مناطقی نزدیک سغد و بلخ اطلاق میشده است. براساس تعریفی که در فرگرد یکم وندیداد از عبارت ایران ویج میشود، منظور پناهگاه اولین مُبَلّغان اوستا است.[۱۳]
گرچه بسیاری ایران ویج را خاستگاه ایرانیان باستان میدانند اما امیل بنونیست معتقد است واژه "waējah"، مشخصاً بهمعنی "گسترش" است. در این حالت عبارت "ایران ویج" به معنی "گسترش آریایی" است. اگر این نظر درست باشد، می توان اظهار داشت که "ایران ویج"، مسکن ایرانیانی است که در مرز این رود بزرگ زندگی میکردهاند و بهطور مشخص محدوده جغرافیایی مزدیسنان آغازین است و شامل همه سرزمین ایران نمیشود.[۱۴]
محل جغرافیایی[ویرایش]
دربارهٔ محل ایرانویج اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را سرزمینی صرفاً اساطیری دانستهاند. در دانشنامه ایرانیکا، در مبحث محدوده جغرافیایی اوستا، چنین گفته شده که تعیین محدوده جغرافیایی براساس دادههای اوستا، غیر ممکن است زیرا گرچه متون اوستایی، نکات مفیدی بیان میکنند اما مقایسه آنها با کتیبههای ایران باستان شواهد دیگری ارائه میدهد؛ از سوی دیگر جغرافیای اوستایی، آمیزهای از اسطوره و تاریخ است که به اساطیر، بیشتر تمایل دارد.[۱۵]
ایرانشهر بهروایت دکتر تورج دریایی: با اینکه در سنگنبشته بیستون، داریوش بزرگ، خویش را از تبار آریایی میخواند و با اینکه در قرن هفتم میلادی زمانی که خسرو پرویز به مصر لشکر کشید و شبه جزیره عربستان، مصر، آفریقا و شرق دریای مدیترانه را به تصرف درآورد، با اینحال مفهوم آریانا بیشتر یک گستره فرهنگی است تا جغرافیایی! بههمین دلیل است که پادشاه مغول خود را از نسل کیانیان میداند و زرتشتیان هنوز در کتاب دادستان دینی که پس از سقوط ساسانیان نوشته شده، مبنای ایرانی بودن را زرتشتی بودن قلمداد میکنند ولی ما میدانیم که یک پادشاه مغول خود را از نسل کیانیان میداند، یا یک مسیحی صد و پنجاه سال پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی خود را از ایران میخواند. این، دارای بار فرهنگی با خود است و به همین جهت میتواند ادامه یابد.[۱۶]
یادداشتها[ویرایش]
اِتا (ή) در زبان یونانی باستان با صدای /ɛ: (-ِه)
پانویس[ویرایش]
- ↑ The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition, 2008
- ↑ Ri. Schmitt, 'ARIA', Encyclopaedia Iranica, 1986
- ↑ کتاب پانزدهم، از 'جغرافیای استرابو'، تارنمای دانشگاه شیکاگو
- ↑ Perseus Digital Library, Pliny the Elder, The Natural History, CHAP. 23. (20.)—THE INDUS.
- ↑ Perseus Digital Library, Pliny the Elder, The Natural History, CHAP. 25.—THE ARIANI AND THE ADJOINING NATIONS.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Perseus Digital Library, Ărĭāna , ae, f.,
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ William Smith, Dictionary of Greek and Roman geography, 1870, pp. 210, Aria'na
- ↑ ائلیانوس، کتاب شانزدهم از 'طبیعت جانداران'، تارنمای دانشگاه شیکاگو
- ↑ دانشنامۀ تاریخ معماری ایرانشهر، مدخلها> نام جغرافیایی> 'آریانا'[پیوند مرده]
- ↑ 'جغرافیای استرابو'، کتاب پانزدهم، فصل دوم، تارنمای دانشگاه شیکاگو
- ↑ Strab. 11.11.1, Perseus Digital Library
- ↑ دانشنامهٔ ایرانیکا، سرواژهٔ "ARIA"، نوشتهٔ رودگر اشمیت (R. Schmitt)
- ↑ Encyclopaedia Iranica: ĒRĀN-WĒZ. By D. N. MacKenzie: By late Sasanian times Ērān-wēz was taken to be in Western Iran: according to Great Bundahišn (29.12) it was “in the district (kustag) of Ādarbāygān.” But from Vendidad 1 it is clear that it has to be sought originally in eastern Iran, near the provinces of Sogdiana, Margiana, Bactria, etc., listed immediately after it.
- ↑ «دانشنامه ایرانیکا، تعریف ایران ویج بر اساس فرگرد یکم وندید».
- ↑ «AVESTAN GEOGRAPHY».
- ↑ دکتر تورج دریایی. «مفهوم ایرانشهر به روایت دکتر تورج دریایی». ساسانیان - پژوهشی در تاریخ ایران باستان.
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Eta». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۰.
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Ancient Greek phonology». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۰.
منابع[ویرایش]
وِبگاهها:
- R. Schmitt (1986). "ARIA". دانشنامه ایرانیکا. Retrieved 22 June 2011.
- استرابو. "'جغرافیای استرابو'، کتاب پانزدهم، فصل ۲". تارنمای دانشگاه شیکاگو. Retrieved 22 June 2011.
- "Ărĭāna , ae, f." کتابخانه دیجیتالی پرسیوس. Retrieved 22 June 2011.
- پلینی. "'دانشنامهٔ تاریخ طبیعی'، کتاب ششم، فصل ۲۳". کتابخانه دیجیتالی پرسیوس. Retrieved 22 June 2011.
- پلینی. "'دانشنامهٔ تاریخ طبیعی'، کتاب ششم، فصل ۲۵". کتابخانه دیجیتالی پرسیوس. Retrieved 22 June 2011.
- کلاودیوس ائلیانوس. «'طبیعت جانداران'، کتاب شانزدهم» (به لاتین). تارنمای دانشگاه شیکاگو. دریافتشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۱.
- وبلیام اسمیت. "ARIA'NA". Dictionary of Greek and Roman geography. Retrieved 22 June 2011.
مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]
- Horace Hayman Wilson, Charles Masson, Ariana Antiqua: a Descriptive Account of the Antiquities and Coins of Afghanistan، ۱۸۴۱
- Henry Walter Bellew, An inquiry into the ethnography of Afghanistan، ۱۸۹۱
- Tomaschek in Pauly-Wissowa, II/1, cols. 619f. , and 813f.
- G. Gnoli, Postilla ad Ariyō šayana, RSO 41, 1966, pp. ۳۲۹–۳۴.
- P. Calmeyer, AMI 15, 1982, pp. 135ff.