هبوط: تفاوت میان نسخهها
جز ←منابع: +{{حوا و آدم}} |
جز ←ماجرای هبوط: ابرابزار |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== ماجرای هبوط == |
== ماجرای هبوط == |
||
=== سرآغاز === |
=== سرآغاز === |
||
حوّا و آدم در باغِ بهشت خوش بودند و میزیستند: |
حوّا و آدم بهعنوانِ نخستین انسانها در [[بهشت|باغِ بهشت]] خوش بودند و میزیستند: |
||
{{نقل قول|«و یَهُوَهخدا [[آدم]] را امر فرموده گفت: از همهٔ درختانِ باغ بیممانعت بخور. اما از ''درختِ معرفتِ نیک و بد'' زنهار نخوری! زیرا روزی که از آن بخوری هر آینه خواهی مُرد.»<ref>تورات، سفرِ پیدایش، ۱۴:۳–۱۹</ref>}} |
{{نقل قول|«و یَهُوَهخدا [[آدم]] را امر فرموده گفت: از همهٔ درختانِ باغ بیممانعت بخور. اما از ''درختِ معرفتِ نیک و بد'' زنهار نخوری! زیرا روزی که از آن بخوری هر آینه خواهی مُرد.»<ref>تورات، سفرِ پیدایش، ۱۴:۳–۱۹</ref>}} |
||
=== وسوسهگر === |
=== وسوسهگر === |
||
در ''اندیشهٔ یهودی''، مارِ بهشتی موجودیست که آدم و حوّا را وسوسه میکند: |
|||
{{نقل قول|«.. و مار از همه حیواناتِ صحرا که یَهُوَهخدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همهٔ درختانِ باغ نخورید؟! زن به مار گفت: از میوه و درختان باغ میخوریم، لکن از میوهٔ ''درختی که در وسطِ باغ است''، خدا گفت از آن مخورید! آن را لمس مکنید! مبادا بمیرید!.. مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مُرد، بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید چشمانِ شما باز شود و مانندِ خدا ''دانای نیک و بد'' خواهید بود.»<ref>تورات، سفرِ پیدایش، ۳: ۱–۹</ref>}} |
{{نقل قول|«.. و مار از همه حیواناتِ صحرا که یَهُوَهخدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همهٔ درختانِ باغ نخورید؟! زن به مار گفت: از میوه و درختان باغ میخوریم، لکن از میوهٔ ''درختی که در وسطِ باغ است''، خدا گفت از آن مخورید! آن را لمس مکنید! مبادا بمیرید!.. مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مُرد، بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید چشمانِ شما باز شود و مانندِ خدا ''دانای نیک و بد'' خواهید بود.»<ref>تورات، سفرِ پیدایش، ۳: ۱–۹</ref>}} |
||
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۱۰
هُبوط یا هُبوطِ انسان، مفهومی در دستگاه نظری و آموزههای اسلامی، یهودی و مسیحی است. هُبوط به نافرمانیِ انسان در برابرِ خدا و فرستادنِ او به زمین اشاره دارد.[۱][۲]
واژهشناسی
ابن فارس میگوید: «هبوط کلمهای است که دلالت بر فرود آمدن میکند.»[۳]
ماجرای هبوط
سرآغاز
حوّا و آدم بهعنوانِ نخستین انسانها در باغِ بهشت خوش بودند و میزیستند:
«و یَهُوَهخدا آدم را امر فرموده گفت: از همهٔ درختانِ باغ بیممانعت بخور. اما از درختِ معرفتِ نیک و بد زنهار نخوری! زیرا روزی که از آن بخوری هر آینه خواهی مُرد.»[۴]
وسوسهگر
در اندیشهٔ یهودی، مارِ بهشتی موجودیست که آدم و حوّا را وسوسه میکند:
«.. و مار از همه حیواناتِ صحرا که یَهُوَهخدا ساخته بود هوشیارتر بود و به زن گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همهٔ درختانِ باغ نخورید؟! زن به مار گفت: از میوه و درختان باغ میخوریم، لکن از میوهٔ درختی که در وسطِ باغ است، خدا گفت از آن مخورید! آن را لمس مکنید! مبادا بمیرید!.. مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مُرد، بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید چشمانِ شما باز شود و مانندِ خدا دانای نیک و بد خواهید بود.»[۵]
اما در اندیشههای اسلامی، این موجود ابلیس است.
نافرمانی و پیآمدِ آن
حوّاوآدم از آنچه خداوند گفته بود سر پیچیدند و پیآمدِ این نافرمانی، آشکار شدنِ برهنگیِ آنان یا آگاهی یافتنِ آنان به برهنگیِ خود بود. پس از آن؛ آدم توبه میکند و یَهُوَهخدا هم میبخشد اما آثارِ برهنگی و گناهِ نخستین بر آنان باقی میماند و از بهشت نیز فرو میافتند.
«... پس از میوهاش گرفته بخورید و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمانِ هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند. پس برگهای انجیر به هم دوخته سترها برای خویشتن ساختند.»[۶]
یَهُوَه پس از نافرمانی، مار و حوّا و آدم را به روشی مجازات میکند:
مجازاتِ مار
«پس یَهُوَهخدا به مار گفت: چونکه این کار کردی، از همهٔ جانوران و از همهٔ حیواناتِ صحرا ملعونتر هستی! [پس] بر شکمت راه خواهی رفت و تمام روزهای عمرت خاک خواهی خورد.»[۷]