کبد: تفاوت میان نسخهها
جز ←لید: رایج |
←برآمدگیها: زیر-زیر-بخش جدید |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
سطح احشایی یا همان سطح تحتانی، ناهموار و مقعر است. این سطح به غیر از مکانی که در آنجا با کیسه صفرا و ناف کبدی متصل شده، توسط صفاق پوشیده شدهاست.<ref name="ReferenceA"/> حفره مربوط به کیسه صفرا در سمت راست لوب مربعی قرار داشته و توسط کیسه صفرا و مجرای کیسهای آن اشغال شده و در نزدیکی انتهای ناف کبدی واقع شدهاست. |
سطح احشایی یا همان سطح تحتانی، ناهموار و مقعر است. این سطح به غیر از مکانی که در آنجا با کیسه صفرا و ناف کبدی متصل شده، توسط صفاق پوشیده شدهاست.<ref name="ReferenceA"/> حفره مربوط به کیسه صفرا در سمت راست لوب مربعی قرار داشته و توسط کیسه صفرا و مجرای کیسهای آن اشغال شده و در نزدیکی انتهای ناف کبدی واقع شدهاست. |
||
==== برآمدگیها ==== |
|||
[[File:Gray1087-liver.png|thumb|280px|برآمدگیهای کبد]] |
|||
برآمدگیهای متعددِ روی سطح کبد، با ساختارها و اعضای متعددی که در مجاورت آن قرار گرفته تطابق دارند. زیر لوب سمت راست و سمت راست حفره کیسه صفرا، دو برجستگی قرار دارند، یکی از این برجستگیها پشت دیگری قرار داشته و توسط نواری جدا شدهاند. برچستگیای که سمت جلو واقع شده، یک برجستگی سطحی و کم عمق کولیک است که توسط خم کبدی{{efn|hepatic flexure}} شکیل شده و برچستگی سمت عقب نیز یک برجستگی کلیوی عمیقتر است که با بخشی از کلیه سمت راست و غدد فوق کلیوی تطابق دارد.<ref>{{cite book |last1=Skandalakis |first1=Lee J. |last2=Skandalakis |first2=John E. |last3=Skandalakis |first3=Panajiotis N. |year=2009 |chapter=Liver |doi=10.1007/978-0-387-09515-8_13 |pages=497–531 |title=Surgical Anatomy and Technique: A Pocket Manual |isbn=978-0-387-09515-8}}</ref> |
|||
برجستگی فوق کلیوی، ناحیهای کوچک، مثلثی شکل و فرورفتهای روی کبد است. این برجستگی در نزدیکی سمت راست حفره، بین ناحیه برهنه و لوب دمدار، و بلافاصله بالای برجستگی کلیوی قرار دارد. بخش اعظم برآمدگی فوق کلیوی عاری از صفاق بوده و کنار غده فوق کلیوی راست جای گرفته است.{{sfn|''Dorland's illustrated medical dictionary''|2012|p=925}} |
|||
در سمت داخلی برجستگی کلیوی، برجستگی سومی قرار دارد که کمی علامتدار بوده و بین آن و گردن کیسه صفرا قرار دارد. این برجستگی ناشی از بخش نزولی دوازده بوده و به برجستگی دوازدهای{{efn|duodenal impression}} شناخته میشود.{{sfn|''Dorland's illustrated medical dictionary''|2012|p=925}} |
|||
سطح تحتانی لوب سمت چپ، عقبِ سمتِ چپِ برآمدگی شکمی ظاهر میشود.{{sfn|''Dorland's illustrated medical dictionary''|2012|p=925}} ین سطح به شکل قالب سطح فوقانیِ جلویی معده درآمده و سمت راست آن، برآمدگی گِردِ مربوط به [[لوزالمعده|تیوبر اومنتاله]]{{efn|tuber omentale}} قرار دارد که در سطح مقعر انحنای کوچکتر معده گنجانده شده و در سمت جلوی لایه قدامی چادرینه کوچک{{efn|lesser omentum}} قرار میگیرد. |
|||
== فیزیولوژی == |
== فیزیولوژی == |
نسخهٔ ۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۵
کبد | |
---|---|
جزئیات | |
ساخته از | پیشین روده |
دستگاه | دستگاه گوارش انسان |
سرخرگها | شریان هپاتیک |
سیاهرگها | ورید هپاتیک و ورید باب |
عصبدهی | عقدههای سلیاک و عصب واگ[۱] |
شناسهها | |
لاتین | Jecur, iecur |
یونانی | Hepar (ἧπαρ) root hepat- (ἡπατ-) |
MeSH | D008099 |
TA98 | A05.8.01.001 |
TA2 | 3023 |
FMA | 7197 |
کبد (Liver)، عضوی است که تنها در مهرهداران یافت شده و به سمزدایی متابولیتهای مختلف پرداخته و پروتئینها و مواد بیوشیمیایی لازم جهت گوارش و رشد را تولید مینماید.[۲][۳][۴] در انسانها، کبد در ربع سمت راستِ بالایی شکم و زیر پرده دیافراگم واقع شدهاست. نقشهای دیگر آن در متابولیسم شامل تنظیم ذخیره گلیکوژن، تجزیه گلبولهای قرمز خون و تولید هورمونها است.[۴]
کبد یک عضو گوارشی کمکی است که مایع صفرا را تولید میکند. صفرا مایعی قلیایی است که شامل کلسترول و اسیدهای صفراوی است و به تجزیه چربی کمک میکند. کیسه صفرا، کیسه کوچکی است که درست زیر کبد قرار داشته و صفرای تولید شده توسط کبد را در خود خیره کرده و سپس این مایع به روده کوچک جهت تکمیل گوارش حرکت میکند.[۵] کبد، بافت به شدت تخصص یافتهای است که اکثراً از هپاتوسیتها تشکیل شده و به تنظیم انواع متنوعی از واکنشهای حجم-بالای بیوشیمیایی، شامل سنتز و تجزیه مولکولهای پیچیده و کوچک میپردازد که بسیاری از اینها برای عملکرد حیاتی طبیعی بدن لازماند.[۶] تخمینهای مختلفی در ارتباط با تعداد عملکردهای کبد صورت پذیرفته، اما کتب مرجع اغلب تعدادشان را حدود ۵۰۰ تا برآورد کردهاند.[۷]
هنوز مشخص نیست که چگونه عدم حضور کبد را میتوان در طولانی مدت جبران نمود، گرچه که تکنیک دیالیز کبدی را در کوتاه مدت میتوان به کار گرفت. تا کنون (تا ۲۰۱۸ میلادی) نتوانستهاند کبدهای مصنوعی را در غیاب کبد طبیعی، برای جایگزینی طولانی مدت آن بسازند،[۸] لذا در حال حاضر پیوند کبد تنها گزینه برای مواجهه با نارسایی کبدی است.
ساختار
کبد، عضو قرمز-قهوهای رنگ با شکل گوهای (V شکل) است که دارای دو لوب با اندازه و شکل نابرابر میباشد. کبد انسانی دارای وزن تقریبی ۱٫۵ کیلوگرم بوده[۹] و دارای عرض تقریبی ۱۵ سانتیمتری است.[۱۰] اندازه کبد بین افراد مختلف تفاوت قابل توجهی دارد. برای مردان رنج مرجع استاندارد ۹۷۰–۱٬۸۶۰ گرم[۱۱] و برای زنان ۶۰۰–۱٬۷۷۰ گرم[۱۲] است. این عضو، هم سنگینترین عضو و هم بزرگترین غده بدن انسان است. موقعیت آن در قسمت فوقانی و راست از یک چهارم حفره شکمی قرار داشته و دقیقاً زیر دیافراگ و سمت راست معده قرار داشته و بر روی کیسه صفرا قرار دارد.[۵]
کبد به دو رگ خونی متصل است: سرخرگ کبدی و سیاهرگ باب. شریان هپاتیک، خون غنی از اکسیژن را از آئورت و از طریق تنه سلیاک حمل میکند، در حالی که سیاهرگ باب خون غنی از مواد مغذی هضم شده را از کل لوله گوارشی و همچنین طحال و لوزالمعده حمل میکند.[۸] این عروق خونی به مویرگهای کوچکی تقسیمبندی میشود که آنها را به نام سینوسهای کبدی میشناسند و سپس به لوبولها میریزند.
لوبولها واحدهای عملکردی کبداند. هر لوبول از میلیونها سلول هپاتیک (هپاتوسیتها) تشکیل شدهاند که سلولهای متابولیکی پایهای اند. لوبولها از لایه بافت پیوندی فیبروالاستیکی ظریف، چگال و نامنظمی تشکیل شدهاند که از کپسولهای فیبریِ پوشانندهٔ کل کبد به نام کپسول گلیسون[الف] گسترش یافتهاند.[۴] این بافت به ساختار کبدی گسترش مییابد، به گونهای که عروق خونی، مجاری و اعصاب را در ناف کبدی دربر میگیرد. کل سطوح کبدی، به جز ناحیه برهنه کبد، توسط سروز مشتق شده از صفاق پوشیده شده که به کپسول گلیسون محکم چسبیدهاست.
آناتومی درشت[ب]
واژگان مربوط به کبد از پیشوند -hepat در انگلیسی آغاز میگردد. این پیشوند از کلمه -ἡπατο که در یونانی به معنای «کبد» است نشأت گرفتهاست.[۱۳]
لوبها
کبد در مقیاس درشت و در نمای فوقانی به دو بخش تقسیمبندی میگردد - یک لوب چپ و یک لوب راست - و هنگامی که از نمای تحتانی بدان نگریسته شود دارای چهار بخش است (چپ، راست، لوبهای دمدار[پ] و مربعی[ت]).[۱۴]
رباط داسی[ث] شکل، کبد را به صورت سطحی به دو لوب چپی و راستی تقسیمبندی میکند. از نمای تحتانی، دو لوب دیگر نیز بین لوبهای چپ و راست واقع شدهاند، یکی از این لوبها در جلوی لوب دیگر واقع شدهاست. میتوان خطی فرضی را سمت چپ وریدهای اجوف تصور نمود که کل مسیر را به سمت جلو طی کرده تا کبد و کیسه صفرا را به دو نیم تقسیمبندی کند.[۱۵] به این خط، خط کانتلی[ج] گفته میشود.[۱۶]
سایر بخشهای مهم آناتومیکی شامل رباط وریدی[چ] و رباط گرد کبدی[ح] بوده که بخش چپ کبد را به دو مقطع تقسیمبندی میکند. یکی دیگر از بخشهای مهم آناتومیکی، ناف کبدی[خ] است که این بخش چپ را به چهار قطعه تقسیمبندی کرده، به گونهای که میتوان این بخشها را با شروع از لوب دمی شکل در جهت پادساعتگرد شماره گذاری نمود. از این نمای جزئی، هفت قطعه را میتوان دید، چون قطعه هشتم تنها از نمای احشایی قابل رؤیت است.[۱۷]
سطوح
در سطح دیافراگمی، غیر از ناحیه برهنه مثلثی که کبد در آنجا به دیافراگم متصل شده، توسط غشای دو-لایهای به نام صفاق پوشیده شده که به کاهش اصطکاک آن با سایر اعضا کمک میکند.[۱۸] این سطح، شکل محدب دو لوب را میپوشاند که شکلشان با دیافراگم تطابق دارد. صفاق بر روی خود تا خورده و تشکیل رباط داسی شکل و رباطهای مثلثی چپ و راست را میدهد.[۱۹]
این رباطهای صفاقی با رباطهای مفصلی ارتباطی نداشته و رباطهای مثلثی چپ و راست هیچ اهمیت کارکردی شناخته شدهای ندارند، گرچه که از نظر علایم سطحی مهم تلقی میشوند.[۱۹] رباط داسی شکل به عنوان رابط اتصال دهندهٔ قسمتهای خلفی و قدامی دیواره بدن عمل میکند.
سطح احشایی یا همان سطح تحتانی، ناهموار و مقعر است. این سطح به غیر از مکانی که در آنجا با کیسه صفرا و ناف کبدی متصل شده، توسط صفاق پوشیده شدهاست.[۱۸] حفره مربوط به کیسه صفرا در سمت راست لوب مربعی قرار داشته و توسط کیسه صفرا و مجرای کیسهای آن اشغال شده و در نزدیکی انتهای ناف کبدی واقع شدهاست.
برآمدگیها
برآمدگیهای متعددِ روی سطح کبد، با ساختارها و اعضای متعددی که در مجاورت آن قرار گرفته تطابق دارند. زیر لوب سمت راست و سمت راست حفره کیسه صفرا، دو برجستگی قرار دارند، یکی از این برجستگیها پشت دیگری قرار داشته و توسط نواری جدا شدهاند. برچستگیای که سمت جلو واقع شده، یک برجستگی سطحی و کم عمق کولیک است که توسط خم کبدی[د] شکیل شده و برچستگی سمت عقب نیز یک برجستگی کلیوی عمیقتر است که با بخشی از کلیه سمت راست و غدد فوق کلیوی تطابق دارد.[۲۰]
برجستگی فوق کلیوی، ناحیهای کوچک، مثلثی شکل و فرورفتهای روی کبد است. این برجستگی در نزدیکی سمت راست حفره، بین ناحیه برهنه و لوب دمدار، و بلافاصله بالای برجستگی کلیوی قرار دارد. بخش اعظم برآمدگی فوق کلیوی عاری از صفاق بوده و کنار غده فوق کلیوی راست جای گرفته است.[۲۱]
در سمت داخلی برجستگی کلیوی، برجستگی سومی قرار دارد که کمی علامتدار بوده و بین آن و گردن کیسه صفرا قرار دارد. این برجستگی ناشی از بخش نزولی دوازده بوده و به برجستگی دوازدهای[ذ] شناخته میشود.[۲۱]
سطح تحتانی لوب سمت چپ، عقبِ سمتِ چپِ برآمدگی شکمی ظاهر میشود.[۲۱] ین سطح به شکل قالب سطح فوقانیِ جلویی معده درآمده و سمت راست آن، برآمدگی گِردِ مربوط به تیوبر اومنتاله[ر] قرار دارد که در سطح مقعر انحنای کوچکتر معده گنجانده شده و در سمت جلوی لایه قدامی چادرینه کوچک[ز] قرار میگیرد.
فیزیولوژی
عملکردهای مختلفی از جگر توسط سلولهای کبدی یا هپاتوسیتها انجام میشود. در حال حاضر، هیچ اندام مصنوعی یا دستگاهی که توانایی تقلید تمام عملکردهای جگر را داشته باشد وجود ندارد. در درمان تجربی نارسایی کبد بعضی از عملکردها را میتوان با دیالیز کبد مشابهسازی کرد. تصور میشود که جگر مسئول ۵۰۰ عملکرد جداگانه در ترکیب با دیگر سیستمها و اندامها است.
سنتز
- بخش بزرگی از سنتز اسیدآمینه
- جگر نقشهای متعددی در متابولیزم کربوهیدارتها دارد
- نوگلوکززایی (سنتز گلوکز از اسید آمینهها، لاکتات یا گلیسرول)
- گلیکوژنولیز (شکستن گلیکوژن به گلوکز)
- گلیکوژنز (تشکیل گلیکوژن از گلوکز)(بافتهای ماهیچهای نیز میتوانند این کار را انجام دهند)
- جگر مسئول اصلی متابولیزم پروتئینها، سنتز و همچنین تخریب آنها است.
- جگر چندین نقش متعدد در متابولیزم لیپیدها دارد:
- سنتز کلسترول
- لیپوژنزیس، تولیدات تریگلیسیریدها (چربیها)
- بخش عمدهای از لیپوپروتئینها در جگر سنتز میشوند.
- جگر فاکتورهای انعقادی I (فیبرینوژن)، II (پروترومبین)، V، VII، IX، X و XI، همچنین پروتئین سی، پروتئین اس و آنتیترومبین را تولید میکند.
- در سهماهه اول زندگی جنین، جگر اصلیترین محل برای تولید گلبول قرمز است. در هفته ۳۲ باروری، مغز استخوان تقریباً بهطور کامل این وظیفه را به عهده میگیرد.
- جگر صفرا (مایع زرد رنگ) را تولید و دفع میکند، صفرا برای امولسیون چربیها مورد نیاز بوده و بهجذب ویتامین کا کمک میکند. مقداری از صفرا مستقیماً وارد دوازدهه میشود و مقداری از آن در کیسه صفرا ذخیره میشود.
- جگر همچنین فاکتور رشد شبه انسولین ۱ را تولید میکند، هورمون پروتئینی پلیپپتیدی که نقش مهمی در رشد کودکان و تداوم آنابولیسم در بزرگسالان دارد.
- جگر محل عمده تولید ترومبوپپتین است. ترومبوپپتین یک هورمون گلیکوپروتئین است که تولید پلاکتها توسط مغز استخوان را تنظیم میکند.
تفکیک
- شکستن انسولین و دیگر هورمونها
- گلوکورینه کردن بیلیروبین، باعث تسهیل دفع صفرا میشود.
- جگر مواد سمی را تجزیه یا تغییر میدهد (به عنوان مثال با متیلاسیون) و بیشتر داروها در فرایند متابولیزم دارو تولید میشود.
- کبد آمونیاک را به اوره تبدیل میکند (چرخه اوره).
سایر عملکردها
- جگر محل ذخیرهٔ بسیاری از مواد از جمله گلوکز (به شکل گلیکوژن)، ویتامین آ (ذخیره ۲–۱ سال)، ویتامین د (ذخیره ۴–۱ ماه)، ویتامین ب ۱۲ (ذخیره ۳–۱ سال)، ویتامین کا، آهن، و مس است.
- جگر مسئول اثرات ایمونولوژیکی است - سیستم فاگوسیتی تک هستهای (ام پی اس) جگر شامل بسیاری از سلولهای ایمونولوژیکی فعال است، همچنین به عنوان «غربال» برای آنتیژنهای حمل شده توسط سیستم باب عمل میکند.
- کبد، آلبومین، عمدهترین ماده اسمولاریته پلاسمای خون را تولید میکند.
- جگر آنژینوتانسینوژن را سنتز میکند، هورمون مسئول بالا بردن فشار خون، که توسط رنین فعال میشود، زمانی که کلیه احساس کند فشار خون پایین است رنین را آزاد میکند.
- جگر بهعنوان مخزن خون نیز عمل میکند، یک اندام قابل بسط است. مقدار زیادی از خون میتواند در رگهای خونی ذخیره شود، این مقدار حجم نرمال خون در وریدهای کبدی است و در سینوسهای کبدی در حدود ۴۵۰ میلی لیتر است. در طول نارسایی قلبی با احتقان محیطی، جگر گسترش مییابد، و گاهی اوقات ۰٫۵ تا ۱ لیتر از خون اضافی به علت فشار بالا در دهلیز راست که باعث بازگشت فشار در کبد میشود در وریدهای کبدی و سینوسها ذخیره میشود.
ارتباط با پزشکی و داروشناسی
ظرفیت اکسیداتیو جگر با افزایش سن کاهش مییابد بنابراین هر دارویی که به اکسیداسیون نیاز داشته باشد (مثلاً بنزودیازپین) احتمال زیاد دارد که به سطوح سمیت برسد. هرچند، داروهایی با نیمهعمر کوتاه، از جمله لورازپام و زازپام در بیشتر مواردی که بنزودیازپین در طب سالمندان مورد نیاز است، ترجیح داده میشوند.
بیماریهای جگر
جگر تقریباً از هر اندامی در بدن حمایت میکند و برای بقا حیاتی است. بهدلیل محل استراتژیک و عملکردهای چندبعدی خود جگر نیز مستعد بسیاری از بیماریها است.[۲۳]
عمومیترین بیماریها شامل: عفونتهایی از جمله هپاتیتهای آ، ب، سی، دی، ای، آسیبهای ناشی از نوشیدنیهای الکلی، کبد چرب، سیروز، سرطان، آسیبهای دارویی (به خصوص توسط استامینوفن (پاراستامول) و داروهای ضد سرطانی).
بسیاری از بیماریهای کبدی با یرقان ناشی از افزایش سطح بیلیروبین در سیستم همراه است. بیلیروبین نتیجه فروپاشی هموگلوبین گلبولهای قرمز خون است؛ بهطور معمول، جگر بیلی روبین را از خون خارج کرده و از طریق صفرا دفع میکند.
بسیاری از بیماریهای کبدی در کودکان نیز وجود دارد، از جمله انسداد مجاری صفراوی، کمبود آلفا-۱ آنتیتریپسین، سندرم آلاژیل، کلستاز داخل کبدی خانوادگی پیشرونده و هیستوسیتوز سلول لانگرهانس.
بیماریهایی که با عملکرد جگر تداخل دارند اختلالاتی را در فرایندهای آن ایجاد خواهند کرد. هرچند، جگر ظرفیت بالایی برای بازسازی و ذخیرهسازی دارد. در بیشتر موارد، جگر تنها علائم را بعد از آسیب گسترده نشان میدهد.
بیماریهای جگر با آزمون عملکرد کبد تشخیص داده میشوند، بهعنوان مثال، توسط تولید پروتئین فاز حاد.
همچنین بیماریهای دیگری نیز هستند که بهطور مستقیم بیماری جگر شناخته نمیشوند ولی ممکن است موجب اختلال در عملکرد جگر شوند، به عنوان مثال عامل دیفتری در گلو رشد میکند و توکسین آن بر جگر و کلیه و اعصاب و قلب اثر میکند. همچنین یکی از علل مرگ بیماری مالاریا نارسایی جگر و کلیه است.
بازسازی و پیوند
جگر تنها اندام داخلی بدن انسان است که توانایی باززایی طبیعی بافتهای از دست رفته را دارد؛ کمتر از ۲۵٪ جگر میتواند بهتمام جگر احیا شود.[۲۴] باززایی بسیار سریع است. جگر طی یک تا دو هفته بعد از از دست دادن بیش از ۵۰٪ حجم خود به اندازه طبیعی خود باز خواهد گشت.
این عمل دلیل عمدهٔ بازگشت هپاتوسیتها به چرخه یاختهای است. هپاتوسیتها از فاز جی صفر خاموش به فاز جی ۱ رفته و تحت میتوز قرار میگیرند. این فرایند توسط گیرنده پی ۷۵ فعال میشود.[۲۵]
سه پیوند اولیهٔ جگر انسان توسط توماس استارزل در سال ۱۹۶۳ در ایالات متحده انجام شد.[۲۶] در سال ۱۹۶۸، روی کالن در کمبریج انگلستان اولین پیوند جگر را در بریتانیای کبیر انجام داد.[۲۷]
پیوند کبد تنها گزینه برای افرادی است که مبتلا به نارسایی غیرقابل بازگشت کبدی هستند. بیشتر پیوندهای انجام شده برای بیماریهای مزمن باعث سیروز میشوند، از جمله هپاتیت سی مزمن، الکلیسم، هپاتیتهای خودایمن و بسیاری دیگر از بیماریها. پیوندهای جگر انجام شده برای نارسایی حاد کبد که در آن نارسایی در طول چند روز هفته رخ میدهد کمتر شایع است.
قطبهای پیوند جگر ایران
شهرهای شیراز، تهران، مشهد و کرمان قطبهای پیوند کبد در ایران هستند. اصفهان، اهواز، تبریز و رشت از دیگر شهرهای فعال در پیوند کبد هستند.[۲۸]
تکوین
اندامزایی
منشأ جگر قرارگیری آن در بخش شکمی اندوردم فورگات (اندودرم یکی از ۳ لایه سلولی جوانه جنینی است) و مجاور مزانشیم دیواره ترنسورسوم است. در رویان انسان، دایورتیکولوم کبد یک لوله اندودرمی است که از فورگات به اطراف مزانشیم گسترش یافتهاست. مزانشیم دیواره ترانسورسوم باعث تکثیر این اندودرم به شاخه شاخه شدن و شکلگیری اپیتلیوم غدهای جگر میشود. بخشی از دایورتیکولوم کبدی (که این منطقه نزدیک لوله گوارش است) در ادامه به عنوان مجرای زهکشی جگر عمل میکند، و شاخهای از این مجرا کیسه صفرا را ایجاد میکند.[۲۹] علاوه بر این سیگنالهای مزانشیم دیواره ترانسورسوم، فاکتور رشد فیبروبلاست از تکامل قلب نیز همراه با رتینوئیک اسید ناشی از مزودرم صفحه جانبی به صلاحیت جگر کمک میکند. سلولهای اندودرمی کبدی تحت یک انتقال مورفولوژیکی از ستونی به شبه لایهای منجر به ضخامت اولیه جوانه جگر میشود. سلولهای ستارهای جگر از مزانشیم مشتق میشوند.[۳۰]
بعد از مهاجرت هپاتوبلاستها به مزانشیم دیواره ترانسورسوم، معماری کبدی با سینوسهای کبدی شروع بهکار میکند و مویرگهای صفراوی ظاهر میشوند. جوانهٔ جگر به لبهای کبدی تقسیم میشود. ورید نافی چپ به مجراهای وریدی تبدیل شده و ورید ویتلاین به ورید باب تبدیل میشود. گسترش جوانهٔ جگر توسط سلولهای بنیادی خونساز انجام میشود. هپاتوبلاستهای دو پتانسیلی به سلولهای اپیتلیال صفراوی و هپاتوسیتها متمایز میشوند. سلولهای اپیتلیال صفراوی از هپاتوسیتهای اطراف ورید باب متمایز میشوند، ابتدا یک، تکلایه تولید و سپس دولایه از سلولهای مکعبی تولید میکنند. در صفحهٔ داکتال، تمرکز انبساط در نقاطی از دولایه پدیدار میشود، توسط مزانشیم باب محصور شده، و تحت توبولزایی در مجراهای صفراوی درون کبدی قرار میگیرد. هپاتوبلاستها مجاور ورید باب قرار نگرفته و در عوض به هپاتوسیتها متمایز شده و در طنابهای خطی سلولهای اپی تلیال مزانشیم و مجراهای صفرا قرار میگیرند. هنگامی که هپاتوبلاستها به هپاتوسیتها تخصصی شده و گسترش مییابند، عملکردها را از یک هپاتوسیت بالغ دریافت میکنند، و در نهایت هپاتوسیتهای بالغ بهعنوان سلولهای اپیتلیال بسیار قطبی با انباشتگی گلیکوژن فراوان ظاهر میشوند.
تأمین خون جنین
در جنین در حال رشد، منبع اصلی خون کبد از ورید نافی است که مواد مغذی را برای جنین در حال رشد تأمین میکند. ورید نافی از ناف وارد شکم میشود، و در طول لبه آزاد لیگامان فلسی فرم کبد به سطح تحتانی کبد به طرف بالا عبور میکند. به شاخه چپی ورید باب متصل میشود. مجراهای وریدی، خون را از ورید باب چپی به ورید کبدی چپی و سپس به بزرگسیاهرگ زیرین حمل میکنند، و اجازه میدهند خون جنینی در کبد دور بزند.
درجنین، کبد در طول بارداری نرمال توسعه مییابد، و تصفیه نرمال کبد جنین انجام نمیشود. کبد اجازه ندارد فرایندهای گوارشی را انجام دهد زیرا جنین وعدههای غذایی را بهطور مستقیم مصرف نمیکند، اما مواد مغذی را توسط جفت از مادر دریافت میکند. کبد جنین برخی از سلولهای بنیادی خون را آزاد میکند که به تیموس جنین مهاجرت میکنند، بنابراین ابتدا لنفوسیتها، که لنفوسیت تی نامیده میشوند از سلولهای بنیادی کبد جنین ساخته میشوند. هنگامی که جنین متولد میشود، تشکیل سلولهای بنیادی خون در جنین به مغز قرمز استخوان منتقل میشود.
بعد از تولد، ورید نافی و مجراهای وریدی طی دو تا پنج روز کاملاً محو میشوند.
به عنوان غذا
جگر پستانداران، غازماکیانسانان، و ماهی معمولاً به عنوان خوراک توسط انسانها خورده میشود. جگرهای گاو، گوسفند، گوساله، مرغ خانگی و غازها در قصابیها و سوپرمارکتها بهطور گسترده قابل دسترس هستند.
جگر میتواند پخته، آبپز، کبابی، سرخ شده، در روغن تفت داده شده یا خام خورده شود (asbeh nayeh or sawda naye در غذاهای لبنانی، و همچنینساشیمی کبد در ژاپن). در بسیاری از آمادهسازیها، تکههای جگر با تکههای گوشت و کلیه، مانند اشکال مختلف کبابهای شبکهای خاورمیانهای ترکیب میشوند (به عنوان مثال meurav Yerushalmi). جگر اغلب در پخشینه درست میشود. مثالهای خوب شناخته شده شامل liver pâté، جگر چرب، chopped liver، و leverpastej میباشند. سوسیسهای کبدی از جمله Braunschweiger و liverwurst نیز ارزش غذایی دارند. خوراک سنتی آفریقای جنوبی، به نام Skilpadjies، از جگر گوسفند چرخ شده پیچیده در netvet (چربی غشا پوششی) تهیه شده و روی آتش کباب شدهاست. البته این نوع کباب جگر درایران در میان اقوام لر نیز مرسوم است ولی آن را چرخ نمیکنند بلکه به صورت قطعات کوچک در چربی غشا روده قرار میدهند.
جگر حیوانات غنی از آهن و ویتامین آ میباشند، و روغن جگر ماهی معمولاً به عنوان مکمل غذایی استفاده میشود. بهطور سنتی، کبد بعضی از ماهیها مخصوصاً لقمهماهی معمولی بهعنوان غذا ارزش دارد. این جگر برای آمادهسازی غذا مورد استفاده قرار میگیرد، از جمله در جگر اسکیت آبپز با تست در انگلستان، همچنین beignets de foie de raie و foie de raie en croute در آشپزی فرانسوی.[۳۱]
خوردن جگر در دوران بارداری
اگرچه جگر به دلیل داشتن مواد مغذی و ویتامینهای متعدد مانند اسیدفولیک، پروتئین، ویتامین آ و آهن غذای بسیار مفیدی برای زنان باردار محسوب میشود. اما باتوجه به مقادیر زیاد ویتامین آ موجود در آن میتواند مشکلات متعدد و جدی برای جنین و مادر بهوجود آورد. ویتامین آ موجود در جگر به شکل رتینول است، رتینول بهطور قابل توجهی قویتر از خود ویتامین آ است که در صورت مصرف آن در مقادیر زیاد در دوران بارداری در رشد جنین و نواقص احتمالی و ایجاد سرطان در بدن مادر تأثیر دارد؛ لذا خوردن جگر در دوران بارداری باید با مشورت پزشک انجام شود.[۳۲]
اشارات فرهنگی
در استورههای یونانی، پرومته بهدلیل آشکار کردن آتش برای انسان توسط خدایان مجازات شد، او را در جایی که یک کرکس (یا یک عقاب) جگر او را نوک میزد به سنگ زنجیر کردند و جگر در طول شب دوباره ساخته میشد. (جگر تنها اندام داخلی انسان است که میتواند خودش را به میزان قابل توجهی بازسازی کند) بسیاری از مردم باستانی خاور نزدیک و مناطق مدیترانهای نوعی از طالعبینی به نام هاروسپیسی را انجام میدهند، آنها سعی میکنند اطلاعات را با تمرین بر روی جگرهای گوسفند و دیگر حیوانات بهدست بیاورند.
در افلاطون، و در فیزیولوژیهای بعدی، جگر بهعنوان مکان تاریکترین احساسات تصور میشود (بهطور خاص خشم، حسادت و طمع) که انسان را به واکنش وادار میکند.[۳۳] در تلمود (رساله براکهوت ۶۱ ب) کبد به عنوان محل خشم است که با کیسه صفرا خنثی میشود.
در زبانهای فارسی، اردو و هندی (جگر یا जिगर یا jigar) در سخنرانیهای تمثیلی جگر، مرجع شجاعت و احساسات قوی یا «بهترین حالت فرد» است.
افسانه جانسون کبدخوار میگوید که او میتواند جگر هرکسی را که بعد از شام کشته شده باشد، بریده و بخورد.
در فیلم رسالت، خوردن جگر حمزه بن عبدالمطلب در طول غزوه احد توسط هند دختر عتبه به تصویر کشیده شدهاست. اگرچه روایاتی وجود دارد که هند به جای خوردن جگر حمزه «طعم آن را چشید»، صحت این روایات جای سؤال دارد.
جستارهای وابسته
یادداشتها
منابع
- ↑ Nosek, Thomas M. "Section 6/6ch2/s6ch2_30". Essentials of Human Physiology. Archived from the original on 2016-03-24.
- ↑ Elias, H.; Bengelsdorf, H. (1 July 1952). "The Structure of the Liver in Vertebrates". Cells Tissues Organs. 14 (4): 297–337. doi:10.1159/000140715. PMID 14943381.
- ↑ Abdel-Misih, Sherif R.Z.; Bloomston, Mark (2010). "Liver Anatomy". Surgical Clinics of North America. 90 (4): 643–653. doi:10.1016/j.suc.2010.04.017. PMC 4038911. PMID 20637938.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ "Anatomy and physiology of the liver – Canadian Cancer Society". Cancer.ca. Archived from the original on 2015-06-26. Retrieved 2015-06-26.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Tortora, Gerard J.; Derrickson, Bryan H. (2008). Principles of Anatomy and Physiology (12th ed.). John Wiley & Sons. p. 945. ISBN 978-0-470-08471-7.
- ↑ Maton, Anthea; Jean Hopkins; Charles William McLaughlin; Susan Johnson; Maryanna Quon Warner; David LaHart; Jill D. Wright (1993). Human Biology and Health. Englewood Cliffs, New Jersey, USA: Prentice Hall. ISBN 978-0-13-981176-0. OCLC 32308337.
- ↑ Zakim, David; Boyer, Thomas D. (2002). Hepatology: A Textbook of Liver Disease (4th ed.). ISBN 978-0-7216-9051-3.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Liver Anatomy در ئیمدیسین
- ↑ Cotran, Ramzi S.; Kumar, Vinay; Fausto, Nelson; Nelso Fausto; Robbins, Stanley L.; Abbas, Abul K. (2005). Robbins and Cotran pathologic basis of disease (7th ed.). St. Louis, MO: Elsevier Saunders. p. 878. ISBN 978-0-7216-0187-8.
- ↑ "Enlarged liver". Mayo Clinic. Archived from the original on 2017-03-21. Retrieved 2017-03-29.
- ↑ Molina, D. Kimberley; DiMaio, Vincent J.M. (2012). "Normal Organ Weights in Men". The American Journal of Forensic Medicine and Pathology. 33 (4): 368–372. doi:10.1097/PAF.0b013e31823d29ad. ISSN 0195-7910. PMID 22182984. S2CID 32174574.
- ↑ Molina, D. Kimberley; DiMaio, Vincent J. M. (2015). "Normal Organ Weights in Women". The American Journal of Forensic Medicine and Pathology. 36 (3): 182–187. doi:10.1097/PAF.0000000000000175. ISSN 0195-7910. PMID 26108038. S2CID 25319215.
- ↑ "Etymology online hepatic". Archived from the original on December 15, 2013. Retrieved December 12, 2013.
- ↑ "Anatomy of the Liver". Liver.co.uk. Archived from the original on 2015-06-27. Retrieved 2015-06-26.
- ↑ Renz, John F.; Kinkhabwala, Milan (2014). "Surgical Anatomy of the Liver". In Busuttil, Ronald W.; Klintmalm, Göran B. (eds.). Transplantation of the Liver. Elsevier. pp. 23–39. ISBN 978-1-4557-5383-3.
- ↑ "Cantlie's line | Radiology Reference Article". Radiopaedia.org. Archived from the original on 2015-06-27. Retrieved 2015-06-26.
- ↑ Kuntz, Erwin; Kuntz, Hans-Dieter (2009). "Liver resection". Hepatology: Textbook and Atlas (3rd ed.). Springer. pp. 900–903. ISBN 978-3-540-76839-5.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Singh, Inderbir (2008). "The Liver Pancreas and Spleen". Textbook of Anatomy with Colour Atlas. Jaypee Brothers. pp. 592–606. ISBN 978-81-8061-833-8.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ McMinn, R.M.H. (2003). "Liver and Biliary Tract". Last's Anatomy: Regional and Applied. Elsevier. pp. 342–351. ISBN 978-0-7295-3752-0.
- ↑ Skandalakis, Lee J.; Skandalakis, John E.; Skandalakis, Panajiotis N. (2009). "Liver". Surgical Anatomy and Technique: A Pocket Manual. pp. 497–531. doi:10.1007/978-0-387-09515-8_13. ISBN 978-0-387-09515-8.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ Dorland's illustrated medical dictionary 2012, p. 925.
- ↑ «بیماریهای کبد». بایگانیشده از اصلی در ۵ مه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۵ آوریل ۲۰۱۱.
- ↑ Cirrhosis Overview بایگانیشده در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine National Digestive Diseases Information Clearinghouse. Retrieved on 2010-01-22
- ↑ Dieter Häussinger, ed. (2011). Liver Regeneration. Berlin: De Gruyter. p. 1. ISBN 978-3-11-025079-4.
- ↑ Suzuki K, Tanaka M, Watanabe N, Saito S, Nonaka H, Miyajima A (2008). "p75 Neurotrophin receptor is a marker for precursors of stellate cells and portal fibroblasts in mouse fetal liver". Gastroenterology. 135 (1): 270–281.e3. doi:10.1053/j.gastro.2008.03.075. PMID 18515089.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ Starzl, T.E. , T.L. Marchioro, K.N. Von Kaulla, G. Hermann, R.S. Brittain, W.R. Waddell, "Homotransplantation of the liver in humans." Surg Gynecol Obstet 117: 659-676, 1963.
- ↑ R.Y. Calne, R. Williams, "Liver transplantation in man. I. Observations on technique and organization in five cases." Br Med 4: 535-540, 1968.
- ↑ «تازهترین نتایج ۲۵ سال «پیوند کبد» ایران». خبرگذاری مهر.
- ↑ Gilbert SF (2000). Developmental Biology (6th ed.). Sunderland (MA): Sinauer Associates.
- ↑ Berg T, DeLanghe S, Al Alam D, Utley S, Estrada J, Wang KS (2010). "β-catenin regulates mesenchymal progenitor cell differentiation during hepatogenesis". J Surg Res. 164 (2): 276–85. doi:10.1016/j.jss.2009.10.033. PMC 2904820. PMID 20381814.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ Calvin W. Schwabe Unmentionable Cuisine (انگلیسی)
- ↑ خوردن جگر در بارداری
- ↑ Krishna, Gopi (1970). Kundalini – the evolutionary energy in man. London: Stuart & Watkins. p. 77. SBN 7224 0115 9.
{{cite book}}
: Unknown parameter|coauthors=
ignored (|author=
suggested) (help)