پرش به محتوا

دلکش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش Tymind1989 (بحث) به آخرین تغییری که Modern Sciences انجام داده بود واگردانده شد
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۶۰: خط ۶۰:
صدای دلکش افزون بر حجم بالا، قدرت و گستردگی فراوانی داشت و آوای او به اصطلاح اساتید آواز، «صدای سینه‌ای» {{به انگلیسی|Chest Voice}} بود. بنا بر دیدگاه کارشناسان، گل صدای دلکش در محدودهٔ [[آلتو]] بود؛ ولی وی با مهارت می‌توانست فاصله‌های صوتی [[تنور (صدا)|تنور]]، [[سوپرانو]] و [[متزو سوپرانو]] را هم بخواند.<ref name=":1">{{پک|رستاق|۱۳۹۳}}</ref>
صدای دلکش افزون بر حجم بالا، قدرت و گستردگی فراوانی داشت و آوای او به اصطلاح اساتید آواز، «صدای سینه‌ای» {{به انگلیسی|Chest Voice}} بود. بنا بر دیدگاه کارشناسان، گل صدای دلکش در محدودهٔ [[آلتو]] بود؛ ولی وی با مهارت می‌توانست فاصله‌های صوتی [[تنور (صدا)|تنور]]، [[سوپرانو]] و [[متزو سوپرانو]] را هم بخواند.<ref name=":1">{{پک|رستاق|۱۳۹۳}}</ref>


دلکش [[سولفژ]] نمی‌دانست و در پاسخ به این که با توجه به نیاموختن [[سولفژ]]َ، نمی‌ترسد که اشتباه کند، اشتباه را برای تحصیل‌کرده‌ها دانست و گفت که آدم‌های بی‌سواد و کم‌ادعا به دلیل احساس مسئولیت در کارشان معمولا کمتر اشتباه می‌کنند.<ref>{{پک|مجرد|۱۳۸۳|توضیح= شبی در زمستان ۱۳۴۰ خورشیدی، در میهمانی خصوصی [[الهه]] که جمعی از بزرگان شعر و موسیقی در آن حضور داشتند، علی مجرد که به عنوان نویسندهٔ هنری [[روزنامه کیهان]] و شاگرد آوازی [[غلامحسین بنان|بنان]] در میهمانی حضور داشت، از دلکش پرسید که از اشتباه خواندن ملودی یا شعر ترسی ندارد؟ و چرا نمی‌کوشد تا [[سولفژ]] بیاموزد؟ آیا فکر نمی‌کند که یک اشتباه موجب خوشحالی رقبایش شود؟ دلکش در حالی که خندهٔ همیشگی را بر لب داشت، صمیمانه گفت: ببین ناصر خان! آدم‌های بی‌سواد و کم‌ادعا چون در کارشان احساس مسئولیت بیشتری دارند، معمولا کمتر اشتباه می‌کنند. اشتباه مال تحصیل‌کرده‌هاست! ناصر مجرد گفت: عجب استدلالی! دلکش در حالی که خندهٔ طولانی‌تری کرد، گفت: بله قربان! به ما میگن عصمت خانم، نه برگ چغندر!}}</ref>
دلکش [[سولفژ]] نمی‌دانست و در پاسخ به این که با توجه به نیاموختن [[سولفژ]]َ، نمی‌ترسد که اشتباه کند، اشتباه را برای تحصیل‌کرده‌ها دانست و گفت که آدم‌های بی‌سواد و کم‌ادعا به دلیل احساس مسئولیت در کارشان معمولا کمتر اشتباه می‌کنند.<ref>{{پک|مجرد|۱۳۸۳|توضیح= شبی در زمستان ۱۳۴۰ خورشیدی، در میهمانی خصوصی [[ایزدبانو]] که جمعی از بزرگان شعر و موسیقی در آن حضور داشتند، علی مجرد که به عنوان نویسندهٔ هنری [[روزنامه کیهان]] و شاگرد آوازی [[غلامحسین بنان|بنان]] در میهمانی حضور داشت، از دلکش پرسید که از اشتباه خواندن ملودی یا شعر ترسی ندارد؟ و چرا نمی‌کوشد تا [[سولفژ]] بیاموزد؟ آیا فکر نمی‌کند که یک اشتباه موجب خوشحالی رقبایش شود؟ دلکش در حالی که خندهٔ همیشگی را بر لب داشت، صمیمانه گفت: ببین ناصر خان! آدم‌های بی‌سواد و کم‌ادعا چون در کارشان احساس مسئولیت بیشتری دارند، معمولا کمتر اشتباه می‌کنند. اشتباه مال تحصیل‌کرده‌هاست! ناصر مجرد گفت: عجب استدلالی! دلکش در حالی که خندهٔ طولانی‌تری کرد، گفت: بله قربان! به ما میگن عصمت خانم، نه برگ چغندر!}}</ref>


== آلبوم‌ها ==
== آلبوم‌ها ==

نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۱

دلکش
پوستر دلکش در مجلهٔ اطلاعات هفتگی.[۱]
پوستر دلکش در مجلهٔ اطلاعات هفتگی.[۱]
اطلاعات پس‌زمینه
نام تولدعصمت باقرپور بابلی
نام(های) دیگردلکش
زاده۳ اسفند ۱۳۰۳
بابل پرچم شاهنشاهی ایران (پیش از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی)
درگذشته۱۱ شهریور ۱۳۸۳ (۷۹ سال)
تهران ایران
ژانرسنتی، فولکلور و پاپ
سال‌های فعالیت۱۳۲۳ تا ۱۳۵۷
ناشر(ان)پاپیون
کاسپین
همکاری‌های مرتبطمهدی خالدی
علی تجویدی
رحیم معینی کرمانشاهی
نوع صوتآلتو
تحصیلاتپنجم دبستان
استاد(ها)عبدالعلی وزیری
علت سرشناسیقدرت صدا
آواز‌های مازندرانی

عصمت باقرپور بابلی (زادهٔ ۳ اسفند ۱۳۰۳ در بابل، درگذشتهٔ ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ در تهران) با نام هنری «دلکش»، خواننده موسیقی سنتی، فولکلور و پاپ ایرانی بود. از وی با عناوینی چون «زن حنجره طلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» یاد می‌شود. او ترانه‌هایش را تنها به دو زبان فارسی و مازندرانی خوانده‌است. وی همچنین در چند مورد به ترانه‌سرایی هم پرداخته و این کار را با تخلص «نیلوفر» انجام داده است. از جمله ترانه‌هایی که او خود نوشته و خوانده، ترانهٔ «ساز شکسته» است. دلکش در غروب ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ در تهران درگذشت و جنازه‌اش پس از چهار روز در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. در رادیوها و تلویزیون‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی خبری از درگذشت او گفته نشد و تنها چند روزنامه خبر مرگ او را در چند خط نوشتند.

زندگی‌نامه

دلکش در جوانی. با توجه به چاپ این عکس در مجله، به احتمال زیاد به زمان پس از کلاس‌های آواز عبدالعلی وزیری تعلق دارد و با توجه به ظاهر جوان دلکش، احتمالا متعلق به روزهای آغازین کار حرفه‌ای وی است.

کودکی

دلکش با نام اصلی «عصمت باقرپور پنبه‌فروش» در ۳ اسفند ۱۳۰۳ در بابل زاده شد. او از همان دوران کودکی استعداد خود را در خوانندگی نشان داد و هر جا که بچه‌های محل گرد هم می‌آمدند، آغاز به خواندن می‌کرد و بچه‌ها هم دست می‌زدند.[۲] عصمت دوران کودکی را بدون آن که به مدرسه برود و سواد بیاموزد، در بابل ماند. هنگامی که دوازده ساله شد، پدرش درگذشت. مادرش که در کنار عصمت دارای شش دختر و سه پسر دیگر بود، تصمیم گرفت تا او را به نزد یکی از دخترانش که در تهران ازدواج کرده بود و آنجا زندگی می‌کرد بفرستد تا هم خرجی از روی دوشش برداشته شود، و هم عصمت بتواند در تهران سواد بیاموزد. پس بقچه‌ای شامل کمی خوراک آماده کرد و عصمت را به دست یکی از دوستان شوهرش، که رانندهٔ کامیون بود و از مازندران به تهران برنج می‌برد، سپرد. او کنار دست راننده نشست و به تهران رسید. رانندهٔ کامیون او را در محلهٔ سرچشمه پیاده کرد و به خواهرش سپرد.[۳]

ورود به مدرسه

عصمت که در تهران با خواهرش «مولود» به مازندرانی سخن می‌گفت، با همان زبان از خواهرش خواست تا او را در مدرسه نام‌نویسی کند تا بتواند سواد بیاموزد. خواهرش هم او را به خیابان ناصرخسرو برد و در دبستان نام‌نویسی کرد. هنگامی که عصمت دبستان را آغاز کرد، دوازده سال سن داشت و همین باعث شد تا سوژهٔ متلک‌های هم‌کلاسی‌هایش شود. اما او به این مسائل توجهی نداشت و توانست خود را به کلاس پنجم دبستان برساند.[۳]

کشف استعداد

...[ظهیرالدینی] مرا به آنجا [ادارهٔ موسیقی] برد. جای وسیعی بود. یک جا ویلون می‌زدند. یک جا پیانو می‌زدند. یک جا تار می‌زدند. یک جا صدای آواز می‌شنیدم. نمی‌دانستم اینجا کجاست. جریان چیست. گیج شده بودم. مرا نزد روح‌الله خالقی برد و گفت این دختر صداش خوب است. خالقی به من گفت بخوان! گفتم چی بخوانم؟ آقای ظهیرالدینی گفت یکی از سرودهای مدرسه را بخوان. شروع کردم به خواندن یکی از سرودها: «دست پهلوی پشت بخت ماست». خالقی اسم مرا فوراً نوشت.

— دلکش در گفتگو با شاهرخ گلستان[۳]

عصمت در ۱۷ سالگی به پنجم دبستان رسید. در آن زمان دانش‌آموزان پنجم و ششم دبستان هفته‌ای یک ساعت آموزش موسیقی می‌دیدند و به آن‌ها سرودهای میهنی آموزش داده می‌شد. روزی در همین کلاس‌های موسیقی، عصمت به همراه دیگر هم‌شاگردی‌هایش در حال خواندن سرود بود که آموزگار موسیقی، آقای «ظهیرالدینی» که ویولنیست هم بود، وی را صدا زد. آموزگار از قشنگی و رسایی صدای عصمت تمجید کرد و گفت که یک نت بالاتر از همهٔ دخترها می‌خواند. سپس ظهیرالدینی از دلکش پرسید که آیا دوست دارد در رادیو بخواند. در آن زمان رادیو در ایران به تازگی بنیان‌گذاری شده بود و دلکش هم نمی‌دانست که رادیو چیست. با این وجود راضی شد تا با ظهیرالدینی به «ادارهٔ موسیقی کشور» در میدان بهارستان برود. در آن هنگام هیئت رئیسهٔ ادارهٔ موسیقی را روح‌الله خالقی، علینقی وزیری و حشمت سنجری تشکیل می‌دادند. ظهیرالدینی عصمت را نزد روح‌الله خالقی برد و او پس از شنیدن صدای عصمت، وی را نام‌نویسی کرد و به دست استادی سپرد تا آواز را به عصمت آموزش دهد. این استاد عبدالعلی وزیری بود که پسرعموی علینقی وزیری می‌شد. عصمت بسیار زود گوشه‌های درآمد، زابل، مویه و مخالف دستگاه سه‌گاه را آموخت. حدود پنج یا شش ماه طول کشید تا عصمت توانست سراسر دستگاه سه‌گاه را یاد بگیرد. آموزش آواز عصمت دو تا سه سال به درازا کشید و وی دستگاه‌های گوناگون را آموخت.[۳]

رادیو

آغاز به کار

پس از دو تا سه سال آموزش نزد عبدالعلی وزیری، عصمت اکنون این آمادگی را داشت تا به جرگهٔ خوانندگان رادیو بپیوندد. در آن هنگام عصمت نزدیک به ۲۰ سال داشت و کمتر از پنج سال از بنیان‌گذاری رادیو در ایران می‌گذشت.[۴] تا آن زمان خوانندگان زن قدیمی چون قمرالملوک وزیری، روح‌انگیز و ملوک ضرابی بانوان آوازه‌خوان پیشرو در رادیو بودند و عزت روح‌بخش هم چند سالی می‌شد که آوازخوانی در رادیو را آغاز کرده بود و هواداران بسیاری داشت. در این وضعیت که خوانندگان قدیمی همچنان سکان‌دار رادیو بودند، نیاز به صدایی تازه‌نفس احساس می‌شد.[۳] نخستین اجرای دلکش در رادیو در سال ۱۳۲۳ بود.[۵] از نخستین باری که صدای او از فرستندهٔ «بی‌سیم پهلوی» در چهارراه سیدخندان تهران پخش شد، توجه همگان به سویش جلب شد.[۶]

اجراهای مازندرانی

دلکش در جوانی.

هنگام آغاز کار دلکش در رادیو، آهنگسازی برای همکاری با وی وجود نداشت و او نمی‌توانست تصنیف بخواند. بنابراین با توجه به تسلط و مهارتش در خواندن ترانه‌های محلی مازندرانی، تصمیم گرفته شد که برای جبران این کاستی، او پس از خواندن هر آواز در رادیو، یک آواز محلی مازندرانی هم بخواند. آواز‌هایی مانند «ربابه‌جان»، «مریم‌جان»، «زهراجان»، «امیری»، «رعناجان» و... که دلکش این آوازها را از زمان کودکی‌اش در بابل بلد بود و می‌خواند.[۳] در آن سال‌ها خواندن آوازهای بومی چندان فراگیر نبود و سبک خاص دلکش در کنار خواندن صحیح و دلنشین‌اش، موجب شد تا بسیار زود سر زبان‌ها بیفتد.[۴] مردم از آوازهای مازندرانی دلکش بسیار استقبال کردند و نامه‌های فراوانی برای تکرار ترانه‌های مازندرانی‌اش به رادیو فرستاده می‌شد.[۴] هر یکشنبه که او در رادیو اجرا داشت، مردم بسیاری روبروی ساختمان رادیو جمع می‌شدند تا او را از نزدیک ببینند.[۳]

همکاری با بزرگان

روح‌الله خالقی برای آغاز حرفهٔ عصمت، نام هنری «دلکش» را برگزید.[۵] دلکش نام گوشه‌ای از دستگاه ماهور است.

در مدت زمان کوتاهی که از پیوستن دلکش به رادیو گذشته بود، در حالی که او تنها ۲۱ سال داشت، به جمع بزرگان رادیو پیوست و با خوانندگان بزرگ و نامی ترانه‌های دوصدایی اجرا کرد.[۵]
به دلکش القابی چون «زن حنجره طلایی» و «بانوی آواز ایران» داده‌اند.[۷]

حواشی

دلکش که در میهمانی‌ها و جمع‌های دوستانه آواز می‌خواند، در یک میهمانی با جمشید شیبانی که در سبک موسیقی پاپ کار می‌کرد، آشنا شد. دلکش و شیبانی مدتی با هم کار کردند، ولی دلکش از موسیقی پاپ بیرون آمد و پس از آشنایی با مهدی خالدی، استاد و آهنگساز موسیقی سنتی ایرانی، به طور جدی وارد موسیقی سنتی شد و این سرآغاز همکاری درازمدت دلکش و خالدی بود.[۲]

دلکش در روزهای پایانی زندگانی خود از این که شماری از خوانندگان تصنیف‌های وی را به غلط و بد اجرا می‌کنند و به بازار می‌فرستادند به شدت دلگیر بود و باور داشت که قدیمی‌ها هنوز این تصنیف‌ها را با صدای دلکش به یاد دارند و غلط خواندن آن‌ها، موجب پایین آمدن ارزش و احترام کار این خواننده‌ها می‌شود.[۲]

در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و ساخت بیش از ۲۵۰۰ مدرسه در سراسر ایران به مناسبت این جشن، دلکش با خرید ۱۵۰۰ برگ از شعبهٔ مرکزی بانک بیمه بازرگانان، در ساخت این مدرسه‌ها شرکت کرد.[۸]

تکنیک آوازی

به باور رضا مجرد، پژوهشگر و کارشناس موسیقی، صدای دلکش، تنها صدای «چپ‌کوک»‌ زنانه‌ای بود که در خوانندگی «راست‌کوک» هم تبحر داشت.[۲]

صدای دلکش افزون بر حجم بالا، قدرت و گستردگی فراوانی داشت و آوای او به اصطلاح اساتید آواز، «صدای سینه‌ای» (به انگلیسی: Chest Voice) بود. بنا بر دیدگاه کارشناسان، گل صدای دلکش در محدودهٔ آلتو بود؛ ولی وی با مهارت می‌توانست فاصله‌های صوتی تنور، سوپرانو و متزو سوپرانو را هم بخواند.[۹]

دلکش سولفژ نمی‌دانست و در پاسخ به این که با توجه به نیاموختن سولفژَ، نمی‌ترسد که اشتباه کند، اشتباه را برای تحصیل‌کرده‌ها دانست و گفت که آدم‌های بی‌سواد و کم‌ادعا به دلیل احساس مسئولیت در کارشان معمولا کمتر اشتباه می‌کنند.[۱۰]

آلبوم‌ها

نام ترانه آهنگساز ترانه سرا دستگاه
یاد کودکی[۲] علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی بیات اصفهان، سه‌گاه و شور
قسمت من علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی سه گاه
جدایی علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی دشتی
پشیمان شدم علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
روزگار بگذشته علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی اصفهان
سفر کرده علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی جهارگاه
باز گشته علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی اصفهان
یاد من کن علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی ماهور
تنهایی جواد لشکری رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
تنهای تنها مانده ام علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی شوشتری
پشیمان شدم علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
بس کن علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی همایون
به پاس محبّت علی تجویدی رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
نوای دل جواد لشکری رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
سرباز وطن انوشیروان روحانی رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
غم رسوایی انوشیروان روحانی رحیم معینی کرمانشاهی چهارگاه
برای تو حبیب الله بدیعی رحیم معینی کرمانشاهی شوشتری
افسانه حبیب الله بدیعی رحیم معینی کرمانشاهی همایون و سه گاه یتیم
بر تربت حافظ علی تجویدی علی تجویدی سه‌گاه
آتش کاروان علی تجویدی بیژن ترقی شور
می‌گذرم علی تجویدی بیژن ترقّی چهارگاه
آشفته پرویز یاحقی اسماعیل نواب صفا
پربسته پرویز یاحقی اسماعیل نواب صفا
گردباد پرویز یاحقی ؟
موج پرویز یاحقی اسماعیل نواب صفا
بهانهٔ تو پرویز یاحقی اسماعیل نواب صفا
آه بی‌اثر مجید وفادار اسماعیل نواب صفا
دنیا من مجید وفادار اسماعیل نواب صفا
خاکستر من مجید وفادار اسماعیل نواب صفا
بندهٔ عشق مجید وفادار اسماعیل نواب صفا
سایه مجید وفادار ؟
جام طلا مجید وفادار ایرج فاطمی
آمد نوبهار مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
سعی باطل مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
ناامید مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
رفتی مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
قصهٔ بی‌حال مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
داغ لاله مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
اشک و آه مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
قهر عاشق مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
آمد نوبهار مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
نالهٔ دل مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
دل غافل مهدی خالدی اسماعیل نواب صفا
به کنارم بنشین مهدی خالدی رهی معیری
بردی از یادم (دوصدایی با ویگن) مصطفی گرگین‌زاده پرویز خطیبی
ساز شکسته محمود ثنایی
خدا کند عاشق شوم همایون خرم بیژن ترقی
رقص گیسو فریدون حافظی دکتر میر ناصر شریفی رویای شیرین جواد لشگری ایرج تیمورتاش
بدرقه
مهمانت کنم

دلکش در نگاه دیگران

از راست: پرویز خطیبی، زینت مؤدب و دلکش. آهنگ مشهور «بردی از یادم» دلکش را پرویز خطیبی سروده‌است.[۱۱]

محمدعلی سپانلو از هواداران دلکش بود و آوازهای وی را به خوبی می‌خواند.[۱۲] دلکش خوانندهٔ محبوب شخصیت «دکتر نون» در رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» از شهرام رحیمیان است.[۱۳] دلکش از مشوقین سیما بینا در آغاز خوانندگی وی در کودکی بود.[۶] غلامحسین بنان، اجرای دلکش را به اجرایی دوصدایی تشبیه می‌کند که شنونده می‌انگارد صدای بم برای مرد و صدای زیر برای زن است. حسین قوامی، دلکش را تنها خانم خواننده‌ای می‌داند که هرگز «فالش» [خارج] نخوانده و همه ملودی و کلام را صحیح اجرا کرده و هیچ‌گونه لغزشی در تحریرها و سکوت‌ها و سایر ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌های خوانندگی او شنیده نشده است. یک بار قوامی در پاسخ به خود دلکش که از وی دربارهٔ بهترین خوانندهٔ زن پرسیده بود، بی‌درنگ و اندیشه گفت: «تو او را بهتر از هر کسی می‌شناسی، چرا نمی‌خواهی راحت بگویی دلکش!؟»

محمود محمودی خوانساری باور داشت که بسیاری از خوانندگان مرد باید بنشینند و با گوش‌سپردن به آواز دلکش، راه و رسم صحیح خواندن را بیاموزند.

علی تجویدی، باور داشت که هیچ خواننده‌ای به خوبی دلکش قدرت فراگیری شعر و آهنگ و آمیختن درست این دو با هم را ندارد و پیشنهاد داد تا دلکش باید برای تحصیل موسیقی به اتریش برود تا نابغهٔ بزرگ موسیقی قرن شود و هنرآموزان آواز بسیاری را تا استادی ارتقا دهد.[۲]


سیما بینا، صدای دلکش را پرحجم و بسیار گیرا با تحریرهای ویژهٔ خودش دانسته که کلام را بسیار زیبا و مشخص بیان می‌کرد. او شخصیت آوازی دلکش را بسیار مردمی می‌داند و باور دارد که دلکش نسبت به تصنیفی که اجرا می‌کرد، احساس مسئولیت داشت.سیما بینا از پدرش نقل می‌کند که دربارهٔ آواز دلکش می‌گفت: «مانند این است که یک آدم بسیار ادیب و باسوادی دارد این شعرها و تصنیف‌ها را می‌خواند.» سیما بینا رقیبانی که قصد تقلید از دلکش را داشتند ناکام می‌داند و می‌گوید: «آن آنی که در صدا هست و آن کاراکتر و طنین صدا قابل تقلید نیست.»[۶]
علی اشتری شاعر معاصر دربارهٔ دلکش شعری سروده است:[۱۴]

امشب خوش است عالم و از باده سرخوشمساقی بریز بادهٔ دیگر که درکشم
دلکش بخوان کز آن لب شیرین نوای شورشور دگر برآورد از جان ناخوشم
فرهاد اگر به دیدن شیرین خوش است، منسرمست از ترانهٔ شیرین دلکشم

رضا مجرد، پژوهشگر و کارشناس موسیقی دربارهٔ دلکش می‌گوید: «... دلکش وقتی می‌خواند، مملکتی ساکت می‌شد تا صدای او را بشنود. هرچند که دلکش از نظر قدرت و وسعت صدا در حد و اندازه‌های قمرالملوک وزیری نبود، اما خواننده‌ای بود که همهٔ بزرگان موسیقی او را بالاتر از خود و دیگران می‌دانستند...» مجرد در واکنش به عدم تجلیل از دلکش و پوشش ندادن خبر مرگ وی در رسانه‌ها نوشت: «... خانمی مانند دلکش نقطهٔ سیاهی در زندگی هنری‌اش نبوده... لابد استدلال این است که این خانم، به موقع هم مورد استقبال و تجلیل قرار گرفته، هم بابت آنچه اجرا کرده، به پول و ثروت کافی دست یافته، پس دیگر چه تجلیلی؟»[۲]

آوازها و ترانه‌های ماندگار

دلکش در شصت سال زندگی حرفه‌ای خود بیش از ۲۰۰ ترانه، آواز و تصنیف خواند. ترانه‌سرایان و شاعرانی که بیشترین سروده‌ها را برای وی سروده‌اند، در درجهٔ نخست رحیم معینی کرمانشاهی و سپس بیژن ترقی، اسماعیل نواب صفا، ناصر شریفی، پرویز خطیبی، رضا جلیلی، کریم فکور، رهی معیری و حسین مسرور بوده‌اند. از آهنگسازانی که بیشترین آهنگ را برای دلکش ساخته‌اند هم می‌توان مهدی خالدی، پرویز یاحقی، علی تجویدی و حبیب‌الله بدیعی را نام برد.[۲]

آمد نوبهار

در دههٔ ۱۳۲۰ خورشیدی، تصنیف‌خوانی‌های قدیمی بسیار کهنه و تکراری شده بود. در آن سال‌ها قمرالملوک وزیری و روح‌انگیز به سال‌های پایانی کار حرفه‌ای خود رسیده بودند و جای خالی یک تصنیف‌خوان زن جوان حس می‌شد. همکاری دلکش با مهدی خالدی در این دوران توانست گونهٔ نویی از ترانه‌سازی را به موسیقی ایران بیاورد. اوج این همکاری در تصنیف «آمد نوبهار» دیده می‌شود که به باور محمود خوشنام، حرکت از تصنیف به ترانه با این آهنگ آغاز می‌شود. مهدی خالدی در ساخت این آهنگ، ریتم دو چهارم را با تاکیدات ویژه بر روی ضربه‌های این ریتم به کار برد.[۱۵]

ترانهٔ «آمد نوبهار» دلکش با آهنگسازی مهدی خالدی ساخته شد، با ساختار مارش‌گونهٔ توانست در زمان خود نوآوری بزرگ به شمار بیاید. این آهنگ که در اواخر دهه ۱۳۲۰ ساخته شد، توانست بیش از دو دهه در روزهای نوروز از رادیو و تلویزیون پخش شود.[۹]

آوازها

نام آواز ترانه‌سرا آهنگساز دستگاه
اشک سپهر[۲] بیژن ترقی پرویز یاحقی -

از دلکش نزدیک به دویست آواز در مایه‌های مختلف ضبط شده‌است و هم‌اکنون در آرشیو رادیو موجود می‌باشد. از این میان تنها جهت نمونه به چند آواز مشهور وی اشاره می‌شود.

«ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست»، آواز شور با همراهی ویلن مجید وفادار و تار حمید وفادار

«هر که مهر رخ زیبای تو در دل گیرد»، آواز ابوعطا با همراهی ویلن ؟ (نوازنده شناخته نشد)

«ای خدا این وصل را هجران مکن»، آواز مثنوی افشاری با همراهی نی حسن کسایی

«معاشران گره از زلف یار باز کنید»، آواز سه‌گاه ( درآمد، مویه ، حدی ) با همراهی ویلن اسدالله ملک

«بگذار تا مقابل روی تو بگذریم»، آواز چهارگاه با همراهی ویلن علی تجویدی

«امشب ای ماه به درد دل من تسکینی»، آواز دشتی با همراهی ویلن پرویز یاحقی

«یادش‌به‌خیر آنکه دگر یاد ما نکرد»، آواز همایون

«ای که با دلشدگان بر سر ناز آمده‌ای» آواز سه‌گاه، همراه ویلن حبیب الله بدیعی و تار فرهنگ شریف

«خواهم ز خدا اینکه به دلخواه بمیرم»، آواز شوشتری همراه تار لطف الله مجد

سینما

هنگامی که در دوازده سالگی عصمت به تهران رسید، نمی‌دانست که سینما چیست. او هیچ‌گاه در بابل به سینما نرفته بود.[۳] در بابل سالن‌های سینمای کمی وجود داشت که همان‌ها هم در اختیار اقلیت‌های ارمنی‌ و یهودی بودند و فیلم‌های روسی و آلمانی پخش می‌کردند.[۱۶] در اواخر دههٔ ۲۰ خورشیدی که دلکش در موسیقی ایران به اوج شهرت و محبوبیت رسیده بود، اسماعیل کوشان در شرکت «پارس‌فیلم» متوجه پتانسیل بالای او برای ورود به سینما شد. به دیدگاه کوشان، حضور دلکش و چهره‌ٔ او می‌توانست موفقیت فروش هر فیلمی را تضمین کند. کوشان توانست دلکش را متقاعد کند تا دست از بدگمانی و شک برای ورود به سینما بردارد و برای نخستین بار وارد سینمای ایران شود.[۱۷] نخستین فیلم دلکش در شرکت «پارس‌فیلم»، شرمسار بود که فیلم‌نامه‌اش را علی کسمایی نوشته بود. دلکش همچنین شماری از تصنیف‌هایش را در فیلم خواند که آهنگساز آن‌ها مهدی خالدی بود و این همکاری باعث آغاز کارهای مشترک دلکش و خالدی شد.[۱۸] فیلم با استقبال فراوانی روبرو شد و با ۲۰۰ هزار تومان فروش، پرفروش‌ترین فیلم سال شد.[۱۹] سپس در فیلم مادر با قمرالملوک وزیری هم‌بازی شد. در دهه ۳۰ خورشیدی تبدیل به ستاره سینمای ایران شد و فیلم سوم‌اش به نام افسونگر ۹۷ شب در دو سینمای «همای» و «دیانا» به اکران درآمد و بیش از ۳۰۰ هزار تومان در آن زمان فروخت.[۲۰] او در دهه ۳۰ در چند فیلم دیگر هم بازی کرد و در سال ۱۳۵۱ پس از چند سال وقفه دوباره به سینما برگشت و در فیلم قمار زندگی نقش خواننده‌ای به نام «دلکش» را بازی کرد که دختر خواننده‌ای به نام «لیلا» (با بازی لیلا فروهر) دارد. اما از این فیلم استقبال نشد.[۲۱]

فیلم سال اکران کارگردان در نقش
شرمسار ۱۳۲۹ اسماعیل کوشان مریم
مادر ۱۳۳۱ اسماعیل کوشان ربابه
افسونگر ۱۳۳۲ اسماعیل کوشان فروغ
دسیسه ۱۳۳۳ علی کسمایی -
ظالم بلا ۱۳۳۶ سیامک یاسمی فاطی
عروس فراری ۱۳۳۷ اسماعیل کوشان در نقش خودش
شانس و عشق و تصادف ۱۳۳۸ حسین مدنی -
فردا روشن است ۱۳۳۹ سردار ساگر -
شیرفروش ۱۳۳۹ اسماعیل کوشان -
شمسی پهلوان ۱۳۴۵ سیامک یاسمی -
قمار زندگی ۱۳۵۱ عباس کسایی دلکش
خانه خراب ۱۳۵۴ نصرت اله کریمی -

کنسرت‌های پایانی

در واپسین کنسرت‌های دلکش در ایالات متحده آمریکا و اروپا، سیما بینا حضور داشت و دسته‌گلی به وی هدیه کرد. وی دربارهٔ این کنسرت‌ها می‌گوید:[۶]

«با وجود اینکه ایشان با عصا به روی صحنه آمدند و این تصویر هنوز هم در ذهنم نقش بسته‌است. اما وقتی که آواز می‌خواندند، گر چه صدایشان بم‌تر از دوران جوانی بود، ولی آن‌قدر درست خواندند که تحت تأثیر قرار گرفتم. صدایشان اصلا فالشی [خطایی] و یا خارجی نداشت. برای من این مسئله خیلی جالب بود».

پس از انقلاب ۱۳۵۷

با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را به طور کامل کنار گذاشت. او در سال‌های پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزون‌مایه» در تهران زندگی می‌کرد.[۲۲]

دلخوری از علیرضا افتخاری

در سال ۱۳۷۷، علی‌رضا افتخاری یکی از آهنگ‌های دلکش به نام «آشفته‌حالی» را در آلبوم «یاد استاد» بازخوانی کرد. دلکش به این خاطر که افتخاری برای اجرای این آهنگ از وی اجازه نگرفته بود، سخت دلگیر شد. بنا بر گفتهٔ «سهیل فزون‌مایه» تنها فرزند دلکش، افتخاری چند بار کوشید تا این آزردگی را از دل دلکش دربیاورد، ولی پیروز نشد.[۲۳]

این دلخوری دلکش از خوانندگانی که شعر و آهنگ آثارش را به نادرستی اجرا می‌کردند، تا ماه‌های پایانی زندگی‌اش ادامه داشت و وی معتقد بود که چون قدیمی‌ترها هنوز تصنیف‌هایش را به یاد دارند، غلط خواندن آن‌ها موجب پایین آمدن ارزش کارشان می‌شود. دلکش مدعی بود با این که خودش فرد کم‌سوادی بود، هیچ‌گاه این آوازها را غلط نخوانده است.[۲]

درگذشت

آرامگاه دلکش

دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود[۲۲] و در نهایت در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ در تهران و در بیمارستان «ایران‌مهر»[۶] به دلیل بیماری کلیوی[۲۴] درگذشت. خانوادهٔ دلکش تصمیم گرفتند تا وی را بدون هیچ مراسم ویژه‌ای خاکسپاری کنند.[۲۲] با وجود این که تنها پسر دلکش، «سهیل فزون‌مایه» از پیش تصمیم داشت تا پیکر مادرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شود، ولی با گذشت چند روز از درگذشت وی، هیچ‌کدام از اعضای خانوادهٔ دلکش برای تحویل پیکر او به بیمارستان نرفتند. «محمدحسین همافر» رئیس مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد کرد تا پیکر دلکش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شود[۲۵]، ولی همسر پیشین دلکش، «داریوش فزون‌مایه» با این کار مخالفت کرد.[۲۶]

ولی در نهایت پیکر او پس از چهار روز در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

پس از مرگ دلکش، به جز چند نشست و سخنرانی کوچک، مراسم چندانی برای بزرگداشت وی برگزار نشد. همچنین شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خبری از درگذشت وی پخش نکردند. بیشتر روزنامه‌ها هم دربارهٔ مرگ وی چیزی ننوشتند و تنها چند روزنامه چند سطر کوتاه دربارهٔ درگذشت وی نوشتند.[۲]

کتاب

پس از مرگ دلکش، «فروغ بهمن‌پور» تصمیم گرفت تا کتابی دربارهٔ وی در ایالات متحده آمریکا منتشر کند. قرار بود در این کتاب با نام «نگاهی به زندگی و آثار عصمت باقرزاده -دلکش»، همهٔ ترانه‌های دلکش با نام ترانه‌سرا، آهنگساز و دستگاه‌هایی که ترانه در آن خوانده شده است بیاید. همچنین کتاب شامل ۱۳ ترانهٔ نت‌نویسی‌شده، شعر و ترانه آن بود. ضمن آن که با ترانه‌سرا و آهنگ‌سازان این آثار نیز گفت وگو شده بود. در این کتاب افزون بر گفتگویی بلند با خود دلکش، با ناصر ملک‌مطیعی دربارهٔ فعالیت‌های سینمایی دلکش گفتگو شده بود. بزرگانی چون محمود دولت‌آبادی، محمدعلی سپانلو، لوریس چکناواریان، فرهاد فخرالدینی و... دیدگاه‌هایشان دربارهٔ دلکش را در این کتاب بیان کرده‌اند. همچنین در پیوست این کتاب عکس‌هایی از دلکش در کنار کسانی چون قمرالملوک وزیری، غلامحسین بنان و روح‌انگیز آمده است.[۲۷]

بازخوانی‌ها

نادر گلچین ترانهٔ «آمد نوبهار» دلکش را با گروه آوازی همراه و ارکستری بزرگ‌تر از اجرای اصلی خوانده است. علی‌رضا افتخاری آهنگ «سفرکرده» دلکش را با ارکستری بزرگتر از ارکستر علی تجویدی بازخوانی کرد. اجرای دوصدایی ترانهٔ «بردی از یادم» که نخست دلکش و ویگن خوانده بودند، بعدها توسط هایده و هوشمند عقیلی‌مهر تکرار شد.[۹]

گوگوش در گفتگویی گفته که پیش از سال ۱۳۴۶، آهنگ‌های خواننده‌های دیگر از جمله دلکش را بارخوانی می‌کرده است.[۲۸] دریا دادور در کنسرت ونکوور خود در آوریل ۲۰۰۷، ترانهٔ «یاد من کن» دلکش را به یاد او بازخوانی کرد.[۲۹] وی این ترانه را در کنسرت تورنتو خود در سال ۲۰۰۸ دوباره اجرا کرد و نسخهٔ ضبط‌شدهٔ این اجرا در آلبوم دوم او آمده است.[۳۰]

همکاری

همکاری دلکش با علی تجویدی موجب ساخت آثار ماندگار بسیاری شده است. شماری این همکاری را به همکاری روح‌الله خالقی و غلامحسین بنان تشبیه می‌کنند.[۹]

پانویس

  1. «Delkash». Guidone. بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مهر ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۱ مهر ۱۳۹۴.
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ مجرد.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ دشتی و تفضلی.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ خوشنام.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ نیاکی و حسین‌زاده، ۳۳۳.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ میریان.
  7. نیاکی و حسین‌زاده، ۳۲۵.
  8. «جشن‌های ۲۵۰۰ سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران/مدرسه‌های یادبود جشن‌ها». مشروطه. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۶ شهریور ۱۳۹۴.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ رستاق.
  10. مجرد (شبی در زمستان ۱۳۴۰ خورشیدی، در میهمانی خصوصی ایزدبانو که جمعی از بزرگان شعر و موسیقی در آن حضور داشتند، علی مجرد که به عنوان نویسندهٔ هنری روزنامه کیهان و شاگرد آوازی بنان در میهمانی حضور داشت، از دلکش پرسید که از اشتباه خواندن ملودی یا شعر ترسی ندارد؟ و چرا نمی‌کوشد تا سولفژ بیاموزد؟ آیا فکر نمی‌کند که یک اشتباه موجب خوشحالی رقبایش شود؟ دلکش در حالی که خندهٔ همیشگی را بر لب داشت، صمیمانه گفت: ببین ناصر خان! آدم‌های بی‌سواد و کم‌ادعا چون در کارشان احساس مسئولیت بیشتری دارند، معمولا کمتر اشتباه می‌کنند. اشتباه مال تحصیل‌کرده‌هاست! ناصر مجرد گفت: عجب استدلالی! دلکش در حالی که خندهٔ طولانی‌تری کرد، گفت: بله قربان! به ما میگن عصمت خانم، نه برگ چغندر!).
  11. «نقش پرویز خطیبی در صحنه هنر معاصر ایران». صدای آمریکا (بخش فارسی). ۸ مرداد ۱۳۸۹. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۳۰ شهریور ۱۳۹۴. بیش از یک پارامتر |تاریخ بازبینی= و |بازبینی= داده‌شده است (کمک)
  12. «بامداد كه آمد شاعر رفته بود». روزنامه اعتماد. تهران (۳۲۴۳): ۱۰. ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۵ شهریور ۱۳۹۴. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته |روز= صرف‌نظر شد (کمک)
  13. مولوی، ناهید (۱۴ مهر ۱۳۹۳). «ما همه دكتر نون هستيم». روزنامه اعتماد. تهران (۳۰۷۶): ۱۶. دریافت‌شده در ۲۵ شهریور ۱۳۹۴. از پارامتر ناشناخته |روز= صرف‌نظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک)
  14. مفخم صنیعی، امیر. «یادی از اشتری و دلکش». فصل‌نامه ره‌آورد (۴۳): ۳۴۴.
  15. قاسمفر، مهرداد. «تصنیف های ماندگار در نوروز خوانی ایران». رادیو فردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۴.
  16. لطیفی، داود. سینما در مازندران. تهران: انتشارات رسانش، ۱۳۸۹.
  17. Nakjavani.
  18. احمدی، احمدرضا. نقش آواز در فیلم‌فارسی؛ وقتی که آواز عیوب فیلم‌ها را می‌پوشاند، فرهنگ و آهنگ، بهمن ۱۳۸۳، شماره ۲، ص ۶۸ و ۶۹.
  19. اکبریان تبری.
  20. نوزدهمین کتاب سینمای ایران، ۱۳۸۸.
  21. شناسنامه فیلم «قمار زندگی» در پایگاه سینما - تئاتر. بازبینی ۱۷ شهریور ۱۳۹۳.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ «دلكش خاموش شد». مازندنومه. ۱۴ شهریور ۱۳۸۳. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴.
  23. شهابی، سیف‌الرضا (۶ آذر ۱۳۸۹). «افتخاری و دلکش». مازندنومه. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴.
  24. «عصمت باقرپور». سوره‌سینما. دریافت‌شده در ۲۶ شهریور ۱۳۹۴.
  25. «كسی پیکر بی‌جان دلکش را تحویل نمی‌گیرد». مازندنومه. ۱۴ شهریور ۱۳۸۳. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴.
  26. «جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد». رادیو فردا. ۱۷ شهریور ۱۳۸۳. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۳۰ شهریور ۱۳۹۴.
  27. «زندگی دلکش در يک کتاب». مازندنومه. ۱۹ آبان ۱۳۸۴. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۴.
  28. ضرغامی، محمد. «از حاشیه‌های یک «عکس خصوصی»». رادیو فردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ شهریور ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۴.
  29. «2007 Vancouver, Canada یاد من کن». تارگاه رسمی دریا دادور. بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مهر ۱۳۹۴.
  30. «Toronto Live 2008». CD Baby. بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مهر ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۱ مهر ۱۳۹۴.

پیوند به بیرون

بن‌مایه‌ها

  • Nakjavani, Erik (2005). "DELKAŠ". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Archived from the original on 23 September 2015. Retrieved 19 November 2015. {{cite encyclopedia}}: URL–wikilink conflict (help)
  1. بهروزی، شاپور، چهره‌های موسیقی ایران، تهران، نشر کتابسرا، چاپ دوم، ١٣٧٣
  2. بنان، غلامحسین، آشنایی با شیوه آواز استاد غلامحسین بنان، تهران، نشر موسسه فرهنگی هنری چهار باغ، مجوز رسمی نشر به شماره ٥٦٣٢ از وزارت فرهنگ و ارشاد، لوح فشرده شما ره ٧، مصاحبه با استاد بنان
  3. بدیع زاده، الهه (به کوشش)، گلبانگ محراب تا بانگ مضراب : خاطرات سید جواد بدیع زاده ، نشر نی، ١٣٨، ص ٢٢٤-٢٢٧.
  4. خرم، همایون، خاطرات هنری همایون خرم، انتشارات بدرقه جاویدان ۱۳۸۹
  5. مصاحبه رادیویی با عبدوالعلی وزیری، دلکش و مهدی خالدی بسال ١٣٥٦, در دسترس روی تارنمای یوتوب
  6. نصیری فر، حبیب الله، " مهدی خالدی " تهران، ١٣٧٠
  7. بدیع زاده، الهه (به کوشش)، گلبانگ محراب تا بانگ مضراب : خاطرات سید جواد بدیع زاده ، نشر نی، ١٣٨، ص ٢٢٤-٢٢٧.
  8. مصاحبه رادیویی با دلکش، مهدی خالدی و عبدالعلی وزیری، بسال ١٣٥٣، قابل دسترس روی سایت یوتوب.
  9. خاطرات هنری همایون خرم انتشارات بدرقه جاویدان ۱۳۸۹
  10. Nakhjavani, Reik, "DELKAŠ", in Encyclopaedia Iranica, published July 2005, available on line
  11. گوش کنید به گفتگویی با علی تجویدی در برنامه «ترانه‌های ماندگار» ٬کاری از محمد خوشنام برای رادیو بی‌بی‌سی فارسی.
  12. مصاحبه رادیو فرانسه (RFI) با همایون خرم در مورد دلکش، ١٣ شهریور ١٣٨٣/ مصاحبه رادیو فردا با پرویز یاحقی در مورد دلکش
  13. مصاحبهٔ فرزاد امینی با یاسمین، بخش دوم، در دسترس روی سایت یوتوب.
  14. آشنایی با شیوهٔ آواز استاد غلامحسین بنان، نشر مؤسسهٔ فرهنگی-هنری چهارباغ، مجوز رسمی نشر به شمارهٔ ٥٦٣٢ از وزارت فرهنگ و ارشاد، لوح فشردهٔ شماره ٧، مصاحبه با استاد بنان
  15. http://www.iranicaonline.org/articles/delkas