صفاق

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
صفاق
صفاق، به رنگ آبی
شناسه‌ها
MeSHD010537
TA98A10.1.02.002
A10.1.02.005
A10.1.02.006
TA23729
THH3.04.08.0.00001
FMA9584

صِفاق یا شکم‌شامه از سلول های سنگ فرشی ساده (تک لایه) ساخته شده است در کالبدشناسی، غشاء نازکی است که دیواره‌های حفرهٔ شکم (کاواک) و بخش بزرگی از احشاء (اندرونه) را می‌پوشاند و از بخش‌های مهم حفاظت می‌کند. می‌توان صفاق را به‌صورت بادکنکی در نظر گرفت که اعضای مختلف، از خارج به طرف داخل این بادکنک، فشرده شده‌اند.

نام‌های دیگر صفاق عبارتند از پریتونئوم (Peritoneum)، آب‌شامهٔ شکم و پاشام شکم و کاواک‌پوش.

صفاق یک غشاء خونابی (سروزی) است که سطح داخلی حفرهٔ صفاقی (شکمی) و حفرات لگنی را می‌پوشاند (صفاق جداری)، یا احشاء را دربر می‌گیرد (صفاق احشائی=اندرونه‌پوش).

لایه سروزی یا نیام Tunica پرده‌ای است که جدار خارجی حفره‌های بدن را می‌پوشاند و روی سطوح اعضای داخلی برمی‌گرداند. این پرده، ماده‌ای آبکی ترشح می‌کند.
صفاق وسیع‌ترین غشای سروزی بدن است.

پردهٔ صفاق از دو ورق تشکیل شده‌است: یکی ورق کناری جداری یا صفاق جانبی که سطح درونی دیوارهٔ شکم و لگن را می‌پوشاند. دیگری ورق اندرونه‌ای یا صفاق احشایی که احشاء، درون شکم و لگن را مفروش می‌سازد.

چین‌ها[ویرایش]

وظیفه چین‌های صفاقی، آویزان شدن احشای شکمی به درون شکم، متحرک ساختن احشای داخل صفاق و ایجاد مسیری برای عبور عروق خونی، عروق لنفی و اعصاب می‌باشد. نکات مهم در مورد نامگذاری چین‌های صفاقی عبارتند از: الف) از ترکیب پیشوند Mes یا Meso و نام احشای مربوطه نامگذاری می‌شود (مانند بند نگهدارنده روده بزرگ (Meso+Colon=Mesocolon)؛ (مزانترها، چین‌خوردگی‌های دو لایه صفاق می‌باشند که قسمت‌هایی از روده‌ها را به جدار خلفی شکم وصل می‌کند). چین یا چین خوردگی صفاقی بلند، متصل به معده را چادرینه گویند (مانند چادرینه بزرگ). چین‌های دو لایه صفاقی که عضوی را به عضو یا دیواره عضو دیگر متصل می‌کند. به این چین دو لایه، رباط می‌گویند.

چین‌های شکم‌شامه‌ای نسبت به وضعی که دارند نام‌های گوناگونی دارند بدین شرح:

  1. بند: چین صفاقی است که دیواره را به قسمتی از لولهٔ گوارشی متصل می‌نماید. بند از دو ورق تشکیل شده و در ضخامت آن عروق و اعصاب قرار دارد. بندهای مزبور عبارتند از: بند معده، بند دوازدهه، بند روده، بند پس‌روده، برخی از چین‌های صفاقی اعضای تناسلی را نیز بند می‌نامند مثل بند تخمدان.
  2. رباط: چین‌های صفاقی می‌باشند که بین دیواره و اعضایی که جزو لولهٔ گوارشی نیستند قرار دارند مثل رباط پهن که زهدان را به دیواره مربوط می‌سازد.
  3. چادرینه: چین صفاقی است که دو عضو داخل بطن (از دستگاه گوارش) را به یکدیگر مربوط می‌سازد مانند چادرینه کوچک یا چادرینه معدی کبدی.
  • ۴- نیام یا تیغه: در بعضی مواقع دو یا چند ورق صفاقی که در مجاورت یکدیگر قرار گرفته‌اند بهم متصل شده تیغهٔ واحدی را تشکیل می‌دهند. عده‌ای از آن‌ها به آسانی از یکدیگر مجزا می‌شوند ولی برخی کاملاً بهم چسبیده و غیرقابل تفکیک می‌باشند.[۱]

نکات کالبدشناختی[ویرایش]

۱) ۲) لایه جداری صفاق در ناحیه شکم، توسط ۶ عصب سینه‌ای تحتانی و اولین عصب کمری (L1) عصب دهی می‌شود؛ لایه جداری صفاق در لگن، توسط عصب اوبتوراتور عصب‌دهی می‌شود (لایه جداری نسبت به درد، حرارت و فشار حساس می‌باشد)؛ اما لایه احشایی صفاق، توسط رشته‌های عصبی اتونوم (خود مختار) عصب دهی می‌شود و نسبت به درد، حساس نمی‌باشند ونسبت به کشش حساس هستند؛ (در صورت کشش بیش از حد مزانتر، حس درد از نوع احشایی می‌باشد). ۳) حفره صفاقی در مردان به‌صورت یک کیسهی کاملاً بسته (سطح داخلی آن، توسط بافت پوششی سنگفرشی ساده یا مزوتلیوم پوشیده شده‌است) می‌باشد، اما در زنان، انتهای لوله‌های رحمی، بداخل حفره صفاقی باز می‌شوند. حفره صفاقی در جنس مؤنث از طریق لوله‌های رحمی، رحم و واژن به خارج از بدن مرتبط است. ۴) حفره صفاقی به دو قسمت مجزا تقسیم می‌شود:

الف) کیسه مهتر: قسمت اصلی و بزرگتر حفره صفاقی است.

ب) کیسه کهتر : قسمت کوچک حفره صفاقی می‌باشد که در خلف معده و چادرینه کوچک قرار دارد. ارتباط بین این دو کیسه یا فضا، از طریق سوراخ چادرینه‌ای صورت می‌گیرد. (حدود سوراخ چادرینه‌ای عبارت است از: در قدام، سیاهرگ دروازه‌ای (ورید باب)؛ در خلف، ورید اجوف تحتانی (IVC) و مهره T12؛ در ناحیه فوقانی، لوب دم‌دار (Caudate Lobe) کبد؛ در ناحیه تحتانی، اولین قسمت دوازدهه و بخش افقی شریان هپاتیک).

۵) مری شکمی، معده،کبد، طحال، روده کوچک، روده بزرگ، سکوم، کولون عرضی و کولون سیگموئید جزء اعضای داخل صفاق می‌باشند؛ عروق (مانند آئورت شکمی، IVC، ورید پورت) و اعصاب شکم و لگن و همچنین ساختارهای دستگاه ادراری (مانند کلیه‌ها)، کلون صعودی و نزولی جزء اعضای خلف صفاق می‌باشند (اعضای خلف صفاقی، اعضایی می‌باشند که به جدار خلفی شکم چسبیده و فقط از سمت قدام، توسط صفاق پوشیده می‌شوند. این اعضاء، در خلف صفاق جای دارند).

وظایف صفاق[ویرایش]

وظایف شکم‌شامه عبارتند از: الف) محافظت از احشاء: حفاظت احشاء در برابر عفونت‌ها، به دلیل داشتن سلول‌های بیگانه خوار یا فاگوسیت.

ب) حرکت احشاء: ایجاد سطحی لغزنده برای حرکت آزاد احشای شکمی. پ) تسهیل در ترمیم زخم‌ها: توسط سلول‌های فیبروبلاست (سلول‌های مزوتلیوم صفاق، می‌تواند به سلول‌های فیبرو بلاست تبدیل شود). ت) ذخیره چربی: این کار توسط چین‌های صفاقی صورت می‌گیرد.

۸) چادرینه بزرگ، انحنای بزرگ معده را به کولون عرضی و مزوکولون عرضی وصل می‌کند؛ چادرینه کوچک ، انحنای کوچک معده را به شکاف رباط وریدی و حاشیهی ناف کبد متصل می‌کند. ۹) به تجمع مایع در حفره صفاقی، آسیت (Ascites) می‌گویند. هپاتیت، سیروز کبدی و افزایش فشار ورید پورت، از علل عمدهی آسیت می‌باشند. یکی از علائم رادیوگرافیکی آن، فشرده شدن و متمرکز شدن روده‌ها در قسمت میانی شکم می‌باشد. ۱۰) وجود هوا در داخل حفرهی صفاقی را پنومو پریتونئوم (Pneumoperitoneum) می‌گویند. پنومو پریتونئوم، ممکن است بعلت تروما (ضربه)، جراحی شکم و سوراخ شدن معده و روده روی دهد (هوای موجود در حفرهی صفاقی، در مدت ۶_۹ روز به‌طور کامل جذب خواهد شد). از علائم رادیوگرافیکی آن، تجمع هوا در زیر دیافراگم دو طرف به‌صورت هلالی (منحنی شکل) می‌باشد (در صورتی که احتمال داده شود که مقدار ناچیزی گاز در حفرهی صفاقی وجود داشته باشد، رادیوگرافی در وضعیت خوابیده به پهلوی چپ (Left Lateral Decubitus) صورت می‌گیرد. در این حالت، می‌توان تصویر هوای موجود در حفرهی پریتونئوم را بین کنار راست کبد و جدار طرفی راست شکم مشاهده کرد). ۱۱) وجود خون در داخل حفرهی صفاقی را همو پریتونئوم (Hemoperitoneum) می‌گویند که ممکن است به علت ترومای شدید (آسیب دیدن کبد، طحال و …) باشد. ۱۲) به التهاب صفاق، پریتونیت (Peritonitis) می‌گویند که ممکن است بعلت عفونی شدن عضوی باشد که توسط صفاق پوشیده شده‌است (توجه: پسوند itis_ به معنای التهاب (Inflammation) می‌باشد). ۱۳) لاپاروسکوپی (Laparoscopy): مشاهدهی عینی حفرهی شکم، بوسیله لاپاروسکوپ را لاپاروسکوپی می‌گویند (توجه: پسوند Scopy_ به معنای مشاهدهی عینی می‌باشد).

۱۴) با توجه به اینکه لایه جداری صفاق، توسط اعصاب سوماتیک عصب دهی می‌شود، لذا درد این ناحیه از نوع سوماتیک می‌باشد؛ یعنی می‌توان محل درد را به‌طور دقیق مشخص کرد. عصب دهی لایه احشایی صفاق و مزانترها، توسط اعصاب اتونوم می‌باشد، از این‌رو نمی‌توان محل دقیق درد را مشخص کرد.

بن‌بست‌های صفاقی[ویرایش]

بن‌بست‌های صفاقی (Peritoneal Recess): می‌توان این بن‌بست‌ها را در دو دستهٔ کلی بن‌بست‌های دئودنوم و بن‌بست های سکوم طبقه‌بندی کرد:

الف) بن‌بست‌های دئودنوم (۵ ،(Duodenal Recesses عدد می‌باشند که نزدیک محل اتصال دئودنوم به ژژنوم (زاویهٔ دئودنوژژنال) قرار دارند و عبارتند از:

a) بن‌بست دئودنال فوقانی (Superior Duodenal Recess): این بن‌بست در محاذات مهرهی L2 قرار دارد (فراوانی آن در ا فراد، ۵۰٪ می‌باشد).

b) بن‌بست دئودنال تحتانی (Inferior Duodenal Recess): این بن‌بست در محاذات مهرهی L3 قرار دارد (فراوانی آن در ا فراد، ۷۵٪ می‌باشد).

c) بن‌بست پارا دئودنال (Para Duodenal Recess): فراوانی آن در افراد، ۲۰٪ می‌باشد.

d) بن‌بست خلف دئودنال یا رترو دئودنال (Retro Duodenal Recess): این بن‌بست، به ندرت دیده می‌شود و بزرگترین بن بست دئودنوم می‌باشد (عمق این بن‌بست، بین 8_10 cm می‌باشد).

e) بن‌بست دئودنوژژنال (Duodenojejunal Recess): فراوانی آن در افراد، ۲۰٪ می‌باشد.

ب) بن‌بست‌های سکوم (۳ ،(Cecal Recesses عدد می‌باشند که در نزدیکی سکوم قرار دارند و عبارتند از:

a) بن‌بست ایلئوسکال فوقانی (Superior Ileocecal Recess): این بن‌بست، بین ایلئوم و کولون صعودی قرار دارد.

b) بن‌بست ایلئوسکال تحتانی (Inferior Ileocecal Recess)

c) بن‌بست خلف سکوم یا رتروسکال (RetroCecal Recess): این بن‌بست، در خلف سکوم قرار دارد.

نگارخانه[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. کالبدشناسی توصیفی کتاب هفتم دستگاه گوارش شمارهٔ ۲۲۲ از انتشارات دانشگاه تهران صص ۱۰۰–۱۰۱