پرش به محتوا

دولت سوسیالیستی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نظام سوسیالیستی، جمهوری سوسیالیستی، کشور سوسیالیستی یا حکومت سوسیالیستی (به انگلیسی: Socialist state) که گاهی با عناوین حکومت کارگری یا جمهوری کارگری هم شناخته‌می‌شود، یک دولت مستقل است که بر طبق قانون اساسی متعهد به استقرار سوسیالیسم می‌باشد. اصطلاح دولت کمونیستی در غرب به‌صورت مترادف با آن به کار می‌رود، به‌ویژه هنگامی که به دولت‌های سوسیالیستی تک‌حزبی که توسط احزاب کمونیستی مارکسیست–لنینیست اداره می‌شوند و در روند ساخت سوسیالیسم و پیشرفت به سمت جامعه کمونیستی می‌روند، اشاره می‌شود. این کشورها هرگز خود را کمونیست و یا جامعه کمونیستی توصیف نمی‌کنند.[۱][۲][۳][۴] علاوه بر این، تعدادی از کشورهایی که دولت سرمایه‌داری چندحزبی هستند در قوانین اساسی خود به سوسیالیسم پرداخته و به ساخت جامعه سوسیالیستی اشاره می‌‎کنند. بعضی هم با گنجاندن عباراتی نظیر جمهوری خلق یا جمهوری سوسیالیستی در نام کامل کشورشان سعی دارند خود را حکومتی بر مبنای سوسیالیسم بنامند اما این هنجارها لزوماً نشان‌دهنده ساختار و سیستم‌های سیاسی و اقتصادی این کشورها نیست. اکنون برخی از این کشورها شامل الجزایر،[۵] بنگلادش،[۶] گویان،[۷] هند،[۸] نپال،[۹] نیکاراگوئه،[۱۰] سری‌لانکا[۱۱] و تانزانیا[۱۲] می‌شوند.

ایده دولت سوسیالیستی از مفهوم گسترده‌تر سوسیالیسم دولتی ناشی می‌شود، دیدگاه سیاسی که طبقه کارگر برای استفاده از قدرت دولتی و سیاست دولت برای ایجاد یک سیستم اقتصادی و اجتماعی نیاز دارد. این ممکن است به معنای سیستمی باشد که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله ملی شده یا تحت مالکیت دولت باشد یا صرفاً سیستمی باشد که در آن ارزش‌های اجتماعی یا منافع کارگران اولویت اقتصادی دارند.[۱۳][۱۴][۱۵] با این حال، اندیشه کلی دولت سوسیالیستی عمدتاً توسط مارکسیست–لنینیست‌ها حمایت می‌شود و اکثر دولت‌های سوسیالیستی توسط احزاب سیاسی وابسته به مارکسیسم–لنینیسم یا برخی از انواع ملی آن مانند مائوئیسم، استالینیسم یا تیتوئیسم[۱۶] تأسیس شده‌اند. یک دولت، چه سوسیالیستی و چه غیر سوسیالیستی، بیش از همه مورد مخالفت آنارشیست‌ها قرار می‌گیرد، آن‌ها این ایده را رد می‌کنند که دولت می‌تواند برای ایجاد یک جامعه سوسیالیستی به‌دلیل ماهیت سلسله مراتبی و مسلماً اجباری آن استفاده شود و یک حکومت سوسیالیستی یا سوسیالیسم دولتی را یک مدل ضد و نقیض در نظر می‌گیرند.[۱۷] مفهوم دولت سوسیالیستی نیز توسط برخی از متفکران کلاسیک، مارکسیست‌های لیبرترین، مارکسیست‌های ارتدکس، سوسیالیست‌های لیبرترین و سایر متفکران سیاسی سوسیالیست که دولت مدرن را محصول جانبی سرمایه‌داری می‌دانند که هیچ کارکردی در یک سیستم سوسیالیستی ندارد، غیر ضروری یا معکوس تلقی‌کرده و آن را رد می‌کنند.[۱۸][۱۹][۲۰]

یک دولت سوسیالیستی را باید از یک دموکراسی لیبرال چندحزبی که توسط یک حزب سوسیالیست خودساخته اداره می‌شود و دولت طبق قانون اساسی ملزم به ساخت سوسیالیسم نیست. متمایز کرد. در چنین مواردی، نظام سیاسی و دستگاه حکومت به‌طور خاص برای پیگیری توسعه سوسیالیسم ساختاری ندارد. دولت‌های سوسیالیستی در مفهوم مارکسیستی–لنینیستی، دولت‌های مستقلی هستند که تحت کنترل یک حزب پیشتاز اند و توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را در جهت تحقق سوسیالیسم سازماندهی می‌کنند. از نظر اقتصادی، این امر مستلزم توسعه یک اقتصاد سرمایه‌داری دولتی با انباشت سرمایه تحت هدایت دولت با هدف بلندمدت و ایجاد نیروهای مولد کشور و همزمان ترویج کمونیسم جهانی است.[۲۱][۲۲] دانشگاهیان، مفسران سیاسی و دیگر محققان تمایل دارند بین دولت‌های سوسیالیست اقتدارگرا و سوسیالیست دموکراتیک تمایز قائل شوند که اولی نماینده بلوک شرق و دومی نماینده کشورهای بلوک غرب است که به‌روش دموکراتیک توسط احزاب سوسیالیستی مانند بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و به‌طور کلی سوسیال دموکراسی‌های غربی و غیره اداره می‌شدند.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶]

بررسی گزیده

[ویرایش]

اولین حکومت سوسیالیستی جهان، جمهوری سوسیالیستی فدراتیو روسیه شوروی بود که در سال ۱۹۱۷ تأسیس شد.[۲۷] روسیه شوروی در سال ۱۹۲۲ با جمهوری سوسیالیستی بلاروس شوروی، جمهوری فدراتیو سوسیالیستی قفقاز جنوبی شوروی و جمهوری سوسیالیستی اوکراین شوروی، یک اتحادیه واحد فدرال به نام اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را تشکیل دادند. اتحاد جماهیر شوروی خود را یک حکومت سوسیالیستی اعلام داشت و تعهد خود را به ایجاد یک اقتصاد سوسیالیستی در قانون اساسی ۱۹۳۶ و بعداً قانون اساسی ۱۹۷۷ اظهار نمود. اتحاد جماهیر شوروی توسط حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان یک دولت تک‌حزبی اداره می‌شد که ظاهراً دارای یک سازمان سانترالیسم دموکراتیک بود و تا زمان انحلال اتحاد جماهیر شوروی در ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱، مارکسیسم–لنینیسم ایدئولوژی راهنمای رسمی آن باقی ماند. نظام‌های سیاسی این دولت‌های سوسیالیستی مارکسیست–لنینیست حول نقش مرکزی حزبی می‌چرخند که اقتدار نهایی را در اختیار دارد. از درون، حزب کمونیست نوعی دموکراسی به نام سانترالیسم دموکراتیک را اعمال می‌کرد.[۲۸]

در جریان بیست‌و‌دومین کنگره حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۶۱، نیکیتا خروشچف پایان ساخت سوسیالیستی را اظهار و هدف خوشبینانه دستیابی به کمونیسم در بیست سال را اعلام کرد.[۲۹] بلوک شرق یک بلوک سیاسی و اقتصادی از دولت‌های سوسیالیستی همسو با شوروی در اروپای شرقی و مرکزی بود که به مارکسیسم–لنینیسم، حکومت‌داری به سبک شوروی و برنامه‌ریزی اقتصادی در قالب نظام اداری–دستوری و اقتصاد دستوری پایبند بودند. از ساختار اقتصادی–اجتماعی چین به‌عنوان «سرمایه‌داری دولتی ملیت‌گرا» و از بلوک شرقاروپای شرقی و جهان سوم—به‌عنوان «نظام‌های بوروکراتیکاقتدارگرا» یاد می‌شود.[۳۰][۳۱]

جمهوری خلق چین در ۱ اکتبر ۱۹۴۹ تأسیس گشت و در قانون اساسی ۱۹۸۲ خود را یک کشور سوسیالیستی اعلام داشت. جمهوری دموکراتیک خلق کرهکره شمالی—از زمان تأسیس تا اواسط سال ۱۹۵۰ به مارکسیسم–لنینیسم ارتدوکس پایبند بود، از این رو رهبر کره شمالی، کیم ایل سونگ، به دنبال توسعه تفسیری متمایز از ایدئولوژی کره موسوم به جوچه بود تا موقعیت خود را در حزب کارگران کره تثبیت کند. جوچه که در ابتدا به‌عنوان گونه‌ای از مارکسیسم–لنینیسم در نظر گرفته می‌شد، توسط پسر و جانشینش رهبر کره شمالی، کیم جونگ ایل، کاملاً متمایز اظهار گشت و در قانون اساسی ۱۹۷۲ کره شمالی به‌عنوان ایدئولوژی رسمی دولت پذیرفته شد. جوچه که در طول دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ توسعه یافته‌بود، شکاف‌های ایدئولوژیک مهمی با مارکسیسم–لنینیسم پدید آورد و در قانون اساسی سال ۱۹۹۲ کشور، تمام ارجاعات به مارکسیسم–لنینیسم و کمونیسم از مصالح دولتی و حزبی حذف شد.[۳۲] محققان با توجه به تقدم تبار خانوادگی، ناسیونالیسم بر تضاد طبقاتی، تمایز اجتماعی و سلسله مراتب بر جامعه بدون طبقه و مساوات‌خواهی،[۳۳] بر سر طبقه‌بندی جوچه امروزی اختلاف نظر دارند و آن را انحراف از اصول مارکسیستی–لنینیستی می‌دانند[۳۴] اما برخی آن را هنوز شکلی از مارکسیسم–لنینیسم می‌دانند که با ناسیونالیسم، بت‌سازی و الهه‌سازی دودمان کیم ترکیب شده‌است.[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]

به‌طور مشابه، ارجاع مستقیم به کمونیسم در جمهوری دموکراتیک خلق لائوس در اسناد تأسیس آن گنجانده نشده‌است اما قدرت مستقیمی به حزب حاکم، حزب انقلابی خلق لائو اعطا می‌کند. مقدمه قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی ویتنام بیان می‌کند که ویتنام تنها پس از اتحاد مجدد کشور تحت رهبری حزب کمونیست ویتنام در سال ۱۹۷۶ وارد مرحله گذار بین سرمایه‌داری و سوسیالیسم شده‌است.[۳۹] قانون اساسی ۱۹۲۲ جمهوری کوبا اظهار می‌دارد که نقش حزب کمونیست کوبا، هدایت تلاش مشترک در جهت اهداف و ساخت سوسیالیسم—و پیشرفت به‌سوی جامعه کمونیستی—است.[۴۰] قانون اساسی ۲۰۱۹ آن نیز هدف کار در جهت ساخت سوسیالیسم را حفظ کرده‌است.[۴۱]

اشارات قانون اساسی به سوسیالیسم

[ویرایش]

برخی از کشورها در قوانین اساسی خود به سوسیالیسم اشاره می‌کنند که دولت‌های تک‌حزبی نیستند و مارکسیسم–لنینیسم و اقتصادهای برنامه‌ریزی‌شده را می‌پذیرند. در بیشتر موارد، این‌ها اشاره‌های قانون اساسی به ساختن یک جامعه سوسیالیستی و اصول سیاسی است که تأثیر چندانی بر ساختار و هدایت دستگاه‌های حکومتی و اقتصادی این کشورها ندارد. در مقدمه قانون اساسی ۱۹۷۶ پرتغال اذعان داشته شده‌است که یکی از اهداف دولت پرتغال هموارسازی «راه برای جامعه سوسیالیستی» است.[۴۲] کشورهایی به‌مثابه الجزایر، کنگو، هند و سری‌لانکا به‌طور مستقیم از واژه سوسیالیست در قوانین اساسی و نام رسمی خود استفاده کرده‌اند. کشورهایی هم به‌مانند کرواسی، مجارستان و لهستان در اسناد تأسیسی با اشاره به رژیم‌های گذشته خود مستقیماً «کمونیسم» را محکوم می‌کنند.[۴۳][۴۴][۴۵]

در این موارد، معنای مورد نظر از سوسیالیسم می‌تواند بسیار متفاوت باشد و گاهی اوقات اشارات قانون اساسی به سوسیالیسم از دوره‌های پیشین در تاریخ کشور به جا مانده‌است. در مورد بسیاری از کشورهای خاورمیانه به‌مانند جمال عبدالناصر و احزاب مختلف بعث، اصطلاح سوسیالیسم اغلب در اشاره به یک فلسفه ناسیونالیستی یا سوسیالیستی عربی که توسط رژیم‌های خاص پذیرفته شده‌بود، به کار می‌رفت. کشورهایی نظیر جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی سری‌لانکا و جمهوری سوسیالیستی ویتنام از اصلاح سوسیالیست در نام رسمی خود استفاده کردند و از سوی دیگر کشورهایی مانند هند[۴۶] و پرتغال در نام رسمی خود به آن اشاره نمی‌کنند اما در قوانین اساسی خود به سوسیالیسم پرداخته‌اند. علاوه بر این، کشورهایی مانند بلاروس، کلمبیا، فرانسه، روسیه و اسپانیا از واژه متنوع دولت اجتماعی استفاده می‌کنند که معنای مبهم‌تری را بر جای می‌گذارد. در قوانین اساسی کرواسی، مجارستان و لهستان، رژیم‌های سوسیالیستی پیشین این کشورها به‌طور مستقیم محکوم شده‌اند. همچنین منطقه خودمختار روژاوا سوریه که تحت اصول کنفدرالیسم دموکراتیک عمل می‌کنند، به‌عنوان یک دولت سوسیالیستی در نظر گرفته شده‌است.[۴۷]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. Wilczynski, J. (2008). The Economics of Socialism after World War Two: 1945–1990. Aldine Transaction. p. 21. ISBN 978-0202362281. Contrary to Western usage, these countries describe themselves as 'Socialist' (not 'Communist'). The second stage (Marx's 'higher phase'), or 'Communism' is to be marked by an age of plenty, distribution according to needs (not work), the absence of money and the market mechanism, the disappearance of the last vestiges of capitalism and the ultimate 'whithering away' of the State.
  2. Steele, David Ramsay (September 1999). From Marx to Mises: Post Capitalist Society and the Challenge of Economic Calculation. Open Court. p. 45. ISBN 978-0875484495. Among Western journalists the term 'Communist' came to refer exclusively to regimes and movements associated with the Communist International and its offspring: regimes which insisted that they were not communist but socialist, and movements which were barely communist in any sense at all.
  3. Rosser, Mariana V.; Rosser, J. Barkley Jr. (23 July 2003). Comparative Economics in a Transforming World Economy. MIT Press. p. 14. ISBN 978-0262182348. Ironically, the ideological father of communism, Karl Marx, claimed that communism entailed the withering away of the state. The dictatorship of the proletariat was to be a strictly temporary phenomenon. Well aware of this, the Soviet Communists never claimed to have achieved communism, always labeling their own system socialist rather than communist and viewing their system as in transition to communism.
  4. Williams, Raymond (1983). "Socialism". Keywords: A vocabulary of culture and society, revised edition. Oxford University Press. p. 289. ISBN 978-0-19-520469-8. The decisive distinction between socialist and communist, as in one sense these terms are now ordinarily used, came with the renaming, in 1918, of the Russian Social-Democratic Labour Party (Bolsheviks) as the All-Russian Communist Party (Bolsheviks). From that time on, a distinction of socialist from communist, often with supporting definitions such as social democrat or democratic socialist, became widely current, although it is significant that all communist parties, in line with earlier usage, continued to describe themselves as socialist and dedicated to socialism.
  5. Article Preamble, Section Preamble of the Constitution of the People's Democratic Republic of Algeria (28 November 1996): "Gathered in the national movement and later within the National Front of Liberation, the Algerian people have made great sacrifices to assume their collective destiny in the framework of recovered freedom and cultural identity and to build authentic people's democratic constitutional institutions. The National Front of Liberation crowned the sacrifices of the best sons of Algeria during the people's war of liberation with independence and built a modern and full sovereign State".
  6. Article Preamble, Section Preamble of the Constitution of the People's Republic of Bangladesh (4 November 1972): "Further pledging that it shall be a fundamental aim of the State to realise through the democratic process, a socialist society free from exploitation, a society in which the rule of law, fundamental human rights and freedoms, equality and justice, political, economic and social, will be secured for all citizens".
  7. Article Preamble, Section Preamble of the Constitution of the Cooperative Republic of Guyana (20 February 1980): "Convinced that the organisation of the State and society on socialist principles is the only means of ensuring social and economic justice for all of the people of Guyana; and, therefore, being motivated and guided by the principles of socialism".
  8. Article Preamble, Section Preamble of the Constitution of the Republic of India (26 November 1949): "We, the people of India, having solemnly resolved to constitute India into a Sovereign Socialist Secular Democratic Republic and to secure to all its citizens".
  9. Article 4, Section 1 of the Constitution of the Federal Democratic Republic of Nepal (20 September 2015): "Nepal is an independent, indivisible, sovereign, secular, inclusive democratic, socialism-oriented federal democratic republican state".
  10. Article 5, Section 1 of the Constitution of the Republic of Nicaragua (1 January 1987): "Liberty, justice, respect for the dignity of the human person, political and social pluralism, the recognition of the distinct identity of the indigenous peoples and those of African descent within the framework of a unitary and indivisible state, the recognition of different forms of property, free international cooperation and respect for the free self-determination of peoples, Christian values, socialist ideals, and practices based on solidarity, and the values and ideals of the Nicaraguan culture and identity, are the principles of the Nicaraguan nation. [...] The socialist ideals promote the common good over individual egoism, seeking to create an ever more inclusive, just and fair society, promoting an economic democracy which redistributes national wealth and eliminates exploitation among human beings".
  11. Article Preamble, Section Preamble of the Constitution of the Democratic Socialist Republic of Sri Lanka (7 September 1978): "[T]o constitute Sri Lanka into a democratic socialist republic whilst ratifying the immutable republican principles of representative democracy, and assuring to all peoples freedom, equality, justice, fundamental human rights and the independence of the judiciary".
  12. Article 3, Section 1 of the Constitution of the United Republic of Tanzania (25 April 1978): "The United Republic is a democratic, secular and socialist state which adheres to multi-party democracy".
  13. Lenin, Vladimir (1917). The State and Revolution. "Chapter 5". Marxists Internet Archive. Retrieved 8 February 2020.
  14. Lenin, Vladimir (February—July 1918). Lenin Collected Works Vol. 27. Marxists Internet Archive. p. 293. Quoted by Aufheben. بایگانی‌شده در ۱۸ مارس ۲۰۰۴ توسط Wayback Machine.
  15. Lenin, Vladimir (1921). "The Tax in Kind". Marxists Internet Archive. Retrieved 8 February 2020.
  16. Pena, David S. (21 September 2007). "Tasks of Working-Class Governments under the Socialist-oriented Market Economy". Political Affairs. بایگانی‌شده در ۵ سپتامبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine. Retrieved 8 February 2020.
  17. McKay, Iain, ed. (2008). "Isn't libertarian socialism an oxymoron?". An Anarchist FAQ. Vol. I. Stirling: AK Press. ISBN 978-1-902593-90-6. OCLC 182529204.
  18. Schumpeter, Joseph (2008) [1942]. Capitalism, Socialism and Democracy. Harper Perennial. p. 169. ISBN 978-0-06-156161-0. But there are still others (concepts and institutions) which by virtue of their nature cannot stand transplantation and always carry the flavor of a particular institutional framework. It is extremely dangerous, in fact it amounts to a distortion of historical description, to use them beyond the social world or culture whose denizens they are. Now ownership or property – also, so I believe, taxation – are such denizens of the world of commercial society, exactly as knights and fiefs are denizens of the feudal world. But so is the state (a denizen of commercial society).
  19. McKay, Iain, ed. (2012). "Why do anarchists oppose state socialism?". An Anarchist FAQ. Vol. II. Edinburgh: AK Press. ISBN 978-1-902593-90-6. OCLC 182529204.
  20. McKay, Iain, ed. (2012). "What would an anarchist society look like?". An Anarchist FAQ. Vol. II. Edinburgh: AK Press. ISBN 978-1-902593-90-6. OCLC 182529204.
  21. Fleming, Richard Fleming (1989). "Lenin's Conception of Socialism: Learning from the early experiences of the world's first socialist revolution". Forward. 9 (1). Retrieved 27 December 2015.
  22. Lenin Collected Works. 27: 293. Quoted by Aufheben. بایگانی‌شده در ۱۸ مارس ۲۰۰۴ توسط Wayback Machine.
  23. Barrett, William, ed. (1 April 1978). "Capitalism, Socialism, and Democracy: A Symposium". Commentary. Retrieved 14 June 2020. "If we were to extend the definition of socialism to include Labor Britain or socialist Sweden, there would be no difficulty in refuting the connection between capitalism and democracy."
  24. Heilbroner, Robert L. (Winter 1991). "From Sweden to Socialism: A Small Symposium on Big Questions". Dissident. Barkan, Joanne; Brand, Horst; Cohen, Mitchell; Coser, Lewis; Denitch, Bogdan; Fehèr, Ferenc; Heller, Agnès; Horvat, Branko; Tyler, Gus. pp. 96–110. Retrieved 17 April 2020.
  25. Kendall, Diana (2011). Sociology in Our Time: The Essentials. Cengage Learning. pp. 125–127. شابک ‎۹۷۸۱۱۱۱۳۰۵۵۰۵. "Sweden, Great Britain, and France have mixed economies, sometimes referred to as democratic socialism—an economic and political system that combines private ownership of some of the means of production, governmental distribution of some essential goods and services, and free elections. For example, government ownership in Sweden is limited primarily to railroads, mineral resources, a public bank, and liquor and tobacco operations."
  26. Li, He (2015). Political Thought and China's Transformation: Ideas Shaping Reform in Post-Mao China. Springer. pp. 60–69. شابک ‎۹۷۸۱۱۳۷۴۲۷۸۱۶. "The scholars in camp of democratic socialism believe that China should draw on the Sweden experience, which is suitable not only for the West but also for China. In the post-Mao China, the Chinese intellectuals are confronted with a variety of models. The liberals favor the American model and share the view that the Soviet model has become archaic and should be totally abandoned. Meanwhile, democratic socialism in Sweden provided an alternative model. Its sustained economic development and extensive welfare programs fascinated many. Numerous scholars within the democratic socialist camp argue that China should model itself politically and economically on Sweden, which is viewed as more genuinely socialist than China. There is a growing consensus among them that in the Nordic countries the welfare state has been extraordinarily successful in eliminating poverty."
  27. Jones, R. J. Barry (2002). Routledge Encyclopedia of International Political Economy, Volume 3. Routledge. p. 1461. ISBN 9781136927393.
  28. Furtak, Robert K. (1986). Political Systems of the Socialist States: An Introduction to Marxist-Leninist Regimes. New York: St. Martin's Press. شابک ‎۹۷۸−۰۷۴۵۰۰۰۴۸۰.
  29. Tompson, William J. (1997). Khrushchev: A Political Life. New York City: St. Martin's Press. p. 238.
  30. Morgan, W. John (2001). "Marxism–Leninism: The Ideology of Twentieth-Century Communism". In Wright, James D., ed. International Encyclopedia of the Social & Behavioral Sciences (2nd ed.). Oxford: Elsevier. pp. 657–662.
  31. Andrai, Charles F. (1994). Comparative Political Systems: Policy Performance and Social Change. Armonk, New York: M. E. Sharpe. pp. 24–25.
  32. Dae-Kyu, Yoon (2003). "The Constitution of North Korea: Its Changes and Implications". Fordham International Law Journal. 27 (4): 1289–1305. Retrieved 10 August 2020.
  33. Shin, Gi-wook (2006). Ethnic Nationalism in Korea: Genealogy, Politics, and Legacy. Stanford University Press. p. 94. ISBN 9780804754088.
  34. Seth, Michael J. (18 December 2019). A Concise History of Modern Korea: From the Late Nineteenth Century to the Present. Rowman & Littlefield. p. 159. ISBN 9781538129050.
  35. Lee, Grace (Spring 2003)) "The Political Philosophy of Juche". v.3, n.1. Stanford Journal of East Asian Affairs. Quote: "The DPRK claims that juche is Kim Il Sung’s creative application of Marxist-Leninist principle to the modern political realities in North Korea."
  36. Myers, Brian (January 2006) "The Watershed Speech that Wasn't: Re-evaluating Kim Il Sung's 'Juche Speech" of 1955", v.9, n.1 Acta Koreana. Quote: "A close reading of the text [of the speech] reveals ... that the speech does not re-interpret Marxism-Leninism ... In fact, it neither deviates from the Marxism-Leninism of its day nor does it exceed levels of patriotism that were then considered acceptable throughout the East Bloc."
  37. Oh, Kongdan Oh and Hassig, Ralph C. (2000) North Korea Through the Looking Glass. Chapter 2: "The Power and Poverty of Ideology" p.13. Washington, DC.: Brookings Institution Press. شابک ‎۰۸۱۵۷۶۴۳۵۹. Quote: "Even though Marx's predictions have fallen wide of the mark, Marxism-Leninism remains a cornerstone of North Korean ideology."
  38. "Juche is Third Position ideology built on Marx – Not Marxist-Leninism". بایگانی‌شده در ۷ آوریل ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine Free Media Productions – Editorials. 30 August 2009. Retrieved 25 December 2015.
  39. "VN Embassy – Constitution of 1992". بایگانی‌شده در ۹ ژوئیه ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine From the Preamble: "On 2 July 1976, the National Assembly of reunified Vietnam decided to change the country's name to the Socialist Republic of Vietnam; the country entered a period of transition to socialism, strove for national construction, and unyieldingly defended its frontiers while fulfilling its internationalist duty."
  40. "Constitution of the Republic of Cuba, 1992". Cubanet. بایگانی‌شده در ۹ ژوئیه ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine From Article 5: "The Communist Party of Cuba, a follower of Martí's ideas and of Marxism–Leninism, and the organized vanguard of the Cuban nation, is the highest leading force of society and of the state, which organizes and guides the common effort toward the goals of the construction of socialism and the progress toward a communist society".
  41. Reuters (22 July 2018). "Cuba ditches aim of building communism from draft constitution". The Guardian. Retrieved 5 August 2020.
  42. The "Preamble to the 1976 Constitution of Portugal" stated: "The Constituent Assembly affirms the Portuguese people's decision to defend their national independence, safeguard the fundamental rights of citizens, establish the basic principles of democracy, secure the primacy of the rule of law in a democratic state, and open the way to socialist society."
  43. Tschentscher, Axel. "Croatia Constitution". Servat.unibe.ch. Retrieved 27 December 2019.
  44. Tschentscher, Axel. "Hungary Index". Servat.unibe.ch. Retrieved 27 December 2019.
  45. Tschentscher, Axel. "Poland – Constitution". Servat.unibe.ch. Retrieved 27 December 2019.
  46. The Preamble of the Constitution of India reads: "We, the people of India, having solemnly resolved to constitute India into a sovereign, socialist, secular, democratic, republic [...]". See Preamble to the Constitution of India.
  47. Wall, Derek (25 August 2014). "Rojava: a beacon of hope fighting Isis". Morning Star. Archived from the original on 5 January 2016. Retrieved 25 December 2015.

پیوند به بیرون

[ویرایش]