پرش به محتوا

اسماعیل نوری‌علا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از اسماعیل نوری‌علاء)
اسماعیل نوری‌علا
اسماعیل نوری‌علا در برنامه صدای آمریکا در سال ۲۰۱۳
اسماعیل نوری‌علا در برنامه صدای آمریکا در سال ۲۰۱۳
زاده۲۳ بهمن ۱۳۲۱ (۸۱ سال)
تهران، ایران
محل زندگیایران، انگلستان و آمریکا
نام(های) دیگرا.ن. پیام،[۱]
ماهیار[۲]
پیشهنویسنده، شاعر، منتقد ادبی، کارگردان، فعال سیاسی و استاد دانشگاه
ملیتایرانی
تحصیلاتلیسانس زبان و ادبیات انگلیسی (تهران: ۱۳۴۳)
فوق لیسانس علوم اجتماعی (تهران: ۱۳۴۷)
دکترای جامعه‌شناسی سیاسی (لندن: ۱۳۶۱)
دانشگاهدانشگاه تهران
دانشگاه لندن
سال‌های فعالیت۱۳۳۷–تاکنون
کتاب‌هاصور و اسباب در شعر امروز ایران
جامعه‌شناسی تشیع اثنی‌عشری
پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران
دیوان اشعاراتاق‌های در بسته
با مردم شب
سرزمین ممنوع
از این سوی دیوار
دلیل سرشناسیاز برجسته‌ترین فعالان در جریان شعر موج نو و فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
همسر(ها)شکوه میرزادگی (ازدواج: ۱۹۹۰)
خویشاوندانپرتو نوری‌علا (خواهر)
شهرزاد سپانلو (خواهرزاده)
وبگاه

اسماعیل نوری‌علا (زادهٔ ۲۳ بهمن ۱۳۲۱) نویسنده، شاعر، منتقد ادبی، استاد دانشگاه، کارگردان و فعال سیاسی ایرانی و یکی از منتقدان دین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران است. او همچنین برادر پرتو نوری‌علا می‌باشد.

او از فعال‌ترین شاعران و منتقدان و روزنامه‌نگاران و از پیگیرترین مفسران و مدافعان شعر موج نو در دهه‌های چهل و پنجاه بود. او به همراه احمدرضا احمدی، محمدعلی سپانلو، غفار حسینی و نادر ابراهیمی، انتشارات طرفه را به نیت دفاع از هنر موج نو و پشتیبانی از هنرمندان موج نویی (به‌ویژه شاعران)، در اوایل دههٔ چهل تأسیس کرده بود و با انتشار چندین جُنگ و داستان و مجموعهٔ اشعار و نگارش مقالات فراوان در نشریات متعدد توانسته بود که حرکت موج نو را تسریع کند.[۳] او هچنین از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ مدیر مسئول و سردبیر نشریهٔ سکولاریسم نو بود که بعدها این نشریه در سایت «جنبش سکولار دموکراسی ایران» ادغام شد.[۴]

زندگی

[ویرایش]

اسماعیل نوری علا (پیام) در بیست و سوم بهمن ۱۳۲۱ در تهران به دنیا آمد. در ۱۳۴۰ در رشته ریاضی در دبیرستان مروی فارغ التحصیل شد و در همان سال، در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشکده ادبيات تهران پذیرفته شد. در سال ۱۳۴۳ و پس از اخذ مدرک ليسانس، تحصیل در دانشسرای عالی را نیز به پایان رساند. در سال ۱۳۴۷ دوره فوق ليسانس رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران را گذراند و در سال ۱۳۶۱ از دانشگاه لندن در رشته جامعه‌شناسی سیاسی فارغ التحصیل شد.[۵]

او از ۱۵ سالگی کار در مطبوعات را با همکاری با صفحه کودکان مجله آسیای جوان آغاز کرد و نخستین ترجمه‌هایش درباره مسائل مربوط به سینما را از سال ۱۳۳۷ در مطبوعات سینمایی به چاپ رساند. پس از سال‌ها نخستین اشعار نوی او از سال ۱۳۴۱ در مطبوعات ایران به چاپ رسیدند و از سال ۱۳۴۴ به جمع منتقدان شعر نوی فارسی پیوست. از او تاکنون ۹ مجموعه شعر منتشر شده است. او در سال ۱۳۴۸ کتاب مفصل خود درباره تاریخ و مقولات شعر نو را با نام صور و اسباب منتشر کرد. در سال ۱۳۷۴ نیز کتاب مفصل دیگر او با نام تئوری شعر: از موج نو تا شعر عشق در لندن به چاپ رسید است.[۵]

نوری‌علا از سال ۱۳۴۲ دست به ترجمه کتاب‌های متعددی در زمینه نقاشی، معماری و سینمای مدرن زد و از سال ۱۳۴۴، به نوشتن نقد فیلم پرداخت. از سال ۱۳۴۷ در جشنواره‌های متعدد سینمایی به‌عنوان عضو هیئت داوران شرکت داشت و در سال ۱۳۴۹ نخستین فیلم سینمایی خود را با نام مردان سحر نوشت و کارگردانی کرد. سال بعد دومین فیلم او به نام مطرب ساخته شد. در سال ۱۳۵۶ نیز دست به تولید ۸ فیلم مستند درباره هنرهای ایران زد که به زبان انگلیسی و برای پخش در تلویزیون های اروپا و آمریکا تهیه شده بودند. در سال ۱۳۴۲ یکی از موسسان انتشارات طرفه بود و در سال ۱۳۴۳ نشریه ادبی–فرهنگی آن را سردبیری کرد و در همان سال به‌عنوان منتقد شعر و سینما در مجله بامشاد به کار پرداخت. در سال ۱۳۴۴ به‌عنوان معاون سردبیر مجله نگین در انتشار آن نشریه همکاری کرد و در همان سال مجله‌ای ویژه شعر مدرن ایران با نام جزوه شعر را منتشر ساخت که جریان «موج نوی شعر ایران» از آن برخاسته است. او در سال ۱۳۴۵ مسئول صفحات فرهنگی مجله خوشه شد و این صفحات را با نام «هوای تازه» اداره کرد. از سال ۱۳۴۶ به‌عنوان یکی از مسئولان صفحات شعر مجله فردوسی انتخاب شد و فعالیت‌های خود را در آن نشریه متمرکز ساخت.[۵]

در روز اول اردیبهشت سال ۱۳۴۷، در جلسهٔ شلوغی در خانهٔ جلال آل‌احمد «کانون نویسندگان ایران» رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. بنا بر پیش‌بینی اساسنامه، ۴۹ تن از امضاکنندگان بیانیهٔ اول اسفند ۱۳۴۶ که در جلسه حضور داشتند، «هیئت مؤسس» نامیده شدند و از میان آن‌ها کمیسیونی مأمور شد که مقدمات انتخابات هیئت دبیران کانون را، مطابق اساسنامه فراهم آورد. یکی دو هفته بعد، در خانهٔ جعفر کوش‌آبادی انتخاب هیئت دبیران انجام شد.[۶] اسماعیل نوری‌علاء در این انتخابات به عنوان یکی از اعضای نخستین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و سمت «منشی کانون» انتخاب شد.[۶] در انتخابات دورهٔ دوم کانون اسماعیل نوری‌علاء با ۲۵ رأی به همراه رضا براهنی با ۱۳ رأی به عنوان عضو علی‌البدل دومین دورهٔ کانون نویسندگان ایران برگزیده شدند.[۷]

در سال ۱۳۴۷ یکی از ۹ نفر مؤسسان کانون نویسندگان ایران، دو بار عضو هیئت دبیران و نیز منشی تمام دوران نخست فعالیت این کانون بود. اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ در اعتراض به سیاست‌های هیئت دبیران کانون که منجر به اخراج برخی از اعضاء موسس کانون شد از آن استعفاء داد. در سال ۱۳۵۴ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. دو ماه پس از انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و سپس، در سال ۱۳۶۱ برای آخرین‌بار از ایران خارج شده و به انگلستان پناهنده شد. در آنجا موسس «گروه ایران کوچک» و یکی از موسسان «انجمن نویسندگان و هنرمندان ایرانی» بود. نشریه پویشگران نتیجه این همکاری محسوب می شود. اسماعیل نوری‌علا و شکوه میرزادگی در سال ۱۹۹۰ با هم ازدواج کرده و در سال ۱۹۹۴ به کشور آمریکا مهاجرت کردند و در ایالت کلرادو ساکن شدند. آنها در طی سال‌های اقامت خود در کلرادو نخست به باز تأسیس «انجمن فرهنگی پویشگران» اقدام کرده و سپس به ادامه انتشار نشریه پویشگران پرداختند.[۵]

آنها از سال ۲۰۰۲ برنامه تلویزیونی «کارگاه اندیشه» و از سال بعد برنامه راديو–تلويزيونی «بر میز تشریح» و از سال ۲۰۰۵ برنامه «در پیشگاه فرهنگ» را برای کانال‌های ماهواره‌ای سیاسی فارسی‌زبان تولید کردند. نوری‌علا مدرس ادبیات فارسی و «جامعه‌شناسی اسلام» در دانشگاه دنور کلرادو بوده است. از اول دسامبر ۲۰۰۷، نشریه اینترنتی سکولاریسم نو به سردبیری نوری علا بر روی شبکه اینترنت جهانی قرار گرفت. نوری علا در سال ۲۰۱۰ شبکه «سکولارهای سبز ایران» را بنیان‌گزاری کرد و در اگوست ۲۰۱۳ نیز «جنبش سکولار دموکراسی ایران» به همت او و تنی چند از همفکرانش شکل گرفت. در اکتبر ۲۰۱۳ نوری‌علا سکولاریسم نو را تعطیل کرد و این نشریه جای خود را به سایت «جنبش سکولار دموکراسی در ایران» داد.[۵]

عقاید و نظریات

[ویرایش]

اسماعیل نوری‌علا در زمان حکومت پهلوی از مخالفان و مبارزان با گرایش به تفکرات چپ بود و در جریان انقلاب ۱۳۵۷ مستقیماً از انقلاب اسلامی و شخص سید روح‌الله خمینی حمایت کرد. در ۱۰ آذرماه ۱۳۵۷ امیر پیشداد، مولود خانلری، حسین ملک و حسین مهدوی نامه‌ای را با عنوان «نامه سرگشاده به همه مبارزان جنبش مردم ایران» منتشر کردند که در آن سعی کرده بودند با نگاهی سکولار درباره روی کار آمدن یک حکومت دینی در ایران هشدار دهند و تردید‌ها و سئوال‌هایی را که نسبت به جهت‌گیری دینی و نقش روحانیون در مسیر انقلاب داشتند مطرح کنند. در کمتر از دو هفته، نوری‌علا مقاله‌ای با عنوان «اسلام واقعی که بت می‌شکند، نه آن‌که بت می‌آفریند» خطاب به این اشخاص و روشنفکران سکولار نوشت و آن را برای احمد شاملو، که در آن وقت سردبیر مجله ایرانشهر بود فرستاد و شاملو نیز این جوابیه را عینا در تاریخ  ۲۳ آذر ۱۳۵۷ در هفته‌نامه ایرانشهر به چاپ رساند. او در این مقاله از دینی به نام «اسلام واقعی» سخن گفت و آن را متفاوت از اسلامی که روحانیون معرفی می‌کنند دانست. او انقلاب اسلامی را «جنبش مردم ایران» و روح‌الله خمینی را «امام تشیع»، «منتخب مردم»، «پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع» و «امام کفن‌پوش کربلا» نامید. او آورده بود: [۸]

«امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم‌کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت‌های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد ... امام خمینی را مردم انتخاب کرده‌اند؛ به جهت اینکه در عین علم به احکام شرع، به مقام ارشدیت نیز رسیده است. او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آن است تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند ... رهبری مردم شیعه باید از آن کسی باشد که امام کفن‌پوش کربلا را در پیش روی دارد. جز این هر رهبری حتی در اوج محبوبیت یکشبه در بایگانی تاریخ مطول ما مدفون خواهد شد. پس باکی نیست اگر جنبش مردم ایران ماهیتی سیاسی–مذهبی دارد، این در واقع ذات طبیعی هر جنبش توده‌ای در مشرق زمین است. ملت ایران خواستار حکومت علماء نیست بلکه خواستار حکومت اسلامی است مگر ما فراموش کرده‌ایم که شاه سلطان حسین هم عالم به علم مذهبی بود؟ نه! ما خواستار حکومت هیچ شاه سلطان حسینی نیستیم و از همین روی از طرح مساله حکومت اسلامی در ایران نباید باکی داشته باشیم، چرا که اکنون ایرانیان خواستار آن اسلام واقعی‌اند که بت می‌شکند، نه آنکه بت می‌آفریند. آن اسلام که زاینده زینب هاست نه آن اسلام که حرمسراهای شاهان صفوی را پر کرده بود. طلاب دینی دانشجویان حقوق دینی‌اند و فقها و مجتهدین حقوقدانان‌اند و نه بیش، و امام خمینی چه برنامه‌هایی ارائه داده جز بازگشت به ایران و انجام انتخابات آزاد و برقراری حکومت مردم بر مردم؟ این تفاوت اوست با آن روحانیتی که خواستار اجرای قانون اساسی است صرفا برای به دست آوردن حق وتو با فرستادن پنج نماینده به مجلس. خلاصه اینکه خلط دینی بودن جنبش مردم ایران با رهبری سیاسی قشر روحانیت نباید موجب پیدایش سوء تفاهم شود. اگر اراده مردم ایران مطرح است، این مردم چنین می‌خواهند. حکومتی اسلامی یعنی حکومت مردم بر مردم با تکیه بر مبانی مترقی حقوق اسلامی و تشیع سرخ علوی ... آیت‌الله خمینی اکنون از پشتیبانی کامل ملت ایران برخوردار است پس می‌تواند به کمک افراد مورد اعتماد خود – که خود بخود مورد اعتماد مردم ایران هم خواهند بود – به آفریدن سازمان‌های رهبری سیاسی دست زند...»

پس از انقلاب اسلامی، نوری‌علا برای چند سال در ایران ماند و حتی در سال ۱۳۵۸ سمت‌هایی هم مانند مشاور برنامه‌ريزی صدا و سيما داشت.[۵] اما در سال ۱۳۶۱ به انگلیس رفت و بلافاصله به جمع مخالفان و فعالان سیاسی سیاسی نظام جمهوری اسلامی پیوست. او همواره خودش را یک جمهوری‌خواه معرفی کرده و طرفدار نظام فدرالیسم در ایران است[۹] و حتی تعهد به حفظ تمامیت ارضی ایران را کافی نمی‌داند.[۱۰] حسن بهگر در گفتاری با نام «فدرالیسم سبز و نو هم به بازار آمد» تفکرات نوری‌علا را به سخره گرفته است.[۱۱]

از دهه ۲۰۰۰ میلادی‌، اسماعیل نوری‌علا با یک چرخش از گرایشات فدرالیسم خود کوتاه‌تر آمده و با تاکید بر عبارات جدیدی چون «ملت ایران»، «یک کشور–یک ملت» و «شکوه تاریخ ایران باستان» به جمع ملی‌گرایان وارد شد. اگرچه وی از همان ابتدا از مخالفان رضا پهلوی و طرفدارانش بود؛[۱۲] اما در سال‌های اخیر این بار به جمع هواخواهان رضا پهلوی و سلطنت‌طلبان پیوسته است.

او در ۲ فروردین ۱۴۰۰، در گفتاری با عنوان «رضا پهلوی در قامت یک شورشی؟» به تمجید از رضا پهلوی پرداخت و او را «کاوه ضحاک شکن» نامید.[۱۳] نوری‌علا در ۵ بهمن سال ۱۴۰۱ به کمپین من وکالت می‌دهم پیوست و به رضا پهلوی وکالت داد؛ اما گفت که عریضه وی را امضا نخواهد کرد.[۱۴] همچنین در فروردین ۱۴۰۳، نامه‌ای با موضوع «محوریت رضا پهلوی در مبارزه برای گذر از جمهوری اسلامی» منتشر کرد و ضمن تاکید بر جمهوری‌خواه بودن خود تمام گرایشات پیشین خود را منکر شد و نوشت: «برای برانداختن حکومت اسلامیِ مسلط بر ایران و مستقر ساختن حکومتی سکولار و دموکرات در ایرانی محفوظ مانده از هر تعرض و تهاجمی به تمامیت ارضی‌اش و برای ملت متکثر اما یکپارچه‌ی ایران، آن هم در ظل مفهوم شناخته شده بین‌المللی «یک کشور–یک ملت»، در سال جدید وارد فاز بسیار مهم و جدیدی شده است که در قله آن شخص شاهزاده رضا پهلوی قرار دارد».[۱۵]

از نظر دینی، اسماعیل نوری‌علا یک مسلمان شیعه[۱۶] و بسیار باورمند است. چنانچه در نوشتاری خداپرستی را امری ژنتیکی می‌خواند و می‌نویسد: [۱۷]

«ژن‌شناسان جهان رفته رفته به اين امر باور کرده‌اند که دانش مربوط به وجود خدایی شبيه به انسان اما مقتدرتر از او، دانشی است که در طی قرن‌ها در وجود آدمی انباشته و مخمر شده و اکنون به صورت وراثت ژنتيک از نسلی به نسل ديگر منتقل می‌شود. يعنی، انسان نه تنها با تصور خدا به دنيا می‌آيد بلکه به صورتی مادرزادی بسياری از راه‌های معامله با خدا را هم بلد است...»

همچنین در مقاله دیگری در ۱۸ فروردین ۱۳۸۵ با عنوان «خدایی که ربوده شده» مدعی شد خدای او را روحانیون دزدیده‌اند. وی در آغاز مقاله نوشت: «برای میلیاردها انسان خدا‌باور، اثبات وجود خدا نیازی به استدلال ندارد. آنان در اعماق جان خویش حضور این در برابر چشم غایب از نظر را درک می‌کنند، به او عشق می‌ورزند، از او می‌ترسند، شرمنده اویند و به قول سعدی به عذر گناه، روی به درگاه خدا آوردند...» نیز در ادامه نوشت: «حس می‌کنی که این خدا دیگر خدای قدیمی تو نیست. می‌بینی که حجت‌السلام‌ها، او را از تو ربوده و زیر زمین مسجد خویش پنهان کرده‌اند...» هوشنگ معین‌زاده از این تفکرات غیر علمی وی انتقاد کرده است.[۱۶]

دیدگاه‌ها و نظریات اسماعیل نوری‌علا تاکنون توسط بسیاری از نوسندگان و کنشگران مانند هوشنگ معین‌زاده، پرویز داورپناه، امید دانا، عطا هودشتیان، مازیار تپوری و... مورد انتقاد قرار گرفته‌است.[۱۸]

فعالیت‌های ادبی

[ویرایش]

در زمینهٔ نقد

[ویرایش]

نقد ادبی

[ویرایش]

نقد شعر نو در دههٔ سی، به رغم ظاهر علمی، نقدی ذوقی-اخلاقی بود؛ نقدی بود اخلاقی، بر اساس دانش عمومی منتقد در زمینه‌های مختلف و علایق شخصی به مقولهٔ شعر و شاعری. نقد در معنای علمی، در دههٔ چهل پا گرفت؛ اگرچه از انحراف و حب و بغض‌ها هنوز خالی نبود. فعال‌ترین و مطرح‌ترین منتقدان دههٔ چهل عبارت بودند از:[۱۹] عبدالعلی دستغیب (منتقد نوقدمایی میانه‌رو)، یدالله رؤیایی (منتقد و مبلغ و بانی نقد فرمالیستی در ایران)، اسماعیل نوری‌علاء (مبلغ و مفسر و مروج شعر موج نومحمد حقوقی (مسلط بر ادبیات قدیمه و مدافع فرمالیسم)، م. آزاد، مهرداد صمدی و رضا براهنی.[۲۰]

در این میان اسماعیل نوری‌علاء مطرح‌ترین مدافع و مفسر و شارح شعر موج نو بود. او شعر سهراب سپهری را «پدر بلافصل» شعر احمدرضا احمدی (بانی موج نو) می‌دانست.[۲۱] او شعر «لولوی شیشه‌ها» سهراب سپهری را از نمونه‌های اول این طرز دانسته و نوشته بود: «سپهری در این شعر دریچه‌ای به دنیای تازه‌یافته می‌گشاید و تصاویری تازه ارائه می‌دهد.» با این وجود از نظر مدافعان «طرح» احمدرضا احمدی هیچ‌چیز جز خود مدرنیسم افراطی ضد‌سنت مطرح نبود، آن‌ها حتی گرایش عرفانی سپهری و هوشنگ ایرانی را که به‌نوعی تعهد و معنا احاله داشت، برنمی‌تافتند.[۲۲] از نظر نوری‌علاء شعر موج نو حرکت قاطعی به سوی «شعر ناب» محسوب می‌شود و به همین دلیل بسیاری از مشخصات شعر ناب را می‌توان در آن دید.[۲۳]

چند سال پس از انتشار شعر موج نو، اسماعیل نوری‌علاء شاخه‌هایی را در آن مشخص و از هم جدا می‌کند که به قرار ذیل بود: [۲۴]

  1. شعر موج نو اصیل. که به نظر نوری‌علاء، تنها نمایندهٔ واقعی آن احمدرضا احمدی بود (و ظاهراً هنوز نیز تنها اوست). احمدی در موج نو «نثرگرای اصیل» نیز بوده‌است.[۲۴]
    1. نثرگرایان اصیل موج نو. از این شاخه شاعران زیادی را می‌شد نام برد که بعد از احمدی، مهمترین آن‌ها عبارت بودند از: محمدرضا اصلانی، شاهرخ صفایی، شهرام شاهرختاش، فریدون معزی‌مقدم، م. نوفل، محمدرضا فشاهی، عظیم خلیلی، مجید نفیسی، تیرداد نصری.[۲۵]
    2. نظم‌گرایان اصیل موج نو. شاعران این شاخه معدود بودند. از جملهٔ این گروه می‌شد از حسین مهدوی و جواد مجابی نام برد.[۲۵]
  2. موج نو مشکل. نوری‌علاء شعر عده‌ای از شاعران را از شعر موج نو اصیل نمی‌داند.[۲۵] او معتقد است همهٔ خصوصیات موج نو - به‌طور کلی - در مورد این شاخه صادق است، با این تفاوت که اگر در شاخهٔ اصیل موج نو کوشش در به وجود آوردن وسایل ایجاد رابطه همچنان برقرار است، در این شاخهٔ دوم، شعر به صورت مشکل و نامفهوم و گنگ درآمده و گاه ایجاد رابطه با آن غیرممکن می‌شود. شعر این شاخه از موج نو بیشتر چشم به کوشش‌های شاخهٔ «شعر نوی حاشیه‌ای» دارد و می‌کوشد تا از تجارب دست‌نخوردهٔ آن‌ها استفاده کند.[۲۵] نوری‌علاء شاعران مشکل‌گوی موج نو را نیز به دو گروه تقسیم می‌کند:[۲۵]
    1. نثرگرایان مشکل‌گوی موج نو؛ که در آن میان از بهرام اردبیلی، بیژن الهی، پرویز اسلامپور، هوتن نجات، حسین رسائل و حمید عرفان نام می‌برد؛ و دربارهٔ بیژن الهی می‌نویسد: «اولین کسی که در این راه قدم می‌زند بیژن الهی است. او که در اشعار نخستین خود تمایلی به ساده‌گویی و ایجاد رابطه با خواننده داشت رفته‌رفته از این کار سر باز می‌زند و اشعارش به یک‌باره تبدیل به حجمی سیاه و دست‌نیافتنی می‌گردد.»[۲۵]
    2. نظم‌گرایان مشکل‌گوی موج نو؛ که به اعتقاد نوری‌علاء مهم‌ترین شاعر این شاخه یدالله رؤیایی است.[۲۵]

اسماعیل نوری‌علاء پابرجاترین مدافع شعر محمدعلی سپانلو نیز بود. وقتی که نوری‌علاء به موارد متعددی از غلط‌های دستوری و تصویری در شعر سپانلو اشاره می‌کند. مهرداد صمدی، مفسر مؤثر موج نو در دههٔ چهل می‌گوید: «اصلاً غلط دستوری توی شعر خیلی کم‌اهمیت است. مخصوصاً وقتی شعر خوب باشد» و سپانلو می‌گوید: «اگر واقعاً عیبی هست من کلاً بی‌تقصیرم.»[۲۶]

از اتفاقات قابل توجه سال ۱۳۴۶ توجه چشمگیر زنان به شعر و شاعری بود. عده‌ای علت این توجه را موفقیت و مرگ فروغ فرخزاد دانسته بودند. اسماعیل نوری‌علاء ضمن اشاره و تأیید این نکته در مقاله‌ای تحت عنوان «تذکرة اللطیفه» می‌نویسد که این هجوم و استقبال متأسفانه سبب «کمبود اصالت و فقدان استقلال لازم» در شاعره‌های دههٔ چهل شد. او در این مقاله از ۱۲۰ نفر از شاعران زن نام می‌برد.[۲۷]

نقد اجتماعی

[ویرایش]

اسماعیل نوری‌علاء همچنین مقالاتی با عنوان «دربارهٔ جوانان» با نام مستعار «ماهیار» در مجله فردوسی شماره‌های ۸۸۲ تا ۸۸۸ (از مهر تا آذر ۱۳۴۷) به چاپ رساند و در این مقالات کوشش کرد تا وجوه مختلف زندگی «جوان» آن روزگار را ترسیم کند.[۲۸]

در زمینهٔ شعر

[ویرایش]

«اتاق‌های در بسته» نخستین مجموعهٔ شعر اسماعیل نوری‌علاء اتفاقاً ربط چندانی به شعر موج نو نداشت؛ اگرچه انگیزهٔ پیدایش شعر متفاوتِ موج نو که مخالفت با سانتیمانتالیسم و سمبولیسم و روی آوردن به اشیا و روابط غیرمعمول روزمره بود، پشت سر اشعار او نیز دیده می‌شد.[۲۹]

اشعار «اتاق‌های در بسته» بدیع و ساده بود، ولی کمبود موسیقی و در نتیجه جا نیفتادن پاره‌ای از کلمات در بافت اشعار، آن را به مجموعه ترجمه‌ای تشبیه کرده بود؛ به‌ویژه آن‌که نوع تصویرسازی و بسیاری از اشیا مورد توجه شاعر هم، بیشتر رنگ و بوی فرنگی داشت؛ مثل «ماه‌نوردان» و «جنگ جهانی» که از طریق مجلات می‌رسید.[۲۹]

گروه ادبی طُرفه

[ویرایش]
نشسته از چپ (ردیف اول): سیمین بهبهانی، مهدی اخوان ثالث، ابوالحسن نجفی، محمدعلی سپانلو و شهرزاد سپانلو؛ ایستاده: اسماعیل نوری اعلا؛ نشسته از چپ (ردیف دوم): نعمت آزرم، حسن پستا، محمود مشرف آزاد تهرانی، ۱۳۵۹

اسماعیل نوری‌علاء به همراه احمدرضا احمدی، محمدعلی سپانلو، غفار حسینی و نادر ابراهیمی انتشارات طرفه را به نیت دفاع از هنر موج نو و پشتیبانی از هنرمندان موج نویی (به‌ویژه شاعران)، در اوایل دههٔ چهل تأسیس کرده بود و با انتشار چندین جُنگ و داستان و مجموعهٔ اشعار و نگارش مقالات فراوان در نشریات متعدد توانسته بود که حرکت موج نو را تسریع کند.[۲۹]

جنگ ادبی طُرفه

[ویرایش]

کتاب اول طرفه در تیرماه ۱۳۴۳ منتشر شد.[۳۰] این کتاب مشتمل بر ۴ بخش بود: قصهٔ ایرانی، شعر ایرانی، شعر دیگران، و بررسی و نقد. بخش شعر شامل اشعاری از: جعفر کوش‌آبادی، یدالله رؤیایی، بهمن فرسی، رضا براهنی، ا. ن. پیام (اسماعیل نوری‌علاء)، م. آزاد، غفار حسینی، محمدعلی سپانلو و احمدرضا احمدی.[۳۰]

کتاب دوم طرفه در آبان ۱۳۴۳ منتشر شد. شاعران این مجموعه عبارت‌اند از: محمدعلی سپانلو، منوچهر آتشی، احمدرضا احمدی، م. آزاد، یدالله رؤیایی، جعفر کوش‌آبادی، پرتو نوری‌علاء، غ. متین، منوچهر شیبانی، محمد حقوقی، مروا، بیژن الهی، سیروس آتابای، غفار حسینی، و الف. ن. پیام. (اسماعیل نوری‌علاء)[۳۱]

جزوهٔ شعر

[ویرایش]

در فروردین سال ۱۳۴۵ انتشارات طرفه که مدافع جریان شعر موج نو بود، جُنگی با نام جزوه شعر منتشر کرد. مسؤول و مدیر جزوه اسماعیل نوری‌علاء بود.[۳۲] شاعران دفتر اول جزوهٔ شعر عبارت‌اند از: احمدرضا احمدی، عبدالوهاب احمدی، بهرام اردبیلی، محمدرضا اصلانی، بیژن الهی، پروانه، الف. ن. پیام (اسماعیل نوری‌علاء)، الف. تمرز، محمدعلی سپانلو، شاهرخ صفایی، حمید عرفان، پ. غریب، بیژن کلکی، فریده فرجام، جواد مجابی، فریدون معزی‌مقدم.[۳۳]

آثار

[ویرایش]

کتاب‌ها

نقد دینی–اجتماعی
  1. جامعه‌شناسی تشیع اثنی‌عشری، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۵۷[۳۴]
  2. پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران، شرکت کتاب، ۲۰۰۶.
مجموعه اشعار
  1. اتاق‌های دربسته، تهران: انتشارات طرفه، ۱۳۴۵[۳۵]
  2. جزوهٔ شعر (جُنگ)، [زیر نظر اسماعیل نوری‌علاء]، تهران: انتشارات طرفه و ماهنامه هنر و سینما، شماره‌های ۱۰ و ۱۱، دی و بهمن ۱۳۴۵[۳۶]
  3. با مردم شب، تهران: بامداد، ۱۳۴۸[۳۷]
  4. سرزمین ممنوع: مجموعه شعر ۱۳۵۲–۱۳۵۷، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۵۷[۳۸]
  5. از این سوی دیوار، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۵۷[۳۹]
نقد‌های ادبی
  1. صور و اسباب در شعر امروز ایران، تهران: انتشارات بامداد، فروردین ۱۳۴۸[۴۰][۴۱]
  2. تئوری شعر: از «موج نو» تا «شعر عشق»، لندن: غزال، بهار ۱۳۷۳[۴۲]
نقد‌های هنری
  1. فوویسم و نقاشان فوویست (جزوهٔ بیست‌وششمین نمایشگاه تالار قندریز)، تهران: تالار قندریز، نشریهٔ شمارهٔ ۱۵، بهمن ۱۳۴۵[۴۳]

مقاله‌ها

[ویرایش]
نقد فلسفی، جامعه‌شناسی، سیاسی و دین
[۴۴]
  1. ریشه‌های دشمنی اسلام با ایران[۴۴]
  2. قرائت‌های سیاسی و غیر سیاسی از اسلام؛
  3. تغییر قبله، آمیزه‌ای از دین و سیاست؛
  4. واژه‌ای که از آن، خون می‌چکد!
  5. سابقهٔ جداسازی مذهب از حکومت در ایران؛
  6. خلیفه و سلطان؛
  7. بدعت در روایات اسطوره‌ای از واقعیت؛
  8. اسلام، منشأ اصلی تفرقه در خاورمیانه؛
  9. بازگشت خونین به اجتهاد؛
  10. کدام اسلام؟ کدام ایران؟ کدام دشمنی؟
  11. خدمات اسلام به ایران!
  12. چرا سخنان خامنه‌ای در عید غدیر، تفرقه‌انگیز است؟
  13. جوراسیک پارک خاورمیانه؛
  14. آخوند، سنجهٔ رشد فرهنگی جامعه؛
  15. سرزمین هزار خرافه و یک خرَد؛
  16. حقانیت، مشروعیت، قانونیت در اسلام؛
  17. ارتباط تاریخی ایران با جنوب لبنان؛
  18. خطر تماس با امام زمان!
  19. تزریق ابهام در رگ وحی؛
  20. آیا حافظ تعزیر را به تکفیر ترجیح می‌داد؟
  21. تشیع امامی؛ ظاهری جنگنده و باطنی فرصت طلب؛
  22. امام زمان در سازمان ملل؛
  23. مکتب انتظار؛
  24. چرا مذهب، همان ایدئولوژی است؟
  25. دانش تجربی، چگونه آسمانی شد؟
  26. کلاف سر در گم اخلاق؛
  27. پیوند مهلک فقه و فساد؛
  28. در ستایش بتکده‌ها!
  29. امام مرده، سخن می‌گوید!
  30. مذهب علیه دین!
  31. ممنوعیت اندیشیدن به اصول؛
  32. جهانی‌سازی و اسلام؛
  33. چرا خدا را نیایش می‌کنیم؟
  34. خدای ربوده شده!
  35. نسبت نواندیشی با اصلاحات؛
  36. پروژهٔ بازسازی روحانیت!
  37. مسلمان یا اسلامیست؟
  38. از صراط مستقیم تا نواندیشی مذهبی؛
  39. حکومت اسلامی و بند ناف نواندیشی امامی؛
  40. وسوسهٔ غرب و نواندیشان دینی؛
  41. جامعه‌شناسی نواندیشی الگودار؛
  42. چرا نواندیشان مذهبی؛
  43. از سکولاریسم می‌گریزند؟
  44. یک مرتد و هزار مفتی؛
  45. بن‌بست نواندیشی مذهبی در حکومت اسلامی؛
  46. رویارویی با صلابت کلام قدسی؛
  47. دیداری رؤیایی در مشهد؛
  48. جایگاه «خرد» در نواندیشی دینی؛
  49. سیاست‌زدگی در نواندیشی دینی؛
  50. گاندی یا اسامه؟
  51. موانع ساختاری نواندیشی دینی؛
  52. نسبت نواندیشی دینی با سکولاریسم؛
  53. چرا عبارت «روشنفکر دینی» جمع اضداد و امر محال است؟
  54. مقاله‌ای از ۳۲ سال پیش: انقلاب مشروعه!
  55. عمامه‌مداران پارسی می‌شوند!
  56. در میان بهائیان ایران؛
  57. کدام زرتشت؟ اندیشه‌ورز یا پیام‌آور؟
  58. «ملت مسلمان ایران»، وجود خارجی ندارد؛
  59. ضرورت مذهب‌زدایی از مفهوم بنیادین حکومت؛
  60. اذان بی‌وقت در ماه بزرگداشت کوروش بزرگ؛
  61. مشکل اصلی ایرانیان با اسلام؛
  62. اسلامیست‌ها در آیندهٔ ایران.
تاریخی، اجتماعی و سیاسی
[۴۴]
  1. چرا هویت مسئله ای سیاسی نیست؟
  2. نوروز، با اوین
  3. روزگار آلترناتیو
  4. کوروش و عصبانیت کمونیستی!
  5. کوروش، پلی بین دیروز و امروز
  6. غرور ملی، المپیک پکن و کمیتهٔ نجات پاسارگاد
  7. در جستجوی غرب زدگان
  8. نوروز: مژدهٔ پیروزی‌های تردید‌ناپذیر
  9. این سوی پرچین عید می‌شود
  10. «ایران یکپارچه» یعنی چه؟
  11. خانم! آقا! به من بگویید کیستم!
  12. پرسپولیس، نامی که آخوندها از آن می‌ترسند!
  13. نوروز شادی‌های بی آداب و ترتیب
  14. تاریخ ما و سکولاریسم
  15. هزارتوی بازشناسی خویش
  16. جوانان معصوم و فریب ۲۹ اکتبر!
  17. در جستجوی آئینهٔ مهرآئین
  18. حافظ و حکومت ملایان
  19. روزی که دیگر ایرانی نباشیم (در سالگرد تأسیس کمیته نجات پاسارگاد)
  20. نوروز و گرفتاری ما با سنت
  21. داستان سد سیوند
  22. دربارهٔ پاسارگاد
  23. تاریخچه آرامگاه فردوسی
  24. آیا به این‌ها می‌شود «بچه ایران» گفت؟
  25. پاسارگاد، شهری در دل خاک
  26. ملیت ما و پاسارگاد
  27. هویت ما و پاسارگاد
  28. دیوار سیوند و جام جهان‌نما
  29. جور دیگر باید دید (دربارهٔ پاسارگاد)
  30. دیوانه و سنگ و چاه (در ماجرای پاسارگاد)
  31. خیزید و خز آرید
  32. چگونه میراث فرهنگی خود را حفظ کنیم؟
  33. آن لحظهٔ شیرین بیداری
  34. ققنوس، از اسطوره تا واقعیت
  35. معنا و ضرورت تهاجم فرهنگی
  36. در حاشیه کنفرانس «سیرا» (۲۰۰۵)
  37. تهاجم فرهنگی؛ واقعیت یا ضرورت؟
  38. جغرافیای نوروز
  39. کشور خارج از کشور….
ادبی و نقد ادبی
  1. «نقد منظومهٔ شکار، از مهدی اخوان ثالث»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۸، دی ۱۳۴۵[۴۵]
  2. «شعر م. آزاد، وسواس در شکل و تهی از حرفی برای گفتن: نقدی بر «قصیدهٔ بلند باد»»، مجله بامشاد، ۲۵ دی-۲ بهمن ۱۳۴۵[۴۶]
  3. «دربارهٔ منظومه‌ها و شعرهای بلند آزاد»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۳، بهمن ۱۳۴۵[۴۷]
  4. «نقد قصیدهٔ بلند باد، مجموعهٔ شعر محمود آزاد»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۳، بهمن ۱۳۴۵[۴۵]
  5. * «نقد ققنوس در باران»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۵، بهمن ۱۳۴۵[۴۵]
  6. * «دربارهٔ شعر احمد شاملو»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۶ (مسلسل ۱۷۰)، بهمن ۱۳۴۵[۴۸]
  7. * «و بدین‌سان‌ست که کسی می‌میرد: دربارهٔ فروغ فرخزاد»، مجله خوشه، شمارهٔ ۱، بهمن ۱۳۴۵[۴۵]
  8. «تولدها و مرگ: دربارهٔ فروغ فرخزاد»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۰۴، اسفند ۱۳۴۵[۴۷]
  9. «مشکل شعر امروز»، مجله خوشه، شمارهٔ ۲، اسفند ۱۳۴۵[۴۹]
  10. «شعر چگونه باید باشد؟»، مجله خوشه، شمارهٔ ۳، اسفند ۱۳۴۵[۴۷]
  11. «نقد آخر شاهنامه»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۸، اسفند ۱۳۴۵[۴۹]
  12. «نقد سبز، مجموعهٔ شعر صفورا نیری»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۹، اسفند ۱۳۴۵[۴۵]
  13. «نگاهی به سال ۱۳۴۵ و شعر جوانان»، اواخر سال ۱۳۴۵[۵۰]
  14. «شعر و شاعری در پارینه‌سال»، مجله خوشه، شمارهٔ ۵، فروردین ۱۳۴۶[۴۷]
  15. «موج نو در شعر»، مجله خوشه، شمارهٔ ۷، فروردین ۱۳۴۶[۴۹]
  16. «اجتماع و مسؤولیت هنرمند»، مجله خوشه، شمارهٔ ۸، فروردین ۱۳۴۶[۵۱]
  17. «کل جماعت شاعر»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۰۷، فروردین ۱۳۴۶[۴۹]
  18. «نگاهی به نشریات ۱۳۴۵»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۰۷، فروردین ۱۳۴۶[۴۹]
  19. «یک‌سال پرماجرا با شعر»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۰۷، فروردین ۱۳۴۶[۴۵]
  20. «فروغ فرخزاد: شاعر زندگی»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۲۱، فروردین ۱۳۴۶[۴۹]
  21. «چرا بحث به نتیجه نمی‌رسد؟»، مجله خوشه، شمارهٔ ۱۰، اردی‌بهشت ۱۳۴۶[۴۷]
  22. «شاعر کیست و شعر چیست؟»، مجله خوشه، شمارهٔ ۱۱، خرداد ۱۳۴۶[۴۷]
  23. «چرا روابط اصم باقی می‌مانند؟»، مجله خوشه، شمارهٔ ۱۳، خرداد ۱۳۴۶[۴۷]
  24. «دربارهٔ شعر و شاعری»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۱، خرداد ۱۳۴۶[۴۷]
  25. «شوالیه‌های میزگرد کاخ جوانان»، مجله نگین، شمارهٔ ۲۶، تیر ۱۳۴۶[۴۷]
  26. مقدمهٔ کتاب «شهر دشوار حنجره‌ها»، شهرام شاهرختاش، آذر ۱۳۴۶[۵۲]
  27. «تذکرة اللطیفه»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۵۲، اول فروردین ۱۳۴۷[۵۳]
  28. «دربارهٔ تاریخچه و نهضت‌های شعر نو»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۶۹، فروردین ۱۳۴۷[۴۷]
  29. «خطابه برای شاعری که دیگر گمنام نیست: بررسی «رگبارها» از م. ع. سپانلو»، بررسی کتاب، فروردین ۱۳۴۷[۵۴]
  30. «بررسی دلتنگی‌ها از رؤیایی»، بررسی کتاب، شمارهٔ ۱۲، اردی‌بهشت ۱۳۴۷[۵۵]
  31. «ارزش‌های اجتماعی شعر»، مجله آرش، شمارهٔ ۱۷، اردی‌بهشت و خرداد ۱۳۴۷[۵۱]
  32. «با شاهرودی از «آخرین نبرد» تا «آینده»»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۶۳، خرداد ۱۳۴۷[۵۶]
  33. «نقد شعر منوچهر آتشی»، روزنامه کیهان، صفحهٔ هنر روز، سه‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۴۷[۴۵]
  34. «حجم سبز: بررسی حجم سبز سپهری»، بررسی کتاب، دورهٔ دوم، شمارهٔ اول، خرداد و تیر ۱۳۴۷[۵۷]
  35. «بیفتک پرولتاریایی و آروغ اجتماعی»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۶۶، تیر ۱۳۴۷[۵۱]
  36. «بررسی آواز خاک از منوچهر آتشی»، دفترهای روزن، دفتر دوم، بهار و تابستان ۱۳۴۷[۵۸]
  37. بررسی «شهر خسته» از منصور اوجی، دفترهای روزن، دفتر دوم، بهار و تابستان ۱۳۴۷[۵۹]
  38. «نگاهی به هفتهٔ شعر و هنر مجلهٔ خوشه»، مجله خوشه، شمارهٔ ۲۸، شهریور و مهر ۱۳۴۷[۴۹]
  39. «این نفرت زاییدهٔ چیست؟»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۷۸، اول مهر ۱۳۴۷[۵۱]
  40. «بحثی پیرامون مسؤولیت»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۷۸، اول مهر ۱۳۴۷[۶۰]
  41. «شب‌های شعر خوشه»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۷۸، اول مهر ۱۳۴۷[۴۷]
  42. «کودتا در صفحات شعر»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۷۹، مهر ۱۳۴۷[۴۹]
  43. «فرار از میراث‌های کلاسیک شعر ایران»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۸۰، مهر ۱۳۴۷[۴۷]
  44. «دربارهٔ جوانان» ، [با نام مستعار «ماهیار»]، مجله فردوسی، شماره‌های ۸۸۲ تا ۸۸۸، از مهر تا آذر ۱۳۴۷[۶۱]
  45. «آنچه از کنگرهٔ شعر باید بدانیم»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۸۵، آبان ۱۳۴۷[۵۱]
  46. «آغازی در تدفین: بررسی «وقت خوب مصائب» از احمدرضا احمدی»، بررسی کتاب، دورهٔ دوم، شمارهٔ سوم، دی و اسفند ۱۳۴۷[۶۲]
  47. «نامه‌ای به احمد شاملو»، مجله خوشه، شمارهٔ ۳، اسفند ۱۳۴۷[۴۹]
  48. «گزارش شب نیمای کانون نویسندگان ایران»، مجله آرش، شمارهٔ ۱۹، اسفند ۱۳۴۷[۶۳]
  49. «گزارش هفته»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۹۰، آذر ۱۳۴۸[۴۹]
  50. «سیری در سه منزل تا مرگ: دربارهٔ فروغ فرخزاد»، مجله فردوسی، شمارهٔ ۸۴۷، بهمن ۱۳۴۸[۴۷]
  51. «بازدید و آشنایی» در مقدمهٔ «شهر دشوار حنجره‌ها»، شهرام شاهرختاش، ۱۳۴۸[۶۴]
  52. «نقدی بر یک انتقاد: در پاسخ مقالهٔ دکتر رضا براهنی پیرامون شعرهای دریایی از یدالله رؤیایی»، مجله فردوسی، از شمارهٔ ۷۸۵ تا ۷۹۰، آبان و آذر ۱۳۴۵[۴۵]
  53. «دربارهٔ نیما یوشیج»، مجله بامشاد، شمارهٔ ۱۰، دی ۱۳۴۵[۴۷]

... و همچنین، صدها مقالهٔ گوناگون دیگر.[۴۴]

ترجمه‌ها

[ویرایش]

کتاب

[ویرایش]
نقد هنری
  1. به‌سوی یک معماری ارگانیک، زوی برونو، (همراه با مریم جزایریتهران: انتشارات تالار ایران، ۱۳۲۱[۶۵]
  2. «دید نو: از ماده تا معماری» و «مجدد یک هنرمند»، لازلو موهولی‌ناگی، (همراه با مریم جزایریتهران: انتشارات تالار ایران (قندریز فعلی)، ۱۳۴۳[۶۶][۶۷]
  3. از امپرسیونیسم تا هنر آبستره، ژان سی ماری و دیگران (همراه با رویین پاکباز و دیگران)، تهران: تالار قندریز، ۱۳۵۱[۶۸]
  4. امپرسیونیسم، سارا نیومیر، تهران: انتشارات رستاخیز، ۱۳۵۵[۶۹]
داستانی
  1. زندگی‌نامهٔ مصطفی کمال آتاتورک: پدر ترکیهٔ مدرن، پاتریک کین‌راس، آلمان/کلن: انتشارات فروغ، ۱۳۸۸[۷۰] (زندگی‌نامه)
  2. گمشده، توماس هاوزر، تهران: انتشارات اسفار، ۱۳۶۳[۷۱] (رمان)

مقاله

[ویرایش]
  1. شعر و دنیای جدید، فرانک ریموند لیویس، مجله نگین، سال اول، شمارهٔ چهارم[۷۲]

مشاغل و سمت‌ها

[ویرایش]

اسماعیل نوری‌علا از دهه ۶۰ تا ۷۰ میلادی، در مشاغل و مناصب بسیاری در داخل و خارج از ایران فعالیت داشته است. برخی از برجسته‌ترین آنها عبارت‌اند از: [۵]

فعالیت‌های فرهنگی

[ویرایش]
  • شرکت در تأسیس «سازمان انتشارات طرفه»: ۱۳۴۲
  • عضو هیئت داوران «جایزه سپاس»: ۱۳۴۷
  • عضو موسس و دبیر «کانون نویسندگان ایران»: ۱۳۴۶–۱۳۴۹
  • دبیر «سندیکای هنرمندان ایران»: ۱۳۵۱
  • عضو هیئت برنامه‌ریزی برای رشته سمعی و بصری دبیرستان های ایران: ۱۳۵۲
  • موسس گروه هنری «ایران کوچک» در لندن: ۱۳۶۰–۱۳۶۵
  • عضو موسس «انجمن هنرمندان و نویسندگان ایران» در بریتانیا: ۱۳۶۵
  • عضو موسس «انجمن فرهنگی پویشگران»: ۱۳۷۳–تاکنون

فعالیت‌های آموزشی

[ویرایش]
  • مدرس زبان انگلیسی در دبيرستان درالفنون: ۱۳۴۴
  • مدرس «جامعه‌شناسی فرهنگ» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران: ۱۳۵۱
  • مدرس «فرهنگ ایران» در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران: ۱۳۵۲
  • مدرس «زبان و ادبیات فارسی» در دانشکده یونیورسیتی در دانشگاه دنور کلرادو: ۱۳۸۹
  • مدرس «تاريخ اسلام» در دانشکده یونیورسیتی در دانشگاه دنور کلرادو: ۱۳۸۹
  • مدرس «جامعه‌شناسی اسلام» در دانشکده عالی مطالعات بين‌المللی در دانشگاه دنور کلرادو: ۱۳۸۹

فعالیت‌های اداری

[ویرایش]
  • مترجم دفتر همکاری‌های ايران و يونسکو در سازمان برنامه: ۱۳۴۷–۱۳۴۸
  • مترجم سازمان شرکت‌های تعاونی: ۱۳۴۸
  • معاون مدير کل دفتر برنامه‌ريزی وزارت فرهنگ و هنر: ۱۳۵۰–۱۳۵۲
  • معاون مدير کل دفتر برنامه‌ريزی منطقه‌ای در سازمان برنامه و بودجه: ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵
  • مشاور برنامه‌ريزی صدا و سيما: ۱۳۵۸
  • مدير عامل شرکت «پرينت هود» در لندن: ۱۹۸۲–۱۹۸۵
  • مدير عامل شرکت «بل سايز پرينت سنتر» در لندن: ۱۹۸۶–۱۹۹۴
  • دمدير شعبه کلرادو بلوارد «رابرت وايزمن کمرا» دنور: ۱۹۹۵–۱۹۹۶
  • مدير عمومی شرکت کامپيوتری «بی سی آی گروپ» دنور: ۱۹۹۸–۲۰۰۱
  • مدير پروژه‌های «ام سی اس آی» دنور: ۲۰۰۱–۲۰۰۳
  • مدير امور اداری و مالی «ايمپکس اينترنشنال» دنور: ۲۰۰۳–۲۰۰۵
  • مدير عمومی شرکت «دايرکت اکشن کاميونيکشن» دنور: ۲۰۰۶–۲۰۱۰

فیلم‌شناسی

[ویرایش]

کارگردان

[ویرایش]

فیلم‌نامه‌نویس

[ویرایش]

بازیگر

[ویرایش]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۱۴۲.
  2. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۷۹ (پانویس).
  3. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۶۸.
  4. «آرشيو مقالات و مطالب سکولاریسم نو». www.newsecularism.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۲.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ «شرح حال اسماعیل نوری‌علا». www.puyeshgaraan.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۵-۲۲.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۹۲.
  7. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۹۳.
  8. پدرام نواندیش (۱۷ فروردین ۱۴۰۳). «متن کامل مقاله اسماعیل نوری‌علا». www.jahantelegraf.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  9. اسماعیل نوری‌علا (۲۳ دی ۱۳۹۰). «رابطه گمشده عدم تمرکز با فدرالیسم». www.lajvar.se. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  10. اسماعیل نوری‌علا (۱ ژوئن ۲۰۲۳). «چرا تعهد به حفظ تمامیت ارضی کافی نیست؟». news.gooya.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  11. حسن بهگر (۱۷ اکتبر ۲۰۱۹). «فدرالیسم سبز و نو هم به بازار آمد». ایران لیبرال. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  12. رضا رحیمی. «معامله پایاپای رضا پهلوی و نوری‌علا». www.tipf.info. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  13. اسماعیل نوری‌علا. «رضا پهلوی در قامت يک شورشی؟». isdmovement.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  14. Channel One TV (2023-01-25), اسماعیل نوری‌علا: به شاهزاده پهلوی وکالت می‌دهیم اما پتیشن امضا نمی‌کنیم, retrieved 2024-06-03
  15. «اسماعیل نوری‌ علا: محوریت شاهزاده رضا پهلوی در مبارزه برای گذر از جمهوری اسلامی». کیهان لندن. ۱۶ فروردین ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ هوشنگ معین‌زاده. «نگاهی نقد‌گونه به نوشته اسماعیل نوری‌علا». www.moinzadeh.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  17. «آرشیو آثار اسماعیل نوری‌علا». www.puyeshgaraan.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  18. پرویز داورپناه (۱۱ دسامبر ۲۰۰۸). «اسماعیل نوری علا کیست و چه می خواهد؟». www.asre-nou.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۶-۰۳.
  19. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۲۰.
  20. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۲۱.
  21. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۲۵.
  22. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۵.
  23. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۶.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۰.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ ۲۵٫۴ ۲۵٫۵ ۲۵٫۶ جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۱.
  26. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۱۲۳.
  27. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۹۳.
  28. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۷۹ (پانویس).
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۶۸.
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۱۴۲.
  31. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۱۴۴.
  32. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۷۰.
  33. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۷۱.
  34. جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران[پیوند مرده]
  35. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۲۹.
  36. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۳۰.
  37. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۴:‎ ۶۳۴.
  38. جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران[پیوند مرده]
  39. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۴:‎ ۶۳۴.
  40. صور و اسباب در شعر امروز ایران، اسماعیل نوری‌علا، شمارهٔ هفده، کتابخانه الکترونیک عروض
  41. جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران[پیوند مرده]
  42. نوری‌علا، تئوری شعر.
  43. جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران[پیوند مرده]
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ ۴۴٫۳ «نوشته‌ها، سخنرانی‌ها و ویدئوهای اسماعیل نوری علا دربارهٔ دین اسلام و جامعه‌شناسی تشیع در ایران». puyeshgaraan.
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ ۴۵٫۴ ۴۵٫۵ ۴۵٫۶ ۴۵٫۷ نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۵۲.
  46. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۵۸.
  47. ۴۷٫۰۰ ۴۷٫۰۱ ۴۷٫۰۲ ۴۷٫۰۳ ۴۷٫۰۴ ۴۷٫۰۵ ۴۷٫۰۶ ۴۷٫۰۷ ۴۷٫۰۸ ۴۷٫۰۹ ۴۷٫۱۰ ۴۷٫۱۱ ۴۷٫۱۲ ۴۷٫۱۳ نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۵۰.
  48. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۳۷.
  49. ۴۹٫۰۰ ۴۹٫۰۱ ۴۹٫۰۲ ۴۹٫۰۳ ۴۹٫۰۴ ۴۹٫۰۵ ۴۹٫۰۶ ۴۹٫۰۷ ۴۹٫۰۸ ۴۹٫۰۹ نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۵۱.
  50. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۷۷.
  51. ۵۱٫۰ ۵۱٫۱ ۵۱٫۲ ۵۱٫۳ ۵۱٫۴ نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۴۹.
  52. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۷۸.
  53. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۹۳.
  54. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۴۹.
  55. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۳۴.
  56. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۵۸.
  57. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۲۵.
  58. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۴۷.
  59. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۴۷۱.
  60. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۵۸۶.
  61. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۳۷۹ (پانویس).
  62. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۵۵۰.
  63. نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۵۷.
  64. جواهری گیلانی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۳:‎ ۶۹۸.
  65. جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران[پیوند مرده]
  66. نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۴۰.
  67. «جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱.
  68. «جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱.
  69. «جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۲ فوریه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱.
  70. «جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱.
  71. جزئیات اطلاعات کتاب در پایگاه کتابخانهٔ ملی ایران[پیوند مرده]
  72. نوری‌علاء، صور و اسباب در شعر امروز ایران، ۵۵۳.

منابع

[ویرایش]
  • جواهری گیلانی، محمدتقی (۱۳۷۷). تاریخ تحلیلی شعر نو. ج. ۴ جلد (ویراست دوم). تهران: نشر مرکز. شابک ۹۶۴-۳۰۵-۳۷۴-۱.
  • نوری‌علاء، اسماعیل (۱۳۷۳). تئوری شعر: از «موج نو» تا «شعر عشق». لندن: غزال.
  • نوری‌علاء، اسماعیل (۱۳۴۸). صور و اسباب در شعر امروز ایران. تهران: سازمان انتشارات بامداد.

پیوند به بیرون

[ویرایش]