بخش تشان: تفاوت میان نسخهها
خنثیسازی ویرایش 16246706 توسط 5.216.220.18 (بحث)، ابرابزار |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
}} |
}} |
||
'''شهر تشان''' یکی از شهرهای تابعه [[شهرستان بهبهان]] در [[استان خوزستان]] در جنوب غربی [[ایران]] است. این شهر مرکز [[بخش تشان]] است. |
'''شهر تشان''' یکی از شهرهای تابعه [[شهرستان بهبهان]] در [[استان خوزستان]] در جنوب غربی [[ایران]] است. این شهر مرکز [[بخش تشان]] است. این شهر شامل طوایفی از ایل بهمئی، ایل طیبی و سادات است. از دیگر طوایف شهر تشان میتوان به طایفههای سه واری(نوحی)،آب علمونی، سیرینی و... اشاره کرد. ساکنان این ناحیه، همگی از [[مردم لر]] هستند و گویش تمامی ساکنان شهر تشان [[زبان لری]] است. |
||
== تأسیس == |
== تأسیس == |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== جمعیت == |
== جمعیت == |
||
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهر تشان در [[شهرستان بهبهان]] در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۴٫۰۳۱ نفر بوده است.<ref name="آمار">{{یادکرد درگاه ملی آمار|۱۳۸۵}}</ref> اما اکنون به بالای ۱۵٫۰۰۰ نفر رسیده است.{{سر خط}}حفر چاههای آب آشامیدنی و کشاورزی توسط آبفای بهبهان و گروهی سودجو در سالهای اخیر مزید بر خشکسالی کشاورزی تشان را فلج کرده است. |
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهر تشان در [[شهرستان بهبهان]] در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۴٫۰۳۱ نفر بوده است.<ref name="آمار">{{یادکرد درگاه ملی آمار|۱۳۸۵}}</ref> اما اکنون به بالای ۱۵٫۰۰۰ نفر رسیده است.{{سر خط}}حفر چاههای آب آشامیدنی و کشاورزی توسط آبفای بهبهان و گروهی سودجو در سالهای اخیر مزید بر خشکسالی کشاورزی تشان را فلج کرده است. |
||
شهر تشان در دوره ی اخیر(از حوالی 1380) به شدت مهاجرپذیر بوده و این روند همچنان رو به رشد است. مهاجران، غالباً از استان [[کهگیلویه و بویر احمد]] و شهرهای فقیر و محروم آن استان هستند. درمقابل، شمار قابل توجهی از ساکنان قدیمی تشان به دلایل شغلی و نیز در جستجوی کیفیت رفاه بهتر، به شهرستان [[بهبهان]]، [[ماهشهر]](و شهر و شهرک های اطراف) و[[اهواز ]]مهاجرت کردند. |
|||
== منطقهٔ تاریخی ـ گردشگری تشان (تشون) == |
== منطقهٔ تاریخی ـ گردشگری تشان (تشون) == |
||
بخش مرکزی شهرستان بهبهان یعنی تشان از نظر موقعیت [[جغرافیایی]] [[تاریخی]] و دیگر ویژگیهای خاص خود در شهرستان بهبهان نقش برجستهای دارد. تشان در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال بهبهان واقع شده که از شمال محدود است به تنگ بَن، تل رش، بجک، کوه حاتم (با ارتفاع بیش از ۲۱۰۰ متر) و مرزهای ایلات طیبی و بهمئی و از جنوب به رشته کوه بدیل و حومهٔ بهبهان. از غرب به قسمتی از فرمانداری جدید التأسیس [[بهمئی]] گرمسیری ([[لیکک]]) و رشته کوه وَرِزرد (با ارتفاع بیش از ۷۸۵ متر از سطح دریا).{{سر خط}}خاک تشان بصورت مثلثی است که در رأس آن ناحیهٔ [[بالیاوی]] (بالای آبی؟) در شمال؛ و قاعدهٔ آن با شیب ملایم به طرف پیرآباد و رودخانهٔ کم آب آن تا [[آهنگران]] ادامه دارد.{{سر خط}}در ضلع غربی، رودخانه ایست که از ناحیهٔ [[قلات]] ([[کلات]]) بهمئی و چشمه سارهای ناحیهٔ لیکک از روستاهای سرجوشر (سر جوی شهر؟) گذشته و پس از پیوستن به رودخانهای که از پیر آباد میگذرد قسمتی از زمینیهای حومه بهبهان را مشروب نموده بالأخره به رودخانهٔ مارون میریزد. ضلع شمال شرقی آن آبهای تنگ بن است که قسمتی از نیازهای کشاورزان اهالی را تأمین مینماید. در مرکز تشان نزدیک بقعهٔ [[امام زاده]] مشهد چشمهٔ آب خروشان شیرینی است که در شکوفایی کشاورزی تشان از اهمیت خاصی برخوردار است.{{سر خط}}روی هم رفته خاک تشان از برکت چشمه سارها و آبهای فراوان آن از نظر کشاورزی، به خصوص مرکبات، غلات، برنج، گندم و حبوبات، سیفی جات و غیره، غنی و موجب رونق اقتصادی منطقه شده است. مناطق شهر تشان به ترتیب (از قسمت بالای لیکک بهمئی) عبارتند از روستای بالیاوی، روستاهای سر جوشر (بدر، عدالت، آزادی، قدس)، مسیری، درب مورگاه، کلگه زار، منطقهٔ آبلش (اولش، منطقهٔ شهری) و دو دهک اطراف آن، شهرک طالقانی، مشهد، شاه غالب، ثارالله تشان، تلکهنه، چهاردهی، تاکائیدیها، پیر آباد، حیات آباد و آهنگران و ویسی بزرگ و ویسی کوچک. |
بخش مرکزی شهرستان بهبهان یعنی تشان از نظر موقعیت [[جغرافیایی]] [[تاریخی]] و دیگر ویژگیهای خاص خود در شهرستان بهبهان نقش برجستهای دارد. تشان در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال بهبهان واقع شده که از شمال محدود است به تنگ بَن، تل رش، بجک، کوه حاتم (با ارتفاع بیش از ۲۱۰۰ متر) و مرزهای ایلات طیبی و بهمئی و از جنوب به رشته کوه بدیل و حومهٔ بهبهان. از غرب به قسمتی از فرمانداری جدید التأسیس [[بهمئی]] گرمسیری ([[لیکک]]) و رشته کوه وَرِزرد (با ارتفاع بیش از ۷۸۵ متر از سطح دریا).{{سر خط}}خاک تشان بصورت مثلثی است که در رأس آن ناحیهٔ [[بالیاوی]] (بالای آبی؟) در شمال؛ و قاعدهٔ آن با شیب ملایم به طرف پیرآباد و رودخانهٔ کم آب آن تا [[آهنگران]] ادامه دارد.{{سر خط}}در ضلع غربی، رودخانه ایست که از ناحیهٔ [[قلات]] ([[کلات]]) بهمئی و چشمه سارهای ناحیهٔ لیکک از روستاهای سرجوشر (سر جوی شهر؟) گذشته و پس از پیوستن به رودخانهای که از پیر آباد میگذرد قسمتی از زمینیهای حومه بهبهان را مشروب نموده بالأخره به رودخانهٔ مارون میریزد. ضلع شمال شرقی آن آبهای تنگ بن است که قسمتی از نیازهای کشاورزان اهالی را تأمین مینماید. در مرکز تشان نزدیک بقعهٔ [[امام زاده]] مشهد چشمهٔ آب خروشان شیرینی است که در شکوفایی کشاورزی تشان از اهمیت خاصی برخوردار است.{{سر خط}}روی هم رفته خاک تشان از برکت چشمه سارها و آبهای فراوان آن از نظر کشاورزی، به خصوص مرکبات، غلات، برنج، گندم و حبوبات، سیفی جات و غیره، غنی و موجب رونق اقتصادی منطقه شده است. مناطق شهر تشان به ترتیب (از قسمت بالای لیکک بهمئی) عبارتند از روستای بالیاوی، روستاهای سر جوشر (بدر، عدالت، آزادی، قدس)، مسیری، درب مورگاه، کلگه زار، منطقهٔ آبلش (اولش، منطقهٔ شهری) و دو دهک اطراف آن، شهرک طالقانی، مشهد، شاه غالب، ثارالله تشان، تلکهنه، چهاردهی، تاکائیدیها، پیر آباد، حیات آباد و آهنگران و ویسی بزرگ و ویسی کوچک. |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
محمد میرک بن مسعود حسینی در کتاب ریاض الفردوس در صفحه ۱۱–۱۲ میگوید: «قصبهٔ تشان از مستحدثات [[شاهپور اول]]؛ و به [[دهدشت]] و بهبهان هر دو مقاربت دارد.<ref> محمد میرک بن مسعود حسینی، ریاض الفردوس، صص۱۱–۱۲.</ref> بعضی بنای آن را به قباد (ساسانی)|قباد پسر فیروز ساسانی منسوب میسازند و برخی این قول را ضعیف شمردهاند؛ و میگوید: در قدیمالأیام شهری معمور بوده و به خوبیها و انواع بودنیها آراسته و پیراسته بروزگار ملاحدهٔ [[اسماعیلی]]، خرابی تمام به حال آن بلده راه یافته، هوالی اش گرم و آبش از چشمه ایست که منبعش در قریه مذکور است. [[لیمو]] و [[ترنج]] به وفور در آنجا به حاصل آید.{{سر خط}}بارون دُوبدو[[دیپلمات]] و [[سیاح]] [[روسی]] و عضو انجمن سلطنتی جغرافیای لندن که در رشتهٔ [[تاریخ باستان]] [[مشرق زمین]] در [[انگلستان]] به تحصیلات عالی پرداخته بود در زمان [[محمدشاه قاجار]] و حکومت میرزا قدما طباطبایی بهبهانی به سال [[۱۲۵۳ (قمری)]] به بهبهان آمده بود. او برای دیدن پیکرهای سنگی و آثار زیبای دوره [[اشکانی]] (الیمایی) تنگ سروک (سولک) از تشان گذشته و دربارهٔ آن چنین مینویسد:{{سر خط}}آثار خانهها، بازارها، ارگها و حمامهای متفرق در هر سمت و درختهای کهنسال، حکایت از آن دارد که اینجا در ایام حکومت [[اتابکان لر]] بزرگ شهری وسیع و با منظر بوده است. معهذا بر طبق روایت رایج در میان مردم محل، تشان جایی است که «[[نمرود]]»، پادشاه قدرتمند [[پیش از میلاد]]، [[ابراهیم]] را در کورهٔ سوزان انداخته است.{{سر خط}}در تأیید این روایت نام تشان مقتبس از آتش را دلیل میآورد. |
محمد میرک بن مسعود حسینی در کتاب ریاض الفردوس در صفحه ۱۱–۱۲ میگوید: «قصبهٔ تشان از مستحدثات [[شاهپور اول]]؛ و به [[دهدشت]] و بهبهان هر دو مقاربت دارد.<ref> محمد میرک بن مسعود حسینی، ریاض الفردوس، صص۱۱–۱۲.</ref> بعضی بنای آن را به قباد (ساسانی)|قباد پسر فیروز ساسانی منسوب میسازند و برخی این قول را ضعیف شمردهاند؛ و میگوید: در قدیمالأیام شهری معمور بوده و به خوبیها و انواع بودنیها آراسته و پیراسته بروزگار ملاحدهٔ [[اسماعیلی]]، خرابی تمام به حال آن بلده راه یافته، هوالی اش گرم و آبش از چشمه ایست که منبعش در قریه مذکور است. [[لیمو]] و [[ترنج]] به وفور در آنجا به حاصل آید.{{سر خط}}بارون دُوبدو[[دیپلمات]] و [[سیاح]] [[روسی]] و عضو انجمن سلطنتی جغرافیای لندن که در رشتهٔ [[تاریخ باستان]] [[مشرق زمین]] در [[انگلستان]] به تحصیلات عالی پرداخته بود در زمان [[محمدشاه قاجار]] و حکومت میرزا قدما طباطبایی بهبهانی به سال [[۱۲۵۳ (قمری)]] به بهبهان آمده بود. او برای دیدن پیکرهای سنگی و آثار زیبای دوره [[اشکانی]] (الیمایی) تنگ سروک (سولک) از تشان گذشته و دربارهٔ آن چنین مینویسد:{{سر خط}}آثار خانهها، بازارها، ارگها و حمامهای متفرق در هر سمت و درختهای کهنسال، حکایت از آن دارد که اینجا در ایام حکومت [[اتابکان لر]] بزرگ شهری وسیع و با منظر بوده است. معهذا بر طبق روایت رایج در میان مردم محل، تشان جایی است که «[[نمرود]]»، پادشاه قدرتمند [[پیش از میلاد]]، [[ابراهیم]] را در کورهٔ سوزان انداخته است.{{سر خط}}در تأیید این روایت نام تشان مقتبس از آتش را دلیل میآورد. |
||
دکتر احمد اقتداری استاد [[دانشگاه تهران]] در [[سفرنامه]] خود که در سال ۱۳۵۶ خورشیدی از منطقهٔ تشان و بازماندههای آن و آثار آبلش و کلگه زار دیدن کرده مینویسد: «آثار شهر کهنهٔ آن همان شهر کهن پیش از اسلام به ز آمد کواذ (به ز آمد قباد، بهگواد، بهگباد، بهقباد؟) [[ساسانی]] است که نویسندگان دوران اسلامی به آن اشاره نمودهاند میباشد و جایگاه آن در شمال شهر بزرگ ارگان نشان داده شده بود. در آذر ماه ۱۳۳۵ خورشیدی جهت افتتاح دبستانی عازم لیکک (مرکز بهمئی گرمسیری، که در آن زمان زیر مجموعه آموزش و پرورش بهبهان بود) با عدهای از اهالی عازم منطقهٔ مزبور شدیم.{{سر خط}از راه حومه (حسینآباد و [[دودانگه]]) و روستاهای [[قنبری]]، [[گراب]] (آب گوگردی با خواص آب درمانی) و آل طیب به ناحیهٔ تشان رسیدیم. از حیات آباد خلیفه، آثار بسیاری از قلعهها، آسیابها و دیگر ساختمانهای فرو ریخته ـ که حکایت از تمدن بالا و شکوفایی داشت ـ در میان درختان انبوه کُنار چنان نظر ما را جلب نمود که بیاختیار به پرسشهایی پرداختیم و مردم منطقه دربارهٔ هر یک از آنها داستانها و حکایتهایی داشتند و نقل میکردند. سپس به روستای مرکزی تشان یعنی مشهد رسیدیم.{{سر خط} پس از کمی استراحت از راه کلگه زار مسیر را ادامه دادیم. واقعاً کلگه زار هنوز آثار باستانی و میراث گرانبهای بسیاری را در خود به یادگار و نگهداری کرده بود که کاملاً بررسی و تحقیق دقیقی را طلب میکرد. شاید وجود آن همه آثار که تا کنون حفظ شده بود به علت عدم استفاده اهالی جهت احداث جدید ساختمانها و اماکن مسکونی بود که جمعیتِ کم و نبود جادهٔ ماشینی، آثار مزبور با تمدن ارگان به خصوص مناطق بجای مانده خوییز، تنگ تکاب، تنگ شیخ و خیرآباد به طور کلی، [[تنگ شیخ]] و بالنگستان هم خوانی داشت.{{سر خط}آثار قلعهها، طاقها ساختمانها و برجهای مخروبه، [[آسیاب]]ها، تپههای مملو از ابزار و وسایل سفالی به جای مانده هنوز بررسی و کار کارشناسی علمی ویژهای را طلب مینماید که امید است انجام گیرد».<ref>{{یادکرد|نویسنده = اقتداری، احمد|عنوان = سفرنامه|ناشر = احمد اقتداری|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۷۵}}</ref> |
دکتر احمد اقتداری استاد [[دانشگاه تهران]] در [[سفرنامه]] خود که در سال ۱۳۵۶ خورشیدی از منطقهٔ تشان و بازماندههای آن و آثار آبلش و کلگه زار دیدن کرده مینویسد: «آثار شهر کهنهٔ آن همان شهر کهن پیش از اسلام به ز آمد کواذ (به ز آمد قباد، بهگواد، بهگباد، بهقباد؟) [[ساسانی]] است که نویسندگان دوران اسلامی به آن اشاره نمودهاند میباشد و جایگاه آن در شمال شهر بزرگ ارگان نشان داده شده بود. در آذر ماه ۱۳۳۵ خورشیدی جهت افتتاح دبستانی عازم لیکک (مرکز بهمئی گرمسیری، که در آن زمان زیر مجموعه آموزش و پرورش بهبهان بود) با عدهای از اهالی عازم منطقهٔ مزبور شدیم.{{سر خط}از راه حومه (حسینآباد و [[دودانگه]]) و روستاهای [[قنبری]]، [[گراب]] (آب گوگردی با خواص آب درمانی) و آل طیب به ناحیهٔ تشان رسیدیم. از حیات آباد خلیفه، آثار بسیاری از قلعهها، آسیابها و دیگر ساختمانهای فرو ریخته ـ که حکایت از تمدن بالا و شکوفایی داشت ـ در میان درختان انبوه کُنار چنان نظر ما را جلب نمود که بیاختیار به پرسشهایی پرداختیم و مردم منطقه دربارهٔ هر یک از آنها داستانها و حکایتهایی داشتند و نقل میکردند. سپس به روستای مرکزی تشان یعنی مشهد رسیدیم.{{سر خط} پس از کمی استراحت از راه کلگه زار مسیر را ادامه دادیم. واقعاً کلگه زار هنوز آثار باستانی و میراث گرانبهای بسیاری را در خود به یادگار و نگهداری کرده بود که کاملاً بررسی و تحقیق دقیقی را طلب میکرد. شاید وجود آن همه آثار که تا کنون حفظ شده بود به علت عدم استفاده اهالی جهت احداث جدید ساختمانها و اماکن مسکونی بود که جمعیتِ کم و نبود جادهٔ ماشینی، آثار مزبور با تمدن ارگان به خصوص مناطق بجای مانده خوییز، تنگ تکاب، تنگ شیخ و خیرآباد به طور کلی، [[تنگ شیخ]] و بالنگستان هم خوانی داشت.{{سر خط}آثار قلعهها، طاقها ساختمانها و برجهای مخروبه، [[آسیاب]]ها، تپههای مملو از ابزار و وسایل سفالی به جای مانده هنوز بررسی و کار کارشناسی علمی ویژهای را طلب مینماید که امید است انجام گیرد».<ref>{{یادکرد|نویسنده = اقتداری، احمد|عنوان = سفرنامه|ناشر = احمد اقتداری|شهر = تهران|تاریخ = ۱۳۷۵}}</ref> |
||
== منابع == |
== منابع == |
||
{{پانویس|۲}} |
{{پانویس|۲}} |
||
خط ۶۲: | خط ۶۱: | ||
* {{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=553 |عنوان= نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵| ناشر = درگاه ملی آمار ایران|تاریخ = |تاریخ بازبینی= ۱ ژانویه ۲۰۱۳|پیوند بایگانی = http://liveweb.archive.org/http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=553 | تاریخ بایگانی = ۱ ژانویه ۲۰۱۳}} |
* {{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=553 |عنوان= نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵| ناشر = درگاه ملی آمار ایران|تاریخ = |تاریخ بازبینی= ۱ ژانویه ۲۰۱۳|پیوند بایگانی = http://liveweb.archive.org/http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=553 | تاریخ بایگانی = ۱ ژانویه ۲۰۱۳}} |
||
* {{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.tashancity.ir |عنوان= شهرداری تشان | ناشر = شهرداری تشان|تاریخ = |تاریخ بازبینی= ۲۰ می ۲۰۱۵|پیوند بایگانی = http://www.tashancity.ir | تاریخ بایگانی = ۲۰ می ۲۰۱۵}} |
* {{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.tashancity.ir |عنوان= شهرداری تشان | ناشر = شهرداری تشان|تاریخ = |تاریخ بازبینی= ۲۰ می ۲۰۱۵|پیوند بایگانی = http://www.tashancity.ir | تاریخ بایگانی = ۲۰ می ۲۰۱۵}} |
||
از طوایف بزرگ شهرتشان میتوان طایفههای سه واری (نوحی)_کراهی_اب علمونی_سیرینی و... اشاره کرد. |
|||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۱
تشان تشون | |
---|---|
کشور | ![]() |
استان | خوزستان |
شهرستان | بهبهان |
سال شهرشدن | ۱۳۹۱ |
مردم | |
جمعیت | ۱۵٫۰۰۰ نفر[نیازمند منبع] |
اطلاعات شهری | |
شهردار | علی مراد نصیریان (اولین. آغاز به کار: ۱۳۹۲/۹/۶) |
رهآورد | ماست، دوغ، کشک، و گاهی قارچ |
پیششمارهٔ تلفن | ۰۶۱ |
وبگاه | |
شناسهٔ ملی خودرو | ۲۴ |
شهر تشان یکی از شهرهای تابعه شهرستان بهبهان در استان خوزستان در جنوب غربی ایران است. این شهر مرکز بخش تشان است. این شهر شامل طوایفی از ایل بهمئی، ایل طیبی و سادات است. از دیگر طوایف شهر تشان میتوان به طایفههای سه واری(نوحی)،آب علمونی، سیرینی و... اشاره کرد. ساکنان این ناحیه، همگی از مردم لر هستند و گویش تمامی ساکنان شهر تشان زبان لری است.
تأسیس
این شهر در سال ۱۳۹۱ تشکیل شد. بر اساس مصوبه دولت روستای مشهد (بهبهان)|مشهد، مرکز بخش تشان پس از ادغام با روستاهای قاید فتحالله، چهاردهی عسگر، چهاردهی سهراب، ده ابراهیم، شهرک طالقانی، تل کهنه، آبلش، کلگه زار و مسیری از توابع همین بخش به شهر تبدیل و به عنوان شهر تشان نامگذاری شد.[۲]
محلهها
این شهر شامل منطقههای اصلی: «[شاه غالب]]که از بزرگترین روستاهای این بخش است ومشهد تشان و ثارالله و آبلش و کلگه زار و چهاردهی و حیات آبادمجیدی و حیات آباد خلیفه و تاکاییدی و شاه پیرآباد و تل کهنه و شهرویی و ویسی و شه نظری و تورهای و آهنگران و تنگ بن و وَرِزَرد و یوسفی و شهرک طالقانی و مورگاه و مسیری» و روستاهای «بجک و همهٔ سرجوشرها (عدالت، آزادی، قدس، بدر)» میباشد.[۳] و[۴] و[۵]
جمعیت
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهر تشان در شهرستان بهبهان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۴٫۰۳۱ نفر بوده است.[۶] اما اکنون به بالای ۱۵٫۰۰۰ نفر رسیده است.
حفر چاههای آب آشامیدنی و کشاورزی توسط آبفای بهبهان و گروهی سودجو در سالهای اخیر مزید بر خشکسالی کشاورزی تشان را فلج کرده است.
شهر تشان در دوره ی اخیر(از حوالی 1380) به شدت مهاجرپذیر بوده و این روند همچنان رو به رشد است. مهاجران، غالباً از استان کهگیلویه و بویر احمد و شهرهای فقیر و محروم آن استان هستند. درمقابل، شمار قابل توجهی از ساکنان قدیمی تشان به دلایل شغلی و نیز در جستجوی کیفیت رفاه بهتر، به شهرستان بهبهان، ماهشهر(و شهر و شهرک های اطراف) واهواز مهاجرت کردند.
منطقهٔ تاریخی ـ گردشگری تشان (تشون)
بخش مرکزی شهرستان بهبهان یعنی تشان از نظر موقعیت جغرافیایی تاریخی و دیگر ویژگیهای خاص خود در شهرستان بهبهان نقش برجستهای دارد. تشان در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال بهبهان واقع شده که از شمال محدود است به تنگ بَن، تل رش، بجک، کوه حاتم (با ارتفاع بیش از ۲۱۰۰ متر) و مرزهای ایلات طیبی و بهمئی و از جنوب به رشته کوه بدیل و حومهٔ بهبهان. از غرب به قسمتی از فرمانداری جدید التأسیس بهمئی گرمسیری (لیکک) و رشته کوه وَرِزرد (با ارتفاع بیش از ۷۸۵ متر از سطح دریا).
خاک تشان بصورت مثلثی است که در رأس آن ناحیهٔ بالیاوی (بالای آبی؟) در شمال؛ و قاعدهٔ آن با شیب ملایم به طرف پیرآباد و رودخانهٔ کم آب آن تا آهنگران ادامه دارد.
در ضلع غربی، رودخانه ایست که از ناحیهٔ قلات (کلات) بهمئی و چشمه سارهای ناحیهٔ لیکک از روستاهای سرجوشر (سر جوی شهر؟) گذشته و پس از پیوستن به رودخانهای که از پیر آباد میگذرد قسمتی از زمینیهای حومه بهبهان را مشروب نموده بالأخره به رودخانهٔ مارون میریزد. ضلع شمال شرقی آن آبهای تنگ بن است که قسمتی از نیازهای کشاورزان اهالی را تأمین مینماید. در مرکز تشان نزدیک بقعهٔ امام زاده مشهد چشمهٔ آب خروشان شیرینی است که در شکوفایی کشاورزی تشان از اهمیت خاصی برخوردار است.
روی هم رفته خاک تشان از برکت چشمه سارها و آبهای فراوان آن از نظر کشاورزی، به خصوص مرکبات، غلات، برنج، گندم و حبوبات، سیفی جات و غیره، غنی و موجب رونق اقتصادی منطقه شده است. مناطق شهر تشان به ترتیب (از قسمت بالای لیکک بهمئی) عبارتند از روستای بالیاوی، روستاهای سر جوشر (بدر، عدالت، آزادی، قدس)، مسیری، درب مورگاه، کلگه زار، منطقهٔ آبلش (اولش، منطقهٔ شهری) و دو دهک اطراف آن، شهرک طالقانی، مشهد، شاه غالب، ثارالله تشان، تلکهنه، چهاردهی، تاکائیدیها، پیر آباد، حیات آباد و آهنگران و ویسی بزرگ و ویسی کوچک.
تشان از نظر گردشگری به خصوص در فصل زمستان و بهار بسیار جالب و دیدنی است. شهر تشان تفریگاههای گردشگری کوچک وبزرگ بسیاری دارد واز مهمترین آنها میتوان به دره چیغ علی_سه کنار_تنگه بن (تنگبن)_باغات شاه غالب و جنگل کناری که از ده ابراهیم (امامزاده شاه غالب) تاامامزاده شاه مه مید (واقع در تنگبن) ادامه دارد و درفصل بهاروزمستان گردشگران زیادی را به همراه دارد.
پیشینهٔ تاریخی
در خصوص نام تشان (تشون) داستانهایی بر سر زبانها است. با توجه به پیدایش گور شاهزاده عیلامی کتین (کیدین) هوتران و قدمت آن به هزاره دوم (پیش از میلاد) و ارتباط تنگاتنگ آن با شهر ارگان (ارجان، تلفظ عرَبی) و وضعیت جغرافیایی آن از نظر خاک و آب منطقهٔ تشان نیز هنگام و همگام با ارگان، آباد و از نظر اقتصادی ـ اجتماعی شکوفا بوده است تا جایی که آثار به جای مانده در ناحیهٔ بجک، کلگه زار و آبلش و اطراف آن به تحقیق نشان از این گفتار است.
وجود آتشکدهٔ قباد در ارگان و آتشکدهٔ خیرآباد (چهار طاق) به شماره ۳۷۱ ثبت آثار باستانی و اهمیت آب در ایران و باستان به خصوص در دوران زردشت، ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و وجود معابد آناهیتا الههٔ آب برفراز کوههای اطراف آن که به نام قلعهٔ دختر معروف است این گمان را خلق کرده که نام تشان از آتش و وجود آتشگاه یا آتشکده گرفته شده است. گفته میشود که نمرود پادشاه بابل، ابراهیم خلیل (ع) را در این مکان در آتش افکنده است. اگرچه این افسانه دربارهٔ شهر «اور» که در این زمان باغملک خوانده میشود بر سر زبان هاست. البته روستای دیبور (اُور) نیز در نزدیکی رامهرمز برسر راه بهبهان به همین نام و داستان بیان میگردد.
طبری در تاریخ خود به نام تشان اشاره کرده که اردشیر بابکان (ساسانی) پس از دستیابی به سرزمینهای خوزستان از این سامان گذشته و به پارس رفته است. محمد بن جریر طبری میگوید «آنگاه سوی فارس باز آمد و آهنگ پیکار نیروفرشاه اهواز کرد و از هرمزگان سوی ارگان و سار و طاشان (تشان ـ تشون) شد، پس به سرق(سوق ؟) رفت و از آنجا با جمعی از یاران خویش به نشست و بر کنار رجیل فرود آمد و شهر را به گرفت و شهر سوق الاهواز (اهواز کنونی) را بنیاد نهاد و با غنیمت فراوان سوی پارس بازگشت[۷]
محمد میرک بن مسعود حسینی در کتاب ریاض الفردوس در صفحه ۱۱–۱۲ میگوید: «قصبهٔ تشان از مستحدثات شاهپور اول؛ و به دهدشت و بهبهان هر دو مقاربت دارد.[۸] بعضی بنای آن را به قباد (ساسانی)|قباد پسر فیروز ساسانی منسوب میسازند و برخی این قول را ضعیف شمردهاند؛ و میگوید: در قدیمالأیام شهری معمور بوده و به خوبیها و انواع بودنیها آراسته و پیراسته بروزگار ملاحدهٔ اسماعیلی، خرابی تمام به حال آن بلده راه یافته، هوالی اش گرم و آبش از چشمه ایست که منبعش در قریه مذکور است. لیمو و ترنج به وفور در آنجا به حاصل آید.
بارون دُوبدودیپلمات و سیاح روسی و عضو انجمن سلطنتی جغرافیای لندن که در رشتهٔ تاریخ باستان مشرق زمین در انگلستان به تحصیلات عالی پرداخته بود در زمان محمدشاه قاجار و حکومت میرزا قدما طباطبایی بهبهانی به سال ۱۲۵۳ (قمری) به بهبهان آمده بود. او برای دیدن پیکرهای سنگی و آثار زیبای دوره اشکانی (الیمایی) تنگ سروک (سولک) از تشان گذشته و دربارهٔ آن چنین مینویسد:
آثار خانهها، بازارها، ارگها و حمامهای متفرق در هر سمت و درختهای کهنسال، حکایت از آن دارد که اینجا در ایام حکومت اتابکان لر بزرگ شهری وسیع و با منظر بوده است. معهذا بر طبق روایت رایج در میان مردم محل، تشان جایی است که «نمرود»، پادشاه قدرتمند پیش از میلاد، ابراهیم را در کورهٔ سوزان انداخته است.
در تأیید این روایت نام تشان مقتبس از آتش را دلیل میآورد.
دکتر احمد اقتداری استاد دانشگاه تهران در سفرنامه خود که در سال ۱۳۵۶ خورشیدی از منطقهٔ تشان و بازماندههای آن و آثار آبلش و کلگه زار دیدن کرده مینویسد: «آثار شهر کهنهٔ آن همان شهر کهن پیش از اسلام به ز آمد کواذ (به ز آمد قباد، بهگواد، بهگباد، بهقباد؟) ساسانی است که نویسندگان دوران اسلامی به آن اشاره نمودهاند میباشد و جایگاه آن در شمال شهر بزرگ ارگان نشان داده شده بود. در آذر ماه ۱۳۳۵ خورشیدی جهت افتتاح دبستانی عازم لیکک (مرکز بهمئی گرمسیری، که در آن زمان زیر مجموعه آموزش و پرورش بهبهان بود) با عدهای از اهالی عازم منطقهٔ مزبور شدیم.{{سر خط}از راه حومه (حسینآباد و دودانگه) و روستاهای قنبری، گراب (آب گوگردی با خواص آب درمانی) و آل طیب به ناحیهٔ تشان رسیدیم. از حیات آباد خلیفه، آثار بسیاری از قلعهها، آسیابها و دیگر ساختمانهای فرو ریخته ـ که حکایت از تمدن بالا و شکوفایی داشت ـ در میان درختان انبوه کُنار چنان نظر ما را جلب نمود که بیاختیار به پرسشهایی پرداختیم و مردم منطقه دربارهٔ هر یک از آنها داستانها و حکایتهایی داشتند و نقل میکردند. سپس به روستای مرکزی تشان یعنی مشهد رسیدیم.{{سر خط} پس از کمی استراحت از راه کلگه زار مسیر را ادامه دادیم. واقعاً کلگه زار هنوز آثار باستانی و میراث گرانبهای بسیاری را در خود به یادگار و نگهداری کرده بود که کاملاً بررسی و تحقیق دقیقی را طلب میکرد. شاید وجود آن همه آثار که تا کنون حفظ شده بود به علت عدم استفاده اهالی جهت احداث جدید ساختمانها و اماکن مسکونی بود که جمعیتِ کم و نبود جادهٔ ماشینی، آثار مزبور با تمدن ارگان به خصوص مناطق بجای مانده خوییز، تنگ تکاب، تنگ شیخ و خیرآباد به طور کلی، تنگ شیخ و بالنگستان هم خوانی داشت.{{سر خط}آثار قلعهها، طاقها ساختمانها و برجهای مخروبه، آسیابها، تپههای مملو از ابزار و وسایل سفالی به جای مانده هنوز بررسی و کار کارشناسی علمی ویژهای را طلب مینماید که امید است انجام گیرد».[۹]
منابع
- ↑ کمیته تخصصی نامنگاری و یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران، سازمان نقشهبرداری کشور
- ↑ تولد ۱۳ شهر جدید در خوزستان خوزنیوز
- ↑ «تولد 13 شهر جدید در خوزستان». خوز نیوز. ۷ خرداد ۱۳۹۲. دریافتشده در ۲۸ می ۲۰۱۳.
- ↑ «جزئیات آخرین تقسیمات کشوری در خوزستان». خوز نیوز. ۷ خرداد ۱۳۹۲. دریافتشده در ۲۸ می ۲۰۱۳.
- ↑ «جزییات آخرین تقسیمات کشوری در استان خوزستان تشریح شد». خبرگزاری دانشجویان ایران. ۷ خرداد ۱۳۹۲. دریافتشده در ۲۸ می ۲۰۱۳.
- ↑ «نتایج سرشماری ایران در سال ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار. بایگانیشده از روی نسخه اصلی در ۲۱ آبان ۱۳۹۲.
- ↑ محمد جریر طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد دوم، صفحهٔ ۵۸۳.
- ↑ محمد میرک بن مسعود حسینی، ریاض الفردوس، صص۱۱–۱۲.
- ↑ اقتداری، احمد (۱۳۷۵)، سفرنامه، تهران: احمد اقتداری
- ابن جریر طبری، محمد. الرسل و الملوک. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، انتشارات اساطیر،1352. ISBN 964-331-037-X. خانهٔ کتاب.
- حسینی منشی، محمد میرک بن مسعود. ریاض الفردوس خانی. به کوشش ایرج افشار و فرشته صرافان، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۵، صص: ۱۲–۱۱.
- «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار ایران. دریافتشده در ۱ ژانویه ۲۰۱۳. مقدار
|پیوند بایگانی=
نادرست است: liveweb (کمک) - «شهرداری تشان». شهرداری تشان. بایگانیشده از اصلی در ۲۰ می ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۰ می ۲۰۱۵.
جستارهای وابسته
- روستایی در استان بوشهر با نام «تشان (جم)» را نیز ببینید.