طبرستان، تبرستان، تپورستان، تپوریه یا تپوران بخشی از سرزمینهای میان کوههای البرز و دریای مازندران اطلاق میشدهاست و از لحاظ جغرافیایی شامل استان مازندران و بخشهایی از استانهای گلستان، شرق و شمال تهران، شمال سمنان و البرز میشدهاست. از قرن دهم نام مازندران بر این سرزمین گذاشته شد. تا پیش از آن مازندران سرزمینی نیمهاساطیری محسوب میشد که در شاهنامه و دیگر حماسهها و اساطیر ایران نامش رفته بود؛ اما طبرستان همیشه خطهای تاریخی محسوب میشدهاست. تا بیش از یک سده پس از تازش تازیان بازماندگان ساسانیان در طبرستان با عنوان اسپهبدان فرمان میراندند. منسوب به طبرستان را امروزه طبری (یا تبری) میخوانند.
خاندان خواجه نوری یکی از خاندانهای نامآور در تاریخ معاصر ایران است. اصل این خانواده از ناحیه بلده در مازندران بوده است و در آنجا در اواخر دوره صفویان و در طول دوران افشاریه و زندیه قدرتی محلی داشتند. از آغاز دوره قاجار اعضای این خانواده در مشاغل دیوانی و مناصب لشکری وارد عرصه سیاست شدند. مقر اصلی این خانواده در تهران بود که در آنجا در دربار قاجار خدمت میکردند. به تدریج بر اثر ماموریتهای سیاسی دو شاخهی دیگر از این خانواده در شهرهای اصفهان و شیراز شکل گرفت که در آن شهرها نیز همواره از متنفذین محلی بودند. در تمام طول دوران قاجار و پهلوی خاندان خواجهنوری در مقامات عالی سیاسی و نظامی قرار داشتند.
معروفترین چهره این خانواده میرزا آقاخان نوری بود که پس از میرزا تقیخان امیرکبیر، صدراعظم ایران شد و با برقراری او به صدارت، نفوذ خانواده خواجهنوری به ناگهان افزایش یافت. پس از عزل او در سال ۱۲۷۵ قمری تعدادی از فرزندان و بستگان او نیز عزل و تبعید شدند، ولی بعد از یک دهه انزوا، به تدریج مورد بخشش ناصرالدینشاه قرار گرفته و دوباره به دربار راه یافتند. خانواده خواجهنوری با بسیاری از خانوادههای اشرافی دوره قاجار بستگی فامیلی داشت و به گروهی از طبقهی حاکمه متعلق بود که پیش از انقلاب اسلامی از سوی مخالفان حکومت سلطنتی، «هزار فامیل» نامیده میشد.
بیستون یا بهستون سومین امیر زیاریان بود. او پیش از به قدرت رسیدن در زمان امارت پدرش، وشمگیر، فرماندار طبرستان بود. بعد از مرگ وشمگیر در سال ۳۵۷ هجری (برابر ۹۶۷ میلادی) به پایتخت وقت، گرگان، رفت و قدرت را به دست گرفت. البته به قدرت رسیدن او چالشبرانگیز بوده و لشکر سامانی (که اندکی قبل از مرگ وشمگیر و برای جنگ با رکنالدوله آلبویه عازم شده بودند) با او مقابله کرد و فرمانده لشکر از برادر کوچکتر بیستون، قابوس، برای حکومت بر آلزیار حمایت کرد. بیستون برای جلب حمایت رکنالدوله، اتحاد و تبعیت او را پذیرفت. ارتش سامانی مجبور به ترک گرگان به مقصد خراسان شد و قابوس با حمایت حسن بن فیروزان (حاکم وقت کومس) سر به شورش برآورد؛ ولی بیستون توانست سمنان و گرگان را به کنترل خود درآورد و قابوس را از ادعایش بر حکومت منصرف کند.
بیستون در سراسر سالهای امارتش رابطهٔ خوبی با آلبویه داشت. او با یکی از دخترهای عضدالدوله، پسر ارشد رکنالدوله، ازدواج کرد و در سال ۳۶۰ هجری قمری خلیفه عباسی، المطیع، به بیستون لقب ظهیرالدوله داد. بیستون همچنین به مرزهای غربی خود نیز توجه داشت. او ابوالفضل الثائر از خاندان علوی، که توسط وشمگیر زندانی شده بود، را آزاد کرد و از او حمایت مالی کرد تا بتواند حکومت شهر هوسم را سرنگون کند. اما ابومحمد الناصر او را شکست داده و به قتل رساند. پسر الثائر، ابوحسن علی، بعداً ابومحمد را از هوسم تبعید کرد و حکومت زیاری را به عنوان حکومت ارشد خود پذیرفت. بیستون در سال ۳۶۶ قمری (۹۷۷ میلادی) از دنیا رفت.
ورکانه، جرجان یا هیرکانیا (به لاتین: Hyrcania) ولایت یا شهری باستانی در شمال ایران بوده. ولایت جرجان، منطبق با سرزمین هیرکانی در متون و نقشههای باستانی، سرزمینی باستانی در ایران شامل ناحیهٔ جنوبی و جنوب شرقی دریای خزر، و کمابیش منطبق با استان گلستان امروزی، که مشتمل بر آبسکون، ناحیهٔ استرآباد (= شهرستان گرگان) و گنبد کاووس که محل قرار گرفتن شهر جرجان است و ناحیه دَهِسْتان در شمال ولایت، بودهاست. ناحیهٔ دهستان گاهی مستقل و زمانی تابع هیرکانی بود. شهر جرجان که اکنون ویرانههای آن در حدود سه کیلومتری مغرب شهر گنبد کاووس قرار دارد، قرنها مرکز ولایات جرجان و طبرستان و گاهی نواحی همجوار بهشمار میآمد. ابن اسفندیار بنای آن را به گرگین میلاد نسبت میدهد. مساحت آن چهار فرسنگ و مدتها نشستگاه مرزبانان طبرستان بودهاست. حمداللّه مستوفی بنای شهر را به نبیره سلطان ملکشاه نسبت میدهد، اما ظاهراً شهر در دورهٔ سلجوقی فقط بازسازی شدهاست.
کاخ مرمر رامسر یکی از نفیسترین آثار دوران پهلوی در شمال ایران است. این کاخ به دستور رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۱۶ به بهرهبرداری رسید و تا انقلاب سال ۱۳۵۷ به عنوان اقامتگاه خانواده پادشاهی استفاده میشد. ساختمان کاخ در میان باغی به مساحت ۶۰۰۰۰ متر قرار دارد که اولین نهالهای مرکبات اصلاح شده و گیاهان تزیینی نایاب در این باغ کاشته شدهاست و یکی از جالبترین و متنوعترین باغهای ایران است.
معماری این کاخ با زیر بنای حدود ششصد متر اثر مهندس هوانس اونیک قریبیان با نظارت معماران ایرانی و آلمانی آن روزگار است. بنای کاخ از سنگ مرمر سفید رگه در با ایوانی دارای ۴ ستون حجاری شده از سنگ مرمر یکپارچهاست و در دو سوی پلکان پشت کاخ، دو مجسمه مرمرین ببر قرار گرفتهاست. در ابتدای بنا یک تالار مرکزی قرار دارد که دربهای اتاقهای جانبی به آن باز میشود.
عسکری محمدیان (زادهٔ ۱اسفند ۱۳۴۱ در ساری) کشتیگیر آزادکار بازنشستهٔ ساروی است که دو مدال نقرهٔ المپیک در ۱۹۸۸ سئول و ۱۹۹۲ بارسلون را به دست آوردهاست. وی در المپیک سئول در فینال مغلوب سرگئی بلوگلازوف از شوروی شد که در این بازی کتفش دچار شکستگی شد که موجب شکست شش بر یک او شد و در بارسلون در فینال مغلوب جان اسمیت آمریکایی شد که نتیجه را شش بر صفر واگذار کرد و مدال نقره المپیک را برای دومین بار به گردن زد. محمدیان در المپیک سئول یکی از رفتارهای عجیب تاریخ المپیک را رقم زد. او در بازی فینال پس از شکست از بلوگلازوف به سوی او رفته، با او دست داد و او را روی دست بلند کرده و گرد تشک گردانید. بلند کردن حریف روی دست، گاه از سوی برنده صورت میگرفت اما تا آن زمان دیده نشده بود که کشتیگیر مغلوب فرد پیروز را بر دست بلند کند و پیروزی او را چنین شادباش گوید.
سنگنگاره فتحعلیشاه واقع در چشمه علیری یکی از کتیبههای فتحعلی شاه قاجار است که به دستور او احداث شدهاست. فتحعلی شاه که زمان پیش از پادشاهی خویش را در شیراز گذرانده بود، با دیدن نقش برجستههای آن سرزمین، سه نفر به نامهای حجارباشی، نقاشباشی و معمارباشی را مسئول ساخت این کتیبه به همراه کتیبهای مشابه، در تنگه واشیفیروزکوه کرد.
میرزاقاسمی یکی از غذاهای محلی استانهای گیلان و مازندران است. مواد موردنیاز برای تهیهٔ میرزاقاسمی عبارتند از بادمجان، سیر، روغن، تخممرغ، نمک و ادویه. میرزا قاسمی توسط محمدقاسم خان والی حاکم رشت در زمان ناصرالدین شاه، ابداع شد و توسط همو گسترش یافت و به نام او نیز اسم گذاری شد.
سَنجاب یکی از انواع جوندگان است از خانواده سنجابان (Sciuridae) و جنس آن جنس سنجابها (Sciurus) نام دارد. سنجابها از حیواناتی هستند که به صورت محلی شکارشان رایج است. پوستهای سنجاب کاسپی (خزری) و خوارزمی در قدیم از شهرت خوبی برخوردار بودهاست و از محصولات صادراتی طبرستان بوده.
که مازندران شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست
به کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار
نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
کیا افراسیاب چلاوی در ادبیات مازندرانی شاعری تأثیرگزار است. وی دارای اشعاری قابل توجه به این زبان میباشد که بخشی مهمی از متون کهن طبری را تشکیل میدهد.