ابوالفتح‌خان بختیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
با فرض حسن نیت ویرایش 5.213.1.162 (بحث) خنثی‌سازی شد. (توینکل)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
{{جعبه اطلاعات افراد نظامی
|نام فرد = ابوالفتح‌خان بختیاری
|نام فرد = ابوالفتح‌خان بختیاری
|تصویر =
|تصویر =
|توضیح تصویر =
|توضیح تصویر =
|محل تولد =
|محل تولد =
|تاریخ تولد =
|تاریخ تولد =
|محل مرگ = [[اصفهان]]، [[ایران]]
|محل مرگ = [[اصفهان]]، [[ایران]]
|تاریخ مرگ = [[۱۱۶۷]]{{سخ}}[[۱۷۵۱ (میلادی)]]
|تاریخ مرگ = [[۱۱۶۷]]{{سخ}}[[۱۷۵۱ (میلادی)]]
|محل دفن =
|محل دفن =
|لقب =
|لقب =
|تابعیت =[[ایران]]
|تابعیت =[[ایران]]
|نیرو =
|نیرو =
|طول خدمت =
|طول خدمت =
|یگانهای خدمت =
|یگانهای خدمت =
|درجه =
|درجه =
|فرماندهی = حاکم اصفهان
|فرماندهی = حاکم اصفهان
|جنگها =
|جنگها =
|نشانهای لیاقت =
|نشانهای لیاقت =
|عملیاتهای مهم =
|عملیاتهای مهم =
|کارهای مهم = <small>تشکیل اتحاد ۳نفره با{{سخ}}[[کریم‌خان زند|کریم‌خان]] و [[علیمردان‌خان|علی‌مردان‌خان]]</small>
|کارهای مهم = <small>تشکیل اتحاد ۳نفره با{{سخ}}[[کریم‌خان زند|کریم‌خان]] و [[علیمردان‌خان|علی‌مردان‌خان]]</small>
|کارهای دیگر =
|کارهای دیگر =
|تخصصهای دیگر =
|تخصصهای دیگر =
|همسر =
|همسر =
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''ابوالفتح‌خان بختیاری'''، یکی از [[ایلخانی|خوانین]] [[مردم بختیاری|ایل بختیاری]] بود، که پس از ائتلاف با [[کریم‌خان زند]] و [[علی مردان خان]]، یکی از میراث‌داران حکومت [[نادرشاه]] شد. با تشکیل شورای سه نفره حکومتی با کریم‌خان زند و [[علیمردان خان]]، وی به حکومت [[اصفهان]] رسید و پس از شورش علیمردان خان علیه [[کریم‌خان زند]]، توسط علیمردان خان کشته شد.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/abul-fath-khan-baktiari-a-chieftain-of-the-haft-lang-branch-of-the-baktiari-and-paramount-chief-ilkani-of-the-tribe</ref>
'''ابوالفتح‌خان بختیاری'''، یکی از [[ایلخانی|خوانین]] [[مردم بختیاری|ایل بختیاری]] بود، که پس از ائتلاف با [[کریم‌خان زند]] و [[علی مردان خان]]، یکی از میراث‌داران حکومت [[نادرشاه]] شد. با تشکیل شورای سه نفره حکومتی با کریم‌خان زند و [[علیمردان خان]]، وی به حکومت [[اصفهان]] رسید و پس از شورش علیمردان خان علیه [[کریم‌خان زند]]، توسط علیمردان خان کشته شد.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/abul-fath-khan-baktiari-a-chieftain-of-the-haft-lang-branch-of-the-baktiari-and-paramount-chief-ilkani-of-the-tribe</ref>


== زندگینامه ==
== زندگی‌نامه ==
در ۱۱۴۵ ق که [[نادر شاه]] به سبب بروز شورش و قتل حاکم بختیاری، به سرزمین آنان لشکر کشید، منابع از ابوالفتح خان در مقام یکی از رؤسای [[ایل بختیاری]] یاد کرده‌اند، که به اطاعت از نادر گردن نهاد.
در ۱۱۴۵ ق که [[نادر شاه]] به سبب بروز شورش و قتل حاکم بختیاری، به سرزمین آنان لشکر کشید، منابع از ابوالفتح خان در مقام یکی از رؤسای [[ایل بختیاری]] یاد کرده‌اند، که به اطاعت از نادر گردن نهاد.


نادر شاه نیز او و برخی از بزرگان بختیاری را به مقام یساولی خود برگزید؛ آنگاه حدود ۳۰۰۰ نفر از بختیاری‌ها را به سرکردگی ابوالفتح‌خان، کاید علی صالح و علی مردان خان، به [[خراسان]] کوچاند و در منطقه جام سکنی داد.<ref>مروی، ۱/۲۴۳-۲۴۵،۲/۴۷۷</ref>
نادر شاه نیز او و برخی از بزرگان بختیاری را به مقام یساولی خود برگزید؛ آنگاه حدود ۳۰۰۰ نفر از بختیاری‌ها را به سرکردگی ابوالفتح‌خان، کاید علی صالح و علی مردان خان، به [[خراسان]] کوچاند و در منطقه جام سکنی داد.<ref>مروی، ۱/۲۴۳–۲۴۵،۲/۴۷۷</ref>


پس از قتل نادر در ۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م [[عادل شاه]] به حکومت نشست، اما برادر کهترش [[ابراهیم شاه]] که حکومت ایالات مرکزی [[ایران]] را بر عهده گرفته بود، با پادشاه جدید به کشمکش برخاست. وی هنگامی که روانه [[آذربایجان]] شد، ابوالفتح‌خان را که در آن زمان سمت [[بیگلربیگی]] [[مرو (شهر)|مرو شاه‌جان]] را بر عهده داشت، به حکومت [[اصفهان]]، ، [[کاشان]]، برگماشت.<ref>گلستانه، ۱۴۵، ۱۴۶، رستم‌الحکما،۲۴۵ </ref>
پس از قتل نادر در ۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م [[عادل شاه]] به حکومت نشست، اما برادر کهترش [[ابراهیم شاه]] که حکومت ایالات مرکزی [[ایران]] را بر عهده گرفته بود، با پادشاه جدید به کشمکش برخاست. وی هنگامی که روانه [[آذربایجان]] شد، ابوالفتح‌خان را که در آن زمان سمت [[بیگلربیگی]] [[مرو (شهر)|مرو شاه‌جان]] را بر عهده داشت، به حکومت [[اصفهان]]، [[کاشان]]، برگماشت.<ref>گلستانه، ۱۴۵، ۱۴۶، رستم‌الحکما، ۲۴۵</ref>


دیری نگذشت که [[شاهرخ میرزا]]، نواده نادر در ۱۱۶۱ ق در [[مشهد]] بر تخت سلطنت نشست و [[ابراهیم شاه]] و [[عادل شاه]]، هر دو مدعی حکومت را به قتل رساند.
دیری نگذشت که [[شاهرخ میرزا]]، نواده نادر در ۱۱۶۱ ق در [[مشهد]] بر تخت سلطنت نشست و [[ابراهیم شاه]] و [[عادل شاه]]، هر دو مدعی حکومت را به قتل رساند.


در این دوران پر آشوب مردم اصفهان پیرامون ابوالفتح خان که قدرت و شوکتی بسیار یافته بود، گرد آمدند و از او استقبال کردند.<ref>رستم‌الحکما، همانجا</ref> و [[شاهرخ میرزا]] نیز حکومت ابوالفتح خان را بر اصفهان تأیید کرد.<ref>گلستانه، ۱۴۶؛نامی، ۱۲</ref>
در این دوران پر آشوب مردم اصفهان پیرامون ابوالفتح خان که قدرت و شوکتی بسیار یافته بود، گرد آمدند و از او استقبال کردند.<ref>رستم‌الحکما، همان‌جا</ref> و [[شاهرخ میرزا]] نیز حکومت ابوالفتح خان را بر اصفهان تأیید کرد.<ref>گلستانه، ۱۴۶؛ نامی، ۱۲</ref>


در این زمان به سبب همکاری ابوالفتح خان با کسانی چون معیرخان ([[معیرالممالک]])، وزیر سابق نادر، دراصفهان، برخلاف شهرهای دیگر، صلح و آرامش حکم‌فرما بود. اما علی مردان خان رئیس ایل [[چهارلنگ|بختیاری]] که نواحی بختیاری تا [[خوزستان]] و لرستان وکرمانشاه را تسخیر کرده بود و داعیه سلطنت داشت،<ref>بامداد،۱/۴۳</ref> نیز برای تسخیر مناطق مرکزی ایران، برآن شد تا به اصفهان هجوم برد.<ref>نامی، ۱۲-۱۳</ref> وی در نزدیکی این شهر اردو زد و نهانی با برخی از رجال این شهر چون [[معیرالممالک]] ارتباط یافت.<ref> بازن،۶۸ </ref>
در این زمان به سبب همکاری ابوالفتح خان با کسانی چون معیرخان ([[معیرالممالک]])، وزیر سابق نادر، دراصفهان، برخلاف شهرهای دیگر، صلح و آرامش حکم‌فرما بود. اما علی مردان خان رئیس ایل [[چهارلنگ|بختیاری]] که نواحی بختیاری تا [[خوزستان]] و لرستان وکرمانشاه را تسخیر کرده بود و داعیه سلطنت داشت،<ref>بامداد، ۱/۴۳</ref> نیز برای تسخیر مناطق مرکزی ایران، برآن شد تا به اصفهان هجوم برد.<ref>نامی، ۱۲–۱۳</ref> وی در نزدیکی این شهر اردو زد و نهانی با برخی از رجال این شهر چون [[معیرالممالک]] ارتباط یافت.<ref>بازن، ۶۸</ref>


از سوی دیگر سلیم خان افشار که از سوی [[شاهرخ میرزا]] به حکومت اصفهان منصوب شده بود، در رأس سپاهی به این شهر آمد و به ابوالفتح خان پیوست.<ref>همانجا:نامی،۱۳-۱۴</ref>
از سوی دیگر سلیم خان افشار که از سوی [[شاهرخ میرزا]] به حکومت اصفهان منصوب شده بود، در رأس سپاهی به این شهر آمد و به ابوالفتح خان پیوست.<ref>همان‌جا:نامی، ۱۳–۱۴</ref>


ابوالفتح خان و سلیم خان افشار در ناحیه [[مورچه خورت]]، در نزدیکی اصفهان، [[علی مردان خان]] را شکست داده و به [[گلپایگان]] عقب راندند. آنگاه علی مردان خان با کریم خان زند متحد و این دو در ۱۱۶۳ ق با ۲۰ هزار سپاهی، به اصفهان حمله کردند.<ref> گلستانه (ص۱۶۹-۱۷۱)</ref>
ابوالفتح خان و سلیم خان افشار در ناحیه [[مورچه خورت]]، در نزدیکی اصفهان، [[علی مردان خان]] را شکست داده و به [[گلپایگان]] عقب راندند. آنگاه علی مردان خان با کریم خان زند متحد و این دو در ۱۱۶۳ ق با ۲۰ هزار سپاهی، به اصفهان حمله کردند.<ref>گلستانه (ص۱۶۹–۱۷۱)</ref>


در سال ۱۱۶۴ق علی مردان خان پنهانی برخی از فرماندهان سپاه ابوالفتح خان را با خود همراه کرد و به اتفاق کریم خان، سپاه ابوالفتح خان و نیروهای مدافع اصفهان را در کنار این شهر، سخت شکست داد و آنان را به داخل اصفهان عقب راند. دیری نپایید که شهر نیز به دست مهاجمان افتاد.<ref>همو، ۴۵۳؛ نامی، ۱۳-۱۵؛ رستم‌الحکما، ۲۴۸-۲۴۹؛میرزا محمد رضی، گ۳۹۷، الف</ref>
در سال ۱۱۶۴ق علی مردان خان پنهانی برخی از فرماندهان سپاه ابوالفتح خان را با خود همراه کرد و به اتفاق کریم خان، سپاه ابوالفتح خان و نیروهای مدافع اصفهان را در کنار این شهر، سخت شکست داد و آنان را به داخل اصفهان عقب راند. دیری نپایید که شهر نیز به دست مهاجمان افتاد.<ref>همو، ۴۵۳؛ نامی، ۱۳–۱۵؛ رستم‌الحکما، ۲۴۸–۲۴۹؛ میرزا محمد رضی، گ۳۹۷، الف</ref>


ابوالفتح خان با وساطت یکی از خوانین زند مورد عفو علیمردان خان قرار گرفت.<ref>گلستانه،۱۷۲ </ref> گرچه علی مردان خان اداره شهر را در دست گرفت، اما به خوبی دریافت که بدون همکاری ابوالفتح خان که از پشتیبانی طرفداران حکومت [[صفویان|صفوی]] و نیز طرفداران شاهرخ برخوردار بود، نمی‌تواند شهر را در تصرف خود داشته باشد. از این روی علی مردان خان و ابوالفتح خان به اتفاق کریم خان زند، یکی از نوادگان [[شاه سلطان حسین صفوی]] را با نام [[شاه اسماعیل سوم]] بر تخت سلطنت نشاندند و خطبه به نام او خواندند، پس از آن خود اداره امور را در دست گرفتند.
ابوالفتح خان با وساطت یکی از خوانین زند مورد عفو علیمردان خان قرار گرفت.<ref>گلستانه، ۱۷۲</ref> گرچه علی مردان خان اداره شهر را در دست گرفت، اما به خوبی دریافت که بدون همکاری ابوالفتح خان که از پشتیبانی طرفداران حکومت [[صفویان|صفوی]] و نیز طرفداران شاهرخ برخوردار بود، نمی‌تواند شهر را در تصرف خود داشته باشد. از این روی علی مردان خان و ابوالفتح خان به اتفاق کریم خان زند، یکی از نوادگان [[شاه سلطان حسین صفوی]] را با نام [[شاه اسماعیل سوم]] بر تخت سلطنت نشاندند و خطبه به نام او خواندند، پس از آن خود اداره امور را در دست گرفتند.


بدین ترتیب که [[علی مردان خان]] در سمت وکیل‌الدوله، نایب‌السلطنه شاه جوان شد، [[کریم خان زند]] به فرماندهی کل سپاه و ابوالفتح خان نیز همچنان در منصب پیشین خود، حکومت اصفهان را در دست گرفت. آنان متعهد شدند که در کارها بدون مشورت یکدیگر اقدامی نکنند.<ref>بازن،۷۱-۷۲؛گلستانه، همانجا؛ نامی، ۱۵-۱۶</ref>
بدین ترتیب که [[علی مردان خان]] در سمت وکیل‌الدوله، نایب‌السلطنه شاه جوان شد، [[کریم خان زند]] به فرماندهی کل سپاه و ابوالفتح خان نیز همچنان در منصب پیشین خود، حکومت اصفهان را در دست گرفت. آنان متعهد شدند که در کارها بدون مشورت یکدیگر اقدامی نکنند.<ref>بازن، ۷۱–۷۲؛ گلستانه، همان‌جا؛ نامی، ۱۵–۱۶</ref>


ابوالفتح خان در مقام حاکم پایتخت از هیچ قدرتی برخوردار نبود و تنها به سبب تأمین خواسته طرفدارانش این منصب به او سپرده شد. از سوی دیگر [[کریم خان زند]] بر آن بود که وی را به عنوان یکی از اعضای سه گانه حکومت بر سر کار نگاه دارد تا موازنه‌ای به زیان علی مردان خان، در میان [[طوایف ایل بختیاری|طوایف بختیاری]] به وجود آورد، به هر روی هنگامی که کریم خان زند به قصد مطیع ساختن حکام [[کردستان]] و [[همدان]] از [[اصفهان]] خارج شد، علی مردان خان در اصفهان بخاطر اختلافاتی که با ابوالفتح خان پیدا کرد، ابوالفتح خان را دستگیر کرد و به قتل رساند.<ref>نامی،۱۷؛بامداد،۱/۴۴؛نیز نکـ:پری،۳۷</ref>
ابوالفتح خان در مقام حاکم پایتخت از هیچ قدرتی برخوردار نبود و تنها به سبب تأمین خواسته طرفدارانش این منصب به او سپرده شد. از سوی دیگر [[کریم خان زند]] بر آن بود که وی را به عنوان یکی از اعضای سه‌گانه حکومت بر سر کار نگاه دارد تا موازنه‌ای به زیان علی مردان خان، در میان [[طوایف ایل بختیاری|طوایف بختیاری]] به وجود آورد، به هر روی هنگامی که کریم خان زند به قصد مطیع ساختن حکام [[کردستان]] و [[همدان]] از [[اصفهان]] خارج شد، علی مردان خان در اصفهان بخاطر اختلافاتی که با ابوالفتح خان پیدا کرد، ابوالفتح خان را دستگیر کرد و به قتل رساند.<ref>نامی، ۱۷؛ بامداد، ۱/۴۴؛ نیز نکـ:پری، ۳۷</ref>


سرانجام کریم خان ظاهراً به انتقام قتل ابوالفتح خان در نبردهایی علی مردان خان را شکست داد.
سرانجام کریم خان ظاهراً به انتقام قتل ابوالفتح خان در نبردهایی علی مردان خان را شکست داد.
خط ۶۱: خط ۶۱:
* پری، جان‌ر، کریم خان زند، ترجمه علی محمد ساکی، تهران ۱۳۶۵،
* پری، جان‌ر، کریم خان زند، ترجمه علی محمد ساکی، تهران ۱۳۶۵،
* عبدالرزاق بیک، تجربة الاحرار و تسلیةالاحرار، به کوشش حسن قاضی طباطبائی، تبریز، ۱۳۵۰
* عبدالرزاق بیک، تجربة الاحرار و تسلیةالاحرار، به کوشش حسن قاضی طباطبائی، تبریز، ۱۳۵۰
* رستم‌الحکما، محمد هاشم آصف، رستم‌التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران،۱۳۴۸
* رستم‌الحکما، محمد هاشم آصف، رستم‌التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، ۱۳۴۸
* ساکی، علی محمد، تعلیقات بر کریم خان زند
* ساکی، علی محمد، تعلیقات بر کریم خان زند
* گلستانه، ابوالحسن بن محمد امین، مجمل‌التواریخ، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۴
* گلستانه، ابوالحسن بن محمد امین، مجمل‌التواریخ، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۴
* مروی، محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمد امین ریاحی، تهران.۱۳۶۴
* مروی، محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمد امین ریاحی، تهران. ۱۳۶۴
* میرزامحمد رضی، زینه‌التواریخ، نسخه خطی آستان قدس، شم۴۷۹۸
* میرزامحمد رضی، زینه‌التواریخ، نسخه خطی آستان قدس، شم۴۷۹۸
* نامی، میرزا محمد صادق، تاریخ گیتی گشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران. ۱۳۶۳
* نامی، میرزا محمد صادق، تاریخ گیتی گشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران. ۱۳۶۳

نسخهٔ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۱:۰۷

ابوالفتح‌خان بختیاری
درگذشته۱۱۶۷
۱۷۵۱ (میلادی)
اصفهان، ایران
فرماندهیحاکم اصفهان

ابوالفتح‌خان بختیاری، یکی از خوانین ایل بختیاری بود، که پس از ائتلاف با کریم‌خان زند و علی مردان خان، یکی از میراث‌داران حکومت نادرشاه شد. با تشکیل شورای سه نفره حکومتی با کریم‌خان زند و علیمردان خان، وی به حکومت اصفهان رسید و پس از شورش علیمردان خان علیه کریم‌خان زند، توسط علیمردان خان کشته شد.[۱]

زندگی‌نامه

در ۱۱۴۵ ق که نادر شاه به سبب بروز شورش و قتل حاکم بختیاری، به سرزمین آنان لشکر کشید، منابع از ابوالفتح خان در مقام یکی از رؤسای ایل بختیاری یاد کرده‌اند، که به اطاعت از نادر گردن نهاد.

نادر شاه نیز او و برخی از بزرگان بختیاری را به مقام یساولی خود برگزید؛ آنگاه حدود ۳۰۰۰ نفر از بختیاری‌ها را به سرکردگی ابوالفتح‌خان، کاید علی صالح و علی مردان خان، به خراسان کوچاند و در منطقه جام سکنی داد.[۲]

پس از قتل نادر در ۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م عادل شاه به حکومت نشست، اما برادر کهترش ابراهیم شاه که حکومت ایالات مرکزی ایران را بر عهده گرفته بود، با پادشاه جدید به کشمکش برخاست. وی هنگامی که روانه آذربایجان شد، ابوالفتح‌خان را که در آن زمان سمت بیگلربیگی مرو شاه‌جان را بر عهده داشت، به حکومت اصفهان، کاشان، برگماشت.[۳]

دیری نگذشت که شاهرخ میرزا، نواده نادر در ۱۱۶۱ ق در مشهد بر تخت سلطنت نشست و ابراهیم شاه و عادل شاه، هر دو مدعی حکومت را به قتل رساند.

در این دوران پر آشوب مردم اصفهان پیرامون ابوالفتح خان که قدرت و شوکتی بسیار یافته بود، گرد آمدند و از او استقبال کردند.[۴] و شاهرخ میرزا نیز حکومت ابوالفتح خان را بر اصفهان تأیید کرد.[۵]

در این زمان به سبب همکاری ابوالفتح خان با کسانی چون معیرخان (معیرالممالک)، وزیر سابق نادر، دراصفهان، برخلاف شهرهای دیگر، صلح و آرامش حکم‌فرما بود. اما علی مردان خان رئیس ایل بختیاری که نواحی بختیاری تا خوزستان و لرستان وکرمانشاه را تسخیر کرده بود و داعیه سلطنت داشت،[۶] نیز برای تسخیر مناطق مرکزی ایران، برآن شد تا به اصفهان هجوم برد.[۷] وی در نزدیکی این شهر اردو زد و نهانی با برخی از رجال این شهر چون معیرالممالک ارتباط یافت.[۸]

از سوی دیگر سلیم خان افشار که از سوی شاهرخ میرزا به حکومت اصفهان منصوب شده بود، در رأس سپاهی به این شهر آمد و به ابوالفتح خان پیوست.[۹]

ابوالفتح خان و سلیم خان افشار در ناحیه مورچه خورت، در نزدیکی اصفهان، علی مردان خان را شکست داده و به گلپایگان عقب راندند. آنگاه علی مردان خان با کریم خان زند متحد و این دو در ۱۱۶۳ ق با ۲۰ هزار سپاهی، به اصفهان حمله کردند.[۱۰]

در سال ۱۱۶۴ق علی مردان خان پنهانی برخی از فرماندهان سپاه ابوالفتح خان را با خود همراه کرد و به اتفاق کریم خان، سپاه ابوالفتح خان و نیروهای مدافع اصفهان را در کنار این شهر، سخت شکست داد و آنان را به داخل اصفهان عقب راند. دیری نپایید که شهر نیز به دست مهاجمان افتاد.[۱۱]

ابوالفتح خان با وساطت یکی از خوانین زند مورد عفو علیمردان خان قرار گرفت.[۱۲] گرچه علی مردان خان اداره شهر را در دست گرفت، اما به خوبی دریافت که بدون همکاری ابوالفتح خان که از پشتیبانی طرفداران حکومت صفوی و نیز طرفداران شاهرخ برخوردار بود، نمی‌تواند شهر را در تصرف خود داشته باشد. از این روی علی مردان خان و ابوالفتح خان به اتفاق کریم خان زند، یکی از نوادگان شاه سلطان حسین صفوی را با نام شاه اسماعیل سوم بر تخت سلطنت نشاندند و خطبه به نام او خواندند، پس از آن خود اداره امور را در دست گرفتند.

بدین ترتیب که علی مردان خان در سمت وکیل‌الدوله، نایب‌السلطنه شاه جوان شد، کریم خان زند به فرماندهی کل سپاه و ابوالفتح خان نیز همچنان در منصب پیشین خود، حکومت اصفهان را در دست گرفت. آنان متعهد شدند که در کارها بدون مشورت یکدیگر اقدامی نکنند.[۱۳]

ابوالفتح خان در مقام حاکم پایتخت از هیچ قدرتی برخوردار نبود و تنها به سبب تأمین خواسته طرفدارانش این منصب به او سپرده شد. از سوی دیگر کریم خان زند بر آن بود که وی را به عنوان یکی از اعضای سه‌گانه حکومت بر سر کار نگاه دارد تا موازنه‌ای به زیان علی مردان خان، در میان طوایف بختیاری به وجود آورد، به هر روی هنگامی که کریم خان زند به قصد مطیع ساختن حکام کردستان و همدان از اصفهان خارج شد، علی مردان خان در اصفهان بخاطر اختلافاتی که با ابوالفتح خان پیدا کرد، ابوالفتح خان را دستگیر کرد و به قتل رساند.[۱۴]

سرانجام کریم خان ظاهراً به انتقام قتل ابوالفتح خان در نبردهایی علی مردان خان را شکست داد.

منابع

  1. http://www.iranicaonline.org/articles/abul-fath-khan-baktiari-a-chieftain-of-the-haft-lang-branch-of-the-baktiari-and-paramount-chief-ilkani-of-the-tribe
  2. مروی، ۱/۲۴۳–۲۴۵،۲/۴۷۷
  3. گلستانه، ۱۴۵، ۱۴۶، رستم‌الحکما، ۲۴۵
  4. رستم‌الحکما، همان‌جا
  5. گلستانه، ۱۴۶؛ نامی، ۱۲
  6. بامداد، ۱/۴۳
  7. نامی، ۱۲–۱۳
  8. بازن، ۶۸
  9. همان‌جا:نامی، ۱۳–۱۴
  10. گلستانه (ص۱۶۹–۱۷۱)
  11. همو، ۴۵۳؛ نامی، ۱۳–۱۵؛ رستم‌الحکما، ۲۴۸–۲۴۹؛ میرزا محمد رضی، گ۳۹۷، الف
  12. گلستانه، ۱۷۲
  13. بازن، ۷۱–۷۲؛ گلستانه، همان‌جا؛ نامی، ۱۵–۱۶
  14. نامی، ۱۷؛ بامداد، ۱/۴۴؛ نیز نکـ:پری، ۳۷
  • نامه‌های طبیب نادرشاه، ترجمه علی اصغر حریری، به کوشش حبیب یغمائی، تهران ۱۳۴۰
  • بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷،
  • پری، جان‌ر، کریم خان زند، ترجمه علی محمد ساکی، تهران ۱۳۶۵،
  • عبدالرزاق بیک، تجربة الاحرار و تسلیةالاحرار، به کوشش حسن قاضی طباطبائی، تبریز، ۱۳۵۰
  • رستم‌الحکما، محمد هاشم آصف، رستم‌التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، ۱۳۴۸
  • ساکی، علی محمد، تعلیقات بر کریم خان زند
  • گلستانه، ابوالحسن بن محمد امین، مجمل‌التواریخ، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۴
  • مروی، محمدکاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمد امین ریاحی، تهران. ۱۳۶۴
  • میرزامحمد رضی، زینه‌التواریخ، نسخه خطی آستان قدس، شم۴۷۹۸
  • نامی، میرزا محمد صادق، تاریخ گیتی گشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران. ۱۳۶۳