ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/اجرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مهرنگار (بحث | مشارکت‌ها)
نظر
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۲۰: خط ۴۲۰:
* {{مخالف}} به‌آفرید از بهترین کاربران دانشنامه در زمینه‌های محتوایی و فنی بوده و تجربه مدیریت و دیوانسالاری ایشان برای دانشنامه مفید بوده و هست. با توجه به فعالیت‌های اخیر ایشان، با این پیشنهاد مخالفم. <small style="border:1px solid #444;padding:1px;background:#183693"> [[کاربر:Arash.pt|<strong style="color:#FFF">ARASH PT</strong>]] [[بحث_کاربر:Arash.pt|<span style="color:white;">&nbsp;بحث&nbsp;</span>]] </small> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۲ (UTC)
* {{مخالف}} به‌آفرید از بهترین کاربران دانشنامه در زمینه‌های محتوایی و فنی بوده و تجربه مدیریت و دیوانسالاری ایشان برای دانشنامه مفید بوده و هست. با توجه به فعالیت‌های اخیر ایشان، با این پیشنهاد مخالفم. <small style="border:1px solid #444;padding:1px;background:#183693"> [[کاربر:Arash.pt|<strong style="color:#FFF">ARASH PT</strong>]] [[بحث_کاربر:Arash.pt|<span style="color:white;">&nbsp;بحث&nbsp;</span>]] </small> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۲ (UTC)
* {{مخالف}} دغدغه درستِ جناب حجت را درک کردم و مشخص است ایشان نگاه به اشخاص ندارند و با دیدی کلان، دنبال راهی‌ برای همراه کردنِ دسترسی‌ها با کنش و تقابل با نگه داشتنِ دکوریِ دسترسی هستند که از ایشان بسیار سپاسگزارم اما؛ من برخلاف ایشان، نگاه به شخص دارم: شخصی مثل کاربر به‌آفرید، با آن پیشینه درخشان، یکی از ستون‌های ویکی‌فا بوده‌اند و همان سالی چند ویرایش نیز می‌تواند سبب قوت قلبِ دیگر کاربران شود. گرفتنِ دسترسی‌ها، اگر منجر به این شود که از همان چند ویرایش در سال هم محروم شویم، کمکی به دانشنامه نمی‌کند. بشخصه یک‌بار از ایشان کمک خواستم، (در همین ایامِ دوریِ ایشان از ویکی‌فا) و فراتر از حد تصورِ من کمک کردند (در بحث‌شان موجود است).‌ برخی‌ها باید باشند؛ ولو سالی یک‌بار؛ مهم‌تر از کمیت، کیفیت است. با احترام. [[کاربر:مهرنگار|مهرنگار]] ([[بحث کاربر:مهرنگار|بحث]]) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)
* {{مخالف}} دغدغه درستِ جناب حجت را درک کردم و مشخص است ایشان نگاه به اشخاص ندارند و با دیدی کلان، دنبال راهی‌ برای همراه کردنِ دسترسی‌ها با کنش و تقابل با نگه داشتنِ دکوریِ دسترسی هستند که از ایشان بسیار سپاسگزارم اما؛ من برخلاف ایشان، نگاه به شخص دارم: شخصی مثل کاربر به‌آفرید، با آن پیشینه درخشان، یکی از ستون‌های ویکی‌فا بوده‌اند و همان سالی چند ویرایش نیز می‌تواند سبب قوت قلبِ دیگر کاربران شود. گرفتنِ دسترسی‌ها، اگر منجر به این شود که از همان چند ویرایش در سال هم محروم شویم، کمکی به دانشنامه نمی‌کند. بشخصه یک‌بار از ایشان کمک خواستم، (در همین ایامِ دوریِ ایشان از ویکی‌فا) و فراتر از حد تصورِ من کمک کردند (در بحث‌شان موجود است).‌ برخی‌ها باید باشند؛ ولو سالی یک‌بار؛ مهم‌تر از کمیت، کیفیت است. با احترام. [[کاربر:مهرنگار|مهرنگار]] ([[بحث کاربر:مهرنگار|بحث]]) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)
* {{مخالف}} من بشدت با توضیحات {{پینگ|مهرنگار}} موافقم. --[[کاربر:Sa.vakilian|سید]] ([[بحث کاربر:Sa.vakilian|بحث]]) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)


=== پیشنهاد سوم: تغییر سیاست [[وپ:عدم فعالیت]] ===
=== پیشنهاد سوم: تغییر سیاست [[وپ:عدم فعالیت]] ===

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۱

قهوه‌خانهٔ اجرایی مکانی برای گفتگو پیرامون سیاست‌ها، رهنمودها، قوانین ویکی‌پدیا و نظرخواهی‌های مرتبط است.

میزهای قهوه‌خانه


اجرایی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری محلی برای هم‌فکری و مطرح‌کردن ایده‌های نو دربارهٔ ویکی‌پدیا


فنی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری گفتگو پیرامون موضوعات فنی


گوناگون
آغاز بحثی نو | پی‌گیری مکانی برای گفتگو دربارهٔ مسائل متفرقهٔ مربوط به ویکی‌پدیا که در هیچ زیربخش دیگری نمی‌گنجند یا صفحه‌ای ویژهٔ خود ندارند


درخواست راهنمایی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری مکانی برای درخواست کمک در استفاده از ویکی‌پدیا یا پرسیدن هر سؤال متفرقه‌ای که مربوط به ویکی‌پدیا نمی‌شود


خبررسانی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری مکانی برای اعلانات و خبررسانی در مورد نظرخواهی‌های جاری ویکی‌پدیا

سفارتخانه / fa-0 Embassy

محتوای خوب و برگزیده [ویرایش]


افزودن فیلم

ویکی پدیا یک شبکه گسترده از اطلاعات است با توجه به اینکه خیلی از نوشتار های ویکی پدیا دارای عکس نیستند و می دانید که عکس در انتقال مفهوم متن ویا جمله بسیار مناسب است البته برخی دیگر از نوشتار های نیز دارای عکس می باشند که بیشتر شامل اطلاعات افرادو مکان های می باشد پیشنهاد می شود برای انتقال مفاهیم برای اطلاعات موثق تاریخی و فرهنگی فیلم های نیز افزوده شود — پیام امضانشدهٔ قبلی را Rezamis2009california (بحثمشارکت‌ها) نوشته‌است.

فهرست عوامل فیلم

برای حذف فهرست عوامل فیلم تا جایی که خاطرم هست اجماع نسبی وجود داشت و در چند شکایت در تام و نظر سوم هم تایید شد که این‌ها نباید در مقالات بایید. به این مسئله که در ویکی‌پدیای انگلیسی هم به طور کامل (تا جایی که من دیدم) رعایت می‌شود به شکلی در وپ:بانک اطلاعاتی هم اشاره شده: تمایز دانشنامهٔ ویکی‌پدیا و بانک اطلاعاتی (برای مثال آی‌ام‌دی‌بی و سوره) که کارشان جمع کردن همین فهرست‌هاست. آیا درست است که ویکی پدیا به سمت Special:Permalink/27712695 و ذکر عوامل تا سینه موبیل و مدیر تدارکات برود؟ Hanooz ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)پاسخ

خواهش می کنم، ما کلا دوست دار هنریم، اما حالا تشکر از خانواده ما در مقاله نیاید فکر نمی کنم مشکلی پیش بیاید چون همه می دانند هیچ فیلمی در این کشور بدون کمک خانواده ما قابل تولید نیست. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۸ (ایران) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۳۸ (UTC)پاسخ
@Rajabi.abolghasem: هه هه!😂😂 آیا با کاربر:علی رجبی نسبتی دارید؟ با اشخاص مشهور دارای این نام خانوادگی چطور؟ -- Editor-1 (بحث) ‏۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۸ (UTC)پاسخ

به نظر من ذکر عوامل اجرایی یک فیلم تا جایی که ارزش دانشنامه ای دارد مطلوب است. عموما در سطح کارگردان، هنرپیشه، فیلمنامه، تهیه کننده، آهنگساز. ذکر سایر عوامل اجرایی مانند تدارکات، منشی صحنه، گریم، عکس، تیتراژ، تدوین و... ارزش دانشنامه ای ندارد. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۰۶ (UTC)پاسخ

به نظر من هر کس به صورت حرفه ای کار می کند، نامش قابل ذکر است، هرکه کارش این نیست نیازی به ذکر نامش نیست، گریم موضوع بی اهمیتی نیست، همینطور صدا برداری و تدارکات.. همه ارزش دانش نامه ای دارند. کسانی که از آنها تشکر می شود مثل خانواده و نیروی انتظامی و شهرداری منطقه ممکن است دانش نامه ای نباشند چون حرفه ای نبودند. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۴۵ (ایران) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۵ (UTC)پاسخ
بالاخره هر کسی در حوزهٔ کاری خودش می‌تواند حرفه‌ای باشد. مسئول برق، گفر و... . مسئله این است که تفاوت دانشنامه و بانک اطلاعاتی در کجا نمود پیدا می‌کند. Hanooz ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۹ (UTC)پاسخ

 نظر: عوامل اصلی فیلم باید در صفحه فیلم بیاید.. نه خلاف سیاست است نه شیوه‌نامه..برداشت شخصی خود را کنار بگذارید و با وپ:کاتالوگ هم اشتباه نگیرید!(بی ربط) اگر نام عبدالله اسکندری در آثاری که ساخته نیاید پس کجا باید بیاید؟! مثل این است که نام بازیگر را در صفحه فیلم نیاوریم! چون این عوامل مهم جایزه برایشان وجود دارد و فرقی با بازیگر ندارند..خیلی از افراد با مراجعه به صفحه فیلم و حضور عوامل معروف تصمیم به دیدن یک فیلم میگیرند و اعتبار آن فیلم از روی همین موضوع است (البته برای غیرفارسی زبانان اینگونه است چرا برای ما نباشد؟)..مگر غیر این است که ما مقالات را میسازیم تا یتیم نباشند؟عنوان ریسه هم اصلا جالب نیست برای بحث جدی آقای Hanooz! اگر هدف نظرخواهی هست باید به شکل صحیح باشد..جدولی که مثال زدید قابل اصلاح هست نه حذف..یک مزیتی هم دارد اینکه عوامل فیلم دارای پیوند هست و بهتر آن ها را معرفی میکند با این مقایسه کنید(کدام زیباتر است برای مقاله؟):[۱]..شما بدون اجماع این کار را برای چند فیلم انجام داده‌اید.کاری که در ۱۵ سال ویکیفا کاربر/مدیری با آن مشکلی نداشت ولی با کار شما و کاربر دیگر الان ۲دستگی در بین مقالات فیلم است! همانطور که برای آژانس شیشه‌ای که نامزد خوبیدگی است این مورد رعایت نشده است دلیلی ندارد برای مقالات عادی رعایت شود..توضیحات بیشتر را در بحثی با عنوانی درست خواهم داد!☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۲ (UTC)پاسخ

@Benyamin-ln: نمیدانم شما چه برداشتی دارید..من فقط آن ویرایش را برای فیلم اشاره شده در بالا را انجام دادم و ۲مدیر را در خلاصه ویرایش تگ کردم تا متوجه موضوع شوند..وگرنه من نظرم با شما در این مورد یکسان است..چون خودم درگیر این مشکل بوده‌ام(سر فرصت و در جای مناسب لینک‌ها را خواهم داد)☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)پاسخ

فکر کنم جناب کاربر:Mojtaba2361 در دو جمله، اشتباه رایج را به خوبی بیان کردند. پاسخ جملات ایشان را می‌دهم اما رویم به شخص ایشان نیست.

  • اگر نام عبدالله اسکندری در آثاری که ساخته نیاید پس کجا باید بیاید؟!
    در مقالهٔ خودشان! قرار نیست که نام شخص در تمام آثاری که در آن شرکت داشته بیاید.
  • مثل این است که نام بازیگر را در صفحه فیلم نیاوریم!
    دقیقاً! و این کاری است که خیلی مواقع باید بکنیم. مثلاً اگر بازیگری در یک فیلم نقش جزئی داشته (به قول غربی‌ها cameo داشته یعنی فقط یک پلان کوتاه)، دلیلی ندارد که در مقالهٔ آن فیلم به آن بازیگر اشاره بشود چون نقشش «اصلی» نیست.

در مورد فیلم هفت دقیقه تا پاییز، اگر منابع مستقلی هستند که مشخصاً راجع به این عوامل و نقششان بحث کرده‌اند می‌شود در مقاله نگاه داشت؛ اما اگر فقط «اشاره» کرده‌اند و بحث نکرده‌اند، یا اگر این منابع مستقل نیستند (مثل وبگاه شرکت ناشر فیلم)، در آن صورت آن عوامل را باید از مقاله حذف کرد. — حجت/بحث ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)پاسخ

@Huji: سپاس از شما..اما نکات دیگری را هم اشاره کردم که میشد آنها را هم جواب داد..عرض کردم مقالات را پیوند میدهیم تا یتیم نباشند و میان ویکی داشته باشند این نکته هم مهم است..بنده عرض کردم عوامل مهم(همچون بازیگر مهم) بیاید...عواملی همچون تدوینگر-صدابردار/گذار-مدیر فیلمبرداری-طراح صحنه/لباس/گریم و ..دقیقا این افراد جایزه جشنواره هم برایشان تعیین میشود پس نقش مهمی دارند در فیلم...در هفت دقیقه تا پاییز شما افرادی را میبینید که نامزد جشنواره هستند پس منابع مستقل هم بدان اشاره کرده‌اند...اگر جدول‌بندی با پیوند باشد و اینگونه در مقالات فیلم بیاید هم زیباتر است هم منجر به شناخت تعریف عوامل فیلم همچون طراح صحنه هم میشود...☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)پاسخ
اگر یکی از عوامل فیلم (مثلاً طراح صحنه) بابت همان فیلم نامزد جایزه یا جشنواره معتبر شده، در مقاله همین را باید آورد و می‌شود اسمش را هم در بخش عوامل فهرست کرد. اما در اکثر موارد چنین شرطی برقرار نیست و اکثر عوامل فیلم هم از همین رو «اصلی» نیستند و اسمشان نمی‌آید. — حجت/بحث ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۱۸ (UTC)پاسخ
یعنی اگر فقط طراح صحنه نامزد شده بود یک جدول/زیربخش بسازیم فقط با یک نام و آنجا بیاید؟! قبول ندارم..چون عوامل فیلم بعد از جایزه گرفتن اصلی نمی‌شوند! بلکه ماهیت عواملی همچون طراح صحنه/طراح گریم اصلی هست! مثل کارگردان/تهیه‌کننده و ...البته در جعبه اطلاعات هم میتوانند بیایند ..☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۴ (UTC)پاسخ
اصلی یا غیر اصلی بودن را چگونه تشخیص بدهیم؟ جواب من: عواملی که معمولاً در منابع غیر جدولی ذکر می‌شوند، اصلی هستند. منظور از منبع جدولی چیزی مثل IMDB یا وبگاه سوره است که هدفشان فهرست کردن عوامل به صورت یک جدول (یا نظیر آن) است. این‌ها بناست که اکثر عوامل فیلم (چه اصلی چه غیر اصلی) را فهرست کنند، در نتیجه مبنای تصمیم‌گیری ما نیستند. منبع غیرجدولی یعنی مثلاً نقدی در یک مجلهٔ تخصصی، یا خبری در یک خبرگزاری هنری. این‌ها معمولاً اسم کارگردان و تهیه‌کننده و بازیگران نقش اول و دوم را می‌آروند، پس این عوامل «اصلی» هستند. همین منابع معمولاً اسم چهره‌پرداز و طراح صحنه را نمی‌آورند، پس معمولاً این عوامل غیر اصلی هستند. ویکی‌پدیا هم مثل این منابع باید رفتار کند. گاهی (به ندرت) اسم طراح صحنه هم در منابع غیر اصلی می‌آید، چون نقشش به شکلی برجسته و متفاوت از معمول بوده‌است؛ خیلی از موارد وقتی است که همان فرد نامزد یا برندهٔ جایزه هم شده، اما جایزه شرط لازم نیست. اگر منابعی که اشاره کردم به یکی از عوامل که معمولاً اصلی نیست پرداخته‌اند، ما نیز در ویکی‌پدیا به آن می‌پردازیم.
مثال بارز: آیا اسم آهنگساز یک فیلم باید فهرست بشود؟ جواب: معمولاً نه. اما گاهی چرا؛ مثال عینی‌اش همان بود که چندی پیش هم ذکر کردم: این که برای فیلم ارابه‌های آتش اسم آهنگساز (ونجلیز) را می‌آوریم چون آهنگ آن فیلم یکی از جنبه‌های مشهورش است و کلی به آن پرداخت شده (و از قضا، ونجلیز برایش جایزه هم گرفته‌است). در مقالهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی هم می‌بینیم که بر خلاف معمول (که اسم آهنگساز را نمی‌آورند) در این مقاله اسم ونجلیز آمده و راجع به موسیقی فیلم هم بحث شده‌است.
بحث بیشتر در این باره به نظر من مفید نیست چون چند بار همین بحث را کرده‌ایم. — حجت/بحث ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)پاسخ
خلاصه‌ای از بحث‌هایی که تا حالا چند بار کرده‌ایم را به زبان خودم در ویکی‌پدیا:فلسفه رهنمودهای ثانویه سرشناسی نوشتم شاید که از این پس از بحث تکراری جلوگیری بشود. — حجت/بحث ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۰۰ (UTC)پاسخ
ربط آن انشا با این بحث، به نظر من واضح است. اما محض احتیاط، به آن عینیت می‌بخشم: سؤالی که جناب مجتبی با آن روبه‌رو شده این است: چه چیزی باعث می‌شود که یکی از عوامل فیلم، جز‌ء عوامل «اصلی» تلقی بشود و در مقاله نامش بیاید؟ پاسخی که بنده می‌دهم این است: با کمک انشای بالای و دیدگاهی که ارائه می‌کند، می‌شود چنین فکر کرد که هر یک از عوامل فیلم وقتی «اصلی» است که «معمولاً» نقش او منجر به پوشش قابل توجه در منابع معتبر بشود. معمولاً بازی در نقش «بازیگر نقش اول» باعث پوشش خبری می‌شود؛ همچنین است برای کارگردان، یا تهیه‌کننده. اما چنین چیزی «معمولاً» برای صدابردار یا چهره‌پرداز یا آهنگساز رخ نمی‌دهد. در نتیجه گروه اول «اصلی» هستند و گروه دوم معمولاً «اصلی» نیستند. اگر در یک فیلم به‌خصوص می‌خواهیم استثنایی برای این قاعده قائل بشویم، این استثنا را باز از زاویهٔ دید همان انشا می‌توانیم طرح کنیم: اگر در مورد آن فیلم به‌خصوص، آن نقش به‌خصوص به طور قابل توجهی در منابع پوشش داده شده (مثل ونجلیز بابت آهنگسازی فیلم ارابه‌های آتش)، آن وقت این نقش در این فیلم به طور استثنایی «اصلی» می‌شود. — حجت/بحث ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۰۵ (UTC)پاسخ
@Huji و Hanooz: اتفاقا در بررسی وپ:گمخ فیلم آژانس شیشه ای در خصوص عوامل اصلی فیلم که برنده جایزه هم شده اند، نظر جمع بر آن بود که در مقاله بیاید. نوشته جناب حجت هم نارساست. اتفاقا داشتم به ونجلیز فکر میکردم. (دل به دل راه داره) مثلا در فیلم آژانش شیشه ای مجیده انتظامی و هایده صفی یاری هم اصلی هستند.--سید (بحث) ‏۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۱ (UTC)پاسخ
  • درود بر همکاران گرامی. من اتفاقی این بحث را دیدم. نکته‌ای به نظرم رسید که می‌نویسم. در تولید یک اثر نمایشی تصویری (فیلم سینمایی٬ سریال و...) از بعضی عوامل به عنوان «عوامل مؤلف» یاد می‌شود که در خانهٔ سینما هم به عنوان «صنوف مؤلف» شناخته می‌شوند. این عوامل شامل: کارگردان٬ تهیه‌کننده٬ نویسنده٬ بازیگران اصلی٬ آهنگساز٬ فیلمبردار و تدوین‌گر می‌شود. دقیقاً همان عواملی که در جعبهٔ اطلاعات فیلم به درستی درج شده. نکته‌ای که جناب حجت اشاره کرده‌اند بسیار مهم است. در بعضی آثار٬ عوامل دیگر نقش مهم و ویژه دارند. مثلاً آثاری که جلوه‌های ویژهٔ بصری خاص دارند٬ یا طراحی‌های هنری دیگر مثل طراحی صدای ویژه. بنابر این در این موارد جدا از جعبهٔ اطلاعات٬ در متن مقاله اشاره می‌شود. یا همانطور که باز جناب حجت نوشته‌اند٬ آثاری که عوامل دیگرش (غیر از عوامل مؤلف) جایزه برده یا نقد‌های فنی مهم شده باشند٬ در متن مقاله ذکر می‌شود. ارادتمند. Gm110m (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)پاسخ

نام‌گذاری مقالات مربوط به نام اشخاص اهل جمهوری ترکیه و امپراتوری عثمانی

درود بحث بر سر نام‌گذاری افراد اهل کشور ترکیه و امپراتوری عثمانی سابقه‌دار است. می‌توانید اینجا بحثی که قبلا انجام شده بود را بخوانید. کاربر @4nn1l2: جمع‌بندی‌ای ارائه کرده‌انو ولی باز هم بحث بی‌نتیجه مانده‌است. هنوز هم در ویکی صفحاتی ساخته می‌شود و در هر کدام سلیقه نویسنده اعمال می‌شود. بنده، پیشنهاد دارم که این بحث به نظرسنجی گذاشته شود تا در آینده بتوان چارچوب مشخصی داشت.

اول، دربارۀ اهالی امپراتوری عثمانی، آن طور که به نظر می‌رسد در آن دوره نام اشخاص با الفبای عربی نوشته می‌شده. مثلا خرم سلطان به همین شکل نوشته می‌شده و نه هورام سولتان. تعداد این صفحات در ویکی بسیار است و تقریبا همگی از همین رویه استفاده کرده‌اند. اما گاهی صفحات جدیدی ساخته می‌شود مانند مهری هاتون که طبق روند گفته شده باید به مهری خاتون انتقال داده شود، اما ایجاد کننده صفحه تاکیید بر استفاده از همین املا را دارد.

دوم، اما پس از تشکیل ترکیه امروزی در قسمتی از امپراتوری عثمانی، خط جدیدی بر پایه الفبای لاتین ساخته شده که در آن نام اشخاص شبیه به تلفظ امروزیشان نوشته می‌شود. مثلا مهمت به جای محمد. مسئله اصلی در اینجاست. گاهی نویسندگان نام را شبیه به نام فارسی می نویسند. مثلا خیرالنساء گل به جای هایرون‌نیسا گول گاهی هم شبیه به تلفظ اصلی، مثل جونیت چاکیر به جای جنید چاکر. (که البته به نظر می رسد، در مورد دوم نویسنده دچار اشتباه شده. حرف ı در الفبای ترکیه‌ای شبیه به ِ در فارسی تلقظ میشود.) و ده‌ها مثال دیگر (الیف شافاک، رجب طیب اردوغان، مسعود اوزیل و ... که هر کدام به شیوه‌ای نگاشته شده‌اند.

چارچوب پیشنهادی بنده این است:

  1. اهالی امپراتوری عثمانی به همان املا با خط عثمانی نوشته شوند.
  2. اهالی ترکیه امروزی شبیه به تلفظ اصلی نام. (طبیعتا به جز مواردی که رواج گسترده دارند.)

امیداوارم در این سری بحث به توان به چارچوبی مشخص رسید، پیشاپیش از نظرهای شما ممنونم. امیدوارم @4nn1l2: ، @Wikimostafa: و @Sunfyre: بتوانند کمکمان کنند. Puuya (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۴ (UTC)پاسخ

خوبه . موافقم.--سید (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۶ (UTC)پاسخ
نکته: وپ:رایج را فراموش نکنید. به توان هزار، وپ:رایج را فراموش نکنید! ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۹ (UTC)پاسخ
@مرتضا: طبیعتاً! اشاره کرده‌ام به جز مواردی که رواج گسترده دارد. بیش‌تر این بحث راجع به اشخاص سرشناسی است که در منابع معتبر فارسی‌زبان به آن‌ها هنوز پرداخته نشده‌است. مثلا نام شهرها و روستاها منابع معتبر گسترده‌ای راجع بهشان هست و بحثی ایجاد نمی‌کنند. Puuya (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)پاسخ
با پیشنهاد اول موافقم چون زبان ترکی عثمانی از خط عربی و الفبای ترکی عثمانی از الفبای فارسی استفاده می‌کرد. Benyamin-ln (بحث) ۲۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۰۵ (ایران) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: ، ممنونم در مورد دوم چطور، نام اشخاص ترکیه امروزی، نظری ندارید؟Puuya (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)پاسخ
@Pouyakhani: فعلاً ترجیح می‌دهم که نظرات دیگر را بشنوم. Benyamin-ln (بحث) ۲۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۹ (ایران) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)پاسخ
رواج در منابع معتبر فارسی اصل باشد. اگر میلیون‌ها ایرانی در شبکه‌های تلویزیونی اسامی ترکی را به نحوی می‌شنوند ویکی نباید خلاف جهت آب شنا کند. وپ:رواج باید مبنا قرار بگیرد و اگر مخاطب ایرانی چیزی را که به گوشش آشناست در ویکی جستجو کرد باید راحت پیدایش کند. 1234 (بحث) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)پاسخ
بار دیگر تکرار می‌کنم. طبیعتاً رواج در منابع معتبر فارسی اصل هست و کسی مشکلی با آن ندارد. در این‌جا بحث راجع به مواردیست که در منابع فارسی یا به آن‌ها پرداخته نشده. مثلا همین مهری خاتون که در بالا مثال زدم، در منابع فارسی به نپرت یافت می‌شود. Puuya (بحث) ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۶ (UTC)پاسخ

ایجاد بخشی جدید برای قرار دادن درخواست پنهان‌سازی

درود، اخیرا شاهد آن بوده ایم که درخواست های پنهان‌سازی زیادی در تام مطرح میشود. نظر بر این که بخش های مختلفی برای رسیدگی به درخواست های پرتکرار در ویکیپدیا ایجاد شده، با توجه به تقاضای روز افزون برای پنهان سازی پیشنهاد دارم بخشی را تحت عنوان وپ:درخواست پنهان‌سازی ایجاد کنیم تا همه درخواست ها همانجا مطرح شود، اینطوری از حجم این درخواست ها در تام نیز کاسته خواهد شد و رسیدگی بهتری به عمل می‌آید. MAX گفتگو ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۱ (ایران) ‏۱۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۱۱ (UTC)پاسخ

در ویکی‌پدیای انگلیسی در en:WP:REVDELREQUEST آمده که برای پرهیز از اثر استرایسند صفحهٔ خاصی برای درخواست‌های پنهانگری نساخته‌اند و اساساً توصیه می‌کنند که مدیرانی که مایلند حذف نسخه کنند خودشان صفحهٔ کاربری‌شان در یک رده قرار بدهند و کاربران هم از طریق همان رده یکی از مدیران را انتخاب کنند و مستقیماً درخواست را به مدیر بفرستند.
به نظر من بهتر است که صفحه‌ای شبیه به en:Wikipedia:Requests for oversight بسازیم که محل درخواست نباشد بلکه کاربران را هدایت کند به روش‌هایی که با کمک آن می‌توانند مدیران یا پنهانگران را خبردار کنند (مثل فرستادن ایمیل به یک مدیر یا پنهانگر، یا فرستادن ایمیل به میلینگ لیست پنهانگران). این صفحه همچنین باید راهنمایی کند که چه چیزهایی حذف نسخه یا فرونشانی می‌شوند، و چه چیزهایی نه. قسمت خوبی از درخواست‌های حذف نسخه مال فحاشی‌های کلی است که واگردانی برایشان کافی است و ماندنشان در تاریخچه مشکلی ندارد. — حجت/بحث ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۰۲ (UTC)پاسخ
برای درخواست‌هایی که حساسیت کمتری دارند و یک ساعت بیشتر ماندن و دیده شدنشان ضرری نمی‌رساند، می‌توانیم رده بسازیم؛ مثلاً رده:درخواست‌های پنهان‌سازی نسخه به دلیل نقض حق نشر. من پیشنهاد می‌کنم که برای معیارهای ۵ و ۶ وپ:حن هم رده بسازیم، ولی برای معیار ۴ هرگز رده نسازیم و هرگز در فضاهای عمومی ویکی‌پدیا مطرحش نکنیم، و برای ۲ و ۳ هم طبق طرح ویکی‌پدیای انگلیسی (رده) عمل کنیم که بالاتر اشاره شده، یا اگر دیدیم جواب نمی‌دهد و زمان رسیدگی رفته بالا، به همین شیوهٔ تام ادامه دهیم. احمدگفتگو ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)پاسخ

افزودن بندی مختص عکس‌های قدیمی به سیاست استفاده از تصاویر

پیشنهاد می‌کنم بندی به ویکی‌پدیا:سیاست استفاده از تصاویر اضافه شود که به واسطهٔ آن بتوان عکس‌های قدیمی ایران و افغانستان را (که میزان قدمت آن را خودمان مشخص می‌کنیم) در ویکی‌پدیای فارسی به صورت محلی بارگذاری کرد.

  • آیا این عکس‌های قدیمی آزادند [در مالکیت عمومی هستند]؟ دقیقاً نمی‌دانیم ولی عقل سلیم می‌گوید کسی در قبال حقوق نشر آن‌ها ادعایی ندارد.
  • آیا بهتر نیست در ویکی‌انبار بارگذاری شوند؟ خیر؛ انبار پروژه‌ای برای آثار آزاد شناسنامه‌دار است. یعنی علاوه بر اینکه باید از آزاد بودن اثر مطمئن باشیم، باید اطلاعات شناسنامه‌ای و کاتالوگی عکس را نیز بیفزاییم (نام پدیدآور، تاریخ ایجاد، تاریخ انتشار، توضیح مختصر دربارهٔ تصویر، منبع، وضعیت حق نشر و ...) قابلیت بارگذاری محلی در پروژه‌هایی نظیر ویکی‌پدیای فارسی فعال مانده است تا اجتماع‌ها نیازهای پروژه‌شان را از این طریق تأمین کنند. در ویکی‌پدیای فارسی از امکان استفادهٔ منصفانه (به تبعیت از ویکی‌پدیای انگلیسی) استفاده می‌کنیم، در حالی که اصلاً مبنایی در قوانین حق نشر ایران و افغانستان ندارد و مخصوص نظام حقوقی کامن‌لا است. در ضمن ۱۰۰ درصد می‌دانیم که این دست تصاویر [پوسترها و کاورها] آزاد نیستند. وقتی از اصل «آزادی پروژه با خلوص ۱۰۰ درصدی» دست کشیده‌ایم و از تصاویر مشخصاً ناآزاد (مثلاً پوستر فیلم) میزبانی می‌کنیم، خردمندانه نیست خودمان را از عکس‌های قدیمی (که به احتمال زیاد در مالکیت عمومی هستند) محروم کنیم. منظور از اصل «آزادی پروژه با خلوص ۱۰۰ درصدی» اصلی است که در برخی از پروژه‌ها (مثلاً ویکی‌پدیای اسپانیایی، هلندی، یا سوئدی) پی گرفته می‌شود و از هیچ تصویر ناآزادی، حتی به صورت منصفانه، میزبانی نمی‌کنند و کلاً قابلیت بارگذاری محلی را غیرفعال کرده و فقط به انبار اتکا کرده‌اند.
  • آیا این دور زدن انبار نیست؟ خیر؛ در بسیاری از پروژه‌ها تصاویری به صورت محلی میزبانی می‌شوند که برای پروژهٔ جهانی انبار به قدر کافی آزاد نیستند، ولی در پروژه‌های محلی می‌توانند به شرطی و شروطها از آن‌ها استفاده کرد. مثلاً در ویکی‌پدیای فرانسوی (و به تبعیت از آن در ویکی‌پدیای فارسی) {{عکس ساختمان جدید}} را داریم و می‌توانیم برای رفع نیاز از آن استفاده کنیم. می‌توانیم یکی از شروط را استفاده در حداقل یک مقاله بگذاریم و از انبار کردن یا ذخیره کردن عکس‌های نالازم و استفاده‌نشده جداً خودداری کنیم. در ویکی‌پدیای آلمانی نیز چنین می‌کنند (ر.ک. m:Non-free content و به‌طور خاص {{Bild-PD-alt-100}}) و حتی درخواست احیای پرونده‌های حذف‌شده در انبار برای میزبانی در پروژه‌های محلی را می‌دهند (مثال).
  • چه‌قدر قدیمی؟ این را خودمان مشخص می‌کنیم. «شخصاً پیشنهادم آثار عکاسی تولیدشده قبل از سال ۱۳۲۹ است. ۱۳۲۹ حاصل کسر ۶۰ از ۱۳۸۹ (سال اصلاح قانون) است. ۶۰ دو برابر ۳۰ (مدت حمایت آثار عکاسی) است.» ولی می‌توان محافظه‌کارانه‌تر نیز عمل کرد. در انبار cut-off date را برای تصاویر قدیمی با توجه به قوانین حق نشر کشورهای اروپایی روی ۱۲۰ سال بسته‌اند: c:Commons:Village_pump/Copyright/Archive/2017/03#Cut-off_date_for_the_PD-old_template. به نظرم لازم نیست، ما آنقدرها احتیاط کنیم.
  • آیا این طرح سابقه هم داشته است؟ بله، در ویکی‌پدیای فارسی ویکی‌پدیا:نظرخواهی برای حذف/پرونده:Kasravi2.JPG و چندین مورد مشابه را داشتیم.

4nn1l2 (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۳۱ (UTC)پاسخ

  • من خیلی در جریان قانون کپی رایت تصاویر نیستم ولی به نظرم آن دسته از تصاویر قدیمی ایرانی که مطابق با قوانین ایران آزاد محسوب می‌شوند را بهتر است در انبار بارگزاری کرد، برای شناسنامه آن‌ها اگر انبار گیر نمی‌دهد خیلی مهم نیست. -- Editor-1 (بحث) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)پاسخ
    با توجه به قانون حق نشر ایران، انبار برای تاریخ انتشار نخست مدرک می‌خواهد که اطلاع یافتن از آن، اگر غیرممکن نباشد، خیلی سخت است. انبار پروژه‌ای است که روی آزاد بودن و اشاعهٔ استفاده از تصاویر خیلی مانور می‌دهد. تقریباً ۶۰ میلیون پرونده دارد ولی فقط ۹۳۰ تصویر از الگوی {{PD-old-assumed}} استفاده کرده‌اند. ملاکشان قانون‌های حق نشر کشورهای اروپایی بوده که کار را نسبتاً راحت می‌کند (اطلاع از زمان مرگ پدیدآور آسان‌تر است). پیشنهادی که بنده بالاتر داده‌ام میزان مفروضاتش بیشتر از آنی است که در انبار تحمل شود. مثلاً آنجایی که می‌گویم مدت حمایت را ضربدر ۲ کنیم، مبنای خاصی در قانون ایران ندارد و بیشتر یک کار ذهنی بر مبنای قانون دیگر کشورهاست. در ویکی‌پدیا دستمان بازتر است. ویکی‌پدیای فارسی تقریباً ۶۰ هزار پرونده دارد (یک‌هزارم انبار) که تخمین می‌زنم نصف بیشترشان پوستر و کاور و جلد و تصاویر مشخصاً ناآزاد باشد. و اگر این پیشنهاد پذیرفته شود، تخمین می‌زنم بتوان چند هزار عکس قدیمی را میزبانی کرد. البته هدف از میزبانی از این عکس‌ها، فقط رفع نیاز خودمان است و قصد اشاعهٔ تصاویر را نداریم. با توجه به این ابعاد و مقیاس‌ها، بهتر می‌دانم ویکی‌پدیای فارسی از این عکس‌ها میزبانی کند تا ویکی‌انبار. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)پاسخ
  • برچسبی را به صورت پیش‌نویس تهیه کردم: پیش‌نویس:عکس قدیمی ایرانی احتمالاً آزاد4nn1l2 (بحث) ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۰۳ (UTC)پاسخ
  • تصاویری که با این برچسب بارگذاری می‌شوند محدودیت‌های استفادهٔ منصفانه را دارند یا دستمان بازتر خواهد بود؟ Hanooz ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۲۵ (UTC)پاسخ
    بنظرم این هم دقیقا همان بند می تواند مکمل استفاده منصفانه در خصوص تصاویر قدیمی ایرانی باشد و طبعا هدف باید این باشد که دستمان بازتر باشد خصوصا در مقالاتی که تعداد تصاویر قدیمی دارای ارزش تاریخی، بیش از یک عکس باشند. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۵۸ (UTC)پاسخ
    اگر دقیقاً همان شرایط را داشته باشد تفاوت چندانی در ویکی‌پدیا نخواهد داشت. Hanooz ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۱ (UTC)پاسخ
    دقیقاً آن نیست و دستمان بازتر خواهد بود. شروط و محدودیت‌ها را خودمان تعیین خواهیم کرد. یک شرطی که حتماً بر وجودش تأکید دارم، استفاده از تصویر در حداقل یک مقاله است تا ویکی‌پدیا به محلی برای ذخیره کردن یا انبار کردن عکس‌ها با وضعیت حق نشر نامشخص تبدیل نشود (اگر عکسی استفاده‌نشده رها شد، پاک شود). سایر شرطها را ضروری نمی‌دانم ولی باید ببینم نظر اجتماع چیست. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)پاسخ
    فکر می کنم اشتباه از من بود که از کلمه دقیقا استفاده کردم. @4nn1l2: بهتر نیست در بالای نظرخواهی بطور دقیق پیشنهاد را در قالب یک بند با مشخص کردن شرایط بنویسید. احساس میکنم هنوز برای کاربران و همکاران پیشنهاد مشخصی نیست. هر چند در برچسب تا حدودی شرایط آمده ولی اگر در قالب یک بند مشخص ارائه شود بهتر است. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۴ (UTC)پاسخ
    @فرهنگ2016: ✓4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۵۹ (UTC)پاسخ
  • موافق پیشنهاد: ۱- رباتی این‌ها را هم اگر ۷ روز بدون استفاده مانده باشند گزارش کند برای حذف سریع ۲- استفاده از این تصاویر در بخش نگارخانه ممنوع باشد ۳- الگوی ساخته شده از نظر ظاهری (خصوصاً رنگ) از PD-Iran متمایز باشد که کسی به اشتباه نیافتد. ۴- در الگو ذکر شود که این تصویر نباید به انبار منتقل شود. Hanooz ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)پاسخ
    پیشنهادهای ۳ و ۴ را اجرا کردم[۲]. با پیشنهاد ۱ کاملاً موافقم. با پیشنهاد ۲ نیز نسبتاً موافقم. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۱۸ (UTC)پاسخ
@Mhhossein: سلام. با توجه به تجاربتان در ویکی انبار لطفا نظر دهید.--سید (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۳۶ (UTC)پاسخ
سلام جناب سید، ممنون بخاطر پینگ. نظرم را کامل بیان خواهم کرد. --Mhhossein (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)پاسخ
  •  نظر: ضمن تشکر از جناب ‏4nn1l2 بابت تلاشی که برای بهبود پروژه میکنند؛ این پیشنهاد، در واقع در راستای اتخاذ یک استثناء در قوانین حق نشر است. بنیاد ویکی مدیا، برای چنین مواردی قوانین و حد و مرزها را بیان کرده است (https://foundation.wikimedia.org/wiki/Resolution:Licensing_policy). در این مصوبه (که توسط هیئت امنای ویکی پدیا تصویب شده است)، بیان شده است که هرگونه استثناء در زمینه قوانین حق نشر، می بایست مطابق با قوانین ایالات متحده آمریکا و کشورهای میزبان تصویر باشد. حد و مرز این استثنائات در مورد کشور آمریکا، طبق سیاست استفاده منصفانه در آن کشور تعریف شده است در حالی که ما اصلا چنین چشم پوشی را در قوانین ایران مشاهده نمیکنیم. تنها مواردی که اجازه استفاده قانونی از آثار حمایت شده دارند عبارت از "کتابخانه های عمومی و موسسات جمع اوری نشریات و موسسات علمی و آموزشی که به صورت غیر انتفاعی اداره می شوند"، "وزارت اطلاعات" و "وزارت آموزش و پرورش" هستند. اصلا این که از تصاویر حمایت شده توسط قانون حق نشر اصطلاحا استفاده منصفانه میکنیم، خودش جای سوال و بحث دارد، چه برسد به اینکه بخواهیم این استفاده سوال برانگیز را آزادتر کنیم. تا اینجا بنده کاملا مخالف این پیشنهاد هستم، تا تکلیف استفاده منصفانه و تطابق آن با قوانین ایران مشخص شود. اگر آن مشخص شد آن وقت بند دیگری به این استثناء می افزاییم. --Mhhossein (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۲ (UTC)پاسخ
    آن the law of countries where the project content is predominantly accessed مربوط به کشورهایی است که با آمریکا از لحاظ حق نشر رابطه دارند. همانطور که می‌دانید ایران در کنار ۹ سرزمین دیگر (تیمور شرقی، اریتره، اتیوپی، عراق، نائورو، پائولو، سان مارینو، سومالی، و سودان جنوبی) از لحاظ حق نشر هیچ رابطهٔ دوجانبه‌ای با آمریکا ندارد و به معاهده‌های بین‌المللی نیز نپیوسته است[۳]. اینکه جوامع ویکی‌مدیایی (از جمله ویکی‌پدیای انگلیسی، فارسی، انبار و ...) به قوانین حق نشر ایران احترام می‌گذارند، فقط و فقط حاصل اجماع خود اجتماع‌ها بوده است. این موضوع سال‌ها پیش با تیم حقوقی بنیاد ویکی‌مدیا هم در میان گذاشته بود و پاسخشان این بود که مشکلی از لحاظ حقوقی وجود ندارد و تصمیم نهایی فقط با خود جوامع است. طرحی که بنده بالاتر پیشنهاد دادم، خیلی محدودتر و امن‌تر از طرحی است که امروزه به صورت گسترده در قالب استفادهٔ منصفانه در ویکی‌پدیای فارسی جاری و ساری است. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)پاسخ
    @4nn1l2: لطفا آن بحثهایی که نشان میدهد "پاسخشان این بود که مشکلی از لحاظ حقوقی وجود ندارد و تصمیم نهایی فقط با خود جوامع است" را ارایه کنید. هم چنین لطفا نشان دهید "آن the law of countries where the project content is predominantly accessed مربوط به کشورهایی است که با آمریکا از لحاظ حق نشر رابطه دارند." تشکر. --Mhhossein (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)پاسخ
    [۴]. واقعیت این است که بنیاد ویکی‌مدیا برای آمریکا و کشورهایی که می‌توانند برایش دردسرساز شوند و نیز صد میلیون دلار اعانهٔ سالیانه‌اش را از آنجاها جمع کند اهمیت قائل است. ایران جزو آن کشورها نیست و ویکی‌پدیای فارسی هم جزو پروژه‌های اولویت‌دار برای ایشان نیست. طبعاً دخالتی نخواهند کرد و موضع قاطعانه‌ای نخواهند گرفت. مخیرید که با آن‌ها تماس بگیرید و استعلام کنید. شخصاً امید و اعتمادی به ایشان ندارم و آن‌ها را فاقد کفایت می‌دانم. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۳ (UTC)پاسخ
    4nn1l2 در پاسخ بنیاد تطابق قوانین وضع شده با جوامع با قوانین محلی کشور میزبان تاکید شده است. --Mhhossein (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۷ (UTC)پاسخ
    کشور میزبان که آمریکاست که مشکلی ندارد. کشور خاستگاه نیز ایران است که بر پایهٔ آن جلو رفته‌ایم. طبق قانون ایران همهٔ آثار عکاسی ۳۰ سال پس از انتشار در مالکیت عمومی قرار می‌گیرند که پیشنهاد داده‌ام تصاویر ایجادشده با عمر هفتاد سال و بیشتر را منتشرشده فرض کنیم، مگر اینکه مدرکی خلافش وجود داشته باشد. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۰ (UTC)پاسخ
  • گرچه من شخص دوست دارم این بند منصفانه هم برداشته شود و همه تصاویر مستقیما در صورت وجود شرایط در ویکی‌انبار اپلود بشوند و همچنین جلوی بارگذاری محلی را بگیریم اما این پیشنهاد منطقی است و با آن موافق هستم. Mardetanha (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۱ (UTC)پاسخ
@Mardetanha: خب اگر موافقید که استفاده منصفانه متوقف شود، چه دلیلی دارد که به این یکی تن دهیم؟ راستش نوعی تضاد در نظر شما می بینم. --Mhhossein (بحث) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)پاسخ
@Mhhossein: البته قبول نداشتن استفاده منصفانه بنظرم بی معناست چون بخشی از قوانین حقوقی لازم الاجرای قوانین کشور میزبان ویکی پدیاست. حتی استفاده منصفانه یک قاعده پذیرفته بین المللی در کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری است. بنظرم تلاش برای متوقف کردن قوانین حقوقی مثل Fair use به این معناست که شما تلاش کنید قوانین copyright را متوقف کنید چون Fair use بخشی از copyright است. اگر اجرای قوانین copyright اجباری و لازم الاجرا باشد بدون شک Fair use هم باید پذیرفته و اجرا شود. حتی اینکه در ویکی انبار Fair use اجرا نمی شود به این معنا نیست که چنین قاعده و قانونی وجود ندارد و بخشی از copyright نیست. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۹ (UTC)پاسخ
@Mhhossein: حتی اگر کسی استدلال کند که چون قصد دارم copyright اجرا شود پس دنبال متوقف کردن Fair use هستم استدلالی کاملا بی معنا و بدون پشتوانه حقوقی مطرح کرده چون اجرای دقیق copyright به معنای در جریان انداختن و اجرای Fair use است. قوانین حقوقی لازم اجرا را نمی شود بنا به نظر و برداشت و سلیقه و طرز فکر اجرا کرد بلکه باید کامل پذیرفت و اجرا کرد. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)پاسخ
قدری که بگذر متوجه میشوید که هم قوانین کشور میزبان تصویر و هم قوانین آمریکا باید لحاظ شود. لذا هی "بی معنا، بی معنا" را تکرار مکنید. این که کجای دنیا چه چیزی را استفاده می کنند ما هم مثل آنها شویم هم ربطی به ما ندارد. --Mhhossein (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۰ (UTC)پاسخ
@Mhhossein: من تا جایی که امکان دسترسی به منابع حقوقی آنلاین در این موضوع برایم فراهم بود در مورد قانون ایران بررسی کردم. در قوانین ایران با نام استفاده منصفانه ماده ای نداریم اما ۲ ماده قانونی برای استفاده مجاز داریم. یعنی قانون ایران راه را برای استفاده از آثار تحت حمایت این قانون نبسته و در حدود متعارف برای مقاصد ادبی و علمی و فنی و آموزشی و تربیتی اجازه استفاده از این آثار را داده‌است. در بین آثار حقوقدان هم که در تفسیر استفاده مجاز قانون ایران نوشته شده این حقوقدانان با ارجاع به حقوقدان دیگری که به تفسیر ماده قانونی استفاده مجاز پرداخته آنرا مصداقی از قاعده استفاده منصفانه و معیاری نسبی برای استفاده از آثار تحت حمایت این قانون دانسته‌اند: «نقل از اثر انتشار یافته حتی برای مقاصد علمی و آموزشی باید در حدود متعارف باشد. منظور از این شرط این است که بهره‌برداری از اثر به صورت نقل قول به گونه ای نباشد که نوعی تکثیر را موجب شود و حقوق مادی پدیدآورنده را مورد تهدید قرار دهد. این قسمت از ماده نیز بیانگر میزان اثر مورد استفاده در قاعده استفاده منصفانه می‌باشد. در واقع قانونگذار ایران نیز به نبود معیارهای دقیق و مشخص در استفادهٔ منصفانه از اثر دیگری وقوف داشته و به ناچار، به معیارهای نسبی برآمده از عرف بسنده کرده‌است؛ بنابراین در استفاده از اثر دیگری، تجاوز از حد مرسوم و متعارف، غیرمنصفانه و موجب نقض حق مؤلف است) ایمانی، ۱۳۸۲. «استثنای مهم حق مؤلف: استفادهٔ منصفانه از اثر دیگری». مجلهٔ پژوهش‌های حقوقی. شمارهٔ سوم. ۲۰۷. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)پاسخ
من پیشتر آن دو استثناء را بیان کردم. آنها واضح و مشخص اند و قابل تعمیم به مواردی نظیر ویکی نیستند. --Mhhossein (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۳ (UTC)پاسخ
  • من با ۶۰ سال موافق نیستم. آنطور که متوجه شدم مبنای استفاده از ۱۲۰ قانون آمریکا بوده و از ۵۰ + ۷۰ سال مربوط به PMA+70 گرفته شده. اگر مدت زمان حمایت از آثار تا سال ۱۳۸۹ به مدت ۳۰ سال پس از مرگ پدیدآور بوده، ما باید حداقل ۸۰ سال رو در نظر بگیریم. PygmyRaccoon (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)پاسخ
    قانون حق نشر آمریکا سرگیجه‌آور است. قانون اصلی‌شان انتشار پیش از ۱۹۲۳ بود (که از امسال دینامیک شد و یک‌سال‌یک‌سال جلوتر می‌رود و الان روی ۱۹۲۴ است). دو سه دهه است که آمریکایی‌ها بالاخره کوتاه آمدند و پذیرفتند که روش اروپایی‌ها (حیات+۷۰) هم ساده‌تر و هم مترقی‌تر است و هم‌اکنون در حال گذار به روش اروپایی هستند (پروسهٔ گذار دهه‌ها طول خواهد کشید). اما قانون ایران برای آثار عکاسی ربطی به مدت زمان حیات پدیدآور ندارد و از روی زمان انتشار نخست اثر محاسبه می‌شود. مدت زمان حمایت هم قبل و بعد اصلاح قانون همان ۳۰ سال است. دو برابر شدن را از آن جهت پیشنهاد دادم که معمولاً اگر به اندازهٔ مدت معمول حمایت (در مورد ایران ۳۰ سال)، اثر منتشر نشود، اثر از شمول حمایت خارج می‌شود تا به رشد و پویایی فرهنگی و خلاقانهٔ جامعه کمک شود (البته قانون ایران چنین بندی ندارد و این شرطِ فرضی مقتبس از دیگر کشورهاست). اما اگر پدیدآور یک روز مانده به اتمام مدت حمایت، اثر را منتشر کند، اثر مشمول حمایت می‌شود. بنابراین مؤلف می‌تواند با بازی دادن (manipulation) قانون کاری کند که اثرش از زمان ایجاد ۵۹ سال و ۳۶۴ روز حمایت شود. ۱۳۸۹ را از این جهت پیش کشیدم که ۱) به یک تاریخ استاتیک برسیم، وگرنه تاریخ مد نظر دینامیک خواهد شد (یک‌سال یک‌سال جلو می‌رود) و ممکن است کار کمی سخت شود؛ ۲) طرح کمی محافظه‌کارانه‌تر باشد و صدای اعتراض خیلی‌ها بلند نشود [الان تقریباً هفتاد سال از ۱۳۲۹ گذشته است]. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)پاسخ
    ممنونم از توضیحتون. بله درست گفتین من بی‌دقتی کردم. هنوز هم سال ۱۳۲۹ به نظرم کمی دست‌و‌دلبازانه‌ست (با توجه به اینکه از لحاظ منطقی عکاس می‌تونه زنده باشه و هنوز ادعای مالکیت داشته باشه) اما با توجه به توضیحاتتون مخالفت جدی ندارم. یک قسمت که هنوز برام مبهم هست اینه که این آیا بند مخصوص تصاویری خواهد بود که تا کنون در جایی منتشر نشده باشن؟ اگر عکسی قدیمی با همون شرایطی که در بالا مثال زدین موجود باشه و منبعی داشته باشیم که مثلا عکس رو در سال 1375 منتشر کرده باشه، باز هم می‌شه از این بند استفاده کرد؟ PygmyRaccoon (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)پاسخ
    اگر تاریخ انتشار دقیق مشخص باشد شامل این قانون نمی‌شود Mardetanha (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۴۳ (UTC)پاسخ
    @PygmyRaccoon: ‏Mardetanha درست می‌گوید. این طرح فقط شامل عکس‌هایی می‌شود که تاریخ انتشار نخستشان با وجود تلاش در حد معقول (جستجو در اینترنت، پایگاه‌های داده و ...) مجهول است. اگر مشخص/مصرح باشد که عکس در سال ۱۳۷۵ برای اولین بار منتشر شده است، مشمول طرح بالا نمی‌شود. اما اگر بدانیم حداقل از سال ۱۳۷۵ در دسترس بوده (سال ۱۳۷۵ هم در کتابی/مجله‌ای استفاده شده) همچنان ممکن است مشمول طرح شود. مثلاً عکس منتشرنشدهٔ عارف قزوینی که بعد از ۸۴ سال در اسفند ۱۳۹۴ در همدان رونمایی شد[۵] مشمول این طرح نمی‌شود.
    دربارهٔ «سالِ مرز»، همانطور که گفتم می‌توان محافظه‌کارانه‌تر نیز عمل کرد، ولی خوب است تعادلی ایجاد شود که طرح از لحاظ ارزش آوردهٔ آموزشی/دانشنامه‌ای برای ویکی‌پدیا مفید بماند (در مقابل ریسک میزبانی از محتوای شاید غیرآزاد). شخصاً انگیزه‌ام برای پیشنهاد بالا، تکمیل هرچه بیشتر حوزه انتخابیه سبزوار با چند عکس قدیمی بود. هرچقدر که به عقب‌تر برویم عکس‌ها نایاب‌تر و محدودتر می‌شود (دست‌وبالمان برای تکمیل مقاله بسته‌تر می‌شود) و جنبهٔ آموزشی/دانشنامه‌ای طرح فروکش می‌کند. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۵۵ (UTC)پاسخ
  • ؟ پرسش: آیا این پیشنهاد در شرایطی که تاریخ درگذشت عکاس مشخص باشد هم جاری‌ست؟ احمدگفتگو ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC)پاسخ
    این طرح در شکل فعلی، مطابق با قانون حق نشر ایران، به موضوع عکاس و تاریخ درگذشت او ورود نمی‌کند و فقط حول ۱) تاریخ انتشار و ۲) تاریخ ایجاد می‌گردد. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۵۵ (UTC)پاسخ
  • اگر اجتماع ویکیفا مجاز است چنین اجماعی انجام دهد، با این پیشنهاد موافقم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)پاسخ
    مجاز است. انبار («مهد آزادی» ویکی‌مدیا که حتی حق استفادهٔ منصفانه را هم بر خود حرام کرده)، چنین برآوردهایی را منطقی می‌داند: {{PD-old-assumed}}. ویکی‌پدیای آلمانی جسورانه‌تر عمل کرده و بیست سال هم از تخمین انبار کسر کرده و «سالِ مرز» را روی ۱۰۰ بسته است: {{Bild-PD-alt-100}}. ویکی‌پدیای فرانسوی عملاً دارد به تصاویری که ناقض حق نشر هستند و در انبار حذف می‌شوند، در قلمرو خودش پناه می‌دهد: {{Bâtiment récent}}. ویکی‌پدیای انگلیسی هم خیلی زود (۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۶) «آرمان آزادی» را کنار گذاشت، مبنا را قانون حق نشر آمریکا قرار داد و استفاده منصفانه را پذیرفت (میزبانی انبوهی از تصاویر مشخصاً ناآزاد). همچنین فراموش نکنیم که هرگونه «شکایت» حق نشر باید از طریق ارسال DMCA آغاز شود، و بنیاد ویکی‌مدیا حق توسل به اقدام دفتری را در این مواقع برای خودش محفوظ نگه داشته و در صوت لزوم با چکمه از روی اجتماع رد می‌شود (همین که ویکی‌مدیا تاکنون در ویکی‌پدیای فارسی اقدام دفتری نکرده است، خودش گویای خیلی از واقعیت‌هاست). همهٔ این‌ها را کنار این نکته بگذارید که قانون حق نشر ایران برای بنیاد آمریکایی ویکی‌مدیا لازم‌الاجرا نیست و موضوع حق نشر در کشور ایران یک شوخی تلخ بیش نیست. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)پاسخ
  • موافق به شرطی که از آن حتماً در حداقل یک مقاله استفاده شود و اگر جایگزین مطمئناً آزاد وجود دارد، جایگزین استفاده شود و نه اثر مشکوک. چیزهای دیگری هم مدنظرم هست ولی باید دقیق‌تر فکر کنم تا بعضی را نگه دارم، بعضی را تغییر دهم و برخی را هم دور بیندازم. به نظرم خوب است برای جزئیات طرح یک نظرخواهی دیگر درست شود. احمدگفتگو ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۷ (UTC)پاسخ

سرشناسی سازمان‌های دولتی

سازمان‌های دولتی دو دسته هستند یا در متن قانون مصوب مجلس شورای اسلامی از آن‌ها نام برده شده است. یا اینکه نام برده نشده است و از توابع یک سازمان دیگر به شمار می‌آیند. وقتی در قانون مصوب مجلس یک عبارت ذکر می‌شود. فارق از هر گونه معیار سرشناسی آن عبارت یک عبارت حقوقی است و ارزش دانش‌نامه ای دارد. برای همین پیشنهاد می‌کنم در رهنمود سرشناسی سازمان ها سازمان های خاص موضوع سرشناسی سازمان هایی که در قانون مجلس ذکر شده اند استثنا بشوند. ‏ابوالقاسم رجبی (بحث) ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۱ (ایران) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)پاسخ

  • @Rajabi.abolghasem: اگر امکانش هست چند مثال از این سازمانهای دولتی که در قانون آمده اما بنظرتان نمیتواند شرایط سرشناسی فعلی را برآورده کند بزنید. آیا استثنا شامل سازمانهای کوچک محلی و یا حتی ملی می شود؟ و اینکه اصلا اهمیت داشتن مقاله برای سازمانی که فقط نامش در اسناد قانونی آمده چیست؟ فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)پاسخ
ارزش دانش‌نامه ای دارد عبارتی پوچ است. باید بر اساس معیارها به خصوص معیار عمومی سرشناسی عمل شود.--1234 (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۱ (UTC)پاسخ
فرهنگ20161234 صندوق نوآوری و شکوفایی یک نمونه است. وقتی چیزی در مجلس قانون گذاری کشوری ذکر شده جزو ترمینولوژی حقوقی آن کشور قرار می‌گیرد. ارزش دانش نامه ای از جنس عبارات حقوقی است، این موضوع با شرکت الف و ب فرق دارد. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۷ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۰ (ایران) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۰ (UTC)پاسخ
@Rajabi.abolghasem: من پیشنهاد می کنم شما از دوباره این مقاله رو احیا یا ایجاد کنید و به نبح بفرستید تا ببینید اصلا بطور مستقل نظر اجتماع در مورد سرشناسی اش چیست. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۱۴ (UTC)پاسخ
من با 1234 موافقم. این مثالی هم که زدید (صندوق نوآوری و شکوفایی) سرشناسی دارد، نه به خاطر این که در متن قانون آمده؛ بلکه به خاطر این که معیار عمومی سرشناسی را دارد و می توان منابع مستقل معتبری را یافت که آن را پوشش قابل توجه داده اند؛ مانند این. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)پاسخ
::::: سامانه شناسه کالا هم یک زمانی حذفش مطرح شد و سامانه جامع تجارت مقاله ندارد. این ها جزو ترمینولوژی حقوقی هستند. مثلا اقدامات رافع مسئولیت یک اصطلاح است در ایران هم اصلا شناخته شده نیست و غیر ویکی فارسی هیچ مقاله ای ندارد. برای نشان دادن عدم سرشناسی مفاهیمی که مصوبه مجلس‌های قانون‌گذاری را دارند باید بیشتر زحمت کشید. یک سازمان دولتی که در مصوبه مجلس آمده و اساس‌نامه آن را دولت تصویب کرده است، دو مرحله اساسی را طی کرده است. همینطور سامانه‌هایی که مصوبه مجلس و هیئت وزیران را دارند معمولا پوشش گسترده در منابع مستقل هم به تبع آن خواهند داشت. اما حتی اگر یک مفهوم در قوانین یک کشور پوشش گسترده یا عمیق نداشته باشد هم جزو واژگان و اصطلاحات حقوقی است و باید به این دلیل مقاله خودش را داشته باشد.ابوالقاسم رجبی (بحث) ۷ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۵ (ایران) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)پاسخ
مثل کوه‌های بلند که بخاطر ارتفاعشان سرشناسی ذاتی دارند. یا پدیده های طبیعی و انواع مختلف برف، درخت و حشره مصوبه مجلس‌های قانون گذاری هم حتی اگر آن‌هارا نشناسیم و از وجودشان بی خبر باشیم اثرشان جاری است و مثلا در ایران اگر تخلفی از قانون شود جهل به قانون رافع مسئولیت نیست. اینها با موضوعات شرکت‌ها و افراد و اشخاص فرق دارند. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۷ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۵ (ایران) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۵ (UTC)پاسخ
جناب کاربر:huji با توجه به سابقه شما در زمینه سرشناس‌شناسی بی زحمت نظر بدهید. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۱ (ایران) ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۱ (UTC)پاسخ
@Rajabi.abolghasem: صرف این که سازمانی اسمش در قوانین رسمی یک کشور بیاید باعث سرشناسی آن سازمان نیست. باید در موردش دست کم چند منبع معتبر هم وجود داشته باشد. توجه کنید که «قانون» یک منبع معتبر نیست چون منبع تحقیقی نیست. همچنین قانون یک منبع «مستقل» هم نیست (چون توسط همان کسی نوشته [حکومت] که در مورد آن سازمان هم ذی‌نفع است). البته مطابق آنچه در در وپ:سر۲ توضیح دادم، انتظار می‌رود که سازمانی که اسمش در قوانین رسمی آمده قاعدتاً توسط منابع معتبر هم پوشش داده بشود، اما به نظر من دلیلی ندارد که استثنایی بر رهنمود موجود قائل بشویم. رهنمود فعلی ما در مورد سازمان‌های مد نظر شما خیلی روشن راهنمایی کرده: وپ:سازمان#موسسات غیر تجاری می‌گوید باید چنین سازمان‌هایی دو شرط داشته باشند، یکی دامنهٔ فعالیت ملی (که این سازمان‌هایی که مد نظر شماست همگی دارند) و دوم پوشش خبری در منابع مستقل و معتبر (که همان چیزی است که من در اینجا دارم می‌گویم لازم است و نباید نادیده‌اش گرفت، و «ذکر در قانون رسمی» هم برای احرازش کافی نیست). — حجت/بحث ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۸ (UTC)پاسخ
حجت نظر شما در مورد عبارت های حقوقی دیگر غیر از سازمان‌ها چیست؟ مثلا سامانه‌های دولت الکترونیکی؟ در هر صورت شناخت اصطلاحات و گزاره های قوانین کشورها موضوع رشته حقوق است. یعنی یک رشته علمی کارشان و تخصصشان همین شناخت این اصطلاحات است. اگر حقوقدان در حوزه حقوق عمومی مدرسه فلان را نشناسد ایرادی به او نیست اما اگر وزارت آموزش و پرورش و نهادهایی که در قانون مادر مصوب مجلس آمده اند را نشناسد ایراد از اوست. من در مورد یک بدنه دانشی صحبت می‌کنم که لزوما سرشناس نیست. مثل باکتری و ویروس در زیست شناسی اما برای یک حوزه علمی یعنی علم حقوق به اندازه ویروس مهم است و دانستنش الزامی است. ابوالقاسم رجبی (بحث) ۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۸ (ایران) ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)پاسخ
دو نکته: یکی این که چه چیزی دانستنش الزامی است یا نه، موضوعی «عینی» نیست و نظر اشخاص می‌تواند متفاوت باشد. در نتیجه مبنای خوبی برای تصمیم راجع به سرشناسی نیست. دوم آن که اساساً هدف دانشنامه این نیست که راجع به هر چیزی که «دانستنش لازم است» مقاله بسازد. هدفش این است که راجع به موضوعاتی که پیشتر توسط منابع معتبر موضوع بحث بوده مقاله بسازد. هدف را اشتباه نگیرید. قرار نیست دانشنامه در معرفی یک موضوع «پیشگام» باشد. — حجت/بحث ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)پاسخ

جشنواره فارابی

آیا پوشش افراد برگزیدهٔ جشنوارهٔ فارابی و خود این جشنواره به اندازه‌ای هست که افراد صرفاً به دلیل برگزیده شدن در این جشنواره سرشناس شوند؟ Hanooz ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۱۴ (UTC)پاسخ

به نظرم این بحث را باید به نظرخواهی بگذاریم. سالانه به طور متوسط حدود ۱۵ نفر فردِ جدید در این جشنواره برگزیده می‌شوند و جشنواره هم ظاهراً سوگیری خاصی ندارد و بی‌طرف است (طوری که مثلاً به جواد طباطبایی هم جایزه داد). از @Behzad39: و @Darafsh: هم می‌خواهم در این بحث شرکت کنند. Pirhayati (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۳ (UTC)پاسخ

به نظرم همانطور که جشنواره خوارزمی دارای سرشناسی است و تمام برگزیدگان آن هم سرشناس محسوب می‌شوند بنابراین جشنواره فارابی هم همین است و باید برگزیدگان آن را هم سرشناس تلقی کرد. به نظرم کلا بیش از اندازه سختگیری می‌کنیم.--Behzad39 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۴ (UTC)پاسخ

سرشناسی سریال‌ها

نه در ویکی‌پدیا فارسی و نه در ویکی‌پدیا انگلیسی معیارهای اختصاصی برای بررسی سرشناسی سریال‌ها (مجموعه تلویزیونی) تعریف نشده‌است، البته در ویکی‌پدیا انگلیسی یک پیشنهاد ناموفق موجود است، گهگاهی مجموعه‌های تلویزیونی صداوسیمای ایران به وپ:نبح ارسال می‌شوند برای همین چند مورد ابهام بوجود می‌آید که در زیر مطرح می‌کنم:

  1. به صرف پخش مجموعه تلویزیونی از یک رسانه موجب احراز سرشناسیش می‌شود؟
    • اگر جواب خیر است شرایط احراز سرشناسی بعد از پخش از یک رسانه چیست؟
      1. آیا نوع رسانه اهمیت دارد؟ مثلاً «به صرف پخش مجموعه تلویزیونی از رسانه ملی (در ایران مثلاً صداوسیما) موجب احراز سرشناسیش می‌شود؟»
      2. آیا تکرار پخش از یک رسانه اهمیت دارد؟
      3. آیا پخش از چند رسانه اهمیت دارد؟
      4. آیا پخش از رسانه ملاک تشخیص سرشناسی نیست؟
      5. ایا جوایزی که توسط خود رسانه مادر مجموعه تلویزیونی اعطا می‌شود قابل استناد است؟
  2. برای بررسی سرشناسی عمومی منابع وابسته به موضوع چگونه تعریف می‌شوند؟
    • آیا منابعی که توسط خود رسانه اداره می‌شوند وابسته به موضوع هستند؟ بر فرض مثال وبگاه صداوسیما منبع وابسته به موضوع است و نباید در بررسی سرشناسی مجموعه‌های خود صداوسیما مورد استناد قرار بگیرند؟
  3. چقدر و از کدام معیارهای اختصاصی وپ:فیلم می‌توان برای بررسی سرشناسی مجموعه‌های تلوزیونی استفاده کرد؟ -- ‏ SunfyreT ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)پاسخ
  • البته در معیار عمومی سرشناسی گفته شده اگر موضوعی توسط منابع معتبر و مستقل مورد پوشش گسترده قرار بگیرد می توان برایش مقاله ایجاد کرد. اینجا تاکیدی بر مستقل بودن می کند پس اگر سریالی تولید شده و فقط منبعش وب سایت سازمان باشد ان منبع نمی تواند ملاکی برای سرشناسی سریال تلقی شود چون وابسته است. به عقیده من همان معیارها در وپ:فیلم برای سریال ها کفایت می کند. وقتی سریالی از تلویزیون پخش می شود و بعد منابع معتبر و مستقل انرا پوشش می دهند ان مجموعه دیگر سرشناس است. کامران ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۲۶ (UTC)پاسخ
به نظر من هم معیار سرشناسی عمومی کافی ملاک قرار گیرد. معیارهای سرشناسی فیلمها هم کم و بیش همان معیارهای عمومی است. وب سایت سازمان صدا و سیما برای سریالهای پخش شده از آن، مستقل محسوب نمی شود. جوایز خود صدا و سیما هم جوایز معتبر تلقی نمی شوند. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۱ (UTC)پاسخ

آثار یا فیلم‌شناسی؟

با درود

در صفحات مربوط به بازیگران برای لیست فیلم از کلمه آثار یا فیلم‌شناسی استفاده می‌شود که طبعا برای یکسان سازی باید از یک کلمه استفاده کنیم! در هر دو کلمه زیرشاخه مشابه و عناوین (سینمایی)، (تئاتر)و (مجموعه تلویزیونی) است. حالا باید از کدام کلمه استفاده شود؟ --حسین (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC)پاسخ

مشکل «آثار» این است که چنین القا می‌کند که آنچه فهرست شده، اثر خود شخص (ساختهٔ خود شخص) است. حال آنکه یک فیلم معمولاً اثری از تهیه‌کننده (یا کارگردان) فیلم دانسته می‌شود، و بازیگران صاحب اثر دانسته نمی‌شوند.
اصطلاح «فیلم‌شناسی» اما کمی دست‌ودلبازانه قابل استفاده‌است. مثلاً در مقالهٔ en:Meryl Streep در بخشی به نام Filmography می‌بینیم که به مقالهٔ en:Meryl Streep on screen and stage ارجاع شده‌است که فقط راجع به فیلم‌ها نیست (راجع به اجرا در تئاتر هم هست). — حجت/بحث ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۲۵ (UTC)پاسخ
دقیقا همین مورد درست است، آثار بحثی فراگیر است که در اینجا با توجه به ایفای نقش در یک فیلم نمی‌توان از آن استفاده کرد. یک اثر بحث حق مولف یا حق کپی رایت و ... هم دارد.در مورد بازیگران می‌شود از واژه فیلم‌شناسی استفاده کرد اما در خصوص تهیه‌کنندگان و کارگردانان چه؟ آیا فیلم اثر آنها به شمار می‌آید یا نه؟ چون همین مشکل در آنجا هم است، مثلا برای برخی آثار استفاده شده برای برخی فیلم‌شناسی!--حسین (بحث) ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۸ (UTC)پاسخ
فیلم هم گونه‌ای از اثر است. وقتی آثاری که بازیگر در آن ایفای نقش داشته یا یک فیلم‌ساز، کارگردانی کرده‌است، همگی «فیلم» باشند، نام فهرست می‌شود: فیلم‌شناسی فلانی. اما اگر به غیر از فیلم، کارهای دیگری نظیر تئاتر هم در مقاله آمده باشد، می‌شود مثالی که حجت گفت. بنیامین (بحث) ۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۲ (ایران) ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)پاسخ

رویه بررسی سرشناسی فیلم‌های مستند

امیدوارم جای درستی برای طرح باشد. متاسفانه رویه های موجود برای سرشناسی مناسب فیلمهای مستند نیستند و با معیارهای فیلمهای تجاری و سینمایی تهیه شده اند. مواردی مانند نمایش، فروش و یا نقدها اساسا ناشی از بعد بازخورد و توجه منتقدان و یا حتی شبکه‌های خبری، به هیچ عنوان قابل مقایسه با فیلمهای تجاری نیستند. درخواست تهیه و یا تفکیک فیلمهای مستند در احراز سرشناسی را دارم. ًReza Irenji - (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)پاسخ

@Rtirenji: سلام. فیلم های مستند هم مثل بقیه آثار اگر کاری درخور و قابل توجه باشد مورد پوشش منابع و نقد و بررسی قرار می گیرد. مستندها و مستندسازهای شاخص و سرشناس کم نداریم. با اینحال بهتر است فاکتورهایی که مدنظرتان پیشنهاد دهید تا بررسی شود. فرهنگ2016 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)پاسخ
@فرهنگ2016: سلام
خب همین درخور بودن کیفی است، شاید از نظر من (که این نیست) اگر از صدا و سیمای ایران پخش شد درخور است، ولی نظر کس دیگر (که نظر من هست) این باشد که نفس تولید مستند با توجه به عدم علاقه‌ای که صنعت فیلم در سرمایه‌گذاری در آن دارد خود مایه درخور بودن است،
پیشنهاد من سهل تر کردن این امر در خصوص تمام محصولات فرهنگی است، بخصوص محصولاتی که عملا کارکرد تجاری ندارند و بودن مقاله در ویکی منافع تجاری برای صاحب اثر ایجاد نمیکند. و تنها باعث می‌شود جستجو‌گر آن محصول فرهنگی، متنی با استانداردهای ویکی را بخواند. (چون بر روی محتوای متنها نظارت میشود)
پیشنهاد دوم من این است که درخور بودن (سرشناسی)‌ یک فیلم مستند حداقل در رویه تخصصی تری بررسی شود، شاید چیزی مانند کمسیون، و همانطور که برای سرشناسی ادله خواسته میشود برای عدم‌سرشناسی هم ادله داده شود (مثلا نبودن در فلان لیست). تجربه شخصی من این است که بعضا در موضوعاتی هجمه‌ای تشکیل میشود و جناحی برخورد میشود. (و بیطرفی ویکی مخدوش میشود)
برای کمک به بحث: فرض مستندی به دلیل موضوع، مجوز پخش در صدا و سیما را نداشته، و ممیزی جشنواره‌های مستند هم مجوز نداده (که بسیار فراوان پیش می‌آید) ، اما پخش خارجی شده و خبر تولید و پخش آن در منابع خبری معتبر آمده است. سرشناسی این مستند چه وضعیتی دارد؟

ًReza Irenji - (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۵ (UTC)پاسخ

  • @Rtirenji: ببخشید ولی من هنوز متوجه پیشنهاد شما نشدم. سهل تر کردن دقیقا به چه معناست؟ برای همه فیلم های مستند مقاله بسازیم؟ اگر این باشد با سیاست وپ:بانک اطلاعاتی در تضاد است. ما هدف مان ایجاد بانک اطلاعاتی یا کاتالوگی برای محصولات فرهنگی نیست. در مورد بررسی تخصصی تر بنظرم همین الان هم تا حدودی پروژه وپ:نبح کارکردش بررسی دقیق تر سرشناسی مقالات است. البته قبول دارم پروژه نبح هم ممکن است ایرادات خاص خود را داشته باشد اما اگر یک مقاله به اندازه کافی منابع یا دلیل برای اثبات سرشناسی داشته باشد در آنجا فرصت بررسی دقیقتری برای این موارد فراهم است. الان مورد این فرض من نمیتوانم نظری بدهم چون هر مقاله رو باید بطور موردی بررسی کرد. بنظرم هنوز هم پیشنهاد دقیق و عملی در این بحث مطرح نشده است. فرهنگ2016 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۷ (UTC)پاسخ
@فرهنگ2016: سهل‌تر کردن به معنای ساختن بانک اطلاعاتی نیست، به معنای تعمیم ندادن معیارهای فیلم سینمایی به فیلم مستند است. در نبح هم با کمی دقت متوجه نظرهایی مانند : بماند سرشناسی را دارد - حذف شودفاقد معیار سرشناسی افراد --حذف شود. سرشناسی محرز نشد- حذف شود. از محتوای مقاله، سرشناسی محرز نمیشود و حذف شود درود به نظر حقیر سرشناسی وپ:فیلم ندارد همچنین سرشناسی عمومی نیز دارا نیست و حذف شود. سرشناسی وپ:فیلم را ندارد و حذف شود فقدان وپ:فیلم و یا به نظر بنده سرشناسی این فیلم مسلم می باشد بماند: در برنامه آپارات شبکه بی بی سی به نمایش درآمده و مورد بررسی و نقد قرار گرفته است
حتی شرح ساده‌ای داده نمیشود، چون فلان پس بهمان، که کمی قوه تعقل انسان را آرام کند

و در حالی که در همان وپ:سرشناسی نوشته که : پیش از پیشنهاد حذف زمان‌دار یا نظرخواهی برای حذفِ یک مقاله، یا دادن رأی در خصوص سرشناسی در یک ویکی‌پدیا:نظرخواهی برای حذف، قویاً توصیه می‌شود کاربران تلاش کنند برای موضوعِ مورد پرسش منبع بیابند، و اگر منابعی در جستجو یافت نشد احتمال وجود منابع را در نظر بگیرند.

اما در کمتر از ۲۴ ساعت از ایجاد مقاله، حذف و حتی محافظت کامل می‌شود. چنان که گویی چیزی جهان هستی را تهدید کرده.
نظرات چنان مستدل و سیاست ویکی چنین
یک چیزی در وپ:نبح ایراد دارد و با سیاست وپ:سرشناسی همخوانی ندارد. ‍‍‍ًReza Irenji - (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)پاسخ

نامگذاری حوزه‌های انتخابیه

پیشنهاد می‌کنم مقاله‌های حوزه‌های انتخابیهٔ مجلس سفلی کشور ایران به نام مرکز حوزه نامگذاری شوند. مثلاً به جای استفاده از حوزه انتخابیه بجنورد، مانه و سملقان، گرمه، جاجرم و راز و جرگلان از حوزه انتخابیه بجنورد استفاده شود.

حوزه انتخابیه سبزوار تقریباً صد سال (از ۱۲۹۰) به همین نام خوانده می‌شده است. اما چند سال پیش به حوزه انتخابیه سبزوار، جغتای، جوین و خوشاب تغییر نام داد، و اخیراً باز به حوزه انتخابیه سبزوار، جغتای، جوین، خوشاب و داورزن تغییر کرد. اما این پایان کار نیست و تقریباً مطمئنم خیلی زود به حوزه انتخابیه سبزوار، جغتای، جوین، خوشاب، داورزن و ششتمد تغییر نام خواهد داد. دلیل این بی‌ثباتی‌ها، ایجاد شهرستان‌های جدید از دل شهرستان بزرگ قدیمی است (که اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است). با این حال، نام‌های دراز رایج نیستند و اکثراً به همان نام معروف‌تر قدیمی که ساده‌تر هم هست اکتفا می‌کنند.

برخی از این شهرستان‌های نوبنیاد، تغییرنام هم می‌دهند. مثلاً تا همین چند روز پیش عنوان مقاله یکی از حوزه‌های خراسان در ویکی‌پدیا، حوزه انتخابیه نیشابور و تخت جلگه بود. حال آنکه شهرستان تخت‌جلگه سال‌ها پیش به شهرستان فیروزه تغییرنام داده بود و نام صحیح حوزه در حال حاضر حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه است. این هم نوعی دیگر از بی‌ثباتی در نام حوزه‌ها و طبعاً مقاله‌های ویکی‌پدیاست.

ذکر دو نکته الزامی است:

  • ویکی‌پدیا ملزم نیست از نام رسمی استفاده کند و اتفاقاً نام رایج ارجح است.
  • استفاده از نام‌های رایج و کوتاه، نیاز به تمیزکاری‌ها (مثلاً جابجایی رده‌ها) را بسیار کاهش می‌دهد.

4nn1l2 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۳ (UTC)پاسخ

  • @4nn1l2: بنظرم یک مشکلی اینجا وجود دارد. فرضا در زمان انتخابات رای دهندگان یا حتی خبرنگاران بخواهند به مقالات خوزه های انتخابیه مراجعه کنند. طبعا اینها نیاز به اطلاعات دقیق و به روز دارند. خصوصا وقتی درباره یک تقسیم بندی رسمی و قانونی است. مثل تقسیم بندی های کشوری. اگر این اطلاعات با همان نام و تقسیم بندی های قدیمی در رسانه ها منعکس شود یا توسط خوانندگان مطالعه شود و بعدا متوجه شوند که ویکیفا اطلاعات قدیمی و احتمالا اشتباه به خوردشان داده آیا باعث بی اعتباری ویکیفا نخواهد شد؟ فرهنگ2016 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)پاسخ
    @فرهنگ2016: نام رسمی حوزه در ابتدای متن مقاله (و شاید بالای جعبه اطلاعات) می‌آید. مثلاً حوزه انتخابیه سبزوار را ببینید. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC)پاسخ
  • موافق مقاله‌های حوزه‌های انتخابیهٔ کشور ایران به نام مرکز حوزه نامگذاری شوند. «ویکی‌پدیا لزوماً از نام «رسمی» موضوع برای نوشتار استفاده نمی‌کند.» -- ‏ SunfyreT ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)پاسخ
  • موافق نامگذاری حوزه های انتخابیه مجلس، با نام رایج آنها صورت گیرد که مطابق وپ:رایج است. اما این، الزاما با این گزاره که «... به نام مرکز حوزه نامگذاری شوند» هم ارز نیست و با این گزاره اخیر مخالفم. مثلا حوزه انتخابیه سقز و بانه رایج تر است تا حوزه انتخابیه سقز. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۱ (UTC)پاسخ
    @مرتضا: سیاست وپ:نام رایج تمام رهنمودهای قواعد نامگذاری را وتو میکند، هدف این نظرخواهی دستیابی به یک رهنمود (و نه سیاست الزام آور) و قاعده برای نامگذاری حوزه‌های انتخابیه ایران است و این نافی سیاست نام رایج نخواهد شد. قرار است رهنمود وپ:حوزه انتخابیه گسترش یابد.
    مثلا بنگرید ما نام زمین‌لرزه ۱۳۸۲ بم که بر پایه رهنمود وپ:زمین‌لرزه بود را با نظرخواهی و استناد به سیاست وپ:نام رایج به زمین‌لرزه بم منتقل کردیم. در واقع رهنمود مانع اجرای سیاست نخواهد شد.
    قرار نیست رهنمودهای نامگذاری لزوما هم ارز سیاست نام رایج باشد.-- ‏ SunfyreT ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۴ (UTC)پاسخ
    نام رایج باید کمترین حد ابهام را داشته باشد وگرنه خودش وتو می‌شود. بنیامین (بحث) ۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۷ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)پاسخ
  • شدیداً مخالف این نظرخواهی از اساس ایراد دارد. اولاً اصرار به مخلوط کردن مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی، نتایج بدی دارد. «حوزه‌های انتخابیه مجلس شورای اسلامی» را نمی‌توان به نام مجعول «حوزه‌های انتخابیهٔ مجلس سفلی کشور ایران» خواند چون هم ارز با مجلس شورای اسلامی، هیچ مجلس علیایی نداریم که این را سفلی بخوانیم. خوب است که از تحقیق دست اول دست برداریم. آنقدر مثال نقض هست که به‌راحتی می‌توان این پیشنهاد را رد کرد. حوزه انتخابیه مشهد و کلات اکنون تفکیک شده و شهرستان کلات به حوزه انتخابیه درگز متصل شده‌است. حوزه انتخابیه میاندوآب، شاهین‌دژ و تکاب اکنون تفکیک شده و شهرستان میاندوآب نماینده‌ای مستقل از دو شهرستان دیگر دارد. این تغییرات جدید، حتماً نیازمند مقاله‌های جدید هستند. شهرستان قم در طول دهه‌های اخیر، چندین بار بین استان‌های مختلف دست‌به‌دست شده و مرز حوزه انتخابیه‌اش نیز تغییرات اساسی داشته‌است. سرانجام تبدیل به استان مستقل شد و وضعیتش متفاوت شد. اینها را چطور درون یک مقاله می‌توان جا داد؟ حوزه انتخابیه آستارا (۱۳۳۸) (یکی از حوزه‌های انتخابیه مجلس شورای ملی) از شهرستان آستارا (در استان گیلان) و بخش نمین در استان آذربایجان شرقی تشکیل شده بود! (حال آن که در تقسیم‌بندی حوزه‌های مجلس شورای اسلامی، نمی‌توان یک بخش از یک شهرستان در یک استان دیگر را روی یک شهرستان از یک استان دیگر محسوب کرده و کل آنها را در یک حوزه انتخابیه منظور کرد.) این را می‌خواهید چطوری و به کدام یک از حوزه‌های حوزه انتخابیه آستارا (در استان گیلان) و حوزه انتخابیه اردبیل، سرعین، نمین و نیر (در استان اردبیل) در مجلس شورای اسلامی بچسبانید؟ با این استدلال که حوزه انتخابیه سبزوار تغییرات جغرافیایی خاصی در طول زمان نداشته، نباید کل کشور را نباید درهم‌ریخت. (البته گزارهٔ «ثابت بودن حوزهٔ فوق» نادرست است.) دوماً به بهانهٔ وپ:رواج، نباید فلسفهٔ نام‌گذاری حوزه‌های انتخابیه مجلس شورای اسلامی را تغییر داد. نام حوزهٔ انتخابیه X از شهرستان‌هایی تشکیل شده‌است که آن X را تشکیل می‌دهند. وپ:رواج برای زمانی است که یک موضوع ثابت، دو نام صحیح اما متفاوت داشته باشد و یکی رواج بیشتری داشته باشد. اینجا وپ:رواج نمی‌تواند وارد بشود چون یک نام صحیح و یک نام غلط داریم. وقتی می‌گوییم حوزه انتخابیه طوالش، رضوانشهر و ماسال یعنی نماینده‌ای که از این حوزه انتخابیه بیرون بیاید، متعلق به سه شهرستان‌های تالش، رضوانشهر و ماسال است. چنانچه این را به نام کوتاه «حوزه انتخابیه تالش» کوتاه کنیم، تکلیف آن دو شهرستان چیست؟ در آن حوزه انتخابیه، بحث‌هایی هست که دو شهرستان یادشده از این حوزه انتخابیه جداشده و نمایندهٔ مستقل‌شان را در مجلس داشته باشند اما امروز و فردا می‌شود. یک نفر که وارد ویکی‌پدیا بشود و نام «حوزه انتخابیه تالش» را ببیند، ممکن است که تصور کند که این حوزه انتخابیه تفکیک شده‌است! (مانند مشهد و میاندوآب) بنیامین (بحث) ۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۶ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)پاسخ
  • موافق نیستم. وپ:رواج زمانی مصداق دارد که ما با یک پدیده ثابت مواجه باشیم که چند نام دارد. وقتی نام حوزه تغییر می‌کند دیگر نمی‌توانید بگویید نام قبلی رایج تر است. حوزه انتخابیه بجنورد وقتی شده حوزه انتخابیه بجنورد، مانه و سملقان، گرمه، جاجرم و راز و جرگلان ما با پدیده جدیدی مواجهیم. حتی اگر حوزه استحفاظی حوزه هم همان مانده باشد. ضمناً مرکز حوزه چه معنا و تعریفی دارد؟ در حوزه انتخابیه بجنورد، مانه و سملقان، گرمه، جاجرم و راز و جرگلان هر کدام یک شهرستانند. چرا باید بین آنها تبعیض قایل شد و یکی را برگزید؟ این که نام حوزه بی‌ثبات هستند پدیده ای است که در جهان واقع وجود دارد و ویکی باید منعکس کننده آن باشد نه این که واقعیت را سرکوب بکند. موافق نیستم این اتفاقات صرفا یک تغییر نامند. --1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)پاسخ
    مرزهای حوزه تغییر می‌کنند ولی آیا نام حوزه‌ها هم در سراسر جهان مدام تغییر می‌کنند؟ مثال نقض: en:Peterborough (UK Parliament constituency). مرکز حوزه شهرستانی شهری است که فرماندار شهرستانش رئیس ستاد انتخابات حوزه است. اسامی مراکز حوزه در جداول رسمی موجود است (انتهای فایل). بحث تبعیض هم آرمان‌گرایی است. بین بجنورد و راز و جرگلان فرق هست. مهم‌ترینش اینکه اولی شناخته‌شده و معروف و مشهور است، ولی دومی نه. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)پاسخ
    4nn1l2 - این فایل پژوهشی است که در مرکز پژوهش ها انجام شده. تعریف مشخصی هم از «مرکز حوزه» ارایه نکرده. احتمالا برای روشن کردن بیشتر خواننده بزرگترین شهر حوزه را به این عنوان معرفی کرده. ولی من در جهان واقع چیزی به عنوان مرکز حوزه انتخابیه در ایران نیافتم. توجه کنید که وقتی می گوییم حوزه نیشابور و فیروزه این منظور شهرستان های نیشابور و فیروزه است ولی مرکز حوزه در آن جدول یک شهر است. پیشنهاد شما به این معناست که نام کل حوزه انتخابیه به یک شهر تقلیل یابد که غلط انداز است. اساس حوزه بندی شهرستانی است نه شهری.
    این که در ایران رشد جمعیت بالاست و شهرستان های نو زاده می شوند شاید چیزی باشد خاص ایران. ولی این مساله سوا است از نامگذاری مقالات. راز و بجنورد هر دو شهرستانند. قانع کننده نیست چون بجنورد مشهورتر است پس راز به کلی نادیده گرفته شود. وقتی راز مثلا شهرستان شده و دیگر جزو شهرستان بجنورد نیست اگر همچنان شما به حوزه بگویید حوزه بجنورد ابهام آفرین است. شنونده ممکن است فکر کند این شهرستان جزو حوزه دیگری شده. ممکن است بگویید توی جدول کاملش را می نویسیم ولی این کافی نیست. نام حوزه همه جا استفاده می شود و در جدول ها لازمست. طولانی بودن هم مشکلی نیست. حوزه های کشورهای دیگر را داریم که طولانی اند. برای مثال کسی نمی آید بگوید |Inverness, Nairn, Badenoch and Strathspey (UK Parliament constituency) را بکنیم اینورنس چون از نیرن مثلا که ۹ هزار تا بیشتر جمعیت ندارد بزرگتر و مشهور تر است.1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۵۱ (UTC)پاسخ
    مرکز حوزه در جداول رسمی هست: ۱۲۸۸، ۱۲۹۰، ۱۳۰۴، ۱۳۳۹، ۱۳۵۰.
    برای بعد از انقلاب هم به «حوزه انتخابیه بیرجند شامل شهر بیرجند، بخش مرکزی و بخشهای خوسف و درمیان به مرکزیت شهر بیرجند با یک نماینده» آیین‌نامه اجرایی قانون: «درخواست تغییر حوزه انتخابیه خود را به وزارت کشور و یا مرکز حوزه انتخابیه‌ای که در آن ثبت نام نموده‌است‌، تسلیم نماید». ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۹ (UTC)پاسخ
    خیلی هم عالی. پس بگذارید پیشنهاد شما را دقیقتر بفهمیم. توجه دارید که این مراکز حوزه یک شهر اند دیگر، یعنی شما می‌گویید حوزه‌ها به شهر بزرگ شان نامگذاری شوند؟ مثلاً حوزه انتخابیه «کهگیلویه» به مرکزیت شهر دهدشت را ما چه باید بنامیم؟--1234 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۳۲ (UTC)پاسخ
    به نام شهرستانی که مرکز حوزهٔ انتخابیه در آن واقع است: حوزه انتخابیه کهگیلویه. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۰ (UTC)پاسخ
    این دیگر پس نمی شود مرکز حوزه. یکی چیزی که شما دارید پیشنهاد می کنید. ۴ تا شهرستان مثلا هست شما می گویید کل حوزه فقط اسم یکیشان را داشته باشد. با این که حوزه کل آنها را پوشش می دهد. --1234 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)پاسخ
    فرماندار شهرستانی که مرکز حوزه در آن واقع است، رئیس ستاد انتخابات حوزه می‌شود. حرف شما مثل این است که بگوییم چرا رئیس از فلان شهرستان انتخاب شده و سر آن سه تا شهرستان دیگر بی‌کلاه مانده است و چرا ریاست مثلاً شورایی مرکب از فرمانداران هر چهار شهرستان نیست. عدالت‌طلبی شما جای تحسین دارد، ولی معروفیت، شهرت، سابقهٔ تاریخی، ثروت مادی، سرمایهٔ انسانی و .... همه دخیلند و باعث می‌شوند عدالت تحقق نیابد. ویکی‌پدیا هم قرار نیست عادل باشد. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)پاسخ

به این سناریوها توجه کنید:

  1. شهرستانهای الف و ب در حوزه انتخابیه A قرار دارند. اما از سال x هر کدام یک حوزه انتخابیه شده اند با نامهای B و C.
    1. نام رایج A با نام رایج B هم ارز است.
    2. نام رایج A متفاوت از نام رایج B است.
  2. شهرستانهای الف و ب در حوزه انتخابیه A قرار دارند. اما از سال x شهرستان ب به حوزه انتخابیه B می پیوندد.
  3. شهرستانهای الف و ب در حوزه انتخابیه A قرار دارند. اما از سال x شهرستان ج از شهرستان الف جدا می شود و حوزه انتخابیه B شامل شهرستانهای الف، ب و ج می شود.
    1. نام رایج از A به B تغییر می کند.
    2. نام رایج تغییری نمی کند.

به نظر من در حالت 1-1 احتیاج به دو مقاله داریم: A و C. جدا شدن C باید در تاریخچه A بیاید. در حالت 2-2 سه مقاله می خواهیم: A، B و C. جدا شدن از A باید در تاریخچه B و C بیاید. در حالت 2، A و B که هر کدام یک مقاله اند که رخداد سال x باید در تاریخچه هر دو بیاید. در حالت 3-1، فقط مقاله B را داریم که رخداد سال x در تاریخچه اش آمده و مقاله A به B تغییر مسیر می دهد. در حالت 3-2 فقط یک مقاله A را داریم که رخداد سال x در تاریخچه اش آمده و B به A تغییر مسیر دارد. اما نام رایج چگونه تعیین می شود؟ آیا در متون خبری رسمی به نماینده حوزه A می گویند: نماینده الف؟ یا می گویند نماینده الف و ب و ...؟ یا هر دو؟ اگر می گویند الف (چنان که جستجوی گوگل من نشان می دهد در مورد سبزوار چنین است) الف نام رایج است. اگر نه، نام کامل ارجح است. این است پیشنهاد من. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)پاسخ

گمان می‌کنم بیشتر موارد با سناریوی ۳ مواجهیم. جستجوی گوگلی که شما می‌کنید را باید با احتیاط نگریست. توجه کنید که این صرفا یک تغییر در نام نیست. یک شهرستان جدید اضافه شده که به برای خود تشکیلات متفاوتی از شهرستان قدیمی تر دارد. ساختمان و تشکیلات جدیدی در جهان واقع به وجود آمده. این تغییر صوری و واژه‌ای نیست که صرفا در عالم خیال دنبال نام مناسب بخواهیم بگردیم. بسیاری از آن نتایج مربوط به زمان قبل از دگرگونی اند. پس وارد نیستند. ما با یک موجود زنده در حال تغییر مواجهیم. وقتی اسم مقدونیه می‌شود مقدونیه شمالی ما نمی‌رویم گوگل کنیم بگوییم که اسم رایجتر است. اینجا اصلاً رواج ربطی ندارد. چون ما با یک تغییر رو به روییم. نکته این است که این اسامی هم ارز نیستند. مثلاً زحل یا کیوان اسامی مشابهی برای یک پدیده اند. اما سپاهان و اصفهان این گونه نیستند یک تغییر و دگرگونی واقعی در تاریخ رخ داده. اسم این هم حوزه هم همین گونه است. حوزه نیشابور یک چیز است و یک مختصاتی دارد حوزه نیشابور و فیروزه چیز دیگر. ما برای هر دوی این حوزه ها یک مقاله بیشتر نیاز نداریم چنان که برای رضاییه و ارومیه یک مقاله بیشتر نداریم ولی نامش باید به روز باشد. --1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)پاسخ
مثال از شهرها، تقریب ذهنی خوبی نمی‌دهد چون با حوزه‌هایی روبرو هستیم که متشکل از چندین شهر و شهرستان هستند. مثال بهتر، پارس/فارس است. پارس، پارس (استان ساسانی)، فارس (سرزمین) و استان فارس را داریم. فارس (ایالت) هم نیاز است که ساخته شود. بنیامین (بحث) ۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۶ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)پاسخ
در این سناریوهایی که صحبتش را می کنیم مناطق حوزه همان است. صرفا نام و ساختارش عوض شده است. مقاله جدید نیاز نیست. چون یک چیز است که در حال تحول و دگرگونی است. اگر حوزه چند شقه شده بود بحث دیگری بود. پارس، پارس (استان ساسانی)، فارس (سرزمین) و استان فارس هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند که مقاله جدا را لازم می کنند. ولی وقتی حوزه همان است و دگرگون شده باید تحولات در همان مقاله ذکر بشود ولی مقاله جدید نیاز نیست چرا که انشعاب محتوا خواهد بود. کنگره آمریکا صدها سال است حوزه هایش دارای تغییر و تحولند ولی این باعث نمی شود هر یک مقاله جدید بگیرند صرفا تحولات در همان یک مقاله نوشته می شود. 1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۳۴ (UTC)پاسخ
وقتی ساختار عوض شد، مقالهٔ جدید می‌طلبد. نه فقط در مسائل جغرافیایی، بلکه در هر جایی. هرکدام از مقالات نیز توسط رده‌های «بنیان‌گذاری‌های سال فلان» و «انحلال‌های سال فلان» رده‌دهی می‌شوند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران همان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است اما مقاله‌های جدا دارند چون ساختارش تغییر کرده‌است. بنیامین (بحث) ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۰ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)پاسخ
نه هر تغییر ساختاری. در مثالی که آوردید با دو چیز مجزا و متمایز روبه روییم که اولی منحل شده سالها بعد رفته اند یکی دیگر را ساخته اند. این فرق دارد به یک چیز پویایی که باقی می ماند درش تغییر ایجاد می شود. اگر مثلا رضاییه می شود ارومیه ما یک رده اهالی رضاییه نمی سازیم برای کسانی که پیش از تغییر نام در آنجا زندگی می کرده اند.--1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)پاسخ
طبیعتاً نه هر تغییری. اختلاف‌مان در میزان تغییر است. تبدیل نام رضائیه به ارومیه را یک «تغییر ساختاری» نمی‌دانم. بنیامین (بحث) ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۲ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)پاسخ
می شود بفرمایید حوزه نیشابور که می شود حوزه نیشابور و فیروزه چه تغییر خاصی در آن حوزه پدیده آمده؟ آیا فیروزه قبلش نماینده دیگری داشته؟--1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۶ (UTC)پاسخ
حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه جزو آن مواردی نیست که نیاز به تفکیک مقاله داشته باشد. مواردی که نیاز به تفکیک دارند را در بالا مثال زده‌ام. بنیامین (بحث) ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۹ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۹ (UTC)پاسخ
تازه دیدم. قبول دارم. آن ایرادات جدی است؛ ولی اکثر حوزه‌ها فکر می‌کنم از سنخ نیشابور و فیروزه باشند و منظور پیشنهاددهنده هم فکر کنم این بوده که البته پیشنهادش کاستی موارد خاص فوق را نیز دارد. اگر واقعاً تغییر محدوده بوده یکی کردن مسلماً معنا ندارد.1234 (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۴۳ (UTC)پاسخ
این مثل آن است که بگویی چون از سال ۱۳۷۲ استان اردبیل از بطن استان آذربایجان شرقی زاده شده، مقالهٔ تازه‌ای به نام استان آذربایجان شرقی (۱۳۷۲) هم نیاز است چون بالاخره محدودهٔ استان آذربایجان شرقی قبل و بعد از آن تغییر کرده است. نه آقا جان! هویت آذربایجان شرقی به بودن یا نبودن اردبیل در آن استان گره نخورده است. از آن طرف تقسیم خراسان را در نظر بگیرید که ادامهٔ استفاده از نام خراسان برای استانی به مرکزیت مشهد ممکن نبود و واحد تازه‌ای با هویت خراسان رضوی شکل گرفت. اما به فرض ایجاد استان جدیدی به نام خراسان غربی به مرکزیت سبزوار، دیگر لازم نیست، استان خراسان رضوی دنبال نام و هویت تازه‌ای برای خودش باشد.
منظورم از «بی‌ثباتی» تغییر محدوده‌ها و مرزها نبود، بلکه بی‌ثباتی در نام و عناوین حوزه‌ها است. تغییرات در مرزبندی حوزه‌ها امری رایج و معمول است و اشکالی ندارد [تازه این اعتراض هست که چرا سهمیه‌بندی‌ها در ایران اینقدر نامتوازن و ناعادلانه است و چرا تغییر در امور مهم و معنادار صورت نمی‌گیرد و چرا این سیستمِ بوروکراتیک اینقدر سنگین و کند است؟] اساس پیشنهاد بنده این است که حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه پیش و پس از ایجاد شهرستان ناشناختهٔ فیروزه، می‌توانسته و می‌تواند به سادگی در ویکی‌پدیا حوزه انتخابیه نیشابور نام داشته باشد و مشکلی پیش نخواهد آمد [در یک کلام، لازم نیست کارخرابی‌های وزارت کشور به ویکی‌پدیا تسری یابد]. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۲ (UTC)پاسخ
نه‌تنها کسی بحث تفکیک حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه را مطرح نکرده‌است بلکه همه شرکت‌کنندگان در بحث، مشکلی با این حوزه انتخابیه ندارند. کشیدن دوبارهٔ پای این حوزه به بحث، مانع پیشرفت بحث و منجر به مغالطه پهلوان‌پنبه می‌شود. مثال‌های واقعی بسیاری در همین‌جا زده شده و به وفور نیز موجود است. بنیامین (بحث) ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۸ (ایران) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۸ (UTC)پاسخ
بحث تفکیک یک بحث حاشیه‌ای است که اتفاقاً توسط خود شما آغاز شد. مراد از گشودن این ریسه و ارائهٔ این پیشنهاد تصمیم‌گیری در باب نامگذاری مقاله‌های موجود حوزه‌های انتخابیه بود. بنده با سناریوهایی که مرتضا بالاتر به‌دقت و خوبی تشریح کرد، موافقم و معتقدم تنها لازم است تعداد معدودی مقاله‌های تازه در باب حوزه‌های انتخابیه ایجاد شود (از قبیل حوزه انتخابیه جوین که همین امروز ایجادش کردم). نظر کاربر:مرتضا نشان می‌دهد که مقالهٔ حوزه انتخابیه سبزوار نیاز به تفکیک ندارد، چرا که در سال ۱۳۳۹ سناریوی 1-1 رخ داده است و در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۴ سناریوی 3-1. ‏ ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)پاسخ
قیاس شما مع الفارق است. معادل حرف شما این است که وقتی استان خراسان تقسیم شده ما هنوز به استان خراسان رضوی بگوییم استان خراسان چون رایجتر است دیگر. ولی ما که این کار را نمی کنیم. مشهد هنوز مرکز استان خراسان است ولی تحولاتی در آن رخ داده که باید در نامش هم منعکس شود.--1234 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)پاسخ
ادامهٔ استفاده از نام خراسان برای استانی به مرکزیت مشهد ممکن نبود چون استان‌هایی که مرکزشان بیرجند و بجنورد است هم مدعی هویت خراسان بودند. در ایران سبزوار دیگری وجود ندارد که خود را مدعی میراث و هویت سبزوار بداند. بالفرض که جوین و جغتای و ... جدا شوند، نامشان جوین و جغتای خواهد بود (کما اینکه حوزه انتخابیه جوین زمانی وجود داشته)، و اینان نمی‌توانند مدعی هویت سبزوار بشوند. این‌ها با هم فرق دارند. قضیه مشابه آنی است که دربارهٔ جدا شدن اردبیل از آذربایجان مطرح کردم، با این تفاوت که در اثر سوءتدبیر مسئولان کشور، نام و هویت حوزه‌ها دچار بی‌ثباتی وحشتناکی شده است. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)پاسخ
بحث ما فلسفه نامگذاری رضوی نیست. هر چی بوده این اسم گذاشته شده و ربطی به بحث ما ندارد؛ ولی با منطق شما خراسان را با مشهد می‌شناسد پس باید بر طبق حرف شما همچنیان در به همان پاشنه بچرخد ما هم باید بگوییم استانی که مرکزش مشهد است خراسان است نه چیز بیشتر. کسی هویت سبزوار را زیر سؤال نبرده ولی وقتی شما اسم کل حوزه را فقط به یک بخشش تقلیل می‌دهید هویت آن بخش‌ها زیر سؤال می‌رود. چیزی که شما نادیده می گیرید یک تحول در جهان واقع است. باز تاکید می کنم که ما صرفا با یک تغییر نام رو به رو نیستیم. تحولات سازمانی و تشکیلاتی اتفاق افتاده و عدم انعکاس این در نام آن را ناقص می کند. بیطرفی به کنار.--1234 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)پاسخ
نام «خراسان رضوی» مشکلی ندارد که بخواهیم برایش چاره‌اندیشی کنیم. هم به اندازهٔ کافی کوتاه است، هم رایج، و هم باثبات. نام «حوزه انتخابیه سبزوار، جغتای، جوین، خوشاب و داورزن» چند مشکل دارد: دراز است و برای عنوان مقاله مناسب نیست، رایج نیست؛ ثبات هم ندارد. توابع (جغتای، جوین، خوشاب و داورزن) هم معروفیت آنچنانی ندارند و بیشتر از هویت سبزوار استفاده می‌کنند. تحولات سازمانی و تشکیلاتی (هرچند یک شوخی بیش نیست) در سطح حوزهٔ انتخابیه به وجود نیامده، بلکه در تقسیمات کشوری به وجود آمده است. این دو از هم سوایند. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۰ (UTC)پاسخ
نمی‌دانم کجای ویکی‌پدیا گفته شده درازی مشکل خاصی است. توجه داشته باشید که درستی بر شیوع ارجح است. یک ساختمان فرمانداری آنجا هست، دفتر و دستک است نمی‌دانم چطور این شوخی است. کلی اداره در آنجا هست. این که ثبات ندارد برآمده از جهان واقع است که تحولات دارد تویش اتفاق می‌افتد. شما می‌گویید زوری مقاله ویکی‌پدیا این تحولات را منعکس نکند حال آن که با یک پدیده در جهان مواجهیم که همان آب رفتن و کاهش اندازه شهرستان‌ها است. این یک چیز ذهنی و تخیلی نیست.--1234 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۸ (UTC)پاسخ
شما بحث حوزه‌بندی انتخابات را با تقسیمات کشوری خلط کرده‌اید. رواج مهم‌تر از نام رسمی است و همانطور که مسجد شاه و بمبئی به این عناوین نامگذاری شده‌اند، نه مسجد امام خمینی و مومبای، اینجا هم می‌توان از نام رایج حوزه‌ها استفاده کرد. حوزه‌ای که ۱۰۰ سال فلان نام را داشته را نمی‌توان به خاطر ۸ سال بی‌کفایتی چند نفر به همین راحتی تغییر نام داد. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۲ (UTC)پاسخ
دلیل من این نیست که چون «رسمی» است استفاده شود. چون درست است استفاده شود. حوزه نیشابور متفاوت است از نیشابور و فیروزه برای مثال. استفاده از اولی نادرست است. همان طور که تداوم اطلاق خراسان به استانی که مرکزش مشهد است غلط است ولو اگر رایج باشد.--1234 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۷ (UTC)پاسخ
کجای ویکی‌پدیا آمده کاربر ویکی اجتهاد کرده و نام «درست» را از غلط تشخیص داده و مقاله را به آن عنوان نامگذاری کند؟ بحث‌های نامگذاری ویکی‌پدیا همواره حول «رواج» و «رسمیت» گشته است. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۵۰ (UTC)پاسخ
کمی ساده‌ترش کنیم. شما می‌گویید که اگر کسی نمایندهٔ «حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس» باشد، ممکن است که در رسانه‌ها با عنوان «نمایندهٔ تهران» رواج بیشتری داشته باشد. این قابل درک است ولی صرفاً برای آن آقا/خانم نماینده. نام صحیح «حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس»، خودش است. کنار گذاشتن نام بقیه شهرستان‌ها، عنوان مقاله را نادرست می‌کند. مثال‌هایش را در بالا گفتم. در سناریوهایی که برشمردید، به نظر من، هر جا که حوزه انتخابیه را مجبور شدید که با نام متمایزی شامل A و B و C کدگذاری کنید، مقالهٔ جدیدی نیاز است. بنیامین (بحث) ۹ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۱ (ایران) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)پاسخ

الگو Navseasoncats

با درود برای استفاده از الگوی Navseasoncats در رده‌بندی فیلم ها بر اساس دهه نیاز به راهنمایی داشتم. با سپاس--حسین (بحث) ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)پاسخ

@Ahmad252: احمد جان این الگو فکر میکنم بومی سازی نشده، میشه در این مورد راهنمایی کنید --حسین (بحث) ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)پاسخ
سلام. متأسفانه از پودمان و لوآ خیلی سر درنمی‌آورم. مشکل این است که اعداد فارسی را نمی‌فهمد. پودمانش اما برای پوشش حالات مختلف، اختصاصی شده و این حالات همگی با توجه به ویکی‌پدیای انگلیسی در نظر گرفته شده‌اند. نتیجه این است که برای بومی‌سازی، باید اصلاحات اساسی در آن انجام بشود و در نقاط مختلفی از یک پودمان دیگر برای تبدیل اعداد فارسی به انگلیسی استفاده کنیم. احتمالاً حجت، دالبا و Mensis Mirabilis می‌توانند در این مورد بهتر کمک کنند. احمدگفتگو ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)پاسخ

قفل انتقال برای مقالات فهرست شده در نظرخواهی برای انتقال

نظرخواهی برای انتقال یکی از آخرین حلقه‌های مراحل حل اختلاف برای نام مقالات است، وقتی برای انتقال مقاله‌ای نظرخواهی در جریان است نباید نام مقاله منتقل شود وگرنه نظرخواهی مربوطه عقیم می‌شود؛ به بیان دیگر روی نام مقاله مناقشه وجود دارد که نظرخواهی ایجاد شده‌است و این خودش مشمول وپ:قفل انتقال می‌شود. پیشنهاد می‌کنم وقتی برای نام مقاله‌ای نظرخواهی در جریان است انتقال مقاله در سطح مدیران قفل شود تا زمانیکه نظرخواهی اجماع‌یابی شود، نمونه زیاد است ولی برای درک بهتر مشکل آخرین نمونه نام مقاله اعتراضات ۱۳۹۸ ایران است که در حالیکه نظرخواهی برای نام در جریان است به اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران منتقل شده‌است و در این صورت نظرخواهی بدون استفاده شده‌است. -- ‏ SunfyreT ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۰ (UTC)پاسخ

  • نمی‌دانم قفل انتقال قابل افزودن برای چنین مواردی هست یا نه. من درخواست دارم که قفل انتقال برای مقالاتی که نامزد حذف هستند نیز اعمال شود. ما می‌نشینیم بررسی می‌کنیم، گفت‌وگو می‌کنیم و در انتها یک رأی (چه برای ماندن و چه برای حذف مقاله) می‌دهیم ولی کاربری از راه می‌رسد و عنوان و حتی موضوع مقاله را به‌کلی تغییر می‌دهد که هم فلسفهٔ وجودیِ آن نبح زیرسؤال می‌رود و هم آرای کاربران بی‌معنی می‌شود. بنیامین (بحث) ۱۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۲ (ایران) ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)پاسخ

سلام. تلاش برای انتقال لزوماً مربوط به جنبهٔ مورد اختلاف در وپ:نبا نیست (نمونهٔ ۱، نمونهٔ ۲ در عین وجود این بحث). گاه نباها مدت‌های مدید طول می‌کشند (نمونه ۳ سال) و از اینرو چنین محافظت‌هایی نتیجه‌اش این می‌شود که کاربران باید برای هر درخواست دنبال مدیران بدوند تا بلکه جواب بگیرند (نمونه @Gharouni: ). در نتیجه مخالف چنین اقدامی هستم. اگر موردی بود که علیرغم وجود نبا اختلاف و انتقال ادامه پیدا کرد و کار به مناقشه کشید می‌شود با سیاست فعلی محافظت را اعمال کرد. Saeidpourbabak (بحث) ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۶ (UTC)پاسخ

ابهام‌زدایی از نام نشریات

سلام. هنگام نیاز به ابهام‌زدایی از نام نشریات می‌شود عبارت توی پرانتز را مطابق با بسامد انتشار آورد: اعتماد (روزنامه)، چلچراغ (هفته‌نامه)، هفت (ماهنامه)، ره آورد (فصلنامه) یا همه را یک‌کاسه نشریه نامید: دختران ایران (نشریه). مزیت دومی این است که دردسرش کمتر است و در مورد نشریات قدیمی (دوران قاجار مثلاً) که اطلاعات زیادی دم دست نیست کار راحت‌تر است، بعلاوهٔ اینکه در مورد نشریاتی که تناوب انتشارشان تغییر می‌کند (آذربایجان (روزنامه چاپ تبریز)) یا آنهایی که دوماهنامه (فصلنامه طب جنوب) یا دوهفته‌نامه (دو هفته‌نامه نشر اندیشه) هستند بلاتکلیف نمی‌مانیم، ولی خب دقیق نیست. نظر دهید کدام را بهتر می‌دانید. الان یکدست نیستند. در انگلیسی تا جایی که دیدم (magazine) و (newspaper) و (journal) دارند. Saeidpourbabak (بحث) ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۴۵ (UTC)پاسخ

در فارسی ما «روزنامه» را به عنوان معادلی برای newspaper به کار می‌بریم. حتی اگر یک روزنامه مثلاً هر دو روز یکبار یا هفته‌ای دوبار منتشر بشود. یا برعکس، روزی دوبار منتشر بشود (مثل برخی روزنامه‌ها که نسخهٔ صبح و عصر متفاوت دارند). حساب روزنامه‌ها را از باقی نشریات جدا کنیم بهتر است.
برای مابقی نشریات، اگر فقط یکی ازشان موجود باشد (مثلاً فقط یک چلچراغ داریم که مجله‌ای است که معمولاً هفته‌ای یکبار منتشر می‌شود) به لحاظ نظری دلیلی نداریم که «هفته‌نامه» یا «ماهنامه» بودن را در عنوان بیاوریم و همین که بگوییم چلچراغ (نشریه) یا ره‌آورد (نشریه) باید کافی باشد. اما اگر از یک نام دو نشریه داشتیم و دورهٔ انتشارشان همیشه با هم فرق دارد (یکی همیشه ماهانه است و دیگری همیشه هفتگی) می‌شود از بسامد انتشار در ابهام‌زدایی استفاده کرد.
اما آنچه گفتم به لحاظ نظری است. به لحاظ عملی، چیزی که من شنیده و خوانده‌ام آن است که معمولاً بسامد را ذکر می‌کنند؛ مثلاً وقتی راجع به چلچراغ صحبت می‌کنند می‌گویند/می‌نویسند «هفته‌نامه چلچراغ». این خیلی در زبان انگلیسی مرسوم نیست (اگر چه برخی نشریات اسم رسمی‌شان شامل عبارت هفته‌نامه هست مثل Entertainment Weekly) و مثلاً وقتی راجع به مجلهٔ تایم صحبت می‌کنند نمی‌گویند the weekly Time magazien و فقط می‌گویند the Time magazine. از این جهت فضای زبان فارسی دست کم با انگلیسی (و شاید با زبان‌های اروپایی دیگر) متفاوت است.
نتیجه آن که من درک می‌کنم چرا در نام‌های فعلی از بسامد انتشار استفاده شده، نظیر چلچراغ (هفته‌نامه) و هفت (ماهنامه). اما اگر اجماعی به سمت تغییر نام این‌ها به چلچراغ (نشریه) و هفت (نشریه) صورت بگیرد من حمایت می‌کنم. بین «نشریه» و «مجله» هم اولی را بیشتر می‌پسندم چون عمومیت دارد و شامل نشریاتی که ظاهر کلاسیک یک مجله (با جلد گلاسه و صحافی منگنه شده) را ندارند نیز شامل می‌شود. — حجت/بحث ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۰۶ (UTC)پاسخ
  • موافق با استفاده از «نشریه» در پرانتز ابهام‌زدایی برای همه نشریات به جز روزنامه‌ها. Telluride (بحث)  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)پاسخ
  • موافق استفاده از «نشریه» برای ابهام‌زدایی بجز روزنامه! ماهنامه یا هفته‌نامه یا فصل‌نامه نشریه‌ای است که طی مدت مشخص منتشر می‌شود یعنی با عنوان نشریه شناخته می‌شود و فقط زمان انتشارش فرق می‌کند. حسین (بحث) ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۳۵ (UTC)پاسخ
  •  نظر: مناسب است که تناوب انتشار این مطبوعات در ابهام زدایی نیاید. ولی لازمست بین ژورنال و مجله تفکیک صورت گیرد. مجله magazine با نشریه journal فرق دارد. به نظرم. 1234 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۲ (UTC)پاسخ
    @Sicaspi: «مجله» هم برای magazine و هم برای journal به کار می‌رود (در عربی هم همینطور است). در انگلیسی هم این دو مترادف هستند (اما journal معانی دیگری هم دارد، مثل روزنگاری یک فرد یا همان دفتر خاطرات)؛ البته مرسوم است که مجله‌های علمی را magazine نخوانند و journal بخوانند اما این رسم، همیشگی نیست (مثال نقض معروفش Science Magazine است).
    «نشریه» شامل هر آن چیزی است که نشر می‌شود، از جمله مجله و روزنامه و خبرنامه و .... — حجت/بحث ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)پاسخ
    مثال نقض شما استثناست. ابهام زداییش هم با ژورنال انجام شده. استثناها را که بگذاریم کنار مجله علمی و ژورنال علمی دو پدیده متفاوتند. معمولا ژورنال به فارسی نشریه ترجمه می شود اگر بخواهد ترجمه شود. --1234 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)پاسخ
    پس در چارچوب بحث پیشنهاد شما این می‌شود، درست است؟ برای تمام نشریه‌ها از پسوند «نشریه» استفاده بشود، به جز برای نشریاتی که مجلهٔ علمی غیرآکادمیک هستند، که برای آن‌ها از «مجله» استفاده بشودحجت/بحث ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)پاسخ
    تقریبا. 1234 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۸ (UTC)پاسخ
    سلام. یعنی همهٔ نشریات غیرعلمی و نشریات علمی آکادمیک (گل آقا و نیچر) یک جور نامگذاری شوند و نشریات علمی غیرآمادمیک (نجوم) یک جور؟ Saeidpourbabak (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)پاسخ
    اینها عموما مجله‌اند. تایم مجله است. گل آقا مجله است. ولی ژورنال پزشکی نیوانگلند ژورنال یا نشریه است. من فکر می کنم اگر مجله است مجله نوشته شود. نشریه معمولا برای ژورنال به کار می رود.--1234 (بحث) ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۵۰ (UTC)پاسخ
    سلام. خب این تعریف شما از نشریه مبنایش چیست؟ نشریه از نظر من تعریفی خیلی وسیع‌تر از این پیدا می‌کند و شامل هر محصول کاغذی‌ای می‌شود که می‌توانید از دکهٔ روزنامه‌فروشی بخرید. خبرنامهٔ ادارهٔ جنگلبانی برازجان و بولتن داخلی فلان ارگان هم نشریه است. اگر بنا باشد حساب آن دسته از محصولات کاغذی زا از بقیه جدا کنیم (که باز هنوز من دلیلش را نمی‌فهمم) رأی من به «ژورنال» است. Saeidpourbabak (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۴۰ (UTC)پاسخ
    منظورتان از مثال ژورنال پزشکی نیوانگلند، ژورنال/نشریاتی است که داوری همتا دارند؟ بنیامین (بحث) ۹ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۱ (ایران) ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)پاسخ
  • موافق همان «نشریه» کافی است. به https://www.magiran.com/ بروید که «بانک نشریات کشور» است و ۱) مجلات علمی و ۲) مجلات تخصصی و ۳) مجلات عمومی و ۴) روزنامه‌ها را دسته‌بندی کرده است. اگر دو نشریهٔ هم‌نام نیاز به ابهام‌زدایی داشتند، شاید استفاده از لغات «ژورنال» یا «مجله»، یا «هفته‌نامه»، یا امثالهم معنی‌دار شود. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۰۱ (UTC)پاسخ
  • سری که درد نمی کند را چرا دستمال ببندیم؟ ضرورت وضع این قانون را متوجه نمی شوم. چلچراغ (نشریه)، چلچراغ (مجله) و چلچراغ (هفته‌نامه) تفاوت ماهوی با هم ندارند و ضمنا نمی توان به صراحت گفت یکی غلط و دیگری درست است. موردی را هم سراغ ندارم که در انتخاب یکی از این موارد، کاربران به اختلاف نظر بر خورده باشند. مساله، فقط قانونگذاری نیست؛ بعدا عده ای باید مراقبت کنند که قانون نقض نشود و به کسانی که قانون را نقض کرده اند تذکر بدهند و بعد هم آن عده باید وقت صرف کنند قوانین را مطالعه کنند که درنهایت دریابند نام مقاله شان باید مثلا مثال (نشریه) باشد یا مثال (مجله) یا مثال (ژورنال). شخصا مخالف وضع رویه پیشنهادی فوق هستم و به نظرم در هر موردی که به مشکل یا اختلاف نظر جدی در تعیین نام اصلی مقالات نشریات بر بخوریم، سیاستها و رهنمودهای اصلی ویکی پدیا پاسخگوست.٪ مرتضا (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)پاسخ
    سلام. ضرورت وضع این بند «رهنمود» از اینجا می‌آید: نوشتار محصولات فرهنگی با نام آن محصولات به تنهایی نام‌گذاری می‌شود، مثلاً «بینوایان» و نه «کتاب بینوایان» یا «هامون» و نه «فیلم هامون». حال چندده نشریه وجود دارند که با «مجله فلان» یا «روزنامه فلان» ... نام‌گذاری شده‌اند. برای اصلاح نام اینها (مثلاً مجله ذهن) لازم است بدانیم که «ذهن (...)» چطور باید ابهام‌زدایی شود. بله، اگر وحدت رویه‌ای مد نظر نداشته باشیم و نام‌گذاری و رده‌بندی‌ها را رندوم و با اولین چیزی که به ذهن‌مان رسید انجام دهیم مقادیر قابل توجی از رهنمودهای فعلی زاید و بلااستفاده می‌شود و زندگی برای ویرایشگران (و نه خوانندگان) آسان‌تر می‌شود. Saeidpourbabak (بحث) ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۱ (UTC)پاسخ
  • موافقم با (روزنامه) برای روزنامه‌ها، (مجله) برای انواع مجلات، و (نشریه) برای انواع رسانه‌های مکتوبی که در قالب روزنامه و مجله نمی‌گنجند یا اطلاعاتمان درباره‌شان کافی نیست. و مخالفم با استفاده از سرنام «روزنامه»، «مجله» و.. در عناوین مقالات. Wikimostafa (بحث) ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)پاسخ

رسانه

انتقال مقاله

درود احتراما مزاحم سروران گرامی شدم پرسشی و یا استانداردی در بابت انتقال مقالاتی که مشمول حذف سریع و یا حذف زماندار و (غیر از حذف در جمع‌بندی نبح) میباشند که توسط مدیران محترم و یا ویکی‌بانان عزیز حذف میشوند. آیا میتوان پیش و یا بعد از حذف آنها را به درخواست نویسنده به صفحه تمرین آنها انتقال داد. توضیح اینکه مقاله از دید نویسنده سرشناس است و معتقد است با کار بیشتر میتواند سرشناسی و یا مشکلات آن را حل نماید و مجددا با صلاحدید سروران با دسترسی گشت خودکار به بالا اقدام به انتقال به نام اصلی مقاله نماید. (تذکر مقاله به صفحه اصلی توسط ویکیبانان احیا نشده و تنها به صفحه تمرین نویسنده میرورد) شایان ذکر است اینکار باعث دلسرد نشدن نویسندگان جدید و همچنین رفع مشکلات درگیری در باب حذف مقالات خواهد شد. ضمنا ممکن است درصدی از این مقالات مانا شده و به بارور شدن دانشنامه کمک نماید.

  • دستوری العمل مشخصی در خصوص انتقال مقاله پیش یا پس از حذف به صفحه تمرین نداریم و تنها از احیا که همان بازگشت به نام اصلی مقاله است نام برده شده که توسط مدیران بلامانع و توسط ویکیبانان ممنوع میباشد.
  • در صورت صلاحدید سروران گرام به مجاز بودن این مسئله اعمال رای بفرمایند تا نکته گشته و به صورت دستورالعمل در آید.

نتیجه: ویکیبان مجاز است در صورت صلاحدید خود و یا درخواست کاربر پیش و یا پس از حذف مقاله، مقاله را تنها و تنها به صفحه تمرین نویسنده منتقل نماید. با پوزش از زحمت و تشکر از مشارکت سروران گرامی با مهر شهنام ک (گفتگو) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۶ (UTC)پاسخ

بازبینی فهرست‌های برگزیده

به پیشنهاد کاربر:مرتضا روال وپ:بفب (ویکی‌پدیا:بازبینی فهرست‌های برگزیده) را امروز راه‌اندازی کردم. بعضی از فهرست‌های قدیمی (مثل فهرست مربیان باشگاه فوتبال پرسپولیس و فهرست رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا) کماکان وضعیت خوبی دارند اما برخی دیگر نه. من مشغول بررسی موارد قدیمی‌تر و نامزد کردنشان برای بازبینی هستم. از مشارکت کاربران در این بحث‌های استقبال خواهد شد. — حجت/بحث ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)پاسخ

نام گذاری صحیح ترکیبات شیمیایی

به نام خداوند جان و خرد سیاستگذاری ویکیپدیا درباره نامهای شیمیایی ظاهرا بر اساس برداشت غلطی از آیوپاک شکل گرفته: هر چیز را انگلیسی بگویید. در حالیکه آیوپاک در قواعد زبانی دخالت نکرده است و استفاده از قواعد زبانی مضاف و مضاف الیه در آن درست است. دوستانی که دنبال مدرک هستند، بجز مطالعه ویکیپدیای مواد شیمیایی در دیگر زبانها، کاقیست یک کتاب شیمی به زبان آلمانی یا فرانسوی را بخوانند. برای نمونه از کتاب فرانسوی Exercices & Problèmes chimie générale چاپ 2008 نویسنده Élisabeth Bardez که در اینترنت قابل یافت است مثال میزنم. اسید نیتریک d’acide nitrique در صفحه 113 و کلرید سدیمchlorure de sodium در صفحه 110 بکار رفته است. آیا آنها از ما کمتر به قوانین آیوپاک آشنا هستند؟ مصطفا؛گفتگو ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ‏۱۱:۰۵ (UTC)

پیشنهاد تکمیل وپ:بان

تجربه چند سال استفاده از دسترسی ویکی‌بان نشان داده همواره نقض‌هایی در توزیع اختیارات وجود دارد که جزئی از آن موارد معمولا محل مناقشه و غیرقابل توافق در رابطه با این دسترسی نیستند. می‌توان با برخی تغییرات کوچک بهره‌وری این دسترسی را افزایش داد. پیشنهاد تکمیل وپ:بان را با اصلاح اختیارات نسبتا جزئی زیر دارم:

  1. بستن بی‌پایان نام کاربری نامناسب (افتراآمیز، گمراه‌کننده و موهن)
  2. اجازه حفاظت در سطح نیازمند بازبینی بر روی نوشتارهای خوب و برگزیده
  3. افزایش سقف دوره حفاظت از یک هفته به ۲ هفته یا یک ماه

‏▬ AnuJuno (بحث) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)پاسخ

با اولی موافقم اما با دومی مخالفم چون اینقدر حجم چنین مقالاتی بالا نیست، مدیران فرصت رسیدگی دارند، با مورد سوم هم مخالفم، چون هدف از مجوز محافظت توسط ویکی‌بان اقدام سریع است، وقتی یک هفته محافظت اعمال کرد، گزارش به مدیران دهند تا آنها اقدام کنند. ویکی‌بان چه یک هفته چه دو هفته اجازه محافظت داشته باشد تفاوتی ندارد.Behzad39 (بحث) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۹ (UTC)پاسخ

من هم با اولی موافقم اما دومی و سومی به نظرم ضروری نیست. به نظر من میزان مواردی که ویکی‌بان‌ها برای مورد دوم یا سوم در وپ:دمص یا وپ:تام گزارش می‌کنند، چوب‌خط خوبی است. اگر این دست گزارش‌ها زیاد می‌بود و دیر رسیدگی می‌شد، بحث دیگری بود ولی در وضع فعلی به نظر من نیاز برای ۲ و ۳ این قدر واضح و مبرم نیست. — حجت/بحث ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)پاسخ
با یک که قطعاً موافقم. برای دو نظری ندارم. تغییر بحث‌نابرانگیزی است. حفاظت این نوشتارها نیاز به هیچ قضاوت خاصی ندارد و فقط خوب/برگزیده بودن محتوا کافی‌ست. در نتیجه اعطایش به ویکی‌بان‌ها هم مشکل‌ساز نیست، عدم اعطایش هم مشکل‌ساز نیست.
برای سومی موافقم. خلاصهٔ دلیلش این است که، حداقل شخصاً، بعضی حفاظت‌ها را یک هفته حفاظت می‌کنم چون این که به یک تابلو بروم و درخواست بدهم و منتظر بمانم تا به درخواستم رسیدگی بشود، رویه‌ای بیش از حد دیوان‌سالارانه است. بعد کار قضاوتم مشکل‌تر می‌شود. اول باید ارزیابی اولیه‌ای داشته باشم از این که مدت حفاظتی که در درخواستم پیشنهاد می‌دهم چقدر است. بعدش تازه باید بررسی کنم که درخواست‌ها در آن تابلوی خاص، هر چند وقت یک بار رسیدگی می‌شوند. بعدش باید بروم سراغ مقاله‌ای که درخواست حفاظتش را داده‌ام و بررسی کنم که آیا مسئله به‌قدری جدی هست که مجبور باشم موقت حفاظت کنم یا نه، و اگر هست، چه مدت باید حفاظت کنم. مسئله زمانی بغرنج‌تر می‌شود که آن تابلو آن‌قدر خالی باشد که در یک هفته هم به درخواست رسیدگی نشود. بعد باز باید بروم یک هفتهٔ دیگر محافظت کنم، یا درخواست دیگری در تابلوی اصلی مدیران ارائه دهم. حتی با فرض این که درخواست در زمان مناسب رسیدگی شود، باز دو سیاههٔ حفاظت تولید می‌شوند. بدیهی است که در یک چنین شرایطی ترجیح می‌دهم یک حفاظت یک‌هفته‌ای اعمال کنم و بی‌خیال قضیه بشوم. البته توضیح جانبی این که این محدودیت‌های دست‌وپاگیر در جای‌جایِ دسترسی ویکی‌بان دیده می‌شوند (مثلاً همین قضیهٔ بستن نام کاربری تبلیغاتی و نه نامناسب). مطلع نیستم که آیا دیگران هم مانند من هستند یا خیر؛ اما می‌دانم که افزایش مدت حفاظت توسط ویکی‌بانان، به احتمال بسیار زیادی سود زیاد و ضرر کم دارد. احمدگفتگو ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)پاسخ
چه بهره‌وری‌ای از دسترسی ویکی‌بان موردنظر است که این سه مورد، آن را تأمین کند؟ با این روند، ویکی‌بان فرق چندانی با مدیر ندارد. با دومی و سومی مخالف هستم. درباره اولی، نظرم ممتنعِ متمایل به مخالف است. بنیامین (بحث) ۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۱ (ایران) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)پاسخ

حذف دسترسی ویکی‌بانی

کل دسترسی ویکی‌بان بهتر است برچیده شود و برای دارندگان آن نظرخواهی مدیریت برگزار شود. این جور دسترسی نصفه نیمه گنگ به درد ویکی نمی‌خورد. بهتر است روی مدیران قوی سرمایه‌گذاری شود. --1234 (بحث) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)پاسخ
همنظر با 1234 -- ‏ SunfyreT ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ
کف‌شوی (جاروی) دست‌نیافتنی! احمدگفتگو ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۳ (UTC)پاسخ
موافقم. تجربهٔ داشتن این دسترسی به من نشان داده که داشتن نصفه‌نیمهٔ دسترسی‌های مدیریتی مشکل‌ساز است. از طرف دیگر، ویکی‌بانی باعث می‌شود که مدیریت، خیلی دست‌بالا گرفته شود. الآن که به‌طور غیررسمی، تبدیل شده به پیش‌نیاز مدیریت. این باعث می‌شود که، مثل همین تصویری که این روبه‌رو گذاشتم، مدیریت تبدیل بشود به چیزی که سخت می‌توان به آن دست پیدا کرد. اگر شک دارید، ویکی‌پدیا:درخواست‌های مدیر شدن/موفق و نامزدهای موفق ۲۰۱۹ را ببینید. جز HujiBot که راننده‌اش یک مدیر قدیمی و جاافتاده است و مدیر رباتیک شده، چهار نامزد دیگر، همگی ویکی‌بان بوده‌اند. ۲۰۱۸ که مدیر جدید نداشته‌ایم. ۲۰۱۷ سه نامزد موفق داشته که هر سه ویکی‌بان بوده‌اند. در ۲۰۱۶ هم جز یک کاربر، بقیه نامزدان قبل از مدیریت، ویکی‌بان بوده‌اند. این کم‌کم به اجتماع این پیام را می‌رساند که حتماً مدیریت چیز خاصی است، وگرنه که نباید ویکی‌بانی—که یک دسترسی حساس به‌شمار می‌رود—را پیش‌نیاز عملی آن می‌دانستیم. در درازمدت، اجتماع تمایلش به این سمت می‌رود که دسترسی مدیریت را به کاربرانی اعطا کند که حسابی در پروژه بوده‌اند و خوبِ خوب، جا افتاده‌اند. حقیقت این است که کاربری که سال‌ها در پروژه حضور داشته و قبلاً هم در کسوت ویکی‌بان، کلی زحمت مدیریتی برای پروژه کشیده (مثلاً صدها یا هزاران صفحه حذف کرده)، دیگر آن جنب‌وجوش و انرژی اولیه را ندارد. نتیجه این می‌شود که مدیران تازه‌وارد، به اندازه ویکی‌بانان تازه‌وارد انرژی ندارند و می‌توانند به موارد کمتری رسیدگی کنند. در عین حال، ویکی‌بان پرجنب‌وجوش و باحوصله باید در قیدوبند مرزهای دسترسی بلاتکلیف ویکی‌بانی بماند. دو قسمتش برای من حقیقتاً عجیب است: یکی آن قسمتی که به جنگ مدیریتی اشاره دارد، یکی آن جایی که به شرایط عزل اشاره می‌کند. قسمت جنگ مدیریتی کلاً این موضوع مهم را نادیده می‌گیرد که جنگ مدیریتی اصلاً از طرف آن مدیر شروع نشده. ویکی‌بان اقدام A را انجام داده. مدیر اقدام A را خنثی کرده که همین خنثی‌سازی، اقدام B به‌شمار می‌رود. ویکی‌بان خنثی‌سازی را خنثی کرده، که در واقع خنثی کردن اقدام B و بر جای نشاندن اقدام A به‌شمار می‌رود. جنگ مدیریتی را اینجا ویکی‌بان آغاز کرده. فرایند رسیدگی به این نوع جنگ هم مشخص است که واردش نمی‌شوم. آن قسمت عزل می‌گوید که عزل کلاً دو حالت دارد: اولی نظر سه مدیر، دومی نظر هیئت. اینجا، نظر مدیران (که نباید بر اجماع کاربران بچربد) مستقیماً بر اجماع آنان می‌چربد و ویکی‌بانی که با اجماع مستقیم اجتماع انتخاب شده را عزل می‌کند. خلاصه این که ویکی‌بانی یک دسترسی بلاتکلیف است. اگر اجتماع در انتخاب کاربر تازه‌نفس به عنوان مدیر مردد است یا مایل به انجام این کار نیست، راهش این نیست که یک دسترسی محدود بسازیم. اگر دلیل منطقی برای مخالفت وجود ندارد و همه فقط مایلند که کاربر یک مدت بیشتر اینجا باشد و از سن ویکی‌پدیایی‌اش بیشتر بگذرد و در نهایت از بازدهی‌اش کاسته شود، بهتر است این را با اجتماع به بحث نشست و حل کرد. از دید من، وقتش است که ویکی‌بانی حذف بشود یا حداقل فرایند حذفش آغاز بشود. وقتی دسترسی حذف شد، ویکی‌بانانی که تمایل دارند، می‌توانند نسبت به ساخت دمش اقدام کنند. احمدگفتگو ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۳ (UTC)پاسخ
سلام. این «قوی»‌ها مگر همین الان نمی‌توانند درخواست مدیریت دهند؟ Saeidpourbabak (بحث) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۷ (UTC)پاسخ
  • من با حذف دسترسی ویکی بانی موافقم. به نظرم این که ما در انتخاب مدیران خیلی دست به عصا حرکت می کنیم، یکی از دلایلش همین است؛ در انتخاب مدیران رای منفی می دهیم و می گوییم که بهتر است مدتی ویکی بان باشند یا به ویکی بانی ادامه دهند، تجربه شان که زیاد شد برای مدیر شدن درخواست دهند. که به نظر من منطق صحیحی نیست. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)پاسخ
  • مخالف به چند دلیل..بعضی ویکی‌بان‌ها برای این کار خوب هستند اما برای مدیریت هرگز..این دسترسی پیش‌نیاز مدیر شدن نیست..اگر هم کسی تمایل دارد خب بسم‌الله دمش برگزار کند! مدیر شدن الکی هم فایده ندارد چون مدیرانی هستند که فقط دسترسی را برای فعالیت‌های خودشان استفاده می‌کنند و اقدام مدیریتی نمیکنند در هیچ زمینه‌ای!(بگم؟؟) و البته از آن بدتر مدیرانی قدیمی که در ۵سال گذشته حتی ۱۰۰ ویرایش هم نداشته‌اند(حتی به اندازه یک آیپی!) و فقط سالی یک ویرایش می‌کنند تا این دسترسی حیاتی را برای خود از دست ندهند (باید یک فکری در مورد این موضوع شود حتما)...ویکی‌بانان باید افراد فعالی(در ۱سال زمان خود) باشند تا نگهبانی‌ از سامانه را انجام دهند و کسی که سالی ۲۰۰۰ ویرایش میکند یا شرایط مشارکت بیشتر ندارد هم مناسب این کار نیست!☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)پاسخ
    چیزی که می گویید مثل تلاش برای التیام سرطان با چسب زخم است. در عمل بسیاری از مدیر شدن باز داشته و نوعی تنبلی برای نظرخواهی مدیریت ایجاد کرده.1234 (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)پاسخ
    ویکی‌پدیای انگلیسی ۱٬۱۴۵ مدیر دارد. ۵۱۵ مدیر از این تعداد «فعال» به‌شمار می‌روند، بقیه نیمه یا غیرفعال. اگر می‌خواهید معنی «فعال» را بدانید، منظور این است که در دو ماه گذشته، ۳۰ ویرایش داشته‌اند: به‌طور متوسط، هر ماه، ۱۵ ویرایش. مشاهده می‌کنید که اکثریت کار روی دوش اقلیت است. نمی‌توان هم انتظار داشت که یک ویکی‌بان تا ابد فعال بماند. پس از یک دوره‌ای، برای هر دسترسی‌دار، فرد دیگر آن انرژی اولیه را ندارد و به جایش تجربه کسب کرده. پیر شده. حالا موقعش است که به جوان‌ترها مشاوره بدهد. نه این که اصلاً اقدام مدیریتی نداشته باشد، ولی تعدادش کمتر است. او حالا دارایی ارزشمند دیگری (تجربه) دارد. جیمی ویلز هم در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۸ آخرین اقدام مدیریتی‌اش را انجام داده، اما یک بازرس کاربر، پنهان‌گر، مدیر و «بنیان‌گذار» در ویکی‌پدیای انگلیسی است؛ وجودش هم بسیار برای آن پروژه ارزشمند است چون کلی تجربه دارد. خودتان را نگران مدیری که اقدام مدیریتی ندارد نکنید. برای ساخت کف‌شوی محدودیت نداریم و منابعی از دست نمی‌دهیم. روی این تمرکز کنید که امور پروژه بچرخد. حل مشکل مدیران غیرفعال دست شما نیست؛ چه عیار اجتماع‌پسندی می‌توانید برایش تعریف کنید؟ مشکلی که راه حلش دست شما و اجتماع است، رتق‌وفتق امور پروژه است. ممکن است این هدف با مدیر کردن پنج نفر میسر شود، ممکن است با مدیر کردن پنجاه نفر. شما چه پنج نفر را مدیر کنید چه پنجاه نفر را، باز اهمیتی ندارد. مشکل از آن‌جایی شروع می‌شود که یک اجتماع ممکن است به این فکر بیفتد که حالا که n مدیر داریم، پس دیگر نیازی نیست مدیر داشته باشیم (تمرکز از روی ادارهٔ امور می‌رود روی یک عدد کم‌اهمیت). من فردی را صالح می‌دانم که برای مصالح پروژه مشارکت کند. فردی هم که برای مصالح پروژه مشارکت کند برایش فرقی ندارد قرار است یک سال دیگر دوباره نامزد بشود یا خیر؛ اصلاً برایش مطرح نیست، او به فکر پروژه است. اگر ویکی‌بانی وجود داشته باشد که برای رسیدن به ویکی‌بانی در سال بعد، از ابزارهایش استفاده کند، من شخصاً ترجیح می‌دهم که اگر هم دسترسی [مدیریت، دائمی] بگیرد، از آن استفاده نکند. کاربری را که به طمع «پیمودن پله‌های ترقی» کنش انجام بدهد و مصالح پروژه را از یاد ببرد، برای انجام این کنش‌ها صالح نمی‌دانم چون می‌دانم که چیزهایی برایش در اولویت قرار می‌گیرند که در نهایت پروژه را به سمت درستی نمی‌برند. در کل اگر به دنبال مدیر فعال هستید، راهش این نیست که یک مدیریت نصفه‌کارهٔ موقت را به کاربر بدهید. به جایش افراد صالح را مدیر کنید. احمدگفتگو ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)پاسخ
    سلام احمد گرامی..ابتدا بگویم که این زیربخش نباید برای این موضوع به عنوان نظرخواهی ثبت شود و باید در جای مناسب صورت بگیرد نه با تیتر «پیشنهاد تکمیل وپ:بان»..مثال‌های انگلیسی وقتی صدق می‌کند که ما در همه زمینه‌ها مثل آنها رفتار کنیم در ویکیفا..همانطور که خودتان میدانید دسترسی‌های دیگری هست در آنجا همچون page reviewer که ما نداریم (مرور مقالات جدید به عهده این افراد است.متاسفانه اینجا هر کاربر تازه‌کاری به صفحات برچسب حذف میزند و حتی نبح ایجاد می‌کند و این اشتباه است)(کاربری که هنوز ۲۰ تا مقاله درست و حسابی ندارد و با سیاست‌ها آشنا نیست و ..) و با توجه به این دسترسی‌ها و کاربران بیشمار در آنجا شاید مدیران غیرفعال به چشم نیاید در انگلیسی..اما در فارسی وقتی ۱۰ مدیر سالی یک بار یک ویرایش(همچین حدود) دارند چرا باید بمانند؟ چه نیازی هست به دسترسی بدون استفاده؟ خودتان میدانید که بنده شما را قبول دارم و در دمش شما قاطعانه تایید کردمتان چون فنی و ویرایشی (حتی گمخ/گمب) شما لیاقت مدیریت دارید ولی اگر بحث ویکی‌بان‌های دیگر باشد(کلی) بنده مخالفم..شما گفته بودید ۸ماه میتوانید فعال باشید همه ایراد گرفتند(از این زمانی که صادقانه گفتید) اما من میدانستم که در همین مدت هم به اندازه ۸سال بعضی‌ها میتوانید مفید باشید..نمونه‌ای را نام میبرم:unitedpower به سرعت مراحل مدیر شدن را پیمود و بسیار هم فعال بود تا پیش از مدیر شدن اما بعد آن کمتر از ۲ماه حضور داشت و البته دسترسی را پس داد اما در برگشت وپ:باز مدیر می‌شود..بنده موافق با مدیر شدن افراد بیشتری هستم اما به روش خودش..صالح بودن و لیاقت داشتن افراد برای دسترسی مدیریت بسیار مهم است و اینکه بدانیم با مدیر شدن مشکلات موجود کمتر می‌شود(از کارایی فرد مورد نظر مطمئن باشیم پیش از دادن اختیارات به او)..سپاس☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۱۹ (UTC)پاسخ
    سلام. بله، موافقم که یک نظرخواهی جامع‌تر باید برای حذف دسترسی راه بیفتد. بله؛ منتهی توجه کنید که صفحه‌های ساخته‌شده در ویکی‌پدیای فارسی به‌طرز قابل توجهی نسبت به ویکی‌پدیای انگلیسی کمتر است (طبق آمار بالای وپ:قخ، ۷۶ مقاله در شبانه‌روز گذشته در ویکی‌پدیای فارسی ساخته شده؛ این رقم برای انگلیسی ۴۹۶ عدد است). در نتیجه، ما نیازی به آن میزان دسترسی‌های متفاوت نداریم. در مورد دسترسی بازبینان صفحه‌های تازه، تا جایی که من مطلعم این افراد به یک ابزار خاص دسترسی دارند به نام page curation که کار گشت‌زنی روی صفحه‌های تازه را برایشان ساده‌تر می‌کند؛ اما برچسب‌زنی محدود به این افراد نیست (درست مثل ویکی‌پدیای فارسی، هر کاربر تأییدشده یا تأییدشده خودکاری می‌تواند برچسب حذف بزند). در ویکی‌پدیای فارسی هم گشت‌زنان تقریباً همان وظیفه را دارند. شما نسبت به بنده لطف دارید. صحبت بنده این نیست که تمام ویکی‌بانان فعلی باید مدیر بشوند؛ و صحبتم حتی در این حد هم نیست که به دمش تمام ویکی‌بانان فعلی موافق می‌دهم (اگرچه اکثر ایشان را برای مدیریت مناسب می‌دانم). اگر بخواهیم در مورد دوره غیرفعال شدن صحبت کنیم، من شخصاً برای کاربرانی که دسترسی‌شان را در این دوره پس بدهند احترام زیادی قائلم؛ مخصوصاً اگر مدت زیادی حضور نداشته باشند و برای دریافت مجدد دسترسی، لازم باشد نظرخواهی دیگری راه‌اندازی کنند. این نشان‌دهنده این است که کاربر هنوز آن‌قدری به خود و عملکردش باور دارد که بداند اجتماع مجدد از او حمایت خواهد کرد، و این بارزترین و مهم‌ترین مشخصه یک مدیر خوب است. بگذریم. خلاصه، نظر من این است که اگر دسترسی ویکی‌بان حذف بشود و اجتماع عادت کند به اندکی انعطاف بیشتر در انتخاب مدیر، حلقه رسیدگی‌کنندگان به پشته‌های مدیریتی چندان تغییری نمی‌کند. ما هم دنبال این هستیم که کار پروژه راه بیفتد. شاید این کار با اجتماعی از مدیران راه بیفتد که فقط نیمی از آنان واقعاً فعال هستند (مثل ویکی‌پدیای انگلیسی). آیا اشکالی به وجود می‌آورد؟ به نظر من، تا زمانی که مدیران افراد لایقی باشند و به امور پروژه هم رسیدگی بشود، خیر. احمدگفتگو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)پاسخ
  • مخالف من مانعی نمی بینم در ایجاد دمش و کاربرانی که فکر می کنند می توانند مدیران قوی باشند. هر دسترسی فلسفه خاص خود را دارد. اگر تمام کارها با دسترسی مدیریت می چرخید که از همان اول احساس نیاز به تعریف دسترسی دیگری پیش نمی آمد. در عمل هم، حداقل از دید من، دسترسی لازم و مفیدی بوده است. اختیاراتش هم به اندازه ای است که برای عموم اجتماع آنرا قابل اعتماد ساخته است و شاید به ندرت از اختیارات این دسترسی برای جنگ های مدیریتی و جنگ قدرت در ویکیفا استفاده شده باشد. ضمن اینکه تعدد و تنوع دسترسی ها با فلسفه ها و اختیارات متفاوت خیلی مفیدتر و متعادل کننده تر است برای اجتماع تا اینکه همه کاربران را سوق دهیم به یک دسترسی با اختیارات بیشتر که فلسفه و البته نقطه ضعف های خاص خودش را دارد. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۲ (UTC)پاسخ

دور زدن وپ:عدم فعالیت

طبق نسخهٔ فعلی وپ:عدم فعالیت اگر مدیری برای ۳۶۵ روز «فعالیتی نداشت» می‌توان به وی یک مهلت سی روزه داد تا به ویکی برگردد و اگر پاسخی نداد می‌توان درخواست عزل وی به دلیل عدم فعالیت را داد. این سیاست تا کنون منجر به عزل دو مدیر شده‌است؛ یکی کاربر:روزبه که در مهلت مذکور پاسخ نداد، و دیگری کاربر:Pouyana که در مهلت مذکور پاسخ داد اما گفت که مایل نیست دسترسی‌اش را حفظ کند.

اما همین سیاست توسط برخی مدیران دیگر به صورت مرزی دور زده می‌شود. همهٔ این مدیران البته عزیز دل هستند و در گذشته تأثیرات بسیار مثبتی بر دانشنامه گذاشته‌اند. اگر هم الآن که توان قعالیت مستمر ندارند دسترسی را پس بدهند، بعدها اگر امکان فعالیت مستمر برایشان حاصل شد طبق وپ:بازمدیر می‌توانند دسترسی را بدون نظرخواهی پس بگیرند. اما چنین نمی‌کنند و هر سال با چند تا ویرایش و چند تا حذف و انتقال در یک یا دو هفتهٔ پایان مهلتشان شرط فعالیت را به ظاهر برآورده می‌کنند. به نظر من این روند، مناسب نیست و با «روح سیاست» در تضاد است. هدف سیاست عدم فعالیت این بوده که کسی دسترسی مدیریت داشته باشد که با استفاده از آن خیری به پروژه برساند؛ وقتی کاربری فقط سال یک بار به ویکی سر می‌زند مشخصاً هدف اصلی‌اش خیر رساندن به پروژه نیست بلکه حفظ دسترسی خود است.

مثال اول در حال حاضر دوست گرامی کاربر:Raamin هستند. ایشان عملاً از سپتامبر ۲۰۱۷ غیر فعال هستند. از آنجا که آخرین ویرایش‌شان در ۲۰۱۷ در دسامبر بود، در دسامبر ۲۰۱۸ مهلت یکساله‌شان به سر آمد و مهلت سی روزهٔ پاسخگوی شروع شد. در ژانویهٔ ۲۰۱۸ دو ویرایش کردند و بعد در مارس ۲۰۱۸ هشت صفحه (عمدتاً پرونده) را حذف سریع کردند. باز یکسال از ایشان خبری نبود تا در مارس ۲۰۱۹ که باز به انتهای مهلت یکساله رسیدند و خبر شدند، چهار ویرایش کردند و نه صفحه را حذف سریع کردند. در ماه مهٔ ۲۰۱۹ هم یک ویرایش و حذف داشتند. باز از ویکی دور بودند تا دو سه هفته پیش (اوایل فوریهٔ ۲۰۲۰) که چهار ویرایش کردند و سه حذف.

مثالی برای مقایسه، دوست عزیز کاربر:ZxxZxxZ هستند. ایشان هم خیلی کمتر از گذشته فعال هستند اما در دوازده ماه گذشته (فوریهٔ ۲۰۱۹ تا فوریهٔ ۲۰۲۰) در ده ماهش دست کم چند ویرایش داشته‌اند.

مثال دوم برای مقایسه دوست عزیز کاربر:Grim reaper هستند. دورهٔ فعال بودنشان در دسامبر ۲۰۱۸ عملاً قطع شد ولی در سپتامبر ۲۰۱۹ که بازگشتند کمابیش فعال ماندن و در بازهٔ سپتامبر تا فوریه (۶ ماه) در سه ماهش حذف و ویرایش داشته‌اند.

مثال آخر برای مقایسه، کاربر:Behaafarid گرامی هستند. ایشان تا ۲۰۱۰ به شدت فعال بودند و از آن زمان به صورت کج‌دار و مریز در ویکی حضور داشته‌اند. آخرین اقدام مدیریتی‌شان در دسامبر ۲۰۱۸ بودنه (حذف سه صفحه) و از آخرین اقدام دیوانسالارانه‌شان مدتی بسیار طولانی می‌گذرد (اگر اشتباه نکرده باشم، در مارس ۲۰۱۵ آخرین تغییر اختیارات کاربر را برای Sahehco انجام دادند). در طول دو سال اخیر هم من اصلاً خاطر ندارم که در بحث‌های دیوانسالارانه شرکت کرده باشند (آخرین دمشی که در آن در نقش دیوانسالار شرکت کردند همان ۲۱۵ بود برای Sahehco).

با توجه به موارد بالا، من سه پیشنهاد دارم که در سه بخش اضافه می‌کنم تا راجع به هر یک جداگانه بحث بشود.

دست آخر این که قبل از این که عده‌ای نظر مخالف بدهند با این استدلال که «خلع به دلیل عدم فعالیت فقط و فقط طبق وپ:عدم فعالیت ممکن است و نظرخواهی خلع نداریم!» باید توضیح بدهم که اولاً پیشینهٔ برگزاری نظرخواهی برای خلع مدیران غیرفعال را داشته‌ایم (ویکی‌پدیا:درخواست‌های مدیر شدن/خلع Hamed و Masoud که نهایتاً منجر به تصویب وپ:عدم فعالیت شد) و دوم آن که به نظر من ما اینجا با یک نقص در سیاست طرف هستیم و با توجه به وپ:چشم می‌توانیم روال‌های دیگر مثل نظرخواهی را به کار بگیریم، و دست آخر آن که وپ:عدم فعالیت هرگز نگفته که تنها راه خلع مدیر فعال، آن‌چیزی است که در آن سیاست آمده‌است. — حجت/بحث ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ

پیشنهاد اول: خلع Raamin از مدیریت

فعالیت‌های Raamin به نظر من مشخصاً فقط با هدف حفظ دسترسی مدیریت صورت می‌گیرد و نفعی که به پروژه می‌رساند ناچیز است. من اگر چه کلاً از مخالفان خلع هستم (در بحث‌های پیشین در همین مورد، مخالفت خودم را ابزار کرده‌ام) اما بین خلع کردن صرفاً به خاطر خلع کردن، و خلع کردن مدیری که دارد سیاست را به بازی می‌گیرد و مرزی از آن گذر می‌کند می‌توانم فرق قائل بشوم. — حجت/بحث ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ

پیشنهاد دوم: خلع Behaafarid از مدیریت و دیوانسالاری

استدلالم مشابه همان است که برای Raamin ارائه کردم. — حجت/بحث ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ

پیشنهاد سوم: تغییر سیاست وپ:عدم فعالیت

به نظر من بهتر است که این تغییرات را بدهیم:

  • دورهٔ عدم فعالیت را به شش ماه کاهش بدهیم
  • تعریف فعالیت را محدود کنیم به فعالیت‌های مدیرانه (حذف، جمع‌بندی نبح یا بحث‌های مشابه، و ...) تا صرف ویرایش در یک مقاله یا واگردانی یک خرابکاری را شامل نشود
  • ارزیابی عدم فعالیت پس از اخطار به کاربر را تغییر بدهیم به این شکل: اگر به مدیری بابت عدم فعالیت تذکر داده شد و به ویکی برگشت، انتظار می‌رود که در سه ماه بعدش دست کم ۱۰ فعالیت مدیرانه در هر ماه داشته باشد؛ در غیر این صورت میزان فعالیت وی کماکان ناکافی تلقی می‌شود و دسترسی وی ستانده خواهد شد.

هدف این است که اگر کسی واقعاً می‌خواهد به ویکی برگردد، خوب برگردد! اگر نه هم که خوب هیچ.

تعداد ۱۰ فعالیت را هم بسیار ناچیز و دست‌یافتنی می‌دانم. دوستان همین وپ:گد را اگر دنبال کنند هر ماه کلی مورد که نیازمند اقدام مدیران است پیدا خواهند کرد. — حجت/بحث ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ

 نظر: از یک طرف می خواهیم دسترسی ویکی بانی را حذف نمایم از یک طرف دیگر ۶۵ درصد مدیران فعال فعلی و در برخی موارد نیز دیوانسالاران فعال فعلی غیر فعال هستند این وضعیت دیگر آخرشهLuckie Luke (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۲ (UTC)پاسخ

سطح توقع از تجربه و مهارت مدیر پایین بیاید، ویکی‌بانانی با سابقه خوب دمش برگزار کنند، مدیر بشوند، ویکی‌بانی حذف بشود. پیش‌فرض را این نگذارید که به ناگاه قرار است همه ویکی‌بانان دسترسی خویش را از دست بدهند و اتفاق دیگری رخ ندهد. احمدگفتگو ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)پاسخ
@Ahmad252: مدیران حتی اگر از دسترسی شان هم استفاده نکنند باز دسترسی مدیریت بیشترین اختیارات را دارد و تقریبا دسترسی دائمی است برای همین نمی توان از اجتماع انتظار داشت نسبت به اعطای دسترسی ایی با بیشترین اختیارات کم توقع باشد و حساسیت به خرج ندهد. استفاده نادرست از یک دسترسی دائمی می تواند عواقبی حتی برای کل اجتماع داشته باشد. شاید بهتر باشد دنبال تعریف دسترسی بینابینی بود که اختیارات کافی اما موقت داشته باشد تا سطح انتظارات و حساسیت اجتماع هم کمتر شود. فرهنگ2016 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)پاسخ
  • موافق بسیار پیشنهاد خوبی است، قبلا هم چنین پیشنهادی ارائه شده بود اما مخالفت شد Behzad39 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)پاسخ
  •  نظر: هدف سیاست عدم فعالیت این نیست که کسی دسترسی مدیریت داشته باشد که با استفاده از آن خیری به پروژه برساند! هدف سیاست عدم فعالیت این است که از به خطر نیافتادن حساب مدیران، مثلا با فراموشی رمز یا فوت مطمئن شویم. -- ‏ SunfyreT ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)پاسخ
  •  نظر: بنظرم باید بندی پیشنهاد و تصویب کرد تا ویکی‌پدیا:بازی با سامانه را در وپ:عدم فعالیت دخیل کرد. -- ‏ SunfyreT ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۶ (UTC)پاسخ
  • مخالف نقدا بگویم که مخالفم. فردا که دسترسی بهتری پیدا کردم، دلایلم را به تفصیل خواهم نوشت. آرش (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)پاسخ
  • موافق ابتدا تشکر از حجت بابت ایجاد این ریسه که من مدت‌هاست میخواستم آن را ایجاد کنم (چون همیشه برایم سوال بود این قضیه)..پیرو صحبت‌هایم در ویژه:تفاوت/28285408 باید مدیران فعال داشته باشیم تا به کمک سامانه بیانجامد (در هر برهه زمانی)..درست است که در ویکیفا هیئت حاکم داوری نداریم ولی میتوان با چنین نظرسنجی‌های تا حدودی تکلیف را مشخص کرد به نوعی..آن افرادی که واقعا بار فنی/محتوایی/آشنایی با سیاست‌ها (با برداشت صحیح از آن‌ها) داشته باشند و شایستگی لازم و کافی را میتوانند مدیر شوند..شاید بتوان برای چنین مدیران غیرفعال محدودیت زمانی برقرار کرد برای مدیریت تا به دلیل دوری بیش از حد از سامانه احتمال سو استفاده از دسترسی‌هایشان به وجود نیاید(همیشه احتمالات را باید در نظر گرفت)..

اما چرا فقط برای ۲ مدیر بالا ؟ همه افراد دیگر که نام برده شد هم میتوانند شامل شرایط خلع شدن باشند..نمونه‌اش: کاربر:In twilight از سال ۲۰۱۴ تاکنون فقط ۱۰۰ ویرایش داشته است! حتی کمتر از بعضی آیپی‌ها! (ویژه:تفاوت/27880709 را ببینید)..کاربر:MRG90 هم ۱۰۰ ویرایش از سال ۲۰۱۷ داشته است! کاربر:ZxxZxxZ هم فعالیتش بسیار پایین بوده در ۶سال اخیر.. البته با نظر آرمان هم موافقم در مورد بند در وپ:بازی با سامانه..☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۲:۲۲ (UTC)پاسخ

In twilight ایشان هم فعال شد! عجب! خوب است همه پینگ شوند مثل دوران مدرسه حضور/غیاب شود..فکر نمیکردم داشتن این دسترسی مجازی و حفظ آن انقدر حیاتی باشد برای افراد..به امید مشارکت‌های بیشتر..☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۳۴ (UTC)پاسخ

ایشان حتی یک وپ:تغییر مسیر ساده را هم بلد نبود (بعد از ۶ ویرایش نتوانست که بنده در ویژه:تفاوت/28311520 اصلاح کردم!) چطور اصرار دارد مدیر بماند؟!☞ ☛ ۩ mojtaba ۩ ☚ ☜ (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۴۶ (UTC)پاسخ

  • موافق-- با پیشنهاد موافقم! شاید برخی از دوستان متذکر شوند که مدیر بودن این دوستان ضرری ندارد و هر بار می‌آیند و باری از دوش دیگر مدیران بر می‌دارند. ولی در مرتبه اول ما با اجرای سیاست‌های سختگیرانه از چنین حساب‌هایی که دسترسی‌های حساس دارند در برابر به خطر افتادنشان محافظت می‌کنیم و اینکه سیاستی که قابل دور زدن باشد باید تغییر یابد و اصلاح گردد.-- آرتا T.Owen ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)پاسخ
  • بهتر بود هر پیشنهاد جداگانه مطرح میشد:
    1. «دورهٔ عدم فعالیت را به شش ماه کاهش بدهیم»
      • من متوجه منطق پشت تغییر یک سال به شش ماه نشدم؟
    2. «تعریف فعالیت را محدود کنیم به فعالیت‌های مدیرانه (حذف، جمع‌بندی نبح یا بحث‌های مشابه، و ...) تا صرف ویرایش در یک مقاله یا واگردانی یک خرابکاری را شامل نشود»
      • پیشنهاد منطقی است منتهی احرازش بر عهده کدام گروه کاربران باشد؟ هیئت، دیوانسالاران، مدیران یا عموم کاربران؟ در حال حاضر مبنا مشارکت کمی است ولی وقتی پای ویرایش‌های کیفی هم به میان بیاید نیازمند تشخیص و تشریح میشود. آیا تعریف مشخصی و دانشنامه‌ای از «فعالیت‌های مدیرانه» وجود دارد؟
    3. «ارزیابی عدم فعالیت پس از اخطار به کاربر را تغییر بدهیم به این شکل: اگر به مدیری بابت عدم فعالیت تذکر داده شد و به ویکی برگشت، انتظار می‌رود که در سه ماه بعدش دست کم ۱۰ فعالیت مدیرانه در هر ماه داشته باشد؛ در غیر این صورت میزان فعالیت وی کماکان ناکافی تلقی می‌شود و دسترسی وی ستانده خواهد شد.»
      • در اینجا هم باید «فعالیت مدیرانه» و «گروه کاربری احرازکننده عدم فعالیت مدیرانه» مشخص باشد. متوجه منطق پشت «سه ماه بعدش دست کم ۱۰ فعالیت مدیرانه در هر ماه» نشدم؟ -- ‏ SunfyreT ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۵۶ (UTC)پاسخ
    کاهش مدت به شش ماه به این دلیل است که اگر مدیری واقعاً فقط تحت تأثیر این سیاست به ویکی بر می‌گردد و یک خیر اندکی می‌رساند و بعد باز فراموش می‌کند، میزان برگشتش را بیشتر کنیم (هر شش ماه یکبار، به جای سالی یکبار) تا در بدترین حالت میزان خیرش بیشتر بشود و در بهترین حالت، پاگیر بشود و بماند.
    فعالیت‌های مدیرانه را می‌توان بر اساس en:WP:MOPRIGHTS تعریف کرد. وظیفهٔ احراز شرایط بر عهدهٔ دیوانسالارانی است که مدیر را خلع می‌کنند.
    منطق «سه ماه بعدش» هم برای این است که اگر کاربری تحت تأثیر یادآوری مهلت، به ویکی برگشت و فقط چند تا ویرایش و حذف کرد که دسترسی را از دست ندهد و رفت، دیگر لازم نباشد شش ماه دیگر صبر کنیم تا دوباره اخطار مهلت بدهیم؛ بلکه ظرف سه ماه با رؤیت این که دارد حدنصاب‌ها را مرزی رد می‌کند و عملاً سیاست را به بازی می‌گیرد، دسترسی وی را بستانیم. — حجت/بحث ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)پاسخ
    با تغییر متن سیاست به شکل «اگر مدیر یا دیوانسالاری بیش از شش ماه فعالیت مدیرانه (بر اساس تعریف en:WP:MOPRIGHTS) نداشت، می‌توان اختیارات مدیریتی را با اجماع دیوانسالاران از وی بازپس گرفت. بدین منظور، ابتدا می‌باید در صفحهٔ بحث کاربری‌اش پیغامی برای وی گذاشت، و همچنین درصورت فعال بودن پست الکترونیک، با وی از این طریق هم تماس گرفت. اگر بعد از این کار، مدیر یا دیوانسالار ظرف مدت ۳۰ روز پاسخ نداد می‌توان درخواستی برای برکناری وی در تابلوی اعلانات دیوانسالاران داد.» موافقم؛ پیشنهاد سوم همچنان برایم گنگ است. -- ‏ SunfyreT ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۵۲ (UTC)پاسخ

نظرات