پرش به محتوا

اعدام دسته‌جمعی زندانیان عقیدتی سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
وپ:سانسور، موضوع اعدام زنان بوده نه باکرگی. نکاح با زنان محارب در این موضوع نیز ریشه‌ای‌تر است که در منبع حوزه علمیه آمده، ابرابزار
←‏اعدام زنان و دختران محارب و موضوع نکاح: حذف مطالب پراکنده وپ:نیست را دقیق بخوانید
خط ۵۷: خط ۵۷:
==== اعتراضات از درون حکومت ایران ====
==== اعتراضات از درون حکومت ایران ====
حسینعلی منتظری در اعتراض به این اعدام‌ها دو بار به تاریخ ۹ و ۱۳ مرداد به خمینی نامه نوشت و خمینی در تاریخ ۱۵ مرداد به او پاسخ داد. خمینی در نامه عزل منتظری نوشت: «در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.»<ref>[http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=58950&vn=21&gpn=330&mi=9517 صحیفه نور]</ref> [[میرحسین موسوی]] در تاریخ ۱۵ شهریور استعفا داد که با مخالفت شدید علی خامنه‌ای و روح‌الله خمینی مواجه گشت. گرچه او در نامه استعفا، اختلاف با مجلس بر سر وزرای پیشنهادی را عامل استعفا دانسته است،<ref>[http://www.rajanews.com/detail.asp?id=57969 رجا نیوز]</ref> امیرارجمند سخنگوی موسوی بی اطلاع گذاشتن او از موضوع اعدام‌ها را عامل استعفا می‌شمارد و می‌گوید موسوی خواهان تشکیل هیئت تحقیق در این مورد شده بود؛<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110618_u02_amirarjomand_mousavi_executions.shtml بی‌بی‌سی]</ref> هر چند شخص موسوی هرگز اعلام برائت از آن اعدام‌ها نکرد و همواره در مقابل آن سکوت نموده است. موسوی اردبیلی نیز بعدها مدعی شد با این اعدام‌ها مخالف بوده و در مخالفت سه بار به خمینی نامه نوشته است، او می‌گوید خمینی گفت: «که اینها دروغ می‌گویند و سر موضع هستند»، من عرض کردم: «من به این مطلب نرسیدم»، فرمودند: «ما رسیده‌ایم»<ref name=autogenerated2 />
حسینعلی منتظری در اعتراض به این اعدام‌ها دو بار به تاریخ ۹ و ۱۳ مرداد به خمینی نامه نوشت و خمینی در تاریخ ۱۵ مرداد به او پاسخ داد. خمینی در نامه عزل منتظری نوشت: «در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.»<ref>[http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=58950&vn=21&gpn=330&mi=9517 صحیفه نور]</ref> [[میرحسین موسوی]] در تاریخ ۱۵ شهریور استعفا داد که با مخالفت شدید علی خامنه‌ای و روح‌الله خمینی مواجه گشت. گرچه او در نامه استعفا، اختلاف با مجلس بر سر وزرای پیشنهادی را عامل استعفا دانسته است،<ref>[http://www.rajanews.com/detail.asp?id=57969 رجا نیوز]</ref> امیرارجمند سخنگوی موسوی بی اطلاع گذاشتن او از موضوع اعدام‌ها را عامل استعفا می‌شمارد و می‌گوید موسوی خواهان تشکیل هیئت تحقیق در این مورد شده بود؛<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/06/110618_u02_amirarjomand_mousavi_executions.shtml بی‌بی‌سی]</ref> هر چند شخص موسوی هرگز اعلام برائت از آن اعدام‌ها نکرد و همواره در مقابل آن سکوت نموده است. موسوی اردبیلی نیز بعدها مدعی شد با این اعدام‌ها مخالف بوده و در مخالفت سه بار به خمینی نامه نوشته است، او می‌گوید خمینی گفت: «که اینها دروغ می‌گویند و سر موضع هستند»، من عرض کردم: «من به این مطلب نرسیدم»، فرمودند: «ما رسیده‌ایم»<ref name=autogenerated2 />

=== اعدام زنان و دختران محارب و موضوع نکاح ===
نهاد نمایندگی رهبری جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها («نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها») دربارهٔ صیغه کردن زندانیان باکره سال ۶۷ پیش از اعدام چنین عنوان کرد:<ref name="siasiporsemani2460" />
{{گفتاورد|ممنوعیت اعدام دوشیزگان و عقد آنها همه شایعات ساخته و پرداخته منافقین برای تطهیر جنایات و خیانت‌های خود به کشور و تخریب وجهه نظام اسلامی می‌باشد<ref name="siasiporsemani2460">{{یادکرد وب | نشانی=http://siasi.porsemani.ir/node/2460 | عنوان=اعدام منافقین -اعدامهای سال 67 | ناشر=معاونت آموزشی و پژوهشی استادان و دروس معارف اسلامی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها | پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160407021413/http://siasi.porsemani.ir/node/2460 | تاریخ بایگانی=7 آوریل 2016}}</ref>}}
سال ۱۳۹۲ [[ایسنا]] و پارسینه وابسته به نهاد مذکور نیز این موضوع را اینگونه منعکس کردند (باید گفت که ادعای مطرح شده منسوب به مطرح‌کنندگان آن است و یک دیدگاه همه‌گیر و جامع اسلامی نیست):<ref name="isnavirgin">{{یادکرد وب | نشانی=http://www.isna.ir/news/92062717825/اعدام-های-67-و-ماجرای-صیغه-کردن-دختران-اعدامی | عنوان=اعدام‌های 67 و ماجرای صیغه کردن دختران اعدامی | ناشر=[[ایسنا]]|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20161127202959/http://www.isna.ir/news/92062717825/اعدام-های-67-و-ماجرای-صیغه-کردن-دختران-اعدامی|تاریخ بایگانی=27 نوامبر 2016}}</ref><ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://www.parsine.com/fa/news/152322/آیا-ازدواج-اجباری-دختران-باکره-برای-اعدام-صحت-دارد | عنوان=آیا ازدواج اجباری دختران باکره برای اعدام صحت دارد؟ | ناشر=[[پارسینه]] | پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160502042518/http://www.parsine.com/fa/news/152322/آیا-ازدواج-اجباری-دختران-باکره-برای-اعدام-صحت-دارد | تاریخ بایگانی=2 مه 2016}}</ref>
{{گفتاورد|یکی از ادعاهای ضدانقلاب این است که «از آنجایی که در اسلام اعدام دختران باکره ممنوع است، دختران باکره‌ای که به اعدام محکوم می‌شدند را سپاهیان صیغه می‌کردند و بعد از تجاوز و از بین رفتن باکرگی آنها را اعدام می‌کردند!» گذشته از اینکه اگر مبنای اعدام‌کنندگان اسلام می‌بود (که به‌خاطرش نتوانند دختران باکره را اعدام کنند) بر مبنای همین اسلام نمی‌توانستند یک دختر را به زور صیغه کنند و باکرگی او را بردارند و روی همین حساب باطل بودن این ادعا ثابت می‌شود.<ref name="isnavirgin" />}}
پارسینه در ادامه برای ریشه‌یابی این موضوع به کتاب خاطرات [[حسینعلی منتظری]] دربارهٔ جایز نبودن اعدام زنان و دختران از نظر فقهی اشاره می‌کند که این موضوع در بخش خاطرات وبگاه منتظری نیز مطرح شده است:<ref name="amontazeri_vol1_622">{{یادکرد کتاب | نشانی=https://amontazeri.com/book/khaterat/volume-1/622 | عنوان=تاکید بر پرهیز از اعدام زنان و دختران محارب | ناشر=وبگاه آیت‌الله حسینعلی منتظری | پیوند بایگانی=http://web.archive.org/web/20161128112128/https://amontazeri.com/book/khaterat/volume-1/622 | تاریخ بایگانی=28 نوامبر 2016}}</ref><ref name=montazeribookvirgin>{{یادکرد کتاب | عنوان=کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری | ناشر=اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا، نشر باران، نشر خاوران و نشر نیما | سال=چاپ دوم ۱۳۷۹ | شابک=۳۴۵–۳۴۴ | فصل=فصل دهم}}</ref>
{{گفتاورد|چون در آن وقت بسیاری از کسانی که در ارتباط با [[مجاهدین خلق]] دستگیر می‌شدند دختر بودند و اینها را به عنوان محارب اعدام می‌کردند؛ من یک روز به امام عرض کردم: «آقا همین‌طور که در فتاوای فقها آمده که مرتد زن اعدام نمی‌شود در مورد محارب هم بعضی از فقها گفته‌اند که محارب زن نباید اعدام شود و این مسئله در بین فقها خلافی است، بله اگر قاتل باشد حکم قاتل اعدام است چه مرد باشد و چه زن فرقی نمی‌کند؛ ولی در مورد غیر قتل، در محارب و مرتد زن به این شکل نیست، شما دستور بدهید که این دختران را اعدام نکنند، ...». امام فرمودند: «خوب به آقایان بگویید دختران را اعدام نکنند». من هم از قول امام به مسئولین تشکیلات قضایی، به مسئولین اوین و جاهای دیگر گفتم دختران منافقین را اعدام نکنید، به قضات هم گفتم دیگر حق ندارید برای دختران حکم اعدام بنویسید، …، بعد آمدند این طرف و آن طرف این طور وانمود کردند که فلانی گفته دخترها را اعدام نکنید اول آنها را صیغه کنید بعد اعدام کنید!<ref name="montazeribookvirgin" /><ref name="amontazeri_vol1_622" />}}

اما دربارهٔ موضوع نکاح با زنان ''محارب'' زندانی (کنیزان) وبگاه پاسخگو (مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی) وابسته به «دفتر تبلیغات اسلامی [[حوزه علمیه قم]]»<ref>{{یادکرد وب | نشانی=http://www.pasokhgoo.ir/aboutus | عنوان=دربارهٔ ما | ناشر=مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی، دفتر تبلیغات اسلامی [[حوزه علمیه قم]]|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160430141855/http://www.pasokhgoo.ir/aboutus|تاریخ بایگانی=30 آوریل 2016}}</ref> دربارهٔ انتقاد به حکم قرآن در آیه ۲۴ سوره نساء دربارهٔ نکاح با زنان شوهردار اسیر شده و موضوع به بردگی یا کنیزی گرفتن زندانیان زن و مرد با اشاره به «اسیران اعم از مرد و زن و کوچک و بزرگ» اینگونه عنوان کرده است:<ref name="pasokhgoo_nisa24">{{یادکرد وب | نشانی=http://www.pasokhgoo.ir/node/14401 | عنوان=شبهات سوره نساء آیه 24 | ناشر=مرکز ملی پاسخ‌گویی به سوالات دینی|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20160420180415/http://www.pasokhgoo.ir/node/14401|تاریخ بایگانی=20 آوریل 2016}}</ref>
{{گفتاورد|این حکم مربوط به کافران حربی است. وقتی قبیله و عشیره‌ای همگی اعم از زن و مرد و بزرگ و کوچک به جنگ با اسلام قیام کردند، مسلمانان باید از کیان خود دفاع کنند و با آنان بجنگند. تا زمانی که شکست آنان قطعی نشده، دشمن را بکشند. اگر قبل از شکست قطعی، دشمن پیشنهاد مصالحه داد، امام بر اساس توافق با آنان رفتار می‌کند اما اگر به جنگ ادامه دادند، با آنان می‌جنگد تا شکست آنان قطعی شود آن گاه دشمن را به اسارت می‌گیرند. امام مسلمانان با رعایت مصلحت جامعه اسلامی در مورد اسیران اعم از مرد و زن و کوچک و بزرگ تصمیم گرفته، آنان را به منت یا در قبال گرفتن فدیه آزاد کرده ''یا به بردگی می‌گیرد''.
بنا بر این کافرانی که برای نابودی کشور اسلامی اقدام کرده بودند، بعد از شکست قطعی ''به صلاحدید امام به ملکیت مجاهدان در می‌آیند''.
این حکم فقط مربوط به جنگ با کافرانی است که علیه اسلام و جامعه اسلامی شمشیر کشیده، برای به نابودکی کشاندن اسلام هجوم آورده باشند.<ref name="pasokhgoo_nisa24" />}}


=== پایان اعدام‌ها ===
=== پایان اعدام‌ها ===

نسخهٔ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۰۱

اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ واقعه‌ای بود که طی آن به فرمان سید روح‌الله خمینی، چندین هزار زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به شکلی مخفیانه اعدام و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.[۱] به طور کلی جرم زندانیان همکاری با سازمان‌های مخالف نظام به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین طیف‌های مختلف گروه‌های چپ، کمونیست و مارکسیست بود.[۲][۳] تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع مختلف متفاوت و بین ۳۰۰۰[۴] تا ۴۴۸۲[۵] نفر تخمین زده می‌شوند. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تعداد زندانیان سیاسی اعدام‌شده را دست‌کم ۱۸۷۹ نفر اعلام کرده‌است.[۶]

مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران انجام اعدام‌ها را انکار نمی‌کنند، بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کرده‌اند و آن جنایت را برای حفظ نظام، لازم و ضروری شمرده‌اند.[۷] آیت‌الله منتظری، بلندپایه‌ترین مخالف اعدام‌ها بود و اعتراضات‌هایش به قیمت برکناری‌اش از جانشینی آیت‌الله خمینی و به حبس خانگی تا زمان مرگش انجامید.[۸]

فرمان روح‌الله خمینی
استفسار و پاسخ خمینی

پیش‌زمینهٔ تاریخی

در مورد علل وقوع واقعهٔ تابستان ۶۷ و پیش زمینه‌های آن نظرات مختلفی وجود دارد. برخی ایران را ادامهٔ جدال جمهوری اسلامی با سازمان مجاهدین خلق به طور اعم و واکنش به عملیات «فروغ جاویدان» به طور اخص می‌دانند. برخی آن را ادامهٔ کشتار زندانیان سیاسی می‌دانند که در سال ۶۰ شروع شده بود[نیازمند منبع] و به دلایل مختلفی در سال‌های ۶۳ و ۶۴ متوقف شده بود. نظریات مختلف دیگری نیز وجود دارد.

منتظری در نامه به خمینی و در اعتراض به اعدام محکومین زندان‌ها، مورخه ۹ مرداد ۱۳۶۷ می‌نویسد:

«پس از عرض سلام و تحیت، به عرض می‌رساند راجع به دستور اخیر حضرتعالی مبنی بر اعدام منافقین موجود در زندان‌ها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهراً اثر سویی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندان آنها اولاً در شرایط فعلی حمل بر کینه‌توزی و انتقام جویی می‌شود…»[۹]

در کتاب پاسداشت حقیقت که در دههٔ ۱۳۸۰ و در جمهوری اسلامی توسط دفتر تدوین تاریخ ایران به چاپ رسید این واقعه بیشتر ادامهٔ درگیری سازمان مجاهدین و جمهوری اسلامی به‌طورکلی تصویر شده‌است.

به نوشتهٔ این کتاب: در تابستان ۱۳۶۷ و پس از عملیات مسلحانه فروغ جاویدان از سوی «سازمان مجاهدین خلق» و حمله به خاک ایران از طریق مرزهای غربی ایران و با پشتیبانی رژیم بعث عراق مجاهدین در «قالب یک ارتش متجاوز ظاهر شد، که از پشتیبانی کامل نیروهای نظامی بیگانه برخوردار بود.» (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت:۱۴۸)

"هم‌زمان با پیشروی نیروهای سازمان مجاهدین خلق به داخل خاک ایران، بروز تحرکات و تنش‌هایی در زندان با سردمداری برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، آغاز فعالیت‌های برخی هواداران سازمان در سطح جامعه و ایجاد حرکت‌هایی برای برپایی آشوب و شورش در سطح شهرها و انتشار پیام‌های مستمر سازمان از طریق رادیو و تحریک مردم به شورش رخ می‌دهد." (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت:۱۴۲)

اعدام‌ها به روایت جمهوری اسلامی

در آستانه عملیات فروغ جاویدان، مسعود رجوی گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد… از طرفی درب زندان‌ها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.» این سخنان ۳ روز قبل از آغاز عملیات و یک هفته قبل از آغاز اعدام‌ها در تالار اجتماعات قرارگاه اشرف گفته شد.

مطابق روایت رسمی جمهوری اسلامی، زندانیان مجاهدین از حمله خبر داشته و خشنودی خود را از طریق برپایی جشن و سرودخوانی در زندان اعلام کرده بودند. آنان قرار بود پس از اشغال هر شهر، به ارتش او پیوسته و در فتح تهران شرکت کنند و به همین دلیل، آنها به عنوان مزدوران دشمن متجاوز در زمان جنگ (محاکمه صحرایی) اعدام شدند.

مقامات جمهوری اسلامی گر چه به طور صریح در مورد این واقعه و ابعاد آن سخن نمی‌گویند اما در موارد متعدد وجود آن را پذیرفته‌اند.[۱۰]

علی اکبر هاشمی رفسنجانی به نقل از آقای علی شوشتری، معاون قضایی و جانشین مسئول سازمان زندان‌ها، تعداد اعدام شدگان را حدود ۱۷۰۰ نفر عنوان می‌کند.[۱۱]

حکم روح‌الله خمینی

عملیات فروغ جاویدان روز ۳ مرداد آغاز شد و ۷ مرداد پایان یافت. اعدام‌ها نیز از روز ۷ مرداد شروع شدند.[نیازمند منبع]

«پس از تهاجم نیروهای سازمان مجاهدین با پشتیبانی ارتش عراق به داخل ایران … خمینی حکمی را دربارهٔ بررسی مجدد پرونده … [افراد] زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور حکم محکومیت اعدام برای کسانی که برنامه شورش در زندان هم‌زمان با برنامه‌های بیرون سازمان داشتند، صادر کردند.» (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت:۱۴۲) که متن نامه‌ها در خاطرات حسین‌علی منتظری که در آن زمان از مقامات رده بالای جمهوری اسلامی و قائم مقام رهبری بوده است، و با اعدام‌ها مخالف بوده‌است، وجود دارند.

خمینی آنها را «محارب» اعلام می‌کند و چنین حکم می‌دهد:

«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام»[۱۲][۱۳][۱۴]

سیداحمد خمینی که در آن زمان رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامه‌ای در مورد جزییات این اعدام‌ها می‌پرسد و تأکید می‌کند آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شده‌اند و دوران زندان‌شان به زودی تمام می‌شود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستان‌هایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ روح‌الله خمینی بدین‌گونه است که:

بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.[۱۵][۱۶]

تشکیک در دستخط خمینی

منتظری در خاطرات خود می‌نویسد که در آن زمان گفته می‌شد که نامه اول به خط احمد خمینی نوشته شده است.[۱۷] و در مورد نامه دوم هم آشکارا دستخط خط سؤال کننده و پاسخ دهنده نامه یکسان است.[۱۸]

وقایع در زمان اعدام‌ها

نماز جمعه

هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد «با آقای موسوی اردبیلی دربارهٔ مطالب خطبه‌های جمعه (۱۴ مرداد) مذاکره کردیم.» در این روز (یک هفته بعد از شروع اعدام‌ها) موسوی اردبیلی در نماز جمعه گفت: «جمع کثیری از ایران رفته‌اند و آنجا[عراق] برای خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست کرده‌اند. یک جمعی هم در ایران در زندان‌ها هستند… مردم علیه اینها آن چنان آتشی هستند، قوه قضایی در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه می‌کنید؟ اینها که محاکمه ندارند، حکمش معلوم، موضوعش هم معلوم است و جزایش نیز معلوم می‌باشد. قوه قضایی در فشار است که اینها چرا محاکمه می‌شوند، قوه قضایی در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمی‌شوند و یک دسته‌شان زندانی می‌شوند (شعار: «منافق زندانی اعدام باید گردد» از سوی نمازگزاران)»[۱۰]

اعتراضات از درون حکومت ایران

حسینعلی منتظری در اعتراض به این اعدام‌ها دو بار به تاریخ ۹ و ۱۳ مرداد به خمینی نامه نوشت و خمینی در تاریخ ۱۵ مرداد به او پاسخ داد. خمینی در نامه عزل منتظری نوشت: «در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.»[۱۹] میرحسین موسوی در تاریخ ۱۵ شهریور استعفا داد که با مخالفت شدید علی خامنه‌ای و روح‌الله خمینی مواجه گشت. گرچه او در نامه استعفا، اختلاف با مجلس بر سر وزرای پیشنهادی را عامل استعفا دانسته است،[۲۰] امیرارجمند سخنگوی موسوی بی اطلاع گذاشتن او از موضوع اعدام‌ها را عامل استعفا می‌شمارد و می‌گوید موسوی خواهان تشکیل هیئت تحقیق در این مورد شده بود؛[۲۱] هر چند شخص موسوی هرگز اعلام برائت از آن اعدام‌ها نکرد و همواره در مقابل آن سکوت نموده است. موسوی اردبیلی نیز بعدها مدعی شد با این اعدام‌ها مخالف بوده و در مخالفت سه بار به خمینی نامه نوشته است، او می‌گوید خمینی گفت: «که اینها دروغ می‌گویند و سر موضع هستند»، من عرض کردم: «من به این مطلب نرسیدم»، فرمودند: «ما رسیده‌ایم»[۱۰]

پایان اعدام‌ها

بنابر کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی، دو ماه پس از آغاز اعدام‌ها در روز ۵ مهر ۱۳۶۷، روح‌الله خمینی بررسی وضعیت باقی‌مانده زندانیان سیاسی را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار نمود با تأکید بر اینکه این رسیدگی مطابق روال معمول و قبل از حوادث اخیر انجام شود. وزارت اطلاعات از این امر استقبال کرد ولی برخی قضات اوین مخالفت کردند و نظر تندتری داشتند.[نیازمند منبع]

اعدام‌ها به روایت زندانیان سیاسی آن دوره و اپوزیسیون جمهوری اسلامی

اعدام‌های تابستان ۶۷ پیش زمینه‌هایی تاریخی داشت اما از نظر عملی خیلی ناگهانی آغاز شد و زندانیان به هیچ وجه از جزییات آن خبر نداشتند. در ضمن به طور کلی اعدام‌ها دو ماه طول کشید. در ماه مرداد زندانیان مجاهد (طرفداران سازمان مجاهدین خلق) اعدام شدند و در ماه شهریور زندانیان کمونیست و چپ. در زیر روند با جزییات بیشتری توضیح داده می‌شود. این روندی است که در تهران و زندان‌های گوهردشت و اوین اتفاق افتاده است در مورد جزئیات اعدام‌ها در سایر شهرستان‌ها منابع کافی در دست نیست اما پروسه‌ای مشابه در شهرستان‌های دیگر گمان برده می‌شود. [نیازمند منبع]

آغاز

اکثر مراجع روزهای پنجم تا هفتم مرداد را هنگام آغاز اعدام‌ها می‌دانند (عملیات فروغ جاویدان سوم مرداد آغاز شد)[۱۰] اما یرواند آبراهامیان این روز را ۱۹ ژوئیه (برابر با ۲۸ تیر) نگاشته است. بهرحال در این روز در سراسر ایران اقدامات خاصی در زندان‌ها صورت گرفت و تلویزیون‌ها و روزنامه‌ها جمع شد و زندانیان محدود شدند.

یرواند آبراهامیان می‌نویسد:" در نخستین ساعات روز جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷ (۱۹ ژوئیه ۱۹۸۸) حصارهای آهنینی بر گرد زندان‌های اصلی در سرتاسر ایران کشیده شد. دروازه‌ها بسته و تلفن‌ها قطع شد. تلویزیون‌ها را از برق کشیدند و از توزیع نامه‌ها، روزنامه‌ها و بسته‌های دارویی (در زندان‌ها) خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات منحل شد و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندان‌ها پراکنده‌ساختند. به زندانیان دستور داده شد که در سلول‌های خود باقی بمانند و از صحبت با نگهبانان و کارگران افغانی خودداری کنند. رفت‌وآمد به مکان‌های عمومی مانند درمانگاه‌ها، کارگاه‌ها، قرائت خانه‌ها، تالارهای تدریس و حیاط‌ها ممنوع شد."

محاکمه و اعدام‌های مرداد

به دستور روح‌الله خمینی برای محاکمه کمیسیونی متشکل از نماینده وزیر اطلاعات، قاضی شرع و دادستان ایجاد شده بود. راس این گروه فردی به نام حسینعلی نیری بود. آنها دو بار در هفته با هلیکوپتر بین زندان گوهردشت و زندان اوین رفت‌وآمد می‌کردند. این گروه را اپوزیسیون «کمیسیون مرگ» می‌نامد و نیز نزد آنان به «کمیسیون هوابرد مرگ» هم معروف است.

از روز شنبه ۸ مرداد کمیسیونی به سرپرستی «نیری» در ساختمان دادگاه واقع در طبقه اول زندان گوهر دشت مستقر می‌گردد و کشتار[نیازمند منبع] را با «محاکمه مجدد» مجاهدین، آنهم از زنان مجاهد آغاز می‌کند.[نیازمند منبع] به گفتهٔ حسن پویا، یرواند آبراهامیان و گزارش‌های متعدد شاهدان واقعه و تمام گزارش‌های سازمان‌های اپوزیسیون از این واقعه، ابتدا از هر یک از مجاهدین گرایش سیاسی‌شان سؤال می‌شود و اگر کسی می‌گفت «مجاهدین» در جا به اعدام محکوم می‌شد (زیرا جمهوری اسلامی مجاهدین را با نام منافقین می‌شناسد و نفس ذکر نام مجاهدین به معنی موافقت با آنان و «پافشاری بر نفاق» گرفته شده است). کسانی که پاسخ داده بودند «منافقین» با سؤال‌های دیگری روبرو می‌شدند.

"آیا حاضرید در مصاحبه تلویزیونی منافقین را محکوم کنید؟"، "آیا حاضرید طناب دار را به گردن یک عضو فعال منافقین بیندازید؟"، " آیا حاضرید میدانهای مین گذاری شده را برای ارتش اسلام پاکسازی کنید؟" و پاسخ منفی به هریک از این سؤالات به معنی محکومیت به اعدام بود.[نیازمند منبع]

همین پروسه چندروز زودتر در اوین نیز شروع شده بود. به روایت آبراهامیان: "در گوهردشت، زندانیان می‌توانستند چهره بازجویان خود را ببینند ولی در اوین آنها را با چشم بسته به بازجویی می‌بردند."

یرواند آبراهامیان پروسهٔ اجرای حکم اعدام مجاهدین را این گونه توصیف می‌کند:"کسانی که پاسخ‌های نامساعد می‌دادند، یا حاضر به زبان آوردن "منافقین" نبودند، بی درنگ به اتاق ویژه‌ای هدایت می‌شدند. در آنجا انگشترها و عینک هایشان ضبط و به آنها گفته می‌شد که وصیت نامه نهایی خود را بنویسید. آن گاه آنها را به سوی چوبه‌های دار که پنهانی، هم در تالار سخن رانی گوهردشت و هم در حسینیه اوین برپا شده بود می‌بردند و در گروه‌های ۶ نفری به دار می‌آویختند. جان کندن بعضی از آنها تا ۱۵ دقیقه به طول می‌انجامید چون به جای این که دریچه‌ای پنهانی از زیر پایشان در رود و به پایین بیفتد به همان شیوه قدیمی حلق آویز می‌شدند. پس از گذشت چند روز، مأموران اعدام که بیش از حد خسته شده بودند تقاضا کردند که محکومین تیرباران شوند ولی با این تقاضا، به این عنوان که طبق حکم شرع مرتدین و دشمنان خدا باید حلق آویز شوند مخالفت به عمل آمد. البته این بهانه‌ای بیش نبود. چون طی یک دهه محکومین به "فساد فی الارض" به وسیله جوخه‌های آتش اعدام شده بودند. دلیل اصلی استفاده از طناب حفظ سکوت و پنهان کاری کامل، هم در قبال دنیای خارج و هم در برابر بخش‌های دیگر همان زندان بود. به چپ گرایان گفته شد که مجاهدین به زندان‌های دیگر انتقال یافته‌اند، اما بعضی از زندانیان با مشاهده کامیون‌های مجهز به سردخانه و پاسداران ماسک به صورت که به آمفی تئاتر رفت‌وآمد داشتند جریانات مشکوکی را حدس زدند. با وجود این آنها نمی‌دانستند که علت استفاده از ماسک توسط پاسداران این است که دستگاه‌های "فریزر" در مرده شویخانه زندان از کار افتاده است. یکی از پاسداران ادعا کرد که آنها "فقط مشغول تمیز کردن سلول‌ها هستند."

آبراهامیان هم چنین در شرح گستردگی این اعدام‌ها می‌گوید:

زنی از گروه‌های چپ گرا می‌نویسد که هیچ‌یک از ۵۰ مجاهدی که با او در یک بخش زندانی بودند به بندهای خود بازنگشتند. به نوشته مردی متعلق به همان گرایش، هیچ‌کدام ۱۹۵ تن از ۲۰۰ مجاهدی که در یکی از بخش‌های زندان گوهردشت نگهداری می‌شدند بازنگشتند. گزارش دیگری حاکی است که حسینعلی نیری مصمم بود حداکثر صدمه را (به مخالفان سیاسی) وارد کند. در حالی که اشراقی با حالتی نه چندان قاطع سعی داشت راه اعتدال بپیماید.

محاکمه و اعدام‌های شهریور

شهریور ماه محاکمه و اعدام زندانیان کمونیست و چپ بود.[نیازمند منبع] این‌ها عمدتاً تعلق سازمانی به یکی از سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی داشتند. انشعابات مختلف چریک‌های فدایی خلق، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، حزب توده ایران، سازمان انقلابی کارگران ایران (راه کارگر)، سازمان پیکار، کومه‌له، حزب کمونیست ایران و دیگر سازمان‌های کوچک چپی از این سازمان‌ها بودند.[نیازمند منبع]

به ادعای بازماندگان واقعهٔ ۶۷[چه کسی؟] و سازمان عفو بین‌الملل و تاریخ‌نویسانی همچون آبراهامیان، تنها یک جواب غلط به سؤال‌ها می‌توانست به اعدام شخص مربوطه منتهی شود. بخصوص سؤال آخر که جواب مثبت به آن به معنی اعدام بود زیرا بر «ارتداد» فرد تأکید می‌کرد زیرا طبق موازین فقهی، فقط کسی را می‌توان مرتد شناخت که در یک خانواده معتقد مسلمان و در سایه پدری که به طور مرتب نماز و قرآن می‌خوانده و در ماه رمضان روزه می‌گرفته نشو و نما کرده باشد.[نیازمند منبع]

در ضمن اگر کسی بر مسلمانی خود تأکید می‌کرد اما می‌گفت نماز نخوانده است تنها به شلاق محکوم می‌شد. برای هر وعده نماز ۱۰ ضربه و روزی حداکثر ۵۰ ضربه. [نیازمند منبع]

در مورد زنان کمونیست، به حکم شرع در مورد زن مرتد یعنی «توبه یا مرگ زیر شلاق» عمل می‌شده است و از همین رو زنان کمونیست یا زیر شلاق می‌مردند یا اسلام را می‌پذیرفتند.[نیازمند منبع]

اعتراض‌هایی از طرف زندانیان به این محاکمه‌ها صورت می‌گیرد و بعضاً کسانی اعتصاب غذا می‌کنند که شلاق می‌خورند و بعضاً زیر شلاق کشته می‌شوند. سرور درویش کهن و جلیل شهبازی از کسانی هستند که این‌گونه کشته می‌شوند.[نیازمند منبع]

آبراهامیان روند اعدام‌ها را این‌گونه توصیف کرده است:"این بازجویی‌ها که به مدت سه ماه ادامه یافت، در اوین و گوهردشت در تالار اصلی دادگاه صورت گرفت. بخشی از بازجویی‌ها حالت شفاهی داشت، و بخش دیگر به شکل پرسش نامه‌های ماشین شده انجام پذیرفت. بعضی از زندانیان می‌توانستند بازجویان خود را ببینند ولی دیگران در پشت پاراوان‌های بلند پنهان شده بودند. کسانی که جوابهایشان پذیرفتنی بود به سوی راست تالار دادگاه و آنها که پاسخ هایشان غیرقابل قبول بود به سمت چپ تالار هدایت می‌شدند، دسته نخست را به بندهای خود بازمی‌گرداندند و به آنها دستور نماز خواندن می‌دادند اگر زندانی از خواندن یک نوبت نماز خودداری می‌کرد از بابت آن ده ضربه تازیانه به او می‌نواختند و مجازات کسی که در روز از به جا آوردن هر پنج نوبت نماز خودداری می‌ورزید، پنجاه ضربه شلاق بود. آنهایی که نتوانسته بودند با موفقیت به پرسش‌ها پاسخ گویند و مردود شناخته شده بودند، بعد از یک وقفهٔ کوتاه برای تحویل مایملک مختصر و نوشتن آخرین وصایای خود به سوی چوبه‌های دار برده می‌شدند. بعضی از آنها به گفته خود توانستند جان سالم به در ببرند، چون در ازدحامی که به وجود آمده بود به طور اشتباه به سمت دری که نمی‌بایست هدایت شدند. جان به در بردگان به یاد می‌آورند که چگونه صحبت مربوط به نوشتن آخرین وصیت نامه را شوخی می‌پنداشتند چون نمی‌توانستند تصور کنند که چنان پرسش‌هایی ممکن است سرنوشت مرگ و زندگی یک نفر را تعیین کند.

رفتاری که با زنان صورت گرفت تا اندازه‌ای پیچیده‌تر بود. در حالی که زنان مجاهد به عنوان "محارب خداً به دار آویخته شدند، به زن‌های متعلق به سازمان‌های چپ، حتا اگر در خانواده‌های مذهبی هم پرورش یافته بودند، فرصت دیگری ارزانی شد چون آنها (به‌عنوان زن) بطور کامل مسئول اعمال خود شناخته نمی‌شدند. زن بودن در جمهوری اسلامی برای خود امتیازاتی دارد! آن‌ها در قبال هر نوبت نمازی که نخوانده بودند، ۵ ضربه شلاق "تغزیر" می‌شدند. بعد از مدتی، بسیاری از آنها پذیرفتند که نماز بخوانند. یکی از آنها دچار کابوس می‌شود. برخی از زنان دست به اعتصاب غذا زدند و حتا از نوشیدن آب خودداری ورزیدند. یکی از آنها بعداز ۲۲ روز اعتصاب غذا و تحمل ۵۵۰ ضربه شلاق درگذشت. مقامات زندان برای او به‌عنوان خودکشی گواهی مرگ صادر کردند. چون در هر حال "او بود که تصمیم مربوط به خودداری از گزاردن نماز را اتخاذ کرده بود."

به این ترتیب پس از محاکمه و اعدام مجاهدین، چپ‌ها و کمونیست‌ها نیز محاکمه و اعدام شدند.[نیازمند منبع]

مخالفت‌ها با روایت بازماندگان از آن واقعه

با توجه به این که محاکمه‌ها برای این اعدام‌ها شدیداً شخصی و خصوصی صورت می‌گرفته است منابع جمهوری اسلامی روایت بازماندگان آن واقعه (که روایت آبراهامیان، تاریخ‌دان، نیز با آن مطابق است) را دارای نواقصی می‌دانند و معتقد به وجود اغراق در آن هستند. در کتاب پاسداشت حقیقت که در دهه ۸۰ شمسی در جمهوری اسلامی منتشر شده است، نویسندگان می‌گویند:" «در این گونه مدعیات مطرح شده … بسیار می‌توان مناقشه کرد. بر فرض یکی دو نفر به خاطر آنکه نمی‌دانند قضیه از چه قرار است نمی‌گویند حاضریم روی مین برویم یا حاضر به انجام مصاحبه تلویزیونی نمی‌شوند، یا در پاسخ به این سؤال که تو سر موضعی؟ بلافاصله می‌گویند بله و خلاصه به این دلایل فوری او را می‌برند و اعدام می‌کنند. اما مگر بقیه تا این حد ساده لوح و ابلهند که بلافاصله نفهمند قضیه از چه قرار است و مثلاً در مقابل این سؤال که آیا حاضری روی مین بروی یا خیر؟ در حالی که نه اصلاً مینی موجود در آنجا موجود است که فرد مزبور ناچار باشد عملاً هم گفته خود را ثابت کند و نه به دلیل پذیرش قطعنامه از سوی ایران قرار به ادامه جنگ است که او را به جبهه بفرستند و خواستار وفای به عهدش شوند، طبعاً پاسخ مقتضی را برای دچار نشدن به سرنوشت نفر قبلی می‌دهند. به هر حال این گونه مدعیات چندان ارزش پاسخ گویی ندارند و با توجه به محتوای خود آنها و همچنین روال پیش گرفته شده … برای دستیابی به اهداف خاص، وضعیت آنها روشن است… در واقع آن گونه که … دربارهٔ این قضیه سخن گفته شده… و با چنان روش‌هایی که به اجرا درآمد قاعدتاً دیگر نمی‌بایست حتی یک نفر از زندانیان این سازمان در زندان‌ها باقی بماند.» (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت: ۱۴۹)[۲۲]

پس از اعدام‌ها

افتخار می‌کنیم که حکم خدا را اجرا کردیم.»
مصطفی پورمحمدی، از اعضای هیئت چهار نفره اعدام‌ها در ۷ شهریور ۱۳۹۵[۲۳][۲۴]

آبراهامیان می‌نویسد:"به خویشاوندان قربانیان تا بعد از تاریخ ۴ آذر ماه (۲۵ نوامبر) هیچ اطلاعی دربارهٔ اعدام آنها داده نشد. بعضی از آنها با تلفن، به کمیته‌ها و معدودی نیز به خود زندان اوین احضار شدند تا اثاثیه شخصی و یا آخرین وصیتنامه‌های اعدام شدگان را، در مواردی که این وصیتنامه‌ها بی زیان تشخیص داده شده بود، تحویل بگیرند. برای آنکه از ازدحام جلوگیری شود آنها را در گروه‌های جدا از هم و طی چندین هفته به مراکز مورد نظر فراخواندند. به بستگان اعدام شدگان صریحاً اعلام شد که حق برگزاری مراسم چهلمین روز درگذشت آنها و گرد آمدن در گورستان‌های بهشت زهرا و خاوران را ندارند. در این گورستان‌ها، مارکسیست‌ها را به این عنوان که "نجس" هستند جدا از دیگران به خاک سپردند. به این ترتیب احکام مربوط به ارتداد دربارهٔ مردگان نیز به مرحلهٔ اجرا گذاشته شد."[نیازمند منبع]

تعداد اعدامیان

تعداد دقیق اعدام‌ها هرگز فاش نشد و بین مراجع مختلف در مورد آن‌ها اختلاف وجود دارد. عموماً کمتر از هزار نفر حداقل و ۱۲ هزار نفر حداکثر شمرده می‌شود.[تحقیق دست‌اول؟]

لیست کشته شدگان

اولین لیستی که از کشته شدگان انتشار یافت توسط سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) بود که تا حد امکان وابستگی سازمانی و محل مرگ را نیز تعیین می‌کرد. این لیست که نام ۶۱۵ نفر را دربرداشت تنها مربوط به اوین و گوهردشت بود و به هیچ وجه کامل نبود.[تحقیق دست‌اول؟] در این لیست از ۶۱۵ نفر، ۱۳۷ نفر به مجاهدین، ۱۰۸ نفر به اکثریت، ۹۰ نفر به حزب توده، ۴۱ نفر به انشعابات دیگر فدایی، ۳۰ نفر به کومه‌له، ۱۲ نفر به راه کارگر، ۳ نفر به پیکار و بقیه به سایر تشکیلات چپی تعلق داشتند.[نیازمند منبع]

در سال‌های پس از آن تلاش‌های زیادی برای تهیه لیستی از قربانیان بوده که حاصلش جمع نام‌های حدود پنج هزار نفر است.

کمیته موقت دفاع از زندانیان سیاسی ایران، کانون ایرانیان لندن، کانون حمایت از زندانیان سیاسی (در آخن، آلمان)، سازمان انقلابی کارگران ایران (راه کارگر)، سازمان اتحاد فداییان خلق ایران، حزب توده ایران، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، کانون حمایت از زندانیان سیاسی ایران (داخل کشور) در سال ۶۷، حزب دموکرات کردستان ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان فداییان خلق (اقلیت) و دیگر انشعابات فدایی از جمله تشکل‌هایی هستند که تا بحال لیستی از قربانیان ارائه کرده‌اند. تعداد و جزییات هر کدام از این لیست‌ها با دیگری متفاوت است. [نیازمند منبع]

آیت‌الله منتظری در کتاب خاطرات خود، اظهار می‌کند که طبق گزارش‌هایی که به او داده‌اند حدود ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ نفر را اعدام کرده‌اند.[۲۵]

کاملترین لیست این زمینه لیست سایر عصر نو است که از جمع تمامی لیست‌های یادشده حاصل شده‌است. این لیست که به همت ب. آزاده و ب. آذرکلاه جمع‌آوری شده جمعاً شامل ۴۴۸۱ نفر است.[۲۶]

مسئولان اعدام‌ها

در زمان این اعدام‌ها خمینی بالاترین مقام کشور بود و از طرفی بخش عمدهٔ این‌ها به دستور شخص او (نامه در بالا موجود است) و البته طبق سازوکار مشخصی (محاکمه توسط هیئت سه نفره و صدور رأی بنابر رأی اکثریت که در مورد اعدام توصیه کرده بود، بنا را بر اجماع بگذارند) صورت گرفته بود. حسینعلی منتظری در اینباره نامه‌ای به خمینی نوشت و شخص روح‌الله خمینی را مسئول این اعدامها دانست و از او انتقاد کرد.[۲۷][۲۸][۲۹]

از دیگر افراد رده بالای آن زمان که در هنگام قتل‌عام زندانیان دارای مسئولیتهای مرتبطی بودند می‌توان به این افراد اشاره کرد:

اطلاعات نادرست در مورد مسئولان اعدام‌ها

خمینی نام کوچک افراد منصوب را در نامه خود ذکر نکرده است و از همین رو اشتباهاتی در بسیاری منابع به وجود آمده است. نام حسینعلی نیری در بسیاری منابع خصوصاً در مطالب مجاهدین خلق به اشتباه ایرج نیری ذکر شده است.[۳۲] یرواند آبراهامیان، مرتضی اشراقی را رئیس هیئت و آیت‌الله می‌خواند در حالی که او اساساً روحانی نبوده است و در نامه خمینی هم، بر خلاف نیری که حجت‌الاسلام خوانده شده، هیچ لقبی ندارد. مسعود انصاری هم، در کتاب خود به نام کشتار، عکسی از آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی (داماد خمینی) منتشر و او را مرتضی اشراقی معرفی نموده‌است.[۳۳]

محل دفن

اعدامیان تابستان ۶۷در گورهای دسته جمعی مختلفی در سراسر ایران دفن شده‌اند.[نیازمند منبع] بیشتر اعدام‌شدگان چپ‌گرای زندان‌های تهران در گورهای دسته‌جمعی در گورستان خاوران به خاک سپرده‌شدند.[۳۴]

اظهارات مقامات جمهوری اسلامی دربارهٔ اعدام‌ها

خمینی را در آینده، خونریز، سفاک و فتاک لقب خواهند داد.»
حسینعلی منتظری، در جلسه خصوصی با حسین‌علی نیری، مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی و مرتضی اشراقی به تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷.[۳۵][۳۶]

بزرگ‌ترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم می‌کند، به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایت‌کاران در تاریخ می‌نویسند.»
حسینعلی منتظری، در آغاز جلسه خصوصی با حسین‌علی نیری، مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی و مرتضی اشراقی به تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷.[۳۰][۳۵]

آیت الله خمینی در آخرین نامه خود به آقای منتظری در بخشی از نامه چنین می‌نویسد: «مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.»[۳۷][۳۸]

مجید انصاری رئیس سابق سازمان زندان‌ها، رئیس فراکسیون «اصلاح‌طلب‌ها» در مجلس پنجم و ششم و از گردانندگان مجمع روحانیون مبارز می‌گوید:

«عده‌ای از زندانیان در زندان تشکیلات داشتند که پس از عملیات مرصاد کشف شد؛ لذا اینان که تعداد بسیار کمی بودند پس از عملیات اعدام شدند».[۳۹]

علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه، از زندانیان اعدامی را افرادی دانست که در تلاش برای پیشروی به خاک ایران و یا قتل شخصیت‌های سیاسی بودند، او خاطر نشان کرد:

«در این کشور کسانی که (اقدام به مبارزهٔ مسلحانه می‌کنند) باید کشته شوند و این قانون است… زندانیانی که در این ماه‌های اخیر اعدام شده‌اند مجاهدین خلق بوده‌اند که سعی داشتند به داخل ایران پیشروی کنند. سایر اعدام شدگان نیز به قتل شخصیت‌های سیاسی اعتراف کرده بودند.»[۴۰]

نظر محمد جواد لاریجانی معاون سابق وزیر خارجه، در مصاحبه با کانال ۲ بی‌بی‌سی چنین بود:

خبرنگار: «چند اعدام از این نوع (قتل‌عام پس از آتش‌بس) وجود داشته است؟»

لاریجانی: «من دقیقاً نمی‌دانم. فکر نمی‌کنم تعداد زیادی باشد… هزار نفر دو هزار نفر چیز زیادی نیست. ما دو میلیون افغانی و بیش از نیم میلیون عراقی را غذا می‌دهیم.»

خبرنگار: «آیا شما می‌خواهید بگویید که از زمان آتش‌بس هیچ گونه اعدام سیاسی در ایران انجام نگرفته است؟»

لاریجانی: «من نمی‌توانم آن را بگویم. چون ما افرادی را در زندان داشتیم که متهم به فعالیت مسلحانه علیه کشور بوده‌اند. آن‌ها در انتظار بوده‌اند و هنوز هم هستند تا به درستی محاکمه شوند و ممکن است که مجازاتشان اعدام باشد.» (۲۴ بهمن ۱۳۶۷)

با این وجود، منتظری، قائم مقام سابق بیت رهبری، ضمن انتقاد از نحوه محاکمات در خاطرات خود چنین نوشت:

«بالاخره این مطالب را من برایشان (نیری- اشراقی- پورمحمدی و رئیسی) خواندم بعد یک نسخه از آن را هم به آن‌ها دادم و شفاهی به آنها گفتم:

الان دهه محرم است، یک مقدار دست نگه دارید»، بعد به آن‌ها گفتم: «اگر امام اصرار دارند شما یک عده از آن‌ها را که در زندان شیطنت می‌کنند و تبلیغ و فعالیت دارند مجدداً با روش صحیح بازجویی کنید و آن‌ها را درست محاکمه کنید و پس از محاکمه اگر محکوم به اعدام شدند اعدام‌شان کنید، در این صورت لااقل کسی نمی‌گوید کسی را که به پنج سال زندان محکوم شده است جمهوری اسلامی اعدام کرده است».[۴۱]

سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها دادستان‌کل کشور وقت در تأیید اعدام‌های انجام گرفته در کشور اعم از سیاسی و غیرسیاسی گفت:

«ما از بالا رفتن آمار اعدام‌ها واهمه‌ای نداریم.»[۴۲]

علی خامنه‌ای در مقام ریاست جمهوری وقت با ادعای همکاری افراد دربند با افرادی که اقدام مسلحانه در تجاوز به مرزهای جمهوری اسلامی نمودند، در دیدار با دانشجویان گفت:

«مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟ نه! ما در جمهوری اسلامی مجازات اعدام را داریم برای کسانی که مستحق اعدامند… این آدمی که توی زندان، از داخل زندان با حرکات منافقین که حملهٔ مسلحانه کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی … ارتباط دارد، او را به نظر شما باید برایش نقل و نبات ببرند؟ اگر ارتباطش با آن دستگاه مشخص شده، باید چه کارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم می‌کنیم. با این مسئله شوخی که نمی‌کنیم»[۴۳]

بازتاب واقعه در بیرون از ایران

ایران تریبونال

در روزهای ۲۵، ۲۶ و ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲، کاخ صلح در لاهه میزبان بازماندگان اعدامهای دهه شصت در ایران بود. این کارزار جهانی از سوی یک نهاد مستقل به نام ایران تریبونال تشکیل شده‌است. هدف، تحت پیگرد قرار دادن عاملان کشتار گسترده زندانیان سیاسی در ایران است. شماری از وکیلان و فعالان جهانی حقوق بشر با این نهاد همکاری دارند. پس از نخستین جلسه شنود بازماندگان در لندن در ژوئیه ۲۰۱۲، دومین جلسه شنود در کاخ صلح لاهه در هلند برگزار شد. به گزارش شبکه ایرانیان هلند صدها نفر در جلسات شنود در لاهه شرکت کردند.[۴۴] این تشکیلات در معرفی خود هسته نخست شکل‌گیری‌اش را از اردوی تابستانی تشکیل شده در یکی از جزایر اطراف استکهلم سوئد در اواخر شهریور ۸۶ اعلام کرده است که "با حضور جمعی از اعضای خانواده‌های جان سپردگان دهه شصت و زندانیان سیاسی جان به‌دربرده از کشتار زندانیان سیاسی در این دهه،" تشکیل شده و این گروه "کارزاری را برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، با یاری و همراهی فعالان عرصه‌های سیاسی و اجتماعی آغاز کردند. دست اندرکاران ایران تریبونال می‌گویند که "همگامان" این گروه در تورنتو و کالیفرنیا"به صورت خودجوش با تشکیل دو شبکه اجتماعی، اقدام به جمع‌آوری کمک مالی مردمی برای برگزاری مرحله دوم دادگاه کردند.[۴۵]

این دادگاه موسوم به دادگاه مردمی به تقاضای عده‌ای از ایرانیان، علیه حکومت جمهوری اسلامی در لاهه تشکیل شده و براساس خبری که از سوی دست اندرکاران دادگاه انتشار یافته، قضات دادگاه، در رای مقدماتی خود، در تاریخ ششم آبانماه ۱۳۹۱ خورشیدی، ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲ میلادی، حکومت ایران را به جنایت علیه بشریت متهم کرده‌اند.

در اعلامیه‌ای که به همین مناسبت از سوی برگزارکنندگان دادگاه انتشار یافته، گفته می‌شود:

این نخستین بار است که جمهوری اسلامی، در یک دادگاه بی طرف و باتفاق آرای قضات مستقل آن، به جنایت علیه بشریت محکوم شده است.

در این اعلامیه اضافه شده که دادگاه لاهه، از دولت ایران نیز دعوت کرده بود که برای پاسخگویی به اتهام‌های وارده، در جلسه‌های دادرسی حضور یابد ولی جمهوری اسلامی از شرکت در دادگاه خودداری کرد.[۴۶]

گفتگوهای زندان

پرونده:Iraj Mesdaghi - Persian political activist - 2014.jpg
ایرج مصداقی یکی از جان به‌دربردگان کشتار ۶۷ و نویسنده چندین کتاب و مقاله دربارهٔ این رویداد.

گروهی از زندانیان سیاسی سابق که با انتشار نشریه یاد زندانیان جان باخته را زنده نگه می‌داشتند، در سال ۱۳۸۴ یک گروه از این زندانیان سابق که خاطرات همبندان خود را با نام گفتگوهای زندان منتشر می‌کردند با فراخوانی نخستین سمینار با نام «کشتار زندانیان سیاسی درایران» را در شهر کلن آلمان برپا داشتند. از آن تاریخ به بعد هر دو سال یک بار این گروه گردهمایی برگزاری می‌کنند. در کنار سمینار برای نخستین بار نمایشگاهی از نام و مشخصات و عکس حدود ۳۰۰۰ تن از اعدام‌شدگان سال ۱۳۶۷و نمونه‌هایی از نامه‌های اعدام‌شدگان و کارهای دستیشان به نمایش گذاشته شد. این گروه از زندانیان سیاسی سابق دریافت هرگونه کمک از نهادهای حقوق بشری و یا دیگر سازمان‌های بین‌المللی را رد می‌کنند و هزینه‌های برگزاری گردهمایی‌ها و نشریه و کتاب را تنها از کمک‌های اعضا تأمین می‌کنند.[۴۵]

بنیاد عبدالرحمان

بنیاد عبدالرحمان برومند در تارنمای رسمی خود را نهادی برای پیشبرد حقوق بشر و دموکراسی (مردم سالاری) در ایران معرفی می‌کند که "غیر انتفاعی و غیر دولتی که به یاد دکتر عبدالرحمان برومند، وکیل دادگستری پایه‌گذاری شده است. این بنیاد در مورد امور مالی فعالیت‌های خود می‌نویسد که " از حمایت مالی افراد و سازمان‌های خیریهٔ متعددی برخوردار است. ۴۵درصد بودجهٔ سالیانهٔ بنیاد برومند از سازمان‌های خیریهٔ خصوصی آمریکایی، ۴۵ درصد آن از سازمان‌های خیریهٔ خصوصی اروپایی، و ۹درصد بودجه‌اش از بنیاد ملّی برای دموکراسی (ند) تأمین می‌شود. ند سازمانی است غیردولتی و غیرانتفاعی، که بودجه‌اش از طرف کنگره ایالات متحدهٔ آمریکا تأمین می‌شود اما از دولت مستقل است و تحت نظارت هیئت مدیره‌ای مستقل و غیر حکومتی اداره می‌شود.[۴۵]

عدالت برای ایران

این سازمان پس از انتخابات بحث‌برانگیز سال ۱۳۸۸ ایران آغاز به کار کرد؛ و فعالیتشان را "ثبت و مستندسازی موارد نقض حقوق بشر با رعایت استانداردهای حقوقی بین‌المللی از سویی و تلاش برای پاسخگو کردن ناقضان حقوق بشر در عرصه بین‌المللی " عنوان می‌کند. این سازمان از دو پروژه نام می‌برد که هم‌زمان در دست دارد پروژه "جنایت بی‌عقوبت" با هدف مستندسازی موارد شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن پس از انقلاب ۵۷ و دومین پروژه که در دست دارند "پرونده سازی برای ناقضان حقوق بشر" است. در تارنمای این تشکل از کمک‌های شبکه زنان تحت قوانین مسلمانی (WLUML)، بنیاد هیوس و نیز مبتکران و مجریان جایزه لاله مدافعان حقوق بشر هلند قدردانی شده است.[۴۵]

فیلم مستند

پوستر فیلم مستند آن‌ها که گفتند نه

دربارهٔ واقعه کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ فیلمهای مستند فراوانی ساخته شده و همچنین نمایشنامه‌های مختلفی به روی صحنه رفته است.

سرگذشتهای ناتمام

این فیلم مستند، روایت خانواده‌های اعدامیان تابستان ۶۷ است که توسط بنیاد برومند ساخته شده است.[۴۷]

رؤیای آزادی

در سال ۲۰۱۳ تلویزیون فارسی زبان من و تو در بیست و پنجمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ مستند رؤیای آزادی را پخش کرد که روایت زنانی است که دههٔ ۶۰ را به عنوان زندانیان سیاسی سپری کرده‌اند. این مستند برای اولین بار با مصاحبه با این زنان زندانی از شرایط و اتفاقات آن دوران پرده برداشت.

آنها در این مدت بسیاری از هم بندان خود را از دست می‌دهند. برخی از آنان خودکشی می‌کنند، برخی زیر شکنجه‌های جسمی و روحی طلاقت فرسا جان می‌بازند، تعدادی دیگر مجنون شده و بسیاری دیگر از آنها اعدام می‌شوند. این فیلم از زبان این زنان نشان می‌دهد چگونه شکنجه گران جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن عواطف و احساسات انسانی و همچنین نابود کردن روح و روان زندانیان سیاسی و تفتیش عقاید از آنها، تلاش می‌کنند تا آنها در رویه فکری خود وادار به تجدید نظر شوند.[۴۸]

آن‌ها که گفتند نه

در سال ۲۰۱۴ نیما سروستانی، فیلمساز ایرانی مقیم سوئد فیلمی با عنوان آن‌ها که گفتند نه دربارهٔ کشتارهای سال ۶۷ ساخت. ایرج مصداقی یکی از شخصیتهای فیلم است. او یکی از جان به در بُردگان کشتارهاست که اکنون به عنوان پناهنده سیاسی در سوئد زندگی می‌کند. او که هنوز درگیر آثار شکنجه‌های دوران زندان است، زندگی خود را وقف آگاهی رسانی جهانی دربارهٔ وضعیت حقوق بشر در ایران کرده است.

فریده آرمان دیگر شخصیت حاضر در فیلم است که تصویر وی در حالیکه عکس دو همسر اعدامی و ترور شده‌اش را در دست دارد، پوستر اصلی فیلم است. همسر اول فریده آرمان، مهدی میرشاهزاده زمستان ۱۳۶۲ در زندان اوین اعدام، و همسر دومش غلام کشاورز از چهره‌های اصلی رهبری دهه ۱۳۶۰ حزب کمونیست ایران، در حالیکه برای ملاقات اعضای خانواده‌اش در قبرس بسر می‌برد، در خیابان ترور شد. فریده آرمان مقیم سوئد و از اعضای رهبری حزب کمونیست کارگری ایران است.[۴۹]

این فیلم مستند در جشنواره آمستردام شرکت داشت و از میان صدها فیلم جزو ۱۵ فیلم برتر مرحله نیمه نهایی جشنواره قرار گرفت. آن‌ها که گفتند نه دربارهٔ دهه ۶۰ و کشتار زندانیان سیاسی است.[۵۰]

منابع

  1. دفاع مجلس خبرگان رهبری از اعدام‌های سال ۶۷، رادیو فردا
  2. فهرست ۱۴۳۲ نفر از قربانیان کشتار سال ١٣۶٧ در زندان‌های جمهوری اسلامی (جنایت مقدس)
  3. گورستان خاوران؛ مدفن بی نام و نشان اعدامیان، بی‌بی‌سی فارسی
  4. پس‌لرزه‌های انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری، رادیو فردا
  5. صد فعال و دانشگاهی خواستار شناسایی اعدام‌های ۶۷ به عنوان جنایت علیه بشریت شدند، بی‌بی‌سی فارسی
  6. انتشار فایل اظهارات آیت‌الله منتظری درباره اعدام‌های تابستان ۶۷ در دیدار با مسئولان قضایی، رادیو فردا
  7. احمد خاتمی: امام خمینی با اعدام‌های ۶۷ خدمت بزرگی به ملت کرد، دویچه وله
  8. اعدام‌های ۶۷؛ یک فایل صوتی، چندین صدا و یک نام ماندگار، دویچه وله
  9. متن کامل خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری به‌همراه پیوست‌ها صفحه ۵۲۰ چاپ اتحاد ناشران ایرانی در اروپا
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ بی‌بی‌سی
  11. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، «پایان دفاع، آغاز بازسازی» (1367)، نشر معارف انقلاب اسلامی، خاطرات روز ۱٨ مرداد ۱۳۶۷
  12. (محسن رضایی و عباس سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت، صفحه 147)
  13. .متن نامه خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۴ در (سایت آیت‌الله العظمی منتظری)
  14. .متن نامه اسکن شده منسوب به روح‌الله خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۶ در (سایت آیت‌الله العظمی منتظری)
  15. .ذیل متن نامه خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۵ در (سایت آیت‌الله العظمی منتظری)
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ .اسکن ذیل متن نامه خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۷ در (سایت آیت‌الله العظمی منتظری)
  17. خاطرات آیت‌الله منتظری
  18. کپی نامه در خاطرات آیت‌الله منتظری
  19. صحیفه نور
  20. رجا نیوز
  21. بی‌بی‌سی
  22. (رضایی و سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت: ۱۴۹)
  23. پورمحمدی درباره اعدام‌های ۶۷: افتخار می‌کنیم حکم خدا را اجرا کردیم، بی‌بی‌سی فارسی
  24. اظهار نظر صریح پورمحمدی در مورد اعدام‌های ۶۷: به اجرای حکم خدا افتخار می‌کنم، رادیو فردا
  25. https://web.archive.org/web/20150429010222/http://www.amontazeri.com/farsi/khaterat/html/0574.htm
  26. اسامی قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در وب‌گاه عصر نو
  27. نامه به حضرت امام در اعتراض به اعدام محکومین در زندانها، (خاطرات منتظری صفحه 629) در سایت آیت‌الله العظمی منتظری
  28. BBC Persian
  29. BBCPersian.com
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ مخاطبان هشدارهای منتظری کجا هستند؟، بی‌بی‌سی فارسی
  31. میهن
  32. تصحیح یک اشتباه بزرگ و پوزش از روح بزرگ قتل‌عام شدگان تابستان ۶۷- کانون خاوران
  33. کانون خاوران
  34. بیداران
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ هراس از صدای منتظری برای چیست؟، رادیو فردا
  36. در ضرورت تعیین تکلیف با آیت‌الله خمینی، بی‌بی‌سی فارسی
  37. (جلد 21 صحیفه نور - صفحه 330)
  38. مرکز اسناد انقلاب اسلامی - جناب آقای منتظری!
  39. کیهان ۲۸ اردیبهشت ۶۸
  40. روزنامه فرانسوی لوپوئن ۱۷ بهمن ۶۷
  41. متن کامل خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری به همراه پیوست‌ها صفحه ۳۴۷ چاپ اتحاد ناشران ایرانی در اروپا
  42. ۲۰ دیماه ۱۳۶۷
  43. رادیو سراسری ۱۵ آذر و روزنامه رسالت ۱۶ آذر
  44. «Court Hearing in The Hague for 1980s Massacre in Persia».
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ لیست تعداد اعدام‌شدگان دهه ۶۰ و سال ۶۷ به تفکیک شهرهای ایران بی‌بی‌سی فارسی
  46. [www.radiofarda.com/articleprintview/24752903.html «جمهوری اسلامی در دادگاه مردمی لاهه، به جنایت علیه بشریت محکوم شد»] مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک).
  47. مستند سینمایی سرگذشت‌های ناتمام
  48. مستند تلویزیونی رؤیای آزادی
  49. نمایش فیلمی درباره کشتارهای 67 در آمستردام (تارنمای "شبکه ایرانیان هلند")
  50. فیلم مستندی درباره "آنها که گفتند نه"

پیوند به بیرون