نان ایرانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نان
بخشمعمولاً به همراه سوپ و کاری سرو می‌شود.
منطقههند، افغانستان، ایران، عراق، کردستان و پاکستان
دمای سروگرم، دمای اتاق
مواد اصلیآرد گندم (e.g. atta, maida), آب، yeast, cooking fat (e.g. butter, روغن کرمانشاهی), ماست، شیر (خوراکی) (اختیاری)

نان (به انگلیسی: Naan, Nan, Noon) یک نوع غذای پخته شده‌است که بیشتر از آرد، آب، نمک و مواد خمیری تهیه می‌شود. نان به عنوان یک ماده غذایی اصلی در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع به کار می‌رود. این محصول معمولاً با پختن خمیری از آرد گندم یا دیگر انواع آردها ساخته می‌شود.

نان به عنوان یک منبع انرژی، فیبر، ویتامین‌ها و مواد معدنی مهم برای سلامتی بدن انسان است. زنجیره تولید نان شامل کشاورزی (تولید گندم)، صنایع غذایی (آسیابی گندم و تولید آرد) و نانوایی است.[۱][۲][۳]

خاستگاه نان[ویرایش]

نان یکی از غذاهای پایه و رایج در بسیاری از فرهنگ‌ها است و معمولاً در اکثر نقاط جهان ساخته و مصرف می‌شود. خاستگاه نان بسیار قدیمی است و نمی‌توان به‌طور دقیق محل آغازین تولید نان را تعیین کرد.

با این حال، می‌توان گفت که نان و استفاده از آرد برای پختن آن، در مناطقی مانند شرق نزدیک (بین نیل و فرات) و شمال آفریقا (مانند مصر و لیبی) در دوران باستان شکل گرفت. علاوه بر آن، نان در سرزمین‌های مسلمان همچون ایران و سایر کشورهای خاورمیانه نیز نقش مهمی در تغذیه و فرهنگ غذایی دارد.

از آنجا که نان در سراسر جهان تولید می‌شود، هر کشور و منطقه می‌تواند خاستگاه خاص خود برای تولید نان داشته باشد. از این رو، نمی‌توان به مکانی خاص و یکتا به عنوان خاستگاه نان اشاره کرد.[۴]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

واژه نان در زبان انگلیسی نخستین بار در سال ۱۸۱۰ و در سفرنامه آقای ویلیام توک دیده شده‌است.[۵][۶]

نگارخانه[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. Qmin by Anil Ashokan, Greg Elms
  2. The Science of Cooking, Peter Barham, Springer: 2001.
  3. The Bread Lover's Bread Machine Cookbook by Beth Hensperger
  4. دانشنامه ویکی‌پدیا انگلیسی
  5. Russia, or a Complete Historical Account of all the Nations which compose that Empire, London, p. 168: "The most common dishes are onoschi, or vermicelli; plav, or boiled rice; nan, pancakes, and the meats which the law permits." (referring to the eating habits of the central Turks).
  6. See for instance Manfred Mayrhofer, Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen, Heidelberg 1996, vol. 2, p. 6, with further references.