ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های برگزیده/برادران کارامازوف

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

برادران کارامازوف[ویرایش]

برادران کارامازوف (ویرایشتاریخچهبحثپی‌گیری)

نامزدکننده: مرتضا (بحثمشارکت‌ها) ‏۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]

بررسی‌کننده: RousouR (بحث) ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۵ (UTC)[پاسخ]


بررسی مرداب

@مرتضا: درود بر شما. امیدوارم که پاینده و تندرست باشید. من این جستار را تنها برای افزایش آگاهی خودم می‌خواندم. به‌هنگام خوانش، چندین مورد به ذهنم رسید که اینجا عرض می‌کنم (بخش به بخش).

پیش از هر چیز، لطفاً موردی را که در بحثتان گفتم مرحمت کنید (کمتر از یک دقیقه طول می‌کشد).

پیشزمینه

  • جملهٔ «ادبیات روسیه در پرتو این تحولات ظهور کرد و با الهام از ادبیات ایتالیا، آلمان و انگلستان شکل گرفت» نادرست است و هرآینه ادبیات روسیه پیش از «اواخر سدهٔ هجدهم» نیز وجود داشته‌است. رفتم ببینم در جستار ادبیات روسیه چه آمده، که بسیار ناقص است. همان جستار را در ویکی‌انگلیسی نگاه کردم، چیزی در این باره به چشمم نخورد. سرانجام در ویکی‌فرانسه دیدم «On traduit par ailleurs de plus en plus de romans occidentaux qui suscitent réflexion, comme les romans de l’abbé Prévost (à l’origine du premier débat littéraire en Russie), Madame de Scudéry, Scarron ou Lesage.» (ترجمهٔ رمان‌های غربی به روسی) و سپس «Fédor Emine (1735-1770) est le premier romancier en langue russe» (نخستین رمان‌نویس به زبان روسی). به دیگر سخن، گویا رمان روسی از این زمان پدید آمده، نه ادبیات آن.
    خب من عبارت را از منبع نقل کرده ام و مجاز نیستم کلمه «ادبیات» را به «رمان» تغییر دهم. سعی می کنم مروری دوباره داشته باشم تا در منابع دیگری هم چیزی پیدا کنم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)[پاسخ]
    حق با شماست. ولی به هر روی، این جمله باید تغییر کند. اگر فرصت کردم، خودم نیز دنبال منبع می‌گردم سیَه مُرداب
  • زیربخش درباره نویسنده به‌نظرم اندکی مطالب زائد دارد. خواننده برای آشنایی با داستایوفسکی می‌تواند به جستار خود او برود، در اینجا چیزهایی از زندگی نویسنده مهم هستند که به کتاب ربط دارند. اینکه پدر و مادرش چه‌کسی بودند و به زندان افتاد، به این کتاب خیلی ربط ندارد.
    به نظرم به رمان مربوط هستند. چنان که در مقاله هم آمده است، «این رمان به گفته مهرجویی، متاثر از داستان قتل پدر داستایفسکی است» و این اعتقاد که داستان پدرکشی در این رمان به پدر داستایفسکی در عالم واقع مرتبط است در مقاله به تصریح و تلویح آمده است. محکومیت دیمیتری هم به نظرم با محکومیت خودش ارتباط دارد و هرچند این ارتباط را در منابع به تصریح نیافتم (و در نتیجه در متن مقاله تصریح نکرده ام) اما به نظرم بی ارتباط با موضوع نیست. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)[پاسخ]
    این مورد فعلاً باشد، بعدتر پاسخ می‌دهم. سیَه مُرداب


چند پیشنهاد: بند یک و دو را پیرایش کنید، به‌هم بچسبانید، نام زیربخش‌ها را بردارید (یعنی بخش پیشزمینه هیچ زیربخشی نداشته باشد)، مطالب بی‌ربط بند نویسنده را بزدایید و اگر مطالب دیگری از زندگی نویسنده مرتبط با کتاب است، بیفزایید. --سیَه مُرداب (بحث) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا: نگارش و انتشار

  • مواردی مثل «، یعنی در سال‌های ۱۸۶۸ و ۱۸۶۹،» یا بهتر است میان دو «—» بیاید، یا به‌راحتی به‌صورت «(در سال‌های ۱۸۶۸ و ۱۸۶۹)».
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)[پاسخ]
  • جملهٔ «قهرمان روس کاتولیک این کتاب قرار بود ناگهان ایمانش را از دست بدهد و ... در نهایت به کشف روسیه نائل آید» یعنی چه به «کشف روسیه نائل آمد»؟ کمی مبهم است.
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)[پاسخ]
  • به‌جای «نقشه این کتاب را طرح کرده بود» می‌توانید بنویسید «طرح این کتاب را ریخته بود» (زیرا بالاتر نوشته‌اید «طرح کتاب»، و اینگونه یکپارچه‌تر می‌شود).
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • در «او در نامه‌ای به سال ۱۸۷۰ نوشته‌است» بهتر است ماضی ساده به‌کار رود تا نقلی.
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • در «یادداشت‌های داستایفسکی نشان می‌دهد» فعل باید جمع باشد.
    «یادداشت» بی جان است و به کار بردن فعل مفرد در موردش نادرست نیست؛ چنان که می گوییم «بررسیها نشان می دهد»، «نظراتتان مد نظر قرار گرفت» یا «سالها گذشت». ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]
    حق با شماست سیَه مُرداب
  • در «شخصیت آلیوشا، پیش از سایر شخصیت‌ها در ذهن داستایفسکی شکل گرفته‌است» فعل بهتر است ماضی بعید باشد.
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • در «و او بنا داشته‌است در بخش دوم کتاب» بهتر است فعل ماضی ساده باشد.
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • در «سیر و سلوک روحانی او را تکمیل کند»، چون ضمیر «او» در جملهٔ پیشین برای داستایوفسکی به‌کار رفته، بهتر است در اینجا مستقیم از آلیوشا نام ببرید (البته این گیر کمی بنی‌اسرائیل است)
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
  • برای «نشریه پیام‌آور روسی» در جعبه اطلاعات نام دیگری آورده‌اید. بهتر است تنها یک نام به‌کار رود.
    ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
  • جملهٔ «داستایفسکی قصد داشت این کتاب را به همسرش، آنا، تقدیم کند اما با درگذشت فرزندشان در سال ۱۸۷۸، موجی از ناامیدی بر او چیره شد» به‌نظرم نتیجه‌گیری ندارد. چون نومید شد دیگر تقدیم نکرد؟! یعنی با همسرش به مشکل خورد؟! آیا همسرش او را رها کرد و بنابراین دیگر نتوانست به او تقدیم کند؟! آیا اختلالی در نوشتن کتاب روی داد؟!
    در منابع توضیحی بیش از این نیست. اما می توان حدس زد که برای هردویشان دل و دماغی برای تقدیم نامه نوشتن باقی نمانده بود. با این حال، امکان اضافه کردن این توضیح را ندارم چون برداشت خودم است و نه عین نوشته منبع. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
  • زیربخش ترجمه به‌نظرم مشکل وزن‌دهی دارد. اگر بنا است از ترجمه‌های انگلیسی آورده شود، باید دیگر زبان‌ها نیز پوشش داده شوند. البته به‌نظر خود من نیازی نیست بهتر است این بند زدوده شود (اگر کسی ترجمهٔ این کتاب را به زبانی دیگر خواست، می‌تواند به همان ویکی بنگرد).
    ✓ زبانهای فرانسه و آلمانی اضافه شد و به نظرم همین کافی است. اهمیت این زبانها در این است که ترجمه های مادر هستند و خیلی از مترجمان، به جای روسی، از این زبانها کتاب را برگردانده اند. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)[پاسخ]
  • جملهٔ «همچنین ترجمه‌های دیگری نیز به فارسی منتشر شده‌است» طفره نیست؟ تا آنجا که من می‌دانم تعداد ترجمه‌های این کتاب زیاد نیستند و می‌شود همه را نام برد. می‌توانید این زیربخش را به‌صورت بخش دربیاورید، به پایان جستار ببرید و آن را به‌صورت فهرست غیرترتیبی (مانند کتابشناسی‌ها) بنویسید.
    طفره آمیز که نیست. طفره یعنی این که نظری را منعکس کنیم و از بیان نام منبع آن نظر طفره برویم، به طوری که خواننده گمان کند آن نظر، نظری غالب است. علت این که همه ترجمه ها را ننوشته ام این است که نیازی نیست به موارد غیرسرشناس اشاره شود. همان ها که در منابع به آنها پرداخته شده است و سرشناسی آنها محرز است ذکر شده است. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
    سپاس از توضیحات.
  • یک پیوند قرمز هم وجود دارد.
    پیوند قرمز را نمی توان ایرادی بر این مقاله دانست. اگر فرصت کنم ایجادش می کنم اما اصولا در بررسی کیفیت مقاله، باید محتوای خودِ همان مقاله مد نظر باشد و نه مقالات دیگر. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)[پاسخ]
    پوزش می‌خواهم. دیدم دیگر نامزدکنندگان گمب انجام می‌دهند، پنداشتم از سنجه‌های برگزیدگی است.

بدرود--سیَه مُرداب (بحث) ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا: درود دوباره. بررسی را ادامه می‌دهم (این بار سه بخش).

خلاصه داستان

  • به جای «یک ملاک بدنام» بهتر است نوشته شود «ملاکی بدنام».
  • در «مدتی نزد نوکر خانه، گریگوری نگهداری شد و بعد هم توسط اقوام مادرش»، می‌دانم که حذف به قرینه لفظی است، ولی پیشنهاد می‌کنم بازنویسی شود و فعل در پایان بیاید.
  • جمله «هر دو برادر به آلکسی علاقه داشتند» به نظرم یک جوری است. در جمله پیشین نام ایوان و آلکسی آمده و در این جمله گفته شده دو برادر. انگار آلکسی دختر است و برادر آنان نیست.
  • در «هر دو دل به یک دختر به نام گروشنکا باخته بودند» باز به نظرم «دختری» بهتر است تا «یک دختر».
  • جمله «دیمیتری که به دلیل اختلافش با فیودور، در خانه دیگری سکنی گزیده بود» ویرگول نیاز ندارد.
  • در «علاوه بر گریگوری و زنش، اسمردیاکف، دیگر خدمتکار خانه بود» ویرگول دوم کمی ابهام بوجود آورده.
  • در «مستخدم را مجبور کرد به او بگوید گروشنکا کجاست. او بلافاصله عازم اقامتگاه گروشنکا شد» بهتر است دو جمله به هم پیوند شوند «مستخدم را مجبور کرد به او بگوید گروشنکا کجاست و بلافاصله عازم اقامتگاه گروشنکا شد».
  • می‌دانم این بخش تنها چکیده‌ای از داستان است و نیازی نیست رویدادها کامل گفته شوند. ولی به نظرم روند سازمان‌یافته‌ای باید باشد. الان دیمیتری داشت می‌رفت جای گروشنکا، بعد تصمیم داشت خودکشی کند، در همین حال دل گروشنکا را به دست آورد، بعد پلیس دستگیرش کرد! این جای داستان منظم پیش نرفته.

عناصر داستان

  • در «مثل بیشتر آثار داستایفسکی، برادران کارامازوف، یک رمان جنایی است» نام رمان کج بیاید.
  • روبات اشتباه‌یاب «مسئله» را به جای «مساله» پیشنهاد می‌دهد.
  • در «به گفته امیر نصری، استاد دانشگاه، برادران کارامازوف، بیش از هر اثر دیگری از داستایفسکی، به آری‌گویی به زندگی و مفهوم رنج پرداخته‌است» نام رمان کج بیاید. همچنین شمار ویرگول‌ها در این جمله بیش‌ازاندازه است.
  • در «نمود سه موضوع اصلیِ برآمده از زندگی شخصی داستایفسکی در برادران کارامازوف» نام رمان کج بیاید.
  • در اینجا شما برای روایت داستان از زمان مضارع بهره بردید. من خودم این شیوه را می‌پسندم. مشکل اینجاست که در بخش پیشین و در برخی جملات همینجا، شما ماضی به کار برده‌اید. بهتر است تنها یک شیوه به کار رود.
  • «چون وجود آنها را فراموش کرد» برای جلوگیری از تکرار «کردن» می‌توان نوشت «چون آنان را از یاد برد»
  • «که در تحقق این هدف کاملاً موفق بود» به گفته کدام پژوهشگر یا نویسنده؟

تاثیرپذیری

  • اوفلیا به اوفلیا (شخصیت) و اتلو به اتلو و هملت به شاهزاده هملت پیوند شوند.
  • در «نویسنده دیگر مورد علاقه داستایفسکی که در به نظر می‌رسد» حرف «در» زائد است.
  • دن کارلوس به نمایشنامه دون کارلوس پیوند شود.
  • در «انسان روس مدرن » واژه «مدرن» خیلی معنای درستی ندارد، چون به هر روی این رمان برای دهه‌ها پیش است.

فکر کنم بیش از نیمی از جستار بررسی شد. --سیَه مُرداب (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۶ (UTC)[پاسخ]

همه موارد بررسی دوم انجام شد. فقط املای «مساله» را تغییر ندادم چون به نظرم مساله درست‌تر از مسئله است. با این حال اگر کسی آن را تغییر دهد مشکلی ندارم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)[پاسخ]
سپاس از شما. من خودم با مساله موافقم، باید اشتباه‌یاب را درست کنیم. به هر روی، یک مورد من دفعه پیش اشتباه کردم. اتلو باید به اتلو (شخصیت) پیوند شود. جدای از آن، یک نکته مهم هم از دستم در رفت: «آلکسی» و «آلیوشا» هر دو به یک نفر اشاره دارند، ولی من ندیدم در جستار این موضوع گفته شده باشد. وانگهی چندین بار «آلیوشا» و در چند بار «آلکسی» به کار رفته (که احتمالاً بازخن‌های گوناگون هرکدام یکی از نام‌ها را به‌کار بردند و شما از آنان پیروی کردید). به باور من، بهتر است مبنا را یکی از این دو نام بگذارید و در موارد مقتضی به نام دیگر هم اشاره کنید. سیَه مُرداب (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)[پاسخ]
✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)[پاسخ]

اهمیت

  • «داستایفسکی برای نوشتن این رمان وقت و انرژی زیادی صرف کرد تا بتواند ارج و شهرت سابق خود به عنوان یک نویسنده را دوباره به دست آورد»، این جمله فعلا باشد، در پایان به آن برمی‌گردم.
  • «سنتز همه تفکرات، ایده‌ها و شخصیت‌های رمان‌های قبلی را در خود جمع کرده‌است»، چون سنتز کمی فنی است، می‌توان نوشت «برآیندی از همه تفکرات، ایده‌ها و شخصیت‌های رمان‌های قبلی خود است».
  • «شیطانی که به دیدار ایوان می‌آید نه بزرگ است و نه شیطانی»، برای جلوگیری از تکرار و نیز زیباتر شدن -> «شیطانی که به دیدار ایوان می‌آید نه بزرگ است و نه اهریمنی (یا شریر)»؛ مگر آنکه هدف جمله، آوردنِ همین تناقض باشد.
  • « صفحات خلق شده» میان خلق و شده باید نیم‌فاصله باشد.
  • «و او نگاهی دوباره و با شیوه‌ای جدیدتر به این موضوعات داشته‌است» فعل بهتر است ماضی ساده باشد.

--سیَه مُرداب (بحث) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)[پاسخ]

نقد و تحلیل

  • «واقع می‌شوند» -> «اتفاق می‌افتند» (پیشنهادی)
  • «مو به مو» -> «موبه‌مو» / «گام به گام» -> «گام‌به‌گام»
  • «در جایگاه انسان-خدا، کائنات را در دادگاه به محاکمه می‌‌کشد» -> «در جایگاه انسانی خداگونه، کائنات را پای محاکمه می‌کشد» (پیشنهادی)
  • «نیز خود آفریننده (فیودور) در جایگاه متهمان قرار می‌گیرند»، این فیودور نویسنده است یا پدر کارامازوف؟
  • « عاق شده» -> «عاق‌شده»
  • «پدرکش حقیقی» منظور چیست؟ یعنی «‌به‌معنای‌واقعی‌کلمه پدرکش بود»؟
  • «سول مورسون معتقد است که دو فصل «عصیان» و «مفتش اعظم»، حاوی استدلال‌هایی قوی در رد وجود خداست و داستایفسکی این استدلال‌ها را در زمینه‌ای در رد آنها قرار داده‌است تا بتواند از مسحیت دفاع کند. او این ویژگی را یکی از پارادوکس‌های این اثرِ «عمیقاً مسیحی» داستایفسکی می‌داند»، یکی اینکه مسیحیت اشتباه نوشته شده. دیگر اینکه اگر این استدلال‌ها را قرار داده تا از مسیحیت دفاع کند، چه تناقضی با مسیحی‌بودن اثر دارد؟ برداشت من وارون این است.
    خب به همین دلیل اسم آن نقاد در ابتدای جمله آمده است. این که هدف نویسنده دفاع از مسیحیت بوده ولی استدلالهای قوی آتئیستی از سوی شخصیت ایوان مطرح شده را «سول مورسون» یک پارادوکس تلقی کرده است. دیگران ممکن است آن را پارادوکس ندانند. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)[پاسخ]
  • این وجه نمادین فرانسوی‌سخن‌گفتن پروتاگونیست‌ها آیا در منابع آمده؟ (یعنی مثلاً دلیلی دارد؟)
    منبع را که ذکر کرده ام. در آن منبع گفته که افراد اهریمنی تر، بیشتر فرانسوی حرف می زنند که فهم من از آن این است که مفهوم نمادین آن اهریمنی تلقی کردن مدرنیته اروپایی است. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)[پاسخ]
  • «نظر تیزبینی داشت» -> «تیزبین بود» (حشو)
  • «فیودوروویچ» زدوده شود (نام میانی در اینجا نیاز نیست)
  • «قوانین مطلق» یعنی چی؟
  • نیهیلیسم به هیچ‌انگاری (یا هر جستاری که صلاح می‌دانید) پیوند شود
  • «کشته شدن » -> «کشته‌شدن»
  • برای «آلبر کامو در انسان طاغی با اشاره به پرسش‌های عذاب‌آور رمان برادران کارامازوف، این نظریه را مطرح می‌کند که اعتقاد به عقل در دوران مدرن هرگونه ادراک از ارزش‌ها را از بین برده‌است و دیکتاتورها به همین واسطه توانسته‌اند قدرت را قبضه کنند.» اشکالی ندارد از خود کتاب آلبر کامو ارجاع داده شود؟ چون ترجمهٔ نسبتاً خوبی از آن در دست است.
    به نظرم خیر مشکلی نیست. ولی آن کتاب در دسترس من نبوده است. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)[پاسخ]

الهام و بازآفرینی

  • درباره این بخش فعلاً کامنتی ندارم. در عین حال، از کاربر:Roozitaa می‌خواهم جسارتاً دلیل نامگذاری جستار کارامازوف نو کئودای را بفرمایند (زیرا ایشان در مرحلهٔ خوبیدگی نظارت کردند و خودشان آن جستار را ساختند و در اینجا گذاشتند).
@Roozitaa: درود دوباره. در ویکی‌عربی چنین نیست. ویکی‌ژاپنی هم که به زبان خودش است. وانگهی تا جایی که من از ژاپنی یادم می‌اید، «کیودای» درست است. سیَه مُرداب (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)[پاسخ]
برای صرفه جویی در وقت برخلاف فرانسه و ایتالیا! نام صفحه را برادران کارامازوف (مینی‌سریال) گذاشتم. کئودای درست است شک نداشته باشید. Roozitaa (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا: بررسی درونمایه به پایان رسید. دیباچه و چند مورد دیگر ماند که در پایان بحث می‌کنیم. --سیَه مُرداب (بحث) ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۳۶ (UTC)[پاسخ]

سخن پایانی

@مرتضا: به باور من، بخش «پیوند به بیرون» این جستار برای ویکی‌پارسی بومی نشده. البته پیوند به نسخه زبان اصلی خوب است، ولی پیوندهای دیگر برای انگلیسی‌زبانان می‌باشد. درباره «دیباچه» من مشکل خاصی نمی‌بینم. فقط پیشنهاد می‌کنم واپسین بند را بازنویسید، زیرا نیاز به آوردن جزئیات ترجمه‌ها در لید نیست. برای نمونه به این حالت:«این رمان مدتی پس از انتشار به یکی از بزرگترین آثار ادبی جهان تبدیل و به زبان‌های گوناگون، ازجمله پارسی، ترجمه شد. وانگهی چندین فیلم و سریال نیز با اقتباس از آن ساخته شدند». همچنین پیشنهاد می‌کنم «دِیر» را اعرابگذاری کنید.

آن بخش زندگینامه داستایوفسکی هنوز به باور من نالازم است؛ در واقع لازم است و مطالب مهمی دارد، ولی بهتر است این نکات مهم در خلال درونمایه آورده شود. برای نمونه، جمله «داستایفسکی برای نوشتن این رمان وقت و انرژی زیادی صرف کرد تا بتواند ارج و شهرت سابق خود به عنوان یک نویسنده را دوباره به دست آورد» — که گفتم در پایان به آن برمی‌گردم — پیش از این جمله می‌شد به زندان‌رفتنِ داستایوفسکی اشاره کرد (همانگونه که درباره پدر داستایوفسکی در جستارْ مطالب به‌جای خود آمده).

جدای از اینها، من به این جستار در ویکی‌های دیگر نگاهی انداختم. چنین می‌نماید که برخی مطالب کلیدی در این جستار نیامده. چند نمونه: اینکه برادران کارامازوف واپسین رمان داستایوفسکی بود؛ همچنین درباره سرچشمه آن، روایت‌هایی دیگر نیز گویا وجود دارد؛ در بخش شخصیت‌پردازی، تنها پرسوناژهای مهم آمده‌اند و کسانی مانند گروشنکا و کاتیا و چند نفر دیگر، نادیده گرفته شدند. به هر روی، من دیدم که در همین مدت شما به جستار محتوا افزودید، بنابراین در نهایت فکر نمی‌کنم مشکلی وجود داشته باشد.

من سخن دیگری ندارم. امیدوارم توانسته باشم کمک کوچکی در فرایند برگزیدگی بکنم. سپاس از همکاری شما. پاینده باشید.

پایان بررسی سیَه مُرداب (بحث) ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۳۰ (UTC)[پاسخ]


آغاز بررسی RousouR (بحث) ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]

بنا به این پیشنهاد، در همینجا (به مرور) ادامه خواهم داد. RousouR (بحث) ‏۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]

the letters to Lubimov explaining the central purpose of The Brothers Karamazov


پیشنهادها RousouR (بحث)

@مرتضا: سلام. ممنون که باعث شدید سراغ این اثر بروم. در چارچوب «پیشنهادی برای ماه اوت»:

  • پیشنهاد اول: جدا از اهمیت رواییِ «مفتش اعظم»، این زیرروایت جایگاه تفسیری خاصی نیز دارد. از یک دیدگاه می‌شود به این شکل تفسیر برادران کارامازوف را خلاصه کرد: «دکترین «مفتش اعظم» اینگونه بیان می‌شود: معجزه، راز و اقتدار سه چیزی است که انسانها در آرزویش هستند. آیا این رمان همین نیست؟ این کتاب، به معجزه، راز و اقتدار دست پیدا می‌کند». / «مفتش اعظم» در پانزده ویکی (از جمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و آلمانی) مدخل جداگانه‌ای دارد. / با این حساب به نظرم در برادران کارامازوف#روایت مفتش اعظم حداقل به اندازه یک پاراگراف می‌شود به بخش‌هایی از روایت پرداخت که دکترین او را بیان می‌کند: «معجزه، راز و اقتدار سه چیزی است که انسانها در آرزویش هستند». / در ادامه، به نظرم واکنش مسیح به «مفتش اعظم» (که توسط آلیوشا نسبت به ایوان تکرار می‌شود) را نیز می‌توان ذکر کرد. RousouR (بحث) ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۴ (UTC)[پاسخ]
    به انتهای این بخش جمله ای را توانستم اضافه کنم. راستش با این که مفتش اعظم خودش مقاله جدایی داشته باشد مخالف نیستم. اما با وارد کردن تفسیرها در بخشی که داریم روایت را تعریف می کنم یک مقدار مخالفم (یعنی حتی با همین جمله ای که اضافه کردم هم مخالفم). چون بهتر می دانم اگر تفسیری لازم است باید در بخش دیگری به آن پرداخته شود. ٪ مرتضا (بحث) ‏۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۷ (UTC)[پاسخ]
  • پیشنهاد دوم: از یک دیدگاه، برادران کارامازوف را می‌توان پاسخی به روندی جدید نشان داد که هنوز هم جهان با آن دست به گریبان است: «مرگ خدا» (یکی از شاخص‌ترین نمودها گفته نیچه). از این دید، کشته شدن شخصیت فیودور برابر با مساله بالا است. بهتر است در برادران کارامازوف#شخصیت‌پردازی «فیودور» بیشتر شکافته شود. از طرف دیگر، به نظرم چهار شخصیت را اضافه کنید: گروشنکا، کاترینا، پدر زوسیما و ایلیوشا. تقابل دو شخصیت اول، روند مهمی در رمان است (به خصوص در صحنه‌ای که هر دو با هم حضور دارند (دیدار آلیوشا با کاترینا)). پدر زوسیما هم به نوعی پدری جایگزین (به جای فیودور) محسوب می‌شود. آخری هم، یکی از اثرهای مرگ پسر سه ساله داستایفسکی در اثر صرع در حین نوشتن برادران کارامازوف است (اثر دیگر هم‌نامی آلیوشا با پسر داستایفسکی) . جدا از این، داستان گروه بچه‌ها و عشق آلیوشا به آنها، زیرروایت مهمی است که در آن ایلیوشا نقش مهمی دارد. RousouR (بحث) ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)[پاسخ]
    چهار شخصیت اضافه شدند. ✓ ٪ مرتضا (بحث) ‏۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]
به نظرم هر دو پیشنهاد، ارزنده و درست هستند. به زودی روی هر دو مورد کار خواهم کرد. ٪ مرتضا (بحث) ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۰۵ (UTC)[پاسخ]
  • پیشنهاد سوم: برادران کارامازوف#خلاصه داستان تغییر یابد و به جای دو زیربخش فعلی، همانند برادران کارامازوف به سیزده بخش (دوازده کتاب + موخره) تقسیم شود. در این صورت می‌توانید روایت اصلی و روایت‌های فرعی را بهتر بازگو کنید، به خصوص «مفتش اعظم» را می‌توان در بخش پنجم به خوبی قرار داد. / برای سه پیشنهاد اول، پنج کتاب فرانک، سه مقاله بلک‌مور در کتابش و برادران کارامازوف (چاپ نورتون) منابع خوبی هستند.RousouR (بحث) ‏۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۳۸ (UTC)[پاسخ]
  • پیشنهاد چهارم: محققان گوناگونی (یکی از آنها آیزایا برلین) بر این نکته تاکید کرده‌اند که هدف اصلی داستایفسکی از برادران کارامازوف را در نامه‌های او باید جست. گزیده‌ای از این نامه‌ها را در بحث ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های برگزیده/برادران کارامازوف#منابع و گزیده سرفصل‌ها گرد آوردم. RousouR (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۴ (UTC)[پاسخ]
    • ممکن است دیگر دسترسی به منابع نداشته باشم. حداقلِ لازم از نامه‌ها را همینجا درج می‌کنم، بازخورد شما را درباره دو پیشنهاد آخر که دریافتم سراغ سایر می‌روم. RousouR (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]
      • از همان نامه ۳۰ ژانویه ۱۸۷۹ (فرستادن کتاب سوم) طرح کتاب در ذهن داستایفسکی آماده است: کتاب سوم را پایانِ بخش اول می‌داند و تاکید می‌کند بخش اول، شامل سه کتاب است. تعداد بخش‌ها را سه می‌شمارد و می‌گوید که هر بخش به کتاب، و هر کتاب به فصل تقسیم می‌شوند ( Remember the Apostle Paul “I am not praised, therefore I start praising myself’’.)) (ص ۷۵۶) / نامه ۱۰ مه ۱۸۷۹ درباره کتاب پنجم (Pro and Contra) (نیمه اول مفتش اعظم) (ص ۷۵۷ و۷۵۸). / نامه ۱۱ ژوئن ۱۸۷۹ درباره کتاب پنجم (Pro and Contra) (نیمه دوم مفتش اعظم) (ص ۷۵۹) / نامه ۷ اوت ۱۸۷۹ The Russian Monk (پدر زوسیما)؛ نارضایتی از نحوه چاپ «مفتش اعظم»؛ وعده کتاب هفتم (گروشنکا: پایانِ بخش دوم)، متفاوت از چیدمان فعلی کتاب (ص ۷۶۱) / نامه ۱۶ سپتامبر ۱۸۷۹ فرستادن کتاب هفتم، شامل چهار فصل، تاکید بر اهمیت فصل چهار با وجود فقط چهار صفحه بودنش (داستایفسکی حمله صرع داشته و دو روز کار را به تعویق انداخته)؛ پافشاری بر عدم سانسور بدبویی بدن پدر زوسیما پس از مرگ (ص ۷۶۲). / نامه ۱۶ نوامبر ۱۸۷۹ توضیحی درباره تغییر چیدمان کتاب؛ اشاره‌هایی به لهستانی‌ها (ص ۷۶۵) / نامه ۸ دسامبر ۱۸۷۹ (ص ۷۶۶) / نامه ۹ آوریل ۱۸۸۰ (ص ۷۶۶) / نامه ۱۲ آوریل ۱۸۸۰ لیوبیموف اشاره به عشق داستایفسکی به بچه‌ها (ص ۷۶۶ و ۷۶۷) / نامه ۱۳ آوریل ۱۸۸۰ پذیرفتن افزودن یک سال به سن (یادآوری اینکه همسرش نیز همین را گفته) (ص ۷۶۷) / نامه ۱۰ اوت ۱۸۸۰ توضیح درباره بیماری مغزی ایوان (ص ۷۶۷ و ۷۶۸) / نامه ۸ سپتامبر ۱۸۸۰ (ص ۷۶۸) / نامه ۸ نوامبر ۱۸۸۰ فرستادن موخره؛ سه سال کار، دو سال چاپ، لحظه‌ای بزرگ نزدیک کریسمس؛ داستایفسکی: «می‌خواهم زندگی کنم و بیست سال دیگر نیز بنویسم». (ص ۷۶۹) RousouR (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)[پاسخ]
      در مورد نامه ها، یک نکته هست که منابع اولیه محسوب می شوند و اگر بخواهیم از آنها استفاده کنیم، فقط از اطلاعاتی می شود برداشت کرد که بدون هرگونه تفسیر، برای افراد مختلف به صورت یکسان قابل فهم باشد. ٪ مرتضا (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)[پاسخ]
      بله. برای آنکه فضای ذهنی داستایفسکی بهتر دستمان بیاید اصل متن را قرار میدهم، سپس با محققانی که نامشان در صفحه بحث آمده و به نامه‌ها ارجاع داده‌اند تکمیلش میکنم. RousouR (بحث) ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۶ (UTC)[پاسخ]
  • پیشنهاد پنجم (در راستای پیشنهاد سوم): اگر با پیشنهاد سوم موافق بودید، این فایده را هم دارد که خرده‌روایت بچه‌ها نیز بازگو می‌شود. این خرده‌روایت برخلاف «مفتش اعظم» در بخش‌های مختلف کتاب پخش است اما نقش مهمی دارد (پژوهشگران و منبع را مشخص کردم):
    • نیمه دوم موخره که کتاب با آن پایان می‌یابد، سخنرانی آلیوشا در مراسم ختم ایلیوشا و صحبتِ پس از آن با بچه‌ها است. محتوای این بخش اشاره به نقلی از انجیل یوحنا است که در آغاز کتاب (پس از تقدیم کتاب به آنا) آمده است: آمین، آمین، به شما می‌گویم، اگر دانه گندم در خاک نیفتد و نمیرد، تنها می‌ماند؛ اما اگر بمیرد بارِ بسیار می‌آورد.
    • بخش دیگری از خرده روایت بچه‌ها که بعضی محققان به آن توجه می‌کنند، به «کمپوت آناناس» شناخته می‌شود (بخش کوتاهی از گفتگوی آلیوشا با لیزا در ص۵۵۲ کتاب اصلی). از چندین زاویه به این بخش کوتاه توجه شده و یکی از آنها ادامه نوشته‌نشدهٔ برادران کارامازوف است. داستایفسکی در مقدمه دو صفحه‌ای خود، پس از معرفی آلیوشا به عنوان قهرمان داستان تاکید می‌کند «رمان اصلی دومی است—کردار قهرمانم در زمان ما است، در همین زمان فعلی. رمان نخست، سیزده سال پیش روی می‌دهد و به سختی می‌توان آن را یک رمان در نظر گرفت، تنها یک لحظه از ابتدای جوانی قهرمانم است». طولانی شد. در این رمان نانوشته، بنا بر پاورقی همین مقدمه دو صفحه‌ای (که برخلاف مقدمه از خود داستایفسکی نیست) قرار بوده آلیوشا پس از سپری کردن درامی پیچیده با لیزا، حضور پیدا کند. RousouR (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۰ (UTC)[پاسخ]
  • پیشنهاد ششم: در دوره‌های مختلف (به خصوص فلسفه، سیاست و ...) یک سخنرانی مستقل را به برادران کارامازوف (به خصوص «مفتش اعظم») اختصاص داده‌اند. به نظرم با منابع گردآوری‌شده تا کنون، اگر نشود مقاله مجزای مفتش اعظم را جامع کرد، می‌توان شمول را در آن ایجاد کرد (بخش روایت مقاله ارتباط با انجیلی متی (سخنان شیطان و مسیح) دارد). میزان سرریز کردن بخش‌های مرتبط به برادران کارامازوف بستگی به نظر شما دارد. RousouR (بحث) ‏۳۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)[پاسخ]

کاربر:RousouR درود. مدت زیادیست که این گمب راکد مانده. آیا از نظرتان اکنون معیارهای برگزیدگی را دارد؟ اگر بله، جمع‌بندی کنید؛ اگر هم نه، از کاربر درخواست اقدام کنید؛ چون خود مقاله هم مدت زیادیست که توسط جناب مرتضا ویرایش نشده‌است. با سپاس. Taddah (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۵ (UTC)[پاسخ]

کاربر:Taddah سلام. زمان لازم است. ممنون. RousouR (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]

@RousouR: ضمن تشکر از صبوری شما، نظراتتان را بررسی کردم. راستش در مورد پرداختن بیش از اندازه به خلاصه داستان نظر مثبتی ندارم چون حس می کنم ویکی پدیا را شبیه سایتهای خلاصه کتاب/فیلم می کند. اما نکته شما درست بود و دو خرده روایت دیگر؛ یعنی داستان ایلیوشا و همچنین سرگذشت زوسیما را به مقاله افزودم و به نظرم الان شرط جامعیت برقرار شده است. لطفا بررسی کنید و اگر برای جامعیت نیاز به مطالب بیشتری هست بگویید که رویش کار کنم. در مورد نظر آیزیا برلین، من به منبع دسترسی پیدا نکردم و در یادداشتهای شما هم آن را نیافتم. با این حال شما مختارید که اگر به منبع دسترسی دارید و خودتان صلاح می دانید هر چیزی که بودنش به مقاله کمک می کند به آن اضافه کنید. من راجع به این رمان منابع مختلفی را دیدم و باید بگویم که بعضی از منابع (چه داخلی و چه خارجی) کمتر حاوی مطالب دانشنامه ای هستند. منظورم این است که خیلیها گویا علاقه داشته اند با استفاده از فلسفه یا روایت داستان، حس یا نظر شخصی شان را بیان کنند (از ظن خودشان یار آن شوند) که من انعکاس آنها در مقاله را مفید نمی دانم. البته چنین نظریاتی بسیار هم ارزشمند و خواندنی است اما به نظر من «دانشنامه ای» نیست. اگر خواستید مطالبی را اضافه کنید، به این نکته توجه داشته باشید. در مورد شخصیت پردازی، شخصیتهایی که اشاره کردید را هم افزودم و نظرتان کاملا درست بود. الان خودم هم حس می کنم بدون معرفی این چهار شخص، شرط جامعیت برقرار نبود. باز هم در خدمت شما هستم هر موردی بود بفرمایید اگر در توانم باشد انجام می دهم. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)[پاسخ]

ممنون که با پیشنهاد اولیه موافقت کردید (چیزی فراتر از گمب). می‌خواستم حداقل تا فردا صبر کنم و پس از مروری دوباره پاسخ دهم اما فعلا خلاصه بگویم. همزمانی ایجاد «مفتش اعظم» باعث شد منابع معرفی شده را نگاهی دوباره بندازم. واقعا به نظرم مثلا بدون اثری از جوزف فرانک چیزی کم است. یا مثلا با توجه به تکرار اهمیت نامه‌ها در منابع که برلین در انتهای ص۲ فقط اشاره‌ای به آن می‌کند. به هر حال، با توجه به نوشتهٔ بالای شما بهتر است دوباره به گمب بازگردیم (نه فراتر از آن): مروری دوباره و بررسی خواهم کرد. / منبع تازه منتشر شده‌ای را که در ادامه پیشنهاد ششم است امیدوارم به دست آورم. بهتر است منابعی را که مناسب می‌دانم فعلا در مفتش اعظم اضافه کنم و پس از فراغت از کارهای فعلی‌ام آن را گسترش دهم. پس از آن اگر موردی را مناسب دانستید، می‌توانید به این مقاله اضافه کنید. RousouR (بحث) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]

@مرتضا: سلام. مفتش اعظم را کمی گسترش دادم. وقفه‌ای در پیش داریم، ادامه گسترش را پس از آن خواهم داد. پیشنهاد من استفاده از بخشی از مطالب مفتش اعظم#نامه‌های لیوبیموف (پس از ویرایش) است، هم نامه‌ها را پوشش می‌دهد و هم از کتاب جوزف فرانک است (البته الان این مطالب صرفا محدود به مفتش اعظم است و همین کار را فرانک درباره رمان با نامه‌های بیشتری کرده است). تشخیص بهتر را شما می‌دهید، اگر مایل به استفاده بودید پس از وقفه، این بخش‌ها را آماده خواهم کرد. RousouR (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۷ (UTC)[پاسخ]

@RousouR: درود. با در نظر گرفتن معیارهای مقالات برگزیده، آیا کاری باقی مانده است؟ ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]
@مرتضا: سلام. اگر از نظرتان اشکالی ندارد بعد از مقدماتی، تمرکز را بر گسترش دوم مفتش اعظم و بررسی نهایی می‌گذارم. RousouR (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

به نظرم از منابع استفاده خوبی می‌شود برای مقاله کرد. ابتدا در مفتش اعظم (زمان بیشتری می‌برد). RousouR (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]

@RousouR: درود و تبریک سال نو؛ بررسی این گمب به پایان رسید؟ Pereoptic Talk   ‏۲۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)[پاسخ]
@RousouR: اگر به بررسی این گمب تمام شده زحمت جمع بندی را بکشید اگر هم همچنان به اتمام نرسیده است در اینجا اعلام کنید چون در حال حاضر این گمب به آخر لیست رسیده و مدت زیادی است در انتظار بررسی مانده Pereoptic Talk   ‏۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۶ (UTC)[پاسخ]


@مرتضا: سلام. از بیست و پنج منبع گردآوری شده، هفت منبع اختصاصی برای مفتش اعظم (و نه کل کتاب) بود؛ اکثریت باقیمانده از این منابع را بر اساس ارجاع‌های مکرر در سایر منابع مربوط به این اثر داستایفسکی (برادران کارامازوف) انتخاب کرده بودم. / اگر بنا به انتخاب یک اثر باشد، آثار جوزف فرانک خواهد بود و در آن میان بهتر از همه، خلاصه‌شده پنج کتابش درباره داستایفسکی است (Dostoevsky: A Writer in His Time). نسخه‌ای که شماره صفحه داشته باشد تازه به دستم رسید. RousouR (بحث) ‏۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]