نژادپرستی در ایران: تفاوت میان نسخهها
Mr.cheetah81 (بحث | مشارکتها) ابتده سرشناسی علی اصغرزاده محرز نیست. سپس نویسنده تاسیس فرهنگستان را درجهت نژادپرستی معرفی کرده (تحقیق دست اول) برچسبها: برگرداندهشده حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار ویرایشگر دیداری |
Mr.cheetah81 (بحث | مشارکتها) ←تأثیر ظهور آلمان نازی بر اسلامگرایی و باورهای آریایی: حاصل تحقیق دست اول حتی در منبعی که ذکر شده بود به این ادعای غلط پاسخ داده شده بود |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''نژادپرستی در ایران''' به اعمال [[تبعیض]] نسبت به [[نژادپرستی|نژادها]] از جمله [[ایرانیان آفریقاییتبار]]،<ref name=":1"/> [[اعراب پارسی|اعراب]]، [[افغانها]]،<ref name=":6"/> و نژادپرستی فرهنگی فارغ از [[رنگ پوست انسان|رنگ پوست]] و [[قومیت]] مثل [[فرهنگ غربی|فرهنگ غرب]]،<ref name=":7"/> [[فهرست نام دینها|ادیان]] مانند [[بهائیستیزی|بهائیان]]، [[مسیحیان ایران|مسیحیان]] و [[یهودیان ایرانی|یهودیها]]<ref name=":17"/> گفته میشود. عدم آگاهیبخشی موجب اعمال تبعیض گسترده همانند [[بردهداری نوین در ایران|بردهداری]]<ref name=":21"/> یا نادیدهگرفتنشان از سوی [[نظام جمهوری اسلامی ایران|حکومت]] و [[جامعه]] در [[ایران]] شدهاست.<ref name=":0">{{یادکرد وب|عنوان=ایرانیان سیاهپوست؛ اقلیتی بافرهنگ، اما سرکوبشده و قربانی تبعیض|نشانی=https://www.radiofarda.com/a/Afro-Iranians-life-in-discrimination-and-suppression/30825763.html|وبگاه=رادیو فردا|بازبینی=2020-09-13|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":1">{{یادکرد خبر|عنوان=عربستیزی در ایران؛ آدمهایی که نمیبینیم|نشانی=https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-53014673|کوشش=BBC News فارسی|تاریخ بازبینی=2020-09-13|زبان=fa}}</ref> |
'''نژادپرستی در ایران''' به اعمال [[تبعیض]] نسبت به [[نژادپرستی|نژادها]] از جمله [[ایرانیان آفریقاییتبار]]،<ref name=":1"/> [[اعراب پارسی|اعراب]]، [[افغانها]]،<ref name=":6"/> و نژادپرستی فرهنگی فارغ از [[رنگ پوست انسان|رنگ پوست]] و [[قومیت]] مثل [[فرهنگ غربی|فرهنگ غرب]]،<ref name=":7"/> [[فهرست نام دینها|ادیان]] مانند [[بهائیستیزی|بهائیان]]، [[مسیحیان ایران|مسیحیان]] و [[یهودیان ایرانی|یهودیها]]<ref name=":17"/> گفته میشود. عدم آگاهیبخشی موجب اعمال تبعیض گسترده همانند [[بردهداری نوین در ایران|بردهداری]]<ref name=":21"/> یا نادیدهگرفتنشان از سوی [[نظام جمهوری اسلامی ایران|حکومت]] و [[جامعه]] در [[ایران]] شدهاست.<ref name=":0">{{یادکرد وب|عنوان=ایرانیان سیاهپوست؛ اقلیتی بافرهنگ، اما سرکوبشده و قربانی تبعیض|نشانی=https://www.radiofarda.com/a/Afro-Iranians-life-in-discrimination-and-suppression/30825763.html|وبگاه=رادیو فردا|بازبینی=2020-09-13|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":1">{{یادکرد خبر|عنوان=عربستیزی در ایران؛ آدمهایی که نمیبینیم|نشانی=https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-53014673|کوشش=BBC News فارسی|تاریخ بازبینی=2020-09-13|زبان=fa}}</ref> |
||
در تاریخ فرهنگی ایران «[[بهنژادی|بدنژاد]]» بودن مورد نکوهش قرار گرفته<ref name=":23" |
در تاریخ فرهنگی ایران «[[بهنژادی|بدنژاد]]» بودن مورد نکوهش قرار گرفته<ref name=":23"/> و در آثار برخی از نویسندگان ایرانی نشانههایی از نژادپرستی علیه [[سیاهپوست|سیاهپوستان]]،<ref name=":0"/> [[یهودستیزی در ایران معاصر|یهودستیزی]]، [[عربستیزی در ایران|عربستیزی]]<ref name=":24"/> و غربستیزی<ref name=":5"/> دیده شدهاست. |
||
== زمینهها و گرایشها == |
== زمینهها و گرایشها == |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
دههها پیش از شروع نزاع سیاسی علیه سلطهٔ غرب در ایران، [[ملیگرایی ایرانی|ملیگرایان در ایران]] دامنهٔ حاکمیتی خود را تعریف کرده بودند، در این مقابله ملیگرایان حوزهٔ حاکمیتی خود را در دو دیدگاه «مادی و معنوی» دنبال میکردند. دیدگاه مادی یا حوزهٔ جهان خارج، علوم مدرن، [[فناوری|فنآوری]] و نهادهای سیاسی را به ارمغان میآورد و از این نظر اروپا برتری خود را به ایران و جهان اسلام نشان داده بود، اگرچه این برتری باید مورد پذیرش قرار میگرفت و دستاوردهای آن مورد تکرار و مطالعه قرار میگرفت. از سویی دیگر، در دیدگاه معنوی که در حوزهٔ داخلی مورد بررسی قرار میگرفت جهان غرب اجازه نداشت که در آن ورود پیدا کند و چیره شود. به عبارتی این ایده موفقیت کشور در گرو تقلید از ایدهها و نهادها در حوزهٔ مادی میدانست و در حوزهٔ معنوی حفظ هویت ملی را ارج مینهاد، در این مقابله، ملیگرایی ایرانی بدون به چالش کشیدن [[هژمونی]] اسلام توانایی حفظ حوزهٔ حاکمیتی خود را نداشت. در ایران قلمرو معنوی در اختیار روحانیون شیعه بود که به عنوان تنها مفسران، صاحبان و نگهبان اسلام نقش آفرینی کرده بودند و آن را با میراث و هویت ایرانی همسانسازی کرده بودند. چیرگی [[روحانی|روحانیت]] شیعه برخی از ملیگرایان ایرانی را به سمت این باور سوق داد که هژمونی اسلام شیعی باید مورد نقد و جایگزینی با تنها شکل از هویت نوین قرار بگیرد که بتواند هویت تاریخی پیش از اسلام ایران را توجیه پذیر کند، این روند در حوزهٔ [[زبان فارسی]] و میراث ادبی آن نیز دنبال میشد. ملیگرایان ایران با استفاده از ابزار [[ایدئولوژی]] دست به تغییر تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی برای ساختن یک هویت همگن مدرن ملی پارسی در مقابل هویت اسلامی زدند. آنان در این پروسه به انکار چند قومی بودن، چند زبانی بودن، چند فرهنگی بودن و چند دینی بودن ایرانیان زدند که شرایط واقعی مردم ایران در آن زمان بود و از اساس این ایده را نادیده گرفتند که ایرانیان پارس یا پارسی نبودهاند بلکه تکههایی متنوع از قومیت، زبان و گروههای دینی بودهاند که هر گروه نقش تاریخی، فرهنگی، زبانی و دینی خود را در قالب سنت حفظ کرده بود.<ref>{{Cite journal|last=Kia|first=Mehrdad|date=1998|title=Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification|url=https://www.jstor.org/stable/4283935|journal=Middle Eastern Studies|volume=34|issue=2|pages=9–36|issn=0026-3206}}</ref> |
دههها پیش از شروع نزاع سیاسی علیه سلطهٔ غرب در ایران، [[ملیگرایی ایرانی|ملیگرایان در ایران]] دامنهٔ حاکمیتی خود را تعریف کرده بودند، در این مقابله ملیگرایان حوزهٔ حاکمیتی خود را در دو دیدگاه «مادی و معنوی» دنبال میکردند. دیدگاه مادی یا حوزهٔ جهان خارج، علوم مدرن، [[فناوری|فنآوری]] و نهادهای سیاسی را به ارمغان میآورد و از این نظر اروپا برتری خود را به ایران و جهان اسلام نشان داده بود، اگرچه این برتری باید مورد پذیرش قرار میگرفت و دستاوردهای آن مورد تکرار و مطالعه قرار میگرفت. از سویی دیگر، در دیدگاه معنوی که در حوزهٔ داخلی مورد بررسی قرار میگرفت جهان غرب اجازه نداشت که در آن ورود پیدا کند و چیره شود. به عبارتی این ایده موفقیت کشور در گرو تقلید از ایدهها و نهادها در حوزهٔ مادی میدانست و در حوزهٔ معنوی حفظ هویت ملی را ارج مینهاد، در این مقابله، ملیگرایی ایرانی بدون به چالش کشیدن [[هژمونی]] اسلام توانایی حفظ حوزهٔ حاکمیتی خود را نداشت. در ایران قلمرو معنوی در اختیار روحانیون شیعه بود که به عنوان تنها مفسران، صاحبان و نگهبان اسلام نقش آفرینی کرده بودند و آن را با میراث و هویت ایرانی همسانسازی کرده بودند. چیرگی [[روحانی|روحانیت]] شیعه برخی از ملیگرایان ایرانی را به سمت این باور سوق داد که هژمونی اسلام شیعی باید مورد نقد و جایگزینی با تنها شکل از هویت نوین قرار بگیرد که بتواند هویت تاریخی پیش از اسلام ایران را توجیه پذیر کند، این روند در حوزهٔ [[زبان فارسی]] و میراث ادبی آن نیز دنبال میشد. ملیگرایان ایران با استفاده از ابزار [[ایدئولوژی]] دست به تغییر تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی برای ساختن یک هویت همگن مدرن ملی پارسی در مقابل هویت اسلامی زدند. آنان در این پروسه به انکار چند قومی بودن، چند زبانی بودن، چند فرهنگی بودن و چند دینی بودن ایرانیان زدند که شرایط واقعی مردم ایران در آن زمان بود و از اساس این ایده را نادیده گرفتند که ایرانیان پارس یا پارسی نبودهاند بلکه تکههایی متنوع از قومیت، زبان و گروههای دینی بودهاند که هر گروه نقش تاریخی، فرهنگی، زبانی و دینی خود را در قالب سنت حفظ کرده بود.<ref>{{Cite journal|last=Kia|first=Mehrdad|date=1998|title=Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification|url=https://www.jstor.org/stable/4283935|journal=Middle Eastern Studies|volume=34|issue=2|pages=9–36|issn=0026-3206}}</ref> |
||
در طول تاریخ زبان فارسی از تغییر و تحولات جنبشهای بنیادگرا به دور نبودهاست، [[جلالالدین میرزا قاجار]]، از اصلاحگران قرن نوزدهم، از یک خوانش از زبان فارسی «ناب» برای بازگشت به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و پیش از عربیسازی حمایت میکرد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Parsig and Pahlavi: Why some Persians are trying to revive a medieval language|نشانی=https://ajammc.com/2018/01/08/parsig-and-pahlavi/|وبگاه=Ajam Media Collective|تاریخ=2018-01-08|بازبینی=2020-10-07|کد زبان=en-US}}</ref> |
در طول تاریخ زبان فارسی از تغییر و تحولات جنبشهای بنیادگرا به دور نبودهاست، [[جلالالدین میرزا قاجار]]، از اصلاحگران قرن نوزدهم، از یک خوانش از زبان فارسی «ناب» برای بازگشت به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و پیش از عربیسازی حمایت میکرد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Parsig and Pahlavi: Why some Persians are trying to revive a medieval language|نشانی=https://ajammc.com/2018/01/08/parsig-and-pahlavi/|وبگاه=Ajam Media Collective|تاریخ=2018-01-08|بازبینی=2020-10-07|کد زبان=en-US}}</ref> زبانزدایی قومیتها همواره از سیاستهای رسمی در ایران بودهاست، این روند به خصوص در بین سالهای [[۱۹۲۵|۱۹۲۵ م.]] تا [[۱۹۴۱|۱۹۴۱ م.]]<nowiki/> شدت داشتهاست و همچنان ایرانیان مجبورند که تحصیلات خود را تنها به زبان فارسی ادامه دهند. فارسی تنها زبان رسمی در ایران است، کشوری چند زبانه که فارسی تنها زبان مادری نیمی از جمعیت آن بودهاست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Reinforcing Racism: The Dominant Discourse and Praxis|پیوند=https://link.springer.com/chapter/10.1057%2F9780230604889_5|نویسنده=Alireza Asgharzadeh|lang=en|page=119}}</ref> به گفتهٔ [[صادق زیباکلام|صادق زیبا کلام]]، نژادپرستی پارسی علیه اعراب به وضوح در حوزهٔ زبان دیده میشود، او تأسیس [[فرهنگستان زبان و ادب فارسی]] را برای اجرای طرحی در جهت حذف کلمات عربی از زبان فارسی میداند تا کلمات عربی که در فارسی بودهاند با آن که در آثار بزرگ ادبی مانند [[شاهنامه]] و اشعار [[مولوی]] هم که ذکر شدهاند حذف بشوند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Hatred of Arabs deeply rooted in Persians, says Iranian intellectual|نشانی=https://www.alarabiya.net/articles/2011/10/09/170927.html|وبگاه=العربیة|تاریخ=2011-10-09|بازبینی=2020-10-02|کد زبان=ar}}</ref> |
||
=== قومگرایی === |
=== قومگرایی === |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
بر باور [[علی افشاری]]، ضعف حکومتهای ایران در سدههای اخیر باعث نشده تا حس خودبرتربینی ایرانیان به حاشیه برود، چنانکه پادشاهان [[قاجاریان|قاجار]] خود را «قبله عالم» مینامیدند. [[محمدرضا پهلوی]] به دنبال برپایی [[بهسوی تمدن بزرگ|تمدن بزرگ]] بود و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] نیز از ابتدا در اندیشه [[نظریه امالقری|امالقری جهان اسلام]] بود تا به مقابله با [[جهان غرب]] بپردازد.<ref name=":26">{{یادکرد وب|عنوان=ایرانیان و پارادوکس مواجهه با بیگانه|نشانی=https://www.radiozamaneh.com/39096|وبگاه=رادیو زمانه|تاریخ=۸ ژانویه ۲۰۱۲|بازبینی=2020-09-24|نویسنده=علی افشاری|کد زبان=}}</ref> |
بر باور [[علی افشاری]]، ضعف حکومتهای ایران در سدههای اخیر باعث نشده تا حس خودبرتربینی ایرانیان به حاشیه برود، چنانکه پادشاهان [[قاجاریان|قاجار]] خود را «قبله عالم» مینامیدند. [[محمدرضا پهلوی]] به دنبال برپایی [[بهسوی تمدن بزرگ|تمدن بزرگ]] بود و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] نیز از ابتدا در اندیشه [[نظریه امالقری|امالقری جهان اسلام]] بود تا به مقابله با [[جهان غرب]] بپردازد.<ref name=":26">{{یادکرد وب|عنوان=ایرانیان و پارادوکس مواجهه با بیگانه|نشانی=https://www.radiozamaneh.com/39096|وبگاه=رادیو زمانه|تاریخ=۸ ژانویه ۲۰۱۲|بازبینی=2020-09-24|نویسنده=علی افشاری|کد زبان=}}</ref> |
||
== تاریخ فرهنگی == |
|||
در تاریخ و [[ادبیات کهن ایران]]، گاهی «بدنژاد» بودن بالاتر از «بدکار» بودن بهشمار رفتهاست. [[سام پسر نریمان|سام پهلوان]]، کودک نوزاد خود، [[زال]] را به جرم داشتن موی سفید در کوه رها کرد تا طعمه پرندگان شود. او بعدها زال را نکوهش میکند که چرا دل به [[رودابه]]، دختری «بدنژاد» دادهاست که پدرش از نوادگان [[ضحاک]] است: «ازین مرغپرورده ([[زال]]) وان دیوزاد ([[رودابه]])/ چه گویی چگونه برآید نژاد.»<ref name=":23">{{یادکرد وب|عنوان=نژادهراسی یا نژادپرستی ایرانیان در طول تاریخ|نشانی=https://www.independentpersian.com/node/11156/نژادهراسی-یا-نژادپرستی-ایرانیان-در-طول-تاریخ|وبگاه=ایندیپندنت فارسی|تاریخ=2019-07-20|بازبینی=2020-09-21|کد زبان=fa}}</ref> |
|||
نژادپرستی فرهنگی در ایران در اشکال نگرشهای فرهنگی و برخوردها، عقاید و رفتارهای مستتر در فرهنگ یک جامعه خود را اعمال میکند. برای مثال شعار: «هنر نزد ایرانیان است و بس». که هنر را فقط به ایرانیان اختصاص میدهد و غیرایرانیان را بی هنر میخواند که به نوعی یک نژادپرستی فرهنگی است، چرا که «دگرسازی» میکند و انسانها را به گروههای برتر ـ پستتر، بافرهنگ ـ بیفرهنگ، باتمدن ـ بیتمدن و باهنر ـ بیهنر تقسیم میکند.<ref name=":25"/> |
|||
[[سیاهپوست|سیاهپوستان]] در ادبیات کهن ایران در آثار [[حافظ]]، [[مولوی]]، [[ناصرخسرو]] و [[سنایی]] آدمهایی بدشگون و بیارزش توصیف شدهاند، این شاعران سیاهپوستان را با کلماتی مانند «هندو»، «زنگی» و «حبشی» نکوهش کردهاند.<ref name=":0"/> حافظ در نکوهش سیاهان آنان را «کمبها» توصیف میکند:<ref name=":0"/>{{وسطچین}} |
|||
{{نستعلیق|ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم}}{{فاصله|۱۰}}{{نستعلیق||تو سیاه کمبها بین که چه در دماغ دارد}} |
|||
{{وسطچین/پ}}همچنین [[صادق هدایت]] و [[بزرگ علوی]] از نویسندگان معاصر و پیشگام ایران در آثارشان دارای اشارههایی نژادپرستانه در خصوص عربها هستند.<ref name=":24">{{یادکرد وب|عنوان=عربستیزی ایرانی یا اعراب ایرانستیز؟|نشانی=https://www.radiofarda.com/a/f7-taboo-e9-anti-arab-sentiments-in-iran/28096960.html|وبگاه=رادیو فردا|بازبینی=2020-09-15|کد زبان=fa}}</ref> |
|||
در میان آثار روشنفکری ایران و با آغاز [[دودمان پهلوی]] انگلیسیستیزی و سپس [[آمریکاستیزی]] در میان آثار [[صادق هدایت]]، [[جلال آل احمد|جلال آلاحمد]] و [[غلامحسین ساعدی]] دیده شدهاست.<ref name=":5"/> |
|||
== تصویر اجتماعی == |
== تصویر اجتماعی == |
نسخهٔ ۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۴
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. |
بخشی از مجموعه مقالههای |
تبعیض در ایران |
---|
اشکال خاص |
درگاه تبعیض |
نژادپرستی در ایران به اعمال تبعیض نسبت به نژادها از جمله ایرانیان آفریقاییتبار،[۱] اعراب، افغانها،[۲] و نژادپرستی فرهنگی فارغ از رنگ پوست و قومیت مثل فرهنگ غرب،[۳] ادیان مانند بهائیان، مسیحیان و یهودیها[۴] گفته میشود. عدم آگاهیبخشی موجب اعمال تبعیض گسترده همانند بردهداری[۵] یا نادیدهگرفتنشان از سوی حکومت و جامعه در ایران شدهاست.[۶][۱]
در تاریخ فرهنگی ایران «بدنژاد» بودن مورد نکوهش قرار گرفته[۷] و در آثار برخی از نویسندگان ایرانی نشانههایی از نژادپرستی علیه سیاهپوستان،[۶] یهودستیزی، عربستیزی[۸] و غربستیزی[۹] دیده شدهاست.
زمینهها و گرایشها
زمینههای خارجی
رویکرد آلمان در تشویق مسلمانان به جهاد
با رشد قدرت آلمان در اواخر قرن نوزدهم و شروع رقابتهای آن با قدرتهای بزرگ اروپایی به ویژه بریتانیا، قیصر آلمان به دنبال راهی برای تضعیف امپراتوری بریتانیا و مشغول کردن آن به منازعات استعماری بود.[۱۰] ایدهٔ ویلهلم دوم مشغول کردن بریتانیا به جبههٔ شرقی و کشورهای اسلامی با ایجاد قیامهایی در این مناطق بود.[۱۰] ویلهلم دوم در ۲۹ اکتبر ۱۸۹۸ در پیامی به دلجویی از «امت غیور اسلام» پرداخت و با سفر به دمشق و زیارت آرامگاه صلاحالدین ایوبی از جهاد او علیه «مهاجمان کافر» دلجویی کرد.[۱۱][۱۰] ویلهلم دوم به ۳۰۰ میلیون مسلمان اطمینان داد که آلمان برای همیشه دوست «پیروان محمد» خواهد بود[۱۱][۱۰] و سیاست جنگی خود را بر قیام کشورهای مسلمان علیه انگلستان پایهریزی کرد.[۱۰] در ادامه، در ۱۵ اوت ۱۹۱۴ از انور پاشا سلطان عثمانی خواست که با حکم جهاد مسلمانان آسیا، هند، مصر و آفریقا را به قیام فرا بخواند.[۱۰] تبلیغات ویلهلم از طرف روشنفکران به دلیل نگرانی آنان از قدرت گرفتن نیروهای «کهنه اندیش و متعصب» مورد استقبال قرار نگرفت.[۱۰]
تأثیر ظهور آلمان نازی بر اسلامگرایی و باورهای آریایی
با ظهور جنبش مشروطه ایران، انقلابیون به سمت آلمان گرایش پیدا کردند.[۱۲] و بسیاری از ایرانیان تمایل داشتند که آلمان در جنگ پیروز شود تا ایران از سلطهٔ استعمارگران خارج شوند.[۱۰] با شکست آلمان در جنگ جهانی اول، گرایشهای تند ملیگرایانه با گرایش فاشیستی در آلمان شکل گرفت و با تأسیس حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان به رهبری آدولف هیتلر این حزب تبلیغ میکرد که آلمانیهای اصیل از نژاد آریایی و همان نژاد برتر هستند.[۱۰] در همین زمان در ایران ایدهٔ «میراث ایران باستان» و سرچشمههای اصیل ملت ایران توسط حکومت پهلوی تبلیغ میشد.[۱۰] به علاوه دولت آلمان به حکومت ایران پیشنهاد همکاری دو جانبهٔ اقتصادی بدون چشم داشت استعماری را بیان کرد که به دریافت نفت و مواد خام از طرف آلمان و تأسیس شالودهٔ صنعتی ایران منتهی شد.[۱۰] وزارت تبلیغات آلمان نازی به رهبری اروین اتل در تلاش بود نظریات برتری نژادی و عقاید ضد سامی را در ایران تبلیغ کند.[۱۰] اتل با سازماندهی یک شبکهٔ تبلیغاتی خبررسانی و تبلیغ دربارهٔ ظهور امام زمان و رهایی جهان از دست او متمرکز شد.[۱۳] رادیو برلین بیان میکرد که ایرانیان و آلمانیها از یک نژاد هستند و باید در جبههٔ متحد علیه استعمار مبارزه کنند.[۱۰] این رادیو از ائتلاف میان «آریاییهای شمال» و «ملت زرتشت» سخن به میان آوردهاست و هیتلر را همچون امام دوازدهم شیعیان معرفی کردهاست.[۱۴] بسیاری از ایرانیان بر این باور بودند که آلمانیها از اقوام ژرمن اهل استان کرمان هستند.[۱۰] بسیاری از ملایان شیعه تبلیغ میکردند که هیتلر پنهانی اسلام آورده و برای «اعتلای کلمهٔ حق» با روس و انگلیس مبارزه میکند و در این راه برخی از ملایان در قم هیتلر را از اخلاف محمد دانستند و دستهای از علمای شیعه هیتلر را همان امام زمان دانستند که برای «احیای دین محمد» ظهور کردهاست.[۱۰]
همچنین در سالهای ۱۹۱۶ م. تا ۱۹۲۲ م.، عدهای از ایرانیان مقیم آلمان با چاپ مجلهٔ کاوه با هدف برآوردن خواستههای کمپینهای ضد انگلیس و روسیه در ایران از نام کاوه آهنگر به عنوان سمبل مبارزه در برابر متجاوزان و تحریک احساسات ملیگرایانه ایرانیان استفاده میکرند.[۱۵] در مقابل نیز انگلیسیها هیتلر را در چهرهٔ یک حاکم وحشی در جایگاه ضحاک به تصویر میکشیدند.[۱۶]
در دوران جنگ جهانی دوم در ایران، وقتی خبر جبهههای جنگ از بلندگوهای نصب شده در میدان توپخانه پخش میشد، برخی از مردم در پایتخت با کشیدن هورا و دادن سلام نازی، ابراز شعف میکردند.[۱۷]
تأثیر جنبشهای ملیگرا بر روابط اعراب و ایرانیان در جغرافیای سیاسی
جغرافیای سیاسی خلیج فارس در دوران معاصر تحت تأثیر یک مثلث درگیری بین سه کشور ایران، عربستان و عراق است که دلایل آن به مداخلههای قبلی دولتهای خارجی در منطقه تا پیش از سال ۱۹۱۸ م. بازمیگردد، این درگیریها در طول یک ربع قرن گذشته همچنان بر جا مانده و هیچ نشانهای از برهم خوردن این رویکرد وجود ندارد و تا کنون هیچ توافق پایداری بین این کشورها به وجود نیامده است که بتواند صلح را بین این قدرتها به وجود بیاورد. در این درگیری هر یک از کشورها دیگری را یک خطر بالقوه میبینند و اگرچه شواهد زیادی بیثباتی میان این کشورها را نشان میدهد اما هنوز دلایل آن چندان روشن نیست. در نگاه اول هیچ مانع جدی بر سر راه روابط این سه کشور وجود ندارد و مکانیزمهای سیاسی، اقتصادی و سیاسی زیادی وجود دارد که میتواند دلایل اختلافات گذشته و آینده باشد، برخلاف تصور این درگیریها بیشتر ریشه در تاریخ مدون این کشورها داشته تا تأثیر در جغرافیای سیاسی منطقه و این ریشهها در مداخلات گذشته یا روابط میان آنها بیشتر در سیاست بومی معاصر این کشورها مشاهده میشود و این خود بیانگر آن است که چگونه سیاست این کشورها در دوران معاصر باعث به وجود آمدن روابطی بین این کشورها شده که تا پیش از آن وجود نداشتهاست و چگونه باعث ایجاد موانعی حتی در دو طرف عربی هم شده.[۱۸] اگرچه دلیل این دعوا را نمیتوان در قالب اختلاف دینی شیعه-سنی بررسی کرد بلکه دلیل آن در نزاع میان عرب-پارسی قابل توضیح است.[۱۹]
در دورنمای مناقشهٔ میان کشورهای خلیج فارس و همچنین اعراب و ایرانیان، ریشههای اختلاف کمتر محصول مداخلهٔ امپریالیستی و تضادها با ریشههای مدون تاریخی کهن بازمیگردد، اما این رفتار از دو روند به هم پیوسته و مدرن در شکلگیری ملتها و ظهور ملیگرایی در این کشورها بازمیگردد. این روند در ماهیت شکاف میان اعراب و ایرانیان قابل مشاهده است و یکی از ویژگیهای نزاعهای میان کشورهای خلیج فارس شکافهای روانی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاسی میان اعراب و ادراک ایرانیان از منطقه است.[۱۸]
زمینههای داخلی
اجتماعی
بر باور فرج سرکوهی ایرانیان در مقابل اروپاییها و آمریکاییها احساس خودحقیربینی دارند اما در مقابل همسایگانشان از جمله افغانها، عربها و ترکها خودبزرگبین هستند و رفتار تبعیض آمیز دارند.[۲۰]
انواع
نژادپرستی در شکل کلاسیک آن مبتنی بر فرض نابرابری جنس بشر از لحاظ بیولوژیک است و نتیجه آن، نسبت دادن پیشرفت یا عقب ماندگی ملتها به خصوصیات ژنتیکی غیرقابل تغییر است.[۲۱] اما با تحقیقات و مطالعات زیستشناسی و مردمشناسی که در دههٔ ۵۰ میلادی آغاز شد، تفاوتهای بیولوژیکی و نظرات پیرامون آن و به تدریج مفهوم نژاد و تفاوتهای بیولوژیکی در جهان علم بیاعتبار شد.[۲۱] اگرچه چنین نگاهی همچنان در میان مردم جوامع مختلف طرفدار دارد.[۲۱]
بر باور شاهد علوی، نگاه به کردها، بلوچها و ترکها در ایران را باید در زیر عنوان قوممداری بررسی کرد به گفتهٔ او اعضای این گروهها اگر روایت خاص قوم مرکز از ایرانی بودن را پذیرفته باشند و به مشروعیت انحصاری زبان مسلط گردن نهاده و آن را درونی سازند و ترجیحاً بدون لهجه به آن تکلم کنند، به هیئت یکی از اعضای قوم برگزیده در میآیند و نگاه تحقیر آمیز دیگر نه آنها، که هویتی را هدف میگیرد که پیشتر به آن تعلق داشتهاند.[۲۱]
بردهداری
تاریخ بردهداری و آگاهی دربارهٔ آن در ایران دارای ابعاد پنهان بسیاری است.[۲۳] به نظر میرسد فروش بردگان آفریقایی در خلیج فارس به پیش از دوران حملهٔ اعراب به ایران بازمیگردد.[۲۴] آغاز روند لغو بردهداری در ایران در سال ۱۸۲۸ م. با پایان یافتن خرید و فروش چرکسها و گرجیها آغاز شد[۲۳] و در یک قرن بعد با تصویب قانون «منع و خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت» در سال ۱۳۰۷ ش. پایان یافت.[۵] سابقهٔ تجارت ایران و کشورهای آفریقایی به صدها سال میرسد و بر باور بهناز میرزایی، پژوهشگر، بردهداری در ایران، مبتنی بر نژاد نبودهاست و تنها به آفریقاییها محدود نمیشده؛ نه تنها چرکسها و گرجیها، بلکه بسیاری از ایرانیها هم به بردگی کشیده میشدند و بسیاری از بردگان دوشادوش کشاورزان ایرانی، که در فقر شدید به سر میبردند، مشغول به کار بودند.[۲۳]
در متون قرون وسطی بهطور پراکنده اشاره شده که بردگان به عنوان خدمتکار، محافظ شخصی، سرباز و ملوان در خلیج فارس از جمله جنوب ایران به کار گرفته میشدند. این موضوع تا مدتها ادامه یافت و شکل آن در طی قرون متمادی دچار تغییر شد.[۲۴] در تاریخ معاصر ایران بردگان آفریقایی جزئی از خدمهٔ خانوادههای اشراف ایران بهشمار میآمدند.[۲۴] مردان سیاهپوست معمولاً خواجهٔ حرمسرای شاهان میشدند در حالیکه زنان سیاهپوست به خدمت زنان ایرانی درمیآمدند.[۲۴]
عربستیزی
بر باور یاسر میردامادی، عربستیزی، نمونهای از نژادپرستی است که در میان برخی از ایرانیان رواج دارد.[۲۵] مهرداد درویشپور، جامعشناس، ادعا میکند که دلیل شکست تاریخی ایرانیان در حمله ایران و اعراب عامل این نوع از نژادپرستی است و آن را برابر با نژادپرستی معکوس میداند که این شکست تاریخی خود زمینهساز ایجاد حس تحقیر در میان ایرانیان شدهاست و از این طریق فرد سعی دارد که مقبولیت تاریخیاش را این گونه جبران کند.[۲۶] این جامعهشناس دلیل دیگر را گسترش ملیگرایی به عنوان عاملی در برابر اسلامگرایی و حکومت اسلامی را عامل گسترش چنین نژادپرستی میداند.[۲۶]
تبعیض علیه آفریقاییتباران ایران
نادیده گرفتن موجودیت ایرانیان آفریقاییتبار و عدم آگاهیبخشی دربارهشان موجب اعمال تبعیض گسترده علیه آنان از سوی حکومت و جامعه در ایران شدهاست.[۶] دیدگاه نژادپرستانه در ایران وجود بومیان سیاهپوست جنوب ایران را انکار میکند و سیاهپوستان را با عباراتی چون «کاکا سیاه» و «سیاسمبو» مورد آزار قرار میدهد.[۱]
حاجی فیروز
حاجی فیرور یا خواجه پیروز[۲۷] شخصیتی سیاهپوست است که برخی مورخان در ایران، از جمله مهرداد بهار آن را به سمبلهای ایران باستان مرتبط دانستهاند و در مقابل بر باور افرادی چون بیتا بقولیزاده چنین تئوریهائی را بیانگر نگاه مثبت افراد آکادمیک به این مسئله میداند و افرادی چون جعفر شهری بر این باورند که حاجی فیروز پدیدهای جدید و معاصر در جشنهای نوروزی است که یک بردهٔ سیاهپوست را در خدمت ارباب ایرانی نشان میدهد. بر باور او این نوع شخصیت همخوان با ترانههای نوروزی است که حاجی فیروز در آن ارباب خود را مخاطب قرار داده و او را تشویق میکند که سر خود را بالا آورده و خوشحال باشد.[۲۸]
ارباب خودم، سرتو بالا کن
ارباب خودم، خودتو نگاه کن
ارباب خودم، بزبز قندی
ارباب خودم، چرا نمیخندی
— حاجی فیروز
از سویی دیگر به نظر میرسد با توجه به ریشههای استیلای تاریخی، هنرهای تجسمی و رویکردهای نظری مورد بحث دربارهٔ نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی و نشانههای ساختار نماشی، حاجی فیروز و ریشههای آن از دل تلفیقی از رسومات پیش از اسلام ایران، بردهداری جهانی در اقیانوس هند و تحولات حضور آفریقاییان در ایران به وجود آمدهاست؛ و این دگرگونی اجباری براساس مسئلهسازی نمایش چهرهٔ سیاه و آسیب نژادی دیدن این گروه دانستهاند تا با کمک برداشتن نقاب از چهرهٔ سیاه و ابراز بیشمار آن از طریق دگردیسی اجتماعی این آسیب اجتماعی ترمیم شود.[۲۹]
غربستیزی
به گفتهٔ سعید صادقی جامعشناس، بانزدیک شدن به انقلاب ۱۳۵۷ و نزدیکی حکومت پهلوی به دولتهای غربی، ملیگرایی غربستیز به مرور در مقابل ملیگرایی عربستیز دست بالا را پیدا کرد؛ و ملیگرایی باستانی و عربستیز به معنای ریخت و پاش دربار، فساد حکومتی و فقر گسترده کارگران و زحمتکشان معنا پیدا کرد.[۳] برخی از تحلیلگران دلایل وجود گفتمان غربستیزی در ایران را احساس حقارت ایرانیان در مقابل تاریخ، تمدن، هویت و فرهنگ گذشتهٔ خود و انتقاد و نگرش بدبینانه به غرب به دلیل سابقهٔ استعمار و ناامیدی حاکم بر روشنفکران بعد از کودتای ۲۸ مرداد میدانند.[۹]
افغانستیزی
رفتار تبعیضآمیز نسبت به افغانستانیها در ایران در میان مردم، حکومت و قانون ایران وجود دارد.[۳۰] دیدبان حقوق بشر، تخلفاتی را علیه پناهندگان و مهاجران افغان در ایران گزارش کردهاست که در آن افراد مورد آزار جسمی، بازداشت در شرایط غیرانسانی و غیر بهداشتی، پرداخت اجباری هزینهٔ حمل و نقل و اسکان در اردوگاههای اسکان، کار اجباری و جدایی اجباری خانوادهها ثبت شدهاست.[۳۱] بر باور محسن نیکو منش فرد، نویسنده، افغانستیزی ایرانیان با تحقیر قومی که در ایران در برابر اقلیتها به کار میرود متفاوت است، چرا که بر باور او ایرانیان از هر قومی که باشند در برابر یک افغان با هم متحد میشوند و این رفتار ترکیب قومی خاصی از افغانها را در بر نمیگیرد و این ضدیت برای همهٔ اقوام افغان یکسان است.[۳۰]
در سال ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ در پی غرقشدن مهاجران اهل افغانستان در هریرود، شماری از اهالی افغانستان که قصد ورود غیرقانونی به ایران را داشتند ادعا کردند که سربازان مرزی ایران در منطقهٔ دهانهٔ ذوالفغار پس از بازداشت ۵۰ تن از این افراد، آنان را شکنجه کردهاند و سپس به داخل رودخانهٔ هریرود انداختهاند که شماری از این افراد جانباخته و تعداد دیگری ناپدید شدهاند.[۳۲] عضو شورای ولایتی هرات شمار ناپدیدشدگان را ۳۲ نفر و از اهالی هرات اعلام کرد. کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان این اقدام را «بی رحمانه، تکاندهنده و فاجعه بار» خوانده و آن را نقص آشکار اصول و ارزشهای حقوق بشری و حقوق مهاجران و پناهندگان عنوان کردهاست.[۳۳]
محدودیتهای قانونی
اهالی افغانستان در ایران تنها اجازهٔ فعالیت در فهرست مشاغلی را دارند که امور مهاجران ایران آن را فراهم میکند،[۳۴] این محدودیتها شامل انتخاب رشته تحصیلی هم میشود و اقامت شهروندان افغانستان در ۱۴ استان ایران بهطور کامل ممنوع است،[۳۵] اهالی افغانستان اجازهٔ ورود به برخی پارکها در ایران را ندارد.[۳۶] در فروردین ۱۳۹۱ ش. شهرداری اصفهان در روز سیزدهبهدر اجازهٔ ورود افغانها به پارک صفه را نداد و دلیل آن را «ایجاد امنیت و تأمین رفاه بازدید کنندهها» اعلام کرد.[۲] بر باور برخی از منتقدان تدابیری که حکومت ایران برای تشویق مهاجران افغان به بازگشت به کشورشان در نظر گرفتهاست باعث نقض حقوق و جایگاه انسانی آنها شدهاست.[۲]
یهودستیزی
در دوران صفوی
در دوران حکومت دودمان صفویان و پس از روی کار آمدن علمای شیعه، فشار زیادی نه تنها بر روی یهودیان بلکه برای امنیها، مسیحیان و حتی مسلمانان سنی اعمال میشد، اما به نظر میرسد که این فشارها برای یهودیان بسیار بیشتر بودهاست.[۳۷] روحانیان با پیش کشیدن مسئلهٔ نجاست قوانینی را روی کار میآورند که بر اساس آن یهودیان نمیتوانستند در روزهای بارانی از خانهشان خارج شوند، آنها از خرید و فروش ملک منع شده بودند و مسلمانان نمیتوانستند املاک خود را به یهودیان بفروشند، امکان ازدواج میان ایرانیان و یهودیان وجود نداشت ولی مردان مسلمان میتوانستند با دختران یهودی ازدواج کنند، یهودیان اجازه نداشتند که خانههایی بسازند که سقف آن بزرگتر همسایه مسلمان آنان باشد.[۳۷] اگر سقف کنیسهای به هر دلیل فرو میریخت یا آتش میگرفت اجازهٔ بازسازی آن وجود نداشت.[۳۷] به نظر میرسد این قوانین تا زمان انقلاب مشروطه همچنان وجود داشته و پس از این انقلاب و براساس مادهٔ ۸ مشروطیت یهودیان دیگر اهل ذمه قرار نمیگرفتند و تمام قوانین مدنی شامل حال آنان هم میشدهاست.[۳۷]
پس از جهتگیریهای روحالله خمینی
در دوران حکومت محمدرضا پهلوی، اسرائیل روابط نزدیکی با ایران داشت و در عین حال شاه در پی سیاست مقابله با محافظهکاران مذهبی به رهبری روحالله خمینی برآمده بود و از آنان با نام ارتجاع سیاه نام میبرد.[۴] با شایعهٔ همکاری سازمان موساد با ساواک که یکی از دلایلی بود که احساسات ضد اسرائیلی را در بین مخالفان شاه و به ویژه اسلامگرایان دامن زد.[۴] روحالله خمینی از این فرصت استفاده کرد و در سخنرانی خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۳ واکنشی تند به این همکاری نشان داد؛ و در زمانی که نظام جمهوری اسلامی ایران بر سر کار آمد احساسات ضد اسرائیلی در میان انقلابیان شکل گرفته بود.[۴]
پس از انقلاب ۱۳۵۷
نظام جمهوری اسلامی ایران، به تبلیغات علیه اسرائیل و لزوم نابودی کشور اسرائیل با شعارهایی مشابه تبلیغات آلمان نازی یا اوج جنگ کشورهای عربی روی آوردهاست.[۳۸] حسین سلامی فرماندهٔ کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۲۰۱۹ م. نابودی اسرائیل را «یه هدف قابل دسترس» خواند.[۳۹][۴۰] در عین حال علی خامنهای رهبر نظام جمهوری اسلامی به گفتهٔ خود مواضع حکومتش را به معنای یهودیستیزی یا «محو» کردن مردم اسرائیل نمیداند.[۴۱] در سال ۱۳۸۷ ش. محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی در سخنانی بحث دوستی با مردم اسرائیل را مطرح کردند که با تذکر افرادی از داخل حکومت مواجه شد.[۴۲] و محسن رضایی، فرماندهٔ سابق سپاه پاسداران بیان کرد که «ملت و دولت اسرائیل هر دو نامشروع هستند.»[۴۲]
اقلیتهای قومی
مطالعات نابرابری قومی و ستم نژادی در ایران را نشان میدهد که از نقطه نظر ضد نژادپرستی وجود نژادپرستی در ایران را ثابت میکند.[۴۳] دیدبان حقوق بشر کسب اطلاع و تأیید اخبار دربارهٔ نقض حقوق بشر در مورد اقلیتهای قومی در ایران را دشوار توصیف کردهاست، برخلاف رویهٔ معمول گروههای حامی بینالمللی وضعیت اقلیتهای قومی در جهان، این گروهها وضعیت این اقلیتها در ایران را دنبال نمیکنند، دسترسی به بسیاری از مناطقی که شامل اقلیتها میشود دشوار است و رسانههای ایران گزارشی در مورد تبعیض قومی ارائه نمیدهند. ایران در تاریخ ۲۸ اوت ۱۹۶۸ م. مادهٔ ۵ از کنوانسیون بینالمللی سازمان ملل در مورد رفع انواع تبعیض نژادی را به امضاء رساند، این ماده دولتها را ملزم به رعایت تساوی در برابر قانون میکند و مادهٔ ۶ آن، کشورها را ملزم به چاره اندیشی برای هرگونه اعمال تبعیض نژادی که موجب نقض حقوق بشر و آزادیهای بنیادی مغایر با این کنوانسیون شود میکند.[۴۴]
کمیتهٔ رفع تبعیض نژادی سازمان ملل متحد که شامل گروهی متشکل از ۱۸ کارشناس مستقل حقوق بشر است بیان کرد ایران با وجود سرشماری در سال ۲۰۰۷ م. فاقد هرگونه داده در زمینهٔ اقلیتهای قومی است اما به نظر میرسد که مشارکت این افراد در اجتماع کمتر از حد انتظار باشد.[۴۵] این کمیته در ضمن بررسی دورهای معاهدهٔ بینالمللی مصوب سال ۱۹۶۹ م. از برخورداری محدود حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … توسط اعراب، آذری، بلوچ، کرد و دیگر جوامع غیر شهروند در ایران ابراز نگرانی کردهاست.[۴۵]
در پی جنجال کاریکاتور روزنامهٔ ایران در ۹ مه ۲۰۰۶، روزنامهٔ رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران، کاریکاتوری را به همراه مقالهای چاپ کرد که آذریهای ایران به شکل سوسک به تصویر کشیده شده بودند که «زبان انسانها را متوجه نمیشدند» اگرچه در پی واکنشها روزنامه ایران توقیف موقت شد و هزاران نفر در آذربایجان برای چندین روز به خیابانها ریختند و خواستار اجرای عدالت شدند، صدها نفر از این افراد دستگیر و چندین نفر در تبریز، نقده، ارومیه، مشکینشهر و سایر نقاط کشته شدند.[۴۶]
زبانزدایی
دههها پیش از شروع نزاع سیاسی علیه سلطهٔ غرب در ایران، ملیگرایان در ایران دامنهٔ حاکمیتی خود را تعریف کرده بودند، در این مقابله ملیگرایان حوزهٔ حاکمیتی خود را در دو دیدگاه «مادی و معنوی» دنبال میکردند. دیدگاه مادی یا حوزهٔ جهان خارج، علوم مدرن، فنآوری و نهادهای سیاسی را به ارمغان میآورد و از این نظر اروپا برتری خود را به ایران و جهان اسلام نشان داده بود، اگرچه این برتری باید مورد پذیرش قرار میگرفت و دستاوردهای آن مورد تکرار و مطالعه قرار میگرفت. از سویی دیگر، در دیدگاه معنوی که در حوزهٔ داخلی مورد بررسی قرار میگرفت جهان غرب اجازه نداشت که در آن ورود پیدا کند و چیره شود. به عبارتی این ایده موفقیت کشور در گرو تقلید از ایدهها و نهادها در حوزهٔ مادی میدانست و در حوزهٔ معنوی حفظ هویت ملی را ارج مینهاد، در این مقابله، ملیگرایی ایرانی بدون به چالش کشیدن هژمونی اسلام توانایی حفظ حوزهٔ حاکمیتی خود را نداشت. در ایران قلمرو معنوی در اختیار روحانیون شیعه بود که به عنوان تنها مفسران، صاحبان و نگهبان اسلام نقش آفرینی کرده بودند و آن را با میراث و هویت ایرانی همسانسازی کرده بودند. چیرگی روحانیت شیعه برخی از ملیگرایان ایرانی را به سمت این باور سوق داد که هژمونی اسلام شیعی باید مورد نقد و جایگزینی با تنها شکل از هویت نوین قرار بگیرد که بتواند هویت تاریخی پیش از اسلام ایران را توجیه پذیر کند، این روند در حوزهٔ زبان فارسی و میراث ادبی آن نیز دنبال میشد. ملیگرایان ایران با استفاده از ابزار ایدئولوژی دست به تغییر تاریخ، فرهنگ و زبان فارسی برای ساختن یک هویت همگن مدرن ملی پارسی در مقابل هویت اسلامی زدند. آنان در این پروسه به انکار چند قومی بودن، چند زبانی بودن، چند فرهنگی بودن و چند دینی بودن ایرانیان زدند که شرایط واقعی مردم ایران در آن زمان بود و از اساس این ایده را نادیده گرفتند که ایرانیان پارس یا پارسی نبودهاند بلکه تکههایی متنوع از قومیت، زبان و گروههای دینی بودهاند که هر گروه نقش تاریخی، فرهنگی، زبانی و دینی خود را در قالب سنت حفظ کرده بود.[۴۷]
در طول تاریخ زبان فارسی از تغییر و تحولات جنبشهای بنیادگرا به دور نبودهاست، جلالالدین میرزا قاجار، از اصلاحگران قرن نوزدهم، از یک خوانش از زبان فارسی «ناب» برای بازگشت به فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و پیش از عربیسازی حمایت میکرد.[۴۸] زبانزدایی قومیتها همواره از سیاستهای رسمی در ایران بودهاست، این روند به خصوص در بین سالهای ۱۹۲۵ م. تا ۱۹۴۱ م. شدت داشتهاست و همچنان ایرانیان مجبورند که تحصیلات خود را تنها به زبان فارسی ادامه دهند. فارسی تنها زبان رسمی در ایران است، کشوری چند زبانه که فارسی تنها زبان مادری نیمی از جمعیت آن بودهاست.[۴۹] به گفتهٔ صادق زیبا کلام، نژادپرستی پارسی علیه اعراب به وضوح در حوزهٔ زبان دیده میشود، او تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی را برای اجرای طرحی در جهت حذف کلمات عربی از زبان فارسی میداند تا کلمات عربی که در فارسی بودهاند با آن که در آثار بزرگ ادبی مانند شاهنامه و اشعار مولوی هم که ذکر شدهاند حذف بشوند.[۵۰]
قومگرایی
در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، سرمایهگذاریها در استان کرمان که اصالت رئیسجمهور نیز به آنجا بازمیگشت، در حدود ۳۰۰ برابر استانهای زنجان، اردبیل و آذربایجان غربی و شرقی بود و ارقام رسمی نشان میداد که که سرمایهگذاری در خوزستان کمتر از انقلاب ۱۳۵۷ و حتی جنگ ایران و عراق بودهاست، اگرچه اکثریت درآمد منطقه (حتی غیرنفتی) به قسمتهای دیگر فرستاده میشود و این در حالی است که این استان از نظر صنعت، کشاورزی، خدمات و درآمد غیر مستقیم از مالیات غنی است و ۸۰ تا ۹۰ درصد از نفت ملی از خاک این منطقه استخراج میشود و با این حال به گفتهٔ نمایندهٔ آبادان و خرمشهر تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد از بنادر این دو شهر پس از جنگ ایران و عراق بازسازی شدهاند، بنادری که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ فعالترین بنادر کشور بودهاند.[۵۱]
همچنین در مقایسهٔ شهرهای کردنشین با شهرهای مجاور کردستان مانند زنجان، قزوین، تبریز و شهرهای آذربایجان شرقی که مملو از کارگاهها، کارخانههای و مراکز صنعتی و تولیدی بزرگ است مشخص میشود در کل مناطق کردنشین چنین کارخانههایی یافت نمیشوند و این مراکز به کارگاههای بسیار کوچکی خلاصه میشوند که با سرمایهٔ مردم محلی ساخته شدهاند. واقعیات تبعیض اقتصادی چنان آشکار است که اعتراض کردهای خارج از این منطقه را در پی داشتهاست.[۵۱]
برخی از لطیفههای قومی ایرانی توهین نژادی علیه سایر قومیتهاست و قربانیان این نوع از توهینها آن را به عنوان یک شوخی تلقی نمیکنند، با این حال جامعهٔ ایرانی فاقد یک مطالعهٔ تجربی برای بررسی نگرش افراد نسبت به شوخیهای قومی است.[۵۲]
نژادپرستی دولتی
سیاستهای اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران بر بسط و ریشه دواندن تبعیض متمرکز است.[۵۴] سیاستهای نژادپرستانهٔ دولتی در ایران باعث شدهاست که زبان ۷۰ درصد از مردم ایران در امور آموزش، نهادها، مطبوعات و ادبیات رسمی کشور ممنوع شود.[۵۵] نمونهای دیگر از نژادپرستی دولتی در ایران سیاستهای حذف نژادی مردم بومی عرب در منطقهٔ اهواز است.[۵۵] این حکومت با ایجاد سازوکارهایی برای استخدام مقامات دولتی و کارمندان که با نام گزینش شناخته میشود از متقاضیان درخواست میکند که میزان وفاداری خود را به حکومت و مذهب شیعه نشان بدهند که خود به محدود کردن فرصتهای اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران منجر میشود، چنین اقداماتی توسط حکومت ایران توسط سازمان ملل متحد محکوم شدهاست.[۴۵]
بر باور علی افشاری، ضعف حکومتهای ایران در سدههای اخیر باعث نشده تا حس خودبرتربینی ایرانیان به حاشیه برود، چنانکه پادشاهان قاجار خود را «قبله عالم» مینامیدند. محمدرضا پهلوی به دنبال برپایی تمدن بزرگ بود و نظام جمهوری اسلامی نیز از ابتدا در اندیشه امالقری جهان اسلام بود تا به مقابله با جهان غرب بپردازد.[۵۶]
تاریخ فرهنگی
در تاریخ و ادبیات کهن ایران، گاهی «بدنژاد» بودن بالاتر از «بدکار» بودن بهشمار رفتهاست. سام پهلوان، کودک نوزاد خود، زال را به جرم داشتن موی سفید در کوه رها کرد تا طعمه پرندگان شود. او بعدها زال را نکوهش میکند که چرا دل به رودابه، دختری «بدنژاد» دادهاست که پدرش از نوادگان ضحاک است: «ازین مرغپرورده (زال) وان دیوزاد (رودابه)/ چه گویی چگونه برآید نژاد.»[۷]
نژادپرستی فرهنگی در ایران در اشکال نگرشهای فرهنگی و برخوردها، عقاید و رفتارهای مستتر در فرهنگ یک جامعه خود را اعمال میکند. برای مثال شعار: «هنر نزد ایرانیان است و بس». که هنر را فقط به ایرانیان اختصاص میدهد و غیرایرانیان را بی هنر میخواند که به نوعی یک نژادپرستی فرهنگی است، چرا که «دگرسازی» میکند و انسانها را به گروههای برتر ـ پستتر، بافرهنگ ـ بیفرهنگ، باتمدن ـ بیتمدن و باهنر ـ بیهنر تقسیم میکند.[۵۵]
سیاهپوستان در ادبیات کهن ایران در آثار حافظ، مولوی، ناصرخسرو و سنایی آدمهایی بدشگون و بیارزش توصیف شدهاند، این شاعران سیاهپوستان را با کلماتی مانند «هندو»، «زنگی» و «حبشی» نکوهش کردهاند.[۶] حافظ در نکوهش سیاهان آنان را «کمبها» توصیف میکند:[۶]
ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم تو سیاه کمبها بین که چه در دماغ دارد
همچنین صادق هدایت و بزرگ علوی از نویسندگان معاصر و پیشگام ایران در آثارشان دارای اشارههایی نژادپرستانه در خصوص عربها هستند.[۸]
در میان آثار روشنفکری ایران و با آغاز دودمان پهلوی انگلیسیستیزی و سپس آمریکاستیزی در میان آثار صادق هدایت، جلال آلاحمد و غلامحسین ساعدی دیده شدهاست.[۹]
تصویر اجتماعی
طرفداران آلمان نازی
در پیادهروهای خیابان انقلاب تهران، در کنار فروش کتاب و دفترچه، پوسترهایی از چهگوارا، علی شریعتی و آدولف هیتلر به فروش میرسد.[۵۷] برخی از توریستهای آلمانی از ابراز علاقهٔ ایرانیان به آدولف هیتلر متعجب میشوند.[۵۷][۵۸] در سال ۱۳۸۳ ش. در جریان دیدار تیمهای فوتبال ایران و آلمان، هزاران تماشاگر ایرانی در هنگام پخش سرود ملی آلمان سلام نازی دادند.[۵۸] اتفاقی که باعث شد پخش زندهٔ زد د اف برای ثانیههایی قطع شود.[۵۸]
کنشگریهای اجتماعی
ایجاد جمعیت سیاهپوستان ایران
جمعیتی به نام «جمعیت سیاهپوستان ایران» با راهاندازی یک وبسایت و گشایش حسابهای شبکههای اجتماعی شروع به تولید محتوا در این زمینه کردهاست، به گفتهٔ این سازمان هدف آنان تقویت صدای سیاهپوستان و آفریقاییتباران ایرانی دور از وطن، آموزش دربارهٔ ارتباط بین هویت آفریقاییتبار/سیاهپوست و ایرانی و حمایت از به رسمیت شناختن تجربههای سیاهپوستان در روایتهای ایرانی است.[۶]
انکار نژادپرستی
نیما قاسمی، مدرس فلسفه معتقد است که «شرایط ژئوپلیتیکی در ایران و کل منطقه اساساً اجازه طرح اندیشههای نژادپرستانه را نمیدهد.»[۵۹] در مقابل اما فریبا ناطق، روانشناس، بیان میکند که ایدهٔ انکار نژادپرستی در ایران به این دلیل که امکان ظهور گروهای افراطی یا جنبشهای پرهوادار وجود ندارد خود میتواند به عادی شدن و ترویج تبعیضهای اجتماعی و تعصبات جمعی میدان بیشتری بدهد.[۵۹]
جهتگیریهای نژادپرستانه
غربستیزی
- علی خامنهای، رهبر نظام جمهوری اسلامی، اروپاییان را در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ از نژادهای وحشی معرفی کرد «غربیها، یعنی به خصوص نژادهای اروپایی، نژادهای وحشیاند؛ اینها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات زده و ادکلن زده و اینهایند امّا همان باطن وحشیگریای که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست؛ راحت آدم میکشند، خونسرد جنایت میکنند؛ بنابراین کتک زدن زن در داخل خانه به وسیلهٔ آنها و بعد به وسیلهٔ آمریکاییها، بُعدی ندارد.»[۶۱]
توهین به سیاهپوستان
- در بهمن ۱۳۸۸ محمد جواد لاریجانی برای تمسخر باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده وی را با عنوان «کاکا سیاه» مورد خطاب قرار داد.[۶۲]
- در یک بولتن خبری که در ساعت ۱۴ از شبکه یک تلویزیون دولتی ایران در سال ۱۳۹۹ ش. پخش شد، از باراک اوباما به عنوان رئیسجمهور «به ظاهر سیاهپوست» آمریکا نام برده شد؛ که این اقدام با واکنش کاربران شبکههای اجتماعی با هشتگ «به ظاهر» همراه شد و این کاربران با انتقاد از عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برخورد این تلویزیون را غلط و جهتگیرانه عنوان کردند و این تلویزیون را متهم به نژادپرستی، دروغگویی و وارونه جلوه دادن واقعیتها کردند.[۶۳]
افغانستیزی
- حسن روحانی رئیسجمهور ایران در سال ۲۰۲۰ م. در همایش استانداران گفت «این انتخابات (مجلس) را الکترونیکی کنیم. افغانستان هم این کار را کرد. این چیزی نیست که»، این سخنان با واکنش منفی بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان مدنی و اقتصادی در اینستاگرام و توئیتر مواجه شد.[۶۴]
- در قسمت ششم از سریال ممنوعه که به دلیل قسمتی که در آن شخصیت زن داستان (برکه) برای مجازات باید با کارگر افغان که «سرش بز تراش شده» ازدواج کند، مورد انتقاد در شبکههای اجتماعی قرار گرفت و کاربران در شبکههای اجتماعی با هشتگ «نه به نژادپرستی» اعتراض کردند. در قسمت دیگری از این سریال در حین اسبابکشی باز هم این شخصیت زن داستان هنگام عبور از کنار کارگر افغان با حالتی در صورتش میگوید: «بو می ده». و در قسمتی دیگر کلاه پکول مورد تمسخر قرار میگیرد.[۶۰][۶۵][۶۶]
در نگاه هنر و رسانه
- شبکهٔ الجزیره مجموعهای کارتون سریالی را به کمک روایتهایی از ایرانیان آفریقاییتبار در ایران با نام «سیاه زیباست» تهیه کردهاست.[۶۷]
- بهرام بیضایی، در سال ۱۹۸۶ م. در فیلم باشو، غریبهای کوچک داستان یک پسربچهٔ ایرانی-آفریقاییتبار را به تصویر میکشد که بر اثر حملهٔ عراق به مناطق جنوب ایران سر از یک روستا در شمال ایران درمیآورد، بیضایی در این فیلم قومگرایی مبتنی بر ملیگرایی ایرانی را به نقد میکشد و تجربهٔ سیاهان ایران را مورد سؤال قرار میدهد.[۶۸]
نگارخانه
-
یکی از بردههای مسعود میرزا ظلالسلطان در شکارگاه تابستانیاش که فرزندش را در آغوش گرفتهاست. در عکس اشاره شده که نام او اقبال حاجی یاقوتخان است و او برخلاف روال معمول خواجه نشدهاست. (۱۹۰۴ م.)
-
ننه سنبل باجی که اصالت آفریقایی داشت در حرمسرای قاجار به دنیا آمد و در کودکی از دربار احمد شاه آزاد شد، او تا آخر عمرش در خانهٔ افشارها ماند. (دههٔ ۱۹۴۰ م.)
-
بردگانی که خواجه نبودند به خدمت در ارتش سران قاجار درمیآمدند، این چهارده نفر در خدمت مسعود میرزا ظلالسلطان بودند. (قمیشلو، اصفهان، ۱۹۰۴ م.)
-
بردهداری توسط خانهای ایلات، قبادخان بختیاری (راست) و حسینخان بختیاری پسران خان بزرگ ایل بختیاری خسرو ظفر بختیاری، داخل باغی احتمالاً در اصفهان همراه با بردهٔ آفریقاییشان، (۱۹۴۰ م.)
-
سروش اصفهانی شاعر ایرانی، نشسته، به همراه دامادش امانالله میرزا جهانبانی ایستاده در سمت راست تصویر، پسر کوچک با کلاه پسر دیگر عزیزالله، دو دختر دیگر پوران خانم جهانبانی و توران خانم جهانبانی، دختر بردهٔ آفریقایی، ۱۹۰۰.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «عربستیزی در ایران؛ آدمهایی که نمیبینیم». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «ممنوعیت بحثبرانگیز ورود افغانها به پارکی در اصفهان». BBC News فارسی. ۲۰۱۲-۰۴-۰۱. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «"یک مشت سوسمارخور"، این را چه کسی میگوید و چرا ؟». رادیو زمانه. ۲۰۱۹-۰۹-۱۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «دشمنی حکومت ایران با اسرائیل از کجا سرچشمه میگیرد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۵-۰۷-۱۲. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ «با تصویب مجلس برده داری در ایران85سال پیش ممنوع شد/مجازات یک تا سه سال زندان». خبرآنلاین. ۲۰۱۳-۰۹-۰۷. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ «ایرانیان سیاهپوست؛ اقلیتی بافرهنگ، اما سرکوبشده و قربانی تبعیض». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ «نژادهراسی یا نژادپرستی ایرانیان در طول تاریخ». ایندیپندنت فارسی. ۲۰۱۹-۰۷-۲۰. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۱.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ «عربستیزی ایرانی یا اعراب ایرانستیز؟». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ علیزاده, ناصر; افضلی, بهرام (2016-02-20). "غربستیزی در آثار داستانی هدایت، آلاحمد و ساعدی". ادب فارسی. 5 (2): 19–37. doi:10.22059/jpl.2016.57805. ISSN 2251-9262.
- ↑ ۱۰٫۰۰ ۱۰٫۰۱ ۱۰٫۰۲ ۱۰٫۰۳ ۱۰٫۰۴ ۱۰٫۰۵ ۱۰٫۰۶ ۱۰٫۰۷ ۱۰٫۰۸ ۱۰٫۰۹ ۱۰٫۱۰ ۱۰٫۱۱ ۱۰٫۱۲ ۱۰٫۱۳ ۱۰٫۱۴ «روابط آلمان و ایران، 'یگانگی نژاد آریایی'». BBC News فارسی. ۲۰۰۹-۱۲-۰۶. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ «هیتلر، جهاد و حوریان بهشتی». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ «جنگ جهانی اول با ایران چه کرد؟». DW.COM. ۲۰۱۸-۱۱-۱۲. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ شوکت، حمید. «برنامهٔ فارسی رادیو برلن در جنگ جهانی دوم». IranNamag. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
- ↑ «آیا 'پرشیا' برای خوشایند هیتلر 'ایران' شد؟». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ «کاوه، روح تفکر ایرانی در قلب اروپا». DW.COM. ۲۰۰۸-۰۱-۲۴. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ Asian and African studies blog (2013-05-31). "The Shahnameh as propaganda for World War II". blogs.bl.uk (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-19.
- ↑ «اینجا برلین نیست؛ تهران است!». همشهری آنلاین. ۲۰۱۷-۰۱-۰۶. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Halliday, Fred (1996-06-01). "Arabs and Persians beyond the Geopolitics of the Gulf". Cahiers d’études sur la Méditerranée orientale et le monde turco-iranien (به فرانسوی) (22). doi:10.4000/cemoti.143. ISSN 0764-9878.
- ↑ Soviet-American Relations with Pakistan, Iran and Afghanistan (به انگلیسی). به کوشش Hafeez Malik. p. 411.
{{cite book}}
: نگهداری CS1: سایر موارد (link) - ↑ «خودحقیربینی در برابر اروپائیان و آمریکائیان و خودبزرگ بینی در برابر همسایگان». سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا. ۲۰۱۸-۰۲-۱۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ «عرب ستیزی در ایران؛ قوم مدارانه یا بازتاب نژادپرستی فرهنگی؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۵-۰۴-۱۹. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۶.
- ↑ Ajiri، Denise Hassanzade (۲۰۱۶-۰۱-۱۴). «The face of African slavery in Qajar Iran – in pictures» (به انگلیسی). The Guardian. شاپا 0261-3077. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ ««ما ایرانی هستیم»: بازکشف تاریخ بردگان آفریقایی در ایران». رادیو زمانه. ۲۰۱۶-۱۰-۱۱. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ ۲۴٫۳ «بردگان آفریقایی در حرمسرای ناصری». تاریخ ایرانی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ «نژادپرستی چه اشکالی دارد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۵-۰۴-۱۶. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۶.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ «ایرانیان؛ نژادپرست، ناسیونالیست، بیگانهستیز یا هیچکدام؟». DW.COM. ۲۰۱۵-۰۵-۰۶. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ «نگاهی به پیشینه حاجی فیروز یا "خواجه پیروز"». خبرگزاری مهر. ۲۰۱۴-۰۳-۱۴. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
- ↑ «جامعهٔ ایرانیان آفریقائیتبار: ماورای چهرهٔ سیاه حاجی فیروز، برده داری و موسیقی بندری». Ajam Media Collective (به انگلیسی). ۲۰۱۹-۰۴-۰۳. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
- ↑ Reyes, Angelita D. (2019-10-02). "Performativity and representation in transnational blackface: Mammy (USA), Zwarte Piet (Netherlands), and Haji Firuz (Iran)". Atlantic Studies. 16 (4): 521–550. doi:10.1080/14788810.2018.1490508. ISSN 1478-8810.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ «برگهایی از فرهنگ و هنر افغانستان - مشکلات افغانها در ایران، از دید یک روشنفکر ایرانی». ار. اف. ای - RFI. ۲۰۱۳-۰۵-۱۹. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ "Afghans Angry Over 'Racist' Iranian TV Series". RadioFreeEurope/RadioLiberty (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-20.
- ↑ «افغانستان در مورد انداختن افغانها به رودخانه توسط ایران تحقیق میکند». DW.COM. ۲۰۲۰-۰۵-۰۳. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۳۰.
- ↑ «[گزارش اختصاصی] کارگران افغان نجات یافته تأکید میکنند که از سوی مرزبانان ایرانی کتک خورده و در آب انداخته شدهاند». ار. اف. ای - RFI. ۲۰۲۰-۰۵-۰۵. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۳۰.
- ↑ «سفارت افغانستان در تهران خواستار روشن شدن 'محدودیت' مشاغل افغانها شد». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ «ممنوعیت اقامت برای شهروندان افغانستان در ۱۴ استان ایران». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۵.
- ↑ «افغانی ستیزی، نشانه ضعف فرهنگی است». www.tabnak.ir. ۲۳ بهمن ۱۳۹۳. دریافتشده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ ۳۷٫۲ ۳۷٫۳ «جمهوری اسلامی چه سهمی در نهادینه شدن یهودیستیزی دارد؟». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ «رژیم ایران، از مرحله "اسرائیلی ستیزی" به مرحله "یهودستیزی" پای نهاده و به تبلیغات نازی روی آوردهاست». رادیو پیام اسرائیل. ۲۰۲۰-۰۲-۱۲. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ "Top Iran General Says Destroying Israel 'Achievable Goal'". www.voanews.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-19.
- ↑ "Top Iran general says destroying Israel 'achievable goal'". France 24 (به انگلیسی). 2019-09-30. Retrieved 2020-09-19.
- ↑ «مقام معظم رهبری: محو دولت اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست». www.asriran.com. ۲۴ آبان ۱۳۹۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ «اظهار دوستی با مردم اسرائیل؛ تقابل با آیتالله خمینی؟». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ Ailreza Asgharzadeh. Iran and the Challenge of Diversity: Islamic Fundamentalism, Aryanist Racism, and Democratic Struggles (به انگلیسی). p. 4.
- ↑ «ETHNIC MINORITIES». Human Rights Watch. ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ "U.N. urges Iran to tackle racism" (به انگلیسی). 2010-08-27. Retrieved 2020-09-20.
- ↑ Ailreza Asgharzadeh. Iran and the Challenge of Diversity: Islamic Fundamentalism, Aryanist Racism, and Democratic Struggles (به انگلیسی). p. 19.
{{cite book}}
: Unknown parameter|چاپ=
ignored (help) - ↑ Kia, Mehrdad (1998). "Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification". Middle Eastern Studies. 34 (2): 9–36. ISSN 0026-3206.
- ↑ «Parsig and Pahlavi: Why some Persians are trying to revive a medieval language». Ajam Media Collective (به انگلیسی). ۲۰۱۸-۰۱-۰۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۷.
- ↑ Alireza Asgharzadeh. Reinforcing Racism: The Dominant Discourse and Praxis (به انگلیسی). p. 119.
- ↑ «Hatred of Arabs deeply rooted in Persians, says Iranian intellectual». العربیة (به عربی). ۲۰۱۱-۱۰-۰۹. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۲.
- ↑ ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ Ailreza Asgharzadeh. Iran and the Challenge of Diversity: Islamic Fundamentalism, Aryanist Racism, and Democratic Struggles (به انگلیسی). p. 16.
{{cite book}}
: Unknown parameter|چاپ=
ignored (help) - ↑ Haghish Ebad Fardzadeh (دسامبر ۲۰۱۱). «An Inquiry on Ethnic Humor, Anomie, and Authoritarianism: How Sociological and Psychological Factors Influence Ethical Perception of Ethnic Jokes». researchgate.
- ↑ شعبان جعفری. به کوشش هما سرشار. نشر ناب. ۱۳۸۱. ص. ۴۲۹.
- ↑ «تبعیض و خشونت؛ سیاستهای اجتماعی جمهوری اسلامی ایران». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
- ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ ۵۵٫۲ «نژاد، نژادپرستی و اشکال آن در ایران معاصر». شهروند. ۲۰۱۱-۱۲-۰۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۲.
- ↑ علی افشاری (۸ ژانویه ۲۰۱۲). «ایرانیان و پارادوکس مواجهه با بیگانه». رادیو زمانه. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۴.
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ «فروش پوسترهای هیتلر نازی در تهران!». پایگاه خبری آذرقلم. ۱۶ آبان ۱۳۹۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ ۵۸٫۲ «ما و پیشوا». www.aftabir.com. ۹ اردیبهشت ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۹.
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ «ایرانی آریایی و «حزب نازی ایران»، چالش نژادپرستی و تبعیض». رادیو زمانه. ۲۰۱۶-۱۰-۱۷. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ «ممنوعه؛ تحقیر نژادی افغانها یا مخالفت با نژادپرستی؟». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
- ↑ «تنفر آیتالله خامنهای از غرب و اینک نژادپرستی». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ «اظهارات نژاد پرستانه به جای پاسخ سیاسی!». آفتاب. ۵ بهمن ۱۳۸۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۳.
- ↑ «از اوبامای 'به ظاهر سیاهپوست' در تلویزیون دولتی ایران تا هشتگ کنایهای به_ظاهر». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۱۸.
- ↑ «اعتراض افکارعمومی ایران به سخنان روحانی دربارهٔ افغانستان». ۲۹ ژانویه ۲۰۲۰.
- ↑ «ممنوعه؛ سریال پرمخاطبی که به افغانها توهین میکند». IranWire. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
- ↑ «سریال ممنوعه باز هم حاشیهساز شد». رادیو زمانه. ۲۰۱۹-۰۲-۲۸. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۰.
- ↑ Mahichi, Behdad. "'We are part of the tapestry': Black Iranians launch collective". www.aljazeera.com (به انگلیسی). Retrieved 2020-10-01.
- ↑ «Blackness on the Iranian Periphery: Ethnicity, Language, and Nation in Bashu, the Little Stranger». Ajam Media Collective (به انگلیسی). ۲۰۱۵-۰۹-۲۳. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۰۱.