پرش به محتوا

معراج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Baran92 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
بر پایهٔ روایات محمد نیز به تشریح خصوصیات ساختمان بیت‌المقدس پرداخت و حتی حوادثی را که در میان مکه و بیت المقدس بر او گذشته بود بازگو کرد و گفت: «در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم و شتری از آن‌ها گم شده بود و در میان اثاثیهٔ آن‌ها ظرفی پر از آب بود و من از آن نوشیدم و سپس آن را پوشانیدم و در نقطه‌ای به گروهی برخوردم که شتری از آن‌ها رمیده و دست آن شکسته بود.»<ref>فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۱</ref>
بر پایهٔ روایات محمد نیز به تشریح خصوصیات ساختمان بیت‌المقدس پرداخت و حتی حوادثی را که در میان مکه و بیت المقدس بر او گذشته بود بازگو کرد و گفت: «در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم و شتری از آن‌ها گم شده بود و در میان اثاثیهٔ آن‌ها ظرفی پر از آب بود و من از آن نوشیدم و سپس آن را پوشانیدم و در نقطه‌ای به گروهی برخوردم که شتری از آن‌ها رمیده و دست آن شکسته بود.»<ref>فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۱</ref>
[[قریش]] پرسیدند: از کاروان قریش خبر ده. [[محمد]] گفت آن‌ها را در «[[تنعیم]]» (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کرد، و [[کجاوه|کجاوه‌ای]] روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می‌شوند. قریش که از صدق خبر او نگران و سخت عصبانی شده بودند، گفتند اکنون صدق و کذب گفتار تو بر ما روشن می‌شود. چیزی نگذشت که طلائع کاروان وارد شهر شد و «[[ابوسفیان]]» و مسافران جزئیات گزارش‌های [[محمد]] را تصدیق کردند.<ref>فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۱</ref>
[[قریش]] پرسیدند: از کاروان قریش خبر ده. [[محمد]] گفت آن‌ها را در «[[تنعیم]]» (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کرد، و [[کجاوه|کجاوه‌ای]] روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می‌شوند. قریش که از صدق خبر او نگران و سخت عصبانی شده بودند، گفتند اکنون صدق و کذب گفتار تو بر ما روشن می‌شود. چیزی نگذشت که طلائع کاروان وارد شهر شد و «[[ابوسفیان]]» و مسافران جزئیات گزارش‌های [[محمد]] را تصدیق کردند.<ref>فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۱</ref>

==دیدگاه ها==
===یک جلسه تاریخی===
سال ها پیش یک جلسه تاریخی که روحانیون صاحب نام اصفهان همچون [[سید محمد جواد غروی]] و عده ای از بازاریان این شهر، در محضر حکیم متألّه مرحوم آیت الله [[حاج آقا رحیم ارباب]] تشکیل می‌دهند، تا درباره چگونگی معراج پیامبر به بحث بنشینند و ابهامات پیش آمده را مرتفع سازند. بینش حکیمانه آیت الله ارباب و تفاوتهای آن با دیدگاه کسانی که در مقابل وی طرح سوال می‌نمایند، در لابلای این روایت تاریخی به خوبی رخ می‌نماید.<ref>{{یادکرد وب | عنوان = بر کرانه حکمت| نشانی = http://arbabehekmat.org/fa/barkaranekekmat/index/post/891#!/fa/barkaranekekmat/index/post/674 | بازبینی = 8 خرداد ۱۳۹3}}</ref> این ها بخشی از سخنان [[حاج آقا رحیم ارباب]] در آن جلسه تاریخی است: اين معراج، حقيقتش سير الي الله است، يعني حركت كردن از مخلوق به سمت خالق، و از عالم ماده به عالم معنا، و از عالم مُلك به عالم ملكوت، و از عالم ظاهر به عالم باطن، و از عالم مخلوق، حاصل، به عالم خالق، كه عالم جيروت باشد، كه ميانه عالم لاهوت و عالم ملكوت است. خوب، اينها در حكمت وضع شده است، و اگر چنانچه انسان بخواهد اينها را شرح بدهد، كه خوب بايد درس بخواند. پس معناي معراج و حقيقت معراج اين است، و اين معراج براي هر انساني هم هست، كه اشاره هم كرديم. اين نماز معراج مومن است يعني چه؟ اين نماز كه مي‌خواني، داري با خدا حرف مي‌زني. اگر راست بگويید، معراج است، مي‌رود. واگر دروغ بگوييدکه (فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون). پس نماز هم، (الصلوة معراج المومن)، بايد اين عروج بكند، يعني بايد از صفات حيواني و بهيمي بيرون بيايد، و برسد به صفات الهي، صفات خدا. چون انسان خليفه الله است و معناي معراج و حقیقتش اين است.<ref>{{یادکرد وب | عنوان = بر کرانه حکمت| نشانی = http://arbabehekmat.org/fa/barkaranekekmat/index/post/891#!/fa/barkaranekekmat/index/post/735 | بازبینی = 8 خرداد ۱۳۹3}}</ref> لازم به ذکر است صوت این جلسه در پنج بخش در وب سایت [http://arbabehekmat.org/fa/barkaranekekmat/index/post/674/ «ارباب حکمت، بر کرانه حکمت»] موجود است.<ref>{{یادکرد وب | عنوان = بر کرانه حکمت| نشانی = http://arbabehekmat.org/fa/barkaranekekmat/index/post/674 | بازبینی = 8 خرداد 1393}}</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۰۴

جبرئیل به محمد پیامبر در شب معراج جهنم را نشان می‌دهد که در آن شیطانی سبز رنگ نگاهبان زنانی است که در نتیجه دروغ گفتن به شوهرانشان و خارج شدن از خانه بدون اجازه آنان، با قلابهایی از زبان آویزان شده و در میان شعله‌های آتش میسوزند و بدین‌سان عذاب می‌بینند. (نگاره ایرانی متعلق به قرن ۱۵ میلادی)

مسلمانان طبق آیات قرآن به سیر شبانه محمد بن عبد الله پیامبر خود از مسجد الحرام به مسجدالاقصی[۱] و عروج جسمانی او از مسجد الاقصی به آسمان اعتقاد دارند و این واقعه را معراج می‌نامند. [۲]همچنین در ادیان دیگر نیز وقایع مشابه (عروج به آسمان) گزارش شده است، مانند: اشعیا نبی در یهودیت، پولس رسول در مسیحیت و کرتیر موبد و ارداویراف در زرتشتی.

حدیث معراج

طباطبائی در تفسیر المیزان در مورد آیه اول سوره اسراء براساس سخنی از جعفر بن محمد به نقل از محمد، روایاتی درباره معراج می‌آورد:

سوارشدن بر بُراق

معراج (سفر شبانه) محمد به آسمان‌ها، سوار بر مرکب بُراق، در صفحه‌ای از یک نسخهٔ بوستان سعدی متعلق به سال ۱۵۱۴ میلادی (نقاش: نامعلوم، خوشنویس: سلطان محمد نورالله).

جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به منظور سفر محمد به آسمان مرکبی موسوم به براق را برای او آوردند، یکی مهار آن را گرفت و دیگری رکابش را و سومی جامه محمد را در هنگام سوار شدن مرتب کرد، در این موقع براق بنای چموشی گذاشت که جبرئیل او را لطمه‌ای زد و گفت: آرام باش ای براق، قبل از این پیامبر، هیچ پیامبری سوار تو نشده، و بعد از این هم کسی همانند او، سوارت نخواهد شد. و سپس با براق معراج آغاز شد.

منادی از چپ و راست و ندای زنی با دستان برهنه

سپس منادی از چپ و منادی از راست و زنی با دست و ساعد برهنه محمد را به خود می خوانند ولی وی به هیچ یک توجه نمی‌کند.

توقف و نماز در طور سینا، بیت‌الحم و سپس بیت‌المقدس

سپس محمد در طور سینا محل سخن گفتن خدا با موسی و بیت الحم محل تولد عیسی توقف کرده و نماز می خواند، و سپس به بیت المقدس می‌رود. در آنجا به ابراهیم خلیل و موسی و عیسی در میان عده‌ای زیاد از انبیاء برخورد می‌کند که همگی مهیای نماز بودند و جبرئیل بازوی محمد را گرفته و جلو برده و بر آنان امامت کرده نماز می گزارند.

پیشنهاد آب و شراب و شیر به وی و تأویل آن‌ها

جبرئیل پیش محمد رفته، و سه ظرفِ آب، شراب و شیر به وی تعارف می‌کند و محمد شیر را انتخاب می‌کند. جبرئیل می‌گوید هدایت شدی و امتت نیز هدایت شد، و محمد می شنود که کسی می‌گفت اگر آب را انتخاب می‌کرد، غرق می‌شد و امتش نیز غرق می‌شد و اگر شراب را انتخاب می‌کرد، هم خودش و هم امتش گمراه می‌شدند. سپس جبرئیل می‌گوید اگر به منادی سمت راست پاسخ می‌دادی، امتت بعد از خودت به یهودی‌گری می‌گرائیدند و اگربه منادی سمت چپ پاسخ میدادی امتت پس از خودت مسیحی می‌شدند و اگر به زن با دستان برهنه که نشانه دنیا بود پاسخ می‌گفتی، امتت دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دادند.

صعود به آسمان دنیا (آسمان اول)

سپس محمد با جبرئیل بالا می‌روند تا به آسمان دنیا صعود می‌کنند، در آنجا فرشته‌ای به نام اسماعیل که مسئول دفع شیاطین با شهاب است را ملاقات می‌کنند. و پس از معارفه محمد به وی توسط جبرئیل اجازه صعود توسط فرشته صادر می‌شود و فرشته در را باز می‌کند، محمد به او سلام می‌کند او نیز به محمد سلام می‌کرد و برای یکدیگر استغفار می‌کنند.

آسمان دوم

محمد سوار بر براق به همراه جبرئیل در شب معراج جهنم را می‌بیند که در صحنی از آن شیطانی سرخ، نگاهبان زنانی است که به دروغ، فرزندان حرامزاده‌شان را به شوهرانشان منتسب نموده‌اند و برای عذاب دیدن با قلابهایی از سینه آویزان شده و در میان شعله‌های آتش می‌سوزند. (نگاره ایرانی متعلق به قرن ۱۵ میلادی)

محمد پس از ورود به آسمان دوم همه فرشتگان را خوش و خندان می‌یابد، جز یک فرشته بسیار بزرگ را که دائم غضبناک بود. که جبرئیل وی را خازن و مالک جهنم معرفی می‌کند. محمد درخواست می‌کند که آتش دوزخ را به وی نشان دهند. که او پرده از آتش بر می‌گیرد و زبانه‌ای از آتش به آسمان می‌رود که محمد گمان می‌کند او را در بر خواهد گرفت، و سپس پرده را بر می گرداند. سپس مردی گندم‌گون و فربه می بیند و متوجه می‌شود وی آدم ابوالبشر است، وسپس به آدم سلام می‌کند و آدم هم به وی سلام می‌کند و برای یکدیگر استغفار می‌کنند و آدم او را تهنیت گفته به پیش می‌روند. سپس ملک موت، عزرائیل را می بینند و عزرائیل؛ محمد را مژده می‌دهد که تمامی خیرات را می‌بینم که در امت تو جمع شده. سپس فرشتگانی را می بیند که هر یک دعایی می‌کنند از جمله فرشته‌ای که دعا می‌کند:«بار الها ای خدایی که میان آتش و آب را سازگاری دادی میان دلهای بندگان با ایمانت الفت قرار ده» یا دیگری که دعا می‌کند: «پروردگارا به هر کسی که انفاق می‌کند خلف و جایگزینی عطا کن و به هر کسی که از انفاق دریغ می‌ورزد تلف و کمبودی ده.» سپس برخی از اهل جهنم شامل حرام خواران و سخن‌چینان و مسخره‌کنندگانند، آنان که نماز را سبک بشمارند و کسانی که اموال یتیمان را به ظلم می‌خورند، ربا خواران و آل فرعون و زنان بدکاره برخورد می‌کنند و سپس فرشتگانی با اندامهای عجیب و غیر متعارف که همه تسبیح خدا می‌کنند می بینند. سپس به آسمان دوم صعود می‌کنند و عیسی و یحیی را که جبرئیل آنها را دو پسر خاله‌های وی معرفی می‌کند ملاقات کرده با یکدیگر سلام کرده و برای یکدیگر استغفار می‌کنند.

آسمان سوم

در آسمان سوم مرد بسیار زیبایی را می بیند که جبرئیل او را یوسف معرفی می‌کند.و با یکدیگر سلام کرده و برای یکدیگر استغفار می‌کنند و یوسف مثل همه انبیاء دیگر می‌گوید: «مرحبا به پیغمبر صالح و برادر صالح و مبعوث در زمان صالح.»

آسمان چهارم

در آسمان چهارم ادریس که خدا او را به مقام رفیع مرتبت داده می بیند و با او مثل دیگران تهنیت می‌گوید.

آسمان پنجم

در آسمان پنجم محمد مردی سالخورده و بزرگ چشم می بیند که هرگز پیر مردی به آن عظمت ندیده است، و نزد او جمع کثیری از امتش بودند که از کثرت ایشان تعجب می‌کند و جبرئیل او را، پیغمبری که امتش دوستش می‌داشتند، هارون پسر عمران، معرفی می‌کند.

آسمان ششم

در آسما ن ششم، مردی بلند بالا و گندم‌گون می بیند که موی بدنش زیاد بود، شنیدکه می‌گوید: «بنی اسرائیل گمان کردند که من محترم‌ترین فرزندان آدم نزد پروردگار هستم و حال آنکه این مرد گرامی‌تر از من است» و جبرئیل او را موسی بن عمران معرفی می‌کند و بار دیگر با وی مثل دیگران تهنیت می‌گوید.

آسمان هفتم

در آسمان هفتم، مردی که سر و ریشش جو گندمی، و بر کرسی نشسته بود می بیند و از جبرئیل می پرسد این کیست که تا آسمان هفتم بالا آمده و کنار بیت المعمور در جوار پروردگار عالم مقام گرفته؟ و او جواب می‌دهد، ای محمد این پدر تو ابراهیم است در اینجا محل تو و منزل پرهیزکاران از امت تو است. و سپس آیه ۶۸ آل عمران را تلاوت می‌کند. و ابراهیم محمد و امتش را به خیر بشارت می‌دهد. و سپس بهشت را به محمد نشان می‌دهند. بعد جبرئیل می ایستد و محمد پس از گذر از تاریکی و روشنایی در پرده ای با خدا قرار می گیرد.در نخستین آیات سوره نجم چنین آمده که جبراییل پیامبر را تا جایی بالا برد که به اندازه دو کمان یا کمتر با خدا فاصله داشت این مکان در قرآن سدره المنتهی نامیده شده و جایی است که جبراییل در آستانه آن از همراهی پیامبر بازماند.[۳]

بازگشت

یک مینیاتور ایرانی که در آن شرح معراج محمد ذکر شده‌است.

در مراجعت در بیت المقدس فرود آمد و راه مکه را پی گرفت. او در میان راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد و در حالیکه آنان شتری را گم کرده بودند و به دنیال آن می‌گشتند، از ظرف آبی که آنجا بود مقداری آب خورد و باقی آن را بر روی زمین ریخت. بنا به روایتی سرپوشی بروی آن گذاشت. تا پیش از طلوع خورشید در خانهٔ «ام‌هانی» فرود آمد و برای نخستین بار راز خود را به نزد او بازگفت. در روز همان شب محمد در مجامع و محافل قریش پرده از راز خود برداشت. داستان معراج که در میان قریش امری محال بود در تمام مراکز دهن به دهن گشت و موجبات نگرانی سران قریش را پیش آورد.[۴] قریش نیز چون همیشه به تکذیب او پرداخت و در تایید این ادعا گفتند: «کسانی در مکه هستند که بیت المقدس را دیده‌اند، اگر راست می‌گویی ویژگی‌های ساختمان بیت المقدس را تشریح کن.» بر پایهٔ روایات محمد نیز به تشریح خصوصیات ساختمان بیت‌المقدس پرداخت و حتی حوادثی را که در میان مکه و بیت المقدس بر او گذشته بود بازگو کرد و گفت: «در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم و شتری از آن‌ها گم شده بود و در میان اثاثیهٔ آن‌ها ظرفی پر از آب بود و من از آن نوشیدم و سپس آن را پوشانیدم و در نقطه‌ای به گروهی برخوردم که شتری از آن‌ها رمیده و دست آن شکسته بود.»[۵] قریش پرسیدند: از کاروان قریش خبر ده. محمد گفت آن‌ها را در «تنعیم» (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کرد، و کجاوه‌ای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می‌شوند. قریش که از صدق خبر او نگران و سخت عصبانی شده بودند، گفتند اکنون صدق و کذب گفتار تو بر ما روشن می‌شود. چیزی نگذشت که طلائع کاروان وارد شهر شد و «ابوسفیان» و مسافران جزئیات گزارش‌های محمد را تصدیق کردند.[۶]

دیدگاه ها

یک جلسه تاریخی

سال ها پیش یک جلسه تاریخی که روحانیون صاحب نام اصفهان همچون سید محمد جواد غروی و عده ای از بازاریان این شهر، در محضر حکیم متألّه مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب تشکیل می‌دهند، تا درباره چگونگی معراج پیامبر به بحث بنشینند و ابهامات پیش آمده را مرتفع سازند. بینش حکیمانه آیت الله ارباب و تفاوتهای آن با دیدگاه کسانی که در مقابل وی طرح سوال می‌نمایند، در لابلای این روایت تاریخی به خوبی رخ می‌نماید.[۷] این ها بخشی از سخنان حاج آقا رحیم ارباب در آن جلسه تاریخی است: اين معراج، حقيقتش سير الي الله است، يعني حركت كردن از مخلوق به سمت خالق، و از عالم ماده به عالم معنا، و از عالم مُلك به عالم ملكوت، و از عالم ظاهر به عالم باطن، و از عالم مخلوق، حاصل، به عالم خالق، كه عالم جيروت باشد، كه ميانه عالم لاهوت و عالم ملكوت است. خوب، اينها در حكمت وضع شده است، و اگر چنانچه انسان بخواهد اينها را شرح بدهد، كه خوب بايد درس بخواند. پس معناي معراج و حقيقت معراج اين است، و اين معراج براي هر انساني هم هست، كه اشاره هم كرديم. اين نماز معراج مومن است يعني چه؟ اين نماز كه مي‌خواني، داري با خدا حرف مي‌زني. اگر راست بگويید، معراج است، مي‌رود. واگر دروغ بگوييدکه (فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون). پس نماز هم، (الصلوة معراج المومن)، بايد اين عروج بكند، يعني بايد از صفات حيواني و بهيمي بيرون بيايد، و برسد به صفات الهي، صفات خدا. چون انسان خليفه الله است و معناي معراج و حقیقتش اين است.[۸] لازم به ذکر است صوت این جلسه در پنج بخش در وب سایت «ارباب حکمت، بر کرانه حکمت» موجود است.[۹]

پانویس

  1. نخستین آیات سوره اسرا و آیات نخست سوره نجم
  2. ترجمه تفسیر المیزان - محمد حسین طباطبایی - جلد نوزدهم صفحه 57
  3. ترجمه تفسیر المیزان - محمد حسین طباطبایی - جلد نوزدهم صفحه 48-50
  4. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۰
  5. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۱
  6. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صفحهٔ ۱۷۱
  7. «بر کرانه حکمت». دریافت‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۳.
  8. «بر کرانه حکمت». دریافت‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۳.
  9. «بر کرانه حکمت». دریافت‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۳.

منابع

تصویری زیبا از معراج در کتاب اسحاق نیشابوری [۱]

  • فرهنگ معین، ذیل کلمه معراج
  • سبحانی کتاب نزدیکتر بیا احمد
  • تفسیر المیزان، جلد ۱۳ ذیل آیه ۱ سوره اسراء
  • سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، بعثهٔ مقام معظم رهبری، معاونت آموزش و تحقیقات، تهران، ۱۳۷۱.