نیکیتا خروشچف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۵۸: خط ۵۸:
در سال 1908 میلادی، سرگئی خروشچف به شهر یوزوکا در اوکراین فعلی– که به استالینو مشهور شده بود و قلب صنعت روسیه شناخته می‌شد – رفت و پسر هم به پدر ملحق شد و مادر و خواهر هم به پیوستند و خانواده جمعا به مقصد پدر رفتند. پدر کارگر معدن بود و نیکیتا در یکی از کارخانه‌های آنجا کارگری می‌کرد و در محله‌ی خود، بسیار شناخته‌شده بود. نیکیتا، برای خانواده‌های کشتار لنا گلدفیلدز پول صدقه می‌داد، ولی شغلش را به دلیل اشتغال کم از دست داد و کارگر معدن شد و به پدرش پیوست. پدر در نظر داشت که به ایالت متحده مهاجرت کند ولی نتواست.
در سال 1908 میلادی، سرگئی خروشچف به شهر یوزوکا در اوکراین فعلی– که به استالینو مشهور شده بود و قلب صنعت روسیه شناخته می‌شد – رفت و پسر هم به پدر ملحق شد و مادر و خواهر هم به پیوستند و خانواده جمعا به مقصد پدر رفتند. پدر کارگر معدن بود و نیکیتا در یکی از کارخانه‌های آنجا کارگری می‌کرد و در محله‌ی خود، بسیار شناخته‌شده بود. نیکیتا، برای خانواده‌های کشتار لنا گلدفیلدز پول صدقه می‌داد، ولی شغلش را به دلیل اشتغال کم از دست داد و کارگر معدن شد و به پدرش پیوست. پدر در نظر داشت که به ایالت متحده مهاجرت کند ولی نتواست.
نیکیتا در سال دهه 1910 با افراسینیا ازدواج کرد. در همان مواقع، جنگ جهانی اول آغاز شده بود و از آنجایی که نیکیتا بسیار ماهر بود، از خدمت اجباری در سربازی معاف شد. سپس در کارگاه سرویس معدن استخدام شد و حدود ده معدن را سرویس کرد. وی در سال 1914، ازدواج دیگری با دختری به نام یفروسینیا پیساروا که مجری آسانسور معدن بود کرد و در سال بعد دختری به دنیا آورد به نامیولیا و در سال بعد از آن هم پسری به نام لئونید به دنیا آمد.
نیکیتا در سال دهه 1910 با افراسینیا ازدواج کرد. در همان مواقع، جنگ جهانی اول آغاز شده بود و از آنجایی که نیکیتا بسیار ماهر بود، از خدمت اجباری در سربازی معاف شد. سپس در کارگاه سرویس معدن استخدام شد و حدود ده معدن را سرویس کرد. وی در سال 1914، ازدواج دیگری با دختری به نام یفروسینیا پیساروا که مجری آسانسور معدن بود کرد و در سال بعد دختری به دنیا آورد به نامیولیا و در سال بعد از آن هم پسری به نام لئونید به دنیا آمد.
[[پرونده:1916. Khrushhev-s-zhenojj-efrosinejj.jpg|بندانگشتی|خروشچف و همسر اول او افراسینیا (یفروسینیا) در سال 1916|جایگزین=|راست]]نیکیتای جوان هیچ نقشی در انقلاب روسیه نداشت و تنها از بلشویک‌ها حمایت می‌کرد. در سال 1917 که انقلاب پیروز شد ولی جنگ داخلی میان بلشویک‌های کمونیست و مخالفان کمونیست داشت آغاز شده بود. دولت روسیه نفوذ کمی در کنترل اوکراین (محل زندگی خانواده خروشچف) داشت و در ظاهر برای روسیه بود و در عمل مستقل شده بود. شوروی کم کم تسلط خود را بر اوکراین یافت و دولت خروشچف را رئیس شورای کارگری روچنکوو کرد. در سال 1918، جنگ داخلی آغاز شد و نیکیا به بلشویک‌ها پیوست. یلیام تاوبمن، زندگینامه نویس وی، اظهار داشت که تأخیر خروشچف در پیوستن خود به بلشویک ها به این دلیل بود که وی احساس می کرد به منشویک هایی که پیشرفت اقتصادی را در اولویت خود دارند نزدیکتر است، در حالی که بلشویک ها به دنبال قدرت سیاسی بودند. در مارس 1918 ، هنگامی كه دولت بلشویك صلح جداگانه ای با قدرتهای مرکزی منعقد كرد، آلمانی ها دونباس را اشغال كردند و خروشچف به كالینووكا گریخت. در اواخر سال 1918 یا اوایل سال 1919 وی به عنوان کمیساری سیاسی در ارتش سرخ بسیج شد. پست کمیسار سیاسی اخیراً معرفی شده بود زیرا بلشویک ها کمتر به فعالان کارگری و بیشتر به نیروهای نظامی اعتماد می کردند. وظایف خروشچف شامل القا نیروها در اصول بلشویسم و ارتقا روحیه و آمادگی برای نبرد است. خروشچف با شروع کمیساری به یک دسته ساختمانی، به کمیساری شدن در یک گردان ساختمانی برخاست و از جبهه برای یک دوره سیاسی دو ماهه اعزام شد. کمیسار جوان بارها مورد انتقاد قرار گرفت، گرچه بسیاری از داستانهای جنگی که در زندگی بعدی تعریف می کرد ، بیشتر از آنکه به نبرد بپردازد ، به بی پروایی فرهنگی او (و سپاهیانش) می پرداخت. در سال 1921 ، جنگ داخلی به پایان رسید و خروشچف از خدمت خارج شد و به عنوان کمیسار به یک تیپ کارگری در دونباس منصوب شد، جایی که او و افرادش در شرایط نامناسبی زندگی می کردند. جنگ‌های داخلی باعث ویرانی و قحطی گسترده شده بود و فروسینیا، همسر خروشچف، یكی از قربانیان گرسنگی و بیماری، كه در حالی كه خروشچف در ارتش بود، بر اثر حصبه در كالینووكا درگذشت. کمیسار برای تشییع جنازه بازگشت و وفادار به اصول بلشویکی خود، از ورود تابوت همسرش خودداری کرد.
[[پرونده:1916. Khrushhev-s-zhenojj-efrosinejj.jpg|بندانگشتی|خروشچف و همسر اول او افراسینیا (یفروسینیا) در سال 1916|جایگزین=|راست]]


خروشچف با مداخله یک دوست در سال 1921 به عنوان دستیار مدیر امور سیاسی در معدن روچنکو در منطقه دونباس که قبلا در آنجا کار می‌کرد، منصوب شد. تعداد بلشویک‌ها در این منطقه بسیار کم بود. در آن زمان، جنبش بلشویک‌ها توسط سیاست جدید اقتصادی لنین، که اجازه می داد برخی از اقدامات خصوصی را انجام دهد، تقسیم شد و از نظر برخی بلشویک ها عقب نشینی ایدوئولوژیک بود. در حالی که مسئولیت خروشچف به عهده امور سیاسی بود ، وی پس از هرج و مرج سالهای جنگ ، خود را درگیر اقدامات از سرگیری مجدد تولید کامل در معدن کرد. او به راه اندازی مجدد ماشین آلات کمک کرد (قطعات اصلی و کاغذها توسط مالکان معدن قبل از شوروی برداشته شده بود) و لباس قدیمی مین خود را برای تورهای بازرسی به تن کرد.
=== انقلاب روسیه ===

نیکیتای جوان هیچ نقشی در انقلاب روسیه نداشت و تنها از بلشویک‌ها حمایت می‌کرد. در سال 1917 که انقلاب پیروز شد ولی جنگ داخلی میان بلشویک‌های کمونیست و مخالفان کمونیست داشت آغاز شده بود. دولت روسیه نفوذ کمی در کنترل اوکراین (محل زندگی خانواده خروشچف) داشت و در ظاهر برای روسیه بود و در عمل مستقل شده بود. شوروی کم کم تسلط خود را بر اوکراین یافت و دولت خروشچف را رئیس شورای کارگری روچنکوو کرد. در سال 1918، جنگ داخلی آغاز شد و نیکیا به بلشویک‌ها پیوست. یلیام تاوبمن، زندگینامه نویس وی، اظهار داشت که تأخیر خروشچف در پیوستن خود به بلشویک ها به این دلیل بود که وی احساس می کرد به منشویک هایی که پیشرفت اقتصادی را در اولویت خود دارند نزدیکتر است، در حالی که بلشویک ها به دنبال قدرت سیاسی بودند. در مارس 1918 ، هنگامی كه دولت بلشویك صلح جداگانه ای با قدرتهای مرکزی منعقد كرد، آلمانی ها دونباس را اشغال كردند و خروشچف به كالینووكا گریخت. در اواخر سال 1918 یا اوایل سال 1919 وی به عنوان کمیساری سیاسی در ارتش سرخ بسیج شد. پست کمیسار سیاسی اخیراً معرفی شده بود زیرا بلشویک ها کمتر به فعالان کارگری و بیشتر به نیروهای نظامی اعتماد می کردند. وظایف خروشچف شامل القا نیروها در اصول بلشویسم و ارتقا روحیه و آمادگی برای نبرد است. خروشچف با شروع کمیساری به یک دسته ساختمانی، به کمیساری شدن در یک گردان ساختمانی برخاست و از جبهه برای یک دوره سیاسی دو ماهه اعزام شد. کمیسار جوان بارها مورد انتقاد قرار گرفت، گرچه بسیاری از داستانهای جنگی که در زندگی بعدی تعریف می کرد ، بیشتر از آنکه به نبرد بپردازد ، به بی پروایی فرهنگی او (و سپاهیانش) می پرداخت. در سال 1921 ، جنگ داخلی به پایان رسید و خروشچف از خدمت خارج شد و به عنوان کمیسار به یک تیپ کارگری در دونباس منصوب شد، جایی که او و افرادش در شرایط نامناسبی زندگی می کردند. جنگ‌های داخلی باعث ویرانی و قحطی گسترده شده بود و فروسینیا، همسر خروشچف، یكی از قربانیان گرسنگی و بیماری، كه در حالی كه خروشچف در ارتش بود، بر اثر حصبه در كالینووكا درگذشت. کمیسار برای تشییع جنازه بازگشت و وفادار به اصول بلشویکی خود، از ورود تابوت همسرش خودداری کرد.
همسر دومش نینا پتروونا(گرچه در اصل با هم ازدواج نکرده بودند) به دنیا آمده اوکراین بود. خروشچف در معدن روچنکوو بسیار موفق بود و در اواسط سال 1922 به او پیشنهاد شد که مدیر معدن نزدیک پاستوخوف باشد. با این حال، او پیشنهاد را رد کرد، و به) در یوزوکا ماند، اگرچه مقامات برتر تمایلی به رها کردن وی نداشتند. خروشچف می‌خواست در دانشگاهی تدریس و تحصیل کند؛ از آنجایی که فقط چهار سال تدریس ابتدایی داشت، در پایین‌ترین درجه، تحصیل کرد. معلمش بعد‌ها گفت که وی بسیار تبنل بوده است.خروشچف، هنگام تحصیل کار در معدن را ادامه می‌داد.


== برکناری ==
== برکناری ==

نسخهٔ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۲

نیکیتا خروشچُف
خروشچف در سال ۱۹۶۳
دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی
دوره مسئولیت
۱۴ مارس ۱۹۵۳ – ۱۴ اکتبر ۱۹۶۴
رئیس‌جمهورکلیمنت ووروشیلوف
لئونید برژنف
آناستاس میکویان
نخست‌وزیرگئورگی مالنکوف
نیکلای بولگانین
نیکیتا خروشچُف
پس ازژوزف استالین
پیش ازلئونید برژنف
نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی
دوره مسئولیت
۲۷ مارس ۱۹۵۸ – ۱۴ اکتبر ۱۹۶۴
پس ازنیکلای بولگانین
پیش ازآلکسی کاسیگین
اطلاعات شخصی
زاده
نیکیتا سرگیویچ خروشچُف

۱۵ آوریل ۱۸۹۴
کالبنوفکا، امپراتوری روسیه
درگذشته۱۱ سپتامبر ۱۹۷۱ (۷۷ سال)
مسکو
ملیت اتحاد جماهیر شوروی
حزب سیاسیحزب کمونیست اتحاد شوروی
همسر(ان)Yefrosinia Khrushcheva
Marusia Khrushcheva
Nina Kukharchuk
پیشهسیاستمدار
امضا
خدمات نظامی
خدمت/شاخهارتش سرخ شوروی
سال‌های خدمت۱۹۴۵–۱۹۴۱
درجهسپهبد
جنگ‌ها/عملیات‌جنگ دوم جهانی
نبرد استالینگراد

نیکیتا سرگیویچ خروشچُف (به روسی: Ники́та Серге́евич Хрущёв)‏ (زاده ۱۵ آوریل ۱۸۹۴ – درگذشته ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۱) رهبر شوروی از ۱۴ مارس ۱۹۵۳ تا ۱۴ اکتبر ۱۹۶۴ بود. پس از مرگ ژوزف استالین در سال ۱۹۵۳، وی در حالی که ۵۹ سال داشت رهبر اعلام شد. خروشچف مانند تمام رهبران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، کمونیست بود و کشور‌هایی چون کوبا را به خود جذب نمود.

در دوران او، بذر‌های جنگ سرد میان شوروی و ایالات متحده آمریکا پاشیده شد، ولی با به حکومت رسیدن دوایت آیزنهاور، رشد این بذر‌های جنگ کند شد، ولی با پایان کارش و به حکومت رسیدن جان اف. کندی، این بذر رشد کرد، طوری که ممکن بود جنگ سرد به جنگ گرم مبدل گردد. این بذر‌ها، توسط فیدل کاسترو که فولخنثیو باتیستا ثالدیوار،‌ رهبر دیکتاتور کوبا را برکنار کرده بود، در کوبا، جایی با فاصله کمتر از ۱۰۰ کیلومتری به ایالات متحده، پاشیده شد؛ کاسترو عقیده داشت که جهان باید کمونیست شود و طبیعتا، به اتحاد شوروی پیوست. خروشچف، بمب اتمی مخفیانه به کوبا ارسال کرد و اجازه هدف قرار دادن آن به ایالت متحده را داد؛ ایالات متّحده، موقعی این بحران را فهمید که گشت هوایی در حال گذر از کوبا آن را شناسایی کرد. این نشان‌دهنده افزایش جنگ سرد بود. در حالی که اگر از ضاویه شمالی به کره زمین نگاه کنیم، اختلاف ایالات متحده و اتحاد شوروی را می‌بینیم که کمتر از ۲۰۰ کیلومتر است. با اینکه هیچ گاه این دو کشور با هم دیگر نجنگیدند، ولی در آستانه یک جنگ اساسی بودند.

پس از افزایش تنش‌های جنگ سرد، خروشچف کندی ترور و برکنار شدند و برخی می‌گویند که این دو به هم مرتبط بودند. برکنار‌کننده و جانشین نیکیتا لئونید برژنف بود ولی قاتل کندی هیچ‌گاه مشخص نشد که کیست.

به هر حال، دوران خروشچف، نسبت به دوران ژوزف استالین بسیار بهتر بود، با اینکه در دوران وی دولت شوروی در آستانه یک جنگ اساسی با ایالات متحده بود، بسیار بهتر از پیشین بود.

کودکی و نوجوانی

نیکیتا در 15 آوریل 1894، در کالینووفکا واقع در اوکراین امروزی، در روستایی به دنیا آمد. پدر و مادرش به ترتیب"سرگئی خروشچف" و "زنیا خروشچو" مانند تمام مردم روسیه دهقانان فقیری بودند و خواهرش که دو سال از وی بزرگتر بود، نامش "ایرنیا" بود. سرگئی، پدر خروشچف، در منطقه دونباس کارگر راه‌آهن بود. دلیل اینکه پدر

نیکیتا در 15 آوریل 1894، در کالینووفکا واقع در اوکراین امروزی، در روستایی به دنیا آمد. پدر و مادرش به ترتیب"سرگئی خروشچف" و "زنیا خروشچو" مانند تمام مردم روسیه دهقانان فقیری بودند و خواهرش که دو سال از وی بزرگتر بود، نامش "ایرنیا" بود. سرگئی، پدر خروشچف، در منطقه دونباس کارگر راه‌آهن بود. دلیل اینکه پدر خروشچف در شهر خود کار نمی‌کرد، حقوق و دستمزد پایین آن بود ولی دستمزد دونباش بسیار بیشتر از کالینووفکا بود و در آنجا کار می‌کرد و از این رو، پدر هرگز خانواده‌اش را نمی‌دید. نیکیتا در کودکی گله‌دار بود. خروشچف در مدرسه به تدریس و تحصیل 4 ساله پرداخت و معلمی به نام لیدیا شوچنکو داشت و گفت که خانواده خروشچف اصلا فقیر نیستند. خروشچف می‌گفت که معلمش آزاد اندیش بود که هیچ گاه کلیسا نمی‌رفت و کتاب‌های ممنوعه را مخفیانه می‌خواند و به شاگرد‌هایش تبلیغ می‌کرد. وی از نیکیتا خواست که تحصیلات بیشتری بکند، ولی امور مالی چنین اجازه‌ای به وی نمی‌داد. در سال 1908 میلادی، سرگئی خروشچف به شهر یوزوکا در اوکراین فعلی– که به استالینو مشهور شده بود و قلب صنعت روسیه شناخته می‌شد – رفت و پسر هم به پدر ملحق شد و مادر و خواهر هم به پیوستند و خانواده جمعا به مقصد پدر رفتند. پدر کارگر معدن بود و نیکیتا در یکی از کارخانه‌های آنجا کارگری می‌کرد و در محله‌ی خود، بسیار شناخته‌شده بود. نیکیتا، برای خانواده‌های کشتار لنا گلدفیلدز پول صدقه می‌داد، ولی شغلش را به دلیل اشتغال کم از دست داد و کارگر معدن شد و به پدرش پیوست. پدر در نظر داشت که به ایالت متحده مهاجرت کند ولی نتواست. نیکیتا در سال دهه 1910 با افراسینیا ازدواج کرد. در همان مواقع، جنگ جهانی اول آغاز شده بود و از آنجایی که نیکیتا بسیار ماهر بود، از خدمت اجباری در سربازی معاف شد. سپس در کارگاه سرویس معدن استخدام شد و حدود ده معدن را سرویس کرد. وی در سال 1914، ازدواج دیگری با دختری به نام یفروسینیا پیساروا که مجری آسانسور معدن بود کرد و در سال بعد دختری به دنیا آورد به نامیولیا و در سال بعد از آن هم پسری به نام لئونید به دنیا آمد.

خروشچف و همسر اول او افراسینیا (یفروسینیا) در سال 1916

نیکیتای جوان هیچ نقشی در انقلاب روسیه نداشت و تنها از بلشویک‌ها حمایت می‌کرد. در سال 1917 که انقلاب پیروز شد ولی جنگ داخلی میان بلشویک‌های کمونیست و مخالفان کمونیست داشت آغاز شده بود. دولت روسیه نفوذ کمی در کنترل اوکراین (محل زندگی خانواده خروشچف) داشت و در ظاهر برای روسیه بود و در عمل مستقل شده بود. شوروی کم کم تسلط خود را بر اوکراین یافت و دولت خروشچف را رئیس شورای کارگری روچنکوو کرد. در سال 1918، جنگ داخلی آغاز شد و نیکیا به بلشویک‌ها پیوست. یلیام تاوبمن، زندگینامه نویس وی، اظهار داشت که تأخیر خروشچف در پیوستن خود به بلشویک ها به این دلیل بود که وی احساس می کرد به منشویک هایی که پیشرفت اقتصادی را در اولویت خود دارند نزدیکتر است، در حالی که بلشویک ها به دنبال قدرت سیاسی بودند. در مارس 1918 ، هنگامی كه دولت بلشویك صلح جداگانه ای با قدرتهای مرکزی منعقد كرد، آلمانی ها دونباس را اشغال كردند و خروشچف به كالینووكا گریخت. در اواخر سال 1918 یا اوایل سال 1919 وی به عنوان کمیساری سیاسی در ارتش سرخ بسیج شد. پست کمیسار سیاسی اخیراً معرفی شده بود زیرا بلشویک ها کمتر به فعالان کارگری و بیشتر به نیروهای نظامی اعتماد می کردند. وظایف خروشچف شامل القا نیروها در اصول بلشویسم و ارتقا روحیه و آمادگی برای نبرد است. خروشچف با شروع کمیساری به یک دسته ساختمانی، به کمیساری شدن در یک گردان ساختمانی برخاست و از جبهه برای یک دوره سیاسی دو ماهه اعزام شد. کمیسار جوان بارها مورد انتقاد قرار گرفت، گرچه بسیاری از داستانهای جنگی که در زندگی بعدی تعریف می کرد ، بیشتر از آنکه به نبرد بپردازد ، به بی پروایی فرهنگی او (و سپاهیانش) می پرداخت. در سال 1921 ، جنگ داخلی به پایان رسید و خروشچف از خدمت خارج شد و به عنوان کمیسار به یک تیپ کارگری در دونباس منصوب شد، جایی که او و افرادش در شرایط نامناسبی زندگی می کردند. جنگ‌های داخلی باعث ویرانی و قحطی گسترده شده بود و فروسینیا، همسر خروشچف، یكی از قربانیان گرسنگی و بیماری، كه در حالی كه خروشچف در ارتش بود، بر اثر حصبه در كالینووكا درگذشت. کمیسار برای تشییع جنازه بازگشت و وفادار به اصول بلشویکی خود، از ورود تابوت همسرش خودداری کرد.

خروشچف با مداخله یک دوست در سال 1921 به عنوان دستیار مدیر امور سیاسی در معدن روچنکو در منطقه دونباس که قبلا در آنجا کار می‌کرد، منصوب شد. تعداد بلشویک‌ها در این منطقه بسیار کم بود. در آن زمان، جنبش بلشویک‌ها توسط سیاست جدید اقتصادی لنین، که اجازه می داد برخی از اقدامات خصوصی را انجام دهد، تقسیم شد و از نظر برخی بلشویک ها عقب نشینی ایدوئولوژیک بود. در حالی که مسئولیت خروشچف به عهده امور سیاسی بود ، وی پس از هرج و مرج سالهای جنگ ، خود را درگیر اقدامات از سرگیری مجدد تولید کامل در معدن کرد. او به راه اندازی مجدد ماشین آلات کمک کرد (قطعات اصلی و کاغذها توسط مالکان معدن قبل از شوروی برداشته شده بود) و لباس قدیمی مین خود را برای تورهای بازرسی به تن کرد.

همسر دومش نینا پتروونا(گرچه در اصل با هم ازدواج نکرده بودند) به دنیا آمده اوکراین بود. خروشچف در معدن روچنکوو بسیار موفق بود و در اواسط سال 1922 به او پیشنهاد شد که مدیر معدن نزدیک پاستوخوف باشد. با این حال، او پیشنهاد را رد کرد، و به) در یوزوکا ماند، اگرچه مقامات برتر تمایلی به رها کردن وی نداشتند. خروشچف می‌خواست در دانشگاهی تدریس و تحصیل کند؛ از آنجایی که فقط چهار سال تدریس ابتدایی داشت، در پایین‌ترین درجه، تحصیل کرد. معلمش بعد‌ها گفت که وی بسیار تبنل بوده است.خروشچف، هنگام تحصیل کار در معدن را ادامه می‌داد.

برکناری

تا سال ۱۹۶۲، موقعیت خروشچف به عنوان رهبر حزب مستحکم بود، اما با ازدیاد سن، قابلیت کار او افت کرد و غیرقابل پیش‌بینی شد و اعتماد زیردستانش به او کاهش یافت. مشکلات فزاینده اقتصادی شوروی، فشار بر خروشچف را افزایش داد. برژنف، در ظاهر به خروشچف وفادار ماند اما در ۱۹۶۳ در یک طرح ناموفق برای برکناری خروشچف شرکت کرد. در ۱۹۶۳، برژنف به سمت دبیر دوم کمیته مرکزی حزب کمونیست دست یافت. [۱]. در این سمت او در حقیقت قائم مقام رهبر حزب به‌شمار می‌رفت. [۲] خروشچف پس از بازگشت از اسکاندیناوی و چکسلواکی، در اکتبر ۱۹۶۴، برای گذراندن تعطیلات به پیتسوندا در نزدیکی دریای سیاه رفت. رئیس کا گ ب از افراد کلیدی شرکت‌کننده در توطئه بود، زیرا وظیفه او بود که در صورت هرگونه اقدامی علیه رهبری خروشچف موضوع را به او اطلاع بدهد.[۳]. در ۱۲ اکتبر، میخائیل سوسلف، به خروشچف تلفن کرد و خواست که او به مسکو بازگردد تا وضعیت کشاورزی در شوروی را بررسی کنند. خروشچف که قصد واقعی کودتاگران را دریافته بود تصمیم گرفت مقاومت نکند. در جلسه‌ای که تشکیل شد، برژنف و نیکلای پادگورنی، خروشچف را به شکست‌های اقتصادی و رفتار خودسرانه و متظاهرانه متهم کردند، تحت تأثیر متحدان برژنف، پولیت بورو به برکناری خروشچف رأی داد. برخی از اعضای کمیته مرکزی حزب خواستار مجازات خروشچف بودند اما برژنف با آن مخالفت کرد.[۴] برژنف به عنوان دبیر اول حزب، آلکسی کاسیگین به عنوان رئیس حکومت و آناستاس میکویان به عنوان رئیس کشور انتخاب شدند. ازآن به بعد خروشچف در ویلایی در حومهٔ مسکو زیر نظر بود که در این مدت خاطرات خود را، که در غرب منتشر شد، نوشت.

مرگ

خروشچف در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۱ در سن ۷۷ سالگی درگذشت و جنازه وی تحت مراقبت شدید دفن شد و حتی خانواده‌اش اجازه شرکت در مراسم را پیدا نکردند.[۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. Taubman 2003, p. 615.
  2. Taubman 2003, p. 616.
  3. Service 2009, p. 376.
  4. Service 2009, p. 378.
  5. Gwertzman، Bernard (۱۹۷۱-۰۹-۱۳). «Soviet Announces Khrushchev Death in Cool Language» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۲-۲۵.

منابع

  • Taubman, William (2003). Khrushchev: The Man and His Era. W. W. Norton & Company. ISBN 978-0-393-05144-5.{{cite book}}: نگهداری CS1: پیش‌فرض تکرار ref (link)
  • Service, Robert (2009). History of Modern Russia: From Tsarism to the Twenty-first Century (۳ ed.). Penguin Books. ISBN 978-0-674-03493-8.